نام پژوهشگر: محمد جرفی
کریم جلالی محمد جرفی
مدح یکی از فنون شعری می باشد که در طول زندگی انسان از دیرباز تا عصر ما بوده است. از این رو، به دلیل نیازی که به شناخت بیشتر آن داریم بر خود لازم دانستم که موضوع پایان نامه ام را در مورد مدحی که از زبان صفی الدین حلی گفته شده برگزینم. در مورد موقعیت أدبیات در زمان صفی الدین و بیان اینکه آن زمان دارای انحطاط أدبی که به آن نسبت داده اند، نبوده است. همچنین در مورد سیر مدح در زمانهای قدیم تا عصر صفی الدین، و نیز از شهر حلّه که حلّی در آن متولد و پرورش یافت و شاعری برجسته در مدح شد، سخن رفته است. سپس در مورد روی آوردن حلی به مدح شعری علیرغم تعهدی که با خود داشت، بحث شده است. در ادامه به مدح او نسبت به پیامبر(ص) و منصور ارتقی و ناصر مصری پرداخته ایم و به دو نوع مدح در اشعار صفی الدین که مدح صادق و مدح کاذب می باشد، پر داخته ایم .
زهرا احمدلو محمد جرفی
بررسی تطبیقی خردگرایی در اشعار ناصرخسرو و متنبی شعرای بزرگ که از خرد و دانش بهره دارند، طبعاً عقاید و افکاری که زاییده ی خرد و دانش است، در شعر خود به کار می برند تا برای خوانندگان و شنوندگان پند و اندرزی باشد؛ زیرا شاعر در همان حال که شادی بخش دل ها و زداینده ی غم از دل های مردم است نیز باید آموزگار ایشان باشد. پایان نامه ای که در پیش رو دارید، به بررسی خردگرایی در اشعار متنبی و ناصرخسرو پرداخته. به سبب رابط? تنگاتنگی که بین سخنان خردمندانه و سخنان حکیمانه وجود دارد، خردگرایی را بیشتر از جنب? سخنان حکیمانه مورد بررسی قرارداده است. ناصرخسرو و متنبی با فاصله ای نزدیک به هم، یکی در قرن چهارم، دیگری در قرن پنجم، در دو گوشه از جهان ظهور کردند. هردو آنها در یک شرایط سیاسی و ادبی تقریباً یکسان بودند. هردو در دور? عباسی و دارای آیین اسماعیلی و همچنین دارای اشعار حکمی بودند که حکمت آنها باعث شهرت و رواج اشعار آنان بین مردم شده است و با آراء و سخنان حکیمان? خود جایگاهی را در ادبیات برای خود کسب کردند. متنبی به دنبال بزرگواری بود و ناصرخسرو تشویق کننده به کسب هر نوع فضیلت برای نوع انسانی و این ها خود انگیزه ای بود برای این دو شاعر تا به اشعار حکیمانه روی آورند. هر دو در سخنان حکیمان? خود از علم و دانشی که در زمان آن ها معروف و شناخته شده بود و هم-چنین از معارف اسلامی، بهره برده اند. از جمله عوامل دیگری که در سخنان حکیمانه و خردمندان? این دو حکیم تاثیر گذاشته، دیدگاه منفی و تاریک آن ها نسبت به دنیا، مردم و روابط انسانی می باشد. البته باید گفت که اخلاق و دید و تفکر هر دو شاعر هم از جمله عواملی است که در ابیات حکیمان? آن ها تاثیرگذار بوده است. بررسی حکمت و خرد این دو سراینده بزرگ، حاکی از وجوه مضمون های مشترک بسیار بین آن ها می باشد و بی شک بررسی تطبیقی آرای این دو نویسنده ی فارسی و عربی، راه را برای شناخت اندیشه ها و سخنان خردمندانه ی این دو حکیم، هموار می کند.
