نام پژوهشگر: سیدجمال الدین مرتضوی
بهاره ضیایی جهانگیر صفری
جادوی مجاورت از اصطلاحات و به نوعی از فنون بلاغی و ادبی است که نخستین بار در مقاله ای از محمد رضا شفیعی کدکنی مطرح شده است. این اصطلاح بدین معناست که تشابهات و تکرارهای آوایی، کارکردی معنایی در متن ایجاد کنند. منظور از کارکردهای معنایی؛ انسجام و اتحاد معنایی بخشیدن به واژگانی است که از لحاظ معنایی از هم دورند و با تشابه آوایی بین شان در کنار هم قرار گرفته اند، یا آفرینش معنای تازه از ورای تشابه صوری دو واژه ی متباین در مجاورت هم، و یا القای مفهوم مورد نظر شاعر با قوت بیشتر از طریق تکرار آواهایی در شعر. شعر کلاسیک فارسی سرشار از این ویژگی هنری است و بخصوص در ادبیات عرفانی (نظم و نثر) کاربرد فراوانی داشته است. در شعر معاصر، شاعران با توجه به در هم شکستن قالب موزون و مقفی، بیشتر به موسیقی درونی شعر توجه نشان داده و با استفاده از انواع جناس ها، قافیه های درونی یا سجع ها که به نوعی همان جناس محسوب می شوند، واج آرایی ها و طرد و عکس ها، موسیقی شعرشان را غنا بخشیده اند. در پژوهش حاضر، پس از معرفی طرح و ارایه فرضیات، ابتدا در فصلی جادوی مجاورت و جلوه ها و کارکردهای آن به صورت دقیق تر بررسی شده، سپس در سه فصل بعدی این صنعت ادبی و کم و کیف آن در شعر سه تن از شاعران معاصر (شاملو، سپهری، فرخزاد) بررسی و مشخص می شود.