نام پژوهشگر: سید شمس الدین هاشمی مقدم
منصوره بختیاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
پژوهش حاضر، با هدف بررسی مقایسه میزان یادگیری الکترونیکی، سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه تحت آموزش سنتی و آموزش از راه دور مدارس ناحیه (1) شهرستان اراک در سال تحصیلی 89-88 انجام شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل 5400 نفر بود.حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای 240 نفر انتخاب شد، به منظور بررسی سوالات تحقیق از یک پرسشنامه استانداردشده در زمینه مهارت اجتماعی ودر زمینه یادگیری الکترونیکی و سواد اطلاعاتی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.درتحلیل داده ها ازآزمون t مستقل استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد بین یادگیری الکترونیکی دانش آموزان تحت آموزش سنتی با دانش آموزان تحت آموزش از راه دورتفاوت معنی داری وجود نداشت. بنابراین صحت ادعای برابری میانگین میزان یادگیری الکترونیکی دانش آموزان تحت آموزش سنتی و دانش آموزان تحت آموزش ازراه دور تایید شد. همچنین بین سواد اطلاعاتی دانش آموزان تحت آموزش سنتی با دانش آموزان تحت آموزش از راه دورتفاوت معنی داری وجود نداشت، بنابراین صحت ادعای برابری میانگین میزان سواد اطلاعاتی دانش آموزان تحت آموزش سنتی و دانش آموزان تحت آموزش از راه دور تاییدشد. همچنین بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان تحت آموزش سنتی با دانش آموزان تحت آموزش از راه دورتفاوت معنی داری وجودنداشت، بنابراین صحت ادعای برابری میانگین میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان تحت آموزش سنتی و دانش آموزان تحت آموزش از راه دور تایید شد.بر اساس نتایج بدست آمده پیشنهاد شد مراکز آموزشی و مدارس به امر یادگیری الکترونیکی و سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان توجه خاصی داشته باشند .این امر می تواند در قالب همایشها – کارگاههای آموزشی و برگزاری دوره های آموزشی کوتاه مدت از سوی مسئولان آموزشی در مدارس و مراکز آموزشی بر گزار گردد.
رقیه افشاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های آموزشی و سبک های یادگیری ( معطوف به باز آفرینی ، معطوف به معنا و هدف ، مبتنی بر کاربرد ، غیر متمر کز ) و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم وسوم رشته علوم تجربی شهر شازند در سال تحصیلی 89-1388 بوده است . روش تحقیق از نوع همبستگی بود. آزمودنیها شامل 148 دانش آموز دختر پایه دوم و سوم دبیرستان بودند که با توجه به حجم کم جامعه آماری و برای دقت آزمون جامعه آماری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها ی مربوط به سبک های یادگیری از سیاهه سبک یادگیری ورمونت و برای داده های مربوط به میزان استفاده از رسانه های آموزشی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد . جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون گام به گام استفاده گردید . نتا یج نشان داد که بین استفاده از رسانه های آموزشی و سبک یادگیری معطوف به معنا و هدف در بعد (پردازش عمیق ) و سبک یادگیری معطوف به معنا و هدف و پیشرفت تحصیلی در بعد (علاقه شخصی) ارتباط معنی دار وجود دارد ، سایر سبک ها ی یادگیری معطوف به باز آفرینی در بعد (راهبرد نظم دهی معطوف به خویشتن) ، مبتنی بر کاربرد در بعد (راهبرد پردازش عینی )، غیر متمر کزدر بعد (راهبرد نظم دهی نا متمرکز ) تنها با استفاده از رسانه های آموزشی رابطه معنی دار داشتند. بدین معنا که دانش آموزان دارای سبک یادگیری معطوف به باز آفرینی ، مبتنی بر کاربرد . غیر متمرکز از رسانه های آموزشی استفاده می کردند ولی پیشرفت تحصیلی بالایی نداشتند . در این پژوهش به منظور کار آمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیشنهاد شده است علاوه بر سبک های یادگیری ، مهارتهای مطالعه ، روشهای تدریس و انگیزه فراگیران مدنظر قرار بگیرد .
