نام پژوهشگر: هوشنگ بهرامی
محمد بابایی هوشنگ بهرامی
چکیده : ماشین یکی از ابزارهای مهم در فرایند تولید محصول بوده و برای رسیدن به تولید بهینه و پایدار، باید آنرا درست و مناسب انتخاب نمود. اما انتخاب درست مستلزم شناخت کافی از عواملی است که بر آن تاثیر می گذارند. لذا بررسی و شناخت عوامل موثر بر انتخاب امری ضروری و لازم الاجراست. در این تحقیق عوامل موثر در انتخاب ماشینهای کشاورزی، در پنج گروه به صورت : عوامل اقتصادی، عوامل کیفی و ساختاری، عوامل انگیزشی و نگرشی، عوامل دانشی و آگاهی و همچنین عواملی که به دخالت ها و سیاست های دولتی برمی گردد، دسته بندی و بررسی گردید. همچنین میزان تاثیرگذاری برخی کانالهای ارتباطی و منابع اطلاعاتی و ارتباط آنها با انتخاب نیز بررسی شد. نوع تحقیق پیمایشی بوده و با طراحی پرسشنامه و مصاحبه با 140 نفر از جامعه آماری شامل کشاورزان، رانندگان حرفه ای تراکتور و شرکتهای خدمات مکانیزه، اطلاعات درخواستی جمع بندی و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین میزان تحصیلات، سطح مالکیت، سطح زیرکشت، تجربه کاری ، میزان درآمد بهره برداران و همچنین کانالهای ارتباطی با انتخاب و رابطه منفی و معنی داری بین سن و بعد خانوار بهره برداران با انتخاب وجود دارد. یافته های تحقیق مشخص نمود، اولین و موثرترین عامل، کیفیت وخدمات پس از فروش بوده و در درجه دوم عوامل اقتصادی و بنیه مالی در انتخاب ماشینهای کشاورزی تاثیرگذارند و با اختلاف کمی در رتبه سوم، دخالتها و سیاستهای دولتی بر انتخاب تاثیرگذار خواهد بود. چهارمین عامل مربوط به پارامترهای انگیزشی و نگرشی بهره برداران بوده و متاسفانه آخرین عامل تاثیر گذار اطلاعات و دانش بهره بردار و انتخاب براساس آگاهی بوده است که بسی جای تاسف دارد. در قالب اهداف فرعی نیز مشخص شد خرد و پراکندگی قطعات تاثیر منفی زیادی برقدرت انتخابگری داشته و محدودیت های اساسی، ایجاد می نماید. همچنین سطح آگاهی کشاورزان از مسائلی مانند راندمان و ظرفیت زراعی و انجام به موقع عملیات و یافته های علمی پایین بوده و این عوامل درحال حاضر تاثیری در انتخاب ندارند. نقش رادیو و تلویزیون و نمایشگاه ها نیزکم رنگ بوده و مجموع نظرات نشان می دهد بایستی روند توزیع یارانه ها و تسهیلات تغییر یابد.
رضا آبشار هوشنگ بهرامی
هدف این پژوهش تحلیل وضعیت مکانیزاسیون و تاثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و فنی بر توسعه آن در شهرستان گتوند به منظور ارائه پیشنهاداتی جهت افزایش کارایی بکارگیری مکانیزاسیون بوده است. برای گردآوری داده ها و اطلاعات 120 بهره بردار کشاورزی و 60 نفر از کاربران ماشین های کشاورزی به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب و مورد پرسش واقع گردیده اند. برای بیان وضعیت مکانیزاسیون از آمار توصیفی، شاخص های درجه و سطح مکانیزاسیون و برای آزمون فرضیه ها از ضرایب هم بستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که سطح مکانیزاسیون معادل 66/0 اسب بخار در هکتار می باشد. درجه مکانیزاسیون اکثر عملیات به جز خاک ورزی کمتر از 50 درصد بود. نتایج هم بستگی نشان داد که بین متغیرهای سواد، رضایت شغلی، آموزش، مشارکت اجتماعی، دسترسی به ماشین، سطح زیر کشت، عملکرد محصول، اعتبارات، تسطیح زمین، دانش فنی، اندازه قطعات با درجه مکانیزاسیون رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. در صورتی که بین متغیر سن و درجه مکانیزاسیون رابطه معکوس و معنی دار برقرار است. نتایج حاصل ازآنالیز رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که متغیرهای دسترسی به ماشین، متوسط اندازه قطعات، سن کشاورز (با اثر منفی)، آموزش و دانش فنی به ترتیب با ضریب بتای استاندارد شده 275/0، 272/0، 252/0- ، 218/0 و 210/0، بیشترین تاثیر را در توسعه درجه مکانیزاسیون در شهرستان گتوند دارند. متغیرهای فوق 1/80 درصد از تغییرات مکانیزاسیون را تبیین می کنند.
مجید حیدری سورشجانی هوشنگ بهرامی
در فعالیتهای کشاورزی زمان های در دسترس برای عملیات زراعی بعضاً محدود و از لحاظ زمانی حساس و غیرقابل تغییر می باشند. استفاده بهینه از تراکتور در گرو میزان توجه به کیفیت و دوام قطعات مصرفی آن، سرویس و نگهداری مناسب، استفاده مطلوب کاربر از تراکتور و غیره می باشد. در صورتی که در هر یک از عوامل ذکر شده، خللی پیش آید باعث بروز مشکلات جدی در امر کشاورزی خواهد شد، لذا باید عوامل موثر در خرابی تراکتور، نوع خرابی های ایجاد شده در تراکتور و میزان دفعات بروز این خرابی ها مورد بررسی قرار گیرد، تا بتوان از بروز این خرابی ها و همچنین بروز خسارات مالی ناشی از این خرابی ها پیشگیری نمود. این پژوهش به منظور شناخت خرابی های تراکتور مسی فرگوسن مدل 285 و ارزیابی نقش عوامل سن تراکتور، سواد کاربر، آموزش کاربر ونحوه سرویس و نگهداری تراکتور بر میزان خرابی ها در شهرستان شهرکرد انجام شد.با بررسی داده های بدست آمده از پرسش نامه ها مشاهده شد که قطعات داخلی موتور، کلاچ، پمپ انژکتور و سیستم فرمان تراکتور در معرض بیشترین خرابی ها قرار داشته اند، به طوری که 86% تراکتورهای مورد مطالعه حداقل یک بار پیشینه خرابی این قطعات را داشته اند، در حالی که سیستم الکتریکی و روغن کاری تراکتورها دارای کمترین آمار خرابی بودند و 21% تراکتورهای مورد مطالعه سابقه خرابی قطعات الکتریکی و 16% سابقه خرابی پمپ روغن را داشته اند.. همچنین با توجه به تجزیه و تحلیل داده های پژوهش مشاهده شد که با افزایش سن تراکتور تعداد دفعات خرابی قطعات افزایش داشته است. میزان خرابی تراکتورهایی که کاربران آنها باسواد بوده و دوره های آموزشی کار با تراکتور را پشت سر گذاشته اند بطور معنی داری کمتر از دیگر تراکتورها بوده است. در ضمن نگهداری تراکتور در پارکینگ یا زیر سایبان و انجام سرویس های دوره ای منظم باعث کاهش محسوس خرابی ها شده است.
