نام پژوهشگر: محمدرضا ایمانپور
اسداله محمدی زرج آباد محمد سوداگر
به منظور بررسی تاثیر زمان های مختلف تخمه گشایی بر شاخص های رشد و بازماندگی در لارو فیل ماهی، تخمک های یک مولد ماده فیل ماهی(میانگین وزن 1/3 ±29/6 میلی گرم؛ میانگین قطر1/07 ±4/52 میلی متر) پس از لقاح با اسپرم یک عدد مولد نر جهت سپری شدن مرحله انکوباسیون به درون انکوباتورهای یوشچنکو منتقل گردید. پس از گذر از مرحله انکوباسیون لاروها طبق زمان تخمه گشایی به چهار گروه: لاروهای اولیه، لاروهایی که در اواسط زمان تخمه گشایی حاصل شدند(اوج تخمه گشایی)، لاروهایی که در اواخر زمان تخمه گشایی حاصل شدند و لاروهایی که در کل زمان تخمه گشایی حاصل شدند، تقسیم شدند. در زمان تخمه گشایی اختلاف سایز در وزن و طول لاروها بین چهار گروه مشاهده نشد(0/05< p). بررسی نشان داد که اختلاف زمان تخمه گشایی بر زمان شروع تغذیه خارجی و رفتار کف نشینی لاروها موثر بود (05/ 0 > p) ولی تاثیری روی وزن، طول، شاخص های رشد و میزان بازماندگی در زمان شروع تغذیه خارجی نداشت (0/05< p). طی مرحله رشد درون گروه ها، اختلاف سایز مشاهده شد، بنابراین طبق شیوه های استاندارد آبزی پروری ماهی های هر گروه به دو زیر گروه (سریع رشد و کند رشد) تقسیم شدند. پس از این مرحله نیز فاکتورهای رشد و بازماندگی تحت تاثیر زمان های مختلف تخمه گشایی قرار نداشتند و اختلاف در بین زیر گروه های سریع رشد و کند رشد چشمگیر بود. میانگین نرخ رشد ویژه گروه سریع رشد در چهار گروه (0/054 ± 8/759 ) میزان بالاتری را در مقایسه با میانگین نرخ رشد ویژه گروه کند رشد (0/114 ± 6/826 ) نشان داد. همچنین میزان میانگین بازماندگی در گروه سریع رشد ( 2/07 ± 78/79) از میزان میانگین بازماندگی گروه کند رشد ( 2/92 ± 67/77 ) بالاتر بود (05/ 0> p). میزان رشد، بازماندگی، درصد ماهیان سریع رشد و کند رشد هر گروه، فاکتور وضعیت و تعداد صفحات استخوانی پشتی در پایان دوره آزمایش تحت تاثیر زمان تخمه گشایی قرار نداشتند و بین چهار گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد(0/05< p).
تقی سیفی محمدرضا ایمانپور
در این مطالعه اثرات تزریق هورمون های اوواپریم، hcg و عصاره هیپوفیز روی خصوصیات اسپرم شناختی و بیوشیمیایی سمن ماهی کپور (cyprinus carpio linnaeus, 1758) وحشی و پرورشی مورد بررسی قرار گرفت. هورمون های اوواپریم، hcg و عصاره هیپوفیز با دوزهای تزریقی ( 5/0 میلی لیتر، 1500 واحد بین المللی و 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به ترتیب) مورد استفاده قرار گرفتند. حجم اسپرم دهی و میزان اسپرماتوکریت در بین هورمونوتراپی، ماهی وحشی و پرورشی و اثر متقابل آنها اختلاف معنی داری داشت (01/0>p ) به طوری که بیشترین میزان آنها در تیمار تزریقی عصاره هیپوفیز و هورمون اوواپریم کپورهای پرورشی برای حجم اسپرم دهی و تیمار اوواپریم کپور پرورشی برای اسپرماتوکریت مشاهده شد. تراکم اسپرم و همچنین طول دوره تحرک در بین هورمونوتراپی، ماهی پرورشی و وحشی (01/0> p) و اثر متقابل آنها (05/0>p ) تفاوت معنی داری داشتند، به گونه ایی که بیشترین میزان آن در تیمارهای تزریقی هورمون اوواپریم و عصاره هیپوفیز کپورهای پرورشی برای تراکم اسپرم و تیمار عصاره هیپوفیز کپور پرورشی برای طول دوره تحرک اندازه گیری شد. از نظر میزان درصد اسپرم های متحرک در بین تیمارهای مختلف، در هورمونوتراپی و ماهی وحشی و پرورشی اختلاف معنی داری وجود داشت (01/0>p )، ولی در مورد اثر متقابل آنها تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p ) و بیشترین میزان درصد اسپرم های متحرک در تیمار عصاره هیپوفیز کپور پرورشی مشاهده شد. میزان ph میلت در بین هورمونوتراپی و ماهی وحشی و پرورشی اختلاف معنی داری داشت (01/0> p) ولی اثر متقابل آنها تفاوت معنی داری نداشت (05/0< p) و بیشترین میزان آن در تیمار هیپوفیز و اوواپریم کپور وحشی مشاهده شد. همچنین در میزان کلسیم و منیزیم در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری بین هورمونوتراپی و اثر متقابل هورمونوتراپی و نوع ماهی وجود نداشت (05/0>p )، اما در بین ماهیان وحشی و پرورشی تفاوت وجود داشت (01/0> p) و میزان این دو در تیمارهای گروه کپور وحشی بیشتر از گروه کپورهای پرورشی مشاهده شد. در ارتباط با یون های سدیم و پتاسیم، بین هورمونوتراپی و نوع ماهی و اثر متقابل هورمونوتراپی با نوع ماهی وحشی و پرورشی اختلاف معنی داری وجود داشت (01/0> p) و بیشترین میزان آنها در گروه شاهد کپور وحشی اندازه گیری شد. یون کلر هم بین هورمونوتراپی، نوع ماهی و اثر متقابل هورمونوتراپی با نوع ماهی وحشی و پرورشی اختلاف معنی داری وجود داشته است (01/0>p ) و گروه شاهد کپور پرورشی کمترین میزان را دارا بود. میزان کلسترول، گلوکز و پروتئین کل بین هورمونوتراپی، ماهی وحشی و پرورشی و اثرات متقابل آنها اختلاف معنی داری داشت (01/0> p) و بیشترین میزان مشاهده شده این پارامترها به ترتیب در گروه شاهد وحشی، شاهد پرورشی و تیمار تزریقی hcg کپور وحشی بوده است. در کل نتایج این تحقیق نشان داد که بین پارامترهای اسپرم شناختی و بیوشیمیایی ماهی کپور پرورشی و وحشی تفاوت وجود دارد و هورمون های متفاوت اثر متفاوتی روی این پارامترها دارند. همچنین عصاره هیپوفیز و هورمون اوواپریم نسبت به hcg روی پارامترهای اسپرم شناختی ماهی کپور وحشی و پرورشی موثرترند.
امین گلپور دهسری محمدرضا ایمانپور
در این مطالعه اثر زمان مهاجرت تولید مثلی مولدین ماهی کلمه به مصب گرگانرود روی برخی پارامترهای اسپرم شناختی (طول دوره تحرک اسپرم، تحرک ، تراکم اسپرم و حجم اسپرم) و بیوشیمیایی (یون های سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم پی- اچ، پروتئین کل، گلوکز و کلسترول سمن بررسی شد. به این منظور زمان مهاجرت تولید مثلی مولدین به سه دوره زمانی تقسیم و در هر دوره زمانی از 10 ماهی نرهم اندازه نمونه های اسپرم (بدون خون، ادرار و مدفوع) به میزان یکسان با فشار آرام به ناحیه شکمی استحصال گردید. سپس نمونه ها در داخل فلاسک یخ قرار گرفته وبلافاصله به آزمایشگاه مرکزی علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان منتقل شد. میزان کلسیم، منیزیم، گلوکز، کلسترول و پروتئین کل به وسیله دستگاه اسپکتروفتومتر و یونهای سدیم و پتاسیم به وسیله فلیم فتومتر اندازه گیری شد. برای اندازه گیری درصد و طول دوره حرکت اسپرم از میکروسکپ فازکنتراست زمینه سیاه و مجهز به دوربین استفاده شد. برای اندازه گیری اسپرماتوکریت، پس از سانتریفیوژ کردن لوله های مویینه محتوی سمن با استفاده از میکروهماتوکریت خوان درصد اسپرم به پلاسمای سمن تعیین گردید. تراکم اسپرم با روش استاندارد هماسیتومتری با واحد9 10× در هر میلی لیتر سمن محاسبه گردید. داده های به دست آمده در ارتباط با مدت زمان (تیمارهای3و2،1) به عنوان متغیر مستقل و طول زمان تحرک اسپرم، درصد اسپرمهای متحرک، اسپرماتوکریت، تراکم اسپرم، حجم اسپرم دهی، پی- اچ پلاسمای سمینال، یونهای سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، پروتئین کل، گلوکز و کلسترول به عنوان متغیرهای وابسته به کمک آزمون چند دامنه ای دانکن توسط آنالیز واریانس یک طرفه با یکدیگر مقایسه شدند. همچنین توسط آماره پیرسون ارتباط میان پارامترهای اسپرم شناختی و بیوشیمیایی سمن تعیین شد. طبق نتایج: طول دوره تحرک اسپرم، درصد تحرک اسپرم و یونهای پتاسیم، کلسیم، منیزیم و پی- اچ در زمانهای مختلف مهاجرت تولید مثلی مولدین ماهی کلمه اختلاف معنی داری (05/0< p) داشت.اما طول کل (اندازه ماهی)، وزن کل، اسپرماتوکریت، حجم اسپرم دهی، سدیم،گلوکز، پروتئین کل و کلسترول در زمانهای مختلف مهاجرت تولید مثلی مولدین ماهی کلمه به مصب گرگانرود اختلاف معنی داری (05/0> p) نداشت. بین غلظت یون سدیم با پروتئین پلاسمای، یون سدیم با تراکم اسپرم و طول دوره تحرک اسپرم، یون پتاسیم با غلظت یون منیزیم و نسبت سدیم به منیزیم، سدیم به پتاسیم و کلسیم به منیزیم، پی- اچ، طول دوره تحرک و درصد اسپرمهای متحرک، یون کلسیم با نسبت سدیم به کلسیم، اسپرماتوکریت و تراکم اسپرم، یون منیزیم با نسبت پتاسیم به کلسیم و کلسیم به منیزیم و کلسترول، بین نسبت سدیم به پتاسیم با پتاسیم به منیزیم، سدیم به کلسیم با گلوکز، سدیم به منیزیم با کلسیم به منیزیم، سدیم به منیزیم با طول دوره تحرک، اسپرماتوکریت، پتاسیم به منیزیم با کلسیم به منیزیم، پی- اچ ، کلسترول، اسپرماتوکریت و دوره تحرک، پتاسیم به منیزیم با گلوکز و اسپرماتوکریت، گلوکز با کلسترول، پی- اچ با درصد تحرک اسپرم و تراکم اسپرم با درصد اسپرمهای متحرک در زمانهای مهاجرت تولید مثلی همبستگی معنی داری (5 0/0p< ) وجود داشت. کلمات کلیدی: ماهی کلمه، زمانهای مهاجرت تولید مثلی، پارامترهای اسپرم شناختی، پارامترهای بیوشیمیایی، سمن
