نام پژوهشگر: طیبه ماهروزاده
افسانه حیدری دانایی طیبه ماهروزاده
پژوهش حاضر به بررسی جایگاه "نقد اندیشه" در تعالیم دینی " اسلام" می-پردازد. هدف از این پژوهش، شناخت و بررسی آیات و روایاتی است که به سه پرسش مهم، ضرورت نقد و ارزیابی اندیشه از دیدگاه اسلام، روش های پرورش قوه ی نقادی، و موانع نقادی اندیشه می پردازد. در این پژوهش با نگاهی به تاریخچه ی نقادی در زندگی انسان و تاریخچه ی نقادی در غرب و اسلام، به سه پرسش فوق پاسخ داده شده است. مطالعات بدست آمده حاکی از آن است که طبق تعالیم دین اسلام، پرورش قوه ی نقادی اهمیت ویژه ای دارد بطوری که در دستورات و در عمل بزرگان دینی و مراکز تعلیم و تربیت رواج داشته است و علمای دینی در حوزه ی تربیت عقلانی, ازضرورت آن سخن بسیار گفته اند و روش های پرورش "نقادی اندیشه" مباحثه، مناظره، پرسشگری وارائه ی الگو بوده و عوامل موثر بر رشد آن نظیر تفکر، علم، تزکیه نفس، مشورت و شرح صدرمی باشد که قدرت تجزیه وتحلیل مباحث علمی وبالتبع توانایی نقد اندیشه را بالا می برد که با عنایت به آنها می توان دستورالعمل هایی برای رشد انسان نقاد بدست آورد. در این پژوهش به موانع نقد اندیشه نظیر هوای نفس، تقلید کور کورانه، پیروی ازظن وگمان، ضعف علم، دلبستگی ها، ضعف توجه وبه موانع جسمی نیز اشاره شده است. همچنین بنا به ضرورت، به مباحث عقل و تربیت عقلانی از آنجا که منشاء توانایی نقد می باشد نیز اشاره شده است.
زهرا بیکدلی طیبه ماهروزاده
خانواده یکی ازمهمترین نهادهای اجتماعی است که می تواند با تربیت صحیح واصولی،تاثیری عمیق و گسترده بر فرزندان خود داشته باشد، با توجه به این مهم در این پژوهش به بررسی سبکهای تربیتی والدین و چگونگی انجام اعمال عبادی دانش آموزان دخترسوم راهنمایی می پردازیم. در این پژوهش از دوروش کمی و کیفی استفاده شده است ،در بخش کمی ابتدا با ارائه پرسشنامه استاندارد شده به نوجوانان سه سبک تربیتی مقتدر ،سهل گیر و مستبد که توسط والدین آنها اعمال شده تعیین شد و پس از آن در بخش کیفی با تعداد معینی از نوجوانان و مادران آنها ، از هر سه سبک تربیتی ،مصاحبه انجام گرفت ودر نهایت به تحلیل گفته های آنها در مصاحبه پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که تعداد نوجوانان دارای والد ین سهل گیر بیشتر از والدین مقتدر و مستبد می باشد و در ادامه آنچه از مصاحبه با آنان حاصل شد این بود که نوجوانان با والدین مقتدر از نظرچگونگی انجام اعمال عبادی(نماز ، روزه و قرائت قرآن) در سطح مطلوب تری از نوجوانان دارای والدین مستبد و سهل گیر می باشند ورفتارو عملکرد درست والدین مقتدر توانسته الگوی خوبی برای فرزندان باشد. ودر میان اعمال عبادی ازمیان کل نوجوانان، ابتدا به روزه های ماه مبارک رمضان ، پس از آن خواندن نمازهای خود، و پس از آن به قرائت قرآن توجه نشان می دادند.ودر بیان تاثیر عواملی به جز خانواده به تاثیر معلمان دینی و پرورشی ، تاثیر برنامه های مذهبی مدارس، تاثیر دوستان واقوام ،مطالعه کتاب ... اشاره داشتند.
فاطمه ممشلی طیبه ماهروزاده
چکیده: فمینیسم از جمله نظریات عصر جدید است که با زمینه های تاریخی ویژه ای شکل گرفته و تأثیرات بسیاری بر کشورهای غربی و حتی اسلامی داشته است. از آنجایی که این دیدگاه مانند دیگر ره آوردهای فکری بشر از افراط و تفریط خارج نبوده، بررسی نقاط قوت و ضعف آن به ویژه در زمینه تعلیم و تربیت مستلزم مطالعه عمیق و دقیق می باشد. به همین منظور این پژوهش با هدف «بررسی دیدگاه فمینیسم و تأثیر آن بر تعلیم و تربیت»، در صدد پاسخگویی به این سوالات بوده است: 1- دیدگاه فمینیسم در باب تعلیم و تربیت چیست؟ 2- آثار مثبت فمینیسم بر تعلیم و تربیت چیست؟ 3- آثار منفی فمینیسم بر تعلیم و تربیت چیست؟ روش پژوهش حاضر تحلیلی-توصیفی از نوع تحقیقات کیفی می باشد که از طریق بررسی اسناد و مدارک و منابع موجود، به تحلیل اطلاعات جمع آوری شده پرداخته است. این پژوهش با شناخت اهداف و محتواهای آموزه-های تربیتی فمینیسم به نتایج زیر دست یافته است: - مهمترین ره آورد فمینیست ها در حوز? سیاسی، کسب حق رأی و حضور زنان در پارلمانهای سیاسی و حقوقی است. - در زمین? اقتصادی با روانه شدن زنان به بازارکار، عدم وابستگی اقتصادی به مردان را به ارمغان آورد. اما این عدم وابستگی به نوبه خود موجب ستمهای دیگری بر زنان شد. - در زمین? فرهنگی و تحصیلی مقدمات حضور زنان را در موسسات آموزشی- پژوهشی فراهم نمود، و باعث فعالیت زنان در عرصه های مختلف علمی گردید که تحت نفوذ مردان بود. - در زمینه تربیت اجتماعی با خارج نمودن خانواده از حوز? خصوصی و به شمار آوردن آن در حوز? عمومی تا حدودی توانست در کاهش خشونتهای خانگی و ستمی که بر زنان در این حیطه می شد کمک نماید، و حقوق اجتماعی جهت رفاه حال آنان کسب نماید. - در حوز? خانواده و اخلاق نظریات بعضی از فمینیست های افراطی تحت عنوان آزادی زنان آثار سوئی به همراه داشته است نظیر: افزایش آمار طلاق و خانواده های تک سرپرست، رواج همجنس گرایی و تقبیح امر ازدواج، افزایش سقط جنین و سرکوب نقش مادری و همسری.