مصطفی پورطلوعی هوشنگ بهرامی
هدف از این مطالعه، ارزیابی اقتصادی دو سیستم پرورش باز و بسته ماهی قزل آلای رنگین کمان در ایران است. به همین منظور 15 مزرعه از پنج استان تهران، همدان، زنجان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری بصورت تصادفی انتخاب شده اند. روش گرد آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت پیمایشی بوده و با مراجعه به مزارع پرورشی، داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه تهیه و تکمیل شده است. جهت ارزیابی اقتصادی واحد های پرورش ماهی بهره وری جزئی و کلی آنها را با یکدیگر مقایسه نمودیم. نتایج حاصله نشان میدهد که تنها 33% از واحدها در حالت کارا مشغول به فعالیت هستند، یعنی تنها 5 مزرعه از 15 مزرعه دارای توجیه اقتصادی است. بهره وری کلی سایر واحدها از 19% تا 95% تغییر می کند. همچنین به این نتیجه رسیدیم که بهره وری آب در مزارع مدار بسته با توجه به مصرف بسیار ناچیز، نسبت به مزارع معمولی بسیار بالاتر بوده ومصرف آب در آنها کاملا بهینه است. اما بهره وری تجهیزات و ابنیه در سیستم مدار بسته به دلایلی چون ضعف مدیریت، عدم تطابق سیستم با آبزی و راندمان پایین تجهیزات بکار گرفته شده، پایین تر از حالت معمولی می باشد. از جمله عوامل تاثیر گذار بر بهره وری در این مزارع می توان به حجم سرمایه گذاری، سطح تکنولوژی مزرعه، تحصیلات پرسنل، مواد اولیه ی مصرفی، نظارت مستمر بر واحد پرورشی، گذراندن دوره های آموزشی، ضریب تبدیل غذایی و درصد بقا بچه ماهی یا تخم چشم زده اشاره نمود.
فضل الله اسکندری چراتی هوشنگ بهرامی
به منظور بررسی تاثیر روشهای مختلف کنترل علفهای هرز اعم از وجین مکانیکی، وجین دستی و کنترل شیمیایی بر عملکرد برنج،هزینه تولید ، مقایسه اقتصادی و تحلیل راندمان وجین کنهای مکانیکی در شرایط کشت مکانیزه ، آزمایش مزرعه ای در مرکز ترویج و توسعه تکنولوژی هراز ،در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و 5 تیمار در سال زراعی 1389 انجام گرفت. تیمارها مورد آزمایش شامل:سه بار وجین دستی،مصرف علف کش بوتاکلر ، استفاده از وجین کن مکانیکی بدون موتور و وجین کن مکانیکی موتوردار 14 و 21 روز بعد از نشاکاری بوده است. با توجه به نتایج بدست آمده تیمارهای آزمایشی از نظر صفات میزان عملکرد ،تعداد دانه پر در هر خوشه و نمونه دوم(30 روز بعد از نشاکاری) ارتفاع بوته دارای اختلاف معنی دار در سطح 5% و همچنین صفات وزن هزار دانه، وزن خشک علف هرز در نمونهای اول،دوم،سوم و چهارم(بترتیب 10،17،24 و 40 روز بعد نشاکاری) در سطح 1% دارای اختلاف معنی دار بودند. در بین تیمارها، تیمار شیمیایی از نظر تعداد دانه پر در خوشه نسبت به دیگر تیمارهای آزمایشی داری بیشترین مقدار می باشد. همبستگی منفی شدیدی بین تعداد دانه پر و وزن خشک علف هرز در نمونه برداری دوم مشاهده شده است. بین تیمارها ازنظر عملکرد اختلاف معنی داری مشاهده شده و جدول مقایسه میانگینها نشان داد که تیمار شیمیایی با مقدار 73/3869 کیلوگرم بر هکتار داری بیشترین عملکرد شلتوک ، تیمار بدون موتور با مقدار 97/3705 کیلوگرم بر هکتار در رتبه دوم قرار داشته است. میزان عملکرد تیمار دستی 84/3559 کیلوگرم بر هکتار و عملکرد تیمار موتوردار 94/3444 کیلوگرم بر هکتار بوده است . کمترین وزن خشک علف هرز در کل مراحل نمونه برداری مربوط به تیمار شیمیایی بوده است. بیشترین وزن خشک علف هرز به تیمار وجین موتوردار بوده است. در تجزیه و تحلیل جدول ضریب همبستگی، عملکرد دانه با تعداد خوشه در هر بوته (*56/0r=)، تعداد دانه در خوشه (*58/0r=)، تعداد دانه پر (*62/0r=)، همبستگی مثبت و معنی دار و با نمونه دوم وزن خشک علف هرز (*63/0-r=) ، نمونه سوم وزن خشک علف هرز (**64/0-r=)، نمونه چهارم وزن خشک علف هرز (*60/0-r=) ، همبستگی منفی و معنی داری دارد. بررسی اقتصادی روشهای مختلف کنترل علف هرز نشان داد که بیشترین میزان هزینه مربوط به وجین دستی بوده است .کمترین میزان هزینه بعد از وجین شیمیایی مربوط به وجین کن موتوردار می باشد. بعبارتی دیگر هزینه وجین دستی 85 درصد بیشتر از وجین موتوری و همچنین هزینه53 درصدی بیشتر نسبت به وجین بدون موتور و 95 درصدی بیشتر نسبت به وجین شیمیایی دارد.همچنین بیشترین درآمد خالص مربوط به کنترل شیمیایی و کمترین درآمد خالص متعلق به وجین دستی می باشد.
مجید روزبه هوشنگ بهرامی
فروسایش (degradation) خاک های کشاورزی و تلفات عناصر غذایی متاثر از کشاورزی متراکم و خاک ورزی شدید، از جمله نگرانی های زیست محیطی و کشاورزی است. این نگرانی ها موجب ظهور و توسعه تکنولوژی های حفاظتی نظیر سیستم های خاک ورزی حفاظتی و پلیمرهای سنتزی شده است. مطالعه ای به منظور ارزیابی پیامدهای سه سیستم خاک ورزی و کاربرد پلی اکریل آمید آنیونی بر خصوصیات فیزیکی هیدرولیکی خاک، خصوصیات کیفی آب خروجی و چرخه نیتروژن انجام شد. پژوهش فوق با استفاده از آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام پذیرفت. کرت اصلی کاربرد ماده شیمیایی پلی اکریل آمید در سه غلظت صفر (p0)، ده (p10) و بیست (p20) میلی گرم در لیتر و کرت فرعی شدت های مختلف خاک ورزی در سه سطح شامل شخم با گاو آهن برگردان دار و دیسک (ct1)، شخم با گاو آهن برگردان دار و سیکلوتیلر (ct2) و خاک ورز مرکب حفاظتی (rt) بودند. از تحلیل عاملی به منظور گروه بندی و تعیین موثرترین شاخص های کیفی خاک استفاده شد. نتایج نشان داد سیستم های خاک ورزی و پلی اکریل آمید تاثیر معنی داری بر تغییرات خصوصیات کیفی خاک و آب داشتند. در خاک های شخم خورده تحت تیمار rt، مقادیر هدایت هیدرولیکی اشباع، پایداری خاکدانه و نفوذ تجمعی بطور معنی داری نسبت به ct1 و ct2 بیشتر بودند. تاثیر تیمار پلی اکریل آمید بر افزایش نفوذ، پایداری خاکدانه، هدایت هیدرولیکی، کاهش غلظت رسوب رواناب و جرم مخصوص ظاهری بصورت p20>p10>p0 بود. تیمارهای rt×p10 و rt×p20 نسبت به rt×p0 موجب کاهش نیتروژن نیتراتی خاک بعد از برداشت محصول به میزان 1/32 و 8/41 درصد شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد پایداری خاکدانه، هدایت هیدرولیکی و شاخص مخروط بعنوان برجسته ترین ویژگی های خاک در میان شاخص های مورد ارزیابی کیفیت خاک شناخته شدند.
