نام پژوهشگر: عبدالرحیم حقدادی
مرضیه ماهوکی ابراهیم محمدی
میان شعر معاصر فارسی و عربی به دلیل برخورداری از پیوند های دور و دراز تاریخی، بسترهای سیاسی و اجتماعی مشابه، نیز زمینه های فرهنگی نزدیک به هم و تأثیرپذیری از فرهنگ و ادب اروپا، شباهت های انکار ناپذیری وجود دارد. یکی از رویکردهای مشترکِ شاعران معاصر فارسی و عربی پس از انقلاب ادبی و تأثیرپذیری از فرهنگ و ادبیات اروپا، کاربرد سنت های کهن به ویژه اسطوره ها است. شاعرانِ نوپرداز در هر دو قلمرو ادبی فارسی و عربی، با بازسازی اسطوره ها و استفاده نمادین از آن ها متناسب با نیازهای بشر امروزی، به بیان مسائل جامعه ی خویش می پردازند. در شعر معاصر فارسی، اخوان ثالث به بهترین وجه از اسطوره بهره برده است. در شعر معاصر عربی، بدرشاکر السیاب نخستین شاعری است که بهره گیری از نمادهای اسطوره ای را در شعر مدرن عربی آغاز کرد. اخوان و سیاب به دلیل موقعیت متفاوت فرهنگی، فکری، جغرافیایی، در شیوه ی کاربرد اسطوره ها با یکدیگر تفاوت دارند، اما از این حیث که به طور گسترده از اسطوره در شعرشان بهره برده اند، به هم نزدیک اند. در این پژوهش، چگونگی به کار بردن نمادها و مضامین اسطوره ای در اشعار این دو شاعر، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که اخوان به خاطر آشنایی با اسطوره های کهن ایرانی و علاقه بسیاری که به فرهنگ گذشته ایران دارد، بیشتر از اسطوره های ایرانی(در قالبی نمادین) بهره برده است. او به اسطوره های بیگانه کمتر توجه کرده است. این در حالی است که بدرشاکر السیاب علاوه بر اساطیر قومی- ملی خود، در بخش قابل توجهی از اشعار اسطوره مبنایش از اساطیر و شخصیت های اساطیر یونان، بابل و چین استفاده کرده است. واژگان کلیدی: ادبیات تطبیقی، اسطوره پژوهی تطبیقی، شعر معاصر فارسی، شعر معاصر عربی، مهدی اخوان ثالث، بدرشاکر السیاب
محمدباقر تقوی زیروانی عبدالرحیم حقدادی
واقع? عاشورا، از آغاز زبان و ادبیات فارسی در شعر بیشتر شاعران ایران زمین، تجلی داشتهاست. این واقع? سترگ چنانکه بیشتر محققان اذعان دارند، حادثهای دارای ابعاد مختلف و چند وجهی به شمار میآید و شاعران فارسی زبان با رویکردهای متفاوتی به این واقع? عظیم نگریستهاند. در این بین، ابعاد تراژیک و عرفانی بیشترین بازتاب را در سیر شعر عاشورایی داشتهاند و ابعاد حماسی و پیامهای عاشورا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. امّا بعد از انقلاب اسلامی ایران، تفاوت عمدهای در نگرش شاعران بزرگ کشور به واقع? عاشورا ایجاد میشود. تقربیاً هم? ابعاد و رویکردهای واقع? عاشورا در شعر عاشورایی انقلاب تجلی مییابند. رویکرد حماسی که حلق? مفقوده در طول تاریخ شعر عاشورایی ادبیات فارسی به شمار میرفت، دراین دوره دوباره احیا میشود. ابعاد تراژدی این حادث? عظیم، با قرار گرفتن در کنار ابعاد دیگر این واقعه، از آن رکود و ایستایی که گرفتار آن شدهبود، رهایی مییابد و به جایگاه واقعی خود دست مییابد. عرفان و حماسه نیز بعد از فرسنگها فاصلهبه هم میپیوندند و بالاخره پیامهای عاشورا نیز در شعر عاشورایی انقلاب، در کانون توجه شاعران قرار می گیرد. ولایت مداری، نگاه تحلیلی به واقعه عاشورا، پیوند عرفان و حماسه، پیروزی خون بر شمشیر و استمرار عاشورا از ویژگیهای مهم شعر عاشورایی انقلاب اسلامی است، که از آغاز شعر عاشورایی تا قبل از دوران انقلاب اسلامی، این خصیصههای مهم و حیاتی کمتر منعکس شدهاند و این مسأله خود، گواه اهمیت و غنای شعر عاشورایی انقلاب اسلامی میباشد.
