نام پژوهشگر: محمد جواد سلیمانی پری
مهدیه قربانی محمد جواد سلیمانی پری
گیاهان جالیزی، از جمله خربزه نقش مهمی در تولید محصولات زراعی کشور و درآمد ملی دارد. تنوع موجود در ارقام خربزه (cucumis melo) شاید بیشتر از سایر کدوئیان در ایران باشد. بیماری بوته میری و پوسیدگی ریشه جالیز از جمله بیماری هایی هستند که به محصولات جالیزی خسارت زیادی وارد می کنند. مهم ترین ااومیست های بیماری زای گیاهی، متعلق به دو راسته pythiales و peronosporales است. این دو راسته شامل تعداد مهمی از جنس های بیمارگر گیاهی مانند pythium و phytophthora است که این جنس ها شامل گونه های مهم بیمارگرهای گیاهی از جمله ?pythium aphanidermatum و phytophthora melonis می باشند. تعداد 23 جدایه مشکوک به عوامل بیماری زای فوق با استفاده از محیط های کشت عمومی و نیمه انتخابی، از مناطق خربزه کاری استان های همدان، کرمانشاه، مرکزی و قم در سال 1389 جمع آوری شدند??برای شناسایی این جدایه ها پس از خالص سازی پرگنه ها با توجه به شکل ظاهری آنها به صورت میکروسکوپی و ماکروسکوپی و با کمک کلید های مربوطه اقدام گردید. ازبین این 23 جدایه، 18 جدایه مربوط به فوزاریوم و گونه های fusarium solani و f. oxysporum، 2 جدایه مربوط به rhizoctonia solani و 3 جدایه مربوط به p aphanidermatum بودند. از بین جدایه های پی تیوم بر اساس تست بیماری زایی جدایه ptk به عنوان مخرب ترین جدایه و phy. melonis تهیه شده از دانشکده کشاورزی شیراز برای ادامه پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. بررسی اثر این دو گونه بر روی واکنش 15 رقم خربزه انجام شد که طی آن دو رقم گرمسار و گالیا به ترتیب به عنوان مقاوم ترین و حساس ترین ارقام به این دو گونه انتخاب شدند و برای ادامه کار مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه بررسی اثر بتا-آمینوبوتریک اسید به عنوان ماده القاء کننده مقاومت به میزان 300 و 700 میلی گرم در لیتر، در ارقام حساس و مقاوم خربزه نسبت به عوامل بیمارگر p. aphanidermatum و phy. melonis، مورد مطالعه قرار گرفت. میزان فعالیت ترکیبات آنزیمی مربوط به القاء مقاومت از جمله آنزیم های ?-1و4-گلوکاناز، کیتیناز و میزان پروتئین کل وترکیبات فنلی در سه مرحله زمانی صفر، 72 و 96 ساعت پس از تلقیح عوامل بیمارگر در ریشه و برگ گیاه به صورت همراه با قارچ و بدون قارچ در کنار شاهد سالم و آلوده اندازه گیری و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که اندازه گیری میزان فعالیت آنزیم های ?-1و4-گلوکاناز و کیتیناز در هر دو رقم، تیمار آلوده به همراه غلظت 700 میلی گرم در لیتر بتا-آمینوبوتریک اسید در 72 ساعت پس از تلقیح قارچ بیشترین میزان فعالیت آنزیمی را نسبت به سایر تیمارها داشت. در بررسی ترکیبات فنلی نیز بیشترین میزان این ترکیبات در تیمار 96 ساعت پس از تلقیح قارچ در گیاه آلوده همراه با غلظت 700 میلی گرم در لیتر بتا-آمینوبوتریک اسید نسبت به سایر تیمارها مشاهده گردید.
