نام پژوهشگر: رضا والا
فاطمه نوری رضا والا
این پژوهش درصددبررسی تاثیر روش تدریس عملی وتوضیحی جان دیویی در تقویت روحیه کارآفرینی انجام گرفته است . تعداد 80 نفر از دانشجویان انتخاب شده وبه روش آزمایشی دردوگروه گواه وآزمایش درچهار کلاس قرار گرفتند ومتغییر های وضعیت اقتصادی ، شاغل وغیر شاغل بودن ،وضعیت تحصیلی ،رشته ،بومی وغیر بومی ،کنترل شدند .جهت سنجش روحیه کارآفرینی از پرسشنامه روحیه کارآفرینی استفاده شد که ابعاد چهار گانه روحیه کارآفرینی را مورد بررسی قرار می دهد . همچنین رابطه 3 متغییر جمعیت شناختی با روحیه کارآفرینی مورد برسی قرار گرفت که نتایج نشان داد که متغییر وضعیت تاهل ،بومی وغیر بومی ووضعیت اشتغال رابطه معناداری با روحیه کارآفرینی داشتند همچنین نتایج بررسیها نشان داد که روش تدریس عملی جان دیویی نسبت به روش توضیحی دردرس کارآفرینی روحیه کارآفرینی دانشجویان رابیشتر تقویت کرده است . بررسی های آماری نشان داد که دانشجویان متاهل نسبت به دانشجویان مجرد ،دانشجویان غیر بومی نسبت به دانشجویان بومی ،دانشجویان شاغل نسبت به داشجویان بیکار روحیه کارآفرینی بالاتری دارند .همچنین بررسی ها نشان داد روش تدریس عملی جان دیویی در درس کارآفرینی نسبت به روش تدریس توضیحی تاثیر بیشتری درتقویت روحیه کارآفرینی دانشجویان دارد.
فریبا محمدی رضا والا
موضوع عملکرد از دیر باز مورد توجه و عنایت اندیشمندان ومربیان بزرگ رشته مدیریت بوده است.در این پژوهش به بررسی تأثیر عوامل بهداشتی هرزبرگ بر عملکرد پرسنل دانشگاه آزاد و پیام نور الشتر پرداخته شده است. در مقدمه اشاره ای به موضوع عملکرد و پیشینه آن شد، در بیان مسئله، مسئله اصلی پژوهش و چهار سئوال بشرح زیر مطرح شد که عبارتند از: 1- آیا حقوق و دستمزد و انواع مزایای دیگر بر عملکرد تأثیر دارد؟ 2- آیا شرایط محیط کار از لحاظ تأمین نور کافی، درجه حرارت مطلوب، ابزار و وسایل لازم بر عملکرد تأثیر دارد؟ 3- آیا روابط شخصی مناسب با همردیفان و سرپرستان و زیر دستان در محیط کار بر عملکرد تأثیر دارد؟ 4- آیا خط مشی اداری و مقررات اداری حاکم بر شرایط محیط کار بر عملکرد تأثیر دارد؟ متناسب با سئوالات 4 فرضیه مطرح گردید که پس از بیان فرضیه ها به ضرورت و اهمیت پژوهش در مراکز یاد شده پرداخته شد و سپس هدف از پژوهش مورد نظر که شناخت میزان عملکرد و عوامل موثر بر آن جهت شناخت نیازمندی ها برای برنامه ریزی نیروی انسانی در مراکز یاد شده می باشد بیان می شود که دارای هدف کلی و 4 هدف جزئی می باشد و سپس مدل تحلیلی پژوهش ارائه گردید و پس از آن در پایان فصل اول اشاره ای به تعریف مفاهیم و واژه های مورد استفاده در پژوهش شد. در فصل دوم ابتدا به تعاریف انگیزش و عوامل موثر در انگیزش اشاره شد ودر ادامه بررسی نظریه های انگیزشی، تئوری سلسله مراتب مازلو و 5 نیاز اساسی انسان مورد بررسی قرار گرفت و سپس به تئوری دو عاملی هرزبرگ اشاره شد.از حقوق و دستمزد و عوامل تعیین حقوق و دستمزد در سازمان ها بطور مفصل بحث گردید و در ادامه به بررسی نظریه های پرداخت حقوق و دستمزد پرداخته شد. . در پایان فصل به مرور پژوهشهای گذشته در زمینه پژوهش مورد نظر در ایران و خارج از کشور پرداخته شد. در فصل سوم در تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش از روش آمارتوصیفی و استنباطی استفاده شد . برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق از روش پرسشنامه استفاده شد. کلیه پرسنل به علت تعداد کمشان