نام پژوهشگر: جهانیار بامدادصوفی
مهشید رفیعی جهانیار بامدادصوفی
تحقیق حاضر به ارزیابی سطح تکنولوژی مونتاژ سواری سمند(تزئینات داخلی) و تعیین شکاف تکنولوژیکی در شرکت ایران خودرو می پردازد. این تحقیق بر اساس این سوالات شکل گرفت که سطح تکنولوژی مونتاژ سواری (تزئینات داخلی سمند) نسب به حالت ایده آل چگونه است و (بررسی میزان شکاف موجود)؟چه عواملی بر به وجود آمدن شکاف تاثیر داشته اند؟چگونه می توان شکاف را کاهش داد و در نهایت از بین برد؟ به منظور پاسخگویی به سوال اصلی 1 از مدل مدیریت نیازهای تکنولوژی tnm بهره بردیم که در این حالت با طراحی پرسشنامه (رجوع شود یه ضمیمه الف) وضعیت موجود و وضعیت مطلوب جامعه مورد مطالعه مشخص شد و با بررسی نتایج بدست آمده میزان شکاف دو مرحله ای در زیر تکنولوژی conveyor ems از گروه تکنولوژی حمل کننده ها و زیر تکنولوژیwheal alignment لیزری و مکانیکی از گروه تکنولوژی ابزارهای تست و میزان شکاف یک مرحله ای در زیرتکنولوژی های تزریق گاز کولر، تزریق روغن، تزریق روغن هیدرولیک فرمان و روغن گیربکس، تزریق سوخت و تزریق ضد یخ از گروه تکنولوژی فیلینگ و زیرتکنولوژی ابزار پنوماتیک و سره ها از گروه تکنولوژی ابزار و زیر تکنولوژی های conveyor prb، friction conveyor، conveyor slat ، conveyor chain، conveyor power & free ،afm، liftsection، dropsection، shuttleاز گروه تکنولوژی حمل کننده ها و fuel tank leak test auto، roll and break test دو محوره، shower test از گروه تکنولوژی ابزارهای تست شناسایی شد. و برای پاسخ به سوال دوم مصاحبه ای ساختار یافته (رجوع شود به ضمیمه ب) را با افراد جامعه اطلاع دهنده انجام دادیم و به گردآوری نظرات آنها پرداختیم. و برای پاسخ به سوال سوم با بررسی انجام شده و نظرات پژوهشی به ارائه راهکارهایی برای رفع شکاف های شناسایی شده پرداختیم. سپس مصاحبه ای ساختار یافته (رجوع شود به ضمیمه ب) را با افراد جامعه اطلاع دهنده)(رجوع شود به ضمیمه ج) ترتیب دادیم و به گردآوری نظرات خبرگان در رابطه با علل ایجاد شکاف پرداختیم. در نهایت پیشنهاداتی در راستای بهبود وضعیت ایران خودرو در خطوط مونتاژ سمند و کاهش نقاط ضعف شرکت مذکور و پیشنهاداتی به منظور انجام تحقیقات آتی ارائه گردیده است.