نگین فاضلی دهکردی هوشنگ بهرامی
با توجه به آلودگی های زیست محیطی و تغییرات آب و هوایی که پیامد احتراق سوخت های فسیلی هستند و همچنین محدودیت منابع سوخت های فسیلی، بشر در صدد استفاده از سوخت های زیستی برآمده است. تبدیل بیوماس به سوخت های زیستی یکی از گزینه های بهبود وضعیت انرژی و کاهش آلودگی گازهای گلخانه ای، خصوصاً دی اکسید کربن می باشد. این مواد به دلیل تجدیدپذیری، وفور و دسترسی آسان می توانند به عنوان ماده اولیه مناسب برای تولید زیست سوخت به کار روند. بیواتانول یک سوخت زیستی تجدیدپذیر، بدون اثر آلایندگی بر آب های زیر زمینی و سطحی، غیر سمی، فاقد اثرات سرطان زایی و دیگر خواص زیان آور برای سلامت انسان می باشد. ملاس یکی از فراوان ترین و ارزان ترین منابع کربن در دسترس و قابل استفاده برای تولید بیواتانول در سطح تجاری می باشد. در این تحقیق سیر مصرف انرژی و بهره وری انرژی چرخه تولید بیواتانول از ملاس نیشکر در واحد الکل کشت و صنعت دعبل خزایی واقع در استان خوزستان ارزیابی شد. کارایی انرژی، افزوده ی خالص انرژی و بهره وری انرژی به عنوان شاخص های مورد استفاده در مدیریت انرژی بودند. سیستم مورد ارزیابی شامل تولید نیشکر، فرآوری نیشکر (تولید ملاس) و فرآیند تبدیل ملاس به بیواتانول بود. کل انرژی نهاده برای تولید یک تن نیشکر 68/500 مگاژول محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد حدود 48 درصد انرژی های ورودی در این بخش به صورت مستقیم و 52 درصد به صورت غیر مستقیم است. سوخت با 66/32 درصد، پس از آن کود نیتروژن با 31/28 درصد و الکتریسیته با 03/15 درصد پر مصرف ترین نهاده ها در تولید نیشکر معرفی شد. بهره وری انرژی و کارایی انرژی در مزارع پلنت به ترتیب 61/1 کیلوگرم بر مگاژول و 24/1، در مزارع راتون 23/2 کیلوگرم بر مگاژول و 8/2 و در کل مزارع 78/1 کیلوگرم بر مگاژول و 14/2 می باشد. برای تولید ملاس از یک تن نیشکر در مجموع 26/138 مگاژول انرژی صرف شده است. در این بخش گاز مصرفی به عنوان سوخت بویلر پر مصرف ترین نهاده با مصرف 73/78 درصد انرژی ورودی معرفی شد. الکتریسیته مصرف شده در فرآیند و پس از آن گاز مصرفی بویلر به ترتیب پر مصرف ترین نهاده ها در تولید بیواتانول از ملاس بودند. 7/277 لیتر اتانول از یک تن ملاس یا 1/11 لیتر از یک تن نیشکر تولید می شود. بررسی نتایج بدست آمده از تحقیق، نشان می دهد مجموع انرژی ورودی در تولید بیواتانول 16/16 مگاژول بر لیتر می-باشد. از این مقدار 16/15 درصد معادل 45/2 مگاژول بر لیتر مربوط به تولید نیشکر در بخش کشاورزی، 88/61 درصد معادل 0/10 مگاژول بر لیتر مربوط به تولید ملاس در کارخانه شکر و 96/22 درصد معادل 71/3 مگاژول بر لیتر مربوط به تولید بیواتانول در کارخانه الکل است. کارایی انرژی 27/1، افزوده ی خالص انرژی 4/4 مگاژول و بهره وری انرژی 062/0 لیتر بر مگاژول محاسبه شد. محاسبات نشان می دهد در صورت استفاده از باگاس نیشکر در کارخانه شکر و استیلیج در کارخانه الکل به عنوان منبع انرژی داخلی، افزوده ی خالص انرژی سیستم به 02/22 افزایش می یابد.
بهرام صباحی هوشنگ بهرامی
بیواتانول یکی از مهمترین سوخت های تجدید پذیر و پاک است که امروزه در نواحی متعددی از جهان به صورت ترکیب با سوخت های فسیلی و یا به صورت خالص در موتورهای احتراق داخلی استفاده می شود. در این تحقیق تاثیر مخلوط های مختلف بیواتانول بنزین بدون سرب بر مشخصه های عملکردی یک موتور چهار سیلندر، چهار زمانه، اشتعال جرقه ای با سیستم سوخت رسانی کاربراتوری بررسی شد. هدف اصلی در این تحقیق تعیین مشخصه های عملکردی موتور با استفاده از مخلوط های بیواتانول– بنزین بدون سرب در بارها و سرعت های مختلف موتور و بدست آوردن نسبت مخلوط بهینه بیواتانول با بنزین بوده است. بدین منظور بیواتانول در نسبت های 0، 10، 20، 30، 40 و 50 درصد حجمی با بنزین بدون سرب مخلوط گردید و در شش سرعت موتور(2000، 2500، 3000، 3500، 4000 و 4500 دور در دقیقه) با سه تکرار آزمایش شد. تمامی آزمایش ها در 50 درصد باز بودن دریچه گاز صورت گرفت. مشخصه های عملکردی موتور برای مخلوط های مختلف نسبت به بنزین بدون سرب مقایسه شد. نتایج آزمون عملکردی نشان داد که اضافه کردن بیواتانول به بنزین بدون سرب، گشتاور ترمزی، توان ترمزی، مصرف سوخت ویژه و بازده حرارتی را به طور معنی داری افزایش می-دهد. در مقایسه با 0e بیشترین افزایش در گشتاور و توان ترمزی برای سوخت 10e و در سرعت 4000 دور در دقیقه با 3/18% مشاهده شد. حداقل مصرف سوخت ویژه ترمزی موتور نیز در سرعت های پایین موتور برای 0e و در سرعت های بالا برای 10e بدست آمد. همچنین بیشترین افزایش در بازده حرارتی ترمزی در سرعت 4500 دور در دقیقه برای 20e با 39/16% بدست آمد. در این پژوهش مشخص شد که اضافه کردن 10 درصد حجمی بیواتانول به بنزین بهترین نتیجه را روی مشخصه های عملکردی موتور دارد.