به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب شدند. محاسبه آماره آزمون و آزمون فرضیه ها پس از جمع آوری و تلخیص داده های آنها طبق مراحل بالا که شرح داده شد انجام شد . در پایان فصل به شرح پرسشنامه بکار رفته شده در این پژوهش پرداخته شد. در فصل چهارم ابتدا جداول توزیع پرسنل بر حسب سابقه خدمت، سن، حقوق و دستمزد و سابقه خدمت و نمودارهای مربوط به هر کدام آورده شده است. و سپس به توصیف فرضیه های پژوهش و اولویت بندی سئوالهای مربوط به هر فرضیه به ترتیب میانگین پاسخگویی پرسنل به آنها پرداخته شده است. در ادامه فصل به تجزیه و تحلیل استنباطی فرضیه ها با استفاده از مقایسه میانگین نمره عوامل (حقوق و دستمزد ، شرایط محیط کار، روابط شخصی مناسب با همردیفان و قوانین و مقررات اداری حاکم بر شرایط محیط کار) پرداخته شده است. در فصل پنجم به بحث و تفسیر فرضیه های پژوهش و همچنین نتیجه گیری به شرح زیر پرداخته شد: 1- بین عوامل بهداشتی هرزبرگ وعملکرد پرسنل ارتباط وجود دارد و این عوامل بر بالا بردن عملکرد موثرند. 2- همچنین با مشاهده f که در سطح معنا دار بوده نتایج پژوهش قابل تعمیم به کل جامعه است. 3- همچنین بر اساس یافته های جدول f مشاهده شده در خصوص روابط شخصی مناسب و شرایط محیط کاری در سطح معنا دار بوده بنابر این بین نظرات پرسنل با توجه به مدرک تحصیلی آنها تفاوت وجود دارد. 4- و همچنین با توجه به اینکه f مشاهده شده در سطح معنا دار بوده بین نظرات پرسنل با توجه به سابقه خدمت آنها تفاوت وجود دارد. . 5- یافته های پژوهش نشان داد که بین نظرات پرسنل دارای سابقه خدمت کمتر از 10 سال و 11- 15 سال و 16 سال به بالا تفاوت وجود دارد. 6- براساس نتایج آزمون توکی بین نظرات پرسنل دارای سابقه کمتر از 10 سال و 11- 15 سال و 16 سال به بالا اختلاف معنی دار می باشد. در پایان فصل پنجم مشکلات و محدودیت های پژوهش و همچنین به پیشنهاداتی برای پژوهشگران در آینده پرداخته شده است. و در آخر ضمائم شامل پیوست ، پرسشنامه و منابع و مأخذ آورده شده است.
داود کاوه رضا والا
چکیده : مدیریت از اساسی ترین پایه های هر سازمانی محسوب می شود ، که سعادت و پیشرفت آن نهاد منوط به داشتن مدیریتی صحیح و اثر بخش است و می توان تصور کرد که مدیریت نهادی مانند مدرسه باید از چه جایگاه و اهمیتی بر خوردار باشد . با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه دینی است و احاد مردم به رعایت موازین شرعی دقت نظر خاصی دارند بنابر این پژوهش حاضر می تواند در این امر مثمر ثمر واقع شود. این پژوهش به دنبال شناخت و تشریح ویژگیهای مدیریت بزرگان دینی و مدیریت آموزشی نوین( بر مبنای مدرنیسم و پست مدرنیزم) و مقایسه این دو از نظر استفاده از سبک های رابطه مداری و وظیفه مداری است .تا با شناخت بیشتر این ویژگیها بتواند الگوی مناسبی برای مدیریت آموزشی پیشنهاد دهد . با توجه به ماهیت موضوع ، این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به انجام رسیده است .تلاش شده تا با جمع آوری اطلاعات از منابع متنوع و در دسترس از جمله کتابهای موجود ، مقاله ها ، پایان نامه ها ، نشریه های مربوط ، ابعاد مختلف مسئله شناسائی و تعریف شود .و مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد . شناخت شیوه مدیریت بزرگان دینی پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) در کنار روشهای مدیریت نوین ما را قادر خواهد نمود که مدیریت آموزشی جامعه خود را بهبود ببخشیم .