غزاله نثاری طیبه ماهروزاده
چکیده: موضوع پژوهش حاضر «آموزش مفهوم مرگ به کودکان براساس آموزه های اسلامی» است. این تحقیق در جستجوی پاسخ گویی به چهار سئوال اساسی بوده است. که عبارتند از: 1- مفهوم مرگ از نظر آموزه های اسلامی چه می باشد؟ 2- مرگ را از دیدگاه اسلامی به چه مولفه هایی می توان تقسیم کرد؟ 3- این مولفه ها را در چه سنی می توان به کودکان آموزش داد ؟ 4- راهکارهای آموزش این مولفه ها چه می باشد؟ هدف از این تحقیق مشخص کردن معنای مرگ و مولفه های آن از دیدگاه اسلام و سپس بررسی امکان آموزش این مفهوم به کودکان دبستانی به گونه ای ساده که برای آنها قابل فهم باشد؛ و در نهایت ارائه راهکارهایی برای آموزش این مفهوم به کودکان در این دوره است. ضرورت آموزش این مفهوم عدم کنترل یا اجتناب ناپذیر بودن آن می باشد. کودکان به صورت ناخواسته در زندگی با مرگ روبرو می شوند زیرا آن یک واقعیت غیر قابل انکار است. از این جهت باید پاسخی متناسب با باورها و عقاید مذهبی مان در برابر سئوالات کودکان داشته باشیم. روش مورد استفاده در این پژوهش الگویی همگرایی که از چهار شیوه توصیفی، تفسیری، و استنتاجی و تجربی تشکیل شده تحقیق مربوط به این اثر را سامان داده اند. و همچنین به صورت ساده از روش تحلیل مفهومی در ارتباط با واژگان (واژگان در ارتباط با مفهوم مرگ) استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل نهایی نتایج زیر بدست آمده است: مولفه های مفهوم مرگ از دیدگاه اسلام با توجه به بررسی آیات و روایات تحت عنوان وجوه مرگ در آموز ه های دینی (1- تقدیر مرگ؛ 2- فراگیربودن؛ 3- بازگشت ناپذیری 4- عدم کنش وری 5- پوشیدگی زمان و مکان مرگ و زمان قیامت؛ 6- کیفیت خاص مرگ و زندگی در سرای ابدی) استنباط شده است. (این مولفه ها در برگیرنده، سه مولفه روانشناسی نیز می باشند.) و سپس براساس تحلیل واژگان و بررسی آیات قرآن کریم و روایات تعریفی ساده از مفهوم مرگ ارائه شد. در ادامه نظریه های رشد شناختی و تکامل درک مفاهیم دینی و نظریه عمومی اسلام در زمینه رشد و تعلیم و تربیت کودکان مورد بررسی قرار گرفت. نظریه برونر رشد شناختی را در ارتباط با آموزش و نظریه ویگوتسکی رشد شناختی را در ارتباط با شرایط اجتماعی در نظر می گیرد. (که براساس این دو نظریه امکان آموزش مفهوم مرگ در دوران دبستان امکان پذیر است.) و با بررسی های انجام شده در آیات قرآن کریم، روایات و نظر فقها مشخص شد که از نظر اسلام در دوران دبستان قبل از بلوغ کودکان قادر به درک مفاهیم دینی هستند. اما از اصول مهم در زمینه آموزش مفاهیم دینی توجه به ویژگی اصلی آن می باشد و آن این است که تدین امری اختیاری است. چون مدرسه اجباری است نمی توان گفت که تدین هم به تبعیت از مدرسه اجباری است. بر این اساس در نهایت می توان گفت که دو نظریه رشد شناختی(برونر و ویگوتسکی) و نظریه اسلام در راستای یک دیگر قرار گرفتند اما در ارتباط با نظریات تکامل درک مفاهیم دینی می توان گفت که هیچکدام از سه نظریه بررسی شده (پیاژه، هارمز و گلدمن) در راستای نظریه برگرفته از اسلام نمی باشند. براساس سه نظریه (برونر، ویگوتسکی و اسلام) می توان چنین استدلال کرد که امکان آموزش مفهوم مرگ و مولفه های آن به کودکان دبستانی امکان پذیر است. به منظور تأیید این نظریه ها در بخش دیگر این تحقیق رویکرد آموزش فلسفه به کودکان به عنوان یک رویکرد نوین مورد بررسی قرار گرفت. این رویکرد این امکان را ایجاد کرده است که مفاهیم فلسفی (از جمله مفهوم مرگ) را با زبانی ساده و با استفاده از داستان ولی به صورت کاملاً عقلانی و منطقی به کودکان آموزش داد. اصول و روش های رویکرد آموزش فلسفه به کودکان در راستای اصول و روش های مطرح شده در اسلام می باشد. ولی آنچه که باید مورد توجه دست اندرکاران نظام آموزشی قرار گیرد این نکته است که اهداف و مبانی که این رویکرد از آن نشئت گرفته است با اهداف و مبانی مطرح شده در اسلام متفاوت است. از این رو می تواند در تعیین برنامه ها و نوع داستان ها تفاوت ایجاد کند. به طورکلی با توجه به دست آورد های رویکرد آموزش فلسفه به کودکان می توان چنین نتیجه گیری کرد که امکان آموزش هر نوع مفهومی (انتزاعی و غیر انتزاعی) برای کودکان در سنین دبستان امکان پذیر است. هر چند که نوع و روش آن می تواند و باید متفاوت باشد. مثلاً داستان های مطرح شده در دوران دبستان با دوران بالاتر تفاوت های از نظر کیفیت و عمق مطلب دارد ولی می توان همان مفاهیم را با زبان ساده تر به گروه سنی پایین تر نیز آموزش داد. در زمینه مفهوم مرگ نیز چنین است. داستان های در این ارتباط وجود دارد که در مقاطع مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. مثلاً در سطح پیش دبستانی، دبستانی و بالاتر. واژگان کلیدی: مرگ، کودکان دبستانی، آموزش(تعلیم و تربیت)، اسلام
محبوبه نژاد مقدم طیبه ماهروزاده
پس ازبررسی مقوله های انسان شناسی در دو مرحله یافته های پژوهش نشان دادند که درمجموع تناسب قابل توجهی بین محتوای کتایب وایده های فلسفی استاد مطهری موجود است لیکن فقط در برخی ازموارد مقولاتی نظیر عدم وجود تعریف مشخص ویا حتی مختصر ازانسان عدم پرداختن به تفاوتهای انسان باسایر جانداران نظیر اجتماعی بودن .... به چشم می خورد
طاهره افشاری طیبه ماهروزاده
اگر مشخص شود ،چه چیز سبب غیبت امام آخر (عج) شده است ، چیستی وچرایی زمینه های ظهور نیز به خودی خود معین خواهد گردید ، با این وصف که از میان رفتن عوامل غیبت امام عصر (عج) برابر است با فراهم شدن مقدمات ظهور آن حضرت .دراین پایان نامه سعی شده است به برخی عوامل غیبت، وظایف وویژگی های منتظران ، نقش تعلیم وتربیت در زمینه سازی ظهور امام عصر(عج) دست یافت .وبه تشریح زمینه های ظهور آن حضرت پرداخت . زمینه سازی ظهور یعنی آماده کردن جامعه متناسب باشرایط ومقتضیات فرهنگ وارزش های دینی وتوحیدی برای ظهور منجی بشر .توجه به نقش انسان ونیروسازی ، امری مهم وحیاتی است ؛زیرا اراده ومحتوای باطنی انسان ، علت العلل تمامی تغییر وتحولات اجتماعی است.به همین دلیل ، آموزش وپرورش مهدوی مبتنی بر فلسفه تعلیم وتربیت اسلامی ، نقش محوری ومهمی را در زمینه سازی برای ظهور ایفا می کند از سوی دیگر ،آموزه مهدویت وانتظار از ظرفیت ها ودلالت های فراوان تربیتی برای تاسیس فلسفه ونظام آموزش وپرورش مهدوی برخوردار است .در نظام تربیتی مهدوی فرایند تربیت بر اساس قوانین یا اصول تربیتی وهمچنین مبانی تربیتی ، شکل می گیرد . در این نوشتار ،اصول ومبانی تربیتی برآمده از قوانین اسلامی وقرآنی بیان شده است.
fبتول شاهی طیبه ماهروزاده
چکیده پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ماهیت تفکر انتقادی از دیدگاه اسلام و پساساختارگرایی می پردازد. تفکر انتقادی ،با بن مایه ی سنجش آرا ،افکار و ادعاها و همچنین تصمیم گیری صحیح،مورد مطالبه ی فیلسوفان و جامعه شناسان است و از طریق این دو گروه به علوم تربیتی و روان شناسی وارد شده و در کنار مفاهیم دیگری چون روش حل مساله و تفکر خلاق قرار گرفته است.فیلسوفان ،ذات فلسفه را تفکر انتقادی می دانند. پساساختارگرایی به عنوان یکی از شاخه های پست مدرنیسم د رپی نقد ساختارها و بنیان ها و مفروضات ساختارگرای و هر نوع اندیشه ساختارگرایانه است که این مهم بواسطه تفکر انتقادی و مولفه های آن صورت می گیرد.با توجه به اینکه آموزه های تربیتی و فرهنگی پسا ساختارگرا به سرعت در حال انتشار است بنابراین لزوم آشنایی مسئولین تربیتی با این آموزه ها امری انکارناپذیر است و با توجه به اینکه اندیشه و فرهنگ اسلامی ،به منزله ی امری ریشه دار در تاریخ این مرز و بوم ،محتوا و جهت مشارکت مردم را مشخص می سازد بنابراین نوع نگاه دو رویکرد به تفکر انتقادی ،روشهای تربیت تفکر انتقادی ،موانع رشد تفکر انتقادی و در پایان وجوه افتراق و اشتراک این دو رویکرد با استفاده از منابع موجود و از طریق روش تحلیل کیفی (روش بردی)استخراج و مقایسه گردیده است.نتایج پژوهش نشان می دهد که برخی ناهمخوانی ها در زمینه های مختلف از جمله نفی فراروایت ها ،نفی تمامی الگوها و اسوه های اخلاقی و لزوم نقد آنها از دیدگاه پساساختارگرایی در تضاد با تفکرات اسلامی و تناقض مبانی اسلامی با مبانی تفکر انتقادی و تقاوت د راهداف تفکر انتقادی از دیدگاه اسلامی با تفکر انتقادی از دیدگاه رویکردهای غربی است.همچنین تفکر انتقادی در پساساختارگرایی و کلیه مکاتب غربی در جهت اهداف لیبرالیستی و آزادی فردی است حال آنکه هدف از تفکر انتقادی در اسلام رسیدن به آرمان های الهی و انسانی است.
