نام پژوهشگر: مسعود حسین چاری
ساناز صالحی سیامک سامانی
انگیزش" از جمله مفاهیم رایج در روانشناسی و به ویژه روانشناسی تربیتی است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیش بینی انگیزش تحصیلی و ابعاد آن (انگیزش درونی، انگیزش بیرونی، خودپنداره، همیاری اجتماعی و وابستگی اجتماعی) توسط ابعاد مدل فرایند و محتوای خانواده (سامانی، 2005) بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 450دانش آموز دختر(273نفر) و پسر(177نفر) دبیرستان های مختلف شهر شیراز بودند.برای سنجش انگیزش تحصیلی از فرم کوتاه انگیزش مدرسه مک اینرنی و سینکلایر(1992) و برای سنجش فرایند و محتوای خانواده از مقیاس فرایند و محتوای خانواده سامانی (2005) استفاده شد. روایی مقیاس ها از طریق همبستگی هر گویه با نمره کل و پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی تعیین شد. نتایج بیانگر روایی و پایایی مطلوب مقیاس ها بود. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان میزان پیش بینی هریک از ابعاد انگیزش تحصیلی توسط ابعاد فرایند و محتوای خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که فرایند خانواده پیش بینی کننده مثبت و معنادار انگیزش تحصیلی بود در حالی که محتوای خانواده پیش بینی کننده معنادار انگیزش تحصیلی نبود و همچنین از میان ابعاد فرایند خانواده، در برخی خرده مقیاس های انگیزش، تنها گرایش مذهبی و راهبردهای مقابله ای پیش بینی کننده های مثبت انگیزش تحصیلی بودند.
علی جلیلی مسعود حسین چاری
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تاب آوری و خودکارآمدی عمومی و عوامل جمعیت شناختی در دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار بود، نمونه ای شامل 403 نفر از دانشجویان دختر(198) و پسر(205) ـ ورزشکار نخبه و غیر ورزشکارـ دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، بر اساس جدول کرج سی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003 و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (جروسالم و شوارز، 1992) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، روش آماری t مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و دوو طرفه، و رگرسیون چندگانه (به شیوه همزمان) بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که خودکارمدی، پیش بینی کننده مثبت و معنادار تاب آوری است. دختران و پسران تفاوت معناداری در زمینه خودکارآمدی و تاب آوری ندارند. ورزشکاران در تاب آوری و خودکارآمدی به طور معناداری بهتر از غیر ورزشکاران هستند، افراد شهری و روستایی در زمینه تاب آوری و خودکارآمدی تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. و در نهایت بین نوع رشته (انفرادی یا گروهی) ورزشی در زمینه تاب آوری و خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود ندارد.
شیلان کاملی مسعود حسین چاری
چکیده ندارد.
مرضیه قاسم مسعود حسین چاری
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری بر اساس انگیزش درونی/ بیرونی و خود-کارآمدی شد. نمونه ای مشتمل بر 402 دانش آموز (212 دختر و 158 پسر) در رشته های مختلف از شش دبیرستان نواحی چهارگانه اداره آموزش و پرورش شهرستان کرج به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. برای انتخاب نمونه به این ترتیب عمل شده است، که از چهار ناحیه کرج، دو ناحیه، از هر ناحیه چهار دبیرستان (دخترانه و پسرانه) و از هر دبیرستان، سه کلاس در پایه سوم در رشته های ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی، علوم ریاضی، به صورت تصادفی انتخاب شدند. سه پرسش نامه مقیاس تاب آوری، کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس انگیزش، ترجیح کاری آمابلی (1990) و مقیاس خود-کارآمدی، پنتریچ و دی گروت (1990) را تکمیل کردند. برای تحلیل اطلاعات از روش آماری رگرسیون استفاده شد. به طورکلی نتایج حاکی از آن بود که بین انگیزش درونی و انگیزش بیرونی، و تاب آوری ارتباط مستقیم و معناداری از لحاظ آماری وجود دارد. و هم چنین ابعاد انگیزش درونی و بیرونی به طور مثبت و معنادار پیش بینی کننده قوی برای تاب آوری می باشد. در مورد مولفه خود-کارآمدی نیز نتایج این بررسی نشان داد که تغییرات مربوط به تاب آوری توسط متغیر خود-کارآمدی تبیین و توضیح داده می شود. هم چنین، مشخص گردید که بین میانگین های انگیزش درونی و بیرونی و تاب آوری در دو جنس دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد خود-کارآمدی نیز بُعد انگیزش درونی نسبت به بُعد انگیزش بیرونی پیشگویی کننده قویتر خود-کارآمدی است. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه مطرح شده است.
سمیه غلامی مسعود حسین چاری
در پژوهش حاضر نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین تعامل معلم – دانش آموز و انتظارات معلم با شادمانی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ای مشتمل بر 490 دانش آموز (258 نفر دختر و 206 نفر پسر) دوره راهنمایی مدارس چهارگانه شیراز، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله با واحد نمونه ای کلاس انتخاب شده بودند، در پژوهش مشارکت داشتند. مشارکت کنندگان چهار پرسشنامه تعامل معلم و دانش آموزان وبلز، کریتون، لوی و هوی مایرز، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شوآرتزر و جروسلم، پرسشنامه انتظار معلم از دانش آموز بولاچ و پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگیل و لوپ را تکمیل نمودند. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که اولاً، برخی از ابعاد تعامل معلم – دانش آموز و انتظارات معلم به صورت مستقیم قدرت پیش بینی شادمانی را دارند. ثانیاً، برخی از ابعاد تعامل معلم – دانش آموز و همچنین انتظارات معلم پیش بینی کننده مستقیم خودکارآمدی هستند. ثالثاً خودکارآمدی نقش واسطه ای بین ابعاد تعامل معلم – دانش آموز و همچنین انتظارات معلم و شادمانی دارد. روابط بین متغیرهای مذکور در قالب یک مدل آماری مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته شده اند و پیشنهادات برای پژوهش بیشتر در این زمینه مطرح شده است.
سارا نامیان مسعود حسین چاری
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس هسته کنترل و باورهای مذهبی انجام شد. نمونه ای مشتمل بر 447 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز (225 نفر دختر و 222 نفر پسر) به شیوه ی نمونه گیری هدفمند (تعمدی) انتخاب شده بودند، پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم، 1984)، هسته کنترل (راتر، 1966) و جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام (آذربایجانی و دادستان،1382) توسط دانشجویان تکمیل شدند. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که نمره ی کل اهمال کاری تحصیلی توسط بعد اخلاقیات از جهت گیری مذهبی و هسته کنترل درونی به صورت منفی و معنی دار پیش بینی می شود. همچنین معلوم شد که بعد اخلاقیات از جهت گیری مذهبی و هسته کنترل درونی پیش بینی کننده ی منفی و معنی دار برای ابعاد آماده شدن برای تکلیف و آماده شدن برای مقاله از اهمال کاری تحصیلی می باشند و آماده شدن برای امتحان توسط هیچ یک از ابعاد جهت گیری مذهبی و هسته کنترل درونی پیش بینی نشده است. نمرات کل اهمال کاری و بعد آماده شدن برای تکلیف از اهمال کاری تحصیلی و نیز بعد اخلاقیات از جهت گیری مذهبی در گروه پسران به طور معناداری از نمرات گروه دختران بالاتر بود؛ و در بعد اعتقادات و مناسک از جهت گیری مذهبی نمرات گروه دختران به طور معنی داری از نمرات گروه پسران بالاتر بود. علاوه بر این، بین نمرات دانشجویان دختر و پسر در ابعاد آماده شدن برای امتحان و آماده شدن برای مقاله از اهمال کاری تحصیلی و هسته کنترل درونی، تفاوت معنی داری وجود نداشت. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته شده اند و پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه مطرح شده است.