در پژوهش حاضر به این نتیجه رسیدیم که بزرگان دینی ما دارای سبک مدیریتی ایده ال بودند یعنی آنان در اداره جامعه تحت مدیریت خود به صورت مناسب هم از شیوه رابطه مداری و هم از شیوه وظیفه مداری به نحو احسن و در زمان و مکان مناسب خود سود جسته اند . بنا بر این با توجه به نتایج بدست آمده توصیه می شود که مدیران آموزشی ما نیز در اداره محیط آموزشی خود به تناسب و با توجه به شرایط حاکم در آن محیط از هر دو شیوه مذبور استفاده مناسب را به عمل آورند
شهلا حق وردی طاقانکی رضا والا
چکیده تعلیم و تربیت فعالیّتی است که ریشه در تاریخ آفرینش بشر دارد. مسأله ی تربیت به عنوان فرایندی هدفمند که پیشرفت نسل بشر را عهده دار است مستلزم نظریه ای است که بتواند بر اساس آن آرمانها، اصول و روشهای خود را به خوبی تبیین و تربیت را در عمل هدایت نماید. در تحقیق حاضر با توجّه به احساس خلأ چنین نظریه ای در تربیت تلاش گردیده با استفاده از روش مقایسه ای - تحلیلی از روش بردی و مطالعه مبانی فلسفی- تربیتی دو فیلسوف بزرگ؛ کانت و فارابی، به پاسخ سوالات تحقیق که عبارتند از: الف- سوال اصلی: کانت و فارابی در نظریات تربیتی چه وجه اشتراک و افتراقی دارند؟ ب- سوالات ویژه: 1- اصول، روشها و اهداف تربیت از نظر کانت و فارابی چیست؟ 2- دیدگاه کانت و فارابی در مورد مفاهیم اساسی تربیت چیست؟ 3- آیا دو متفکّر بزرگ غرب و شرق (کانت و فارابی) دو برداشت متفاوتی از تربیت دارند؟ از روی آثار به جا مانده از این دو فیلسوف و آثار غیرمستقیم که توسط محققین داخل و خارج کشور در این زمینه نگاشته شده، استخراج شود. در بررسی آرای تربیتی این دو فیلسوف به این نتیجه رسیدیم که هر کدام بنابر دانش و بینش و جهان بینی و تفکرات فلسفی خود اصول و اهدافی و روشهایی را برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته اند و اندیشه های معیّنی درباره ی تعلیم و تربیت بیان کرده اند. نگاه کانت به تربیت در تمام جوانب، نگاهی حاکی از سیطره دید انسانی و طبیعی به دور از هرگونه تصور متعالی و توجّه الهی است. بنابراین تربیت نه تنها در روشها بلکه در اهداف و برنامه های خود نیز محتاج به دین و توجّه متعالی نیست. ولی فارابی به دنبال آن است که از راه تعلیم و تربیت، انسان را به خدا برساند و در این راه از تمام علوم و معارف بشری استفاده می کند. وجه ممتاز اندیشه فارابی نسبت به کانت این است که آراء ایشان رنگ دینی دارد و دین سازنده تفکرات و مبنای اصلی تعلیم و تربیت اوست. این مبنای اصلی به عنوان چتری بر اصول، اهداف، برنامه، روش و ... تعلیم و تربیت او سایه افکنده است و آنها را هدایت و راهنمایی می کند. اگر چه این دو فیلسوف بزرگ، در دو سوی خط فکری فلسفی قرار دارند؛ کانت نه تنها تعقّل را اصل می داند، بلکه غیر آن را جز در مواردی اندک، فاقد اعتبار می داند ولی فارابی، بهرهوری از کلیه منابع معرفت همچون حس، عقل و شهود را لازم می داند. با این حال با نگاهی به فلسفه ی این دو فیلسوف بزرگ، موضوعات مشترکی (به ویژه در اساسی ترین مسأله فلسفی؛ هستی شناسی) را می توان بین این دو فضای متفاوت یافت و مقایسه کرد. واژه های کلیدی: تعلیم و تربیت، هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، ارزش شناسی، سعادت، تربیت اخلاقی، تربیت عقلانی، آزادی فکر.
آزاده متولی ابیازنی محمدرضا سرمدی
چکیده ندارد.
علیرضا قادری چوبینی رضا والا
چکیده ندارد.
حسین حسینی خشت مسجدی مهران فرج الهی
چکیده ندارد.