محمد حسین قراچه یوسف پیغمبری
در این مطالعه تاثیر استرس ناشی از صید در دو روش صید گوشگیر و پره روی پارامترهای خون شناسی، بیوشیمی سرم و برخی پارامترهای اسپرم شناختی ماهی سفید مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 16 قطعه مولد ماهی سفید از هر یک از تورهای پره و گوشگیر تهیه و با استفاده از سرنگ استریل از ورید ساقه دمی آنها خونگیری شد. سپس خون به دو ویال ( یکی محتوی ماده ضد انعقاد و دیگری بدون ماده ضد انعقاد) منتقل و در کنار یخ به آزمایشگاه مرکزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انتقال یافت. سپس بخشی از خون که در ویال های بدون مواد ضد انعقاد بود در 10000 دور در دقیقه به مدت 10 دقیقه سانتریفیوژ و سرم بدست آمده در فریزر c°20- تا زمان انجام آزمایشات بیوشیمی نگهداری شد. برای بدست آوردن اسپرم، با فشار به ناحیه شکمی ماهی اسپرم بدون مخلوط شدن با ادرار و مدفوع، جمع آوری شد و در کنار یخ به آزمایشگاه انتقال یافت. سطوح کورتیزول با استفاده از دستگاه الایزا ریدر، سدیم و پتاسیم با استفاده از فلیم فتومتر و سایر پارامترهای بیوشیمیایی با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر سنجیده شد. گلوبولین از تفاوت آلبومین و پروتئین کل بدست آمد. هماتوکریت با استفاده از روش میکروهماتوکریت، هموگلوبین با روش سیان مت هموگلوبین، تعداد گلبول قرمز و سفید با روش هماسیتومتری، تشخیص تفریقی گلبول های سفید با تهیه گسترش خونی و رنگ آمیزی با گیمسا، میانگین حجم گویچه ها، میانگین هموگلوبین گویچه ها و میانگین غلظت هموگلوبین گویچه ها با استفاده از فرمول های استاندارد تعیین شدند. حجم اسپرم دهی با استفاده از سرنگ مدرج و طول دوره تحرک با استفاده از میکروسکوپ نوری سنجیده شدند. اسپرماتوکریت با استفاده از میکروهماتوکریت خوان تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تی مستقل در سطح معنی داری 95 درصد استفاده شد. طبق نتایج حاصل از این آزمایش میانگین پارامترهای مورد سنجش در هر یک از دو تور پره و گوشگیر به ترتیب عبارت بودند از: کورتیزول (59/355 ± 83/667، 40/354 ± 50/750)، گلوکز (73/58 ± 31/113، 52/31 ± 56/140)، لاکتات (74/1 ± 94/77،20/2 ± 32/109)، کلسترول (31/6 ± 64/15، 63/4 ± 97/5)، بیلی روبین (30/30 ± 25/64، 46/23 ± 50/30)، کراتینین (24/2 ± 11/34، 04/1 ± 48/24)،تری گلیسرید (86/0 ± 68/4، 36/1 ± 11/5)، پروتئین تام (007/0 ± 056/0، 021/0 ± 045/0)، آلبومین (16/0 ± 84/0، 33/0 ± 73/0)، گلوبولین (15/0 ± 78/0، 32/0 ± 68/0)، نسبت آلبومین به گلوبولین (009/0 ± 0726/1، 048/0 ± 0725/1)، کلسیم (58/5 ± 99/9، 80/4 ± 81/17)، منیزیم (24/2 ± 93/10، 08/2 ± 72/14)، کلراید (49/1 ± 27/72، 27/1 ± 35/133)، سدیم (68/12 ± 47/52، 14/14 ± 36/55)، پتاسیم (63/12 ± 55/23، 36/17 ± 16/19)، هموگلوبین (54/1 ± 86/10، 28/1 ± 83/9)، هماتوکریت ( 14/1 ± 66/47، 10/1 ± 26/50)، تعداد گلبول قرمز (157/0 ± 92/1، 340/0 ± 62/1)، تعداد گلبول سفید (6202 ± 22660، 11452 ± 34070)، میانگین حجم گویچه (29/33 ± 21/250، 73/83 ± 37/324)، میانگین هموگلوبین گویچه (69/9 ± 7/56، 49/8 ± 81/61)، میانگین غلظت هموگلوبین گویچه (16/4 ± 92/22، 91/2 ± 62/19)، لنفوسیت (30/1 ± 80/80، 98/2 ± 75/81)، مونوسیت (14/1 ± 6/2، 957/0 ± 25/2)، ائوزینوفیل (14/1 ± 6/2، 816/0 ± 2)، هتروفیل (87/1 ± 14، 5/2 ± 75/14)، طول دوره تحرک اسپرم (23/4 ± 97/36، 51/2 ± 66/39)، اسپرماتوکریت (13/6 ± 25/73، 57/0 ± 66/92) و حجم اسپرم دهی (341/0 ± 05/1، 665/0 ± 43/1).در این مطالعه اسپرماتوکریت، کلر، کلسیم، کلسترول، تعداد گلبول های سفید و قرمز و میانگین حجم گویچه ها تفاوت معنی داری (05/0< p) بین ماهیان صید شده به دو روش صید نشان دادند، در حالیکه سایر پارامترها اختلاف معنی داری (05/0< p) را بین دو تیمار نشان ندادند.
زینب حنایی کاشانی محمدرضا ایمانپور
مطالعه ای به مدت یک سال جهت تعیین اثرات ویتامین های cو eو اسیدهای چرب غیراشباع بر رشد، بازماندگی و عملکرد تولیدمثلی ماهی قرمز (carassius auratus gibelio) (وزن اولیه 12/0±69/0) انجام شد. 10 جیره غذایی حاوی سطوح مختلف از ویتامین های c (0، 100 و1000) و e (0، 50، 100و 1000) و اسیدهای چرب غیراشباع (روغن ماهی و روغن سویا) برای تعیین نیازمندی های ماهی قرمز به ویتامین های c وe و اسیدهای چرب غیراشباع مورد استفاده قرار گرفت. وزن بدست آمده، ضریب تبدیل غذایی، فاکتور وضعیت و نرخ رشد ویژه تفاوت معنی داری در بین تیمارهای مختلف داشت (05/0p<). بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری از لحاظ اسپرماتوکریت، درصد تحرک اسپرم، تراکم اسپرم، طول دوره تحرک اسپرم و حجم اسپرم وجود داشت (05/0p<). درصد تخم گشایی، درصد لقاح، شاخص گنادوسوماتیک و قطر تخمک در بین مولدین معنی دار بود (05/0p<). اما نسبت سطح به حجم، قطر تخم و هماوری کاری در میان تیمارهای آزمایشی معنی دار نبود (05/0p>). نتایج بدست آمده نشان داد، استفاده از سطوح مختلف ویتامین های cو e و اسیدهای چرب غیراشباع در جیره مولدین ماهی قرمز مناسب بود. زمانی که از این مواد در جیره مولدین استفاده شد، تیمارها وضعیت بهتری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند. واژه های کلیدی: ماهی قرمز، ویتامین های cو e، اسیدهای چرب غیراشباع، رشد، تولیدمثل
مسعود اصغری محمدرضا ایمانپور
هدف از این مطالعه مشخص کردن تاثیر نسبت های مختلف کربوهیدرات به چربی جیره غذایی روی رشد، کارآیی غذا، ترکیبات لاشه و برخی فاکتورهای بیوشیمیایی خون فیل ماهی جوان (huso huso) بود. 6 جیره غذایی با میزان پروتئین (2/40 درصد پروتئین خام) و انرژی یکسان (56/16 مگاژول در کیلوگرم) با افزایش نسبت کربوهیدرات به چربی (17/0، 47/0، 94/0، 52/1، 47/2 و 07/4) تنظیم شد. ماهیان با میانگین وزن اولیه 31/1±52/84 گرم به مدت 60 روز با جیره آزمایشی تغذیه شدند. پس از 60 روز تغذیه تفاوت معنی داری (05/0p>) در وزن بدست آمده و نرخ رشد ویژه در بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد. ضریب تبدیل غذایی و نرخ کارآیی پروتئین در تیمار 1 (نسبت کربوهیدرات به چربی 17/0) به طور معنی داری بالاتر از تیمارهای 3 تا 6 (نسبت کربوهیدرات به چربی94/0 تا 07/4) بود ولی با تیمار 2 (نسبت کربوهیدرات به چربی 47/0) اختلاف معنی داری نداشت. بین غذای خورده شده و نرخ تولید پروتئین در همه تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. میزان چربی لاشه و کبد و همچنین میزان انرژی لاشه با کاهش نسبت کربوهیدرات به چربی افزایش پیدا کرد در حالی که میزان رطوبت لاشه و کبد کاهش یافت. اختلاف معنی داری در پروتئین و خاکستر لاشه در بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد. شاخص هپاتوسوماتیک و شاخص اندام احشایی با کاهش نسبت کربوهیدرات به چربی افزایش یافت. بیشترین میزان تری گلیسرید و کلسترول در ماهیانی مشاهده شد که از جیره غذایی 1 تغذیه شده بودند. اختلاف معنی داری در میزان هماتوکریت بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد. نتایج ما در مطالعه حاضر نشان داد که فیل ماهی قابلیت استفاده از کربوهیدرات به مقدار بالا (نسبت کربوهیدرات به چربی 07/4) را در جیره غذایی بدون اینکه در رشد این ماهی کاهش مشاهده شود را دارد.