کیمیا صحراییان محمود گلزاری
زمینه و هدف: به نظر می رسد اینترنت قسمت بیشتری از زندگی روزانه مردم را در بر می گیرد. در سال های اخیر گزارش هایی مبنی-بر اعتیاد کاربران به اینترنت منتشر شده است. هدف کلی از این پژوهش، پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر پایه پرخاشگری، خودکنترلی و صفات شخصیتی خودشیفته می باشد. روش بررسی: در این پژوهش چون چندین متغیر به صورت مشترک یک الگوی رفتاری معین را تبیین می کردند، از روش همبستگی استفاده شد. در ابتدا تعداد 250 نفر (156 نفر دختر و 94 نفر پسر) از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جهرم در سال تحصیلی 90-89 ، به-صورت نمونه گیری طبقه ای- تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (iat یانگ، 1998)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، پرسشنامه شخصیت خودشیفته نسخه 16گویه ای و پرسشنامه خودکنترلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، روش تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان به کار برده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که صفت های خودشیفتگی و پرخاشگری پیش بینی کننده های مثبت و معنادار اعتیاد به اینترنت می باشند و صفت خودکنترلی پیش بینی کننده منفی و معنادار اعتیاد به اینترنت است. که این یافته ها با فرضیه های پژوهش همسو می-باشند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می آید صفت های شخصیتی افراد، پیش بینی کننده آسیب پذیری در برابر اعتیاد به اینترنت می باشند (پژوهش حاضر سه مورد از مهمترین ویژگی های مرتبط با شخصیت را شناسایی کرد). با توجه به نتایج پیشنهاد می شود با ارزیابی شخصیت کاربران اینترنت، اشخاص در معرض خطر جهت پیش گیری از اعتیاد به اینترنت شناسایی شوند. همچنین شناسایی عوامل زمینه ساز اعتیاد به اینترنت می تواند به دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و روان شناسی در سطح خرد و کلان اجازه اقدام شایسته و بایسته را دهد. کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری، خودکنترلی، صفات شخصیتی خودشیفتگی
محمد زارع نژاد مسعود حسین چاری
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری تحصیلی بر اساس کمال گرایی و ابعاد آن و خلاقیت عاطفی و ابعاد آن انجام شد. نمونه ای مشتمل بر 400 دانش آموز (200 دختر و200 پسر) از دانش آموزان دوم دبیرستان منطقه دشتستان بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی با واحد نمونه ای کلاس انتخاب شده بودند، سه مقیاس سازگاری تحصیلی (سینها و سینگ، 1993)، کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) و مقیاس خلاقیت عاطفی (آوریل، 1991)، را تکمیل کردند. بعد از تحلیل اطلاعات با استفاده از روش های آماری مقتضی، آشکار شد که پایایی و روایی مقیاس ها در حد مطلوب است. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایی بصورت مستقیم و مثبت نمره سازگاری تحصیلی را پیش بینی می کند. همچنین خلاقیت عاطفی پیش بینی کننده منفی و معنی دار نمره ی سازگاری تحصیلی بود. به این معنی که با افزایش خلاقیت سازگاری افزایش پیدا می کند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته شد و در پایان پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بعدی مطرح شده وکاربردها و محدویت ها نیز بیان شده است.
هدی کریمی مسعود حسین چاری
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به تفکر انتقادی بر اساس هوش معنوی و خلاقیت هیجانی بوده است. بدین منظور 452 نفر (332 دختر و 120 پسر) از دانشجویان کارشناسی دانشگاه باهنر کرمان به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی (ریکتس، 2003)، مقیاس هوش معنوی (کینگ، 2008) و مقیاس خلاقیت عاطفی (آوریل، 1999). برای تحلیل داده ها روش آماری رگرسیون (به شیوه همزمان) استفاده شد. نتایج بررسی اثر همزمان هوش معنوی و خلاقیت عاطفی در پیش بینی گرایش به تفکر انتقادی نشان داد که مولفه تفکر وجودی نقادانه و معناسازی شخصی پیش بینی کننده مثبت و معنادار بعد حقیقت جویی می باشند. اما مولفه گسترش خودآگاهی نتوانسته است بعد حقیقت جویی را پیش بینی کند. همچنین مولفه های تفکر وجودی نقادانه، گسترش خودآگاهی و معناسازی شخصی به صورت مثبت و معنادار بعد کنجکاوی را مورد پیش بینی قرار می دهند. همچنین یافته ها نشان می دهند از بین ابعاد خلاقیت عاطفی، بعد اصالت قادر است بعد حقیقت جویی را به صورت مثبت پیش بینی کند. اما ابعاد بداعت و آمادگی نتوانستند بعد حقیقت جویی را پیش بینی کنند. بعد بداعت به صورت مثبت بعد کنجکاوی را مورد پیش بینی قرار می دهد. اما ابعاد اصالت و آمادگی قادر به پیش بینی بعد کنجکاوی نمی باشند. کلمات کلیدی: گرایش به تفکر انتقادی، هوش معنوی، خلاقیت هیجانی
فاطمه سامانی مسعود حسین چاری
هدف از این مطالعه تبیین نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی میان والدگری و سازگاری تحصیلی در دانشجویان بود. بدین منظور یک گروه 400 نفری از دانشجویان دانشگاه شیراز (شامل 233 دختر و 167 پسر) به شیوه ی خوشه ای تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از سه مقیاس پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان، پرسشنامه ی سبک والدگری آلاباما و پرسشنامه ی سازگاری تحصیلی دانشجویان استفاده شد. به منظور تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از روش آماری رگرسیون چندگانه، با بکارگیری روش مراحل بارون و کنی (1986) استفاده شد. نتایج این تحلیل حاکی از تایید نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان بود. نتایج این مطالعه نشان داد که والدگری کارآمد موجب افزایش استفاده از استراتژی های مثبت تنظیم شناختی هیجان جهت سازگاری تحصیلی در دانشجویان می شود. اما استراتژی های منفی تنظیم شناختی هیجان در میان سبک های والدگری و سازگاری تحصیلی نقش واسطه ای ایفا نمی کنند. در مقایسه ی متغیر های پژوهش بر حسب جنسیت با استفاده از روش تی تست مستقل، نتایج حاکی از آن بود که در متغیر تنظیم شناختی منفی هیجان میان دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد و دختران بیشتر از پسران از این دسته راهبردها استفاده می کنند. در مورد متغیر سازگاری تحصیلی نیز تفاوت معناداری میان دو جنس مشاهده نشد.