الهام تجری طیبه ماهروزاده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزش فلسفه به نوجوانان بر پرورش قضاوت اخلاقی آنان با استفاده از داستانهای گلستان می باشد.روش تحقیق کمی و کیفی است.نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر دبیرستانی منطقه یک می باشدکه به روش نمونه گیری غیر تصادفی انتخاب شده اند.طرح کلی این پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان داد که این برنامه جهت رشد اخلاقی دانش اموزان موثر است.
زهرا موسوی طیبه ماهروزاده
چکیده: به منظور بررسی تفاوت های فلسفه تربیتی ایمانوئل کانت و استاد مطهری ، پژوهشی به روش توصیفی تحلیلی در آثار و کتب تعلیم و تربیتی این دو فیلسوف انجام شد. برای گردآوری داده ها، فیش تحقیق الکترونیکی استفاده گردید. داده ها به روش تحلیلی و در دو سطح نقد بیرونی و درونی اسناد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که: بین اصول نظرات کانت و مطهری تفاوت وجود دارد. همچنین در پاسخ به سوالات پژوهش می توان گفت: کانت با استفاده از کاربرد علوم مختلف، به دنبال هدف معرفی انسانی عقلانی با محور ارزشی تجربه است. مطهری نیز در فلسفه تعلیم و تربیت خود به دنبال هدف معرفی انسان اسلامی با تفکرات نامحدود و عکس العمل های بی نهایت در مقابل مشکلات و پدیده های گوناگون است.
شکوفه شریفی نمت آباد طیبه ماهروزاده
از ابتدای خلقت انسان همواره به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفه الهی مورد توجه بوده و بین همه موجودات ،نیازمند تعلیم و تربیت است.مسلما تعلیم و تربیت امری پیچیده و وقتگیر است که همکاری نهادهای مختلف وافراد متعدد و هم آهنگی همه فعالیت های مربوط را ایجاب می کند.بنابراین اولین شرط هماهنگی فعالیت ها،وحدت هدف و مقصد است. سال هایی که کودک در دبستان تحت تعلیم و تربیت قرار می گیرد یکی از مهم ترین دوران تحصیلی و زندگی او به حساب می آید.چنانچه در این دوره امکانات صحیح و محیط سالم و با نشاطی فراهم گردد، زمینه لازم برای شکوفایی استعداد های او مهیا می شود و به ابزار لازم و اولیه زندگی و سازگاری اجتماعی مجهز خواهد شد. پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه تطبیقی اهداف تعلیم و تربیت مقطع دبستان دو کشور ایران و ژاپن می پردازد.اهداف این پژوهش عبارتند از:1- بررسی و شناخت اهداف تعلیم و تربیت مقطع دبستان ایران و ژاپن 2- بررسی و شناخت مواد درسی ارائه شده و اهداف آن در مقطع دبستان ایران و ژاپن 3- شناخت اهداف و شیوه های تعلیم و تربیت در مقطع ابتدایی ژاپن 4- مقایسه و بررسی تطبیقی اهداف تعلیم و تربیت مقطع دبستان ایران و ژاپن 5- ارائه پیشنهاد هایی جهت بهبود تعلیم و تربیت مقطع دبستان در ایران .روش مورد استفاده در این پژوهش،روش کتابخانه ای و توصیفی،تحلیلی با توجه به مقایسه تطبیقی بردی می باشد ابزار جمع آوری مطالب، مدارک،اسناد موجود و اینترنت بوده است. سوا لات پژوهش بدین قرار میباشد:1- اهداف تعلیم و تربیت در مقطع دبستان ایران و ژاپن چیست؟ 2- مواد درسی ارئه شده و اهداف ارائه آنها در مقطع دبستان ایران و ژاپن چیست؟ 3- علل موفقیت ژاپن در دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت مقطع ابتدایی چیست؟ مطالعات انجام شده حاکی از آن است که اهداف تعلیم و تربیت دوره ابتدایی در هر دو کشور به طور صریح و واضح و کامل بیان شده که مبتنی بر پرورش همه ابعاد شخصیت دانش آموزان می باشد.و مواد درسی ارائه شده در مدارس ابتدایی ژاپن در شش مورد متفاوت با ایران است و تعلیم و تربیت ابتدایی زاپن با ارائه این دروس اضافه محیط مناسبی برای رشد تمام ابعاد شخصیت دانش آموز (اخلاقی،علمی،اجتما عی،فرهنگی)فراهم کرده است. از بررسی راهکارها و شیوه های تعلیم و تربیت ابتدایی ژاپن این نکته محرز گردید که معلم در مقطع ابتدایی ژاپن به عنوان یک راهنماست و دلیل اثر بخش بودن تعلیم و تربیت ابتدایی ژاپن تنها مشخص بودن اهداف نیست بلکه به دلیل همکاری تمام عناصر آموزش و پرورش اعم از نیروی انسانی ،مالی، محتوای درسی و محیط آموزشی است . کلید واژه ها: آموزش و پرورش تطبیقی - اهداف تعلیم و تربیت – مقطع دبستان
خدیجه زیرکی طیبه ماهروزاده
چکیده: پلورالیسم که ابعاد و صور مختلف فرهنگی، اجتماعی سیاسی فلسفی و دینی را در بر دارد در برابر وحدت گرایی، قرار گرفته ولی بحث ما پلورالیسم دینی است که از ملایم ترین نوع آن (پلورالیسم هنجاری و اخلاقی) آغاز و امروزه به شدیدترین وجه آن یعنی حقانیت تمام ادیان و مکاتب بشری رسیده است. این تفکر همزمان با عصر روشنگری در مغرب زمین خصوصاً در مهد دین مسیحیت (رم) آغاز و در مشرق زمین خصوصاً در شبه قاره هند گسترش یافت و در ایران با بازگشت روشنفکران تحصیلکرده در غرب آغاز و تا به امروز ادامه دارد؛ در این روند تاریخی، مسیحیت و پیروان ادیان مختلف به دلیل جنگ های مذهبی و فرقه ای و به دلایل سیاسی اجتماعی و فرهنگی دیگر بر آن شدند ادیان دیگر را بر حق بشمارند و با ارائه نظریه تساهل و تسامح در زندگی اجتماعی پیروان ادیان را به دوری از تنش در مقابل یکدیگر فراخواندند (تکثر واقعیت ادیان) و افرادی همچون جان هیک بر این نکته تکیه کردند که تمامی ادیان بر صراط مستقیم و بر حقند (تعدد ادیان حق) و پا را از این هم فراتر نهاده و اذعان داشتند اصولاً حق و باطل درباره ادیان معنا ندارد. تمامی ادیان از حقیقت سهمی دارند، نه همگی حق کاملند و نه همه کاملاً باطلند و در این قضایا وامدار تفکر آمپریستی ای بودند که بر تکثر فهم ها و هرمنوتیک تکیه داشت و قائل به نسبیت کامل بود و به دنبال افرادی چون شلایر ماخر از کل دین به تجربه های حسی شخصی بطور اختصاصی قناعت شده است. و ارائه محتویات دین را به روش گفتگوی دینی ، عقلانیت انتقادی و آگاهی بخشی و غیر تجویزی معرفی می کنند.به طوری که به اعتقاد پانیکار گفتگو باید فراتر از صرف تبادل اطلاعات باشد ، وانسان باید خطر تغییر احتمالی دیدگاه دینی اش را نیز بپذیرد. هیک و اسمیت بدلیل اینکه دین را به عنوان مجموعه ای از عقاید و شعائر پدیده ای انسانی می دانند، نسبت به جنبه ها ی عملی دین توجه چندانی ندارند. آنها معتقدند که مهم این است که ادیان همه متضمن تغییر و تبدیل افراد خود محوری به خدا محوری هستند و شیوه های انجام این تغییر در ادیان مختلف هم امری عرضی است.(لگنهاوزن،1379). در میان روشنفکران ایرانی گروهی به این تفکرات سخت متمایل شدند و تمامی آنچه راکه در مهد مسیحیت بود به دامن اسلام کشاندند و حتی قائل به بشری بودن قرآن مجید شدند. امثال دکتر سروش و مجتهدی شبستری از این دسته اند و گروهی دیگر از روشنفکران دینی به نقد آراء و افکار پلورالیستی پرداختند مانند دکتر خسرو پناه و رحیم پور ازغدی. از طرف دیگر یکی از مظاهر تعلیم وتربیت دینی در جامعه که ما مسلمانان آن را به عنوان حجاب می شناسیم و نوعی تجلی عفاف درونی زن می دانیم و دلایل عقلی، نقلی، تاریخی و فقهی بر آن مترتب است مطرح است .اما در جامعه ای با قدمت سی ساله از انقلاب اسلامی شاهد بد حجابی بسیار زیاد در سطح جامعه هستیم که دلایل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. اگر تکثر فهم ها را از پلورالیسم بپذیریم صرفاً به آنچه از قرآن و کتب دینی به ما رسیده است، نمی توان تکیه ای داشت؛ زیرا هر کس می تواند از آیات آنچه که خود می خواهد برداشت کند و اگر تکثر منظرها را بپذیریم به سیره ی اهل بیت و سنت نبوی نیز نمی توانیم اعتمادی داشته باشیم؛ زیرا هرکس به تشخیص خود عمل می کند وارایه هر الگویی منتفی است. از نظر ایشان در طول تاریخ شرایط بر فهم ها و دیدگاه ها تأثیر گذاشته است.واین عقاید مختص آن زمان است. چون هیچ کس نمی تواند ادعا کند چه عقایدی درست است وکدام نادرست در مباحث عقلی به یک نسبیت و شک گرائی و حیرت می رسیم و هر کس می تواند مرجع خویش باشد. پس بسیاری از مظاهر دین بی معنا خواهد بود. از جمله آن حجاب اسلامی است که رعایت آن با سختی هایی نیز همراه است.
