نام پژوهشگر: محمد کاظم شاکر
سعید فخاری محمد کاظم شاکر
چکیده «محکم و متشابه»، «نسخ» و «قرائات» از موضوعات مهم علوم قرآنی است. آیت الله معرفت در هر سه موضوع ضمن نقد دیدگاههای گذشته و رایج، به ارائه نظریاتی بدیع پرداخته اند. تعریف روشن از محکم و متشابه، تفاوت بین متشابه و مبهم، طبقه بندی تشابه به ذاتی و عرضی و ضابطه مند ساختن معانی تأویلی و باطنی، از جمله نوآوری های آیت الله معرفت در حوزه محکم و متشابه به شمار می رود. در موضوع نسخ، شاهد دو قرائت از نسخ در آثار آیت الله معرفت هستیم؛ قرائت نخست، پذیرش نسخِ مطلق، با رویکرد کاستن از شمار آیات منسوخ است و قرائت دوم، انکار نسخِ مطلق و توسعه ی نسخ در دو حوزه ی «نسخِ مشروط» و «نسخِ تمهیدی» است. در بحث قرائات، ایشان روایات «سبعه احرف» را از احادیث ضعیف دانسته که در صورت صحت نیز به «اختلاف لهجه ها» برمی گردد. همچنین ایشان «قرآن» و «قرائات» را دو حقیقت متمایز به شمار آورده و منشأ اصلی اختلاف قرائات را نیز اختلاف «مصاحف الأمصار» دانسته اند. ایشان با بررسی نقادانه ضوابط قرائت ابن جزری، تنها قرائت صحیح را «قرائت عامه المسلمین» می داند که نماینده آن قرائت «حفص بن سلیمان» است. کلید واژه ها: آیت الله معرفت، علوم قرآنی، محکم، متشابه، مبهم، تشابه ذاتی، تشابه عرضی، تأویل، باطن، نسخ، نسخ مطلق، نسخ مشروط، نسخ تمهیدی، قرائات، احادیث سبعه احرف abstract muhkam (clear verses) and mutashabeh (allegorical verses), naskh (abrogation) and qira’at (various recitations) are of the significant issues in quranic sciences. having criticized the previous and current views, ‘ayatullah ma’refat has developed new thoughts in the all three areas. as for the first issue, ma’refat has done four remarkable things: 1) making a clear definition of muhkam and mutashabeh, 2) explaining the differences between mutashabeh (allegorical) and mubham (ambiguous), 3) classifying mutashabeh into two kinds; innate mutashbeh and accidental mutashabeh, 4) developing criteria for ta’wil (inward meaning). regarding naskh, we have two readings in ma’refat’s works: 1) accepting absolute naskh with the approach of reducing abrogated verses, 2) denying the absolute naskh and developing conditional naskh and introductory naskh. concerning qira’at, ma’refat believes that the hadith so called sab’ah ahrof is a weak hadith. given it is a strong hadith, it refers to various accents that arab tribes has had at the time of the prophet. he holds that the qur’an and qira’at are two distinctive things and the latter mainly originate from the different copies of the qur’an sent to various cities by uthman. having criticized ibn jazari’s criteria for the standard qira’ah, he maintains that the majority of muslims kept the right qira’ah throughout the history. this qira’ah indeed was represented by hafs qira’ah. keywords: ‘ayatullah ma’refat, qur’anic sciences, muhkam, mutashabeh, mubham, innate mutashabeh, accidental mutashabeh, naskh, ta’wil, inward meaning, absolute naskh, conditional naskh, introductory naskh, qira’at, sabah ahruf hadiths.
علی رضا فخاری محمد کاظم شاکر
چکیده واژه «کتاب» یکی از مهمترین کلید واژگان قرآنی است که معانی متعددی را دارا می باشد. یکی از کاربردهای وسیع آن در حوزه وحی است که به پیامبران الهی اِسناد داده شده است. این کلمه از نظر لغوی به معنی «نوشته» یا «نوشتن» است که در متن عبری عهد قدیم و آیات قرآنی نیز فراوان به این معنی آمده است. در کنار این معنی ، معنی «ثبت و ضبط» نیز به عنوان معنی ضمنی قابل تصور است. اسناد مشتقات ماده «کتب» به خدای سبحان می تواند بر مبنای همین معنی ضمنی باشد. لذا این واژه در کاربردهای قرآنی بویژه در حوزه وحی لزوماً به معنای مادی و ملموس یا متنی مدون نیست. اِسناد برخی مفاهیم وحیانی توأم با کتاب به برخی انبیای الهی نشان از عدم ترادف آنها دارد. در مواردی نیز رابطه جزءواژگی یا عموم و خصوص میان آنها برقرار است. از طرفی، یکی انگاری همه عناصر وحیانیِ نازل شده بر پیامبران الهی نیز منتفی است. لذا مدلول هر یک از مفاهیم کتاب ، قرآن ، فرقان ، حکمت و ذکر در اِسناد به پیامبر اسلام (ص) متفاوت از دیگری است. این امر درباره دیگر پیامبران نیز صادق است. عمومیت اِسناد کتاب به پیامبران و خصوصیت اسناد دیگر مفاهیم وحیانی ـ همچون تورات و انجیل و قرآن ـ نسبت به برخی پیامبران، بیان از آن دارد که کتاب به عنوان یک اسم معنی و مفهومی کلی بر شاکله اصلی تعالیم هر پیامبر دلالت دارد که از آن تعبیر به «شریعت» می شود. استعمال مشتقات ماده «کتب» درباره خدا ـ که مفید معنی هایی چون ایجاب و حکم کردن است ـ تأییدی بر این سخن است. تفاوت مولفه های معنایی هر کتاب نیز حاکی از تفاوت کتابها و به عبارتی تفاوت در شریعت هاست. استعمال کتاب درباره پیامبر اسلام (ص) دلالتی بر مرحله نوشتاری بودن قرآن و تدوین آن ـ همانگونه که برخی از خاورشناسان چنین پنداشته اند ـ نیست ؛ بلکه هر کدام از این کلمات، معانی خاص خود را دارند. اقتباس تعالیم پیامبر اکرم (ص) از کتاب مقدس یهود و نصاری نیز منتفی است و آرای نویسندگان غیر مسلمان در این باره از استواری و منطق علمی برخوردار نیست. کلید واژه : کتاب وحیانی ، قرآن ، تورات ، شریعت ، خاورشناسان
