نام پژوهشگر: محمد مهدی گرجیان عربی

پژوهشی در مورد تفسیر انفسی قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم - دانشکده علوم قرآنی قم 1389
  محسن قربانیان آفارانی   محمدمهدی گرجیان عربی

این پژوهش با بررسی مراتب و درجات شناخت قرآن کریم به این نتیجه رسیده است که عالی ترین مرتبه شناخت قرآن، همانا شناخت شهودی است؛ چنین معرفتی، غایت سیر انفسی مفسّر است و ارمغان آن که در واقع بیان آن مشاهدات برای دیگران است، تفسیر انفسی نامیده می شود؛ این تعریف، بر آن قسم از تفسیر عرفانی منطبق است که بر تهذیب نفس و سیر و سلوک عملی مبتنی است و در بیان برخی از دانشمندان، تفسیر فیضی یا اشاری خوانده می شود؛ از این بیان می توان ارتباط تفسیر عرفانی با تفسیر انفسی را ارتباط اعم و اخص دانست؛ بدین معنا که هر تفسیر انفسی، عرفانی نیز هست اما هر تفسیر عرفانی، انفسی نیست. اما در مورد ارتباط تفسیر انفسی با تأویل نیز می توان گفت: چنانچه تأویل را مطابق قول علامه طباطبایی(ره) از سنخ حقایق عینی و خارجی بدانیم، تفسیر انفسی، شرح و بیان آن حقایق خارجی –تأویل- خواهد بود. از نگاه دیگر، تفسیر انفسی که محصول مستقیم معرفتِ نفس مفسّر است، به گواهیِ تقسیم دوگانه ای که در حوزه معرفت وجود دارد، به دو مرتبه کلیِ حصولی و حضوری تقسیم پذیر است و به نسبت تطبیق و ارتباطی که با انسان و نفس ناطقه او و نیز اصول مدوّن و نظریِ معرفت نفس پیدا می کند، مصادیق مختلفی می یابد. در این رساله، پس از ارائه تعریف تفسیر انفسی قرآن کریم، به این مراتب و مصادیق اشاره می شود. این رساله با بیان ارتباط میان اصطلاحاتی همچون: تنزیل، تفسیر و تأویل و تعیین حدّ و مرزهای میان آنها که در لسان روایات با واژه هایی نظیر ظهر و بطن و حدّ و مطلع آمده است، به نظامی هماهنگ در مورد مراحل نزول قرآن و متعاقب آن ترقّی و صعود انسان، دست یافته است که از جمله ی دستاوردهای آن، می توان به ارائه نقشه ها و طرح هایی همچون دایره تنزیل و تأویل قرآنی که متضمن سیر تنزیل و تأویل است، اشاره کرد. این تحقیق در بخش پایانی خود در پی آن است که با بررسی مراتب وجودی انسان، قرآن و جهان، پیوند و انطباق این سه حقیقت متعالی را که به اصل تطابق کُتب ثلاثه مشهور است، نشان دهد؛ تا از این طریق به برخی از مبانی و اصولی که در ارایه تفسیر انفسی مورد استفاده قرار می گیرد، اشاره کند. از اهداف این پژوهش، بیان اهمیت معرفت نفس و ضرورت پرداختن به این علم شریف جهت فهم معارف قرآنی است.

انسان کامل در حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی و امام خمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  نرگس موحدی   محمد مهدی گرجیان عربی