داود باولی بهمیی هوشنگ بهرامی
افزایش مصرف سرانه گوشت قرمز در دهه های اخیر باعث شد که تولید گوشت به روش های سنتی و پرورش گاو های گوشتی در چراگاه ها دیگر جوابگوی نیاز مصرف بشر نباشد. از این رو واحد های صنعتی تولید گوشت که در آن هادام ها با جیره های پر انرژی و دانه های غلات تغذیه می شوند گسترش یافتند. در کنار تولید گوشت در این واحدها مقدار زیادی کود های دامی نیز تولید می شود که علاوه بر پتانسیل آلایندگی دارای مقدار زیادی مواد مغذی قابل برگرداندن به چرخه ی استفاده ی گیاهان و امکان بازیافت انرژی به شکل بیوگاز هستند.در این پژوهش روش های متفاوت در مدیریت پسماند صنایع دامداری پرورش گاو گوشتی واقع در شهرک آب مهک از توابع شهرستان بهبهان مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی سیستم ها شامل بررسی روش های جمع آوری، فرآوری و روش های ذخیره پسماند تا زمان پخش در مزرعهمی باشد. روش های جمع آوری پسماند از کف شامل جمع کردن روزانه ی کود توسط کارگر از روی کف بتونی، ریختن کاه در روی کف و جمع آوری روزانه ی کود آمیخته با کاه توسط کارگر و استفاده از کف مشبک است. روش های فرآوری شامل کمپوست به روش ویندرو، کمپوست در محفظه و هضم بی هوازی پسماند بود. روش های ذخیره شامل ذخیره ی در انبار کود مایع و ذخیره در انبار کود جامد بود. برای ارزیابی سیستم ها از معیارهای ارزش افزوده اقتصادی، افزوده خالص انرژی و انتشار گاز های گلخانه ای استفاده گردید. از نرم افزار expert choice 2000 برای تحلیل نتایج استفاده شد. وزن های به دست آمده برای انرژی، محیط زیست و اقتصاد توسط نرم افزار expert choice 2000 به ترتیب 055/0، 173/0 و 772/0 بود. سیستم ها از نظر مقدار هر یک از معیار های ارزیابی (ارزش افزوده اقتصادی، افزوده خالص انرژی و معادل دی اکسید کربن تولیدی) در آن ها و وزن داده شده به هر معیار توسط نرم افزار مورد بررسی قرار گرفته و به هر سیستم عددی به صورت درصد داده شد که اولویت آن سیستم در بین دیگر سیستم ها را نشان می داد. بر اساس درصد های به دست آمده،در واحد های دامداری 100 راسی، سیستمی که در آن کود از روی کف سیمانی دامداری توسط کارگر به صورت روزانه جمع آوری می شد و برای استحصال بیوگاز در هاضم بی هوازی قرار می گرفت و پس از هضم تا زمان پخش در مزرعه در انبار کود آبکی ذخیره می شد با 4/14 درصد از اولویت بیشتری نسبت به سایر سیستم ها برای انتخاب برخوردارشد. و سیستمی که در آن کود جمع شده همراه با بستر کاهی جهت کمپوست شدن در محفظه های چوبی قرار می گرفت با 8/3 درصد نسبت به سایر سیستم ها از کمترین درصد برخوردار گردید.در واحد های 200 و 300 راسی، سیستمی که در آن کود از روی کف سیمانی توسط کارگر جمع آوری شده و در محفظه های چوبی جهت کمپوست شدن قرار می گرفت به ترتیب با درصد های 2/15 و 6/15 برای واحد های 100 و 200 راسی نسبت به سایر سیستم ها از اولویت بیشتری برای انتخاب برخوردار شد و سیستمی که در آن کود همراه با بستر کاهی توسط کارگر جمع آوری شده و به صورت جامد انبار می شد به ترتیب با درصد های 1/3 و 8/2 برای واحد های 200 و 300 راسی از کمترین اولویت جهت انتخاب رخوردار شد. بر اساس نتایج به دست آمده سیستم های بازیافت کننده انرژی از طریق استحصال بیوگاز به وسیله هضم بی هوازی در اولویت بالاتری نسبت به سیستم های استفاده کننده از بستر کاهی جهت انتخاب برخوردارند.
محمد علی ابراهیمی نیک محمدجواد شیخ داودی
باگاس نیشکر یکی از عمدهترین منابع ضایعات کشاورزی استان خوزستان است. با هدف تولید هیدروژن، گازیفیکاسیون آب فوقبحرانی این ماده لیگنوسلولزی در یک رآکتور ناپیوسته در فشار 25 مگاپاسکال مورد مطالعه قرارگرفت. تاثیر دمای واکنش (800-400 °c)، زمان ماند (285-15 دقیقه) و کاتالیزور (5 نوع نمک قلیا، رانینیکل و کربن فعال) بر میزان، ترکیب و ارزش حرارتی گاز تولیدی، بازده گازیفیکاسیون کربن و بازده گازیفیکاسیون هیدروژن مورد بررسی قرار گرفت. نسبت ماده خام به کاتالیزور برابر با 2 و میزان ماده جامد برابر 9% برای تمامی آزمایشها ثابت بود. آنالیز گازهای تولیدی توسط دو دستگاه گازکروماتوگراف صورت گرفت. نتایج آنالیزها نشان داد که واکنشپذیری باگاس نیشکر در دمای پایین - اما فوقبحرانی- کم است. در دمای 400 درجه سانتیگراد، درصد هیدروژن و متان کم بود و افزایش زمان ماند تا 285 دقیقه نیز تاثیری بر مقدار آن نداشت. بااینحال، بازده گازیفیکاسیون کربن از 7/13% در 15 دقیقه به 7/22% در 285 دقیقه رسید. درمقابل، میزان منوکسیدکربن با افزایش زمان ماند کاهش یافت بهطوریکه با افزایش زمان ماند تا 105 دقیقه، اثری از آن در گاز تولیدی وجود نداشت. تمامی کاتالیزورهای قلیایی باعث افزایش معنیدار هیدروژن تولیدی و کاهش منوکسیدکربن شدند. ترتیب اثرگذاری کاتالیزورها به نفع تشکیل گاز هیدروژن بهصورت بهدست آمد؛ koh > naoh = k2co3 > khco3 > nahco3 > activated carbon. کاربرد رانینیکل باعث افزایش 17 برابری تولید متان شد. میزان هیدروژن با افزایش دمای واکنش زیادتر شد بهطوریکه بدون حضور کاتالیزور، بازده گازیفیکاسیون هیدروژن از 45/21% در دمای 500 درجه سانتیگراد به 155% در دمای 800 درجه سانتیگراد رسید. بیشترین میزان هیدروژن تولیدی (6/75 مول بر کیلوگرم) در دمای 800 درجه سانتیگراد و با حضور کاتالیزور هیدروکسیدپتاسیم بهدست آمد. گازیفیکاسیون کامل باگاس نیشکر در همین شرایط رخ داد. بدون کاتالیزور، بیشترین بازده گازیفیکاسیون کربن در دمای 800 درجه سانتیگراد به میزان 91% حاصل شد. براساس نتایج بهدست آمده از آزمایشها، پتانسیل تولید هیدروژن از باگاس نیشکر استان خوزستان 470 میلیون مترمکعب نرمال در سال محاسبه گردید.
سحر راهی هوشنگ بهرامی
هدف اصلی از روش های پیش خنک کردن کاهش گرمای مزرعه محصول در طی 24 ساعت پس از برداشت تا سطح مطلوب می باشد که این امر کیفیت محصول را حفظ کرده و رضایت مندی مصرف کنندگان را تضمین می نماید. خنک سازی خلائی به عنوان سریع ترین روش خنک سازی تبخیری برای هر محصولی که دارای رطوبت آزاد است، شناخته شده است. در این مطالعه آزمایشات برای ارزیابی تأثیر فشار محفظه ی خلاء سه سطح 7/0، 1 و 5/1 کیلوپاسکال، وزن در دو سطح 100±300 و 100±900 و دمای اولیه در سه سطح 20، 30 و 40 درجه سلسیوس بر کاهش دمای سطح و مرکز، ضریب خنک سازی، فاکتور تأخیر، زمان خنک سازی و جرم از دست رفته برای خنک سازی کلم پیچ انجام شد. با استفاده از دستگاه آون دمای کلم ها به دماهای مقصود نزدیک شد تا دمای کل محصول یکنواخت و نزدیک به دمای مزرعه باشد. سپس نمونه ها به دستگاه خنک کن منتقل شده و داده برداری در فواصل زمانی 4 دقیقه ای تا زمانیکه دمای نمونه ها به دمای از قبل تعیین شده نزدیک شد ادامه یافت. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد در بین سه سطح فشار هرچه فشار ثابت شده نهایی در محفظه بیشتر، دمای اولیه ی کلم ها بیشتر و کلم ها سنگین تر باشند زمان خنک سازی بیشتر، ضریب خنک سازی کمتر و فاکتور تأخیر به طور ناپیوسته افزایش می یابد، هم چنین هر چه زمان بیشتری سپری شود کلم ها رطوبت بیشتری از دست می دهند. یکی از معایب روش خنک کردن خلاء از دست دادن رطوبت محصولات می باشد، بنابر نتایج این تحقیق با انتخاب فشار 7/0 کیلوپاسکال به عنوان فشار ثابت شده نهایی برای مخزن میزان جرم از دست رفته کمتری وجود خواهد داشت. در حقیقت درصد حاصل شده از محصول و جرم از دست رفته به طور معناداری با تنظیم فشار بهبود بخشیده شد. تأثیر فشار بر خنک سازی محصول کلم بسیار بارزتر از اثرات دو فاکتور دیگر (دما و وزن) بوده است. بنابراین براساس نتایج به دست آمده می توان امیدوار بود که استفاده از روش خنک سازی خلائی به عنوان یک تکنیک نوین پس از برداشت بتواند در حفظ کیفیت و تازگی محصولات کشاورزی موثر باشد.