شبنم دادبین پیام حنفی زاده
امروزه نقش فناوری اطلاعات در زندگی بشر بر کسی پوشیده نیست. سازمان ها به عنوان جلوه ای از حیات و پویایی اندیشه بشری با بهره گیری از ابزار فناوری اطلاعات می کوشند عملکرد خود را بیش از پیش گسترده کرده و خود را در صحنه رقابت حفظ نمایند. سلیقه متغیر مشتری، بازارهایی را خلق نموده که پاسخگویی به نیازهای مصرف کننده، اصلی پذیرفته شده در آن به حساب می آید. شرط موفقیت در این محیط برخورداری از اطلاعات کامل، دقیق و به هنگام است که این گونه اطلاعات مبنای تصمیم گیری و پاسخ به بازار به شمار می آید. برخورداری از ابزار و شیوه های نوین فناوری اطلاعات، شرط کسب و پردازش اطلاعات مطلوب، محسوب می شود. سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و مدیریت ارتباط با مشتری، نمود جدیدی از این ابزارها است که متاسفانه در سال های اخیر شاهد شکست این سیستم ها در کشورمان بوده ایم. همین امر محقق را برآن داشت تا با پژوهش در مورد سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و مدیریت ارتباط با مشتری، دلایل عدم انطباق سازمان های ایرانی با این سیستم ها را بررسی نماید. جهت تحقق هدف فوق، در ابتدا شرکت های ایرانی که سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و مدیریت ارتباط با مشتری را در سازمان خود پیاده سازی نموده اند، شناسایی گردیدند و پس از آن به بررسی دلایل عدم انطباق این سازمان ها با سیستم های مذکور پرداخته شد، که به این منظور از ابزار پرسشنامه استفاده گردید و پس از آن با توجه به غیر نرمال بودن متغیر های پژوهش روش های آمار ناپارامتریک جهت تجزیه و تحلیل پرسشنامه به کار گرفته شد. آن چه که از نتایج پژوهش حاصل شد عدم انطباق سازمان ها با سیستم برنامه ریزی منابع سازمان در یکپارچه سازی اطلاعات، هزینه های غیر قابل پیش بینی، اجبار در تغییرات سازمانی، مقاومت در برابر تغییر توسط کارکنان، اختلال در عملیات سازمان، متناسب نبودن با انتظارات کاربران، عدم تناسب تکنولوژی با ساختارهای موجود در سازمان، عدم شناخت و تعریف درست نیازمندیها، کمبود اطلاعات صحیح در مورد سیستم و وابستگی سازمان به نرم افزار می باشد. در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری نیز دلایل عدم انطباق با سیستم، یکپارچه سازی اطلاعات، اجبار در تغییرات سازمانی، مقاومت در برابر تغییر توسط کارکنان، متناسب نبودن با انتظارات کاربران، عدم تناسب تکنولوژی با ساختارهای موجود در سازمان، بروز مشکل با تیم اجرای پروژه، عدم شناخت و تعریف درست نیازمندیها و کمبود اطلاعات صحیح در مورد سیستم، تعیین گردید. در نهایت و با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی در جهت رفع موانع و مشکلات پیاده سازی و اجرای این سیستم ها در کشور ارائه گردید، امید است که نتایج این پژوهش گامی هر چند کوچک در جهت بهبود و توسعه توان شرکت های ایرانی در انطباق با این سیستم ها و در نهایت رشد و اعتلای کشور عزیزمان برداشته باشد.
علیرضا احمدی زاده جهانیار بامدادصوفی
تعداد مدیران مورد مطالعه 11 مدیر از شرکت های کوچک و 11 مدیر از شرکت های متوسط هستند. این تحقیق از نقطه نظر هدف بنیادی و کاربردی، از نقطه نظر روش جمع آوری اطلاعات پیمایشی و از نقطه نظر روش تحلیل اطلاعات توصیفی است. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از پرسشنامه استاندارد mbti ، سه برداشت برای شناسایی شیوه تصمیم گیری استراتژیک مدیر که با توجه به رهنمودهای پروفسور هنری مینتزبرگ تدوین شده است و یک پرسشنامه جهت استخراج اطلاعات عمومی شرکت ها. نتیجه این تحقیق حاکی از تفاوت شیوه تصمیم گیری استراتژیک مدیران صنایع کوچک و متوسط در شرایط گوناگون دارد. همچنین سنخ شناسی شخصیت مدیران نیز در صنایع کوچک و متوسط متفاوت است و در این رابطه تحلیل های کیفی در فصل چهارم انجام شده است.