چکیده: موضوع انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار عرفانی و از جهتی فلسفی است. که در طول تاریخ مطمح نظر اندیشمندان در عرصه های عرفانی و فلسفی بوده است. ابن عربی در عرفان نظری علاوه بر مسله توحید، موضوع انسان کامل را مورد توجه قرار داده است و ویژگی ها و ضرورت او در نظام هستی را در بخش عظیمی از کتاب های فصوص و فتوحات ذکر می کند. ابن عربی انسان کامل را آیینه تمام نما ی حق و الگو و معیاری برای افراد انسانی می داند که حق تعالی آن گاه که اراده ی شهود ذات خویش را نمود با تمامی اسماء و صفات در انسان کامل تجلی کرد. این جامعیت اسمائی او را شایسته خلیفه اللهی می نماید. از مجرای انسان کامل سایر موجودات فیض الهی را دریافت کرده و وجود و بقاء می یابند. مصداق ولی کامل و ولایت او در نظام تکوین و تشریع یکی از مسائل متشتت در نوشته های عرفانی محسوب می شود که شارحان زیادی سعی در حل این مسئله داشته اند. حضرت امام خمینی اگر چه مبانی بحث خویش را عرفان ابن عربی قرار داده اند؛ اما به عنوان یک عارف شیعی مباحث انسان کامل را با صبغه معارف تشیع عرضه نموده اند. در فلسفه نیز مسائل انسان کامل با نگاه فلسفی تبیین می گردد و مراحل وجود یافتن و رشد عقلانی انسان تا رسیدن به بالاترین مرتبه که همان عقل فعال است؛ توضیح داده می شود. یکی از فرضیه های قابل پیش بینی این است که نگاه عرفانی با دیدگاه حکمت متعالیه بسیار نزدیک باشد. زیرا حکمت متعالیه از مبانی عرفانی بهره فراوان برده است. از جهتی دیگر فلسفه نگاهی عقلانی به انسان دارد و او را در نشأت متفاوتی قرار می دهد. واژگان کلیدی:حکمت متعالیه،امام خمینی، ابن عربی، انسان کامل، عرفان، حقیقت محمدیه، اسماءالله. روش تحقیق: روش این تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد.

نظریه کفر در اندیشه ابن عربی و ملا صدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی شهید مطهری 1389
  ابراهیم مهرابی   محمد مهدی گرجیان عربی

چکیده فارسی: در اسلام کمتر موضوعی مثل ایمان و کفر مورد توجه است. بخش عظیمی از قرآن به آن دو و مسائل پیرامون آنها اختصاص دارد. دانشمندان رشته های مختلف علمی نیز به آن دو به صورت موضوعی پرداخته اند؛ ولی این نوشتار در صدد بر آمده است تا آن را به عنوان «نظریه کفر» در اندیشه ابن عربی وملاصدرامورد توجه و تحقیق قرار دهد.ما مستندات و مطالب را جمع آوری و سپس به توصیف، تحلیل، مقایسه و بیان آنها پرداخته ایم. نتیجه این شد که کفر، امری قلبی و انفسی بوده وعین جهل ، انکار و پوشاندن آگاهانه و عمدی هر حقیقتی است.عمل در حقیقت مفهوم و تعریف آن دخیل نبوده، اما در تحقق آن موثر می باشد.کفر قابل نوسان بوده و از درجه ثابتی برخوردار نیست. عوامل معرفتی، شهودی، رفتاری و وجودی، باعث تحقق، تثبیت و تعمیق آن می گردد.انواع گوناگونی را داشته و در سراسر زندگی انسان،امکان وقوع را دارد. نوع اختیاری آن هر گاه با یک رذیلت اخلاقی مثل تکبر و جحد همراه گردد، معادل جهل مرکب بوده و عذاب دردناک را به دنبال دارد.ابن عربی و ملاصدرا کفر را از عدم باور به خدا و توابع آن، به انکار و ردّ هر حقیقتی می دانند. مباحث گسترده تر را باید درمتن رساله جستجو کرد. کلیدوا‍ژه ها: کفر، جهل مرکب،ایمان، انکار، تصدیق، ابن عربی ، ملاصدرا

ویژگیهای زمامداران حکومت اسلامی از نگاه امیرالمومنین علیه السلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  شمیم عباس نقوی   محمد مهدی گرجیان عربی

