نام پژوهشگر: عزت السادات میرخانی
سیده مطهره حسینی عزت السادات میرخانی
موضوع سرپرستی و تربیت کودکان، از جمله مسائلی است که به دلیل اهمیت ویژه آن قانون گذاران قوانین و مقررات ویژه ای در حمایت از آنان وضع نموده اند. در نظام حقوقی ایران که ریشه در حقوق اسلام و فقه متعالی امامیه دارد، طفل موجودی است که در همه جوانب حیات خود نیازمند حمایت و پشتیبانی فردی و اجتماعی می باشد. حمایت از اطفال در امور مالی و تربیتی، در فقه امامیه و حقوق ایران با پیش بینی نهادهای ولایت، حضانت، وصایت، قیمومت و امین بر صغار مورد توجه قرار گرفته است. حضانت نهادی مشترک میان والدین است که فقط نگه داری از طفل را شامل می شود. ولایت بر فرزندان، به معنای صاحب اختیار بودن در امور مهم و خصوصاً اداره ی امور مالی آن ها است که در قوانین ایران تا زمانی که پدر و جد پدری حیات دارند، ولایت از کودک با ایشان است و مادر از این جهت سمت و اختیاری نسبت به فرزند ندارد و حتی بعد از فوت آن ها نیز، مادر ولی طفل نمی شود، بلکه فقط تحت شرایطی بعد از فوت شوهر، چنان چه جد پدری حیات نداشته باشد و نیز پدر و جد پدری، در زمان حیات خود، شخصی را به نام وصی تعیین نکرده باشند، مادر در مقام قیم، امور صغار را تحت نظارت دادستان اداره می کند. در این تحقیق به بررسی جایگاه مادر در هر یک از این نهادها، بررسی خلاءها و مشکلات موجود در قوانین و مقررات موجود در رابطه با اختیارات مادر نسبت به کودک و شناسایی رویه های قضایی و بعضاً اداری در ارتباط با اختیارات مادر نسبت به کودک و بررسی میزان انطباق این رویه ها با قوانین و مقررات موجود پرداخته شده است. بررسی قوانین و مقررات در زمینه اختیارات مادر نسبت به کودک نشان می دهد که قرار دادن اختیارات برای اداره ی امور مالی و غیرمالی کودک برای مادری که با فوت شوهر خود حضانت طفل مشترک را به عهده گرفته با مادری که پس از متارکه، حضانت از طریق دادگاه به او واگذار شده یا به طور عملی کودک را نگه داری می کند، ضروری است. ضمناً دادسرای مربوط به امور سرپرستی و محجورین، باید با اصلاح رویه های خود حداقل اختیارات قیم را که قانون بر آن صحه گذارده است، محترم شمارند.
فاطمه آقابزرگ عزت السادات میرخانی
اصلاح وضعیت زنان سالمند و حل مسائل و مشکلات آنان اگر با روشی مناسب و مبتنی بر الگوی تحول گرای دینی و بومی صورت پذیرد، دستاوردهای شگرفی برای جوامع بشری در پیش خواهد داشت. در جمهوری اسلامی ایران، مسائل زنان و سالمندان، بعضاً در قانون اساسی مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است و در برخی قوانین و مقررات عادی نیز، در راستای اجرایی کردن قانون اساسی در این زمینه گام برداشته شده است. از جمله این مقررات حمایتی، می توان به بند 4 اصل بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با موضوع ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست، در حمایت از زنان سالمند اشاره کرد. در قوانین عادی نیز قانون تشکیل شورای ملی سالمندان به موضوع حمایت از سالمندان پرداخته است. تدوین، اصلاح یا تغییر قوانین مربوط به حمایت از زنان سالمند، بر اساس شناخت نیازها و خواسته های آنان در عرصه های مختلف، تبیین و تنویر دیدگاه اسلام در زمینه حقوق زنان و سالمندان، و انجام پژوهش هایی در جهت ارائه راهکارهای عملی تا رسیدن به نتایج مطلوب، از امور مهمی است که در فرایند رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش به سزایی دارد. از سوی دیگر تحقق حمایت های قانونی و قضایی از زنان سالمند، نیازمند هماهنگی و همدلی قوای سه گانه در سه مرحله: پیش بینی حمایت ها، پیش گیری از آسیب ها و اقدامات قضایی می باشد، وضع قوانین متناسب با نیاز های امروز زنان سالمند و اصلاح قوانین موجود در این زمینه، اولین گام در حمایت از این قشر آسیب پذیر است. در عرصه بین المللی نیز به ویژه در راستای ارتقاء حقوق بشر در معاهدات وکنوانسیون ها، تلاش هایی صورت گرفته است، از جمله می توان به اعلامیه پکن صادره از سوی چهارمین کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد زنان در سپتامبر1995، و قطعنامه اصول ملل متحد برای سالمندان در دسامبر 1991، اشاره کرد. جمهوری اسلامی ایران، به عنوان بخشی از جامعه بین المللی، نمی تواند در انطباق قوانین خود با تحولات موجود در سطح بین المللی و منطقه