ملاحت سیدشربتی طیبه ماهروزاده
هدف اصلی پژوهش مبانی فلسفی مدرسه بانشاط از دیدگاه مربیان تربیتی با تأکید بر نظریه میلر و پاسخ گویی به سوالات زیر می باشد: 1- مبانی فلسفی مدرسه بانشاط از دیدگاه مربیان بزرگ تعلیم و تربیت کدامند؟ 2- مدرسه بانشاط دارای چه ویژگیهایی است؟ 3- دلالت های تربیتی مدارس بانشاط در برنامه درسی چیست؟ در فصل اول این تحقیق از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده و پس از بحث درباره کلیات پژوهش در فصل دوم به پیشینه نظری و عملی پژوهش پرداخته و در فصل سوم در مورد مبانی نطری تحقیق در چارچوب نظریه میلر بحث شد. نتایج حاصل نشان می دهد: 1- مهمترین مبانی مدرسه بانشاط را درک کردن حقیقت زندگی، زندگی شاد بر اساس راه فطرت و طبیعت، رشد و تکامل «خود» و «تحقق ذات»، ستایش خداوند و تربیت اخلاقی با پیروی از فضایل اخلاقی تشکیل می دهد. 2- این مدارس به پرورش خلاقیت، انضباط درونی، هوش شهودی و تفکر و تخیل اقدام می کنند. با معلمین راهنما و ترغیب گر در محیطی آزاد و غنی شده با نیازهای فردی و بازی، رشد دانش آموزان را فراهم می آورند. 3- از روش فعال یادگیری، روش اکتشافی، تمثیل، مباحثه گروهی آموزش می دهند و با منابع دست اول و کاردستی، مشاهده میدانی لذت یادگیری را برای دانش آموزان فراهم می کنند.
نرجس غلام رستمی طیبه ماهروزاده
چکیده: این پژوهش با هدف تبیین رویکرد تکثرگرایی معرفتی و نقد دلالت های آن در تعلیم و تربیت انجام گرفته است، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شد. در این پژوهش ابتدا به تعریف و تبیین معرفت و شناخت، روش های کسب معرفت، منابع شناخت، رویکردهای مختلف شناختی و از میان آن ها به طور دقیق به نسبی گرایی معرفت-شناختی و سپس به بررسی و تحلیل تکثرگرایی معرفتی پرداخته شد. در نهایت ضمن استنتاج دلالت های تربیتی منتج از این رویکرد، به نقد و تحلیل این دلالت ها، طبق مبانی و اصول جهان-بینی اسلامی و آراء و نظرات صاحب نظران این عرصه پرداخته شد. با توجه به این که تکثرگرایی معرفتی نقش ریشه ای و مبنایی برای انواع دیگر تکثرگرایی و همین طور بعضی از رویکردهای فلسفی عصر حاضر دارد، پذیرش و عدم پذیرش تکثرگرایی معرفتی، می تواند فرد را به دیگر رویکردهای تکثرگرایی رهنمون سازد.. بنابراین دلالت های تربیتی بدست آمده از تکثرگرایی معرفتی، کم وبیش می تواند منتج از همه این رویکردها باشد. در این جا، ضرورت و اهمیت پرداختن به این تکثرگرایی معرفتی، در عرصه تعلیم و تربیت و ارزیابی تأثیرات آن درنظام تعلیم و تربیت، احساس می شود. طبق نظر اسلام و متفکران عرصه تعلیم و تربیت، برخی از اصول این رویکرد، مانند نسبیت گرایی در مبانی و اصول تعلیم وتربیت، نفی الگو ومعیارصحیح، تأکید بیش از حد به تفاوت ها و تأکید بر بی ثباتی و بی هویتی فرد و جامعه از جمله مواردی است که در نظام تعلیم و تربیت خلل ایجاد خواهدکرد و می توان گفت این دلالت ها ناقض اصول تعلیم و تربیت است. واژه های کلیدی: معرفت، تکثرگرایی، تکثرگرایی معرفتی، تعلیم و تربیت،
منصوره حاج حسینی طیبه ماهروزاده
چکیده: پژوهش حاضر، به هدف شناسایی دو اثر( شناختی و عاطفی) روش های بحث گروهی و بحث سقراطی بر تفکر انتقادی، در روش ترکیبی(کمی- کیفی) و در یک طرح همزمان لانه گزین، به اجرا درآمد. در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی (مقایسه گروههای نابرابر) استفاده شد که در آن به دلیل دشواری انتخاب و انتصاب تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایشی، مطالعه بر روی نمونه هدفمند(55 نفر) شامل سه گروه طبیعی (تشکل یافته) و همتا از دانشجویان دختر رشته علوم تربیتی در مقطع کارشناسی و از دو دانشگاه آزاد( دو کلاس) و علمی کاربردی(یک کلاس)، صورت پذیرفت. پس از طراحی الگوهای اجرایی، مطابق با سرفصل آموزشی درس روان شناسی تربیتی، دو الگوی آزمایشی بحث گروهی و بحث سقراطی به طور همزمان با الگوی گواه (روش سخنرانی) در طول یک نیمسال تحصیلی، اجرا گردیدند و داده های حاصل از ارزیابیهای دوگانه(پیش آزمون- پس آزمون) به واسطه آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا وپرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا زمینه را برای بررسی درستی فرضیات پژوهش فراهم آوردند: در بخش کمی، داده های حاصل از پردازش کمی، برتری میانگین دو گروه آموزش گفت وگومحور در هر دو بعد عاطفی و شناختی تفکر انتقادی، نسبت به گروه گواه را نشان دادند. اما در سطح استنباطی و بر پایه ابزار آماره ای تحلیل کوواریانس چند متغیری مفروضه ی تفاوت معنادار میان گروههای آزمایشی و گواه، تائید نگردید. در بخش کیفی داده های حاصل از مصاحبه باز و استانداردشده پایانی برای دو گروه مشارکت کننده دربحث سقراطی و بحث گروهی، به روش تحلیل تفسیری و به شیوه رویکرد نظریه زمینه ای گلاسر و استراوس، پردازش شدند و نتیجه حاصل علاوه بر اثربخشی روش های آموزش گفت وگومحور در بهبود هفت عنصر گرایش به تفکر انتقادی (تحلیل گرایی، فراخ اندیشی، اعتماد به توانایی تفکر انتقادی خود، جستجوی حقایق و بلوغ در قضاوت، خود ارزیابی و توسعه عادت)، اثر این روش ها در رشد گرایش به تعامل اجتماعی، گرایش به صحبت درجمع و پویایی در کلاس درس نشان داده شد.
