نام پژوهشگر: علیرضا مقدس
ساهره عبدالملکی علیرضا مقدس
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بهوشمندی و ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی در بیماران دیابتی و افراد سالم انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل بیماران دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان شهید بهشتی شهرستان قروه و کارکنان آن بیمارستان بود. نمونه تحقیق با حجم 200 نفر (100 نفر بیمار، 100 نفر سالم) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گرد آوری اطلاعات از سه پرسشنامه ی مقیاس بهوشمندی (براون و ریان ، 2003)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادی (گاردیا ، دسی و ریان، 2000)، مقیاس استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) استفاده شد. آزمون آماری مورد استفاده در این پژوهش ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون بود. یافته های پژوهش نشان داد که بین بهوشمندی و ارضای نیازهای بنیادی از نظر آماری رابطه معنا داری وجود دارد، افراد مبتلا به دیابت به طور معناداری از میزان بهوشمندی پایینی نسبت به افراد سالم برخوردارند. هرچند داده ها نشان داد که میزان ارضای نیازهای بنیادی در افراد مبتلا به دیابت نسبت به افراد سالم بیشتر است، ولی از نظر آماری معنادار به دست نیامد و افراد سالم نیز به طور معنا داری استرس ادارک شده پایین تری نسبت به بیماران دیابتی داشتند.
صدیقه بخشوده علیرضا مقدس
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه هوش هیجانی در سه گروه اعتیادپذیر، معتاد در حال ترک و افراد عادی 35-20 ساله شهرستان شهربابک می باشد. روش پژوهش پیمایشی یا توصیفی است و گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مردان 20- 35 ساله شهرستان شهربابک بودند. به منظور تعیین اعضای نمونه ابتدا مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد زرگر روی افرادی که به صورت تصادفی ساده از میان اعضای جامعه انتخاب شده بودند اجرا گردید، سپس 15 نفر از کسانی که در این آزمون نمره بالایی کسب کردند به عنوان گروه اعتیاد پذیر در نظر گرفته شدند. همچنین به صورت تصادفی ساده 15 نفر از افراد معتادی که به مرکز ترک اعتیاد شهرستان شهربابک مراجعه می کردند به عنوان گروه در حال ترک پژوهش و 15 نفر از افراد عادی به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. به منظور سنجش میزان هوش هیجانی افراد هر سه گروه از پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ استفاده شد. یافته ها با کمک روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین میانگین نمره هوش هیجانی سه گروه تفاوت معنادار وجود دارد. به این بیان که میزان هوش هیجانی افراد اعتیاد پذیر و معتاد درحال ترک به طور معناداری پایین تر از افراد عادی می باشد. پیشنهاد می شود که در پژوهش های بعدی مولفه های هوش هیجانی نیز در این افراد مورد مقایسه قرار بگیرد. کلید واژه ها: هیجان، هوش هیجانی، اعتیاد، اعتیاد پذیر چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه هوش هیجانی در سه گروه اعتیادپذیر، معتاد در حال ترک و افراد عادی 35-20 ساله شهرستان شهربابک می باشد. روش پژوهش پیمایشی یا توصیفی است و گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مردان 20- 35 ساله شهرستان شهربابک بودند. به منظور تعیین اعضای نمونه ابتدا مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد زرگر روی افرادی که به صورت تصادفی ساده از میان اعضای جامعه انتخاب شده بودند اجرا گردید، سپس 15 نفر از کسانی که در این آزمون نمره بالایی کسب کردند به عنوان گروه اعتیاد پذیر در نظر گرفته شدند. همچنین به صورت تصادفی ساده 15 نفر از افراد معتادی که به مرکز ترک اعتیاد شهرستان شهربابک مراجعه می کردند به عنوان گروه در حال ترک پژوهش و 15 نفر از افراد عادی به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. به منظور سنجش میزان هوش هیجانی افراد هر سه گروه از پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ استفاده شد. یافته ها با کمک روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین میانگین نمره هوش هیجانی سه گروه تفاوت معنادار وجود دارد. به این بیان که میزان هوش هیجانی افراد اعتیاد پذیر و معتاد درحال ترک به طور معناداری پایین تر از افراد عادی می باشد. پیشنهاد می شود که در پژوهش های بعدی مولفه های هوش هیجانی نیز در این افراد مورد مقایسه قرار بگیرد. کلید واژه ها: هیجان، هوش هیجانی، اعتیاد، اعتیاد پذیر
قباد بهامین علیرضا مقدس
مطالعه حاضر با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل به بررسی اثربخشی آموزش سخت رویی بر روی افکار خودکشی، کیفیت زندگی و سطح لیپوپروتیئن آ بیماران افسرده پرداخت. نمونه شامل 24 نفر می شد که به روش تصادفی جمع آوری گشتند . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که تأثیر سخت رویی بر کاهش افکار خودکشی و کیفیت زندگی معنادار بوده ولی تأثیر آن بر روی سح لیپوپروتیئن های آ معنادار نبود.