ای، بی تفاوت باشد. از طرفی هویت اسلامی این نظام، مطالبات دیگری را منطبق با واقعیت ها و آموزه های درون دینی پیش می آورد که پاسخگویی به این مطالبات، باز نگری در قوانین را ضرورت می دهد. این پژوهش با روش تحلیلی- تلفیقی پی ریزی شده است؛ در بخش مبانی معرفتی، نظری و علمی، از روش اسنادی، و در بخش تجزیه و تحلیل قوانین و مقررات، از روش مصاحبه عمیق (دلفی) با صاحب نظران استفاده شده است، اهداف این پژوهش، شناخت و بررسی مبانی حقوقی دینی در تأمین نیازهای حقوقی زنان سالمند، بررسی مصادیق حمایتی از زنان سالمند در قوانین و مقررات ایران، و بررسی تطبیقی قوانین ایران با اسناد بین المللی در زمینه سالمندان با هدف اصلاح قوانین و پر کردن خلاءهای آن می باشد. پژوهش بعد از بیان طرح نامه تحقیق، با ذکر کلیات، ارائه تاریخچه و ویژگی های سالمندی آغاز شده است، در بخش مبانی نظری، ضرورت زمینه ای پژوهش حاضر، جهت توانمندی زنان سالمند، چارچوب نظری توانمند سازی زنان در اندیشه دینی امام خمینی«ره»، و در رابطه با رفاه اجتماعی و چگونگی تأمین آن، مجموع نظریه های بنیادی رفاه اجتماعی (نظریه ترمیمی و نظریه نهادی) مبنای عمل قرار گرفته است. در فصل سوم پژوهش، به مبانی و مستندات حقوقی با رویکرد حمایتی از زنان سالمند در سیستم قانونگذاری اسلامی پرداخته شده، و با بیان مقاصد، اصول و قواعد شریعت اسلام، سعی در تبیین حقوق زنان سالمند، در نظام جامع اسلامی داشته است، پس از آن، فصل چهارم به بررسی اسناد بین المللی در دو حوزه زنان و سالمندان پرداخته است، و فصل آخر نیز انواع حمایت های قانونگذار و تشکیلات حمایتی در قوانین ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است، سپس سعی گردیده تدابیری که به منظور حمایت از زنان سالمند باید اتخاذ شود، پیشنهاد شود. بررسی ها نشان داد علی رغم وجود آموزه های اسلامی بر حمایت از کرامت و شأن زنان سالمند، و تأکید اسناد بین المللی برتکلیف دولت ها به تأمین حقوق رفاه اجتماعی و دیگر حقوق برای زنان و سالمندان، قوانین ایران به طور کامل همگام با آموزه های اسلامی و تحولات حقوق بین المللی پیش نرفته است. تصویب قانون شورای سالمندان نیز با توجه به عدم اجرای آن نتوانسته است اثر گذاری لازم را در وضعیت زنان سالمند داشته باشد.
لیلی جعفری نجفی عزت السادات میرخانی
چکیده مسأله جنسیت همانند قومیت و ملیت قرنهاست که در تاریخ بشریت به سبب عدم بصیرت و جهالت تاریخی فرزند آدم بحران ها و مصائبی را به ارمغان آورده است. زنان به دلیل تفاوتی که در عین تناسب براساس خلقت بدیع و حکیمانه خداوند با مردان داشته و به علت نقش اساسی که در طول تاریخ بر عهده گرفته اند، در تعارض دوسویه افراط و تفریط قرار داشته، گاه او را فوق انسان دانسته و در حد پرستش بالا برده اند و گاه او را از مقام انسانی فرود آورده و شیء انگاشته اند. نگاهی به تاریخ ادیان و فرهنگ های اقوام و ملل جهان نشان می دهد زن - جز در دین اسلام - مقام شایسته ای نداشته و شخصیت او به عنوان موجودی جدا از کاروان انسانیت مطرح شده است. پس از انقلاب عظیم اسلام و تحولات ناشی از این مکتب انسان ساز و تلاش مستمر پیام آور عدالت و آزادگی، تحولی شگرف در مسائل زنان رخ داد. اما به سبب حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) و بیراهه رفتن مسیر خلافت پس از رسول الله(ص)، مقابله با حاکمیت تفکر علوی، اقدام خلفا در جهت محو آثار حدیثی، ممنوعیت نقل حدیث و در کنار آن جعل حدیث، توطئه از سوی یهودیان و همدلی بنی اسرائیل و بنی امیه در توسعه اسرائیلیات، فقدان علم و معرفت لازم در پاسخگویی به مسائل روز و زمینه سازی برای بازگشت جاهلیت و عصبیت عربی در مسائل مرتبط با زنان و عواملی از این دست، موانعی را بر سر راه تداوم حرکت بنیادین اسلام در تحول جایگاه حقوقی و انسانی زنان ایجاد نمود. امروز در بسیاری از متون دینی مطالبی درباره زنان به چشم می خورد که در تعارض با آیات قرآن و سیره معصومان(ع) و ضروریات عقلی می باشد که لزوم بازنگری دقیق و موشکافانه آن را ایجاب می نماید و ضروریست نصوص روایی راجع به زنان با توجه به ملاکات صحت و سقم احادیث که از جانب معصومین(ع) عنوان گردیده، از جهت متن، دلالت و سند مورد بررسی مجدد قرار گیرد تا دیدگاه حقیقی دین در مورد جایگاه و نقش زن در نظام آفرینش از میان این ابهامات نمایان گردد.