فاطمه سادات موسوی حرمی محمد کاظم شاکر
اصطلاح «انسان کامل» برای اولین بار توسط محی الدین بن عربی (560-638ق) به کار رفته است، گرچه سابقه کاربرد مفهومی آن به پیش از ایشان و حتی پیش از اسلام، بر می گردد. در آموزه های عرفانی ابن عربی، اندیشه انسان کامل از جایگاه فخیمی برخوردار است. پس از ایشان دو عارف نامی دیگر، عزیزالدین نسفی (متوفای حدود 700 ق) و عبدالکریم بن ابراهیم گیلانی – جیلی - (767-832ق) هر یک کتابی را با عنوان "انسان کامل" به رشته تحریر در آوردند و به شرح و بیان دیدگاههای ابن عربی پرداختند. از آنجایی که بحث از کمال انسان و انسان کامل به ادیان و مذاهب پیش از اسلام بر می گردد، پرسشی که مطرح می شود این است که: قرآن و حدیث در باره انسان کامل به ما چه می گویند؟ به عبارت دیگر، می خواهیم بدانیم که عارفان مسلمان در نظریه پردازی و تبیین های خود از انسان کامل تا چه اندازه به آیات قرآن کریم و احادیث استناد کرده اند. این پایان نامه در صدد است تا به مستندات قرآنی و حدیثی عرفا در مورد انسان کامل بپردازد. این تحقیق نشان می دهد که اندیشه انسان کامل در عرفان اسلامی از پشتوانه آیات محکم و احادیث قوی برخوردار است. در میان آیات و روایات فراوانی که در لابلای مباحث عرفانی مورد استناد قرار گرفته است "آیه خلافت" و "حدیث آفرینش انسان به صورت خدا" بیشترین همگرایی را با این نظریه دارد. با توجه به اینگونه آموزه های قرآنی و حدیثی است که انسان کامل در عرفان اسلامی انسانی است که جامع اسماء و صفات خداوند است و روح و جان او چنان صیقل یافته که وجه خدا را به تمام و کمال منعکس ساخته و نشان داده است که عبودیت انسان گوهر گرانبهایی است که عیار آن جز به ربوبیت حق محک نمی خورد.
محمد حسن محمدی مظفر محمد کاظم شاکر
تحقیق در باره موضوع مصوب رساله حاضر ممکن است به دو صورت انجام شود: 1. اینکه فصل بندی و چینش مطالب رساله ناظر به جریان های ظاهرگرا باشد و برای هر گروه فصلی در نظر گرفته شود و از مبانی و روش های آن گروه بحث شود. 2. اینکه فصل بندی بنا بر مبانی و روش های جریان های ظاهرگرا (نه خود آن جریان ها) انجام شود: به این ترتیب که فصلی به معرفی خود این جریان ها اختصاص یابد و فصلی به بررسی مبانی فهم قرآن از نظر آنان و فصلی هم به بررسی روش های آنان در فهم قرآن اختصاص یابد. البته قبل از اینها نیز فصلی به تعریف ظاهر و تعیین گستره آن خواهد پرداخت. در ابتدای رساله نیز مدخلی برای کلیات پژوهش و در پایان رساله نیز خاتمه ای برای نتایج پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهش های دیگر در نظر گرفته شده است. هر یک از این دو شیوه می تواند مزایایی داشته باشد، ولی در رساله حاضر با مشورت اساتید بنا بر آن شد که شیوه دوم در فصل بندی رساله لحاظ شود. از جمله مزایای این نوع فصل بندی آن است که اگر این گروه ها در مبنا یا روشی اشتراک نظر دارند، بحث از آن مبنا یا روش یکجا مطرح شده و در فصل های مختلف (بنا بر شیوه نخست) تکرار نخواهد شد. با توجه به آنچه ذکر شد رساله حاضر در شش بخش سامان یافته است: بخش اول از کلیات موضوع و ضرورت پرداختن به ظاهرگرایی بحث می کند. بخش دوم به تعریف ظاهر، ظاهرگرایی و ظاهرگرایان، و تعیین گستره ظاهر می پردازد. در اینجا «ظاهر» به «مدلول لفظی» و «ظاهرگرایی» به «استناد به مدلول های لفظی» تعریف می شود. بخش سوم به جریان شناسی ظاهرگرایی پرداخته و پیشینه ظاهرگرایی را قبل از اسلام و سپس ظاهرگرایی را از صدر اسلام تا زمان حاضر در نمودهای بارزش از قبیل اصحاب حدیث، ظاهریه، سلفیه، اخباریان و مکتب تفکیک دنبال می کند. بخش چهارم به بررسی مبانی ظاهرگرایان در فهم قرآن می پردازد و دو مبنای دلالی در فهم قرآن یعنی انکار مجاز و انکار تأویل را به بحث می گذارد. بخش پنجم از روش های ظاهرگرایان در فهم قرآن بحث می کند. در اینجا «روش» به «استناد به منابع» تعریف می شود و از هفت منبع که نزد گروه های مختلف ظاهرگرا معتبر است، بحث می شود. این هفت منبع عبارتند از: قرآن، روایات پیامبر، سخنان صحابه، سخنان تابعین، سخنان امامان معصوم، مقتضای سیاق و لغت. تلاش نگارنده آن بوده که این مبانی و روش ها را از خلال نوشته های خود این گروه های ظاهرگرا و یا آثاری که در باره آنان به نگارش درآمده استخراج کند و اگر نقدی را بر آنها وارد می داند، ذکر کند. در بخش ششم نیز از نتایج پژوهش و پیشنهاداتی برای پژوهش های دیگر سخن رفته است.
