نام پژوهشگر: علی اصغر نورسته
سیده لیلا موسوی علی اصغر نورسته
درد کشککی رانی 25% تا 40% از مشکلات زانوی مراجعین مراکز پزشکی ورزشی است. هدف از این تحقیق مقایسه طول و قدرت عضلانی اندام تحتانی بین ورزشکاران با و بدون درد کشککی رانی بود. آزمودنی ها شامل 30 ورزشکار بودند: 15 زن و مرد ورزشکار با درد کشککی رانی (با میانگین سن 41/4±66/24 سال، وزن26/1±55/59 کیلوگرم، قد46/7±67/165 سانتی متر، سابقه ورزشی39/4±08/7 سال) و 15 زن و مرد ورزشکار سالم ( با میانگین سن15/3±16/24سال، وزن03/1±30/59 کیلوگرم، قد82/6±25/165سانتی متر، سابقه ورزشی73/4±33/7 سال) که از نظر سن، وزن، رشته ورزشی همسان سازی شده بودند. ورزشکاران مبتلا به درد کشککی رانی به وسیله یک جراح ارتوپد معاینه و پس از احراز تشخیص درد کشککی رانی و عدم وجود بیماری های دیگر به محقق به منظور اندازه گیری ارجاع داده شدند. طول عضلات همسترینگ(slr)، چهار سر(ely)، دوقلو، نعلی و زاویه q توسط گونیا متر یونیورسال و قدرت عضلات چرخاننده خارجی و ابداکتور های ران توسط دینامومتر دستی و شدت درد آزمودنی ها ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و uمن ویتنی در سطح (05/0 p ?)مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. ورزشکاران با درد کشککی رانی کاهش طول معنی- داری در عضلات همسترینگ، دوقلو، نعلی و قدرت ابداکتور کمتری در مقایسه با آزمودنی های کنترل داشتند. بر اساس نتایج این تحقیق شناسایی و تقویت طول و قدرت غیر طبیعی عضلات پلانتار فلکسورها و ابداکتورها همچنین کشش همسترینگ در اندام تحتانی ورزشکاران مبتلا به درد کشککی رانی ضروری بوده و بر طراحی و اجرای استراتژی های پیشگیرانه از سوی مربیان و پزشکان ورزشی تاکید می شود.
مجتبی کامکار علی اصغر نورسته
مقدمه: سندروم درد کشککی-رانی یک وضعیت چند عاملی و یکی از شایعترین اختلالات در زانو است، و حدود 25 تا 30 درصد از کل صدمات زانو را شامل می شود. هدف: بررسی تاثیر خستگی موضعی بر تعادل ایستا و پویا در افراد ورزشکار با و بدون درد کشککی-رانی. روش: 30 آزمودنی، شامل 15 فرد سالم با میانگین سن 1.17 ± 16.66، وزن 6.093 ± 66.780، قد 5.46 ± 176.80، و 15 فرد با درد کشککی-رانی با میانگین سن 0.83 ± 17.13، وزن 9.048 ± 66.500، قد 4.02 ± 174.93، در این مطالعه شرکت داشتند. برای اندازه گیری تعادل پویا از آزمون تعادلی ستاره (فاصله دستیابی در چهار جهت، قدامی، داخلی، خارجی، خلفی ) و برای ارزیابی تعادل ایستا از آزمون ایستادن روی یک پا استفاده شد. برای ایجاد خستگی در عضلات چهار سر رانی به صورت انقباض ایزومتریک از میز چهار سر استفاده شد. برای ثبت شدت درد آزمودنی ها در سه دوره، قبل از پروتکل خستگی، هنگام اجرای پروتکل خستگی و بعد از پروتکل خستگی از مقیاس عددی سنجش درد (vas)، و برای ثبت امتیاز ارزیابی عملکردی آنها از فرم ارزیابی عملکردی کایالا برای افراد با درد کشککی-رانی استفاده شد. نتایج: بین افراد با درد کشککی-رانی و گروه کنترل در حفظ تعادل ایستا (3.11±14.98 ،کنترل)، (3.08 ± 13.19 ،آزمایش) و پویا( 13.64 ± 364.96 ،آزمایش )، ( 21.68 ± 374.70 ،کنترل ) تفاوت معنی داری مشاهده نشد(05/0 p? ). در حالی که تفاوت معنی داری در حفظ تعادل ایستا (3.56± 13.67،کنترل)، (10.41±3.90 ،آزمایش) و پویا (17.79± 359.46 ،کنترل)، (13.41 ± 339 ،آزمایش) (جهت های، قدامی، داخلی، خلفی) در بعد از پروتکل خستگی بین دو گروه کنترل و آزمایش مشاهده شد (05/0 p? ). همچنین در گروه آزمایش در قبل و بعد از پروتکل خستگی نیز این تفاوت در تعادل ایستا و پویا (جهت های، قدامی و خارجی) معنی دار بود (05/0 p? ). میانگین شدت درد افراد گروه آزمایش نیز در زمان اجرای پروتکل خستگی و بعد از اجرای پروتکل خستگی افزایش پیدا کرده بود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر مستقیم عضلات چهار سر رانی و اهمیت حفظ تعادل نیروی این گروه عضلانی در ثبات پویای کشکک و حرکت مناسب کشکک در درون شیار ران، به افراد مبتلا به این سندروم توصیه می شود به تقویت این عضلات بپردازند و از خسته کردن بیش از حد این عضلات دوری کنند. همچنین برای بهبود عملکرد های تعادلی خود در دوران درمانی این سندروم از تمرینات تعادلی نیز بهره گیری نمایند.
مسعود خرسندی کلور علی اصغر نورسته
ارزیابی خستگی عضلات کمر به دلیل ارتباطی که با کمردرد مزمن دارد در سال های اخیر مورد علاقه بسیاری از محققان بوده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه خستگی پذیری عضلات اکستنسور کمر و ران در ورزشکاران با سابقه کمردرد مزمن و سالم در حین اجرای آزمون اصلاح شده استقامت بیریگ سورنسن بود. 15 مرد ورزشکار با سابقه کمردرد مزمن غیر اختصاصی (میانگین سن 06/24 سال، قد 33/177 سانتیمتر، وزن 26/76 کیلوگرم و سابقه ورزشی 20/9 سال) و 15 مرد ورزشکار سالم (میانگین سن 06/24 سال، قد47/177 سانتیمتر، وزن 60/74 کیلوگرم و سابقه ورزشی 46/7 سال) که از نظر سن، وزن و رشته ورزشی همسان سازی شده بودند، به صورت داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت نمودند. زمان استقامت و فرکانس میانه بوسیله الکترومایوگرافی سطحی از عضلات ارکتور اسپاین کمری فوقانی، ارکتوراسپاین کمری تحتانی، سرینی بزرگ و دوسر رانی در حین اجرای آزمون بیرینگ سورنسن اندازه گیری شد. از نرم افزار مگاوین برای بدست آوردن شیب فرکانس میانه استفاده شد و با آزمون t مستقل مقایسه دو گروه انجام شد. شیب فرکانس میانه الکترومایوگرافی(%) عضلات ارکتوراسپاین فوقانی(سالم (45/14-) و کمردرد (88/24-))، ارکتوراسپاین تحتانی(سالم (89/20-) و کمردرد (04/33-))، سرینی بزرگ(سالم (62/5-) و کمردرد (14/10-)) و دوسر رانی(سالم (70/6-) و کمردرد (65/11-)) به طور معنی داری در گروه ورزشکاران با سابقه کمردرد مزمن کمتر از ورزشکاران سالم بود (05/0p?) که نشان دهنده خستگی پذیری بیشتر این عضلات در گروه کمردرد مزمن می باشد. همچنین زمان استقامت عضلات اکستنسور نیز در گروه کمردرد مزمن (80/105 ثانیه) در حین اجرای آزمون بیرینگ سورنسن به طور معنی داری کمتر از گروه سالم (53/153 ثانیه) بود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ورزشکاران دچار کمردرد مزمن غیر اختصاصی در عضلات اکستنسور کمر و ران خود دچار ضعف استقامت هستند که در طراحی استراتژی های توانبخشی برای بهبود سیستم عصبی عضلانی جهت تنظیم فعالانه و کاهش خستگی پذیری در افراد دچار کمردرد مزمن از سوی مربیان و پزشکان ورزشی باید مورد توجه قرار گیرد.
حمید جعفرنژادگرو علی اصغر نورسته
آزمون های تعادل به منظور شناسایی آسیب و آگاهی از میزان تاثیر توانبخشی استفاده می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تدوین نورم تعادل و مقایسه تعادل در سنین 12 تا 14 سال و پای برتر و غیر برتر انجام شد. 400 نفر از دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی استان گیلان(با میانگین سنی97/0± 08/13سال، قد10± 155 سانتی متر و جرم 23/14± 81/49 کیلوگرم) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و آزمون های تعادل ستاره و ایستادن لک لک را روی پای برتر و غیر برتر انجام دادند. از آمار توصیفی برای تدوین نورم ها و از آزمون های آنالیز واریانس، t همبسته و t مستقل برای آزمون فرضیه-های پژوهش استفاده شد. در نهایت نورم تعادل در پای برتر و غیر برتر برای هر یک از سه رده سنی تدوین شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین تعادل سه رده سنی و تعادل پای برتر و غیر برتر تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0?p). این بدان معنی است که با افزایش سن تا 14 سالگی تعادل افزایش می یابد و تعادل در پای برتر به علت هماهنگی عصبی عضلانی بیشتر، بهتر است. واژگان کلیدی: نورم، تعادل ایستا، تعادل پویا، پای برتر، پای غیر برتر
رضا حسینی علی اصغر نورسته
کنترل پاسچر انسان به طور کلی به وسیله سیستم های دهلیزی، بینایی، گیرنده های حس عمقی و پردازشگر مرکزی کنترل می شود. هدف این پژوهش بررسی ارتباط انحرافات ستون فقرات با تعادل ایستا و پویا در دانش آموزان پسر 14- 11 ساله می باشد. برای شناسایی افراد با ناهنجاری های کایفوزیس ولوردوزیس، 351 دانش آموز پسر به وسیله دستگاه اسپاینال ماوس مورد بررسی قرار گرفتند. که در نهایت، 80 نفر با ناهنجاری های کایفوزیس (40 نفر، سن 7/12، وزن 50 کیلو گرم، قد56/1 ) و لوردوزیس (40 نفر، سن 1/12، وزن 48 کیلوگرم، قد 53/1 متر) بدون هیچگونه اختلال اسکلتی – عضلانی وعصبی یا اختلال در تعادل، برای پژوهش نهایی انتخاب شدند. تعادل پویای این افراد به وسیله آزمون تعادل ستاره ای و تعادل ایستای به وسیله آزمون ایستادن روی یک پا اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از t مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه معنی دار و منفی بین ناهنجاری کایفوزیس با تعادل پویا وایستا وجود دارد. اما میان لوردوزیس وتعادل پویا وایستا رابطه معنی داری مشاهده نشد. تفاوت معنی داری میان ناهنجاری های هایپر وهیپوکایفوزیس، هایپرکایفوزیس و هایپرلوردوزیس با تعادل ایستا وپویا وجود داشت. اما این تفاوت میان ناهنجاری های هایپر و هیپو لوردوزیس و تعادل ایستا وپویا معنی داری نبود. تفاوت معنی داری میان هیپوکایفوزیس و هیپولوردوزیس در تعادل پویا مشاهده شد. اما این تفاوت در تعادل ایستا معنی دار نبود. میانگین تعادل پویای افراد هایپر و هیپوکایفوزیس در هشت جهت معنی دار بود. میانگین جهت های دسترسی افراد هایپر کایفوزیس درسه جهت قدامی، خلفی وقدامی- خارجی کمتر از دیگر جهات بود. در این تحقیق نشان داده شد که افراد کایفوزیس از تعادل ایستا وپویای کمتری نسبت به دیگر گروه های مورد آزمون برخورداربودند. که می توان گفت که افراد کایفوتیک به دلیل دفورمیتی ستون فقرات در سطح ساجیتال، مرکز جرم (com) تنه نسبت به حالت طبیعی به طرف پایین و جلو تغییر مکان پیدا می کند و به طبع آن مرکز جرم کلی بدن نیز به طرف جلو وپایین نسبت به سطح اتکا تغییر مکان داده و در نتیجه بی ثباتی در تعادل به خصوص در سطح ساجیتال بوجود می آید. پیشنهاد می شود که روی تعادل ایستا وپویای افراد کایفوزیسی بیشتر کار بشود.