در این پژوهش حاضر سعی شده است، جنبه های مختلف زمامداران حکومت اسلامی از دیدگاه امیرالمومنین (ع) با استفاده از سخنان آن حضرت در سایر کتب بالخصوص در نهج البلاغه بیان شود. و این کار طی چند فصل صورت گرفته است امام علی (ع) در گفتار و رفتار مفهوم حکومت و شیوه ای حکم راندن را به ما آموخته است. از نگاه حضرت امیر(ع) حکومت بمعنی مدیریت، هدایت و خدمت به مردم است ایشان وجود یک زمامدار عالم، عادل و مقتدر را برای نظام بخشیدن امور اجتماعی مردم اجرای قانون الهی و رفع نیازهای مردم، ضروری می داند و برای حاکم شرائط و خصوصیاتی قائل است که از جمله آن داشتن ایمان، عقل و درایت، علم و آگاهی، عدالت و دادگری است. از نگاه امیرالمومنین(ع) نفس حکم راندن بر مردم هدف نیست بلکه حکومت وسیله ای است برای تحقیق و اجرای احکام الهی و ایجاد نظام عادلانه اسلامی- لذا آن حضرت وظایف و کار ویژه های حاکم و زمامدار را ایجاد عدالت، تأمین امنیت و نظم، تأمین رفاه و آسایش، قضاوت و اجرای احکام ذکر می کند. امام علی (ع) حکومت و مردم را دارای حقوق متقابل می داند که مساوی برای، تأمین رفاه عمومی، تعلیم و تربیت و به وجود آوردن آزادی عقیده و بیان را از جمله حقوق مردم بر حکومت بیان فرموده. و اطاعت از دستورات زمامدار حکومت اسلامی، حمایت از او در امور اداره کشور وفاداری به عهد و پیمان و خیرخواهی نسبت به زمامدار را جزء حقوق زمامدار حکومت اسلامی بر مردم شمرده است. با استناد به کلام حضرت امیر المومنین(ع) در نحوه ویژگیهای زمامداران حکومت اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به این نتیجه می رسیم که وحدت، امنیت آزادی سیاسی و اجتمتعی اجرای احکام الهی ... از وظایف زمامدار حکومت اسلامی و همچنین تأمین عدالت و رفاه معیشت مردم، مبارزه با فقر از وظایف اصلی زمامدار حکومت اسلامی و دولت اسلامی باید در این مورد توجه خاص داشته باشد.

رویکرد کلامی هشام بن حکم و نقش او در تدوین کلام شیعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  هاشم هاشمی   محمد مهدی گرجیان عربی

این پژوهش با سوال اصلی رویکرد کلامی هشام بن حکم چیست؟ سه فرضیه را مورد آزمون قرار داده است که این سه فرضیه در چهار فصل ساماندهی شده است در فصل اوّل مفاهیم و کلیات طرح شده چون رویکرد کلامی هشام را عقلانی یافته است به تعریف عقل از دیدگاه های مختلف پرداخته است و به چگونگی ورود مسلمانان به مباحث کلامی در قرن اول و دوم هجری پر داخته است، چون هشام بن حکم با معتزلیان در تضاد و رقابت دائمی قرار داشته به چگونگی شکل گیری اعتزال و نحوه گسترش آن پرداخته شده است در فصل دوم پژوهش به شرح حال هشام بن نیز ادعای مخالفان او پرداخته شده و ادعای مخالفان را در باره او مردود دانسته است پژوهشگری به این نتیجه رسیده است که مخالفان معتزلی هشام برخی نسبت ها را به وی داده و آن را وارد کتب خود ساخته اند و مخالفان شیعی هشام مطالب طرح شده از سوی معتزله بر ضد هشام را اخذ نموده و آن را وارد متون بعدی شیعی نموده اند .در واقع سر منشأ همه نسبت های نادرست معتزله بوده اند و این فصل دارای سه موضوع خداشناسی و نبوت و امامت است در بخش خدا شناسی وی به روایات امام صادق (ع) تکیه داشته و کوشیده بحث توحید را با توجه به روایت امام شرح و بسط دهد در این پژوهش نیز بحث خدا شناسی هشام متکی به روایات وی از امام صادق (ع) است، اما در بخش امامت آنچه طرح کرده از خود اوست یعنی هشام در باب امامت خود به تولید علم پرداخته و مفاهیمی را شرح و تفسیر و تبیین نموده است می توان براهین عقلی را در روایاتی که او آورده یافت و آراء او را در یافت در فصل چهارم نقش هشام بن حکم در تدوین کلام شیعی و موارد تدوین بر شمرده شده است و به تأثیرات کلامی او پرداخته است به همین جهت آثار علمی او و نیز آثار علمی شاگردان هشام بر شمرده شده است در پایان به این نتیجه رسیده است که از جمله تأثیرات کلامی هشام می توان به تأثیر در روش بر فضل بن شاذان و ابوسهل نوبختی را نامبرد و سر انجام این که کلام شیعی رویکرد عقلی داشته و عقل و حکمت از قرآن سرچشمه گرفته و مکتب مفید بغداد حاصل و نتیجه مکتب شیعی علمی امام صادق (ع) بوده، در واقع رویکرد عقلانی مفید باز گشت به روش شاگردان امام صادق [علیه السلام] محسوب می شود اینکه عقلانیت و حکمت شیعی عصر مفید نه متأثر از معتزله بلکه باز گشت به به روش شاگردان امام صادق (ع) بوده است و در رأس هرم کلام شیعی هشام قرار داشته است