انسیه ساداتی عزت السادات میرخانی
گستردگی ارتباطات جهانی در دنیای معاصر نوجوان را در معرض اطلاعات و مخاطرات فراوانی قرار داده است؛ بدون شک، تقویت بنیان های فکری، معنوی و اخلاقی نوجوان در جامعه دینی موجب مصونیت و هدایت وی به سوی بهترین راه خواهد شد. نقش بنیادین مادر درخانواده وجایگاه ریشه ای و کلیدی او در عرصه های سه گانه «وراثت ،تربیت و فرهنگ »ضرورت پرداختن به شکل گیری هویت دینی دختران نوجوان را دو چندان می سازد چرا که یکی از اساسی ترین نقش هایی را که آنان باید طی فرایند جامعه پذیری ، خود را برای ایفای صحیح آن مهیا سازند ، نقش موثر مادری است . بدون تردید دختر نوجوانی که خود از بنیان های تربیت غنی دینی بی بهره است، در انتقال ارزشهای دینی و مذهبی به فرزند خود موفق نخواهد بود و پیامد چنین امری تاثیر گذاری بر بنیان های هویت دینی نسل آینده جامعه خواهد بود. ازمنظر روش شناسی،بخشی ازاین پژوهش مبتنی برتحلیل محتوی و واکاوی متون دینی است و بخشی دیگر به شیوه کیفی و بر اساس مصاحبه های عمیق انجام گردیده است. نتایج نشان داد که در نظام تربیتی اسلام مادر به عنوان عنصر مشترک در عرصه های سه گانه «وراثت،تربیت، فرهنگ» نقش موثری در درونی سازی ارزش های معنوی و جهت دهی به هویت اصیل دینی در دختران نوجوان دارد ،این امر در سنخ شناسی مادران ،در بخش کیفی پژوهش ،نیز بر اساس مقولات استخراج شده از مصاحبه های عمیق با مادران مورد تایید قرار گرفت.
روح اله حاتمی عزت السادات میرخانی
موضوع کار خانگی زنان پس از عصر روشنگری به موازات سایر مسائل زنان در محافل گوناگون مورد توجه و بازخوانی قرار گرفت و اهمیت و جایگاه آن از دیگاه های مختلف مورد تحلیل و نقادی واقع گردید. در این پژوهش به کار خانگی زنان یا به دیگر تعبیر، خانه داری، از منظر دین اسلام و رویکردهای فمینیستی پرداخته می شود. در فصل اول کلیاتی مانند اهداف، فرضیات و پیشینه تحقیق مطرح می شود. با آن که در طول تاریخ و در سراسر جهان، خانه داری به مثابه وظیفه زن بر او تحمیل شده، اما در اسلام کار خانگی نه تنها وظیفه زنان به شمار نمی آید، و در فقه اسلامی، به واسطه ی نفقه، اجرت المثل، نحله و اجرت شیر دادن برای آن دستمزد تعیین شده است.. فصل دوم با عنوان مبانی نظری، در برگیرنده چهار بخش واژه شناسی، تاریخچه کار خانگی در ایران و جهان، فرهنگ و فلسفه کار از دیدگاه دینی و جامعه شناسی و تقسیم کار اجتماعی است و فصل سوم با نام مبانی کار خانگی در اسلام، به بنیادهای اسلامی و الهی ای می پردازد که بر آن اساس کار خانگی در این دین تعریف و تبیین می شود. ازجمله بخشهای فصل سوم می توان به هستی شناسی دینی، خانواده در اسلام و نقش زن و مادر از دیدگاه دین اشاره کرد. در خانواده های مسلمان پیش از آن که زن در خدمت مرد باشد، مرد به حکم وظیفه اسلامی در خدمت زن بوده و وسیله آسایش او را فراهم می سازد. اسلام زنانی مثل مریم، فاطمه زهرا و هاجر سلام ا... علیهنَّ را همچون الگویی نه تنها برای زنان که برای همگان چه در خانه و چه در اجتماع معرفی می کند. در اسلام هیچ نوع کار یدی برعهده زن گذاشته نشده، بر اهمیت نقش مادری تأکید می شود و همچنان که زنان به همسرداری و خانه داری تشویق می شوند و شوهرداری آنان با جهاد یکسان دانسته شده، مردان نیز ترغیب می شوند تا در کار خانه به زنان خود کمک کنند. فصل چهارم کار خانگی زنان را در قرآن و سنت پیامبر (ص) و معصومان بررسی می کند. فصل پنجم به سرچشمه های بروز فمینیسم در تاریخ غرب، رویکردهای فمینیستی و دیدگاه آنها در مورد خانه داری می-پردازد و در پایان و در بخش نتیجه گیری، مقایسه ای میان اسلام و فمینیسم در موضوع خانه داری انجام می شود. به طور کلی فمینیسم مباحثه یا گفتمانی است که از جنبش ها و نظریه های گوناگونی تشکیل شده است که به تحلیل تفاوتها و نابرابری-های جنسیتی، ریشه های شکل گیری آنها و مبارزه برای برابری برای زنان می پردازند. تحلیل کار خانگی در اقتصاد، تاریخ، و انسان شناسی فمینیستی مسأله ای است محوری. بیشتر فمینیست ها دستمزد خانوادگی را «اساس» تقسیم جنسی کار کنونی می داند. فمینیستهای