نام پژوهشگر: افسون نودهی مقدم

مقایسه الگوی فعالیت عضلات کمربند شانه ای در افراد با و بدون ابتلا به گردن درد غیر اختصاصی مزمن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  فریبا قادری   افسون نودهی مقدم

اهداف: هدف این مطالعه بررسی تاثیر گردن درد غیر اختصاصی مزمن بر الگوی فعالیت عضلات کمربند شانه ای بود. روش ها: ویژگیهای زمانی و شدت فعالیت عضلات شانه در حین حرکت الویشن در صفحه اسکاپولا در دو گروه با و بدون گردن درد غیر اختصاصی مزمن مورد مقایسه قرار گرفت. یکی از گروها شامل 20 بیمار مبتلا به گردن درد غیر اختصاصی مزمن (سن 91/8±90/30) بود و گروه دیگر شامل 20 فرد سالم بدون علامت (سن 92/8±25/31) بود که از نظر سن و جنس و سمت غالب با افراد بیمار جور شده بودند. فعالیت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات دلتوئید قدامی و میانی و تراپزیوس فوقانی و تحتانی با فرکانس نمونه برداری 1500 هرتز در 10 ثانیه ثبت شد. هر آزمودنی 3 بار حرکت الویشن دینامیک را با وزنه ای معادل 30-25% حداکثر نیروی عضلانی اندام فوقانی انجام می داد. نتایج: با استفاده از آزمون تحلیل چند متغیره مشخص شد که بجز در مورد زمان تاخیری شروع فعالیت عضله دلتوئید میانی که در گروه بیماران بطور معنی داری بیشتر بود و زمان تاخیری حداکثر فعالیت عضله تراپزیوس فوقانی که در بیماران بطور معنی داری کمتر بود ، در بقیه موارد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه وجود ندارد. ولی تفاوتهای موجود بین دو گروه قابل بررسی بود بطوریکه در افراد با علامت گردن درد در غیر اختصاصی مزمن زمان تاخیری شروع فعالیت عضله و لحظه به حداکثر رسیدن فعالیت عضلات مورد بررسی افزایش یافته بود و سطح فعالیت دینامیکی عضلات که با حداکثر انقباض ارادی عضله نرمال سازی شده بود کاهش یافته بود. نتیجه گیری: از نتایج ذکر شده چنین بر می آید که گردن درد غیر اختصاصی مزمن الگوی فعالیت عضلات شانه را تغییر می دهد ، بخصوص در مورد عضله تراپزیوس فوقانی که با قرار گرفتن در طول کوتاه در بیماران گردن درد مزمن بر حرکت اسکاپولوهومرال موثر است . ولی احتمالاً با حجم نمونه بزرگتر این تفاوتها از نظر آماری معنی دار خواهد شد. کلمات کلیدی: گردن درد مزمن- شانه- الکترومیوگرافی سطحی – الگوی فعالیت عضلات

مقایسه الگوی فعالیت عضلات کمربند شانه ای در زنان مبتلا به شلی عمومی مفاصل و افراد سالم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1391
  مریم مقدم سلیمی   افسون نودهی مقدم

