بانکداری همواره یک فعالیت شدیداً اطلاعاتی بوده است. مخصوصاً در چند دهه ی اخیر فناوری اطلاعات، تأثیر انکار ‏ناپذیری روی صنعت بانکداری داشته است. ظهور خدمات بانکداری الکترونیک، روش خدمات مالی در سطح مشتری ‏را دچار تحول نموده است. با استفاده از این خدمات بانک ها می توانند هزینه های قابل توجهی را صرفه جویی نمایند.، ‏از تعداد شعبه های خود کاسته و شمارکارمندان خود را کاهش دهند. اما در صورتی که مشتریان این خدمات را ‏نپذیرند و از آن ها استفاده نکنند؛ بانک ها نمی توانند از این مزایا بهره ببرند. در سال 1370 تعدادی از بانک های ‏ایرانی ارائه ی برخی خدمات بانکداری الکترونیک را آغاز کردند؛ اما مفهوم بانکداری الکترونیک برای بسیاری از ‏مشتریان هنوز ناشناخته است. هدف این پژوهش، شناخت عوامل موثر در پذیرش و استفاده از این خدمات توسط ‏مشتریان و اولویت بندی این خدمات با استفاده از روش «فرآیند تحلیل سلسله مراتبی»، بر مبنای عوامل موثر در ‏پذیرش آن ها توسط مشتری می باشد. در این مطالعه عوامل موثر در پذیرش خدمات بانکداری الکترونیک، با توجه به ‏ادبیات پژوهشی بررسی شده، شناسایی و یک مدل نظری که شامل ویژگی های فناوری و ویژگی های آماری ‏پذیرندگان می باشد، توسعه داده شده و سپس مدل بر اساس سه خدمت پرداخت قبوض، انتقال وجوه و پرداخت ‏وجوه، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در نهایت خدمات بانکداری الکترونیک به صورت کلی و به تفکیک برای هرکدام ‏از این خدمات اولویت بندی شده اند.‏

با توجه به رشد روزافزون استفاده از وب و گسترش تجارت الکترونیک، مطالعه و بررسی الگوی پیمایش کاربران وب بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. شرکت ها و سازمان ها برای فعالیت های ترویجی و بازاریابی هدفمند، تولید محتوای سفارشی و نگهداری مشتریان نیاز به خوشه بندی کاربران دارند تا خوشه هدف را انتخاب کرده و همچنین متناسب با خصوصیات هر خوشه استراتژی مناسب را برای آن در نظر بگیرند. در این تحقیق روشی جدید برای خوشه بندی کاربران بر اساس الگوی پیمایش صفحات وب پیشنهاد شد. در روش پیشنهادی از روش همترازی دنباله در تعریف تابع فاصله استفاده شد که برای سنجش تشابه بین نشست های کاربران که ماهیتی دنباله ای دارند مناسب است. هر نشست کاربران وب را می توان دنباله ای از صفحات بازدید شده توسط کاربر دانست و در روش همترازی دنباله ترتیب عناصر دنباله نیز در تعیین میزان تشابه دنباله ها موثر است. پارامترهای دیگری همچون میانگین زمان هر نشست و تعداد نشست های کاربران نیز در تابع فاصله وارد شد. برای بررسی عملکرد روش پیشنهادی، آن را روی داده های واقعی آزمایش کردیم. پس از تعریف تابع فاصله و محاسبه ماتریس تمایز برای داده ها، با استفاده از روش سلسله مراتبی تجمیعی خوشه بندی انجام شد. در ادامه برای انتخاب تعداد مناسب خوشه ها از شاخص توسعه یافته دان که نسبت به نقاط نویز حساسیت کمتری دارد استفاده شد. خوشه بندی با روش تطابق عناصر متناظر نشست ها نیز انجام گرفت و نتایج آن با روش پیشنهادی مقایسه شد. نتایج نشان داد در روش پیشنهادی خوشه های ایجاد شده کیفیت بهتری دارند.

در حال حاضر بانکداری در ایران یک صنعت روبه رشد است و با وجود 18 بانک که اکثر آنها هم خصوصی می باشند، همچنان بر این تعداد اضافه می شود و این موضوع نشانه رشد رقابت در بین بانک ها برای جذب سرمایه و کسب سود می باشد. لذا امروزه بانک ها تلاش می کنند که با ارائه خدمات از طریق کانال های مختلف که غالبا بر پایه شبکه و اینترنت می باشد، مشتریان را به سمت خود بکشانند. در این بین دو کانال خودپرداز و پایانه فروش رشد چشمگیری را در ایران نشان داده-اند. از آنجا که پایانه فروش کانال بسیار ارزان تری است، به راحتی در فروشگاه ها نصب می شود و امکان خرید با هرمبلغی را ممکن می سازد، کانال بسیار مناسبی برای ارائه خدمات بانکداری الکترونیکی است و بانک ها هم از سه طریق از این کانال سود می برد. برای ارائه این خدمت، بانک ها توسط شرکت های زیرمجموعه خود، در فروشگاه ها بازاریابی می کنند. با توجه به گستره وسیع فروشگاه ها، یافتن فروشگاه هایی با تراکنش های بالاتر یا مبالغ بیشتر، منجر به بازاریابی موثرتری می-شود و سود بانک هم بیشتر رشد می کند. در این تحقیق سعی شده است با کمک متدهای داده-کاوی، سودآوری و وفاداری مشتریان جاری محاسبه و سپس ویژگی های مشترک آنها استخراج گردد تا بر اساس این دانش بتوان به سمت فروشگاه هایی رفت که این ویژگی ها را داشته باشند. همچنین با معرفی قواعد رفتاری در این تحقیق، می توان پایانه های جدید را بر اساس تاریخچه پایانه های قدیمی زیر نظر گرفت و ریزش یا عدم رشد را خیلی سریع شناسایی کرد. با معرفی مدل تحلیل رفتاری rf*m* در این تحقیق که منطبق بر صنعت بانکداری است و همچنین بسط الگوریتم های موجود و ایجاد الگوریتم خوشه بندی جدید gmlvq سعی شده است که نتایج بامعناتر و دقیق-تری در این تحقیق بدست آید.

امروزه یکی از چالشهای بزرگ سازمانهای مشتری محور، شناخت مشتریان، ایجاد تمایز بین گروههای مختلف مشتریان و رتبهبندی آنهاست. در گذشته تفکیک مشتریان به گروههای مختلف، با رویکرد بخشبندی بر اساس نیاز مشتری صورت می گرفت، اما امروزه ارزش مشتری به عنوان پارامتری که قابل اندازهگیری است، میتواندبه عنوان عامل بخشبندی مشتریان به کار رود. به این ترتیب با بخشبندی مشتریان بر اساس پارامترهای اثرگذار در ارزشمندی آنها و سپس سنجش ارزش هر یک از بخشها میتوان استراتژی های بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتریان و در رده های بالاتر استراتژی های کلان سازمان را، متناسب با ویژگی های بخشهای مختلف مشتریان تبیین نمود. هدف اصلی این تحقیق بخش بندی مشتریان بر اساس عوامل موثر بر ارزش طول عمر مشتریان، در حیطه بانکداری خرد است. در راستای هدف اصلی این تحقیق، اطلاعات مربوط به 50،000 مشتری بانک خصوصی اقتصاد نوین در باز? دو سال? دی ماه 1386 تا دی ماه 1388 در دو مرحله دریافت شد. دادههای مرحله اول به منظور بخشبندی مشتریان بر اساس تحلیل weightedrfm تطبیق یافته، با بانکداری خرد و کشف الگوهای پنهان بین داده های استفاده از خدمات بانکداری خرد و بخشبندی بر اساس ارزش طول عمر مشتریان به کار گرفته شد. اطلاعاتی که در مرحله دوم دریافت شد، امکان تطبیق بهتر پارامترهای تحلیل rfm و ایجاد مدل پیشنهادی wrf*m* را فراهم آورد. به کمک الگوریتمهای مختلف بخشبندی مجددی بر روی داده ها انجام گرفت و الگوریتم k-means با بدست آوردن بهترین شاخص، برای این کار انتخاب شد. چهار خوشه بهینه بر طبق شاخص دان (dunn)، به دست آمد و به این ترتیب مشتریان به چهار بخش با ارزشهای مختلف تفکیک شدند. در ادامه به منظور ارائه مدلی برای پیشبینی ارزش مشتریان بانک، ارزش آتی هر یک از بخشها به کمک فرآیند اتورگرسیو میانگین متحرک تلفیقی (arima) که از متدهای پیشبینی سریهای زمانی است، تخمین زده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به عنوان بستری برای تدوین برنامه های بازاریابی، توسعه و پیشنهاد محصولات جدید برای هر یک از گروههای مشتریان، بر طبق میزان استقبال و استفاده هر یک از گروه ها از انواع محصولات و توسعه طرح بانکداری اختصاصی برای بخش های ارزشمندتر، به کار رود.