محمد عامری تبار عبدالرحیم حقدادی
قرن بیستم شرایط زندگی پیچیده ای را برای انسان معاصر به وجود آورد و شاعر معاصر را با تجربه های شخصی و جمعی متفاوتی رو به رو کرد. هماهنگی شاعر با مقتضیات زمان و نیازهای روز تأثیرات بنیادیی بر شعر معاصر به جای نهاد. بسیاری از نمادها در طی زمان، کارکرد تصویری و معنی آفرینی خود را از دست می دهند و به دلیل کاربرد فراوان در فرهنگ و ادبیات یک ملت یا در ادبیات جهان به یک مفهوم قراردادی تبدیل می شوند. شاعر خلاق و توانا قادر است خود را از دایره ی معانی مرسوم نمادها خارج کند و برای آن ها، مطابق تجربه ی شعری خود، کارکردهای جدیدی بیافریند و نمادها را دچار دگردیسی معنایی کند. شفیعی کدکنی و أدونیس هنرمندانی هستند که شعرشان سرشار از نماد است. این دو شاعر با احاطه ی کاملی که به میراث ملی و جهانی دارند، از این آبشخور لایتناهی نمادهای بسیاری را برگرفته اند. این پژوهش در حوزه ی نمادشناسی است و در آن شیوه ی کارکردی نمادهای سنتی در سروده های شفیعی کدکنی و أدونیس مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل اول دو شاعر مدنظر معرفی شده اند سپس به بررسی نماد و خاستگاه آن در ادبیات غرب و چگونگی پیدایش آن در ادبیات فارسی و عربی، به معرفی شگرد بلاغی نقاب به عنوان یک شگرد نوین در نمادپردازی پرداخته شده است. در ادامه نمادهای مرسومِ مشترک میان شفیعی کدکنی و أدونیس در حوزه ی نمادهای طبیعی و نمادهای شخصیتی و اسطوره ای مشخص و مورد بررسی قرارا گرفته اند. در فصل نقاب نیز چند نمونه از هر شاعر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش نشان می دهد که شفیعی کدکنی و أدونیس مطابق تجربه های شخصی و جمعی خود، گاه نمادهایی را در معنا و مفهوم مرسوم به کار برده اند و گاه در آن ها دگردیسی معنایی ایجاد کرده اند. اما بسامد این دگردیسی به گونه ای نیست که بتوان آن را از مشخصه های اصلی شعر این دو شاعر دانست.
مرضیه سادات هژبر کلالی مراد علی واعظی
کبوتر پرنده ای نام آشنا و دوست داشتنی است که در بین مردم و در متون علمی و ادبی بازتاب فراوانی داشته است. از کتاب هایی که از کبوتر در آن ها نام برده شده است، می توان کتب لغت، جانورشناسی، پزشکی قدیم، افسانه ها و خرافات عامیانه را نام برد که از این موارد که بگذریم نقش این پرنده را در عرصه ادبیات فارسی می توان پر رنگ یافت. از میان پرندگانی که در نظم و نثر فارسی در مضمون پردازی شاعران و نویسندگان مورد استفاده قرار گرفته اند، کبوتر به دلیل حضور در متون تفسیری نقش های نمادین و برجسته ای داشته است. این پرنده در متون ادبی نماد انسان در حالت های گوناگون است که به دنبال رهایی از قفس تن و رسیدن به سر منزل مقصود است. این پژوهش به این پرنده و صفات و ویژگی های او اختصاص دارد که در 4 بخش اصلی تنظیم شده است: بخش اول کلیات و بخش های دیگر به بررسی کبوتر در قرآن و احادیث، جایگاه کبوتر در کتب تمثیلی و عرفانی و بررسی نقش کبوتر در آرایه های ادبی. دستاورد های این تحقیق برداشت ها و نظرات مختلف اندیشمندان از این پرنده به عنوان نماد پیام آوری و نماد روح و جان در آثار عرفانی و فلسفی و توجه ویژه شاعران که از جهات متفاوت به این پرنده داشته اند، می باشد. در آثار رمزی و داستانی نیز کبوتر به عنوان یک شخصیت موثر و بعضاً رمزی و نمادین مورد توجه قرار گرفته است که در این رساله آثاری نظیر کلیله و دمنه و مرزبان نامه مورد بررسی قرار گرفته اند. دریافتن چگونگی و میزان شناخت از کبوتر و خصوصیات او و پی بردن به جنبه های رمزی و نمادین این پرنده در فرهنگ ایران اسلامی و آثار هنری و علمی گوناگون از اهداف برجسته این تحقیق می باشد.
