نام پژوهشگر: احمد نوحه گر
رسول مهدوی نجف آبادی ایران غازی
سعی دانش ژئومرفولوژی بر آن است که ضمن گویا کردن مکانیسمهای حاکم بر محیط به گونه ای عمل نماید که عملکردهای بشری در تقابل با محیط قرار نگیرد. در واقع هنر یک ژئومرفولوژیست آنست که با اشراف و آگاهی بر عوامل مورفودینامیک طبیعی، عکس العمل محیط در برابر عملکردهای بشری را پیش بینی و بر اساس آن و با دیدی جامع تر ، نسبت به حل مسائل و تدوین خط مشی و سیاست و راهبردهای برخورد با محیط مبادرت کند. طرح تفصیلی و جامع ژئومرفولوژیکی شهری به معنی شناسایی اراضی وطبقه بندی آنها بر اساس خطرات محیطی است . در این رساله ضمن شناسایی و محاسبه برخی از عوامل مخاطره آمیز طبیعی نظیر زلزله، نزدیکی به کانون زلزله، سیل و آبگرفتگی، ریزش سنگ، زمین لغزش، گسل، نشست زمین، جزر و مد، امواج و طوفانهای دریایی، طوفانهای گرد و غبار با منشا خارجی، فرسایش بادی و پیش روی و پسروی دریا، سعی در بیان کمی آنها با تاکید بر پارامترهای ژئومرفیک در شهر بندرعباس شده است والبته این مهم به اتکا وبا بهره گیری از مدل topsis به عنوان یکی از مدلهای تصمیم گیری چند معیاره با ساختارتصمیم گیری سلسله مراتبی(ahp)صورت گرفته است بطوریکه امکان مقایسه مکانها با لحاظ نمودن معیارهای با واحدهای متفاوت را امکان پذیر می سازد. مبنای تقسیم بندی مکانی در این تحقیق، نواحی شهری بر اساس تقسیم بندی شهرداریها است. چنین تصمیمی درمورد نحوه طبقه بندی اراضی، بیشتر معطوف به نظرات کارفرما(شهرداری) می باشد. نتایج حاصل از بکار گیری این روش نشان می دهد که منطقه سه شهرداری با کمترین مقدار عددی شاخص (0903/0)، دارای بیشترین پتانسیل رخداد مخاطرات طبیعی است. همینطور منطقه یک شهری با بشترین مقدار عددی شاخص بدست آمده (2574/0)، دارای کمترین پتانسیل رخداد، از نظر ژئومرفولوژی می باشد به گونه ای که احتمال وقوع مخاطرات به صورت کلی در منطقه سه، 9/2 برابر منطقه یک است. منطقه دو شهری نیز با مقدار شاخص (2117/0)در حد واسط دو منطقه مذکور قرار می گیرد. علاوه براین با بکار گیری روش دلفی، بیشترین و کمترین وزن مخاطرات به ترتیب مربوط به زلزله با مقدار عددی(16/0) و سپس، زمین لغزش با مقدار (02/0) می باشد .با این وصف، محدوده اراضی منطقه سه شهری، در 10 سال اخیر دارای بالاترین سرعت توسعه شهری در مقایسه با دیگر مناطق بوده است و در حال حاضر گرانقیمت ترین زمینهای مسکونی در این منطقه به فروش می رسد. به عبارت دیگر سنگین ترین سرمایه گذاری سکونت گاهی در پرمخاطره ترین ناحیه شهری صورت گرفته است. همچنین مدل تاپسیس به عنوان یکی از مدلهای مناسب در طبقه بندی مناطق مخاطره زا، جهت استفاده در مطالعات مشابه توصیه می شود.
محمد کاظمی احمد نوحه گر
با استفاده از تصاویر لندست tm4 و irs p6و اصلاح خطاهای ژئومتری، رادیومتری و انتخاب بهترین ترکیب باندی، نقشه کاربری اراضی حوضه آبخیز تنگ بستانک شیراز با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال تشابه و طبقه بندی نظارت شده برای سال های 1988 و 2005 تهیه شد. صحت نقشه ها با آزمون صحت کلی و آماره کاپا محاسبه و نتایج نشان داد اراضی بایر از 05/0 به 21/0 درصد و دیم زارها از 51/0 به 65/1 درصد افزایش یافته، در مقابل سطوح جنگلی، مخصوصاً جنگل با زیراشکوب مرتع متوسط از 7/40 به 33/12 درصد کاهش سطح داشته است که معادل 38/2267 هکتار از سطح حوضه می باشد و مراتع مستقل(مشجر) متوسط از 06/4 به 61/3درصد کاهش یافته است. نقشه پوشش گیاهی حاصل از تصاویر موجود نشان داد که مراتع با پوشش گیاهی متوسط به مراتع با پوشش گیاهی ضعیف تبدیل شده و نیز جنگل با زیر اشکوب مرتع متوسط به جنگل با زیر اشکوب مرتع ضعیف تبدیل شده است. تحلیل آماری در سطوح 1 و 5 درصد نشان داد طبقات زراعت آبی برای نقشه سال 2005 به ترتیب 7/90 و 02/91 درصد و برای جنگل با زیر اشکوب دیم 38/56 و 06/58 درصد از بیشترین و کمترین درصد اطمینان برخوردار است. برای نقشه سال 1988 در سطوح آماری فوق طبقات زراعت آبی به ترتیب 7/92 و1/93 و جنگل با زیر اشکوب دیم با 88/55 و 47/58 درصد از بیشترین و کمترین درصد اطمینان برخوردار بوده است. در این تحقیق برای شناسایی عرصه های سیل خیز از دو نوع تصویرماهواره ای مربوط به سنجنده p6 ماهواره irs و tm4 ماهواره لندست به ترتیب مربوط به سال های 2005 و 1988 استفاده گردید. با استفاده از روش scs ارتفاع رواناب و تغببرات آن محاسبه شد و بعنوان یکی از لایه های اطلاعاتی در پهنه بندی سیل خیزی حوضه برای سال های مربوطه استفاده شد، از ترکیب نقشه گروه هیدرولوژیکی خاک و کاربری اراضی، نقشه شماره منحنی برای بازه زمانی مورد نظر تهیه و سپس مقادیر ضریب نگهداشت خاک برآورد گردید. با استفاده از dem به روش tpss و رابطه گرادیان بارش حداکثر 24 ساعته نقشه هم باران حوضه آبخیز تهیه شد. همچنین ارتفاع رواناب حاصل از بارش حداکثر روزانه و تغییرات حجم آن ناشی از تغییرات کاربری اراضی مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق میزان تغییرات کاربری های اراضی و اثر آن بروی پارامترهایی همچون شماره منحنی، نمایه نگهداشت آب، ارتفاع و حجم رواناب و در آخر با در نظر گرفتن دیگر لایه های اطلاعاتی همچون شیب و زمین شناسی و خاک ، تغییرات سیل خیزی حوضه مورد بررسی قرار گرفت. نقشه پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوضه نشان داد که سیل خیزی حوضه در طی بازه زمانی 18 سال 9 درصدافزایش یافته است.
فرشته شیرگاهی احمد نوحه گر
نیاز فزاینده به منابع آب در ایران، موجب بهره برداری بی رویه و سبب بر هم زدن تعادل طبیعی منابع آب زیرزمینی شده است. با توجه به اینکه استان هرمزگان یکی از مناطق کم باران کشور محسوب می شود، آبهای سطحی قادر به تأمین نیاز آبی استان نمی باشد. حوزه آبخیز ایسین با مساحت 5/47793 هکتار در حاشیه شمالی خلیج فارس قرار گرفته است. این حوضه جهت تأمین آب مصرفی، نیاز مستمر به استفاده از منابع آب زیرزمینی منطقه دارد. بنابراین، با افت سطح آب زیرزمینی روبرو شده و این روند تا کنون رو به تشدید بوده است. در این پژوهش پس از جمع آوری اطلاعات مربوط به مدیریت آبخیز در حوضه ی ایسین و شناخت ویژگی های طبیعی و تجزیه و تحلیل آن، حالتهای مختلفی که طی سالهای آتی ممکن است بدون مدیریت آبخیز و همراه با مدیریت آبخیز انجام گیرد، پیش بینی شده است. بدین منظور با تدوین 4 سناریو و تحلیل نتایج آن مشخص شد، در صورتی که مدیریت آبخیز در حوضه اعمال گردد مقادیر آب نفوذ یافته تقریباً یک و نیم برابر مقادیر آب نفوذ یافته در زمانی می باشد که هیچگونه مدیریتی در حوضه اجرا نشود.نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل سناریوها نشان می دهد که مدیریت آبخیز جهت افزایش سطح آب زیرزمینی در حوضه ی ایسین نیازمند یک برنامه ریزی جامع جهت حل مشکل افت سطح آب زیرزمینی و یا به حداقل رساندن اثرات ناشی از آن می باشد. این مهم نه تنها در کوتاه مدت جوابگو نمی باشد بلکه باید برای یک بازه زمانی طولانی مدت طرح ریزی شود و در کنار آن تمام روشهای حفظ، نگهداری و ترمیم صورت گیرد. همچنین نتایج نشان داد که اگر در حوضه ایسین مدیریت آبخیز را اجرا شود و عملیات اصلاحی پیشنهادی یعنی حوضچه های تغذیه ای، تورکینست، بند خاکی، بندسار، هلالی آبگیر، سدهای خشکه چین و سدهای گابیونی به همراه عملیات بیولوژیک احداث شود، به شرطی که هر ساله در منطقه پایش صورت گیرد و خرابی های احتمالی مورد ترمیم قرار گیرند و رسوبات جمع شده در پشت سازه ها لایروبی شوند، به طور متوسط در سالهای خشک 72/1 و در سالهای تر 63/6 میلیون متر مکعب در سال، آب از طریق بارش به سطح آبهای زیرزمینی حوضه ی ایسین افزوده خواهد شد. بدین ترتیب بر اساس سابقه تحقیق جمع آوری شده و اطلاعات بدست آمده در رابطه با شرایط طبیعی حوضه ی ایسین و همچنین تجزیه و تحلیل سناریو های پیش بینی کننده، فرضیه تحقیق مورد تأیید قرار می گیرد. می توان گفت با اعمال مدیریت آبخیز در یک بازه زمانی طولانی مدت، وضعیت آبهای زیرزمینی حوضه ی ایسین بهبود خواهد یافت که این امر مهم نیازمند همکاری جمعی و کار گروهی متخصصان و سازمانهای مختلف می باشد. بنابراین لازم است که سازمان جهاد کشاورزی استان هرمزگان، شرکت آب منطقه ای استان، اداره کل حفاظت محیط زیست استان با اداره کل منابع طبیعی استان همکاری و هماهنگی کامل داشته باشند. علاوه بر آن اجرای طرحهای آبخیزداری باید با مشارکت و همکاری کشاورزان و ساکنان حوضه همراه باشد. زیرا هیچ طرح آبخیزداری بدون حمایت ساکنان حوضه با موفقیت به اجرا در نمی آید.
مریم حیدرزاده احمد نوحه گر
یکی از عوامل موثر در اقتصاد هر کشور منابع طبیعی موجود در آن کشور است. حفاظت، اصلاح و احیای آبخیز های بالادست برای دستیابی کامل به اهداف توسعه اهمیت حیاتی دارد. در خصوص اهمیت فرسایش خندقی این گونه بیان می دارند که: فرسایش خندقی از دو نظر در بین انواع فرسایش های آبی اهمیت دارد ، اول اینکه تحقیقات کمی درباره ی آن صورت گرفته و کمبود اطلاعات درباره ی آن احساس می شود، دوم اینکه فرسایش خندقی چندین برابر فرسایش سطحی تولید رسوب دارد که برای مخازن سد های احداث شده، هدر رفت خاک و رسوبگذاری رودخانه ها بسیار مهم است. منطقه مورد مطالعه حوزه آبخیز گزیر از توابع شهرستان بندرلنگه در استان هرمزگان دارای مساحت 225/05 کیلو متر مربع و در فاصله 30 کیلومتری شمال شرقی شهرستان بندر لنگه قرار گرفته است. مختصات جغرافیای منطقه بین ?34 ?52 ?54 الی ?6 ?55 طول شرقی و ?24 ?40 ?26 الی ?17 ?50 ?26 عرض شمالی واقع شده است. از دلایل اصلی انتخاب حوزه آبخیز گزیر برای تحقیق مورد نظر این است که منطقه گزیر یکی از شاخص ترین مناطق در استان هرمزگان از نظر فرسایش خندقی بوده، بطور کلی دلیل اصلی در انتخاب حوزه گسترش خندق ها در اراضی زراعی و وابستگی معیشتی مردم به شغل کشاورزی با وجود گستردگی خندق ها، است. برای انجام تحقیق حاضر، منطقه گزیر به دو بخش عوامل محیطی و انسانی تقسیم شد. در بخش عوامل محیطی برا ی بررسی وضعیت فرسایش منطقه از روش های: اندازه گیری خصوصیات مورفومتری خندق ها و رسم پروفیل آنها، آزمایشات خاکشناسی برای تعیین درصد رس، سیلت، درصد آهک، میزان شوری، ph, sar خاک، آمارتعداد چاههای منطقه، میزان آبدهی و درصد کاهش تخلیه چاهها و تحلیل داده های بدست آمده استفاده گردید. در بخش عوامل انسانی برای بررسی وضعیت اقتصادی منطقه، از روش مصاحبه، پرسشنامه و جمع آوری اسناد و مدارک استفاده گردید. نتایج نشان می دهد طبق طبقه بندی دومارتن منطقه دارای اقلیمی خشک است. بالا بودن دما و درصد رطوبت نسبی ، طولانی بودن دوره خشکی و بارندگی با شدت بالا و مدت کم از ویژگی های این منطقه است. افزایش میزان شوری آب و خاک، افت سطح ایستابی آب های زیر زمینی، کمبود بارندگی و شدت بالا و مدت کم آن از جمله عوامل موثر در ایجاد و گسترش خندق ها در منطقه گزیر است. طبق نتایج خاک شناسی ، افزایش درصد سیلت و رس زمینه ساز فرسایش و بویژه خندقی بوده است. نتایج مطالعه اقتصادی نشان داد که الگوی معیشت اقتصادی ساکنان روستای گزیر از زراعت به تجارت تغییر یافته که این امر سبب وابستگی کمتر افراد به کشاورزی و نتیجتاً احساس مسئولیت کمتر در قبال حفظ آب و خاک منطقه و رها کردن سازه های سنتی آبخیزداری ایجاد شده در گذشته دور، شده است. بر این اساس افزایش سطح خندق ها، افزایش تعداد حلقه های چاه، بالا رفتن میزان شوری آب، افزایش نسبت چاه های غیرفعال به فعال، کاهش شدید تخلیه سالانه چاه ها، شور شدن و غیر قابل استفاده شدن سطح زیادی از زمین های زراعی از مهم ترین تغییرات محیطی ایجاد شده می باشند. درواقع می توان چنین نتیجه گیری نمود که تغییر الگوی معیشت ساکنان روستا و تغییر وضعیت اقتصادی شان که بر اثر دشواری زراعت و باغداری در این منطقه می باشد، سبب افزایش روند تخریب خاک و آب شده است که تشدید این روند بر وضعیت اقتصادی زارعان و باغداران کنونی روستا تاثیرگذار بوده است. بنابراین، ارتباط میان تغییرات محیطی و تغییر وضعیت اقتصادی مردم، یک رابطه دوطرفه می باشد
فریده حبیبی بهزاد مشیری
چکیده انتخاب ویژگی های مناسب برای بررسی و پیش بینی هر کمیت جوی مرتبط با یک پدیده هواشناسی از قبیل وقوع توفان حاره ای یکی از چالش های اساسی شناسایی سیستم و مدل سازی آن سیستم می باشد. در این رساله روش های مختلف استخراج ویژگی از قبیل جستجوی پی در پی پیشرو، پسرو، معیار همبستگی متقابل، تحلیل مولفه های اصلی و تحلیل عامل های اصلی برای استخراج کمیت های مرتبط با سرعت باد در ارتفاع 10 متری از سطح زمین در زمان وقوع پدیده توفان حاره ای اعمال شده است. در این بررسی نه تنها تاثیر داده های 45 متغیر مختلف اندازه گیری شده در یک نقطه شبکه در محدوده فعالیت توفان حاره ای گونو (که اوایل ماه ژوئن سال 2007 میلادی منطقه دریای عرب، عمان و خلیج فارس را در نوردید.) بر هم سنجیده شده اند بلکه تاثیر همزمان نقاط شبکه واقع در پیرامون آن نقطه نیز به کمک باد غالبی که به سمت نقطه مورد نظر در جریان بوده منظور شده است که این یکی از ویژگی های بارز این تحقیق است که در نوع خود می تواند نوع آوری محسوب شود. از آنجا که برای استفاده از شبکه عصبی و منطق فازی نیاز به داده های آزمون و اعتبار سنجی است از داده های توفان حاره ای یمین که اواخر ماه ژوئن همان سال در خلیج بنگال و خلیج فارس شکل گرفت به عنوان داده آزمون و از داده های توفان حاره ای نرجس که اوایل ماه می سال 2008 میلادی در خلیج بنگال رخ داده بود به عنوان داده اعتبار سنجی استفاده شده است. کمیت های انتخابی نهایی بعد از انجام استخراج ویژگی به عنوان ورودی به استنباط فازی-عصبی تطبیقی (anfis) که خروجی آن سرعت باد در ارتفاع 10 متری از سطح زمین است داده شد و مقدار شاخص خطا در حالت های مختلف آموزش شبکه تعیین گردید. نتایج نشان می دهند که کمیت های استخراج شده از روش پسرو مناسب تر از بقیه است و الگوریتم یادگیری درخت مدل خطی محلی نیز سریع تر از استنباط فازی- عصبی تطبیقی است.