معصومه نصیری محمد جواد سلیمانی پری
لکه برگی آلترناریایی ناشی ازa. alternata یکی از بیماری های مهم سیب زمینی است که سالیانه مقادیر زیادی از این محصول را تحت تأثیر خود قرار می دهد و در سال های اخیر به صورت یک بیماری مهم در ارقام حساس در مناطق سیب زمینی کاری ایران و به خصوص استان همدان در آمده است . قارچ کش های موجود برای کنترل کامل بیماری موثر نبوده اند. بتاآمینوبوتیریک اسید یکی از مواد شیمیایی است که از یک سو به عنوان الیسیتور باعث القای مقاومت سیستمیک در گیاه می شود و از سوی دیگر خطرات زیست محیطی سموم شیمیایی فعلی را ندارد. تأثیرات بیوکنترلی گونه های تریکودرما نیز روی بسیاری از عوامل بیماری زای قارچی به اثبات رسیده است. بر همین اساس در این پژوهش اثر بتاآمینوبوتیریک اسید در القاء مقاومت میزبانی در گیاه سیب زمینی با غلظت های 1/0، 5/0 و یک گرم در لیتر و همچنین اثر بیوکنترلی شش گونه تریکودرما شامل t. koningii ,t. orientalis ,t. arundinaceum ,t. harzianum. atroviride t. و t. viride روی عامل بیماری مورد مطالعه قرار گرفتند. از میان شش گونه تریکودرمای مورد آزمایش، گونه های t. harzianumو t. viride در آزمون کشت متقابل، t. orientalis و t. harzianum در آزمون ترکیبات فرار خارج سلولی و t. orientalis و t. virideدر آزمون ترشحات خارج سلولی بیشترین تأثیر بازدارندگی از رشد قارچ بیماری زا را نشان دادند. در این بررسی اثر غلظت های مختلف بتاآمینوبوتیریک اسید بر رشد و اسپورزایی گونه های تریکودرما نیز مورد مطالعه قرار گرفت، نتایج نشان داد با افزایش غلظت این ماده رشد و اسپورزایی گونه های تریکودرما افزایش معنی داری نشان می دهد. به منظور بررسی اثر جدایه های آنتاگونیست در شرایط گلخانه و همچنین القاء مقاومت سیستمیک در گیاه، بوته های سیب زمینی توسط سوسپانسیون اسپور هر یک از گونه های تریکودرما و بتاآمینوبوتیریک اسید با غلظت های 1/0، 5/0 و یک گرم در لیتر به صورت مجزا و تلفیقی تیمار شدند. در آزمایشات مجزا، نتایج بدست آمده نشان داد t. viride و t. arundinaceum به ترتیب باعث کاهش بیشتر شدت بیماری نسبت به سایر گونه ها شدند،t. atroviride نیز با شاهد آلوده اختلاف معنی داری نشان نداد. همچنین بتاآمینوبوتیریک اسید با غلظت 5/0 و یک گرم در لیتر باعث کاهش معنی دار شدت بیماری شد. در آزمایشات تلفیقی نیز بتاآمینوبوتیریک اسید با غلظت یک گرم در لیتر به همراه گونه های t. arundinaceum و t. viride شدت بیماری را از 32/65 در شاهد آلوده به ترتیب به 46/11 و 34/17 کاهش دادند. فعالیت آنزیم های کیتیناز و ?-1و4گلوکاناز و مقدار ترکیبات فنلی کل موجود در برگ های سیب زمینی به عنوان مواردی از شاخص های مقاومت در تمام تیمارها در سه زمان مختلف (0،72 و 120 ساعت پس از تلقیح عامل بیماری) مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج، تیمار بتاآمینوبوتیریک اسید (یک گرم در لیتر) + t. arundinaceum +a. alternata بیشترین میزان فعالیت آنزیم های کیتیناز و ?-1و4گلوکاناز و همچنین بیشترین مقدار ترکیبات فنلی را در برگ های سیب زمینی نشان داد. حداکثر فعالیت آنزیم ها 72 ساعت پس از تلقیح قارچ عامل بیماری و حداکثر فعالیت میزان ترکیبات فنلی 120 ساعت پس از تلقیح بود. این نتایج نشان می دهد که استراتژی کاربرد تلفیقی عوامل بیوکنترل و الیسیتور شیمیایی می تواند نقش مهمی در افزایش مقاومت گیاه سیب-زمینی در برابر لکه برگی ناشی از a. alternata ایفا کند.
