نام پژوهشگر: سعید حبیبیان دهکردی
راضیه گرامی سعید حبیبیان دهکردی
بی حسی اپی دورال تکنیکی برای بلوک محور عصبی مرکزی است که در دامپزشکی، برای انجام عملیات مامایی و تداخلات جراحی مختلف در نواحی پرینه، خاجی، کمری و نواحی خلفی ناحیه ی سینه ای حیوانات اهلی به کار برده می شود. هدف از مطالعه ی حاضر، مقایسه ی مستقیم بی دردی ایجاد شده به وسیله ی ترامادول و ترکیب لیدوکائین_ترامادول با تجویز لیدوکائین در فضای اپی دورال در بز است. به این منظور هفت بز نر سالم بومی با میانگین وزنی 2/3±21 کیلوگرم و میانگین سنی 7/0±10 ماه انتخاب شدند. بی حسی اپی دورال در همه ی بزها ابتدا با لیدوکائین ایجاد و سپس با دو هفته فاصله به وسیله ی ترکیب لیدوکائین_ترامادول و ترامادول تنها تکرار شد. دمای بدن، ضربان قلب و سرعت تنفس در زمان صفر (قبل از آزمایش)، 15، 30، 45، 60، 75، 90، 105 و 120 دقیقه بعد از تجویز اپی دورال هر درمان و نیز زمان شروع و طول مدت بی دردی ثبت گردید. بی دردی به صورت فقدان پاسخ به تست pin prick در ناحیه ی پرینه بررسی شد. نتایج با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و تست duncan به عنوان تست تکمیلی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در همه ی گروه های درمانی، دمای بدن، ضربان قلب و سرعت تنفس تفاوت معنی داری در مقایسه با زمان قبل از آزمایش نداشتند. ترامادول به صورت معنی داری بی دردی طولانی تری (39/18±6/234 دقیقه) نسبت به لیدوکائین تنها (35/11±5/84 دقیقه) و ترکیب لیدوکائین_ترامادول (62/11±8/139 دقیقه) ایجاد کرد (p<0/05). همچنین ترکیب لیدوکائین_ترامادول موجب ایجاد بی دردی مشخص طولانی تری در مقایسه با لیدوکائین تنها می شود (p<0/05). در گروه دریافت کننده ی ترامادول (12/1±14/12دقیقه) نسبت به گروه لیدوکائین_ترامادول (48/0±8/3 دقیقه) و گروه لیدوکائین تنها (70/0±3 دقیقه) بی دردی کامل با تاخیر بیشتری شروع شد. ترکیب لیدوکائین_ترامادول بی دردی طولانی تری نسبت به لیدوکائین ایجاد کرد و زمان شروع اثر آن تقریبا مشابه با گروه لیدوکائین بود. از نتایج تحقیق حاضر می توان استنباط کرد که با کاربرد این ترکیب، بی دردی طولانی مدتی تقریبأ بلافاصله بعد از تزریق اپی دورال می تواند ایجاد شود و می تواند بدون تجویز دوباره ی ماده ی بی حسی در عملیات مامایی و جراحی مورد استفاده قرار گیرد.
احسان الله صادقی ده صحرایی سعید حبیبیان دهکردی
چکیده نانو ذرات نقره بدلایل متنوع و گسترده ای بکار برده شدند. اما اثرات و واکنش های متقابل این ذرات با سلول ها و ارگان ها هنوز واضح نیست. در مقایسه با تلاش های زیادی که به منظور نشان دادن ویژگی های مطلوب نانو نقره در پزشکی صورت گرفته است تلاش های محدودی برای ارزیابی اثرات نامطلوب بالقوه این ذرات هنگام تجویز آنها به منظور اهداف درمانی صورت گرفته است. بنابراین مطالعه حاضر جهت بررسی تاثیر نانو ذرات نقره بر بافت بیضه و کیفیت اسپرم گرفت. برای این منظور 24 سر موش صحرایی نر نژاد wistar به طور تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه 1 نانو نقره به صورت خوراکی به مدت 45 روز متوالی در دوز ppm1 داده شد. ppm10 نانو نقره به رت های گروه 2 به مدت 45 روز به صورت خوراکی داده شد. رت ها در گروه سوم با همین روش و مدت زمان ppm 20 نانونقره دریافت کردند. رت های گروه 4 نیز بعنوان گروه کنترل درنظر گرفته شدند. نتایج مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که نانونقره با افزایش دوز موجب آتروفی و نکروز لوله های اسپرم ساز، دژنراسیون سلول های اسپرم ساز، ادم داخل و خارج لوله های اسپرم ساز می شود. در مطالعه الگوی حرکتی اسپرم با استفاده از سیستم casa هیچ تغییر معنی داری در پارامتر های حرکتی اسپرم مشاهده نشد(05/0p>). تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و گروه های ppm 10 و ppm 20 و همچنین بین گروه ppm 1 با گروه های ppm 10 و ppm 20 از لحاظ درصد زنده و مرده بودن اسپرم ها مشاهده شد(05/0p<). بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان نتیجه گیری کرد که نانونقره با افزایش دوز می تواند باعث تغییرات هیستوپاتولوژیک در بیضه و افزایش تعداد اسپرم های مرده در اپیدیدیم شود. کلمات کلیدی: اسپرم، بیضه، هیستو پاتولوژی، رت، نانو نقره
