نام پژوهشگر: کورش مهرتاش
فیروز راهروزرگر کورش مهرتاش
پایان نامه ی حاضر، پژوهشی در زمینه ی عوامل موثر بر تغییرات فاصله ی سنی زوجین است که با استفاده از نمونه ی 20 درصدی داده های خام سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 به روش تحلیل ثانویه ی داده های موجود انجام شده است. جمعیت آماری این پژوهش را زنان ازدواج کرده ی کمتر از 50 سال و مردان ازدواج کرده ی کمتر از 55 سالِ ساکن در نقاط شهری و روستایی استان اردبیل تشکیل داده است. هدف اصلی پژوهش، شناخت عوامل اجتماعی و جمعیتی موثر بر تغییرات فاصله ی سنی زوجین بود. به منظور نیل به این هدف، پرسش هایی مطرح شد که مهم ترین آن عبارت است از: آیا بین ویژگی های افراد از لحاظ محل سکونت، وضع سواد، وضع اشتغال، وضع مهاجرت و نوع شغل و متغیر وابسته ی فاصله ی سنی زوجین تفاوت معنی داری وجود دارد؟ همچنین، آیا بین متغیرهای سن، مدرک تحصیلی و دفعات ازدواج افراد و فاصله ی سنی زوجین رابطه ی معنی داری وجود دارد؟ در این پژوهش، نظریه های مختلفی نظیر نظریه ی نوسازی، مبادله، برابری جنسیتی و گزینش مهاجرتی و دیدگاه فرهنگی مورد توجه واقع شد و در چارچوب نظری پژوهش نیز، تأکید اصلی بر نظریه ی نوسازی بود. براساس نظریه ی نوسازی، شهرنشینی، تحصیلات همگانی و صنعتی شدن از طریق تغییر الگوهای ازدواج، می تواند فاصله ی سنی زوجین را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، از دیگر نظریه های مذکور نیز در داخل نظریه ی نوسازی استفاده گردید. نظریه ی مبادله از طریق قلمداد کردن سن افراد به عنوان سرمایه ی فرهنگی و قابلیت ارایه ی آن در مقابل سرمایه ی مادی افراد دارای موقعیت بهتر، می تواند با تغییرات فاصله ی سنی زوجین در ارتباط باشد. نظریه ی برابری جنسیتی نیز همزمان با تغییر ساختار خانواده و بهبود موقعیت زنان، مطالبه ی زنان برای همسان همسری در ازدواج (از جنبه هایی مانند سن و ...) را مورد تأکید قرار می دهد. نظریه ی گزینش مهاجرتی نیز با تأکید بر گزینشی عمل کردن مهاجرت، در مورد تغییرات فاصله ی سنی زوجین در میان بومیان و مهاجران به کار برده شد. دیدگاه فرهنگی نیز از طریق بررسی نگرش ها و اعتقادات رایج در جامعه در ارتباط با فاصله ی سنی زوجین مورد استفاده قرار گرفت. بر این اساس، فرضیه های پژوهش چنین است: بین ویژگی های افراد از لحاظ محل سکونت، وضع سواد، وضع اشتغال، وضع مهاجرت و نوع شغل و متغیر وابسته ی فاصله ی سنی زوجین تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین، میان متغیرهای مستقلِ سن، مدرک تحصیلی و دفعات ازدواج و متغیر وابسته ی فاصله ی سنی زوجین رابطه ی معنی داری وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش، مهم ترین نتایج تحقیق عبارت است از: میانگین فاصله ی سنی زوجین در استان اردبیل 47/4 سال بود. در بیش از 78 درصد از ازدواج ها، شوهران از همسران، مسن تر بودند. بیشترین فراوانی زوجین در فاصله ی سنی 1 تا 4 سال بود (3/33 درصد). بین فاصله ی سنی افراد باسواد و بی سواد تفاوت معنی داری وجود داشت، اما این تفاوت (در مورد هر دو جنس) در جهتی معکوس با فرضیه ی مورد بررسی تأیید شد. با افزایش مدرک تحصیلی مردان، فاصله ی سنی زوجین افزایش یافت و در میان زنان نیز، دارندگان مدرک تحصیلی متوسط، از فاصله ی سنی بیشتری نسبت به دارندگان سایر مدارک تحصیلی برخوردار بودند. فاصله ی سنی زوجین در میان مردان شاغل، بیشتر از مردان غیرشاغل بود و این فاصله در میان زنان شاغل، کمتر از زنان غیرشاغل بود که این تفاوت در مورد زنان شهری و تمامی مردان معنی دار بود، اما در مورد زنان روستایی معنی دار نبود. در بین مردان شاغل، فاصله ی سنی مردان شاغل در بخش های غیرکشاورزی با همسر، بیشتر از مردان شاغل در بخش کشاورزی بود. زنان شاغل در بخش های غیرکشاورزی نسبت به زنان شاغل در بخش کشاورزی، فاصله ی سنی کمتری با شوهران داشتند که این تفاوت های معنی دار در مورد زنان، مطابق با فرضیه بود، ولی در مورد مردان در جهت معکوس با فرضیه قرار داشت. با افزایش سن مردان، فاصله ی سنی زوجین نیز افزایش یافت، ولی با افزایش سن زنان، فاصله ی سنی زوجین کاهش یافت که این کاهش در ابتدا (در مورد هر دو جنس) شدیدتر بود و سپس، از شدت آن کاسته شد. بین دفعات ازدواج هر دو جنس (زنان و مردان) و فاصله ی سنی زوجین، همبستگی مثبت بود. اختلاف بین میانگین فاصله ی سنی زوجین مهاجر و بومی، و شهری و روستایی معنی دار نبود. در تحلیل رگرسیون چندمتغیری نیز در نمونه های مردان شهرنشین، مردان روستانشین، زنان شهرنشین و زنان روستانشین به ترتیب، 6/5 ، 3/4 ، 8/3 و 7/24 درصد از واریانس فاصله ی سنی زوجین تبیین گردید که این تعیین کنندگی ناچیز می تواند نشانگر هنجار فرهنگی مسن تر بودن شوهر از همسر باشد که در پژوهشی دیگر باید بررسی شود.