وحید رضا عشقان ملک مسعود حسین چاری
هدف از مطالع? حاضر بررسی رابط? ادراک از سبکهای والدگری و کمالگرایی و بررسی نقش واسطه ای معنای زندگی در دانشجویان بود. بدین منظور یک گروه 401 نفری از دانشجویان دانشگاه شیراز (شامل 141 پسر و 260 دختر)، به شیو? خوشه ای تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، از سه مقیاس پرسشنام? کمال گرایی، پرسشنام? والدگری و پرسشنام? معنای زندگی استفاده شد. به منظور تحلیل اطلاعات از روش آماری رگرسیون چندگانه با به کار گیری مراحل بارون و کنی (1986) استفاده شد. با توجه به یافته ها مشخص شد بعد پذیرش- درگیری از سبک های والدگری توانسته است به نحو مثبت و معناداری بعد معیار و نظم کمال گرایی و بعد ناهمخوانی کمال گرایی را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کند. همچنین متغیر معنای زندگی در رابط? بین بعد پذیرش-درگیری از سبک های والدگری و ابعادکمال گرایی از نقش واسطه ای برخوردار بود بدین صورت که ابعاد معیار و نظم کمال گرایی را به صورت مثبت و معنادار و بعد ناهمخوانی کمال گرایی را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کرد، در حالی که از نقش واسطه ای برای بعدپذیرش- اسقلال روانی از سبک های والدگری و ابعاد کمال گرایی برخوردار نبود. در مقایس? متغیرهای پژوهش در گروه دختران و پسران با استفاده از روش تی تست مستقل، نتایج حاکی از این بود که در رابطه با متغیر کمال گرایی و متغیر معنای زندگی میانگین پسران از میانگین دختران بالاتر است. واژگان کلیدی: کمال گرایی، معنای زندگی، سبک های والدگری، دانشجویان
امینه امیرتیموری مسعود حسین چاری
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر انسجام و انعطاف پذیری خانواده بر شادکامی و کمال گرایی فرزندان بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 501 دانش آموز (256 دختر و 245 پسر) از دبیرستان های شهرستان بافت بودند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس انسجام خانوادگی (سامانی، 1381)، مقیاس انعطاف پذیری خانواده (شاکری،1382)، مقیاس شادکامی آکسفورد (مارتین و کروسلند، 1989) و مقیاس کمال گرایی (اسلنی و همکاران، 1997) بود. داده ها به کمک روش های آماری آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و آزمون آماری تی ، تجزیه و تحلیل شدند. به طور کلی نتایج نشان دادکه انعطاف پذیری و انسجام خانوادگی، ابعاد ترتیب و معیار در کمال گرایی را به نحو مثبت و معنی دار پیش بینی می کنند. همین عوامل، بعد ناهمخوانی در کمال گرایی را به به طور منفی و معنی دار پیش بینی می کنند. ابعاد کمال گرایی در رابطه بین انعطاف پذیری و انسجام خانوادگی از یکسو و شادکامی فرزندان از سوی دیگر نقش واسطه ای ایفا می کنند. همچنین، دختران نسبت به پسران در بعد ناهمخوانی از کمال گرایی، نمره ی بالاتر و پسران در بعد معیارها و نظم و ترتیب، نمره ی بالاتری داشتند. پسران از دختران احساس شادکامی بیشتری داشتند. یافته-های پژوهش حاضر در سایه روند پژوهشی مربوطه به بحث گذاشته شده اند و پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیشتر ارائه شده است.
میترا امتیاز مرتضی لطیفیان
پژوهش به بررسی رابطه خود تنظیمی و اختلال رفتار در کودکان پیش دبستانی پرداخته است. شرکت کنندگان پژوهش تعداد 100 نفر (50 دختر و 50 پسر) از کودکان دوره پیش دبستانی 3 تا 6 سال مهد کودک اندیشه بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر های پژوهش از مقیاس اختلالات رفتاری آخن باخ (1985) و مقیاس ارزیابی خود تنظیمی کودکان پیش دبستانی (2006) استفاده شده است. پایایی مقیاس ها به روش آلفای کرونباخ و روایی آنها با استفاده از روش تحلیل عاملی احراز شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمونها بود. برای بررسی سئوالات پژوهش از روش رگرسیون چند گانه به شیوه همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد که خود تنظیمی هیجانی توانسته است کلیه مولفه های اختلال رفتاری را به صورت منفی پیش بینی کند. بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی به اختلال پرخاشگری و سپس اختلال اضطراب و در آخر اختلال رفتاری گوشه گیری مربوط است. خود تنظیمی رفتاری تنها یکی از مولفه های اختلال رفتاری یعنی پرخاشگری را به صورت منفی پیش بینی کرده است
سمیرا فیروزبخت مرتضی لطیفیان
مطالعه حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده(شامل ابعاد جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی) و خودتنظیمی انگیزشی(شامل ابعاد افزایش علاقه، خودپاداش دهی، کنترل محیط، گفت و گوی درونی عملکردی و گفت و گوی درونی تسلطی) در نوجوانان انجام شد. شرکت کنندگان شامل 572 نفر(290 پسر و 282 دختر) از دانش آموزان سال دوم دبیرستانهای شهر شیراز بودند که به شیوه خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه عبارت بودند از ابزار تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده(کوئرنر و فیتزپاتریک،2002)، مقیاس تاب آوری نوجوانان (همدال و همکاران،2006) و مقیاس خودتنظیمی انگیزشی (ولترز،1998). روایی مقیاسها از طریق همسانی درونی و پایایی آنها به روش ضرائب آلفای کرونباخ احراز شد. تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نشان داد که جهت گیری گفت و شنود می تواند تاب آوری و همه ابعاد آن را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کند. جهت گیری همنوایی تأثیر معناداری بر شایستگی فردی و شایستگی اجتماعی ندارد اما می تواند سبک ساخت یافته را به صورت مثبت و انسجام خانواده و منابع بیرونی را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کند.به منظور بررسی نقش واسطه ای تاب آوری از تحلیل مسیر بر اساس روش بارون و کنی استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو بعد جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی می توانند خودتنظیمی انگیزشی و ابعاد آن را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کنند که در این میان نقش جهت گیری گفت و شنود به مراتب بیشتر است.جهت گیری همنوایی به صورت مستقیم خودتنظیمی انگیزشی و ابعاد آن را پیش بینی می کند حال آنکه تأثیر جهت گیری گفت و شنود بر خودتنظیمی انگیزشی و ابعاد آن به صورت غیر مستقیم و با واسطه تاب آوری است.