نسرین نوروزی محمد جرفی
شمع وجود علی، فاطمه و حسنین(علیهم السلام) آن چنان تلألو و درخشندگی دارد که همه دلها به سویش پرواز می کنند و از عشقش شعله ور می شوند. کبوتران حرم علی فقط شیعیان نیستند؛ شیعه و سنی، مسلمان ومسیحی همه دور حرمش پرواز می کنندو سرمست از وجود علی (ع) و همسر و فرزندانش ترانه سر می دهند. ادبا و دانشمندان مسیحی بسیاری از عشق و شیدایی خویش به اهل بیت پیامبر اسلام (ص) نوشته اند و میراثی ارزشمند از خویش به جای گذارده اند . نویسندگان مسیحی لبنان به ویژه در سده کنونی از نویسندگان شیعی عقب نمانده اند. آنان از شیفتگی و ارادت خویش به علی و زهرا و فرزندانشان می نویسند و سرمست می شوند و در غم مظلومیت آنان ناله جانکاه سر می دهند. هر یک از این اندیشمندان از زاویه ای به فضائل اهل بیت پیامبر(ص) و به ویژه علی(ع) نگریسته اند و آن چه در نظر اول توجه ما را به خود معطوف می دارد این است که این نویسندگان برای فضیلت هایی همچون شجاعت علی(ع) و قدرت کلام او و نیز مسأله ولایت خدادادی آن حضرت اهمیت بیشتری قائل شده اند. به نظر می رسد که دانشمندان مسیحی مشرق زمین دید منصفانه ای به اهل بیت پیامبر (ص) داشته باشند و بر خلاف برخی اسلام شناسان غربی تحت تأثیر فضای مسموم تبلیغاتی امویان قرار نگرفته باشند.
علی اصغر خرم آبادی محمد جرفی
چکیده: عبدالمنعم فرطوسی(1404-1335) از بزرگان زمان خود در عرصه دین و ادب بود. وی به دلیل از دست دادن پدر، عمویش تعلیم و تربیت او را بر عهده گرفت. در سن نوجوانی به حوزه علمیه نجف اشرف وارد شد و از محضر بزرگانی چون آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بهره برد و به سرعت در دروس دینی رشد و پیشرفت کرد و توانست بر کرسی تدریس در حوزه علمیه نجف بنشیند. وی هم چنین به سب ذوق و قریحه ادبی فراوان خود زبان زد خاص و عام بود. در همایش های ادبی از او دعوت می شد تا با آثار خود گرمابخش محافل ادبی شود. آثار گران سنگی از خود به یادگار گذاشت و بر آثار بزرگانی هم چون شیخ انصاری شرح و حاشیه نوشت. دیوان شعر و دیوان ملحمه اهل بیت(علیهم اسلام) از مهم ترین آثار ادبی او هستند. دیوان ملحمه که در هفت جلد و بیش از 25000 بیت است، از جایگاه ادبی والایی برخوردار است؛ زیرا فضائل و مناقب اهل بیت(علیهم السلام) را بیان می کند. شیخ فرطوسی در این دیوان با توجه به منابع تفسیری و روایی، فضائل ایشان را به نظم می کشد. شاید بتوان گفت: دو جلد از این دیوان گرانقدر، در بیان فضائل حضرت علی(علیه السلام) سروده شده است. فرطوسی روایاتی که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، در شأن امام علی(علیه السلام) می باشد، در این دیوان به نظم کشیده است و هم چنین آیاتی از قرآن کریم را که در شأن امام علی(علیه السلام) نازل شده است، آورده است. ما در این پایان نامه، ابیاتی از دیوان ملحمه که در بیان فضائل امام علی(علیه السلام) می باشد را بررسی کرده ایم.
راضیه قاسمیان نسب قاسم مختاری
شاعران و نویسندگان به عنوان عضوی از یک جامعه، در تمامی مکان ها و در همه روزگاران اندیشه ها و دیدگاه های خود را درباره ی سیاست و اوضاع اجتماعی ابراز کرده اند. در ایران و عراق نیز اندیشه های سیاسی و اجتماعی، از کهن ترین و ناشناخته ترین روزگاران تا کنون ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در این میان، دو شاعر از دو کشور یعنی ایران و عراق به عنوان مطرح کنندگان دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود به قصد انتقاد از وضعیت موجود، و آشکار ساختن نارسایی ها و ناروایی های جامعه ی خویش، انسان ها را به باز آفرینی ذهنی جامعه رهنمون ساخته اند. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی اشعار سیاسی و اجتماعی محمد تقی بهار و محمد مهدی جواهری دو شاعر برجسته ی ادبیات معاصر فارسی و عربی است و نیز نگاهی دارد به زندگی و آثار این دو شاعر و سبک شعریشان. پرداختن به مسایل و مشکلات جامعه و مردم، جهل و نادانی، زن و جایگاه او در جامعه، تعلیم و تربیت زن، حجاب، صلح، عدالت، به ویژه عدالت ورزی در میان طبقه ی حاکم، علم و وطن از جمله دیدگاه های اجتماعی است که در اشعار این دو شاعر برجسته ی ادبیات معاصر فارسی و عربی به آنها پرداخته شده است. دیدگا ه های سیاسی، که در این تحقیق به صورت تطبیقی میان ملک الشعرای بهار و جواهری بررسی شده است، عبارت اند از: بیگانه ستیزی، پادشاه و طبقه ی حاکم، انتخابات و نمایندگان، استقلال، استبداد و آزادی. از آنجا که دو کشور ایران و عراق از نظر سیاسی و اجتماعی وضعیتی همانند و شبیه داشته اند، از این رو انعکاس این وضعیت، در اشعار این دو شاعر برجسته نیز، همانندی قابل ملاحظه ای دارد. تفاوت های جزئی نیز در این مقایسه به چشم می خورد، که گاه به دلیل شرایط پیرامون دو شاعر و گاه به علت ویژگی های شخصی هر یک از آن دو است. به طور مثال ملک الشعراء، وطن را برای خود وطن دوست دارد؛ ولی عشق به وطن نزد جواهری، بیشتر برای اهل وطن است و یا در مبحث آزادی، آزادی اندیشه و بیان، در شعر جواهری نمود بیشتری دارد.