امروزه، با پیشرفت تکنولوژی، فناوری اطلاعات در اکثر صنایع جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده است. با توجه به اینکه صنعت مراقبت بهداشتی یکی از مهم ترین صنایع جهان محسوب می گردد یکی از مهم ترین فعالیت های صنعت مراقبت بهداشتی مدیریت اطلاعات است. امروزه ارتباط سنتی منحصر به پزشک – بیمار با ارتباط دیگری جایگزین شده است که در آن یک تیم مراقبت بهداشتی در رشته های مختلف و موسسات مراقبت درمانی مسئول سلامت بیمار هستند. این زمینه جدید مستلزم سطح بالای قابلیت عملیات بین بخشی و تسهیم داده ها در میان متخصصین است. به این دلیل فناوری اطلاعات یک ابزار فوق العاده مفید برای صنعت مراقبت بهداشتی به شمار می رود. رشد مراقبت مدیریت شده وحرفه مراقبت بهداشتی فشار بیشتری بر روی متخصصین پزشکی برای حفظ اطلاعات پزشکی به شکل الکترونیکی وارد می کند تا مبادله بین حوزه های مختلف از جمله ارائه دهندگان خدمات, بیمه گران, قانون گذاران, محققان ودادگاه ها تسهیل شود. پرونده های الکترونیکی بیمار (epr s) در بر گیرنده اطلاعات بالینی بیماران هستند. بنابراین بخش حیاتی سیستم مراقبت بهداشتی را تشکیل می دهند. این سیستم ذخیره وانتقال الکترونیکی اطلاعات بیماران را امکان پذیر می سازد. ولی بکارگیری این سیستم توسط کاربران اصلی آن که پزشکان می باشند نیازمند فرآیند پذیرش این تکنولوژی نوین می باشد. تئوری ها و مدل های فراوانی برای پذیرش تکنولوژی های نوین بیان گردیده است که در این پژوهش از تئوری یکپارچه پذیرش استفاده از تکنولوژی (utaut ) استفاده گردیده است. زیرا این تئوری نسبت به مدل های پیشین خود جامع تر بوده و در زمینه پذیرش تکنولوژی در صنعت سلامت نمونه های موفقی از این تئوری استفاده کرده اند. در این راستا ابتدا به معرفی سلامت الکترونیک و پرونده الکترونیک بیمار پرداخته، سپس بر مبنای روش مطالعات میدانی به بررسی عوامل تاثیر گذار بر پذیرش پرونده الکترونیک بیمار میان پزشکان و ارائه مدلی برای آن پرداخته شده است که مدل ارائه شده ترکیبی از utaut و مدل ارائه شده توسط چاو و هو در سال 2002 برای پذیرش تله مدیسین می باشد که با آزمون ها آماری انجام گرفته بر روی پرسشنامه ها، مدل ارائه شده ارزیابی می گردد.

با افزایش تکنولوژی و امکان ذخیره سازی حجم عظیم اطلاعات، استفاده از داده کاوی به عنوان فرآیند کشف الگوهای گوناگون در داده ها در حال افزایش است و به یک موضوع مهم در حوزه های مختلف، از جمله صنعت پوشاک تبدیل شده است. از آنجائی که داده کاوی بیشتر به کاربردها و اهداف مورد نظر محقق و یا مدیر توجه دارد تا به اهمیت داده ها و اطلاعات، تشریح کاربردها و به کارگیری آن در تصمیم سازی های صنعت پوشاک مفید و ضروری است. درکشورمان ایران با توجه به فاکتورهای موثر بر مصرف پوشاک از جمله شرایط سنی، میزان تحصیلات، جنسیت و شرایط اقلیمی می توان روابط معنا داری بین مصرف پوشاک و این فاکتورها کشف نمود . دراین پژوهش سعی شده است با بکارگیری تکنیک های داده کاوی (قوانین انجمنی- خوشه بندی) و با توجه به در دسترس بودن داده های مربوط به مصرف پوشاک خانوارهای ایرانی (داده مرکز آمارایران) که شامل فیلدهای مختلفی می باشد به بررسی ارتباط وکشف الگوها در زمینه مصرف پوشاک خانوارهای ایرانی پرداخته شود. این الگوها می تواند بصورت گسترده ای به سازمان ها و ارگان های مختلف کشور در ایجاد تصمیم گیری های راهبردی در صنعت پوشاک کمک نماید.

در سالهای اخیر به دلیل افزایش رقابت بین شرکت های فعال در بخش خدمات، پیش بینی رویگردانی مشتری به منظور حفظ مشتریان مورد توجه زیادی قرار گرفته است. اگرچه رویگردانی هر مشتری موجب ضرر و زیان برای یک شرکت می شود ولی واضح است که رویگردانی یک مشتری باارزش در مقایسه با یک مشتری کم ارزش، ضرر و زیان زیادی را متوجه یک شرکت می کند. بنابراین اهمیت پیش بینی رویگردانی مشتریان باارزش برای یک شرکت بسیار بیشتر است. متدولوژی این تحقیق به این صورت است که ابتدا با مرور ادبیات انجام شده در زمینه پیش بینی رویگردانی مشتریان، به ارائه چارچوبی برای پیش بینی رویگردانی مشتریان باارزش پرداخته و سپس با استفاده از داده های مربوط به یک شرکت مخابراتی به پیاده سازی چارچوب و بیان نتایج حاصله از آن خواهیم پرداخت. هدف از این تحقیق ارائه چارچوبی برای پیش بینی رویگردانی مشتریان باارزش است. این چارچوب از دو فاز تشکیل شده است، فاز شناسایی مشتریان باارزش و فاز ساخت مدل پیش بینی رویگردانی. یکی از نوآوری های موجود در این چارچوب، در نظر گرفتن ارزش شبکه ای هر مشتری در کنار ارزش طول عمر مشتری در تعیین مشتریان باارزش است. بدین ترتیب که علاوه بر متغیرهای سنتی crm ، متغیرهایی از شبکه اجتماعی مشتری در خوشه بندی مشتریان مورد استفاده قرار می گیرد. دلیل وارد نمودن چنین متغیرهایی، وجود پدیده هایی چون پیام کلامی یا همان wom است. سودآوری یک مشتری تنها معیار باارزش بودن آن نیست، یک مشتری رویگردان کم ارزش از لحاظ سودآوری ولی دارای جایگاه بالا از لحاظ تاثیرگذاری در یک شبکه اجتماعی، ممکن است به انتشار پیام کلامی منفی در مورد شرکت بپردازد و در نتیجه باعث رویگردانی چندین مشتری دیگر شود. فاز دوم چارچوب به توصیف مراحل ساخت مدل پیش بینی رویگردانی مشتریان باارزش می پردازد. به منظور اجرای چارچوب ارائه شده، از داده های یک شرکت مخابراتی استفاده شد. یکی دیگر از نوآوری های این تحقیق، بررسی کارایی تکنیک های نروفازی در پیش بینی رویگردانی است، نتایج آزمایشات نشان داد که این تکنیک ها کارایی بهتری از لحاظ دقت پیش بینی نسبت به تکنیک شبکه عصبی از خود نشان دادند. همچنین در این تحقیق برای اولین بار از یک متد داده کاوی مبتنی بر الگوریتم بهینه سازی اجتماع مورچگان به نام cant-miner برای عملیات پیش بینی رویگردانی مشتری استفاده شد.

روش های تصمیم گیری بر کارایی سیستم های هوشمند چند عاملی به صورت مستقیم تأثیر می گذارند. این سیستم ها در زمینه های گوناگونی از جمله شبیه سازی، سازمان های مجازی، مدیریت زنجیره تأمین و ... کاربرد دارند و به طور حتم ارتقای این روش ها می تواند به ارتقای کارکرد سیستم های هوشمند چند عاملی بیانجامد. از سوی دیگر امروزه مدیریت زنجیره تأمین و به تبع آن، هماهنگ سازی زنجیره تأمین، نقش بسیار مهمی را در موفقیت سازمانها بازی می کند. اهمیت این فرایند زمانی بیشتر می شود که عامل زمان و در نتیجه اتخاذ تصمیمات به صورت بی درنگ اهمیت بیشتری می یابد. با گسترش دامنه علوم و فنون مختلف، همپوشانی دامنه علوم نیز افزایش یافت به طوری که امروزه به کارگیری تکنیک های مختلف در علوم دیگر می تواند زمینه ساز بسیاری از کاربردها و راه حل های ارزشمند باشد. با توجه به اهمیت هماهنگ سازی در مدیریت فرایند ها و تأثیر بالقوه تئوری هماهنگ سازی بر ارتقای کارایی و شاخص های عملکردی زنجیره تأمین، تاکنون تحقیقات متعددی در این زمینه بر روی مکانیزم های مختلف هماهنگ سازی و کارکرد جریانات مختلف زنجیره (اعم از جریان مواد، مالی و اطلاعات) صورت گرفته است. در این پایان نامه سعی بر این است تا با ارتقای روش های موجود برای تصمیم گیری چند معیاره، به ارائه یک چهارچوب جامع برای یک سیستم هوشمند چندعاملی که وظیفه هماهنگ سازی زنجیره تأمین و تصمیم گیری بر اساس نظرات مدیران سیستم را برعهده دارد بپردازیم. همچنین نتایج حاصل از شبیه سازی چهارچوب ارائه شده و به کارگیری آن در مورد یک بانک را بررسی خواهیم نمود.