لیبرال، معتقدند که در ازدواج و تشکیل خانواده، همه منافع و رشدها برای مرد و همه عقب ماندگیها و زیانها برای زن است. در حالی که فمینیست های مارکسیست برآنند که استثمار زنان در خانواده به سود سرمایه داری است، رادیکال فمینیست ها اصرار می ورزند که این استثمار به سود تمام مردان تمام می شود. آنان مادری کردن را نماد آشکار تقسیم کار جنسی دانسته و منسوخ شدن نقش زن خانه دار و تمامی نقش های جنسیتی را به عنوان بهترین استراتژی در جهت آزادی زنان پیشنهاد می نماید. مارکس و انگلس در «مانیفست کمونیست» از الغای خانواده و اجتماعی شدن کار خانگی می گویند. رزا لوکزامبورگ در «سوسیالیستی شدن جامعه» از الغای کار خانگی می گوید و فمینیست های مادی، خودشان و نبردشان برای عمومی کردن کار خانگی، را محور ایدئولوژیک جنبش فمینیستی می دانند. در گرایش فمینیسم پست مدرن که از سوی کسانی مانند ژولیا کریستوا، لوس ایریگاری و هلن سیکسو و عمدتاً در فرانسه رهبری می شود، برخلاف گرایش لیبرال زنان دیگر نمی کوشند تا «مشابه» مردان شوند، بلکه آنان خود را به مثابه دیگری و «متفاوت» از مردان می پذیرند؛ آنان تفاوتهایی مانند مادری و زیبایی را نشانه برتری آنان می دانند. لیسا وگل بر آن است که کار خانه ارزش های عینی و ملموس تولید می کند؛ به همین دلیل کاریست نسبتاً غیر بیگانه ساز و می تواند تصویری اجمالی از جامعه ی آتی باشد که حول کار غیر بیگانه ساز سازمان یافته باشد.
لیلا دودانگه قره آلاچی عزت السادات میرخانی
شناخت صحیح و منطقی از آسیب ها ، درک فرصت ها ، نقاط فراز و صعود ، تحولات و تغییرات در هر جامعه بشری محور اصلی حل مشکلات و چالش های پیش روی آن است . و از آنجایی که تاریخ محور و محمل بررسی موقعیت زنان ، درک ، آسیب ها ، ریشه های چالش ها و درک درست نقاط مثبت و منفی می باشد ، توجه به لایه های تاریخ ساز و دستهای پنهان بویژه در گذار از زندگی سنتی به مدرن یکی از نقاط اساسی است . لذا بسیاری از مشکلات و چالش های زنان امروز ، در عرصه های مختلف نگرشی و گرایشی ریشه در تحولات مثبت و منفی دهه ها و سده های قبل دارد ؛ بر همین اساس دوره قاجار یکی از مهمترین دوره های تاریخ ایران از جهت فراز و نشیب محسوب می شود هم به لحاظ موقعیت جهانی و بین المللی ( هم زمانی با اروپای بعد از تحولات رنسانس ) و هم تحولات تاریخی بویژه ضعف حکومت ، افت فرهنگ اسلامی- ایرانی ، هجوم بیگانگان چه به صورت تحمیلات فرهنگی و چه به صورت تدارکات نظامی ،و همچنین تحولات آن بویژه در زمینه زنان در دوره های بعدی بویژه پهلوی تاثیر گذار بوده است ، بنابراین رویکرد منطقی و معقول برای حل بحران بسیاری از مباحث اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی زنان نیازمند به یک بنیادگرایی در تحلیل تاریخی است . در این پژوهش به روش کتابخانه ای و اسنادی و بر پایه شیوه تحلیل تاریخی با رجوع به منابع دست اول و در صورت عدم وجود منابع دست اول با رجوع به منابع دست دوم به واکاوی و بررسی تحولات فکری –اجتماعی زنان در دوران قاجار و تاثیر آن بر نگرش های دینی زنان بویژه در مبحث حجاب پرداخته شده است. نتیجه آن که ، دوره قاجار مصادف با روند نوگرایی در ایران بود، ایجاد مدارس و انجمن ها و تغییرات فرهنگی بویژه با همکاری گروه های وابسته از جمله فراماسونری و بهائیت ، گذشته از تاثیرات مستقیم در رواج الگوهای غربی نقش عوامل نفوذی را نیز بر عهده گرفتند و بستر مناسبی را برای نفوذ اندیشه های غربی فراهم گردانید ، رضا شاه در هدایت جریانات زنان بویژه در عملی ساختن توطئه کشف حجاب که از اواخر قاجار آغاز شده بود نقش محوری ایفا کرد ، کشف حجاب نقطه اوج انحطاط زن ایرانی و سر آغاز اوج گیری ابتذال و فساد در جامعه بود انقلاب اسلامی ایران معرف پدیده ای جدید در مشارکت اجتماعی زنان بود که با الهام از تعالیم اسلامی و زدودن شائبه های فساد ، شخصیت و توانایی زن مسلمان ایرانی را به تصویر کشید و در پایان اینکه برای حل مسئله بد حجابی باید از حرکت های احساسی و بدون برنامه ریزی شده خود داری کرد وبا برنامه های حساب شده و از منظرهای مختلف ، به حل این مسئله پرداخت .