زهرا رودباری علیرضا مقدس
چکیده تحقیق پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی و رشد اجتماعی در دانش آموزان سازگار و ناسازگار تدوین گردیده است روش تحقیق: پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری آن شامل 150 دانش آموز دختر مقطع پیش دانشگاهی است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این تحقیق از مقیاس ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی گاردیا، دسی و ریان(bns) جهت سنجش میزان ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی، از آزمون رشد اجتماعی آلیس وایتزمن برای سنجش رشد اجتماعی و از پرسشنامه aiss سینها وسینگ برای سنجش سازگاری و ناسازگاری دانش آموزان استفاده گردید. از آمار توصیفی برای طبق بندی یافته ها و برای تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش (ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی و مولفه های آن با رشد اجتماعی ) از همبستگی پیرسون استفاده شده است. و برای بیان اختلاف بین ضرایب همبستگی دو نمونه (گروه دانش آموزان سازگار و ناسازگار) از آزمون z فیشر استفاده گردیده است. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط بین ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی با رشداجتماعی دانش آموزان سازگار (01/0>p ،686/0=r ) و ناسازگار(01/0>p ،34/0=r) بود. همچنین نتایج حاصل از آزمون z فیشر نشان داد که z به دست آمده (847/2) از z جدول در سطح 01/0یعنی ( 98/1) بزرگتر است، پس تفاوت بین دو ضریب معنادار است. واژگان کلیدی: نیازهای بنیادی روانشناختی(خودمختاری، شایستگی و ارتباط با دیگران)، رشد اجتماعی و سازگاری و ناسازگاری.
محدثه سادات قدرت علیرضا مقدس
چکیده مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کمال گرایی و ابعاد خشم در بیماران کرونری قلب و افراد سالم برای ترسیم دقیق تر نیمرخ روانی این افراد انجام شد. روش: 50 نفر از بیماران کرونری قلب که به بیمارستان امام خمینی خمین و یا مطب متخصص قلب خمین مراجعه کردند و توسط پزشک تشخیص داده شدند، و50 نفر از افراد سالم که به عنوان همراه و یا به دلایل دیگر به این مراکز مراجعه کردند، و از نظر دامنه سنی، جنس و وضعیت تأهل مانند گروه بیمار بودند، پرسشنامه کمال گرایی اهواز و پرسشنامه خشم حالتی – صفتی اسپیلبرگر را تکمیل کردند. یافته ها: گروه بیماران کرونری قلب از نظر کمال گرایی تفاوت معناداری با گروه سالم نداشتند. خشم و ابعاد آن نیز در دو گروه فاقد تفاوت معنادار بود. در این پژوهش میان خشم و کمال گرایی ارتباط وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه جامعه مورد پژوهش (شهرستان خمین) از شهر های کوچک می باشد و سبک زندگی افراد در این جوامع متفاوت است معنادار نبودن تفاوت خشم را در این افراد را می توان به کمتر بودن استرس در این جوامع دانست. همچنین در مورد کمال گرایی، با توجه به بالا بودن میانگین هر دو گروه باید احتمال ابتلا گروه سالم را نیز در نظر داشت. از آنجا که نتیجه تحقیق متفاوت با یافته های پیشین است، پیشنهاد می شود که این تحقیق در جوامع مشابه تکرار شود.
سارا سپاسی علیرضا مقدس
چکیده هدف پژوهش بررسی شیوه-های فرزندپروری درمادران افسرده وغیرافسرده-ی دارای کودک مبتلا به آسم است. برمبنای مدل زیستی-روانی-اجتماعی«انگل» درسبب شناسی اختلالات روانی به ویژه روان تنی، برای برخورد با بیماری های روان تنی به یک رویکرد کلی در چارچوب تخصصهای مختلف نیازاست. دراین پژوهش که از نوع علی-مقایسه-ای است و به روش همستگی اجرا شده؛ به تعداد 100 نفرازمادرانی که داری کودک 6-12 ساله ی مبتلا به آسم بودند 2پرسشنامه سبک فرزندپروری والدین بامریند و پرسش-نامه افسردگی بک2 داده شد تا کامل کنند. داده هابا استفاده ازآزمونtمستقل و روش همبستگی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند. نتایج نشان دادکه افسردگی متوسط و شدید دراین گروه45درصداست وتحلیل بر مبنای فرضیات نشان داد که 2 نوع سبک فرزندپروری سهل گیرانه واستبدادی در مادران افسرده دارای کودک مبتل به آسم بیشتر از مادران غیرافسرده است وسبک فرزند پروری مقتدرانه درآنهاکمتراست. یافته های جانبی نیز مبین عدم ارتباط میزان افسردگی باسطح کنترل آسم وارتباط مثبت ومعنی دار سبک فرزندپروری استبدادی با میزان کنترل آسم بود.