محمد مهدی طاعتی کلی علی شعبانی
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر چند محیط نگهداری، درجه حرارت و مدت زمان بر نگهداری کوتاه مدت تخمک بارور نشده ماهی قرمز (bloch, 1782 carassius auratus gibelio) بود. بر اساس محیط نگهداری، گروه های آزمایشی به 5 گروه مقابل تقسیم شدند: نگهداری در مایع سلومیک طبیعی، نگهداری بدون رقیق کننده، نگهداری به همراه رقیق کننده دتلاف، نگهداری در مایع سلومیک مصنوعی و نگهداری در محوطه تخمدانی و شرایط بدن. تخمک های متعلق به هر گروه آزمایشی (به غیر از نگهداری در شرایط بدن) در دو تیمار دمایی یخچال و محیط و برای مدت زمان های 20، 30، 60 و 120 دقیقه نگهداری شده و با فرا رسیدن هر یک از زمان های مذکور با اسپرم تازه حاصل از چندین مولدین نر لقاح یافته و انکوباسیون شدند. تخمک های گروه کنترل هر گروه نیز در زمان صفر (بدون نگهداری) بارور گردیدند. هر گروه دارای 9 تیمار و 3 تکرار به ازای هر تیمار بود. در شرایط نگهداری در بدن، مولدین در درجه حرارت محیط نگهداری شده و پس از آغاز اوولاسیون، مولدین در زمان های آغاز مشاهده اوولاسیون، 20، 30، 60 و 120 دقیقه پس از اوولاسیون تخم کشی شده و تخمک ها بارور و انکوباسیون شدند. درصد جنین های چشم زده، تخمه گشایی و بدشکلی (دفرمه شدگی) لاروی به عنوان شاخص های باروری و کیفیت تکثیر ثبت گردیدند. نتایج حاصل نشان داد که در تمامی گروه های آزمایشی (غیر از نگهداری تخمک ها در شرایط بدن)، با افزایش زمان نگهداری میزان چشم زدگی و تخمه گشایی به صورت معنی داری کاهش پیدا کرد. در گروه آزمایشی نگهداری در مایع سلومیک طبیعی، پس از گذشت 120 دقیقه، در شرایط دمایی محیط و یخچال درصد چشم زدگی و تخمه گشایی به صفر درصد رسید. در شرایط نگهداری بدون رقیق کننده، با گذشت 2 ساعت از نگهداری تخمک ها، میزان چشم زدگی و تفریخ در دمای یخچال به ترتیب به 73/15 و 71/62 و در دمای محیط به 6/9 و 6/54 رسید. در محیط نگهداری دتلاف نیز پس از گذشت 120 دقیقه نگهداری، در تیمار دمایی محیط میزان جنین های چشم زده و تفریخ به 0 درصد و در شرایط دمایی یخچال به 6/3 و 49/21 درصد رسید. در گروه آزمایشی نگهداری تخمک ها در مایع سلومیک مصنوعی هم پس از 120 دقیقه نگهداری میزان چشم زدگی و تفریخ در تیمار دمایی محیط به 0 و در شرایط دمایی یخچال به 19/9 و 63/33 رسید. در گروه آزمایشی نگهداری تخمک ماهی قرمز در شرایط بدن، با گذشت دو ساعت از آغاز اوولاسیون کاهش معنی داری در درصد چشم زدگی و تخمه گشایی مشاهده نشد. از سوی دیگر، تخمک های نگهداری شده در تیمار دمایی یخچال دارای راندمان بالاتر و تعداد تخم های چشم زده و هچ شده بیشتری نسبت به تیمار دمایی محیط در کلیه گروه های آزمایشی بودند. همچنین نتایج ثبت شده از تعداد لاروهای بدشکل نشان داد که افزایش معنی داری در تعداد این لاروها با افزایش زمان نگهداری تخمک ماهی قرمز وجود نداشت. به طور کلی و با توجه به شرایط آزمایشی و یافته های حاصل از این آزمایش می توان بیان نمود که رقیق کننده های به کار رفته در این آزمایش برای نگهداری کوتاه مدت تخمک ماهی قرمز چندان مناسب نبودند.
ساناز فلاح زاده محمدرضا ایمانپور
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثرات رژیم غذایی مکمل شده با کاروتنوئید بر عملکرد رشد، بقا و رنگیشدن در ماهی ردپیکوک aulonocara hansbaenschi از ماهیان زینتی بود. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار اجرا شد. دو نوع کاروتنوئید، آستاگزانتین و بتاکاروتن در دو سطح 40 و 100 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم غذا روی جیره تجاری اسپری شد. یک جیره بدون کاروتنوئید بهعنوان جیره شاهد در نظر گرفته شد. ماهیان بهمدت 8 هفته مورد غذادهی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ماهیان تغذیه شده با جیرههای آزمایشی، در مقایسه با تیمار شاهد، اختلاف معنیداری در وزن بهدست آمده، ضریب تبدیل غذایی، فاکتور وضعیت، نرخ رشد ویژه و بقا نداشتند (05/0<p). میزان آستاگزانتین و بتاکاروتن در پوست ماهی، با افزایش غلظت کاروتنوئید در جیره غذایی افزایش یافت. بدون توجه به نوع و غلظت کاروتنوئید جیره غذایی، آستاگزانتین کاروتنوئید عمده در ماهی ردپیکوک بود. تفاوت معنیداری بین نسبت آستاگزانتین به بتاکاروتن در تیمارهای آزمایشی وجود داشت (05/0p<). نسبت نهایی بالاتر آستاگزانتین به بتاکاروتن نشان میدهد که ماهی ردپیکوک، اکثر بتاکاروتن جیره غذایی را داخل بدن به آستاگزانتین برای ذخیرهسازی تبدیل میکند. تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی رنگدانه آستاگزانتین، درصد بیشتر تجمع رنگدانه در پوست را نشان داد. در صورتی که تیمارهای تغذیه شده با رنگدانه بتاکاروتن، نیز تجمع رنگدانه در پوستشان دیده شده که دارای مقادیر کمتری بود.
خدیجه خوشنودی فر محمدرضا ایمانپور
با توجه به در معرض خطر انقراض قرار گرفتن گونه های بی شماری از ماهیان مهم تجاری، به همان اندازه که رفته رفته کفه این آمار به سمت تولیدات آبزی پروری در حال سنگین شدن است، اهمیت تحقیقات در این زمینه نیز روز به روز محسوس تر می شود. ماهیان استخوانی دریای خزر به عنوان گروهی از آبزیان بسیار اقتصادی این دریا محسوب می شوند که بعد از ماهیان خاویاری در رتبه دوم قرار دارند. در میان ماهیان استخوانی دریای خزر، ماهی سفید (rutilus frisii kutum) بالاترین محبوبیت و بیشترین ارزش اقتصادی را به خود اختصاص داده است. پراکنش عمده ماهی سفید در سواحل جنوبی دریای خزر از رودخانه کورا تا منطقه گمیشان است و 90 درصد ذخایر این ماهی بومی سواحل ایران است (قلی اف، 1997). در طی سال های 1361 لغایت 1369 همزمان با افزایش رهاکرد بچه ماهیان سفید، میزان صید این ماهی روند صعودی داشته که پس از سال مذکور، میزان برداشت ماهی سفید و تعداد رهاکرد بچه ماهیان دارای نوسانات بوده است. کاهش ضریب بازگشت شیلاتی بچه ماهیان رهاسازی شده به دلیل کاهش کیفیت و میانگین وزن بچه ماهیان رهاسازی شده، کاهش رشد و کاسته شدن توانایی سازش پذیری با عوامل محیطی از عمده ترین دلایل این نوسانات در برآورد حداکثر مجاز قابل برداشت توده زنده ماهی سفید می باشد (پیری و همکاران، 1378).
علی خدادوست وحید تقی زاده
اردک ماهی یکی از ماهیان اقتصادی حوضه آبریز دریای خزر است که در برخی مناطق آن زیست می کند. این ماهی در رودخانه های دارای گیاهان آبزی و تالاب ها زیست می کند. مطالعه مراحل رسیدگی جنسی و هورمون های استروئیدی گنادی مولدین یکی از شاخص های مهم تولیدمثل ماهیان است. به همین دلیل در سال 90-89 بررسی روی مراحل رسیدگی جنسی و هورمون های استروئیدی گنادی مولدین اردک ماهی تالاب انزلی انجام گرفت. برای این منظور از منطقه موردنظر 54 قطعه اردک ماهی صید شدند. طبق نتایج بدست آمده در بین ماهیان مولد، سطوح استروئیدهای جنسی پلاسما نشان دهنده افزایش میزان هورمون 17- بتا استرادیول در فصل پاییز و افزایش میزان هورمون تستوسترون در نیمه اول زمستان و افزایش میزان هورمون 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون در نیمه دوم زمستان است. همچنین نتایج حاصل از مطالعه کلاسه بندی اندازه ماهی با میزان سطوح هورمون 17- بتا استرادیول، تستوسترون و 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون اردک ماهی نشان داد که با افزایش اندازه اردک ماهی در کلاسه های دامنه 300 تا 360 میلیمتر، دامنه 360 تا 420 میلیمتر و دامنه 420 تا 480 میلیمتر نوسانات میزان غلظت این 3 هورمون روند معنی داری دارد. نتایج حاصل از مطالعه کلاسه بندی اندازه ماهی با رسیدگی جنسی مولدین اردک ماهی در هر فصل نشان داد که مولدین اردک ماهی در کلاسه های دامنه 300 تا 360 میلیمتر، دامنه 360 تا 420 میلیمتر و دامنه 420 تا 480 میلیمتر همگی در یک مرحله رسیدگی هستند. روند رسیدگی گناد در دوره های مختلف در ماهیان صید شده شامل 4 مرحله است. همچنین بیشترین هماوری مطلق برابر با 065/315±347/13609 در فصل پاییز بوده و بیشترین مقدار شاخص گنادوسوماتیک برابر با 076/2±063/4 در نیمه اول زمستان است.
سجاد میرزایی علی شعبانی
مطالعه تغذیه ای به مدت 60 روز جهت تعیین اثرات سطوح مختلف اسیدهای چرب hufa روی برخی از شاخص های رشد و مقاومت بدن در برابر استرس دمایی و شوری در ماهی سفید (rutilus frisii kutum kamenskii,1901) با میانگین وزنی 02/0±21/1 گرم انجام شد. تعداد شش صد عدد ماهی سفید به صورت تصادفی در چهار گروه جای گرفتند. ماهیان با جیره هایی حاوی سطوح مختلف اسیدهای چرب n-3 hufa (56/1، 26/3، 89/6و9/6 به صورت درصدی از کل اسیدهای چرب) تغذیه شدند. وزن بدست آمده، ضریب تبدیل غذا، نرخ رشد ویژه و درصد بقاء در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0<p). در پایان دوره ماهیان به مدت یک هفته تحت استرس شوری و دمایی قرار گرفتند. میزان بازماندگی پس از مقابله با تنش شوری 0 ، 12 و 18 ppt بین تیمارها اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0 <p) و همچنین میزان بازماندگی بین تیمارها پس از مقابله با تنش دمایی 10 ، 28 و 32 درجه ی سانتی گراد، فاقد اختلاف معنی دار بود (05/0 <p). ترکیبات اسیدهای چرب ماهیان به طور هماهنگی تابع ترکیبات اسیدهای چرب جیره های غذایی بودند. با کاهش سطوح hufa 3-n در جیره ی غذایی، سطوح hufa 3-n لاشه ی ماهیان سفید نیز کاهش یافت. نتایج به دست آمده پیشنهاد می کند، اگرچه حداقل سطوح hufa 3-n در جیره غذایی ماهیان سفید باعث کاهش این گروه از اسیدهای چرب مفید در لاشه می شود، اما تأثیری در رشد ماهی سفید ندارد و hufa 3-n عامل محدود کننده در رشد این ماهی نیست.