عبدالوهاب افروغ ناصر حافظی مقدس
کمربند چین خورده ـ رانده زاگرس به خاطر دارا بودن چین های بزرگ، منظم و جوان و همچنین ذخایر هیدروکربوری موجود در بسیاری از تاقدیس های آن، جایگاه ویژه ای داشته و به عنوان یکی از غنی ترین ایالت های هیدروکربوری حاوی 6/8 ? مخازن نفت و 15 ? مخازن گاز اثبات شده جهانی می باشد، لذا شناخت دقیقتر تاقدیس ها وتحلیل دگرریختی های آنها از بنیادی ترین موضوعات زمین شناسی نفت زاگرس محسوب می شود. در این تحقیق که در چارچوب پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد زمین شناسی، گرایش زمین ساخت انجام شده، تلاش شده است با مطالعه تاقدیس بورخ که در شمال ـ شمال شرق شهرستان بستک در بخش فارس کمربند چین خورده ـ رانده زاگرس واقع است، به تحلیل ساختاری آن پرداخته شود. به منظور تحلیل ساختاری تاقدیس بورخ، هفت پیمایش ساختاری به طور تقریبی عمود بر محور تاقدیس انجام شده است و برداشت ساختاری از لایه بندی واحدهای سنگی تاقدیس، گسل ها و درزه ها صورت گرفته است. سپس با استفاده از داده های موجود هفت برش ساختاری عرضی بر روی تاقدیس ترسیم گردید تا به کمک اطلاعات عمقی مربوط به سطح فوقانی گروه دهرم آنها، نقشه کنتورهای تراز زیرزمینی گروه دهرم ترسیم گردد. همچنین بر اساس تحلیل های ساختاری، تاقدیس بورخ از نوع چین های جدایشی می باشد. در این مطالعه علاوه بر تحلیل ساختاری تاقدیس، ارتباط ساختاری آن با گنبدهای نمکی اطراف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحلیل بیان از این دارد که حضور گنبدهای نمکی در یال شمالی، دماغه غربی و احتمالاً در دماغه شرقی تاقدیس بورخ روند محوری تاقدیس را کنترل کرده اند. همچنین نتایج حاصل از بررسی درزه ها نشان دهنده تغییر در روند اثر محوری در بخش میانی می-باشد. این تغییر در اثر خطواره پی سنگی هندورابی که منطبق با پهنه گسلی چپ بر با روند ne-sw می باشد، اتفاق افتاده است.
امید حاج رسولیها اسماعیل حسن زاده
خلیج فارس به خاطر دارا بودن عمده میادین نفتی و گازی جهان در معرض آلودگیهایی مانند آلودگیهای نفتی و گسترش آلایندههای مرتبط با آن میباشد. از آنجا که در صورت نشت آلایندههای نفتی به دریا، تشخیص رفتار آنها بر روی آب و دانستن تأثیر فرآیندهای فیزیکی از قبیل باد، شارهای گرما و تنش باد بر نحو? پخش این آلایندهها، ما را در امر جمعآوری آنها، پاکسازی دریا و اقدامات پیشگیرانه کمک میکند، در این تحقیق قصد داریم نحوه توزیع این آلودگیها را در شرایط مختلف توسط مدل سهبعدی هیدرودینامیکی شبیهسازی کنیم. بهکارگیری مدلهای عددی در مورد پخش آلودگی نفتی به عنوان یک روش مناسب که همخوانیهای قابل قبولی از نحوه پخش آلایندهای نفتی را در سطح دریا فراهم میکند، شناخته شده است. به این منظور از مدل کوهرنس که با مدول آلودگی و بیولوژیکی جفت شده و قابلیت حل معادلات انتقال و پخش آلودگی را با بهکارگیری مختصات سیگما در جهت قائم و مختصات دکارتی در جهت افقی دارد، برای شبیهسازی انتقال و پخش آلودگیهای نفتی استفاده شده است. نتایج مدل نشان میدهد که آلودگی نفتی نشت یافته در بخش شمالی خلیج فارس، تحت تأثیر تمامی نیروهای اعمال شده در مدل دارای حرکتی به سمت شمال خلیج فارس و سواحل بوشهر در امتداد سواحل ایرانی بوده و سپس تحت تأثیر جریانات پادساعتگرد آن منطقه قرار گرفته و در امتداد سواحل عربی دارای حرکتی متمایل به بخش جنوب غربی خلیج فارس میگردد. نتایج مدل همچنین نشان میدهد که در سه ماهه اول پس از رهاسازی آلودگی (دسامبر- فوریه) قسمت عمدهای از غلظت آلودگی کاهش یافته است. در این مطالعه با بهکارگیری روشی یکتا تأثیر تک تک نیروها نیز بر نحوه توزیع و کاهش یا افزایش غلظت آلودگیها به دست آمدهاست. تأثیر باد بر نحوه توزیع و پخش آلودگی نفتی نسبت به شارهای گرما و تنش باد محسوستر میباشد. تأثیر تنش باد بر کاهش غلظت آلایندهها و نحوه توزیع آنها در مقایسه با باد و شارهای گرما قابل چشمپوشی است و نتایج شبیهسازی مدل نشان میدهد که تنش باد بیشتر عامل موثری بر پخششدگی آلودگی نفتی میباشد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تأثیر نیروی باد بر نحوه پخش آلودگی و کاهش غلظت آلایندهها نه به خاطر تنش باد ایجاد کرده، بلکه به خاطر سرعت باد و تأثیری که باد بر مولفههای شار گرما میگذارد، میباشد. نتایج حاصل از شبیهسازی مدل در مورد نحوه توزیع و پخش آلودگی های نفتی توافق خوبی با شواهد مشاهداتی و همچنین الگوی جریانات موجود در منطقه دارد.
نیاز انصاری اسماعیل حسن زاده
هدف از انجام این پایاننامه بررسی نمایه قائم دما جهت مطالعه همرفت پخش دوگانه با استفاده از یک مدل عددی سه بعدی در شرق خلیج فارس بوده. پروفایل قائم دما ، توصیف دقیق و صریح دما در لایه های مختلف اقیانوس با توجه به تغییرات فصلی می باشد. خلیج فارس خصوصا در محدوده تنگه هرمز یکی از مناطق مهم و مورد توجه دانشمندان از نظر زیست محیطی، اقیانوس شناسی، اقتصادی، تجاری و نظامی می باشد. بنابر این توصیف چرخه فصلی دمایی در این منطقه حائز اهمیت است. پروفایل دما نقش مهمی در اقیانوس شناسی فیزیکی، شیمی دریا و زیست دریا دارد. در این مطالعه نمایه قائم دما و توزیع مکانی آن در لایه های مختلف خلیج فارس در فصلهای زمستان، بهار، تابستان و پاییز با استفاده از مدل عددی هیدرودینامیکی سهبعدی کوهرنس مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. مدل مذکور را برای مدت 5 سال در کل خلیج فارس اجرا کرده تا طی آن مشخصات فیزیکی آب مثل گرما و شوری به همراه دیگر خواص توده آب به یک چرخه پایدار برسند. نتایج مدل با مشاهدات میدانی که توسط جونز و زنتوپ از دانشگاه میامی برای 16 ماه از 15 دسامبر 96 تا 16 مارس 98 به فاصله زمانی نیم ساعت در تنگه هرمز گرفته شده، مقایسه کرده که دارای توافق بسیار خوبی هستند. و نشان می دهدکه در بهار و تابستان یک اختلاف دمای قوی بین لایه سطحی و لایه عمیق برقرار است به طوری که در برخی از نقاط این تفاوت دما به 12 می رسد. همانگونه که قبلا اشاره شد این اختلاف دمای شدید بین لایه سطحی و لایه های پایین تر در بهار و تابستان موجب لایه بندی قوی چگالی و در نتیجه پایداری استاتیک جریان ها در لایه های بالایی می شود. در پاییز با کاهش دمای لایه سطحی انتقال گرما به واسطه جریان های همرفتی، از لایه های عمیق به طرف سطح آب رخ می دهد در نتیجه دمای آب بستر کاهش می یابد و تقابل شدید دمای تابستانی بین سطح و بستر به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و می توان پدیده همرفت را به خصوص در تنگه هرمز پیش بینی کرد.
فرزانه عباس زاده
فرسایش بادی در بسیاری از نقاط جهان از جمله در عرض های کم باران یکی از شاخص ترین فرایندهای بیابان زایی است و کشور ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی به صورت جدی با این معضل روبرو است. خشکسالی های چند سال اخیر استان هرمزگان پوشش گیاهی فقیر موجود در بیابان را از بین برده و روند بیابان زائی را افزایش داده است. این عامل شدت فرسایش بادی در کانون های بحرانی را در پی داشته است به طوری که در حوزه شرق جاسک نابودی درختچه ها و درخت زارهای موجود در منطقه را به دنبال داشته است. روند رو به رشد تپه های ماسه ای روستا های منطقه را تهدید و باعث مهاجرت روستائیان شده است. اقدامات صورت گرفته تا کنون در ایران جهت تثبیت ماسه روان استفاده از مالچ نفتی می باشد. استفاده از پلیمر پلی لاتیس به جای مالچ نفتی که گران تز از پلیمر پلی لاتیس می باشد در تثبیت ماسه های بادی با توجه به شرایط استان هرمزگان (شرجی بودن منطقه) مورد بررسی قرار گرفت تا در صورت حصول نتیجه بتواند جایگزین مالچ نفتی گردد. به این منظور سه قطعه زمین هر کدام به وسعت هزار متر مربع در بخشی از دشت گهردو از توابع شهرستان سیریک در استان هرمزگان انتخاب شد که دو قطعه تیمارها و قطعه دیگر شاهد را تشکیل داد. که در تیمار اول و دوم بعد از جایگذاری شاخص های مدرج (جهت تعیین میزان باد بردگی عرصه ) و کشت نهال و آبیاری نهال ها، پاشش پلی لاتیس به عنوان مالچ صورت پذیرفت. تفاوت تیمار اول و دوم در آبیاری تکمیلی است. آبیاری تکمیلی نهال ها در پایان دوره آزمون اقدام شد. تا بتوان اثر تردد کارگر آبیار بر میزان حفاظت پلی لاتیس در برابر بادبردگی خاک تعیین کرد. قطعه سوم بدون عملیات مالچ پاشی و با نصب شاخص های مدرج به عنوان شاهد انتخاب گردید.در طول مدت پنج ماهه دوره آزمون در 10 بازه زمانی متفاوت شاخص های موجود اندازه گیری و پس از جمع آوری مشاهدات ،توزیع متناسب با این داده ها انتخاب شد. سپس تجزیه و تحلیل پارامترهای مختلف با استفاده از نرم افزار های اکسل و مینی تب 15 اقدام و میزان معنی داری یا عدم معنی داری داده های برداشت شده تعیین شد. نتایج نشان داد که نسبت تغییر شاخص ها از ابتدای دوره مطالعاتی تا پایان دوره در قسمت مالچ پاشی نشده به طور دائم در حال نوسان است، ولی در طول این دوره در منطقه مالچ پاشی شده عدد شاخص ها بر روی صفر (عدد مبنا) باقی ماند و تغییری در عدد شاخص ها مشاهده نگردید.
سعیده محمودآبادی اسداله خورانی
حوزه کهورستان با مساحتی بالغ بر 45/17144 هکتار در غرب استان هرمزگان واقع شده است که جزء مناطق با اقلیم خشک محسوب می شود. متوسط بارندگی در این حوزه 117/156 میلیمتر است. متاسفانه در سالهای اخیر این منطقه دچار خشکسالی مستمر و شدیدی شده است که باعث کاهش سطح زیر کشت، سطح آب زیرزمینی، افزایش شوری آبخوان و افزایش آب مصرفی و... شده است. در این تحقیق خشکسالی منطقه با استفاده از سه شاخص خشکسالیspi، diو pni در دوره آماری 25 ساله(1364 الی 1388) در مقیاس سالانه بررسی گردید. نقشه های مورد نیاز جهت تجزیه و تحلیل با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:250000 توسط نرم افزار arc-gis تهیه شده است. نمودارهای مورد نیاز برای تحلیل روابط بین خشکسالی و نوع، اعتبار و حجم طرحهای آبخیزداری انجام گرفته در حوزه توسط نرم افزار excel طراحی شده است. به طور کلی نتایج این تحقیق و سوابق تحقیق نشان می دهد که شاخص pni با توجه به تعیین دقیق سالهای خشک و تر در این حوزه به عنوان مناسبترین شاخص در نظر گرفته شود. این حوزه در طی سالهای 1372 و 1382 با خشکسالی شدید رو به رو شده است و بررسی وضعیت طرحهای آبخیزداری (حجم انجام طرحها و اعتبار تخصیص یافته) در دوره آماری مورد مطالعه نشان می دهد که با وجود شرایط خشکسالی خصوصا در نیمه دوم دوره آماری راهکار مناسبی برای مقابله با خشکسالی بکار گرفته نشده است و بیشترین درصد(9/30%) و اعتبار اختصاص یافته(97/525818 میلیون ریال) متعلق به انجام طرحهای آبخیزداری و بهره برداری از سیلاب می باشد و فقط 76/4 درصد به انجام طرحهای مقابله با خشکسالی اختصاص یافته است. این موضوع بیانگر این است با توجه به اثرات خزنده خشکسالی در سالهای بعد از رخداد آن و خسارتهای ناشی از آن، توجه مسئولان به مقابله با پدیده سیل و اثرات ان بیشتر می باشد. همچنین در این تحقیق طرحها و راهکارهایی جهت همسویی با اهداف مقابله با خشکسالی پیشنهاد گردید.