مریم شاه چراغیان عماد افروغ
مسأله زن، یکی از اساسی ترین مسائل هر تمدن و جامعه ای است. مسأله زن و خانواده با همه کارهایی که شده، هم چنان مهم و قابل بحث و قابل توسعه در اندیشه ورزی است. شرایط کنونی دنیا و جهان اسلام نیازمند آن است که الگویی جامع و مطابق با مقتضیات زمانی و مکانی ارائه گردد تا پاسخگوی التهابات و نیازهای کنونی باشد. زن مسلمان ایرانی نیازمند الگویی است که در همه ابعاد زندگی انسانی او را به سوی کمال و سعادت سیر دهد. در این پژوهش با رویکرد تمدن گرایی و با توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی زن مسلمان ایرانی از یک سو و مبانی معرفتی، ارزشها و نظام فقهی و حقوقی از دیگر سو، الگوی جامعی از زن مسلمان ایرانی طراحی گردید؛ و نتایج بررسی های صورت گرفته در شش فصل نخست، در قالب طراحی الگوی زن مسلمان ایرانی، در فصل هفتم منعکس گردید. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی و بهره گیری از استنباطات عقلی به این نتیجه رسیدیم که سیمای زن مسلمان ایرانی در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل ترسیم است. در بُعد فردی، ده مورد از مهمترین مختصات فردی زن مسلمان عبارتند از: توحید و خداباوری، تعقّل و تفکّر، مطالعه و آگاهی و کسب علم، تجسّم قرآن در زندگی، رعایت پوشش و حفظ حریم ها، عفاف در نگاه، عفاف در گفتار، عفاف در رفتار، دوری از تجمّل گرایی و تبرّج، پرهیز از تشبّه به مردان. در سطح خانوادگی زن مسلمان ایرانی می تواند در نقش های دختری، همسری و مادری ایفای نقش کند که هر کدام مختصات و ویژگی های خود را دارد. همچنین در بُعد اجتماعی نیز دین اسلام حقوق و ارزش های فراخانوادگی زنان را به رسمیت شناخته و حضور اجتماعی او را تأیید کرده است، لکن این حضور اجتماعی باید مقیّد به دو نکته مهم باشد که عبارتند از: حفظ حریم ها در مواجه با نامحرم و اصالت دادن به نقش های همسری و مادری.
مریم احمدی منصوره موحدین
توسع? نفوس انسانی در صدر غایات زندگی است و در تمامی جوامع جایگاهی رفیع را به خود اختصاص داده است. بنابراین ناباروری مسئله ایست که پیوسته جوامع بشری را به خود مشغول داشته است و در تمامی ادیان و حتی در تاریخ انبیا به این مسئله به عنوان بحران و مشکل نگریسته شده است. در قران نیز آیات چندی در ارتباط با ناباروری همسرحضرت زکریا بیان شده است. امروزه با توسع? علم پزشکی و استفاده از روش های گوناگون تلقیح مصنوعی، این مشکلات تا حدودی برطرف شده است، اما هر پیشرفتی در عرص? تکنولوژی و پزشکی چالش هایی را نیز در کنار خود دارد و گاهی این چالش ها آنقدر مساله ساز است که بر اصل مساله تقدم پیدا می کند. تلقیح مصنوعی با وجود نو پا بودن خود به سرعت در ایران گسترش پیدا کرده و تحقیقات حقوق-دانان، فقیهان و روانشناسان و جامعه شناسان پیوسته در صدد تسهیل این امر بوده است. اما استفاده از این روش چالش های فقهی-حقوقی، پزشکی و تا اندازه ای روانی و اجتماعی را نیز با خود به همراه داشته است که بازتاب های بسیاری در جامعه دارد و باید تدابیر حکیمانه ای اندیشید. در این تحقیق پس از طرح اصول کلی تحقیق و بیان مسئله در فصل اول و پس از بیان مبانی و مبادی بحث و اهمیت سلامت نسل و مشروعیت نطفه و بررسی احکام تکلیفی و وضعی تلقیح مصنوعی در فصل دوم و سوم به بحث در رابطه با چالش ها و مشکلاتی که پس از استفاده از این روش خانواده ها و کودکان را تهدید می کند، پرداخته شد. آنچه بیش از هر چیز اهمیت داشت سلامت نطفه و سلامت نسل و مسائل مذهبی پیرامون اهدا کنندگان و گیرندگان اسپرم و تخمک و جنین اهدایی بود، همچنین مسائل حقوقی پیرامون ارث و نفقه و حضانت و ولایت کودکان حاصل از این روش ها و عوارض پزشکی که می تواند برای کودکان و زنان استفاده کننده خطرساز باشد. پس از بیان این چالش ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات لازم به زوجین نابارور مراجعه کننده به مراکز داده شد و سپس با استفاده از آزمون آماری پاسخ ها تحلیل شد. نتایج حاکی از این امر بود که بیش از نیمی از پاسخگویان پس از کسب اطلاعات لازم پیرامون این چالش ها یا اقدام به این کار نخواهند کرد و یا پس از کسب آگاهی و اطلاعات بیشتر به این کار اقدام خواهند نمود. همچنین مردان بیش از زنان از انجام تلقیح مصنوعی صرف نظر نموده و افراد با تحصیلات لیسانس و بالاتر پیش از سایر افراد در مورد اقدام به این کار تامل می کنند. با توجه با این نتایج لزوم اطلاع رسانی به زوجین نابارور و انجام مشاوره قبل از اقدام به تلقیح مصنوعی ضروری به نظر می رسد و پیشنهاد اصلی این پژوهش حمایت از کودکان بی سرپرست و پذیرفتن این کودکان به عنوان فرزندخوانده به جای استفاده از این روش ها و عواقب ناشی از آن می باشد