لیلا فضلی خانی محمد جواد سلیمانی پری
جنس آلترناریا در سال 1912 با گونه alternaria alternata kiessler به عنوان ایزوله تیپ معرفی شد. بدلیل عدم حضور مرحله جنسی برای اکثر گونه های آلترناریا، این جنس در شاخه قارچ های میتوسپوریک یا قارچ های ناقص، طبقه بندی می شود. گونه های جنس alternaria عمدتا قارچ های ساپروفیت هستند. با این وجود بعضی گونه های این جنس قابلیت بیماریزایی کسب کرده و سبب ایجاد بیماری در طیف گسترده ای از میزبان ها می شوند. هرچند اکثر گونه های آلترناریا ساپروفیت های معمولی هستند ولی بعضی از گونه ها بیماریزای گیاهی هستند که بیماری های اقتصادی مثل شانکرساقه، سوختگی برگ یا لکه برگی روی تعداد زیادی از گیاهان مهم زراعی و باغی ایجاد می کنند. متابولیت های ثانویه قارچی ملکول های کوچکی هستند که برای رشد وتوسعه طبیعی ضروری نمی باشند ولی در موارد دیگری نقش ایفا می کنند. از جمله نقش های این ترکیبات می توان به خاصیت آنتی بیوتیکی و دارویی و بیوکنترلی آنها در کنترل آفات، بیماری ها و علف های هرز به عنوان گیاهانی که در مکان های ناخواسته می رویند و دارای توانایی خاصی هستند که آنها را از گیاهان اهلی متمایز می سازد، اشاره کرد. در این تحقیق به بررسی اثرات بیوکنترلی متابولیت های a. alternata روی جوانه زنی بذور و رشد گیاهچه های علف هرز تاج خروس، سلمه تره و گل جالیز و همچنین بررسی تنوع ژنتیکی جدایه های a. alternata با استفاده از نشانگر rapdپرداخته شد. به این منظور پس از جداسازی و خالص سازی عصاره قارچ مذکور، بذور تاج خروس سلمه تره و گل جالیز با 2میلی لیتر از عصاره قارچ تیمار شدند. همچنین جهت بررسی اثر قارچ a. alternata بر روی گیاهچه های این گیاه سوسپانسیونی با غلظت 106 اسپور در میلی لیتر از اسپور قارچ تهیه و بر روی گیاهچه های 4-2 برگی تاج خروس اسپری پاشی شد. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به متفاوت بودن جدایه های a. alternata از نظر میزبان و محل جمع آوری بیشترین اثر بیوکنترلی متابولیت های قارچی بر روی جوانه زنی بذور، مربوط به جدایه های میزبان گندم با 96%بازدارندگی وکمترین میزان به جدایه های مربوط به میزبان پیاز با 66/79% بود. همچنین در تیمار گیاهچه ها با سوسپانسیون اسپور قارچ، فارغ از میزبان و محل جمع آوری جدایه ها، تمامی جدایه ها باعث مرگ و میر کامل بوته ها شدند. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی جدایه ها از نشانگر rapd استفاده شد. بررسی های ملکولی نشان داد که، جدایه های قارچی حاصل از شهرهای همدان، جیرفت، دزفول، بوشهر، اصفهان، اردبیل، نهاوندو شفت دارای تنوع درون گونه ای بودند هر چند نتایج این آزمایشات حاکی از تفاوت در میزان تاثیر بازدارندگی متابولیت های a. alternata جمع آوری شده از مناطق مختلف بر روی جوانه زنی و رشد علف هرز تاج خروس بوده است در عیت حال پتانسیل بیوکنترلی این قارچ بر روی علف هرز تاج خروس را نیز نشان می دهد.