ساره شاه حیدری علی اصغر نورسته
تعادل یکی از اجزای کلیدی مهارت های حرکتی برای حفظ پاسچر و اجرای مهارت های ورزشی پیچیده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تعادل ایستا و پویا در میان ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی (ژیمناستیک، فوتبال، بسکتبال و شنا ) و افراد غیرورزشکار، همچنین مقایسه تعادل ایستا و پویا پای برتر و غیربرتر آنها می باشد. در این پژوهش 40 زن ورزشکار (10ژیمناست با میانگین سن 31/0±50/14 سال، قد 75/7±20/155 سانتیمتر، وزن 91/3±70/49 کیلوگرم، 10 فوتبالیست با میانگین سن 47/1±80/22 سال، قد 12/5±60/160 سانتیمتر، وزن 87/4±95/52 کیلوگرم،10 بسکتبالیست با میانگین سن 07/1±60/21 سال، قد 75/6±5/165 سانتیمتر، وزن 27/6±43/57 کیلوگرم و 10 شناگر با میانگین سن 63/1±3/23 سال، قد 46/5±5/163 سانتیمتر، وزن 42/4±50/55 کیلوگرم) با 5 سال سابقه ورزشی و 10 زن غیرورزشکار ( با میانگین سن 94/0±7/23 سال، قد 27/3±4/161 سانتیمتر، وزن 54/3±6/54 کیلوگرم) شرکت کردند. برای ارزیابی تعادل ایستا و پویا به ترتیب از آزمون های بس و ستاره استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد در آزمون تعادل ایستا میزان خطا بطور معنی داری در ژیمناست ها نسبت به افراد غیرورزشکار و شناگران و در فوتبالیست ها نسبت به شناگران کمتر است و در آزمون تعادل پویا میزان طول رسش بطور معنی داری در ژیمناست ها نسبت به افراد غیرورزشکار و بسکتبالیست ها و در فوتبالیست ها نسبت به افراد غیرورزشکار بیشتر است )05/0(p?. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که شناگران نمرات تعادل ایستا کمتر و بسکتبالیست-ها نمرات تعادل پویا کمتری در مقایسه با سه گروه ورزشی دیگر داشتند و از آنجایی که کاهش تعادل ممکن است یک عامل پیش بین قوی برای اسپرین های مچ پا در آینده باشد، بنابراین بنظر می رسد مربیان و اتلتیک ترینرها باید تمرینات تعادلی بیشتری برای بسکتبالیست ها و شناگران در مقایسه با ژیمناست ها و فوتبالیست ها تجویز کنند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد اختلاف معنی داری بین تعادل پای برتر و غیربرتر در هیچ یک از گروه ها وجود ندارد. که این نتیجه ممکن است برای پزشکانی که بطور متداول از آزمون های تعادلی ایستادن روی یک پا برای ارزیابی فرایندهای توان بخشی ورزشکاران آسیب دیده استفاده می کنند، سودمند باشد. همچنین نتایج نشان داد ارتباط منفی و معنی داری بین طول پا و تعادل پویا وجود دارد.
ابراهیم هدایتی علی اصغر نورسته
آزمون های تعادل به منظور شناسایی آسیب و آگاهی از میزان تاثیر توانبخشی استفاده می شود. پژوهش حاضر با هدف تدوین نورم تعادل و مقایسه تعادل در سنین12 تا 14 سال و پای برتر و غیر برتر انجام شد. 400 نفر از دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی استان خراسان شمالی(با میانگین سنی845/±72/12سال، قد4/10± 152 سانتی متر و جرم 56/1±78/43 کیلوگرم) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و آزمون های تعادل ستاره و ایستادن لک لک را روی پای برتر و غیر برتر انجام دادند. از روش های آماری توصیفی برای تدوین نورم ها و از آزمون های کلموگراف- اسمیرنف ،آنالیز واریانس، t همبسته ، t مستقل ،کروسکال والیس ،ویلکاگسون ویومن ویتنی برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد. در نهایت نورم تعادل در پای برتر و غیر برتر برای هر یک از سه رده سنی تدوین شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین تعادل سه رده سنی ، تعادل پویای پای برتر و غیر برتر و ورزشکار وغیرورزشکارتفاوت معنی داری وجود دارد(05/0?p)، و با افزایش سن تا 14 سالگی تعادل افزایش می یابد ، تعادل افراد ورزشکار بهتر بود وتعادل در پای غیربرتر به علت هماهنگی عصبی عضلانی بیشتر، بهتر است.
یوسف دشت بان علی اصغر نورسته
در حین فعالیت های روزمره کنترل تعادل یک امر حیاتی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر خستگی عمومی و موضعی بر تعادل پویا در پسران ورزشکار و غیرورزشکار بود. ما همچنین به بررسی اینکه آیا بین ورزشکاران و غیرورزشکاران تفاوت وجود دارد، پرداختیم. بدین منظور 48 نفر، 24 ورزشکار و 24 غیرورزشکار در تحقیق حاضر شرکت نمودند. همه آزمودنی ها مرد بودند و هیچ گونه ناهنجاری شنوایی، بینایی، آسیب سر و یا اندام تحتانی، طبق بررسی های انجام شده، غربالگری و گفته ی خودشان نداشتند. تعادل آزمودنی ها بوسیله آزمون تعادل ستاره در 8 جهت هم برای خستگی عمومی و هم برای خستگی موضعی اندازه گیری و با جمع هر 8 جهت و میانگین گرفتن از آنها یک نمره کلی از فاصله های دست یابی به دست آمد. برای ایجاد خستگی عمومی از پروتکل 7 ایستگاهی، و برای تولید خستگی موضعی، از تکرار اکستنشن تنه برای خستگی عضلات تنه وتکرار پلانتارفلکشن مچ پا برای خستگی عضلات مچ پا استفاده شد. با استفاده از مقیاس بورگ، میزان خستگی قبل، حین و بعد از پروتکل خستگی در هر دو خستگی عمومی و موضعی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی عمومی در ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد (0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی عمومی در غیرورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی کمر در ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی کمر در غیرورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی مچ پا در ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی مچ پا در غیرورزشکاران تفاوت معنی داری دارد (0.05 = p). فاصله های دست یابی که هر یک نمایان گر میزان تعادل بود، پس از خستگی کاهش یافت و می توان گفت با توجه به کاهش تعادل در اثر خستگی، کنترل تعادل به عنوان بخشی از ارزیابی های تعادلی برای تعیین میزان هوشیاری، نباید فورا پس از خستگی مورد ارزیابی قرار گیرد.
عباس اسدی بهمن میرزایی
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر دو روش تمرین پلایومتریک (depth jump [dj] و countermovement jump [cmj]) در ماسه بر عملکرد جسمانی و تغییرات الکترومایوگرافی دانشجویان غیر ورزشکار بود. بدین منظور، 30 دانشجوی مرد غیر ورزشکار بصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. بعد از انجام پیش آزمون و همسان سازی بر اساس پرش ارتفاع، آزمودنی ها بصورت تصادفی به سه گروه: dj؛ 10=n سن 8/0±7/20 سال، وزن 9/8±2/75 کیلوگرم، قد 69/6±4/180 سانتیمتر؛ cmj؛ 10=n سن 2/1±2/21 سال، وزن 3/8±8/70 کیلوگرم، قد 05/4±7/176 سانتیمتر و کنترل 10=n سن 4/0±5/19 سال، وزن 1/12±5/72 کیلوگرم، قد 13/3±2/175 سانتیمتر، میانگین ± انحراف استاندارد) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های تمرینی dj و cmj به مدت 6 هفته و هر هفته 2 جلسه تمرینات مربوطه را در ماسه برای 5 ست 20 تکراری انجام دادند. ارتفاع جعبه پرش 45 سانتیمتر لحاظ شد. گروه کنترل در این دوره هیچ نوع تمرینی انجام نداد. قبل و بعد از دوره تمرینی، آزمون های پرش ارتفاع، پرش طول، 20 و 40 متر سرعت، چابکی تی و ایلینوی، حداکثر قدرت پرس پا و تغییرات الکتریکی عضلات پهن داخلی، راست رانی و پهن خارجی از آزمودنی ها گرفته شد. از تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی برای تعیین تفاوت بین گروه ها، همچنین، از آزمون تی همبسته برای تعیین تفاوت پیش و پس آزمون استفاده شد. هر دو گروه dj و cmj در اجرای پرش ارتفاع، پرش طول، 20 و 40 متر سرعت، آزمون های چابکی تی و ایلینوی بهبود معنی داری با قبل تمرین و گروه کنترل نشان دادند (05/0 > p). در حداکثر قدرت پرس پا، هر دو گروه نسبت به قبل از تمرین تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0 > p)، اما، تفاوت معنی داری با گروه کنترل مشاهده نشد (05/0 < p). هر دو گروه بهبود معنی داری در تغییرات الکتریکی عضلات پهن داخلی، راست رانی نسبت به قبل تمرین نشان دادند (05/0 > p). همچنین، گروه cmj بهبود معنی داری در تغییرات الکتریکی عضله پهن خارجی و پهن داخلی نسبت به قبل تمرین و گروه کنترل نشان داد (05/0 > p). تفاوت معنی داری بین گروه های dj و cmj در هیچ آزمونی مشاهده نشد (05/0 < p). نتایج این مطالعه نشان داد، هر دو روش تمرینی dj و cmj باعث افزایش معنی دار عملکرد جسمانی و تغییرات الکتریکی عضلانی می شود و تفاوت قابل ملاحظه ای بین این دو روش وجود ندارد. بنابراین، توصیه می شود دانشجویان غیر ورزشکار برای بهبود عملکردشان از این دو روش تمرینی در ماسه استفاده کنند.
