نام پژوهشگر: نصراله کلانتری
علی خوبیاری نصراله کلانتری
منطقه لالی و اندیکا در جنوب غرب کشور ایران و در فاصله 100 کیلومتری شمال شرقی شهرستان اهواز واقع شده است. با توجه به رخنمون وسیع سازند ماسه سنگی آغاجاری در منطقه مورد مطالعه و لیتولوژی خاص این سازند که عمدتاً از جنس مارن و ماسه سنگ می باشد، منطقه از لحاظ هیدروژئولوژیکی دارای وضعیت متمایزی است. آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه عمدتاً متأثر از تکتونیک و زمین ساخت منطقه می باشد و در زون-های خرد شده به صورت آبخوان های ماسه سنگی مشاهده می شود، که به صورت چشمه های متعددی از محل تماس مارن و ماسه سنگ در سطح زمین زهکشی می شوند. در منطقه مورد مطالعه هیچ گونه چاه بهره برداری، پیزومتر و یا قنات وجود ندارد و تنها پارامتر جهت بررسی وضعیت هیدروژئولوژی منطقه چشمه های ماسه سنگی می باشند که خصوصیات این چشمه ها و عوامل موثر بر آبدهی آنها مورد بررسی قرار گرفته است. شواهد موجود در منطقه نشان می دهد که در بخش هایی از منطقه که ضخامت ماسه سنگ قابل ملاحظه بوده و شکستگی ها از توسعه کافی برخوردارند و از طرفی نیز شیب توپوگرافی منطقه ملایم و پوشش خاکی منطقه ناچیز باشد، چشمه هایی ظهور یافته اند که از آبدهی نسبتاً زیادی نیز برخوردار می باشند. با توجه به اینکه چشمه ها وضعیت آب زیرزمینی منطقه را انعکاس می دهند، با تبدیل هریک از عوامل موثر بر هیدروژئولوژی منطقه به مدل رقومی در محیط gis نقشه پتانسیل آب زیرزمینی منطقه تهیه شده است. نتایج حاصل از پتانسیل یابی آب زیرزمینی منطقه نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه از لحاظ آب زیرزمینی از وضعیت مناسبی برخوردار نمی باشد و تنها بخش های کمی از منطقه از پتانسیل آبی زیادی برخوردارند و نزدیک به 50% از منطقه مورد مطالعه از نظر پتانسیل آب زیرزمینی فقیر می باشد. به منظور مطالعات هیدروشیمیایی منطقه از منابع آب زیرزمینی موجود در منطقه در دو نوبت نمونه برداری به عمل آمد و نتایج آنالیز شیمیایی نمونه ها به وسیله نقشه ها و نمودار های هیدروشیمیایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه از نظر هیدروشیمیایی نیز وضعیت خاص خود را دارد. رخنمون وسیع سازند تبخیری گچساران در منطقه مورد مطالعه و همچنین رگه های ژیپس و اندریت موجود در طبقات مارنی سازند آغاجاری باعث تغییرات هیدروشیمیایی زیادی در منطقه شده است به طوری که تیپ آب اکثر چشمه های موجود در منطقه در هر دو فصل نمونه برداری سولفاته می باشد. افزایش یون های سولفات، کلر و سدیم در آب برخی از چشمه های منطقه سبب گردیده که آنها از کیفیت مطلوبی برای شرب برخوردار نباشند.
سمیه باقرزاده نصراله کلانتری
آبخوان های کارستی، یکی از مناسب ترین منابع آب برای شرب و کشاورزی می باشند، اما به واسطه لایه نازک خاک، تمرکز جریان در اپی کارست و تغذیه متمرکز از حفره های بلعنده در معرض آلودگی قرار می گیرند. در نتیجه، آلودگی به سهولت به آبخوان می رسد و به سرعت از طریق جریان کانالی مسافت زیادی را طی می کند و حفاظت طبیعی آبخوان را مورد تهدید قرار می دهد. بنابراین استفاده از روش های ارزیابی آسیب پذیری به منظور پتانسیل یابی آلودگی یکی از ابزارهای مدیریتی جهت محافظت و جلوگیری از آلودگی این منابع ارزشمند می باشد. به این منظور، پهنه بندی آسیب پذیری آبخوان کارستی شیمبا واقع در شمال شرق خوزستان، با استفاده از دو روش epik و cop انجام شد. در این مطالعه از دو تکنولوژی gis و rs در مراحل مختلف استخراج و تلفیق لایه های اطلاعاتی مورد استفاده قرار گرفت. کلاس های آسیب پذیری بدست آمده از هر دو روش cop و epik در منطقه مورد مطالعه نشان داد که بیشتر منطقه دارای کلاس آسیب پذیری زیاد می باشد. با مقایسه نقشه های آسیب پذیری دو روش مذکور، مشاهده می گردد، هر دو روش نتایج مشابه ایی را نشان می دهند و جنوب غرب، شمال غرب وقسمت هایی از غرب منطقه به علت تعدد اشکال ژئومورفولوژیک، خطواره ها و پوشش نازک خاک، آسیب پذیرتر از بقیه قسمت های منطقه می باشد و پلژه های چاله منار و شلار از آسیب پذیری کمی برخوردار هستند. با تحلیل حساسیت مدل cop به روش حذف نقشه، مشخص شد که عامل پوشش محافظ، موثرترین عامل بر آسیب پذیری آبخوان کارستی شیمبا، می باشد. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت حذف نقشه مدل epik نشان داد که عامل های پوشش محافظ و اپی کارست موثرترین عامل های تأثیرگذار بر آسیب پذیری منطقه مورد مطالعه می باشند و کم اثرترین پارامتر نیز توسعه شبکه کارستی می باشد. بررسی تحلیل تک پارامتری نشان داد که پارامتر اپی کارست به عنوان موثرترین پارامتر در ارزیابی آسیب پذیری منطقه مورد مطالعه می باشد. برای صحت سنجی مناطق آسیب پذیر از داده های ماهانه هدایت الکتریکی(ec) در برابر دبی، سه چشمه دره اناری، سرحونی و آبشکالو در سال آبی 87-1386 و نیز تست باکتری های کلیفرم آب چشمه های دره اناری و آبشکالو استفاده شد.
مریم فاضلی نصراله کلانتری
استفاده از مدلسازی یکی از روشهای غیر مستقیم مطالعه منابع آب زیرزمینی است که امروزه به عنوان ابزاری کارآمد در پیش بینی و مدیریت وضعیت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار می گیرد. مدل کمی آبهای زیرزمینی دشت زیدون به وسعت 257 کیلومتر مربع واقع در جنوب غرب شهرستان بهبهان با هدف درک کمی جریان آبهای زیرزمینی و مولفه های گوناگون بیلان دشت تهیه گردیده است که فرایند بهینه تصمیم گیری برای مدیریت آبخوان و مطالعات نیمه تفضیلی بعدی نظیر شبیه سازی کیفی براساس همین اهداف خواهد بود. در این راستا پس از انتخاب الگوریتم و بسته نرم افزاری مناسب (processing modflow windows (pmwin) ) ابتدا با توجه به نتایج حاصل از آزمون پمپاژ، لاگ زمین شناسی چاه های مشاهده ای، مقاطع زمین شناسی، هیدروگراف چاه های مشاهده ای، بررسی های ژئوالکتریک و بازدیدهای صحرایی، اقدام به تهیه مدل تفهیمی گردید. و طی مرحله طراحی مدل، منطقه مورد مطالعه به شبکه های منظم تقسیم بندی شد و شرایط اولیه و شرایط مرزی مشخص شده بر مدل اعمال گردید، سپس مدل در شرایط پایدار به منظور بهینه نمودن مقادیر پارامتر k و فاکتور قابلیت انتقال (conductance) مرزهای جریان، برای محاسبه جریان ورودی و خروجی، اجرا و واسنجی گردید. در ادامه واسنجی برای شرایط ناپایدار ابتدا مقادیر پارامتر s بهینه و با ثابت بودن آن در پریودهای بعدی، مقادیر پارامتر تغذیه ناشی از بارندگی و آب برگشتی چاه ها بهینه شد. در کل واسنجی مدل به مدت یک سال (مرداد 1385 تا تیر 1386 ) و صحت سنجی آن نیز به مدت یک سال (مرداد 1386 تا تیر 1387 ) انجام گردید. پس از واسنجی و صحت سنجی، مدل توانست بخوبی شرایط آبخوان را شبیه سازی نماید. نهایتاً سناریوهای مختلف مدیریتی برای دشت در نظر گرفته شد و واکنش آبخوان در مقابل آن ها شبیه سازی گردید.
حمیدرضا غفاری علی آباد نصراله کلانتری
منطقه شیمبار در شمال شرق استان خوزستان و در فاصله 65 کیلومتری شهرستان مسجد سلیمان قرار گرفته و جزء حوزه آبریز رودخانه کارون به شمار می رود. هدف اصلی در این مطالعه بررسی خصوصیات ساختاری حاکم بر کارستی شدن در حوضه آبگیر منطقه شیمبار و تأثیر این خصوصیات بر وضعیت آبدهی چشمه ها و کنترل جریان آب-زیرزمینی در سنگ مخزن آنها می باشد. علاوه بر تحلیل ساختاری و هیدرولوژیکی، خصوصیات هیدروژئوشیمیایی چشمه های دره اناری، آبشکالو و سرحونی مورد توجه قرار گرفته است. رخداد پدیده های ساختمانی نظیر چین خوردگی ها (مانند تاقدیس کینو، شلار و چاله منار و.. )، راندگی چاله منار، شاخه فرعی از گسل امتداد لغز ایذه، درزه ها و شکستگی ها در نتیجه فعالیتهای تکتونیکی از یک سو و ریزش های جوی مناسب از سوی دیگر، شرایط مناسبی برای توسعه آبخوان های کارستی در منطقه ایجاد کرده است. مطالعه ساختمانی و ژئومورفولوژیکی نشان می دهد که پولژه-های چاله منار و شلار در راستای گسل های ایذه و بالارود تشکیل شده است. ظهور چشمه های دره اناری، آبشکالو و سرحونی در راستای گسل تراستی چاله منار نیز بیانگر اهمیت اشکال ساختاری در منطقه می باشد. این گسل ها جهت های اصلی جریان آب درون حوضه کارستی را کنترل می کنند در حالیکه درزه ها و شکستگی های مرتبط با آنها در جهات فرعی جریان نقش دارند. با برداشت راستای غالب درزه ها و شکستگی ها در حوضه آبگیر هر چشمه این مسئله مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصله از مطالعه شکستگی ها منطقه نشان می دهد که در تمامی موارد، میزان میانگین بازشدگی دهانه درزه ها بالاتر از 20 میلیمتر می باشد که بیانگر نقش بارز درزه ها در نفوذ آب به درون آبخوان کارستی می باشد. راستای لایه ها با متوسط شیبی در حدود 50 درجه و میانگین بازشدگی برابر 45 میلیمتر نقش بسیار شاخص و غالبی در نفوذ و هدایت جریان آب در حوضه آبگیر چشمه ها دارند. نتایج نشان می دهند که تراکم بالای شکستگی ها در حوضه آبگیر چشمه های دره اناری و سرحونی موجب آبدهی بالا و پاسخ سریع آنها به بارندگی شده است. شیب زیاد لایه بندی و بازشدگی زیاد لایه های آسماری در حوضه آبگیر چشمه سرحونی نسبت به چشمه دره اناری موجب توسعه قابل توجه کارست و ایجاد سیستم کانالی پیشرفته در چشمه سرحونی شده است. اما سطح حوضه آبگیر کوچکتر چشمه سرحونی نسبت به چشمه دره اناری موجب آبدهی فصلی این چشمه شده است. تحلیل کموگراف چشمه سرحونی، غلظت زیاد املاح را در اولین پاسخ چشمه به بارندگی نشان می دهد که بیانگر توسعه کانالی و غاری در مخزن چشمه سرحونی می باشد که حاوی آب راکد (قدیمی) است. در حوضه آبگیر چشمه آبشکالو به دلیل حضور یک زون پوشش خاکی نفوذ آب به درون بخش کارستی به صورت انتشاری رخ می دهد. این مسئله موجب شده تا فرایند کارستی شدن در این حوضه به خوبی توسعه پیدا نکند. نوسانات ناچیز بر روی منحنی هیدروگراف و کموگراف چشمه نیز موید همین موضوع است.
