نام پژوهشگر: رضا امیرنیا
اذین نجف ابادی رضا امیرنیا
به منظور بررسی اثرات روش های مختلف تیمار با اسید سالیسیلیک و همچنین تعیین مناسب ترین غلظت این ماده تحت شرایط تنش شوری بر گیاه لوبیا (phaseulus vulgaris )، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور و چهار تکرار در سال 1389 در دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرا شد. بذر لوبیای سفید (رقم دانشکده) در گلدان هایی با شوری ثابت 4 دسی-زیمنس بر متر کاشته شدند. تیمار های آزمایشی شامل روش کاربرد اسید سالیسیلیک به سه صورت کاربرد خاکی، کاربرد برگی (محلول پاشی) و پرایمینگ و غلظت کاربرد شامل چهار غلظت صفر، 1/0، 5/0 و 1 میلی-مول بود. نتایج نشان داد که اثر روش های تیماری به کار برده شده بر صفات کلروفیل a و کلروفیل کل، پروتئین، قندهای محلول، پرولین، ارتفاع ساقه، وزن خشک بوته، تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه و عملکرد تک بوته در سطح احتمال 1% معنی دار بود. روش خاکی با تولید 062/8 غلاف، 67/3 دانه در غلاف و 039/7 گرم عملکرد تک بوته بیشترین تأثیر را در مقایسه با سایر روش ها داشت. غلظت های اسید سالیسیلیک به کار برده شده نیز بر صفات کلروفیل a و کلروفیل کل، پروتئین، قند های محلول، پرولین، ارتفاع ساقه، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن خشک بوته، تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه و عملکرد تک بوته در سطح احتمال 1% تأثیر معنی دار داشت. از بین چهار غلظت به کار برده شده، غلظت 1/0 میلی مول با تولید 33/8 غلاف در هر بوته، 78/3 دانه در هر غلاف و 57/7 گرم عملکرد در هر بوته دارای بیشترین تأثیر بود. اثر متقابل روش ها و غلظت های به کار برده شده بر روی پروتئین، قند های محلول، پرولین، ارتفاع ساقه، قطر ساقه، وزن خشک و وزن صد دانه در سطح احتمال 1% معنی دار بود. تیمار خاکی 1/0 میلی مول با 72/28 درصد پروتئین و 40/25 گرم وزن صددانه بیشترین تأثیر را در مقایسه با سایر تیمارها داشت. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بعد از تیمار خاکی، تیمار پرایمینگ بیشترین تأثیر را داشت و محلول پاشی در رده آخر قرار داشت. از بین غلظت های به کار رفته شده نیز غلظت 1/0 میلی مول با تیمار 5/0 میلی مول تفاوت معنی دار نداشت و تیمار 1 میلی مول نیز از نظر تأثیر تفاوت معنی-داری با شاهد نشان نداد و در بعضی صفات (تعداد غلاف) اثر باز دارنده نیز داشته و تأثیر کمتری نسبت به شاهد نشان داده است.
اعظم قربانی رضا امیرنیا
به منظور ارزیابی برخی صفات زراعی نخود دیم در واکنش به کاربرد سطوح متفاوت پرایمینگ و سوپرجاذب آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در بهار سال 1390 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل پرایمینگ در 4 سطح شاهد، هیدروپرایمینگ، پرایم با ریزوبیوم و پرایم با اسید هیومیک و کاربرد سوپرجاذب در3 سطح شاهد، 30 کیلوگرم در هکتار و 60 کیلوگرم در هکتار بود. صفات ارتفاع بوته، تعداد ساقه اصلی، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف پوک در بوته، تعداد دانه 2 تایی در بوته، وزن دانه در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد دانه در هکتار، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد پروتئین دانه و عملکرد پروتئین بذر بررسی شدند. تجزیه واریانس نشان داد که اثر پرایمینگ بر تمامی صفات به غیر از وزن 100دانه معنی دار بود. سوپرجاذب نیز بر تمامی صفات مورد اندازه گیری غیر از تعداد غلاف پوک در بوته و درصد پروتئین اثر معنی داری داشت. اثر متقابل سوپرجاذب و پرایمینگ بر صفات ارتفاع، تعداد شاخه اصلی، تعداد دانه 2 تایی در بوته، وزن دانه در بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت و عملکرد پروتئین معنی دار بود. بر اساس نتایج استفاده از اسید هیومیک به همراه 30 کیلوگرم در هکتار سوپرجاذب، نسبت به سایر تیمارها بیشترین اثر را بر عملکرد دانه، شاخص برداشت و عملکرد پروتئین بذر داشت. در عملکرد دانه، با استفاده از این ترکیب مقدار این صفت (45/1126 کیلوگرم در هکتار) بوده، به نحوی که این صفت را 94/74% نسبت به تیمار شاهد (89/643) افزایش داد. در شاخص برداشت نیز استفاده از این ترکیب تیماری در مقایسه با شاهد و دیگر تیمارها بیشترین اثر (95/64%) را روی این صفت داشته و توانست این صفت را در حدود 77/30% نسبت به شاهد (18/34%) افزایش دهد. در صفت عملکرد پروتئین دانه، همچنین کاربرد اسید هیومیک به همراه 30 کیلوگرم در هکتار سوپرجاذب توانست با 67/246 کیلوگرم در هکتار نسبت به تیمار شاهد و سایر تیمارها بالاترین اثر را داشته باشد و مقدار این صفت را 67/96% نسبت به تیمار شاهد افزایش دهد.
