نام پژوهشگر: اصغر جوانی
بهنام مهرابی حسین مسجدی
چکیده شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از کتاب هایی که بیش از هر کتاب دیگری، در طول تاریخ هنر نقّاشی ایران، تصویرسازی شده است، از جایگاه ارزنده ای از نظر تعامل و ارتباط میان ادبیّات و نقّاشی برخوردار است. این اثر گرانقدر، نوعی رساله فرهنگی، هنری و ادبی است که با پاسداشت و انتقال مفاهیمی چون نیکی و داد و دهش؛ اخلاق و انسانیّت، آزادی و وطن دوستی را در خلال داستان ها و تصاویر بی بدیلش، به مخاطب عرضه می دارد و تصویرگری شاهنامه در طول تاریخ این سرزمین، جلوه ای از آرمان ها و آرزوهای نخبگان حاکم در ایران زمین برشمرده می شد. امری که حدّ و مرز نمی شناخت و حتّی در مورد فاتحان غیر ایرانی هم مصداق داشت. نمونه بارز این امر، سلسله های مغول و تیموری و حاکمان غارتگر آنهاست؛ سلسله هایی که پس از اندک زمانی، تحت تأثیر حکیم فرزانه ای چون فردوسی، دست به تولید و تصویر نسخه های متعدّدی از شاهنامه می زنند، به شکلی که حتّی آثار ایشان، در ردیف برترین و ارزشمند ترین نمونه های بر جای مانده از ادوار دور قرار می گیرد. بی شک عواملی چند، سبب توجّه بسیار به این اثر گرانقدر شده، امّا قطعا ًیکی از مهمترین این عوامل، تصویرپردازی استادانه و یا بهتر بگوییم؛ بیان تصویری فردوسی است، که در واقع مسأله اصلی این پژوهش را نیز می نماید. در حقیقت این مقال در پی بررسی و تبیین تصویرپردازی فردوسی در شاهنامه و نقد نمود آن در یکی از معتبر ترین نسخه های شاهنامه، که در تمام اعصار به عنوان نمونه ای بی نظیر بدان نگریسته شده، است. امّا در این میان سوالاتی مطرح است که سعی شده تا در طول تحقیق، با تحلیل تطبیقی شاهنامه فردوسی و شاهنامه بایسنقری، به آنها پاسخ داده شود. نخست اینکه آیا فردوسی به تطابق تصویری مفاهیم و مضامین داستان هایش می اندیشیده است؟ اگر این گونه بوده، بازتاب این امر در تصاویر وی چگونه است؟ و سپس اینکه چه هماهنگی ها و همگونی ها و یا تفاوت هایی میان تصاویر فردوسی و تصاویر شاهنامه بایسنقری وجود دارد؟ و آیا نگارگران شاهنامه بایسنقری، توانسته اند جان کلام فردوسی را دریابند و تصاویری متناسب با اندیشه ها و تصاویر وی، رقم زنند؟ در فرایند تحقیق و با بررسی تطبیقی تصویر پردازی در شاهنامه فردوسی و نگاره های شاهنامه بایسنقری، نتایجی بدین قرار حاصل آمد: نخست، از آنجا که تصویر جزوی از ساختمان شعری فردوسی دانسته شده و تنها گونه ای تزیین در اشعار وی نیست، و شاعر تصاویری دقیقاً به جا و به تناسب موقعیت آورده، می توان گفت که فردوسی به احتمال قریب به یقین، آگاهانه و از پیش دانسته، تصاویر شعری اش را رقم زده است. دوم این که تصویر پردازی فردوسی از لحظات و صحنه ها و اشخاص، بسیار دقیق و متناسب با حال و هوای موضوع و مضمون است. و سوم، نگاره های تصویر شده در شاهنامه بایسنقری، تا جایی که ویژگی های مکتب هرات و برخی محدودیت های احتمالی دیگر- که مانع آزادی نگارگر می شده- اجازه داده، توانسته اند در اغلب موارد، تصاویری متناسب با تصاویر شاهنامه فردوسی ارائه دهند.
معصومه گرکانی نژاد اصغر جوانی
چکیده هنر درمانی یعنی درمان و شفا بخشی آشفتگی های روانی از طریق واسطه های هنری که در آن درمان جو می تواند درون خود را آشکار سازد و به درمان گر کمک کند تا آنچه را او ارائه کرده، تحلیل نموده و در جهت شیوه های درمانی دیگر قدم بردارد. در ایران این روش درمان به صورت علمی نوپاست و از آنجا که در سیستم های آموزش رشته های هنری و نیز آموزش پزشکی، بویژه روانپزشکی، جای خود را آنچنانکه باید و شاید باز نکرده موضوعی ناشناخته باقی مانده است. با توجه به آنکه هنر در دنیای کودکان جایگاه ویژه و قابل توجهی داشته و معمولاً آنچه در سنین کودکی بر ذهن کودک نقش می بندد تا سالهای دراز زندگی همراه اوست، بررسی نقش هنردرمانی و بویژه نقاشی درمانی در فرآیند درمان و ساماندهی رفتارهای کودکانه اهمیت بسزائی دارد. این اهمیت زمانی دوچندان می شود که دریابیم هنوز این نقش و نتایج حاصل از آن به صورت بایسته تبیین نشده است. نیاز به درک صحیح جامعه ی هنری کشور در نقش تأثیرگذارش در درمان پاره ای بیماری ها و اختلالات روحی و روانی، بویژه در کودکان، و همچنین نیاز به درک صحیح اغلب متخصصان حوزه ی درمان از نقش پررنگ هنر در راستای رفع ناهنجاری های روحی و روانی از جمله مسائلی است که این پژوهش به آن نگاهی ویژه دارد. با این تفاسیر و با توجه به آنچه بیان شد «بررسی هنر درمانی در کودکان و نیز بررسی رفتارهای آنان در نقاشی هایشان با توجه بر فرآیند هنر درمانی» را می توان به عنوان مسائل اصلی مورد نظر این پژوهش در نظر گرفت. با درک این مسأله، این پژوهش در نظر دارد تا پس از تبیین جایگاه هنر درمانی و بویژه نقاشی درمانی ارتباط رفتارهای تعدادی کودک 7 تا 14 ساله را با مقوله ی هنر نقاشی مورد توجه قرار داده و با تحلیل نقاشی های موضوعی آنها، نقش مقوله ی هنر را در ساماندهی رفتارهای کودکانه و بهبود روان و جسم آنان بررسی نماید. نتایج تحقیق ارتباط بین این دو مقوله را اثبات نموده و راه هایی نو را برای درک احساساتی که زبان قادر به بیان آن نبوده و در ضمیر ناخودآگاه کودکان مخفی است، تبیین می کند. روش هائی که با بیانی آزاد از دنیای ناخودآگاه، عواطف، گرایش ها، آرزوها، نگرانی ها و تعارضات درونی کودکان موجب تخلیه ی هیجانی و احساس آرامش و سازگاری در آنها شده و در بررسی هوش، تشخیص کلینیکی روان شناسی و تشخیص و درمان بیماری های جسمی آنها (در کنار روش های علمی و پزشکی) می تواند موثر باشد.
شیوا ولیان اصغر جوانی
فرهنگ و ادب پارسی از ابتدا همواره مشحون از انگاره های اساطیری بوده، و به نوعی سعی در تکرار و بیان دیگر گونه ی هر آن چه در باور روزگاران گذشته وجود داشته، دارد. ادب دیرین ایران زمین مملو از رزم و جدال است، چه، جدال روشنی و تاریکی، هرمزد و اهریمن، خیر و شر... آغاز گر خلقت است و زمان. این تقابل نه در سرزمین پارس، که در اساطیر باستان دیگر سرزمین ها نیز قابل رد گیری است. مبارزه ی بین دو ضد، در اساطیر، نخستین به حرکت در آورنده ی گردونه ی کیهان و خلقت است. خلقت از این تقابل آغاز می شود و این رزم آغازین الگویی برای نبرد و تقابل همیشگی خیر و شر در دین و فرهنگ و آثار ادبی می گردد. چنین است که در حماسه های خلق شده در قرون پس از اسلام نیز، رد اصول و انگاره های نخستین این نبرد را می توان یافت. حماسه، شرح دلاوری هاست؛ شرح مبارزه و درگیری بین دو پهلوان، دو سپاه، دو شاه، دو حیوان، یا پهلوان و موجودی اسطوره ای ( و غالباً شر) است. الگوی این نبرد، همان است که می توان در ادب پهلویک و پارسیک و سغدی مشاهده کرد. چنین است که ادب حماسی (و به طور اخص شاهنامه ی فردوسی که شاخص ترین اثر حماسی پارسی است) مملو از مبارزاتی است که با پی گیری و ریشه یابی عناصر درگیر در آن ها، به همان الگوی نخستین می رسیم. نه تنها ظاهر و کنش پهلوانان حماسه به پهلوانان اساطیری شبیه است، بلکه مشابهت ظاهر و کنش حیوانات و موجودات غریب موجود در حماسه را با موجودات اسطوره ای نمی توان انکار کرد. دیو های شاهنامه، شبیه به کماله دیوان همدست اهریمنند؛ اژدها، همان است که در توصیف اژی دهاک گفته شده؛ زنان جادو، به پئیریکای اوستا شبیه اند و توصیفات پهلوانان نماینده ی نیکی، منطبق با پهلوانان ادب گاهانی است. به این ترتیب، شاهنامه بیانی دوباره از اساطیر باستانی ارائه می دهد و این رزم های توصیف شده در حماسه، در قرون بعد توسط نگارگران پارسی تصویر می شوند. این چنین، تصاویر نگارگری نیز، این توصیفات را به دقت بازنمایی کرده اند. فرض نخستین این پژوهش بر این قرار گرفته است که باورها و عقاید موجود، تأثیراتی در بیان تصویری این نگاره ها نهاده اند که در این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی، و تاریخی بدان می پردازیم. حال پرسش این است که این نگارگری ها، در بازه ی زمانی متعلق به قرن هشتم هجری – که نه تنها اوج نگارگری ایرانی است، بلکه تقابل چند مکتب مختلف را نیز در شیراز و تبریز شامل می شود- چگونه این عناصر وارد شده از اساطیر باستان به شاهنامه را تصویر کرده اند و تا چه حد در این کار موفق بوده اند. به بیان بهتر این که چه تفاوت ها و شباهت هایی از نظر ریخت شناسی موجودات خیر و شر در نگاره های تصویر شده در مکاتب این دوره وجود دارد و باورهای دینی چه تأثیری در این تصاویر داشته است؟
سیده سمیرا رحبانی منصور حسامی
نحوه ی ارائه، عرضه و نمایش آثار هنری(هنرهای تجسمی به ویژه نقاشی) مسئله ای بسیار مهم و تأثیرگذار بر آثار هنری، هنرمندان و جامعه هنری است که در جهان توسعه یافته، با گذشت زمان شاهد افزایش روزافزون توجه و پیشرفت در شیوه های ارائه و بخش های متفاوت آن هستیم که در مقایسه روند طی شده در ایران، چندان با پیشرفت های جهانی همراه نبوده است و همچنان این بخش در ایران با بی توجهی و ضعف هایی رو به رو است. این رساله با توجه به اهمیت این مسئله و تأثیرات گوناگون آن در برقراری رابطه بهتر با مخاطب و تأثیرگذاری بیشتر اثر و در نتیجه موفقیت هنرمند و اثر هنری، شکل گرفته و در روند تحلیلی و مقایسه ای خود سعی در بررسی اجمالی این مهم، و تأثیرات ویژه ی این مقوله بر آثار هنری (به ویژه نقاشی) دوران معاصر با توجه به تحولات و تغییرات حاصله در آن، از ابتدا تا به امروز دارد. بررسی روند تاریخی تحولات و تغییرات روی داده در بخش ارائه ی آثار و به طورکلی نتایج این پژوهش، از طریق ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی؛ مطالعه مقالات و کتب گوناگون، ترجمه متون لاتین، مصاحبه با تعدادی از هنرمندان و گالری داران و افراد مرتبط با بخش های ارائه و نمایش آثار به دست آمده است و تلاش می کند اهمیت نحوه ی ارائه اثر هنری و نقاط ضعف و قدرت، تفاوت ها، و به طورکل فضای ارائه، عرضه و نمایش آثار در ایران و جهان را در ذهن مخاطب ترسیم نماید.