در دنیای تجاری و اقتصادی امروز، مزیت رقابتی شرکت ها و بنگاههای اقتصادی براساس شاخصهایی همچون سرعت و دقت در سرویسدهی، رضایتمندی و وفاداری مشتری، کاهش هزینههای زنجیره تامین و در نتیجه هزینه های نهایی محصولات تعیین می گردد. علم فناوری اطلاعات ابزار گوناگونی را در اختیار صنایع و کسب و کارها جهت رسیدن به این اهداف قرار می دهد. یکی از این ابزارها، فناوری تشخیص هویت با استفاده از امواج رادیویی یا rfid می باشد. این فناوری که جایگزین قدرتمندی برای فناوری سنتی کد میله ایست، مدیریت، کنترل و ردیابی زنجیرههای تامین مختلف را بطرز چشمگیری بهبود می بخشد. در این رساله ضمن تمرکز بر شاخص زمان تحویل کالا ، مدل شبیه سازی برای یک زنجیره تامین دارویی ارائه شده و با مقایسه حالت فعلی و حالت پیشنهادی که مجهز به سیستم تشخیص خودکار کالا توسط rfid خواهد بود، به بررسی ارزش های استخراجی در این سیستم پرداخته شده است. لازم بذکر است که هدف از ارائه مدل جدید و شبیه سازی آن، کاهش زمان تحویل سفارش و هزینههای زنجیره تامین فعلی می باشد که در نهایت منجر به بهبود زنجیره تامین شرکت مورد مطالعه خواهد گردید. همچنین با تحلیل هزینه / فایده و محاسبه بازگشت سرمایه در اینگونه سیستم ها، امکان سنجی پیاده سازی آن و تاثیرات حاصل از این سیستم در حوزه مربوطه مورد تحلیل و ارزیابی قرار خواهد گرفت.

به منظور بررسی و تحلیل ورود و پیاده سازی تکنولوژی های وب معنایی در حوزه ی سلامت الکترونیک لازم است ابتدا این حوزه به طور کامل شناخته شود و محیط ها و نواحی آسیب پذیر آن به طور کامل شناسایی شوند. برای رسیدن به این منظور، در بخش اول پس از شناخت مفاهیم سلامت الکترونیک و پرونده ی الکترونیک سلامت و تعریف مفهوم شکست در این سیستم ها، مستندات موجود و در دسترس بررسی و مستندات مورد نیاز انتخاب گردیدند. بررسی و تحلیل مستندات منتخب منتج به ایجاد لیست اولیه ی فاکتورهای شکست این سیستم ها گردید. بررسی اعتبار فاکتورهای بدست آمده با استفاده از پرسشنامه و ارسال آن به آدرس پست الکترونیک تعدادی از محققان و استادان این حوزه در سراسر دنیا انجام گرفت و در نهایت چارچوب نهایی این فاکتورها تدوین گردید. شناخت نواحی آسیب پذیر و فاکتورهای شکست این سیستم ها ممکن است به صورت مستقیم در رسیدن به نتایج نهایی مورد نظر کمکی نکنند اما باعث ایجاد درک وسیع و کاملی از سلامت الکترونیک و سیستم های الکترونیک سلامت می گردند و زمینه را برای بررسی تکنولوژی های وب معنایی در این حوزه مهیا می کنند. در بخش دوم، پس از ارائه ی تعریف و دلایل گرایش به وب معنایی، استفاده از تکنولوژی های این وب جدید در حوزه ی سلامت الکترونیک و نقش آن در حل یک سری از مشکلات موجود در این حوزه بررسی گردید و تشریح شد. سپس مستندات موجود به منظور تعیین موانع و مشکلات پیش روی معرفی و بکارگیری وب معنایی در سلامت الکترونیک، بررسی و هشت مانع از این بررسی ها حاصل گردید. آنگاه به منظور بررسی اعتبار موانع بدست آمده، فهرستی از آنها همراه با توضیحات مختصری تهیه و به متخصصان و محققان این حوزه ارسال گردید و از آنها خواسته شد تا نظرات موافق و مخالف خود را در این خصوص بیان کنند. پاسخ های دریافت شده در مجموع حاوی نظرات موافق محققان و اساتید و تاییدی بر لیست بدست آمده بود علاوه بر اینکه باعث شد تا یک مانع دیگر به این لیست اضافه و فهرست نهایی تدوین گردد. آگاهی و آشنایی مدیران پروژه و مدیران ارشد سازمان های خدمات درمانی با این مشکلات به آنها در داشتن دید صحیحی از سختی های معرفی و پیاده سازی این تکنولوژی های جدید کمک می کند و علاوه بر این به کمک می کند تا از پیش آمدن مشکلات پس از پیاده سازی و در نهایت شکست این پروژه ها جلوگیری کنند.

سیستم های هوش تجاری، نقش مهمی در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک سازمان ها دارند و با توجه به نقش و اهمیت چنین سیستم هایی، مطالعات مختلفی از دیدگاه های گوناگون صورت گرفته است ولی متأسفانه پدیده ریسک به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهایی که موفقیت اینگونه سیستم ها را تضمین می نماید، کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است. هدف اصلی از تدوین این پایان نامه، شناخت فاکتورهای ریسک و دسته بندی آنها در فازهای مختلف چرخه ی حیات یک سیستم هوش تجاری می باشد، ابتدا مفهوم ریسک، عدم قطعیت، تفاوت آنها با یکدیگر و گونه های ریسک در کسب و کار بیان گردید وپس از تعریف ریسک در سیستم هوش تجاری، طبقه بندی از فاکتورهای فوق ارائه دادیم. با نظر سنجی از افراد درگیر در تولید سیستم های هوش تجاری و همچنین ادبیات موضوع، رخدادهای ریسکی شناسایی گردید و درخت شکست مربوط به فاکتورهای ریسک را ترسیم نمودیم. نظر سنجی از افراد به صورت اینترنتی می باشد و از میان 80 پرسش نامه ی پخش شده تعداد 54 به سئوال های موجود پاسخ دادند. بر اساس دو مولفه ی اصلی یک مدل مناسب به منظور اندازه گیری رخدادها و میزان احتمال رخداد آنها انتخاب گردید و کمیت اجزاء مدل فوق با اطلاعات حاصل از افراد اندازه گیری شد، در انتها با استفاده از قواعد تلازمی به عنوان یکی از ابزارهای داده کاوی، ارتباط میان فاکتورهای مواد را شناسایی نموده سپس با ارائه ی پیشنهاداتی در خصوص تحقیقات در آینده این پایان نامه را به پایان رساندیم.