محبوبه رنگرزطباطبایی محسن ثالثی
هدف از این تحقیق مقایسه سطوح پلاسمایی بتا اندورفین و ادراک درد ورزشکاران دختر شهر شیراز پس از یک جلسه تمرین هوازی در آب و خشکی است. بدین منظور??دختر والیبالیست (با حداقل سه سال سابقه فعالیت مداوم و میانگین سنی 1?/4±52/?? سال، وزن 29/5±44/?? کیلوگرم و قد 86/4±59/?70 سانتی متر)، بصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آستانه ادراک درد و نمونه گیری خونی از سیاهرگ بازویی قبل، بلافاصله و ?? دقیقه پس از فعالیت هوازی طی دو جلسه فعالیت در محیط آب و خشکی، اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش آماری اندازه گیری های مکرر، و برای تعیین جفت مقایسه ها از آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. همچنین جهت مقایسه نتایج درد و محیط آب و خشکی، پس از محاسبه نمرات افزوده، با استفاده از آزمون تی همبسته سطح بتا اندورفین و ادراک درد آزمودنی ها (حاصل از نمرات افزوده) برای مراحل پس آزمون و پیگیری مقایسه و تحلیل شد. طبق نتایج بدست آمده بین میزان بتا اندورفین و ادراک درد، قبل و بعد از فعالیت تفاوت معنی دار وجود داشت، بطوری که تمرین هوازی منجر به افزایش معنادار بتا اندورفین و نیز ادراک درد در هر دو محیط شد (????/?=p). میزان بتا اندورفین خون دختران ورزشکار پس از تمرین هوازی در آب، در مقایسه خشکی به طور معناداری کمتر بود. این بدان معناست که تمرین هوازی در خشکی در مقایسه با تمرین در آب، اثر بیشتری روی افزایش بتا اندورفین پلاسما دارد. این تفاوت به طورمعناداری در مرحله پیگیری نیز مشاهده شد (??/?=p). علاوه براین، میزان ادراک درد در شرایط پس از تمرین هوازی درآب، با شرایط مشابه در خشکی تفاوت معناداری وجود نداشت(?4/?=p). در مرحله پیگیری نیز در مقایسه تمرین هوازی در موقعیت های مختلف نیز تفاوت معناداری در میزان ادراک درد مشاهده نشد (0/56=p). بطورکلی بتا اندورفین پلاسما و ادراک درد پس از فعالیت هوازی در محیط آب و خشکی افزایش می یابد و بنظر می رسد، تغییرات در ادراک درد ناشی از تمرین هوازی، مستقل از محیط فعالیت است، اما در مورد تغییرات بتا اندورفین ناشی از تمرین، اثرات محیط فعالیت معنادار است.
ناعمه نوری بهرام جوکار
هدف از انجام این پژوهش بررسی پیش آیند های انگیزشی و شناختی یادگیری زبان دوم در قالب یک مدل علّی بود که در آن انواع جهت گیری هدف به عنوان متغیر انگیزشی برون زاد و خودتنظیمی و خودکارآمدی به عنوان متغیرهای واسطه ای و یادگیری زبان دوم به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 401 نفر (254 دختر، و 147 پسر) از زبان آموزان آموزشگاه های زبان انگلیسی شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و توسط مقیاس های یادگیری خودنظم بخش پینتریچ و دی گروت (1990)، مقیاس خودکارآمدی چنگ (2001)، مقیاس اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2001) و آزمون زبان انگلیسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. پایایی پرسش نامه ها به روش آلفای کرونباخ و روایی آن ها به شیوه تحلیل عوامل، تعیین شد. نتایج بیانگر روایی و پایایی مطلوب پرسش نامه ها بود. یافته های حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که الف) اهداف عملکرد- گرایشی و تسلط- گرایشی پیش بینی کننده مثبت و جهت گیری هدف تسلط- پرهیزی پیش بینی کننده منفی برای خودکارآمدی می باشد. ب) اهداف عملکرد- گرایشی و تسلط- گرایشی پیش بینی کننده مثبت برای خودتنظیمی می باشد. ج) هدف تسلط- گرایشی پیش بینی کننده مثبت و هدف تسلط- پرهیزی پیش بینی کننده منفی برای عملکرد زبان انگلیسی می باشد. د) در خصوص نقش واسطه ای خودتنظیمی در رابطه انواع جهت گیری هدف با عملکرد زبان انگلیسی نشان داد که اهداف عملکرد- گرایشی و تسلط- گرایشی به واسطه خودتنظیمی پیش بینی کننده مثبت برای عملکرد زبان انگلیسی می باشند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که یافته های حاصل از یادگیری زبان دوم با یافته های مدل های ارائه شده در زمینه دروس اجباری همخوانی زیادی ندارد و در ارائه مدل باید به زمینه و بافت یادگیری توجه شود.
محمد حسین دهقانی زاده مسعود حسین چاری
چکیده بررسی میانجی گری خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و ساختار کلاس با سرزندگی تحصیلی به کوشش محمد حسین دهقانی زاده این تحقیق به منظور بررسی تأثیر ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده (جهت گیری گفت و شنود و همنوایی) و ساختار کلاس (تکلیف، سخت گیری در ارزشیابی، تأکید بر ارزشیابی و مرجعیت) بر روی سرزندگی تحصیلی و همچنین بررسی نقش واسطه-ای خودکارآمدی صورت گرفت. شرکت کنندگان در این پژوهش 337 نفر از دانش آموزان (176 دختر و 161 پسر) در مقطع متوسطه شهرستان مهریز بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده، پرسشنامه ساختار کلاس، پرسشنامه خودکارآمدی و پرسشنامه محقق ساخته سرزندگی تحصیلی بودند. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی آن ها از روش تحلیل عامل و همسانی درونی استفاده شد. ابزارها پایایی و روایی مطلوبی را نشان دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل مسیر با به کارگیری رگرسیون همزمان و مطابق با مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) استفاده شد. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که اول، برخی از ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و ساختار کلاس به صورت مستقیم قدرت پیش بینی سرزندگی تحصیلی را دارند. دوم، برخی از ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و همچنین ساختار کلاس پیش بینی کننده مستقیم ابعاد خودکارآمدی هستند. سوم، پس از بررسی ضریب مسیرهای بدست آمده، معلوم شد که متغیر خودکارآمدی نقش واسطه ای میان جهت گیری گفت و شنود، ابعاد تکلیف، مرجعیت و سرزندگی تحصیلی دارد. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته شده و پیشنهادهایی به منظور پژوهش بیشتر در این زمینه مطرح شد. کلیدواژه: الگوی ارتباطی خانواده، خودکارآمدی، سرزندگی تحصیلی، ساختار کلاس
نرگس کریمیان بهرام جوکار
این پژوهش در قالب یک مدل علی تاثیرپذیری شادمانی از حل مساله اجتماعی و سبک های تصمیم گیری را مورد بررسی قرار داد. در این مدل، حل مساله اجتماعی به عنوان متغیر برون زاد، سبک های تصمیم گیری به عنوان متغیر واسطه ای و شادمانی به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. شرکت کنندگان پژوهش 476 نفر از دانشجویان دختر (302) و پسر (174) دانشگاه شیراز بودند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995)، فرم کوتاه تجدیدنظر شده حل مساله اجتماعی دی زوریلا و همکاران (2002) و پرسشنامه شادمانی آکسفورد آرجیل و همکاران (1989) استفاده گردید. پایایی پرسش نامه ها به روش آلفای کرونباخ و روایی آنها با استفاده از روش تحلیل عاملی احراز گردید. مدل فرضی با استفاده از رگرسیون چندگانه همزمان بر طبق روش مراحل بارون و کنی مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد: الف) جهت یابی مثبت منطقی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار، و جهت یابی منفی پیش بینی کننده ی منفی و معنادار شادکامی بود. ب) جهت یابی مثبت منطقی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار و سبک حل مساله اجتنابی/تکانشی پیش بینی کننده ی منفی و معنادار سبک تصمیم گیری عقلانی بود. ج) جهت یابی مثبت نسبت به مساله پیش بینی کننده ی منفی و معنادار سبک تصمیم گیری اجتنابی و جهت یابی منفی و سبک حل مساله اجتنابی/تکانشی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار سبک تصمیم گیری اجتنابی بود. د) تنها سبک حل مساله اجتنابی/تکانشی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار سبک تصمیم گیری آنی بود. ه) جهت یابی مثبت و جهت یابی منفی هر دو به طور مثبت و معنادار پیش بینی کننده ی سبک تصمیم گیری وابسته می باشد. و) جهت یابی مثبت و سبک حل مساله اجتنابی/تکانشی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کننده ی سبک تصمیم گیری شهودی می باشد. ز) در خصوص نقش واسطه گری سبک های تصمیم گیری در رابطه ی حل مساله اجتماعی و شادی، نتایج حاصل از تحلیل مسیر بیانگر نقش واسطه ای سبک های تصمیم گیری نمی باشد.