رامین عباس زاده اصغر جوانی
هنر مدرن بنا بر نیاز جامعه مدرن به شکل های بیانی نو، هنر کودکان را مورد توجه قرار داد. البته این توجه زمانی حاصل شد که شکل های بیانی دیگر نظیر هنر آفریقا نیز مورد توجه واقع شد. هنر کودکان به سبب برخورداری از ویژگی هایی مانند نماد، دیدکلی وشفافیت ... مورد توجه هنرمندانی چون پیکاسو، کله و شاگال قرار گرفت و این هنرمندان بنابر کودکی درون و نیاز به بیان ساده و بی آلایش به هنر کودکان جلب شدند. حال مسئله ای که در این خصوص پیش می آید این است که هنر کودکان از چه زمانی مورد توجه هنر مدرن قرار گرفت و چه تحلیل هایی در این خصوص به عمل آمد؟ کدام جنبه ها از هنر کودکان مورد توجه هنر مدرن قرار گرفت ؟ و نحوه و کاربست این ویژگی ها در آثار هنرمندان مدرن، به ویژه در آثار پیکاسو، کله و شاگال به چه شکل است؟ هنر کودکان از اواخر قرن نوزدهم مورد ارزیابی های گوناگون از جمله تحلیل بالینی، هنرمندانه و فرآیندی قرار گرفت و هر یک به نحوی مراحل رشد کودک را بررسی کردند، و ویژگی هایی که کودک در هر مرحله بدان ها دست می یابند مانتد نماد، شفافیت و دیدکلی و... را ارزیابی کردند. و هنرمندانی مانند پیکاسو ، کله و شاگال هر یک به نحوی از این ویژگی ها بهره جستند. پیکاسو هر چه به پیش رفت به شکل های ابتدایی تر در هنر کودکان نزدیک شد. کله دلبسته کارکرد خط در آثار کودکان شد و شاگال کارکرد های نمادین ، قومی و آئینی رنگ و خاطرات کودکی را معیار قرار داد.
رضا غلامی مطلق اصغر جوانی
چکیده: بشر از آغاز که به وسیله ی ذغال چوب و چربی حیوانات و مواد طبیعی تصاویر درون غارها را کشید، تا امروز که با استفاده از آخرین فناوریها به خلق تصاویر می پردازد، همواره تلاش داشته تا با استفاده از ابزارها و دستاوردهای علمی زمانه خویش به ابراز منویات شخصی اش بپردازند، در واقع شاید بتوان گفت مفهوم تصویر با تغییر روند تولید آثار هنری به مرور متفاوت گشته است اما خود تصویر همواره حضور داشته است. بدین ترتیب تصاویر خلق شده با دست و به کمک ابزار ساده مانند قلم مو و رنگ، حتی اگر بسیار نزدیک به واقعیت و طبیعت کشیده شوند با آنچه توسط ابزار مکانیکی و یا شیوه های نا متعارف ایجاد می شود نه تنها از لحاظ جلوه های بصری بلکه از لحاظ مفهوم نیز بسیار متفاوت خواهد بود. به بیانی دیگر تصویر، ارتباطی مستقیم و معنا دار با ابزار پدید آورنده اش دارد. در سالهای اخیر استفاده از دوربینهای عکاسی و تصویر برداری به عنوان یک ابزار هنری، قابلیتهای ویژه ای را جهت خلق تصاویر در اختیار هنرمندان قرار داده است. در این پژوهش سعی شده تا ابتدا با مطالعه در مورد ویژگیهای ویدئو آرت به مفهوم تصویر در ویدئو آرت پرداخته شود و در ادامه با مقایسه و تحلیل میان انواع تصاویر در صورتهای متفاوت هنری از جمله نقاشی، عکاسی و ویدئو تفاوتهای تصاویر ویدئو یی با سایر گونه های هنری آشکار شود و همچنین به مسائلی چون ارتباط میان آثار ویدئو یی و مخاطبان آن و تعامل ویدئو با رسانه هایی مانند سینما و تلوزیون پرداخته شود. با توجه به مطالب آورده شده در این پژوهش، به نظر می رسد ویژگیهایی چون مستند بودن تصاویر، قابلیت بداهه پردازی، امکان تجربه های جدید بصری، همساز بودن با جامعه ی مصرفی و... در دوربینهای ویدئو یی، باعث ایجاد تحولی نوین در برداشت و ارایه تصویر به مخاطب شده است. کلید واژه ها:
معصومه امیرپو رراینی اصغر جوانی
چکیده: امروزه سراسر دیوار های معابر شهر ها بخصوص شهرهای بزرگ را ویترین هایی با ابعاد و اشکال گوناگون پوشش داده و قسمت اعظمی از منظر شهری به وسیله این عنصر محیطی شکل گرفته است. عنصری بر پهنه دیوارکه سعی در به کارگیری اصول زیبایی شناسی در ایجاد تعاملی هر چه بهتر با مخاطبین خود دارد. لذا پتانسیل های ویژه این بستر هنری می تواند آن را تحت عنوان یک اثر دیوارنگاری در قالب اجرایی متفاوتی معرفی نماید. رویکرد به ویترین به عنوان یک اثر دیوارنگاری کاربردی که از مباحث پایه ای در این پایان نامه است، تأکیدی بر وجه هنرمندانه آن و همچنین اشاره به قابلیت های پررنگ اجتماعی آن دارد. نقش چند جانبه این دیوارنگاری سه بعدی به عنوان عنصری شهری که از یک سو در زیبا سازی فضای شهری دخیل بوده و از سوی دیگر جنبه کار کردی آن در محیط و تعامل آن با مخاطب ، چنان پر اهمیت و الزامی است که در نهایت می تواند به رونق اقتصاد و ارتباط آن با هنر به مفهوم عام و خاص در کشور منجر شود. برای دستیابی به حد بالای این تعامل و رسیدن به کیفیت های برتر ارتباط از طریق این رسانه، شناخت ویژگی های کالبدی، بصری، کاربردی، جامعه شناختی و تکنولوژیکی مرتبط با سه اصل بنیادی این آثار، « محیط»، « کالا» و « مخاطب» الزامی است. چنان که بررسی و آنالیز آنها محوریت اصلی این پژوهش را تشکیل داده است و تحت عنوان «مبانی چیدمان ویترین» به آن پرداخته می شود.
محمد حسین براتی اصغر جوانی
نوع نگرش فراطبیعی حاکم بر آثار نقاشی ایرانی نشأت گرفته از دین ، عرفان و سلوک معنوی خالقان آن در تعامل با فرهنگ و ادبیات ایرانی گونه ای انتزاع معنا گرا در نقاشی ایرانی در بر داشته است .این آثار هر چند نگاهی به طبیعت و واقعیت انسانی دارد اما از روح و بینشی برخوردار است که به آن جاودانگی و حیاتی ازلی بخشیده چرا که در قید اشکال و رویداد های عینی گرفتار نیامده و به عناصر تجربی و ملموس نپرداخته است و واقعیت ذاتی و پنهان پدیده ها ملاک نظر بوده است که می توان از آن تحت عنوان واقعیات معنوی که در بطن نقوشی منتزع نهفته است نام برد و ادراک آن به معنی لمس معنویت است. در این نقوش با تلفیق مفروضات و واقعیاتی روبرو هستیم که با تصوّف اسلامی درهم آمیخته و با نگرشی عمیق و عارفانه و بر مبنای لیس کمثله شیء صورت عینی اشیا را نازله ای می داند که آمیخته با ظلمت، مادی و فانی است از این رو برای اُنس با حقیقت ازلی با صور طبیعی دمساز نمی گردد و از ظاهر پدیده های بیرونی می گسلد و در جهت حصول آرامش و اُنس انسانی در صورت پنهان و کنه پدیده ها به دنبال ردّ پای دوست در عالم خیال دست به خلق نقوش انتزاعی می زند. چون ادراک آن بر دل نشیند انواری که در بطن این نقوش مکنون و مستور است به ظهورمی آید. نقاش در مقامی عارفانه موفق در مکاشفه ومشاهده در نقطه اوج و تلاقی آن به واسطه ی خلق این نقوش، مخاطب را به سُکر که از ترک قیود ظاهری به آن نایل گشته، سُکر به حق و هوشیاری به لذّت وصال و توجه به حضرت حقّ تعالی را میسّر گردانیده است. علاوه بر این عامل دیگری که ضامن حیات و پویایی این نقوش گشته تعامل میان اندیشه ی مصور و مولف است نقاش در جایگاه هنرمند خلاق با بهره گیری از کلام شاعر قرائتی نو و درونی ارایه می کند خوانش و بینشی نو ظهور و انتزاعی را بیان می کند و به تمهیداتی خلاقانه برای شکل دادن به فضای تجسمی بر پایه ی بینش ادبی و رویداد های شعری می رسد که به درک متعالی از تجسم فضای بصری با خلاقیت شاعرانه در هم می آمیزد که به وحدت میان شاعر و نقاش می انجامد. در تفکری آسمانی که در بطن کلام سحر آمیز شاعر و در پیوند با نقوش انتزاعی نقاش شاهد هستیم عناصر و اشیا از دیدگاه عینیت نگریسته نشده بلکه با اعتبار دادن به نقش، منزه از امور نفسانی و طبیعت زدگی به بیانی نو ظهور پرداخته، این نقوش ژرفای لاهوتی معنا را به سطح ناسوتی رنگ و نقش پیوند داده است. این نوع نگرش گونه ای تجلیل از احساسات مخاطب را در پی داشته و شأن نقش و نقاش را با پنجره و دریچه ا ی گشوده به دنیای هور و قلیا، شامخ و مخاطبش را مستغرق در عوالم پیچیده ی درونی به حرمت و احترام نقش واداشته؛ از این رو به بقا و حیات خود تا به امروز تداوم بخشیده است.
آزاده فاضلی اصغر جوانی
مهر در دوران صفویه و قاجاریه کاربردی بیشتر داشته و بسیاری از فرامین ، اسناد و نامه های رسمی با مهر رسمیت می یافت ، از این رو نقش مهم مهر در ساختار اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی انکار ناپذیر گردید . روش پژوهش ، تاریخی و زیبایی شناختی می باشد و دیدگاه زیبایی شناختی نسبت به نقوش مهر پادشاهان صفویه و قاجاریه ، بررسی عوامل تاثیر گذار بر آنها و روند تغییرات نقوش مهرها ، مساله این تحقیق را شکل می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی با مهرهای پادشاهان صفویه و قاجاریه ، نقوش و سجع حک شده بر آنها ، تاریخچه و جایگاه آن در هنر ایرانی ، عوامل تاثیر گزار بر زیبایی مهرها و سجع انتخاب شده در آنها می باشد. اینکه سجع حک شده بر روی مهر پادشاهان صفویه و قاجار متاثر از چه عواملی بوده اند ، از منظر زیبایی شناسی چه بینشی برای طراحی نقوش روی مهر پادشاهان این دو دوره ، از سوی مهرکنان در نظر گرفته شده است. یافتن عوامل رشد و شکوفایی و یا زوال مهرهای پادشاهی صفویه و قاجاریه ، همچنین منبع الهام شکل و نقوش مهر آنان از سوالات مطرح شده در این پژوهش هستند. تاثیر عواملی چون مذهب ، سیاست ، شکوفایی خوشنویسی و... بر سجع مهرها ، در نظر گرفتن عوامل موثر بر زیبایی آنها، تاثیر روابط ایران و اروپا بر مهرهای دستی پادشاهان قاجاریه و رواج مهرهای چاپی در ایران ، منبع الهام شکل و نقوش مهرها از رهگذر هنر سنتی این دوران ، فرضیه های این تحقیق را شکل می دهند . شناخت بینش و درک عمیق هنرمندان مهرساز نسبت به عوامل موثر بر زیبایی مهرهای پادشاهان صفوی و قاجار ، تاثیرات روابط ایران و اروپا بر مهرهای قاجاریه که منجر به ظهور مهرهای چاپی در ایران شد ، مهم ترین نتایج حاصل از این پژوهش هستند.