در محیط تجاری رقابتی که امروزه در دنیا به وجود آمده است مدیریت دانش به عنوان یکی از مزیت های رقابتی برای سازمان ها شناخته شده است. سازمان ها برای بدست آوردن چنین مزیتی باید مفهوم مدیریت دانش را به درستی درک کرده باشند. آنها باید بدانند در پیاده سازی مدیریت دانش به دنبال چه چیزی می باشند و اهداف خود را تعیین نمایند. سازمان ها باید تعیین کنندکه چگونه می خواهد دانش سازمانی را توسعه دهند، به اشتراک گذارند و از این دانش برای موفقیت سازمان استفاده نمایند. با توجه به اهمیت مدیریت دانش در دنیای رقابتی امروز، لزوم ارزیابی پیاده سازی آن در سازمان ها احساس می شود. به همین منظور معیار های موفقیت و شکست مدیریت دانش شناسایی شده اند و سایر سازمان ها با بهره گیری از این معیار ها قادرند روند پیاده سازی مدیریت دانش را ارزیابی نمایند. به همین منظور از روش های ارزیابی متفاوتی استفاده می شود. بیشتر این روش ها بر مبنای روش های تصمیم گیری چند معیاری فازی می باشند. این روش ها از متغیر های زبانی برای ارزیابی استفاده می نمایند. به هر یک از این متغیر های زبانی مقادیر فازی ثابتی اختصاص داده می شود. این در حالی است که متغیر های زبانی که همان کلمات هستند دارای مفاهیم متفاوتی برای انسان ها می باشند و درک انسان ها از این کلمات به منظور ارزیابی متفاوت است. بنابراین کلمات دارای ماهیت عدم قطعیت می باشند. به منظور در نظر گرفتن این عدم قطعیت در ارزیابی در این تحقیق از روش محاسبات ادراکی بر پایه مجموعه های فازی نوع دوم استفاده شده است. این مجموعه های قادرند عدم قطعیت مربوط به کلمات را محاسبه کرده و آن را در ارزیابی و تصمیم گیری ها در نظر گیرند. در دنیای واقعی معیار های تصمیم گیری به یکدیگر وابسته می باشند. به منظور بدست آوردن میزان اهمیت هر یک معیار های ارزیابی مدیریت دانش با توجه به وابسته بودن آنها از روش dematel استفاده شده است. به منظور تطبیق این روش با محاسبات ادراکی بر پایه مجموعه های فازی نوع دوم، در این تحقیق روش dematel فازی نوع دوم بسط داده شده است. بنابراین میزان اهمیت هر یک از معیار ها که توسط روش dematel بدست می آیند فازی نوع دوم بوده و برای کاربرد در روش محاسبات ادراکی مناسب می باشند. مدل ارائه شده در این تحقیق بر مبنای ترکیب محاسبات ادراکی و dematelمی باشد که قادر خواهد بود عدم قطعیت مربوط به تصمیم گیری ها و ارزیابی ها در نظر گرفته و ارتباط بین معیار های ارزیابی را برای تعیین میزان اهمیت آنها در ارزیابی به صورت مجموعه های فازی نوع دوم محاسبه نماید. مدل ارائه شده در این تحقیق به منظور ارزیابی پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت مپنا استفاده شده است.

در این پژوهش، شبکه توزیع برای زنجیره تامین سه سطحی مورد مطالعه قرار گرفته است. محصولات در کارخانجات تولید می شوند و از طریق انبارها و مراکز توزیع بر اساس تقاضاهای معین به مشتریان ارسال می گردند. در همین راستا مدلی طراحی گردیده است که هزینه های شبکه توزیع را در زنجیره تامین سه سطحی حداقل نماید. تابع هدف مدل پیشنهادی هزینه های اصلی شبکه توزیع از قبیل هزینه نگهداری موجودی، هزینه تجدید موجودی ، هزینه فروش از دست رفته و هزینه حمل و نقل را کمینه می نماید. یک برنامه ریزی عدد صحیح مختلط برای مدل فرموله شده است. با توجه به np-hard بودن مدل پایه، مدل ارائه شده در این پایان نامه نیز در این طبق معرفی می شود و این موضوع با برنامه نویسی از طریق lingo به اثبات می رسد. برای حل مدل از چند روش فرا ابتکاری مختلف کمک گرفته شده است. در مرحله اول روش الگوریتم ژنتیک استفاده شده تا جواب های مناسب به لحاظ کیفیت داشته و همچنین از نظر زمانی سرعت حل افزایش یابد و در مرحله دوم روش الگوریتم شبیه سازی تبرید به کار رفته تا میزان دقت حل افزایش یابد و جواب های شدنی و منطقی حاصل گردد. در انتها با روش ترکیبی دو الگوریتم فوق با هم ترکیب شده تا تمامی جوانب مورد توجه قرار گیرد و جواب های نزدیک تری به جواب بهینه حاصل گردد و پژوهش بسیار جامع شود. نتایج محاسبات نشان می دهد الگوریتم ژنتیک پیشنهادی برای نمونه مسائل بزرگ دارای عملکرد بهتر در زمان مناسب تر است و سپس کیفیت جواب های الگوریتم شبیه سازی تبرید با توجه به زمان حل مسائل و قرار گیری نتایج بدست آمده از آن در نزدیکی جواب بهینه، مطلوبیت دارد ولی گزینه اصلی برای مدل های با ابعاد متوسط و کوچک به طور مسلم الگوریتم ترکیبی می باشد .

در مطالعات متعددی اثبات شده است که جذب مشتری جدید بسیار پرهزینه تر از نگهداری مشتریان فعلی است. از این رو امروزه سازمان های مشتری محور در پی ایجاد رابطه طولانی مدت با مشتریان در قالب مدیریت روابط با مشتری هستند . شناسایی مشتریان فعلی برای حفظ ارزش آنان و بهبود ارزش طول عمرشان از مسائل چالش برانگیز در تصمیمات تاثیرگذار سازمان ها است . در این میان دسته بندی مشتریان و تحلیل دسته ها می تواند به شناسایی مشتریان پرسود سازمان ها کمک کند . یکی از معیارهای دسته بندی مشتریان بر اساس روند رفتارشان در مدت ارتباط با سازمان ، تحلیل ارزش طول عمر مشتری بر اساس پارامترهای اثرگذار بر آن است . این پارامترها می توانند به عنوان معیاری برای دسته بندی و تحلیل دسته-های مشتریان به عنوان مبنایی برای تدوین برنامه های بازاریابی مورد استفاده قرار گیرند . هدف اصلی این تحقیق دسته بندی مشتریان بر اساس عوامل موثر بر ارزش طول عمر مشتری در دو شرکت ارائه دهنده خدمات اینترنت پرسرعت است . در این راستا اطلاعات نزدیک به 4000 مشتری در بیش از 20000 رکورد در طول سال 90 از دو شرکت مخابرات استان آذربایجان غربی و شرکت آنا اینترنت دریافت شد . با استفاده از متد two-step تعداد دسته های بهینه برای این دو دسته داده محاسبه گردید و با استفاده از متد k-means دسته بندی انجام شد . دسته ها با مقایسه با مقادیر میانگین پارامترها امتیازدهی و در صورت تشابه در هم ادغام شدند . در نهایت دسته های نهایی تفسیر شدند . نتایج به دست آمده از این پژوهش به عنوان بستری برای تدوین استراتژی های بازاریابی در این دو شرکت قابل استفاده است .

با گسترش کاربرد فناوری اطلاعات در زمینه های گوناگون، موارد بسیاری مبنی بر نقض قوانین حوزه مجازی مشاهده شده است. آنچه در فضای فناوری اطلاعات به خوبی مشاهده می شود، روند رو به رشد استفاده و کاربرد سیستم های توزیع شده توسط کاربران می باشد. در این میان، آمارها و ارقام نشان دهنده وقوع جرائم گوناگونی با استفاده از سیستم های نظیر به نظیر، در محیط رقمی می باشند. بدین سبب این نوع سیستم ها از دیدگاه قضایی و جلوگیری از وقوع جرم، از اهمیت بالایی برخوردار خواهند بود. بنابراین یکی از محیط هایی که مراجع قضاییفضای مجازی می بایست بدان توجه شایانی نمایند، محیط های نظیر به نظیر می باشد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با معرفی مفاهیم نظیر به نظیر و همچنین کالبدشکافی دیجیتال، و همینطور بررسی مدل عمومی ارائه شده در این زمینه، به ارائه یک چارچوب، به منظور انجام کالبدشکافی دیجیتال در محیط نظیر به نظیر بپردازیم. با عنایت به این که در محیط های نظیر به نظیر پروتکل های گوناگونی شناخته شده و فعال می باشند، امروزه پروتکل بیت تورنت به عنوان پرکاربردترین این پروتکل ها مورد استفاده قرار می گیرد. بدین سبب در این پژوهش به ارائه چارچوب کالبدشکافی دیجیتال در شبکه های نظیر به نظیر مبتنی بر پروتکل بیت تورنت پرداخته شده است. پس از ارائه چارچوب مذکور، با کمک متخصصین این حوزه، به تایید این چارچوب پرداختیم. در این مرحله با بکارگیری آزمون تی استودنت، فرضیه های مطرح شده در چارچوب را ارزیابی نمودیم و پس از جمع بندی و ارزیابی نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه های انجام شده با متخصصین، به صحت و کاربردی بودن چارچوب مطرح شده، دست یافتیم.