الناز عرفانی فر محمدرضا ایمانپور
چکیده: در تمامی اکوسیستم آبی پایه هرم غذایی فیتوپلانکتون ها می باشد که یکی از مهم ترین زیست مندان محیط های آبی هستند و نقش مهمی به لحاظ تغذیه ای و کیفیت آب دارند. بررسی انجام شده به کاربرد فیتوپلانکتون در آبزی پروری با توجه به ارزش غذایی آن ها و انتقال مواد مغذی از طریق زنجیره غذایی می پردازد. این مطالعه به سه بخش تقسیم می شود: (1) ویژگی های عمومی گونه های فیتوپلانکتون های مورد استفاده در آبزی پروری، (2) کاربرد کشت جلبک در آبزی پروری، (3) خواص تغذیه ای گونه های فیتوپلانکتون مورد استفاده در آبزی پروری. فیتوپلانکتون ها به اشکال مختلف در آبزی پروری استفاده می شوند و کاربرد مهم آن ها مربوط به تغذیه است. فیتوپلانکتون ها برای تغذیه لارو نرم تنان، خارپوستان و سخت پوستان و نیز به عنوان غذای زنده لارو برخی از ماهیان استفاده می شود. این بررسی عمدتاً به نقش تغذیه ای فیتوپلانکتون ها در آبزی پروری می پردازد. کلید واژه ها: ماهی، نرم تنان، فیتوپلانکتون، میگو، زئوپلانکتون، آبزی پروری
مینا رجب پوررحمتی محمدرضا ایمانپور
چکیده رشد جمعیت و افزایش آگاهی های عمومی در مورد مزایای مصرف آبزیان موجب بالارفتن تقاضا و مصرف بیشتر آبزیان در سال های اخیر شده است. از این رو آبزی پروری به فعالیت اقتصادی مهم در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. توسعه آبزی پروری مشکلاتی گسترده و همه گیر مثل کارایی غذا و عملکرد رشد را به همراه دارد. به منظور جلوگیری از اثرات نامطلوب در پرورش ماهی و همچنین برای بهبود وضعیت سلامت و کارایی مصرف غذا از افزودنی های غذایی زیادی استفاده می شودکه از آن جمله می-توان به پروبیوتیک ها، ال-کارنیتین و مواد جاذب اشاره نمود. پروبیوتیک ها میکروارگانیسم های زنده ای هستند که با تولید ترکیبات مهار کننده یا از طریق رقابت برای غذا یا فضا، تغییر متابولیسم میکروبی و یا تحریک سیستم ایمنی میزبان از کلنی سازی پاتوژن ها در دستگاه گوارش جلوگیری می کنند، با تولید ویتامین ها، آنزیم ها و ترکیبات ضدسمی در جیره و تجزیه ترکیبات غیر قابل هضم باعث بهبود تغذیه و تحریک اشتها می شوند و بنابراین با افزایش رشد و پیشگیری از بیماری ها سبب افزایش تولید می شوند. ال-کارنیتین به عنوان یک کوفاکتور برای انتقال و اکسیداسیون اسیدهای چرب بلندزنجیره توسط میتوکندری و با بهبود بازده استفاده از انرژی ناشی از اکسیداسیون چربی ها، عملکرد ماهی را افزایش می دهد. مواد جاذب و محرک های غذایی گرفتن ذره غذایی را در ماهی تحریک می کنند و با افزایش میزان بلع تغذیه ماهی را افزایش می دهند. بعضی از این مواد جاذب شامل اسیدهای آمینه، بتائین نوکلئوتیدها و نوکئوپروتئین ها است.
طاهره باقری محمدرضا ایمانپور
مطالعه ای با جایگزینی پودر سویا با پودر ماهی بر روی ماهی قرمز به عنوان یک گونه ی مدل انجام شد. پایش سطح استروئید های جنسی نشان داد که جیره های آزمایشی اثر معنی داری بر سطح تستوسترون در ماهیان نر داشت (05/0 ? p)، اما در ماهیان ماده اختلاف معنی داری در میان تیمارها در نمونه برداری های مختلف، به استثنای آخرین نمونه برداری، وجود نداشت (05/0 ? p). غلظت استرادیول در پلاسمای ماهیان نر به استثنای دومین نمونه برداری، در تمام نمونه برداری ها افزایش داشت، اگرچه این افزایش در بین تیمارها معنی دار نبود ( 05/0 ? p)، در حالی که سطح استرادیول پلاسمای ماهیان ماده در دومین و چهارمین نمونه برداری، در میان ماهیان تغذیه شده با جیره های آزمایشی اختلاف معنی داری نشان داد (05/0 ? p). از طرفی ، جیره های آزمایشی اثر معنی داری بر غلظت پروژسترون پلاسما در ماهیان نر و ماده نداشت (05/0 ? p ). علاوه بر هورمون ها، گنجاندن پودر سویا بر شاخص گنادوسوماتیک و نمو بافت اندام جنسی در ماده ها و نرها نیز اثر منفی گذاشت. به طور کلی تفاوت معنی داری در غلظت آنزیم آلکالین فسفاتاز در بین تیمارهای تغذیه شده با جیره های آزمایشی مشاهده شد (05/0 ? p)، اما تفاوت معنی داری در غلظت اسید فسفاتاز در میان ماهیان تغذیه شده با جیره های آزمایشی مشاهده نشد (05/0 ? p ). وزن نهایی، افزایش وزن بدن، درصد افزایش وزن بدن و نرخ رشد ویژه در میان تیمار های آزمایشی معنی دار بود ( 05/0 p ? )، در حالی که شاخص وضعیت، نسبت بازدهی پروتئین، ضریب تبدیل غذایی و بازماندگی در میان تیمارها تفاوت معنی داری را نشان نداد ( 05/0 ? p). در پایان آزمایش، ترکیب اجزای غذایی لاشه ماهیان اختلاف معنی داری در میان تیمار های تغذیه شده با جیره های آزمایشی نشان نداد ( 05/0 ? p). همچنین، جیره های آزمایشی اثر معنی داری بر میزان درصد اسپرماتوکریت، طول دوره تحرک اسپرم، درصد تحرک و تراکم اسپرم، درصد لقاح و درصد تخم گشایی داشته اند (05/0p?)، اما حجم اسپرم، قطر تخمک و تخم و درصد بازماندگی لارو در میان ماهیان تیمار های مختلف تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0p?). این یافته ها نشان داده اند که استفاده ی کامل از پودر سویا در تولید استروئیدهای جنسی و تولیدمثل ماهی تاثیرگذار است.
اسماعیل قره داشی وحید تقی زاده
برای تعیین غلظت کشنده فلزات سنگین مس و سرب ماهیان سفید در 9 گروه (8 گروه آزمایشی و یک گروه شاهد در 3 تکرار) برای هر فلز، در معرض غلظت های مختلف از فلز مس و فلز سرب قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان متوسط غلظت کشنده فلز مس روی ماهی سفید برای زمان های 24، 48، 72 و 96 ساعت به ترتیب 944/2، 756/2، 562/2 و 31/2 میلی گرم بر لیتر و برای فلز سرب 841/315، 456/298، 419/281 و 065/268 میلی گرم بر لیتر می باشد. در بررسی بافت آبشش سلول های اپیتلیال دچار هیپرپلازیا شده و در سلول های کلراید نیز تغییر شکل مشاهده شد. این آسیب ها با افزایش غلظت فلزات شدت بیشتری یافت، به طوریکه در غلظت های نهایی (5/3 میلی گرم بر لیتر فلز مس و 320 میلی گرم بر لیتر فلز سرب) بیشترین جداشدگی در لاملای اولیه و ثانویه مشاهده شد. سپس به منظور بررسی اثر فلزات مس و سرب بر روی رشد و برخی از پارامترهای خونی، ماهیان را در چهار گروه آزمایشی، شامل دو غلظت (11/0 و 23/0 میلی گرم بر لیتر) برای فلز مس و دو غلظت (4/13 و 8/26 میلی گرم بر لیتر) برای فلز سرب و یک گروه شاهد (فاقد فلز) قرار گرفتند، و به مدت 60 روز پرورش یافتند. اضافه کردن غلظت های تحت کشنده ی فلزات مس و سرب نشان داد که کاهش رشد در تیمارهای فلزی نسبت به گروه شاهد دارای اختلاف معنی دار می باشد (05/0>p). نتایج مربوط به پارامترهای خونی ماهیان سفید نشان داد که کاهش گلبول های سفید، گلبول های قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت، آلبومین و پروتئین کل در تیمارهای فلزی نسبت به گروه شاهد دارای اختلاف معنی دار می باشد (05/0>p). همچنین افزایش گلوکز در تیمارهای فلزی نسبت به گروه شاهد معنی دار بود (05/0>p). این اختلافات در مورد فلز مس بیشتر بود.
وحید زادمجید محمدرضا ایمانپور
در تحقیق حاضر مولدین نر و ماده ماهی قرمز (carassius auratus gibelio) در طی چهار فصل (پاییز، زمستان، بهار و زمستان) توسط تغییر دما و نور و تزریق هورمون تکثیر گردیدند. پارامترهای کیفی اسپرم (طول دوره تحرک اسپرم، حجم اسپرم، تراکم اسپرم، اسپرماتوکریت و پی-اچ مایع سمینال)، میزان هم آوری مولدین ماده (هم آوری کاری و کاری نسبی)، قطر تخمک، درصد تفریخ و بازماندگی لاروی (روز اول و پنجم) و همچنین شاخص گنادوسوماتیک در مولدین نر و ماده، سطح هورمون تستوسترون سرم خون در مولدین نر، هورمون 17-بتا استرادیول، 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون و کلسیم سرم خون در مولدین ماده به عنوان شاخص تکامل گنادی، در طی چهار فصل تکثیر اندازه گیری شد. بین حجم اسپرم تولیدی در مولدین نر، میزان هم آوری و سطح هورمون 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون در سرم خون مولدین ماده در طی چهار فصل تکثیر اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0< p). طول دوره تحرک اسپرم در طی تکثیر اول (پاییز)، پی-اچ مایع سمینال در تکثیر اول (پاییز) و دوم (زمستان)، تراکم اسپرم و اسپرماتو کریت در تکثیر دوم (زمستان) و چهارم (تابستان)، نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود. بالا بودن قطر تخمک در تکثیر چهارم(تابستان) نسبت به سایر تیمارها، همراه بود با بالاترین درصد بازماندگی لاروهای 1 و 5 روزه در این دوره تکثیر. درصد تفریخ بطور معنی داری در تکثیر سوم(بهار) نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (001/0> p). الگوی تغییرات شاخص گنادوسوماتیک و سطوح هورمون های استروئیدی جنسی، مطابق بود با رشد گناد در طی چهار فصل تکثیر. در جنس نر، شاخص گنادوسوماتیک و سطح هورمون تستوسترون در تکثیر سوم و چهارم در طی اسپرمیشن بطور معنی داری نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (01/0> p). در جنس ماده شاخص گنادوسوماتیک در تکثیر سوم و در طی اوولاسیون نسبت به سایر تیمارها بطور معنی داری بالاتر بود (001/0> p). همچنین در طی چهار فصل تکثیر، شاخص گنادوسوماتیک و سطح هورمون تستوسترون یک روز پس از تخم ریزی و اسپرم-ریزی کاهش پیدا کرد. در طی هر چهار دوره تکثیر، سطوح هورمون 17-بتا استرادیول و کلسیم سرم خون بطور معنی داری در دوره ویتلوژنز (45 روز پس از تخم ریزی) افزایش یافت و یک ماه قبل از تخم-ریزی بطور تدریجی کاهش پیدا کرد. همچنین سطح هورمون 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون با نزدیک شدن به دوره تخم ریزی، بطور معنی داری افزایش یافت و یک ماه قبل از تخم ریزی به بالاترین سطح خود رسید. در تحقیق حاضر مشاهده شد که مولدین نر و ماده ماهی قرمز قادر به تکثیر چند بار در طی یک سال می باشند و کیفیت برخی از تولیدات جنسی و هورمون های استروئیدی، بین فصول مختلف متفاوت است.