مطهره اسماعیلی سعید حبیبیان دهکردی
آرتمیزینین ماده موثره گیاه درمنه بوده و امروزه به عنوان موثرترین داروی ضد مالاریا به ویژه در سویه های مالاریای مقاوم به درمان کاربرد دارد. در مطالعات اخیر اثرات ضد کوکسیدیوزی گیاه درمنه و فارماکودینامی و اثرات توکسیکوپاتولوژیک آرتمیزینین در طیور گوشتی مورد توجه قرار گرفته است، با این حال هنوز توزیع بافتی آرتمیزینین در این گونه مورد بررسی جدی قرار نگرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی توزیع بافتی آرتمیزینین به دنبال تجویز دوزهای مختلف به صورت تک دوز و مزمن جهت تعیین رابطه بین دوزهای متفاوت بالاتر از دوز درمانی و تجمع بافتی در طیور می باشد. برای انجام مطالعه، تعداد 100 قطعه جوجه گوشتی یک روزه نژاد هیبرید راس به طور تصادفی به دو دسته شامل 13 گروه آزمایشی 5 تایی تقسیم شدند. دسته ی اول (مزمن) شامل 5 گروه بود که گروه اول به عنوان شاهد آرتمیزینینی دریافت نکردند و 4 گروه بعد به ترتیب دوزهای ppm 17،34،68،136 آرتمیزینین را از 8 روزگی به صورت روزانه مخلوط با جیره تا 44 روزگی (به مدت 36 روز) دریافت کردند. دسته ی دوم (تک دوز) شامل 9 گروه بود که 2 گروه به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و 7 گروه تحت آزمایش، آرتمیزینین را با دوزهای mg/kg10،50،250،1250،2500،5000،10000 به صورت محلول در الکل یا سوسپانسیون در آب به صورت تک دوز از طریق داخل چینه دان در 30 روزگی دریافت کردند. در طول دوره پرورش علائم بالینی احتمالی ناشی از مسمومیت مشاهده نشد و در این مدت هیچ یک از پرندگان تلف نشدند. جوجه ها پس از دریافت آخرین دوز به صورت مزمن و یا تک دوز کشتار و نمونه های بافتی از کلیه، کبد، مغز، طحال و ریه اخذ و در فریزر نگهداری شدند. نمونه های بافتی در اثر امواج مافوق صوت و تماس با حلال مناسب (متانول و اسید هیدروکلریدریک) متلاشی و آرتمیزینین موجود در نمونه ها با استفاده از روش مایع – مایع استخراج و میزان آن با استفاده از سامانه hplc اندازه گیری شد. به دنبال تجویز تک دوز و مزمن، بیشترین میزان دارو در کبد تجمع یافت که به طور کلی میزان توزیع بافتی با افزایش دوز تجویز شده روند افزایشی داشت. مقدار آرتمیزینین تجمع یافته در طحال به دنبال تجویز تک دوز، کمترین میزان نسبت به سایر بافت ها بود. ولی به دنبال تجویز مزمن مقدار آرتمیزینین تجمع یافته در طحال، نسبت به روش تک دوز افزایش یافت و میزان تجمع یافته نسبت به مغز، ریه و کلیه بیشتر گردید. در مغز با افزایش دوز میزان تجمع دارو در دوزهای پائین به صورت افزایشی بود. اما در دوزهای بالا در هیچکدام از روش های تجویزی افزایشی ملاحظه نشد. در ریه به دنبال تجویز تک دوز، میزان تجمع بافتی در دوزهای کم با بالا رفتن دوز افزایش یافت، ولی در دوزهای بالاتر تفاوت معنی داری در میزان تجمع یافته مشاهده نشد. به دنبال تجویز مزمن، الگوی توزیع بافتی در ریه به طور کلی روند افزایشی داشت. به دنبال تجویز تک دوز در دوزهای بالا، دارو در کلیه تجمع یافت. متعاقب تجویز تک دوز بیشترین مقدار تجمع در کبد و کمترین مقدار در طحال بود، تفاوت معنی داری نیز در مقادیر تجمع یافته بین سایر بافت ها ملاحظه نگردید. به دنبال تجویز دارو به صورت مزمن، در گروهی که ppm 17 آرتمیزینین دریافت کرده بود بیشترین مقدار تجمع بافتی در طحال ملاحظه شد. در گروه های دیگر بیشترین مقدار تجمع دارو در کبد و به دنبال آن در طحال، ریه، مغز و کلیه مشاهده شد.