علی محمد سلطانی گردفرامرزی سیدحبیب الله طباطباییان
دولتها برای پاسخ گویی به مخاطبان و بهبود دادن اثرات سیاست گذاری ها، نیازمند ارزیابی هستند. سیاست گذاری فناوری نانو در ایران، همگام با دهها کشور جهان به صورت بلندمدت انجام شده و نیازمند ارزیابی است. ارزیابی سیاست گذاری فناوری نانو در دیگر کشورها و در محافل دانشگاهی و مطالعاتی، تاکنون صرفاً با اندازه گیری نتایج تحقیقات از یک طرف و تحلیل های مروری از طرف دیگر انجام شده و مدلی برای این ارزیابی تدوین نشده است. در این تحقیق، با روشهای کیفی، مدل ارزیابی سیاست گذاری فناوری نانو در ایران شامل زمان بندی ارزیابی، معیارها و شاخص های ارزیابی در سطوح مختلف، تدوین و سپس در یک فرایند پیمایش، نظرات خبرگان دینفع در مورد این مدل جمع آوری و تحلیل شده است و همچنین با توجه به تشابهات بسیار زیاد سیاست های فناوری نانو در کشورهای مختلف، کاربردپذیری مدل در سایر کشورها از طریق یک پیمایش بین المللی بررسی شده است. بر این اساس، سیاست فناوری نانو در ایران هر سه سال یک بار بازنگری می شود. 47 شاخص در قالب سه مدل تناسب، کارایی و اثربخشی پیشنهاد شده است. بخشی از شاخص ها سالانه و یا شش ماه یکیار به عنوان ارزیابی همزمان، پایش می شوند. مدل ارزیابی تناسب، در مرحله تدوین سیاست و برنامه ، مدل ارزیابی کارایی در مرحله اجرا و مدل ارزیابی اثربخشی در مرحله بازنگری، اندازه گیری و تحلیل می شود.
مونا خیرآوران جهانیار بامدادصوفی
با افزایش رقابت و گسترش روش های توسعه منابع انسانی، سازمان ها تلاش می کنند تا کارکنان مستعد خود را حفظ کرده و آنان را توانمند نمایند تا آن ها بتوانند عملکرد بالایی از خود بروز دهند. اما سازمان ها همواره از این مساله بیم دارند که سرمایه های انسانی خود را از دست بدهند. احتمالاً یکی از بارزترین پیامدهای منفی ترک شغل صرف هزینه های اضافی استخدام و آموزش کارکنان جدید به دلیل از دست دادن کارکنان پیشین می باشد. از آنجا که ترک شغل می تواند خسارات جبران ناپذیری بر سازمان و عملکرد آن داشته باشد، لذا بررسی این پدیده و کنکاش درباره زمینه های به وجود آورنده آن می تواند باعث شناسایی روش های کاهش دهنده این پدیده و کاستن از ضرر و زیان های ناشی از آن شود؛ به علاوه افزایش سلامت روانشناختی کارکنان و عملکرد و کارایی سازمان را در پی داشته باشد. در نتیجه با انجام این تحقیق و تعیین رابطه تمایل به ترک کار با برخی متغیرها می توان پیشنهادات و توصیه هایی ارائه داد که از طریق پیش بینی تمایل افراد به ترک کار، به کاهش پدیده ترک کار منتهی شود. یک دلیل که نرخ بالای ترک کار ارادی، یک هشدار برای بسیاری از مدیران است، ترس از این مسئله می باشد که کارکنان با مهارت و توانائی های بالا آن هایی هستند که قادرند سازمان را ترک کنند و در مقابل آن هایی که در سازمان باقی می مانند کسانی هستند که نمی توانند شغل دیگری را پیدا کنند. مسأله ترک خدمت کارکنان و نیروهای متخصص (کارمندان دانشی) برای مدیران سازمانها که در پی حفظ، نگهداری، و بهبود بهرهوری نیروی انسانی خود میباشند، بهصورت یک مشکل مطرح بوده و توجه خاصی را نیز میطلبد. هدف از انجام این پژوهش بررسی پیشایندهای قصد ترک شغل در کارکنان دانشی می باشد. متغیر های پیشایند مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از رضایت شغلی، تعهد، استرس، و مواردی دیگر، که گرچه نمی توان ادعای جامعیت برای آن ها کرد لیکن دست یابی به برخی دلایل و عواملی که منجر به قصد ترک شغل افراد می شود خود می تواند راهنما و راهگشای خوبی برای مدیران و مسئولان سازمان ها بوده و آنان را در جهت حل مشکلات و اثر بخشی هر چه بیشتر کارکنان یاری خواهد داد. مدل تحقیقی که در این مطالعه مورد آزمایش قرار گرفته، مدل ارائه شده در تحقیق کالیسیر و دیگران (2011) می باشد. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و کشف اثر عوامل فوق الذکر بر تمایل به ترک خدمت در میان کارمندان دانشی سازمان (در بخش فناوری اطلاعات) می باشد. بر اساس مدل ارائه شده، این تحقیق دارای 7 فرضیه اصلی و 12 فرضیه فرعی می باشد. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی (و کاربردی) است. افراد با مشاغل مرتبط با حرفه it که در پست های غیرخدماتی در 5 سازمان فعال در حوزه it جامعه هدف این تحقیق را تشکیل می دهند. جهت گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز برای بررسی فرضیات تحقیق از پرسشنامه استفاده می شود. علاوه بر استفاده از پرسشنامه، از کتب، مقالات، پایان نامه ها، اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی نیز به عنوان منابع ثانویه برای گردآوری اطلاعات و داده ها استفاده شده است. پس از انجام تحقیق تمام فرضیات تایید و نتایج زیر حاصل شد: رضایت شغلی بر تمایل دانشوران فناوری اطلاعات برای ترک خدمت تاثیر منفی می گذارد. رضایت شغلی بر تعهد سازمانی دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر مثبت می گذارد. تعهد سازمانی بر تمایل دانشوران فناوری اطلاعات برای ترک خدمت تاثیر منفی می گذارد. استرس شغلی بر رضایت شغلی دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر منفی می گذارد. عوامل استرس زا بر استرس شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر مثبت می گذارد. ابهام نقش بر استرس شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر مثبت می گذارد. تعارض نقش بر استرس شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر مثبت می گذارد. کار بیش از حد بر استرس شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر مثبت می گذارد. تعارض کاروخانواده بر استرس شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات تاثیر مثبت می گذارد. عوامل استرس زا رضایت شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات را بطور منفی تحت تاثیر قرارمی دهد. ابهام نقش رضایت شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات را بطور منفی تحت تاثیر قرار می دهد. تعارض نقش رضایت شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات را بطور منفی تحت تاثیر قرار می دهد. بار کاری زیاد رضایت شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات را بطور منفی تحت تاثیر قرار میدهد. تعارض میان کاروخانواده رضایت شغلی میان دانشوران فناوری اطلاعات رابطورمنفی تحت تاثیر قرارمیدهد. عوامل استرس زا تعهد سازمانی را میان دانشوران فناوری اطلاعات بطورمنفی تحت تاثیرقرار می دهد. ابهام نقش تعهد سازمانی را میان دانشوران فناوری اطلاعات را بطور منفی تحت تاثیر قرار می دهد. تعارض نقش تعهد سازمانی را میان دانشوران فناوری اطلاعات بطور منفی تحت تاثیر قرار می دهد. بارکاری زیادتعهد سازمانی را میان دانشوران فناوری اطلاعات بطور منفی تحت تاثیر قرار می دهد. تعارض میان کاروخانواده تعهدسازمانی را میان دانشوران فناوری اطلاعات بطورمنفی تحت تاثیر قرارمی دهد.
مهدی موحدی جهانیار بامدادصوفی
پرداخت بر اساس عملکرد فردی یکی از راه های شناخته شده و موثر ایجاد انگیزه در منابع انسانی سازمان هاست. به دلیل آنکه این سیستم در غرب و با توجه به ویژگی های فرهنگ غربی ایجاد شده است، استفاده از آن در کشورمان به دلیل تفاوت های فرهنگی با کشورهای غربی مستلزم بومی سازی این نظام با فرهنگ شرقی- اسلامی ایران می باشد. این پایان نامه به بررسی نگرش کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران نسبت به نظام پرداخت بر اساس عملکرد فردی پرداخته و در این راستا بر متغیر های فرهنگی- اجتماعی موثر بر آن تاکید می نماید. بدین منظور 378 نفر از کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران به صورت تصادفی طبقه ای متناسب به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با انجام آزمون های آماری مختلف سه فرضیه اصلی مورد تائید قرار گرفتند. 1- عوامل اجتماعی می توانند نگرش کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران نسبت به نظام پرداخت براساس عملکرد فردی را پیش بینی کنند. 2- عوامل فرهنگی می توانند نگرش کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران نسبت به نظام پرداخت براساس عملکرد فردی را پیش بینی کنند. 3- نگرش کارکنان کارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران نسبت به پرداخت بر اساس عملکرد منفی است همچنین از میان ده فرضیه فرعی در نظر گرفته شده، دو فرضیه زیر رد شد ولی بقیه فرضیات فرعی تائید شدند. 1- بین نگرانی کارکنان نسبت به از بین رفتن وجهه اجتماعی و نگرش آنها نسبت به نظام پرداخت بر اساس عملکرد فردی رابطه منفی وجود دارد. 2- مرد سالاری/ زن سالاری می تواند نگرش کارکنان نسبت به نظام پرداخت براساس عملکرد را پیش بینی نماید. بر این اساس به نظر می رسد قبل از اجرای هر نظامی در دانشگاه های کشور، باید به متغیرهای فرهنگی- اجتماعی توجه کرده و اثر آنها را بر نظام مورد نظر بررسی نمود تا در صورت نیاز با انجام اقدامات لازم از اثرات منفی آنها جلوگیری کرده و احتمال موفقیت آن را بالا برد. این امر درباره نظام پرداخت بر اساس عملکرد فردی (به دلیل ویژگی های خاصی که این نظام دارد) نمود بیشتری پیدا می کند. واژگان کلیدی: نگرش کارکنان، نظام پرداخت بر اساس عملکرد، پرداخت براساس مساوات اجتماعی، پرداخت بر اساس عدالت اجتماعی، فرهنگ، دانشگاه های دولتی شهر تهران.