علی غفارزاده آزادلو محمد کاظم شاکر
چکیده تفسیر «بیان السعاده فی مقامات العباده» نگاشته ی یکی از اقطاب متاخره ی صوفیه، سلطان محمد گنابادی ملقب به «سلطان علیشاه» است که در اوایل قرن چهاردهم، نگارش آن به پایان رسیده است. می توان گفت که این تفسیر نخستین تفسیر عرفانی شیعه است که در آن همه ی سُوَر وآیات قرآن کریم تفسیر شده است. علاوه بر این، تأویلات تطبیقی آیات قرآن بر اصطلاحات و آموزه های صوفیانه در این تفسیر بسیاربرجسته است و در میان تفاسیر عرفانی شیعه یک پدیده ی نو ظهوری است. همچنین این تفسیر به لحاظ محتوای فلسفی و عرفانی و بکارگیری اصطلاحات صوفیانه و استناد به مطالب ذوقی صِرف، در بسیاری موارد با ابهام و اغلاق قرین گشته است به طوری که درک روشن برای خواننده به سادگی حاصل نمی شود. از سوی دیگر، دیدگاهای مبالغه آمیز مفسر در باب «ولایت» و دگراندیشی های وی در باب اعتقاد به تحریف قرآن، تعدّد نزول آیات قرآن و نمادین دانستن قصّه های قرآن، بر مشکلات این تفسیر افزوده است. نگارنده، کوشیده است در مرحله اوّل مبانی و گرایش های تفسیر ی گنابادی را استخراج و در عین حفظ امانت داری به صورت دسته بندی شده و روشن در اختیار مخاطبان قرار دهد و در مرحله ی بعدی با نقد و بررسی جدّی دیدگاههای انحصاری و غالباً متأثّر از مشرب صوفی گرایانه ی وی، نشان دهد که این گونه نظریه ها در نزد متفکران و اندیشمندان شیعه و مکتب تشیع جایگاهی ندارد و انتسات آنها به شیعه پذیرفتنی نیست. این رساله در یک مقدمه و سه فصل تنظیم یافته است.در مقدمّه به روش کار نگارنده، پیشینه، ضرورت و محدودیت های تحقیق اشاره شده است. در فصل اوّل به کلیات و مباحثی همچون : تحصیلات، استادان، مشایخ مأذون و تأویلات سلطان محمد گنابادی، تاریخچه فرقه گنابادیه و اقطاب آن، پیشینه شناسی تفسیر عرفانی، مهمّترین تفاسیر عرفانی مکتوب تا قرن چهاردهم، تفسیر عرفانی شیعه در قرن چهاردهم، ویژگیهای «تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده»، منابع بیان السعاده، تأثیر بیان السعاده بر تفاسیر دوره های بعد و صحت انتساب تفسیر بیان السعاده به سلطان محمد گنابادی پرداخته شده است. فصل دوّم گزارشی است از مبانی زبان شناختی، مبانی عرفانی و فلسفی، و مبانی علوم قرآنی که نظرگاههای مفسر به طور تفصیلی بیان و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در فصل سوّم رویکرد های عرفانی و اخلاقی، ادبی، کلامی و فقهی به بحث و بررسی گذاشته شده است و در پایان نتیجه گیری مفصلی از پژوهش پیش رو در اختیار خوانندگان عزیز قرار گرفته است. کلیدواژه ها: بیان السعاده فی مقامات العباده، گنابادی، سلطان علیشاه، مبانی تفسیر، رویکردهای تفسیری، تفسیر عرفانی، تأویل تطبیقی، ظاهر و باطن، تنزیل و تأویل، ولایت، وحدت وجود
عطیه اکبری محمد کاظم شاکر
عنوان پایان نامه ی پیش رو «تحلیل و بررسی گفتمان های (دیالوگ) قرآنی» است که در سه فصل کلیات، بررسی شکلی و بررسی محتوایی دیالوگ های قرآن تنظیم شده است. دیالوگ از ارکان اصلی هر داستان و به معنای گفت و گو و مبادله احساسات و اندیشه ها میان دو یا چند نفر می باشد.اما این که دیالوگ و گفت و گو در قرآن کریم چه نقشی دارد و در چه موضوعاتی به کار رفته است،مسأله ایست که در این تحقیق با دقت در آیات مشتمل بر گفت و گو و بهره گیری از تفاسیر و کتب تخصصی قصد بررسی آن را داریم. دیالوگ ها حدود یک پنجم حجم آیات قرآن کریم را تشکیل می دهند و در موضوعاتی مانند توحید،معاد،نبوت و آموزه های اخلاقی به کار رفته اند. بیشتر دیالوگ های قرآنی مربوط به داستان های تاریخی است. بخش اندکی نیز مربوط به حوادث بعد از مرگ و قیامت است. تأثیر گذاری اسلوب گفت و گو باعث می شود مفاهیم دینی در اعماق جان مخاطبان قرآن نفود کند.هم چنین در طی گفت و گوها شخصیت ها بهتر نمایانده شوند تا به عنوان الگوهای مثبت و منفی به مخاطب معرفی شوند. بدین ترتیب دیالوگ ها نقش مهمی را در انتقال مفاهیم قرآنی بر عهده گرفته اند.
نفیسه نیک عمل محمد کاظم شاکر
با بررسی تاریخ تفسیر قرآن و ظهور چهره های مختلف در قرون متمادی، تبیین بهترین روش تفسیر قرآن مشکل به نظر میرسد، چرا که مفسرین پس از شهادت پیامبر ص از نظر روش در استنباط معانی آیات دچار اختلاف شده و هر یک از زاویه دید خویش و بر پایه اصولی که پذیرفته اند، به تفسیر قرآن پرداخته اند. از این رو کشف مبانی و روش تفسیری معصومینع به عنوان مفسران حقیقی قرآن و کسانی که پیوند ناگسستنی با قرآن دارند، مهم ترین مسئله مطرح در این عرصه است. در این پژوهش سعی شده تا با بررسی روایات تفسیری امام هادی و امام عسکریع و بیان روش و مبانی تفسیری آنان، الگویی برای تفسیر صحیح قرآن عرضه شود. بنابراین، در ابتدا به جایگاه تفسیر، معرفی مفسران، آثار تفسیری و راویان عصر امامین عسکریینع پرداخته، سپس با مروری بر روایات تفسیری و دسته بندی این روایات به مبانی تفسیر از دیدگاه این دو امام که بیانگر جامعیت و جاودانگی قرآن، لزوم توجه به عظمت قرآن از حیث ماهیت و صفات، قرآن معیار درستی روایات، قرآن کتابی به زبان مردم و کلام الهی، بیان شده است. سپس روش تفسیری امام هادی و امام عسکریع که شامل تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به کمک سنت و عقل است ارائه شده و پس از آن، قواعد تفسیری که شامل توجه به سبب و شأن نزول در تفسیر آیات، توجه به ظاهر و باطن آیات و پرهیز از برداشت های ذوقی، جری و تطبیق و ممنوعیت کاربرد اسرائیلیات در تفسیراست تبیین شده و در انتها بازتاب روایات تفسیری امامین عسکریینع در تفاسیر معاصر بررسی شده است.