سیما محمدی جلال سلطانی
متابولیت های ثانویه مولکول های فعال زیستی کوچکی هستند که توسط موجودات زیادی از جمله باکتری ها، گیاهان و قارچ ها تولید می شوند. بسیاری از متابولیت های ثانویه تولید شده در قارچ ها از جمله آنتی بیوتیک ها و مایکوتوکسین ها که فعالیت ضدباکتریایی و ضدقارچی دارند، از لحاظ اقتصادی اهمیت دارند. در این پژوهش اثرات زیستی متابولیت های تولید شده توسط ده ایزوله ی قارچی ،paecilomyces fumosoroseus ،paecilomyces lilacinus و variotti paecilomyces( جدا شده از خاک)، paecilomyces sp.2 ،paecilomcyces sp.1،beauveria sp.1 و beauveria sp.2 (جدا شده از حشرات)، paecilomyces lilacinus، lecanicillium lecanii و fusarium thapsinum ( جدا شده از نماتد سیست سیب زمینی)، بر روی قارچ مدل pyricularia oryzae، مخمر نان ، باکترهای گرم مثبت و گرم منفی و سلول های سرطان مغز بررسی شد. در مرحله اول اثر متابولیت های این قارج ها بر میزان رشد p. oryzae با استفاده از روش کشت دوطرفه و برهم نهی پلیت های کشت بررسی گردید. نتایج نشان دادند که سه گونه قارچ fusarium thapsinum ، lecanicillium lecanii و paecilomyces variotti بیشترین اثر ممانعت کنندگی از رشد را داشتند. همچنین اثر عصاره های متانولی بیرون سلولی و درون سلولی کلیه ی ایزوله های قارچی برمیزان رشد و تکثیر مخمر در چند آزمایش مجزا بررسی شد. نتایج حاکی از آن بود که عصاره های برون سلولی و درون سلولی قارچ f. thapsinum در مقایسه با سایرین اثرات زیستی بیشتری داشتند. همچنین اثرات ضد میکروبی عصاره ها بر روی شش باکتری بیماریزای انسانی مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که عصاره های برون سلولی قارچ p. variotti بر علیه باکتری escherichia coli و عصاره های برون سلولی قارچ f. thapsinum بر علیه سه باکتری bacillus subitlis و streptococcus pyogenessو escherichia coli در مقایسه با سایرین اثرات قوی تری را نشان دادند. در نهایت بر اساس نتایج بدست آمده، اثر سایتوتوکسیکی عصاره قارچ f. thapsinum که برترین ایزوله در تمامی تست ها بود بر سلول های سرطان مغز با روش mtt assay بررسی شد. نتایج نشان داد که متابولیت های تولید شده توسط این قارچ دارای اثر ضدسرطان هم می باشند. در مجموع هر ده ایزوله ی قارچی دارای اثرات ضد قارچی، ضد باکتریایی و ضد میتوزی بودند. این نتایج همگی برای فلور میکروبی ایران جدید بوده و اثرات زیستی قوی قارچ f. thapsinum بویژه اثرات ضدسرطانی متابولیت های آن برای اولین بار است که در دنیا گزارش میگردد.