حمید خسروی اصغر جوانی
تغییرات و تحولاتی که از سده یازدهم به بعد در اوضاع سیاسی و اجتماعی حکومت صفوی و قاجار بوجود می آید،تحولی در نگاه به انسان در نقاشی ایرانی را سبب می شود که از جهاتی با ارزشهای پیکرنگاری ایرانی فاصله پیدا می کند.تفاوتهای میان تصویر انسان در مکتب اصفهان و قاجار، چگونگی رابطه پیکر نگاری با عواملی نظیر دربار ،شرایط اجتماعی و سیاسی و چگونگی روند غلبه انسان بر طبیعت در نقاشی های ایرانی سوالات مطرح شده در این تحقیق می باشند.فرضیه های تحقیق از این قرار است که به نظر می رسد شرا یط اجتماعی در پیکره نگاری مکتب اصفهان و قاجار تأثیرگذار است، جایگاه انسان در نقاشی مکتب اصفهان و قاجار حضوری زمینی و انسان گرایانه را دنبال نموده است و گمان می رود عنصر خیال در مکتب اصفهان کمرنگ شده وایده نگارگر را باید در متن تصویر و ترکیب بندی آن دنبال کرد تا در روابط بینامتنی میان داستان وتصویر؛ این تحول بنا بر رویکرد نگارگران به دنیای پیرامون و در واقع توجه به جهان بیرونی اتفاق می افتد،در مرحله اول مکتب اصفهان انسان کاملأ شکلی سنتی دارد اما در مرحله دوم با وجود ویزگهای سنتی نفوذ تأثیرات غربی دیده می شود.در مکتب قاجار تأثیر بسیار دربار در پیکرنگاری مشخص است.اهمیت تجمل و شکوه ، بازگشت به هنر باستان ، تظاهر به مذهب از جمله این تأثیرات هستند.در اوایل مکتب قاجار تأثیراتی که از هنر اروپایی گرفته شده در کنار ویزگیهای پیکرنگاری ایرانی دیده می شوند اما در اواخر این دوره در آثار کمال الملک پیکرها کاملأ واقعی و زمینی نقاشی می شوند و ارزشهای پیکرنگاری ایرانی از قبیل آرمانگرایی ، اندام لطیف ، تزئین ، رنگهای شفاف و غیره.. در نقاشی از بین می روند و دیگر اثری از عالم خیال در آثار بچشم نمی خورد
مریم یوسفیان اصغر جوانی
دوره ی قاجار را می توان از مهم ترین دوره های تاریخ ایران و دوران تغییر و گذار و تاثیر پذیری از غرب، دربسیاری از عرصه ها مانند امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری دانست. از بارزترین تاثیرات در هنر نقاشی می توان به نحوه ی نگرش انسان مدارانه ی غربی و تغییرات تکنیکی در نقاشی ایرانی اشاره کرد . مکتب پیکرنگاری درباری یکی از مهم ترین سبک های نقاشی در دوران قاجار می باشد، و با توجه به این مهم که امروزه نشانه شناسی، هم چون رویکردی به تحلیل متن، می تواند ما را به گستره ی معانی آثار هنری نزدیک کند، محور اصلی این رساله را بررسی این مکتب با رویکرد نشانه شناسی تشکیل می دهد . هدف ازتحقیق نشانه شناسیک این مکتب، بررسی نشانه های تصویری موجود در آثار شاخص پیکر نگاری دوران فتحعلیشاه به عنوان نقط? اوج این سبک است تا بتوان به خوانشی نوین از این آثار دست یافت و گستره ی معانی و اهداف آن را مورد بررسی و کنکاش قرار داد. هم چنین این پژوهش در نظر دارد عاملی برای توسعه ی تحلیل های نشانه شناختی در گستره ی نقاشی باشد. این پایان نامه تلاش می نماید تا به این پرسش ها پاسخ دهد: آیا یکی از مهم ترین اهداف پیکر نگاری های دوران فتحعلیشاه قاجار گفتمان قدرت است؟ آیا این آثار نقاشی کارکرد اسطوره سازی داشته اند؟ آیا نقاشان این مکتب برای رسیدن به اهداف فوق از هنر درباری هخامنشی و ساسانی الگو برداری کرده اند؟ آیا این مکتب از آثار نقاشی خارجی نیز تاثیر پذیرفته است؟ شیوه ی تحقیق، روش تحلیل محتوای متن و نشانه شناسی مبتنی بر آن و همچنین مطالعه ی کتابخانه ای و روش توصیفی می باشد. عمده روش گرد آوری اطلاعات این پژوهش، کتابخانه ای است و از ابزار فیش برداری و اسناد تصویری استفاده شده است. نتیجه ای که از تحلیل نشانه شناسیک یکی از آثار پیکرنگاری درباری به عنوان متنی تصویری حاصل می آید این است که می توان از طریق عناصر گوناگون تصویری در یک متن، به خوانش مضامین آن متن نائل آمد و این امر موجب درک بهتر و دقیق تری از این مکتب شده و به شناخت بخشی از گستره ی معانی ممکن این آثار کمک می نماید. در مورد آثار پیکرنگاری درباری می توان به کارکرد سیاسی و تبلیغی این آثار اشاره کرد. هدف اصلی از آفرینش این آثار گفتمان قدرت است و از رمزگان فرهنگی در جهت ایجاد گفتمان سیاسی و قدرت استفاده شده است و گفتمان قدرت سعی در خلق یک شخصیت اسطوره ای از فتحعلی شاه دارد .
مهدی اسدزاده باغی اصغر جوانی
فرهنگ، هنر و جغرافیای مشرق زمین به خاطر برخورداری از ظرفیتهای فراوان، همواره دیگر فرهنگها را متأثر از خود نموده است که در این میان فرهنگ و هنر ایران سهم عمده ای را به خود اختصاص می دهد. ایران به لحاظ قرارگرفتن در جغرافیایی با تنوع زیاد، شاهد گونه های متنوعی از آداب، رسوم، فرهنگ و انواع هنرهای فردی و جمعی می باشد . در این میان شهرهایی که در همجواری کویر بسر می برند با ساختار متفاوت خود اعم از طبیعت و معماری متناسب با شرایط اقلیمی حاکم می توانند در عرصه ی هنرهای تجسمی برای هنرمندان الهام بخش و ایده آفرین باشند. این پژوهش در مطالعه موردی خود به دنبال پاسخ به این مسئله است که چه ظرفیتها و قابلیتهایی در فضای شهر کویری کاشان وجود دارد که می تواند منابعی الهام بخش در حوزه ی هنرهای تجسمی باشد. نتایج مطالعات و تحقیقات میدانی صورت گرفته در این تحقیق در دو فضای طبیعت و معماری سنتی کاشان نشان می دهد که قابلیتهای بصری متنوع و متعددی به لحاظ فرم و فضا در این دو بخش وجود دارد که از تجمع وآشتی بین دو بخش، فضاها و قابلیتهایی متجلی می شود که می توانند به عنوان منابعی در آفرینش تجسمی و به ویژه نقاشی تلقی شوند این قابلیتها- در دو بخش طبیعت و معماری سنتی کاشان- از نظرکمّی عبارتند از انواع خط، سطوح، بافت، ریتم، وسعت و ارتفاع که عموماً در حوزه ی هنرهای تجسمی و همه مکانها و زمانها مشترک است و در تحلیل کیفی که اهم آنها عبارتند از سادگی، خلوت و جلوت، حس وحال ،گرما با نورها ی روشن و ایجاد رنگهای همگون با محیط شامل انواع اُکرها و قهوه ای ها.
محمد ذبیحی اصغر جوانی
چکیده : اسب از دیرزمان با ایرانیان یار بوده چنانکه موجودی اساطیری و موهبتی آسمانی تلقی می شده و در عین حال در امور اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و نظامی نیز کاربرد داشته است. از جانبی این حیوان نجیب و زیبا موضوع موثر در آثار هنری هنرمندان در دوره های مختلف تاریخی بوده و هست. هنرمندان ایرانی به هنرآفرینی های بی بدیلی دست زده اند که در آثار برجای مانده خود گویاست. داستانها و حکایات نقل شده در تاریخ ادبیات ایران منبع عظیمی است که هنرمندان نگارگر، در آثار خود از آن استفاده نموده اند. اسب نیز یکی از عناصری است که که به وفور در این آثار به تصویر کشیده شده است. اوج زیبایی تصویرگری اسب را می توان در قرون 7 تا 10 ه.ق مشاهده کرد. در اسطوره های ایرانی نیز می توان به اسب های معروفی چون رخش ، شبرنگ، سیاه یا شبدیز ، دولدول ،ذوالجناح و شماری دیگر اشاره نمود. چگونگی سیر تحول شمایل نگاری اسب در نگاره های قرون هفت تا ده هجری ، چگونگی تحلیل جایگاه و کنش اسب در تعامل با مضمون نگاره ها، و یا بررسی و تعامل اسب با پیکر انسانی در نگاره های این قرون ، که به روش تاریخی ، توصیفی ،معناشناسی، تطبیقی به آن پرداخته شده . مهمترین نتایج حاصله ، حکایت از سیر تحولی تصویر و جایگاه اسب ، بخصوص در دوره های آخر این قرون (7 تا 10 ه.ق) دارد. همچنین تعامل بین اسب و انسان در نگاره ها بخصوص در آثار اساتید نقاش اسب مانند بهزاد عبدالصمد، سلطان محمد، مظفر علی و مذهّب بسیار تأثیر گذار می باشد . تزئینات و یراق اسبان در این دوران خیلی دستخوش تغییر نمی گردد اما رنگ اسبان با توجه به غیر واقعی بودنشان بیشتر نمادین جلوه می کنند. کلید واژه ها: تصویر اسب ، نگارگری ایرانی ، نقوش ، قرن هفتم ، تعامل
مهدی حامدی اصغر جوانی
از دیرباز، فیلسوفان و نظریه پردازان، به تبعِ بحثِ زیبایی و ارتباط هنر و زیبایی، به بحث چیستی هنر پرداخته اند. بررسی تاریخ زیبایی شناسی نشان می دهد که در بسیاری از موارد، فیلسوفان و نظریه پردازان، راجع به ذات هنر و چند وچون آن سخن گفته اند. در قرن بیستم شاهد اوج نظریه پردازی در مورد هنر هستیم، به گونه ای که بسیاری از مباحث نظری قرن حاضر در آثار هنری بازتاب می یابد، و تعداد کثیری از این آثار بر پایه ی نوشته های نظری هنر شکل گرفته اند. چرا که در این دوره، خصوصاً از دهه ی 1960 م به این سو، دغدغه های هنرمندان صرفاً زیبایی شناسانه نیست، بلکه هنرمند به ارتقاء شناخت، حساسیت و تعالی خود و مخاطب و مسائل جدید پیرامون خویش می اندیشد، این امر سبب شده است که در این دوره مفاهیمی چون« هنرمند- فیلسوف» مطرح گردد. خوانش عمیق و دست یابی به لایه های پنهان این آثار نیازمند مطالعه ی میزان تاثیر مباحث تئوری و نظریه بر کار این هنرمندان است. تاریخ هنر نشان می دهد که بسیاری از هنرمندان این دوره شدیداً با مباحث اندیشه ای مربوط به هنر درگیر بوده و هستند. اینان در آثارشان پاره ای از این مباحث را منعکس کرده اند؛ مباحثی که خاستگاه فلسفی داشته و یا در نقد جدید مطرح شده اند. شناخت دقیق و عمیق این آثار مستلزم آشنایی با مباحث نظری هنر است. عدم آگاهی مکفی از این نظریات، برداشتی سطحی از این آثار را سبب می شود. واکاوی مباحث تئوریک هنر درجهت خوانش صحیح این آثار غیر قابل انکار است. آنچه در این میان مورد سوال و پرسش قرار می گیرد چیستی و چند و چون نظریه و ارتباط آن با هنر است. رساله ی حاضر سعی دارد با بررسی نظریه به شکل عام و نظریه ی هنر به شکل خاص، پنجره ای بگشاید که بتوان از ورای آن آثاری را که به مدد مسائل تئوریک شکل گرفته را باز نگریست.