رضا قائد رحمتی محمد جرفی
زبان فارسی به عنوان یکی از کهن ترین زبان های دنیا در طول تاریخ بشر در اثر تعامل و برخورد فرهنگی با سایر ملتها چنان تبلوری یافته است که حدود 120 کشور دنیا به صورت مستقیم و غیر مستقیم از این زبان تاثیر پذیرفته اند . شاید بتوان از دیدگاه تاریخی و سیاسی دروازه آشنائی کشورهای اروپائی و این زبان را به اندلس قدیم و اسپانیای مسلمان آن زمان نسبت داد آنجا که در پی آشنائی با تمدن شکوفا و متبلور مسلمانان برگ زرینی را در تاریخ خود آغاز نمود تمدنی که بیش از هرچیز رشد و شکوفائی خود را مرهون ایرانیان است. ایرانیان از دیرباز در تمام علوم و شاخه های آن سرآمد بوده اند این امر سبب میشد که اصطلاحات واسامی متعلق به هر علمی با آشنائی سایر ملت ها با آن علم به یک کشور و با سرزمین دیگر منتقل شود از سوی دیگر جابجائی های سیاسی و اقتصادی نیز به نوبه خود باعث تأثیرپذیری از جانب اندلسیان از ایرانیان آن زمان می گشت . در این میان نمی توان از جایگاه علم و ادبیات در جهت و نقش گسترش زبان فارسی و شناساندن جایگاه ایرانیان در شکل گیری تمدن اسلامی به سادگی گذشت.
داود نظری تلخابی ابوالفضل سجادی
قرآن کریم، به مثابه یک متن فاخر، از ساز وکارهای یک متن بهره ی فراوان جسته است. یکی از این سازوکارها تصویر پردازی است، که این شیوه بیشتر برای عینی نمودن و ملموس کردن مفاهیم ذهنی و انتزاعی به کار می آید. خداوند در قرآن کریم امور دینی و انتزاعی را با قرار دادن آن در بافتی با تصویرهای محسوس به ذهن، نزدیک می نماید. بی گمان یکی از راه های بیان مطالب بویژه در حوزه ی معنایی و امور فرامادی بهره گیری از عنصر تصویرگری است. تصویرپردازی قرآن هر چند از راه واژگان اتفاق می افتد ولی چنان زیبا و روشن در قالب واژگانی، مفاهیم بلند و فرامادی را به تصویر می کشد که گویی مخاطب، خود را در آن محیط احساس می کند و با چشم آن را می بیند. در این میان عالمان بلاغت در تفسیر تصویرهای قرآنی رویکردها و پیشنهادات مختلفی دارند؛ برداشت پیشینیان از تصویر، محدود به گونه های بلاغی و در عین حال جزئی بوده است و از بلاغت جمله، به بافت و متن فراتر نرفته است. ولی در بلاغت جدید بیشتر توجه به تصاویر از منظر کلی و با در نظر گرفتن کل جمله و بافت متن می باشد. زمخشری در تفسیر ارزشمند «کشاف» که ویژگی ممتاز آن رویکرد زیبایی شناختی به آیات قرآن است، از جمله عالمان قدیم بلاغی است که در عمل، دانش بلاغت را در قلمرو شناخت زیبایی و اعجاز قرآن که هدف اصلی این دانش می باشد، به کار گرفته است. او به تصاویر قرآن از منظر علم بیان و شاخه های آن یعنی: تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه نگریسته و به شرح تصاویر پرداخته است. در طرف مقابل سید قطب در تفسیر «فی ظلال القرآن»، تنها کسی است که تصویر قرآنی را از جنبه ی هنری آن مورد بررسی قرار داده و اصطلاحاتی چون چارچوب و قالب، رنگ و سایه را مطرح کرده و تصاویر قرآن را از منظر کلی و با توجه به بافت متن مورد بررسی قرار داده است. لذا در این پژوهش سعی شده است به روش اسنادی تصاویر هنری قرآن را با توجه به بلاغت سنتی و بلاغت جدید مورد بررسی قرار دهیم تا با شناختی جامع و دقیق از تصاویر زیبای این کتاب آسمانی، زمینه بهره گیری و راهنمایی هر چه بیشتر از این منبع الهی فراهم گردد.
