نام پژوهشگر: قاسم پورحسن درزی

بررسی مسئله شر بر مبنای کتاب «عنایت الهی و مسئله شر» نوشته ریچارد سوئین برن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  حمیده قتالی   قاسم پورحسن درزی

«مسئله شر» یکی از مشکل ترین مسائل پیش روی اندیشه دینی است؛ به راستی، چرا خداوند قادرِ مطلق، عالمِ مطلق و خیرِ محض روا می دارد که آدمیان تا بدین اندازه متحمل رنج گردند؟ در پایان نامه حاضر، مسئله شر، انتقادهای مبتنی بر آن و برخی پاسخ هایی که در سنت الهیات مسیحی برای این مسئله مطرح شده است مورد بررسی قرار می گیرد. بخش اعظم تحقیق حاضر، که ترجمه کامل دو فصل از کتاب «مشیت الهی و مسئله شر» نوشته ریچارد سوئین برن را نیز شامل می شود، به بررسی «نظریه عدل الهی» از دیدگاه این فیلسوف آکسفوردی اختصاص یافته است. سوئین برن در پاسخ به انتقادهای مبتنی بر مسئله شر می گوید که اراده خداوند بر آن قرار گرفته است که آدمی معرفت بیاموزد و عشق بورزد، اختیار داشته باشد که خود از میان خیر و شر آن که می خواهد را برگزیند، شخصیت خویش را بدان گونه که مایل است پرورش دهد، و مهمتر از همه، برای همنوعان خویش مفید فایده باشد. برای این که تمامی این امور امکان تحقق داشته باشند، وجود شر در زندگی کوتاه آدمی در این جهان ضروری است.

بررسی مساله شر از دیدگاه ریچارد سوئین برن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  محمد صادق بحرینی زارج   قاسم پورحسن درزی

چکیده: مسأله شر یکی از غامض ترین و پیچیده ترین موضوعاتی است که در برابر اندیشه دینی و اندیشمندان دینی قرار دارد و قرون متمادی است که انسان با این موضوع درگیر است. البته مسأله شدن موضوع شر به سده های اخیر بازمی گردد و بیشترین علت آن هم دست آویز قرار دادن شر برای انکار وجود خالق هستی توسط ملحدین می باشد. به راستی چرا خدایی که قادر مطلق است و عالم مطلق و خیر محض است اجازه می دهد تا جهان چنین شروری را در خود جای دهد؟ در این نوشتار این موضوع بر اساس دیدگاه فیلسوف انگلیسی پروفسور ریچارد سوئین برن به بررسی این موضوع پرداخته است و سعی نموده تا نظرات این استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد را تا حدی بیان نماید. سوئین برن شر را به دو بخش اخلاقی و طبیعی تقسیم می کند و می گوید که اراده خدا بر ان است که آدمی معرفت بیاموزد و عشق بورزد و اختیار داشته باشد که خود از میان خوب و بد از میان خیر و شر هر کدام را که می خواهد برگزیند. شخصیت خود را آنگونه که مایل است پرورش دهد و برای همنوعان خویش مفید باشد. برای اینکه همه این امور محقق گردند وجود شر در عالم ضروری است و به اعتقاد سوئین برن درحقیقت خداوند نمی تواند بدون وجود شر اینها را ممکن سازد.

تحلیلی نقش گرا و تأویلی هرمنوتیکی در داستان کوتاه فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  حسام دهقانی   قاسم پورحسن درزی

هدف این پایان نامه جستجوی معنای متن ادبی از نگاه برخی از مهمترین و جذاب ترین رویکردهای موجود در زبان-شناسی و فلسفه ی قاره ای در داستان است. بر آن نیستم تا پاسخی به پرسش معنای متن ادبی بدهم و اساساً نشان خواهم داد که در نگاه فلسفه ی قاره ای این جستجو و پرسش گری است که اهمیت و معنا دارد و نه لزوماً پاسخ یا مدلولی قطعی برای آن جستن. به قول مولوی: جمله ی بی قراریت از طلب قرار توست طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت از این حیث، این پایان نامه تلاشی است در جهت زنده کردن پرسش معنای متن ادبی و البته از این حیث نشان دادن نسبت نظریات رایج در این باب. از مهمترین نظریات روز در تحلیل متن، نظریه ی «زبان شناسی نقش گرای نظام مند» هلیدی است. گرچه این نظریه در معناشناسی متن و گفتمان بسیار کارایی دارد لیکن کارایی آن همچنان در ادبیات ناشناخته مانده است. نگارنده علت این موضوع را واضح نبودن جایگاه نظری آن در بین آراء و رویکردهای فلسفی معاصر می داند. به جد معتقدم که آراء هلیدی خود اجازه می دهد که رویکرد تحلیلی اش را در جایگاهی ورای آن چه که خود او بکارگرفته است بکارببندیم به شرط اینکه به درستی و با دقت نظری خاصی جای خود را در میان نظریات فلسفی پساساختارگرایانه و هرمنوتیکی باز کند. فصل دوم بر آن است تا در ساحت نظر این نسبت را با رویکرد هرمنوتیکی ریکور نشان دهد. رویکرد هرمنوتیکی ریکور در رویکردهای هرمنوتیکی معاصر پس از هیدگر توانسته است نسبت مناسب و قابل قبولی بین حقیقت و روش برقرار می سازد و از این طریق نقش میانجی و پل ارتباطی را برای گاه غریب ترین ساحت های اندیشه و نظریات فلسفی بازی کند. در انتهای همین فصل با تحلیلی تمهیدی از داستان «شمایلی روی قالی» اثر هنری جیمز به طرح مسئله و چالش نظری ِ پیش روی تحلیل و نقد ساختارگرایانه از متن ادبی خواهیم پرداخت و خواننده پایان نامه را عملاً با معضل روبرو خواهیم کرد. جایی که واسازی می تواند وارد شود و سوال ایجاد کند. تعارض تأویل ها که مسئله ی مهم نیمه ی دوم قرن بیستم است، در این پایان نامه از میان یکی از دامنه دارترین بحث های معاصر در زمینه ی نظریه ی ادبی و الاهیات و فلسفه یعنی مسئله ی «هدیه» دنبال می شود. ضمن معرفی و مرور آراء فلاسفه در باب «هدیه» مسئله ی معنای متن ادبی به مثابه ی هدیه را در متن یک داستان وزین فارسی به نام «مارهای زیر درختان سنجد» در فصل های بعد بررسی خواهیم کرد. فصل سوم به رویکرد واسازانه ی دریدا در این باب و تحلیل متن از این نگاه می پردازد. و فصل چهارم تبلور هرمنوتیک ریکور را عملاً در داستان نشان می دهد. و در نهایت در فصل پنجم نسبت همه ی نظریات مطرح شده در این پایان نامه را در قالب یک مدل به تصویر خواهم کشید. هر فصل با تحلیل نظری شروع و با تحلیل داستان به اتمام می رسد.