پریسا شریفی اسلام مجیدی
تنش خشکی یکی از عوامل اصلی کاهش تولید گیاهان زراعی است و مطالعه صفات فیزیولوژیکی مرتبط با تحمل خشکی و تعیین عملکرد در این شرایط می تواند به شناخت راهکارهایی برای افزایش عملکرد گیاهان زراعی در شرایط تنش خشکی و گزینش ارقام کمک کند. به همین منظور اثرات تنش خشکی بعد از گرده افشانی بر خصوصیات فیزیولوژیکی موثر بر عملکرد دانه و صفات مرتبط با تحمل خشکی از جمله فعالیت آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی در 12 لاین و رقم گندم در طی سالهای زراعی 90-1389 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه مورد بررسی قرار گرفت. اعمال تنش خشکی پس از گرده افشانی در طی دو سال اجرای آزمایش باعث کاهش میزان فتوسنتز، محتوای کلروفیل، عملکرد بیولوژیکی، شاخص برداشت، عملکرد و اجزای عملکرد دانه شد. واکنش رقم ها در شرایط تنش خشکی با یکدیگر متفاوت بود، به طوری که کمترین و بیشترین عملکرد دانه در طی دو سال اجرای آزمایش در شرایط تنش به ترتیب مربوط به لاین tevees//crow/vees و رقم ohadi بود. در بین اجزای عملکرد، تنش خشکی پس از گرده افشانی، بیشترین تاثیر را روی وزن هزار دانه داشت که علت آن شاید محدودیت منبع در تامین مواد فتوسنتزی و کاهش قدرت مخزن در جذب و ذخیره مواد فتوسنتزی بوده است. با قطع آبیاری و افزایش شدت تنش خشکی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت و آنتی اکسیدانت های غیر آنزیمی و همچنین محتوای مالون دی آلدئید در برگ پرچم افزایش یافت. در شرایط تنش خشکی رقم ohadi بیشترین و لاین های tevees//crow/vees و sara-bw-f6-o6-85-86-29-1 کمترین میزان فعالیت آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی را در هر دو سال اجرای آزمایش به خود اختصاص دادند. بالا بودن فعالیت آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی در رقم ohadiبا پایین بودن میزان تولید مالون دی آلدئید در این رقم همراه بود و در لاین های tevees//crow/vees و sara-bw-f6-o6-85-86-29-1این حالت برعکس بود. عامل محرک افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت و آنتی اکسیدانت های غیر آنزیمی در شرایط تنش خشکی افزایش گونه های فعال اکسیژن می باشد. افزایش فعالیت های آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی در شرایط تنش خشکی به نظر می رسد تاثیر چندانی بر عملکرد نداشته است و افزایش فعالیت این آنتی اکسیدانت ها تنها توانسته با تاخیر پیری برگ ها و حفظ توان فتوسنتزی گیاه، باعث حفظ قدرت منبع و بهبود عملکرد در شرایط تنش شود و شاید یکی از دلایل بالا بودن عملکرد رقم ohadiدر شرایط تنش، همین مسئله بوده است. کلمات کلیدی: آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی، تنش خشکی، عملکرد دانه، گندم
لعیا مرادبیگی مهدی تاجبخش
به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی بر کیفیت و کمیت نشاء واریته بارلی 21 تولید شده در سیستم کشت خزانه شناور، آزمایشی در ایستگاه مرکز تحقیقات توتون ارومیه در سال 1389انجام گرفت. این طرح به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 4 تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل کود در 4 سطح (1-کود کبوتر 2-کود مرغی 3-کود مارمارین 4-کود شیمیایی (30-5-15) و بستر کاشت در2 سطح (1-پیت 2- 40% پرلایت با 60%کود