عبداله لیراوی علی شعبانی
چکیده در این مطالعه برخی خصوصیات زیستی ماهی شورت با نام علمی (sillago sihama) در خلیج فارس (سواحل غربی استان بوشهر) مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه برداری از مهرماه 1390 تا شهریور 1391 در سواحل غربی استان بوشهر از بندر دیلم تا بندر بوشهر انجام پذیرفته و ماهانه بطور متوسط 75 عدد ماهی مورد مطالعه قرار گرفته است. بیشترین وزن ثبت شده برای ماهی نر و ماده به ترتیب 64/73 و 106 گرم بود، درحالی که بیشترین طول به دست آمده 224 و 246 میلیمتر بود. طول بلوغ جامعه برای هر دو جنس بین 95 تا 104 میلیمتر تعیین شد. کوچکترین طول نمونه?ها که به رسیدگی جنسی رسیده بودند برای نرها 87 میلیمتر و برای ماده ها 102 میلیمتر بود. تقریباً 78% و 100% نرها به ترتیب در پایان سال +0 و 1 زندگیشان به رسیدگی جنسی رسیده اند. ماده ها نیز 88% و 100% به ترتیب در پایان سال +0 و 1 زندگیشان به رسیدگی جنسی رسیده اند. بزرگترین ماهی شناسایی شده در این تحقیق 3 حلقه رشد روی اتولیت خود داشت که نشان دهنده سن سه سالگی است. مطالعه رابطه ی طول-وزن این ماهی نشان می دهد که از رشد ایزومتریکی برای هر دو جنس نر و ماده و در کل برخوردار است (03/3=b). میانگین شاخص گنادی ماده ها (2/3±63/2) بزرگتر از نرها (87/0±81/0) بود اما تغییرات ماهانه در شاخص گنادی روند مشابهی را در هر دو جنس نشان داد و میانگین شاخص گنادی بین بهمن تا فروردین در بیشترین سطح خود قرار داشت. همچنین تغییرات ماهانه در میزان شاخص کبدی نیز روند افزایشی و کاهشی هماهنگ با شاخص گنادی نشان داد. علاوه براین درصد فراوانی اووسیت های آبگیری شده (مرحله 4) نشان می دهد که تخمریزی این ماهی بین بهمن تا فروردین رخ می دهد. بررسی های بافت شناسی نیز غالبیت تخمک های آبگیری شده را در این ماه ها نشان می دهد. میزان فاکتور وضعیت بین شهریور تا آبان ماه در بیشترین مقدار خود قرار داشت که نشان دهنده تغذیه در اواخر تابستان بوده است. نسبت جنسی تفاوت معناداری بجز در شهریور، مهر، فروردین و اسفند نشان نداد. لغات کلیدی: خلیج فارس، sillago sihama، تولید مثل، تخمریزی، نسبت جنسی
بی بی مهسا جوادی موسوی ولی الله جعفری
فلز مس یکی از فلزات ضروری است که نقشهای زیستی مهمی در بدن موجود آبزی ایفا میکند. اما با این وجود، غلظتهای بالای فلز مس مشابه بسیاری دیگر از فلزات سنگین، میتوانند بسیار سمی و مهلک باشند. در این تحقیق اثر مس روی رشد و عملکرد تولیدمثلی ماهی گوپی مورد آزمایش قرار گرفت. در این آزمایش ماهیان با سن تقریبی 5/2 ماه انتخاب شدند. سپس هر آکواریوم با 12 ماهی ماده و 4 ماهی نر ماهیدار شدند. در این تحقیق 4 تیمار مس شامل سطوح 004/0 (گروه 2)، 013/0 (گروه 3)، 019/0 (گروه 4) و 026/0 میلیگرم بر لیتر (گروه 5) و یک گروه شاهد (گروه 1؛ آب فاقد مس) وجود داشت. هر آکواریوم دارای غلظت مشخصی از مس بود که تا پایان دورهی آزمایش این غلظت ثابت نگاه داشته شد. نتایج نشان داد که وزن نهایی مولدین ماده در گروههای 3 و 4 بهطور معنیداری (05/0< p) کمتر از سایر گروهها بود. همچنین بین گروههای 1 (شاهد) و 2 اختلاف معنیداری از نظر وزن نهایی مشاهده نشد (05/0> p). اختلاف طول نهایی مولدین ماده در 5 گروه آزمایش روند منظمی نداشت و در مجموع اختلاف معنیداری بین گروههای مختلف مشاهده نشد (05/0> p). ضریب رشد ویژه در گروههای 1 و 2 بهطور معنیداری (05/0< p) بیشتر از سایر گروهها بود. بهعلاوه ضریب رشد ویژه بین گروههای 3، 4 و 5 اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشت (05/0> p). کمترین ضریب تبدیل غذایی در گروه 1 (شاهد) و بالاترین ضریب تبدیل غذایی در گروههای 4 و 5 مشاهده شد. بهعلاوه بین گروههای 1 و 2 و نیز بین گروههای 4 و 5 اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0> p). همچنین درصد بقای مولدین در گروه 1 بهطور معنیداری بیشتر از سایر گروهها بود (05/0< p). بین گروههای 1 و 2 و نیز بین گروههای 3، 4 و 5 اختلاف معنیداری از نظر هماوری نسبی دیده نشد (05/0< p). بیشترین و کمترین هماوری نسبی بهترتیب در گروههای 1 و 5 مشاهده شد. بالاترین میزان شاخص گنادوسوماتیک در گروه 1 (شاهد) (11/0±1/6) گزارش شد و بهعلاوه بین گروههای 3، 4 و 5 اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0< p). در این آزمایش با افزایش غلظت مس، میانگین تعداد لارو بهازای هر مولد ماده کاهش یافت. بالاترین میزان تعداد لارو به ازای هر مولد ماده در گروه 1 (شاهد) و کمترین تعداد لارو در گروههای 3، 4 و 5 دیده شد. بهعلاوه بین گروههای 3، 4 و 5 اختلاف معنیداری از نظر میانگین تعداد لارو مشاهده نشد (05/0< p). در این آزمایش اختلاف معنیداری از نظر درصد لاروهای معیوب در بین گروههای مختلف آزمایش مشاهده نشد (05/0< p). وزن لاروها در گروههای 1 و 2 بهطور معنیداری بیشتر از گروههای دیگر بود (05/0< p). در مجموع نتایج نشان میدهد که فلز مس اثر منفی بر روی رشد و عملکرد تولیدمثلی ماهی گوپی دارد.
محبوبه حسین زاده سورشجانی محمدرضا ایمانپور
به منظور دست یابی به اطلاعات موردنیاز جهت توسعه تولیدمثلی مولدین ماده تاس ماهی ایرانی (acipenser persicus)، مطالعه ای در راستای تغییرات هورمون های جنسی استروئیدی از جمله تستوسترون، استرادیول و پروژسترون در طول چرخه تولیدمثلی و ارتباط آن ها با تکامل تخمدان صورت پذیرفت. نمونه تخمدان و خون در فصول مختلف و به مدت یک سال از مولدین ماده تاس ماهی ایرانی تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان شاخص گنادی در طول تکامل تخمدان افزایش یافته و در مرحله v به حداکثر میزان خود رسید (08/1 ±58/23%). مولدین ماده در مرحله ii (درحال بلوغ) و مرحله vi رسیدگی (پس از تخم ریزی) به طور معنی داری دارای کمترین میزان هورمون های جنسی استروئیدی نسیت به سایر مراحل رسیدگی بودند (05/0p<). مطالعه سطوح سرمی استروئیدهای جنسی معرف افزایش قابل توجه هورمون های استرادیول و تستوسترون در زمان زرده-سازی بود (05/0p<). همچنین در این مرحله بیشترین میزان هورمون استرادیول در فصل پاییز نسبت به فصل تابستان مشاهده شد (05/0p<). به علاوه، در طی این مرحله ارتباط مثبت و معنی داری بین میزان استرادیول و تستوسترون و همچنین بین میزان استرادیول و کلسیم سرم خون وجود داشت (01/0>p). پس از گذراندن مرحله زرده سازی و رسیدن به مرحله بلوغ جنسی (مرحله iv) میزان استروئیدهای جنسی کاهش یافت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میزان هورمون پروژسترون در طی فصول مختلف تفاوت معنی داری را نشان نداده است (05/0<p). اما، افزایش قابل ملاحظه ای در میزان پروژسترون و تستوسترون 24 ساعت پس از تزریق هورمون به مولدین مشاهده گردید (05/0>p).