زینب احمدنژاد نصراله کلانتری
منطقه زیرراه در شمال شهرستان دشتستان استان بوشهر قرار گرفته است. در منطقه مورد مطالعه یک سفره آبدار حایز اهمیت وجود دارد که مخزن آب زیرزمینی را سازند کنگلومرای بختیاری تشکیل می دهد. آب زیرزمینی در منطقه زیرراه تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله گسل امتداد لغز قطر- کازرون، تغذیه رودخانه دالکی، زهکشی رودخانه شاپور و نیز آب های برگشتی کشاورزی قرار دارد. به منظور بررسی منشاء شوری و هیدروژئوشیمی دشت زیرراه در دو مرحله فروردین و مهر ماه 1389، در مجموع 50 نمونه آب از منابع آب زیرزمینی و سطحی منطقه (شامل چاه های بهره-برداری، چشمه ، رودخانه ها، زهکش و آب سطحی) برداشت شد. سپس پارامترهایی نظیر یون های عمده، sar، ph، ec و ... اندازه گیری گردید. نمونه های منابع آب زیرزمینی و سطحی منطقه به استثنای رودخانه شاپور (با رخساره سولفاته- کلروره کلسیک) دارای تیپ کلروره- سدیک می باشند که این رخساره در ارتباط با انحلال کانی های تبخیری هالیت می باشد. عبور رودخانه دالکی از سازند آغاجاری و ورود رواناب های ناشی از سازند گچساران و اختلاط با آب چشمه های گوگردی دالکی موجب شور شدن آب این رودخانه شده است. عامل شوری آب زیرزمینی عمدتاً در نتیجه تغذیه از سازند گچساران، رودخانه دالکی و نیز آب برگشتی کشاورزی است. انحلال کانی های تبخیری مانند هالیت و ژیپس، غلظت کل جامدات محلول و سولفات رودخانه شاپور را افزایش داده و سبب شوری آب این رودخانه گردیده است. منشاء شوری آب رودخانه شور نیز علاوه بر عوامل فوق، تبخیر، زه آب و کیفیت آب زیرزمینی تغذیه کننده می-باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد روند خطی واضحی بین سدیم و کلراید وجود دارد، و بیشترین میزان همبستگی بین مجموع املاح و سدیم مشاهده می گردد. نمایه های اشباع نشان می دهد که منابع آب زیرزمینی و سطحی دشت زیرراه نسبت به کلسیت و دولومیت فوق اشباع و نسبت به ژیپس و انیدریت تحت اشباع می باشند. قسمت شمال و مرکز دشت دارای کیفیت غیر قابل قبول برای مصرف شرب، و سایر چاه های موجود در دشت دارای کیفیت قابل شرب در شرایط اضطراری هستند. کیفیت این منابع آب از لحاظ مصرف صنعتی پوسته گذار می باشند، در صورتی که آب رودخانه های شاپور و دالکی در حد متعادل قرار دارند. اکثر آب های منطقه از لحاظ کشاورزی نامناسب و شور می باشد و ادامه آبیاری با آن ها باعث تخریب ساختمان فیزیکی خاک و کاهش ثمر دهی گیاه می شود. اما از آنجا که کشاورزی شغل و منبع درآمد اصلی بسیاری از ساکنین منطقه است لذا باید راهکارهای مدیریتی صحیحی برای کشت و کار در این اراضی اعمال کرد.
زهرا بوسلیک نصراله کلانتری
چکیده: منطقه دالکی در بخش مرکزی شهرستان دشتستان استان بوشهر قرار دارد و به دلیل قرار گرفتن در مسیر ارتباطی بنادر استان بوشهر با نواحی داخلی ایران از قدیم دارای اهمیت و رونقی نسبی بوده است. این منطقه در کمربند چین خورده زاگرس و در مجاورت کوهپایه واقع شده است. تأثیر نیروهای تکتونیکی بر منطقه سبب به وجود آمدن تاقدیس ها، خرد شدن سازندهای سخت، ایجاد گسل های تراستی و شکل گیری گسل قطر ـ کازرون شده است که با امتداد شمالی ـ جنوبی از قسمت شرقی دشت عبور می کند. در این منطقه سه چشمه گوگردی وجود دارد که در امتداد گسل قطر-کازرون برونزد دارند. استفاده از آب این چشمه ها به منظور آبیاری و درمان برخی بیماری ها توسط اهالی منطقه سابقه طولانی دارد. با توجه به اهمیت این چشمه ها در منطقه دالکی، در این تحقیق منشاء و خصوصیات هیدروشیمیایـی و نیز پتانسـیل درمانـی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا آب چشمه ها در سال 1388 و 1389 نمونه برداری شد. نتایج مطالعات هیدروشیمی نشان می دهد که تیپ و رخساره شیمیایی چشمه های مورد مطالعه از نوع کلروره - سدیک می باشد. بر اساس بررسی های بالنئولوژی، آب این چشمه ها می تواند در درمان بیماری های گوارشی، پوستی و مو، راشیتیسم، اعصاب و .... موثر باشد. این چشمه ها علی رغم وجود فوائد درمانی بسیار، به دلیل تخریب کیفیت منابع آبی پائین دست و آلودگی آن ها و نیز وجود گاز هیدروژن سولفوره دارای اثرات زیست محیطی مخربی نیز می باشند. بر اساس مطالعات انجام شده منشاء این چشمه ها اختلاط آب جوی و شورابه نفتی سنگ مخزن آسماری در میدان نفتی دالکی با آب سولفاته سازند تبخیری گچساران می باشد. شورابه نفتی توسط زون گسله قطر- کازرون که به شدت منطقه را تحت تأثیر قرار داده است با آب چشمه ها مخلوط می شود. دمای نسبتاً بالای این آب ها حاصل چرخش آب در اعماق زیاد از میان شکستگی ها و گسل ها، گرادیان زمین گرمایی منطقه و واکنش های گرمازا است. در طول این چرخش عمیق آب جوی و آب تبخیری گچساران در تماس آب های شور میادین نفتی قرار می گیرند که باعث بالا رفتن غلظت یون های محلول می شود.
زهرا سجادی میان آب نصراله کلانتری
حوضه آبریز دشت عسلویه که منطقه ویژه اقتصادی در آن قرار گرفته دارای مساحتی در حدود 285 کیلومتر مربع است، این منطقه در حاشیه خلیج فارس و در 300 کیلومتری شرق بندر بوشهر واقع شده است. جهت بررسی خصوصیات میکروبی و شیمیایی منابع آب منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس نمونه برداری در دوره های متوالی انجام گردید که جمعاً 197 نمونه از 48 ایستگاه برداشت شده است. در این بررسی از چاه ها، چشمه ها، آب انبار ها، آب شیرین کن ها و آب دریا نمونه برداری شده است. با توجه به اینکه آب شرب اهالی منطقه عمدتاً از آب شیرین کن ها تأمین می شود، علاوه بر بررسی کیفیت شیمیایی، کیفیت آب آنها از نظر میکروبی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است. در مطالعات هیدروشیمیایی عناصر عمده (سدیم، کلر، سولفات و ...) و عناصر سنگین همچون آرسنیک (as)، کادمیوم (cd)، مس (cu)، روی (zn)، آهن (fe)، سرب (pb)، فلوئور (f)، منگنز (mn) و بر (b) مورد سنجش قرار گرفته و در بررسی میکروبی نیز آزمایش های کلی فرم ها (100mpn/)، هتروتروف ( cfu/cc )و rt-pcr انجام شد و میکروسکوپ الکترونی برای تشخیص انتروویروس ها و هپاتیت a مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس بررسی های انجام شده هدایت الکتریکی آب زیرزمینی منطقه بین 1044(چشمه بیدخون) تا 30667 و هدایت الکتریکی آب، آب شیرین کن ها بین 135 تا 803 میکروموهس بر سانتی متر متغیر است. بررسی غلظت عناصر شیمیایی آب شرب منطقه، نشان می دهد که حداقل و حداکثر غلظت عناصر عمده و سنگین به ترتیب، مربوط به پتاسیم(mg/l3/0)،کلر( mg/l5/ 276)، کادمیوم (mg/l0043/0) و بر (mg/l86 /10) می باشد. تیپ آب زیرزمینی منطقه کلروره- سدیک است و از نظر شرب اکثر نمونه ها در رده غیر قابل شرب قرار دارند. هرچند که تیپ آب، آب شیرین کن ها نیز کلروره- سدیک است، ولی از نظر شرب در رده قابل شرب قرار می گیرند. بررسی های انجام شده نشان می دهد که کیفیت آب زیرزمینی منطقه متأثر از لیتولوژی( سازند های هالیت دار و ژیپسی) و نفوذ آب شور خلیج فارس است. چون آب شور دریا بخش وسیعی از سفره آبدار ساحلی منطقه مورد مطالعه را مورد هجوم قرار داده است، نتایج بدست آمده نشان می دهد که آب شور 2 تا 35 درصد آب زیرزمینی منطقه را تشکیل می دهد. نقشه آسیب پذیری منطقه نیز نشان می دهد که آب زیرزمینی در دشت عسلویه، از نظر پتانسیل آلودگی در محدوده متوسط تا زیاد است و فقط بخش بسیار محدودی از این سفره آبدار دارای آسیب پذیری کم می باشد. نتایج آنالیز میکروبی نشان داد که دو نمونه دارای آلودگی باکتری کلی فرمی هستند و از لحاظ هتروتروف نیز مثبت بودند. بنابراین، برای تشخیص عفونت های انتروویروس و هپاتیت a تعدادی از نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفتند، که نتایج بدست آمده از لحاظ انتروویروس ها و هپاتیت a منفی شدند. به طور کلی، نتایج بدست آمده نشان می دهد که کیفیت آب زیرزمینی منطقه از نطر شیمیایی برای شرب مطلوب نمی باشد(به استثناء چشمه بیدخون)، ولی کیفیت آب، آّب شیرین کن ها از نظر میکروبی و شیمیایی برای شرب مناسب هستند؛ هرچند که غلظت بر (b) و سرب (pb) آب برخی از آب شیرین کن ها بیش از حد مجاز می باشد.