محمد علی آبادی حسن دانشمندی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین مختصات آنتروپومتریکی اندام فوقانی با آسیب های آن در هندبالیست ها و والیبالیست های سطح باشگاهی شرکت کننده در لیگ های معتبر ایران بود. به همین منظور، پرسش نامه محقق ساخته ای پس از اعتبارسنجی (آلفای کرونباخ 84/0) از طریق متخصصان در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. اطلاعات تکمیلی از طریق مراجعه به پزشک تیم و مصاحبه با بازیکنان به دست آمد. 45 هندبالیست (میانگین سن 62/3±71/24 سال، قد 67/5±58/186 سانتی متر، وزن 81/9±66/86 کیلوگرم و سابقه ورزشی 55/3±37/7 سال) و 35 والیبالیست (میانگین سن 57/4±71/25 سال، قد 92/5±59/193 سانتی متر، وزن 93/6±02/88 کیلوگرم و سابقه ورزشی 20/4±37/8 سال) به صورت تصادفی هدفدار در این پژوهش شرکت کردند. بدین منظور مجموعه ای از شاخص های آنتروپومتریکی به گونه کمی بدین شکل مورد اندازه گیری و ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی قد ایستاده و arm span با متر نواری، فاصله دو زائده آخرومی، طول بازو و طول ساعد با آنتروپومیتر، طول کف دست و فاصله زائده آخرومی با دیوار با استفاده از کولیس، زاویه حمل با گونیامتر یونیورسال و سرانجام ارزیابی دامنه حرکتی با استفاده از انعطاف سنج لیتون صورت گرفت. پس از تعیین طبیعی یا غیرطبیعی بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کلموگراف-اسمیرنف از آزمون های همبستگی، t مستقل، uمن-ویتنی، آنالیز واریانس یک طرفه (anova) و آزمون تعقیبی lsd برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (05/0?p). نتایج تحقیق نشان دادند که بین آسیب کشیدگی عضلانی در اندام فوقانی و فاصله آخرومی دست برتر (005/0=p، 309/0=r) و غیربرتر (013/0=p، 278/0=r) ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. بین آسیب پارگی تاندون یا لیگامنت در اندام فوقانی و عرض شانه (007/0=p، 297/0-=r) همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین، بین آسیب شکستگی در اندام فوقانی و وزن (027/0=p، 247/0=r)، قد (018/0=p، 265/0=r)، arm span (017/0=p، 266/0=r)، عرض شانه (017/0=p، 266/0=r)، طول بازوی دست برتر (019/0=p، 261/0=r)، طول بازوی دست غیربرتر (013/0=p، 277/0=r) و طول ساعد دست غیربرتر (045/0=p، 224/0=r) همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. بین دیگر متغیرهای آنتروپومتریکی مانند arm span و زاویه حمل با آسیب های اندام فوقانی هیچ ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بر این اساس، ضرورت برنامه ای جامع برای شناسایی ابعاد بدنی ورزشکاران و نیز غربال گری با هدف شناخت بازیکنان مستعد آسیب از سوی مربیان و پزشکان تأیید می گردد. در مجموع، برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی هندبالیست ها و والیبالیست ها مانند وزن، فاصله آخرومی و عرض شانه آنها با میزان شیوع و انواع آسیب های اندام فوقانی آنها رابطه داشته و می توانند به عنوان یک عامل خطر محسوب شوند. از این رو بهتر است مربیان به منظور جلوگیری از آسیب های اندام فوقانی به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
شیرین عالی علی اصغر نورسته
هدف پژوهش حاضر بررسی نیمرخ ساختاری و آمادگی جسمانی کودکان با اختلال حسی بود. جامعه آماری این طرح کودکان 6-12 ساله با اختلالات حسی بودند. 16 کودک نابینای (9دختر، 7 پسر) و 30 کودک ناشنوای (14 دختر، 16 پسر) شهر اردبیل به صورت هدفمند و از جامعه در دسترس انتخاب و 60 کودک سالم (30 دختر و 30 پسر) نیز بعنوان گروه کنترل شرکت نمودند. جهت بررسی لوردوز، کایقوز و اسکولیوز از اسپینال موس استفاده گردید. جهت ارزیابی ناهنجاری سر به جلو و شانه گرد از نمای جانبی و در فلکشن جانبی سر و شانه نابرابر از نمای قدامی توسط دوربین عکس برداری شد. جهت ارزیابی آمادگی جسمانی از آزمونهای پله (ارزیابی استقامت قلبی- تنفسی)، دراز نشست (استقامت عضلات شکم)، خمش و رسش (انعطاف پذیری همسترینگ)، بالا آوردن تنه (انعطاف پذیری تنه)، قدرت پنجه دست برتر، آزمون تعادل لک لک اصلاح شده و زمان برخاستن و رفتن (ارزیابی تعادل ایستا و پویا) استفاده گردید. مقایسه گروهها نیز توسط آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی lsd صورت گرفت. تحلیل داده های فاکتورهای آمادگی جسمانی نشان داد که قدرت پنجه دست برتر نابینایان کمتر از ناشنوایان و افراد سالم، استقامت قلبی تنفسی نابینایان و ناشنوایان کمتر از گروه سالم بود. در آزمون درازنشست، بالا آوردن تنه و تعادل ایستا و پویا تفاوت معناداری بین گروه نابینایان و ناشنوایان مشاهده شد. اما این ختلاف بین گروه ناشنوایان و سالم وجود نداشت. همچنین نتایج آزمون خمش و رسش تفاوت معناداری بین گروهها نشان نداد. نتایج آماری بررسی نیمرخ ساختاری نیز حاکی از وجود تفاوت معناداری در میزان شاخص ها بوده به نحویکه زاویه سر به جلوی نابینایان کمتر از گروه ناشنوایان و سالم، زوایه شانه گرد نابینایان و ناشنوایان مشابه و کمتر از گروه سالم و زاویه فلکشن جانبی سر و اسکولیوز پشتی نابینایان و ناشنوایان مشابه و بیشتر از گروه سالم بود. اما تفاوت معناداری بین زاویه شانه نابرابر، کایفوز، لوردوز و اسکولیوز کمری گروهها با یکدیگر مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته های طرح حاضر احتمالا اختلالات حسی موجب ضعف آمادگی جسمانی و مشکلات پاسچرال میگردد. لذا توجه بیشتر به برنامه های آمادگی جسمانی معلولان حسی و هدایت به سمت برنامه های تمرین درمانی جهت اصلاح وضعیت بدنی این کودکان ضروری به نظر میرسد.
مهسا اکتسابی بناب علی اصغر نورسته
فرایند افزایش سن امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است که بر تمامی جنبه های زیستی و روانی انسان تاثیر می گذارد. همانطور که طول عمر افراد افزایش می یابد، اهمیت فعالیت های جسمانی نیز با توجه به حفظ عملکرد و استقلالافراد و افزایش کیفیت زندگی آنها روزبه روز آشکارتر می شود.تعادل در عملکرد حرکتی موثر، فعالیت های روزانه و در کیفیت زندگی سالمندان نقش بسزایی دارد به طوری کهضعف آنخطر افتادن را افزایش داده و غالبا با نقص کاهش عملکرد عضلات اندام تحتانی، به دلیل عدم فعالیت در ارتباط است. مطالعات متعددی نشان داده اند که انجام فعالیت های ورزشی در سطوح مختلف، موجب بهبودعملکرد پاسچری و کاهش تعداد افتادن ها می شود.بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تعادل و عوامل آمادگی جسمانی در سالمندان ورزشکار و غیر ورزشکار بود. 20 سالمند ورزشکار سالم با سابقه ی ورزشی حداقل 5 سال (میانگین سن80/6±20/67 سال، قد 35/7±95/170 سانتیمتر، وزن 88/9±30/76 کیلوگرم) و 20 سالمند سالم غیر ورزشکار (میانگین سن 66/5±40/65 سال، قد 47/5±85/173 سانتیمتر و وزن 08/8±65/74) به صورت غیر تصادفی هدفدار در این پژوهش شرکت کردند. تعادل پویا (آزمون عملکردی دستیابی)، استقامت قلبی عروقی (آزمون 6 دقیقه پیاده روی)، قدرت اندام فوقانی (آزمون حرکت جلو بازو)، قدرت اندام تحتانی (آزمون نشستن و برخاستن)، انعطاف پذیری اندام فوقانی (آزمون رساندن دست از پشت)، انعطاف پذیری اندام تحتانی (آزمون خمش و رسش) و سرانجام چابکی (آزمون برخاستن و رفتن) ارزیابی شد. داده ها پس از بررسی توصیفی با استفاده از آزمون های t مستقل و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای تعادل پویا، استقامت قلبی عروقی، قدرت اندام فوقانی و تحتانی و چابکی در دو گروه سالمندان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0p?). همچنین استقامت قلبی عروقی، قدرت اندام فوقانی و تحتانی و چابکی ارتباط معنی داری با تعادل پویای گروه ورزشکار داشتند. نتایج حاکی از آن است که انجامفعالیت های ورزشی مناسب، به ویژه به طور منظم، احتمالا می توانند در بهبود تعادل عملکردی و عوامل مختلف آمادگی جسمانی مورد مطالعه موثر باشند.
زهرا قندریز مجدی مریم کوشا
اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شایع ترین اختلال روانپزشکی در کودکان است که 3 تا 7 درصد جمعیت سنین مدرسه را درگیر می کند. یکی از اختلالات همراه با کودکان مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی، اختلال هماهنگی حرکتی می باشد.هدف از این پژوهش مقایسه آمادگی جسمانی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی با و بدون اختلال هماهنگی حرکتی با کودکان سالم و اثر فعالیت شناختی(تکلیف دوگانه)بر آمادگی جسمانی این کودکان است. در این پژوهش 15دانش آموز عادی( میانگین سن 51/0± 4/8 سال ، میانگین قد 83/6±20/130 سانتی متر، میانگین وزن 13/4± 9/30 کیلوگرم )، 15دانش آموز مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی(میانگین سن 52/0± 47/8 سال ، میانگین قد 95/4± 93/129 سانتیمتر، میانگین وزن 44/2± 95/28 کیلوگرم)و 15دانش آموز مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی همراه با اختلال هماهنگی حرکتی(میانگین سن 49/0± 29/8 سال ، میانگین قد 83/3±33/131 سانتی متر، میانگین وزن 52/3±06/30 کیلوگرم)در سه گروه به صورت غیر تصادفی هدفدار شرکت داشتند.با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی که توسط والدین تکمیل گردید، میزان سابقه ورزشی ، نوع ورزش ، سابقه آسیب و بیماری خاص مشخص شد و بر اساس فرم اطلاعات فردی، کودکانی که دارای سابقه ورزشی، آسیب ورزشی و یا بیماری خاص بودند از تحقیق کنار گذاشته شدند. برای انتخاب کودکان مبتلا به دو اختلال پرونده کودکانی که به دو مرکز درمانگاه سرپایی دولتی شفا خصوصی سرپایی روانپزشکی گیل مراجعه کردند بررسی گردید و افراد مورد نظر با رضایت والدین انتخاب گردیدند.متغیر های آمادگی جسمانی شامل آمادگی قلبی عروقی با آزمون 6 دقیقه راه رفتن(95/0=r) ، قدرت عضلانی با آزمون شنای روی نیمکت(86/0=r) ، استقامت عضلانی با آزمون 1دقیقه دراز و نشست (70/0=r) ، انعطاف پذیری با آزمون خمش و رسش(90/0=r) ، تعادل ایستا با آزمون ایستادن روی یک پا(89/0=r) ، ، تعادل پویا با آزمون راه رفتن پاشنه پنجه(89/0=r) و راه رفتن روی چوب موازنه(89/0=r) ، سرعت دویدن با آزمون 20 یارد دویدن(87/0=r) با و بدون تکلیف دوگانه و ترکیب بدنی اندازه گیری شد. برای تکلیف دوگانه از شمارش اعداد معکوس استفاده شد. برای مقایسه عوامل آمادگی جسمانی با و بدون انجام فعالیت شناختی(تکلیف دوگانه) بین سه گروه از آزمون واریانس یک طرفه ( anova) , و برای تفاوت بین گروه ها از آزمون دانکن استفاده شد(05/0??). همچنین برای مقایسه عوامل آمادگی جسمانی قبل و بعد از تکلیف دوگانه در هر گروه از آزمون t مستقل استفاده شد (05/0??). نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین تمامی متغیر های آمادگی جسمانی مورد مطالعه با و بدون تکلیف دوگانه بجز شاخص توده بدن در سه گروه وجود دارد.همچنین بین تمامی متغیر های آمادگی جسمانی با و بدون تکلیف دوگانه در هر گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد(05/0??). با توجه به اهمیت آمادگی جسمانی در انجام فعالیت های روزانه و مهارت های ورزشی انجام فعالیت ورزشی و استقامتی برای بالا بردن آمادگی جسمانی و مهارت های حرکتی در این کودکان ضروری می باشد.همچنین از آنجا که نقش توجه در انجام فعالیت های روزانه و ورزشی نشان داده شده است، انجام تمرینات برای بالا بردن تمرکز و توجه در این کودکان ضروری می باشد.