سولماز قادرپناه مریم کوشکی جهرمی
بررسی تأثیر یک دوره شنای هوازی در استخر تصفیه شده با کلر و ازن بر پاسخ آنتی اکسیدانهای خون دختران شناگر هدف تحقیق حاضر بررسی میزان پاسخ سیستم آنتی اکیسیدانها که شامل ترانسفرین ، آلبومین ، سوپراکسیدازدیسموتاز ، هاپتوگلوبین و اسید اسکوربیک به یک دوره تمرین هوازی شنا در استخر ضدعفونی شده با کلر و ازن در شناگران دختر بود. بدین منظور 21 شناگر دختر با میانگین سن 20 تا 35 سال ، میانگین قد 00/7 ± 160 ، میانگین وزن 05/8 ± 53/63 کیلوگرم ، دارای شرایط لازم و سلامتی کامل به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت داشتند . طی دو جلسه با فاصله ی یک هفته آزمودنی ها به اجرای یک ساعت تمرین شنای هوازی در استخر ضدعفونی شده با کلر و ازن به طور جداگانه پرداختند. قبل و بعد از اجرای آزمون در هر دو استخر خون گیری از آزمودنی ها انجام شد . برنامه آزمون شامل یک ساعت تمرین هوازی شنای کرال سینه با 50-60 سرعت بیشینه بود. جهت ارزیابی اطلاعات از روش آماری تحلیل واریانس مختلط درون ـ بین آزمودنی و t مستقل و همبسته استفاده شد . طبق نتایج بدست آمده تفاوت معنادار در پاسخ فاکتورهای ترانسفرین، هاپتوگلوبین و آلبومین شناگران در استخر کلر و ازن مشاهده شد و دردیگر فاکتورها شامل اسید اسکوربیک و سوپراکسیدازدیسموتاز تفاوت معناداری مشاهده نشد . با توجه به نتایج شنا در استخر کلر موجب تولید آنتی اکسیدان های بیشتری در مقایسه با استخر ازن گردید.
آمنه یکتا مرتضی لطیفیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی قدرت پیش بینی کنندگی حمایت اجتماعی و خودپنداره برای انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان در گروه دختران و پسران در دانشکده های علوم تربیتی و مهندسی صورت پذیرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 350 دانشجوی دختر و پسر (175دخترو 175پسر) دانشکده های علوم تربیتی ومهندسی دانشگاه شیراز بودند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل: مقیاس انگیزش تحصیلی(ism)، مقیاس خود پنداره p.m.s.p.s)) و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده بود. داده ها با استفاده از آرمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمون t مستقل مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد بین انگیزه درونی با بعد حمایت خانواده و حمایت دیگران همبستگی معنادار وجود دارد. انگیزه بیرونی با بعد حمایت دیگران، همیاری اجتماعی با بعد حمایت دوستان و حمایت دیگران و وابستگی اجتماعی تنها با بعد حمایت خانواده همبستگی نشان داد. خودپنداره انگیزه درونی با بعد خودپنداره اجتماعی، بعد خودپنداره تحصیلی و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی مثبت و معنا داری را نشان دادند، اما با بعد خودپنداره ورزشی رابطه ای نشان نداد. انگیزه بیرونی با بعد خودپنداره ورزشی ، بعد خودپنداره اجتماعی بعد خودپنداره تحصیلی و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی مثبت ومعنی داری نشان داد. متغیر انگیزشی همیاری اجتماعی نیز با هر چهار بعد، بعد خودپنداره ورزشی ،بعدخودپنداره اجتماعی بعد خودپنداره تحصیلی، و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی نشان داد. متغیر انگیزشی وابستگی اجتماعی با هر چهار بعد، یعنی بعد خودپنداره ورزشی ، بعد خودپنداره اجتماعی، بعد خودپنداره تحصیلی و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی مثبت و معنی داری را نشان داد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در بعد انگیزش درونی پیشرفت تحصیلی، خودپنداره تحصیلی به تنهایی توانست انگیزش درونی پیشرفت تحصیلی را تبیین کند. در بعد بیرونی انگیزش پیشرفت تحصیلی عامل خود پنداره تحصیلی به تنهایی پیش بینی کننده محسوب می شود. در بعد همیاری اجتماعی عامل خودپنداره اجتماعی به تنهایی پیش بینی کننده می باشد.در بعد وابستگی اجتماعی حمایت خانواده به تنهایی توانست انگیزش وابستگی اجتماعی پیشرفت تحصیلی را تبیین کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد الگوی روابط بین متغیرهای پژوهش در گروه های دختران و یکسان نیست اما میانگین نمرات دانشکده های مهندسی و علوم تربیتی در متغیرهای پژوهش حاکی از وجود تفاوت در بین دانشجویان دو دانشکده در دو بعد انگیزه درونی و وابستگی اجتماعی بود. واژگان کلیدی: حمایت اجتماعی، خودپنداره، انگیزش پیشرفت تحصیلی
عباسعلی سلیمانی خشاب مرتضی لطیفیان
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیت (باز بودن، برون گرایی، روانرنجوری، وظیفه مداری و سازگاری) بر روی تاب آوری و همچنین بررسی نقش واسطه ای معنویت و دینداری صورت گرفت. شرکت کنندگان در این پژوهش 314 نفر، در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی از دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (گلدبرگ، 1999)، پرسشنامه معنویت (ارونسون،2002)، پرسشنامه تاب آوی (کونر و دیویدسون، 2003) بودند. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی آن ها از روش تحلیل عامل و همسانی درونی استفاده شد. ابزار ها پایایی و روایی مطلوبی را نشان دادند. مدل فرضی با استفاده از رگرسیون همزمان و بکارگیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که باز بودن پیش بینی کننده سهمی، مثبت و قوی تاب آوری و عامل برون گرایی پیش بینی کننده ی کامل،و بوسیله معنویت و جهت گیری درون دینی و عامل روانرنجوری پیش بینی کننده منفی متغیر تاب آوری است. همچنین پس از بررسی ضرایب مسیر های بدست آمده، معلوم شد که متغیر معنویت و دینداری نقش واسطه ای میان عامل های برون گرایی، روانرنجوری، باز بودن و تاب آوری دارد.