حمیدرضا محمدی بهزاد نصراله کلانتری
چشمه بی بی تلخون با متوسط تخلی? سالانه بیش از m3/s 5/1 متر مکعب بر ثانیه، یکی از پرآبترین چشمه های کارستی استان خوزستان است که در کمر شکسته تاقدیس پابده، در راستای زون خرد شده حاصل از عملکرد راندگی پنهان پابده و در جناح چپ رودخانه تالوگ ظهور می یابد. از لحاظ تکتونیکی، حوضه کارستی تغذیه کننده چشمه بی بی تلخون (حوضه کارستی ادیو) جزئی از زون های برشی راستالغز چپ بر بالارود و راستالغز راست بر ایذه می باشد که در زون کمربند ساده چین خورده زاگرس واقع گردیده است. این گسل های کششی در برقراری ارتباط هیدرولیکی بین منابع آبی محدوده مطالعاتی و افزایش آبدهی چشمه های بعضی از حوضه های کارستی دارای کمبود آبدهی مانند حوضه های کارستی کمارون و ادیو نقشی مهمی ایفا نموده اند. بررسی اجمالی بیلان هیدرولوژیکی نشان می دهد که منبع اصلی تغذیه کننده چشمه یعنی آبخوان کارستی ادیو، حداکثر می تواند حدود یک سوم از آبدهی چشمه را تأمین کند. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل هیدروگراف چشمه در سال آبی 88-87 نیز نشان می دهد، حتی در ماه های مهر 87، خرداد و مرداد 88 که بارندگی وجود ندارد، آبدهی چشمه پیک می دهد. از اینرو هدف اصلی از پژوهش حاضر، تعیین مهمترین منابع درگیر در امر تغذیه چشمه بی بی تلخون می باشد. بر اساس مطالعات بیلان هیدرولوژیکی منابع آبی محدوده مطالعاتی، 5 مولف? ورودی می توانند در امر تغذیه چشمه بی بی تلخون مشارکت داشته باشند که 4 مولفه آن از نوع خودزا و 1 مولفه دیگر هم از نوع دگرزا هستند. مولفه های خودزا شامل آبخوان آهکی- دولومیتی سازند آسماری حوضه کارستی ادیو و آبخوان های آهکی ایلام- سروکِ حوضه های کارستی لیلی- کی نو، محال باخ و منگ رضا- شیرگون هستند. تنها مولفه دگرزا نیز شامل رودخانه تالوگ می باشد. مولفه های خودزا به طور دائمی و مولفه دگرزا به صورت موقتی در امر تغذیه مشارکت دارند. البته نوار باریکی از کارست های تبخیری سازند گچساران در تماس با کارست ادیو که آبخوان کارستی مشترکی را بوجود آورده و بیشتر به صورت کیفی چشمه را تغذیه می کنند، می توانند جزء مولفه دگرزا بحساب آیند. از بین مولفه های خودزا، آبخوان کارستی ادیو بیشتر به صورت انتشاری و آبخوان های کارستی مجاور بیشتر به صورت مجرایی در تأمین آبدهی چشمه مشارکت دارند. از بین مولفه های خودزا، آبخوان کارستی ادیو بیشتر به صورت انتشاری و آبخوان های کارستی مجاور بیشتر به صورت جریانات مجرایی در تأمین آبدهی چشمه مشارکت دارند. در دوره قبل از بارندگی منابع آبی تغذیه کننده چشمه بی بی تلخون، آبهای دریافتی از حوضه های کارستی مجاور و آبهای بخش های اپی کارستی کوه ادیو می باشند. در این دوره آب های ناشی از ذوب برف سطح حوضه های کارستی مجاور، پس از نفوذ به بخش فراتیک عمیق، در راستای راندگی های مهم منطقه به سمت دماغ? جنوب شرقی تاقدیس های میزبان این آبخوان ها هدایت می شوند. در مرحل? بعد، این آب ها توسط کانال های عمیق زیرزمینی طولی و عرضی (که حاصل عملکرد زون های برشی ایذه و بالارود هستند) به سمت حوضه های کارستی پایین دست یعنی حوضه های کارستی ادیو و کمارون جریان می یابند. سپس بخشی از این آب-ها پس از برخورد به سد هیدرولیکی به نام راندگی پنهان پابده، در موقعیت شکل گیری دولین ها (محدوده دماغ? جنوب شرقی تاقدیس پابده) که به عنوان زون تقسیم آب زیرزمینی در نظر گرفته شده بالا آمده و وارد مخزن کارستی ادیو می شوند. این آبهای تغذیه ایی پس از ورود، در اثر تماس با لایه های نمکی سازند گچساران و اختلاط با شورابه های ناشی از آن، کیفیت آنها تحت تأثیر قرار گرفته و از همین رو با افزایش شوری آب چشمه بی بی تلخون، تیپ غالب آب آن نیز از بیکربناته- کلسیک به کلروره (بیکربناته)- سدیک (کلسیک) تغییر یافته است. این مسئله در تمامی دوره های زمانی صادق است. همچنین بخشی هم از آبهای ورودی توسط کانال های عمیق زیرزمینی (ناشی از عملکرد گسل های امتدادلغز مورب پی سنگی) از زیر موقعیت دولین های شکل گرفته، در راستای راندگی پابده و در ادامه آن راندگی پنهان اندیکا، به سمت حوضه کارستی پایین دست یعنی حوضه کارستی کمارون هدایت شده و صرف تغذیه چشمه بزرگ سبزآب می شوند. در دوره بارندگی علاوه بر افزایش درصد مشارکت منابع آب کارستی مجاور، با آغاز فعالیت رودخانه تالوگ، تعداد مولفه های تغذیه چشمه بی بی تلخون نیز افزایش می یابد. با اینکه بررسی روند تغییرات پارامترهای فیزیکو- شیمیایی و هیدروگراف چشمه بی بی تلخون، تغذیه این چشمه توسط رودخانه را در هاله ایی از ابهام قرار داده است، اما با توجه به تأیید مسئله فرار آب رودخانه با استفاده از بررسی های هیدرولوژیکی، احتمال داده می شود که رودخانه به طور غیر مستقیم در امر تغذیه چشمه دخالت داشته باشد. در دوره بعد از بارندگی، وضعیت تغذیه حد واسط دو دوره قبلی است. بطوریکه با گذشت زمان شرایط به سمت دوره قبل از بارندگی میل می کند و درصد مشارکت آب های تغذیه کننده کاهش و به تبع آن میزان شوری آب چشمه نیز به طور نسبی افزایش می یابد. بدین ترتیب، منابع کارستی مجاور در تمامی دوره ها نقش اصلی را در امر تغذیه چشمه بی بی تلخون دارند. بطوریکه از بین این منابع، حوضه های کارستی لیلی- کی نو به دلیل طولانی بودن زمان ماندگاری ذوب توده های برفی سطح آن، نسبت به دیگر حوضه های کارستی نقش پر رنگتری در امر تغذیه چشمه دارند.
سید علیرضا حسام نصراله کلانتری
سدهای زیرزمینی سازه هایی هستند که جریان طبیعی آب زیرزمینی را قطع کرده و ذخیره ای از آب را در زیرزمین بوجود می آورند. در شرایطی که دسترسی به آبهای سطحی و زیرزمینی وجود ندارد و جریان زیرسطحی آخرین منبع قابل دسترس آب است، استفاده از سدهای زیرزمینی مهمترین راهکار جهت مدیریت منابع آب خواهد بود. مقالات زیادی درباره استفاده از سدهای زیرزمینی در مناطق خشک ایران ارائه شده است اما بسیاری از آنها تنها به بررسی مزایا و معایب و ارائه مثالهایی از سراسر جهان پرداخته اند. این پژوهش به بررسی چالشهایی می پردازد که احداث سدهای زیرزمینی را با بحران مواجه میسازد. بر اساس این مطالعه، سه چالش عمده در رابطه با مکانیابی سدهای زیرزمینی در حاشیه جنوب غربی زاگرس وجود دارد . چالش نخست به جنبه وجودی این سدها اشاره دارد، چرا که اساساً مفهوم سدهای زیرزمینی در ارتباط با شرایطی است که آبهای زیرزمینی قابل شرب بواسطه ورود به حوزه های کویری یا دریا، غیرقابل استفاده میگردند؛ حال آنکه در دامنه های جنوب غربی زاگرس، رواناب زیرسطحی نهایتاً از طریق رودخانه های موجود به دریاچه یکی از سدها وارد شده و یا آبخوانهای آبرفتی پایین دست را تغذیه میکند. دومین عامل، چالش فنی در مکانیابی این سدهاست که بطور عمده لیتولوژی سازندهای زمین شناسی و تکتونیک فعال منطقه را دربر میگیرد. بر اساس مطالعات انجام شده، بهترین شرایط فنی برای تعیین محل سدهای زیرزمینی در این منطقه، مکانهایی است که در پایین دست سازد کنگلومرایی بختیاری قرار دارند و بالا آمدگیهای تکتونیکی در آنها موثر نبوده است. چالش سوم در ارتباط با توجیه اقتصادی طرحهای سد زیرزمینی است چراکه با توجه به حجم کم آب ذخیره شده در این سدها و گزینه های مختلف تأمین آب در دامنه های جنوب غربی زاگرس، احداث سد زیرزمینی عموماً فاقد توجیه اقتصادی است.
مجتبی زارع صفت نصراله کلانتری
سفره آبدار آبرفتی باغه بین طول جغرافیایی ´´ 5?41 تا´´ 22?41 شرقی و عرض جغرافیای´´24?31 تا ´´56?31 شمالی محدود شده و فاصله آن تا سوسنگرد 40 کیلومتر است. سفره آبدار باغه، عمدتاً از رسوبات حاصل از فرسایش سازند آغاجاری تشکیل شده که در قسمت غربی و شمال غربی منطقه رخنمون دارد. با توجه به اهمیت این آبرفت ها به عنوان منابع تأمین کننده آب لازم برای شرب و کشاورزی محدوده، مطالعه آن ها ضروری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی خصوصیات کمی و کیفی سفره آبدار می باشد و برای رسیدن به این هدف، اطلاعات مورد نیاز که شامل داده های هواشناسی، نقشه ها، تصاویر ماهواره ای و داده های پیزومتری گردآوری شد. برای درک بهتر زمین شناسی محدوده مورد مطالعه، عملیات صحرایی متعددی صورت گرفت. همچنین برای شناخت عوامل تأثیر گذار بر کیفیت آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی باغه، نمونه برداری از آب زیرزمینی صورت گرفت. داده های جمع آوری شده، نشان داد که سفره آبدار، آزاد است. همچنین نتایج حاصل از رسم هیدروگراف نشان داد علاوه بر بارندگی که مهم ترین پارامتر در تغذیه سفره آبدار است، آب برگشتی کشاورزی در تابستان نیز سفره آبدار باغه را تغذیه می کند. مطالعات هیدروژئوشیمیایی نشان می دهد که آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی، شور تا خیلی شور است. این عامل همراه با قابلیت انتقال ناچیز سفره، سبب محدودیت بهره برداری از سفره آبدار شده است. انحلال زیاد نمک طعام و ژیپس و تبخیر زیاد از سفره آبدار، عوامل موثر بر شوری محدوده مطالعاتی باغه می باشد. انحلال زیاد ژیپس و اثر یون مشترک موجب فوق اشباع بودن کلسیت و دولومیت شده است. رخساره های عمده سفره آبدار باغه کلرید- سدیم است ولی این رخساره در انتهای دشت به سولفات، سدیم، کلسیت تغییر می یابد. مدل هیدروژئوشیمیایی معکوس نشان می دهد که نمک های هالیت و ژیپس انحلال می یابد درصورتیکه کلسیت و دولومیت رسوب می کنند.