سعیده محمدی فرانی هوشنگ بهرامی
امروزه یکی از مهم ترین بحث های مطرح شده در توسعه کشاورزی پایدار، مقدار محصول تولیدی به ازای مقدار انرژی مصرفی است. استفاده موثر از انرژی در بخش کشاورزی نقش اساسی در پایداری تولید، بهینه سازی اقتصادی سیستم، حفظ ذخایر سوخت های فسیلی و کاهش آلودگی هوا دارد. کشت گلخانه ای که در سال های اخیر رشد شایان توجهی داشته است، به دلیل ماهیت تولید در خارج فصل، دارای مصرف بالای انرژی می باشد. استان اصفهان یکی از مهمترین مناطق تولید محصولات گلخانه ای در ایران است که جمعاً دارای 5/811 هکتار گلخانه تولید سبزی، صیفی و گل و گیاه زینتی می باشد و متوسط تولید سالیانه محصول فلفل گلخانه ای در آن برابر با 750 تن است. نهاده های مورد بررسی در این مطالعه شامل کود شیمیایی، کود دامی، بذر، سموم شیمیایی، ماشین، سوخت، الکتریسیته، نیروی انسانی و آب می باشند. هم چنین میزان عملکرد محصول به عنوان خروجی در نظر گرفته شد. با توجه به نیاز به حداقل تعداد واحد ها در روش تحلیل پوششی داده ها، 30 گلخانه انتخاب شده و داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه حضوری جمع آوری شد. نتایج نشان داد که کل میزان انرژی مصرفی در تولید فلفل دلمه ای گلخانه ای برابر با 218/12972 گیگاژول بر هکتار بوده و نهاده سوخت با 52/97 درصد، بیش ترین میزان مصرف انرژی را به خود اختصاص می داد. بازده انرژی، بهره وری انرژی، انرژی ویژه و افزوده خالص انرژی به ترتیب برابر با 007/0، 9 کیلو گرم بر گیگاژول، 1111/0 گیگا ژول بر کیلوگرم و 258/12879- گیگا ژول بر هکتار محاسبه شد. سهم انرژی مستقیم و غیر مستقیم به ترتیب برابر با 133/12895 و 85/770 گیگا ژول بر هکتار بود. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (dea) در دو مدل بازگشت به مقیاس ثابت و متغیر ورودی محور، نشان داد که تعداد واحد های کارا در دو مدل به ترتیب برابر با 14 و 20 بود. میانگین کارایی فنی، کارایی فنی خالص و کارایی مقیاس به ترتیب برابر با 88/0، 97/0 و 90/0. بود. همچنین نتایج نشان داد که با رعایت توصیه های این روش می توان با ثابت نگه داشتن سطح انرژی خروجی، به میزان 11750/884 گیگاژول بر هکتار در میزان انرژی ورودی صرفه جویی کرد.
ندا بهرامی بوانی هوشنگ بهرامی
امروزه یکی از مهمترین بحثهای مطرح شده در توسعه کشاورزی پایدار، استفاده صحیح و کارا از منابع آب و سایر نهادههای کشاورزی به منظور افزایش تولید محصولات کشاورزی است. استفاده از سامانه های آبیاری نوین و مدرن به جای سامانه های سنتی می تواند به عنوان گامی موثر در صرفه جویی آب و همچنین مدیریت انرژی برای استحصال، آبرسانی و آبیاری محسوب شود. این مطالعه در منطقه شمال اهواز در سه مزرعه با مساحت 42 هکتار که دارای سامانه آبیاری بارانی و دو مزرعه دیگر با مساحتهای 33 و 45 هکتار مجهز به سامانه آبیاری سطحی در سال زراعی 1392-1391 انجام شد. نهادههای مورد بررسی در این مطالعه شامل کودشیمیایی، بذر، سموم شیمیایی، ماشین، سوخت، الکتریسیته، نیروی انسانی و آب بودند. میزان عملکرد محصول به عنوان خروجی در نظر گرفته شد. بخشی از دادهها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه حضوری و بخش دیگر از طریق دادهبرداری عملی از مزارع بدست آمده است. نتایج نشان داد که کل انرژی مصرفی در تولید گندم و انرژی خروجی در مزرعه سامانه آبیاری بارانی به ترتیب برابر با 03/46150 مگاژول بر هکتار و 27930 مگاژول بر هکتار ، در مزرعه 33 هکتاری سامانه آبیاری سطحی به ترتیب برابر با 97/48359 مگاژول بر هکتار و 32340 مگاژول بر هکتار و در مزرعه45 هکتاری سامانه آبیاری سطحی 62/49905 مگاژول بر هکتار و 32340 مگاژول بر هکتار محاسبه گردید. بالاترین میزان مصرف انرژی مربوط به عملیات آبیاری میباشد که در مزرعه سامانه بارانی به میزان 24/15334 مگاژول بر هکتار معادل 24/33 درصد، در مزرعه 33 هکتاری سامانه آبیاری سطحی به میزان 18/17544 مگاژول بر هکتار معادل 29/36 درصد و در مزرعه 45 هکتاری سامانه آبیاری سطحی به میزان 83/19089 مگاژول بر هکتار معادل 21/35 درصد را به خود اختصاص داده است. شاخصهای بهرهوری آب، بهرهوری جزئی انرژی و کاربرد آب در مزرعه سامانه بارانی به ترتیب برابر با 665/0 کیلوگرم بر متر مکعب، 45/2 کیلوگرم بر کیلووات ساعت و 14/2857 مترمکعب بر هکتار در مزرعه 45 هکتاری به ترتیب برابر با 22/0 کیلوگرم بر متر مکعب، 76/4 کیلوگرم بر کیلووات ساعت و 10091 مترمکعب بر هکتار و در مزرعه 33 هکتاری به ترتیب برابر با 28/0 کیلوگرم بر متر مکعب، 88/2 کیلوگرم بر کیلووات ساعت و 7750 مترمکعب بر هکتار برآورد گردید. میزان تلفات انرژی مصرفی آبیاری در سامانه بارانی به میزان 01/2587 مگاژول بر هکتار معادل 8/16 درصد، در سامانه آبیاری سطحی مزرعه 33 هکتاری به میزان 86/4281 مگاژول بر هکتار معادل 4/24 درصد و در سامانه آبیاری سطحی مزرعه 45 هکتاری به میزان 78/6386 مگاژول بر هکتار معادل 45/33 درصد برآورد شدند.