زهرا مالکی پور اصغر جوانی
چکیده هنر دیوارنگاری معاصر، امروزه از نظر موضوع، مکان اجرا، شیوه ی کار و مواد و مصالح مورد استفاده، به گونه ای متفاوت از قبل اجرا میشود. دلیل این امر، نیاز جامعه ی معاصر به زبان و بیانی نو در اجرای دیوارنگاری و پیشرفت های علمی و صنعتی است که طیف وسیعی از مواد را برای کار در اختیار هنرمندان قرار داده است. تحقیق حاضر به بررسی و معرفی دیوارنگاره های گیاهی به عنوان رویکردی جدید به اجرای آثاری که پاسخگوی نیاز جامعه ی مدرن باشد پرداخته و با هدف توجه به قابلیت های بصری، زیباشناختی و بیانی خاص این آثار، انجام گرفته است،که حاصل آن پاسخ به پرسش های زیر می باشد: دیوارنگاره های گیاهی از لحاظ بصری به چند دسته تقسیم می شوند؟ ویژگی های بصری و زیبا شناختی دیوارنگاره های گیاهی چیست؟ ویژگی های بیانی خاص دیوارنگاره های گیاهی چیست؟ روش های اجرای دیوارنگاره های گیاهی چیست؟ دیوار نگاره های گیاهی علاوه بر جنبه های زیباشناسانه، چه مزایایی دارند؟ ونقش دیوارنگاره های گیاهی در طراحی فضاهای شهری چیست؟ پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی، توسعه ای است، که علاوه بر پیشبرد نتایج تحقیقات گذشته می توان از آن در موقعیت های عملی استفاده نمود. از لحاظ ماهیت، پژوهشی کیفی است و از نظر روش تحقیق توصیفی محسوب می شود. روش گرد آوری داده ها کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی بوده است. تجزیه تحلیل مطالب از لحاظ ساختاری، زیبا شناختی و فنی انجام گرفته است. مهم ترین نتایج حاصل از مطالعات این تحقیق، عبارتند از: دیوارنگاره های گیاهی به لحاظ ساختاری به دو دسته عمودی و افقی تقسیم می شوند که ویژگی های بصری و زیبا شناختی و بیانی آن ها بدین شرح است: ایجاد جاذبه های واقعی برای مخاطب به واسطه ی استفاده از بافت، فرم و رنگ گیاهان زنده، پرهیز از جزئی نگاری و کلیت پردازی در اجرای این آثار، تنوع در دیوارنگاره های گیاهی، هماهنگی این آثار با شرایط متغیر محیط و فصل ها، ارتباط عام با مخاطبین از هر طبقه ی اجتماعی و هر گروه سنی، ایجاد فضای چند بعدی و مینویی از طریق ارتباط با حواس پنجگانه مخاطب و ایجاد ویژگی حس مکان. همچنین این آثار را از نظر بصری می توان به سه دسته: فرمی، هندسی وترکیبی تقسیم نمود. کلید واژه ها: دیوارنگاری گیاهی، دیوارهای گیاهی، دیوارنگاری زنده، پاتریک بلانک، باغ های عمودی، توپیاری، شاخه بافی
فیروزه محمدی حسن آبادی حسین وحید دستجردی
هدف در ترجمه بین فرهنگی، ایجاد ارتباط است. از این رو، رضایت مخاطب را می بایست معیار موفقیت در ارتباط در نظر گرفت. از آنجاییکه برقراری ارتباط از طریق واسطه های کلامی و همچنین بصری امکان پذیر است، ارتباط میان واسطه های کلامی و بصری در متون چند وجهی، شرایط پیچیده ای را ایجاد مینماید و توجه ویژه ای را هنگام ترجمه میطلبد. کتابهای تصویری کودکان از جمله مواردی هستند که در آنها ارتباط واسطه های کلامی و بصری اهمیت ویژه ای میابد. عموما واسطه های بصری از دیدگاه فرهنگی مورد تحلیل قرار میگیرند. در نتیجه، در روند ترجمه برای کودکان، که جهان بینی ناکافی داشته و برای درک معنی به عناصر بصری تکیه بسیاری دارند، میبایست توجه بسیاری به جوانب بصری-فرهنگی کتابهای تصویری مبذول گردد. رنگ از جمله عناصر بصری ارتباط است. در این تحقیق، جهت انتقال معانی فرهنگی رنگها و همچنین جهت برقرار نگاه داشتن ارتباط کلمات و رنگها، از مدل "اقتباس" نایدا و دو وارد 1986 ) بهره گرفته شده تا سواد بصری مترجمان و یا تصویرگران و توانایی آنها در انتقال موفق معنی رنگ، مورد تحلیل ) قرارگیرد. این مدل بر هشت کتاب رنگی تصویری کودکان، که برای گروه های سنی مدرسه مناسب میباشند، تحلیل شده است. نتیجه بدست آمده از تحلیل داده ها بیانگر آنست که مدل مورد تحلیل بندرت توسط مترجمان و تصویرگران مورد استفاده بوده است و به استثنای یک مورد، سمبل رنگها مورد توجه آنها قرار نگرفته است.
بهاره شریعتی اصغر جوانی
چکیده: از دیرباز تاکنون، معناگرایی از شاخص های مهم در درک و فهم آثار هنری بوده است. در باب معناگرا شدن آثار هنری، عوامل گوناگون می توانند دخیل باشند، لیکن در این پژوهش معناگرایی با رویکرد اسطوره شناسی به عنوان سرگذشتی نمونه وار و واقعی مورد توجه بوده، همچنین به نگرش اسطوره ای از منظر ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوها نیز پرداخته شده است. این عوامل در آثار سهراب سپهری و مارک روتکو مورد بررسی واقع قرار گرفته و به رویکرد معناگرایی این دو هنرمند با وجود نوع فرهنگ متفاوتشان پرداخته شده است. در این پژوهش به این سوالات پاسخ داده شده است: جایگاه طبیعت در معناگرایی آثار سپهری و روتکو چگونه است؟ ارتباط نماد با آثار این دو هنرمند چگونه است؟آیا توجه به اسطوره ها از دلایل معناگرا شدن آثار این دو هنرمند است؟ آیا بین معانی و مفاهیم آثار سپهری و روتکو شباهتی وجود دارد؟ این پژوهش با استفاده از دستاوردهای تحقیقات گذشته انجام گرفته است و از نظر ماهیت نیز جزء پژوهش های کیفی محسوب می شود و در دسته ی پژوهش های توصیفی و تحلیلی قرار دارد. در این پژوهش آثار سهراب سپهری و مارک روتکو از منظر اسطوره شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. زیرا یکی از عوامل معناگرایی آثار آن ها، یگانه دانستن خود با طبیعت و نمایاندن روح و جوهره ی اسطوره در آثارشان می باشد. همچنین طبیعتی که در آثار آن ها دیده می شود، نشأت گرفته از اعماق وجودی آن ها و تجلی گاه و آئینه ی وجود ذات اقدس الهی است. هر پدیده طبیعی، برای آن ها معنای نمادینی را القا می نماید. این امر ابتدا با اشکال نمادین و سپس در قالب مفهوم نمادین به مخاطب نمایانده می شود. اینگونه است که آثار آن ها بیانگر حقیقت بوده و باعث سیر کردن مخاطب در زمان ازلی می گردد. از آنجا که هر دو هنرمند تحت تأثیر عرفان شرقی بوده اند، با وجود تفاوت اقلیم، رویکرد معناگرایانه ی مشابهی را در آثار آن ها نظاره گریم
محمد بابایی افسانه ناظری
نگارگری ایرانی همواره پر رمز و راز و مملو از استعاره بوده است ،همراه با نگاهی آن جهانی که بیننده ی خود را همواره مسحور خود مینماید.حال در این میانه در برخی دوران شاهد قوتی چشمگیر در آن هستیم ، به مانند عصر تیموری )که هنر به اعتلای خود میرسد(.همچنین در دوره ی مذکور شاهنامه ی محمد جوکی یکی از نسخ معتبر و با ارزشی است که جای فراوانی برای تحقیق را دارا ست. با توجه به اینکه اکثر مطالعات در نگارگری مروری تاریخی ونه تحلیلی بوده اند به ویژه بررسی موضوعی در تاریخ نگارگری ایرانی کمتر صورت گرفته است و با توجه به اهمیت دوره ی تیموری در نگارگری ایران باعث شد تا رزم نگاره ها ی شاهنامه ی محمد جوکی را از زاویه زیبایی شناسانه )فرم , فضا , نور , رنگ و در مجموع ترکیب بندی( مورد بررسی قرار گیرد . اهداف این تحقیق واکاوی ویژگی های بصری )ساختار , فرم , نور , رنگ وترکیب بندی ( رزم نگاره ها در شاهنامه ی محمد جوکی است ودلیل کثرت رزم نگاره ها ) آیا تمایل سران و یا انتخاب نگارگران بوده است ؟( ، بررسی این نکته که کدام نگاره ها حالتی نمایشی دارند و یا صحنه ای عینی از رزم را الگو برداری کرده اند؟ و پی بردن به ویژگی های ترکیب بندی )آیا ترکیب بندی غالبی دراکثر نگاره ها ی رزمی وجود دارد و یا تنوع ترکیب بندی را شاهد هستیم ؟ ( مسئله تحقیق یافتن ویژگی های اصلی زیبایی شناسی رزم نگاره های شاهنامه ی محمد جوکی است . همچنین در این تحقیق فرض برکمرنگ شدن قرینگی و بارز شدن عنصر حرکت و پویایی در نگاره های این دوره شده است و قدرت نمایی شاهزادگان . روش پژوهش در این رساله بر اساس هدف ازنوع بنیادی است و از نظر روش پژوهش وماهیت پژوهشی ، توصیفی تحلیلی میباشد و روش گردآوری دادهها کتا بخا نه ای و اینترنتی میباشد . پس از این مشاهدات و بررسی نگاره ها در این رساله فرضیه ی قدرت نمایی شاهزادگان قوت بیشتری یافت و با توجه به موضوعیت تصاویر ، فرضیه ی دوم )بارز شدن عنصر پویایی در تصویر ( نیز تا حدودی به اثبات رسید .
بهاره صالحی اصغر جوانی
میتوان گفت نوع نگرش و چشم انداز انسان به هستی و جهان سر منشأ بسیاری از تحولات تاریخی زندگی وی بوده است و بررسی دقیق این دیدگاه ها و جهان بینی ها لازمه فهم تغییراتی است که در طول تاریخ زندگی بشر صورت گرفته است. هنر یکی از حوزه هایی است که از دوران اولیه، در سیر ادواری تحول خود تغییرات گوناگونی را تحت تأثیر نگرش های موجود در محیط پیرامونی تجربه کرده است. شناخت، تجزیه و تحلیل این شرایط برای نزدیک شدن به هنرمند و درک عمیق تجربه هنری در هر دوره اهمیت بسزایی دارد. این رساله به بررسی فلسفه ابسوردیسم از منظر آلبرکامو و دیگر متفکران ابسورد (به عنوان یکی از نگرش های انسان غربی به هستی و جهان و تأثیرات آن بر زندگی، به ویژه پس از جنگ دوم جهانی) می پردازد و برخی از مهم ترین مولفه های آن را با توجه به آراء متفکران و هنرمندان این دیدگاه معرفی می کند و زمینه های فکری و هنری موثر در ظهور آن را نشان می دهد. همچنین برای فهم بهتر تأثیرات جهان بینی ابسوردیسم بر هنر معاصرش، به بررسی مولفه های آن در مصداق هایی از هنر غرب [تئاتر،نقاشی،عکاسی، مجسمه، چیدمان و هنر مفهومی] به ویژه پس از دهه 1960 پرداخته می شود که هدف از این بررسی، یافتن نگرشی نوین در نقد و تحلیل آثار هنری و فهم بهتر هنر این دوران است. در ادامه برای دریافت میزان گستردگی و تأثیرگذاری این دیدگاه بر هنرمندان ایرانی، برخی از آثار دو تن از هنرمندان تجسمی [بهمن محصص و حسینعلی ذابحی]، مورد مطالعه قرار می گیرد. این رساله تلاش دارد به چیستی دیدگاه ابسوردیسم و ویژگی های خاص آن و چگونگی شکل گیری بستر مناسب برای ظهور آن بپردازد؛ نقش آلبر کامو را در این زمینه نشان دهد و در نهایت تأثیرات این نگرش را بر آثار هنری دوران ظهور ابسوردیسم بررسی کند. روش تحقیق در این رساله، روشی توصیفی، تطبیقی در راستای پژوهشی بنیادی است. در این راستا برای دست یابی به شناختی جامع از تفکر مورد نظر به بررسی آراء چند متفکر تأثیر گذار وجستجوی نمونه هایی از آثار هنری چند هنرمند (موردکاوی) پرداخته می شود. روش یافته اندوزی (روش گردآوری داده ها) به صورت مطالعه کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های مربوطه، مصاحبه و جمع آوری اطلاعات اینترنتی است که در این راه موضوع بصورت توصیفی و تطبیقی مورد پژوهش قرار گرفته است. در نهایت این نتیجه حاصل می آید که نگرش ابسوردیسم تحت تأثیر بسیاری از تحولات فلسفی، اجتماعی و سیاسی به صورت آشکار یا پنهان توانسته است بسیاری از مولفه های خود را در برخی از انواع هنری نیمه دوم قرن بیستم در غرب، به نمایش بگذارد. در ضمن باید توجه داشت که اگرچه برخی از انواع هنری در غرب می توانند مصداق عینی تفکر ابسورد در هنر باشند اما در باب دو هنرمند ایرانی مورد نظر در این رساله این مسئله با قدری مسامحه صورت می گیرد. در حقیقت در باب ایشان تنها مشاهده مولفه ها کافی نبوده و برای بررسی بهتر به مطالعه زندگی ایشان توجه شده است، چرا که ایشان تجربه فلسفی ابسورد را نه به عنوان فلسفه ای برآمده از جهان بینی ای موجود در جامعه، بلکه به صورت شخصی در طی بروز برخی حوادث در زندگی شان، تجربه کرده اند.