زهرا شفیق پور مهدیه سادات مستقیمی
روش معیار که باید در تفسیر قرآن به عنوان الگو قرار گیرد، روش تفسیری معصومین(علیهم السلام) است. لکن در تاریخ تفسیر شیعه علی رغم اهمیت این مطلب تحلیل و بررسی های عمیقی در این زمینه به انجام نرسیده است. این رساله متکفل چالش و بررسی پیرامون روش علی بن موسی الرضا(علیه السلام) گردیده تا با تعمق در روایات تفسیری و مستندات قرآنی به جا مانده از آن حضرت گامی در راه احیاء تفسیر آن حضرت برداشته شود. از تحلیل و بررسی در روایات امام رضا(علیه السلام) می توان برخی از مبانی نظیر جاودنگی قرآن ، جهانی بودن قرآن، وحیانی بودن لفظ قرآن و....را کشف کرد. در پرتو افاضات علمی امام رضا(علیه السلام) جایگاه توجه به قرآن و تفسیر در این عصر به اوج شکوفایی خود رسیده است. و چهره های برجسته مفسرین وآثار تفسیری از آن دوره در تاریخ تفسیر می درخشد. از تعمل و واکاوی در گونه شناسی شیوه های تفسیری امام رضا(علیه السلام) می توان روش تفسیر قرآن به قرآن ، قرآن با عقل، قرآن به سنت و....را استخراج کرد . و توجه به روایات ایشان ما را به برخی از قواعد تفسیر نظیر قاعده ارجاع متشابه به محکم، جری وتطبیق، قاعده اصا لت سیاق و....رهنمون می کند و رویکرد جامعی در کم وکیف تفسیر قرآن فراروی ما می گشاید. در انتها این مطلب بیان می شود که آن گونه که انتظار می رود روش تفسیری امام رضا(علیه السلام) در تفاسیر معاصر مورد توجه قرار نگرفته است.
رضا سعادت نیا احمد عابدی
چکیده: موضوع آفرینش و امهال ابلیس همواره با سوال ها و شبهات فراوانی در حوزه های فلسفی، کلامی و تفسیری روبرو بوده است رساله ی حاضر که در شش فصل سامان یافته است با تکیه بر تفاسیر و چشم اندازی به آراء حِکمی و عرفانی، در پی شناخت از چیستی و ماهیت ابلیس و نیز حکمت آفرینش و امهال آن از سوی خداوند متعال بوده سوالی که با پاسخ های متفاوت و متخالف حتی از سوی مفسران و اندیشمندان اسلامی همراه بوده است. در این راستا نخست در فصل دوم حقیقی یا مجازی بودن این داستان مورد پژوهش قرار گرفته و در این باره دیدگاه تمثیل با سابقه ای که در بین مفسران داشته در ترازوی نقد قرار گرفته و چنین نتیجه گیری شده که داستان مذکور از مقوله ی تمثیل است اما نه تمثیلی که اصل داستان تخیلی و مطابق خارجی نداشته باشد بلکه تمثیل به این معنا که حقیقتی معقول و معرفتی غیبی از یک جریان تکوینی به صورت محسوس و مشهود بازگو شده تا فهم آن برای همگان ممکن گردد. در فصل سوم دیدگاه های تأویلی از ابلیس به ویژه از سوی عارفان به دو قسم متعارض و غیر متعارض با ظواهر آیات تقسیم گردیده و علت مهم در بسیاری از تأویل های نوع اول حاکمیت تفکر جبری متأثر از اندیشه های اشعری شناخته شده است. فصل چهارم با طرح مبحث خیر و شر و اینکه از خداوند جز خیر صادر نمی شود و نیز حکمت آفرینش و امهال ابلیس از منظر فیلسوفان، با اعتقاد به اصل همبستگی و انداموارگی اجزاء جهان، و همچنین از نگاه عارفان با باور آنها به اصل وحدت وجود، و نیز از منظر مفسرانی که فلسفه ی وجود آن را ابتلاء و آزمایش دانسته اند، چنین نتیجه گیری شده، وجود شیطانی که آدمی را به شر و معصیت دعوت کند از ارکان نظام بشری است چنانکه اگر او نبود عالم انسانی هم نبود. در فصل پنجم با مقدمه قرار گرفتن بحث بطون و ژرفناکی قرآن و نیز گفتاری در حقیقت تأویل نتایج زیر به دست آمده است: 1- تأویل های متفاوت از ابلیس که در تخالف و تعارض با ظواهر آیات نبوده از مقوله ی تفسیر نیست تا تفسیر به رأی خوانده شود. 2- اینگونه تأویل ها بر مبنای دو اصل، یکی توسعه مفهومی واژگان و دیگری اصلی محکم و مسلم نزد عارفان و آن انطباق عالم کبیر (جهان) با عالم صغیر (انسان) صورت پذیرفته است. کلید واژگان: آدم، ابلیس، شیطان، عقل، جهل، وهم، خیر وشر، تمثیل، بطن، تأویل.