صبا غفوری دره گرگی عزت السادات میرخانی
روابط زوجین، به دلیل اهمیت حفظ بنیان خانواده که با روند مدرن شدن جوامع، تغییر شکل خانواده ها و افزایش آمار طلاق رو به سستی گراییده، از موضوعات مهم پژوهش های فقهی، جامعه شناسی و حقوقی می باشد؛ در این میان تعالیم اسلام به دلیل جامعیت، اصول فراجنسیتی آن، انسجام، سهل-مداری و عدالت محوری می تواند به عنوان منبع غنی از تعالیم، نظام منسجمی از حقوق و تکالیف را با ابتنای بر اصل عدالت شکل دهد. هدف از پژوهش حاضر این است که با رویکردی نظام مند نحوه ی چینش حقوق و تکالیف را در روابط زوجیتی از زاویه ی اصل عدالت در احکام اسلامی مورد واکاوی قرار دهد و بر این مبنا، نسبت حقوق و تکالیف زوجیتی را با عدالت در قوانین و مقررات موضوعه ایران بسنجد. روش تحقیق پژوهش، بر اساس ماهیت موضوع در بخش تعاریف با شیوه ی توصیفی- تحلیلی است و در بخش مبانی و مستندات بر مبنای شیوه ی استنتاجی- استنباطی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اصل عدالت در نظام قانونگذاری اسلامی هم راهبردهای نظری در علم کلام و هم آثار عملی در فقه و دانش های مرتبط با آن را داراست و معیار عدالت درون خانه ای عبارتست از تساوی زوجین در حقوق انسانی و تفاوت در حقوقی که هر یک به تناسب جایگاه جنسیتی خود در خانواده داراست. نظام حقوقی ایران، با وجود تبعیت از احکام اسلامی، در روابط زوجین، الگوی منسجم نظام تفکر اسلامی را دارا نیست و در مسائلی همچون تعدد زوجات، نشوز زوج و یا حق شوهر بر منع اشتغال همسر خود با مبانی و معیارهای عدالت همخوانی چندانی ندارد و دارای خلأ و ابهام می باشد.
سعیده صفایی عزت السادات میرخانی
«عفت جنسی» به عنوان یک خصیص? انسانی در تفکر توحیدی از جایگاه ارزشی ویژه ای برخوردار است. این صفت به معنای اعتدال در گرایش های رفتاری حاکم بر زندگی است که شریعت اسلام آن را به بهترین صورت در نظام قانون گذاری اسلامی ترسیم کرده است. عفت جنسی در سلامت فرد، استحکام خانواده و سلامت و استحکام جامعه نقش اساسی دارد. در پژوهش حاضر با هدف «بررسی نقش عفت جنسی در سلامت، تحکیم خانواده و تضمین آن در حقوق ایران»، نقش عفت جنسی در سلامت و تحکیم خانواده بررسی شد؛ هم چنین به سبب تعمیق در تحقیق، ابتدا به جایگاه عفت جنسی در دانش های پشتوانه ای از قبیل مقاصد، اصول و قواعد پرداخته و سپس آن را به عنوان یک مقوّم در سطوح چینش عرضی قانون گذاری مورد واکاوی و مداقه قرار داده است. در تحقیق حاضر با توجه به کیفی بودن ساختار آن از چند روش توصیفی- تحلیلی، تحلیلی- استنتاجی و تحلیلی- تطبیقی بهره گرفته شده است. در این پژوهش تضمین های حقوقی نیز در جهت حفظ عفت جنسی در قوانین ایران مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شد که عفت جنسی در سلامت و تحکیم خانواده نقش به سزایی را داراست، به طوری که در نصوص اسلامی ابتدا در جهت پیش گیری از بی عفتی توصیه هایی شده، سپس به مقابله با بی عفتان پرداخته شده و برای آنان جرایم متنوعی متناسب با میزان جرم و نافرمانی آن ها از دستورات اسلامی، در نظر گرفته شده است. هم چنین در قوانین ایران نیز که برگرفته از فقه امامیه هستند، هم در جهت پیش-گیری از وقوع جرایم جنسی قوانینی تعبیه شده و هم در جهت برخورد با متجاوزان به حریم عفت مجازات هایی هم از نوع محدودیت های مدنی و هم از نوع مجازات های سرکوب گر کیفری در نظر گرفته شده است. در نهایت مهم ترین نتایج حاصله از این پژوهش عبارتند از: اهمیت عامل وراثت در شکل گیری «عفت جنسی»، اهمیت غذا و لقمه در شکل گیری «عفت جنسی»، اهمیت تربیت در شکل گیری «عفت جنسی»، اهمیت حفظ عفت در روابط درون خانه ای و انواع برخوردهای کنشی و واکنشی نظام قانون-گذاری ایران با موارد برهم زنند? عفت و جرایم جنسی.