زلیخا حاجی پور اکبر شامیان ساروکلایی
شناخت ابعاد مختلف زمان، مبحثی است که در طول زمان، ذهن بسیاری از نظریه پردازان را در جوامع مختلف به خود مشغول کرده و به گونه های متفاوت بازتاب داشته است. اما آنچه که در این میان قابل بررسی است پژوهش در دو حیطه ی زمان بیرونی (عینی) و زمان درونی (ذهنی) است که سایر نظریه ها را می توان در این دو دسته گنجاند.پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی شعر شاملو و آدونیس به چگونگی بازتاب زمان به عنوان تجربه ای مشترک در شعر دو شاعر از دو ملیّت متفاوت می پردازد. پس در آغاز، تعریف لغوی و اصطلاحی زمان و معرفی مهمترین دیدگاه های مطرح شده در باب آن مورد توجه قرار گرفته، سپس به اندیشه ی شعری شاعران و دریافت آنان از زمان فانی و راهکارهای شان برای رهایی از آن و پیوستن به زمان باقی اشاره شده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که شاملو و آدونیس، برای گریز از زمان فانی و پیوند به زمان باقی از راهکارهایی چون بازگشت به گذشته، زمان اسطوره ای و عشق، یاری می-طلبند. واژگان کلیدی: زمان، زمان عینی، زمان ذهنی، شاملو، آدونیس، ادبیات تطبیقی.
عفت فارغ ابراهیم محمدی
چکیده گونه های مختلفی در تقسیم بندی انواع رمان وجود دارد که محققان برای نام گذاری آن ها ملاک های مختلفی چون محتوا، ساختار، مکان و غیره را در نظر داشته اند. در این میان گاه رمان هایی نوشته شده اند که موضوع محوری آن ها نفت و مسائل مربوط به آن است، از همین رو دارای استقلال خاصی هستند و نمی توان آن ها را به طور قطع ذیل انواع رمان شناخته شده قرار داد، بلکه باید عنوان جدیدی برای این نوع رمان ها برگزید که به نظر می رسد در تقسیم بندی انواع رمان از یاد رفته است. نگارنده در این تحقیق می کوشدکه با تکیه بر نظریه ی رمان و قواعد تعریف انواع آن، پس از تحلیل و بررسی دو رمان گردابی چنین هایل از اسماعیل فصیح و الحب فی زمن النفط نوال السعداوی، گونه ای از رمان، به عنوان «رمان نفت» را در زبان فارسی و عربی به خوانندگان بشناساند و براساس نظریه های رمان، از آن تعریفی ارائه دهد. از این پژوهش چنین برمی آید که رمان هایی که دربرگیرنده ی مولفه هایی چون نفت و مسائل و پیامدهای مربوط به آن است، باید ذیل عنوان «رمان نفت» قرار گیرند. واژه های کلیدی: نوع شناسی تطبیقی رمان، رمان نفت، اسماعیل فصیح، گردابی چنین هایل، نوال السعداوی، الحب فی زمن النفط.