حسین حاجی پور محمد کاظم شاکر
اقناع، فرایندی ارتباطی است که هدف اساسی آن، انتقال محتوا با تأثیر گذاری بر مخاطب است. بر اساس تعاریف، تبیین ها و شیوه های اقناعی موجود که برخاسته از دنیای غرب است و بر اساس اعتراف برخی از اندیشمندان عرصه ارتباطات، تأثیر گذاری اقناعی در وضعیتی تحمیلی و با فریب اقناعی حاصل می شود. بنابراین اصل موضوع، نیازمند باز تعریف دقیق در ساحت آیات قرآن با رهیافتی درون دینی است و به علت میان رشته ای بودن آن با روی آوردی ارتباطی، تفسیری و کلامی به تحلیل آموزه ها و گزاره های قرآن پرداخته شد. فصل اول به کلیات اختصاص داده شد و در فصل دوم، اقناع در دانش ارتباطات بررسی شد. در فصل سوم، موضوع، از سه جهت واژه های مرتبط، ماجراها ی قرآنی و تعامل اقناع با آزادی اندیشه ارزیابی شد در واژه هایی نظیر تبلیغ، دعوت و نینات که قرابت معنایی زیادی با اقناع دارد، محور آزادی اندیشه لحاظ شده بود. هم چنین می توان مهر تایید قرآن درباره اقناع را از ماجراهای قرآنی مرتبط استنباط نمود. خود موضوع آزادی اندیشه به صورت مستقیم و بر اساس آیات قرآن مورد ارزیابی قرار گرفت که آیات قرآن بر آن تاکید دارند. فصل چهارم به ضابطه های قرآنی اقناع اختصاص داد ه شد و سه ضابطه از آیات به دست آمد؛ اقناع بر اساس آزادی اندیشه انسانی و اقناع بر اساس ابزار مشروع و مجوز تکرار فرایند اقناع باز هم بر محور آزادی اندیشه. در مجموع؛ نگاه قرآن به اقناع اندیشه، نگاهی باز با محوریت کرامت و آزادی اندیشه انسانی است و با فریب اقناعی تفاوت ماهوی دارد. واژگان کلیدی: اقناع، آزادی اندیشه، تبلیغ، دعوت، استخدام وسیله، قرآن کریم.
زکیه جوانمرد زاده جعفر نکونام
این تحقیق در پاسخ به این سئوال است که آیا قرآن ذاتاً نیاز به تفسیر دارد یا این که این نیاز عارضی و به خاطر فقدان قرائن و دوری از عصر نزول و دخالت باورهای مذهبی و علمی در فهم قرآن ایجاد شده است. پاسخ این پرسش علاوه بر این که باب مباحث و سئوالات جدیدی را خواهد گشود روشن خواهد کرد که نیاز به تفسیر از ویژگی های خود آیات برخاسته یا این که براثر گذشت زمان پدید آمده است. در این تحقیق تمام دلایل ذاتی بودن مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با تکیه بر هدف قرآن که هدایت بوده و به اقتضای فصاحت و بلاغت چنین نتیجه گرفته شده است که این نیاز عرضی است.
اکرم سلیم محمد کاظم شاکر
چکیده این پایان نامه با روش تحلیلی وتطبیقی به بررسی شخصیت حضرت ایوب علیه السلام درمتون اسلامی(قرآن و روایات) وکتاب مقدس(عهد عتیق و عهد جدید) پرداخته است. از بررسی زندگی حضرت ایوب علیه السلام در آیات قرآن کریم و روایات وکتاب مقدس چنین حاصل می شود که قرآن کریم شخصیت حضرت ایوب علیه السلام را براساس صبر در برابر رنج وسختی معرفی می کند؛ مجموعه ی روایات شیعه واهل سنت زوایای مختلفی از مشقت های حضرت ایوب علیه السلام را بیان می کند ؛کتاب مقدس در مجموعه ی عهد عتیق، در کتاب ایوب از علت وچرایی رنج حضرت ایوب علیه السلام سخن می گوید. در این میان، اقوالی که متعارض با قرآن کریم نمی باشد و با مقام پیامبری آن حضرت سازگار باشد، پذیرفته می شود؛ مانند مورد امتحان قرار گرفتن آن حضرت با از دست دادن اموال، اولاد، سلامتی جسمی خویش و رنجی که در پی آن ها متحمل شد. در پایان پروردگار به جهت صبرش دعایش را مستجاب و بیشتر از آنچه که از دست رفته بود، به وی عنایت فرمود.
فاطمه سادات موسوی محمد کاظم شاکر
در آیات فراوانی از قرآن کریم «ادات حصر» به کار رفته است. شناخت این ادات، اهمیت ویژه ای در فهم کلام عرب و خصوصا قرآن کریم دارد. پژوهش پیش رو با موضوع چگونگی مواجهه مفسران با ادات حصر در قرآن، با هدف بررسی نحوه تعامل مفسران با «ادات حصر» در قرآن کریم، به رشته تحریر در آمد. در ابتدا، وضع اصلی، نحوه کار برد، و جایگاه اصلی این ادات در کلام عرب بررسی شد. بعد از آشنایی با «ادات حصر» و کارکرد آنها، با استفاده از تفاسیر معروف شیعه و سنی، نحوه برخورد مفسران با«ادات حصر»در قرآن مورد بررسی قرار گرفت. در بسیاری از این تفاسیر اعم از تفاسیر با گرایش ادبی و گرایش های دیگر، «ادات حصر» تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده اند؛ برخی مفسران اصلا به این ادات توجه نداشته و در مورد آنها هیچ مطلبی را متذکر نشده اند. برخی دیگر فقط اشاره ای کوتاه به افاده «حصر» توسط این ادات داشته اند. در نتیجه، معنایی که از آیات مشتمل بر این ادات صورت گرفته است، نمی توانند چندان صحیح و به واقع نزدیک باشند. البته برخی مفسران که به تعداد انگشتان دست هم نمی رسند، به ابعاد مختلف در مورد «ادات حصر» پرداخته و نوع و معانی آنها را متذکر شده اند، اما با این حال باز هم دیده می شود درهمین تفاسیر نیز آن چنان که شایسته معانی اصلی و کاربرد « ادات حصر» است، حق مطلب ادا نشده است. لذا همین موضوع سبب مهجور ماندن این ادات در بسیاری از تفاسیر شده است. خصوصا این که بسیاری از مفسران اهل سنت در تفسیر آیاتی که مورد اختلاف و مشتمل بر این ادات هستند، به خاطر رعایت برخی مسائل، یا وارد این موضوع نشده اند، یا از اصل منکر افاده «حصر» توسط این ادات شده اند. لذا طبیعی است تفاسیری که از این آیات ارائه داده شده است، نمی تواند مورد قبول اهل تحقیق و انصاف باشد. واژگان کلیدی: ادات حصر، قصر، آیه ولایت، آیه تطهیر، آیه مودت.