محترم قبادی مجید کوششی
با توجه به جمعیت رو به رشد سالخورده در جهان، جمعیت شناسی سالخوردگی از حوزه های جدید مطالعات مربوط به سالمندان می باشد. رشد فزاینده جمعیت سالمند در کشور و قرار گرفتن درصد قابل توجهی از جمعیت کشور در سنین جوانی و میانسالی رو به سالمندی، نیاز به حمایت و مراقبت از سالمندان به ویژه در شکل هم سکنایی با سالمند را از مسایل مهم مطرح در خانواده ها، دولت ها و محافل دانشگاهی قرار داده است. تغییرات صورت گرفته در ویژ گی های نسل جوان شامل مهاجرت، ادامه تحصیل، عدم اشتغال، تأخیر در ازدواج، شیوع طلاق، اشتغال زنان و کمبود مسکن، زمینه ساز مدت اقامت بیشتر فرزندان با والدین سالمند می باشد و به باور برخی از محققین، هم-سکنایی سالمندان و فرزندان بیشتر به دلیل نیازهای فرزندان صورت می گیرد تا نیازهای والدین. تغییر در ترتیبات زندگی سالمندان، نوعی پاسخ به تغییرات در چرخه زندگی فرزندان نیز هست؛ لذا مطالعه هم سکنایی به عنوان جزیی از ترتیبات زندگی، در تعامل با هم و در بین دو نسل والدین و فرزندان، ضروری است. مطالعات جمعیتی سالمندی و حوزه روابط بین نسلی سالمندان در ایران، سابقه چندانی نداشته و خلأ محسوسی در این حوزه دیده می شود که انجام تحقیقاتی چون تحقیق حاضر را در ایران ضرورت می بخشد. پژوهش حاضر، با هدف شناخت عوامل تعیین کننده هم سکنایی سالمندان، گسترش دانش ما از حوزه روابط بین نسلی در خانواده و پر کردن خلأ موجود به انجام رسیده است. در این پژوهش از روش پیمایشی و از ابزار پرسش نامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد 60 ساله و بالاتر شهر کرمانشاه می باشند که تعداد آنها 55073 نفر می باشد. همچنین از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است و حجم نمونه 381 نفر می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهدکه : نزدیک به 10 درصد از سالمندان مورد مطالعه در ترتیبات تنهایی زندگی می کنند که ترتیباتی زنانه است به عبارت دیگر 85 درصد از مجموع کل زنان، به صورت تنها زندگی می کنند؛ زندگی با فرزندان مجرد، شکل غالب ترتییات زندگی سالمندان بوده است که با افزایش سن سالمند از تعداد خانوارهای هسته ای (با فرزندان مجرد) کاسته شده و ترتیبات زندگی در شکل خانوارهای گسترده (با فرزندان متأهل) و زندگی با همسر متداول تر است. کمتر از 5 درصد سالمندان در انجام فعالیت های روزانه وابسته اند و رابطه وابستگی در انجام فعالیت های روزانه و هم سکنایی معنی دار نبوده است. سن سالمند تعیین کننده اصلی در هم سکنایی سالمندان با فرزندان است؛ تعداد فرزندان و وابستگی در انجام فعالیت های روزانه، متغیرهای مستقل تأثیر گذار بعدی بر متغیر وابسته هم سکنایی هستند. رابطه بین هم سکنایی و وضعیت تأهل سالمندان معنی دار بوده است یعنی در صورت عدم حضور همسر احتمال هم سکنا بودن با فرزندان افزایش می یابد؛ توانایی اقتصادی بالاتر در سالمندان، از احتمال سکونت مشترک با فرزندان خواهد کاست؛ ویژگی های فرزندان مانند وضعیت تأهل و وضعیت مسکن آنان بر هم سکنایی اثرگذار است؛ در فرزندان مجرد و فاقد مسکن احتمال هم سکنا بودن با والدین سالمند بیشتر بوده است.