رویا ملک نیا عزت السادات میرخانی
یکی از خصیصه های بنیادی انسان در عرصه حیات مادی، نیازمند بودن ، بر همین اساس، مصرف کننده بودن است. آنچه موردتوجه می باشد مصرف و نیاز است که از یکدیگر فاصله گرفته اند وشکاف بین آن ها را مصرف گرایی پرکرده است؛ بنابراین فرهنگ مصرف گرایی به مثابه مسئله اجتماعی ، مستلزم شناخت دقیق علمی است. عنوان پژوهش حاضر بررسی نقش زنان در نزدیک سازی مصرف به الگوی ایرانی اسلامی است که هدف اصلی آن تبیین نقش اساسی زنان در مصرف با توجه به ضرورت های جامعه ایرانی اسلامی است. در تحقیق حاضر شیوه بررسی در بخش های ابتدایی تحقیق کتابخانه ای _ اسنادی و روش تحقیق در بخش های پایانی پژوهش، پیمایشی است. شیوه ی نمونه گیری به کار رفته در تحقیق حاضر تصادفی ِطبقه ای ِ خوشه ای با حجم نمونه 368 نفر است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه نیمه ساخت یافته که ( اعتبار تجربی آن توسط اساتید تائید گردید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تثبیت گردید) بین زنان 18-64 سال ساکن مناطق 2، 5، 16، شهر تهران بصورت تصادفی توزیع شد؛ گردآوری گردیده است . برای آزمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رابطه مدیریت مشارکتی با الگوی ایرانی اسلامی مصرف (073 /0) و مصرف بهینه انرژی با (81./.) با الگوی ایرانی اسلامی مصرف رابطه مستقیم دارند. هم چنین تبلیغات با(086/0- )، مصرف تظاهری زنان با (081 /0-) و تقید بیش ازحد به آداب ورسوم اجتماعی با(079/0-) با الگوی مصرف ایرانی اسلامی رابطه معکوس دارند.نتایج آزمون رگرسیون حاکی از این بود که دو متغیر مدیریت مشارکتی و تبلیغات به ترتیب با 66% و 28% در افزایش و کاهش رسیدن به الگوی ایرانی اسلامی مصرف مهم ترین نقش را در پژوهش داشته اند. بدین معنی که به ازای یک واحد افزایش مدیریت مشارکتی در خانواده به میزان 66/. به الگوی مصرف ایرانی اسلامی نزدیک تر می شویم و به ازای یک واحد افزایش در توجه به تبلیغات به میزان 28/0 از الگوی مصرف ایرانی اسلامی دور می شویم.
عظیمه یاری عزت السادات میرخانی
زنان نیمی از افراد هر جامعه ای را تشکیل می دهند و درعین حال پرورش دهنده ی همه ی افراد جامعه هستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ی بین شادکامی، سلامت روانی و دین داری بین زنان متأهل شهرستان کهگیلویه است. پژوهش حاضر به دو روش انجام می شود که روش نخستین با شیوه ی کتابخانه ای و تحلیلی - توصیفی روش دوم توصیفی از نوع همبستگی می باشد. بدین منظور تعداد 286 نفر از زنان متأهل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. متغیرهای مستقل در این پژوهش دو مولفه ی دین داری و سلامت روانی و متغیر ملاک ؛ شادکامی می باشند. برای گرداوری داده ها از سه پرسش نامه ی شادکامی اسلامی، مقیاس سنجش دین داری،چک لیست اختلالات روانی ( سلامت روانی )(scl-25) استفاده شد. پرسش نامه ی سلامت روانی در نه بعد (شکایت جسمانی). (وسواس – اجباری)(حساسیت در روابط متقابل)(افسردگی)(اضطراب)(ترس مرضی)، (افکار پارانوییدی)، (روان پریشی) (ماده ی اضافی) را می سنجد. پرسش نامه ی دین داری چهار بعد (باور دینی، رفتار دینی، عواطف دینی، وانمود اجتماعی) را می سنجد. روایی پرسش نامه های مذکور قبلاً انجام شده است. به منظور به دست آوردن ضریب پایایی هریک از پرسشنامه ها ضریب آلفای کرونباخ آن ها تعین شد. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه ی دین داری 91/ پرسش نامه ی سلامت روانی(چک لیست اختلالات روانی) 93/پرسشنامه ی شادکامی اسلامی 81/. به دست آمده است. داده ها نرم افزار تحلیل آماری 20-spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین مولفه ی دین داری و شادکامی ارتباط معنادار و مستقیم وجود (05/0p</) بین مولفه های شادکامی واختلالات روانی ارتباط معنادارومنفی وجود دارد. (05/0 p<) بین مولفه ی دین داری و اختلالات روانی ارتباط معنادارومنفی وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت شادکامی، سلامت روانی(کاهش اختلالات روانی) و دین داری در زنان با یکدیگر ارتباط معنا دارو مستقیم دارند و لازم و ملزوم همدیگر هستند.