به موازات پیشرفت روزافزون فنآوری اطلاعات در دو دهه اخیر، مسائل حوزه توزیع و لجستیک نیز پیشرفت های روزافزونی را تجربه می کنند. در زمینه مدیریت بهتر زنجیره تأمین، برنامه ریزی همزمان موجودی و حمل ونقل به طور عام و مسئله مسیریابی موجودی به طور خاص در دهه اخیر بسیار مورد توجه پژوهش گران و کاربران صنعتی قرار گرفته اند. بنابراین پژوهش حاضر نیز در راستای مطالعه، توسعه و گسترش مسائل مسیریابی موجودی انجام شده است. برای این منظور ابتدا پژوهش های پیشین در زمینه مسیریابی موجودی و موضوعات مرتبط به طور تفصیلی مورد مطالعه قرار گرفت. پس از شناسایی شکاف های تحقیقاتی موجود، در اولویت اول توسعه مدل های مسیریابی موجودی در جهت کاربردی تر شدن آنها مورد هدف پژوهش قرار گرفت. در اولویت دوم ارائه روش های حل مناسب برای هر یک از مدل ها مورد پژوهش واقع شد. مدل های توسعه داده شده شامل مدل مسیریابی موجودی در شرایط چند محصولی، ملاحظه انواع شرایط چندهدفه در مسائل مسیریابی موجودی، توسعه مدل مسیریابی موجودی به شرایط چند سطحی می باشد. همچنین برای اولین بار در ادبیات توزیع و مسیریابی وسیله نقلیه تابع هزینه پله ای به عنوان یک رویکرد کاربردی برای محاسبه هزینه های حمل ونقل معرفی و این مفهوم به مدل های مسائل مسیریابی موجودی گسترش داده شد. یک مطالعه موردی در شرکت فرگاز مازندران برای برخی از مدل های توسعه یافته انجام شد. کلیه مدل های توسعه داده شده به دلیل وجود مسئله مسیریابی در درون آنها، از درجه پیچیدگی np-hard می باشد. لذا روش های حل پیشنهادی شامل روش های ابتکاری و فراابتکاری مبتنی بر الگوریتم های ژنتیک و بهینه سازی ذرات در شرایط تک هدفه و چند هدفه بوده است. برای تمامی مدل های پیشنهادی و روش های حل آنها ارزیابی عملکرد روش پیشنهادی به کمک مقایسه با نتایج حاصل از نرم افزارهای بهینه سازی مورد بررسی قرار گرفت.

دانش، رقابت، و بقا در محیط های صنعتی و تجاری رقابتی امروزی سه فاکتور اصلی چالش برانگیز و مسئله ساز دنیای سازمان ها هستند که از یک طرف فرصت و مزیت ایجاد می کنند و از سوی دیگر تهدید و نگرانی. در این میان نقش کلیدی دانش بسیار حائز اهمیت است. شرکت مخابرات استان خراسان رضوی یکی از سازمان های مهم و حیاتی فناوری اطلاعات در فرایند توسعه ملی کشور است. وظیفه ای که این سازمان بر عهده دارد بدون شک بر محور اطلاعات و دانش قرار دارد و مدیریت دانش قطعاً اثربخشی و بهره وری و تحقق اهداف سازمان را تضمین خواهد نمود. تدوین و ارائه راهکارهای اجرایی مدیریت دانش در مخابرات خراسان رضوی موضوع بسیار مهمی است که در این پژوهش تلاش شده است به دقت مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته و نقش عوامل زیرساختی فرهنگ سازمانی، منابع انسانی، مدیریت تغییر، ساختار سازمانی، آموزش، شفافیت اسناد و مدارک، فناوری اطلاعات مورد کنکاش قرار گیرد، لذا محقق تلاش نموده در قالب فرضیه اصلی تحقیق به بررسی مدیریت دانش در شرکت مخابرات خراسان پرداخته و همچنین با طرح 7 فرضیه فرعی زیرساخت های مدیریت دانش را در سازمان مورد بررسی قرار داده و در نهایت راهکارهای اجرایی لازم را ارائه دهد. جامعه آماری تحقیق کلیه کارشناسان شرکت مخابرات استان خراسان رضوی هستند که شامل 707 نفر می باشند از این تعداد یک نمونه 253 نفری تعیین و جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی مدیریت دانش انجام گرفت. روش های تجزیه و تحلیل شامل استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی (t-test) صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان دادند زیرساخت های لازم برای ایجاد مدیریت دانش در شرکت مخابرات خراسان رضوی وجود دارد.

لجستیک معکوس و زنجیره تأمین حلقه بسته در سال های اخیر با توجه به افزایش نگرانی های زیست محیطی، سخت تر شدن قوانین و همچنین سودتجاری فراوان آن توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. هدف اصلی این تحقیق توسعه ی مدلی برای طراحی شبکه زنجیره تأمین حلقه بسته با قابلیت بازیافت ظروف شیشه ای می باشد. یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط چند دوره ای و چند محصولی با تابع هدف حداکثر سازی سود ارائه شده است. در این مدل، ویژگی های مهمی از سیستم تولید که در تحقیقات قبلی طور مناسبی نشان داده نشده بود، در نظر گرفته شده اند تا مدل واقعی تری را ایجاد کند. در مدل ارایه شده طراحی استراتژیک زنجیره تأمین همزمان با برنامه ریزی تاکتیکی عملیات آن، شامل تدارکات، تولید، ذخیره سازی، توزیع، بازپس گیری، بازیافت و استفاده ی مجدد، در نظر گرفته شده اند. برای نشان دادن کارایی و عملی بودن مدل، این مدل در یک نمونه واقعی از زنجیره تأمین نوشیدنی اعمال شده است که در آن ظروف شیشه ای یا دوباره استفاده می شوند و یا به مواد اولیه شان تبدیل و بازیافت می شوند. نهایتا، تحلیل حساسیت، از منظر مالی، انجام شده است تا عوامل تعیین کننده سود آوری بازیافت محصول آشکار شود. آنالیزهای انجام شده نشان می دهد که نرخ بازگشت، کیفیت بازگشتی ها و هزینه ی دریافت آن ها تأثیر تعیین کننده ای بر جذابیت اقتصادی عملیات بازیافت محصول دارد.

بازاریابی و فروش نفت خام طی سالهای گذشته به ویژه از سال1973 با وقوع اولین شوک نفتی، روشهای گوناگونی را تجربه کرده است. امروزه جدا از قراردادهای مدت دار که طی سالهای متمادی تعیین کننده روند ثابت فروش نفت میان خریدار و فروشنده بوده است، شاهد شیوه ها و روشهای دیگری نیز در این زمینه می باشیم که گاهی قیمت و یا نحوه فروش را دگرگون می سازند، از جمله این روشها؛ فروش بصورت حق الشرکایی، روش پیش فروش نفت، معاملات تهاتری، فروش نفت خام بصورت خالص بازیافتی، یا محاسبه قیمت نفت بر اساس متوسط ارزش فراورده های حاصل از پالایش یک بشکه نفت، بصورت تک محموله ، فروش نفت خام بصورت فروش های مرتبط با باز پرداخت بدهی نظیر قراردادهای عراق با فرانسه، فروش مرتبط با پروژه های اجرایی فی مابین و یا قرار دادهای مرتبط با خرید تسهیلات نظامی نظیر قرارداد عربستان سعودی با شرکتهای بی پی و رویال داچ شل معروف به الیمامه و حضور در بازارهای آتی و ... می باشند، که هر کدام به نوبه خود دارای شرایط پیچیده ای هستند که بر حسب شدت نیاز فروشنده و قدرت مانور خریدار تغییر می کنند. اما به هر حال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که اگر چه قدرت مانور خریدار تغییر می کنند. اما به هر حال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که اگر چه شرکتهای چند ملیتی تا اندازه ای سلطه خود را بر صنعت نفت جهان سوم از دست داده اند، ولی هنوز در تصمیم گیری های حساس و تعیین خط مشی بازارهای بین المللی نفت دخالت دارند. برای مثال ، تعیین نفت خامهای برنت ، متوسط وست تگزاس و یا فاتح دوبی به عنوان نفت خام های شاخص نه بواسطه کیفیت و یا کمیت آنها است بلکه بهاین دلیل است که، این نفت خام ها توسط شرکتهای چند ملیتی همچون بی پی، شل، تکزاکو، اگزان و کونوکو تولید و در انحصار بازارهای بورس قرار می گیرند.با ورود به دهه 1990 شکل بازارهای نفت تغییرات بیشتری را شاهد بود و با دوره ای آغاز شد که دیگر نفت خام ارزان شوروی در اختیار کشورهای هم پیمانش در کومکون قرار نمی گرفت و در پی کسب هر چه بیشتر ارزهای خارجی برای بازسازی اقتصاد خود بود. کشورهای اروپای شرقی نیز با رها کردن اقتصاد خود از کمونیسم بدنبال منابع جدید انرژی گشتند. بدون شک معاملات تهاتری با این کشورها نیز دیگر چندان دوام نمی آورد، زیرا با بالا رفتن رشد اقتصادی، خود این کشورها تبدیل به مصرف کنندگان عمده کالا ها می شدند. ایجاد بازار واحد اروپا به حذف بازارهای متعدد کمک کرد و رقابت میان کشورهای عضو اوپک برای حضورفعال تر بیشتر شد. لذا برنده اصلی در این رقابت ها، طرفی است که به دنبال روشهای تازه در بازاریابی و فروش نفت خام و بکارگیری آنها باشد. اما در مجموع یافتن مشتریان دائم و مطمئن می تواند پشتوانه محکمی برای فروش نفت یک کشور از جمله ایران در سالهای آتی باشد.