بررسی و تحلیل مراتب توحید و فناء با تأکید بر مقام ذات از دیدگاه علامه طباطبائی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  مهدی ساعتچی   حسین کلباسی اشتری

چکیده تحقیق پیش رو به دو مسئله اصلی دانش عرفان ـ یعنی چیستیِ توحید و کیستیِ موحّد ـ از دیدگاه علامه طباطبائی اختصاص دارد. به دیگر بیان بنیان هستی شناسی عرفانی که همان نظریّه وحدت وجود است و بنیان معرفت شناسی عرفانی که همان آموزه فنا و مشاهده حق تعالی است محور مباحث این پایان نامه است. همچنین می توان گفت اثر پیش رو به کاوش فلسفی و برهانی پیرامون اصلی ترین مسئله عرفان نظری و ثمره نهایی عرفان عملی از دیدگاه علامه طباطبائی می پردازد. از این روی مسائل این تحقیق از اهمیت ویژه ای در میان مباحث کلام، فلسفه و عرفان اسلامی برخوردار است. علامه طباطبائی با ارائه نظریّه توحید اطلاقی ـ به عنوان نظریّه مختار در خصوص توحید ذات خداوند ـ تقریر ویژه ای ـ با طرح ادلّه عقلی و نقلی ابتکاری ـ از نظریّه وحدت وجود عرفا را ارائه نموده است، و مدّعی است که این مرتبه از توحید از اختصاصات پیامبر خاتم(ص) است و در تعلیمات انبیای پیش از او یافت نمی شود، همچنین مدعی است که هیچ یک از فلاسفه اسلام همچون فارابی و بوعلی و حتی صدرالمتألّهین بنا بر نظام تشکیک در وجود خود، به تبیین این مرتبه از توحید دست نیافته اند. وی در تبیین این نظریه ادلّه عقلی و نقلی چندی ذکر کرده، همچنین نتایج و فروعاتی را بر این نظریّه مترتّب نموده است. علامه طباطبائی اثبات می کند وصول به این مرتبه از توحید ـ یعنی توحید اطلاقی ـ تنها با دستیابی انسان به فناء ذاتی میسّر است و بر این مسئله برهانی ابتکاری اقامه نموده است. ضمن این برهان رابطه مراتب فناء فی الله و مراتب توحید حق تعالی روشن می شود، و نسبت این دو مسئله با طریق معرفت نفس تبیین می شود. همچنین مسئله مشاهده و رویت حق تعالی معنای خود را می یابد. از آنجا که نظریّه توحید اطلاقی نهایی ترین مرتبه توحید و مختصّ ذات حق تعالی است و وصول بدان مرتبه نیز مستلزم حصول نهایی ترین مراتب فناء فی الله یعنی فناء ذاتی است؛ در تحقیق پیش رو، مراتب توحید و فناء با محوریّت و تأکید بر مقام ذات حق تعالی مورد پژوهش قرار گرفته است. در این تحقیق پس از طرح مسئله و بیان پیشینه آن، به تبیین و بررسی ادله عقلی و نقلی علامه طباطبائی در اثبات مدعیات مذکور پرداخته شده است، و حتی المقدور ثمرات و نتایج آن واکاوی شده است.

بررسی مبانی متفاوت دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مسئل? جوهریت، تجرد و بقای نفس.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  سکینه ابوعلی   قاسم پورحسن درزی

ارزیابی و بررسی موضوع جوهریت، تجرد، و بقای نفس انسانی توسط دو فیلسوف به نام های ابن سینا (370-428 ه. ق) و ابن رشد (520-595 ه. ق)، مسئل? این رساله را تشکیل می دهد. تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو دیده می شود، منشأ اختلاف نظرهای شارحان وی دراین باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن های دوم و سوم قبل از میلاد) و ابن رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن سینا و توماس آکوئیناس تجرد و بقای نفس را به ارسطو نسبت داده اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب نفس مبنی بر تجرد و بقای نفس و همچنین تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس است نه دیدگاه ابن رشد. ابن سینا با تکیه بر عدم انقسام محل صور معقول و نیز همچنین بر پای? علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس شخصی را اثبات می نماید درحالی که ابن رشد بر مبنای آموز? وحدت عقل و رابط? عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست و آن ها را ابدی نمی داند.