فاطمه ورمزیادی قاسم مختاری
لحن به معنی آهنگ سخن ، یکی از مواردی است که باعث شخصی سازی زبان می¬شود؛ زیرا بیانگر دیدگاه گوینده درباره¬ی موضوع یا احساس وی درباره¬ی مخاطبان است که ذهنیت شخصی مولف را بیان می¬کند. با توجه به این ویژگی، بررسی لحن اثر در دانش سبک¬شناسی حائز اهمیت است؛ زیرا به وسیله¬ی آن می¬توان به سبک نویسنده که همان افکار و اندیشه¬ و شخصیت اوست، دست یافت. لحن در زبان گفتار، نسبت به زبان نوشتار، به آسانی تشخیص داده می¬شود؛ زیرا در زبان گفتار، گوینده، حاضر است و علاوه بر متن کلام، از شگردهای آوایی مختلف، حرکات چهره و بدن برای بیان فکر و اندیشه¬ی خود استفاده می¬کند و لحن مورد نظر خود را به مخاطبان انتقال می¬دهد. اما در زبان نوشتاری، تنها عنصر تشخیص لحن، متن اثر بدون ویژگی¬های خاص زبان گفتار می¬باشد؛ از این رو، برای تشخیص لحن اثر، بررسی عناصر سازنده¬ی آن، یعنی آوای متن، کلمات و ترکیب آن¬ها، ساختار جملات و نوع آن¬ها، تصویرسازی و بلاغت متن، در لایه¬های آوایی، لغوی، نحوی و بلاغی ضروروی می¬باشد. خطبه قاصعه، به عنوان نمونه¬ای از خطبه¬های نهج البلاغه، از آثار گفتاری امام علی(ع) می¬باشد که پس از ایشان به صورت نوشتار به یادگار مانده است. از میان موضوعات مختلف این خطبه، لحن موضوعات حمد خداوند، نکوهش ابلیس، موعظه و ذکر فضائل امام(ع)، براساس لایه¬های آوایی و نحوی، مورد بررسی قرار گرفته¬اند. دیدگاه امام در حمد خداوند منطقی است؛ از این رو، نحو کلام ایشان لحنی آرام وکُند و قاطعانه و اثباتی دارد و آوای آن که احساس حضرت را بیان می¬کند، لحنی روان و لطیف و ستایشگرانه دارد. حضرت نگاه نکوهش¬گر خویش را نسبت به ابلیس با کاربرد لحنی کاملاً منطقی و قاطعانه در دستور زبان خود برای مخاطبان بیان می¬کند و احساس خویش را نسبت به او در آوای کلام خود با لحنی خشک وکُند و سرزنشگرانه ابراز می-کند. لحن حضرت در موعظه هشداردهنده و انذاری است تا احساس ایشان را نسبت به موضوع، به مخاطبان انتقال دهد. بیان فضائل براساس ساختار نحوی کلام با لحنی تفاخرآمیز و قاطعانه همراه است و براساس آوای کلام که هماهنگ با جملات است گاهی لحن کوبنده و جدی و گاهی لحن لطیف و روان دارد.