مریم جمشیدی احمد نوحه گر
چکیده : از آنجا که رودخانه جاماش در استان هرمزگان با پتانسیل سیل خیزی بالایی که دارد، برای محیط های اطراف خود زیان هایی وارد نموده، بدین لحاظ ضروری است که با مطالعه بارش و رواناب شکل گرفته، تا حد امکان از خسارت به محیطهای اطراف آن جلوگیری و از منابع آب سیلابی آن استفاده نمود. در تهیه این قبیل طرح ها ، نیاز به مجموعه ای از اطلاعات در خصوص سیلاب و رگبارهایی که این سیلابها را در حوضه بوجود می آورند می باشد، لذا در این تحقیق به بررسی رگبارها و تأثیر آنها بر هیدروگراف سیل در این حوضه پرداخته شده است. جهت نیل به این هدف، از آمار ایستگاههای آب سنجی و باران سنجی ثبات واقع در این حوضه، در دوره آماری 15 ساله (89-74) وقایع متناظر باران – رواناب انتخاب و سپس با استفاده از شاخص های معمول هیدرولوژی به محاسبه پارامترهای هیدرولوژیکی پرداخته شده است، لذا مهمترین این خصوصیات که شامل نوع و رژیم بارش، مدت، مقدار و شدت بارش و نیز منشأ بارش ها و همچنین مشخصات سیلاب حاصله از هرکدام از این بارش ها در حوضه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که مدت و شدت بارش ها در جنوب حوضه بیشتر است زیرا سیستم های بارش زا بیشتر از جنوب وارد حوضه می شوند از هیدروگراف های مورد تحقیق، 75 درصد آنها دارای یک نقطه اوج می باشند. از آنجا که زمان تمرکز حوضه کم است بنابراین هیدروگراف ها به فرم نوک تیز و با شیب تند در هر دو شاخه صعودی و نزولی بدست آمدند. ضمنا" رواناب با سرعت زیاد و زمان کم از حوضه خارج می شود که از عوامل تاثیرگذار می توان به مدت، مقدار و شدت بارندگی ها و... اشاره نمود.
مهتاب زمانی راد پیمان رضایی
وضعیت اکولوژیکی و اقلیمی کشورمان ایران به گونه ای رقم خورده است که فرسایش های آبی و بادی کشور شدید است. علاوه بر این دو، بهره برداری بی رویه و بیش از استعداد اراضی و سایر عوامل تشدید کننده فرسایش که از آنها تحت عنوان عوامل انسانی یاد می شود، باعث تشدید بیش از پیش فرسایش خاک در کشور می شود. فرسایش خاک عمدتاً در کشور به دو صورت یا توسط دو عامل آب و باد ایجاد می شود. فرسایش آبی بیش تر در اراضی بالادست و فرسایش بادی در بیشتر اراضی دشتی پایین دست رخ می دهد. برای برآورد کمی و کیفی فرسایش های آبی و بادی در دنیا از روش های مختلفی استفاده می شود که در این میان مدل های تجربی از اهمیت و کارایی فراوانی برخوردار هستند. دشت گچین در غرب شهرستان بندرعباس و در فاصله 55 کیلومتری از مرکز این شهر واقع شده و بخشی از زاگرس چین خورده می باشد که سراسر آن بوسیله رسوب های کواترنری شامل رسوبات رودخانه ای، بادی و دریایی احاطه شده است. در این تحقیق، میزان فرسایش آبی و بادی توسط دو مدل mpsiac و irifir برآورد و کارایی آنها در برآورد فرسایش بررسی شده است. در دشت گچین، میزان فرسایش بادی با استفاده از مدل irifir 76/12 تن در هکتار در سال بوده و سه کلاس فرسایشی کم، متوسط و زیاد شناسایی شد. میزان فرسایش آبی نیز در این گستره بر مبنای مدل mpsiac35/3 تن در هکتار در سال برآورد شد و سه کلاس فرسایشی، کم، متوسط، زیاد تفکیک گردید. این تحقیق نشان می دهد که در دشت گچین در باختر بندرعباس فرسایش بادی در مقایسه با فرسایش آبی بیشتر است و رابطه میان این دو متاثر از بافت ودانه بندی خاک سطحی است، به نحوی که در خاک های با بافت سنگین، هر دو نوع فرسایش کم، در بافت متوسط، شدت هر دو نوع فرسایش در حد متوسط و در بافت سبک ماسه ای، فرسایش آبی کم و فرسایش بادی زیاد می باشد.
ابوالقاسم حسین پور احمد نوحه گر
آبخیزداری یکی از روشهای مدیریت منابع طبیعی پایه بویژه منابع آب در مناطق خشک به شمار می رود. پژوهش حاضر با فرض اثر بخشی طرحهای آبخیزداری بر منابع آب زیرزمینی شکل گرفت. این تحقیق با هدف بررسی میزان اثربخشی طرح آبخیزداری احداث سد خاکی لاور فین برکمیت و کیفیت آب زیرزمینی دشت لاور فین در فاصله 60 کیلومتری شمال بندرعباس در ناودیسی به وسعت 24 کیلومترمربع انجام پذیرفت. شبکه پایش انتخاب شده جهت بررسی تغییرات کمی، تعداد 6 حلقه چاه پیزومتری است که در دشت لاور حفاری گردیده و سطح تراز آب زیرزمینی به صورت ماهیانه در این چاهها از سال 1371 تا بحال ثبت گردیده است. جهت بررسی های کیفی در محدوده دشت، نمونه برداری در دو فصل خشک و تر از چاههای انتخابی با پراکنش مناسب در سطح دشت انجام گرفت. علاوه بر آن از نتایج نمونه برداری های کیفی که در سطح دشت توسط شرکت آب منطقه ای برداشت شده است استفاده گردید. بر این اساس وضعیت سفره آب زیرزمینی در محدوده دشت از نظر کمی و کیفی تحت پایش دقیق قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از این است که روند نزولی سطح آب زیرزمینی، پس از احداث سد تغییر یافته و در مقایسه بین سالهای قبل و بعد از احداث سد، در سالهای با میزان بارندگی مشابه، افزایش سطح سفره به میزان 5/1 متر مشاهده میگردد. به نحوی که با جبران کسری مخزن، تغییرات ذخیره دینامیک مخزن در طی دوره بیلان (90-1380) ، سالانه برابر 159/0- میلیون مترمکعب بوده و سفره تقریبا به تعادل رسیده است. تحلیل نتایج کیفی نیز حاکی از تاثیر گذاری مثبت سد بر بهبود کیفیت آب زیرزمینی دشت لاور است. به طوری که روند تغییرات ec در محدوده بیلان تحت تاثیر سد، از مقادیر 5200 و 7200 میکروموس به ترتیب در قسمت های ابتدایی و انتهایی دشت در سالهای قبل از احداث سد، به مقادیر 3500 و 5500 میکروموس، پس از احداث سد، کاهش یافته است(مقایسه نقشه های هم افت و میانگین ec). نتایج این تحقیق نشان می دهد که با توجه به خشکسالی های موجود و کاهش بارندگیها، این سد در تغذیه سفره آب زیرزمینی و بهبود کمیت و کیفیت آن موثر بوده و امکان تثبیت سطح آب در یک تراز نرمال و حفظ کیفیت آبخوان را فراهم نموده است. لذا پیشنهاد می گردد با توسعه فعالیت های آبخیزداری با مکانیابی مناسب در اینگونه مناطق، بیلان منفی آبخوان های زیرزمینی جبران و با تعادل بخشی به این منابع، استمرار بهره برداری تضمین و تعادل اکولوژیک حوزه های آبخیز حفظ گردد.
اکبر نوروزی احمد نوحه گر
چکیده: کارست به عنوان یک سیمای پیچیده زمین شناسی به پهنه هائی با خصوصیات هیدرولوژیکی بسیار ویژه اطلاق می شود. به عبارت دیگر در اصطلاح فنی به پدیده خوردگی و انحلال توده سنگهای کربناته (آهک و دولومیت) کارست گفته می شود. با توجه به رشد جمعیت و به تبع آن کمبود منابع آب شرب اهمیت مطالعه بر روی آبخوان های کارستی دوچندان می شود. بنابراین شناخت اشکال و هیدروژئولوژی کارست میتواند نقش شایانی در توسعه منابع آب زیرزمینی ایفا کند. روش مورد مطالعه به صورت مطالعات صحرایی شامل شناسایی سازند ها و برداشت نمونه از چشمه ها ، چاه ها و آب باران صورت گرفت که در بین سازندهای موجود سازندهای پابده و سروک از لحاظ تکتونیکی نقش مهمی در سیستم آبخوان های منطقه مورد مطالعه بازی می کند. با توجه به اینکه سیستم های آبخوان کارستی غالبا جریان آب متمرکز خود را به چشمه ها تخلیه می کنند. ضروری است که چشمه های موجود در منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل چشمه ها نشان داد که تیپ اکثریت چشمه ها را از نوع آبهای بیکربناته بوده، بجز چشمه سیاهک که از نوع آبهای کلرید وسولفاته است. همچنین رخساره ها اکثر چشمه ها به جز چشمه سیاهک(کلرید سدیم و سولفات سدیم) از نوع بیکربنات کلسیم بوده است. واژه کارست طبق نظر گیمز (1973) منشا ما قبل هند و اروپایی دارد. این واژه از کلمه کارا به معنی زمین سنگی گرفته شده و سپس به زبان هند و اروپایی در خاورمیانه راه یافته است. در یوگسلاوی شمالی، واژه کارس به معنی زمین سنگی برهنه و نام ناحیهای در یک بخش از مرز این کشور با ایتالیا در مجاورت شهر ترایست است. این واژه به تدریج در زبان آلمانی به کارست تبدیل شده و سپس در اواسط قرن نوزدهم وارد ادبیات ژئومورفولوژی گردید(گلیسون،1998). از این نظر ژئومورفولوژیست ها به مناظر شگفت انگیز تشکیل شده در سنگهای کربناته، دولومیته و تبخیری در هر ناحیه، پدیده های کارستی یا مجموعه زمین شکلهای کارست حقیقی گویند. شناخت بررسی و ویژگی های محیط های کارستی که از سنگهای انحلال پذیر و عمدتا از سنگهای بیکربناته نظیر سنگهای آهکی، تشکیل یافته و از دیدگاه کاربردی به بسیاری از فعالیتهای انسانی به ویژه تامین منابع آب جهت استفاده شرب، کشاورزی، صنعت،و . . . ارتباط پیدا می کند بسیار حایز اهمیت است. لزوم برنامه ریزی در پهنه های کارستی ایجاب میکند تا مطالعاتی در زمینه شناخت محیطهای کارستی، ویژگیها و نقش آنها در تغذیه منابع آب زیرزمینی و سایر منابع صورت گیرد. از دیدگاه منابع معدنی، ذخایر عظیمی از هیدروکربورها (نفت وگاز) در سازندهای کارستی موجود می باشند. سنگهای کربناته میزان 50% منابع هیدروکربور جهان هستند( فورد و ویلیامز،1989). همچنین منابع مناسبی از نقره، سرب، روی و به ویژه بوکسیت در مناطق کارستی وجود دارند که شناخت کارست و ویژگی های آن را با اهمیت ترمیکند. سنگهای کربناته منبع اصلی سنگ آهک برای کشاورزی محسوب می شوند. سیمان پرتلند، سنگ های ساختمانی و سنگدانه از سنگهای کربناته تامین می گردد. از اهمیت دیگر کارست نیز میتوان به قابلیت آنها برای جذب توریست اشاره کرد. در کشور ما آبشارها،حوضچهها و غارهای زیبایی مثل غار علیصدر وجود داردکه عامل جذب توریست هستند. همچنین اهمیت دیگر منابع کارست ارزان بودن آنهاست چرا که که اگر دقیق مطالعه شود استفاده از آب کارستها ارزانتر از احداث سد تمام می شود. در حال حاضر نیز بیش از 85% شهرهای جنوبی کشورمان آب خود را از این آهکها دریافت میکند (افراسیابی،2007). ضرورت از انجام این تحقیق بررسی نقش ژئومورفولوژی ، زمین شناسی در تعیین نوع جهت جریان آب زیرزمینی به منظور ارزیابی سیستم غالب جریان در سفره آبدار کارستی و توسعه آن از نظر ژئومرفولوژی مورد بحث قرارمی گیرد. با توجه به اینکه تاکنون مطالعه جامعیدر خصوص عوامل موثر در توسعه کارست در جهت شناسایی تامین آب شرب سیرمند انجام نشده است لذا انجام این تحقیق ضروری به نظر میرسد.
ایوب کرمی اسدالله خورانی
طبیعت پیچیده فرسایش آبکندی و نواحی مجاورشان (ناهمگنی) ثابت کرده است که تهیه نقشه فرسایش آبکندی به وسیله روش های متداول (پیکسل - پایه) در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای چالش برانگیز است. توسعه فنون پیشرفته در سنجش از دور و تبدیل آن به توانمندی های بومی از جمله موارد مهم در تحقیقات توسعه ای و کاربردی مانند موضوع تحقیق حاضر محسوب می شود. سوال اصلی تحقیق این است که آیا به کار گیری روش های پیشرفته سنجش از دور از جمله روش آنالیز شیءگرا در مقایسه با شیوه های رایج طبقه بندی تصاویر ماهواره ای، نقشه دقیق تری از فرسایش آبکندی ارائه می کنند؟ بر این اساس در این تحقیق سعی شده با استفاده از تکنیک های پردازش تصاویر، مناسب-ترین تکنیک برای تهیه نقشه فرسایش آبکندی مشخص گردد. در این راستا ابتدا تصاویر irs منطقه لامرد با روش های طبقه بندی پیکسل- پایه (حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان) طبقه بندی شد. سپس طبقه بندی شیءگرا با استفاده از الگوریتم نزدیکترین همسایه در محیط نرم افزار ecognition پیاده گردید و نقشه فرسایش آبکندی منطقه تهیه شد. مقایسه نتایج مربوط به ارزیابی صحت طبقه بندی ها نشان می دهد که در میان روش های پیکسل- پایه روش ماشین بردار پشتیبان نقشه آبکند را با دقت و صحتی بالاتر (کاپای =67/0) از روش حداکثر احتمال تولید کرده است. این در حالی است که مقایسه کلی نتایج طبقه بندی تصویر نشان دهند? این واقعیت است که خود این الگوریتم در مقایسه با روش شیءگرا از دقت کمتری برخوردار است. بنابراین طبقه بندی شیءگرا توانایی بیشتری نسبت به طبقه بندی پیکسل پایه دارد و از دقت بالاتری (کاپای=82/0) برخوردار است. برتری و توانمندی بیشتر روش شیءگرا نسبت به روش پیکسل پایه به این دلیل است که در روش شیءگرا علاوه بر ویژگی های طیفی پدیده ها، ویژگی های هندسی آنها نیز مد نظر قرار می گیرد. بنابرین پیشنهاد می شود از این پس برای تهیه نقشه فرسایش آبکندی در منطقه لامرد به جای استفاده از روش های متداول طبقه بندی از روش های آنالیز شیءگرا که امکان تهیه نقشه ی دقیق تر را دارند استفاده شود.