مهدی یادگاری محمد جواد سلیمانی پری
چکیده: بیماری سوختگی معمولی لوبیا ناشی از x. axonopodis pv. phaseoli یکی از بیماری های مهم لوبیا در استان مرکزی است. در این پژوهش در تابستان 1389، نمونه های لوبیا مشکوک به بیماری که دارای علائم سوختگی بود از مزارع استان مرکزی جمع آوری شدند. از نمونه های گرد آوری شده 30 استرین باکتری جدا شد و پس از انجام آزمون بیماری زایی و بررسی ویژگی های فنوتیپی به عنوان x. axonopodis pv. phaseoli تشخیص داده شدند. بررسی الگوی پروتئین های محلول سلولی الکتروفورز شده روی ژل پلی آکریل آمید شباهت بالایی را بین استرین ها نشان داد اما برخی از استرین ها تفاوت بسیار جزئی داشتند. برای بررسی بیشتر استرین های باکتریایی dna ژنومی آن ها استخراج و با استفاده از آغازگر های اختصاصی x4f و x4r ژن آن ها به روش pcr تکثیر شد. استرین های بررسی شده دارای باند مربوطه بوده و اندازه باند به دست آمده از کاربرد آغازگر های مزبور با گزارش های منابع یکسان بود. یکی از استرین-ها با یبماری زایی بالا جهت آزمایش های گلخانه ای انتخاب شد. کاربرد غلظت های مختلف اسید سالیسیلیک (200 و 400 میکرو مولار) و سیلیکون (1 و 2 میلی مولار) به منظور کنترل بلایت معمولی لوبیا در شرایط گلخانه ای ارزیابی شد. نتایج نشان داد که مقاومت گیاه لوبیا به پاتوژن با کاربرد اسید سالیسیلیک (200 و 400 میکرو مولار) و سیلیکون (1 و 2 میلی مولار) به طور قابل توجهی افزایش و شدت بیماری در گیاهان تیمار شده کاهش یافت.بیشترین افزایش مربوط به تیمار x+sa400 و کمترین فعالیت آنزیم مربوط به تیمار x+si1 میلی مولاراست. فعالیت کیتیناز و بتا- 1و 4 گلوکاناز هم در تیمار های مختلف در زمان های 0، 24، 48 و 96 ساعت و پس از تلقیح پاتوژن، به عنوان مارکر های القای مقاومت مورد بررسی قرار گرفتند. حداکثر فعالیت آنزیم های کیتیناز و بتا 1و 4 گلوکاناز در 96 ساعت پس از تلقیح مشاهده شد. این نتایج گویای اهمیت نقش الیسیتور های شیمیایی در القای مقاومت سیستمیک در لوبیا علیه x. axonopodis pv. phaseoli است.
محمدرضا مهدیخانی دوستمراد ظفری
یکی از مهمترین بیماری¬های خربزه، پژمردگی ناشی از fusarium oxysporum است. در این تحقیق اثرات کاربرد سیلیکون در القای مقاومت میزبانی در مقابل این پاتوژن در شرایط آزمایشگاه، گلخانه و مزرعه مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط آزمایشگاهی اثر غلظت¬های مختلف سیلیکون (2، 4 و 8 میلی مولار) بر رشد قارچ f. oxysporum آزمایش شد. نتایج نشان داد که غلظت¬ 8 میلی مولار سیلیکون با 87/85% کاهش رشد میسلیومی، بیشترین اثر بازدارندگی را روی رشد قارچ داشته است. در آزمایش¬های مزرعه¬ای و گلخانه¬ای غلظت¬های (250، 500، 750 و 1000 پی پی ام از سیلیکون) به صورت محلول در خاک استفاده شدند. در آزمایش¬های گلخانه¬ای اثر کاربرد کمپوست مورد نظر (پیت ماس و کوکوپیت) در بازدارندگی از رشد پاتوژن نیز سنجیده شد. در این آزمایشات، شدت بیماری، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه و طول شاخه گل¬دهنده در آزمایش¬های مزرعه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این