اعظم حکیم سلمانی اصغر جوانی
از زمان پیدایش کتابت، رابطه ای ناگسستنی میان زبان و تصویر، در شکل های متفاوت، شکل گرفته است. در جوامع امروز بیش از هر زمان دیگری با نظام های مرکبی از تصاویر و کلمات در حوزه های مختلفی از جمله تبلیغات، مطبوعات و هنر سروکار داریم و ما به عنوان مخاطبین این نظام های فراگیر جهت ارتباط با آن ها ناگزیر به خوانش و درک آن ها هستیم. سوالی که در ابتدا مطرح می شود این است که با توجه به تعریف متداول متن که با ثبت سخن برابر گرفته شده است آیا تنها زبان همراه تصویر، متن محسوب می شود یا تصویر و همینطور تلفیق زبان و تصویر هم گونه ای متن است؟ یکی از اندیشمندان قرن بیستم که بزرگترین و مهم ترین دغدغه تفکری اش متن است، رولان بارت است. تا پیش از او مفهوم متن شامل آثار نوشتاری می شد اما بارت از این تعریف محدود در بعد زمان و مکان فراتر رفته و بستر مشترک تمام نظام هایی که او از آن ها با عنوان متن یاد می کند را نشانه هایی دلالت زا می داند که مخاطب با خوانش آن ها می تواند به متنی تازه شکل دهد. در نگاه بارت یک شهر، نظام غذا، خوراک و ... نوعی متن است. مفهوم گسترده متن می تواند به شکل های مختلفی عینیت مادی بیابد. نوشتار تنها شکلی از متن است که با ساختار نگارشی خود، در تقاطع با ساختار نگاره ای تصویر که خود گونه ای متن محسوب می شود، متنی با امکانات تازه را بوجود می آورد که درگستره دلالی متن تأثیر گذار خواهد بود. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که متن های مرکب از نشانه های نوشتاری و تصویری چه ویژگی هایی در مرحله خلق و خوانش می پذیرند واساساً چرا شاهد اینگونه از اصطکاک ها در تاریخ هنر هستیم؟ در نگاه بارت زبان از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا جایی که معتقد است چیزی خارج از دنیای زبان وجود ندارد و حتی اگر نشانه های زبانی همراه تصویر نباشند نشانه های غیر زبانی مانند تصویر، پیکربندی و ساختاری زبانی دارد. به این ترتیب متن در ارتباطی دوسویه با مباحث مربوط به زبان مطرح می شود. علی رغم اینکه بارت تصویر را نسبت به زبان پرخاشگر می داند اما تمدن امروز را تمدنی نوشتاری به شمار می آورد. نشانه های زبانی و تصویری هر دو از کانال حواس دیداری خلق و دریافت می شوند و در مسیر عینیت بخشیدن به متن در عین شباهت ها، تفاوت هایی نیز دارند که دانستن آن ها در تفسیر نظام های نشانه ای مرکب از هر دو گروه موثر است. این رساله برای نشان دادن چگونگی بهره گیری از نوشتار برای خلق اثر تجسمی، به معرفی نمونه هایی از تاریخ هنر قرن بیستم غرب و به ویژه آثار باربارا کروگر پرداخته است. نشانه های نوشتاری به صورت تصویری، نمادین و یا تلفیقی از هر دو گروه است که آثار کروگر در شاخه دوم واقع می شود. از سوی دیگر در نقاشی ایرانی نیز نشانه های نوشتاری به شکل های مختلفی برای خلق آثار استفاده شده اند. به همین علت نسخه جالب توجه پند نامه لقمان حکیم نیز برای خوانش نظام ترکیبی از عرصه پهناور نقاشی ایرانی انتخاب شده است. این پژوهش در نظر دارد با تجزیه و تحلیل کیفی مباحث تئوریک بارت، خوانش دو متن متفاوت یعنی آثارکروگر و نسخه پند نامه را به روش توصیفی و تطبیقی مطمح نظر قرار می گیرد.
عبداله محمودی اصغر جوانی
چکیده: هنر ایران در دوره قاجار، با چالش های عمیقی از جمله بحران هویت، روبرو شد؛ دامنه های آن در ادوار پس از قاجار نیز، ادامه یافت؛ که نقاشی ایرانی هم از این بحران، بی بهره نبود. در دوره قاجار، افزون بر گزارش های فاقد تحلیل و سطحی مسافران به دیار فرنگ، تبلیغات فرقه گرایان1 انگلیسی و فرانسوی، و بخصوص اعزام دانشجویان ایرانی به اروپا روندی ناهماهنگ با هویت? فرهنگی ایران شکل گرفت. هنرمندان ایرانی با برداشتی ناقص و سطحی از هنر غرب، آثاری ارائه دادند؛ که تکه چسپانی هایی2 ناقص، از دو فرهنگ متفاوت بود. این پژوهش با هدف آسیب شناسی3 نقاشی ایران در دوره قاجار، کوشیده است؛ تا ریشه های گسست هویت نقاشی را، به عنوان رسانه ای تأثیر گذار در شاخصه های هویت دینی (الهی، اخروی، معنوی و مروج فضایل اخلاقی) و سنتی (دینی، الهی، قوم گرا و رمزگرا) تبیین نماید. روش این پژوهش مبتنی بر مطالعات تطبیقی- تاریخی و اسنادی از هویت شناسی نقاشی ایران بعد از اسلام (مکتب هرات) و پیکره نگاری درباری (قاجار) است؛ که این مطالعه، با مقایسه آثار مهرعلی (نقاش قاجار) با داوید4 (نقاش اروپایی)، کامل شده است؛ فنون جمع آوری این اطلاعات، مبتنی بر منابع کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج بدست آمده از این پایان نامه نشان می دهد؛ که انفعال هویت در نقاشی قاجار در برابر فرهنگ و هنر اروپایی، ناشی از دو نکته بوده است: نخست آنکه، ایشان از مبانی نظری هنر غرب، تحلیل شایسته و هوشمندانه ای نداشته، و دیگر آنکه، نتوانستند پیوندی شایسته با نقاشی ایرانی، برقرار کنند؛ که نهایتاً برداشتی سطحی گرانه، حاصل کار نقاشان قاجار گردید.
منا سادات حمزه اده افسانه ناظری
سوررئالیسم به عنوان جنبشی هدفمند در ابتدای قرن بیستم با توجه به نظریه پردازی های مطرح شده اش حائز اهمیت می باشد. در بررسی نمونه های تصویری نقاشی این جنبش با شرح مسئله ی معنا و مفهوم زمان، چگونگی شکل گیری ساختار فضایی، کاربرد و نحوه حضور اشیاء زمان نشان در آثار سه نقاش مطرح سوررئالیست (سالوادور دالی، رنه ماگریت، خوان میرو) روبه رو هستیم که در خوانش آثار از حیث نشانه شناسی زمان مورد توجه قرار گرفته است. مسئله زمان در اوایل قرن بیستم و با نظریه انیشتین مطرح شد. عنصر زمان به عنوان عاملی مبهم در سیر هنرهای تجسمی و به ویژه نقاشی سوررئالیستی ای که ذهنیت را به عنوان عامل اصلی مد نظر دارد، بسیار با اهمیت است. بررسی وجوه و نشانه های تصویری این عنصر با روش توصیفی-تحلیلی ومقایسه ای ، مسئله ای است که در روند مطالعاتی زمان در نقاشی سوررئالیستی به ویژه درنقاشی های سالوادوردالی، رنه ماگریت وخوان میرو ظهور یافته است به طوری که یافته های تحقیق مبین آن است که؛ عنصر زمان، وجوه و نشانه های تصویری مرتبط با آن درآثار این سه هنرمند با توجه به رویکرد مجزای هر کدام در نقاشی سوررئالیستی به گونه ای متفاوت مورد توجه قرار گرفته است. هر کدام از این سه هنرمند عنصر زمان را با روشی منحصر به خود به کار برده اند.
صدیقه فروغی مرتضی عطارزاده
در مباحث مطرح شده درباره نقاشی معاصر ایران به جنبه های مهم و درخور توجهی از آن پرداخته شده است. کما اینکه در این برداشت ها خوانش های متفاوتی از این آثار شده و می شود. که خود دال بر این است که بازی های خط، رنگ و فرم در این آثار تا چه حد توانسته مخاطبان خود را به برداشتی قابل تأمل وا دارد. این از خصیصه های آثار هنری و ادبی است، به زعم نگارنده، که در خوانش یک اثر بالاخص از جنس تصویر رسیدن به معنایی واحد را تضمینی نمی باشد، و در این کنش، تصویر بدون هیچ مانعی با مخاطبش ارتباط برقرار می سازد. حال در این مقال سعی بر این است، که به یک خوانش، صورت نگارش داده و نگارنده نیت دارد با برخوردی متفاوت به دنبال قرائتی جدید از دریچه ی سیاست به آثار نقاشی فیگوراتیو معاصر بپردازد. گفتنی است در این رویکرد با دیدن جایگاه مخاطب و نقشش در شکل گیری اثر هنری قصد بر این است که با قائل بودن این جایگاه برای مخاطب به توصیفی تمهیدی از خوانش پرداخته شود و از سوالات مطرح شده تا حدودی پرده براندازد. بی گمان سخن دراین باب با توجه به گستردگی بحث مجال بیشتری را می طلبد که خارج از این مقال است. هدف نگارنده در این مقال بررسی آراء صاحب نظران در باره هنر و زیبایی نیست، و همچنین نگارنده نه قصد و نه مجال این را دارد که به تفاوت های ظریف مابین فلسفه ی هنر، زیباشناسی، سیاست، پراکسیس و هنر بپردازد. ولی بر خود واجب می داند برای ورود به بحث اصلی این پژوهش از آرای صاحب نظران درباره ی هنر سیاسی استفاده کند و به زوایای متفاوت اندیشمندان و منتقدین این رویکرد به این مفهوم، اشاره نماید. بدون تردید در این بین نبایستی رهیافت و یک تعریف واحد درباره هنر سیاسی و دیگر مفاهیمی همچون نقاشی فیگوراتیو را به انتظار نشست.
رضا پورزرین اصغر جوانی
هنر آینه کاری از هنرهای سنتی ایران است که عمدتاً در تزیینات داخلی بناهای تاریخی به ویژه اماکن مذهبی کاربرد دارد؛ بهره گیری از این هنر همواره در راستای تحقق بخشیدن به کیفیت معنوی بنا و تجسم عالم مثال دراندیشه عرفا و هنرمندان ایرانی صورت گرفته است؛ همچنین کیفیت زیبایی شناختی که در این هنر نهفته است زمینه رشد و گسترش گونه های مختلف تصویری را فراهم کرده؛ تا جایی که رخدادها و سبک های نقاشی نوین به ویژه نقاشی امپرسیونیسم،کوبیسم، فوتوریسم و اُپ آرت، به لحاظ بصری با این هنر قابل مقایسه هستند. این تحقیق تلاشی است برای پاسخگویی به این مسئله که آیا نشانه های زیبایی شناختی در آینه کاری ایرانی و نقاشی نوین هم طراز و هم شأن هستند؟ از این رو با بهره جستن از روش تحلیلی-کیفی و با فنون جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای به مطالعه پاره ای از وجوه اشتراک نمونه های مورد نظر می پردازیم. 1-حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها حاکی از شباهت های بصری در ساختار تجسمی آینه کاری ایرانی و نقاشی نوین (امپرسیونیسم،کوبیسم، فوتوریسم و اُپ آرت) است 2-نشانه های بصری همچون، استحاله فرم به رنگ، استحاله واقعیت عینی به فرم، تباین همزمان، حجم نمایی (بعدسوم)، همزمانی بصری (بعدچهارم)، تجزیه سطوح هندسی، نقطه پردازی، تکرار، سطوح هندسی، توهم بصری،کیفیت دیداری،کنتراست رنگی قبل از اینکه در نظام زیبایی شناسی نقاشی نوین پدیدار گردد، در هنر آینه کاری ایرانی متجلی گردیده است.