عبدالرسول ذاکری پیمان رضایی
یکی از اشکال مهم فرسایش آبی، آبکند است. در شکل گیری و توسعه آبکندها، عوامل مختلف طبیعی و مصنوعی تاثیر گذار هستند. در این میان، می توان به عوامل زمین شناسی ، اقلیمی و آبشناسی، پوشش گیاهی و عملکرد انسان اشاره کرد. در جنوب خاوری میناب در دشت کریان اشکال مهمی از آبکندها دیده می شود. موضوع این تحقیق، بررسی عوامل زمین شناسی موثر بر شکل گیری و توسعه آبکند های این گستره است. با انجام بررسیهای صحرایی(همچون اندازه گیری ابعاد آبکند ها) و مطالعات آزمایشگاهی (مانند تعیین میزان ماده آلی و اندازه ذرات، و شناسایی کانیهای رسی)، مشخص گردید عوامل زمین شناسی زیر از اهمیت بیشتری بر خوردارند: ترکیب سنگ شناسی سازندهای اطراف گستره مورد مطالعه، موقعیت زمین ساختی منطقه در دوره کواترنری، پراکندگی اندازه ذرات ( عمدتاّ سیلت و ماسه ریز دانه)و مقدار کمی مواد آلی. بر این اساس، اقدامات آبخیز داری برای مقابله با توسعه این آبکندها، می بایست در بالا دست دشت کریان انجام پذیرد.
غلامرضا خسروی احمد نوحه گر
این پایاننامه سعی دارد مزیت و اهمیت یک مدل عددی را به منظور پیشبینی و پایش فرایندهای حاکم بر جریان و رسوب رودخانه، نشان دهد. با توجه به اهمیت سرعت جریان آب و نیروهای تنش برشی بر فرسایش کنارههای رودخانه، از یک مدل عددی دو بعدی تحت عنوان cche2d برای شبیهسازی الگوی جریان و رسوب در بازهای از پیچانرود طبیعی (حد فاصل سد تا پل شهرستان میناب- استان هرمزگان) استفاده شد. الگوریتم و پارامترهای مختلفی برای جریان آب و رسوب در یک مدل دینامیک محاسباتی بکار گرفته میشوند تا هدف شبیهسازی سه بعدی جریان آب را محقق سازند. با این هدف، به صورت آزمایشی به شبیهسازی الگوی جریان آب و رسوب در یک بازهی پیچانرودی طبیعی پرداخته شد و تغییرات الگوی جریان و رسوب و تغییرات ریخت شناسی را در یک کانال مئاندری با رژیم جریان پایدار ارزیابی گردید. در این بررسی ابتدا نقشههای توپوگرافی دقیق با مقیاس مناسب از محدوده مورد مطالعه بدست آمد و سپس هندسه مدل و شبکه محاسباتی با ابعاد مختلف تهیه، و در نهایت بر اساس مشخصات اندازهگیری شده جریان و رسوب رودخانه، مدل هیدرودینامیک دو بعدی متوسط عمق، اجرا و پارامترهایی همچون توزیع عمق، سرعت جریان، تنش برشی، دبی ویژه جریان، رژیم جریان، بار معلق و تغییرات بستر در رودخانه استخراج گردید. در پایان، از دو معیار آماری r.m.s.e و m.a.p.e، دادههای حاصل از شبیهسازی مدل عددی را در مقابل دادههای مشاهدهای، مقایسه شد که خطای مدل برای پارامترهای سرعت، عمق و شیب انرژی با شاخص r.m.s.e به ترتیب 075/0، 116/0 و 0008/0 و با شاخص m.a.p.e به ترتیب 7/2، 2/6 و 4/4 درصد بود. نتایج بیانگر دقت بالا و خطای ناچیز مدل در پیش بینی پارامترهای جریان میباشد. به دلیل دقت بالای مدل و حجم پارامترهای ورودی دخیل در آن، نتایج ارزیابی مدل به خوبی با تخمینها و شواهد تایید شدند و پارامترهای حاصله از پیشبینی مدل، تطابق خوبی با پارامترهای اندازهگیری شده در مقاطع طبیعی نشان میدهد. لذا، این نتیجه گرفته شد که مدل cche2d، از قابلیت خوبی جهت پیش بینی مشخصات جریان در رودخانه های پیچان برخوردار است. بنابراین، بهرهگیری از مدلهای دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) برای مدل سازی جریان آب، ما را یک گام به پیشبینیهای کلیتر برای فرایندهای حاکم بر جریان در رودخانههای پیچانرودی نزدیکتر میکند. با این وجود همیشه یکسری محدودیتها و موارد غیر قابل پیشبینی در محاسبه دقیق پارامترهای شیب سطح آب و زبری رسوبات آبرفتی کنارهها و کف رودخانه برای انجام مدلسازی جریان توربولانس وجود دارند که شاید در آیندهای نه چندان دور مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرد.
نسیم قشقایی زاده احمد نوحه گر
در این مطالعه پس از تعیین پارامترهای ورودی مدل hec-hms و انتخاب روش هیدروگراف واحد scs برای تبدیل بارش مازاد به رواناب و ردیابی از روش lag، مدل سازی حوضه انجام گردید. نتایج حاصل از شبیهسازی اولیه نشان داد که بین دبیهای اوج مشاهدهای و شبیهسازی شده اختلاف وجود دارد. مدل در خصوص برآورد حجم در اجرای اولیه جز در یک رویداد (در تاریخ 16/11/88 که دبی اوج بالایی داشت و با شدت زیاد در مدت کوتاهی اتفاق افتاده بود)، موفق نبود به طوری که میانگین خطای بدست آمده بیش از 33 درصد برآورد شده بود. اختلاف زمان رسیدن به اوج هیدروگراف مشاهده ای و شبیه سازی شده هم جز در یک مورد (رویداد 10/01/88) مساوی یا کمتر از 5/2 ساعت بوده است (5/2 ساعت و دیگری 45 دقیقه). با بررسی های صورت گرفته و با توجه به شکل هیدروگراف در رویداد 10/01/88 که دارای دو نقطه اوج می باشد مشخص شد که در روش هیدروگراف واحد scs در مدل hec-hms که در این مطالعه جهت برآورد میزان رواناب از آن استفاده شده بود فرض بر این است که هیدروگراف حوزه تک اوجی می باشد. به همین خاطر مدل در این رویداد نتوانست زمان رسیدن به اوج را درست برآورد کند. نتایج حاصل از واسنجی و ارزیابی مدل hec-hms نشان داد که این مدل در خصوص پیش بینی دبی اوج و زمان مربوط به آن می تواند نتایج قابل قبولی را ارائه نماید. به طوری که در مراحل واسنجی و ارزیابی مدل، اختلاف دبی اوج هیدروگراف مشاهده ای و هیدروگراف شبیه سازی شده عمدتاً کمتر از 1 درصد بوده است. در اختلاف زمان رسیدن به اوج هیدروگراف مشاهده ای و شبیه سازی شده، قبل از واسنجی و بعد از آن تغییری روی نداد. در نتایج حاصل از واسنجی در برآورد حجم مشخص شد که مدل در برآورد حجم موفق نبود زیرا بعد از واسنجی درصد اختلاف حجم نه تنها بهبود نیافت بلکه در رویداد 16/11/88 نیز که خوب برآورد شده بود تغییرات زیادی حاصل شد. اعتباریابی مدل نیز با مقادیر بهینه شده شماره منحنی بیانگر 3/6- درصد اختلاف بین دبیهای مشاهده شده و شبیهسازی شده میباشد که در محدوده 20 درصد خطای مجاز مدل قرار دارد آنالیز حساسیت مدل نسبت به مقدار شماره منحنی بدین صورت انجام شد که داده های مورد نظر به فاصله های مساوی تقسیم گردید و در هر مرحله 5 درصد مقدار اولیه تا حد 25%- و 25%+ به داده ها اضافه و یا از آن ها کم شد و این مقادیر به مدل وارد شدند و تأثیر آن بر روی میزان دبی خروجی مشخص گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شد که برای مقادیر cn کمتر از 27/75 (شماره منحنی متوسط وزنی حوزه)، میزان دبی اوج تغییر زیادی نمی کند اما با افزایش 10 درصد به شماره منحنی زیرحوزه ها درصد تغییرات دبی اوج افزایش می یابد. یعنی وقتی که شماره منحنی متوسط وزنی حوزه مورد مطالعه از 27/75 به 79/82 می رسد دبی اوج زیاد می شود. و هنگامی که این درصد تغییرات به میزان 10 تا 15درصد می رسد تغییرات ناچیزی در دبی اوج اتفاق می افتد. یعنی وقتی که شماره منحنی متوسط حوزه در محدوده 79/82 تا 56/86 تغییر می کند، دبی اوج هیدروگراف سیل با اختلاف کمی تقریبا ثابت می ماند. حال اگر شماره منحنی متوسط حوزه بیشتر از 15 درصد افزایش یابد، به دبی پیک سیل به میزان زیادی افزوده می شود. همان طور که از نمودار آنالیز حساسیت مدل مشخص است هرگاه شماره منحنی متوسط وزنی حوزه از 56/86 بیشتر می شود نمودار با شیب تندی حالت صعودی می یابد یعنی دبی یک دفعه افزایش شدیدی پیدا می کند. این موضوع نشان دهنده این است که مدل به این پارامتر در مقادیر بالای cn بسیار حساس می باشد در حالی که با کاهش آن تغییرات ناچیزی در دبی اوج خروجی مشاهده شده است؛ لذا با تاکید بر اینکه، شماره منحنی به نوبه خود از روی مشخصات خاک، نوع بهره وری از زمین و شرایط رطوبت قبلی خاک تعیین می شود (علیزاه، 1390) و با توجه به این موضوع که فقط پوشش گیاهی و استفاده از زمین در کنترل و مدیریت انسان است که با اصلاح آن می توان نفوذ پذیری خاک را افزایش و سرعت سیل را کاهش داد، پیشنهاد می گردد که هر گونه عملیات کنترل سیلاب در محدوده مورد مطالعه، با احتیاط و مطالعه کافی و در جهت کنترل پوشش گیاهی صورت گیرد، چون از جهت ژئومورفولوژیک یک سیستم به صورت کنش – واکنش عمل می کند و تغییر در یک قسمت آن می تواند بر قسمت های دیگر تأثیر بگذارد (کوک و دور کمپ، 1377).
فاطمه ریاحی چلوانی احمد نوحه گر
یکی از شاخص های مهم در بررسی وضعیت کیفیت آب های زیرزمینی، هدایت الکتریکی می باشد،افزایش هدایت الکتریکی نه تنها موجب کاهش کیفیت آب برای شرب می شود بلکه خسارت های جبران ناپذیری را بر روی خاک و کیفیت محصولات کشاورزی وارد می کند. ارزیابی آسیب پذیری به عنوان ابزاری مناسب در تصمیم های مدیریتی حائز اهمیت می باشد. از بین روش های مختلف آسیب پذیری روش شاخص همپوشانی انتخاب گردید و ا ز بین شاخص های مختلف شاخص دراستیک مناسب و سازگار با شرایط منطقه بوده که به عنوان روش پایه تحقیق استفاده شد. عامل شوری یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر روی کیفیت آب تحت عنوان شاخص آلایندگی وزن و رتبه دهی شده و به عنوان یکی از لایه های مورد نیاز در تهیه نقشه شاخص دراستیک اصلاح شده مورد استفاده قرارگرفت. با توجه به عدم دقت روش های شاخص - همپوشانی (منطق بولین) ومشکلات مربوط به مقادیر نزدیک مرز دسته بندی ها از منطق فازی به جهت سیستم رتبه بندی منطقی و واقع بینانه تر جهت تصحیح رتبه بندی پارامترهای کمی مدل drasticو پارامتر ec استفاده شد. بمنظور تعیین عملکرد بهینه مدل اصلاحی از خصوصیت شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد و شبیه سازی صورت گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی مدل دراستیک اصلاحی با استفاده ازشبکه عصبی مصنوعی نشان دهنده همبستگی بالای خروجی شبکه عصبی مصنوعی و شاخص drastic اصلاحی ( 99 %) می باشد. دو نوع تحلیل حساسیت تک پارامتری و حذف نقشه به منظور تعیین حساسیت شاخص بدست آمده محاسبه شد، نتایج حاصل از تحلیل حساسیت حذف نقشه نشان می دهد که همه پارامترها در ارزیابی آسیب پذیری اهمیت داشته و از حساسیت بالایی نسبت به حذف برخوردارند و با توجه به آنالیزهای آماری انجام شده بیشترین حساسیت مربوط به پارامتر هدایت الکتریکی (شوری) و کمترین حساسیت مربوط به پارامتر هدایت هیدرولیکی می باشد.در آنالیز حساسیت تک پارامتری بیشترین حساسیت مربوط به پارامتر شوری و کمترین حساسیت مربوط به پارامتر شیب می باشد. جهت صحت سنجی مدل از مقادیر یون نیترات اندازه گیری شده ازتعدادی چاههای منطقه استفاده شد، نتایج حاصل نشان می دهد که در دشت سرخون این نسبت تقریباً برای نقاط مختلف به هم نزدیک است و با توجه به داده های حاصل می توان گفت که این مدل از دقت بالایی برخوردار است.