نسرین بنکداری طیبه ماهروزاده
چکیده هدف کلی این پژوهش کمک به ارتقای کیفیت آموزش عالی از طریق معرفی الگویی از استاد شایسته در آموزش عالی ایران بود. به این منظور یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. 14 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی سراسر کشور که از دیدگاه دانشجویان، فارغ التحصیلان، مدیران گروه ها و استادان همکار شایسته ترین افراد گروه آموزشی خود بودند، با نمونه گیری هدفمند و از نوع گلوله برفی در نمونه پژوهش قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده مشارکتی بهره گرفته شد. 38 مصاحبه با استادان گروه نمونه و 112 مصاحبه با اطلاع رسانان دیگر یعنی دانشجویان، فارغ التحصیلان، مدیران گروه ها استادان همکار انجام شد. همچنین کلاس های درس این استادان، 72 بار توسط پژوهشگر و دستیاران وی مورد مشاهده قرار گرفت. پردازش داده ها به روش تحلیل محتوا با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته ها در پاسخ به پرسش های پژوهش و در دو بخش، منجر به شناسایی ویژگی های استادان شایسته و پیامدهای این ویژگی ها بر دانشجویان شد. ویژگی های استادان شایسته شامل 34 زیرمقوله بود که در 3 مقوله کلی شناختی، عاطفی و رفتاری قرار گرفت. ویژگی های دانشجویان شامل 27 زیرمقوله بود که آنها نیز در 3 مقوله کلی شناختی، عاطفی و رفتاری قرار داده شد. از این میان، زیرمقوله هایی که دارای فراوانی بیشتر بود یعنی آنهایی که در بیش از 50 درصد کدها، وجود داشت در الگوی استاد شایسته جای گرفت. این الگو در سه بعد و دو بخش معرفی شد. در بخش اول الگو، بعد شناختی استاد شامل زیرمقوله های تسلط بر محتوا، محتوا سازمان یافته و روشن، به روز بودن، توانایی در حیطه پژوهشی، ابتکار و خلاقیت، ترکیب نظریه وعمل و داشتن تجربه بود. بعد عاطفی شامل گرمی و صمیمیت، علاقه مندی به رشته تخصصی، تعهد و مسئولیت پذیری، انتظارات بالا از دانشجویان، خوش بینی و مثبت اندیشی بود. بعد رفتاری شامل شیوایی بیان، تعامل مثبت با دانشجویان، تحرک و اشتیاق، پیش بینی پذیری، انعطاف پذیری، تشویق و ترغیب دانشجویان و ارزشیابی منصفانه بود. در بخش دوم الگو بعد شناختی دانشجویان شامل زیرمقوله های درگیر شدن، کسب دانش منسجم، درک و فهم، تفکر انتقادی، خلاقیت و ابتکار بود. بعد عاطفی شامل احساس امنیت، نگرش مثبت به درس و استاد، اعتماد به نفس، احساس مسئولیت، افزایش انگیزه بود. بعد رفتاری شامل تعامل مثبت با استاد، حضور منظم در کلاس، تلاش و پشتکار، داوطلب شدن در فعالیت ها، به کارگیری دانش و شرکت در فعالیت های گروهی بود. واژه های کلیدی: آموزش عالی، دانشگاه، اعضای هیأت علمی، دانشجو
آمنه طورانی طیبه ماهروزاده
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط مفروضات فلسفی روش های تدریس (حل مساله، کاوشگری، پیش سازمان دهنده و سخنرانی) با روحیه پژوهشگری دانشجویان بوده است. منظور از مفروضات فلسفی روش های تدریس مبانی تشکیل دهنده این روش هاست که در پژوهش حاضر در دو بخش تعلیم و تربیت پژوهش محور و تعلیم وتربیت آموزش محور بیان شده است. روحیه پژوهشگری نیز در هشت مولفه کنجکاوی، پشتکار در حل مساله، عدم قطعیت در بیان یافته های علمی، سعه صدر، قدرت قضاوت صحیح، قدرت استدلال، تفکر انتقادی و لذت بردن از انجام کار گروهی معرفی و بررسی شده است. به منظور بررسی ارتباط این دو متغیر دو سوال اساسی مطرح شده است: - مفروضه های تشکیل دهنده روش های تدریس سخنرانی، حل مساله، کاوشگری و پیش سازمان دهنده چیست. - مولفه های مشترک بین مفروضات روش های تدریس پیش سازمان دهنده، حل مساله، کاوشگری و سخنرانی با روحیه پژوهشگری چیست. روش انجام این پژوهش روش کیفی از نوع تحقیقات تلفیقی و نظریه ای بوده است و بر اساس یافته های این پژوهش بین مولفه های روحیه پژوهشگری با مفروضه های فلسفی روش های تدریس کاوشگری، حل مساله و پیش سازمان دهنده ارتباط و هماهنگی وجود دارد و بین مفروضات فلسفی روش تدریس سخنرانی با مولفه های روحیه پژوهشگری ارتباط کمتری مشهود است.
فاطمه شمسی گوشکی طیبه ماهروزاده
تعلیم و تربیت و مسائل مربوط به آن، مهم ترین مبحث و مسئله زمان حاضر است، زیرا براساس تربیت است که شخصیت انسان ها شکل می گیرد و انسان های تربیت شده، آینده سازان جامعه می شوند؛ در این زمینه توجه به مرگ و معاد اساسی ترین و اصلی ترین رکن تربیتی اسلام برای کسانی است که به آن ایمان و اعتقاد دارند اگر دقت کنیم درمی یابیم که نظام تربیتی اسلام بر مسئله معاد سخت تکیه کرده و از همین روست که بیشتر آیات قرآن، بر طرح این مسئله و پاداش و عذاب و درجات آن تأکید دارد، چرا که توجه به مسئله معاد سبب تنبّه و بیداری از خواب غفلت برای افراد می شود که همین امر موجب جلوگیری از کج روی ها و انحرافات اخلاقی و به وجود آمدن زمینه های مناسب جهت رشد وترقی و رسیدن به سعادت می گردد. لذا این تحقیق با هدف شناخت معاد در قرآن و بررسی آثار تربیتی حاصل از آن صورت گرفته است روش انجام آن نیز به صورت توصیفی-تحلیلی بوده است که در آن، با مراجعه به منبع اصلی یعنی قرآن، مطالب لازم جمع آوری شده و بعد با توجه به تفاسیر وکتب مربوطه دیگر به تحلیل آن ها پرداخته شده است. این نوشتار در 4 فصل تنظیم شده که فصل اوّل به بیان کلیات پرداخته است، در فصل دوّم به دیدگاه های تعدادی از مکاتب ومذاهب، و برخی صاحب نظران آن ها تحت عنوان پیشینه نظری پرداخته می شود، و هم چکیده تعدادی از پایان نامه های انجام شده در این رابطه با عنوان پیشینه تجربی ارائه می گردد. در فصل سوّم پس از تبیین اصل معاد و جایگاه آن در تربیت اسلامی، به تبیین تأثیرات آن در باورهای فردی، اجتماعی واخروی انسان پرداختیم. و فصل چهارم نتایج به دست آمده را بررسی می کند و به ارائه پیشنهادها وذکر موانع می پردازد و به این نتیجه می رسد که: ایمان به آخرت سبب بیداری، آگاهی، تقوا، تهذیب نفس و ترس از گناه و ظلم و در مقابل بی توجهی به این امر سبب دوری از حقایق و غرق شدن در دریای مفاسد و گناهان می شود بنابراین! پیشنهاد می شود که تبیین دقیق و صحیح اعتقاد به معاد با استفاده از روش های موثر آموزشی و تربیتی و در قالب های جذّاب هنری و فرهنگی در بیداری فطرت ها نقش تعیین کننده ای دارد لذا به طور جدی مورد توجه و اهتمام مسئولین قرار گیرد.
مریم سادات جعفرنیا طیبه ماهروزاده
مسئله تربیت، مهمترین مسئله مبتلا به انسان هاست. در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران سعی بر آن بوده که تربیت دانش آموزان ماهیتی دینی داشته باشد اما با وجود توفیق هایی که در این زمینه داشته، در تربیت دینی دانش آموزان به موفقیت کامل دست نیافته است. علل و عوامل زیادی در تربیت دینی دانش آموزان نقش داشته اند و بی شک، یکی از این عوامل معلم درس دین و زندگی است. در میان سایر عوامل آموزشی، معلم نقش و تاثیر بیشتری بر تربیت دینی دانش آموزان دارد. به همین دلیل در پژوهش حاضر، به بررسی دیدگاه دانش آموزان نسبت به تاثیر معلم درس دین و زندگی بر تعمیق و تضعیف باورهای دینی آنان، پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزانی که در سال تحصیلی 92-91 در پایه سوم متوسطه(دبیرستان و هنرستان) در شهرستان سرایان، مشغول به تحصیل بوده اند که از بین آنان 17 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش با رویکرد کیفی و از طریق مصاحبه انجام شد. سوالات اصلی پژوهش این بود که آیا ویژگی های علمی و شخصیتی معلم بر تعمیق و تضعیف باورهای دینی دانش آموزان تاثیر دارد؟ کدام ویژگی های علمی و شخصیتی تاثیر بیشتری داشته است؟ معلم در کدام ابعاد دینی(عقاید، احکام، اخلاق) تاثیر بیشتری بر دانش آموزان داشته است؟ نتایج پژوهش نشان داد از بین ویژگی های علمی معلم، روش تدریس و تسلط بر محتوای درس، و از بین ویژگی های شخصیتی، هماهنگی قول و فعل معلم و رابطه عاطفی معلم با دانش آموزان(خوش اخلاقی و مهربانی)، بیشترین تاثیر را بر باورهای دینی دانش اموزان داشته است. همچنین تاثیر معلم بر بعد عقاید، بیشتر از سایر ابعاد دینی بوده است.