نواب کاظمی هوشنگ بهرامی
در مسیر توسعۀ کشاورزی پایدار، نقش مکانیزاسیون و مدیریت ماشینهای کشاورزی بسیار برجسته است. برای کمک به تصمیم گیری صحیح در رابطه با انتخاب مناسب تراکتور ـ ادوات برای افزایش بازده عملی تراکتور و بهینه شدن مصرف انرژی، شناخت از شاخص بازده انرژی کل(oee) تراکتور – ادوات بسیار ضروری است، به همین دلیل نقش عوامل مدیریتی در شرایط مزرعه ای بر شاخص oeeو پارامترهای عملیاتی تراکتور –خاک ورز مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق ترکیب مختلفی از چهار عامل مهم مدیریتی شامل، سنگین سازی- انتخاب وضعیت محور محرک– انتخاب دور موتور و دنده- محدوده رطوبتی(۱۸-۱۲٪ و ۲۴-۱۸٪)، در دو سطح کار شخم شده با دیسک سنگین و شخم نشده به صورت طرح فاکتوریل خرد شده اجرا گردید. اثرات این عوامل بر بازده انرژی کل و پارامترهای عملیاتی و هم چنین مقایسه سطوح کاری با تجزیه مرکب، anovaو post anova بررسی شد. سپس مطالعه روابط پارامترهای عملیاتی بر شاخص oee، از طریق تجزیه رگرسیونی و تجزیه علیت انجام گردید. از آنجا که ماهیت این روش ها به ویژه تجزیه علیت مبتنی بر تعداد زیاد نمونه برداری بوده، نیاز است که هم زمان با اجرای عملیات به طور پیوسته اقدام به اندازه گیری شود لذا تراکتور mf399-4wd به سامانه جمع آوری داده (das) با قابلیت نمایش و ذخیره 1000 داده در ثانیه تجهیز شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از آن است که در دو سطح کار شخم شده و شخم نشده اثر وضعیت محور محرک و دنده بسیار معنی دار است و اثر سنگین سازی فقط در سطح شخم نشده معنی دار بود. در مجموع بازده انرژی کل به دست آمده برای 32 ترکیب تیماری شامل کم ترین مقدار یعنی ۴۳/۷ ٪ مربوط به تیمار (سطح شخم شده-دوچرخ محرک با سنگین کننده و دنده سبکتر) بوده و بالاترین بازده با ۱۶/۱۸ ٪ مربوط به (سطح شخم نشده- چهارچرخ محرک با سنگین کننده) است. نتایج تجزیه علیت نیز سه پارامتر درصد لغزش چرخ های عقب(asrw) ، مصرف سوخت (fc) و درصدی از توان کششی معادل پی تی او(peq) را به عنوان اثر گذارترین متغیرها بر بازده انرژی کل معرفی می کند و بر اساس این سه متغیر دو مدل رگرسیونی چندگانه به تفکیک هر سطح کار ارایه گردید.
ایشام الزعبی هوشنگ بهرامی
بوسیله مدیریت صحیح ادوات کشاورزی می توان عملیات مزرعه ای را در زمان کوتاهترو با دقت بیشتری انجام داد. به منظور مقایسه اثر روش های تهیه زمین و ناهمواری زمین، نوع کارنده و سرعت پیشروی آن بر دقت کشت ذرت، تحقیقی انجام گرفت. این تحقیق به صورت نوارهای یک بار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجراء شد. کرت های اصلی روش های مختلف خاک ورزی شامل: گاوآهن برگردان دار+ دو بار دیسک+ ماله (t1)، گاوآهن برگردان دار + دوبار دیسک (t2) و گاوآهن برگردان دار+ یک بار دیسک (t3) و کرت های فرعی نوع کارنده شامل: کارنده نئوماتیک (p1) و کارنده مکانیکی (p2) و کرت های فرعی فرعی سرعت پیشروی کارنده شامل: 4 کیلومتر در ساعت (s1)، 5/5 کیلومتر در ساعت (s2) و 7 کیلومتر در ساعت (s3) بود. پارامترهای محاسبه شده شامل میانگین فاصله کاشت، انحراف معیار فاصله دانه ها، شاخص نکاشت، تک کاشت، کاشت چندتایی و پراکنش طولی دانه ها بودند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که میزان ناهمواری زمین و تعداد دیسک زنی و نوع ردیف کار تأثیری بر هیچ کدام از شاخص های مرتبط با دقت کشت نداشتند ولی سرعت پیشروی ردیف کار و همچنین اثر متقابل آن با نوع ردیف کار بر تمامی شاخص ها موثر بودند. مقایسه میانگین ها نشان داد که مناسب ترین سرعت پیشروی ردیف کار، 5/5 کیلومتر بر ساعت تشخیص داده شد. در سرعت های پیشروی بالا (7 کیلومتر بر ساعت)، میزان میانگین فاصله دانه ها، انحراف معیار فاصله ها و شاخص نکاشت به طور معنی داری افزایش و شاخص تک کاشت، چندکاشتی و دقت کاشت نیز به طور معنی داری کاهش یافت. از نظر شاخص تک کاشت، ردیف کار نئوماتیک نسبت به نوع مکانیکی حساسیت بیشتری داشت و نیاز به درگیری بیشتر چرخ ها با خاک به منظور بالا بردن این شاخص محسوس بود.
اسماعیل غلامی قالوندی هوشنگ بهرامی
امروزه در کشت گیاهان ردیفی عواملی همچون قیمت بالای بذور اصلاح شده، نیاز محصول به فاصله دقیق بین بوته ها و هزینه های بالای کارگری تنک کردن لزوم آزمایش کارنده ها را ایجاب می کند. در این تحقیق عملکرد دو ردیف کار نیوماتیک تراشکده و یونیسم در منطقه اهواز در شرایط مزرعه ای کنترل شده و مزرعه ای مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. عامل های مستقل مورد بررسی در شرایط مزرعه ای کنترل شده و مزرعه ای عبارت بود از: 1-نوع ردیف کار(یونیسم و تراشکده) 2- سرعت پیشروی بذرکار در سه سطح(3، 6، 9) کیلومتر در ساعت 3-فاصله کاشت بین بذور در سه سطح(15، 20، 25)سانتی متر. بذر مورد آزمایش بذر ذرت و برای اجرای آزمایش از طرح فاکتوریل اسپلیت پلات در سه تکرار با 18 تیمار استفاده گردید. در شرایط مزرعه ای کنترل شده صفات مورد بررسی شامل شاخص چندکاشت، نکاشت، کیفیت تغذیه و دقت کاشت بودند. در شرایط مزرعه ای صفات مورد بررسی عبارت بود از بازده مزرعه ای، ظرفیت مزرعه ای، شاخص چندکاشت، نکاشت، کیفیت تغذیه، دقت، ضریب یکنواختی(افقی، عمودی) بذرها حول فاصله تنطیمی، ضریب پراکندگی جانبی بذرها از میانگین و درصد سبز شدن. در شرایط مزرعه ای کنترل شده، نتایج نشان داد، که فاکتور نوع ردیف کار بر شاخص چندکاشت و دقت، تأثیر معنی دار در سطح احتمال 5% داشته است. ردیف کار تراشکده به دلیل شاخص چندکاشت کمتر و دقت بیشتر نسبت به ردیف کار یونیسم ارجحیت دارد. اثر متقابل نوع ردیف کار و سرعت پیشروی بر شاخص چندکاشت و نکاشت اثر معنی داری در سطح احتمال 5% داشت. با افزایش سرعت پیشروی در هر دو کارنده در سطح احتمال 1% شاخص چندکاشت کاهش و نکاشت افزایش یافت. همچنین با افزایش فاصله کاشت در هر دو کارنده، در سطح احتمال 1% شاخص دقت افزایش یافت. نتایج آزمایش های مزرعه ای نشان داد، که ردیف کار تراشکده دارای شاخص چند کاشت کمتر، دقت بیشتر، یکنواختی توزیع عمودی بیشتر و پراکندگی جانبی بذر بیشتر در سطح احتمال 5% نسبت به ردیف کار یونیسم بود. همچنین اثر متقابل نوع ردیف کار و سرعت پیشروی برشاخص چندکاشت و نکاشت اثر معنی داری در سطح احتمال 5% داشت. در هر دو کارنده افزایش سرعت پیشروی در سطح احتمال 1% باعث افزایش ظرفیت مزرعه ای و شاخص نکاشت، همچنین باعث کاهش بازده مزرعه ای، شاخص چندکاشت، دقت، یکنواختی عمودی بذر حول فاصله تنظیمی و درصد سبز شدن شد. همچنین سرعت پیشروی بر شاخص کیفیت تغذیه و یکنواختی توزیع افقی بذر و پراکندگی جانبی بذر ازمیانگین تأثیر معنی داری داشت. فاصله کاشت بر روی شاخص چندکاشت، نکاشت، کیفیت تغدیه و دقت، تاثیر معنی داری داشت. در نهایت با توجه به نتایج برای هر دو ردیف کار بهترین فاصله کاشت 20 سانی متر و بهترین سرعت پیشروی 6 کیلومتر در ساعت بدست آمد و ردیف کار تراشکده در شرایط مزرعه ای کنترل شده و مزرعه ای نسبت به ردیف کار یونیسم برتری نسبی داشت.