نقد و بررسی شریعت، طریقت و حقیقت از دیدگاه عرفاء
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  عناب علی مفکری   حسن یوسفیان

این رساله تحقیقی است در باره موضوع مهم شریعت و حقیقت که همواره یکی ازمهم ترین مسائل عرفان بوده و واکنش های مختلفی در باره آن صورت گرفته است. 1- عرفان و تصوف مکتبی است که در آن برای کشف حقایق هستی تلاش می شود با تکیه بر کشف و شهود ، نه برهان و استدلال. کلمه تصوف که در قرن دوم و عرفان که در قرن سوم هجری معمول گشت معمولا مترادف یکدیگر بکار می روند. اگرچه تفاوتهایی نیز برای آن ذکر کرده اند. از همان آغاز میان صوفیان کسانی بوده اند که به بهانه های مختلف نسبت به دستورات و قوانین شریعت بی اعتنایی نشان می دادند و علاوه بر علماء خود عرفا در کلمات شان به این انحراف اشاره کرده اند. عرفا و صوفیه اصل این سه واژه را از پیامبر اکرم (ص) می دانند و طبق حدیثی که به پیامبر اکرم نسبت می دهند سیر و سلوک خود را به سه مرحله شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم نموده اند و این تقسیم در قرن چهارم هجری تحکیم شد. شریعت در لغت به معنای راهی است که در کناره رودخانه که خلایق و بهائم از آن جا آب می خورند و در اصطلاح به مجموعه دستورات و قوانین الهی اطلاق می شود. طریقت در لغت به معنای راه و روش و در اصطلاح عرفا و صوفیه به راه و روش مخصوص آنها که مشتمل بر (مقامات و احوال) است که سالک برای رسیدن به حقیقت باید از آنها بگذرد، گفته می شود و نزد بعضی از آنها طریقت همان عمل به شریعت است. حقیقت در لغت به معنای چیزی است که بطور قطع ثابت و یا در جای خود مستقر است و در اصطلاح عرفا آخرین و مهم ترین منزل سلوک از منازل سه گانه گفته می شود. در این بحث میان عرفا و صوفیه دو نظر کلی وجود دارد: 1- این سه تا مراحل و مراتب یک حقیقت اند. 2- این سه تا حقایق مختلف و جدا از یکدیگرند. عرفا ربانی و شریعت مدار طرفدار نظر اول اند. آنها معتقدند که هیچ مرحله و مقامی نیست که انسان در آن از شریعت و عبادت بی نیاز شود . ما در فصل سوم آراء و دلایل آنان نیز بحث های مربوط به آن را مورد بررسی قرار داده ایم. و در فصل چهارم آراء کسانی که معتقد به نظر دوم اند می گویند که سالک با رسیدن به حقیقت از شریعت بینیاز می شوند را آورده و مبانی شریعت گریزی و انحرافات آنان را در این زمینه مورد بررسی قرار داده ایم.