فرنوش شادنوش سعید حبیبیان دهکردی
در حال حاضر بیشترین نانو ذراتی که مورد استفاده قرار می گیرند نانو ذرات نقره هستند. به طور معمول نانوذرات نقره کوچکتر از 100 نانو متر و حاوی 15000-20 اتم نقره هستند. اندازه در مقیاس نانو خصوصیات منحصر به فرد فیزیکی شیمیایی و بیوولوژی به ماده می دهد. اگرچه امروزه به طور گسترده از نانو ذرات نقره در صنعت و پزشکی استفاده می گردد اما هنوز اطلاعات اندکی درباره سمیت نقره خصوصا بر سیستم تولیید مثلی نر وجود دارد. بنابر این مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات سمی و تغییراتی که به واسطه نانوذرات نقره در پروتئین های داخل سلولی، در دستگاه تولیید مثلی نر ایجاد می گردد انجام شد. برای این منظور 24 سر موش صحرایی نژاد wistar به طورتصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه 1 نانو نقره به صورت خوراکی به مدت 45 روز متوالی با غلظت ppm1 داده شد. به موش های صحرایی گروه 2 به مدت 45 روز مقدار ppm10 نانو نقره خورانده شد. موش های صحرایی در گروه سوم با همین روش و مدت زمان، ppm20 نانو نقره دریافت کردند. موش های صحرایی گروه چهارم نیز به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. نتایج بررسی رخداد آپوپتوز به روشdna diffusion assay (روش سنجش میزان انتشار dna) در گروه های تجربی نشان دهنده افزایش معنی دار در تعداد اسپرم هایی داشت که آپوپتوز در آن ها رخ داده بود (p<0.05). نتایج بررسی تغییر بیان پروتئین ها در سلول های بیضه با استفاده از روش الکتروفورز sds- page در گروه های تجربی نشان از تغییر در بیان پروتئین های داخل سلولی در مقایسه با گروه کنترل داشت. از نتایج تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که نانوذرات نقره می توانند موجب القای آپوپتوز در اسپرم و تغییر در بیان پروتئین های سلولی بیضه های موش های صحرایی شوند.
هادی بختیاری حمدالله مشتاقی
جهان نیازمند منابع جدید انرژی است تا برای نیازهای اساسی خود در زمینه اقتصاد، حمل و نقل و مسائل زیست محیطی پاسخی بیابد. ظرف 150 سال گذشته، فعالیت انسان اثرات مخربی همچون افزایش گازهای گلخانه ای به همراه داشته است. از طرف دیگر افزایش روز افزون بهای سوخت های فسیلی محدودیت هایی در مصرف انرژی ایجاد کرده است. یکی از راه های مقابله با این مشکلات استفاده از انرژی تجدید پذیر بیواتانول است. در روش های صنعتی تولید بیواتانول بیشتر از ذرت و نیشکر به عنوان ماده خام اولیه استفاده می شود. برای رسیدن به یک انرژی ارزان تر، می توان از مواد لیگنوسلولزی به عنوان منبع استفاده کرد. برگ نخل خرما از پسماند های کشاورزی است که به علت فراوانی و قیمت پایین می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. در این پژوهش بهینه سازی تولید بیواتانول از برگ های دور ریز درخت خرما با اثر اسید سولفوریک و اسید کلریدریک در رقت های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه از غلظت های ????،???، ???، 5/12?، 25/6?، 125/3? و 56/1? اسید سولفوریک و اسید کلریدریک در دماهای 70، 100، 115 و 130 درجه سانتیگراد و زمان های 24 ساعت، 5 ساعت، 1 ساعت و 15 دقیقه به عنوان پیش مجاورسازی بر روی برگ های دور ریز نخل خرما استفاده گردید. در این پژوهش روش حجمی لیون – اینون برای اندازه گیری درصد قند استفاده شد. بالاترین درصد قند به دست آمده در گروه هیدرولیز شده با اسید سولفوریک 27% بود که در غلظت 125/3? اسید سولفوریک، دمای 130 درجه سانتیگراد و مدت زمان 15 دقیقه به دست آمد. بالاترین درصد قند به دست آمده در گروه مربوط به اسید کلریدریک 25% بود که در غلظت اسیدی 25/6?، دمای 115 درجه سانتیگراد و مدت زمان 15 دقیقه به دست آمد.