حجت الله تقی پور جاوی هوشنگ بهرامی
بررسی شاخص¬های اقتصادی انرژی به عنوان دو رکن اساسی پایداری سیستم های زراعی همیشه مورد توجه بوده است. با وجود مطالعات مناسبی که در زمینه بررسی چرخه تولید و مصرف انرژی اکثر محصولات کشاورزی صورت پذیرفته، به نظر می¬رسد مطالعه جامعی که سیکل زراعی رشد یونجه طی سال¬های مختلف در آن بررسی شده باشد صورت نپذیرفته است. همچنین با توجه به اهمیت روز افزون سیستم های نوین آبیاری لازم است تاثیر این سیستم ها بر الگوی بهره¬وری انرژی و اقتصادی مزارع به صورت جامع¬تری بررسی گردد. در این مطالعه وضعیت اقتصادی-انرژی تولید یونجه در منطقه دشت خانمیرزا طی سیکل رویشی چند ساله این گیاه به صورت جداگانه بررسی گردید. داده ها از طریق پرسشنامه¬هایی که به صورت حضوری تکمیل شدند به دست آمد. نتایج مطالعه نشان داد که سال اول زراعی، تولید یونجه از نظر شاخص های انرژی اقتصادی نامطلوب و ضعیف می¬باشد. به طور میانگین در منطقه برای کشت یونجه تحت سیستم آبیاری غرقابی mj/ha6/62527 و در سیستم آبیاری بارانی mj/ha 2/46848 انرژی مصرف می¬گردد. میزان شاخص نسبت انرژی در مزارع مذکور به ترتیب برابر 90/3 و 06/5 به دست آمد. به طور کلی میزان مصرف اکثر نهاده¬های انرژی در سیستم آبیاری غرقابی نسبت به سیستم آبیاری بارانی به شکل معنی¬داری بیشتر بود اما عملکرد انرژی خروجی سیستم غرقابی نیز به شکل معنی¬داری بیشتر می¬باشد. میزان کل انرژی خروجی طی سال¬های دوم نسبت به سال اول زراعی افزایش و طی سال¬های بعد دوباره روند کاهشی نشان داد. به جز شاخص اقتصادی درآمد کل که در سیستم غرقابی (00/89985 هزار ریال) نسبت به سیستم بارانی (17/87529 هزار ریال) بیشتر می بود، سایر شاخص¬های اقتصادی (هزینه کل، سود خالص و کارایی اقتصادی) در سیستم بارانی مطلوب تر بودند. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که حساسیت تولید یونجه در منطقه به نهاده های انرژی کود شیمیایی شامل ازت، فسفر و پتاسیم در هر دو سیستم آبیاری بالا می باشد. نتایج این مطالعه پیشنهاد می¬کند که به دلیل کارایی مصرف آب، اقتصادی و انرژی بالاتر در سیستم بارانی، این سیستم جایگزین سیستم های آبیاری غرقابی گردند. همچنین افزایش مصرف نهاده انرژی کود فسفر و کود پتاسیم در هر دو سیستم زراعی جهت افزایش عملکرد انرژی مزارع توصیه می¬گردد.
تیمور سلیمانی بابا کوسه هوشنگ بهرامی
عملیات خاک ورزی بخش غیر قابل تفکیک در سیستم تولید محصولات زراعی می باشد. هدف از این گونه عملیات زراعی تاثیرگذاری بر روی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک به گونه ای است که شرایط بهینه برای جوانه زنی و توسعه ریشه و رشد گیاه فراهم گردد. علاوه بر موارد مذکور بایستی با هدف حفاظت خاک (بخصوص در زراعت دیم) و توسعه آن برای رشد گیاه جهت عملکرد بیشتر در دراز مدت باشد. تحقیق حاضر در سال زراعی 92-1391 به منظور بررسی تاثیر روش های مختلف خاک ورزی و میزان مصرف کود فسفر بر هزینه ها و عملکرد جو دیم در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سرارود واقع در شهر 17 کیلو متری کرمانشاه، به صورت کرت های خرد شده (اسپلیت پلات) و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار در سه تکرار به مدت یک سال زراعی در زمینی که سال قبل زیر کشت یکنواخت علوفه بوده، اجرا شد. کرت های اصلی شامل چهار سطح خاک ورزی به صورت شخم توسط گاوآهن قلمی ( o1 )، شخم توسط گاوآهن بدون صفحه برگردان + استفاده از سیکلو تیلر ( پاورهارو ) ( o2 )، استفاده از پنجه غازی ( o3 ) و بدون عملیات خاک ورزی ( o4 ) و کرت های فرعی شامل: صفر کیلوگرم کود فسفر در هکتار( p1 )، 15 کیلوگرم کود فسفر در هکتار(p2 )، 30 کیلوگرم کود فسفر در هکتار( p3) انتخاب شد. آزمایش توسط بذرکار هاسیا کشت گردید. ابعاد کرت های اصلی ( خاک ورزی ) m30m×15 و ابعاد کرت های فرعی m30m×5 در نظر گرفته شد. براساس تجزیه آماری بیشترین عملکر دانه مربوط به تیمار o2+p3با میانگین عملکرد 3376 کیلو گرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که تفاوت بین روش های خاک ورزی از نظر عملکرد دانه، تعداد دانه در خوشه و شاخص برداشت در سطح 5% معنی دار بود. همچنین تفاوت بین روش های خاک ورزی از نظرتعداد خوشه در متر مربع و وزن هزاردانه در سطح احتمال 1% معنی دار بود. تاثیر کود فسفر بر عملکرد بیولوژیک در سطح 5% معنی دار بود. در محاسبه هزینه های اقتصادی نیز، نتایج نشان داد که هزینه ی کاشت در روش بی خاک ورزی و کم خاک ورزی، یک سوم تا یک چهارم روش متداول است. طبق نتایج برای کشت جو در استان کرمانشاه، روش های خاک ورزی کمینه و بی خاک ورزی نسبت به روش متداول و خاک ورزی سنگین مناسب تر می باشد.