هدف: در سال 1967 kirk و همکارانش سندروم شلی عمومی مفاصل به عنوان یک آسیب مطرح نمودند. افراد دارای سندرم شلی عمومی مفاصل مستعد ابتلا به اختلالات بیومکانیکی متعددی هستند. درگیری مفصل شانه در این افراد شایع است. برخی از این درگیریها عبارتند از بی ثباتی شانه، دررفتگی، نیمه دررفتگی، تاندونیت و گیرافتادگی شانه. با توجه به اهمیت نقش عضلات در حفظ سلامت و ثبات این مفصل، بنظر منطقی می رسد که علت شیوع اختلالات شانه ای در افراد دارای شلی عمومی مفصلی را در ساختار های عضلانی جستجو کرد. هدف این مطالعه مقایسه سطح فعالیت عضلات شانه در افراد دارای شلی عمومی مفاصل با افراد سالم در دو صفحه فرونتال و کتف می پردازد. روش اجرا: این مطالعه توصیفی تحلیلی بوده و از نوع مقطعی بود. 15 نفر زن دارای شلی مفصلی عمومی مفاصل (بیتون > 4) و 15 زن بدون شلی عمومی (بیتون <4)، به روش غیر احتمالی ساده انتخاب و بر اساس سن، قد، وزن و دوره قاعدگی همتاسازی شدند. روش الکترومیوگرافی سطحی برای ثبت فعالیت عضلات دلتوئید قدامی و میانی، تراپزیوس فوقانی و تحتانی، سراتوس قدامی و اینفرا اسپایناتوس بکار گرفته شد. از مشارکت کنندگان خواسته شد که دست خود را در صفحات فرونتال و کتف، به تعداد 3 بار و در مدت 10 ثانیه بالا ببرند. برای تحلیل داده ها، آزمون manova استفاده شد. یافته ها: دو تحلیل واریانس چند متغیری (manova) برای مقایسه سطح فعالیت عضلات بین دو گروه، در صفحات کتف و فرونتال انجام شد. نتایج تفاوت بین گروهی معنی داری در سطح فعالیت الکتریکی عضلات دلتوئید قدامی و میانی، تراپزیوس فوقانی و تحتانی، اینفرااسپایناتوس و سراتوس قدامی تفاوت معنی داری در هیچ یک از صفحات مورد بررسی نشان نداد (05/0p>). نتیجه گیری: این مطالعه هیچ اختلافی در میزان سطح فعالیت عضلانی در زنان دچار شلی عمومی مفصلی با زنان عادی نشان نداد. به طور کلی، نتایج نشان داد که علت افزایش شیوع اختلالات شانه در افراد دارای شلی عمومی مفاصل را، احتمالا می توان در اختلالات سایر عوامل ثبات دهنده این مفصل مانند زمانبندی فعالیت عضلانی و یا سایر عوامل مکانیکی یا فیزیولوژیکی جستجو کرد.

مقایسه سطح فعالیت عضلات کمربند شانه ای در حین انجام عمل گریپ در دو گروه افراد سالم و بیماران با در گیری روتاتور کاف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1392
  نازنین نخعی   افسون نودهی مقدم

فعالیت عضلانی قسمت های پروگزیمال برای فعالیت بخش های دیستال ضروری می باشد. در حقیقت ، عضلات پروگزیمال یک پایه با ثبات ایجاد کرده و فعالیت بخش های دیستال را کنترل می کنند. این مطالعه استفاده از یک عمل گریپ دست را برای ارزیابی فعالیت عضلات کمربند شانه ای مورد بررسی قرار می دهد. هدف از این مطالعه تعیین این موضوع بود که آیا عمل گریپ دست می تواند فعالیت عضلات کمربند شانه ای را در افرادی با و بدون درگیری روتاتورکاف، تغییر دهد. در این مطالعه طبق مدل دو عاملی مختلط، 15 فرد با درگیری روتاتور کاف انتخاب شدند و 15 فرد سالم با آنها جور شدند. از افراد خواسته می شد یک انقباض استاتیک گریپ دست را در دو میزان 50% و 100% حداکثر انقباض ارادی و در 3 پوزیشن مختلف اندام فوقانی(اندام در حالت آویزان کنار بدن، اندام در اسکپشن 30 درجه با ساپورت، اندام در اسکپشن 30 درجه بدون ساپورت) انجام دهند. در هرکدام از پوزیشن ها ، افراد دینامومتر را در دست خود نگه می داشتند. فعالیت الکترومیوگرافی از عضلات دلتوئید قدامی، دلتوئید میانی، تراپز فوقانی، اینفرااسپیناتوس و سراتوس انتریور طی عمل گریپ دست در سه حالت یاد شده اندام فوقانی ثبت شد. نتایج ما نشان داد فعالیت الکترومیوگرافی در تمام عضلات مورد آزمایش شانه طی عمل گریپینگ 50 % و 100% حداکثر انقباض ارادی، در تمام پوزیشن ها، هم در افراد سالم و هم در افراد با درگیری روتاتور کاف، افزایش یافت نتایج نشان داد که عمل گریپ دست می تواند فعالیت عضلات کمربند شانه ای تغییر دهد. ف

مقایسه فضای ساب آکرومیال متعاقب خستگی عضلات کمربند شانه ای در زنان با و بدون شلی عمومی مفاصل از نگاه اولتراسونوگرافی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1393
  راضیه جغتین علی بازی   افسون نودهی مقدم