شهرزاد اصغری هنجنی علیرضا مقدس
هدف:پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اختلالات رفتاری کودکان خانواده های ناسازگار,طلاق و عادی انجام شده است. روش: میزان اختلالات رفتاری کودکان و میزان سازگاری زناشویی والدین 120 دختر و پسر 9تا 11 ساله که به خانواده های طلاق و ناسازگار و عادل تعلق دارند از طریق پرسشنامه های علایم مرضی کودک و سازگاری زناشویی والدین اسپاینر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: تحلیل واریانس چند متغیره داده ها نشان میدهد بین میزان اختلالات رفتاری بیش فعالی و کمبود توجه، لجبازی و نافرمانی، اضطراب فراگیر و افسردگی خانواده های ناسازگار و عادی تفاوت وجود دارد.همچنین بین میزان اختلالات بیش فعالی و کمبود توجه لجبازی و نافرمانی،اضطراب فراگیر، افسردگی و اضطراب جدایی فرزندان خانواده های طلاق و عادی تفاوت وجود دارد. علاوه بر این ها یافته ها حاکی از تفاوت میزان اختلالا لجبازی و نافرمانی و اضطراب جدایی در فرزندان خانواده های ناسازگار و طلاق است.
محمد ترکمان علیرضا مقدس
سرطان جزو بیماریهای تهدیدکننده زندگی محسوب میشود و در این میان سرطان سینه شایعترین، کشنده ترین و از نظر عاطفی-روانی تاثیرگذارترین سرطان در بین زنان است. در این بیماران عوارض جانبی درمان، موجبافزایش اختلالات هیجانی و کاهش چشمگیرکیفیت زندگی میشود که لزوم اجرای مداخلات روانشناختی را نشان میدهد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی خوشبینی و رواندرمانی حمایتی گروهی بر افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه صورت پذیرفت. بدین منظور طی یک طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با اندازه گیری مکرر، از بین کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز تشخیصی درمانی مهدیه همدان در سال 1390، 45 نفر که ملاک های ورود را دارا بودند، بصورت در دسترس انتخاب و سپس با گمارش تصادفی در سه گروه 15 نفره (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. در پایان هر سه گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری 3 ماه، مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته مشخصات فردی، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (dass) کیفیت زندگی عمومی بیماران سرطانی (eortc qlq-c30) و پرسشنامه کیفیت زندگی ویژه زنان مبتلا به سرطان سینه (eortc qlq-br23) بود. داده ها با استفاده از روشتحلیل واریانس آمیخته و در محیط برنامه 19spssتجزیه و تحلیل ش ند. نتایج نشان داد که هر دو گروه آموزش گروهی خوشبینی و رواندرمانی حمایتی گروهی در مقایسه با گروه کنترل بصورت معناداری (p?0/05) در کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و افزایش ابعاد عملکردی و علامتی کیفیت زندگی عمومی و ویژه، موثر بودند اما بین دو روش از نظر میزان تاثیرپذیری تفاوت معنادار آماری وجود نداشت. این پژوهش نشان داد که آموزش گروهی خوشبینی و رواندرمانی حمایتی گروهی میتواند در کاهش علایم افسردگی، اضطراب، استرس و افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه موثر باشد. بنابراین لزوم طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی علاوه بر مداخلات داروئی، می تواند به این بیماران جهت بهبود و سازگاری بهتر، کمک نماید.