الهه حسن نتاج نیازی محمدرضا ایمانپور
این تحقیق به منظور بررسی اثر استرس تراکم در 4 سطح (6، 9، 12 و 15 ماهی در هر آکواریوم با حجم 76 لیتر) روی شاخص های رشد (افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، فاکتور وضعیت)، ضریب تبدیل غذایی، نرخ بازماندگی و کیفیت گنادی ماهی قرمز (carassius auratus) صورت گرفت. خصوصیات زیست سنجی ماهیان شامل طول کل (سانتی متر)، وزن (گرم)، نرخ رشد (گرم)، نرخ رشد ویژه (گرم/ روز) و ضریب تبدیل غذایی هر دو هفته به مدت 5 ماه تعیین شدند و سپس تا فصل بهار جهت تکثیر نگهداری شدند. ماهی قرمز با متوسط وزن 5/3 گرم به ترتیب در چهار تیمار 6، 9، 12 و 15 ماهی در هر آکواریوم با اعمال 3 تکرار برای هر تیمار تقسیم بندی شدند. بعد از پایان دوره ی 5 ماهه آزمایش، متوسط وزن ماهیان در هر تیمار به ترتیب 61/2±59/22، 32/0±98/19، 47/1±33/18 و 30/0±2/15 گرم ثبت گردید. با افزایش تراکم ماهی قرمز، شاخص های رشد شامل: وزن ثانویه، افزایش وزن و نرخ رشد ویژه اختلاف معنی داری نشان دادند (05/0>p)، اما ضریب تبدیل غذایی و فاکتور وضعیت اختلاف معنی داری نشان ندادند (05/0<p). همچنین، بین نرخ بازماندگی در تراکم های مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). تراکم ذخیره سازی تاثیر معنی داری روی پارامترهای اسپرم شناختی از قبیل تراکم اسپرم و اسپرماتوکریت داشت (05/0>p) اما روی طول دوره تحرک اسپرم، درصد تحرک اسپرم و حجم اسپرم تاثیر معنی داری نداشت (05/0<p). قطر تخمک و هم آوری کاری تحت تاثیر استرس تراکم اختلاف معنی داری را نشان ندادند (05/0<p) اما شاخص گنادوسوماتیک نر و ماده تحت تاثیر استرس تراکم تفاوت معنی داری را نشان دادند (05/0>p). درصد لقاح بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری را نشان داد (05/0>p) اما درصد تفریخ بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0<p). فاکتورهای بیوشیمیایی پلاسمای سمینال از قبیل کلسیم، منیزیم، پروتئین کل، گلوکز و کلسترول تحت تاثیر استرس تراکم اختلاف معنی داری را نشان دادند (05/0>p). از طرفی، اختلاف معنی داری در مقدار گلوکز خون بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0<p). نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که استرس تراکم تاثیر معنی داری روی برخی شاخص های رشد و فاکتورهای کیفی گناد داشت اما روی برخی دیگر تاثیر معنی داری نداشت.
فاطمه خانی محمدرضا ایمانپور
نوکلئوتید ها از جمله ترکیبات داخل سلولی با وزن مولکولی پایین ، از یک بنیان پورین (آدنین(a)، گوانین (g)، هیپوگزانتین) یا پیریمیدین (اوراسیل (u)، سیتوزین (c) و تیمین (t)) و یک قند ریبوز یا 2- دی اکسی ریبوز و یک یا تعدادی گروه فسفات تشکیل می شوند. در تحقیق حاضر، تاثیر سطوح متفاوت نوکلئوتید جیره (واناژن) بر شاخص های رشد و تنظیم اسمزی ماهی قره برون (acipenser persicus) مورد بررسی قرار گرفت. ماهیان با میانگین وزنی 12/2 ± 37/42 گرم و میانگین طول 61/0 ± 67/23 سانتی متر به 4 تیمار با سطوح متفاوت نوکلئوتید جیره ( 0، 25/0، 35/0و 5/0 درصد) با سه تکرار با تراکم 12 ماهی در هر تانک تقسیم شدند. پس از 10 هفته غذادهی بازماندگی، شاخص های رشد و غذاگیری از قبیل ضریب افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، شاخص وضعیت، ضریب تبدیل غذایی و ضریب کارایی غذا محاسبه گردید. سپس ماهیان به مدت 7 روز تحت تنش شوری قرار گرفته و فاکتورهای خونی و سرم خون آن ها قبل از تنش شوری و 12، 24، 48، 72 و 120 ساعت پس از تنش شوری اندازه گیری شد. نتایج از نظر معنی داری با روش one-way anova در نرم افزار spss 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بهترین نتایج از نظر مقایسه وزن و طول نهایی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، ضریب رشد ویژه و ضریب کارایی غذا متعلق به تیمار 2 (35/0 درصد نوکلئوتید) بود. همچنین تیمار 2 در بین تیمارهای تغذیه شده با نوکلئوتید مقادیر ضریب تبدیل غذایی، ضریب رشد ویژه و ضریب کارایی غذا در مقایسه با تیمارهای 1 و 3 نیز بالاترین مقادیر را با تفاوت معنی داری را به خود اختصاص داد. در بین فاکتورهای خونی محاسبه شده قبل از تنش شوری فاکتورهای گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول، هتروفیل و گلبولهای قرمز تفاوت معنی داری را بین گروههای تغذیه شده با نوکلئوتید و گروه شاهد نشان دادند(05/0p?). پس از گذشت 12 ساعت از تنش شوری نیز مقادیر میانگین منیزیم، پروتئین کل، آلبومین و ائوزینوفیل خون تفاوت های معنی داری را بین تیمارها و گروه شاهد نشان داد(05/0p?). بررسی کیفی بافت آبشش و کلیه نیز تفاوت های معنی داری را نشان نداد (05/0p?). این تحقیق نشان داد افزودن نوکلئوتید سبب افزایش غذای مصرفی، کاهش هدر رفت غذا و در نتیجه سبب افزایش نرخ رشد و همچنین افزایش مقاومت به شوری در ماهیان قره برون گردید.
زلیخا سلاقی محمدرضا ایمانپور
امروزه نقش مثبت برخی پروبیوتیک ها و مکمل های گیاهی در افزایش رشد و نیز افزایش مقاومت در برابر بیماری ها به خوبی اثبات شده است. لذا در این آزمایش اثرات پروبیوتیک پریمالاک و مکمل گیاهی سنگروویت بر رشد، بازماندگی و مقاومت در برابر استرس شوری بچه ماهیان قره برون مورد آزمایش قرار گرفت. بدین منظور پروبیوتیک پریمالاک و مکمل گیاهی سنگروویت به جیره غذایی بچه ماهیان قره برون با میانگین وزنی 813/0±676/14 در سطوح 0 (شاهد)، 5/0، 1 و 5/1 (گرم بر کیلوگرم جیره) اضافه و به میزان 2-5/3 درصد وزن بدن به مدت 15 هفته تغذیه شدند. آزمایش درون 21 تانک فایبرگلاس 500 لیتری با میانگین حجم آبگیری 200 لیتر انجام گرفت. تعداد 10 قطعه بچه ماهی قره برون پرورشی به طور تصادفی درون هر تانک ذخیره سازی شد. در شروع آزمایش و هر 14 روز یکبار ماهیان بیومتری (شامل اندازه گیری طول کل و وزن کل) شدند و در انتهای دوره پرورش برای تعیین پارامترهای خونی نمونه های خون پس از بی هوشی ماهیان از ساقه دمی 3 ماهی که بطور تصادفی از هر تکرار انتخاب شده بود، گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که شاخص های رشد و تغذیه بچه ماهیان قره برون، نرخ رشدویژه، تولیدخالص ماهی، درصد افزایش وزن بدن و نسبت کارایی پروتئین در تیمارهای مورد مطالعه دارای اختلاف معنی دار بود (05/0>p). یافته های آنالیز لاشه نشان داد که تیمارهای پروبیوتیکی بر ترکیب شیمیایی بدن بچه ماهیان قره برون تأثیر معنی داری نگذاشتند (05/0<p). اما تیمار حاوی مکمل گیاهی روی پروتئین لاشه تأثیر گذاشته و اختلاف آن با گروه شاهد معنی دار می باشد (5/0>p). همچنین مکمل گیاهی روی توتال پروتئین سرم خون تأثیر معنی داری گذاشته است (05/0>p). میزان گلوکز، آلبومین، تری گلیسیرید، کلسیم و منیزیم بین تیمارهای مورد مطالعه اختلاف معنی-داری مشاهده نگردید (05/0<p). در پایان دوره، ماهیان قره برون جوان 589/48±792/149 گرمی به تعداد 10 قطعه در 8 ونیرو 5/0 مترمکعبی و با دوتکرار برای هر تیمار مستقیما در شوری 15 میلی گرم در لیتر قرار گرفتند و نمونه های خونی از ساقه دمی ماهیان در ساعات 12، 24، 72، 120 و 168 گرفته شد. همچنین میزان تلفات به مدت یک هفته شمارش شدند. نتایج نشان داد، افزودن پریمالاک و سنگروویت به جیره غذایی بچه-ماهیان خاویاری باعث افزایش تحمل به شوری شده است، بطوریکه بازماندگی در تیمارهای پروبیوتیکی تا 100 درصد افزایش یافته است، در مقابل گروه شاهد، همگی بعد از گذشت 24 ساعت تلفات دادند.
لحاک برزگر بهاره شعبانپور
در پژوهش حاضر از روغن گل میخک و عصاره بلوط برای القاء حالت خواب زمستانه در کپور معمولی (cyprinous carpio) جهت امکانسنجی بستهبندی ماهی به شکل زنده و سپس نگهداری آن در دمای یخچال استفاده شد. ماهیها تحت غلظتهای مختلف روغن میخک (10 و 20mg/l) و عصاره بلوط (15 و 30 ml/l) در یخچال با دماهای 0، 2 و 4 ? قرار گرفتند تا دمای آنها در دو شیب متفاوت (10 و 20 ساعت) بطور تدریجی تا رسیدن به دمای ثابت یخچال کاهش یابد. ماهیها تا زمانی که زنده بودند در دمای ثابت یخچال نگهداری شدند. این ماهیها پس از مرگ از لحاظ فاکتورهای مختلف شامل مدتزمان زندهمانی و ترکیبات متشکله بافت مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بین تیمارهای مختلف، بیشترین زندهمانی مربوط به دمای یخچال ?4، mg/l10 روغن میخک و شیب دمایی 20ساعت به مدت 3 روز بود. عصاره بلوط در القاء حالت بی حسی تاثیری نداشت ولی هم عصاره بلوط و هم روغن میخک در کاهش جمعیت باکتریایی پوست ماهی تاثیر معنیداری داشتند. تجزیه و تحلیل آزمایشهای شیمیایی ماهی کپور معمولی در ابتدا و انتهای دورهی القاء خواب زمستانه نشان داد که متغیرهای در ارتباط مستقیم با جذب آب (درصد رطوبت، درصد جذب آب و میزان رطوبت تحت فشار) بطور معنیداری در تیمارهای القاء شده نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود و فاکتورهای معکوس با جذب آب ( ظرفیت نگهداری آب، پروتئین و خاکستر) بطور معنیداری نسبت به تیمار شاهد کاهش یافتند (05/0p<). در مجموع بنظر میرسد دلیل اصلی عدم زندهمانی به مدت مناسب، جذب بیش از حد آب توسط ماهی طی دورهی خواب زمستانه میباشد. 6 عدد ماهی برای تیمار انجماد نیز در نظر گرفته شد که همهی ماهیها پس از 15 دقیقه انجماد و انجمادزدایی به شناکردن پرداختند. روشهای فوقالذکر در حال حاضر قابل استفاده نمیباشند ولی با توجه به موفقیتهای بدست آمده ادامه تحقیقات در این زمینه توصیه میشود.
