نام پژوهشگر: مرتضی مردیها
شیرزاد پیک حرفه مرتضی مردیها
میزان مطالبه اخلاق یکی از مباحث جدیدی است که، باوجود سابقه پیشین در فلسفه اخلاق، در دهه های آخر قرن بیستم به صورت مبحثی جدی و مستقل در فلسفه اخلاق مطرح شد. این مفهوم، غالبا، براساس سه مولفه شمول، اولویت و شدت سنجیده می شود و سه نگرش کلی درباره آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حداکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. این رساله، دارای دو بخش است. بخش نخست، علاوه بر تحلیل میزان مطالبه اخلاق براساس آن سه مولفه و تبیین نظرات این سه نگرش درباره آن، باتوجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا به اخلاق رایج، به نقد آن می پردازد. بخش دوم، باتأکیدبر سه ویژگی اصلی اخلاق اعتدال گرا، می کوشد این نکته را نشان دهد که اعتدال گرایان، برای دفاع از اخلاق اعتدال گرا، می توانند از قراردادگـرایی اس.....
رباب فغفوری مرتضی مردیها
این رساله به موضوع فلسفه ذهن و بررسی مهم ترین دیدگاه های رایج در آن به ویژه مسئله ذهن- بدن می پردازد که روند کلی بررسی مطالب با توجه به دیدگاه های جان. آر. سرل، فیلسوف ذهن معاصر، در کتاب ذهن، یک مقدمه کوتاه است. این رساله شامل دو بخش است : بخش اول با عنوان مقدمه مترجم شامل معرفی پیشینه ، موضوع ، روش ، مسائل و مکاتب رایج در فلسفه ذهن ، معرفی مولف و آثار او ، و همچنین شرحی بر مطالب کتاب است و بخش دوم ، به ترجمه پنج فصل نخست این کتاب اختصاص دارد که رویکرد نویسنده عمدتاً در آن معطوف به حل مسئله ذهن- بدن ، و بررسی ساختار و ماهیت آگاهی به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های حالات ذهنی است. جان سرل (متولد 1932) استاد فلسفه دانشگاه برکلی (کالیفرنیا) است و از فیلسوفان برجسته ذهن و زبان به شمار می رود. او درباره موضوعاتی همچون « افعال گفتاری »، « حیث التفاتی »، « آگاهی » و «هوش مصنوعی» کار کرده است. تلاش سرل در بخش نخست این کتاب رهایی از ثنویت « امر ذهنی » و « امر فیزیکی »، به عنوان ماحصل نظریه دوگانه انگاری دکارتی است که مشکلات لاینحلی را در حوزه مسائل مختلف فلسفه ذهن به ویژه رابطه میان ذهن و بدن به وجود آورده است. رویکرد او در بحث مربوط به رابطه ذهن و بدن « طبیعت گرایی زیست شناختی » نام دارد و با رد رویکردهای دوگانه انگاری و ماده انگاری نگاهی میانه در این زمینه بر می گزیند. به عقیده او پدیده های ذهنی همچو دیگر پدیده های زیست شناختی وجود واقعی دارند و در عین حال معلول فرایندهای سطح خرد سیستم مغز به شمار می روند. درخصوص مسئله آگاهی معتقد به رویکرد قلمرو- واحد است. به عقیده او ما نباید ادراک را ایجادکننده آگاهی بدانیم بلکه باید آن را تغییردهنده یک قلمرو آگاهانه از پیش موجود در نظر بگیریم. به دلیل کمبود منابع مطالعاتی در رشته نوظهور فلسفه ذهن ، به عنوان یکی از زیرشاخه های فلسفه تحلیلی ، در کشور ما ترجمه این کتاب و شرح دیدگاه های مطرح در آن گام موثری در رشد و توسعه مباحث مختلف آن خواهد بود و علاقمندان را با دیدگاه های یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان این رشته آشنا خواهد کرد.
مرضیه آیت اللهی قاسم پورحسن
این نوشتار به پژوهشی پیرامون اخلاقیّات غزّالی می پردازد و دغدغه ی مهم آن کشف پیوندی میان دیدگاههای مختلف و متضادی است که او در باب اخلاق ارائه می دهد. غزّالی در مباحث اخلاقی خود، که یک اخلاق فضیلت مدار است، اخلاق را در سه سنّت فلسفی، صوفیانه و دینی پی می گیرد. وی با تکیه بر نگاه کلامی خود، اخلاق دینی را برای رسیدن به هدف نهایی انسان، یعنی سعادت، واجب می داند. بدین جهت که هر آنچه در عالم رخ می دهد، به اراده و خواست خداوند است و بدین سبب هر انسانی که در پی دستیابی به سعادت نهایی است، باید آن را از خداوند طلب نماید؛ یعنی برای رسیدن به غایت نهایی باید مساعدت او را به همراه داشته باشد. به همین جهت چنینی انسانی باید به سراغ احکام وحیانی برود. دستورات شرعی و اخلاق دینی صورت ظاهر این احکام است. پس آنچه به انسان یقین می دهد که به سعادت خواهد رسید، دستیابی به فضایل دینی است. غزّالی فضایل صوفیانه را باطن اخلاق دینی می داند و بدین صورت میان اخلاق دینی و اخلاق صوفیانه پیوند برقرار می کند و از آن جهت که فضایل دینی همانند فضایل فلسفی بر نفس استوار هستند، در شرح دقیق فضایل دینی از تحلیل نفس در سنت فلسفی کمک می گیرد. بدین صورت فضایل فلسفی نیز همانند فضایل دینی به فرد در رسیدن به سعادت کمک می نمایند.
مهدی میربد مرتضی مردیها
چکیده ندارد.
مرتضی مردیها عبدالکریم سروش
در فلسفه اسلامی رئالیسم ساده در مقابل ایده آلیسم مطلق وحتی سفسطه قرار می گیرد و به بداهت اولی و غرابت دیگری حکم می شود، در حالیکه این دو به یک اندازه دفاع ناپذیرند . به موازاتی که از این دو حد نهائی فاصله بگیریم به رئالیسم پیچیده و ایده آلیسم معرفت شناختی می رسیم که افقهای نزدیکی دارند و در مقابل نقد خالص فلسفی بیشتر پایدارند . مدعای اصلی رساله این است که هم ذهن و هم عین پیچیده تر از آن است که فلاسفه اسلامی پنداشته اند و به همین دلیل اولا" رئالیسم خام که ناشی از ساده انگاری این هر دو است . قابل دفاع نیست ثانیا" اگر هم چنین نباشد، به وسیله استدلالاتی چون وجود ذهنی و بطلان هم قابل اثبات نیست .