قدرت الله وفایی خوش محمد جرفی
وفیق زیاد، عبد الرحمن جبر الخالدی، قیصر امین پور و حمید سبزواری از جمله شخصیت¬های برجسته زمان خویش¬اند که تحولی بس شگرف در دنیای مقاومت بوجود آوردند و از طریق نفوذ در دل¬ها به واسطه تیر قلمِ مقاومتشان و بر انگیختن شور پایداری، ملّت¬هایی را به دفاع در برابر ظالمان زمان خویش واداشته¬اند. اشعار این رهبران بزرگِ پایداری دارای چنان عظمتی است که شخصیت مبارزاتی آنها، مبارزان عرصه شعر رزم و پیکار را حیران می¬کند و این امر فضای مناسبی را برای بررسی تطبیقی مضامین شعر¬شان فراهم کرده¬است. رساله¬ی حاضر در صدد است تا جلوه¬های پایداری را در اشعار توفیق زیاد، عبد الرحمن جبر الخالدی، قیصر امین پـور و حـمیـد سبـزواری کـه با ژرف¬نگـری و دوراندیشی خود در عالم ادبیات، تصاویر تطبیقی یکتایی را خلق کرده¬اند، به صورت تطبیقی بررسی کند؛ همچنین قصد دارد تا اعتقاد این شاعران را که مبتنی بر آمادگی همه جانبه¬ی دفاعی که شرط لازم برای رسیدن به آزادی و استقلال است، تحلیل و تفسیر کند.
مطهره فرجی قاسم مختاری
پایان نامه حاضر هرگونه قواعدی که بنوعی در آن ها گریز از هنجار دیده می شود را بررسی کرده و تدثیر این امر را بر مضمون کلام نشان می دهد. این پایان نامه پیرامون مبحث منصوبات است و مباحثی چون مفعول به، مفعول فیه، منصوب به نزع خافض، مفعول لاجله، مفعول مطلق، تمییز و اشتغال را بررسی کرده است. بررسی ها نشان می دهد که از ابزارهای زیبایی شناسی بیان قرآن و نهج البلاغه، گزینش دقیق واژگان و شیوایی الفاظ و نیز نظم و چینش یگانه و بی بدیل آن ها است و انسجام ساخت و محتوا اصلی ترین بعد زیبایی شناسی متن در این دو کتاب به شمار می آید. هر دو کتاب به اقتضای رسالت توحیدی و آسمانی خویش، دارای ساختارهای زبانی هدفمند و منسجمی هستند که همه اجزاء و عناصر آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اهداف تربیتی و دینی نهفته در آن ها بکار گرفته شده اند.
حوری فتاحی محمد جرفی
چکیده: رساله پیش رو به برسی سیمای زن،در برخی رمان های نجیب محفوظ یکی از برجسته ترین رمان نویسان ادبیات عربی می پردازد . نجیب محفوظ اولین کسی است که به درجه بالایی از پختگی در رمان عربی دست یافت .این پختگی باعث شد بسیاری از رمان هایش جایگاه جهانی پیدا کنند.نجیب محفوظ در داستان هایش سعی دارد،مسائل و مشکلات جامعه و مردم،بویژه طبقات متوسط و فقیر جامعه،سیاست،اجتماع،استعمار ستیزی و نگاه به زن و تاریخ گرایی را بیان کند. از زمانی که شکل جدید رمان به وجود آمد ،نویسندگان توجه بسیاری به زن و نقش او در جامعه داشتند . نجیب نیز از جمله نویسندگانی است که تغییر و تحولاتی را که در وضعیت اجتماعی زنان در جامعه به وجود می آمد در رمان های خود منعکس می سازد . او با مهارت تمام درگیری و کشمکش درونی زنان جامعه ی مصر ، در پای بندی به آداب و رسوم سنتی و یا هماهنگی و همراه شدن با مدنیت جدید را به تصویر می کشد. زنان رمان های نجیب محفوظ ، شخصیت هایی واقعی هستند که در جامعه مرد سالار مصر زندگی می کنند. زن در رمان های نجیب در قید و بند های سنتی جامعه دست و پا می زند و برای رهایی از این بحران، به انحراف کشیده می شود و سقوط می کند . زنان رمان های نویسنده یا مادر است ، یا معشوقه و یا روسپی ، و تنها مادر به خاطر فدارکاری و فدا کردن خود برای خانواده دارای احترام و منزلت است . اما محفوظ برای ترسیم دیگر زنان رمان هایش ، از جهان زن ، چهارچوبی برای بررسی قضایایی چند بعدی وام گرفت و آن را به گونه ای بد و توهین آور به کار بست ، پس او را زنی روسپی و هم چنین عاشق تصویر کرد. واژگان کلیدی: نجیب محفوظ ، رمان ، زن ، جامعه ی مصر