زینت زرندی علی اصغر نورسته
کودکان از لحظه ی تولد اطلاعات حسی وسیعی دریافت کرده و چگونگی تعامل با محیط را یاد می گیرند. حس عمقی به عنوان بخشی از سیستم حسی پیکری نقش بسیار مهمی در کنترل عضلانی، دقت حرکتی، و ثبات مفاصل دارد. این مطالعه برای درک بیشتر رشد ادراکی در دوران اولیه زندگی، به بررسی رشد حس عمقی در کودکان و نوجوانان ورزشکار و غیرورزشکار 7-14 ساله پرداخته است. در این مطالعه ی مقطعی 135 کودک شرکت کردند که به شش گروه تقسیم شدند. 15 نفر در گروه کودکان ورزشکار (96/0 ± 83/8 ساله)؛ 30 نفر در گروه کودکان غیرورزشکار (88/0 ± 30/8 ساله)؛ 15 نفر در گروه پیش از بلوغ ورزشکار (50/0 ± 65/10 ساله)؛ 30 نفر در گروه پیش از بلوغ غیرورزشکار (59/0 ± 34/10 ساله)؛ 15 نفر در گروه پس از بلوغ ورزشکار (72/0 ± 89/12 ساله)؛ و 30 نفر در گروه پس از بلوغ غیرورزشکار (76/0 ± 42/12 ساله) قرار گرفتند. حس وضعیت زانو در حالت نشسته و ایستاده و از طریق بازسازی فعال زاویه (°45 فلکشن زانو) با کمک الکتروگونیامتر اندازه گیری شد. حس نیرو از طریق بازسازی نیروی هدف (50% حداکثر قدرت ایزومتریک) با استفاده از دینامومتر اندازه گیری شد. تمامی اطلاعات با استفاده از آزمون های آنوای دوطرفه ی ، t و همبستگی تحلیل شدند (در سطح معناداری 05/0). آنوای دوطرفه نشان داد که اثر اصلی فعالیت ورزشی در خطای مطلق زاویه ای حس وضعیت در حالت نشسته معنادار بود (032/0 (p = و همچنین اثر اصلی سن در خطای مطلق حس نیرو معنادار بود (018/0 (p =. آزمون t مستقل نشان داد که در روش ایستاده، دختران ورزشکار در گروه پیش از بلوغ خطای مطلق بازسازی زاویه کمتری نسبت به دختران غیر ورزشکار داشتند (028/0 (p =. رابطه معناداری بین حس وضعیت در حالت نشسته و حداکثر قدرت ایزومتریک فلکشن و اکستنشن و همچنین رابطه معناداری بین حس نیرو و حداکثر قدرت ایزومتریک اکستنشن مشاهده شد (05/0p<). داده های موجود نشان می دهد که توانایی حس عمقی از 7-14 سال تغییر می کند. بر اساس نتایج، بلوغ و فعالیت ورزشی می توانند بر الگوی رشد تاثیر بگذارند. به این علت که بخش اعظمی از اطلاعات مربوط به حس وضعیت مفصل توسط گیرنده های عضلانی بویژه دوک های عضلانی بدست می آید، این فرضیه شکل می گیرد که قدرت عضلانی بیشتر با حس وضعیت بهتر و یا برعکس رابطه دارد. به نظر می رسد با توجه به اهمیت حس عمقی در کنترل حرکت در دوره اولیه زندگی و متفاوت بودن نتایج حس عمقی و حس نیرو مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری باشد.
طاهره علیزاده علی اصغر نورسته
تعادل یکی از اجزای کلیدی و جدایی ناپذیر آمادگی جسمانی در فعالیت های روزانه و عملکردهای ورزشی می باشد. تهیه نورم های بومی جهت آزمون های آمادگی جسمانی ارزش و اعتباری را جهت یکپارچه کردن ارزشیابی درس تربیت بدنی بوجود خواهد آورد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تدوین نورم تعادل دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی استان گیلان بود. در این تحقیق 134 نفر دانش آموز کلاس اول راهنمایی با میانگین سن 12 سال، میانگین قد 41/9±52/150سانتی متر، میانگین وزن 31/10±66/42 کیلوگرم، میانگین bmi 71/3±02/19 کیلوگرم بر متر مربع و طول پای حقیقی 5/.±27/83 سانتی متر و 133 نفر دانش آموز پایه دوم راهنمایی با میانگین سن 13 سال، میانگین قد 71/7±01/155 سانتی متر، میانگین وزن 87/10±81/49 کیلوگرم، میانگین bmi 74/3±63/20 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین طول پای حقیقی 07/5±92/84 سانتی متر و 133 نفر دانش آموز پایه سوم راهنمایی با میانگین سن 14 سال، میانگین قد 83/6±40/159 سانتی متر، میانگین وزن 62/10±38/52 کیلوگرم، میانگین bmi 53/3±69/20 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین طول پای حقیقی 17/5±76/86 سانتی متر شرکت کردند. برای ارزیابی تعادل ایستا و پویا به ترتیب از آزمون لک لک و ستاره استفاده شد. داده ها پس از بررسی توصیفی با استفاده از آزمون های کالموگراف اسمیرانف، anova، t همبسته و tمستقل ، کروسکال والیس، ویلکاگسون و uمن ویتنی استفاده شد. در نهایت نورم تعادل در پای برتر و غیربرتر برای هر یک از سه رده سنی تدوین شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد بین تعادل سه رده سنی و تعادل پای برتر و غیربرتر تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0p<). این بدان معنی است که با افزایش سن تعادل افزایش می یابد و تعادل در پای برتر به علت هماهنگی عصبی عضلانی، بیشتر است.
سیده ثمین رضوی علی اصغر نورسته
اسکی، ورزشی با سرعت بالا است که خطر سقوط و افتادن ها در آن بسیار رایج می باشد. نتایج تحقیقات، ضعف تعادل را یکی از مهم ترین عوامل خطر سقوط و افتادن ها نشان داده اند. از طرفی در اسکی اسنوبرد، وضعیت بدنی ورزشکار نامتقارن بوده و پاها همزمان روی یک تخته اسنوبرد فیکس است. در این وضعیت که اسنوبردباز بدون هیچ وسیله حمایتی (باتوم) مسیرها را طی می کند، عملکرد ناحیه مرکزی بدن حین فعالیت بسیار حائز اهمیت است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ثبات مرکزی ورزشکاران اسکی اسنوبرد با تعادل ایستا و پویا بود. با توجه به محدودیت در گزینش آزمودنی ها، نمونه آماری پژوهش شامل 40 نفر از ورزشکاران مرد (میانگین سن 30/3±85/26 سال، قد 08/6±45/180 سانتی متر، وزن 14/6±86/79 کیلوگرم و سابقه ورزشی 53/4 ±70/12 فصل) با حداقل 6 فصل سابقه فعالیت در اسکی اسنوبرد بودند. آزمودنی ها به صورت غیرتصادفی و هدف دار انتخاب شدند. در این پژوهش، عوامل تشکیل دهنده ی ثبات مرکزی شامل استقامت مرکزی، قدرت مرکزی، توان مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی هستند که به ترتیب به وسیله پروتکل استقامت مک گیل، دینامومتر دستی (mmt)، آزمون mbest و آزمون استپ داون اندازه گیری شدند. بعلاوه برای ارزیابی تعادل ایستا و پویا به ترتیب از آزمون های لک لک و ستاره استفاد شد. داده ها پس از بررسی توصیفی با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تبدیل z فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند (05/0>p). نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین استقامت مرکزی، قدرت مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی با تعادل ایستا ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0>p) اما بین توان مرکزی و تعادل ایستا ارتباط معنی داری وجود ندارد. همچنین بین استقامت مرکزی، قدرت مرکزی، توان مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی با تعادل پویا ارتباط معنی داری یافت شد (05/0>p). نتایج آزمون تبدیل z فیشر نشان داد ثبات مرکزی با تعادل ایستا و پویای اسنوبردبازان ارتباط معنی داری دارد (05/0>p). با توجه به ارتباط معنی دار ثبات مرکزی با تعادل ایستا و پویای ورزشکاران اسکی اسنوبرد و همچنین اهمیت تعادل در این رشته ورزشی، تقویت ثبات مرکزی با تاکید بر عوامل استقامت، قدرت مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی برای بهبود تعادل ایستا و با تاکید بر عوامل استقامت، قدرت و توان مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی برای بهبود تعادل پویای اسنوبردبازان در کنار برنامه های تمرینی دیگر ضروری به نظر می رسد.