فاهمه بوژمهرانی ولی اله جعفری
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثرات رژیم غذایی مکمل شده با کاروتنوئید بر فاکتورهای رشد و رنگی شدن در ماهی سیچلاید طاووسی (aulonocara baenschi) از ماهیان زینتی بود. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار اجرا شد. دو نوع کاروتنوئید، آستاگزانتین و بتاکاروتن، در دو سطح 40 و 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم غذا بر جیره تجاری اسپری شد و یک جیره بدون کاروتنوئید به عنوان جیره شاهد در نظر گرفته شد. ماهیان به مدت 8 هفته غذادهی شدند. اندازه گیری میزان کاروتنوئید کل موجود در پوست ماهیان هر 2 هفته یکبار انجام گرفت. نتایج نشان داد که ماهیان تغذیه شده با جیره های آزمایشی، در مقایسه با تیمار شاهد، اختلاف معنی داری در وزن به دست آمده، ضریب تبدیل غذایی و ضریب رشد ویژه نداشتند (p>0/05). میزان کاروتنوئید کل در پوست ماهی و رنگی¬شدن، با افزایش غلظت رنگدانه ها در جیره غذایی افزایش یافت. تفاوت معنی داری بین تیمارهای تغذیه ای در میزان کاروتنوئید کل وجود داشت (p<0/05). نسبت نهایی بالاتر کاروتنوئید کل در تیمار تغذیه ای حاوی 100 میلی گرم آستاگزانتین و 100 میلی گرم بتاکاروتن نشان می دهد که جیره غذایی با غلظت 100 میلی گرم از ترکیب رنگدانه¬های آستاگزانتین و بتاکاروتن بیشترین درصد تجمع رنگدانه در پوست را دارا بوده است و این تیمار دارای بیشترین رنگیزگی در بین تیمارها بود.
فاطمه شجاعی تکمداش وحید تقی زاده
استفاده از توانایی روتیفرها در پرورش لارو ماهیان زینتی آب شیرین، سوق دادن به کارایی بهتر لاروی و افزایش تصاعدی بازده تولیدات است. لذا در این تحقیق اثرات زنجیره غذایی جلبک (chlorella vulgaris) - روتیفر (brachionus calyciflorus)بر نرخ رشد، بازماندگی، ترکیبات پروتئین و چربی لارو ماهی گورامی زرد (trichogaster trichopterus auriu) مورد آزمایش قرار گرفت. بدین منظور زنجیره های غذایی جلبک کلرلا، روتیفرآب شیرین - مخمر نانوایی و روتیفر آب شیرین - جلبک کلرلا به عنوان غذای اولیه در اختیار لارو ماهیان گورامی زرد با میانگین وزنی 0/05± 0/75 میلی گرم، قرار گرفت و به میزان 11 تا 9 درصد وزن بدن به مدت 20 روز تغذیه شدند. آزمایش درون 12 آکواریوم شیشه ای 160 لیتری با میانگین حجم آبگیری 55 لیتر انجام گرفت. تعداد 300 قطعه لارو ماهی گورامی زرد به طور تصادفی درون هر آکواریوم ذخیره-سازی شدند. در شروع آزمایش و در روزهای 7 ، 15 و 20 ماهی ها زیست سنجی (اندازه گیری طول کل و وزن کل) شدند و در انتهای دوره پرورش میزان پروتئین و چربی اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که شاخص های رشد و تغذیه لاروهای گورامی زرد، نرخ رشد ویژه، تولید خالص ماهی، درصد افزایش وزن در تیمارهای مورد مطالعه دارای اختلاف معنی دار بودند (0/05 > p) و تیمار روتیفر آب شیرین تغذیه شده با جلبک کلرلا ولگاریس دارای بالاترین میزان بقا و رشد و تغذیه نسبت به تمام تیمارهای ازمایشی بود. یافته های آنالیز لاشه نشان دادند که تیمارهای حاوی روتیفر آب شیرین تاثیر بیشتری گذاشته و اختلاف آنها با گروه شاهد معنی دار بودند (0/05 > p) و تیمار روتیفر آب شیرین تغذیه شده با جلبک کلرلا ولگاریس بالاترین مقدار پروتئین را نسبت به تیمارهای دیگر داشت. تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد، شرایط فیزیکی و شمیایی بهتری در آب ایجاد نمودند و از این طریق روی بازماندگی اثر مثبت گذاشتند و با گروه شاهد اختلاف معنی دار ایجاد کردند (0/05 > p) و بازماندگی حاصل شده در گروه های تغذیه شده با تیمارهای جلبک و روتیفر – جلبک و روتیفر - مخمر، تنها به خاطر اثر بر رشد و تغذیه نبوده، بلکه حضور غذای زنده سبب بهبود یافتن فاکتورهای کیفی آب شده و به این ترتیب بازماندگی بالایی ایجاد کرده است.
حسن غلامی ولی الله جعفری
در سال¬های اخیر از مواد زیادی به عنوان ماده جاذب در جیره غذایی آبزیان استفاده می¬گردد. اثرات برخی از جاذب¬های غذایی بر بهبود فاکتورهای رشد آبزیان مختلف مشخص شده است. مواد چشایی کلاسیک یا چهار مزه¬ی اصلی ( ترشی، شیرینی، تلخی و شوری) گروهی از مواد هستند که در تحریک چشایی ماهی مطرح می¬باشند، و می-توانند نقش جاذب داشته باشند. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر مواد چشایی کلاسیک به عنوان جاذب¬های غذایی بر فاکتورهای رشد و بقاء بچه ماهیان کپورمعمولی (cyprinus carpio) با میانگین وزنی 5/0±3 گرم صورت گرفت. جهت انجام این پژوهش بچه ماهیان با پلت¬های حاوی دو غلظت متفاوت از مواد چشایی کلاسیک به مدت 8 هفته تغذیه شدند. غلظت¬های پایه¬ای مواد مورد استفاده بر اساس مطالعات قبلی محققان، و غلظت¬های ثانویه به میزان 2برابر غلظت-های پایه انتخاب شدند. درپایان دوره آزمایش، شاخص¬های رشد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه به این صورت بود که تیمار غذادهی شده با غلظت پایه¬ی اسیدسیتریک (26/0 مول) با میانگین وزنی 28/0±74/6 در پایان دوره، بیش¬ترین میزان رشد و کم¬ترین مقدار ضریب تبدیل غذایی را دارا بود و با تیمار شاهد و سایر تیمارها دارای اختلاف معنی¬داری بود(05/0>p). تیمار کلرید کلسیم با غلظت ثانویه با میانگین وزنی 16/0±35/5 در پایان دوره، کمترین میزان رشد را داشت. با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه افزودن اسیدسیتریک با غلظت ثانویه26/0 مول به جیره غذایی کپور معمولی توصیه می¬شود. این مطالعه با هدف بررسی اثر مواد چشایی کلاسیک به عنوان جاذب¬های غذایی بر فاکتورهای رشد و بقاء بچه ماهیان کپورمعمولی (cyprinus carpio) با میانگین وزنی 5/0±3 گرم صورت گرفت. جهت انجام این پژوهش بچه ماهیان با پلت¬های حاوی دو غلظت متفاوت از مواد چشایی کلاسیک به مدت 8 هفته تغذیه شدند. غلظت¬های پایه¬ای مواد مورد استفاده بر اساس مطالعات قبلی محققان، و غلظت¬های ثانویه به میزان 2برابر غلظت¬های پایه انتخاب شدند. درپایان دوره آزمایش، شاخص¬های رشد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه به این صورت بود که تیمار غذادهی شده با غلظت پایه¬ی اسیدسیتریک (26/0 مول) با میانگین وزنی 28/0±74/6 در پایان دوره، بیش¬ترین میزان رشد و کم-ترین مقدار ضریب تبدیل غذایی را دارا بود(05/0>p). تیمار کلرید کلسیم با غلظت ثانویه با میانگین وزنی 16/0±35/5 در پایان دوره، کمترین میزان رشد را داشت.
حامد محمدی محمدرضا ایمانپور
هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر سم ایپرودیون+کاربندازیم بر میزان بقا، آسیب شناسی بافت آبشش و کبد و فاکتورهای بیوشیمیایی خون ماهی کپور بود. ماهیان برای سازش با موقعیت جدید به مدت یک هفته نگهداری گردیدند. پس از تعیین محدوده اثر سم، آزمایش سمیت کشنده در این محدوده انجام گرفت. مقادیر lc50 در محدوده اطمینان 95% با روش آنالیز پروبیت مرگ و میر در زمان های 24، 48، 72 و 96 محاسبه شد. در نهایت جهت انجام آزمایش تعداد 120 عدد ماهی در 4 تیمار هر کدام با 3 تکرار و مجموعا 12 آکواریوم 60 لیتری قرار گرفت و تا پایان دوره به مدت یک هفته نگهداری شد. نمونه¬های خون و بافت در بچه ماهیان کپور معمولی بعد از 7 روز قرارگیری در معرض غلظت تحت کشنده (10، 25 و 50 درصد غلظت lc50) ایپرودیون+کاربندازیم به همراه بچه ماهیانی که در معرض سم نبودند، استحصال شد. بلافاصله پس از بیهوشی، از هر ماهی نمونه خون استخراج گردید و در آزمایشگاه شیمی مقادیر گلوکز، پروتئن کل، کلسیم، آلبومین و کلسترول با استفاده از کیت های زیست شیمیایی و روش اسپکتروفتومتری محاسبه شد. در آزمایشگاه بافت شناسی، جهت بافت شناسی کبد و آبشش ماهیان از آنالیزهای بافت شناسی کلاسیک استفاده گردید. نتایج به دست آمده از آنالیز پروبیت نشان داد که غلظت کشنده (lc50) سم ایپرودیون+کاربندازیم برای ماهی کپور در زمان¬های 24، 48، 72 و 96 ساعت به ترتیب 0، 99/109، 26/90 و 78/62 میلی گرم بر لیتر می¬باشد. نتایج آسیب شناسی بافت کبد عوارضی از جمله دژنره شدن هپاتوسیت¬ها، کبد چرب، خونریزی را نشان داد. بررسی آسیب¬های آبششی نشان داد که هیپرپلازی، اتصال لاملاهای ثانویه، چماقی شدن و آنوریسم با افزایش غلظت¬های سم مشاهده شد. نتایج آنالیزهای خون شناسی نشان داد که میزان گلوکز بین تیمار شاهد و تیمارهای سمی افزایش معنی دار وجود داشت (05/0>p). بین تیمار شاهد با تیمارهای حاوی سم اختلاف معنی¬دار در پروتئین وجود داشت (05/0>p). مقدار آلبومین دارای اختلاف معنی دار بود (05/0>p). بین تیمارها از نظر میزان کلسیم و کلسترول اختلاف معنی دار وجود نداشت (05/0<p).