فائزه رجایی فر طیبه ماهروزاده
چکیده در علوم سنتی اساس آفرینش وماده المواد تشکیل دهنده عالم را چهار عنصر آتش ، هوا، آب و خاک می دانستند. هر کدام از این چهار عنصر دارای مزاج می باشند: آتش: گرم و خشک؛ هوا: گرم و تر؛ آب: سرد و تر؛ خاک: سرد و خشک.از تاثیر و تاثر این چهار عنصر مرکبات عالم با مزاجهای نه گانه بوجود می?آید.انسانها نیز دارای مزاجند. وجود عناصر اربعه با کمیت و کیفیت متفاوت در وجود انسان ها باعث ایجاد تفاوتهای جسمی و اخلاقی رفتاری در بین افراد مختلف شده که شناخت مزاج هر شخص نقش مهمی در تحلیل و بررسی بازتابهای اخلاقی و رفتاری افراد دارد. لذا این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات که وضعیت مزاجی فرد چه رابطه ای با ویژگی های اخلاقی - رفتاری او می تواند داشته باشد؟ و وضعیت مزاجی چه رابطه ای با تعلیم و تربیت می تواند داشته باشد؟ با هدف بررسی تأثیر وضعیت مزاجی برویژگیهای اخلاقی رفتاری افراد و رابطه ی آن با تعلیم وتربیت صورت گرفته است. روش انجام آن توصیفی – تحلیلی بوده است که در آن، با مراجعه به منابع اصلی یعنی کتب طب سنتی ایرانی- اسلامی، مطالب لازم و مرتبط جمع آوری شده و بعد با توجه به سایر منابع مرتبط با طب سنتی و آفرینش انسان و تعلیم وتربیت، به تحلیل آنها پرداخته شده است. نتایج تحقیق مبیّن آن است که در باب خصوصیات اخلاقی رفتاری مزاجها، مسئله تهذیب نفس موثر است. خصوصیات روحی گفته شده موقعی واقعا بروز خواهد کرد که فرد تهذیب نفس نکرده باشد، و خودش را با همان حالات بر آمده از مزاج عادت داده باشد و در پی اصلاح خویش بر نیامده باشد. اگر کسی بخواهد می تواند با تهذیب نفس و مراقبه خصوصیات منفی مزاجی خود را کنترل کند. خصوصیات اخلاقی رفتاری مزاجها با توجه به بستری که فرد در آن رشد می کند، تغییر می کند ودر یک جهت خاص حرکت می کند. نکته دیگر اینکه آنچه که در مورد اخلاقیات امزجه به دست آمد، مطلق نیست بلکه عوامل مختلفی می تواند آنها را تغییر دهد؛ مثلا تهذیب نفس، شرایط خانوادگی، تربیت، ژنتیک... در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که رابطه ی مزاج شناسی و تعلیم و تربیت یک رابطه ی دو سویه است؛ از طرفی مزاج هر فرد بر ویژگیهای اخلاقی رفتاری و استعدادها و تواناییها و علایق فرد تأثیر گذار است که در تعلیم و تربیت باید در نظر گرفته شود و از طرف دیگر به وسیله ی تعلیم و تربیت می توان ویژگیهای اخلاقی رفتاری منفی هر مزاج را اصلاح کردو ویژگیهای مثبت را تقویت و تثبیت کرد. واژگان کلیدی: ارکان، مزاج،اخلاط، تعلیم و تربیت
مینو حقیقی فشی طیبه ماهروزاده
این پژوهش باهدف تبیین وتحلیل ،تعلیم و تربیت زنان باتوجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی دوره قاجار انجام گرفته است. نظام تعلیم و تربیت حاضر متاثر از دستاورد های جامعه درطی دوران گذشته است.بنابراین مطالعه ی تاریخ تعلیم و تربیت در برهه های مختلف تاریخی می تواند به عنوان تجارب ارزنده،روشنگر تصمیمات زمان حال باشد.روش تحقیق در این پژوهش روش اسنادی است که برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استدلال و نتیجه گیری از روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای استفاده شده است.دراین پژوهش ضمن بررسی ویژگی آموزش و پرورش دوره قاجار و دستاورد های آن در مواجهه با فرهنگ غرب و تحولات فرهنگی و اجتماعی به بررسی تعلیم و تربیت زنان در بستر فرهنگی و اجتماعی آن دوره پرداخته شده است. دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی براثر تقابل سنت و مدرنیته دردوره قاجار باعث ایجاد نظام آموزشی نوین و تغییر در نظام سنتی مکتبخانه ای شد با تلاش زنان آگاه،درچارچوب فعالیت های انجمن ها و احزاب،در ابتدا با تاسیس مدارس جدید شرایط مساعدی برای آگاهی زنان و توسعه ی تعلیم وتربیت آن ها فراهم گردید.اما آموزش و پروش متاثر از تحولات سیاسی اجتماعی،به ویژه انقلاب مشروطه درآن دوره پس از نافرجام ماندن دستاوردهای انقلاب،در مسیر حرکت خود دچارابهام گردید و به رشد لازم و انسجام و پویایی دست نیافت. پیشنهادمی شودباتوجه به پیشینه آموزشی ایران وبادرنظرگرفتن مسایل جهان بینی وایدئولوژی به عنوان ساختارفرهنگی واجتماعی،درفرایندآموزش وپرورش ودریافت علم وتکنولوژی،به بومی سازی تعلیم وتربیت زنان، درچارچوب یک نظام آموزشی منسجم اقدام گردد،تابالندگی ورشدفرهنگی قشرهای مختلف اجتماعی میسرشود. کلیدواژه ها:تعلیم وتربیت،دوره قاجار،سنت،فرهنگ،تاریخ اجتماعی
فاطمه نجفی طیبه ماهروزاده
چکیده هدف این پژوهش بررسی تاثیر درس فلسفه بر پرورش ذهنیت فلسفی دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم متوسطه در شهرستان شاهرود سال تحصیلی (93-92) بود . سوألات تحقیق با در نظر گرفتن سه بعد ذهنیت فلسفی (جامعیت ، تعمق ، انعطاف پذیری ) تدوین وبررسی شد. در این پژوهش از روش توصیفی – پیمایشی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش ، شامل دانش آموزان پایه دوم و سوم متوسطه (رشته علوم انسانی) شهر شاهرود به تعداد 360 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده متناسب با حجم تعداد 191نفر انتخاب شد . ابزار اندازه گیری استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه ی پیش ساخته ی ذهنیت فلسفی بود . اعتبار پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب این پرسشنامه 75% بود. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت یافته های تحقیق نشان داد که رابطه معناداری بین مطالعه درس فلسفه و پرورش ذهنیت فلسفی و ابعاد آن (انعطاف پذیری ،جامعیت ، تعمق ) دانش آموزان سال سوم متوسطه وجود ندارد. کلید واژه: ذهنیت فلسفی ،انعطاف پذیری، جامعیت، تعمق، درس فلسفه
بهاره رفیع زاده طیبه ماهروزاده
پژوهش حاضر به بررسی میزان دینداری دانشجویان در ابعاد مختلف (اعتقادی (باور)، مناسکی (عبادی)، شرعی، فکری (دانش دینی) ، تجربی (تجربه ی دینی) ، شرعی و پیامدی) می پردازد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (در مجموع 8519 نفر) دانشگاه الزهراء (س) در نیمسال دوم تحصیلی سال 92-93 می باشد که از این تعداد 440 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق، پیمایشی و با هدف توصیف داده ها می باشد. به منظور گردآوری داده ها از تکنیک پرسشنامه ای با مولفه های اسلامی و مبتنی بر مدل گلاک و استارک که آلفای کرونباخ گویه ها در بعد باور 0.96، بعد عبادی0.93، بعد دانش دینی0.94، بعد شرعی0.88، بعد تجربه ی دینی0.91و بعد پیامدی0.70 می باشد استفاده شد. از طریق نمونه گیری در دسترس داده های کمًی حاصل شد و با استفاده از دو شیوه ی آمار توصیفی و استنباطی و با بهره گیری از نرم افزار spss به توصیف و تبیین داده ها پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشانگر این هستند که میزان دینداری دانشجویان در همه ی ابعاد، در سطح بالایی قرار دارد. آنان به اصول دین و بعد باور بیشترین پایبندی را دارند و در انجام اعمال جمعی دینی پایبندی کمتری نسبت به سایر ابعاد دینداری مشاهده می شود. در میزان دینداری دانشجویان، میان سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد تفاوت معنی داری وجود دارد و حاکی از بیشتر بودن این میزان در دانشجویان کارشناسی ارشد می باشد. در میان ابعاد دینداری تنها در بعد عبادی بین دو گروه فوق تفاوت معنی دار وجود دارد. در میزان دینداری در میان ترم های آغازین و میانی و پایانی نیز تفاوت معنی داری مشاهده شد به گونه ای که در ترم های ابتدایی ورود به دانشگاه میزان دینداری بیشتر و این میزان در ترم های میانی کمتر از ترم های آغازین و در ترم های پایانی و دانش آموختگی میزان دینداری به نسبت ترم های پیشین کاهش یافت. بر اساس نتایج این پژوهش در مجموع می توان گفت با در نظر گرفتن متغیر های سن ، وضعیت تاهل ، وضعیت اشتغال (دانشجو ، دانشجوی شاغل ، دانشجوی خانه دار) تفاوتی در میزان دینداری افراد مشاهده نمی شود . همچنین می توان گفت که با در نظر گرفتن متغیر هایی چون فرزند داشتن ، رشته ی تحصیلی مقطع دبیرستان (دیپلم) ، وضعیت اقتصادی (درآمد) ، شهر محل سکونت ، ترم تحصیلی ، مقطع تحصیلی و رشته ی تحصیلی در میزان دینداری افراد تفاوت مشاهده می شود.