زهرا اله یاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
در این پژوهش رابطه ی انگیزش پیشرفت و خود کار آمدی عمومی با میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict) در دانش آموزان مدارس فنی و حرفه ای ناحیه یک شهر اراک در سال تحصیلی89-88 مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انجام این پژوهش توجه به اهمیت و نقش انگیزش پیشرفت و خود کار آمدی به عنوان عوامل مهم پیش بینی کننده ی میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس فنی و حرفه ای ناحیه یک شهر اراک که در مجموع 1250نفر می باشد . حجم نمونه200 نفرمی باشد. با توجه به موضوع مورد بررسی روش تحقیق، روش توصیفی و از نوع همبستگی است و به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی ،رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل استفاده شده است . نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که انگیزش پیشرفت و خود کار آمدی عمومی قدرت پیش بینی میزان استفاده دانش آموزان از فناوری اطلاعات و ارتباطات را دارند بنابراین هر دو متغیر نقش مهمی در پیش بینی متغیر ملاک (میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات) دارند. همچنین این نتایج نشان می دهد که ضریب همبستگی بین انگیزش پیشرفت و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح 01/0 مثبت و معنی دار است. همچنین رابطه خود کار آمدی عمومی و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح 01/0 معنادار است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آزمون t نشان داد بین دانش آموزان دختر و پسر در میزان انگیزش پیشرفت، خود کار آمدی عمومی و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت معنی داری وجود ندارد . با توجه به همبستگی میان متغیر ها پیشنهاد می شود بر نامه ریزان و دست اندرکاران نظام آموزشی از طریق ترتیب دادن هدفهای قابل دسترسی و امکان حصول عملکرد،دانش آموزان را در معرض تجربه های موفق قرار دهند تا دانش آموزان و به ویژه افرادی با خود کار آمدی پایین دریابند توانایی عملکرد موفق را دارند و خود کار آمدی افزایش یابد.
آزاده قندهاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
هدف از این پژوهش، مقایسه هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی دانشجویان کارشناسی ارشد تحت آموزش الکترونیکی و سنتی دانشگاه تهران بوده است این پژوهش به لحاظ ماهیت، موضوع، اهداف و سوالات آن از نوع کاربردی و در زمره طرح های پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در رشته های مدیریت و کارآفرینی تشکیل می دهند، که شامل 1657 نفر می باشند. نمونه گیری در هر دوگروه به صورت تصادفی ساده بوده است زیرا هر یک از اعضای جامعه دارای شانس مساوی و مستقل برای انتخاب شدن را داشته اند. حجم نمونه جمعاً 409 نفر بوده که به صورت تصادفی در دو گرو219 تایی در آموزش الکترونیکی و 190تایی در آموزش سنتی قرار گرفتند. هوش هیجانی به وسیله آزمون 18 سوالی هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت تحصیلی به واسطه آزمون هرمنس و خودکارآمدی عمومی ازطریق آزمون شرر مورد اندازه گیری قرارگرفتند. پس از مشاهده تفاوت بین هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی، دو گروه آزمودنی، با استفاده از آزمون t مستقل مورد تحیل قرار گرفتند نتایج حاصله از این دو آزمون با استفاده از نرم افزار 16 spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داده است، بین هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی عمومی دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارتی دیگر هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی دانشجویان تحت آموزش الکترونیکی از دانشجویان تحت آموزش سنتی بیشتر بوده است. در پایان پیشنهاد می شود که مسئولین امر آموزش عالی از فناوری های جدید در امر آموزش همچون آموزش الکترونیکی به منظور ارتقا و بهبود هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی فراگیران تحت آموزش سنتی استفاده نمایند. کلید واژه ها: آموزش الکترونیکی، آموزش سنتی، هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی.
فاطمه میرزایی سید شمس الدین هاشمی مقدم
چکیده: آموزش از راه دور راه حل مناسبی برای بر طرف ساختن مشکلات ناشی از رشد جمعیت و در نتیجه افزایش تقاضا برای استفاده از آموزش و محدودیت های نظام آموزش سنتی می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور و آموزش سنتی شهر اراک در سال تحصیلی 91-1390 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 12947 نفر بود. انتخاب نمونه از دانش آموزان دو مدرسه آموزش از راه دور با توجه به مشکل عدم حضور بسیاری از آن ها کار ساده ای نبود؛ اگر چه گروه حاضر بیش از 200 نفر بودند اما تنها 165 پرسشنامه به طور کامل پر شده و یا از نظر سنی قابلیت معادل سازی با دانش آموزان مدارس سنتی را داشتند در مرحله بعد به شیوه همتاسازی، از نظر سنی و پایه کلاسی تعداد 200 نفر از دانش آموزان مدارس سنتی انتخاب گردید. با توجه به شیوه نمونه گیری می توان آن را از نوع نمونه گیری در دسترس قلمداد کرد. و در کل نمونه مورد نظر شامل 365 نفر بود. به منظور بررسی سوالات تحقیق از پرسشنامه استاندارد شده در زمینه انگیزش پیشرفت هرمنس و خود پنداره تحصیلی راج کمار ساراسوت استفاده شده است. در تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد بین انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور با دانش آموزان تحت آموزش سنتی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور با دانش آموزان تحت آموزش سنتی تفاوت معناداری وجود دارد و بین خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور با دانش آموزان تحت آموزش سنتی تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده و با توجه به این که دانش آموزانی که تحت آموزش سنتی بودند بر دانش آموزانی که تحت آموزش از راه دور بودند از لحاظ پیشرفت تحصیلی برتری داشتند پیشنهاد می شود توجه ویژه ای از طرف مراکز آموزش و سازمان آموزش و پرورش برای ارتقاء آموزش از راه دور مبذول گردد و سعی شود در مدارس آموزش از راه دور بیشتر از وسایل تکنولوژی روز دنیا استفاده شود. و این امر می تواند در قالب ایجاد کتابخانه های دیجیتال، در دسترس بودن شبکه اینترنت و فراگیر شدن استفاده از خطوط پر سرعت، تربیت مربیان و اساتید آشنا به آموزش مجازی باشد. کلید واژه ها: آموزش از راه دور، آموزش سنتی، انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی، خودپنداره تحصیلی.