دامی) بودند. در این آزمایش برای بررسی صفات مورفولوژیکی از هر کرت 10 نشاء به طور تصادفی مورد بررسی قرار گرفت و به منظور بررسی روند مصرف عناصر غذایی از جمله نیترات، آمونیوم، فسفر و پتاسیم توسط نشاءها، هر 10 روز یک بار از آب حوضچه ها نمونه برداری شد. برای رسیدن به درصد جوانه زنی بالا، بستر پیت به دلیل شوری کمتر بهتر از بستر پرلایت با کود دامی بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تاثیر کود بر روی قطر نشاء، طول ریشه، وزن خشک نشاء، درصد سدیم، مرحله چهارم نمونه برداری فسفر و هر سه مرحله نمونه برداری ph معنی دار شد. اثر بستر کاشت بر روی درصد جوانه زنی و طول ریشه معنی دار شد. در این تحقیق اثر متقابل کود و بستر کاشت روی طول نشاء، وزن تر نشاء، درصد ماده خشک نشاء، درصد نیتروژن، درصد فسفر، درصد پتاسیم، میزان آهن، میزان روی ، میزان مس، میزان نیترات و آمونیوم و پتاسیم در هر چهار مرحله نمونه برداری، میزان فسفر در هر سه مرحله نمونه برداری، میزان ph در مرحله چهارم نمونه برداری و در صد انتقال نشاء معنی دار شد. بیشترین میزان عناصر غذایی نیترات، آمونیوم، فسفر و پتاسیم (48.82 پی پی ام، 63.8 پی پی ام، 58.39 پی پی ام و 409.67 پی پی ام) در آب حوضچه ها مربوط به مرحله اول نمونه برداری بود، ولی به ترتیب در نمونه برداری های دوم، سوم و چهارم بیشترین کاهش را نشان داد. کلمات کلیدی :توتون بارلی21- خزانه شناور- قطر نشاء، کودهای آلی(ارگانیک)
پیمان محمدزاده توتونچی رضا امیرنیا
چکیده به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی برخی عناصر ریزمغذی بر عملکرد و اجزای عملکرد شنبلیله ((trigonella foenum-graecum l. آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1391 در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان غربی انجام شد. تیمارها شامل شاهد (بدون محلول پاشی)، محلول پاشی آهن، محلول پاشی روی، محلول پاشی منگنز، محلول پاشی آهن+روی، محلول پاشی آهن+ منگنز، محلول پاشی روی+ منگنز، محلول پاشی آهن+روی+منگنز بودند. عناصر مذکور از منبع سولفات آهن، سولفات روی و سولفات منگنز تأمین شدند و با غلظت سه در هزار محلول پاشی گردیدند. محلول پاشی در دو مرحله صورت گرفت. محلول پاشی اول، در مرحله قبل از گلدهی (10- 8 برگی شدن بوته ها) و محلول پاشی دوم پانزده روز پس از محلول پاشی اول صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین محلول پاشی عناصر ریزمغذی و عدم محلول پاشی (شاهد) از لحاظ آماری اختلاف معنی داری وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه (62/857 کیلوگرم)، بیشترین عملکرد بیولوژیک (14700 کیلوگرم)، بیشترین درصد عصاره (56/4 درصد)، بیشترین میزان تری گونلین (3356/0 درصد) و بیشترین میزان دیوسژنین دانه (6833/0 درصد) متعلق به تیمار محلول پاشی آهن+روی+منگنز بود. بیشترین مقدار روی دانه (33/344 میلی گرم بر کیلوگرم) مربوط به تیمار محلول پاشی روی+ منگنز بود و بیشترین میزان منگنز دانه (66/215 میلی گرم بر کیلوگرم) به تیمار محلول پاشی منگنز تعلق داشت. می توان چنین نتیجه گرفت که محلول پاشی توأم آهن، روی و منگنز سبب بهبود خصوصیات رشدی و عملکردی شنبلیله می گردد و درصد، عملکرد عصاره و نیز ترکیبات تشکیل دهنده عصاره را نسبت به تیمار شاهد افزایش می دهد. کلمات کلیدی: ریزمغذی، شنبلیله، عصاره، محلول پاشی.