مرضیه خوشی طیبه ماهروزاده
یکی از مهمترین بحرانهای جهان معاصر، بحران دین گریزی و گرایش به شبه دینها و معنویتهای کاذب است. شناخت نادرست از ادیان راستین و گرایش ابرقدرتها به ایجاد ادیان کاذب و ساختگی برای رسیدن به قدرت و حفظ منافعشان در کشورهای مختلف به خصوص کشورهای اسلامی به گرایش جامعه و مردم که به دنبال آرامش و تعادل روحی هستند، سرعت بخشیده و بر شدت این بحران افزوده است. شناساندن ادیان راستین و اهداف و مقاصد عالی آنها و تأمین همه ی نیازهای بشری یعنی کارائی بالای این ادیان در همه جنبه های زندگی بشر در حالیکه ابرقدرتها و استعمار تمام تلاش خود را برای خدشه دار کردن و به حاشیه راندن این ادیان می کند، وظیفه جمعی و تلاش همه جانبه ی دلسوزان را می طلبد. یکی از این ادیان و فرق ساختگی و شبه مذهبی که توسط ابرقدرتها ظهور پیدا کرده و با هدف خدشه دار کردن چهره ی اسلام و منسوخ کردن این دین الهی به روی کار آمده است، فرقه ی ضاله ی بهائیت است تا سدی محکم در برابر تشیع و روحانیت شیعه باشد که بتواند ابرقدرتها را در دستیابی به منافع و اهدافشان بدون مانعی بزرگ یاری دهد؛ لذا شناخت این فرق و اهدافشان و راههای جذب و تبلیغات آنها برای جلوگیری برای از بین بردن فرهنگ غنی اسلامی و تجدید حیات فرهنگ شیعی ما را بر آن داشت تا به پژوهشی در این مورد دست زنیم. روش ما در این پژوهش توصیفی تحلیلی با تکیه بر ابزار مصاحبه وکتابخانه است. این پژوهش شامل مصاحبه با 12 فرد بهائی، مسلمان شده است که علل گرایش خود به بهائیت و در نهایت رجوع به اسلام را بیان می کنند.
معصومه اکبری طیبه ماهروزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل مهم ترین و با ارزش ترین اسناد بالادستی در زمینه پرداختن به امر تربیت دینی انجام شد. مطالعه با شیوه تحلیل اسنادی صورت گرفت. جامعه آماری شامل سه سند اصلی "سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران"، "مصوبه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" و "سند تحول راهبردی در نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران" بودکه محتوای هر سه سند به صورت سرشماری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که در هر سه سند به تربیت دینی اهمیت داده شده و تربیت دینی در اولویت سایر ساحت های تربیتی بود که از نقاط قوت اسناد مذکور بود. ضمن اینکه در سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران نسبت به دو سند دیگر به حیطه های شناختی، عاطفی و رفتاری بیشتر توجه شده بود. عدم توجه صریح و مستقیم به روش های تربیت دینی در حیطه های سه گانه شناختی، عاطفی و رفتاری از جمله نقاط ضعف این اسناد در پرداختن به تربیت دینی بود. در پایان، به ارائه راهکارهایی با توجه به یافته های تحقیق پرداخته شد.
حلیا عالی طیبه ماهروزاده
برنامه آموزشی « فلسفه برای کودکان»، برنامه ای بسیار مفید جهت دستیابی به اهداف مشخصی در زمینه پرورش قوای ذهنی کودک است. از جمله: بهبود توانایی تعقل، پرورش خلاقیت و پرورش درک اخلاقی، که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران در حال اجراست. اما متاسفانه اجرای آن در ایران با برخی محدودیت ها مانند فقدان داستان های بومی متناسب با فرهنگ اسلامی- ایرانی روبه روست. استفاده از داستان درحلقه های کاوشگری مورد بحث در این برنامه،روش اصلی ورود به مباحثه و پرسشگری است. بنابراین ضروری به نظر می رسد که هر نظام آموزشی برای اجرای این برنامه داستان هایی متناسب با عقاید و فرهنگ خاص خود داشته باشد. پژوهش حاضر با توجه به احساس نیاز در نگارش داستان های بومی متناسب با فرهنگ اسلامی-ایرانی ما وبا هدف استفاده از ادبیات غنی و متون کلاسیک فارسی جهت استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان،انجام گردید.این پژوهش را می توان پژوهشی کیفی و کاربردی محسوب کرد که با روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. پرسش اصلی این پژوهش که درصدد یافتن پاسخ آن خواهیم بود این است که آیا می توان با استفاده از منابع داستانی و ادبی موجود در گنجینه ادبیات فارسی از منبع یا منابعی(که در پژوهش حاضر به دلایلی که ارائه شده است از حکایات گلستان سعدی استفاده گردیده) برای بومی سازی متون درسی برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بهره برد؟ در این راستا پس از ذکر مقدمه ای در مورد این برنامه، چیستی داستان و تاثیر آن بر کودک، اهمیت و غنای آثار سعدی، در نهایت به گزینش و بازنویسی برخی از داستان های گلستان جهت استفاده در کلاس های «فبک» پرداخته شده است؛ همچنین به منظور استفاده بهتر و آسان تر معلمان، راهنمای داستان ها نیز نوشته شده است. امید است این کار نقطه ای روشن در ذهن فعالان وصاحب-نظران دراین زمینه ایجاد کند.
مینا دیده ور طیبه ماهروزاده
به منظور بررسی رویکرد رجیو و مونته سوری در آموزش و پرورش پیش دبستانی ، پژوهشی به روش توصیفی و تحلیلی در آثار و کتاب تعلیم وتربیت این دو دیدگاه انجام شد . نتایج نشان داد که بین مبانی فلسفی و آموزشی رویکرد رجیو و مونته سوری هم شباهت و هم تفاوت وجود دارد . در مسائلی مانند ، تاکید بررشد استدلال و خلاقیت و همکاری و استقلال شباهت وجود دارد و لی در محیط یادگیری، روش های آموزشی ، محتوا و ارزش یابی و اصول تعلیم وتربیت تفاوت وجود دارد .
فروغ محمودی راد طیبه ماهروزاده
چکیده ندارد.
زهره احمدی زاده طیبه ماهروزاده
چکیده ندارد.
منصوره عباسی طیبه ماهروزاده
چکیده ندارد.
ناهید سخنور طیبه ماهروزاده
چکیده ندارد.
فاطمه اسدی طیبه ماهروزاده
چکیده ندارد.
شیوا رمضان پور طیبه ماهروزاده
چکیده ندارد.