سمیه ابراهیمی پور مرتضی لطیفیان
هدف پژوهش حاضربررسی تاثیرتعامل معلم- دانش آموز و نگرش ریاضی برموفقیت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی می باشد. شرکت کننده گان پژوهش شامل400 نفر از دانش آموزان دختر و پسر؛ (200دختر ، 200پسر) ، مقطع اول دبیرستان های شهر شیراز بوده اند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش نامه نگرش سنج ریاضی( ایکن، 1985)، و پرسش نامه تعامل معلم - دانش آموز ( لوی، هوی مایرز،1993) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ابعاد رفتارمدیریتی، با اهمیت وانگیزه همبستگی مثبت وبین رفتار سرزنش کننده و التذاذ، ترس ونگرانی ، همبستگی مثبت ومعنی داری و با انگیزه همبستگی منفی معنی داری مشاهده می شود. رفتار دوستانه به صورت مثبت ومعنی دارپیش بینی کننده ترس ونگرانی است و با انگیزه همبستگی منفی ومعنی داری دارد. از بین ابعاد نگرش، ترس و نگرانی به صورت منفی ومعنی دار توانست موفقیت تحصیلی در درس ریاضی را پیش بینی کند. واژگان کلیدی: تعامل معلم – دانش آموز، نگرش ریاضی، موفقیت تحصیلی در درس ریاضی
مرتضی مرادی مسعود حسین چاری
در پژوهش حاضر هدف آن بود که بر اساس ابعاد سبک دلبستگی و عزت نفس دانشجویان، بهزیستی روان شناختی آنان پیش بینی شود. نمونه ای مشتمل بر 401 دانشجوی دانشگاه شیراز (200 دختر و 201 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و سه پرسشنامه ی بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، سبک های دلبستگی بزرگسال (هازن و شیور، 1993) و عزت نفس (روزنبرگ، 1965) را تکمیل کردند. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که ابعاد سبک دلبستگی (دلبستگی ایمن و دلبستگی ناایمن اجتنابی) رابطه ی مثبت و معنی داری با بهزیستی روان شناختی دارند. متغیر عزت نفس نیز رابطه ی مثبت و معنی داری با بهزیستی روان شناختی نشان داد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان که ابعاد سبک دلبستگی (دلبستگی ایمن و دلبستگی ناایمن اجتنابی) و عزت نفس پیش بین مثبت و معنادار بهزیستی روان شناختی اند. علاوه بر این، از بین مولفه های بهزیستی روان شناختی پذیرش خود، تسلط بر محیط، روابط مثبت با دیگران و هدفمندی زندگی توسط سبک دلبستگی ایمن، مولفه ی روابط مثبت با دیگران بر اساس سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی، مولفه های تسلط بر محیط و خودمختاری بر اساس سبک دلبستگی دوسوگرا و همچنین تسلط بر محیط و رشد شخصی بر اساس عزت نفس به صورت مثبت پیش بینی شدند.
خدیجه دشتی محسن ثالثی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین پلایومتریک و مکمل امگا سه بر اینترلوکین 6 و cd4 دختران جوان والیبالیست بود. جامعه آماری تحقیق شامل دختران جوان 18 تا 25 سال ورزشکار (والیبالیست) استان بوشهر بودند. که از بین آنها 45 نفر داوطلب انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه مساوی تمرین پلایومتریک، مکمل امگا 3 وتمرین پلایومتریک و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین پلایومتریک و امگا 3 در روز تمرین به انجام حرکات پلایومتریک مطابق با پروتکل تنظیم شده، پرداختند و آزمودنی های گروه کنترل هیچ فعالیت ورزشی انجام ندادند. اندازه گیری های خونی در قبل و بعد از تمرین از کلیه آزمودنی ها انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آزمون آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان اینترلوکین 6 در گروه تمرین پلایومتریک+مکمل امگا3 کاهش دارد در صورتی که در گروه تمرین پلایومتریک افزایش داشته است و در گروه کنترل بدون تغییر باقی ماند. میزان cd4 نیز در گروه تمرین پلایومتریک+مکمل امگا3 افزایش داشت ولی در گروه تمرین پلایومتریک و کنترل بدون تغییر باقی ماند. در مجموع می توان عنوان کرد که اجرای تمرین پلایومتریک همراه با مصرف مکمل امگا 3 توسط دختران والیبالیست جوان قادر است که از افزایش میزان سایتوکاین پیش التهابی اینترلوکین 6 و کاهش میزان cd4 (سلول های t کمک کننده) جلوگیری کند. کلمات کلیدی: تمرین پلایومتریک، مکمل امگا3، اینترلوکین 6 و cd4.
مینا کیانی مریم کوشکی جهرمی
مقدمه: تحقیقات اندکی رابطه میان مصرف کافئین و کربوهیدرات را بر شاخص های آسیب عضلانی ورزشکاران بررسی کرده اند و و نتایج موجود نیز متفاوت است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر 3 نوع مکمل کربوهیدرات , کافئین و ترکیب کافئین و کربوهیدرات و تمرین پلایومتریک بر شاخص های آسیب عضلانی پسران جوان هندبالیست بود. نمونه آماری: آزمودنی های این تحقیق شامل 15 پسر جوان هندبالیست با سابقه شرکت در مسابقات قهرمان کشوری (سن: 743/0± 87/17 سال، قد: 842/5±87/181سانتی متر, وزن: 218/11±87/80کیلوگرم) بودند که به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. روش اجرا: آزمودنی ها به صورت تصادفی به 4 گروه تمرینات پلیومتریک+مکمل کافئین، تمرینات پلیومتریک+ مکمل کربوهیدرات، تمرینات پلیومتریک+مکمل کافئین+مکمل کربوهیدرات، و گروه کنترل تقسیم شدند به گونه ای که در جلسه چهارم همه آزمودنی ها هر چهار نوع مکمل یا دارونما را طی چهار جلسه مجزا دریافت کردند. قبل از برنامه تمرینی و در پایان هر جلسه تمرین، خونگیری از محل ورید بازویی انجام شد. برای مقایسه ی درون گروهی متغیرهای اندازه گیری شده در گروه مورد مطالعه از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. همچنین از آزمون تی وابسته با اصلاح بونفرونی جهت آزمون های تعقیبی استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بعد از مصرف کافئین به همراه کربوهیدرات کراتین کیناز بعد از تمرینات پلیومتریک در مقایسه با روش های دیگر افزایش معنی داری داشت (p?0.05) اما تغییرات لاکتات دهیدروژناز و آلبومین ناشی از تمرینات پلیومتریک بعد از مکمل کافئین، کربوهیدرات، کافئین+مکمل کربوهیدرات، و کنترل تفاوت معنی داری نداشت. بحث و نتیجه گیری: مصرف کافئین و کربوهیدرات می تواند موجب افزایش شاخص آسیب عضلانی کراتین کیناز شود..