طاهره پورخانی بازکیایی علی اصغر نورسته
خستگی می تواند در ثبات پویای ورزشکاران سالم و آسیب دیده اختلال ایجاد کند. اثر استفاده از نواربندی مچ پا بر بهبود ثبات پویا پس از خستگی در ورزشکاران ناشناخته است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر نواربندی مچ پا بر تعادل پویا قبل و پس از خستگی در ورزشکاران با و بدون بی ثباتی مزمن مچ پا، بود. 20 ورزشکار زن شامل 10 فرد با بی ثباتی مزمن مچ پا (سن 98/1±20/22 سال، قد 74/2±80/163 سانتیمتر، وزن 10/7±68/58 کیلوگرم، شاخص ناتوانی مچ پا و پا 03/1±78/80%و شاخص ورزشی مچ پا و پا 75/1±10/65%) و 10 فرد سالم (سن 67/0±70/21 سال، قد 06/5±90/162 سانتیمتر، وزن 04/7±10/59 کیلوگرم، شاخص ناتوانی مچ پا و پا و شاخص ورزشی ناتوانی مچ پا و پا 100%) در تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی-ها در دو جلسه مجزا با شرایط متفاوت، بدون نواربندی و با نواربندی به شیوه بسکت ویو، در تحقیق شرکت نمودند. در هر جلسه سه کوشش از فعالیت پرش - فرود، قبل و پس از خستگی عملکردی، انجام شد. فعالیت پرش - فرود شامل فرود یک پا روی صفحه نیرو از ارتفاعی معادل 50 درصد حداکثر ارتفاع پرش هر آزمودنی، از وضعیت 70 سانتیمتری از مرکز صفحه نیرو، در نظر گرفته شد. مدت زمان رسیدن به ثبات در جهات قدامی - خلفی، داخلی - خارجی و عمودی اندازه گیری شد. سه آنالیز مجزا با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با دو عامل درون گروهی(شرایط و زمان) برای هر متغیر، در هر گروه انجام شد. به منظور ارزیابی تغییرات دامنه حرکتی، قبل و پس از نواربندی، از آزمون تی همبسته استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که، در گروه ورزشکاران سالم، در تی تی اس داخلی - خارجی و تی تی اس عمودی، تفاوت معنی دار بین شرایط متفاوت وجود داشت (001/0=p و 52/7=f)، (004/0=p و 69/9=f). آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که در شرایط با نواربندی تی تی اس داخلی - خارجی قبل از خستگی سریعتر از حالت پس از خستگی است و در شرایط بدون نواربندی، تی تی اس عمودی قبل از خستگی، سریعتر از پس از خستگی است. در گروه ورزشکاران آسیب دیده نیز، در تی تی اس داخلی - خارجی و عمودی، تفاوت معنی دار بین شرایط متفاوت وجود داشت (001/0=p و57/10=f)، (001/0=p و 27/14=f). آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که در شرایط بدون نواربندی، تی تی اس داخلی - خارجی قبل از خستگی سریعتر از حالت پس از خستگی است، در هر دو شرایط با و بدون نواربندی تی تی اس عمودی قبل از خستگی، سریعتر از حالت پس از خستگی است و پس از نواربندی سریعتر از قبل از نواربندی است. تفاوت معنی داری در تی تی اس قدامی - خلفی، در دو گروه وجود نداشت (05/0?p). تفاوت معنی داری در میزان دامنه حرکتی فعال، قبل و پس از نواربندی در دو گروه وجود داشت (05/0?p). بنابراین نواربندی در ورزشکاران با بی ثباتی مزمن مچ پا بدون خستگی، منجر به بهبود تعادل پویا در جهت عمودی می شود. نواربندی پس از خستگی منجر به بهبود تعادل پویا در ورزشکاران با و بدون بی ثباتی مزمن مچ پا نمی شود.
فهیمه بازگیری نژاد علی اصغر نورسته
اسکی از ورزش های زمستانی پرطرفدار در سرتاسر جهان است که خطر سقوط و افتادن ها در این ورزش بسیار بالا است. نتایج تحقیقات نشان می دهند ضعف تعادل یکی از مهم ترین عوامل خطر افتادن و در پی آن افزایش احتمال وقوع آسیب ها به حساب می آید. از این رو هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ثبات مرکزی با تعادل ایستا و پویا در ورزشکاران اسکی آلپاین بود. با توجه به محدودیت در گزینش آزمودنی ها، نمونه آماری پژوهش شامل45 نفر از ورزشکاران مرد با حداقل 10 فصل سابقه فعالیت در اسکی آلپاین (میانگین سن 00/4±64/30 سال، قد 43/8±71/174 سانتی متر، وزن 71/10±85/77 کیلوگرم و سابقه ورزشی 53/4 ±02/18 فصل) بودند. آزمودنی ها به صورت غیرتصادفی و هدفدار انتخاب شدند. در این پژوهش، عوامل تشکیل دهنده ی ثبات مرکزی شامل استقامت مرکزی، قدرت مرکزی، توان مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی هستند که به ترتیب به وسیله پرتکل استقامت مک گیل، دینامومتر دستی (mmt)، آزمون mbest و آزمون استپ داون اندازه گیری شدند. بعلاوه برای ارزیابی تعادل ایستا و پویا به ترتیب از آزمون های لک لک و ستاره استفاد شد. داده ها پس از بررسی توصیفی با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تبدیل z فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند(05/0p?). نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین استقامت مرکزی، قدرت مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی با تعادل ایستا ارتباط معنی داری وجود دارد(05/0p?) اما بین توان مرکزی و تعادل ایستا ارتباط معنی-داری وجود ندارد. همچنین بین استقامت مرکزی، قدرت مرکزی، توان مرکزی با تعادل پویا ارتباط معنی داری یافت شد (05/0p?) اما بین عملکرد مجموعه کمری لگنی و تعادل پویا ارتباط معنی داری وجود ندارد. نتایج آزمون تبدیل z فیشر نشان داد ثبات مرکزی با تعادل ایستا و پویای اسکی بازان آلپاین ارتباط معنی داری دارد (05/0p?). با توجه به ارتباط معنی دار ثبات مرکزی با تعادل ایستا و پویای ورزشکاران اسکی آلپاین و همچنین اهمیت تعادل در این رشته ورزشی، تقویت ثبات مرکزی با تاکید بر عوامل استقامت، قدرت مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی برای بهبود تعادل ایستا و تاکید بر عوامل استقامت، قدرت و توان مرکزی برای بهبود تعادل پویای ورزشکاران اسکی آلپاین در کنار برنامه های تمرینی دیگر ضروری به نظر می رسد.
مریم یحیایی راد علی اصغر نورسته
کنترل قامت نقش مهمی در اجرای ورزشی و جلوگیری از آسیب دارد. هدف از این مطالعه بررسی تعادل پویا در افراد با راستای مختلف زانو در شرایط پرش و فرود روی پای غالب بود. 33 زن ورزشکارسالم بر اساس راستای زانو در یکی از سه گروه، زانوی راستای طبیعی، 16نفر (سن 73/0±44/23 سال، قد 15/6 ±80/165 سانتی متر، وزن 94/6±78/62 کیلوگرم و زاویه درشت نی رانی58/0±98/4)، زانوی پرانتزی،10نفر (سن 25/1±30/23 سال ، قد 11/5±10/164 سانتی متر، وزن 01/5± 58/56 کیلوگرم و زاویه درشت نی رانی (70/0 ± 83/0-) و زانوی ضربدری، 7 نفر (سن 98/0±42/23 سال، قد 41/5± 29/166، وزن 24/5 ±80/62 سانتی متر و زاویه درشت نی رانی57/0± 40/10) قرار گرفتند. برای ارزیابی راستای زانو در صفحه تاجی از یک گونیامتر یونیورسال استفاده شد. شاخص ثبات قامت پویا با دو وظیفه پرش از پهلو و پرش رو به جلو بر روی صفحه نیرو ارزیابی شد. اختلاف معناداری بین گروهها در پرش رو به جلو دیده نشد و در گروه زانوی پرانتزی نسبت به گروه شاهد در پرش از پهلو اختلاف معناداری مشاهده شد(p 0.05). مقایسه بین دو گروه زانوی پرانتزی و ضربدری در پرش رو به جلو اختلاف معناداری را نشان نداد در حالیکه در پرش از پهلو اختلاف معنادار بود(p 0.05). نتایج نشان داد که زانوی پرانتزی ممکن است موجب کاهش تعادل پویا شود. به نظر می رسد که برنامه های تمرینی تعادلی همانند پرش از پهلو برای ورزشکاران با راستای زانو پرانتزی مفید باشد.
سارا امامی علی اصغر نورسته
هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت متغیرهای سینتیکی (با استفاده از صفحه نیرو) وسینماتیکی (با استفاده از دستگاه آنالیز حرکت) مرتبط با راه رفتن و دویدن در زنان میانسال با زانوی پرانتزی و زانوی طبیعی بود. نمونه پژوهش حاضر 8 آزمودنی با زانوی پرانتزی (سن: 74/12 ± 12/45 سال، قد: 26/5± 62/160 سانتی متر، وزن: 38/16± 75/71 کیلو گرم، زاویه تیبیوفمورال راست: 9/3 ± 4- درجه، زاویه تیبیوفمورال چپ: 6/4 ± 1/5- درجه) و 7 آزمودنی با زانوی طبیعی (32/11± 71/40 سال، قد: 01/5 ± 85/157 سانتی متر، وزن: 00/14± 71/71 کیلوگرم، زاویه تیبیوفمورال راست: 1/2 ± 2/7 درجه، زاویه تیبیوفمورال چپ: 8/1 ± 8/7 درجه) بودند. در مطالعه حاضر زاویه زانو در سطح فرونتال بر اساس محورهای آناتومیکی ران و درشت نی و با استفاده از گونیامتر اندازه گیری و تحت عنوان زاویه تیبیوفمورال ثبت شد. آزمودنی ها در این پژوهش با دو سرعت راه رفتند. سرعت ترجیحی و 120% سرعت ترجیحی و با سرعت معمولی، به صورت جاگینگ دویدند. در این مطالعه سه متغیر نیروی عکس العمل زمین، زاویه و سرعت زاویه ای مفصل زانو اندازه گیری شدند. . برای بررسی تفاوت آماری از آزمون t مستقل استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری در سطح معنی داری 05/0 > p انجام گرفت. یافته ها نشان داد در راه رفتن با سرعت ترجیحی نیروی عکس العمل زمین در سطح داخلی – خارجی و عمودی درگروه با زانوی طبیعی و پرانتزی تفاوت معنی دار وجود نداشت، اما در سطح قدامی – خلفی در گروه با زانوی طبیعی به طور معنی داری بالاتر ازگروه زانو پرانتزی بود. در 120% سرعت ترجیحی، در نیروی عکس العمل زمین در سطح داخلی – خارجی بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد اما در دو سطح قدامی – خلفی و عمودی به طور معنی داری در گروه با زانوی طبیعی بیشتر از گروه زانو پرانتزی بود. نتایج آزمون t در مورد نیروی عکس العمل زمین هنگام دویدن نیز مشابه با راه رفتن با 120% سرعت ترجیحی بود. تفاوت زاویه مفصل زانو در سه وضعیت، در لحظه جدا شدن پا از زمین و هنگام تماس پاشنه پا با زمین در دو سطح فرونتال و ساجیتال مورد بررسی قرار گرفت که فقط زاویه سطح فرونتال زانو در لحظه جدا شدن پا از زمین، هنگام دویدن تفاوت معنی داری را نشان داد. همچنین سرعت زاویه ای زانو در سطح ساجیتال هنگام فاز نوسان در هر سه وضعیت تفاوت معنی داری را بین دو گروه نشان نداد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت تاثیرات عارضه زانوی پرانتزی در فعالیتهای دینامیکی مانند راه رفتن و دویدن بیشتر مربوط به متغیرهای کینتیکی مانند نیروی عکس العمل زمین می باشد و این تاثیرات منحصر به سطح فرونتال نیست به طوریکه میزان این متغیر در راستای عمودی و قدامی – خلفی در گروه زانو پرانتزی به طور معنی داری کمتر از گروه با زانوی طبیعی بود. واژگان کلیدی: زنان میانسال، زانوی پرانتزی، سینتیک، سینماتیک، راه رفتن، و دویدن