ندا وکیلی اصغر جوانی
کمدی الهی دانته بزرگترین اثر ادبی اروپا در قرون وسطی(1300م/699ه.ق) و معراج نامه (شرحی که به صورت نثر درباره پدیده معراج پیامبر اکرم (ص) نوشته شده) به عنوان دو الگوی سفر معنوی و روحانی به عوالم پس از مرگ آدمی است،خلق این گونه آثار که برخاسته از باورهای قومی و دینی در دو فرهنگ غرب و شرق است،همواره الهام بخش هنرمندان(شاعران،نویسندگان،نقاشان و نگارگران) در دوره های مختلف بوده است.در غرب تصویرسازی های گوستاو دُره (1870م) از کمدی الهی و در شرق نگاره های نسخه مصور معراجنامه شاهرخی (840ه.ق) بازگو کننده کامل مراحل گُذار و چگونگی رخدادها در این گونه آثار هستند. از آنجا که مهمترین ارجاعات در تصاویر و نگاره های مذکور، ارجاعات بینامتنی(روایتی- تصویری) است که به آن برگردان بینانشانه ای نیز اطلاق می گردد، این سوال مطرح می شود که آیا می توان از طریق مقایسه و خوانش بینا متنی (روایتی- تصویری) تصاویر و نگاره های مذکور به کشف رابطه و آستانگی تشابهات در مورد نظر در تصاویر مذکور پرداخت؟ این پژوهش سعی دارد در پاسخ به سوال تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه ای و با فرض تأثیرپذیری دانته از ادبیات شرق (براساس نظرات محققان) به ویژه رساله معراجیه و روش مقایسه ای- بینامتنی غیرمستقیم به شناسایی عناصر تصویری(بینانشانه ای) مشترک از لحاظ خوانش و مقایسه محتوای روایتی تصاویر بپردازد که از اهداف اصلی این پژوهش نیز به شمار می آید.حاصل بررسی ها حاکی از وجودتصاویر با محتوا و مضمون مشابه در بخشهای مختلفی همچون (سر آغاز سفر ، مراحل مختلف سفر ، سیر در آسمانها و افلاک و داشتن راهنما) میباشد. از طرفی گرچه این تصاویر دارای محتوا و مضمونی مشابه هستند اما به دلیل تفاوت های زیر بنایی در فرهنگ و هنر غرب و شرق که ناشی از طرز تلقّی و نگاه به موضوعات و کل جهان هستی است، دارای دیدگاه های تخیلی متفاوتی در نحوه ی تجلیشان هستندکه به آنها پرداخته خواهد شد.
الهام امینی ولاشانی منصور حسامی
مهمترین کارایی نور در فضاهای شهری علاوه بر ایجاد روشنایی و حس امنیت، استفاده به عنوان عنصری بصری برای خلق ایده های تصویری در جهت ایجاد جذابیت فضا و در نتیجه سرزندگی شهر و آرامش شهروندان است. از سوی دیگر تنها راه هماهنگی آثار هنری با ساختار زیبایی شناسانه معماری و فضاهای شهری معاصر ، بهره جویی از تکنولوژی و مواد جدید از جمله فناوری های نوری است که در صورت به کارگیری صحیح می تواند بر کیفیت و ادراک فضا تأثیر به سزایی داشته باشد. بی توجهی به مسائل فوق و همچنین طراحی توسط افراد غیر متخصص باعث کاهش کارایی فضاهای شهری شده است. به علاوه تأثیرات زیست محیطی نور بر فضا آشکار است و با مطالعه و پیش بینی آن می توان از وقوع آثار مخرب نور جلوگیری کرد. رساله حاضر بر اساس روش توصیفی و با گردآوری اطلاعات در مورد انواع هنرهای مرتبط با نور در فضاهای شهری سعی دارد تا حد امکان تأثیرات منابع نوری را در هماهنگی آثار هنری و برآوردن ضروریات جامعه کنونی با اهداف کاربردی- تزئینی بررسی نماید. سوالاتی که در این پژوهش مطرح گردیده عبارتند از: استفاده از نور طبیعی و مصنوعی در قالب آثار هنری چگونه می تواند بر کیفیت فضا های شهری درجوامع امروزی موثر باشد؟ و چه نقشی در تاثیر گذاری بر احساسات و ادراک مردم نسبت به محیط اطراف از نور می توان انتظار داشت ؟ نتایج به دست آمده به این گونه است که فناوری نوری می تواند علاوه بر ایجاد امنیت در فضاهای شهری بر ادراک محیطی، ایجاد تنوع، پویایی و بالا بردن کیفیت بصری فضاهای شهری نقش مهمی داشته باشد.
کامران مظفری مرضیه پیراوی ونک
نقاشی ایرانی مشحون از مضامین عرفانی است که از شعر و ادبیات و فرهنگ اسلامی برگرفته شده اند . هنرمند سنتی با استفاده از این مضامین آثاری متناسب با مفاهیم معنوی پدید می آورده که بازتاب شیوه ی زندگی و سلوکش نیز بوده است . بنظر می رسد سلوک معنوی هنرمند در تولید اثر هنری نقش مهمی ایفا می کرده و بخشی از این سیر و سلوک با عبادت ، ریاضت و خلوت همراه بوده است . در این تحقیق سعی شده با بررسی شیوه ی سلوک و محیط اجتماعی سلطان محمد بعنوان نقاش برجسته ی مکتب تبریز که در آثار خود از مضامین عرفانی بهره می برده و با تاکید بر 2 اثر معروف او معراج پیامبر (ص) و بارگاه کیومرث به شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل آثار ، جایگاه و اثرات خلوت در آفرینش هنری جستجو کنیم .
کریم زارعی منصور حسامی
نقاشی قهوه خانه ای، مکتبی از نقاشی است که در اواخر دوران قاجاریه با درونمایه رزمی و بزمی به دست هنرمندانی مکتب ندیده ودر قهوه خانه ها شکل گرفت. با توجه به جریان سیاسی اجتماعی انقلاب مشروطیت، قهوه خانه ها جزو پاتوق های مردمی بودند که در آنها مردم از اخبار سیاسی اجتماعی روز باخبر شده و به تبع آن نقاشی روایی قهوه خانه ای که جزو لاینفک قهوه خانه ها بود را تحت تاثیر خود قرار داد. دراین تحقیق، با توجه به انتقادی بودن نقاشی قهوه خانه ای بر علیه حکومت قاجار و داشتن رویه ای برخلاف سنت نقاشی همعصر، ابعاد مختلف آن در دوران شکل گیری مورد بررسی قرار می گیرد و فضای قهوه خانه به عنوان پاتوق های سیاسی اجتماعی بستر شکل گیری این مکتب نقاشی مورد مطالعه وتحقیق قرار خواهد گرفت. اهداف این تحقیق شامل بررسی فضای سیاسی اجتماعی نقاشی قهوه خانه ای و بررسی احتمال پیدایش نقاشی قهوه خانه ای به مثابه جریانی انتقادی نسبت به حرکت های استعماری در دوران شکل گیری آن است و مهمترین نتایج این تحقیق شامل: تبیین قهوه خانه ها بعنوان عامل اصلی نهضت نقاشی قهوه خانه ای و به وجود آمدن نقاشی قهوه خانه ای جریان انتقادی نسبت به حرکت های استعماری در دوران پیدایش گشته است.
پژمان دادخواه غلامعلی حاتم
پژوهش حاضر با هدف بررسی تزئینات مسجد جامع اصفهان و با روش تحقیق توصیفی تحلیلی انجام شده است.با توجه به اهمیت تاریخی و هنری این بنا در هنر اسلامی و ثبت جهانی این کهن موزه، تحقیق و مطالع? بیشتر در مورد آن ضروری می نماید.نتایج این پژوهش که مطالب آن با روش کتابخانه ای و میدانی بدست آمده نشان می دهد که تزئینات مشاهده شده در این بنا دو دسته می باشد؛تزئینات هندسی و گیاهی و تزئینات نوشتاری. در دوره های مختلف تاریخی و با گذر زمان شاهد روند رو به رشد و تنوع تزئینات می باشیم.در هر دوره به فراخور مصالح شاهد شیوه ها و جلوه های مختلف تزئیناتی می باشیم.نوشتارهای مسجد علاوه بر بعد تاریخی و متبرک نمودن فضا، دارای جلو? زیبایی شناسانه می باشند.این تزئینات همگی در خدمت دین و مذهب بوده و وسیله ای جهت تبلیغ و حتی گسترش دین بوده است.
مریم عبدالّهی هسنیجه اصغر جوانی
تا کنون در حوزه ی تحلیل زیبایی شناسی آثار هنری، زیبایی کیفی بیشتر مد نظر بوده است و به جز مبحث هندسه ی پنهان و نسبتهای طلائی، در ارتباط با زیبایی کمّی مطالعه و تحقیق جامعی صورت نگرفته است. هدف این پژوهش مطالعه ی زیبایی شناسی کمّی سه نگاره از شاهنامه ی طهماسبی با رویکرد نظریه ی اطلاعات - انفورماتیک می باشد. همچنین برای دستیابی به نتایج بهتر و مقایسه ی بین نتایج، سی و چهار نمونه از جامعه نقاشی ایرانی بر اساس طبقه بندی در سه سطح(ساختار پیچیدگی زیاد،متوسط و کم)از بین مکاتب هرات ،مشهد ،تبریز دو واصفهان انتخاب و در نهایت براساس نظریه وفرمول دو دانشمند ریاضیدان به نامهای بیرکهوف و آیزنک، نگاره ها موردتحلیل و ارزیابی .کمّی قرارگرفته است. در این پژوهش از دو مولفه کیفی نظم و پیچیدگی برای دستیابی به زیبایی استفاده شده است. این تحقیق در پاسخ به سوالاتی درباره ی چگونگی رابطه ی بین نظم و پیچیدگی اثر هنری با میزان ارزشهای زیبا شناختی آن، قاعده و نظم در اثر هنری و ارتباط آن با زیبایی و پرت اطلاعاتی یک اثر) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق، روش تجزیه و تحلیل کمّی توسط روشهای پردازش تصاویر از طریق کامپیوتر می باشد. در یافته اندوزی، علاوه بر روش کتابخانه ای،از طریق روش متن خوانی و پایگاه های اطلاعاتی است. علاوه بر توجّه به نظم و پیچیدگی شکل و ساختار خطی، مقدار(آنتروپی)رنگها به صورت خلاصه شده در 12 رنگ، در نگاره ها بررسی شد و از رنگ به عنوان محتوای اطلاعاتی مهمّی در نگاره ها و برای اندازه گیری کمّی، استفاده شد. از طریق روشهای پردازش تصاویر، نتایج مطلوبی در جهت دستیابی به کمیت برای دسته تصاویری با پیچیدگی زیاد به دست آمد که فرمول آیزنک موفق تر از فرمول بیرکهوف در ارائه ی نتایج بودو از بین آثار بررسی شده،آثاری از سلطان محمد، نقاش مکتب تبریز2،به عنوان آثاری با معیار زیبایی شناسی بالا توسط فرمول آیزنک،به دست آمده که با مقدار عددی بالایی مشخص شده است،اما دسته ی تصاویربا پیچیدگی متوسط و کم به دلیل نداشتن پیچیدگی و تقارن لازم ، با مقدار عددی کمتری محاسبه شده که در این فرمولها نشان دهنده ی میزان زیبایی پایین است و این مسئله نشان دهنده ی این نکته می باشد که از این فرمول ها نمی توان به عنوان معیاری برای سنجش زیبایی کمی استفاده نمود،زیرا آثار ساده،با جزئیات کم نیز می توانند جزو آثار زیبا قلمداد شوند.همچنین با امکانات فعلی پردازش تصویر،بررسی بسیاری از جنبه های زیبایی شناسی کمی در نگارگری امکان پذیر نخواهد بود. کلیدواژه ها: تجزیه و تحلیل، زیبایی شناسی، کمّیت، شاهنامه ی طهماسبی، نظریه اطّلاعات.
