نام پژوهشگر: هادی پور شافعی
مریم رستمی محسن آیتی
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی بهره گیری معلمان علوم مقاطع راهنمایی و متوسطه شهر بیرجند در سال 1389از فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اساس طبقه بندی یونسکو (سطح ظهور کننده،کاربردی،ادغامی،تحولی)انجام شده است.این پژوهش از نظر روش توصیفی-پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بوده است.جامعه پژوهش 217 نفر دبیران علوم شامل رشته های(زیست،شیمی،فیزیک ،زمین شناسی)و گروه نمونه 175 نفر که به شیوه طبقه ای با نسبت های یکسان انتخاب شدند.داده ها با روش خیدو تحلیل شدند.یافته ها در زمینه سطح کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات توسط معلمان نشان داد بیشترین فراوانی مربوط به سطح کاربردی و کمترین فراوانی مربوط به سطح ئتحولی می باشد.همچنین یافته ها در زمینه میزان استفاده از فناوری اطلاعات نشان داد بیشتر معلمان مورد مطالعه(%53/5)اظهار داشته اند که به ندرت از ابزارها استفاده می کنند.و(%10/5)معلمان اعلام کرده اند که در بسیاری از موارد از ابزارها استفاده می کنند که نشان دهنده میزان پایین کاربرد این ابزارها توسط معلمان است.همچنین در زمینه توسعه فناوری اطلاعات در مدرسه بیشترین فراوانی مربوط به سطح کاربردی و کمترین فراوانی مربوط به سطح تحولی می باشد.
زینب سعادتی هادی پور شافعی
تغییر و تحول در دهه های اخیر افزایش یافته و لازمه ی همگام و همساز شدن با تغییرات و تحولات محیطی، ایجاد بستری مطلوب و مناسب برای بروز افکار تازه در سازمان ها می باشد. سازمان های نوین، نیازمند ایده های جدید و خلاقانه ی کارکنان خود می باشند. در بسترسازی این محیط، عوامل گوناگونی نقش دارند که از آن جمله، فرهنگ سازمانی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه ی بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت از دیدگاه کارکنان آموزش و پرورش شهر بیرجند انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر هدف، کاربردی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کارمندان مرد اداری آموزش و پرورش شهر بیرجند است، که از این تعداد، 150 نفر به عنوان گروه نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، از دو پرسشنامه ی استاندارد فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و خلاقیت رندسیپ (1997) استفاده شده که آلفای آن ها به ترتیب 75/0 و 75/0 بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب پیرسون و رگرسیون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که هر یک از مولفه های فرهنگ سازمانی (سازگاری، انطباق پذیری، مشارکت و مأموریت) با خلاقیت کارکنان رابطه ی معنادار و مثبتی دارند. همچنین بین چهار بعد فرهنگ سازمانی، بعد مأموریت دارای بیشترین میانگین و بعد انطباق پذیری دارای کمترین میانگین بوده است. علاوه بر این، نتایج رگرسیون پژوهش نشان داد که در بین ابعاد فرهنگ سازمانی، بعد سازگاری و انطباق پذیری و همچنین در حد مرزی بعد مأموریت پیش بینی کننده ی خلاقیت سازمان است.