انسیه داوری بیلندی محمد حسینایی
در پژوهش حاضر، رویکردهای دینی در سروده های مصطفی رحماندوست بررسی شده است. وی در این عرصه، بیشترین حجم سروده ها را به خود اختصاص داده و یکی از شاخص ترین و موفق ترین شخصیت ها محسوب می شود. تحلیل اشعار در این پژوهش، با توجه به تقسیم بندی معارف به پنج بخش اعتقادی، مراسم و احکام عملی، بخش اخلاقی، داستانی و اجتماعی انجام گرفته است. همچنین تناسب بین اشعار با گروه سنی کودک و نوجوان، براساس مراحل رشد شناختی «پیاژه» کاویده شده است. نتایج نشان می دهد، بیشتر مفاهیم و رویکردهای دینی در سروده های رحماندوست، مربوط به گروه سنی "الف" و در زمینه ی مسائل اعتقادی (به طور اخص مفهوم انتزاعی خدا) است و از آن جا که کودک در سنین پایین تر قادر به درک مفاهیم انتزاعی نیست، در آثار وی سعی شده خدا به صورت عینی و ملموس تداعی شود؛ مثلاً از پدیده های عینی مانند نشانه های موجود در طبیعت استفاده شده است؛ از این رو می توان گفت در آثار او طرح مفاهیم دینی غالباً به صورت غیر مستقیم است، به جز نمونه های معدودی که طبق تحلیل محتوایی اشعار رحماندوست در این پژوهش، مربوط به مراسم و احکام عملی است.
عفت غفوری حسن آباد ابراهیم محمدی
عنوان داستان، آستانه ی ورود به دنیای متن محسوب می شود و نقش دوگانه ای دارد، که چون رمزگان هرمنوتیکی عمل می نماید، گاه نوری بر دنیای متن می تاباند و گوشه ای از محتوای کلی آن را به نمایش می گذارد و با پوشاندن دیگر حقایق متن همچون حجابی بر جهان داستان قرار می گیرد و در ذهن مخاطب تنشی ایجاد می نماید که مخاطب را به منظور کشف آن به سوی متن می کشاند تا او خود، بتواند به زوایای پنهان جهان ذهنی نویسنده و نیز دنیای پر رمز و راز متن راه یابد و ایدئولوژی حاکم بر آن را کشف نماید. از آن جا که رویکرد هرمنوتیکی مبتنی بر تبیین نگاه نویسنده به عوامل مختلف و تحلیل تأثیر این نگاه بر گزینش نام داستان، در تحلیل چرایی نام گزینی داستان از جامعیتی نسبی برخوردار است، در این پژوهش از طریق خوانش هرمنوتیکی عناوین داستان، به تبیین نقش نگرش نویسنده در انتخاب عنوان پرداخته شده است و مهم ترین مولفه هایی که بر گزینش عنوان در داستان های دو نویسنده ی صاحب سبک فارسی و عربی، صادق هدایت و زکریا تامر موثر بوده ، با نگاه تطبیقی، در پنج فصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که فصل نخست آن، شامل کلیات نظری است. فصل دوم شامل نگاهی اجمالی به زندگی و آثار دو نویسنده است. فصل سوم ارتباط عنوان با متن داستان، فصل چهارم ارتباط عنوان با مولف و فصل پنجم ارتباط عنوان با مخاطب بررسی شده است و در پایان همین فصل مهم ترین نتایج به دست آمده ذکر شده است. در مجموع می توان گفت، این عناوین از سویی نشان دهنده ی آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی اند و از دیگرسو، می توانند انعکاس دهنده ی مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشند که ارتباط تنگاتنگی با نگرش نویسنده نسبت به مسائل متعدد متنی و برون متنی دارند. البته عناصر متنی و ادبی که به منظور پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بسته ی سیاسی، در پیوند است.
علی رضا عسکری عامل مراد علی واعظی
انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، دو رخداد اجتماعی و سیاسی مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران هستند که بر فرهنگ و ادبیات آن تأثیر مستَقیمی داشته اند. درشعر فارسی و ادبیات دفاع مقدس ایران، به جهت تأثیرات عمیق فرهنگیِ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مفاهیم «حماسه وعرفان» – که دو مفهوم اصلی و جداگانه در شعر کلاسیک فارسی هستند – در قالب غزل با هم ترکیب شدند و نوع ادبی جدیدی به نام «غزل حماسی» را پدید آوردند. نگارنده دراین پژوهش، سعی دارد که به بررسیِ مبانی و خاستگاه غزل حماسی در ادبیات انقلاب اسلامی و شعر دفاع مقدس بپردازد و آن را از جنبه ی ساختاری و محتوایی مورد نقد و تحلیل قرار دهد و با مروری به پیشینه ی این گونه ی ادبی، جایگاه ممتاز «غزل- حماسه» را در گستره ی فرهنگ و ادب ایرانی بررسی کند. روش تحقیق در این پژوهش، روش کتابخانه ای و شیوه ی تحلیل محتوایی است. نتایج به دست آمده به خوبی نشان می دهد که نوع ادبی «غزل حماسی» به طور ویژه و گسترده، در این دوران رواج یافته است و پرداختن به ویژگی ها و جوانب آن، کاری شایسته و ضروری به نظر می رسد.