یوسف احمدی احمد نوحه گر
در این تحقیق از مدل شبکه نامنظم مثلثی 1 برای تجزیه و تحلیل ویژگی های ارتفاعی و ترسیم مقاطع عرضی استفاده شد که نتایج قابل قبولی ارائه می دهد اما لازم است برداشت های دستی از محل مقاطع خورها در محیط طبیعی نیز انجام می گرفت چرا که مطالعات حوزه ی شهری دقت کار بیشتری tin نیاز دارد. لذا این امر با اندازه گیری مقاطع به صورت دستی انجام پذیرفت و مقاطع حاصل از منطقه در برخی موارد اصلاح گردید. دبی های حداکثر لحظه ای برای دوره بازگشت های مختلف پس از اقدام به تعیین hec-ras آزمون تست توالی 1 در ایستگاه معرف قلات پایین محاسبه و با کمک مدل تعریف و gis پروفیل سطح آب در دوره های بازگشت مد نظر گردید، که خروجی های مدل در محیط با اضافه نمودن تصویر ماهواره ای شهر بندرعباس پهنه های سیلاب مشخص شدند. در ادامه با توجه به نقشه های خروجی پهنه های سیلاب، مسیر خور گورسوزان را در سه فاز یک، دو و سه تقسیم بندی نموده که در فاز یک، حداکثر سطوح در معرض سیل حتی در دوره بازگشت های پایین را شاهد هستیم. علاوه بر این تنگ شدگی منتهی الیه مسیر در قسمت جنوبی فاز یک در اثر احداث بلوار جمهوری اسلامی، سبب شده است که بخشی از حاشیه خور در دوره بازگشت 100 سال و بالاتر، در فاز دو منطقه مورد مطالعه در معرض سیلاب گرفتگی قرار گیرد. در فاز سه و جنوبی که همچون فاز دو عملیات ساماندهی در آن انجام شده است، هیچ گونه خطر سیل حتی در دوره بازگشت بالا را شاهد نیستیم و سازه احداث شده تحت عنوان کانال، توانایی عبور سیلاب در دوره بازگشت های بالا را دارد.مقاطع خورها در محیط طبیعی نیز انجام می گرفت چرا که مطالعات حوزه ی شهری دقت کار بیشتری tin نیاز دارد. لذا این امر با اندازه گیری مقاطع به صورت دستی انجام پذیرفت و مقاطع حاصل از منطقه در برخی موارد اصلاح گردید. دبی های حداکثر لحظه ای برای دوره بازگشت های مختلف پس از اقدام به تعیین hec-ras آزمون تست توالی 1 در ایستگاه معرف قلات پایین محاسبه و با کمک مدل تعریف و gis پروفیل سطح آب در دوره های بازگشت مد نظر گردید، که خروجی های مدل در محیط با اضافه نمودن تصویر ماهواره ای شهر بندرعباس پهنه های سیلاب مشخص شدند. در ادامه با توجه به نقشه های خروجی پهنه های سیلاب، مسیر خور گورسوزان را در سه فاز یک، دو و سه تقسیم بندی نموده که در فاز یک، حداکثر سطوح در معرض سیل حتی در دوره بازگشت های پایین را شاهد هستیم. علاوه بر این تنگ شدگی منتهی الیه مسیر در قسمت جنوبی فاز یک در اثر احداث بلوار جمهوری اسلامی، سبب شده است که بخشی از حاشیه خور در دوره بازگشت 100 سال و بالاتر، در فاز دو منطقه مورد مطالعه در معرض سیلاب گرفتگی قرار گیرد. در فاز سه و جنوبی که همچون فاز دو عملیات ساماندهی در آن انجام شده است، هیچ گونه خطر سیل حتی در دوره بازگشت بالا را شاهد نیستیم و سازه احداث شده تحت عنوان کانال، توانایی عبور سیلاب در دوره بازگشت های بالا را دارد.مقاطع خورها در محیط طبیعی نیز انجام می گرفت چرا که مطالعات حوزه ی شهری دقت کار بیشتری tin نیاز دارد. لذا این امر با اندازه گیری مقاطع به صورت دستی انجام پذیرفت و مقاطع حاصل از منطقه در برخی موارد اصلاح گردید. دبی های حداکثر لحظه ای برای دوره بازگشت های مختلف پس از اقدام به تعیین hec-ras آزمون تست توالی 1 در ایستگاه معرف قلات پایین محاسبه و با کمک مدل تعریف و gis پروفیل سطح آب در دوره های بازگشت مد نظر گردید، که خروجی های مدل در محیط با اضافه نمودن تصویر ماهواره ای شهر بندرعباس پهنه های سیلاب مشخص شدند. در ادامه با توجه به نقشه های خروجی پهنه های سیلاب، مسیر خور گورسوزان را در سه فاز یک، دو و سه تقسیم بندی نموده که در فاز یک، حداکثر سطوح در معرض سیل حتی در دوره بازگشت های پایین را شاهد هستیم. علاوه بر این تنگ شدگی منتهی الیه مسیر در قسمت جنوبی فاز یک در اثر احداث بلوار جمهوری اسلامی، سبب شده است که بخشی از حاشیه خور در دوره بازگشت 100 سال و بالاتر، در فاز دو منطقه مورد مطالعه در معرض سیلاب گرفتگی قرار گیرد. در فاز سه و جنوبی که همچون فاز دو عملیات ساماندهی در آن انجام شده است، هیچ گونه خطر سیل حتی در دوره بازگشت بالا را شاهد نیستیم و سازه احداث شده تحت عنوان کانال، توانایی عبور سیلاب در دوره بازگشت های بالا را دارد.
منا قاضی زاده احمد نوحه گر
در همه کشورهای دنیا جمعیت های روستایی وابسته به زمین می باشند و همین وابستگی انسان به زمین وقتی توام با استفاده های بی رویه و غیر اصولی از منابع طبیعی همچون خاک گردد موجبات بروز تخریب را فراهم می نماید. تخریب خاک به معنی کاهش در میزان تولید بالقوه و بالفعل خاک و یا کاهش در بهره دهی خاک در اثر عوامل طبیعی یا غیر طبیعی همچون استفاده های بی رویه انسانی می باشد. از سالیان گذشته، همواره مطالعات بسیاری در اکثر کشورهای دنیا در خصوص تاثیر چرای دام و آثار لگد کوبی آن بر ویژگی های فیزیکی خاک مانند وزن مخصوص، مقاومت مکانیکی، درصدتخلخل، نفوذپذیری و فرسایش خاک صورت گرفته است. حوضه آبخیز راونگ از جمله حوضه هایی است که به جهت قرارگیری در منطقه خشک، ویژگی های مناطق فقیر از نظر پوشش گیاهی را به لحاظ کمبود ریزش های جوی داراست و این معضل زمانی تشدید می شود که خشکسالی های طولانی (طی 15 سال گذشته) حوضه ذکر شده را به یکی از فقیرترین حوضه های جنوب کشور از نظر پوشش گیاهی تبدیل کرده است. اقتصاد غالب مردم ساکن در حوضه مورد مطالعه مبتنی بر کشاورزی نیمه مدرن و دامپروری سنتی می باشد و اغلب گله های آنها شامل دام های کوچک (بز و گوسفند) بوده که به واسطه چرای آزاد باعث نابودی پوشش های گیاهی و تخریب خاک یکی از دلایل اصلی فرسایش در حوضه می باشد. طبق ساختار گلاسود، تخریب خاک ناشی از فعالیت های انسانی به دو گروه اصلی تقسیم بندی می شوند که شامل، تخریب در اثر جا به جایی خاک از طریق آب و باد و تخریب درونی خاک از طریق زوال ویژگی های خاک است. که در مطالعه حاضر با انجام آزمایش های شیمیایی و فیزیکی بر روی نمونه های خاک منطقه، میزان هدایت الکتریکی، آهک، اسیدیته خاک، نفوذ پذیری و تراکم خاک تعیین شد و همچنین با بازیدهای میدانی و تعیین میزان فرسایش خاک و همچنین تهیه نقشه تراکم دام منطقه مشخص شد که مهم ترین عامل موثر در تخریب خاک حوضه مورد مطالعه بر اساس رویکرد گلاسود، کاهش نفوذپذیری و افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک در مناطق با تراکم دام بالا است و همچنین با توجه به نتایج مطالعه حاضر، حدود 70% حوضه در معرض تخریب قرار گرفته که بر اساس فاکتورهای انسانی موثر بر تخریب خاک بر اساس رویکرد گلاسود، فاکتور چرای بی رویه دام مهمترین فاکتور تخریب در حوضه مورد نظر می باشد.
علیرضا تراب اقدامی احمد نوحه گر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات جاذبه های اکوتوریسم بر توسعه و رونق گردشگری در شهرستان سواد کوه استان مازندران انجام شده است. در این تحقیق ابتدا به شناخت مبانی نظری تحقیق یعنی شناخت گردشگری و اکوتوریسم همچنین انواع مختلف گردشگری و اثرات آن از لحاظ اثرات مثبت و منفی (اثرات فرهنگی، اقتصادی و محیطی) که بر جای می گذارد اقدام گردیده است. پس از آن به شناخت وضع موجود در استان مازندران و شهرستان سواد کوه، از لحاظ وضعیت جغرافیایی (طبیعی و انسانی) و خصوصیات فرهنگی و اقتصادی حاکم بر آن پرداخته شده است. مطالعات خاص گردشگری قدم بعدی این تحقیق است که شامل شناخت جاذبه ها و معرفی آنها از جمله جاذبه های طبیعی، تاریخی، فرهنگی و انسان ساخت و بررسی امکانات و تأسیسات گردشگری در سطح استان و شهرستان سواد کوه می گردد. پس از آن با استفاده از مدل swot، به بررسی قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای گردشگری و اکوتوریسم در شهرستان سواد اقدام گردید. نتایج تحقیق و بررسی های به عمل آمده از روش swot نشان می دهد که 14 نقطه قوت و فرصت در مقابل 6 نقطه ضعف و تهدید نشانگر توانایی های شهرستان سوادکوه در بخش گردشگری و اکوتوریسم می باشد. با استفاده از ماتریس swot، اطلاعات با یکدیگر مقایسه و چهار نوع استراتژی ارائه می گردد استراتژی های تهاجمی (so)، استراتژی های محافظه کارانه (wo)، استراتژی های رقابتی (st) و استراتژی های تدافعی (wt). شهرستان سواد کوه در خانه شماره v با مختصات 68/2 ماتریس ارزیابی عوامل خارجی و79/2 ماتریس ارزیابی عوامل داخلی قرار دارد. بنابراین استراتژی استخراجی محافظه کارانه میباشد.
احسان تمسکی اسداله خورانی
پدیده فرسایش بادی و طوفان های گرد و غباری ناشی از آن یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی جهان امروز است که هر ساله خسارات جبران ناپذیری را بر بخش های مختلف از جمله محیط زیست و سلامت انسان ها وارد می کند.گستردگی مناطق خشک و نیمه خشک در ایران و بروز پی در پی این پدیده در مناطق جنوب و جنوب شرق کشور که از مناطق عمده متاثر از فرسایش بادی هستند، اهمیت بررسی و مطالعه این پدیده را نشان می دهد. هدف از این مطالعه پایش و پیش بینی طوفان های گرد و غبار به صورت سالانه و ماهانه در جنوب و جنوب شرق ایران می باشد. در این مطالعه که با استفاده از آمارهای سازمان هواشناسی ایران در 18 ایستگاه سینوپتیکی جنوب و جنوب شرق ایران طی سال های 2001 تا 2009 انجام شد، روزهای گردوغباری با دو منشاء نزدیک و خارج از ایستگاه های سینوپتیکی استخراج گردید و پس از پایش سالانه و ماهانه طوفان ها، با استفاده از عناصر اقلیمی و شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده (ndvi)، اقدام به پیش بینی طوفان های گردوغبار با استفاده از رگرسیون فضایی چندمتغیره گردید. نتایج نشان می دهد که گردوغبار با منشاء نزدیک ایستگاه باعث ایجاد بیشترین روزهای گردوغباری در منطقه می شود به طوری که بیش از 78 درصد از روزهای گردوغباری ناشی از گردوغبار ایجاد شده با منشاء نزدیک ایستگاه است. تست اعتبار سنجی مدل های رگرسیونی نشان داد که این مدل ها فراوانی طوفان های گردوغبار را در ماه های گرم و پرغبار با دقت بالایی پیش بینی می کنند. با توجه به اینکه عمده ی گردوغبار این منطقه با منشاء نزدیک ایستگاه ها است، می توان با اقدامات بیابان زدایی و مقابله با فرسایش بادی حجم قابل توجهی از این طوفان ها را کاهش داد.
بهار ترابی احمد نوحه گر
امروزه فرسایش خاک یکی از موانع مهم برای دستیابی به توسعه کشاورزی و منابع طبیعی است. از این رو آگاهی از وضعیت و روند فرسایش خاک و تولید رسوب در حوزه های آبخیز یکی از مهمترین ابزارهای تصمیم گیری برای برنامه ریزی های مورد نظر می باشد. در همین راستا، مدل های فرسایش و رسوب تامین کننده این هدف می باشند و از آنجایی که درسالهای اخیر مدلهای مختلف برآورد فرسایش ورسوب پا به عرصه ی وجود گذاشته اند، نیاز به یک چارچوب مناسب برای انتخاب اینگونه الگوها ضروری است. به همین منظور در این مطالعه به معرفی و بررسی شرایط استفاده یکسری از الگوهای رایج در دنیا پرداخته شد و یک چارچوب که شامل هدف مطالعه، قابلیت در دسترس بودن داده ها، مقیاس مکانی منطقه و استلزامات مدل برای انتخاب الگوهای فرسایشی است، ارائه گردید. سپس با استفاده از چارچوب ارائه شده سعی بر انتخاب مدل برای حوزه آبخیز میناب شد که با توجه به شرایط چارچوب مذکور هیچکدام از مدل ها با اهداف و شرایط منطقه سازگار نبود.
شهرام آرمان احمد نوحه گر
مدیریت منابع آبی در مناطق خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این موضوع مخصوصاً در مناطق شهری با توجه به روند توسعه ی شهری در سال های اخیر از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. بر این اساس و در راستای مدیریت منابع آبی شهر بندرعبّاس منطقه یک حوزه شهری با مساحت تقریبی 2760 هکتار، که توسط 4 حوزه بالادست تغذیه می شود انتخاب شدند. سپس این منطقه با استفاده از نرم افزارهای gis arc به 57 واحد هیدرولوژی تقسیم شدند. 48 کانال آبرسانی اصلی در این حوزه ها شناسایی و مشخصاتشان ثبت شد. برای هر واحد هیدرولوژیک نیز مساحت، طول و عرض جغرافیایی، ضریب زبری مانینگ، درصد نفوذپذیری و نفوذ ناپذیری، تعیین و نتایج به دست آمده وارد مدل swmm شدند. بارش های با دوره بازگشت دو ساله مأخوذ از ایستگاه سینوپتیک بندرعبّاس جهت امکان استفاده از رواناب شهری نیز وارد مدل شدند. با اجرای مدل، مشخص شد کل حجم حاصل از رواناب شهری منطقه یک بندرعبّاس 297241متر مکعب می باشد که از طریق 4 خروجی به خلیج فارس می ریزند. همچنین با بررسی توان حمل کانال های آبرسان تعداد 35 کانال آبرسان بحرانی شناسایی شدند. لذا با توجه به میانگین نیاز آبی و موقعیت مکانی محدوده های فضای سبز شهری، امکان تأمین آب مورد نیاز بیش از 70 هکتار فضای سبز شهری از رواناب شهری نشان داده شده است.لذا درصورت اصلاح شبکه زهکش شهری می توان با استفاده از رواناب شهری فضای سبز شهری را در بندرعبّاس توسعه داد.
حسین روستا احمد نوحه گر
توسعه فعالیت های گردشگری در کشورهای در حال توسعه مانند ایران می تواند در توسعه و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی در سطوح ملی، ناحیه ای و محلی و توزیع مجدد و عادلانه درآمد سرانه ملی، ابزار موثری قلمداد شود. گردشگری با توجه به ویژگی های خاص خود می تواند در بهبود کیفیت زندگی نواحی مختلف و کاهش تمرکزگرایی تأثیر عمده ای بر جای نهد. همچنین، می تواند بخش های اقتصادی را به حرکت و تحول وا دارد و آن ها نیز موجب حرکت سایر بخش ها شوند و در نهایت، به صورت مستقیم و غیر مستقیم فرصت های شغلی زیادی را فراهم می کند .امروزه در بین رشته ها و انواع گردشگری که به مسئولانه بودن فعالیت های گردشگری تاکید می کنند، ژئوتوریسم جایگاه ویژه ای دارد. ژئوتوریسم که در مقام مقایسه با طبیعت جاندار کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است ، به این امر تاکید می کند که استفاده از اشکال و توانمندی های زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی باید با محوریت حفاظت از این اشکال و عوارض و استفاده پایدار از آنها باشد. از نقطه نظر حفاظتی، ژئوتوریسم به عنوان نوعی از اکوتوریسم مورد توجه قرار می گیرد که بر ژئومورفوسایت ها تاکید دارد و از نقطه نظر اقتصادی، میراث زمین به عنوان پایه ای برای توسعه توریسم مورد توجه قرار می گیرد.ژئوتوریسم علاوه بر تاکید بر اشکال و عوارض و توانمندی های زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی، به مسئله جامعه بومی و همچنین ارزش های فرهنگی و اکولوژیکی تاکید دارد که به نوعی به عنوان ارزش های افزوده، تقویت کننده و مکمل ژئوتوریسم بوده و شامل ارزش تاریخی و فرهنگی، محیطی، اقتصادی، زیبایی و... می شود.