بررسی¬ها نشان داد که کاربرد سیلیکون و کمپوست بر روی بوته¬های خربزه سبب کاهش شدت بیماری (58%) و افزایش برخی فاکتورهای رشدی گیاهان خربزه تیمار شده در مقایسه با گیاهان شاهد آلوده شدند. هدف دیگر این تحقیق، بررسی تاثیر سیلیکون روی شاخص¬های مقاومت القایی شامل آنزیم های کیتیناز و بتا-1و4-گلوکاناز و همچنین مقدار پرولین در بافت¬های گیاهان تیمار شده در شرایط گلخانه بود. ارزیابی¬ها نشان داد میزان فعالیت آنزیم¬های فوق و مقدار پرولین در گیاهان تیمار شده با القاء کننده¬ها در مقایسه با گیاهان شاهد سالم و آلوده افزایش یافته بود. بالاترین میزان فعالیت آنزیم¬ها به ترتیب در روزهای دوم و چهارم بعد از کاربرد سیلیکون مشاهده شد و در روز ششم کاهش میزان فعالیت را نمایان ساختند. میزان تجمع اسید آمینه پرولین در بافت گیاه نیز که روز هفتم پس از استفاده از سیلیکون مورد سنجش قرار گرفت افزایش معنی¬داری را در تیمارهای دارای سیلیکون (37/26) نسبت به شاهد آلوده (16/22) و سالم (21/21) نشان داد. کاربرد کمپوست نیز در تمامی تیمارهای آزمایشی به میزان کمی اثرات بازدارندگی از بیماری و القاء افزایش میزان فعالیت آنزیم¬های مرتبط با مقاومت القایی را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می¬رسد که سیلیکون و کمپوست به عنوان محرک¬های دفاع گیاه می¬توانند به عنوان روش مبارزه بی-خطر در برابر پژمردگی فوزاریومی خربزه مورد توجه قرار گیرند.
محمد سیاه وشی محمد جواد سلیمانی پری
سیب زمینی به عنوان چهارمین محصول کشاورزی جهان پس از گندم، برنج و ذرت نقش مهمی در تغذیه انسان دارد. از جمله مهم ترین بیماری های سیب زمینی لکه برگی ناشی از alternaria alternata، شانکر رایزوکتونیایی ناشی از rhizoctonia solani و پوسیدگی نرم غده سیب زمینی ناشی از pectobacterium carotovorum می باشد. در این تحقیق اثرات کاربرد غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید در القای مقاومت میزبانی گیاه در مقابل پاتوژن های مذکور در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط آزمایشگاهی اثر مستقیم غلظت های 100، 200 و400 میکرومولار سالیسیلیک اسید روی رشد قارچ a. alternata درون تشتک پتری آزمایش شد. نتایج نشان دادکه هیچ یک از غلظت های مورد آزمایش اثر بازدارندگی مستقیم روی رشد پرگنه قارچ نداشته است. در آزمایش های گلخانه ای غلظت های 100،200 و400 میکرومولار از سالیسیلیک اسید به صورت اسپری برگی استفاده شدند. در این آزمایشات شدت بیماری های مذکور و پارامترهای رشدی مانند وزن تر وخشک اندام هوایی ، وزن تر و خشک ریشه و ارتفاع ساقه هوایی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این بررسی ها نشان داد که کاربرد سالیسیلیک اسید بر روی بوته های سیب زمینی سبب کاهش شدت بیماری و افزایش برخی فاکتورهای رشدی گیاه سیب زمینی در مقایسه با گیاهان شاهد آلوده شدند. افزایش غلظت سالیسیلیک اسید اسپری شده سبب کاهش شدت بیماری، افزایش پارامترهای رشدی و افزایش بیشتر میزان پرولین و کیتیناز گردید. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر سالیسیلیک اسید روی تجمع اسیدآمینه پرولین و فعالیت آنزیم کیتیناز در گیاهان تیمار شده در شرایط گلخانه بوده است. نتایج نشان داد که در گیاهان تیمار شده با سالیسیلیک اسید به همراه پاتوژن های مورد آزمایش در مقایسه با گیاهان تحت تیمارفقط سالیسیلیک اسیدیا فقط پاتوژن میزان پرولین القا شده وفعالیت آنزیم کیتیناز بیشتر بوده است. در مقایسه بین سه پاتوژن بیشترین اثر در افزایش میزان پرولین و کیتیناز به ترتیب در آلترناریا، رایزوکتونیا و پکتوباکتریوم مشاهده شد. به طوری که میزان پرولین (در زمان 120 ساعت پس از تلقیح پاتوژن ) تحت تیمار 400 میکرومولار از سالیسیلیک اسید به همراه هر یک از پاتوژن ها، درحضور آلترناریا، رایزوکتونیا و پکتوباکتریوم به ترتیب 48/6، 35/4 و 08/3 (میکرومول پرولین بر گرم وزن تر) بود. همچنین میزان کیتیناز در زمان 120 ساعت پس از تلقیح پاتوژن، در تیمار 400 میکرومولار سالیسیلیک اسید به همراه هر یک از پاتوژن ها، درحضور آلترناریا، رایزوکتونیا و پکتوباکتریوم به ترتیب 073/0، 068/0 و 057/0 (میکرومول گلوکز آزاد شده در دقیقه بر گرم بافت گیاه) بود. با توجه به نتایج به دست آمده سالیسیلیک اسید می تواند به-عنوان یک ترکیب محرک دفاع گیاه در مبارزه بی خطر در برابر بیماری های مذکور مورد توجه قرار گیرد.
میترا محمدی زده لو محمد جواد سلیمانی پری
با توجه به افزایش نگرانی ها نسبت به سلامت انسان ناشی از باقیمانده مصرف سموم در روی محصولات کشاورزی استفاده از روشهای جایگزین در کاربرد قارچ کش ها مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از اسانس های گیاهی در کنترل بیماری های پس از برداشت میوه به عنوان روش جایگزین در چند سال اخیر مطرح شده است. میوه توت فرنگی یکی از میوه های سریع فاسد شونده و حساس به میکروارگانیسم¬ها، بویژه پوسیدگی ناشی از قارچ بوتریتیس، است که باعث تلفات زیادی در پس از برداشت می¬گردد. به منظور بررسی فعالیت ضد قارچی اسانس گیاهان نعناع فلفلی، پونه، گل مکزیکی و افسنطین دو آزمایش جداگانه در شرایط درون شیشه و برون شیشه به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی انجام شد. در شرایط درون شیشه فعالیت ضدقارچی چهار اسانس در کنترل 4 پاتوژن (alternaria alternata ، botrytis cinerea، colletotrichum acutatum،pestalotiopsis sp) و همچنین خاصیت قارچ کشی و قارچ ایستایی اسانس ها و در شرایط سردخانه اثر اسانس ها بر کنترل بوتریتیس در میوه توت فرنگی مورد بررسی قرارگرفت. فاکتور اول شامل غلظت اسانس ها در چهار سطح (0، 500، 1000 و 1500 میکرولیتر در لیتر) و فاکتور دوم شامل نوع اسانس در چهار سطح (نعناع فلفلی، پونه، گل مکزیکی و افسنطین) بود. در شرایط درون شیشه درصد بازدارندگی رشد میسیلیوم قارچ، میزان جوانه زنی اسپور قارچ و در شرایط سردخانه تاثیر اسانس ها بر صفات ظاهری و بیوشیمیایی میوه توت فرنگی شامل درصد کاهش وزن میوه، ph آب میوه، مواد جامد محلول، ویتامین ث، اسید آلی شاخص رسیدگی میزان آلودگی میوه ها، شدت آلودگی میوه ها، میزان فنول کل، فعالیت آنتی اکسیدان، آنزیم گلوکاناز، آنزیم کیتیناز، پروتئین کل