زهرا شجاعی عبدالرحیم حقدادی
روایت از جمله مباحثی است که در چند دهه ی اخیر از جنبه های مختلف، کانون توجه پژوهشگران و نظریه پردازان واقع شده است. در هر متن روایی، نویسنده در القای مفاهیم مورد نظر خود، از تکنیک ها و ابزار مختلفی استفاده می کند. نگارنده در این رساله، به بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی به عنوان یکی از تکنیک های روایت در رمان های اهل غرق و حارس المدینه الضائعه پرداخته و نقاط مشترک و تفاوت آن ها را مورد بررسی قرار داده است. به این ترتیب برای انسجام بیشتر پژوهش، بررسی این مسأله در دوسطح ساختار و محتوا انجام شده است. به این صورت که مولفه هایی از قبیل تخیل، نماد، تقابل، تلفیق وقطعیت در حوزه ی محتوا و شخصیت پردازی، توصیف، ساختار روایت و زاویه ی دید در حوزه ی ساختاری مورد بررسی قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که مولفه های محتوایی در رمان اهل غرق بازتاب بیشتری دارد. ضمن این که از میان مولفه های رئالیسم جادویی، عقاید و باورهای شگفت انگیز، مولفه ای است که تنها در رمان اهل غرق دیده می شود. با این حال، دررمان حارس المدینه الضائعه، مولفه ی تعویض و هم نشینی دیده می شود، که در رمان اهل غرق، اثری از آن مشاهده نمی شود. به لحاظ ساختاری، نویسنده ی اهل غرق در شخصیت پردازی و توصیف دقیق تر عمل کرده در صورتی که حارس المدینه الضائعه، از ساختار روایت پیچیده ای برخوردار است و آن چه بر پیچیدگی این مولفه افزوده؛ زوایای دید مختلفی است که نویسنده استفاده کرده است
زهره اسد زاده عبدالرحیم حقدادی
اسطوره به عنوان یکی از شیوه¬های بیان غیرمستقیم در آثار ادبی، پیوندی عمیق با ادبیات دارد به¬طوری که در آثار شاعران و نویسندگان دوره¬های مختلف و مکاتب ادبی گوناگون، شاهد به کارگیری اسطوره هستیم. هنرمند معاصر، با توجه به اوضاع و شرایط فرهنگی و اجتماعی عصر خود، شیوه¬های سنتی انتقال پیام و استفاده از زبان صریح را مناسب نمی¬داند؛ از این¬رو به اسطوره که یکی از قالب¬های انتقال پیام فلسفی، اخلاقی و سیاسی و... است، روی می¬آورد تا این¬گونه پیام خویش را به شیوه¬ای هنرمندانه و متفاوت به مخاطب انتقال دهد. جبران خلیل جبران، شاعر و نویسنده¬ی معاصر لبنانی، از اولین کسانی است که در عصر حاضر به استخدام اسطوره در آثار خود روی آورد. از آن¬جا که استفاده از اسطوره به اثر ادبی، زبانی نمادین و رمزگونه می¬بخشد و به آن معانی و مفاهیمی پنهان در لایه¬های درونی متن می¬دهد، پژوهش حاضر قصد دارد با تکیه بر چهار مجموعه¬ی: العربیّه، المعرّبه، نصوص خارج المجموعه و الشعر به بررسی اسطوره در آثار جبران پرداخته و از این طریق اسطوره¬های به¬کاررفته در آثار وی، چگونگی حضور و علل بازآفرینی اسطوره در آن¬ها را تبیین نماید و در فهم بیشتر و بهتر مفاهیم آن، به مخاطب یاری رساند. لازم به ذکر است؛ این مهم از طریق استخراج اسطوره¬های برجسته-تر در آثار جبران و سپس تجزیه و تحلیل آن¬ها، براساس منابع اساطیری موجود، صورت پذیرفت و در نهایت مشخص گردید که جبران، زبان نمادین و غیرصریحِ اسطوره را برای بیان دردهای انسان و جامعه¬ی معاصر و گاهی نیز اعتقادات و ارزش¬های خویش برمی¬گزیند. او در این مسیر اسطوره¬های ملل مختلف به¬ویژه اساطیر یونان و روم و اساطیر برگرفته از آیین مسیحیت را، گاه به شیوه¬ی معمول و گاه با دگرگونی در مفاهیم به¬کار می¬برد.