در یک زنجیره تامین فروش های مستقیم اینترنتی، مشتریان با قربانی کردن مزیت بررسی فیزیکی محصول به صورت مستقیم از تولید کننده خرید می کنند. این باعث افزایش این احتمال می شود که مشتریان یک سری نارضایتی هایی درباره محصول داشته باشند و بخواهند محصول را باز گردانند. یک سیاست بازگشت شفاف و سخاوتمندانه مورد استقبال مشتریان قرار می گیرد و میزان تقاضا را افزایش می دهد. از دیدگاه تولیدکننده این کار باعث افزایش درآمد می شود، ولی از سوی دیگر هزینه ها به دلیل افزایش احتمال بازگشت ها هم زیاد می شود. در این تحقیق سعی شده است که پس از بررسی مفاهیم مربوط به زنجیره تامین، لجستیک و لجستیک معکوس، یک مرور ادبیات روی مقالات منتشر شده در زمینه طراحی شبکه لجستیک معکوس انجام شود. اما تمرکز اصلی و هدف ما در این تحقیق ارائه یک مدل ریاضی برای طراحی شبکه لجستیک معکوس با سیاست بازگشت سخاوتمندانه است. در سیاست بازگشت سخاوتمندانه به مشتری در ازای بازگشت کالاهای استفاده شده یا استفاده نشده مبلغی پرداخته می شود. حداکثرسازی سود تابع هدف این مدل است. در این تحقیق ابتدا یک مدل برای طراحی شبکه لجستیک معکوس بدون سیاست بازگشت سخاوتمندانه طراحی شده است و در توسعه این مدل یک مدل دیگر با سیاست بازگشت سخاوتمندانه ارائه شده است. خروجی حاصل از مقایسه این دو مدل این بوده است که سود مدل با سیاست بازگشت سخاوتمندانه نسبت به مدل بدون سیاست بازگشت سخاوتمندانه بیشتر است.

پیدایش تجارت الکترونیک به شرکتها اجازه داده است که گزینه های بیشتری را برای مشتریان ارائه کنند. بنابراین، کسب وکارها مقدار اطلاعاتی که مشتریان باید پیش از انتخاب اقلام مورد نظر خود پردازش نمایند را افزایش داده اند. یک راهکار برای حل این مشکل اضافه بار اطلاعاتی، استفاده از سیستمهای پیشنهاد دهنده (توصیه گر) می باشد. این سیستمها از مشتریان یاد می گیرند و محصولاتی را توصیه می کنند که ترجیحات آنها را راضی نماید. سیستمهای توصیه گر رضایت مشتری را ارتقا بخشیده و بنابراین فروش های تجارت الکترونیکی را افزایش می دهند. "پالایش همکاری"، یکی از امید بخش ترین روشها در سیستمهای توصیه گر می باشد. این روش از ترجیحات گروهی از کاربران جهت ارائه توصیه برای دیگران استفاده می کند. علی رغم موفقیت این روش در بسیاری از حوزه های کاربردی، محدودیتهای عمده ای از قبیل مشکلات خلوتی، کاربر/مورد جدید و مقیاس پذیری نیز به همراه خواهد داشت. در طی سالهای اخیر، کارهای زیادی بر روی بهبود پالایش همکاری تمرکز داشته اند، اما هیچ یک نتوانسته اند تمام مشکلات آن را بطور کارا برطرف نمایند. در این پایان نامه، ما یک سیستم ترکیبی جدید ارائه می کنیم که از فناوری وب معنایی در کنار خوشه بندی دو جهته برای تخفیف مشکلات فوق بهره می برد. نتایج آزمایشات بر روی مجموعه داده movielens، اثربخشی و کارایی سیستم پیشنهادی ما در مقایسه با دیگر روش های موجود را تایید می کند.

هدف اصلی این پژوهش، خوشه بندی مشتریان با تمرکز بر ارزش طول عمر مشتریان است. در این راستا، ابتدا با توجه به تحقیقات صورت گرفته در زمینه خوشه بندی مشتریان با تمرکز بر clv، مدلی جدید برای محاسبه ارزش طول عمر مشتری پیشنهاد می گردد که grouplrfm یا به اختصار glrfm نام دارد. این مدل، مدل تحلیل rfm را که یکی از پایه ای ترین مدل ها برای محاسبه ارزش طول عمر مشتری است، به عنوان مبنا در نظر می گیرد و پیشنهاد می کند که توجه به اقلام خریداری شده توسط مشتریان در سنجش پارامترهای موثر در ارزش طول عمر مشتری، می تواند منجر به ایجاد استراتژی های بازاریابی مناسب و دقیق جهت حفظ مشتریان سودآور سازمان گردد. پس از آن بر اساس مدل پیشنهادی، چارچوبی برای خوشه بندی مشتریان ارائه می شود که بر روی داده های مربوط به مشتریان بانک ملت پیاده سازی می گردد. بدین منظور 370915 رکورد از اطلاعات مربوط به تراکنش های 700 مشتری به طور تصادفی در طول دوره 3 ماهه از تاریخ 19/9/91 تا تاریخ 19/12/91 از بانک ملت دریافت شدند. برای اجرای مدل پیشنهادی تحقیق از میان خدمات گسترده بانک ملت، به حوزه بانکداری الکترونیک پرداخته شدو از میان خدمات این حوزه، چهار گروه خدمات شامل خودپرداز، بانکداری اینترنتی، پایانه های فروشگاهی و پایانه های مجازی در نظر گرفته شد. سپس پارامترهای پیشنهادی مدل glrfm با توجه به تراکنش های مشتریان بانک برای هر گروه از خدمات فوق الذکر تعریف و محاسبه شدند و به عنوان ورودی های الگوریتم خوشه بندی k-means قرار گرفتند. در نهایت با توجه به تعداد بهینه خوشه ها توسط شاخص دان، مشخصات نهایی خوشه های به دست آمده در هر یک از چهار گروه خدمات به دست آمدند و به رتبه بندی خوشه های حاصل بر اساس clv آن ها پرداخته شد. برای تحلیل و بررسی سودمندی مدل پیشنهادی glrfm، خوشه بندی مشتریان بر اساس مدل سنتی نیز انجام گرفت. طبق مقایسه انجام شده، می توان نتیجه گرفت که مدل پیشنهادی نسبت به مدل سنتی برتری دارد. زیرا تحلیل سنتی نتیجه دقیقی به ما نمی دهد و نمی توان به طور واضح مشخص کرد که این مشتری به چه علت جزو مشتریان ارزشمند سازمان قرار گرفته است. علاوه بر این، با استفاده از تحلیل پیشنهادی این تحقیق، ارزش هر گروه از مشتریان با توجه به خدمات/محصولات مورد استفاده به دست آمده است و بنابراین می توان استراتژی های بازاریابی مناسبی برای هر خوشه از مشتریان ارائه کرد. بنابراین نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به عنوان بستری برای تدوین برنامه های بازاریابی، توسعه و پیشنهاد خدمات جدید برای هر یک از گروه های ارزشمند مشتریان، و نیز تبیین برنامه های نگهداشت مشتریان کم ارزش، بر طبق میزان استقبال و استفاده هر یک از گروه ها از انواع خدمات و با توجه به ارزش به دست آمده برای هر یک از گروه های مشتریان در هر یک از گروه های خدمات مورد بررسی، به کار رود.

پیش فروش (فروش قبل از تکمیل پروژه) روشی متداول در بسیاری از کشور ها خصوصاً کشور ها ی آسیایی می باشد. یکی از مهم ترین دلایل محبوبیت این روش، کاهش ریسک ها ی ورشکستگی، بازار یابی و نقدینگیِ سازنده و ریسک عدم قطعیت هم برای سازنده هم خریدار می باشد. در این پایان نامه سعی در مدل سازی فرایند تصمیم گیری پیش فروش از منظر خریدار در محیط اختیار حقیقی شده است. با توجه به داده ها ی ماهانه موجود، فرایند تصادفی قیمت ملک را با استفاده از آزمون فرض کلموگروف-اسمیرنوف بررسی شد که نشانگر تبعیت قیمت ملک از فرایند براونی هندسی بود، با توجه به فرض مورد نظر، مدل سازی و فرمول نویسی برای قرارداد پیش فروش در محیط اختیار را انجام داده تا قیمت عادلانه پیش پرداخت محاسبه شود. سپس با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو و روش درخت دوجمله ای محاسبات را انجام داده و فرمول ها ی دست یافته موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت تا صحت آنها آشکار گردد. با توجه به اختلاف بسیار اندک بین آنها، مدل سازی مذکور صحیح می باشد.