مورد بررسی قرار گرفت. منتول (56/24 درصد)، پولگون (33/85 درصد)، متیل کاویکول (88/13 درصد) و زد مایروکسید (52/42 درصد) به ترتیب ترکیبات عمده تشکیل دهنده اسانس های نعناع فلفلی، پونه، گل مکزیکی و افسنطین بودند. در تمام اسانس های مورد استفاده نوع ترکیبات غالب از گروه مونوترپنهای اکسیژن دار می باشد که میزان آن ها در افسنطین کمتر از سه اسانس دیگر بود. اسانس نعناع فلفلی در a. alternata ، pestalotiopsis sp. و c. acutatum و اسانس پونه و گل مکزیکی در قارچ b.cinerea بیشترین تأثیر را در بازداری از رشد قارچ ها نشان داده¬اند. همچنین اسانس افسنطین کمترین تأثیر را در بازداری از رشد تمام قارچ های مورد آزمایش داشته است. در هر چهار قارچ مورد آزمایش، با افزایش غلظت تمامی اسانس های به کار رفته میزان فعالیت ضد قارچی آن ها نیز افزایش و میزان جوانه زنی اسپورها به طور معنی داری کاهش یافت. اسانس نعناع فلفلی در غلظت 1000 میکرولیتر در لیتر و بالاتر در تمام قارچ ها، اسانس پونه و گل مکزیکی در غلظت 500 میکرولیتر در لیتر و بالاتر در قارچ b. cinerea، اسانس گل مکزیکی در غلظت 1000 میکرولیتر در لیتر و بالاتر در قارچ های a. alternata و pestalotiopsis sp، اسانس های پونه و گل مکزیکی در غلظت 1500 میکرولیتر در لیتر در قارچ c. acutatum از رشد میسیلیوم قارچ ها در محیط کشت به طور کامل جلوگیری کردند. اسانس نعناع فلفلی در غلظت های 1000 میکرولیتر در لیتر و بالاتر در قارچ های b. cinerea، c. acutatum،pestalotiopsis sp ، اسانس گل مکزیکی در غلظت 500 میکرولیتر در لیتر وبالاتر در قارچ botrytis cinerea، و در غلظت 1000 میکرولیتر در لیتر و بالاتر در قارچ pestalotiopsis sp، و اسانس پونه در غلظت 1500 میکرولیتر در لیتر در قارچ های c. acutatum،pestalotiopsis sp خاصیت قارچ کشی داشتند و در بقیه موارد خاصیت قارچ ایستایی داشتند و یا به میزان کمی از رشد میسیلیوم جلوگیری کردند. صفات مورد اندازه گیری در شرایط سردخانه بیشتر تحت تاثیر نوع اسانس قرار گرفتند و غلظت اسانس روی آنها اثر معنی داری نداشت. با کاربرد اسانس ها شدت و تعداد میوه های آلوده، درصدکاهش وزن میوه ها و میزان ویتامین ث کاهش و ph آب میوه، مواد جامد محلول، اسیدهای آلی افزایش یافت. بیشترین و کمترین (90/98 و 75/29 میلی گرم در لیتر اسید گالیک) میزان فنول کل به ترتیب مربوط به اسانس پونه و گل مکزیکی می باشد. بیشترین و کمترین میزان فعالیت آنزیمهای بتا 1-4 گلوکاناز (27/753 و 16/942 میلی گرم گلوکوز آزاد شده)و کیتیناز (14/48 و 9/744 میلی گرم گلوکوز آزاد شده) و پروتئین کل (37/005 و 22/770 میلی گرم در 100 میلی ایتر آب میوه) به ترتیب مربوط به نعناع فلفلی و افسنطین می باشد. میزان آنتی اکسیدان کل در غلظتهای مختلف متفاوت بود و نعناع فلفلی و گل مکزیکی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان آنرا دارا می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده اسانس نعناع فلفلی بیشترین (44/098 میلی مول dpph مهار شده) و اسانس افسنطین کمترین (28/160 میلی مول dpph مهار شده) فعالیت ضدقارچی را داشتند.