حسن روحی نصراله کلانتری
دشت الباجی در استان خوزستان، در شرق شهرستان حمیدیه و در فاصله 30 کیلومتری شمال غرب شهر اهواز، بین طول جغرافیایی 48/26تا 48/41درجه شرقی و عرض جغرافیایی 22/22تا 31/37درجه شمالی قرارگرفته است. آبرفت این دشت در اثر فرسایش سازند آغاجاری در یک حوضه رسوبی بسته، تشکیل شده است. هدف از این مطالعات ارزیابی مشخصات کمی و کیفی منبع آب زیرزمینی دشت الباجی می باشد که شامل: تعیین شکل و ابعاد سفره آبدار و ارتباط آن با منابع آب مجاور، بررسی واحدهای آب چینه ای و وضعیت ارتباط آن ها، شناسایی منابع آب، مناطق تغذیه و تخلیه آب زیرزمینی، تعیین ضرایب هیدرودینامیکی سفره آبدار، مشخصات کیفی آب سفره آبدار در نقاط مختلف، عوامل موثر در کیفیت آب زیرزمینی منطقه و همچنین مشخص نمودن محدودیت های سفره آبدار از نظر کمی و کیفی می باشد. آمار و اطلاعات مربوط مورد نیاز از قبیل: آمار و اطلاعات هواشناسی، نقشه ها، عکس های ماهواره ای، و لاگ پیزومترها جمع آوری و سپس اطلاعات قابل استفاده انتخاب شد. مطالعات صحرایی شامل مطالعات زمین شناسی، شناسایی منابع آب، نمونه برداری هیدروشیمیایی و ... انجام پذیرفت. زمین شناسی دشت الباجی از دیدگاه چینه شناسی، سنگ شناسی، زمین شناسی ساختمانی، ژئومورفولوژی و تأثیر سازند ها بر کیفیت منابع آب مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که سازند آغاجاری و رسوبات فرسایشی حاصل از آن و همچنین رسوبات رودخانه ای مواد اصلی تشکیل دهنده پیکره آبخوان در منطقه می باشند. مطالعات هیدورژئولوژیکی نشان داد سفره آبدار دشت ، اغلب به صورت نیمه محبوس و در برخی نقاط به صورت آزاد می باشد. هیدروگراف واحد دشت، تحت تأثیر بارندگی های فصلی قرار می گیرد، بنابراین، بارندگی عامل اصلی تغییرات سطح ایستابی منطقه است. مهم ترین ورودی ها به سفره آبدار شامل نفوذ از بارندگی، تغذیه از رودخانه کرخه و جریان های ورودی زیرزمینی از سمت شمال شرق می باشد. مطالعات هیدروشیمیایی بر اساس نتایج آنالیز کامل تعداد 30 نمونه آب برداشت شده در فروردین و آبان 1390 صورت گرفته و تغییرات کیفی از لحاظ مکانی و زمانی مورد بررسی قرار گرفته است. مجموع املاح بسیار زیاد آب زیرزمینی منطقه، یکی از عوامل محدود کننده استفاده از آب زیرزمینی برای مقاصد مختلف است. نقشه های هم ارزش tds، روند افزایشی شمالی- جنوبی را در آب زیرزمینی منطقه نشان می دهند. مطالعات هیدروشیمیایی نشان می دهند که انحلال هالیت و ژیپس، تبخیر و رسوب گذاری در این حوضه رسوبی بسته علل اصلی شوری آب زیرزمینی منطقه می باشند. هالیت موجود در سفره آبدار سکانس کلروره را در منطقه کنترل می کند. رخساره دیگری مانند رخساره سولفاته در حاشیه شمالی دشت و در مجاورت رودخانه کرخه مشاهده می شود. بنابراین، رخساره هیدروشیمیایی غالب سفره آبدار الباجی کلروره- سدیک و به ندرت سولفاته- سدیک می باشد. آنالیز خوشه ای منشأ مشترک آب های زیرزمینی را نشان می دهد. مدل ژئوشیمیایی معکوس، تکامل ژئوشیمیایی دشت را به صورت انحلال هالیت، ژیپس و دولومیت و رسوب کلسیت نشان می دهد.
غفران چراغی نصراله کلانتری
با توجه به کمبود آب شیرین، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، آبهای غیر متعارف به عنوان منبعی برای آبیاری مدنظر قرار گرفته اند. بهره گیری از منابع آبی غیر معمول، از قبیل آبهای شور و لب شور، تا حدودی می تواند مشکلات کم آبی و چالش های ناشی ازآن را در مناطق بحرانی برطرف سازد. در چنین شرایطی اهمیت مدیریت بهینه آبخوان ها، دوچندان شده و مدل سازی آبهای زیرزمینی با توجه به کارایی بالا و هزینه های کمتر نسبت به روش های دیگر، امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مدل کمّی آبهای زیرزمینی دشت باغه، به وسعت 55 کیلومتر مربع، واقع در شمال غرب اهواز نیز به همین منظور تهیه گردیده است.درک کمی جریان آب های زیرزمینی و مولفه های گوناگون بیلان دشت، از اهداف اصلی تهیه مدل آب های زیرزمینی دشت باغهاست،که فرایند بهینه تصمیم گیری برای مدیریت آبخوان و مطالعات نیمه تفضیلی بعدی نظیر شبیه سازی کیفی، بر اساس آن ها خواهد بود. در این راستا پس از انتخاب الگوریتم و بسته نرم افزاری مناسب(gms7.1)اقدام به تهیه مدل تفهیمی گردید. طی مرحله طراحی مدل، منطقه مورد مطالعه، به شبکه های منظم تقسیم بندی شد و شرایط اولیه و شرایط مرزی، مشخص شده و بر مدل اعمال گردید. سپس مدل از مهر 1387 تا شهریور 1388 در حالت نا ماندگار طی 12 دوره تنش کالیبره و پس از بهینه سازی پارامترهای هیدروژئولوژیکی (مدل سازی معکوس)، مدل از مهر 1388 تا شهریور 1389 صحت سنجی شد. پس از واسنجی و صحت سنجی، مدل توانست به خوبی شرایط آبخوان را شبیه سازی نماید. در نهایت برخی گزینه های مدیریتی، با استفاده از مدل کمی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج برای سناریوهای مختلف از جمله پیشبینیوضعیتآبهایزیرزمینیدرشرایطخشکسالیوترسالی وحفاری چاههای بهره برداریمجازیدردشتباغه،تجزیهوتحلیلگردید.
سجاد پوراکبری نصراله کلانتری
تاقدیس کی نو در شمال شرق استان خوزستان و در فاصله 40 کیلومتری شهرستان اندیکا قرار گرفته است. این منطقه در در حد فاصل 22°49 تا 44 °49 طول شرقی و26°32 تا 43°32 عرض شمالی واقع شده است. عمدتا سازند آهکی ایلام سروک در تاقدیس کی نو رخنمون دارد. به علت عملکرد شدید گسل های پی سنگ پدیده های ساختمانی از جمله راندگی ها (مانند راندگی مفارون) و درزه ها و شکستگی ها در آن به وجود آمده اند. به خاطر تراکم بالای شکستگی ها در سازند ایلام سروک، فرایند کارستی شدن در این منطقه به خوبی توسعه یافته است. تنها تخلیه کننده مهم تاقدیس کی نو چشمه تنگ سرد است. به منظور ارزیابی شاخصه های هیدروژولوژی و هیدروشیمیایی آب زیرزمینی در این آبخوان کارستی چندین مرحله نمونه-برداری از چشمه مورد مطالعه در سال آبی 91-90 انجام گرفت. نتایج آنالیز نمونه ها نشان می دهد که تنها یک رخساره غالب بیکربناته – کلسیک و منیزیک در چشمه تنگ سرد وجود دارد. به منظور تعیین بیلان آبی در تاقدیس کی نو، از روش هیدروگراف چشمه های کارستی و بیلان هیدرولوژیکی استفاده شد که این محاسبات نشان داد چشمه کارستی تنگ سرد با متوسط تخلیه سالانه m3/s 2/1 جوابگوی حجم ذخیره ای آبخوان کارستی کی نو نیست. نتایج بدست آمده از این بررسی های ثابت می کند حجم زیادی از آب آبخوان کارستی کی نو از حوضه های مجاور تخلیه می شود. بر اساس نتایج حاصل از نمونه های ایزوتوپی برداشت شده از منابع آب و همچنین وضعیت زمین شناسی، تکتونیکی و ژئومورفولوژی حوضه کارستی محدوده مطالعاتی، اطلاعات مفیدی در رابطه با شناسایی مسیر جریان و محل تخلیه آب از حوضه های کارستی مجاور بدست آمد.