پریا محمودی سیدکاظم رسولزاده طباطبایی
چکیده مقدمه: اطلاعات موجودنشان میدهد که کاهش و فقدان رضایت زناشویی علت قابل توجه بسیاری از طلاقهاست و براساس آمارهای گزارش شده یکی از مهمترین دلایل آن مسائل روانی بین زوجین است. با نظر به اهمیت نقش زنان درخانواده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان امنیت روانی با رضایت زناشویی در زنان اجرا شده است.روش: در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی رابطه بین امنیت روانی و رضایت زناشویی در زنان و مولفههای امنیت روانی زنان از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور حدود 200 نفر از جامعه زنان متاهل دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه تهران به صورت نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامههای ایمنی-ناایمنی مازلو، رضامندی زناشویی اسلامی و امنیت روانی زنان متاهل(محقق ساخته) پاسخ دادند. یافتهها: نتایج آزمون آماری نشان داد که متغیرهای رضایت زناشویی و امنیت روانی با هم ارتباط معنادار داشته و هر کدام میتوانند متغیر پیشبین دیگری باشند. و همچنین نمره پرسشنامه امنیت روانی محقق ساخته با پرسشنامه رضامندی زناشویی اسلامی همبستگی بیشتری نشان داد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج، اهمیت ارتقای امنیت روانی در افزایش رضامندی زناشویی و بالعکس آن مورد تایید قرار گرفت، که ضرورت رسیدگی جهت ارائه خدمات مشاورهای زناشویی و مددکاری در زمینههای روانی را با کمک از آموزههای اسلامی بیش از پیش نمایان ساخت.
زهره کاظمی عزت السادات میرخانی
چکیده ندارد.
فاطمه همدانیان عزت السادات میرخانی
آنجا که سخن از تربیت و انسان سازی و پیوند در خانواده است، محور همه توجهات تنها معطوف به وجود مادر می باشد. امروز بحرانهایی که گریبان گیر جوامع کنونی شده ناشی از ضعف و سستی کانون خانواده است که نقطه ثقل آن مادر است و تا وقتی که به احیاء نقش سازنده وی رجعتی نگردد هیچ گاه اعضای دیگر این کانون مقدس نخواهند توانست در منصه های مختلف خوش بدرخشند . اکنون مکاتب و معاهدات و در مرکز آنها «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» نتوانسته است که مسئله مادری را به خوبی تبیین نمایند و این وجود ارزشمند را در جایگاه اصلی خود قرار دهد و تعارضات این نقش مهم را حل نماید. در این پژوهش سعی بر بررسی نقطه عطف زن یعنی مسئله خطیر مادری در پارادایم مقاصد شریعت، آیات، روایات و تطبیق آن با موارد موجود در «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» است. باتوجه به جایگاهی که شرع اسلام برای مادری و تأثیر گذاری مادر در کل حیطه های تجلی انسان قائل شده بر شرح رسالت مادر در مصالح ضروری پنج گانه تأمل نموده ایم . در واقع، مادر در حفظ مصالح پنجگانه حفظ دین، حفظ نسل، حفظ نفس، حفظ عقل و حفظ مال نقش عمده و موثری را بر عهده دارد. همچنین هم در مبحث قواعد و هم در مبحث اصول رعایت حقوق و حمایت های شایسته معنوی و مادی از مادر را اعمال نموده است. برجستگی حق احترام، کرامت، تربیت، رضاع، حمل، زایش، امنیت و عدم حرج و سلامت در آیات و روایات برای جایگاه پر ارج و خطیر مادری حاکی از توجه عظیم قانونگذاری اسلام به این مهم است. به رغم آنکه «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» برای حمایت از حقوق زنان و رفع مظالم از آنها شکل گرفت لیکن با توجه به مبانی تفکر حاکم بر آن چون اصل تساوی، فردگرایی، تشابه و اصل مشارکت و... نقطه عطفی به مسئله مادری دارد و توجه خاصی به جایگاه اجتماعی مادر دارد، لیکن نسبت به قداست مادری و حقوق معنوی و رسالت عظیمی که در دامن و به دست او واقع می شود، توجهی ننموده است. رابطه سیستم قانونگذاری اسلام با روح حاکم بر «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» رابطه اخصّ و اعم من وجه از لحاظ منطقی است؛ بدین معنا که تمام مفاد آن نه قابل طرد است و نه قابل قبول. در این راستا با توجه به اصل عزت و استقلال مسلمین و از طرفی جامعیت و تمامیت قوانین اسلام، پذیرش کنوانسیون به معنای یک برنامه کامل برای زنان به طور اعم و بویژه مادران به طور اخص، در جامعه اسلامی از مقبولیت و مشروعیت برخوردار نیست.