فاطمه رضایی ایرج کریمی
به خاطرشناسایی عوارض جانبی آنتی بیوتیک ها و ایجاد سویه های مقاوم باکتریایی، مصرف آنتی بیوتیک ها به عنوان محرک و پیش برنده رشد محدود و در بعضی از کشورها ممنوع شده است از این رو تلاش برای یافتن مواد جدید با حداکثر اثرات مفید و حداقل عوارض جانبی همچنان ادامه دارد. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثرات مکمل غذایی حاوی نانوذرات نقره بر مورفولوژی روده ی کوچک موش صحرایی بود. 24 موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه 1، نانوذرات نقره با دوزppm 1 از راه دهان به مدت 45 روز متوالی داده شد.ppm 10 نانوذرات نقره به صورت خوراکی به مدت 45 روز به موش های صحرایی گروه 2 داده شد.گروه 3، نانوذرات نقره با دوز ppm 20 را با مدت زمان و روش مشابه دریافت کردند. موش های صحرایی گروه 4 به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. مطالعه نشان داد که نانوذرات نقره، وزن موش های صحرایی را در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد (05/0>p) علاوه بر این، ارتفاع پرزها، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت و سطح جذب در دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). عمق کریپت های دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (05/0>p). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که نانوذرات نقره اثرات سودمندی بر مورفولوژی روده ی کوچک داشته و می تواند جانشین بالقوه ای برای پیش برنده های رشد در جیره های غذایی باشد.
فهیمه نساجی زواره جهانگیر کبوتری کتج
هدف از مطالعه پیش رو ارزیابی سمیت سلولی ترکیب دارویی جدید آریا اورال به روشnormal human keratinocyte neutral red uptake (nhk nru assay) می باشد. در این تحقیق از سه ماده تشکیل دهنده این ترکیب یعنی اوژینول، ریوند به همراه اسید سالیسیلیک و سرکه سیب و ترکیب آریا اورال رقت سریال تهیه شد. رقت های مورد استفاده برای ریوند از 004/0 تا 5/8 میلی گرم در میلی لیتر، اوژینول از 003/0 تا 4/6 میلی گرم در میلی لیتر، سرکه سیب از 000001/0 تا 003/0 درصد و در مورد آریا اورال 12 رقت سریال از 0006/0 تا 128/0درصد می باشد. پس از افزودن 3 تکرار از هر رقت به سه چاهک کناری در پلیت 96 خانه، 24 چاهک نیز به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. سپس پلیت ها به مدت 24 ساعت در انکوباتور (گرمخانه) co2 دار در دمای37 درجه سانتی گراد قرار گرفت. رنگ آمیزی بوسیله رنگ حیاتی neutral red که جذب سلول های زنده می شود، انجام و توسط دستگاه خوانشگر الایزا (elisa reader) در طول موج 540 نانومتر خوانده شد. نتایج به دست آمده نشان داد گرچه غلظت غیر کشنده در مورد هر کدام از این مواد متفاوت است اما روند یکسانی وجود دارد که با افزایش غلظت، optical density (od) کاهش یافته یعنی مرگ سلولی افزایش می یابد (05/0p<). در این تحقیق کمترین غلظت کشنده برای ریوند 06/1 و بیشترین غلظت غیر کشنده 53/0 میلی گرم در میلی لیتر و به ترتیب برای سرکه سیب 00075/0 درصد و 000375/0 درصد و برای اوژینول 05/0 و 025/0 میلی گرم در میلی لیتر می باشد. کمترین غلظت کشنده آریا اورال 00025/0 درصد و بیشترین غلظت غیر کشنده 000125/0 درصد می باشد.
مجید همتی عزیزاله ابراهیمی
یکی از مسائل مهم در علوم باکتریولوژی، شناسایی یا تشخیص بیوفیلم و درمان متعاقب آن می باشد. این پدیده ممکن است حضور بیماری های مزمنی را توضیح دهد که می توانند دوره ی مزمن را ادامه دهند و نسبت به درمان ها با عاملان ضد میکروبی مقاوم بمانند. بسیاری از پاتوژن های باکتریایی شایع در حیوانات نیز به عنوان ایجاد کننده ی بیوفیلم مطرح هستند. بررسی حاضر با هدف ارزیابی تأثیر دو ضد عفونی کننده ی بنزالکونیوم کلراید و کلرهگزیدین روی جدایه های باکتریایی 4 جنس اشریشیا کلای، سالمونلا، استافیلوکوکوس ارئوس و استرپتوکوکوس آگالاکتیه انجام شد.