آسو مسماری هوشنگ بهرامی
روش کار بدین شرح بود که ابتدا از طریق مشاهدات میدانی و مطالعات دفترچه راهنماهای موجود، کلیه ی مصرف کننده های انرژی شناسایی شد. سپس از طرق مختلف بسته به انرژی مصرفی در هر مصرف کننده، میزان مصرف انرژی در هر کدام اندازه گیری شد. با در دست داشتن مصرف انرژی در کلیه ی واحدها، انرژی لازم برای ساخت هر کیلوگرم محصول چوب-پلاستیک محاسبه گردید. کل انرژی مصرفی برای ساخت هر کیلوگرم محصول چوب-پلاستیک برابر (mj/kg) 975/9 می باشد که از این مقدار 06/20% معادل (mj/kg) 001/2 مربوط به نهاده های مستقیم انرژی و 94/79% معادل (mj/kg) 974/7 مربوط به نهاده های غیرمستقیم انرژی است. پس از ارزیابی انرژی خط تولید مورد تحقیق، کارایی بعضی از واحدهای پرمصرف مدنظر قرار گرفت؛ در این زمینه با مواردی برخورد شد که حاکی از اتلاف انرژی در بعضی از واحدها بود. لذا با تحقیق و مطالعه در مورد هرکدام، راهکارهایی جهت بهبود کارایی انرژی در این واحدها ارائه شد. از جمله راهکارهایی که ارائه شد می توان به جایگزینی درایر چیپسی با درایر پودریِ چوب، جایگزین نمودن پلی اتیلن ضایعاتی و یا جایگزین نمودن پلی اتیلن تولید شده با فن آوری جدید به جای پلی اتیلن مورد استفاده، استفاده از چیلر جذبی به جای چیلر کمپرسوری و ... اشاره نمود. هر یک از راهکارهای فوق به ترتیب به میزان 8174268 ، 6507576 ، 1519560 و 641592 مگاژول در سال باعث صرفه جویی انرژی می شوند.
مصطفی جعفرزاده هوشنگ بهرامی
بررسی شاخص های کمی و کیفی رقم پیاز تگزاس ارلی گرانو که در سه تیمار جریان هوا، دمای محفظه خشک کن و ضخامت لایه پیاز مورد بررسی قرار گرفت و تمامی تیمارها در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. در پایان شاخص های زمان خشک شدن محصول، میزان جذب رطوبت محصول پیاز خشک شده و میزان تغییرات رنگ محصول مورد بررسی قرار گرفتند.
هوشنگ بهرامی مرتضی الماسی
تردد ماشین ها بر روی خاک های زراعی در شرایط مستعد از نظر نوع بافت و مقدار رطوبت ، در درازمدت سبب سخت لایه در عمق خاک می شود. برای شکستن سخت لایه از زیرشکن استفاده می شود که نیاز به نیروی کششی زیادی دارد. به منظور بررسی مقدار نیروی کششی مورد نیاز (مقاومت کششی) برای زیرشکن بر مبنای سه عامل موثر عمق کار، فرکانس ارتعالش و زاویه تمایل تیغه بر روی خاک هایی که بافت آنها بین لای لومی و لای رسی لومی بود، آزمایش هایی انجام شد. این آزمایش ها براساس طرح آماری بلوک های کامل تصادفی در قالب آزمایش های فاکتوریل با سه تکرار اجرا گردیدند. عوامل موثر در آزمایش انجام شده عبارت بودند از زوایه تمایل تیغه (به میزان 9 و 13 درجه)، فرکانس نوسان حرکت ارتعاشی (به میزان صفر، 4/85, 3/77 و 5/82 هرتز) و عمق کار زیرشکن (به میزان 400، 600 و 800 میلی متر). سایر عوامل از جمله سرعت پیشروی تراکتور، دامنه نوسان حرکت ارتعاشی، رطوبت خاک ، شرایط زمین ثابت در نظر گرفته شده اند. نتایج آزمایش ها نشان داده اند که عوامل مورد نظر هر یک به تنهایی و همچنین در ترکیب با یکدیگر، میزان مقاومت کششی را برای زیرشکن بطور معنی داری تغییر داده اند. در این آزمایش ها مشخص گردید که افزایش زاویه تمایل از 9 به 13 درجه و همچنین افزایش عمق کار از 400 میلی متر به 600 و 800 میلی متر موجب افزایش مقاومت کششی می گردد. ارتعاش تیغه نیز می تواند بطور معنی داری سبب کاهش مقاومت کششی شود. تاثیر زیرشکنی ارتعاشی بر خواص فیزیکی خاک نیز به کمک روش آزمون (t) با مقایسه میانگین تغییرات خواص فیزیکی در لایه های مختلف خاک مورد مطالعه قرار گرفت . خواص فیزیکی مورد آزمایش خاک شامل وزن مخصوص ظاهری، مقاومت خاک در برابر نفوذ فروسنج و نفوذپذیری آب در خاک بوده اند. نتایج آزمایش ها نشان داده اند که زیرشکنی بویژه زیرشکنی ارتعاشی، موجب بهبود خواص فیزیکی خاک در لایه های بالایی عمق کار زیرشکن شده است . وزن مخصوص ظاهری خاک تا عمق 400 میلی متر بمیزان 8/45 درصد و مقاومت خاک در برابر نفوذ فروسنج تا عمق 200 میلی متر بمیزان 62/3 درصد، کاهش معنی داری داشته اند. نفوذپذیری خاک از نظر میزان سرعت نفوذ لحظه ای و سرعت نفوذ متوسط آب در خاک نیز اندازه گری شد. آزمایش ها نشان دادند که زیرشکنی بطور معنی داری موجب افزایش هر دو کمیت مذکور می شود بطوری که تاثیر زیرشکنی ارتعاشی در این مورد بیشتر بوده است . سرعت نفوذ متوسط در این حالت بمیزان 35/4 درصد افزایش نشان داده است .
شهرام کیانی مرتضی الماسی
به منظور بررسی وضعیت مکانیزاسیون کشاورزی و ارائه راهکارهای مناسب در شهرستان ایذه (بخش مرکزی) طی سالهای 1377-78 همه دهستانهای این بخش (حومه، هلایجان، سوسن و مرغا) در سطحی معادل دوازده هزار هکتار مورد مطالعه قرار گرفتند از هر دهستان با توجه به وسعت و سطح زیر کشت حدود 10 تا 17 روستا به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شد و پراکنش سطح زیر کشت و نوع محصولات و وضعیت ماشینهای کشاورزی موجود و سایر مسائل مکانیزاسیون مورد بررسی قرار گرفت . در بررسی وضعیت تراکتورها، مطالعات نشان داد که اغلب تراکتورهای موجود در شهرستان از نظر اقتصادی مستهلک و از رده خارج هستند و سطح مکانیزاسیون در شهرستان حدود 0/11 اسب بخار در هکتار است که حتی کمتر از نیروی محرکه موجود در یک کشاورزی سنتی است . درجه مکانیزاسیون اغلب عملیات کشاورزی در سطح پایینی قرار دارد. روش کاشت در اغلب مناطق غیرعلمی است و قسمت اعظمی از تکنولوژی موجود به خصوص در زمینه خاک ورزی نامناسب است . آیش در شهرستان به خوبی رعایت نمی شود. از نظر آموزش کشاورزان در حد مطلوبی نیستند. تعداد تعمیرگاهها کم و آن هم در مراکز شهر قرار دارند و دهستانهای سوسن، هلایجان و مرغا از این نظر با مشکلات زیادی روبرو هستند. با توجه به وضعیت موجود و مشکلات و تنگناها، راهکارهایی برای مکانیزاسیون شهرستان ارائه گردید و تعداد تراکتورهای و ماشینهای کشاورزی مورد نیاز با توجه به سطح و درجه مکانیزاسیون برای شهرستان برآورد شد. براساس محاسبات شهرستان ایذه (بخش مرکزی) به 632 دستگاه تراکتور (mf-285) 26 دستگاه گاوآهن قلمی و 140 دستگاه عمیق کارپرسی نیازمند است .