روح الله تولایی جهانیار بامدادصوفی
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت و شناسایی اجزاء و کاربردهای آن انجام شده است. روش شناسی انجام رساله حاضر نیز از نوع تحقیقات توسعه ای می باشد که با روش تلفیقی (کمّی و کیفی) انجام شده است. به همین منظور در مرحله اول با کمک منابع علمی دست اول ادبیات نظری تحقیق تدوین شده و پیشینه داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس نتایج این مرحله، چارچوب مفهومی اولیه تحقیق طراحی شده است. سپس با استفاده از ترکیب نگاشت شناختی و متدولوژی سیستم های نرم و ترسیم نقشه شناختی گروهی خبرگان صنعت نفت، چاچوب طراحی شده برای هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت بومی سازی شده است. در مرحله دوم تحقیق، اجزای مدل طراحی شده و روابط بین آنها با توزیع پرسشنامه میان خبرگان هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت و تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی و تحلیل معادلات ساختاری اعتباریابی شده و مدل نهایی برازش شده تحقیق ارائه شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد الگوی توسعه شبکه های دانش در درجه اول شامل ابعاد سه شاخگی زمینه ای، ساختاری و محتوایی می باشد. بعد زمینه ای متشکل از مولفه های محیط کلان، محیط بخشی صنعت نفت و محیط سازمانی هاب های پژوهش و فناوری می باشد. بعد ساختاری نیز متشکل از مولفه های قطب های علمی، توسعه دهندگان محصول در سطح تجاری، سامانه های اطلاعاتی و درخت دانشی می باشد. بعد محتوایی هم متشکل از مولفه های دانش سازمانی، بانک دانشی، دانش افراد و دانش طرح ها و پروژه های صنعت نفت می باشد. کارکردهای شبکه های دانش نیز در دو بخش شامل سیاستگذاری و راهبری حوزه های دانش محور و همچنین ساماندهی تعدد پروژه های مدیریت دانش انجام شده در صنعت نفت تبیین می شود.