شبکه های اجتماعی ساختاری اجتماعی است که افراد و سازمانها را به هم متصل می کند. این شبکه ها از نظر محتوا و پیوستگی داده ای غنی هستند و سطح گسترده ای از تعاملات اجتماعی را ایجاد کرده اند . بطوریکه با انجام تحلیل بر روی آنها می توان اطلاعات خوب و مفیدی بدست آورد . تحلیل شبکه اجتماعی سوالات مرتبط با ساختار و الگوهایی که منجر به درک داده و پیش بینی روندهای شبکه های اجتماعی می شود را بررسی می کند . یکی از زمینه های تحقیق در این حوزه ، کشف اجتماعات در آنها است و از جمله چالش های موجود بررسی چگونگی تغییرات شبکه به خصوص تغییرات اجتماعات در شبکه های اجتماعی پویا در طول زمان است. در این پایان نامه هدف ارائه روشی برای کشف اجتماعات در شبکه های اجتماعی و اجرای آن بر داده های صنعت مخابرات است . الگوریتم ارائه شده در این پایان نامه ، گسترش روش ارائه شده توسط رید و همکاران (2012) برای شبکه های اجتماعی پویا است . روش ارائه شده بر روی دو مجموعه داده enron و dblp اجرا شده و با نتایج الگوریتم خوشه بندی افزایشی k-کلیک از نظر کارایی و صحت مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد که روش ارائه شده از نظر سرعت اجرا بهتر از الگوریتم خوشه بندی افزایشی k-کلیک نفوذی برای k با مقادیر بیشتر از 2 به خصوص برای شبکه های فشرده تر و مجتمع است . به علاوه الگوریتم ارائه شده بر روی مجموعه داده صنعت مخابرات اجرا شده است و جامعه ها در شبکه با حالت ایستا و پویا بدست آمده است.

در این کار تحقیقاتی به بررسی کلی بر روی مدیریت زنجیره تأمین و هوش تجاری پرداخته می شود و تاریخچه ای از مدیریت زنجیره تأمین و هوش تجاری بیان شده و به تعریف و تحلیل پارامترها و عناصر و حوزه های آنها پرداخته شده و مروری بر روی کارهای قبلی که در این زمینه صورت گرفته، انجام می شود. کارهای انجام شده بیشتر مبتنی بر مدیریت زنجیره تأمین ناب و یا مدیریت زنجیره تأمین چابک بوده و هوش تجاری به عنوان زیرساخت اصلی برای تحلیل مدیریت زنجیره تأمین ناب چابک استفاده نشده است. بزرگترین مشکل پیش روی دیدگاه های قبلی، در نظر نگرفتن ماهیت رو به تغییر محصول است که در طی سالیان اخیر دچار تغییرات زیادی شده است. پس از تحلیل کارهای قبلی، دیدگاه جدید مورد بررسی قرار داده شده و از لحاظ کیفیت عملکردی و جایگاهی با دو دیدگاه قبل مورد قیاس قرار می گیرد که در این دیدگاه حد تعادل به جای دو دیدگاه قبلی، برای تطابق بیشتر با محصول و مشتریان در نظر گرفته شده و در این راستا زیرساخت هوش تجاری، که بستری را برای رسیدن به این هدف ایجاد کرده است، دریک مطالعه موردی، مورد مطالعه قرار می گیرد.

یکی از بهترین استراتژی¬های بازاریابی در شبکه¬های اجتماعی، بازاریابی ویروسی است. هدف از بازاریابی ویروسی در محیط شبکه¬های اجتماعی، انتشار سریع اطلاعات بازاریابی با هزینه کم و افزایش فروش است. مسئله اصلی در بازاریابی ویروسی، چگونگی شناسایی دقیق افراد موثر در فرآیند انتشار اطلاعات است. رویکردهای مختلفی برای شناسایی این افراد ارائه شده است که متداول¬ترین آن¬ها تحلیل ساختار توپولوژیکی شبکه¬های اجتماعی از جمله شاخص¬های مرکزیت می¬باشد. شاخص¬های مرکزیت یک معیار ساختاری را برای انتخاب گره¬های موثر ارائه می¬دهند. شاخص¬های محلی مرکزیت نتایج واقع¬بینانه¬ای را حاصل نمی¬کنند. از طرفی دیگر، شاخص¬های سراسری مرکزیت با وجود نتایج بهتر، پیچیدگی محاسباتی بالایی دارند. به علاوه، با توجه به این که بسیاری از شبکه¬های دنیای واقعی وزن¬دار هستند، در این پایان نامه یک شاخص جدید مرکزیت، مرکزیت نیمه محلی درجه، برای شناسایی گره¬های موثر در شبکه¬های وزن¬دار با در نظر گرفتن درجه گره، وزن یال، و اهمیت گره¬های همسایه پیشنهاد شده¬ است. نتایج حاصل از بکارگیری روش پیشنهادی بر روی چهار شبکه¬¬های وزن¬دار و مقایسه آن با مدل انتشار مستعد-آلوده-بهبود یافته نشان می¬دهد، زمانی که نرخ انتشار?_ij بیشتر از آستانه انتشار ?_threshold باشد (با انتخاب مقدار مناسبی برای ?)،این شاخص می¬تواند گره¬های موثر را به خوبی شناسایی نماید.

بعد از مرور ادبیات در زمینه هوش تجاری و معماری سازمانی، چنین برداشت می شود که معماری سازمانی و هوش تجاری اهمیت بالایی در سازمان هایی که به سطح بلوغ قابل قبول رسیدند، دارند. چالش اصلی که در کارهای پیشین وجود دارد این است که، پروژه های هوش تجاری و معماری سازمانی جدا از هم در نظر گرفته شده اند. این در حالی هست که سیستم های هوش تجاری باید منطبق بر معماری سازمانی هر سازمانی باشند به عبارت دیگر فرایندهای سازمانی باید به وسیله اطلاعات داخلی و خارجی سازمان که توسط سیستم های هوش تجاری جمع آوری می شوند، تغذیه شوند و به عملیاتی شدن فرایندها و استراتژی های سازمانی توسط ابزارهای هوش تجاری کمک کنیم. این پژوهش مجموعه ای از چندین مفهوم از جمله هوش تجاری، معماری سازمانی و تصمیم گیری چند معیاره می باشد و تلاش دارد به این مساله پاسخ دهد که مدیران سازمانی برای انتخاب یک سیستم هوش تجاری منطبق بر معماری سازمانی چه معیارهایی رو باید مدنظر داشته باشند؟ اهمیت و الویت این معیارها به چه صورت می باشد؟ راهکار ما برای جواب این مساله بدین صورت است که ادبیات موضوع در زمینه هوش تجاری و معماری سازمانی را مورد مطالعه قرار دادیم و معیارهای مهم در انتخاب سیستم هوش تجاری منطبق برمعماری سازمانی، مشخص شدند. بعد از مشخص شدن این معیارها، برای وزن دهی و الویت بندی این معیارها، از طریق پرسش نامه نظرات خبرگان را در مورد این معیارها و الویت بندی آن ها جمع آوری وآنالیز کردیم. نتایج حاصل از این پژوهش به مدیران سازمانی کمک خواهد کرد تا با آگاهی کامل از معیارها و اهمیت هر معیار یک سیستم هوش تجاری منطبق بر معماری سازمانی انتخاب کنند. با این حال نیاز هست در تحقیقات و کارهای آتی این معیارها از منظر عملیاتی بودن مورد بررسی قرار گیرد و توسعه داده شود