مهرداد عادلیان وحید تقی زاده
چکیده آنزیم ها می توانند سبب بهبود عملکرد سیستم گوارشی شوند و درنتیجه افزایش رشد، ضریب رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی و راندمان پروتئین را بهبود بخشند. برای انجام این آزمایش از جیره تجاری (انرژی 4ef3001، تایلند؛ رطوبت 12%، پروتئین 41%، چربی 6% و فیبر 2%) استفاده شد و مولتی آنزیم کمین® (هرنتالز، بلژیک) و مولتی آنزیم ناتوزیم پلاس® (بیوپروتون، استرالیا) هریک در چهار سطح 250، 500، 750 و 1000 میلی گرم در کیلوگرم به جیره غذایی اضافه شد و با گروه شاهد مقایسه شدند. پس از سازگاری ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio) با شرایط آزمایش، به مدت 8 هفته به ماهی¬ها جیره¬های آزمایشی داده شد. برای بررسی شاخص¬های رشد، هر دوهفته یک بار زیست سنجی انجام شد و در پایان هفته هشتم برای بررسی فاکتوری¬های بیوشیمیایی خون ماهی¬ها، از آن¬ها خون گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مولتی آنزیم کمین در سطوح آنزیمی 500، 750 و 1000 میلی¬گرم در کیلوگرم جیره غذایی، بهترین افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، درصد افزایش وزن و راندمان پروتئین را ایجاد کرد که با گروه شاهد تفاوت معنادار داشت (05/0p<) و مولتی آنزیم ناتوزیم در سطوح آنزیمی 250 و 500 میلی¬گرم بر کیلوگرم جیره غذایی، بهترین افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، درصد افزایش وزن و راندمان پروتئین را ایجاد کرد که با گروه شاهد تفاوت معنادار داشت (05/0p<). هیچ¬یک از مولتی آنزیم های کمین و ناتوزیم بر شاخص وضعیت تاثیرگذار نبود (05/0p>). مولتی آنزیم کمین در سطح آنزیمی 500 میلی¬گرم بر کیلوگرم جیره غذایی، سبب ایجاد بیشترین میزان کلسیم در خون ماهی کپور معمولی شد (05/0p<) اما بر بقیه فاکتورهای بیوشیمیایی خون شامل آلبومین، گلوکز و پروتئین کل تاثیرگذار نبود (05/0p>). همچنین مولتی آنزیم ناتوزیم روی پارامترهای بیوشیمیایی خون ماهی کپور معمولی تاثیرگذار نبود (05/0p>). افزودن مولتی¬آنزیم کمین به جیره غذایی ماهی کپور معمولی بر شاخص گنادوسوماتیک تاثیرگذار نبود (05/0p>) اما افزودن مولتی¬آنزیم ناتوزیم به جیره غذایی ماهی کپور معمولی به میزان 750 میلی¬گرم بر کیلوگرم جیره غذایی بیشترین درصد گنادوسوماتیک را نشان داد (05/0p<). کلمات کلیدی: شاخص¬های رشد، شاخص گنادوسوماتیک، ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio)، مولتی آنزیم کمین، مولتی آنزیم ناتوزیم، فاکتورهای بیوشیمیایی خون
معصومه کمالی نجف آباد وحید تقی زاده
چکیده این مطالعه¬ به منظور تعیین اثر کیتوزان جیره بر شاخص¬های رشد، درصد بقا، مقاومت در برابر استرس های شوری و حرارتی و برخی پارامترهای خون¬شناسی در بچه¬ماهیان سفید (rutilus frisii kutum) انجام شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار انجام شد. کیتوزان در چهار سطح 25/0 ، 5/0 ، 1 و 2 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا روی جیره تجاری اسپری شد. گروه شاهد با جیره بدون کیتوزان تغذیه شد. آزمایش به مدت 8 هفته طول کشید. نتایج نشان داد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، فاکتور وضعیت و درصد بقا اختلاف معنی¬داری میان گروه¬های آزمایشی نسبت به گروه شاهد نداشتند (05/0<p). در حالی که ضریب تبدیل غذایی در ماهیان تغذیه شده با 1 گرم بر کیلوگرم کیتوزان در جیره به طور معنی¬داری کاهش پیدا کرد (05/0>p). نرخ بقا در بین تیمارها تحت استرس های شوری ppt11 و ppt 13 و استرس حرارتی 30 درجه سانتی¬گراد اختلاف معنی¬داری نداشت (05/0<p)، با این حال، در استرس حرارتی 34 درجه سانتی¬گراد، بالاترین میزان بقا به طور ¬معنی¬داری در ماهیان تغذیه شده با 1 گرم بر کیلوگرم کیتوزان در جیره مشاهده شد (05/0>p). گلبول¬های سفید خون در ماهیان تغذیه شده با 2 گرم بر کیلوگرم کیتوزان در جیره در مقایسه با گروه¬های دیگر افزایش معنی داری یافت (05/0>p). پس از استرس¬های حرارتی و شوری، میزان هماتوکریت در تمام گروه¬ها اختلاف معنی¬داری نداشت (05/0<p). علاوه بر این، آنالیز ترکیب بدن در تمام گروه¬ها اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). ارتفاع پرز روده در ماهیان تغذیه شده با کیتوزان نسبت به گروه شاهد به طور قابل توجهی افزایش یافت (05/0>p)، در حالی که ضخامت پرز روده در میان تیمارها اختلاف معنی¬داری نداشت (05/0<p). نتایج نشان داد که کیتوزان در جیره غذایی بچه¬ماهیان سفید می¬تواند مکانیسم دفاع غیراختصاصی و مقاومت در برابر برخی تنش-های محیطی را بهبود ببخشد. کلمات کلیدی: ماهی سفید، کیتوزان، رشد، فاکتورهای خون¬شناسی، مقاومت به استرس
آذر بیک زاده تاکری محمدرضا ایمانپور
کورتیزول کورتیکواستروئیدی است که نقش مهمی در جنبه¬های مختلف فیزیولوژی ماهی شامل تنظیم یونی، رشد، استرس و عملکرد ایمنی بازی می¬کند. در این مطالعه¬ اثر کورتیزول خوراکی بر رشد، میزان بازماندگی و مقاومت به تنش شوری در بچه¬ماهیان کپور دریایی cyprinus carpio بررسی شد. به این منظور، کپور معمولی با میانگین وزنی (g12/0 ± 36/1) به مدت 8 هفته با غذای تجاری حاوی 0 (شاهد)، 50، 100 و 200 میلی¬گرم بر کیلوگرم هیدروکورتیزون (کورتیزول) تغذیه شدند (4 تیمار و 3 تکرار). نتایج نشان داد از نظر شاخص¬های رشد (درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، ضریب رشد ویژه، میزان مصرف غذا و فاکتور وضعیت)، میزان بازماندگی و هماتوکریت، قبل از تنش شوری بین تیمارها اختلاف معنی¬داری وجود نداشت (05/0 p>). در بررسی خصوصیات بیوشیمیایی خون، قبل از تنش شوری، میزان گلوکز سرم خون در تیمار شاهد ( mg/dl40/1 ± 04/73) به¬طور معنی¬داری پایین¬تر بود (05/0 >p) اما میزان کلسیم سرم خون بین تیمارها اختلاف معنی¬داری نداشت(05/0 p>). پروتئین کل سرم خون، در ماهیان تغذیه شده با کورتیزول به طور معنی¬داری کمتر از تیمار شاهد بود (05/0 >p). سپس مقاومت در برابر تنش شوری، طی 7 روز مقابله با شوری ppt 12، با اندازه¬گیری تغییرات هماتوکریت و پارامترهای بیوشیمیایی خون (گلوکز، کلسیم و پروتئین کل) بررسی شد. نتایج نشان داد میزان بازماندگی بین تیمارها پس از 7 روز مقابله با شوری، اختلاف معنی¬داری نداشت(05/0<p). میزان گلوکز، در تمامی تیمارها افزایشمعنی¬داری داشت (05/0>p). بیش¬ترین میزان هماتوکریت پس از تنش در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p). میزان یون کلسیم پس از تنش در تمامی تیمارها جز تیمار شاهد افزایش معنی¬داری داشت (05/0>p) و بیش ترین مقدار در تیمار200 میلی¬گرم بر کیلوگرم مشاهده شد. میزان پروتئین کل، در ماهیان تیمار شده با کورتیزول به طور معنی¬داری کمتر از تیمار شاهد بود (05/0>p). در بررسی بافت آبشش، میزان آسیب¬های بررسی شده (هایپرپلازی، هایپرتروفی، پرخونی و ادم) در گروه شاهد بیش¬تر از ماهیان تحت تیمار کورتیزول بود و در تیمار 100 و تیمار 200 میلی¬گرم بر کیلوگرم، آسیب¬های کم¬تری مشاهده شد که می¬تواند ناشی از عملکرد بهتر تنظیم اسمزی این ماهیان در برابر تنش شوری باشد.نتایج نشان داد که کورتیزول خوراکی با افزایش معنی¬دار گلوکز و کلسیم طی تنش شوری موجب بالا بردن توانایی مقابله¬ی ماهیان هنگام تنش شده است که آسیب کم¬تر بافت آبشش در ماهیان تحت تیمار کورتیزول این موضوع را تایید می¬کند.
محمدرضا ایمانپور ابوالقاسم کمالی
مطالعات طی دو دوره رهاسازی بچه ماهیان قره برون در سالهای 1377 و 1378 صورت گرفت و نشان داد که تنها بچه ماهیانی که مصب را برای مدت زمان کوتاه دو روز جهت زندگی برمی گزینند، بسته به شوری آب ، پس از گذشت تقریبا یک روز از زمان رهاسازی شروع به تغذیه از گاماروس و شیرونومیده می نمایند که غذاهای ذکر شده بعنوان طعمه اصلی مورد استفاده قرار می گیرند. در این زمان بچه ماهیان دارای متوسط وزن معده و روده ای در حدود 3/7 و 5/9 میلی گرم می باشند. مدت زمان مورد نیاز جهت رسیدن بچه ماهیان از محل رهاسازی تا دریا با توجه به شوری متوسط 6/65 میلی گرم در لیتر در گرگانرود و 0/75 ملی گرم در لیتر در استخرهای پرورشی، در حدود 6 ساعت بود که بچه ماهیان هر کیلومتر را طی زمان تقریبی 3 ساعت طی نمودند. میزان مرگ و میر پس از گذشت 5 ساعت از رهاسازی در حدود 7/15 درصد محاسبه گردید ولی از آنجا که بچه ماهیان در زمان تغذیه ای انجام نداده بودند لازم بود تا میزان مرگ و میر پس از گذشت 3 ساعت از زمان رهاسازی محاسبه گردد که در حدود 9/12درصد ثبت شد که از این میزان حدود 0/5236 درصد مربوط به تلفات فیزیکی می باشد. در بررسی ماهیان شکارچی مشخص گردید که تنها ماهیان شکارچی منطقه را گاوماهیان تشکیل می دهند که در بررسی از محتویات معده گاوماهیان، هیچ بچه ماهی قره برون مشاهده نگردید و پرنده ای نیز در منطقه دیده نشد. متوسط طول و وزن بچه ماهیان در هنگام رهاسازی از تانکرها در حدود 69/91 میلی متر و 1194 میلی گرم اندازه گیری گردید و متوسط طول و وزن تلفات نیز در حدود 62/27 میلی متر و 773/4 میلی گرم بدست آمد.