سعیده کریمی زاده سید شمس الدین هاشمی مقدم
این پژوهش به منظور بررسی رابطه ی میزان استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات با خلاقیت وخودنظم دهی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه اراک در سال تحصیلی 93-1392انجام شده است. فرض کلی آن است که بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات با خلاقیت وخودنظم دهی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه اراک رابطه ی معناداری وجود دارد. روش پژوهش توصیفی وازنوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل در دانشگاه اراک بودند وحجم نمونه با روش مورد مطالعه در این پژوهش 150 نفر بود. دراین پژوهش نمونه گیری به شیوه قابل دسترس می باشد به گونه ای که با مراجعه به دانشکده های علوم انسانی وکشاورزی از میان دانشجویان ارشد تعدادی دانشجو انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ی فناوری اطلاعات وارتباطات‚ پرسشنامه ی خلاقیت عابدی وپرسشنامه ی خودنظم دهی بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی نظیر محاسبه ی میانگین‚ واریانس و انحراف معیار وهمچنین از روش های آمار استنباطی (شامل رگرسیون وضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. درنهایت پژوهش به این نتیجه رسید که بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات با خلاقیت وخودنظم دهی رابطه ی معنی داری وجود دارد و بر اساس رگرسیون انجام شده فناوری اطلاعات وارتباطات پیش بینی کننده ی مناسبی برای خلاقیت وخودنظم دهی می باشد. باتوجه به نتایج به دست آمده از پژوهش و به دلیل محتوای آموزشی ای که فاوا دارد و می تواند باعث افزایش خلاقیت وخودنظم دهی شود بنابراین توصیه می شود بافراهم ساختن بستر مناسب‚ استفاده از فاوا مورد اهمیت قرار گیرد.
اشرف صادقی سید شمس الدین هاشمی مقدم
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر الگوی کاوشگری بر گرایش به تفکر انتقادی ، نگرش به درس علوم تجربی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان د ختر دوره اول متوسطه شهرستان اراک در سال تحصیلی 94 -1393 انجام شده است . روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است . جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان دختر پایه هفتم دوره اول متوسطه شهر اراک و انتخاب نمونه از دانش آموزان دو کلاس پایه هفتم ازدبیرستان غدیرازناحیه یک آموزش وپرورش شهر اراک است . تعداد نمونه های انتخابی 58 نفر (29نفر گروه تجربی و 29 نفر گروه گواه ) که در هرکلاس مشغول به تحصیل بودند و با روش تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات لازم بر اساس پرسشنامه استاندارد شده گرایش به تفکرانتقادی ، پرسشنامه نگرش به درس علوم تجربی و آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی جمع آوری شده است . پس از 11 جلسه اجرای الگوی کاوشگری در گروه تجربی و تحلیل داده ها با آزمون t وابسته برای مقایسه دو گروه و t مستقل و آزمون یو من ویتنی نتایج نشان داد آموزش الگوی کاوشگری بر گرایش به تفکر انتقادی ، نگرش به درس علوم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم نیز تفاوت معنی داری داشته است . پیشنهاد می شود توجه ویژه ای از طرف مراکز آموزش و پرورش برای استفاده هر چه بیشتر الگوی کاوشگری مبذول گردد و وسایل و امکانات این روش نیز در اختیار مدارس و معلمان قرار گیرد . هم چنین توصیه می شود این سازمان با پژوهشگران همکاری لازم را در جهت تحقیق درباره راهبردهای امر تدریس در مراکز آموزشی داشته و تسهیلات ضروری را در اختیار این افراد قرار بدهد .