شرمین فرهمندی سعید حبیبیان دهکردی
. در سال های اخیر توجه زیادی به سوی آنتی اکسیدان های طبیعی (مستخرجه از گیاهان) معطوف گردیده است. در مطالعه فعلی خاصیت آنتی اکسیدانی مقادیر مختلف برگ توت و آویشن شیرازی در جیره بر کاهش اکسیداسیون عضله ران در مرغ های منجمد مورد مظالعه قرار گرفت. به این صورت که تعداد 315 قطعه جوجه گوشتی راس 308 یک روزه خریداری شد و به 7 گروه 45 قطعه ای تقسیم بندی گردید. به شکلی که گروه 1 دریافت کننده ی جیره پایه، گروه 2 دریافت کننده ی جیره پایه + 25/0% برگ توت سفید، گروه 3 دریافت کننده ی جیره پایه + 5/0% برگ توت سفید، گروه 4 دریافت کننده ی جیره پایه + 1% برگ توت سفید، گروه 5 دریافت کننده ی جیره پایه + 25/0% آویشن شیرازی، گروه 6 دریافت کننده ی جیره پایه + 5/0% آویشن شیرازی، گروه 7 دریافت کننده ی جیره پایه + 1% آویشن شیرازی در کل دوره آزمایش بود. جوجه ها از 1 تا 42 روزگی تحت شرایط استاندارد بر روی بستر پرورش یافتند. در 42 روزگی در هر گروه از هر پن 5 قطعه مرغ به طور تصادفی کشتار شد (هر گروه 15 قطعه). سپس برای هر گروه، 30 نمونه از ران کامل گرفته شد و به صورت جداگانه در پاکت های پلاستیکی بسته بندی شد و در دمای فریزر (18- درجه سانتیگراد) نگه داری گردید.. برای بررسی پیشرفت اکسیداسیون، ابتدا روز صفر و سپس در ماه های 3، 6، 9 و 12 از نمونه های نگه داری شده در فریزر نمونه برداری شد.. ترکیبات اولیه و ثانویه ناشی از اکسیداسیون، به ترتیب توسط تکنیک های اندازه گیری عدد پراکسید و tbars تعیین شد. در مطالعه ی حاضر مشاهده گردید که استفاده از برگ توت و آویشن شیرازی در جیره به میزان 5/0% و 1% می تواند باعث کندتر شدن اکسیداسیون چربی ها در عضله ی ران طی زمان نگه داری در فریزر c?18- شود.
حسین ریاحی چلیچه ایرج کریمی
equisetum arvense l متعلق به خانواده دم اسبیان (equisetaceae)، در ایران بطور عامیانه با عنوان دم اسب شناخته می شود. دم اسب یک گیاه دارویی است که در طب سنتی برای مدیریت زخم های معدی پیشنهاد شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر ضد زخمی عصاره آبی الکلی گیاه دم اسب در مدل های القای زخم معده با استفاده از ایندومتاسین و محلول اسید-الکل (hcl/etoh) در موش بود. 60 سر موش صحرایی ویستار جنس نر با وزن 250-200 گرم به صورت تصادفی به 3 گروه مساوی و سپس هر کدام به 4 زیر گروه مساوی تقسیم شدند. به زیر گروه های تیمار1، 2، 3 و گروه شاهد (4) قبل از القاء زخم معده توسط تزریق داخل صفاقی 30 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن داروی ایندومتاسین، بترتیب عصاره گیاه دم اسب با غلظت 50 و 250 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن، پنتوپرازول با دوز 20 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن و آب خورانده شد. پس از 5 ساعت موش ها معدوم شدند و از نظر وجود زخم معده مورد بررسی قرار گرفتند. به گروه 2 این مواد با دوزهای مشابه تجویز شد و سپس 1/0 میلی لیتر از محلول اسید-الکل به صورت خوراکی به منظور ایجاد زخم معده تجویز شد. پس از 1 ساعت موش ها معدوم شدند و از نظر وجود زخم معده مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین جهت بررسی اثر این مواد بر اسیدیته معده، این مواد با دوز های مشابه به موش های گروه 3 که 48 ساعت گرسنه نگه داشته شده بودند، تجویز شد. یک ساعت بعد، پیلور بسته شد. حیوانات 5 ساعت بعد کشته شدند و معده آن ها خارج شد و محتویات آن مورد تیتراسیون برای سنجش اسیدیته قرار گرفتند. نتایج حاصل توسط آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه و توکی با سطح معنی دار کمتر از 05/0 (p<0.05) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که استفاده از عصاره آبی الکلی گیاه دم اسب با غلظت mg/kg 250 بطور معنی داری سبب کاهش زخم های معده ناشی از محلول اسید-الکل در گروه های تجربی نسبت به گروه شاهد و پنتوپرازول شد و با غلظت mg/kg 50 بطور معنی داری سبب کاهش زخم های معده ناشی از محلول اسید-الکل نسبت به گروه شاهد شد. عصاره آبی الکلی گیاه دم اسب با غلظت mg/kg 250 بطور معنی داری سبب کاهش زخم های معده ناشی از ایندومتاسین نسبت به گروه شاهد شد. اثر ضد زخمی پنتوپرازول در مقابل ایندومتاسین، بیشتر از عصاره آبی الکلی گیاه دم اسب بود. عصاره آبی الکلی گیاه دم اسب با غلظت mg/kg 250 بطور معنی داری سبب کاهش اسیدیته معده در مقایسه با گروه شاهد شد. می توان نتیجه گرفت که عصاره آبی الکلی گیاه دم اسب می تواند به صورت معنی دار از زخم معده پیشگیری کرده و اسیدیته محتویات معده را در موش صحرایی کاهش دهد.