سعید اعظمی علیرضا مقدس
پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه ی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه یار با داروی روان محرک در بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی است. 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به شیوه نمونه گیری در دسترس و بر طبق ملاک های ورود و خروج انتخاب و بر اساس شدت اختلال همتا شده و به طور تصادفی به دو گروه دارو درمانی (11 نفر) و توانبخشی شناختی رایانه یار (12 نفر) انتساب یافتند. گروه دارو درمانی در سه مرحله سنجش تنها در مرحله ی پس آزمون، تحت تاثیر داروی روان محرک سنجش شدند. گروه توانبخشی شناختی رایانه یار در هیچ یک از مراحل سنجش تحت تاثیر داروی روان محرک قرار نداشتند. داده ها به وسیله ی پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4)، پرسشنامه (snap-iv)، آزمون عملکرد پیوسته، آزمون فراخنای حافظه ارقام وکسلر، آزمون فراخنای صفحه ای، آزمون برج لندن و نسخه رنگی ماتریس های پیشرونده جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل ورایانس چند متغیری اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس آمیخته، تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون های متعاقب آن استفاده شد. توانبخشی شناختی رایانه یار در کارکردهای حافظه کاری معکوس و حافظه کاری دیداری- فضایی، توجه پایدار، برنامه ریزی و همچنین نشانه های اختلال تغییرات موثر و ماندگاری داشت. توانبخشی شناختی رایانه یار بهبود های بیشتر و ماندگارتر اما غیرمعناداری در مقایسه با دارو درمانگری در کارکردهای حافظه-کاری دیداری- فضایی، توجه پایدار، برنامه ریزی و نشانه های اختلال ایجاد کرد. تنها در کارکرد حافظه کاری کلامی روبه جلو و معکوس دارو درمانگری ماندگاری بیشتر اما غیرمعناداری نسبت به توانبخشی شناختی رایانه یار ایجاد کرد. بعلاوه تعمیم پذیری نتایج توانبخشی شناختی رایانه یار بیشتر و ماندگارتر از دارو درمانی بود. به طور کلی هر دو درمان در بهبود کارکردهای اجرایی و نشانه های اختلال، موثر می باشند، در نتیجه توانبخشی شناختی رایانه یار را می توان به عنوان جایگزین دارو درمانی بکار برد.
علی موسوی اصل فرامرز سهرابی
چکیده: مقدمه: علارغم وجود روش های درمانی متنوع روان شناختی برای درمان اختلال استرس پس از ضربه ، فراتحلیل ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به ptsd ، به این درمان ها پاسخ نمی دهند و یا بهبودی نسبتا کمی را نشان می دهند. بنابراین پژوهش حاضر به منظور " تعیین اثربخشی طرح واره درمانی بر درمان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه: کاهش علائم تجربه مجدد، بیش انگیختگی و کرختی هیجانی" پایه ریزی و اجرا شده است، تا از این طریق اثربخشی این شیوه درمانی نوپا را، برای اختلالی که مزمن و مقاوم به درمان های روان شناختی گذشته است را ارزیابی نماید.روش تحقیق، طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه a-b ، ابزار پژوهش پرسشنامه فرم کوتاه طر ح واره یانگ، پرسشنامه جبران یانگ، پرسشنامه اجتناب یانگ – رای، پرسشنامه بالینی چند محوری میلون، مقیاس اجرایی بالینی اختلال استرس پس از ضربه، مقیاس می سی سی پی برای اختلال استرس پس از ضربه، مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی. روش نمونه گیری، نمونه دردسترس هدفمند، حجم نمونه(3=n)، پروتکل درمانی:21 جلسه درمان برای هرآزمودنی و دوره پیگیری دو ماهه، ابزارهای آماری: میانگین، تغییر ظریب پایا، خطای استاندارد تفاوت ودرصد بهبود بالینی یافته ها: یافته ها نشان می دهد که طرح واره درمانی در رسیدن به آماج درمانی موفق، و انجام آن کاهش علائم ptsd را به همراه داشته است، این درمان همچنین باعث کاهش شدت فعالیت طرحواره های ناسازگار در بیماران ptsd شده و دوره پیگیری روند درمان نشان از دوام دستاوردهای درمان دارد نتیجه گیری: نظر به این که علائم ptsd بسیار پایداری بوده و متغیر های شخصی در ایجاد و رشد و ابقاء آنها نقش موثری دارد و از سویی این عوامل، مرتبط با روابط ناسازگار پیش از ضربه اند، که در ایجاد طرح واره های ناسازگار اولیه نقش دارند، طرح واره درمانی با آماج قرار دادن ریشه های رشدی اختلال و بازسازی طرح واره های ناسازگار، قادر به درمان پایدار علائم ptsd و کاهش شدت فعالیت طرح واره های ناسازگار در بیماران ptsd شده است کلیدواژه ها: طرح واره درمانی، بیش انگیخگی، تجربه مجدد، کرختی هیجانی، ptsd ، جانباز، اثربخشی.
سمیرا دهقان بنادکی فرامرز سهرابی
سندرم پیش از قاعدگی (pms) یکی از شایع ترین علت ایجاد ناراحتی جسمانی و روانی دوران باروری در زنان محسوب می شود که در فاز لوتئال سیکل قاعدگی رخ می دهد و منجر به کاهش کیفیت زندگی آنان می شود. علی رغم اهمیت بیماری هنوز درمان مناسبی برای آن وجود ندارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی شهر یزد بود.
اعظم شفیعی علیرضا مقدس
چکیده ندارد.