محمود عبدی محمد کاظم شاکر
نزال وحی در برهه ای اززمان و در تاریخی مشخص ونیز در درجه ی اول خطاب به قوم عرب عصرنزول، طی بیست و سه سال بر پیامبر اکرم(ص)، موجب شده است تا تقریباً پس از هزار و چهارصد سال و اندی، موضوعی جدید با عنوان تاریخ مندی قرآن مطرح شود. تاریخ مندی قرآن از جهات مختلف قابل بررسی می باشد و با توجه به این که در خصوص این موضوع، نظرات متفاوتی شکل گرفته لذا طرح آن ها دور از افراط و تفریط در این زمینه نبوده است. این نوشتار برآن است تا نظرات مختلف در این زمینه را مورد بررسی قرار داده وبه آنچه قابل نقد است، بپردازد.و با بررسی معانی قابل تصور برای تاریخ مندی و نیز علائم و شواهد ذکر شده در خصوص موضوع، معنای صحیح تاریخ مندی در ارتباط با ظاهر و باطن آیات قرآنی و نسبتشان با تاریخ مندی را مورد دقت و کاوش قرار داده تا آنچه در خصوص این موضوع و معنای صحیح آن، معقول به نظر میرسد را با بررسی جوانب مختلف ارائه دهد.
نسرین علم مهرجردی محمد کاظم شاکر
ادیان ابراهیمی ؛ یهودیت ، مسیحیت و اسلام در بسیاری از آموزه ها مشترک هستند . مهم ترین وجه اشتراک آنها اعتقاد به توحید است . شناخت خدا ورابطه انسان با او از مسائل مهم الهیاتی در این سه دین است . یهودیان با این که به خدای یگانه و منزه از تجسیم معتقدند ؛ اما در عین حال تمثّل و ظهور خدا را به صورت انسان تأیید می کند. در عهد عتیق به ظهور خداوند بر ابراهیم و یعقوب اشاره شده است . مسیحیان علی رغم اعتقاد به خدای یکتا ، معتقدند خدای نادیدنی ، خود را با تابش در مسیح متجسّد ساخت. از نظر مسیحیان ، عیسی مسیح ، مکاشفه خداست در اسلام خداوند به عنوان واجب الوجود نامتناهی و یکتای بی همتا معرفی می شود . خدایی که نه به صورت انسان یا موجودی دیگر بر انسان تمثّل پیدا می کند و نه در کالبد بشری تجسّد می یابد ؛ اما در عین تنزیه از هرگونه صفت انسان وار به زیباترین شکل برانسان تجلّی می کند . دغدغه مهم ادیان ابراهیمی ، چگونگی رابطه خدا با انسان است . هر دینی متناسب با عصر خویش از این رابطه رمزگشایی می کند . دریهود خدا با تمثّل، در مسیحیت با تجسّد و در اسلام به شکل تجلّی با انسان رابطه پیدا می کند . در واقع این ارتباط در اسلام به کمال رسیده است . یعنی انسان در عین حال که انسان است ، مخلوق است و نه مولود . انسان کامل یا ولیّ خدا آینه بازتاب خداست . اگر چه خدا ، انسان نمی شود ولی انسان می تواند خدایی شود. با مطالعه کتاب مقدس ، قرآن کریم و روایات به نتایج زیر دست می یابیم : اساس دین یهود و مسیحیت مبتنی بر تنزیه حق تعالی است . بنابراین تعابیر انسان انگارانه در عهد عتیق و یا تعابیر دال برتجسّد مسیح در عهد جدید به دو شکل قابل توجیه است :اگر مراد این تعابیر،حقیقی باشد قطعاً نمی توان آنها را منسوب به پیامبرانشان دانست و احتمالاً مربوط به تحریفاتی است که درطی تدوین کتاب مقدس صورت گرفته است . درغیر این صورت باید به شیوه متکلمان برجسته یهودی و مسیحی این تعابیر را تفسیر مجازی نمود و به تأویل آنها پرداخت . مراد از تجلی خدا در منابع اسلامی، تجلی اسماء و صفات او در انسان کامل است . به عبارت دیگرانسان با بصیرت قلبی و نه با چشم سر می تواند خدا را درک کند . راه معرفت شهودی ؛ ایمان و عمل صالح ،اخلاص،سیر و سلوک معنوی ، بریدن از تعلقات و تنها دل بستن خداست . متون اسلامی؛ تمثل، تجسیم ، تشبیه و رویت را در مورد خداوند نمی پذیرد. واژگان کلیدی : تمثّل ، تجسّد ، تجلّی ، انسان کامل ، تأویل
احمد بهشتی مهر محمود تقی زاده داوری
رساله حاضر با موضوع «بررسی و تحلیل دیدگاه ویلفرد مادلونگ درباره عقاید امامیّه»، در تلاش است تا مجموعه ای از آموزه های اعتقادی شیعیان امامی را که در فضاهای دانشگاهی غربی بیان می شوند واکاوی نمایند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تحولی که به دنبال آن در جامعه جهانی ایجاد شد، توجّه بسیاری از اندیشمندان و حتّی مردمان عادی را به شیعیان که ساکنان اصلی این سرزمین بودند جلب کرد. تعداد قابل توجّهی از استادان دانشگاه ها در تلاشند با اندیشه های این گروه آشنا شوند و حتّی آنها را به دنیا معرفی نمایند. به یقین، ویلفرد مادلونگ یکی از برجسته ترین استادان شیعه شناس غربی است که هنوز کرسی تدریس او در موضوعات گوناگون شیعی، از موثرترین کرسی های شیعه شناسی در غرب به شمار می آید. وی در خلال حدود هفتاد سال پژوهش و تدریس در موضوعات شیعی موفّق شده است حجم قابل توجّهی از اعتقادات شیعیان را در مناطق گوناگونی از دنیا معرفی و تدریس نماید و البته شاگردانی را بپروراند که ادامه دهندگان راه او باشند. این رساله در صدد است آثار این استاد برجسته عرصه شیعه شناسی را بررسی نموده و عیار اعتبار گزارش های او را به دست آورد؛ نقاط ضعف را تذکر دهد و از نقاط قوت آن استفاده نماید. به همین جهت، مجموعه پژوهش ها و آثار ویلفرد مادلونگ را در خصوص شیعیان امامی جمع آوری نموده و با منابع دست اوّل و کاملاً معتبر امامی مقایسه کرده است و در نهایت به این نتیجه رسیده که مادلونگ گزارش گری با انصاف و مقید به روش های پژوهشی است که اولاً گزارش نسبتاً کاملی از اعتقادات خاص شیعیان امامی ارائه کرده و ثانیاً می توان گزارش های او را منطبق با آثار معتبر شیعیان امامی دانست و ثالثاً در شیوه ها و روش های پژوهشی خود، دارای امتیازاتی است که برای تمام شیعه پژوهان قابل استفاده است.