سیده فاطمه جزایری سعید حبیبیان دهکردی
گزارشات بسیاری مبنی بر قابلیت آنتی اکسیدانی گیاه گلرنگ و گل میخک وجود دارد اما درباره مقایسه این اثر در این دو گیاه گزارشی وجود ندارد. این مطالعه برای مقایسه اثرات آنتی اکسیدانی عصاره آبی گلرنگ و گل میخک بر روی موش های دیابتی شده با آلوکسان طراحی شده است. بدین منظور تعداد 50 سر موش بطور تصادفی به پنج گروه مساوی تقسیم و با تزریق داخل صفاقی آلوکسان دیابتی شدند. موش های گروه یک بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. موش های گروه دو mg/kg40 عصاره آبی گل میخک بصورت خوراکی برای مدت 45روز متوالی دریافت کردند. به موش های گروه سه mg/kg40 عصاره آبی گلرنگ به مدت 45روز متوالی بصورت خوراکی داده شد. mg/kg80 عصاره آبی گل میخک به موش های گروه چهار و mg/kg80 عصاره آبی گلرنگ به موش های گروه پنج به مدت 45 روز داده شد. از همه گروه ها نمونه خون در روز 45 برای اندازه گیری غلظت گلوکز سرم، غلظت مالون دی آلدیئد (mda)، نیتریک اکسید (no) و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز (sod) اخذ شد. نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار غلظت گلوکز سرم خون در گروه پنج در مقایسه با گروه کنترل (01/0p<) و گروه های تجربی دیگر (05/0p<) بوده است. غلظت سرمی mda در گروه های آزمایشی دو، سه و چهار و no در همه گروه های تجربی کاهش معنی دار در سطح (05/0p<) و mda در گروه پنجم در سطح (01/0p<) در مقایسه با گروه شاهد داشته است. فعالیت sod سرم بطور معنی داری در گروه های مورد آزمایشی دوم و سوم (05/0p<) و چهارم و پنجم (01/0p<) بیشتر از گروه شاهد بوده است. نتایج این مطالعه نشان دهنده اثر مثبت این دو گیاه دارویی در بهبود وضعیت اکسیداتیو موش های دیابتی شده با آلوکسان است. بعلاوه نتایج دلالت بر موثرتر بودن گیاه گلرنگ با غلظت mg/kg80 دارد.
محمد قاسمی شمس آبادی سعید حبیبیان دهکردی
استرس اکسیداتیو یکی از شاخص های بسیار مهم و تأثیرگذار در بازده است. پرندگان طی دوره پرورش با عوامل استرس زای مختلفی مواجه هستند که باعث تغییر در هورمون ها، کاهش مصرف خوراک، تغییر در سوخت وساز و تضعیف سیستم ایمنی می شوند. آنتی اکسیدانت ها، استرس اکسیداتیو ناشی از شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک را کاهش می دهند و ازاین رو در ضریب تبدیل غذایی و سلامت حیوان نقش مستقیم دارند. عصاره های گیاهی به خصوص آویشن و دارچین به علت خواص آنتی اکسیدانتی و ضد میکروبی برای درمان و کنترل بعضی از بیماری ها استفاده می شوند. آویشن یکی از شناخته شده ترین گیا هان دارویی از تیره ی نعنا است. این گیاه به علت طعم خوبی که دارد در صنایع غذایی استفاده می شود. هم چنین ضد درد، آنتی اکسیدانت و موثر در ترمیم زخم است. دارچین درختچه ای از جنس دارچین ها و دارای خواص ضد میکروبی و آنتی اکسیدانت است. ازآنجاکه بلدرچین ژاپنی ازلحاظ ارزش گوشت و تخم همواره موردتوجه بوده و پرورش بلدرچین به عنوان صنعتی نوین و رو به رشد مطرح است، بر آن شدیم تا تأثیر آنتی اکسیدانتی گیاهان دارویی آویشن و دارچین و رابطه ی آن با میزان تولید را بررسی کنیم. بدین منظور تعداد 120 جوجه بلدرچین ژاپنی 7 روزه با توجه به میانگین وزنی مشابه به صورت تصادفی در 5 دسته و هر دسته دارای 3 تکرار و 4 بلدرچین در هر تکرار (یک نر و 3 ماده) توزیع شده و 5 جیره ی آزمایشی شامل گروه شاهد، آویشن 1 درصد، آویشن 2 درصد، دارچین 1 درصد و دارچین 2 به آن ها خورانده شد. سپس در سن 105 روزگی نمونه خون گرفته شد و میزان نیتریک اکساید و مالون دی آلدهید سرم به عنوان شاخص هایی از میزان استرس اکسیداتیو محاسبه شدند. پس از پایان کار های آماری مشخص گردید که گیاهان دارویی در غلظت های 1 درصد باعث افزایش مصرف خوراک و در غلظت های بالا باعث کاهش مصرف خوراک شدند. هم چنین آویشن 1 درصد باعث افزایش وزن لاشه و کاهش ضریب تبدیل تخم گذاری شد ولی در غلظت های بالا اثر سوء داشته است. دارچین در هر دو غلظت 1 و 2 درصد باعث کاهش وزن و افزایش ضریب تبدیل تخم گذاری شده است. میزان نیتریک اکساید در جیره های آزمایشی هیچ تغییر معنی داری نداشت ولی میزان مالون دی آلدهید در جیره ی حاوی آویشن 1 درصد به طور معنی داری کاهش یافت. درمجموع نتایج مطالعه ی حاضر حاکی از آن است که آویشن در غلظت های پایین نه تنها بر فاکتور های رشد و تولید اثر مثبت دارد بلکه به عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی مطرح است ولی دارچین بر فاکتور های رشد و تولیدی اثر منفی داشته و خواص آنتی اکسیدانتی معنی داری نداشت.