مریم گریوانی محمدرضا عزیزی
پند و اندرز در قالب سخنان کوتاه در ایران باستان بسیار مورد توجه بوده است. به دلایل گوناگونی اغلب آثار نوشته شده به زبان فارسی که بخش بزرگی از آن را پند و اندرز تشکیل می¬داده، از بین رفته است. اما خوشبختانه بسیاری از اندیشه¬های ایرانی از طریق ترجمه و اختلاط ایرانیان و عرب¬ها وارد فرهنگ عربی شده و محفوظ مانده¬اند. کتاب العقد الفرید از آن دسته منابع معتبر عربی است که بخش مهمی از حکمت¬های اخلاقی ایرانیان باستان در آن ضبط شده است. این حکمت¬ها از راه¬های گوناگون از جمله، آثار نویسندگان ایرانی مانند ابن مقفع و ثعالبی به ادب و فرهنگ عربی نفوذ کرده است. علاوه بر حکیمان دور? باستان، سخنان حکیمانه¬ای از حکیمان ایرانی¬تبار دستگاه خلافت عباسی نیز در کتاب العقد الفرید مشهود است. پژوهش حاضر به این کتاب، اثر ابن عبد ربّه (متوّفی 328 ق/ 940م)، محدود شده است تا با تمرکز بیشتری به تحلیل و بررسی حکمت¬های اخلاقی ایرانیان بپردازد. این رساله در بردارند? چهار فصل است: در فصل اول به کلیاتی دربار? حکمت در میان ایرانیان و عرب¬ها پرداخته شده است. در فصل دوم، مختصری دربار? شرح حال مولف، کتاب العقد الفرید، اسلوب ابن عبد ربّه در تألیف کتاب آورده شده و در بخش پایانی همین فصل به نقدهای وارده بر کتاب العقد الفرید اشاره شده است. در فصل¬های سوم و چهارم نیز، ابتدا به سیمای ایرانیان در کتاب العقد الفرید و حکمت¬های اخلاقی ایرانیان پرداخته شد و سپس به بررسی برخی از حکمت¬هایی که نام گویند? آن در گذر زمان بنا به دلایل گوناگونی، حذف شده و اصالت ایرانی آن¬ها در فرهنگ عربی مغفول مانده است، پرداختیم؛ در این بخش، پاره¬ای از سخنان حکمت¬آمیز از کتاب مذکور گردآوری شد و با تکیه بر منابع معتبر عربی و فارسی، توصیف و تحلیل گردید تا مالکیت معنوی آن، دوباره به حکیمان و پادشاهان دور? باستان همچون بزرگمهر، اردشیر، انوشیروان و غیره بازگردانده شود.
طاهره غلامی زینب نوروزی
باختین به عنوان یکی از بزرگ¬ترین نظریه¬پردازان و تأثیرگذارترین چهره¬ها در حیطه¬ی نقد ادبی، با طرح چندصدایی توانست از منظری کاملاً نو به رمان بنگرد. از آن¬جا که رمان¬های «سنگ صبور» و «میرامار» را می¬توان آثاری چندصدا محسوب کرد، نگارنده در این رساله، با تکیه بر این نظریه، به تحلیل رمان¬های سنگ صبور صادق چوبک و میرامار نجیب محفوظ، پرداخته و نقاط مشترک و متفاوت آن¬ها را مورد بررسی قرار داده است و با ذکر مولفه¬هایی همچون کثرت آواها، بهره¬گیری از تکنیک جریان سیال ذهن، تک¬گویی درونی، کارکردهای بینامتنی، گفتمان دوسویه، مکاتب ادبی و... توانسته آن¬ها را در ردیف رمان¬های چندصدا قرار دهد. این پژوهش نشان داد که نویسندگان در سنگ صبور و میرامار، از مولفه¬های فوق بهره برده¬اند، ولی اشارات بینامتنی در سنگ صبور، نسبت به میرامار چشمگیرتر است. در میرامار تنوع دیدگاه¬ها و توصیف بیشتر به چشم می¬خورد؛ همچنین در میرامار، اثری از نقیضه¬پردازی مشاهده نمی¬شود. با توجه به موارد ذکر شده، چنین به نظر می¬رسد که میرامار از منظر چندصدایی قوی¬تر است. البته، هر دو رمان به خوبی نشان می¬دهند که در متن چندصدا، نویسنده نمی¬تواند خودکامانه گفتگو را بر اساس ایدئولوژی خود هدایت کند، بلکه عقاید نویسنده در کنار عقاید دیگر و در گفتگوی با آن¬ها قرار می¬گیرد.