علی صدیقیان بیدگلی محمد کاظم شاکر
بسیاری از مستشرقان در مورد تاریخ قرآن شبهاتی را در کتب خود وارد کرده اند و یا مطالبی را که بیان نموده اند مغایر با مطالبی است که در متون دست اول تاریخی قرآنی مسلمانان آمده است یکی از این مستشرقین آقای ریچارد بل است که در این پایان نامه به نقد دیدگاه های وی پیرامون تاریخ قرآن پرداخته ایم.
الله یار حیدری سودجانی محمد کاظم شاکر
چکیده قرآن و عهدین در ضمن هدایت انسان به تعالیم الهی و تأکید بر پیروی از اصول و ارزشهای اخلاقی بسیاری از موارد به ذکر قصص الهی پرداخته اند. یکی از داستانهای مشترک قرآن و عهدین داستان حضرت یحیی (ع) است. در این پژوهش شخصیت حضرت یحیی (ع) و پیروانش درمتون اسلامی (قرآن و روایات) وکتاب مقدس (عهد جدید) به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از بررسی زندگی حضرت یحیی (ع) در آیات قرآن کریم و روایات وکتاب مقدس چنین حاصل می شود که قرآن کریم با ذکر تولّد معجزه آسای او، شخصیت آن حضرت را با برشماری صفات نیکی چون سید و حصور معرفی می کند؛مجموعه ی روایات و منابع تاریخی به مسائل مختلفی از جمله علت و چرایی شهادت حضرت یحیی (ع) پرداخته است ؛کتاب مقدس از رسالت و موعظه های حضرت یحیی و روابط او با عیسی مسیح (ع) سخن می گوید. صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست. از آنجا که غالب روایات تاریخی وکتاب مقدس مورد تحریف وجعل قرار گرفته اند مطالب ناشایستی در این دو منبع به چشم می خورد که به پیامبران نسبت داده اند ولی نکته قابل ذکر آن است که اگرچه بسیاری از مطالب مربوط به زوایای زندگی حضرت یحیی که در کتاب مقدس و روایات نقل شده است در قرآن نیامده است ولی محتوای اصلی آنها مخالف با اصول و چهارچوب قرآن نمی باشند.
محسن اعرابی محمد کاظم شاکر
پایان نامه¬ی حاضر به ترجمه، نقد و بررسی کتاب «jesus in the qur’?n» اثر پروفسور ادوارد جفری پاریندر اختصاص دارد. گفتگویی بی طرفانه میان اندیشمندان مسلمان و مسیحی می تواند پیامدهای مثبتی را در جهت همگرایی دو دین اسلام و مسیحیت، مقابله با فرهنگ مادّی در برابر فرهنگ الهی و رسیدن به روح مشترک ادیان یعنی توحید به همراه داشته باشد. در این راستا، آشنایی با دیدگاه های متفکران مسلمان و مسیحی ضروری است. هدف از تحقیق حاضر، آشنایی با دیدگاه های نویسنده و نقد و بررسی دیدگاه های وی پیرامون موضوع مورد بحث است. در این بررسی علاوه بر ترجمه تمام اثر، کتاب مورد گفتگو از حیث شکل و محتوا نیز بررسی شده است. بررسی نشان می دهد که توجه نویسنده به ضرورت گفتگوی میان ادیان در فضایی بی طرفانه، کنار گذاشتن مشاجرات بیهوده و مغرضانه، پرداختن به مسائل مشترک و تلاش برای رسیدن به یک همگرایی دینی از نقاط قوت این اثر است. استناد به دیدگاه های افرادی معدود، عدم ذکر دقیق و کامل منابع مورد استفاده و ابهام در خصوص صاحبان برخی از دیدگاه های مطرح شده از کاستی های این پژوهش است.