احد حدادی ششده محمدعلی خاتمی فیروزآبادی
نحوه تأمین مالی و تهیّه بودجه اجرایی لازم برای انجام پروژه ها و بهره برداری از محصولات و خدمات حاصل از آن ها در حال حاظر به عنوان یکی از مهم ترین چالش های پیش روی کشورهای در حال توسعه مطرح می باشد. با توجّه به وضعیت خاص کشورهای در حال توسعه و بحران های مالی در این کشورها، امکان تأمین سرمایه مورد نیاز برای اجرای پروژه های بزرگ به راحتی فراهم نمی شود، لذا انتخاب روش تأمین مالی مناسب در مورد پروژه ها مسئله مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد. از آنجا که منابع مالی موتور محرّکه فعالیت های اقتصادی است و بدون داشتن منابع مالی و یا عدم پیش بینی و برنامه ریزی در جهت تأمین آن، اجرای طرح های سرمایه گذاری امکان پذیر نبوده و یا اینکه با مشکل مواجه می شود، لذا قبل از شروع هرگونه فعالیت، باید منابع مالی مورد نیاز برای اجرای فعالیت یا پروژه، برآورد و در مورد راهبردهای تأمین مالی آن، مطالعه و بررسی لازم انجام گیرد. در بسیاری از پروژه ها به دلیل مسائلی مانند حجم بالای سرمایه مورد نیاز، نوع پروژه و صنعت مرتبط با آن مسئله تأمین منابع مالی مورد توجّه مسئولین قرار می گیرد. در این تحقیق بر آن بودیم تا با ارائه یک مدل مناسب، به مسئله انتخاب راهبرد(های) مناسب تأمین منابع مالی در صنعت سیمان کشور بپردازیم. بدین جهت پس از مطالعه مفصّل ادبیات تحقیق، مدلی شامل 3 مولفه و 8 زیرمولفه طراحی شد و سپس رابطه علّی و معلولی میان آن ها با استفاده از تکنیک دیمتل مورد سنجش قرار گرفت. در ادامه به کمک روش فرآیند تحلیل شبکه ای، وزن هرکدام از عوامل مدل مشخص و وضعیت شرکت های مورد بررسی با توجّه به آن ها تعیین شد. در نهایت مناسب ترین راهبرد تأمین مالی با استفاده از تکنیک ویکور انتخاب گردید. یافته های ما نشان می دهد که تأمین مالی از داخل کشور و خصوصاً تأمین مالی از منابع داخلی شرکت مناسب ترین رویکرد برای شرکت های مورد مطالعه می باشد.
رضیه عبدالهی جهانیار بامدادصوفی
امروزه ارزیابی فناوری در حوزه مطالعات استراتژیک به شدت مورد توجه قرار گرفته است. این توجه از آنجا ناشی می شود که برنامه ریزی توسعه در کشورهای پیشرفته با آگاهی از روندهای توسعه تکنولوژیک و تعیین نیازهای فردا صورت می گیرد. برای کسب این آگاهی نیاز به کاربرد ابزارهای مناسب می باشد که از جمله آنها می توان به پیش بینی تکنولوژی، آینده نگاری تکنولوژی و ارزیابی تکنولوژی اشاره نمود. در این پایان نامه سعی شده است تا با کمک یکی از روش های تحلیلی ارزیابی فناوری، فناوری "بازیافت فلزات گرانبها از لجن آندی مس توسط نانوذرات مگنتیت" مورد مطالعه قرار گیرد. برای این منظور در ابتدا فناوری مذکور و فناوری های جایگزین و رقیب آن مورد مطالعه قرار گرفته و سپس به منظور معرفی گزینه تکنولوژیکی برتر به منظور "بازیافت فلزات گرانبها از لجن آندی مس"، پیامدهای فناوری های مختلف "بازیافت فلزات گرانبها از لجن آندی مس" شناسایی شده و با استفاده از روش وزن دهی تجمعی ساده ( saw ) مورد تحلیل قرار میگیرند و فناوری که کمترین اثرات و پیامدهای مخرب را به همراه داشته باشد به عنوان گزینه تکنولوژیکی برتر برای "بازیافت فلزات گرانبها از لجن مس "انتخاب می شود. نهایتا در انتهای تحقیق گزینه های سیاستی در رابطه با اکتساب گزینه برتر معرفی شده و مورد تحلیل قرار می گیرند.