فروغ بهبد محمد جرفی
یکی از مهمترین گرایش¬های موجود در نقد ادبی، گرایش زیباشناختی و مباحث مربوط به آن است، تحلیل زیباشناسی یک اثر ادبی، مطالعه و بررسی عواملی است که منجر به زیبایی و آفرینش هنری و ادبی یک متن می-شود. معیار و ابزارهای زیباسازی یک متن متفاوت است، بدون تردید یکی از راههای بیان مطالب بهره¬گیری از عنصر تصویرپردازی است که تصویر امور معنوی یا معقولات را به تصویرهای حسی و قابل درک نزدیک می-نماید. تصویر، اسلوب و ابزار ادبی و هنری است که حروف و کلمات با چینش خاصی کنار هم قرار می¬گیرند و در نهایت جمله¬ای پدید می¬آید که تصویری مجسم و زنده در مقابل خواننده به تصویر می کشد. قرآن کریم سراسر اعجاز است و بدون تردید به کارگیری انواع اسالیب و سبک¬های ادبی و هنری یکی از جنبه¬های اعجاز قرآن است که موجب تعجب بسیاری از اندیشمندان شده است. تصاویری را که قرآن کریم در بطن متون خویش ترسیم می¬نماید اعجاب و شگرف همگان را برانگیخته است. تعابیر قرآنی همواره بین اهداف دینی و فنی یک رابطه¬ای تنگاتنگ برقرار می¬نماید. قرآن کریم با واژگان که به کار می¬¬برد تصاویری را ترسیم می¬نماید علاوه بر این¬که به اهداف دینی دست می¬یابد، با استفاده از ابزارهای بیانی تصاویر محسوس و زنده¬ای را در ذهن خواننده بازتاب می¬کند که تأثیرات ژرفی را در درون خواننده نهادینه می-کند. در این پژوهش به تحلیل و بررسی مولفه¬های تصویرپردازی (مفرد، مرکب) همچون تشبیه، استعاره، مجاز کنایه، تجسیم و.... در شماری از آیات جزء سی¬ام قرآن کریم پرداخته شده است.
یوسف افسانه قاسم مختاری
تحلیل ارتباط بین فرهنگ و زبان ملّت ها و بررسی آن در زمان حاضر، به صورت گسترده ای رواج یافته است و بررسی تطبیقی در دنیای ادبیات در شمار پژوهش های مفید و ضروری محــسوب می شود. ابوالعتاهیه و ناصر خسرو از جمله نامداران ادبیات عربی و فارسی هستند که ابداع و نوآوری آنان در اشعار حکیمانه، زاهدانه و ... موجب تفاسیر مختلفی از سوی محققان شده است. از آنجا که این دو ادیب در تعامل با یکدیگر نبوده اند و فاصله زمانی زیادی بین ادبیاتشان وجود دارد و مدرکی دال بر آشنایی ناصر خسرو با اشعار ابوالعتاهیه به دست نیامده، اساس این تطبیق بر پایه ی مدرسه-ی ادبیات تطبیقی آمریکایی قرار دارد. رساله ی حاضر با بررسی و واکاوی اشعار ابوالعتاهیه و ناصر خسرو، سعی دارد تا به بررسی مضامین مشترک اخلاقی، تأثیر شرایط اجتماعی وادبی، منابع دینی وآموزه های اخلاقی دراشعاراین دو ادیب وهمچنین به تأثیرپذیریشان ازقرآن ونهج البلاغه بپردازد. از نوشته های ابوالعتاهیه و ناصرخسرو، چنین برمی آید که هر دو، با غم و اندوه سرشار وچشم هایی که با خارسرمه شده اند، چنان می گریند واز روزگار، به گونه ای می نالند که گویی سرشان به تنشان سنگینی می کند. اصلی ترین مقوله ی اجتماعی و ادبی که در نوشته های هر دو شاعر یافت می شود، مرگ هراسی و نکوهش روزگار است که مهمترین مضمون و هدف مشترک تمامی سروده های حزن آلود ابوالعتاهیه و ناصر خسرو است که هر دو به صورت گسترده و متنوع، به تبیین آن پرداخته اند و در جای جای آثار خود، خواننده را به روی گردانی از دنیا و مشکلات آن سوق می دهند.