حوریه دقتی عبدالرحیم حقدادی
چکیده باورها و اعتقادات، بخش مهمی از فرهنگ عمومی هر ملت را تشکیل میدهند. پارهای از این باورها که به باورهای عامیانه مشهور است، بیشتر جنبهی قومی و محلی داشته و به عنوان میراثی گرانبها، هویت ملی و فرهنگی اقوام گذشته را بیان میکنند. اعراب جاهلی، بیشتر بادیهنشین بوده و از مظاهر تمدن و دانش بهرهی چندانی نداشتهاند و همین امر سبب شده که این دسته از باورها در میان آنان رواج قابل توجهی یابد. شعر جاهلی نیز دیوان دانشها، باورها، آداب و رسوم، اعتقادات و تاریخ و فرهنگ عرب در این عصر به شمار میرود. از اینرو، بسیاری از باورهای عامیانهی آنان در شعر این دوره تجلی یافته است. در پژوهش حاضر، نگارنده به بررسی این دسته از باورها در شعر دوره جاهلی پرداخته و بیشتر شعر شاعرانی را مورد توجه و مطالعه قرار داده که باورهای عامیانه در آن نمود بارزتری دارد. بر اساس بررسیهای بهعمل آمده در این پژوهش، باورهای عامیانهی عرب در این عصر و بر اساس شعر شاعران این دوره، در پنج دستهی باورهای اجتماعی، دینی، طبی و باورهای مربوط به حیوانات و مظاهر طبیعت طبقهبندی و نتایج حاصل از این پژوهش نشان می- دهد که باورهای بسیاری در جاهلیت وجود داشته است که جنبهی خرافی داشته، اما همهی افراد بدان پایبند نبودهاند؛ چنانکه برخی از شعرا، مطالبی خلاف آنها را در شعر خود آوردهاند. همچنین از مهمترین دلیل رواج این باورها در بین اعراب جاهلی، نداشتن درک درستی از علل پدیدهها و جهل و شرک آنان بوده است. واژههای کلیدی: شعر جاهلی عرب ؛ باور عامیانه ؛ خرافه ؛ سعد و نحس
اعظم حسین پور عبدالرحیم حقدادی
چکیده این پژوهش با هدف بررسی بیشترچهره ی ابلیس در قرآن و معارف اسلامی و چگونگی تحول شخصیت او از منفی به مثبت در آثار برخی عرفای مسلمان ایران انجام شده است.همچنین به بررسی وریشه یابی عوامل این امر ومعرفی آرای نظریه پردازان ابلیس ستایی و دفاع از ابلیس درعرفان می پردازد. بررسی چهره ی ابلیس در متون عرفانی نثر فارسی از قرن سوم تا هفتم هجری می تواند نمایان گر چگونگی تحول اندیشه ی اسلامی –ایرانی و عرفانی درباره ی ابلیس باشد.سرچشمه ی این شناخت ، قرآن کریم و منابع وابسته(تفاسیر قرآن و نهج البلاغه) است که دیدگاهی منفی نسبت به ابلیس ارائه می دهند. اما در پی نظریه پردازی عارفان ایرانی مسلمان همانند: حلاج ، احمدغزالی وعین القضات یک جریان فکری با گرایش دفاع از ابلیس به وجودآمد که به جریانی مخالف با جامعه ی روز تبدیل شد و موافقان و مخالفانی یافت. این اختلاف بعدها و پس از عین القضات منجربه پیدایش جریان فکری میانه ای درباره ی ابلیس شد.بدین ترتیب یکی از سرچشمه های ابلیس ستایی ، فرقه های اهریمن پرستی درایران باستان بوده است که پس از اسلام در میان عارفان وحکمای ایرانی جریان داشته است و ریشه های کهن ایرانی دارد و علل آن را باید در گذشته ی آیین زردشتی و جهان بینی ثنوی ایرانیان و عقاید مبتنی بر نوروظلمت و خیروشر دانست. واژه های کلیدی: عرفان ، عرفان اسلامی-ایرانی ،نثرعرفانی فارسی، ابلیس ، ابلیس ستایی، اهریمن، شیطان .