مصطفی شادکانلو استاد علی اصغر نورسته
1ـ1ـ مقدمه کنترل پاسچر برای اکتساب و کنترل توانایی های حرکتی مهم می باشد و یک نیاز ضروری برای فعالیت های فیزیکی روزانه است [102] . کنترل پاسچر یک عملکرد حسی حرکتی پیچیده است که اجازه جهت یابی فضایی بدن و ثبات پاسچر را می دهد و به پردازش مرکزی اطلاعات حسی از سیستم های حسی پیکری ، بینایی و دهلیزی نیاز دارد [91،101]. دیدگاه قدیمی بیان می کند که کنترل پاسچر مستلزم پاسخ های رفلکس مانندی است که به صورت خودکار توسط یک محرک حسی استخراج می شود. اکنون کنترل پاسچر به عنوان یک فرآیند ادراکی-حرکتی در نظر گرفته می شود که شامل مراحل زیر است: 1. حس وضعیت و حرکت از سیستم های بینایی، دهلیزی و حسی پیکری. 2. پردازش اطلاعات حسی که جهت یابی و حرکت بدن را تعیین می کند. 3. انتخاب پاسخ های حرکتی که بدن را به حالت تعادل در می آورد [101]. پاسچر عمودی یک وضعیت متداول در زندگی روزانه و پایه طبیعی برای سازماندهی ارتباط انسان با محیط است. کنترل پاسچر یک فرایند فعال برای حفظ تعادل است] 39[. حفظ تعادل در حین اجرای بسیاری از فعالیت های ورزشی شرط اساسی می باشد و یکی از عوامل آمادگی جسمانی است که می توان بوسیله تمرینات خاص آن را توسعه داد. بطور مثال بازیکن فوتبال می داند که زمان شوت کردن خط کشش ثقل او به سمت جلو انتقال می یابد. بنابر این برای از دست ندادن تعادل، مرکز ثقل ( cog ) خود را به سمت عقب می برد. در بسکتبال ورزشکار برای پرتاب توپ، توده بدنی خود را به منظور افزایش برد پرتاب به جلو می اندازد و به دنبال آن مرکز ثقل نیز به جلو و خارج از سطح اتکا انتقال می یابد. بنابر این فرد برای اینکه مانع از افتادن خود به سمت جلو شود یک گام به جلو بر می دارد و در دریافت توپ دقیقا عکس این عمل اتفاق می افتد ]11[. تعادل به دو نوع ایستا و پویا تقسیم می شود. اجرا و حفظ تعادل در وضعیت ایستا و پویا در حین فعالیت نیازمند تولید نیروی کافی توسط عضلات و اعمال آن به اهرم های بدن (استخوان ها) می باشد که مستلزم تعامل پیچیده سیستم عضلانی اسکلتی و سیستم عصبی است [41]. حفظ راست ایستادن به کنترل خوب وضعیت و اندازه حرکت مرکز ثقل بروی یک سطح اتکا محدود نیاز دارد. انسان از طریق ترکیب اطلاعات بینایی، حسی پیکری و دهلیزی، راست می ایستد و می توان میزان ثبات فرد را هنگام ایستادن با اندازه گیری نوسان مرکز فشار ( cop ) او ارزیابی کرد [60]. در واقع کنترل پاسچر نیازمند هماهنگی بین سیستم های حسی، حرکتی و شناختی است و اختلال در عملکرد هر یک از این بخش ها بر حفظ پاسچر فرد اثر می گذارد [91]. "شناخت " به محدوده ای از عملکردهای سطوح بالای مغزی اطلاق می شود که شامل توانایی برای یاد گرفتن و به خاطر آوردن اطلاعات، حل کردن مسئله، تمرکز، حفظ و تقسیم کردن توجه ، فهم، استفاده از زبان و درک درست محیط می باشد. یکی از جنبه های شناخت که در کنترل پاسچر نقش دارد توجه است [58]. "توجه" ظرفیت پردازش اطلاعات یک فرد است. برای مطالعه در زمینه سیستم شناختی موثر در کنترل تعادل، محققین به ارزیابی میزان وابسته بودن کنترل تعادل انسان به توجه پرداخته اند. محققین به منظور مطالعه نیازمندی کنترل پاسچر به توجه در حین وضعیت ایستادن و راه رفتن از روش "تکلیف دو گانه " استفاده می کنند. در این روش از افراد خواسته می شود دو تکلیف پاسچرال و شناختی را هم زمان با هم انجام دهند [12،22] ، که درآن ، تکلیف پاسچرال به عنوان تکلیف اولیه و تکلیف شناختی به عنوان تکلیف ثانویه می باشد [91]. بر اساس تئوری رایج ظرفیت محدود توجه ، ظرفیت پردازش اطلاعات برای هر فردی محدود است و انجام هر تکلیف به بخشی از این ظرفیت نیاز دارد. بنابر این اگر دو تکلیف هم زمان با هم انجام شوند وبه بیشتر از کل ظرفیت پردازش نیاز داشته باشند، آن دو برای منابع توجه با هم رقابت می کنند که این امر عملکرد یکی از دو تکلیف یا هر دو را مختل می کند [38،87،91]. این فرضیه مخصوصاً برای کنترل پاسچر مستند می باشد که نشان می دهد انجام تکالیف ثانویه در حین نشستن یا ایستادن روی عملکرد پاسچرال یا عملکرد تکلیف ثانویه یا هردو تأثیر می گذارد [38،82]. در بیشتر فعالیت های روزمره ما کنترل پاسچر حداقل با یک تکلیف دیگر هم زمان انجام می شود، مثل ایستادن و هم زمان فکر کردن و یا ایستادن و هم زمان صحبت کردن. در حین انجام چنین فعالیت هایی در صورتی که کنترل پاسچر به صورت خودکار صورت گرفته و توجه به سمت تکلیف شناختی سوق داده شود، عدم اختلال در ثبات پاسچرال را در طی فعالیت های روزمره خواهیم داشت [12،38]. چون فعالیت هایی که به صورت خودکار و خود به خودی صورت می گیرند، سریع تر هستند و آنها منابع شناختی را به کار نمی اندازند و باعث حذف مداخله با فرآیندهای کنترل کننده تکلیف شناختی می شوند، در این صورت شخص می تواند تکلیف ثانویه را هم زمان با تکلیف اولیه بدون هیچ گونه اختلالی در طی فعالیت های روزمره اش انجام دهد [12]. مطالعات نشان می دهند که نیاز توجهی برای کنترل پاسچر به وسیله چندین عامل تغییر داده می شود. به عنوان مثال آسیب ها [28،77]، پاتولوژی ها [108] ، سن [57،79] ، میزان دشواری تکلیف پاسچرال ، میزان دسترسی به اطلاعات حسی [79،101] و مهارت در ورزش [93،101]. روش انجام تکلیف دوگانه تا کنون در جوامع مختلفی از افراد سالم جوان [32،77] ، افراد سالم پیر [106]، بیماران [108] و ورزشکاران [93،101] انجام شده است . در این مطالعات نوسانات پاسچرال در هنگام اجرای هم زمان تکلیف شناختی در افراد پیر[31،79] و بیماران [56،77] بیشتر از گروه افراد سالم و جوان بوده است ، در حالی که میزان تخصیص توجه به کنترل پاسچر در افراد ماهر در تعادل ، به عنوان مثال ژیمناستها [101] و بالرین ها [93] ، کوچکتر از گروه کنترل می باشد . با توجه به مطالب ذکر شده شناخت نقش مهمی در کنترل پاسچر به صورت ایستا و پویا ایفا می کند. 1-2- بیان مسئله حفظ تعادل در حین اجرای بسیاری از فعالیت های ورزشی شرط اساسی می باشد و یکی از عوامل آمادگی جسمانی است که می توان به وسیله تمرینات خاص آن را توسعه داد [13]. تعادل در اکثر رشته های ورزشی از تیراندازی که کمترین جابجایی مورد نیاز است تا ورزش هایی مانند ژیمناستیک و کشتی که جابجایی سریع همراه با حداکثر تعادل مورد نیاز است، نقش حیاتی و تعیین کننده ای در موقعیت ورزشکار دارد. در واقع حفظ پاسچر مناسب، به فرد اجازه می دهد تا به طور کامل روی تکنیک حرکتی خود تمرکز کند [3]. تاکنون تحقیقات زیادی راجع به اثر ورزش بر کنترل پاسچر صورت گرفته است [107]. استراتژی های مختلف کنترل تعادل می تواند در ارتباط با نیازهای هر ورزش پیشرفت داده شود [45]. از طرفی با توجه به این که دفعات ایستادن روی یک پا و هر دو پا در میان ورزش های مختلف به طور قابل توجهی متفاوت است، انتظار می رود توانایی حفظ تعادل ورزشکاران در ورزشهای مختلف، متفاوت باشد [61]. ورزش های مختلف ویژگی های کنترل پاسچر متفاوتی دارند. در تیر اندازی حفظ تعادل ایستا در وضعیت ایستادن روی دو پا از اهمیت زیادی برخوردار است [45] و نیاز به تثبیت نگاه روی هدف و تمرکز و توجه بالا روی زمان بندی تنفس دارد [97]. در حالی که در ورزش های رزمی افراد باید به طور کارا تعادل پویای خودراحفظ کنند و دائماً با حرکات غیر منتظره از جانب حریفشان مقابله کنند [75]. هرپین و همکاران(2010) در یک مطالعه برای بررسی ویژگی های حسی – حرکتی کنترل تعادل در تیراندازی و شمشیربازی نشان دادند که تیراندازان در وضعیت های ایستا، چشم باز و چشم بسته کنترل تعادل بهتری از شمشیربازان و گروه کنترل داشتند و شمشیربازان در وضعیت چشم بسته با اغتشاش سطح اتکا کنترل تعادل بهتری از تیراندازان و گروه کنترل داشتند. در حقیقت در حالی که تعادل ایستا از اهمیت زیادی برای تیراندازان برخوردار است، شمشیربازان از تعادل پویا بهره بیشتری می برند. بنابراین هر یک از این فعالیتها باید به وسیله یک سازماندهی حسی خاص کنترل شود. ویژگی های پویا در شمشیربازی می تواند دلالت کند که اطلاعات بینایی، بیشتر در کنترل عملکرد استفاده می شود اما برای کنترل تعادل، شمشیربازان نیاز دارند که دائما مناسب ترین اطلاعات را از سیستم دهلیزی و حسی پیکری انتخاب کنند. این در حالی است که تیراندازان غالبا از اطلاعات سیستم دهلیزی برای کنترل تعادل، با یک مدل تنظیم استفاده می کنند که نیاز به تعویض و جایگزینی آوران های مختلف کمتر است که به خاطر ویژکی های ایستای تیراندازی در مقابل شمشیربازی می باشد [ 45 ]. تفاوت در حس عمقی مچ پا و زانو بین ورزشکاران تمرین کرده و گروه کنترل نشان می دهد، با ورزش کردن سیستم های حسی –حرکتی فعال شده و منجر به افزایش تعادل می شود. عوامل موثر در تعادل شامل اطلاعات حسی است که از سیستم های حس پیکری، بینایی و دهلیزی بدست می آید و همچنین پاسخ های حرکتی که تحت تاثیر هماهنگی ، دامنه حرکتی مفصل و قدرت هستند. هر ورزشی نیاز به سطوح مختلفی از فرایندهای حسی حرکتی برای اجرای مهارت ها و حفظ سیستم عصبی عضلانی از آسیب دارد [26]. ورزشکاران معمولاً توانایی تعادل پویای برتری هنگام ایستادن روی هردو پا نسبت به غیرورزشکاران دارند [37]. در هر ورزشی از ساق پاها بطورمتفاوتی استفاده می شودو میزان ثبات در ایستادن روی یک پا در میان ورزشکاران رشته های مختلف ممکن است متفاوت باشد.