یاسر عقدکی عباس چرچی
تاقدیس کی نو در شمال شرق استان خوزستان و در حد فاصل 22°49 تا 44 °49 طول شرقی و26°32 تا ? 43°32 عرض شمالی واقع شده و مرتفع ترین نقاط را در استان خوزستان به خود اختصاص داده است. از لحاظ تکتونیکی، این تاقدیس جزئی از زون برشی راستالغز راست بر ایذه می باشد که در زون کمربند ساده چین خورده زاگرس واقع گردیده است. در این مطالعه به منظور پی بردن به ارتباط بین ساختارهای زمین شناسی و هیدروژئولوژی تاقدیس کی نو ابتدا زمین شناسی ساختمانی منطقه مورد مطالعه بررسی شد و مشخص گردید که این تاقدیس تا حد زیادی با تاقدیس لیلی ادغام شده است. دلیل اصلی این موضوع، عملکرد گسل های پی سنگی تشخیص داده شد. مطالعات ساختارهای زمین شناسی و هیدروژئولوژی منطقه نشان داد که پهنه آهکی سازند ایلام- سروک در تاقدیس های لیلی و کی نو تحت تأثیر نیروهای تکتونیکی گسله شده که در پی آن با ایجاد درز و شکاف فراوان منجر به فراهم شدن شرایط تشکیل آبخوان کارستی شده است. سیماهای کارستی مانند دولین های متعدد موجود در ارتفاعات این تاقدیس ها و چشمه های کارستی نسبتاً پرآب تنگ سرد و کدی نشان دهنده توسعه کارست در منطقه می باشد. در ادامه با توجه به نقش قابل توجه شکستگی ها در تغذیه آبخوان کارستی به بررسی بعد فرکتالی آن ها پرداخته شد. تحلیل فرکتالی برای شکستگی های این منطقه به روش مربع شمار انجام گرفته است. با استفاده از ترسیم نمودار هایlog-log برحسب فراوانی (n) و عکس طول (1/s)، برای هر پهنه یک بعد فرکتالی محاسبه شده است. نتایج نشان داد که بیشترین بعد فرکتالی مربوط به بخش میانی تاقدیس ها و به خصوص یال مشترک دو تاقدیس می باشد. بر این اساس می توان گفت بیشترین مقدار تغذیه آبخوان در این بخش انجام می گیرد. گسل معکوس مفارون با قراردادن آبخوان کارستی ایلام- سروک در مقابل سازند نفوذناپذیر پابده- گورپی و همچنین ایجاد زون-های خردشده در سازند ایلام- سروک، نقش اصلی را در ظهور چشمه های پرآب منطقه داراست. بررسی میدانی در منطقه نشان می دهد که گسل ها و شکستگی های عرضی در محدوده مورد مطالعه از فراوانی بیشتری برخوردار می باشند که نقش مهمی در کنترل جهت کلی جریان و انتقال آب ایفا می نمایند. در نهایت در این مطالعه با توجه به شناختی که از منطقه به دست آمد، پتانسیل کارستی شدن منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. بر این اساس پارامترهای موثر در پتانسیل کارستی شدن شامل بارش، تراکم خطواره، فاصله از خطواره، شیب، تراکم آبراهه، لیتولوژی، پوشش گیاهی و دما شناسایی و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) وزن لایه های موثر به دست آمد و در پایان نقشه پتانسیل کارستی شدن با تلفیق لایه های مربوطه در محیط نرم افزار gis10 استخراج گردید. بر این اساس منطقه مورد مطالعه به 5 گروه با پتانسیل بسیار زیاد، زیاد، متوسط، پایین و بسیار پایین طبقه بندی شده است. نتایج نشان می دهد که بخش مرکزی تاقدیس از بیشترین پتانسیل کارستی شدن برخوردار است. از طرف دیگر دماغه شمال غربی دارای کمترین پتانسیل می باشد.
زهرا صایب نصراله کلانتری
منطقه چاهگاه با وسعت 1637 کیلومتر مربع در مرکز استان بوشهر واقع شده است. آن در مختصات جغرافیایی 51 درجه و 29 دقیقه تا 52 درجه و 9 دقیقه طول شرقی و 28 درجه و 6 دقیقه تا 28 درجه و 42 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است. منطقه جزء زون ساختاری زاگرس چین خورده و بخشی از حوضه آبریز رودخانه مند می باشد. این محدوده از جنوب شرق به محدوده های باغان و ریز، از شمال به محدوده برازجان اهرم و از غرب به خورموج، از شرق به محدوده های دژگاه- کورده و دارالمیزان و از شمال شرق به دشت پلنگ منتهی می گردد. رودخانه مند به عنوان رودخانه اصلی منطقه از سمت جنوب شرق وارد منطقه شده و با راستای شمال غربی حرکت نموده و از غرب منطقه خارج می شود، منطقه دارای سه دشت لاور– سنا، شنبه– درویشی(چاهگاه) و کردلان می باشد. کیفیت آب زیرزمینی دشت کردلان مناسب ترین وضعیت را در محدوده مطالعاتی دارد. منطقه چاهگاه دارای 6 تاقدیس اصلی(خورموج، کاکی، نمک، شیرکوه، خرتنگ و سیاه)، 2 تاقدیس که بخش کوچکی از آن در منطقه واقع شده(پازنان و ماده کوه)، 2 گنبد نمکی، گسل تراستی اسلام آباد و گسل خرتنگ و گسلهای عرضی(همچون گسل عمل نموده در شنبه و کاردانه) می باشد. در اثر گسل رورانده(گسل تراستی اسلام آباد)(با راستای شمال غرب- جنوب شرق) ردیف های رسوبی سازند گچساران بر روی سازند میشان قرار گرفته و باعث شوری زیاد آب آن منطقه و چاه بهره برداری w18 شده است. گنبدهای نمکی موجود در منطقه باعث شوری آب زیرزمینی و سطحی شده اند. جهت و شیب هیدرولیکی آب زیرزمینی عمدتا از شرق و شمال شرق به سمت غرب منطقه می باشد. نوع اقلیم منطقه از نظر اقلیم نمای دومارتن اقلیم خشـک و متوسط بارندگی سالانه2/234 میلیمتر در طول دوره آماری می باشد. به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی از 18 حلقه چاه و یک چشمه موجود در منطقه و برای ارزیابی تأثیر رودخانه مند و آبخوان منطقه چاه گاه بر همدیگر نیز، در آبان و اسفند ماه 1390 از رودخانه مذکور، نمونه برداری به عمل آمد. تیپ و رخساره هیدروشیمیایی غالب در نمونه های آب زیرزمینی منطقه سولفاته بوده که متأثر از انحلال ژیپس است و آب نمونه برداری شده در چاه شماره 18 کلروره سدیک می باشد. تیپ و رخساره هیدروشیمیایی غالب در نمونه های آب سطحی آبان و اسفند ماه، کلروره سدیک است و به لحاظ ژئوشیمیایی این رخساره در ارتباط با انحلال کانی های تبخیری هالیت می باشد. در جنوب شرق دشت آب زیرزمینی توسط رود مند زهکشی می-شود. میزان tds و ecآب زیرزمینی دوره مرطوب نسبت به دوره خشک کمتر است. آب زیرزمینی و سطحی منطقه چاه گاه عمدتاً برای شرب از کیفیت مناسبی برخوردار نمی باشد. آب رودخانه مند و همچنین آب زیرزمینی منطقه، برای کشاورزی نامناسب بوده و تنها چشمه sp1 از کیفیت آب متوسطی جهت آبیاری برخوردار می باشد و همه نمونه های آب زیرزمینی و سطحی به لحاظ صنعتی دارای آبی پوسته گذارند. بر اساس سیر تکامل ژئوشیمیایی آب های زیرزمینی منطقه بدون گذر از سکانس بیکربناته وارد سکانس سولفاته (دومین سکانس تکاملی آنیونی چیبوتارو) می شوند و سکانس سولفاته در بخش های وسیعی از منطقه مشاهده می گردد. نـمونه های آب زیرزمینی و سطحی در هر دو دوره نسبت به کلسـیت و دولومیت فوق اشباع و نسبت به هالیـت و ژیپس تحـت اشـباع می باشند. w10تنها نمونه ای است که تبادل یونی در آن مشاهده می گردد و سایر نمونه ها از تبادل یونی معکوس برخوردارند.
آرزو سرقلی نصراله کلانتری
در سال های اخیر همانطور که تقاضا برای آب زیرزمینی افزایش پیدا کرده ارزیابی منابع آب کارستی نیز به شکل فزاینده ای رو به افزایش است. محققان سنجش از دور و gisرا برای تلفیق لایه های گوناگون جهت اکتشاف منابع آب کارستی به کار برده اند. در این تحقیق هفت نمایه ی موثر در هیدروژئولوژی کارست جهت تعیین مناطقی با پتانسیل بالای آب زیرزمینی در مناطق کارستی در محدوده شمال شرق خوزستان پیشنهاد شده است. نقشه های معیار بارش(p)، تراکم شکستگی ها (d)، فاصله از شکستگی ها (b)، دما (t)، شیب (o)، لیتولوژی (g)، پوشش گیاهی (v) با استفاده از داده های موجود و توابع تحلیلی gisآماده سازی شدند. به منظور وزن دهی به معیارهای اصلی از روش آنالیز سلسله مراتبی (ahp)، با رعایت نرخ استاندارد ناسازگاری استفاده شد، سپس زیرمعیارها و معیارهای اصلی به منظور تحلیل مکانی وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) شد. با تلفیق کلیه ارزش های وزنی با هم، محدوده های مناسب از لحاظ پتانسیل آب زیرزمینی تعیین گردید. نقشه نهایی پتانسیل آب زیرزمینی با استفاده از چشمه های موجود در منطقه صحت سنجی شد. بر اساس نقشه نهایی پتانسیل کارست در منطقه مورد مطالعه، از لحاظ توسعه کارست تاقدیس چاله منار بیشترین و تاقدیس های آرام، پابده و کمارون به ترتیب در رده های بعدی توسعه قرار دارند. در حالی که شواهد موجود (ظهور چشمه های پرآب مانند چشمه سبزآب در تاقدیس کمارون و چشمه بی بی-تلخون در تاقدیس پابده) حاکی از پتانسیل بالای آب تاقدیس های کمارون و پابده می باشند. نهایتاً می توان نتیجه گرفت که اگرچه پتانسیل یابی سطحی کارست معیاری برای شناسایی کارستیفیکاسیون است ولی عوامل دیگری را نیز باید در نظر گرفت.
رضا بهاروند نصراله کلانتری
محدوده مورد مطالعه، دشت سیلاخور درمنطقه¬ای به مختصات em :utm 269038 و 332538 وnm 3702396 و 3698798 شمال شرق استان لرستان قرار گرفته است. گسل دورود یک قطعه گسلی جوان، فعال و از مهمترین قطعات تراست زاگرس در جنوب غربی ایران می¬باشد که در چند دهه اخیر فعالیتهایی را از خود نشان داده است. شواهد مورفولوژیکی مرتبط با گسلش امتداد لغز مانند آبراهه¬های جابجاشده و فعالیت های تکتونیکی نشان دهنده حرکت امتدادلغز از نوع راستگرد و وجود فعالیت¬های تکتونیکی می¬باشد. با توجه به زلزله های سال 1385 و 1385 در منطقه بروجرد و دورود که در اثر فعالیت گسل دورود به وجود آمده است، در این تحقیق تأثیر گسل دورود بر کمیت و کیفیت آّب¬های زیرزمینی شامل: نقش گسل در روند عمومی جریان آب زیرزمینی، ایجاد سد هیدرولیکی یا برقراری ارتباط بین دو طرف گسل و یا نقش گسل در تغذیه و فرار آب، همچنین نقش آنها در ظهور چشمه¬ها و همچنین نقش آن در کیفیت آب زیرزمینی در این زلزله هامورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد ارتباط نزدیکی بین تغییرات سطح آب پیزومترها، ec و غلظت املاح قبل و بعد از زلزله وجود دارد.