عیسی برخورداری پور احمد نوحه گر
صنعت توریسم اکنون به عنوان صنعتی پویا با ویژگیهای توسعه مدارانه خود، بخش مهمی از فعالیتهای تولیدی را در جهان پیشر فته و رو به رشد به خود اختصاص داده است. رشد این صنعت در هر کشور، نیاز به استراتژی مناسب و برنامه ریزی و مدیریت بالنده دارد. هدف این پژوهش امکان سنجی توانمندی جذب گردشگری طبیعت شهرستان جاسک با استفاده از مدل بررسی swot است. در این مدل ارزیابی کننده از نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدیدها بهترین راهبرد برای فرایند برنامه ریزی راهبردی صنعت گردشگری در شهرستان جاسک ارائه می نماید. روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات استفاده نیز بیشتر اسنادی، توصیفی– تحلیلی است. یافته های تحقیق از بررسی توانایی های این شهرستان در زمینه صنعت نوپای گردشگری، حاکی از این واقعیت است که این شهرستان به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی خود و واقع شدن در کنار دریای مکران و آبهای آزاد و همجواری باکشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس و دریای عمان، داشتن آب و هوای مطبوع و دلپذیر در فصل پائیز و زمستان و بهره مندی از مناظر چشم نواز طبیعی و تاریخی، ظرفیت تبدیل شدن به یکی از قطبهای بزرگ گردشگری در جنوب شرقی کشور را دارا است. مانع اساسی و ضعف بزرگ در راه رسیدن به این هدف به تعدد تصمیم گیران و مسائل مدیریتی و ضعف در زیرساخت ها باز می گردد. راهکارهای این پژوهش در بهینه سازی وضع موجود و ساماندهی صنعت گردشگری در این شهرستان می باشد.
ناهید ترک چین علی اکبر متکان
تحلیل فضایی دمای شهر با توجه به نوع پوشش/کاربری اراضی یکی از اصلی ترین مقولاتی است که می تواند در چارچوب یک پژوهش در حیطه برنامه ریزی شهری قرار گیرد و یافته های آن در حل مسائل پیچیده شهری سودمند واقع شود. در این پژوهش اثرات پوشش وکاربری زمین درایجادlst در شهر ساحلی بندرعباس مورد بررسی قرار گرفت، هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه میان ویژگی های پوشش زمین در ایجاد جزایر حرارتی با استفاده از اطلاعات تصویر ماهواره ای terra سنجنده aster می باشد که بعد از اعمال پردازشهای لازم و با استفاده از معادلات باندهای حرارتی تصاویر، دمای سطحی محاسبه گردید.پس از تهیه تصاویر حرارتی سطح شهر، با استفاده از نقشه طرح تفصیلی و تعیین 9 کلاس کاربری و به کمک آزمون های آمار استنباطی (آزمون کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن)به بررسی رابطه میان پوشش وکاربری اراضی مختلف و دمای سطح زمین پرداخته شد. همچنین پارامتر ndvi برای تصویر محاسبه و اقدام به بررسی رابطه بین ndvi و دمای سطحی گردید. نتایج نشان داد رابطه بین تغییرات دمایی و عدم وجود پوشش گیاهی سطح زمین معنادار بوده و نبود پوشش گیاهی مناسب باعث افزایش دمای سطحی شده است. همچنین در بررسی کاربریها مشخص شده که زمین های بایر به دلیل ظرفیت حرارتی بالا دارای حرارت زیاد و مناطق ساحلی به دلیل وجود آب و مناطق دارای پوشش گیاهی و فضای سبز به دلیل تبخیر و تعرق از سطح برگ درختان و ایجاد سایه دارای دمای کمتری نسبت به سایر کاربری ها بودند.
محمدرضا عظیمی سردری حسن وقار فرد
دشت سیرمند با وسعت حوزه آبخیز آبخیز 173 کیلومتر مربع در فاصله 130 کیلومتر شمال شرقی بندرعباس واقع بوده وهمانند اکثر دشتهای کشور با مشکل کم آبی روبرو میباشد.برداشت بی رویه از آبخوان ،افت سطح آب زیر زمینی و افزایش میزان شوری آب مخزن از جمله مسائلی هستند که این بحران را رقم زده اند.به منظور مدیریت آبخوان وجبران اضافه برداشت ها وجلوگیری از خشک شدن تدریجی آن ،استفاده از کلیه شرایط وامکانات جهت هدایت آبهای سطحی به آبخوان دشت مذکور ،مطالعات امکان سنجی تغذیه مصنوعی آن ضروری به نظر میرسد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد،منابع آب زیر زمینی دشت سیرمند بابیلان منفی متوسطی معادل 0/17میلیون متر مکعب در سال روبرو بوده که افت سالیانه ای حدود 0/65متر در ارتفاع آبخوان را به همراه داشته است.مناطق جنوب شرقی دشت مکان مناسبی برای انجام طرح تغذیه مصنوعی این دشت میباشد،بطوری که آبرفت پوشاننده در این مکان درشت دانه بوده و وضعیت مناسبی را جهت نفوذ دادن،نگهداری و استخراج آب داراست.لایه نفوذ ناپذیر پیوسته ای در بین محل تغذیه و سطح سفره آب زیر زمینی وجود ندارد.عمق سطح آب زیر زمینی در این مکان پایین بوده ودر نتیجه فضای کافی بای ذخیره آب زیر زمینی وجود دارد.دو روش تغذیه حوضچه ای (حوضچه های تغذیه) و روش تغذیه رودخانه ای(تغذیه از بستر رودخانه)بعنوان دو روش مناسب جهت تغذیه مصنوعی منابع آب زیر ومینی دشت سیرمند نتیجه گیری گردید.
مصطفی دهقان احمد نوحه گر
در دهه¬های اخیر رشد و گسترش سریع شهرنشینی و استفاده از وسایل حمل و نقل، سبب افزایش چشمگیر بازدید از مناطق طبیعی شده است. جزیره قشم یکی از مناطق زیبا و دیدنی ایران محسوب می¬شود که علی رغم بازدید گسترده گردشگران،فاقد هرگونه تسهیلات مناسب مورد نیاز گردشگران است. از آنجا که تسهیلات مورد نیاز گردشگران نیازمند استقرار در مکانی است که بیشترین کارایی را داشته باشد، بنابراین، در این پژوهش در ابتدا به شناخت توان¬ها وقابلیت¬ها و محدودیت ها و نارسایی های گردشگری در جزیره قشم با استفاده از مدل swot پرداخته شدو فرصت ها و تهدیدات و استراتژی¬های اثرگذار تعیین شد. در مرحله بعد جهت مکانیابی دهکده گردشگری 12 معیارتاثیر گذار در مکانیابی، جهت ایجاد دهکده گردشگری که شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، خاک، زمین¬شناسی،مخاطرات زمین ساخت، سکونتگاه¬های انسانی، تاسیسات خدماتی، راه¬های ارتباطی، مناطق چهارگانه زیست محیطی ، چشم¬اندازهای طبیعی، جاذبه¬های تاریخی و فرهنگی تعیین شد و از طریق فرایند تحلیل شبکه¬ای که یکی از جدیدترین روشهای تصمیم گیری در این حوزه به حساب می آیدارتباط بین معیارها و میزان اهمیت آن¬ها در مکانیابی مشخص شد. سپس در gis برای هر معیار نقشه مورد نظر تهیه و با ترکیب نقشه¬ها با استفاده از شاخص همپوشانی وروش منطق فازی با عملگرهای and و gamma، نقشه نهایی مکان¬های بهینه جهت ایجاد دهکده گردشگری مشخص شد. نتایج حاکی از آن است که مناسبترین مناطق جهت ساخت دهکده گردشگری در جزیره قشم در قسمت شمالی جزیره قشم در کنار چشم¬انداز ساحلی و جنگل¬های حرا می¬باشدکه علاوه بر داشتن قابلیت به منظور ساختن تاسیسات و تجهیزات رفاهی و گردشگری، می تواند در زمینه توسعه جاذبه های طبیعت گردی، ورزشی وتفریحی مکمل نیز کارآمد باشند.
حمیدرضا امیری احمد نوحه گر
بخش اعظم تصمیم گیری ها دارای ماهیت مکانی است. مدل anp برای حل مسائل تصمیم گیری پیچیده مورد استفاده قرار می گیرد. توزیع پارکهای شهری در سطح شهر بندرعباس برمبنای استانداردها و مدل، پایه ریزی نگردیده است و اولویت های مکانی برای احداث این فضاها در منطقه یک شهر بندرعباس نامعلوم است. بنابراین، برای رفع این مسائل می توان مدلی ارائه داد تا با بکارگیری معیارهای استاندارد مکانیابی فضای سبز، انتخاب بهترین مکان ها برای پارک های درون شهری انجام پذیرد. بنابراین هدف از این تحقیق شناسایی و تعیین پارامترهای مؤثر در مکان یابی پارک های درون شهری و اجرا و بررسی روش anp و topsis در شناسایی مکان های بهینه پارک های درون شهری منطقه یک بندرعباس می باشد. از اینرو برای اجرای روش anp در نرم افزار super decision به وزن دهی 10 معیار در قالب سه خوشه ی زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی- فضایی اقدام شد. در مرحله بعد، نواحی دارای محدویت برای احداث پارک حذف گردید. با استفاده از توابع تحلیلی gis از قبیل بافرینگ و شبکه، کل محدوده برای هر یک از معیارهای انتخابی پهنه بندی شد. سپس با روش همپوشانی شاخص، نقشههای پهنه بندی شده براساس وزن اکتسابی از روش anp، نقشه حاصل در پنج کلاس از بسیار مناسب تا غیر قابل احداث پارک تهیه شد. همچنین با استفاده از روش تاپسیس فازی و با در نظر گرفتن وزنهای anp، به رتبه بندی منطقه یک شهری بندرعباس در پنج کلاس مشابه روش همپوشانی شاخص پرداخته شد. نتیجه پژوهش نشان داد که مناطق مناسب و بسیار مناسب جهت پارک های آتی در شهرک گاز، شهرک طلائیه و اطراف بزرگراه شهید رجایی واقع شده اند. ایجاد پارک در این مناطق به همراه پارک های موجود، می تواند توزیع بهینه ی پارک ها را تضمین کند.
مرضیه بداغی احمد نوحه گر
اکتشاف مواد معدنی، زیربنای اقتصاد و صنعت هر جامعه را تشکیل می دهند. این منابع در تمام مناطق به صورت همگن، گسترده نشده است. برای اکتشاف، در مرحله ی اول، مطالعات اولیه برای مشخص نمودن مناطقی که باید مورد جستجو قرار بگیرند، صورت می گیرد. انجام این مطالعات، نقش چشمگیری در استفاده ی بهینه از امکانات، برای پیشبرد هدف اکتشاف کانسارها، خواهد داشت. در سال های اخیر استفاده از فنون سنجش از دورکمک قابل توجهی در پیشبرد این اهداف داشته است. بررسی های دورسنجی به دلیل داشتن داده هایی با دید وسیع و یکپارچه و محدوده طول موجی مختلف، از بهترین روش ها در پی جویی کانسارها می باشد.تهیه نقشه های زمین شناسی از طریق فن آوری سنجش از دور، بسیار کم هزینه است. تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر سنجنده استر و به کمک روش های مختلف پیکسل مبنا و زیر پیکسل مبنا مانند روش نسبت گیری باندی، آنالیز مولفه های انتخابی(کروستا)، نقشه بردار زاویه طیفی، sff، ace و mtmf به مطالعه و شناسایی زون های دگرسانی در منطقه سیاه کوه در استان کرمان می پردازد. پس از پردازش های اولیه بر روی داده ها و اعمال این تکنیک ها، نقشه های خروجی با نقشه واقعیت زمینی مقایسه گردید تا میزان انطباق هر کدام از آنها با واقعیت زمینی بررسی شود. این مقایسه با استفاده از داده های برگرفته از ماتریس هبستگی و ماتریس سردرگمی مثل ضریب کاپا و دقت کلی انجام می شود. سپس به منظور پاسخ به سوال دوم تحقیق، طیف پیکسل های خالص موجود در تصویر که با واقعیت زمینی انطباق داشته است، استخراج و به عنوان طیف مرجع معرفی شده تا با طیف حاصل از کتابخانه طیفی مقایسه گردد. خروجی کار نشان داد که روش های زیر پیکسل مبنا مانند ace و mtmfبا ضریب کاپا به ترتیب برابر با 0.6636 و 0.6462 دارای دقت بالاتری نسبت به روش های پیکسل مبنا می باشند. در مرحله بعد طیف میانگین پیکسل های خالص موجود در تصویربا استفاده از نواحی آموزشی استخراج و روش های sam،sff،ace و mtmf اعمال گردید. نتایج مربوط نشان داد، استفاده از طیف میانگین پیکسل های خالص باعث بهبود نتایج طبقه بندی و افزایش ضریب کاپا در روش های ذکر شده می شود.
معصومه رخبین احمد نوحه گر
فرسایش یکی از مهمترین شاخصهایی است که در واقع نتایج اقدامات و واکنشهای عوامل موثر در حوضه آبخیز را نشان می دهد. بنابراین به حداقل رساندن فرسایش می تواند موضوع بسیار مهمی در برنامه ریزی آبخیزداری باشد. از طرفی مبنای منسجم و روش مدونی برای تصمیم گیری در رابطه با عملیات آبخیزداری و ترتیب چیدمان آن مانند آن چیزی که در روش آمایشی وجود دارد، در دسترس نیست و قوانین مدون و منسجمی برای آن ارائه نگردیده است. حوضه ی آبخیز برنطین یکی از مناطقی است که متحمل فرسایش فزاینده خاک می باشد و بررسی فرسایش و بار رسوب در این حوضه که به عنوان یکی از منابع تأمین آب سد میناب و آب شرب بندرعباس است، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی که یکی از روشهای تصمیم گیری چند شاخصه است، به منظور وزن دهی و اولویت بندی شاخصها و تصمیم گیری و انتخاب یک گزینه از میان گزینه های متعدد تصمیم، با توجه به شاخصهایی که تصمیم گیرنده تعیین می کند، به کار می رود. هدف از این تحقیق، پی ریزی طراحی یک ساختار مناسب برای نیل به بهترین تصمیم در چیدمان روشهای آبخیزداری می باشد. برای اولویت بندی روشهای آبخیزداری سه شرایط متفاوت یا منطقه متفاوت در راستای تحلیل فرسایش در قالب کوهستان، تپه، جلگه و دشت طراحی و برای ساختار ahp، هدف، کاهش(کنترل) فرسایش و رسوب و بنا به موضوع مورد مطالعه 5 شاخص در نظر گرفته شد که عبارتند از: مشارکت مردمی، تأثیر گذاری و دوام، هزینه بری کمتر، نمود مدیریتی و دخالت کمتر در طبیعت. نتایج حاصل از اولویت بندی شاخصها در کوهستان بدین ترتیب بدست آمد: تأثیر گذاری و دوام، برخورداری از مشارکت مردمی، نمود مدیریتی، دخالت کمتر در طبیعت، هزینه بری کمتر و نتایج حاصل از اولویت بندی روشها اینگونه تشخیص داده شد: قرق، بندهای سنگی ملاتی، بذر پاشی، بذر کاری، بندهای خشکه چین، بندهای توریسنگی، تراس بندی. اولویت بندی معیارها در تپه به ترتیب: تأثیر گذاری و دوام، نمود مدیریتی، برخورداری از مشارکت مردمی، هزینه بری کمتر، دخالت کمتر در طبیعت و ترتیب اولویت بندی روشها: هلالی آبگیرسد زیر زمینی، آبگیر کوچک، بندهای خشکه چین، قرق، بند خاکی، کپه کاری، بذر پاشی و بانکت بندی، تشخیص داده شد. نتایج در جلگه و دشت برای معیارها به این ترتیب بدست آمد: برخورداری از مشارکت مردمی، نمود مدیریتی، تأثیر گذاری و دوام، دخالت کمتر در طبیعت، هزینه بری کمتر و برای اولویت بندی روشها: پخش سیلاب، دیواره سیل بند و بوته کاری، گوره، سد زیر زمینی، تورکینست، آبشکن، کف بند، به ترتیب اولویت بندی گردید. با بررسی نتایج، در نهایت چیدمانی که ارائه گردید، اینگونه می باشد: در برنامه ریزی برای حوضه ی آبخیز در اولویت نخست تأثیرگذاری و دوام به همراه برخورداری از مشارکت مردمی مبنا قرار بگیرد و در اولویت دوم دخالت کمتر در طبیعت بعنوان ملاک برای چیدمان در نظر گرفته شود. هزینه بری کمتر و نمود مدیریتی نیز از شاخصها حذف گردد.