دفعات ایستادن روی یک پا در میان ورزش های مختلف بطور قابل توجهی متفاوت است، بنابر این انتظارمی رودتوانایی حفظ تعادل ورزشکاران در ورزش های مختلف،متفاوت باشد [28]. چوسینگ و همکاران (2009) گزارش کردند فوتبالیست ها کنترل پاسچر بیشتری نسبت به ژیمناست ها، شناگران، هندبالیست ها و گروه کنترل دارند [89]. لنگ و همکاران(2011 ) به بررسی راهبردهای سازماندهی حسی برای حفظ تعادل ایستادن در تکواندوکاران پرداختند و عملکرد تعادل ایستا و پویا را در افراد با و بدون تمرین تکواندو مقایسه کردند. نتایج نشان داد که تکواندوکاران عملکرد تعادل بهتری در طول ایستادن با چشمان بسته روی سطح ثابت در آزمون سازماندهی حسی و نیز تعادل پویای بهتری در آزمون سقوط نسبت به گروه بی تمرین دارند. بر اساس این یافته ها تکواندوکاران بیشتر به درون دادهای حسی پیکری و دهلیزی برای حفظ تعادل تکیه می کنند [53]. اگر چه ما می دانیم که تمرین ورزشی می تواند یک اثر روی کنترل پاسچر داشته باشد، اما مطالعات کمی در مورد اثر نوع مهارت ورزشی بر نیازهای توجهی در تعادل ایستا و پویا صورت گرفته است. ویلرم و نوگر (2004 ) اثر مهارت در ژیمناستیک را بر نیاز توجهی برای تنظیم نوسان پاسچر مورد مطالعه قرار دادند . آنها دو گروه ژیمناست و غیر ژیمناست ( شامل ورزشکاران ماهر در فوتبال و هندبال ) را با هم مقایسه کردند و از یک تکلیف زمان واکنش به عنوان شاخص نیاز توجهی استفاده نمودند. نتایج نشان داد که نیاز توجهی برای تنظیم نوسان پاسچر با افزایش دشواری تکلیف پاسچرال افزایش یافت و این افزایش برای ژیمناست ها در وضعیت ایستادن روی یک پا کمتر بود، که نشان دهنده کاهش وابستگی به فرآیندهای توجهی برای تنظیم نوسان پاسچر هنگام ایستادن روی یک پا در ژیمناست ها نسبت به غیر ژیمناست ها بود [101]. استینز و همکاران (2009) اثر مهارت، شناخت و بینایی را بر کنترل پاسچر در دو گروه بالرین ها و غیر بالرین ها بررسی کردند و از یک تکلیف حافظه ای (به خاطر آوردن کلمه) به عنوان تکلیف شناختی استفاده نمودند. نتایج نشان دهنده سطح خودکاری بیشتر و نیاز توجهی کمتر در بالرین ها نسبت به غیر بالرین ها بود [93]. فرضیه اختصاصی هنری بیان می کند که:1)تعداد زیادی توانایی حرکتی وجود دارد. 2) این توانایی ها به یکدیگر مربوط نمی شوند بلکه اختصاصی اند. 3) مهارت های گوناگون، دارای الگوهای توانایی متفاوتی از قدرت و ضعفند و چنانچه فردی در یک توانایی قوی باشد به این معنی نیست که در دیگر توانایی ها ضعیف یا پر قدرت باشد [87]. این فرضیه پیش بینی می کند که انتقال در میان مهارت ها باید کاملاً پایین باشد چون توانایی های حرکتی اختصاص به یک تکلیف ویژه دارند [101]. با توجه به فرضیه اختصاصی هنری و ویژگی های اختصاصی تعادل مربوط به نوع ورزش و وابستگی کنترل پاسچر به فرآیندهای توجهی یا شناختی به عنوان یکی از ویژگی های آن، این سوال مطرح می شود که آیا میزان نیازمندی تعادل ایستا وپویا به توجه در میان ورزش های مختلف، متفاوت است و این تفاوت مربوط به تکالیف پاسچرال تمرین شده در هر ورزش می باشد؟ در تحقیق حاضر با توجه به ویژگی های اختصاصی تعادل در کشتی ، فوتبال و کاراته مقایسه نیازمندی کنترل پاسچر به توجه به صورت ایستا و پویا در میان کشتی گیران ، فوتبالیست ها و کاراته کاها مورد بررسی قرار گرفت. 1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش کنترل پاسچر در فعالیت های روزانه مثل راه رفتن، بالا رفتن از پله یا ایستادن در یک اتوبوس در حال حرکت، ضروری و حیاتی است. در بسیاری از ورزش ها این کنترل حساس می تواند با عملکرد نهایی یک ورزشکار مرتبط باشد [61]. انجام کنترل پاسچر با وابستگی شناختی کمتر به ورزشکاران اجازه می دهد مقداری از منابع توجهی در دسترس را برای تجزیه و تحلیل اجزای دیگر عملکردشان صرف کنند [101]. در واقع کنترل پاسچر مناسب، به فرد اجازه می دهد تا به طور کامل روی تکنیک حرکتی خود تمرکز کند. بنابر این حفظ تعادل نقش حیاتی و تعیین کننده ای در موفقیت ورزشکار دارد [ 3]. هر ساله ورزش منجر به آسیب دیدگی های گوناگونی می شود، که نتیجه آن کاهش فعالیت بدنی و زمان کار و مصرف هزینه های درمانی است. کاهش تعادل خطر آسیب را افزایش می دهد. همچنین آسیب نیز باعث کاهش تعادل و افزایش احتمال آسیب دیدگی مجدد می شود [ 18 ]. بدین دلیل یکی از متغیرهای مهم بالینی که پزشکان تیم های ورزشی برای بازگرداندن ورزشکاران به میادین ورزشی به دنبال یک آسیب دیدگی در نظر می گیرند،ارزیابی میزان تعادل و کنترل پاسچر ورزشکاران می باشد [2]. از طرفی در بیشتر فعالیت های ورزشی کنترل پاسچر هم زمان با یک یا چند تکلیف دیگر انجام می شود و کنترل پاسچر خوب زمانی است که باحداکثر خودکاری و حداقل نیاز توجهی صورت گیرد، تا ورزشکار بتواند بر سایر اجزای عملکرد خود تمرکز کند. بنابر این بررسی تعادل فرد توسط یک تکلیف تعادلی مجرد کافی نیست و این اهمیت دارد که در ارزیابی تعادل ورزشکاران، از روش تکلیف دوگانه برای بررسی نیاز توجهی کنترل پاسچر استفاده کنیم. مفصل مچ پا از جمله مفاصلی است که بیشترین آسیب دیدگی را دارد. از طرفی مفصل مچ پا نقشی اساسی در کنترل تعادل بر عهده دارد. بنابر این بنظر می رسد بین تعادل و آسیب یک رابطه دو طرفه وجود دارد. کاهش تعادل خطر آسیب را افزایش می دهد. همچنین آسیب نیز باعث کاهش تعادل و افزایش احتمال آسیب دیدگی مجدد می شود. آسیب های لیگامنتی مچ پا شایع ترین آسیب دیدگی در فعالیت های ورزشی محسوب می شود که در حدود ?0 درصد کل آسیب دیدگی های ورزشی اسپرین های لیگامنتی مچ پا هستند [17]. درمانگران ورزشی اغلب تمریناتی را با هدف بالا بردن تعادل ورزشکاران تجویز می کنند تا خطر آسیب را کاهش دهند. فعالیت های تعادلی یک پایی روی سطوحی که ناهمواری آن بتدریج زیاد می شود نمونه ای از تمریناتی است که باعث بهبود تعادل در ورزشکاران بعد از اسپرین مچ پا می شود [26]. مربیان ورزشی می توانند برای افزایش تعادل ورزشکاران خود و کاهش آسیب های ناشی از عدم تعادل، از تمرینات ورزشی گروه با تعادل بهتر استفاده نماید و بنظر می رسد با این بینش ممکن است پزشکیاران ورزشی و مربیان تمرینات تعادلی را بطور موثری برای ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی بویژه برای گروهی که تعادل کمتری دارند، ارائه دهند. به نظر می رسد انجام تحقیقات بیشتر درباره اثر نوع ورزش بر تعادل و مقایسه تعادل در ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی به پاسخ های ارزشمندی منتهی شود. پژوهش حاضر به مقایسه تعادل ایستا و پویا همراه با یک تکلیف شناختی در ورزشکاران ورزش های مختلف می پردازد. اینگونه تحقیقات در راستای ارتقاء عملکرد ورزشی و سطح سلامت جامعه، و همچنین کاهش آسیب های ورزشی و هزینه های درمانی انجام می شود. در این تحقیق به مقایسه عملکرد تکلیف دوگانه در میان کشتی گیران، فوتبالیست ها و کاراته کاها در وضعیت های پاسچرال مختلف پرداخته می شود. در صورتی که عملکرد تکلیف دوگانه در میان گروه های ذکر شده به دلیل ویژگی های اختصاصی هر گروه تفاوت داشته باشد، از نتایج به دست آمده می توان در طراحی روش های تمرینی اختصاصی به شکل تکلیف دوگانه برای پیشرفت تعادل و جلوگیری از آسیب متناسب با رشته ورزشی استفاده کرد. به علاوه با توجه به این که آسیب باعث کاهش تعادل [18] و نیز کاهش عملکرد تکلیف دوگانه [77] می شود، می توان از این روش در بهبود تعادل بعد از آسیب و در توانبخشی افراد با اختلال تعادل سود برد.
عماد شکوهی علی اصغر نورسته
آسیب اسپرین مفصل مچ پا اغلب در حرکات رو به جلو، پرش- فرود یا مانورهای برشی اتفاق می¬افتد. در میان آسیب-های لیگامنتی مچ، اسپرین خارج مچ پا از شایع¬ترین انواع آن می¬باشد، که اینورژن بیش از حد مچ به خصوص زمانی که مچ در وضعیت پلانتار فلکشن است از علت¬های اصلی آن می¬باشد. هدف از این پژوهش مقایسه برخی از متغیرهای کینتیکی فوتبالیست¬های با و بدون آسیب¬دیدگی مزمن مچ پا در حرکات برشی و آزمون عملکردی پرش- فرود. 28 فوتبالیست شامل 14 فرد با بی¬ثباتی مزمن مچ پا (سن 22/2 ± 21/22 سال، قد 23/6 ± 43/177 سانتی¬متر، وزن 63/6 ± 61/67 کیلوگرم) و 14 فرد سالم (سن 34/1 ± 57/21 سال، قد 79/4±57/176 سانتی¬متر، وزن 96/6 ±05/65 کیلوگرم) در پژوهش شرکت کردند. افراد فعالیت پرش- فرود و همچنین آزمون حرکت برشی را انجام دادند. متغیرهای نیروی عکس¬العمل زمین، زمان رسیدن به پایداری، مرکز فشار و زمان رسیدن به اوج نیرو در پرش- فرود و حرکت برشی با استفاده از دستگاه فورس پلیت اندازه¬گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل عملکرد گروه سالم با گروه بی¬ثباتی مچ پا از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج در سطح معناداری 05/0 ?p نشان داد که بین بازیکنان فوتبال با و بدون بی ثباتی مزمن مچ پا تنها در متغیر تی تی اس در جهت عمودی تفاوت معناداری وجود داشت و در سایر متغیرها تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت. بر این اساس به نظر می¬رسد که ممکن است تمرینات سخت و پر فشار و مداوم ورزش فوتبال باعث تقویت عضلات شده و می¬توانند نقش مهمی در نگهداری لیگامنت¬ها و ساختار مفاصلی داشته باشد. این موضوع می¬تواند در بی¬ثباتی مچ پا و ساختارهای مچ پا نقش داشته باشد و بازیکنانی که دچار بی¬ثباتی مزمن مچ هستند می¬توانند الگوهای مختلف حرکتی نظیر حرکات برشی را با تفاوت¬های اندک و محدود از افراد سالم انجام دهند.