رفیع رهاننده پور لنگرودی محمد علی خاتمی فیروزآبادی
با توسعه صنعت انرژی، مخصوصا بهره برداری و استفاده از انرژی جدید، تحقیقات بر روی بهینه سازی تخصیص منابع در صنعت انرژی از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است. صنعت نفت و گاز از بزرگترین و موثرترین صنایع در جهان می باشند و نقش مهمتری در بخش انرژی در آینده خواهند داشت. اقتصاد ایران به طور عمده وابسته به درآمد های نفتی و گازی می باشد، به طوریکه نود درصد درآمد های خارجی از صادرات آن حاصل می شود. اما امروزه تحریم هایی که از سوی کشورهای غربی بر ایران اعمال می شود، صنعت نفت و گاز ایران را نشانه قرار داده است و صادرات و واردات این صنعت را بسیار محدود کرده است. بر همین اساس در این تحقیق سعی شده است با رویکرد پویایی سیستمی میزان تولید و تخصیص فرآورده ها به بخش های مختلف برآورد گردد. فرآورده های نفتی به نفت خام، بنزین، نفت گاز، نفت سفید، نفت کوره، گاز مایع، سوخت هواپیما و روغن تفکیک گشته اند و گاز طبیعی به عنوان فرآورده گازی در نظر گرفته شده است که این فرآورده ها به سه بخش خانگی- تجاری، حمل و نقل و صنعت تخصیص می یابند. مدل مربوطه با در نظر گرفتن عوامل مربوط به عرضه و تقاضا، درآمد، سرمایه گذاری، سیاسی و تحریم ها و کمی اثرات محیطی ارائه گشته و نتایج آن در دو سناریو تحت تحریم صفر و تحریم مطلق ارائه گشته اند. در سناریوی اول که بدون تحریم می باشد روند تولید و تخصیص ها تقریبا مناسب می باشد و با افزایش سرمایه گذاری می توان به صادرات مطلق رسید ولی در سناریوی دوم که واردات و صادرات به صفر می رسد در نفت خام با مازاد ظرفیت تولید و برای چندین فرآورده با کمبود ظرفیت مواجه خواهیم شد.
مریم میرافشار جهانیار بامدادصوفی
یکی از مسائل مهم در هر کشوری بحث فناوری وتوسعه فناوری در آن کشور میباشد. به منظور دستیابی به فناوری روشهای مختلف موجود است که از جمله این روشها میتوان به روشهای همکاری درانتقال فناوری اشاره نمود. همانطور که میدانیم همکاریها همواره با موفقیت همراه نیست و در انجام همکاری مشکلات و ریسکهای زیادی وجود دارد. این ریسکها با توجه به ماهیت فناوری و همچنین شرایط متفاوت بوده و در انتقال فناوریهای پیشرفته به دلیل پیچیده بودن این فناوریها، میزان ریسک و مشکلات نیز بیشتر میباشد. لذا هدف از این پژوهش بررسی و شناسایی ریسکهای موجود در پروژههای انتقال فناوری به منظور مدیریت بهتر ریسکها میباشد. همانگونه که میدانیم، در توسعه فناورانه هر کشور برخی از حوزهها اثرات بیشتری دارند. یکی از این حوزههای کلیدی حوزه بیوتکنولوژی میباشد. با مطالعات صورت گرفته مشخص شد که با اینکه این حوزه حوزه مهمی است اما مطالعات مدیریتی کمی در آن صورت گرفته است. لذا حوزه بیوتکنولوژی حوزه مورد بررسی در این پژوهش قرار گرفت. با توجه به مطالب بیان شده، هدف این مطالعه، شناسایی ، ارزیابی و در نهایت اولویتبندی ریسکهایی است که پروژههای انتقال فناوری در ارتباط با قناوریهای پیشرفته بالاخص حوزه بیوتکنولوژی را با مشکل مواجه میسازد . جامعه آماری این مطالعه مدیران و کارشناسان اجرایی این پروژهها میباشد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای استاندارد است که با توجه به تایید روایی محتوا توسط استادان و خبرگان صنعت مربوطه و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ 0.94 مورد استفاده قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای کمی و کیفی استفاده گردید. در روشهای کمی از تحلیل دو محوری، تحلیل رادار و تحلیل تطبیقی استفاده شد و تحلیل کیفی از مصاحبه با مدیران و کارشناسان اجرایی پروژهها انجام پذیرفت. در نهایت ریسکها با روش آنالیز خطا اولویتبندی شد و مهمترین ریسکها به روش پارهتو استخراج گردید. نتایج نشاندهنده این موضوع است که ریسکهای بعد فردی، سپس ریسکهای بعد میانفردی ، ریسکهای سازمانی و در نهایت ریسکهای بعد محیطی به ترتیب مهمترین ریسکهای اثرگذار در حوزه بیوتکنولوژی میباشند.
محسن رحماندوست جهانیار بامدادصوفی
چکیده ندارد.
مصطفی ترابی محمدتقی تقوی فرد
چکیده ندارد.
سعیده کریمی مقصود امیری
چکیده ندارد.