فواد خالدیان نصراله کلانتری
دشت دهگلان بزگترین دشت استان کردستان، و بین شهرستان های قروه و سنندج قرار گرفته است. مساحت این دشت بالغ بر 600 کیلومترمربع می باشد و در طول های جغرافیایی"00،08،°47 تا " 00،12،°48 شرقی وعرضهای جغرافیایی" 00،00،°35 تا " 00،00،°36 شمالی گسترده شده است. آبرفت این دشت در اثر فرسایش واحدهای سنگی در یک حوضه فروافتاده تشکیل شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات احداث سد سنگ سیاه بر وضعبت آبخوان دشت دهگلان از لحاظ هیدروژئولوژی و هیدروشیمی می باشد. این امر شامل: تعیین شکل و ابعاد سفره آبدار و ارتباط آن با منابع آب مجاور، بررسی واحدهای آب چینه ای، شناسایی منابع آب، مناطق تغذیه و تخلیه آب زیرزمینی، تعیین ضرایب هیدرودینامیکی سفره آبدار، بررسی نوسانات هیدروگراف پیزومترها و سطح آب مخزن سد سنگ سیاه، مشخصات کیفی آب سفره آبدار در نقاط مختلف، عوامل موثر در کیفیت آب زیرزمینی منطقه و همچنین مشخص نمودن محدودیت های سفره آبدار از نظر کمی و کیفی می باشد. آمار و اطلاعات مربوط مورد نیاز از قبیل: آمار و اطلاعات هواشناسی، نقشه ها، عکس های ماهواره ای، داده های سطح آب پیزومترها و لاگ آنها جمع آوری و سپس اطلاعات قابل استفاده انتخاب شد. مطالعات صحرایی شامل مطالعات زمین شناسی، شناسایی منابع آب، نمونه برداری هیدروشیمیایی و ... انجام پذیرفت. زمین شناسی دشت دهگلان از دیدگاه چینه شناسی، سنگ شناسی، زمین شناسی ساختمانی، ژئومورفولوژی و تأثیر سازند ها بر کیفیت منابع آب مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که واحدهای سنگی گرانیت و گرانودیوریتی و رسوبات فرسایشی حاصل از آن و همچنین رسوبات رودخانه ای مواد اصلی تشکیل دهنده پیکره آبخوان در منطقه می باشند. آبگیری سد سنگ سیاه از اسفند ماه 85 آغاز شده است. قطع جریان رودخانه سنگ سیاه، مهمترین عامل در افت سطح آب پیزومترهای پایین دست این سد بوده است. هیدروگراف واحد سفره آبدار دشت دهگلان، تحت تأثیر بارش و پمپاژ چاه های بهره برداری می باشد. مهم ترین ورودی ها به سفره آبدار شامل نفوذ از بارندگی، تغذیه از آبراهه ها، رودخانه فصلی قاملو و جریان های ورودی زیرزمینی از سمت جنوب، جنوب غربی و جنوب شرقی می باشد. مطالعات هیدروشیمیایی بر اساس نتایج آنالیز کامل تعداد 22 نمونه آب برداشت شده در خرداد و مهر 92 صورت گرفته و تغییرات آن در دو دوره قبل و بعد از احداث سد مورد بررسی قرار گرفته است. طبق نقشه های tds، مقدار این پارامتر در ابتدای ورود به آبخوان زیاد و سپس مقدار آن کم می گردد. این کاهش tds به دلیل تغذیه آبخوان از سطح دشت و همچنین تغذیه از رودخانه ها و آبراهه های متعدد موجود در دشت میباشد. مطالعات هیدروشیمی نشان می دهد که تیپ آب زیرزمینی دشت دهگلان در هر دو دوره آماری قبل و بعد از احداث سد، بیکربنات کلسیم است. با توجه به فعالیت های کشاورزی در منطقه و استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی مهمترین عامل تهدید کننده کیفیت آب از لحاظ شرب، بالا رفتن درصد نیترات می باشد.
نعمت اله نسرین نژاد کاظم رنگزن
پوشش گیاهی کم، عدم نفوذپذیری خاک و شیب های تند کوهستانی زاگرس باعث شده است که بارش های رگباری در مناطق جنوبی کشور با سیل های شدید همراه باشند و خسارات زیادی را به بار آورند. امروزه علوم جدید سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و سنجش از دور (rs) به برنامه ریزان کمک می کند تا ارزیابی سریع و دقیقی از پتانسیل خطرات محیطی از جمله سیل را در حداقل زمان داشته باشند. هدف از این پژوهش پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوزه آبریز باغان (سرچشمه) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور می باشد. در این تحقیق پس از شناسایی عوامل موثر در سیل خیزی (شیب، مدل رقومی ارتفاع (dem)، لندفرم، سنگ شناسی، نفوذپذیری، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی (ndvi)، بارش، تراکم شبکه زهکشی، فاصله از آبراهه)، معیارها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) در محیط arcgis همپوشانی شدند و نقشه پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوضه آبریز در پنج کلاس با خطرپذیری مختلف (خیلی زیاد، زیاد، نسبتاً زیاد، متوسط و کم) بدست آمد. نتایج حاصل از پهنه بندی نشان داد که حدود 22 درصد از مساحت حوضه آبریز دارای ریسک سیل خیزی زیاد تا خیلی زیاد می باشد. در مرحله بعد نقشه زیرحوضه های محدوده مورد مطالعه با نقشه پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی همپوشانی شد و زیرحوضه های سیل خیز شناسایی شدند. نتایج نشان داد که 10 زیرحوضه از حوضه آبریز در پهنه های خطرپذیر واقع شده اند. بنابراین با استفاده از معیار خصوصیات ژئومتری حوضه (مساحت، طول، ضریب فشردگی، تراکم شبکه زهکشی و سیب متوسط حوضه) از طریق روش شباهت به گزینه ایده آل فازی (ftopsis) این 10 زیرحوضه از نظر سیل خیزی رتبه بندی شدند. لذا عملیات های آبخیزداری و مدیریت منابع آب در این زیرحوضه ها پیشنهاد می شود.
فاطمه حسینی نصراله کلانتری
دشت آبرفتی اوان به فاصله تقریبی 30 کیلومتری شمال غرب شوش و بین طول های جغرافیایی 57?46 تا 10 ?49 (شرقی) و عرض های جغرافیایی 48 ?31 تا 58 ?34 (شمالی) قرار دارد. در شرق این دشت رودخانه کرخه و در شمال شرق دشت نیز سد مخزنی کرخه واقع شده است. هدف اصلی از این مطالعات ارزیابی مشخصات کیفی منبع آب زیرزمینی دشت اوان در سال های 1386 و 1391 می باشد، هر چند که به خصوصات هیدروژئولوزیکی هم به طور مختصر اشاره شده است. بررسی های هیدروژئولوژیکی شامل؛ بررسی سفره آبدار و ارتباط آن با منابع آب مجاور، بررسی واحدهای آب چینه ای و وضعیت ارتباط آن ها، شناسایی مناطق تغذیه و تخلیه آب زیرزمینی. بررسی هیدروشیمیایی آب سفره آبدار شمال مشخصات کیفی آب زیرزمینی در نقاط مختلف و عوامل موثر بر کیفیت آب زیرزمینی منطقه مورد مطالعه می باشد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که جهت جریان آب زیرزمینی در دشت از شمال و شمال غرب به سمت جنوب شرق دشت می باشد. هیدروگراف واحد دشت، تحت تأثیر تغذیه از سد کرخه، کانال و شبکه آبیاری دشت می باشد. مطالعات هیدروشیمیایی بر اساس نتایج آنالیز کامل تعداد 16 نمونه آب در مرداد و اسفندماه 1386 و 1391 صورت گرفته است. از نظر مجموع املاح در بخش های شمالی کیفیت آب زیرزمینی مطلوب است اما در بخش مرکزی و جنوبی منطقه به علت دور شدن از مناطق تغذیه، مجموع املاح آب زیرزمینی افزایش می یابد و کیفیت آب نامطلوب می گردد. در سال 1391 نسبت به سال 1386 مرحله اول سکانس تکامل هیدروشیمیایی (مرحله بی کربناته) مشاهده نمی شود و کلسیت و دولومیت در کل دشت فوق اشباع شده است و مقدار شاخص اشباع ژیپس به طورکلی در جهت جریان افزایش می یابد. درهر دو دوره نمونه برداری، الگوی خوشه ای عمدتاٌ در بخش های شمالی و میانی دشت یعنی نزدیک ترین محل به سد مشاهده می شود. با استفاده از تحلیل عاملی، سه عامل موثر در کیفیت آب زیرزمینی در سال 1391 شناسایی شد درصورتی که در سال 1386 دو عامل موثر بوده است. در هردو دوره، عامل اول انحلال ژیپس و عامل دوم انحلال بی کربنات است. با مقایسه دو دوره آماری نتیجه گیری می شود که در سال 1391، ph آب کمی افزایش یافته و باعث مثبت شدن عامل سوم (ph) گردیده است.
عاطفه شتوی نصراله کلانتری
مطالعه و تجزیه وتحلیل کمی آبهای زیرزمینی توسط روشهای معمول باتوجه به پیچیدگی فرایندهای حاکم بر این منابع، دشوار و وقت گیر می باشد. بنابراین برای درک بهتر این منابع با ارزش اغلب از روشهای عددی که دارای کارایی بالا، هزینه کمتر و پاسخگویی سریع هستند استفاده می شود و در همین ارتباط مطالعه کمی هیدروژئولوژیکی آبهای زیرزمینی دشت چنانه با استفاده از روش شبیه سازی صورت گرفت. آبخوان دشت خویس با مساحت 609 کیلومترمربع که درغرب شهرستان شوش واقع است با استفاده از مدل عددی تفاضل محدود و به کمک نرم افزار modflow 7.1 شبیه سازی شد. پس از انتخاب بسته نرم¬افزاری مناسب، نسبت به تهیه مدل مفهومی اقدام گردید. جهت طراحی مدل، منطقه مورد مطالعه به شبکه ای منظم تقسیم گردید و شرایط اولیه و مرزی و ورودیهای مورد نیاز دیگر مشخص و به مدل اعمال گردید. ابتدا مدل طراحی شده در شرایط ماندگار در سال 1389بمدت یک ماه کالیبره گردید و سپس ازمهر1390تا شهریور1391 در شرایط ناماندگار در12پریود تنش کالیبره گردید و پارامترهای هیدروژئولوژیکی آبخوان با استفاده از مدل معکوس و به کمک کد pest بهینه گردیدند. نهایتاً مدل کالیبره شده از مهر1391 تا اردیبهشت1392 صحت¬سنجی شد. پس ازکالیبره و صحت سنجی مدل و اطمینان یافتن از اینکه مدل می تواند شرایط واقعی آبخوان را شبیه¬سازی کند، از آن به عنوان ابزار مدیریتی استفاده شد و برخی از سناریوهای مدیریتی نظیر، پیش بینی وضعیت آبخوان در 4 سال آینده، 10 درصد کاهش دبی پمپاژ ،وضعیت آبخوان در شرایط حداکثر بهره برداری، 50 درصد، 25درصد و 10درصد از شبکه آبیاری-زهکشی و وضعیت آبخوان در شرایط تغییر روش آبیاری توسط مدل شبیه¬سازی شد.