مهدی اسدی علی اصغر نورسته
این پژوهش افراد میانسال 60-45 ساله بودند. 30 پیشکسوت فوتبالیست (سن: 91/3 ± 52/52، قد: 63/ 6 ± 73/168، وزن: 77/10 ± 53/76 و 65/4 ± 79/26) و30 پیشکسوت والیبالیست (سن: 06/6 ± 53، قد: 72/5 ± 33/184، وزن: 8/11 ± 25/79 و 23/6 ± 4/23) و 30 غیرورزشکار (سن: 88/4 ± 9/52، قد: 01/17 ± 36/167، وزن: 86/20 ± 93/84 و 34/7 ± 45/30) نیز به صورت غیر تصادفی هدف دار از جامعه در دسترس انتخاب شدند. جهت ارزیابی ناهنجاری های سر به جلو و شانه گرد از نمای جانبی، کج گردنی و شانه نابرابر از نمای قدامی، توسط دوربین دیجیتال عکس برداری و با نرم افزار اتوکد زوایای مورد نظر بدست آمد. جهت ارزیابی زاویه کایفوز و لوردوز از اسپاینال موس و برای زانوی ضربدری و زانوی پرانتزی از کولیس استفاده شد، زاویه q و هایپراکستنشن زانو با گونیامتر، انحراف جانبی لگن با شیب سنج و افت ناوی با خط کش بدست آمد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه(anova) و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری (05/0p<) صورت گرفت. نتایج آماری نشان داد که زاویه سر به جلو فوتبالیست ها کمتر از والیبالیست ها و غیرورزشکاران بود(001/0p<). شانه گرد در والیبالیست ها به صورت معنی داری بیشتر از دیگر گروه ها بود(001/0p=). شانه نابرابر نیز در والیبالیست ها بیشتر از سایر گروه ها بود(001/0p=). زاویه کایفوز در غیرورزشکاران و فوتبالیست ها به صورت معنی داری کمتر از والیبالیست ها بود(001/0p=). زاویه لوردوز در بین فوتبالیست ها از دیگر گروه ها بیشتر بود(001/0p=). زاویه q فوتبالیست ها از غیرورزشکاران و والیبالیست ها کمتر بود(002/0p=). بیشترین میزان زانوی پرانتزی مربوط به فوتبالیست ها بود(001/0p=). زاویه هایپر اکستنشن غیرورزشکاران از سایر گروه ها بیشتر بود(021/0p=). بین کج گردنی،انحراف جانبی لگن، زانوی ضربدری و افت ناوی بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت که عوامل نیمرخ ساختاری در ورزشکاران می تواند تحت تاثیر نوع رشته ورزشی قرار گیرد. لذا توجه بیشتر به برنامه های پیشگیرانه و تمرین درمانی جهت اصلاح و بهبود وضعیت بدنی در ورزشکاران ضروری به نظر می رسد.
حسین نظری شریف حسن دانشمندی
در مطالعه حاضر به بعضی از ویژگی های جسمانی کودکان اوتیسم پرداخته شده است. به دلیل خصوصیات جسمانی و روانی که این کودکان دارا هستند، وضعیت جمانی ان ها تحت تاثیر این خصوصیات قرار گرفته است. مطالعات بسیار اندکی در خصوص ویژگی های جسمانی این کودکان به خصوص در زمینه ساختاری بدن ان ها انجام داده شده است. بعلاوه مطالعات بیشتری را در این زمینه برای کسب اطلاعات بیشتر در این حوزه مورد نیاز می باشد.
آزاده حسن زاده نادر سمامی
فرایند افزایش سن امری اجتناب¬ناپذیر است که بر تمامی جنبه¬های زیستی انسان تأثیر می¬گذارد. همان¬طور که طول عمر افراد افزایش می¬یابد،اهمیت فعالیت جسمانی نیز با توجه به حفظ ساختار اسکلتی فرد آشکارتر می¬شود. مطالعات متعدد نشان داده¬اند که انجام فعالیت ورزشی،تأثیرات متفاوتی بر روی ساختار اسکلتی می¬گذارد.بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ ساختاری زنان سالمند ورزشکار و غیر ورزشکار بود.20سالمند ورزشکار سالم با سابقه ورزش حداقل5سال(میانگین سن 26/4±7/65سال، قد 47/6 ±00/159سانتی¬متر، وزن66/6 ±82/65کیلوگرم، شاخص توده بدن57/2± 06/26 کیلوگرم بر متر مربع) و20سالمند سالم غیرورزشکار(میانگین سن72/4 ±15/68 سال، قد 58/32±25/158 سانتی¬متر،وزن 31/8±85/95 کیلوگرم،شاخص توده بدن 64/2±04/27 کیلوگرم بر متر مربع) به¬صورت غیرتصادفی هدفدار در این پژوهش شرکت کردند.جهت ارزیابی ناهنجاری های سر به جلو و شانه¬گرد از نمای¬جانبی، کج¬گردنی و شانه¬نابرابر از نمای¬قدامی، توسط دوربین دیجیتال عکس برداری و با نرم افزار اتوکد زوایای مورد نظر بدست آمد. جهت ارزیابی زاویه کایفوز،لوردوز و اسکولیوز کمری و پشتی از اسپاینال موس و برای زانوی ضربدری و زانوی پرانتزی از کولیس استفاده شد و arm span،قد نشسته،قد ایستاده با استفاده از مترنواری اندازه¬گیری شد¬.تجزیه و تحلیل آماری که با استفاده ازآزمون¬های tمستقل و همبستگی صورت گرفت، نشان دادکه زاویه کیفوز، لوردوز اسکولیوز پشتی ورزشکاران کمتر از غیر ورزشکاران بود (05/0 > p). ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران بیشتر به عارضه سربه¬جلو،شانه نابرابر و کج گردنی دچار بودند (05/0 > p). بین مشخصات آنتروپومتریکی قد ایستاده، قد نشسته و arm span با ناهنجاری¬های کایفوز، لوردوز،اسکولیوز پشتی و کمری رابطه معنی-داری وجود نداشت (05/0 > p). براساس نتایج بدست آمده، در گروه سالمندان ورزشکار میزان ناهنجاری کمتر بوده است. اگرچه برای نتیجه¬گیری کلی نیاز به تکرار مطالعه در گروه¬های وسیع¬تر باشد.
عابد علی پور علی اصغر نورسته
تغییر عوامل قدرت، تعادل و راه رفتن با افزایش سن و نیز ارتباط بین این عوامل به عنوان معیاری در ارزیابی افراد سالمند، ما را از تغییرات حاصل آگاه می سازد، تا ضمن اقدام در جهت پیشگیری و کاهش احتمال سقوط افراد در معرض خطر، نسبت به ارزیابی دقیق تر و توان بخشی مفیدتر آن ها تلاش شود، با توجه به اهمیت تعادل، قدرت و توانایی راه رفتن در سالمندان و افزایش روزافزون جمعیت سالمندان در جامعه، هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه ی قدرت اندام تحتانی با توانایی راه رفتن در مردان سالمند بود
معصومه کوه بومی نادر سمامی
فعالیت جسمانی و ورزش از جمله روش هایی است که برای پیشگیری، به تاخیر انداختن و یا درمان مشکلات ناشی از فرایند پیر شدن به کار رفته و تاثیر مثبت آن بر روی کیفیت زندگی افراد از جمله سالمندان مستند شده است. جبران کاهش توده عضلانی و قدرت ناشی از فرایند پیر شدن، سلامت استخوان ها و بهبود عوامل تعادل، از جمله تاثیرات ورزش و فعالیت جسمانی منظم بر افراد سالمند گزارش شده است.هدف از این مطالعه تعیین اثر برنامه منتخب هاتا یوگا و ثبات مرکزی بر تعادل سالمندان بود. جامعه آماری این مطالعه زنان سالمند (بازه سنی 60 تا 74 سال ) شهر کرمانشاه می باشد، نمونه آماری شامل 45 زن سالمند که به صورت نمونه گیری در دسترس برای شرکت در این مطالعه یکسان سازی و انتخاب گردیدند و در سه گروه شامل گروه تمرینی یوگا، گروه تمرینی ثبات مرکزی و گروه کنترل دسته بندی شدند.گروه تمرینی یوگا به مدت 6 هفته و سه روز در هفته برنامه تمرینی یوگا را انجام دادند و گروه تمرینی ثبات مرکزی نیز مدت 6 هفته و 3 روز در هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی را انجام دادند. در این پژوهش برای اندازه گیری تعادل ایستا از آزمون شارپندرومبرگ (با چشمان باز و بسته) (پایایی با چشم باز 90/0-91/0 و پایایی با چشم بسته77/0-76/0) و اندازه گیری تعادل پویا از آزمون عملکردی دستیابی ( پایایی 89/0-90/0) استفاده شد. این آزمون ها قبل و بعد از برنامه تمرینی اندازه گیری شد و ما در این پژوهش به مقایسه پس آزمون های سه گروه پراختیم .تحلیل آماری داده ها از طریق t مستقل (در سطح معناداری 05/0>p) انجام گردید. مقایسه هایی که بین گروه های کنترل و یوگا انجام شد نشان دهنده تاثیر معنی دار یوگا بر تعادل پویا (p=0/04) و ایستا با چشمان باز(p=0/02) بود و همچنین با مقایسه گروه ثبات مرکزی و کنترل این نتایج بدست آمد که این تمرین بر تعادل پویا تاثیر معنی دار ندارد اما تعادل ایستا را بهبود می بخشد (p=0/02چشم باز و p=0/00 چشم بسته) و از مقایسه نتایج بدست آمده دو گروه تمرینی ثبات مرکزی و یوگا این نتایج بدست آمد که تعادل پویا در گروه یوگا افزایش بیشتری داشت (p=0/04) و تعادل ایستا با چشمان بسته در گروه ثبات مرکزی افزایش بیشتری داشت(02/0p=). با توجه به یافته های این تحقیق می توان چنین جمع بندی کرد که تمرینات ثبات مرکزی و یوگا می تواند تعادل را در سالمندان بهبود بخشد و می توان از آن در کنار برنامه های تمرینی و توانبخشی سالمندان با اهداف مختلف استفاده نمود.
جعفر واقفی علی اصغر نورسته
چکیده ندارد.
فریده گرویی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
رقیه خوش اندام علی اصغر نورسته
چکیده ندارد.
حسین حسینی مهر حسن دانشمندی
چکیده ندارد.