در گذشته، بخش عمده فعالیت¬های مدیریت زنجیره تامین به عملیات تولید و توزیع و به عبارت دیگر، جریان مستقیم زنجیره، متشکل از تامین¬کنندگان، تولید¬کنندگان، توزیع¬کنندگان، خرده¬فروشان و مشتریان، معطوف بوده است. در دهه¬های اخیر، توجه به مسائل زیست محیطی، الزامات قانونی و نیز منافع اقتصادی ناشی از فعالیت¬های بازیابی و بازسازی محصول، سبب شده است، که بسیاری از شرکت¬های مهم بر اجرای فعالیت¬هایی چون جمع¬آوری، بازیابی، ساخت مجدد و یا بازیافت محصولاتی که در انتهای زنجیره تامین سنتی و در پایان عمر مفید خود قرار دارند، تمرکز نموده و در این زمینه موفقیت¬های قابل توجهی به دست آوردند. ساخت مجدد، یکی از گزینه¬های مختلف بازیابی محصول می¬باشد. با تعمیر یا تعویض قطعات قدیمی، ساخت مجدد، محصولات استفاده شده را به شرایطی همانند نو می¬رساند. در مقایسه با تولید، ساخت مجدد، ضایعات تولید و مواد مورد نیاز را کاهش می¬دهد. یکی از مشخصه¬های منحصر به فرد در ساخت مجدد، عدم قطعیت جریان¬های برگشتی می¬باشد. این مسئله هماهنگی بین عرضه و تقاضا را برای شرکت دشوار می¬کند. در نتیجه، شرکت¬های تولیدی معمولا از ابزار¬های قیمت¬گذاری برای کنترل جریان برگشتی محصولات استفاده شده، استفاده می¬کنند. بدین منظور ما با مطالعه تحقیقات پیشین در زمینه لجستیک معکوس دریافتیم که، تدوین سیاست-های قیمت¬گذاری برای جذب محصولات استفاد شده، در حال توسعه می¬باشد. این موضوع ما را بر آن داشت، تا به دنبال ارائه مدلی جدید در این زمینه باشیم، تا بتوانیم نقاط ضعف مدل¬های پیشین را پوشش داده و از دیدگاه جامع¬تری به این موضوع بپردازیم. سپس عوامل موثر بر قیمت¬گذاری محصولات استفاده شده را شناسایی کرده و به ارائه مدلی جدید در زمینه مقدار و قیمت خرید بهینه محصولات استفاده شده بر مبنای سطوح کیفیت آن¬ها، پرداختیم. این مدل از دیدگاه شرکت تولیدی و مرکز همسان¬سازی توسعه یافته است. در ضمن، تابع سود شرکت تولیدی همراه با مرکز همسان-سازی در نظر گرفته شده است و هدف به حداکثر رساندن سود مشترک آن¬ها می¬باشد. لازم به ذکر است، مدل ارائه شده در این مطالعه از نوع برنامه ریزی عدد صحیح غیر خطی (inlp) می¬باشد. در نتیجه، به دلیل پیچیده بودن مسئله از روش¬های فرا¬ابتکاری sa و ga برای حل مدل استفاده شده است.

تحلیل پوششی داده روشی برای ارزیابی کارایی واحدهای تصمیم گیرنده است.تا کنون پژوهش های بسیاری به منظور ارزیابی کارایی واحدها با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده انجام شده است. مدل های کلاسیک تحلیل پوششی داده ها که برای داده های قطعی پیشنهاد شده اند، توانایی برخورد با عدم قطعیت در داده ها را ندارند، همچنین گزارش داده ها به شکل نادقیق و غیر قطعی ما را به سمت استفاده از روش هایی برای ارزیابی کارایی در شرایط عدم قطعیت و رتبه بندی آن هدایت می-کند.پیشرفت های اخیر در بهینه سازی استوار و استفاده از آن در مدل های تحلیل پوششی داده ها منجر به تولید رتبه بندی هایی شده که با تغییر کوچک پارامترهای ورودی و خروجی تغییری در نتایج ایجاد نمی نماید. در نتیجه رتبه بندی هایی که با این روش به دست می آید قابل اعتماد می باشد. در این پژوهش به منظور بالا بردن اطمینان ارزیابی کارایی، ابتدا داده های گزارش شده را به مقادیر فاصله ای تبدیل کرده و پس از در نظر گرفتن فاصله اطمینان با استفاده از رابطه برآورد فاصله ای میانگین با واریانس نامعلوم، به ارزیابی کارایی واحدها و رتبه بندی پرداختیم. در پایان نیز با در نظر گرفتن شرایط عدم اطمینان با استفاده از رویکرد استوار، کارایی و رتبه بندی بار دیگر محاسبه و نتایج با یکدیگر مقایسه شده است. مقایسه نتایج موجب افزایش اطمینان و تغییر رتبه بندی واحدها در شرایط عدم قطعیت شده است.

در سال های اخیر، همکاری شرکت ها با مشتریان به طرز چشمگیری تغییر کرده است. سازمانها برای اینکه به تجارت خودشان بپردازند به اطلاعات درستی از مشتریان و نیازمندی هایشان نیاز دارند. مدیریت ارتباط با مشتری به کمک داده کاوی، با کشف دانش پنهان و باارزشی که در پایگاه دادهای سازمان ها وجود دارد شرایط مناسبی را برای مدیریت ارتباط بین مشتریان و سازمان ها بوجود می آورد. یکی از روشهای تشخیص مشتریان خوشه بندی مشتریان است این عملیات هنگامی استفاده می شود که که ما به دنبال یافتن گروهی با داده های مشابه هستیم بدون اینکه شباهت موجوداز قبل پیش بینی شده باشد. در این پژوهش تلاش بر آن شده است تا مدل rfm را با اضافه نمودن دو متغییر جدید (اولین زمان خرید و متوسط زمان خرید) بهبود داده و با استفاده از روش k-means و k-means فازی آن را خوشه بندی کند و بر اساس دو معیار تراکم درون خوشه ای و برون خوشه ای مدل ارائه شده را ارزیابی کند و با rfm معمولی مقایسه نماید. سپس با استفاده از درخت تصمیم گیری خوشه های بهینه را گروه بندی کرده و به چهار گروه تقسیم بندی کند: مشتریان وفادار، مشتریان فعال، مشتریان جدید و مشتریان غیر فعال. همچنین استراتژی هایی مربوط به مدیریت ارتباط با مشتری برای هر گروه ارائه خواهد شد. در پایان، ماشین نرم افزاری با استفاده از شبکه عصبی که الگوریتمی فرا ابتکاری می باشد جهت تحلیل دوره ای مشتریان طراحی گردیده است. با اجرای این مدل، ما می توانیم درصد مشتریان در حال سقوط را کاهش دهیم. این اقدام از طریق تشخیص مشتریانی که ارتباط شان با سازمانها در حال نابودی است انجام می شود. ارائه این مدل شرکت را قادر به خوشه بندی مشتریان بر اساس ارزش میکند.

با فعالیت کاربران در شبکه های اجتماعی منابع اطلاعاتی بسیار غنی در این سایت ها تولید شده است، به گونه ای که آنها را جهت مطالعه و تحلیل بسیار مفید و حائز اهمیت ساخته است در همین راستا صاحبان شبکه های اجتماعی اقدام به انتشار این داده ها می‏کنند که این امر موجب نگرانی هایی در مورد حفظ حریم خصوصی کاربران شده است. از این رو صاحبان داده پیش از انتشار، تغییراتی در داده ها جهت حفظ حریم خصوصی کاربران شبکه های اجتماعی اعمال می‏کنند، به نحوی که سودمندی داده ها جهت تحلیل و پژوهش برآورده شود. در اکثر مطالعات صورت گرفته، ساختار شبکه های اجتماعی به صورت گرافی ساده، بدون برچسب و بدون جهت در نظر گرفته شده است، دانش قبلی دشمن شامل اطلاعات ساختاری می‏باشد و همچنین فرض شده، از صفات متنی جهت بازشناسی استفاده نشده است. در آنها تنها حملات ساختاری مد نظر قرار گرفته و حملاتی که با استفاده از صفات متنی می‏توانند صورت پذیرند در نظر گرفته نشده اند. در پژوهش حاضر فرضیات مساله افزایش یافته و بخشی از صفات متنی علاوه بر تمام اطلاعات ساختاری به عنوان دانش قبلیِ دشمن در حملات به شبکه های اجتماعی در نظر گرفته شده است. در سیستم طراحی شده از روش های k-گمنامی و l-تنوع جهت حفظ حریم خصوصی کاربران استفاده شده و به منظور اعتبار سنجی سیستم طراحی شده از مجموعه داده enron استفاده به عمل آمده است و نتایح بدست آمده مقاومت در برابر حملات ساختاری را نشان می‏دهد و در نظر گرفتن صفات متنی شبکه، سودمندی داده بیشتری را به همراه دارد.

این رساله به طراحی شبکه زنجیره تامین سبز می پردازد و ابزار به کار رفته برای رسیدن به این هدف، مدل ریاضی بوده است. تکنولوژی طراحی برای دمونتاژ و قطعات سبز به عنوان مصادیق زنجیره تامین در نظر گرفته شده اند. به منظور بیان مصادیق فوق در یک محصول واقعی، زنجیره تامین شرکت اپل، تولید کننده لوازم الکترونیکی، تشریح شده است. در پایان، الگوریتم فراابتکاری مرتب سازی نامغلوب برای حل مدل در اندازه های بزرگ توسعه داده شده است.

نظام سلامت یک بخش باسیل عظیمی از داده های پیچیده است. بسیاری از سازمان های بهداشتی در تلاش برای استفاده موثر و کارآمد این حجم از اطلاعات سلامت هستند. همچنین بسیاری از سازمان های بهداشت و درمان دارای سیستم مستقل بوده که یکپارچه اطلاعات برای مدیریت تصمیم گیری ندارند. اجرای مفهوم انبارداده در بهداشت و درمان، برای یکپارچه سازی داده های بهداشتی یک راه حل بالقوه است. مسئله موردبحث در این پژوهش عبارت اند از، چگونه انبارداده می تواند به فرآیند تصمیم گیری در بهداشت و درمان کمک کند.