مریم سخاء مسعود حسین چاری
تجربه شادکامی، تجربهای جهان شمول و از بنیادی ترین مفاهیم در روانشناسی مثبت نگر است. از این رو تعداد پژوهش هایی که این سازه را مورد بررسی قرار داده اند رو به افزایش است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی شادکامی بر اساس جهت گیری های مذهبی و هوش عاطفی در دانش آموزان دوره متوسطه بود. شرکت کنندگان در پژوهش تعداد564 دانش آموز (269دختر و 295 پسر)دوره متوسطه رشته هایعلوم انسانی، تجربی و ریاضی شهر شیراز بودند. برای سنجش شادکامی از پرسشنامه تجدید نظر شده شادکامی آکسفورد (آرگیل و لو، 1990)، برای تعیین جهت گیری های مذهبی از پرسشنامه آذربایجانی (1382) و برای سنجش هوش عاطفی از پرسشنامه تجدید نظر شده سالووی و مه یر (1997) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از رگرسیون چند متغیره به شیوه همزمان و سایر روش های آماری مقتضی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد جهت گیری های مذهبی و هوش عاطفی پیش بینی کننده های مثبت شادکامی هستند. علاوه بر این نتایج نشان داد که در نمرات شادکامی، جهت گیری های مذهبی و هوش عاطفی تفاوت معناداری بین دو جنس وجود ندارد.
زینب امیری خراسانی عباسعلی رستمی نسب
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین عملکرد تحصیلی و کارآفرینی با نقش میانجی گری هویت شغلی می باشد. این پژوهش از نوع کمی-توصیفی و در مقوله پژوهش های همبستگی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه سنجش میزان توانایی کارآفرینی اِلن بیچ (2009 و 2008) و پرسشنامه هویت شغلی دیلاس(1987) و معدل سال سوم هنرستان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی ) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان هنرستانی ناحیه 2 آموزش و پرورش در شهر کرمان بوده و حجم نمونه به روش خوشه ای تصادفی 320 نفر در نظر گرفته شد. به منظور تحلیل داده های به دست آمده علاوه بر روش های توصیفی میانگین و انحراف معیار متغیرها، از تحلیل مسیر بر اساس روش ها و مراحل پیشنهادی بارون و کنی (????) برای پاسخ گویی به سوال ها استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده رابطه معناداری بین عملکرد تحصیلی و کارآفرینی مشاهده نشد. در نتیجه عملکرد تحصیلی تبیین کننده کارآفرینی هنرجویان نمی باشد. در میانگین عملکرد تحصیلی هنرآموزان در سطوح مختلف کارآفرینی بالاترین میانگین مربوط به کسانی است که توانایی عالی در کارآفرینی دارند و پایین ترین میانگین مربوط به کسانی است که توانایی ضعیفی در کارآفرینی دارند. اما این تفاوت ها معنی دار نبودند. از دیگر نتایج پژوهش این که اکثریت هنرجویان دارای هویت شغلی مغشوش هستند.
زینب عبدالعلی زاده مسعود اخلاقی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در رابطه ی میان اهداف پیشرفت و اضطراب آمار به روش تحلیل مسیر است. برای این منظور 305 نفر (64 پسر و 241 دختر)، از دانش جویان دوره ی کارشناسی و کارشناسی ارشد بخش های علوم تربیتی، روان شناسی، علوم اجتماعی و آمار دانشگاه شهید باهنر کرمان که در کلاس های آمار توصیفی و یا آمار استنباطی ثبت نام کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش از مقیاس اهداف پیشرفت (میدلتن و میدگلی، 1997)، اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم، 1984) و اضطراب آمار (کرویس و همکاران، 1985)، استفاده گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیر برون زای اهداف تبحّری اثر عِلّی مستقیم، منفی و معنا داری بر اضطراب آمار دارد، همچنین اهداف تبحّری از طریق اهمال کاری تحصیلی بر اضطراب آمار به صورت غیرمستقیم اثر می گذارد. اثر مستقیم متغیر برون زای اهداف رویکرد – عملکرد بر اضطراب آمار معنادار بود، اما اثر غیرمستقیم اهداف رویکرد – عملکرد بر اضطراب آمار معنادار نبود. اثر مستقیم اهداف اجتناب- عملکرد بر اضطراب آمار معنادار نبود و این متغیر فقط با واسطه اهمال کاری تحصیلی بر اضطراب آمار تأثیر منفی می گذارد. در مجموع مشخص شد که اهداف تبحّری به طور مستقیم بیشترین تأثیر را بر اضطراب آمار دارد. همچنین مشخص شد که دختران از اهمال کاری کمتری نسبت به پسران برخوردار هستند. اما میان پسران و دختران در میزان اضطراب آمار تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین میزان اضطراب آمار در دانشجویان دانشکده های آمار و ادبیات- علوم انسانی با یکدیگر تفاوت معناداری ندارد. یافته های این پژوهش در پرتو ادبیات پژوهشی مربوطه به بحث گذاشته شده اند و پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیشتر در این حوزه ارایه شده است.