شیوا رمضانپور طیبه ماهروزاده
چکیده پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر روش اجتماع پژوهی برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش مهارتهای شهروندی آنان در دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی یکی از مدارس کرمان انجام شد. نمونه این پژوهش شامل 60 دانش آموز پسر بود که به روش نمونه گیری غیر تصادفی از میان دانش آموزان پایه سوم ابتدایی مدرسه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شاملند بر مشاهده و وافعه نگاری و پرسش نامه محقق ساخته که از 39 سوال بسته پاسخ تشکیل شده و طبق مقیاس 3 درجه ای لیکرت به منظور سنجش مهارتهای شهروندی کودکان ابتدایی تنظیم شده است. برای بررسی فرضیه پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آمار توصیفی مانند جدول، نمودار محاسبه شاخص های مرکزی و پراکندگی و آمار استنباطی شامل آزمون پارامتریک t استفاده شد. همچنین در روش کیفی تحقیق از اطلاعات جمع آوری شده از طریق مشاهده و واقعه نگاری، در هنگام اجرای متغیر مستقل یعنی برنامه آموزش فلسفه به کودکان، به توصیف های تحلیلی و طبقه بندی تغییرات رفتاری دانش آموزان پرداخته شد. فرضیه آزمایی و تحلیل داده ها و نیز مشاهدات کلاسی نشان دادند که اجرای روش اجتماع پژوهی برنامه آموزش فلسفه به کودکان می تواند بر پرورش مهارتهای شهروندی دانش آموزان سوم دبستان تأثیر مثبت داشته باشد و به تفکیک نیز برمهارتهای رعایت قانون، خودآگاهی، اعتماد به نفس، کنترل هیجانات و حل تعارضات دانش آموزان مذکور تأثیر مثبت داشته است. کلید واژه ها: روش اجتماعی پژوهی، فلسفه برای کودکان، مهارتهای شهروندی
ناهید سخنور طیبه ماهروزاده
هدف این پژوهش "تعیین رابطه بین ذهنیت فلسفی و نگرش به روشهای تدریس فعال در بین معلمان ریاضی مقطع راهنمایی دخترانه ی شهر اصفهان در سال تحصیلی88-87" بود.سوالات تحقیق با در نظر گرفتن سه بعد ذهنیت فلسفی (جامعیت،تعمق،انعطاف پذیری) و نگرش به روشهای تدریس فعال (حل مساله،اکتشافی،پروژه،پرسش وپاسخ ومباحثه)تدوین و بررسی شدند.در این پژوهش از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده گردید.جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دبیران ریاضی مدارس راهنمایی دخترانه ی شهر اصفهان به تعداد 216 نفر در سال تحصیلی 88-87 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده متناسب با حجم تعداد 88 دبیر ریاضی انتخاب شد.ابزار اندازه گیری استفاده شده در این تحقیق شامل پرسشنامه ی پیش ساخته ی ذهنیت فلسفی و پرسشنامه ی محقق ساخته ی نگرش به روشهای تدریس فعال بود. اعتبار پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که این ضریب برای پرسشنامه ی ذهنیت فلسفی 84% و برای پرسشنامه ی نگرش به روش های تدریس فعال 77% بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه های آماری مانند فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار به تجزیه تحلیل داده ها پرداخته شد و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی،آزمون تی تک متغیره و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین ذهنیت فلسفی و نگرش به روشهای تدریس فعال در سطح 01/0 رابطه ی معنا دار وجود دارد و بین ابعاد ذهنیت فلسفی بعد جامعیت با میانگین 136/4 سطح بالاتر را نسبت به دو بعد تعمق و انعطاف پذیری در بین معلمان به خود اختصاص داده است.همچنین بین هر یک از ابعاد جامعیت، تعمق وانعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و نگرش به روشهای تدریس فعال رابطه ی معنا دار وجود دارد، اما این رابطه به ترتیب بین بعد انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و نگرش به روشهای حل مساله ،اکتشافی، پروژه و بعد تعمق و نگرش به روش پرسش و پاسخ و بعد جامعیت و نگرش به روش مباحثه معنادارتر می باشد.
منصوره عباسی طیبه ماهروزاده
هدف اصلی پژوهش حاضر،تبیین و بررسی آراء دیوئی در باره مدرسه زندگی و ارائه راهکارهایی جهت اجرای آن است. در این پژوهش در صدد پاسخ گویی به سئوالات زیر هستیم : 1- مبانی فلسفی مدرسه زندگی چیست ؟ 2- مدرسه زندگی دارای چه ویژگی هایی است ؟ 3- کدام یک از ویژگی های مدرسه زندگی در مدارس ایران قابل اجرا است ؟ در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است. در پژوهش حاضر پس از بحث درباره کلیات پژوهش، در فصل دوم به بررسی آراء فلسفی و تربیتی دیوئی پرداخته و در فصل سوم انتقاداتی که برنظریات او وارد است بیان می شود. در فصل چهارم به آسیب ها و مشکلات نظام آموزش و پرورش در ایران اشاره گردیده و راهکارهایی برای حل این مسائل و ایجاد مدرسه زندگی ذکر شده است و در فصل پنج به بحث و نتیجه گیری و پاسخ به سئوالات تحقیق پرداخته شده است.نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نظام آموزش و پرورش ایران با توجه به مسائلی که درگیر آن است نیازمند تغییروتحول اساسی در نگرش ها و عملکردهای خود است که می توان در راستای این تغییرات از جنبه های مورد تایید مدرسه زندگی براساس نظریات دیوئی استفاده نمود.
زهرا مردانی ولندانی طیبه ماهروزاده
منابع انسانی از فاکتورهای اساسی در هر سازمان است . این موضوع در آموزش و پرورش اهمیت بیشتری دارد زیرا آموزش و پروش ، پرورش دهنده منابع انسانی ماهر برای هر سازمانی است . بنابراین آموزش و پرورش به انسانهایی علاقمند و خودانگیخته برای اثربخشی بیشتر در سیستم آموزشی نیاز دارد . تحقیق حاضر به منظور مطالعه ارتباط بین رجحان شغلی و رضایت شغلی دبیران دبیرستانهای دخترانه مناطق 2 و 13 شهر تهران انجام گرفته است .
مهوش اهالی آباده طیبه ماهروزاده
این پژوهش به بررسی تاثیر فشار روانی مادران بر سو مصرف مواد در فرزندان پرداخته است.
فاطمه بهرامگیری طیبه ماهروزاده
پژوهش حاضر تلاشی است برای ارزیابی تاثیر آموزش مهارت حل مساله بر بهبود مهارتهای اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی خفیف. تحقیق موجود با توجه به کاستی و نقص دانش آموزان عقب مانده ذهنی در مهارتهای اجتماعی، با هدف پاسخگوئی به این سوال که آموزش مهارت حل مساله تا چه حد منجر به بهبود دو مهارت اجتماعی یافتن راه حلهای بدیل و پیش بینی نتایج در کودکان عقب مانده ذهنی خفیف می شود، انجام گرفته است. فرضیه های تحقیق عبارتند از:1- آموزش مهارت های حل مساله منجر به بهبود مهارت توانایی تولید راه حلهای بدیل در دانش آموزان عقب مانده ذهنی خفیف می شود.2- آموزشهای مهارت حل مساله منجر به بهبود مهارت پیش بینی نتایج در دانش آموزان عقب مانده ذهنی خفیف می شود. به این منظور 28 دانش آموز پسر 12 تا 16 ساله عقب مانده خفیف که در پایه های سوم، چهارم و پنجم در مدارس ویژه کودکان استثنایی مشغول به تحصیل بوده بصورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. متغیر مستقل در این پژوهش مهارت حل مساله می باشد که بر روی گروه آزمایش اعمال گردیده و متغیر وابسته، دو مهارت اجتماعی ((توانایی یافتن راه حلهای بدیل و پیش بینی نتایج)) می باشد که تاثیر متغیر مستقل بر روی آنها اندازه گیری می شود. مهارت حل مساهل طی 7 جلسه (برای هر مهارت) به مدت 30 دقیقه در هر جلسه و هفته ای 3 روز به چهار گروه (2 گروه 4 نفره و 2 گروه 3 نفره) آموزش داده شده است. برای تحلیل داده های بدست آمده از روش آمار استنباطی آزمون t (تی) برای گروههای وابسته، استفاده شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که آموزش این مهارت منجر به بهبود دو مهارت اجتماعی، ((توانایی یافتن راه حلهای بدیل و پیش بینی نتایج)) در گروه آزمایش شده است و تفاوت چشمگیری بین عملکرد گروه آزمایش و گروه کنترل پس از اجرای آموزش مشاهده می شود.