سعید پهلوانی زاده نصراله کلانتری
منطقه مورد مطالعه بخشی از رشته های کوه های زاگرس است که در شرق استان خوزستان، حدود 35 کیلومتری شمال شرقی شهرستان رامهرمز در محدوده سد مخزنی جره و در طول جغرافیایی 50َ °49 – 40َ °49 شرقی و عرض 30َ °31 – 25َ °31 شمالی قرار گرفته است. در این مطالعه به منظور پی بردن به ارتباط بین ساختارهای زمین شناسی و اشکال موفولوژیکی سازند گچساران ابتدا زمین شناسی ساختمانی منطقه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که ارتباط نزدیکی بین این دو می باشد. مطالعات نشان داد که منطقه مورد مطالعه دارای گسل-خوردگی و شکستگی های فراوان است. سازند گچساران تحت تاثیر گسل معکوس جره و همچنین گسل های تراستی دشت شیر و دشت انار دارای شکستگی های فراوان شده که این شکستگی ها نفوذپذیری سازند گچساران را افزایش داده باعث توسعه کارست درون این سازند شده اند. بیش از 900 دولین در منطقه شناسایی شده که ارتباط نزدیکی با گسل ها دارند. دولین های منطقه به لحاظ قرارگیری در زون شکستگی ها دارای کشیدگی و قرارگیری در یک روند خطی می باشند. همچنین منطقه مورد بررسی دارای شواهدی از یک گسل امتدادلغز درون مخزن می باشد که بر ژئومورفولوژی و توسعه کارست منطقه تاثیر گذار است. در نهایت با توجه به شناختی که از منطقه مورد مطالعه به دست آمد، پتانسیل کارستی شدن مورد ارزیابی قرار گرفت. در این منطقه 2 افق کارستی مشخص شده که افق کارست بالایی در سطح سازند گچساران و افق کارست پایینی در دیواره مخزن سد و زیر سطح آب قرار دارد. بر این اساس پارامترهای موثر در پتانسیل کارستی شدن شامل بارش، تراکم خطواره، فاصله از خطواره، شیب، تراکم آبراهه، لیتولوژی، پوشش گیاهی و دما شناسایی و با استفاده از وزن لایه های موثر به دست آمد و در پایان نقشه پتانسیل کارستی شدن با تلفیق لایه های مربوطه در محیط نرم افزار gis10 استخراج گردید. بر این اساس در منطقه مورد مطالعه افق کارست بالایی به 4 گروه با پتانسل زیاد، متوسط، کم و خیلی کم طبقه بندی شده است. قسمت های حواشی حوضه که نزدیک به گسل ها هستند بیش ترین توسعه کارست را نشان داده اند و منطقه بین گسل دشت شیر و دشت انار به لحاظ میزان زیاد فرسایش و وجود میان لایه ها و رسوبات آبرفتی کم-ترین میزان پتانسیل را دارد. افق کارست پایینی فقط در دیواره مخزن توسعه یافته و در بالادست مخزن پیشرفته تر است.
مسعود عسگری شهریار عصفوری
نگرانی های افزایش آلاینده های زیست محیطی بخصوص گازهای گلخانه ای در کشورمان قابل احساس است. از این بین گاز co2 اهمیت بسزایی دارد چراکه عامل اصلی تولید این گاز وابسته به صنایع نفتی و پتروشیمیایی است که تمرکز آن در جنوب و جنوب غربی ایران بیشتر به چشم می خورد. در این تحقیق با جمع آوری اطلاعات منابع تولید گاز co2 و تمرکز اصلی آن با محوریت استان بوشهر، اقدام به آنالیز زمین شناسی آن منطقه شده است تا به جهت دفع این گازها با استفاده از فنّاوری ccs مبادرت گردد. آبخوان های متعدد و فراوان واقع در این منطقه شرط های مهم مانند عمق دفع مناسب، وجود پوش سنگ سرتاسری و ضخامت کافی برای انجام این فنّاوری را دارا هستند. با مدنظر قرار دادن شرایط یکی از مخازن این منطقه اقدام به مدل سازی آن شده است تا با بررسی دیگر شرط های انجام این فنّاوری میزان ظرفیت پذیرش این مخازن به دست آید. نوع سنگ مخزن و وجود یا عدم وجود ناخالصی در کانی های آن، مکانیسم های درگیر و درنتیجه میزان ظرفیت را تحت تأثیر قرار می دهند. این تأثیرات در سنگ های کربناته که در این منطقه سنگ های غالب هستند، مفصلاً تحلیل شده است. علاوه بر آنالیز استاتیکی، مخازن در دینامیک های مختلف مانند مقدار تزریق co2، شوری، ph و شرایط مرزی بررسی و تأثیر مثبت و منفی هرکدام شرح داده شده است. تمامی این موارد در جهت بهینه نمودن میزان ظرفیت ذخیره سازی است. پوش سنگ این منطقه نیز مشابه لایه ی تزریقی از جهت فشار شکست موردبررسی قرارگرفته تا بدون آسیب به مخزن شرایط بهینه ی تزریق نیز به دست آید.
هادی محمدی نصراله کلانتری
منطقه موردمطالعه در 35 کیلومتری شمال شرقی شهرستان رامهرمز در طول جغرافیایی 50 °49 – 40 °49 شرقی و عرض 30 °31 – 25 °31 شمالی قرارگرفته است. حوضه آبریز سد مخزنی جره دارای مساحت 829 کیلومترمربع می¬باشد. تقریباً 170 کیلومترمربع از حوضه آبریز سد مخزنی جره از سازند گچساران تشکیل شده است. در این مطالعات سعی شده است که تاثیر سازند گچساران بر کیفیت آب مخزنی سد جره بررسی شود و بدین منظور یک دوره نمونه برداری از حوضه آبریز و مخزن سد جره در تیرماه 93 صورت گرفت. در مطالعات هیدروشیمیایی علاوه بر عناصر عمده (بیکربنات، سولفات، کلرید، کلسیم،منیزیم، سدیم و پتاسیم)، عناصر سنگینی همچون کبالت (co)، کادمیوم (cd)، مس (cu)، روی (zn)، آهن (fe)، سرب (pb)، فلوئور (f)، جیوه (hg) موردسنجش قرارگرفته است. بر مبنای هدایت الکتریکی اندازه گیری شده از اعماق مختلف مخزن سد جره شوری نسبت به عمق افزایش می یابد. میزان هدایت الکتریکی در مخزن سد بین 774 تا 1277 میکروموهس بر سانتی¬متر متغیر است و روند افزایش از انتهای دریاچه به سمت ابتدای دریاچه را نشان می¬دهد. بررسی غلظت شیمیایی عناصر عمده در سد مخزنی جره، نشان می¬دهد که حداقل و حداکثر غلظت عناصر عمده به ترتیب، مربوط به پتاسیم (mg/l15/0) و سولفات (mg/l4/576) می¬باشد. با استفاده از نمودار پایپر مشاهده گردید که تیپ آب قبل از ورود به مخزن سد بیکربناته- منیزیم می¬باشد و بعد از ورود آب به مخزن سد به دلیل انحلال سازند گچساران در طرفین مخزن سد میزان غلظت سولفات و کلسیم افزایش یافته و تیپ آب سولفاته -کلسیم می¬شود. با توجه به نمودارهای شاخص اشباع، آب مخزن سد جره تحت اشباع است و سازند گچساران در حال انحلال است. بر مبنای دیاگرام شولر آب سد مخزنی سد جره برای شرب نامناسب و غیرقابل استفاده می¬باشد و از نظر کشاورزی در کلاس c3-s1 قرار دارند و برای کشاورزی با استفاده از تمهیدات لازم می توان از آن استفاده کرد.
سعیده فیروزی نصراله کلانتری
دشت زیدون به صورت ناودیس نامتقارن پلانژداری بین دو گسل تراستی پازنان (شمال) و گسل رگ سفید (جنوب)، در طول جغرافیایی´42?49 تا´ 15?50 شرقی و عرض جغرافیایی´16?30 تا ´41?30 شمالی، در جنوب غرب شهرستان بهبهان در فاصله تقریباً 180 کیلومتری شهرستان اهواز در استان خوزستان قرار دارد. سازندهای موجود در منطقه مورد مطالعه شامل سازند گچساران، میشان، آغاجاری و کنگلومرای بختیاری می باشد. رودخانه زهره مهمترین رودخانه در منطقه مورد مطالعه است و بخشی از سفره آبدار را تغذیه می کند. منطقه مورد مطالعه دارای اقلیمی نیمه خشک است و دارای درجه حرارت زیاد و بارندگی کم است. مطالعات هیدروشیمیایی منابع آب زیرزمینی دشت زیدون بر اساس نتایج آنالیز 26 نمونه آب برداشت شده در اسفند 91 وشهریور 92 صورت گرفته و تغییرات کیفی از لحاظ مکانی و زمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی های هیدروشیمیایی نشان می دهد که آنیون غالب کلرید و کاتیون غالب سدیم است. نمودارهای پایپر و استیف دشت زیدون وجود سه رخساره هیدروشیمیایی، کلروره سدیک، سولفاته کلسیک و سولفاته سدیک را نشان می دهند. نمودارهای هم ارزش پارامترهای هیدروشیمیایی دشت، روند افزایشی را به سمت مرکز نشان می دهد ولی در قسمت انتهایی دشت از غلظت یون ها کاسته شده است. اندیس اشباع نمونه های آب نشان می دهد که کلیه نمونه ها نسبت به کانی کلسیت، دولومیت فوق اشباع بوده و نسبت به کانی ژیپس و هالیت تحت اشباع است.بر اساس نمودار شولر، کیفیت آب زیرزمینی برای شرب در بخش جنوب شرقی دشت متوسط و در بخش مرکزی و شمال غرب نامناسب است. نمودارهای ویلکاکس نیز کیفیت منابع آب دشت زیدون را در رده خیلی شور و شور نشان می دهد و برای کشاورزی نامناسب هستند. آنالیز آماری نتایج حاصل نشان می دهد که تمامی پارامترهای شیمیایی نمونه های آب دارای توزیع نرمال بوده و هیچ اختلاف معنی داری بین میانگین پارامترهای مذکور در دو فصل وجود ندارد و بیشترین میزان همبستگی بین یون های سدیم و کلرید مشاهده می شود، که نشان دهنده انحلال هالیت در سفره آبدار است. همبستگی خوبی نیز بین کلسیم و سولفات وجود دارد، که این موضوع می تواند نشان دهنده منشاء مشترک آنها می باشد که سازند گچساران دلیل وجود این حالت است. در نمودار خوشه ای دو دسته متمایز دیده می شود، بیشتر نمونه ها در دسته اول قرار دارند و تیپ آب کلروره سدیک را نشان می دهد.