سید محمد مهدی موحد ابطحی محمد کاظم شاکر
مقدمه: رواج تفسیر موضوعی قرآن نیازمند تدوین و شناسایی مبانی معرفتی و روشی است. چون «ابناء بشر از زمان نزول قرآن تا قیامت مخاطبند و باید بتوانند پیامها و معارفِ متفاوت آن را بفهمند» و «علوم بشری بر نحوه فهم انسانها از مسائل و میزان معرفت به معارف قرآنی تأثیر می گذارند»، می توان ضرورت توسعه فهم متون مقدس، نظام مندی فهم و تفسیر، و استخدام علوم در استنطاق و فهم موضوعی معارف قرآنی را نتیجه گرفت. بنابراین، روشهایی کارآیی دارند که در لایه های مختلف ارائه پیام، در سطوح مختلف فهم و در زمانهای مختلف کارآ باشند مانند روش تحلیل مفهومی که می تواند (با ملاحظاتی معرفتی و روشی) در حوزه معناشناسی و مفردات، هرمنوتیک و تفسیر موضوعی قرآن به کار رود. هم اکنون با پیشرفت فنآوریِ علوم پزشکی و امکان باروری با روشهای کمکی، موضوعاتی نوپدید مانند «رحم جایگزین»، «اهداء اسپرم»، «اهداء تخمک»، «تغییر جنسیت»، «شبیه سازی»، و «نَسَب» پیش آمده اند و تلاش فقها و مجتهدین را در استخراج نظرگاه قرآنی به چالش کشیده اند. هدف پایان نامه «تبیین چگونگی به کارگیری روش تحلیل مفهومی در فهم و تفسیر موضوعی و استخراج نظرگاه قرآنی درباره شش موضوع فوق» بود. این پژوهش توصیفی-تبیینی با فیش برداری از منابع کتابخانه ای و تحلیل داده ها انجام گرفت و در چهار فصل به «بیان ضرورت، اهداف، پیش فرضها و سوالات»، «تبیین مبانی نظری تحلیل مفهومی و بنیانهای معرفتی مباحثی کلیدی در حوزه تفسیر و علوم قرآن»، «تعیین ملاحظات روش شناختی فهم و تفسیر قرآن و تحلیل مفهومی و تبیین نسبت میان آنها»، «پژوهش موضوعی قرآن با روش تحلیل مفهومی در شش مسأله فوق و تعیین نظرگاه قرآنی با استفاده از یافته های تفسیری» پرداخته است.
فاطمه نکونام محمد کاظم شاکر
محور بحث در این تحقیق، بررسی مشابهت ها و تفاوت هایی است که در زمینه بشارت به حیات جاودانی و فداء میان عهد جدید و قرآن وجود دارد. نخست، واژه های کلیدی انجیل، حیات جاودانی، فداء، فدیه، کفاره و قربانی در عهدین، به خصوص عهد جدید، جستجو شد و سپس در سه دسته عهد عتیق، متون غیر پولسی و متون پولسی از عهد جدید دسته بندی شد و مورد مقایسه قرار گرفت. در قرآن نیز حسب مورد، کلیدواژه های مرتبط شناسایی شد و آیات مربوط گردآوری گردید و ذیل متون مشابه از عهدین آورده و مقایسه به عمل آمد. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که میان آنچه که در متون عهد جدید به چشم می خورد و آنچه که پولس و پیروان او بر آن هستند، تفاوت هست. ظاهر متون در اناجیل همنوا و رساله های یعقوب و پطرس و برنابا درباره حیات جاودانی، دلالت بر این معنا دارد که به حضرت عیسی انجیل یعنی پیام بشارت به حیات جاودانی داده شد؛ اما بیان پولس و پیروان او این است که حضرت عیسی فداء شد تا انسان ها به حیات جاودانی برسند. به باور پولس و پیروان او، آدم در آغاز آفرینش پاک بود، اما به گناه آلوده شد. بدین سبب، از جایگاه بلندش هبوط کرد و این گناه به نسل او هم منتقل شد. آنگاه هیچیک از پیامبران الهی نتوانستند انسان را از آن گناه پاک نمایند، تا این که خدا برای نجات آدمیان عیسی مسیح، فرزند یگانه خود را مجسم ساخت تا با تعالیم و معجزات و سر انجام با مرگش، رستاخیز و صعود به آسمان، نسل آدم را رهایی بخشید؛ اما چنین بیانی نه در اناجیل همنوا و آثار مشابه به صراحت دیده می شود و نه قرآن آن را تأیید می کند. طبق قرآن، پیام بشارت حضرت عیسی چیزی جز همان پیام بشارتی که به تصریح قرآن، همه پیامبران داده اند، نبوده است. همه پیامبران بشارت داده بودند که بشر با ایمان و عمل صالح به حیات جاودان در ملکوت و بهشت نایل می شود. حقیقت فداء آن است که انسان عمل خلافی انجام داده باشد که اثر سوء و کیفر جانی و مالی آن گریبانش را بگیرد و بخواهد آن کیفر را با چیز دیگری عوض کند. کلیدواژه ها: انجیل، حیات جاودانی، فداء، فدیه، کفاره و قربانی.
منیره قضاوی محمد کاظم شاکر
ظهـور و قیـام منجی که در دور? پایانی جهان و در هنگام? فراگـیر شدن ستم در ساحت های مختلف جامع? بشری به وقوع مـی پیوندد، به مثاب? یک انقلاب عظیم فرهنگی، سبب ساز تغییرات و دگرگـونی های وسیع فرهنگی شده، تمام پدیده ها و مولّفه های فرهـنگی را متحوّل می سازد. این تحوّلات? در حالی رخ می دهد که در آستان? ظهور منجـی، جهان وضعیّت نامساعد و نامطلوبی دارد و با ظهور و اصلاحات بنیادین او در هم? مولّفه ها و اجزاء فرهنـگ، وضعیّت جهانِ پس از ظهور? به یک باره دیگرگـون شده، در چنان جایگاه مطلوب، بلکه ایده آلی قرار می گیرد که بشـریّت تا آن زمان?نظیرش را تجربه نکرده است. در نگاشت? حاضر- به منظور دسـت یابی به تأثیر عمیق منجـی در رسیدن به تعالی و کمال- وضعیّت فرهـنگی جهان، در فاصل? زمانی دو رویداد مهمّ ظهور و قیامت، و از دو منظر متون اسلامی و عهـد جدید مورد بررسی قرار گرفته است. انتخاب عهـد جدید- کتـاب مقـدّس مسیحـیان- در کنار متون اسلامی، با هدف انعکاس دیدگاه مسیحـیّت، به عنوان دینی صورت گرفته است که ظـهور (بازگـشت) منجـی و پیامـدهای آن، نقشـی محوری و کلیدی در آمـوزه هـای اعتقـادی اش دارد. این تحقیق نشان می دهد وضعیّت فرهنگی جهان در آستان? ظهور منجـی بسیار نامساعد بوده، پس از ظهور او به وضعیّت مطلوب و ایده آلی نیل می کند، و این شرایط تا پایان جهان (وقوع قیامت) پایا و ماندگار است. هم چنین، انطباق کامل آموزه های عهد جدید با متون اسلامی دربار? وضعیّت آستان? ظهور، و انطباق نسبی آن ها در مورد وضعیّت پس از ظهور به دست آمده است.