نیاز واسطه میان خدا و انسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  شمسوری جوهری   محمد مهدی گرجیان عربی

همانطور که در مقدمه بحث گفته شد که هدف از این پژوهش ، بررسی چگونگی ارتباط انسان با خداوند است. انسان از چه راه می تواند به خدا رسیده وگمراه نشود، زیرا راههای رسیدن به خداوند زیاد است و در آن میان، راه بهتری وجود دارد که انسان با شناخت درست آن می تواند با موفقیت به مطلوب خود برسد. خدا خواهی و خدا شناسی فطرت انسان است، انسان به فطرت خود خدا را می خواهد و می شناسد. حتی کمونیست ها یا آگزیستانسیالیست های الحادی که ظاهراً خدا را نمی پذیرند ولی اگر آنها با اندکی دقت، نیازهای دورنی و معنوی خود را نگاه کنند و دچار انحراف از عوامل دیگری نباشند آنها نیز مانند دیگران که به خداوند سبحان معتقد هستند خدا را باور خواهند کرد. هیچ چیز در این عالم از خداوند بی نیاز نیست. انسان فقیر است، زیرا وجود ماسوای وجود خداوند سبحان، وجود ممکن است و ممکن الوجود آنچه در فلسفه وعرفان آمده است همیشه در حال نیاز وفقر است. فقر ذاتی ممکنات است. این پژوهش دارای چهار بخش می باشد؛ که عبارتند از : بخش نخست « حقیقت وجود »، بخش دوم « حقیقت انسان » ، بخش سوم « انسان و ارتباط » و بخش چهارم « انسان کامل حلقه اتصال میان مخلوق و خالق » . و در پایان خاتمه بحث خواهد بود. به طور اجمال در بحث وجود، نظریات مختلف پیرامون احکام و خصوصیات وجود بیان خواهد شد، و به تعبیر دیگر، مسأله‏ی ارتباط، تنها مربوط به قلمرو تشریعی نیست، بلکه در امور تکوینی نیز مطرح است، زیرا بنیان ارتباط میان انسان و خدا، و جهان بالا و جهان پائین و ...که در این سلسله وجود دارد، أمر تکوینی است، ومهمترین آنها مسأله وجود و احکام آن است، بدون شناخت حقیقت وجود و درک معانی آن هرگز نمی توانیم وجود خدا، انسان، و جهان را ثابت یا فهم کنیم. در بخش دوم ، حقیقت انسان از عالم ذرّ تا عالم دنیا مورد بررسی قرار خواهد گرفت. انسان چه نوع موجودی است؟ و جقیقت انسان چیست؟ و قران درباره انسان چه می گوید؟ همه این مباحث، در این فصل مطرح خواهد شد. علت آوردن دو بخش نخست این بود که تا حقیقت وجود و انسان شناخته نشود نمی توان نیاز حقیقی او را تشخیص داد؛ چه بسا انسانهایی درگذشته و تا امروز بخاطر عدم شناخت کامل انسان و نیاز های حقیقی او ، در گمراهی به سر برده اند. وقتیکه انسان خود را شناخت یقیناً خدا را می خواهد زیرا به او نیاز دارد. در اینجا معنی ارتباط میان خالق و مخلوق ظاهر می شود و ضرورتهای آن را می توان فهمید. در بخش سوم و چهارم مستقیما وارد بحث خواهیم شد. در مرحله سوم رابطه انسان و خدا مطرح است. در طول این بحث حقیقت رابطه، رابطه انسان با خداوند، رابطه انسان با انسان های دیگر و رابطه انسان با طبیعت و جهان خارج بحث خواهد شد. در بخش چهارم حلقه اتصال میان خالق و مخلوق بررسی‏ می شود؛ یعنی در این بخش حقیقت انسان کامل، و ضرورتهای وجود او در این عالم و نیاز سایر موجودات به وجود او بیان خواهد شد. در آخر این بخش ، راه رسیدن به سعادت ابدی و کمال انسانی با دلایل قران و عقل بحث خواهد شد. در لابلای این پژوهش علاوه بر ادله‏ی قرآنی و روایی، نظایر و شواهد دیگری نیز آورده خواهد شد از جمله، سخن عرفا، فلاسفه اسلام و غرب و دیدگاههای مکتب‏های مختلف عقلی و تجربی. سپس آنها را با دلیل های نقلی و عقلی سنجیده وبررسی می کنیم کدام نظریه بیشتر با گفته‏ی خدا و معصومین (علیهم السلام) همخوانی دارد. در پایان این تحقیق، خاتمه بحث خواهد آمد. در این خاتمه، نتایج بحث های گذشته به طور اجمال بیان خواهد شد.