سید علی پورمیر زینب صابر
چکیده: آغاز سده دهم مصادف است با بنیان گذاری سلسله صفوی و شکل گیری مکتب تبریز که حمایت شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی در دوره نخست سلطنتش موجب تعالی این مکتب گردید. امّا رویکرد متغییر حامیان نگارگری و شرایط سیاسی – اقتصادی و نفوذ فرهنگی غرب در سده یازدهم و دوازدهم تأثیر مستقیمی بر کیفیت فنی و ساختار صوری نگارگری سده های دهم تا دوازدهم گذاشت. در این پژوهش عوامل تأثیر گذاری چون حمایت دربار و شرایط اقتصادی- سیاسی و نفوذ فرهنگی غرب بر سیر این تحولات بررسی می شود. الف) تحولات فنی همچون: کاغذسازی، ابزار کار و مواد ب) تحولات ساختار صوری چون: طراحی و پیکربندی، ترکیب بندی، همنشینی رنگها و مضمون با رویکردی فنی بر اساس نوشته های تاریخی و رساله های فنی سده های دهم، یازدهم و دوازدهم و آثار نگارگری برجای مانده از مکاتب نگارگری تبریز قزلباش، قزوین، مشهد، اصفهان، افشار و زندیه بررسی خواهد شد. به نظر می رسد روی گردانی شاه تهماسب از هنر و راندن هنرمندان از دربار و طبع متغیِّر سایر هنرپروران درباری و خارج از آن در دوران های بعد، موجب مهاجرت هنرمندان، افول کمی و کیفی آثار برجای مانده نگارگری ایرانی در سده های دهم، یازدهم و دوازدهم از لحاظ فنی و ساختار صوری و سطحی شدن مضامین نگاره های سده های مذکور شده است. در بخش عملی داستان «گرفتاری و کشته شدن افراسیاب و گرسیوز» از شاهنامه فردوسی بر اساس ساختار صوری مکتب نگارگری مشهد با بهره گیری از مواد و مصالح دست ساز نگارگری ایرانی مصورسازی می شود تا روند خلق اثر به این شیوه بررسی شود. کلیدواژه ها مکتب نگارگری تبریز، مکتب نگارگری قزوین، مکتب نگارگری مشهد، مکتب نگارگری اصفهان، تحول فنی.
علی رضا نصر آزادانی اصغر جوانی
ضرورت دارد تا میل به هنر و آفرینش گریِ هنری از طریق آموزش درست، شکوفا شود. اما در بسیاری جوامع در طول تاریخ این حقیقت در مورد زنان نادیده انگاشته شده و دیدگاه ها و نگرش هایی نادرست باعث شده اند که آن ها از آموزش و یادگیری هنر کم بهره باشند. این تحقیق در پی تبیین علل وجود چنین مسأله ای در جامعه ی معاصر ایران است. به باور محقق، نگرش های نادرست اجتماعی و مذهبی، موثرترینِ نگرش ها در این محروم سازی بوده اند و در این پژوهش تلاش شده تا مبناهایی که این نگرش های نادرست که «هنر» و «هنرمند بودن» را برای زنان برنمی تابند بر آن ها استوارند شناسایی شده تا نادرستی آن ها اثبات گردد. لذا فرض شده که نظام پدرسالاری در ایران و نیز ساختار قدرت در خانواده های ایرانی مبنای وجود نگرش های نادرستِ اجتماعی درباره ی زنان و هنر می باشد و عقاید شبه مذهبیِ منسوب به مذهب، مبنای نگرش های نادرستِ مذهبی در مورد زنان و هنر می باشند. اثبات این فرض و نادرستی نگرش های مذکور هدف اصلی این پژوهش بوده است. بخش اولِ این تحقیق به بررسی اثر متغیرِ مستقل که همانا «نگرش های منفی در خصوص حضور زنان در عرصه ی هنر» ، می باشد، بر متغیرِ وابسته یعنی «امکان حضور زنان در رشته های هنری دلخواه شان» پرداخته است. بخش دوم نیز به منظور مقایسه ی اثر «جنسیتِ هنرمندان نقاش» بر نگاه آن ها به مسأله ی «اعتراض به نگرش های مخالف حضور زن در عرصه ی هنر» در ذیل چند اثر نقاشی انجام گرفته است. لذا روش تحقیق در بخش اول توصیفی ـ میدانی و در بخش دوم عِلی ـ مقایسه ای می باشد. نتیجه ی این پژوهش تبیین مبناهای اجتماعی و شبه مذهبیِ مخالفت ها با حضور زن در زمینه ی هنر و نیز تعیین تفاوت ها و شباهت های کارِ نقاشانِ زن و مرد در خصوص حمایت از حضور زن در اجتماع و هنر می باشد. این پژوهش به ایجاد نگاهی نو و منصفانه تر به مفهوم زن خصوصاً زنِ هنرمند در جامعه و خانواده کمک کرده، باعث نزدیک تر شدنِ ذهنیت هنرمندانِ مرد که خواستار حمایت از این حق زن در آثارشان می باشند به ذهنیتِ واقعی زنان می شود.
مهشید مخملی اصغر جوانی
رضا عبّاسی از بنیانگذاران مکتب نقّاشی اصفهان در عصر صفویّه ت1572 م/ 980 ق - ف 1634 م/ 1044 ق، و گوستاو کوربه نقّاش فرانسوی عصر ناپلئون سوم1877م/1294ه ـ ق- 1819 م/ 1235 هـ ق، به جهت حمایت از جامعه (صوفیان، کارگران و روستائیان) نقّاشی هایی از خود به جا گذارده اند و به دنبال دادخواهی برای طبقات ضعیف جامعه ی خود بوده اند. با در نظر گرفتن عنوان پژوهش حاضر و مفهوم واقع گرایی، سوالاتی همچون چگونگی بیان واقعیّت جامعه در آثار رضا عبّاسی و گوستاو کوربه با توجه به شرایط اجتماعی شان و این که واقع گرایی در آثار هر دو هنرمند به یک گونه بوده است یا خیر؟ مطرح می شود. از رویکرد جامعه شناسی هنر با چارچوب مفهومی که ترکیبی از اندیشه های کارل مارکس، ماکس وبر، جورج زیمل، تئودور آدورنو و لوسین گلدمن است؛ مفاهیمی چون: قدرت سیاسی، طبقه ی اجتماعی، پایگاه اجتماعی، گروه اجتماعی و جهان بینی به عنوان محورهای بررسی پژوهش در نظر گرفته شده است. در پژوهش حاضر، روش تحقیق از نظر هدف توسعه ای و کاربردی است. از نظر روش، تاریخی و توصیفی و به روش تحلیل تفسیری ( هرمنوتیک) تجزیه و تحلیل شده است؛ همچنین روش گردآوری داده ها، متن خوانی، مصاحبه و مشاهده (تصویری) است که با توجه به فرض های ایجاد شده، در نهایت با بررسی و تفسیر آثار رضا عبّاسی و گوستاو کوربه به نتایّجی از این قبیل دست یافتیم. با توجّه به نظریه ی ساخت گرایی لوسین گلدمن، رضا عبّاسی با خلق آثاری از شیوخ و دراویش ، تعلّق خود به گروه اجتماعی اش (تصوّف) را نشان داده و طی آن به دنبال بیان جایگاه و خواسته های این گروه اجتماعی بوده است؛ همچنین افرادی چون کشاورزان، چوپانان و کشتی گیران را به دلیل تضییع حقوق شان مطرح نموده است. به عبارتی می توان گفت؛ رضا عبّاسی هر آنچه را که در محیط اطراف خویش مشاهده می کرده، ثبت و ضبط نموده است. گوستاو کوربه نیز برای احقاق حقوق کارگران و بیان خواسته های گروه هایی چون جمهوری خواه، دموکرات و جامعه گرا، در آثار خود مضامینی از کارگران و زحمت کشان جامعه به کار برده است و نیز تصاویری از روحانیان، بوهمیان و ناهنجاری های مربوط به آنان به جا گذاشته است. هر دوی این هنرمندان در بیان دغدغه های فکری و جامعه ی پیرامون خود به یک گونه عمل کرده اند؛ بدین معنا که هر دو از هنر عامیانه و عناصر مادّی و زمینی بهره جسته و مشکلات خویش را بدون هیچ گونه غلو و دخل و تصرّفی همانگونه که بوده است و البته به شیوه ی شخصی خود بیان نموده اند.
پروانه فرمانی علیرضا صحاف زاده
اگراین واقعیت را پذیرفته باشیم که در هنرمعاصر این مضامین هستندکه نقش اول را بازی می کنند:«تاکید روز افزونی که در دهه های 70 و80 بر اهمیت «موضوع» در اثر هنری صورت می گرفت، به طور طبیعی جریان هنر را در مقابل الگو های شخصی و شیوه های هیجان نمایی قرار می داد. این تحول به نوبه خود باعث ظهور این تصور شد که هنرمند معاصر برای بیان منویات خود نیازمند هم نوایی جمعی است. مفهوم این امر این بود که هنرمندانی که پیوسته اوضاع را نامساعد می-یافتند، به این احساس مشترک رسیدند که باید پیشبرد کار و موفقیت خود را در قالب یک گروه جستجو کنند.» (لوسی اسمیت، 273، 1381 ) بر این مبنا هویت هنرمندان است که خود را به عنوان مضامین آثار نشان می دهند. نظریه کوییر نظریه ای است در باب هویت و مسئله اساسی آن تحولاتی است که حول محور هویت انسان معاصر می گردد. در این تحقیق سوال مطرح شده این است ، در هنر معاصر کدام یک از عناصر و مضامین بیشتر مرکز توجه قرار گرفته اند؟ (در دورانی که ایسم های هنری به پایان رسیده اند و دیگر قرار نیست یک سبک هنری غالب وجود داشته باشد.) بنابراین موضوع بحث براساس این سوالات شکل می گیرد تا مشاهد کند ابعاد مختلف هنرمعاصر چطور پیش می روند؟ در این تحقیق نقطه تمرکز هویت ها هستند، به عنوان یکی از کلیدی ترین عناصر در هنر معاصر حضور دارند. این تحقیق مطالعه ای است به طور مشخص درباره ی چگونگی رابطه پیچیده و چند وجهی خالق اثر هنری و اثرش در ادامه تلاش می شود تا در فصل های مختلف این تحقیق به مطالعه آثارایدرین پایپر و مارلین دوماس در بدنه هنر معاصر پرداخته شود. نظریه کوییر که در راستای پست مدرنیسم به بازتعریف هویت ها در دوران معاصر می پردازد بخش اول این مطالعه را به خود اختصاص می دهد که رویکرد نظری این تحقیق بر آن مبتنی است. با توجه به نظریات اندیشمندان پست مدرن، پساساختار گرا و فمینیسم در ارتباط با هنر معاصر سعی دارد به شناخت نسبی از تحولات ایجاد شده در فهم هویت و اصطلاحاتی همچون واسازی هویت، سیالیت هویت و سیاست هویت برسد.سپس دربخش های بعدی با معرفی ایدرین پایپر و مارلین دوماس با در نظر داشتن این که هر دو هنرمند «زن» هستند و با مضامین نژادی کار می کنند به بررسی و بازنمایی هویت در آثارشان پرداخته می شود تا در نهایت به یک نتیجه گیری در مورد تحولات ایجاد شده در هنر معاصر از بعد هویتی آثار برسیم. در حقیقت عنوان تحقیق کلیدی برای شروع مطالعاتی در باب هنر معاصر است.
پریسا تقی پور اصغر جوانی
در تمامی جوامع از دیرباز تا کنون زنان یکی از موضوعات آثار نقاشی هستند، بهره گیری از زیبایی بدن زنانه دست مایه خلق آثاری بس ارزشمند گشته است. این بهره مندی از جنبه زیبایی شناسی گاه با بیان عواطف و حالت های نهفته ی روانی همراه است که نمونه های آن در پیکره نگاری های دوره قاجاریه و در دربار فتحعلی شاه، نمود می یابد. در مقابل هنر غرب نیز با تصویر کردن پیکر زن ها به گونه ای دیگر در این راستا قدم بر می دارد. هنر دوره رکوکو که هم زمان با سلطنت لوئی پانزدهم در فرانسه جان می گیرد زن نوازی های خاص خود را دارد. این نگاه مادی به زنان وهرزه نگاری ها از دید فمینیست های رادیکال مغایر با اصول فمینیستی است. با کنار هم گذاشتن آثار نقاشی دو دوره یاد شده چند سوال مطرح می شود. جایگاه زنان در این دو دربار- فتحعلی شاه و لویی پانزدهم- تا چه اندازه در نقاشی ها نمود یافته است؟ مفهوم و هدف از نمایش برهنگی و جنسی نگاری در به تصویر کشیدن زنان در دیدگاه دو دوره مذکور چیست؟ و یا حضور زنان برهنه در پیکره نگاری های دوره فتحعلی شاه در قیاس با حضور مردان درباری و رجال در این پیکره نگاری ها به چه چیز اشاره دارد؟ در پژوهش پیش رو به کمک منابع کتابخانه ای و روش مقایسه ای به وجوه مشترک و متفاوت در مفاهیم خلق این آثار و تجلی زن و تاکید بر برهنگی زنان در این نقاشی ها خواهیم پرداخت که از اهداف این تحقیق نیز بشمار می رود. حاصل بررسی ها حاکی از این است که به دلیل تفاوت در زیر بنای فرهنگی ایران و فرانسه نگاه آن ها به زن معنایی متفاوت می یابد و لی در توجه به جنسی بودن زن هر دو جامعه دیدگاهی مشترک دارند که از دیدگاه فمینیست ها نوعی پست شمردن و تجاوز به حقوق زنان است.