محمد جواد طهماسبی محسن ثالثی موسی آبادی
چکیده مقایسه تاثیر ورزش درمانده ساز در صبح و عصر بر شاخص های الکتروکاردیوگرام مردان ورزشکار به کوشش محمد جواد طهماسبی هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر زمان فعالیت ورزشی درمانده ساز در صبح و عصر بر فعالیت الکتریکی قلب مردان ورزشکار میانسال بود. 17 نفر از مردان ورزشکار شیراز با میانگین سنی 25/8± 86/35 سال ، وزن 57/6± 94/73 کیلو گرم ، قد 24/4±46/174 سانتی متر و شاخص توده بدن 36/2± 22/24 به صورت داوطلبانه هدفمند به عنوان آزمودنی تحقیق انتخاب شدند. آزمودنی های پژوهش پس ازشرکت در یک جلسه آشنایی و آشنا شدن با مراحل مختلف پژوهش، برگه رضایتنامه آگاهانه را تکمیل کردند. اندازه گیری های قد و وزن، درصد چربی بدن و توده عضلانی انجام گرفت و برنامه ریزی برای انجام آزمون ورزشی در روزهای مورد نظر انجام شد. آزمودنی های پژوهش در روزهای مورد نظر در یکی از ساعت های 9-7 صبح یا عصر ضمن مراجعه به درمانگاه امام رضا شهر شیراز آزمون ورزشی در مانده ساز را انجام دادند. آزمون ورزشی شامل تست بروس بود که از 7 مرحله تشکیل می شود و هر مرحله سرعت و شیب دستگاه افزایش می یابد تا زمانی که آزمودنی جهت ادامه کار درمانده شود و به صورت اختیاری انصراف دهد. فعالیت الکتریکی قلب در هر مرحله به صورت جداگانه توسط دستگاه الکتروکاردیوگرام ثبت می شد و اطلاعات به صورت چاپ شده از دستگاه دریافت می گردید. یافته های تحقیق نشان داد بین متغیرهای اصلی پژوهش شامل ولتاژ موج qrs، موج t، تناوب qt، قطعه pr و تناوب pr در صبح و عصر تفاوت معنی داری وجود ندارد. واژه های کلیدی: ورزش درمانده ساز، الکتروکاردیوگرام، مردان ورزشکار
مرضیه صیاد مریم کوشکی جهرمی
چکیده مقایسه تاثیر ورزش درمانده ساز در صبح و عصر بر شاخص های الکتروکاردیوگرام زنان ورزشکار به کوشش مرضیه صیاد هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی درمانده ساز در صبح و عصر بر فعالیت الکتریکی قلب زنان ورزشکار میانسال بود. شرکت کنندگان در تحقیق شامل 15 نفر از زنان ورزشکار (میانگین سنی 78/6± 75/35 سال، وزن 57/6± 9/58کیلوگرم، قد 24/4± 5/156 سانتی مترو شاخص توده بدن 68/2± 08/24 کیلوگرم/مترمربع) بودند که به صورت داوطلبانه هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان طی دو روز متناوب با فاصله حداقل یک هفته در ساعت های 9-7 صبح آزمون ورزشی در مانده ساز را انجام دادند. آزمون ورزشی شامل آزمون فزاینده بیشینه بروس بود. فعالیت الکتریکی قلب در حالت استراحت , بلافاصله بعد از پایان آزمون ورزشی و در دوره بازیافت توسط دستگاه الکتروکاردیوگرام ثبت می شد. از آزمون آماری آنوا یک راهه با اندازه گیری های مکرر جهت تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین ولتاژ موج qrs ، مقادیر زمان موج t و مقادیر مربوط به قطعه p-r در زمان استراحت صبح و عصر، واماندگی صبح و عصر و ریکاوری صبح و عصر با یکدیگر تفاوت معنی داری وجود نداشت. با توجه به اینکه جریان الکتریکی قلب نشان دهنده هدایت یون ها در عضله قلب است می توان نتیجه گرفت که تغییرات سمپاتیکی در صبح و عصر احتمالا بر هدایت پذیری قلب تاثیر معنی ندارد. اگرچه تحقیقات آینده برای روشن شدن مطلب ضروری است. کلیدواژه ها: فعالیت ورزشی ،الکتروکاردیوگرام، زنان ورزشکار
الهام اردلان مسعود حسین چاری
چکیده ندارد.
مریم بردبار مسعود حسین چاری
چکیده ندارد.
هاجر صفری مسعود حسین چاری
چکیده ندارد.
منصورمحمد حسینی اصغر رضویه
چکیده ندارد.
یوسف دهقانی مسعود حسین چاری
چکیده ندارد.
نغمه خلیلی ماهانی مسعود حسین چاری
رشدانفجارگونه دانش و فناوری و نوآوری در عصر حاضر، نیاز به آموختن سریع و مادام العمر را برای انسانها به ارمغان آورده است. اما آموختن فرایندی است که متغیرهای بسیاری در آن دخالت دارند و برای آموختن دانش جدید، نیاز به ابداع و استفاده از روشهای جدید آموزشی است. بنا به اهمیت آموزش کودکان پیش دبستانی و نیاز روز افزون والدین و مربیان به آموختن این دانش و مهارت، و از طرفی مشغله کاری و محدودیت زمانی، به سیستمی کارآمد، سریع، به روز و در دسترس و با کاربری آسان نیاز است تا خلا دسترسی به منابع آموزشی را برای این گروه پر کند. با توجه به مزایای بسیاری که امروزه در مورد آموزش الکترونیکی بیان می شود، به نظر می رسد که این شیوه آموزشی بهترین گزینه برای رفع نیاز های آموزشی مربیان و والدین باشد. در حال حاضر به واسطه عمومی شدن استفاده ازکامپیوتر و اینترنت درخانه ها و محیطهای کاری، هرروزه بر تعداد افرادی که متقاضی دریافت آموزش های الکترونیکی هستند افزوده می شود. اما چگونگی تهیه ونحوه ارائه مطالب آموزشی، به مساله مهم مدرسان وتولیدکنندگان محتوای آموزش الکترونیکی تبدیل شده است. در این تحقیق الزامات طراحی یک سیستم آموزش الکترونیکی، استراتژی های آموزشی، شیوه های آموختن بزرگسالان، شیوه های مختلف تدریس، رویکردهای مختلف روانشناسی تربیتی و کاربرد آنها در آموزش الکترونیکی، چارچوب ها و اصول کار معرفی شده در جهان برای توسعه سیستم های آموزش الکترونیکی مورد مطالعه وبررسی قرار گرفت وبا شناسایی مخاطبان و گروه هدف 60 وب سایت انگلیسی و فارسی زبان که به نوعی آموزش الکترونیکی برای این گروه هدف ارائه می دادند، از جنبه های مختلف مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتند. .بررسی وب سایتها نشان می دهد که معمول ترین کاری که تا کنون دراین زمینه انجام شده،ارائه همان آموزش سنتی معلم –محور،از طریق ابزار الکترونیکی بوده است. اماشیوه های مختلف آموختن ازطرق: بینایی، شنیداری ولمسی/حرکتی وتقسیم بندی آنها درطیفی ازروشهای آموختن کاملا انفعالی: خواندن و شنیدن تا کاملا فعال: خلق وتولید و تلفیق آنها با دو شیوه تدریس، یعنی ارائه ای وراهبردی و با نگاهی به زیرساختهای موجودفناوری، قابلیت های الکترونیکی شدن هر روش و ترکیبی ازآنها، مدلهای مختلف آموزشی را پدید می آورد بنابر این در مدل پیشنهادی رساله حاضر بیان می شود که بهترین شیوه تدریس از طریق شبکه، روش راهبردی و بهترین شیوه آموختن در طیف روشهای آموختن، شیوه کاملا فعال یعنی خلق و تولید است . در نهایت بر اساس مطالعات و الگوبرداری، طراحی سیستم آموزش الکترونیکی برای مربیان و والدین کودکان پیش دبستانی انجام شد. با توجه به مدل پیشنهادی 3p خان هفت مرحله توسعه سیستم آموزش الکترونیکی بررسی شد و دو مرحله ابتدایی آن یعنی برنامه ریزی و طراحی انجام شد. درتمامی این مراحل سعی شد که سیستم با الگوی منشور هشت وجهی خان (2008) در آموزش الکترونیکی هماهنگی داشته باشد. سیستم پیشنهادی نهایی با توجه به کاربرد رویکردهای مختلف روانشناسی تربیتی (رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازاگرایی ) در آموزش الکترونیکی و رعایت اصول مالتی مدیا، همجواری، گفتار، کثرت، پیوستگی و شخصی سازی و با توجه به اصول طراحی و مدل های پایدار سازی وب سایتها ارائه شد.