پرشنگ خلیلی رضا امیرنیا
چکیده به منظور مطالعه تأثیر زمان برداشت و غلظتهای مختلف کود آهن بر ویژگیهای مورفولوژی و اسانس بادرشبو، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 1391 انجام شد. این تحقیق بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی باسه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل چهار زمان برداشت (10، 25، 50 و 100درصد گلدهی) و فاکتور دوم چهار غلظت کود آهن (0، 2، 4 و 6 میلی لیتر در لیتر) بودند. نتایج نشان داد که زمانبرداشتدرسطحاحتمال01/0 بر ارتفاع، میزانوزنترووزنخشکپیکر رویشی، درصد اسانس، عملکرد اسانس، عملکرد خشک اثر معنیداری داشت و برروی صفات قطر ساقه و تعداد انشعاب تأثیر معنیداری نداشت. همچنین محلولپاشی با آهن بر روی تعداد انشعاب، وزن تر و خشک، عملکرد خشک و درصد اسانس درسطح احتمال01/0 و بر روی ارتفاع و عملکرد اسانس در سطح احتمال 05/0 معنیدار بود. بیشترین ارتفاع بوته (3/57سانتیمتر)، وزن خشک بوته (30/19گرم) ، وزن تر بوته (4/93گرم) و عملکرد اسانس (3/7گرم در متر مربع) از زمان برداشت 100درصد گلدهی و بیشترین درصد اسانس (9/0%) از زمان برداشت 50 درصد گلدهی به دست آمد. همچنین از تیمار محلولپاشی با غلظت 6 میلی لیتر در لیتر بیشترین ارتفاع بوته (52 سانتیمتر)، وزن خشک بوته (5/22گرم)، وزن تر بوته (3/113 گرم) به دست آمد و بیشترین درصد اسانس (903/0%) از غلظت 4 میلی لیتر در لیتر آهن بهدست آمد. به طور کلی تیمار 6 میلی لیتر در لیتر کود آهن و همچنین زمان برداشت 100درصد گلدهی بیشترین تأثیر را بر صفات کمی و کیفی مورد مطالعه در این آزمایش داشتند.
مهدی بیات مهدی تاجبخش
به منظور مطالعه تنوع ژنتیکی، اثر کودهای نانو و اندازه بنه مادری بر خصوصیات زراعی و کیفی زعفران (crocus sativus l.)، آزمایشی بصورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی-دانشگاه ارومیه در سال های 92-1391 به مرحله اجرا درآمد که در آن، کودهای نانو در چهار سطح (آهن، فسفر، پتاسیم و شاهد) به عنوان کرت های اصلی، اکوتیپ های زعفران در شش سطح (مشهد، تربت حیدریه، تربت جام، بیرجند، قاین و گناباد) به عنوان کرت های فرعی و اندازه بنه مادری در چهار سطح (6، 8، 10 و 12 گرم) به عنوان کرت های فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر سال، کودهای نانو، اکوتیپهای زعفران، وزن بنه مادری و ترکیب تیماری آنها بر روی کلیه صفات مورد مطالعه کاملا معنیداری میباشد. نتایج مقایسه میانگین اثر کودهای نانو نیز نشان داد که مصرف کودهای نانو (بهترتیب آهن، فسفر و پتاسیم) نسبت به شاهد (عدم مصرف کود) عملکرد و اجزای عملکرد زعفران را بهطور معنیداری بهبود دادند. از طرفی اکوتیپهای تربتحیدریه و مشهد بهعنوان مناسبترین اکوتیپهای زعفران در شرایط آب و هوایی ارومیه شناخته شدند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین وزن بنه مادری نشان داد که با افزایش وزن بنه مادری از 6 گرم به 12 گرم، کلیه صفات مورد مطالعه بهصورت تصاعدی افزایش یافتند و در مجموع مشخص شد که بنههای زیر 8 گرم از لحاظ کیفیت مناسب نیستند. لذا جهت احداث مزرعه جدید زعفران توصیه نمی شوند. نتایج ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که عملکرد زعفران با تمامی صفات بهجز شاخص برداشت ارتباط مثبت و معنیداری دارد. همچنین روابط خطی بین صفات کیفی زعفران (سافرانال، کروسین و پیکروکروسین) مثبت و معنیداری گزارش گردید. نتایج تجزیه علیت، صفات تعداد گل، وزن خشک کلاله و خامه، وزن تر برگ و وزن خشک گل را به عنوان موثرترین صفات در بهبود عملکرد زعفران معرفی