فرزانه نادری مراد علی واعظی
تاثیرپذیری از محیط زندگی یا اقلیم از ویژگی های بارز ادبیات معاصر است.در این گرایش مسائل عینی محیط و تجربیات زیستی نویسنده و وجوه مختلف فرهنگ و جوامع دیگر مورد توجه قرار می گیرد. هدف عمده ی صبغه ی اقلیمی معرفی و شناساندن یک جامعه و فرهنگ متفاوت به جامعه ی دیگر است.رمان همسایه های احمد محمود مربوط است به دوره ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق، و به نوعی می توان گفت فعالیّت های حزب توده و تاثیرات آن در طبقه پایین و عمدتا کم سواد کشور برای بسیج شدن در حرکت ملی کردن صنعت نفت را نشان می دهد. موسم الهجره الی الشمال رمانی است به زبان عربی نوشته نویسنده ی سودانی طیب صالح که در آن نویسنده ضمن قصه گویی پیرامونِ وضعیت یک روستا و ماجراهای مردمانِ آن ،به بررسیِ وضعیتِ کشوری عربی-آفریقایی-اسلامی در دوران استعمار و پسااستعمار و همچنین ماقبلِ مدرن و مدرن می پردازد.این پژوهش به بررسی تطبیقی نقش اقلیم و عناصر اقلیمی در رمان همسایه ها و موسم الهجره الی الشمال به شیوه ی تحلیل محتوا می پردازد. احمد محمود و طیب صالح توجه ویژه ای به ویژگی های خاص منطقه خود اعم از آداب و رسوم، مسائل اخلاقی و اجتماعی، طبیعت، اعتقادات، موقعیّت جغرافیایی و... دارند. تمرکز بر ویژگی های منحصر به فرد منطقه و دقت در بازتاب جزئیات آن، به این دو داستان رنگ بومی داده است.
عیسی دوست زاده عبدالرحیم حقدادی
رویکرد جامعه شناختی یکی از رویکردهای مهم در نقد آثار ادبی است. شیوه جامعه شناختی در نقد ادبی، تعامل میان محیط اجتماعی نویسنده و آثار ادبی را مورد مطالعه قرار می دهد و نشانه هایی از منشأ اثر را بازنمایی می کند. داستان به دلیل اینکه شخصیت هایش از افراد عادی جامعه هستند و اتفاقات آن نیز حوادث معمول و واقعی جامعه است مورد توجه جامعه شناسان ادبی قرار گرفته است. محمدعلی جمالزاده و زکریا تامر دو تن از نویسنده بزرگ در ادبیات فارسی و عربی هستند. این دو نویسنده در آثار خود خصوصاً داستان های کوتاهشان روشی جدید را ایجاد کرده اند و ویژگی های سبکی منحصربه فرد خود را دارند. نگارنده در این پژوهش، ضمن بررسی آثار دو نویسنده به روش توصیفی تحلیلی، به بحث و بررسی درباره ی جامعه شناسی ادبیات پرداخته و سپس به بررسی آثار این دو نویسنده بزرگ در ادبیات فارسی و عربی با توجه به نقد جامعه شناختی خواهد پرداخت. در بررسی آثار، جهان بینی نویسنده، طبقه اجتماعی او، ساختار متن و ساخت اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. در نهایت می توان گفت جمالزاده و تامر از جامعه ای که در آن زندگی می کرده اند تأثیر بسیاری پذیرفته اند و داستان های آنها آینه ای تمام نما از جامعه شان است. از مسائل اجتماعی؛ فقر و گرسنگی، فاصله ی طبقاتی، مسأله ی دین، خرافات و عقاید پوچ، مسأله ی زن و فقر فرهنگی در داستان های دو نویسنده بسامد بالایی دارد.
مهرآفاق شهری مهدی رحیمی
چکیده ندارد.