انوشه علی سلطانی دهکردی عزیزالله فلاح
گزارشات بسیاری مبنی بر اثرات آنتی اکسیدانی روغن میخک وجود دارد. هدف این تحقیق بررسی اثر روغن فرار گل میخک بر تجمع زیستی و شاخص های آنتی اکسیدان ناشی از تجویز خوراکی فلزات سرب و کادمیوم در مغز بلدرچین است. به این منظور تعداد 720 قطعه جوجه بلدرچین یک روزه در 12 گروه، هر گروه متشکل از 20 قطعه با 3 تکرار تقسیم شدند. بلدرچین های گروه یک به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. در گروه 2 و 3 بلدرچین ها به ترتیب ppm 100 استات سرب و ppm 40 کلراید کادمیوم در آب آشامیدنی دریافت کردند. بلدرچین ها در گروه های 4، 5 و 6 به ترتیب ppm 500 ویتامین c، ppm 100 روغن میخک و ppm 450 روغن میخک دریافت کردند. به گروه های 7، 8 و 9 ppm 100 استات سرب به همراه به ترتیب ppm 500 ویتامین c، ppm 100 روغن میخک و ppm 450 روغن میخک داده شد. به گروه های 10، 11 و 12 ppm 100 کلراید کادمیوم به همراه به ترتیب ppm 500 ویتامین c ، ppm 100 روغن میخک و ppm 450 روغن میخک داده شد. در روز 35 آزمایش مغز بلدرچین ها برای اندازه-گیری میزان تجمع سرب و کادمیوم، میزان مالون دی آلدئید و بررسی فعالیت آنزیم های sod، cat و gpx جمع-آوری شد. نتایج تجمع معنی دار سرب و کادمیوم را در مغز گروه های 2 و 3 نشان داد(05/0p<). این تحقیق نشان داد ویتامین c و روغن فرار میخک در هر دو غلظت استفاده شده باعث ممانعت از تجمع سرب و کادمیوم در مغز به صورت معنی دار می شود(05/0p<). در تحقیق حاضر نشان داده شد فعالیت آنزیم های sod، cat و gpx در گروه-های دریافت کننده سرب و کادمیوم به تنهایی نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است(05/0p<). در این مطالعه میزان پراکسیداسیون لیپیدها در مقایسه با گروه کنترل افزایش پیدا کرد(05/0p<). نتایج نشان می دهد که روغن فرار میخک در هر دو غلظت استفاده شده و ویتامین c در مقایسه با گروه های 2 و 3 باعث افزایش فعالیت آنزیم های sod، cat و gpx و کاهش میزان پرواکسیداسیون لیپیدها می شوند. در کل می توان نتیجه گرفت روغن میخک در جلوگیری از تجمع سرب و کادمیوم در مغز بلدرچین موثر است. همچنین نتایج نشان می دهد که روغن میخک دارای خواص آنتی اکسیدانی است. کلمات کلیدی: بلدرچین، مغز، روغن میخک، سرب، کادمیوم، تجمع زیستی، شاخص های اکسیداسیون.