نمود. نتایج تجزیه های ژنتیکی نشان داد که 27 آغازگر از نشانگر ssr و 28 آغازگر از نشانگر ipbs به ترتیب 49 و 179 چندشکلی را در بین اکوتیپ های زعفران شناسایی نمودند. لذا میتوان بیان نمود که نشانگر ipbs در مقایسه با نشانگر ssr، کارایی بالاتری در تعیین تنوع ژنتیکی زعفران دارد. با تخمین تعداد باند چندشکلی اختصاصی در مجموع هر دو نشانگر مشخص شد که اکوتیپ مشهد (7 باند) و گناباد (صفر باند) بهترتیب بیشترین و کمترین باند اختصاصی را داشتند. نتایج تجزیه کلاستر نشان داد که شش اکوتیپ زعفران در چهار گروه قرار گرفتند و این گروهبندی توسط تجزیه به مولفههای اصلی مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از شباهت ژنتیکی بر اساس دو نشانگر نشان داد که اکوتیپهای زعفران مورد مطالعه در مجموع شباهت بالایی با یکدیگر دارند (65 تا 90 درصد). نتایج درخت فیلوژنی نشان دادند که اکوتیپهای بیرجند، مشهد و گناباد از خلوص ژنتیکی بالایی برخوردار هستند. در حالیکه اکوتیپهای تربتحیدریه و تربتجام با یکدیگر اختلاط یافته و خلوص ژنتیکی نداشتند.
مستوره صالحی جلال جلیلیان
به منظور مطالعه تأثیر کود بیولوژیک و زمان برداشت بر ویژگی های ریخت شناسی و اسانس گیاه دارویی نعناع فلفلی، آزمایشی گلدانی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 1392 انجام شد. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با پنج تکرار انجام گرفت. فاکتور اول شامل پنج تیمار کودی (کود شیمیایی، کود دامی، کود زیستی، تلفیق کود دامی با زیستی و شاهد (بدون اعمال کود)) و فاکتور دوم با سه سطح (برداشت قبل گلدهی، برداشت زمان گلدهی و برداشت بعد از گلدهی) بودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر کود روی صفات وزن خشک بوته، وزن تر برگ، وزن تر ریشه و وزن تر ساقه معنی دار است و بیشترین وزن خشک بوته (54/17گرم) و وزن تر ریشه (23/132گرم) مربوط به تیمار تلفیقی کود دامی با کود زیستی بود و حداکثر مقدار وزن تر برگ (93/25گرم) و وزن تر ساقه (07/14گرم) مربوط به تیمار کود زیستی بود. کمترین وزن خشک بوته (325/5 گرم)، وزن تر ریشه (81/84گرم) و وزن تر ساقه (04/6گرم) مربوط به تیمار شاهد بود. اثر تیمار زمان برداشت بر صفات وزن خشک برگ، طول ریشه و ارتفاع بوته معنی دار بود. حداکثر وزن خشک برگ (97/8گرم)، طول ریشه (076/38سانتی متر) و ارتفاع بوته (15/35سانتی متر) در زمان برداشت بعد از گلدهی به دست آمد. حداقل وزن خشک برگ (51/7سانتی متر)، طول ریشه (04/33سانتی متر) و ارتفاع بوته (4/28سانتی متر) در برداشت قبل از گلدهی بود. اثر متقابل کود و زمان برداشت روی درصد اسانس و عملکرد اسانس معنی دار گردید. به طور کلی تیمار تلفیقی کود دامی با زیستی و تیمار زمان برداشت بعد از گلدهی بیشترین تأثیر را بر صفات کمی و کیفی نعناع فلفلی در این آزمایش داشتند.
شبنم سرداری رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
حسن میرشکالی رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
سارا افشانی رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
نسیم فارغ بال رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
محمد برادر حکیم زاده رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
امیر صدرالفضلا رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
مریم صابررضایی رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
عادل مددی تپه رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
سیمین پرویزی رضا امیرنیا
چکیده ندارد.
محمدرضا رادفر رضا امیرنیا
چکیده ندارد.