نام پژوهشگر: سید عبدالله حیدریه
محسن سنگونی سید عبدالله حیدریه
چکیده: در این برهه از زمان که دنیای رقابتی نیاز به برترین ها جهت باقی ماندن در شرایط رقابتی دارد،متدولوژی شش سیگما به عنوان روشی سیستماتیک جهت بکارگیری منسجم از ابزارهای مختلف کیفی و با اهداف توام کاهش هزینه ، افزایش کیفیت، رشد سود و افزایش سهم بازار مطرح گردید.تا به امروز،چند دهه از معرفی این تکنیک در جهان می گذرد و در صنایع کشور ما که با تاخیری نسبتاً چشمگیر، آغاز به درک و پیاده سازی این ابزار نموده است؛ سبب شده تا بکارگیری رویکرد شش سیگما در سازمانها، بدون در نظر گرفتن ملاحظات خاصی گریزناپذیر باشد. یکی از این ملاحظات جهت اجرای موفقیت آمیز پروژه های شش سیگما وجود همسویی بین استراتژی های سازمان با پروژه های شش سیگما می باشد.از طرفی سازمان ها در پیاده سازی تکنیک های مختلف کیفی جهت کسب مزیت رقابتی باید به داشتن تطابق و همسویی بین استراتژی های سازمان و پیاده سازی پروژه های کیفی توجه نمایند.عدم رعایت این نکته منجر به تنزل قابلیت کاربردی تکنیک های بهبود کیفیت در سازمان ها می شود.لذا هدف از انجام پایان نامه حاضر که به طور موردی در شرکت اگزوزخراسان انجام می پذیرد ایجاد نگرشی راهبردی در بکارگیری تکنیک شش سیگما در صنایع می باشد که در این راستا از مدلهای استراتژیکی نظیر ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و ماتریس ارزیابی عوامل خارجی، ماتریس سوات و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی برای تعیین عوامل داخلی وخارجی موثر بر سازمان و همچنین استخراج استراتژیها و تعیین جذابیت آنها استفاده شده است. از فرایند تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین وزن معیارها و از دو مرحله روش تاپسیس به منظور رتبه بندی همسویی بکارگیری تکنیک شش سیگما با استراتژی های توسعه بهره گرفته شده است که در مرحله اول استراتژیهای تمرکز بالاترین اولویت را بدست آورد.اما مطلوبتر آن بود که همسویی بکارگیری تکنیک شش سیگما با زیر مجموعه استراتژی های تمرکز نیز مشخص شود که با توجه به نتایج بدست آمده در مرحله دوم استفاده از روش تاپسیس، بکارگیری استراتژی رسوخ در بازار بعنوان مطلوبترین استراتژی که بیشترین همسویی و تناسب را در پیاده سازی و اجرای شش سیگما در شرکت اگزوزخراسان دارد پیشنهاد گردید
فرامرز محبوبی فولادی داود فیض
در محیط تجارت کنونی ، بیش از هر زمان تنها چیزی که ثابت و پایدار مانده همان پدیده تغییر است. فرایند مدیریت استراتژیک بر اساس این باور قرار دارد که سازمان ها ناگزیرند به طور دائم بر رویدادهای داخلی و خارجی و فرایندها نظارت کنند تا بتوانند در زمان مناسب و بر حسب ضرورت ، خود را با تغییرات وفق دهند. در این تحقیق با استفاده از مدل سوات (swot ) و تکنیک ahp گروهی که یکی از تکنیک های پژوهش عملیاتی است، استراتژی های مناسب برای توسعه صنایع شیر و لبنیات استان سمنان انتخاب گردید.ابتدا متغیرهای مختلف محیط داخلی و خارجی صنایع شیر و لبنیات استان مورد بررسی قرار گرفت و فرصت ها و تهدیدهای موجود و نقاط قوت و ضعف صنایع شیر و لبنیات استان سمنان شناسایی شد.بدین منظور پرسشنامه ای حاوی 45 سوال بین مدیران و کارشناسان واحدهای تولید کننده شیر و لبنیات و مدیران و کارشناسان ستادی سازمان صنایع و معادن استان سمنان و سازمان جهادکشاورزی استان که تصمیم گیرنده هستند توزیع و نتایج به کمک آزمون تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.با غربالگری سوالات مطرح شده سوالاتی که بیشترین تاثیر را در موضوع تحقیق داشتند انتخاب و بر اساس آن ماتریس سوات تشکیل و استراتژی های ممکن برای توسعه صنایع شیر و لبنیات استان سمنان تدوین گردید.به منظور تعیین موقعیت کنونی صنعت از ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی استفاده شد . پس از محاسبات انجام شده و نتایج بدست آمده مشخص گردید موقعیت صنعت در ماتریس چهار خانه ای ارزیابی داخلی و خارجی در منطقه یک و موقعیت محافظه کارانه قرار دارد . همچنین ، بر اساس ماتریس نه خانه ای ie در منطقه 5 و موقعیت حفظ و نگهداری واقع شده است.پس از تدوین استراتژی ها و تعیین موقعیت کنونی صنعت ، با استفاده از تکنیک ahp گروهی، استراتژی های تدوین شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس اولویت رتبه بندی گردیده است.