آذر جوادی حنانه محمدی کنگرانی
بحران کم آبی در آینده نه چندان دور از مواردی است که ذهن جهانیان را به خود مشغول کرده و این امر در کنار مسئله ی تولید انرژی موجب پیدایش علم مهندسی سد شده است. ولی ارزش های بدست آمده در نتیجه احداث سد، بایستی در برابر اثرات منفی آن بررسی گردند. سدها در مراحل مختلف احداث و بهره برداری تأثیرات عمیقی بر محیط زیست و همچنین وضعیت اقتصادی-اجتماعی پیرامون محل احداث سد بر جای خواهند گذاشت. واقعیت امر این است که بیشتر سدهای احداث شده در کشورمان، از نظر زیست محیطی و اجتماعی به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این پژوهش سعی شده است اثرات مثبت و منفی اجتماعی سد خاکی لاور فین بر روستاهای رضوان و لاور فین که به ترتیب در بالادست و پایین دست این سد خاکی قرار گرفته اند، بررسی گردد. از آنجایی که طرح احداث سد خاکی لاور فین با هدف اثرگذاری مثبت اقتصادی و اجتماعی در منطقه به اجرا در آمده است، هدف تحقیق این است که تأثیراتی را که احداث سد بر وضعیت اجتماعی اراضی پایین دست (روستای لاور) و اراضی بالادست آن (روستای رضوان) گذاشته است، مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده در این تحقیق، تلفیقی از روش های اسنادی و پیمایشی بوده که در آن از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه بهره گیری شده است، همچنین برای تحلیل پرسشنامه¬ها از نرم¬افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان می دهد که میزان رضایتمندی اجتماعی ساکنان در اراضی بالادست و پایین دست سد لاور فین متفاوت بوده است و ایجاد این سد، بیشترین تأثیرات مثبت اجتماعی را بر روستای لاور فین که در پایین دست سد قرار دارد، گذاشته است. جهت بررسی و ارزیابی چگونگی این تأثیرگذاری نیاز به مطالعه دقیق و تحقیق در مورد اثرات کمی و کیفی آن بر منابع آب منطقه می باشد.
علی علامه زاده احمد نوحه گر
ر سالیان اخیر با افزایش رشد شتابان جمعیت شهر بندرعباس و به موجب ان بروز مشکلات بسیار فضایی -کابدی بر پیچیدگی های ابعاد توسعه در این شهر افزوده شده است. علاوه براین ، ناکارامدی روش های سنتی مبتنی بر برنامه ریزی کوتاه مدت و روزانه در پاسخ گویی به نیازها و مشکلات موجود شهر سبب شده که آینده شهر نامعلوم و مبهم جلوه گر شود؛ بنابراین این تحقیق با تکیه بر برنامه ریزی راهبردی و راهبرد توسعه شهر (cds) و بر مبنای اصول توسعه پایدار به ارائه راهبردهای توسعه این شهر پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی و تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. در بخش مطالعات میدانی مهمترین ابزار پرسشنامه می باشد. جوامع آماری در گیر در این تحقیق شامل مردم، مدیران شهری (کارکنان شهرداری، شورای شهری، فرمانداری نیروی انتظامی و...)، مشاوران و پیمانکاران حقیقی و حقوقی فعال در حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهر بندرعباس و همچنین اساتید و خبرگان حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری می گردد که با توجه به حجم بالای جامعه آماری در نهایت با استفاده از فرمول کوکران 372 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد و از بین جامعه اماری به صورت تصادفی گزینش شدند. داده های به دست آمده در این تحقیق با استفاده از جداول توصیفی و مدل سوات (swot) مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس یافته های به دست امده ، شهر بندرعباس در سه بعد اقتصادی، کالبدی-محیطی و مدیریتی دارای ناپایداری شدید تشخیص دادده شد. تنها در بعد اجتماعی وضعیت در زمینه پایداری به نسبت ابعاد دیگر رضایت بخش به دست آمد. همچنین سنجش عوامل موثر بر تحقق توسعه پایدار در شهر بندرعباس نشان می دهد که عوامل درونی و بیرونی متعددی در این زمینه تأثیرگذارند هرچند سهم عوامل درونی بیشتر به دست آمد.
سعیده قائمی احمد نوحه گر
عوامل طبیعی و انسانی در مکان ها و شرایط متفاوت بر روی پدیده ها و عوارض سطح زمین تأثیرات متفاوتی دارند. خصوصیات مورفولوژی رودخانه ها و دلتاها نیز به واسطه ویژگی پویای آن، همواره دچار تغییرات هستند، این تغییرات می تواند بر اثر احداث سازه های بنا شده بر روی رودخانه ها بوده و اثرات منفی و مثبتی ایجاد کند. دلتاها به عنوان محیط های رسوبی خاص در مجاورت دریاها به لحاظ وجود منابع آب کافی، منابع معدنی پلاسر مهم جهان مانند الماس و حتی ذخایری چون سولفید ، مخازن نفت و گاز و اراضی مستعد کشاورزی، محیط های مناسبی را برای توسعه فعالیت های اقتصادی ایجاد می کنند که زمینه های استقرار سکونتگاه های متعدد انسانی را نیز فراهم کرده اند. به دلیل گستردگی و وسعت دلتاها، همچنین فراوانی نوع اطلاعات مورد نیاز ( شکل رودخانه، توپوگرافی بستر، میزان رسوب و غیره ) و دشوار بودن فعالیت های صحرایی اغلب برداشت میدانی اطلاعات بسیار زمان بر و پرهزینه بوده و مقرون به صرفه نیست. استفاده از فن آوری سنجش از دور می تواند امکانات مناسبی را در این تحقیقات فراهم آورد. با توجه به مشاهدات و بررسی های مقدماتی در تحقیقات گذشته بیان گر آن است که دامنه ی تغییرات دلتاها در جنوب کشور در مقایسه با سایر نقاط ایران تنوع و گستردگی بیشتری برخورداند. تا کنون مطالعات گسترده ای در زمینه ی ریخت شناسی ساحلی ایران به ویژه دلتاهای جنوبی به کمک فن آوری سنجش از دور صورت نگرفته است. دلتای میناب از نوع دلتاهای گرد یا هلالی و در زمره دلتاهای شکل گرفته بر اثر فرآیندهای ترکیبی رودخانه ای میناب و امواج دریا می باشد. سد میناب در استان هرمزگان در سال1362را اندازی شد، ساخت این سد تاثیر زیادی در کشاورزی و اقتصاد منطقه و تغییرات در مشخصه های هندسی دلتای میناب داشته است. تحقیق حاضر تحقیقی کاربردی بوده که به دنبال امکان آشکار سازی تغییرات دلتای میناب و استخراج پارامترهای هندسی دلتا به صورت کمی توسط فن آوری سنجش از دور است. در این تحقیق برای تهیه نقشه تغییرات منطقه مورد مطالعه از تصاویر ماهواره ای سنجنده های tmسال1983و سنجندهoli سال2013 استفاده گردیده است. ابتدا از روش های ترکیب رنگی، شاخص های پوشش گیاهی، تحلیل مولفه اصلی استفاده شد از آنجا که این روش های یک دید کلی نسبت به تغییرات می دهند برای آشکار سازی تغییرات به صورت کمی تصاویر مربوط به سالهای 1983و2013در چهار طبقه دلتای متروک، دلتای فعال، دشت دلتایی زیر آبی و محیط آبی با استفاده از روش حداکثر احتمال با ضریب کاپا 86.55 و 88.42 طبقه بندی شدند سپس با بررسی تغییرات مشخص گردید که کمترین تغییرات مربوط به تغییر طبقه محیط آبی به دلتای فعال با 0،015 درصد و بیش ترین تغییرات مربوط به دشت زیر آبی به دلتای فعال با 13.185 درصد تغییرات بودند
مرجان رزمجویی احمد نوحه گر
اکوتوریسم ساحلی یکی از توسعه یافته¬ترین اشکال اکوتوریسم در جهان می¬باشد که با سرعت در حال رشد است. مناطق ساحلی از حساسیت بالایی برخوردار بوده و به شدت در معرض تخریب می¬باشند در نتیجه نیاز است به منظور حفظ این مناطق از اثرات ناشی از انواع گردشگری و دست¬یابی به توسعه پایدار، نواحی مناسب برای این فعالیت¬ مشخص گردد. جزیره هنگام به عنوآن یکی از معدود جزایری محسوب می گردد که علاوه بر اینکه به عنوآن یک منطقه نمونه¬ گردشگری شناخته شده، به طور کامل در محدوده مناطق حساس زیست¬محیطی قرار گرفته است. در این مطالعه به منظور مکانیابی سایت مناسب جهت اکوتوریسم مناطق ساحلی در این جزیره، با استفاده از تکنیک دلفی معیارها و زیرمعیارهای موثر در این نوع از اکوتوریسم مشخص گردید. نتایج نشان داد که 11 معیار و 31 زیر معیار در این زمینه موثر می¬باشند. درمجموع 06/58 درصد از زیرمعیارهای مطرحی مربوط به عوامل زیست¬محیطی و پس ازآن عوامل اقتصادی با 96/20 درصد، عوامل اجتماعی فرهنگی با 29/11 درصد و عوامل مدیریتی با 67/9 درصد از کل عوامل را به خود اختصاص داده¬اند، که این مسئله نشان دهنده میزان اهمیت بالای این نوع از اکوتوریسم به مسائل زیست¬محیطی می¬باشد. در مرحله بعد با کمک فرایند سلسله مراتبی به اولویت¬بندی هر یک پرداخته شد که در این مرحله نیز مشخص گردید که بیشترین وزن مربوط به زیرمعیارهای مرتبط با ساحل می¬باشد. سپس برای هر یک از معیارها در محیط نرم¬افزار gis به طور جداگانه نقشه تولید گردید و درنهایت با تلفیق نقشه¬های وزن¬دار، مکان های مناسب جهت توسعه اکوتوریسم ساحلی مشخص گردیدند. نتایج به دست آمده از نقشه نهایی نشان داد که در این جزیره قسمت¬های جنوب غربی، غرب و شمال جزیره بهترین مکان برای توسعه اکوتوریسم ساحلی بوده و این قابلیت به سمت مرکز جزیره کاهش می¬یابد و پیشنهاد می گردد به علت حساسیت زیست¬محیطی منطقه، توسعه اکوتوریسم ساحلی تنها در نقاط معرفی شده صورت پذیرد.
پریسا کلانکی احمد نوحه گر
اکوتوریسم نوعی گردشگری است که ضرورت سازگاری با محیط زیست وهمسویی با اصول پایداری در آن مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین ضروری است که کلیه برنامه¬ریزی¬ها و سیاست¬گذاری¬ها در جهت پایداری توسعه اکورتوریسم انجام گیرد. یکی از معیار¬های مهم توسعه پایدار، میزان استفاده از انرژی¬های تجدید پذیر می¬باشد. این پژوهش در صدد شناسایی و اولویت بندی عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر توسعه و یا عدم توسعه سیستم¬های فتوولتائیک با تکیه بر انرژی تجدید پذیر خورشیدی در تولید برق در منطقه ییلاقی و گردشگری طرقبه است. این تحقیق با هدف تعیین راهبرد و ارائه راهکارهای موثر به ارزیابی استفاده از فناوری¬ فتوولتائیک در مکان¬های اکوتوریستی پرداخته است. بدین منظور، نظر سنجی از متولیان مکان¬های گردشگری و کارشناسان انجام شد و با استفاده روش¬های آماری و مدل ترکیبی swot-ahp به تجزیه و تحلیل نظرات پرداخته شد. یافته¬های تحقیق گویای آن است که جهت رفع موانع موجود در توسعه فناوری فتوولتائیک، بهره گرفتن از راهبرد تدافعی در اولویت برنامه¬های توسعه اکوتویسم می¬تواند در پایداری منطقه مورد مطالعه موثر واقع شود.
مژگان قطب الدینیان احمد نوحه گر
خشکسالی به عنوان یکی از بلایای طبیعی و پدیده ای اجتناب ناپذیر از دیر باز در پهنه وسیع کشور های مختلف بخصوص در کشور های مناطق گرم و خشک به کرات وقوع یافته و می یابد. استان هرمزگان که منطبق بر بخش جنوبی ایران می باشد از جمله مناطقی در کشور است که پدیده خشکسالی به دفعات در آن اتفاق می افتد. در منطقه مورد مطالعه نیز پدیده خشکسالی همگام با روند خشکسالی های استان بوده و بخاطر موقعیت خاصی که در زمینه های مختلف اعم از کشاورزی و دام دارا می باشد، خشکسالی مشکلات و معضلات بزرگی ایجاد نموده است در این پژوهش پیامدهای اجتماعی بحران خشکسالی حوزه آبخیز راونگ میناب مورد مطالعه قرار گرفت. جهت انجام مطالعه از روش کتابخانه ای- اسنادی و مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. پس از جمع آوری داده های مورد نیاز، به روش آمار توصیفی واستنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتیجه حاصل شده از این تحقیق بیان می نماید که خشکسالی بر روند مهاجرت در منطقه راونگ تاثیر گذار بوده است و جهت مقابله با پدیده خشکسالی در منطقه راهکارهای مختلفی پیشنهاد شده است. کلمات کلیدی:پیامد های اجتماعی – خشکسالی – حوزه آبخیز راونگ میناب - مهاجرت
عاطفه جعفرپور احمد نوحه گر
رودخانه به عنوان سیستمی پویا، مکان و خصوصیات خود را همواره بر حسب زمان، عوامل طبیعی و گاه در اثر دخالت بشر تغییر می دهد. سامان دهی رودخانه شامل مجموعه اقداماتی است که برای مهار و تثبیت یک رودخانه در یک مسیر مورد نظر انجام می شود و هدایت جریان در مسیر مشخص و مطلوب را تأمین می نماید. در مطالعه حاضر، به ساماندهی قوس سوم رودخانه میناب با استفاده از مدل عددی cche2d پرداخته شده است. در این مطالعه ابتدا به شبیه سازی الگوی جریان و رسوب در رودخانه معمولی پرداخته شد و پس از واسنجی مدل برای دبی جریان معادل 150 مترمکعب بر ثانیه، برای بررسی خطای مدل از دو پارامتر آماری rmse و mae استفاده شد که به ترتیب 075/. و 57/6? برای سرعت جریان و 136/. و 31/7? برای عمق آب به دست آمد. پس از اطمینان از توانایی مدل در شبیه سازی، سازه آبشکن در قوس سوم رودخانه وارد شد، نتایج به دست آمده از مدلسازی عددی نشان داد ایجاد آبشکن باعث انحراف جریان به میانه رودخانه می شود، کاهش سرعت و عمق آب در کناره رودخانه باعث کاهش20 سانتی متر فرسایش و ایجاد 5 سانتی متر رسوب گذاری در محدوده مورد مطالعه شد.