شلی مفصلی عمومی به عنوان یک عامل زمینه ای در جهت ایجاد پاتولوژی های عضلانی- اسکلتی مطرح است. یکی از عواملی که باعث اختلال در عملکرد عضلات میشود خستگی است. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تاثیر خستگی عضلانی بر اندازه خطی فضای ساب آکرومیال و الگوی حرکتی کتف در زنان با و بدون شلی مفصلی عمومی بود. 20 نفر زن دارای شلی مفصلی عمومی و 16 نفر زن بدون شلی عمومی مفاصل انتخاب شدند. قبل و بلافاصله بعد از پروتکل خستگی ابداکشن دست، اندازه خطی فضای ساب آکرومیال توسط اولتراسونوگرافی در دو وضعیت و همچنین الگوی حرکتی کتف مورد بررسی قرار گرفتند. شلی مفصلی عمومی عمومی منجر به تغییر در اندازه خطی فضای ساب آکرومیال و کینماتیک کتف متعاقب خستگی نمی شود. به علاوه خستگی منجر به کاهش فضای ساب آکرومیال در وضعیت ابداکشن دست شد.

بررسی تاثیر ارتز نئوپرنی شانه بر حس وضعیت مفصلی بیماران مرد مبتلا به بی ثباتی شانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1388
  بابک حسن بیگی   محمدابراهیم موسوی

بررسی تاثیر ارتز نئوپرنی شانه بر حس وضعیت مفصلی بیماران مرد مبتلا به بی ثباتی شانه 38 مرد در این مطالعه مقطعی- تحلیلی در دو گروه، شامل 18 بیمار با سابقه بیش از یکبار بی ثباتی قدامی ضربه ای یکطرفه شانه به عنوان گروه آزمودنی و 20 مرد با شانه های سالم به عنوان گروه کنترل، شرکت کردند. توانایی حس وضعیت مفصلی هر فرد، با روش بازسازی غیر فعال سه زاویه هدف ( °15 کمتر از بیشینه دامنه چرخش به خارج ، °30 درجه چرخش به خارج و °30 چرخش به داخل ) با و بدون ارتز نئوپرنی شانه مورد ارزیابی قرار گرفت. بازسازی هر زاویهِ هدف 3 بار تکرار شد و میانگین مقادیر قدر مطلق این 3 خطا جهت انجام آنالیز آماری مورد استفاده قرارگرفت. زوایا با استفاده از دینامومتر ایزوکینتیک biodex ثبت می شد. همزمان ، گونیامتر آنالوگی نیز همراستا با مرکز چرخش biodex طراحی و نصب گردید. نشانگر لیزری که بر روی اتصال شانه ای biodex تعبیه شده بود، با استفاده از تابش خود، زوایا را با دقت 0/2 درجه بر روی گونیامتر آنالوگ منعکس می کرد. بیشینه دامنه غیر فعال چرخش به خارج شانه هر فرد پیش از آزمون بازسازی زاویه ای غیر فعال محاسبه شد. متغیرهای مورد ارزیابی، دامنه حرکتی غیر فعال چرخش به خارج و میانگین خطای مطلق زاویه ای در هر زاویه، با و بدون ارتز بودند. به منظور آنالیز داده های مطالعه، از آزمون های anova آمیخته، t مستقل و وابسته، آزمون دقیق فیشر، مربع کای، و رتبه های علامت دار ویلکوکسون استفاده شد. مقایسه دو سیستم اندازه گیری، کارآمدتر بودن گونیامتر آنالوگ در ثبت داده ها در مقایسه با دینامومتر ایزوکینتیک را در بیشتر وضعیت های آزمون، نشان داد. در وضعیت استفاده از ارتز، حس وضعیت مفصلی گروه مبتلا به بی ثباتی شانه، بطور معنی داری در زاویای °30 درجه چرخش به خارج (0/001 = p) و °15 کمتر از بیشینه دامنه چرخش به خارج شانه (0/001 = p) ، بهبود یافت. در مقایسه ، افراد گروه سالم، تنها در زاویه °15 کمتر از بیشینه دامنه چرخش به خارج شانه با استفاده از ارتز، بهبود معنادار (0/006 = p) در حس وضعیت مفصلی پیدا کردند. ارتز بیشترین دامنه حرکت چرخش به خارج هر دو گروه را کاهش می داد. تفاوت معناداری بین شانه بی ثبات و شانه سمت مقابل بیماران به چشم نخورد. یافته های ما نشان می دهد که حس وضعیت مفصلی شانه در دو گروه با ثبات و بی ثبات می تواند در زوایای نزدیک به انتهای دامنه چرخش به خارج با استفاده از ارتز شانه بهبود یابد. این بهبود ممکن است در نتیجه افزایش درون دادهای پوستی باشد که بواسطه پوشیدن ارتز در مفصل شانه دریافت می شوند.