فاطمه نوروزی نصراله کلانتری
دشت بهبهان با مساحت تقریبی 464 کیلومتر¬مربع در جنوب شرقی استان خوزستان، بین عرض¬های جغرافیایی ?50 ? 29 ?30 تا ?18 ? 51 ?30 و طول¬های جغرافیایی ?25 ? 4 ?50 تا ?11 ? 24 ?50 واقع شده ¬است. سیمای مورفولوژیکی عمده دشت رودخانه مارون است که روندی شرقی- غربی دارد و منطقه مورد مطالعه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می¬کند. سازند¬های زمین شناسی اطراف دشت بهبهان شامل سنگ آهک، ژیپس، ماسه سنگ و کنگومرا است. دشت بهبهان عمدتاٌ در نتیجه فرسایش ژیپس و کنگلومرا تشکیل شده است. هدف اصلی این تحقیقات بررسی خصوصیات هیدروشیمیایی آب¬زیرزمینی است، هر چند که به¬طور خلاصه هیدروژئولوژی منطقه نیز مورد بحث قرار گرفته است. به¬طور کلی جهت جریان آب¬زیرزمینی از جنوب- جنوب شرق، شمال -شمال شرق و شرق دشت به-طرف رودخانه مارون و خروجی رودخانه از دشت می¬باشد. هیدروگراف واحد دشت، تحت تأثیر بارندگی ¬های فصلی قرار می گیرد، بنابراین، بارندگی یکی از عوامل اصلی تغییرات سطح ایستابی منطقه است. به منظور ارزیابی کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت بهبهان از 14 نمونه آب زیرزمینی که در دو نوبت تر و خشک از چاه¬های معرف دشت در سال آبی 92-91 نمونه برداری شده¬بود استفاده گردید. نتایج هیدروشیمیایی نشان داده است که کیفیت آب چاه ¬ها در بخش شمال غربی منطقه مورد مطالعه از نظر مجموع املاح، بسیار خوب است. در دیگر بخش¬های منطقه بخصوص در شمال و شمال شرقی دشت به علت سازند گچساران موجود در منطقه مقدار املاح آب افزایش می¬یابد. افزایش مجموع املاح در بخش جنوب غربی در اطراف شهر بهبهان به¬علت فعالیت¬های انسانی (صنعتی و ....) می¬باشد. میانگین مقدار مجموع املاح چاه ¬ها در فصل تر 12/2034 میلی¬گرم در لیتر و میانگین این پارامتر در فصل خشک حدود 4/1984 میلی¬گرم در لیتر است. تیپ عمده آب زیرزمینی در دشت بهبهان سولفاته - کلسیک است و هر دو یون همبستگی خوبی با انحلال سازند گچساران نشان می دهند. روند تغییرات سدیم و کلرید مشابه است، که این موضوع نشاندهنده انحلال هالیت در منطقه مورد مطالعه است. کیفیت آب زیرزمینی این منطقه جهت شرب در تقسیم بندی شولر در رده خوب تا نامناسب و جهت کشاورزی طبق دیاگرام ویلکوکس در رده c2s1 (کمی شور – مناسب برای کشاورزی) تا c4s2 (خیلی شور - برای کشاورزی نامناسب) قرار می¬گیرد و از نظر صنعت غالبا خاصیت پوسته گذاری دارد.
نرگس گلستان نژاد دزفولی نصراله کلانتری
منطقه گلگیر با مساحت 170 کیلومتر مربع، بین طول جغرافیایی?20´43?49 تا ?20´25?49 شرقی و عرض جغرافیایی ?38´48?31 تا ?17´36?31 شمالی، جنوب شرق مسجدسلیمان، شمال شرق اهواز و در حوضه کارون میانی واقع شده است. هرچند، تاقدیس آسماری در شمال خوزستان یکی از منابع مهم تغذیه کننده دشت گلگیر به شمار می رود، ولی از نظر هیدروژئولوژی و هیدروشیمیایی سازند آسماری به دلیل ذخیره آب و سازند گچساران به دلیل تأثیر نامطلوب روی کیفیت آب مهمترین سازندهای منطقه به شمار می روند. به طور کلی درجه کارست شدگی در یال جنوب غربی تاقدیس آسماری بیشتر از یال شمال شرقی می باشد، تاقدیس آسماری به لحاظ کارست شدگی در مرحله جوان (immature) قرار دارد. چشمه کارستی گرو نقطه تخلیه طبیعی آبخوان کارستی آسماری می باشد. به منظور بررسی هیدروژئوشیمیایی منابع آبی منطقه 17 نمونه از منابع آبی منطقه مورد آزمایش قرار گرفت. تفسیر آماری داده های شیمیایی نشان داد که همبستگی زیادی بین مقدار کل جامدات محلول و یون ها به غیر از بی کربنات وجود دارد، بی کربنات با تمام یون ها همبستگی کم و معکوسی دارد. بیشترین میزان همبستگی بین سدیم و کلرید 999% می باشد. انحلال کانی های ژیپس ، انیدریت ، دولومیت، هالیت و کلسیت بیشترین تأثیر را بر شیمی آبهای منطقه دارند. بررسی دیاگرام های ترکیبی نیز نقش کانی های ژیپس ، انیدریت ، دولومیت، هالیت و کلسیت را در ایجاد تغییرات کیفی آب های منطقه تایید می نماید. چهار تیپ آب در منطقه مشاهده می شود : 1- کلروره-سولفاته 2-کلسیم- منیزیم 3-کلروره-سولفاته-کربناتی 4-کلسیم- منیزیم-سدیم- پتاسیم. در مجموع تکامل هیدروشیمیایی آب در آبخوان گلگیر در جهت جریان به طور کامل صورت نگرفته است. بیشتر نمونه ها از نظر آشامیدن در رده قابل قبول جای می گیرند و نمونه های آب منطقه برای کشاورزی در کلاس c2s1 قرار دارند.
زهرا علی یاری نصراله کلانتری
منطقه مورد مطالعه، در شمال شرقی استان خوزستان، جنوب غربی ایران، در کمربند ساختمانی زاگرس واقع شده و به-طور عمده از سازند تبخیری گچساران پوشیده شده است. مساحت تقریبی منطقه 601 کیلومتر مربع است و در مختصات جغرافیایی ?30´10 °50 تا ?30´28 °50 طول شرقی و?40´40 °30 تا ?30´58 °30 عرض شمالی واقع شده است. هدف از این پژوهش، بررسی میزان تأثیر عوامل مختلف در توسعه کارست و پهنه بندی کارست محدوده سد مارون جهت پتانسیل یابی منابع آبی برای مصارف مختلف بوده است. جهت تهیه نقشه پهنه بندی توسعه کارست از لایه های لیتولوژی، پوشش گیاهی، تراکم شکستگی، فاصله از شکستگی، بارش، شیب و ارتفاع و روش تحلیل سلسله مراتبی و منطق فازی استفاده شده است. با شناسایی و استخراج پارامترهای موثر بر توسعه کارست و تلفیق لایه ها به روش تحلیل سلسله مراتبی و منطق فازی، منطقه مورد مطالعه به 4 پهنه کارست توسعه یافته، با توسعه متوسط، کم و توسعه نیافته تقسیم شد. این پهنه بندی با استفاده از اندیس تراکم دولین صحت سنجی شد و مورد تأیید قرار گرفت. با بررسی و مطالعه پارامترهای استخراج شده و تعیین میزان تأثیر هر یک از آن ها بر توسعه کارست مشاهده می شود که در مناطقی که دارای شیب کم، فاصله کم از شکستگی، تراکم مناسب شکستگی، میزان نسبتاٌ زیاد بارش و پوشش گیاهی متراکمی می باشند، کارست بیشتر از سایر مناطق توسعه یافته است. بنابراین، در محدوده مورد مطالعه در هر دو سازند انحلال پذیر آهکی و گچی، کارست توسعه یافته است و از نظر پتانسیل آبی سازند آهکی دارای آب قابل شرب می باشد، ولی با توجه به وسعت کم، ذخیره آبی محدود است. در سازند گچساران که پتانسیل آب قابل توجهی وجود دارد، جهت مصارف کشاورزی حائز اهمیت است.
مهدی صاحبدل نصراله کلانتری
منطقه شمیبار (شیرین بهار) در شمال شرق استان خوزستان و در فاصله 65 کیلومتری شهرستان مسجد سلیمان قرار گرفته است. این منطقه در محدوده عرض جغرافیایی َ15°32 تا َ25°32 شمالی و طول جغرافیایی َ30°49 تا َ45°49 شرقی قرار دارد و جزء حوضه آبریز رود خانه کارون به شمار می رود. منطقه شیمبار از سازند آهکی شیمبار تشکیل شده است و به علت عملکرد شدید تکتونیک پدیده های ساختمانی از جمله چینخوردگی ها (مانند تاقدیس چاله منار و شلار)، و راندگی ها (مانند راندگی چاله منار) و درزه ها و شکستگی ها در آن به وجود آمده اند. به خاطر تراکم بالای شکستگی ها در سازند آسماری، فرایند توسعه کارست در اغلب نقاط منطقه شیمبار به خوبی انجام گرفته و آبخوان کارستی مهمی را در منطقه ایجاد کرده است. به منظور ارزیابی هیدروشیمیایی آب زیرزمینی در آبخوان کارستی منطقه شیمبار چندین مرحله نمونه برداری از چشمه های مورد مطالعه در منطقه در سال آبی 87-86 انجام گرفت. تحلیل نتایج آنالیز نمونه ها نشان می دهد که تنها یک رخساره غالب بیکربناته – کلسیک و منیزیک در همه چشمه ها وجود دارد. فرایند تکامل یونی از زمان شروع تخلیه کانالی تا رسیدن به تخلیه انتشاری در چشمه ها از hco3--ca+2-mg+2 تا hco3--cl- ca+2-mg+2-na+ می باشد. نمودار بیکربنات در برابر کلسیم و منیزیم نشان می دهد که تغییرات بیکربنات با تغییرات کلسیم و منیزیم هماهنگ بوده و عامل کنترل کننده اصلی مقدار این پارامتر ها انحلال سنگ مخزن کربناته آسماری است. نتایج مطالعات در مورد سه چشمه مهم دره اناری، سرحونی و آبشکالو نشان می دهد که چشمه دره اناری با توجه به آبدهی بالای خود از حوضه آبگیر وسیع و سیستم جریان غالب کانالی برخوردار است. نمودار تغییرات ec، hco3-، cl- و ca+2 و بررسی های آماری نشان می دهد که ارتباط چشمه دره اناری با سایر چشمه ها از طریق جریان آب زیرزمینی کف پولژه چاله منار برقرار است. در چشمه فصلی سرحونی سیستم جریان غالب کانالی است و از آبدهی زیادی برخوردار است. چشمه دائمی آبشکالو با آبدهی نسبناً زیاد در مسیر آبراهه بین توده خرد شده مجاور راندگی و سازند کارستی آسماری قرار گرفته است. تراکم کم شکستگی ها و وجود پوشش خاکی روی سنگ مخزن چشمه آبشکالو نفوذ آب به داخل سازند را محدود کرده و موجب شده تا فرایند کارستی شدن در آن به خوبی توسعه پیدا نکند