هدی باسیری سعید حبیبیان دهکردی
روش های بیهوشی ایمن و کارآمد در پرندگان بامصرف تغذیه انسانی برای انجام جراحی(لاپاراتومی اکتشافی محوطه بطنی ،درمان شکستکی وتعیین جنسیت) مقیدسازی جهت رادیوگرام یا نمونه برداری نیاز به یک پروتکل بیهوشی سالم و بدون خطر دارد. هدف این مطالعه مقایسه کارآیی بیهوشی حاصل از تجویز داخل عضلانی وداخل استخوانی داروی کتامین در بلدرچین می باشد .10 عدد بلدرچین سالم وبالغ از هر دوجنس با وزن (1/15± 161)گرم در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند .داروی کتامین به روش داخل عضلانی و داخل استخوانی تجویز شد. کتامین 5%درصد با دز 50 میلیگرم بر کیلوگرم برای هر کدام در نظر گرفته شد. زمان وقوع بیهوشی ،طول دوره خوابیدن به پشت، طول دوره بیهوشی ،تعداد تنفس ،تعدادضربان قلب و دمای بدن اندازه گیری وثبت شد.این مطالعه نشان داد که تزریق داخل استخوانی نسبت به تزریق داخل عضلانی باعث بیهوشی با القای سریع ترو طول دوره بیهوشی کوتاه تری است .البته در این مطالعه فقط به ارزیابی بالینی اثرات داروی ذکر شده پرداخته شد و تاثیر دارو بر آنزیم های کبدی مورد بررسی قرار نگرفت.
سولماز علیاری بروجنی محمد شاد خواست
این تحقیق با هدف بررسی اثرات مکمل نمودن مشتقات سلنیوم بر غلظت سرمی مولیبدن، منگنز و کبالت در گوسفند به انجام رسید. به این منظور 15 رأس گوسفند از نژاد لری بختیاری انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 5 رأسی تقسیم شدند. پس از تهیه نانو ذره سلنیوم به گروه یک به میزان 1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و به گروه 2 به همین میزان سلنیت سدیم به مدت 10 روز خورانده شد و گروه 3 به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. خون گیری طی روزهای صفر، 10، 20 و 30 از ورید وداج به انجام رسید و سطح سرمی عناصر یاد شده به روش جذب اتمی تعیین گردید. نتایج نشان داد که مکمل نمودن با سلنیت سدیم منجر به پدیدار شدن روندی افزایشی در غلظت سرمی مولیبدن در روزهای 10 و 20 نسبت به روز صفر و گروه کنترل شد (05/0p<). از سوی دیگر خوراندن هر دو مشتق سلنیوم منجر به افزایش سطح منگنز طی روزهای 20 و 30 نسبت به روز صفر و گروه شاهد شد (05/0p<) اما تأثیر چندانی بر غلظت سرمی کبالت ندشت. از این رو مشخص می شود که نانو ذره سلنیوم در مقایسه با سلنیت سدیم اثرات کمتری را بر سطح سرمی عناصر القاء می نماید. واژگان کلیدی: سلنیوم، نانوذرات، مواد معدنی،گوسفند
نجمه توکلی ایرج کریمی
بسیاری از ترکیبات گیاهی از جمله درمان های طبیعی هستند که برای بهبود زخم ها استفاده می شده اند. گیاه برنجاسف achillea talagonica یکی از این گیاهان است که با توجه به خواص ضد التهابی، ضد میکروبی و ضد اکسیدان آن از زمان های قدیم برای این منظور به کار گرفته شده است. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه ارزیابی کارایی عصاره الکلی گیاه برنجاسف برای بهبود زخم سوختگی است. این مطالعه بر روی 10 سر خرگوش نر بالغ نیوزیلندی انجام شد. پس از القای بیهوشی، شش زخم سوختگی درجه دو در پشت (سه زخم در هر طرف) هر حیوان ایجاد شد. زخم ها بلافاصله پس از عمل سوزاندن با نرمال سالین شستشو داده شدند و 5/0 گرم از یکی از محصولات زیر بر روی هر یک از زخم ها مالیده شد: ژل وازلین (گروه شاهد)، پماد سولفادیازین نقره یک درصد (گروه تجربی 1) و پنج درصد عصاره الکلی برنجاسف مخلوط با ژل وازلین (گروه تجربی 2). درمان دو بار در روز تا بهبودی کامل تکرار شد. برای اندازه گیری مساحت زخم ها، از زخم های ایجاد شده در سمت راست در روزهای 0، 3،7،14و 21 عکس گرفته شد و در نهایت پس از پردازش با استفاده از نرم افزار اتوکد، متوسط درصد بهبودی زخم محاسبه گردید. نمونه های بافتی در روزهای ذکر شده از زخم های سمت چپ گرفته شد. بهبود زخم بصورت هیستوپاتولوژیکی بر اساس میزان بازسازی اپیتلیوم، بلوغ فیبروبلاست و انباشتگی کلاژن مورد ارزیابی و امتیاز دهی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین درصد بهبودی زخم و بازسازی اپیتلیوم در گروه های تجربی در روزهای 7 و 14 به طور معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود (05/0>p). علاوه بر این، بلوغ فیبروبلاست و انباشتگی کلاژن به طور معنی داری در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل در روز 7 افزایش داشت (05/0>p). می توان نتیجه گرفت که عصاره الکلی برنجاسف باعث انقباض زخم و بهبود فرآیند ترمیم زخم می شود.