ابوذر نیکنام احمد نوحه گر
مهم ترین پدیده در فرایند های پوستی زمین جریان آب ها است و رودخانه ها نه تنها در سیمای کلی زمین نقش دارند، بلکه شکل زیستن انسان در کره ی زمین را نیز تعیین می نمایند. در این تحقیق مزیت و اهمیت یک مدل عددی به منظور پیش بینی و پایش فرایندهای حاکم بر تغییرات رودخانه ها مورد بحث قرارگرفته است. به همین منظور و با توجه به اهمیت سرعت جریان آب و تنش¬های برشی ناشی از آن بر فرسایش رودخانه ای، از یک مدل عددی دوبعدی به نام cche2dبرای شبیه سازی تغییرات رودخانه در بازه ای از رودخانه کر (حدفاصل بین پل عباس آباد و سد درودزن شهرستان کامفیروز، استان فارس) بهره گرفته شده است. در این بررسی با بهره گیری از نقشه های بزرگ¬مقیاس ازپستی و بلندی محدوده مورد مطالعه، ابتدا هندسه مدل و شبکه محاسباتی با ابعاد مختلف، تهیه و سپس براساس مشخصات اندازه گیری شده جریان رودخانه، مدل هیدرودینامیک دوبعدی متوسط عمق، اجرا و نتایجی همچون توزیع عمق و سرعت جریان در خم رودخانه استخراج گردید. از دو معیار آماری r.m.s.e و m.a.p.e داده¬های حاصل از شبیه¬سازی مدل در مقابل داده¬های مشاهده¬ای، مقایسه شد که خطای مدل برای پارامترهای سرعت، عمق و شیب انرژی با شاخص r.m.s.e به ترتیب 027/0، 13/0، 0004/0 و با شاخص m.a.p.e به ترتیب51/0، 65/0 و 33/3 درصد برآورد گردیدند. نتایج نشان دادند که داده های شبیه سازی شده در مقایسه با داده های حاصل از اندازه گیری صحرایی شباهت زیادی دارند. هم¬چنین نتایج نشان دادند که این مدل تغییرات رودخانه، توسعه و انبساط و گسترش جانبی رودخانه را با دقت بالایی پیش بینی می¬کند. در آخر به این نکته پی می¬بریم که بهره گیری از مدل های دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) برای مدل سازی تغییرات رودخانه، ما را یک گام به پیش بینی های کلی تر برای فرایندهای حاکم در رودخانه های پیچان رودی نزدیک تر می کند. همچنین، مدلcche2d از قابلیت خوبی جهت پیش¬بینی تغییرات رودخانه های پیچان برخوردار است.
محمد عزیزی احمد نوحه گر
درک سازوکار فرآیند شهری در برنامه ریزی و مدیریت شهری به منظور رسیدن به شکل شهری پایدار بسیار مهم است. یکی از ابزارهای جدید علمی جهت پیش بینی و شبیه سازی برخی پدیده های محیطی و به طور اخص شبیه سازی شهری، سلول های¬خودکار می¬باشد. مدل سلول های¬خودکار(cellular automata) که به اختصار ca نامیده می شود، یک تکنیک مدل سازی است که در فضای رستری تعریف می شود. این مدل به دلیل قرابت طبیعی با داده¬های رستری، در سیستم¬های اطلاعات مکانی موردتوجه قرارگرفته است. این قرابت طبیعی باعث ایجاد یک ماهیت مشترک میان فضای سنجش ازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی و سلول های¬خودکار می شود. این پژوهش درصدد است تا یک مدل جدید منطبق بر این ماهیت مشترک موجود، جهت شبیه سازی و پیش بینی توسعه در مناطق شهری ایجاد نماید. در این میان از دو مدل anfis و svm جهت استخراج خودکار احتمال توسعه در این فرآیند استفاده می شود. پس از دخیل نمودن anfis و svm در این فرآیند مدل¬های ایجادشده، تحت عناوین ca-anfis و ca-svm شناخته می شوند. این مدل ها به منظور رسیدن به بالاترین توانایی خود در ارائه دقت در فرآیند شبیه سازی بهینه شدند. پس از بررسی دقت این دو مدل، مدل ca-anfis توانست با دقت 1/89¬% در مقابل دقت 8/82¬% مدل ca-svm، دقت بهتری را ارائه دهد. درنهایت، مدل ca-anfis جهت پیش بینی توسعه منطقه شش شهر شیراز در سال 1403 مورداستفاده قرار گرفت.
مریم احمدی احمد نوحه گر
خشکسالی یکی از مخاطرات طبیعی است که در نتیجه کمبود بارش در یک دوره ی زمانی طولانی مدت پدید می آید. این پدیده در تمام مناطق آب و هوایی اتفاق می افتد و اثرات آن در سال های اخیر که رشد جمعیت و میزان مصرف آب بخصوص آب های زیرزمینی افزایش یافته مشهودتر بوده است. به منظور مدیریت خشکسالی توصیف خصوصیت خشکسالی امری ضروری است؛ در این میان شاخص های خشکسالی مقادیر کمی هستند که با خلاصه کردن اطلاعات خشکسالی به صورت دوره ای، اطلاعات مفیدی از شرایط رطوبتی یک منطقه را به ما می دهند، استفاده از این اطلاعات به مراتب مفیدتر از داده های خام می باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی شاخص های خشکسالی آب زیرزمینی با استفاده از شاخص های خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در آبخوان محدوده ی مطالعاتی مرودشت خرامه و در نتیجه معرفی مناسب ترین شاخص هیدروژئولوژیکی به منظور تسهیل مدیریت منابع آبهای زیرزمینی در دشت های محدوده مورد مطالعه به عنوان یکی از مناطق مهم و تاثیر گذار از نظر تولید محصولات کشاورزی کشور می باشد که بیشترین نیاز آبی این بخش از منابع آب زیرزمینی تامین می شود. بدین منظور هر کدام از شاخص استاندارد بارش spi، به عنوان شاخص خشکسالی هواشناسی، شاخص جریان آبراهه ای sdi، به عنوان شاخص خشکسالی هیدرولوژیکی و شاخص های منبع آب زیرزمینیgri ، سطح آب استاندارد شدهswi و حالت پیزومتریک psi به عنوان شاخص های خشکسالی آب زیرزمینی در مقیاس های زمانی 3، 6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه محاسبه شدند. به منظور بررسی بهتر روند سطح آب زیرزمینی در منطقه هیدروگراف آبخوان رسم گردید همچنین به منظور بررسی توزیع مکانی خشکسالی، پهنه بندی خشکسالی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(gis) با استفاده از روش فاصله وزنی معکوس(idw) صورت گرفت.
پرویز نجاتی احمد نوحه گر
بهره برداری مناسب از منابع و امکانات، نیازمند مدیریتی توانمند و علمی است تا بر اساس اطلاعات دقیق، به روز و قابل اعتماد، تصمیمات مناسب اتخاذ شود. تولید اطلاعات به ابزار، فناوری، دانش، سیستم و نیروی انسانی متخصص و کارآمد نیاز دارد که بر اساس آنهااز داده های موجود اطلاعات مورد نظر تولید شود و سپس این اطلاعات به عنوان یک مولفه مهم در امر تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرند. سامانه های اطلاعات مکانی یا سیستم های اطلاعات جغرافیایی، یکی ازکارآمدترین و رو به رشدترین سیستم های اطلاعاتی برای تحقق این امر می باشند. gis سیستمی برای ثبت، ذخیره سازی، کنترل، تلفیق، به کارگیری، تحلیل و نمایش داده هایی است که به لحاظ مکانی زمین مرجع هستند. واژه جغرافیا نباید این ذهنیت را ایجاد کند که سیستم اطلاعاتی مورد بحث به داده های توپوگرافی، نقشه و نقشه برداری محدودمی شود. علاوه بر تهیه نقشه های پایه، این سیستم اطلاعاتی امروزه دربخش های مختلف برای برنامه ریزی شهری، مدیریت ترافیک، مدیریت کاربری اراضی و مطالعات زیست محیطی نیز به کار می رود. همچنینgis برای خدمات بانکی، خدمات پستی، مطالعات جمعیت شناختی، و مدیریت تاسیسات شهری ازجمله در آب و برق مورد استفاده قرار می گیرد (مهراندیش، 1376). اگر در نظر بگیریم که از یکسوgis امکانات سیستمی، بانک اطلاعاتی و رایانه ای را با فناوری های کسب اطلاعات ماهواره ای و سنجش از راه دور و شبکه های اطلاع رسانی جهانی تلفیق کرده است، و از سوی دیگر همه فعالیت های بشری و پدیده های طبیعی دارای ابعاد زمانی و مکانی هستند که می توانید روی لایه های مختلف یک نقشه دیجیتال همپوشانی داده شوند، آنگاه قابلیت و مزایای این سیستم در دسترسی سریع به اطلاعات، جمع بندی انواع مختلف سریع به اطلاعات، جمع بندی انواع مختلف داده ها، تحلیل اطلاعات به طور یکجا و با هم، بهنگام سازی، دقت و سرعت عمل یا بالای آن مشخص می شود. پروژه حاضر درصدد است که ابتدا با استفاده از از نرم افزار watergems تحلیل های هیدرولیکی خطوط انتقال منطقه طرح که را انجام دهد سپس با استفاده از این تحلیل ها و ارتباط آنها با محیط arc gis و نیز آمار و اطلاعات توصیفی و مکانی تأسیسات خطوط انتقال، ورود و ذخیره سازی و مدیریت داده ها به ایجاد یک پایگاه داده ای جامع مربوط به تأسیسات انتقال در محیط gis پرداخته و سپس این داده در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی باهم تلفیق گردند و در اختیار کاربران قرار گیرد
روشنک افراخته احمد نوحه گر
توزیع فضایی مراکز جمعیتی اغلب در یک چارچوب منظم و هماهنگ بخشی-منطقه ای اتفاق می افتد اما در کشورهای در حال توسعه ای چون ایران، توزیع فضایی جمعیت و کانون های جمعیتی از چنین نظمی تبعیت نمی کند. هدف مطالعه حاضر بررسی توزیع فضایی کاربری های موجود در منطقه، با تأکید بر ساختار سکونتگاه های انسانی در شرایط متفاوت ارتفاعی، اقلیمی و محیطی است. در این مطالعه نقشه ی کاربری زمین در مقیاس 1:25000 و نقشه ی پراکندگی سکونتگاه های انسانی (شهری- روستایی) تهیه شده است، سپس وضعیت سیمای سرزمینی کاربری های استان بر اساس رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین بررسی شده است. همچنین، ساختار و پیکره بندی سکونتگاه های انسانی در شرایط مختلف ارتفاعی و اقلیمی مطالعه شده است. با استفاده از مدل برآورد تجربی (رگرسیون خطی) عوامل موثر در شکل گیری سنجه های سکونتگاه ها مشخص شده است. برای دستیابی به اهداف تحقیق از داده های آماری و مطالعات میدانی بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داده که فشار جمعیت در طول زمان از بخش کوهستانی منطقه به سوی مناطق جلگه ای تشدید شده و منجر به تغییر ساختار کاربری/ پوشش سرزمین شده است. این وضعیت نابسامانی هایی در سیمای سرزمین ایجاد کرده است.
مطهره علیزاده احمد نوحه گر
خشکسالی های پی در پی، رشد سریع جمعیت و کمبود منابع آب در استان هرمزگان، شناسایی یک منبع جایگزین آب را ضروری ساخته است. مه و رطوبت هوا به عنوان منابع بالقوه آب هستند که می توانند با استفاده از فن آوری جمع آوری آب از مه و رطوبت هوا، مورد بهره برداری قرار بگیرند. همچنین استان هرمزگان به علت ساحلی و کوهستانی بودن قابلیت آن را دارد تا از این طریق بخشی از آب مورد نیاز خود را مستقیماً تولید نماید. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق شناسایی مناطق دارای پتانسیل استحصال آب از مه و رطوبت هوا در استان هرمزگان می باشد.
میرداد میردادی احمد نوحه گر
کاهش هدف دار و سیستماتیک تصادف ها به مدیریت جامع ایمنی راه نیازمند است. معرفی نقاط حادثه خیز، گام اول در فرآیند مدیریت ایمنی راه محسوب می شود. هدف از این پژوهش، ارائه روش جدیدی برای در نظر گرفتن تصادف ها با توجه به شرایط محیطی و هندسی راه و آماده سازی این عوامل در سامانه اطلاعات جغرافیایی است، که تصادف ها را با توجه به اندرکنش مولفه های منجر به آن در نظر می گیرد. این رویکرد برای وارد کردن مشخصات فیزیکی، راه را به واحدها یا قطعات با مشخصات فیزیکی مختص به خود قطعه بندی کرده و در نتیجه تصمیم گیری در مورد وضعیت ایمنی راه به جای یک نقطه، برای طولی از راه با خصوصیات مشخص انجام می دهد. این رویکرد با استفاده از مدل تاپسیس – تحلیل سلسله مراتبی(ahp-topsis) انجام شده است که بر خلاف روش های رگرسیونی نیازمند به دست آوردن تابع توزیع و در نظر گرفتن فرضیه هایی در مورد آن نیست. این روش امتیازهایی را به دست می دهد که اجازه می دهد قطعات راه به طور مناسبی از نظر حادثه خیز بودن، رتبه بندی و اولویت بندی شوند. در پژوهش حاضر یک مطالعه موردی بر روی مسیری به طول 56 کیلومتر انجام شد که حاصل آن شناسایی 13 قطعه راه با امتیازات خطر نسبی متفاوت بود، به این ترتیب قطعات حادثه خیز با روش پیشنهادی شناسایی و اولویت بندی شدند، که از نظر تعریف شاخص های ورودی و خروجی بر مبنای روش تاپسیس- تحلیل سلسله مراتبی و با آماده سازی داده های محیطی و طرح هندسی راه در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(gis) برای اولویت بندی قطعات راه، تجربه جدیدی به شمارمی آید. نتایج نشان دادند که فاصله از تقاطع ها با وزن 279/0 مهمترین شاخص ازبین عوامل محیطی و هندسی برحادثه خیزی محور بوده و قوس شماره 5 با شعاع قوس 1400 مترمناسب ترین پیچ محور می باشد. همچنین نتایج نشان داد مقاطع a4، a9، a6، a7 و a1 به ترتیب حادثه-خیزترین مقاطع محور قشم – لافت شناخته شدند. میزان نزدیکی این گزینه ها از راه حل ایده آل به ترتیب 932/0، 687/0، 677/0، 655/0، 465/0 بودند.
عنایت غلامی حسن صدوق
چکیده ندارد.