مینا محسنی اصغر جوانی
تبدیل شدن «خودنگاره» به یکی از اساسی ترین و پرطرفدارترین موضوعات نقاشی در میانه ی سده ی بیستم، دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد.تأثیر متقابل هنرمند،بر جامعه و جامعه بر هنرمند را می توان به وضوح در این دوره،مشاهده کرد.در جمع آوری این مطالب،از روش تاریخی و تحلیلی استفاده شده است.برای پیدا کردن زمینه و پیشینه ی پیدایش خودنگاره در آلمان قرن بیستم،لازم است نیم نگاهی نیز به آغاز به تصویر در آمدن پیکره ی انسان و سپس اولین خودنگاره های تاریخی داشته باشیم.این رساله در تلاش برای پاسخ گویی به برخی سوالات از قبیل،سوالات زیر می باشد: 1.در چه دوره های هنری و تاریخی نگاه فردگرایانه به هنر و هنرمند اهمیت بیشتری پیدا کرده است؟ 2.عوامل اجتماعی تأثیر گذار بر نقاشان اکسپرسیونیست چه بوده است که آنها را به سمت موضوعی شخصی،همانند خودنگاره سوق داده است؟ یکی از مهم ترین این دلایل می تواند فردی تر و شخصی تر شدن نقاشی در آن دوره از هنر آلمان باشد. دلایل این گرایش بیشتر به فردگرایی را می توان در لایه های تاریخی و سیاسی آن دوره بررسی نمود. تأثیراتی را که اتفاقات خاص تاریخی در آن برهه ی زمانی بر روی جامعه و نقاشان، به عنوان بخش حساس جامعه، که واکنش های سریع تری را به اتفاقات روی داده در جامعه می دهند، گذاشته است، مورد توجه این رساله بوده است. کلید واژه:نقاشی،آلمان،خود، هویت، خودنگاره، اکسپرسونیسم
آرمین آبراهیمی منصور حسامی
در دوران سلطنت 50 ساله(1264-1313 ه.ق( ناصرالدین شاه ایران برای اولین بار به صورت جدی با غرب مواجه می شود و تحولات زیادی در راستای مدرن شدن شیوه حکومتی درکشور ودر بین توده مردم رخ می دهد. حضور روشنفکران آزادی خواه که اندیشه اصلاح طلبی حاصل مبارزات سیاسی آنها بوده علاوه برنقادی وضع موجود به طراحی وضع مطلوب خودنیز پرداخته اند،آنها باترویج وتفهیم فکراندیشه اجتماعی و فرهنگی جدید در ذهنیت دستگاه حاکم ،عناصر حاکمیت را به انجام اصلاحات سیاسی ترغیب نمایند و هنرمند غرب دیده ای چون ابوالحسن غفاری (صنیع الملک)که چاپ سنگی، گراور و باسمه های زیادی را ازغرب با خودبه ایران آورد وتحت تاثیراین-افکار اولین روزنامه مصوّر ایرانی تحت عنوان "دولت علیّه ایران" را منتشر کرد. و همگام با جریان روشنفکری که رو به جریان توده (طبقه متوسط غربی )کرده اند پیش می رود و در این زمان به خوبی می توان حضور تفکر اومانیسمی را در این دوره از هنر قاجار مشاهده نمود. پرسش ما, در این تحقیق به طورکل به بررسی این نکته می پردازد که شکل-گیری جریان روشنفکری با رویکردی انتقادی نسبت به نقاشی و هنر چاپ به عنوان ابزاری تاثیر گذار می توا ند منجر به تکثیر ایده میان عامه مردم شود و به عنوان عنصری توده ای وکاربردی تر به کار رود و دراین راستا هنر از حالتی منزوی و در خدمت طبقه خاص، به عنصری تاثیرگذار تبدیل شود. دراین تحقیق از روش تاریخی،توصیفی از توع تحلیلی بهره گرفته شده است و به کمک آن در این راستا به اهداف جزئی تری از قبیل نحوه ورود مفاهیم نوین به هنر قاجار، رواج تفکر اومانیسمی غربی در این دوره، عوامل شکل گیری انقلاب مشروطه، تاثیرعناصری چون -عکاسی در هنرچاپ با رویکرد ویژه ای به آثارصنیع الملک پرداخته خواهدشد. ودرنهایت به این مهم پی خواهیم برد که جریان روشنفکری در بستر اجتماعی، آنچنان تاثیری گذاشت که مثلا شعر مضامین پیشین خود را رها کرده و به نگاه واقع گرایانه و اجتماعی روی آورد. تا حدی که گاه حتی بزرگترین روشنفکران اجتماعی همان شاعران به حساب می آمدند. هنر در این دوران رفته رفته داشت از سلطه ی دربار بیرون می آمد. شاعران مردمی همچون عارف قزوینی و میرزاده عشقی در حال ظهور بودند. بررسی تک تک این عوامل در طول تحقیق ما را در به نتیجه رسیدن هدف تحقیق یاری خواهد کرد و انکارناپذیری تاثیرات روشنفکری در جریان هنری بر ما آشکار خواهد شد. بخصوص در کار صنیع الملک که تقریبا در دل آن وضعیت، نقش تاثیر گذاری داشته و با جریان روشنفکری گره خورده بود.
فریبا بابازاده اصغر جوانی
چکیده: دیوار نگاری به عنوان یکی از بستر های هنرهمگانی دارای پیشینه ای دیرینه می باشد. و جزء آثاری است که که بیشترین تعامل را توأمان ، با عواملی همچون محیط ، معماری و مخاطب داراست . از آنجا که یک اثر دیواری توانایی آن را دارد که قابلیتهای متفاوتی ، بجز جنبه های زیبایی شناسانه و تزیینی، در محیط از خود بروز دهد لذا، وجود این آثار در فضاهای عمومی متفاوت، ازجمله فضاهای داخلی این بستر را برای اثر دیواری مهیا می سازد، تا قالبهای بیانی نوینی را متناسب با فضای حاکم به خود، ارائه نماید. از آن جا که هر روزه تعداد بسیاری از مردم خواسته یا ناخواسته بیشترین زمان خود را به دلیل شرایط اجتماعی در فضای داخلی ازجمله فضاهای داخلی اماکن عمومی ، برای انجام فعالیت های مختلفی همچون اجتماعی، فرهنگی، خدماتی ، اقتصادی و ...سپری می کنند، اهمیت این موضوع باعث شد تا پژوهش حاضر به بررسی کارکردهای دیوارنگاری در فضای داخلی مکان های عمومی بپردازد؛ سوالاتی که در رابطه با پژوهش حاضر پیش می آید این است که یک اثر دیوار نگاری چه کارکردهایی می تواند در فضای داخلی داشته باشد؟ و در تعامل بین دیوارنگاری و فضای داخلی سالن انتظار به چه مواردی باید توجه شود؟ مبانی و مولفه های تاثیر گذار طراحی داخلی یا دکوراسیون سالن انتظار بر دیوارنگاری چیست؟ و مفاهیم تأثیر گذار در آثار دیواری سالن انتظار چه می باشد؟ طراحی معماری و طراحی داخلی مناسب این فضا ها، از یکسو می تواند کمک به بهره وری محیط و از سوی دیگر، به بالا بردن آستانه تحمل مخاطب از محیط مدد رساند. سالن انتظار اماکن عمومی به عنوان یکی از این فضاهای داخلی مکان های عمومی نیاز به طراحی فضا مناسب با محیط حاکم را داراست و دیوار نگاری به عنوان یکی از مولفه های طراحی فضای داخلی توانایی آن را دارد تا در طراحی فضا و انتقال پیام های زیبایی شناسانه و مفهومی (فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و...) با کارکردهای متنوع تبلیغی، زیباسازی، آرام سازی، و بهینه سازی فضا، به طراحی داخلی سالن انتظار کمک کند. از آنجا که سالنهای انتظار مکان های عمومی بسیار متنوع و دارای ویژگیهای بسیار متفاوتی می باشند؛ لذا جهت کارآمدی پژوهش و ارائه ی مصادیق جهت انطباق و ارزیابی فرضیات، فضای «سالن انتظار بیمارستان» بعنوان موضوع خاص پژوهش در این تحقیق در نظرگرفته شده است. این تحقیق از نظر هدف توسعه ای وکاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می باشد و روش یافته اندوزی کتابخانه ای ، اینترنتی و میدانی می باشد. کلیدواژه ها :(دیوار نگاری- نقاشی دیواری- فضای داخلی– فضای عمومی داخلی- طراحی داخلی– طراحی داخلی بیمارستان- سالن انتظار(
سمانه رمضانی اصغر جوانی
ازجمله کتاب های مهم و تأثیر گذار در فرهنگ و هنر ایرانی کلیله ودمنه است. این کتاب که شامل حکایت هایی از زبان حیوانات است، سرشار از پند و اندرز و درس های اخلاقی بوده و همواره مورد استقبال قرار گرفته است و طبعاً در نسخه برداری های متعدد، تصویر گران در قرن های متمادی سعی بر تصویرگری این کتاب نفیس داشته اند. یکی از مهم ترین نسخه های مصوّر به جای مانده از قرن هشتم هجری قمری، نسخ? کلیله و دمن? شمار? 1422 کتابخا? دانشگاه استانبول است.تصاویر این نسخه، متعلق به دور? جلایری است. در این دور? تاریخی، کتاب های فراوانی در مکتب تبریز و بغداد تصویر سازی شده است. تصاویر این نسخه با چنان واقع گرایی کشیده شده است که در هیچ یک از نسخه های مصوّر قبلی آن مشاهده نمی شود، از این رو بعضی از عناصر تصویری آن برای تصویر سازی نسخه های کلیله ودمنه بعد از خود به صورت الگویی قرار گرفته است. موضوع این پژوهش، بررسی و نقد تصویر پردازی نسخه کلیله و دمن? شمار? 1422 وبررسی میزان ارتباط نگاره ها با متن کتاب است. این پژوهش با رویکرد بینا متنی انجام شده است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. استفاده از حاشیه برای نشان دادن تصویر،مهم ترین مشخصّه ای است که نسخ? استانبول شمار? 1422 را از سایر نسخه های مصوّر هم عصرش جدا می کند.تلفیق نوشته های متن با تصاویر در این کتاب با ابتکارات بسیار انجام شده و ارتباط متن وتصویر در این نسخه به خوبی نشان داده شده واز این جهت حائز اهمیّت است. وجود عناصری از هنر چین همراه با نشانه هایی از مکتب هنری جلایریان نیز در تصاویر این نسخه دیده می شود.
سعد بکر مبارک اصغر جوانی
تزیین در معماری مساجد و سایر ابنیه اسلامی جایگاهی رفیع دارد، چراکه علاوه بر زیبایی ظاهری از ارزش های والاتری نیز برخوردار بوده و ذهن جستجوگر را قبل از نمود ظاهری به معنای درونی رهنمون می سازد. در تحقیق پیش رو خصوصیات تزیینات معماری مسجد سید، به عنوان یکی از مهم ترین بناهای مذهبی دوران اسلامی ایران، و آخرین بنای معروف دوره قاجار در شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا مروری بر اندیشه هنر اسلامی صورت گرفته و انواع تزیینات معماری معرفی و طبقه بندی شده اند. در ادامه پژوهش گر بر طبق ویژگی های اساسی تزیینات معماری و طبقه بندی و مفاهیم نقوش مسجد سید، انواع تزیینات موجود در مسجد سید را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. در انتها پژوهش گر، بر خلاف اغلب محققان، که معتقدند که دوره قاجار دوران فترت و رکود هنری ایران است و غرب گرایی و واقعگرایی و تقلید و تلفیق ناآگاهانه از غرب بر هنر این دوره سلطه دارد، پژوهش گر اعتقاد دارد که دوره قاجار از مهم ترین ادوار هنری ایران به شمار می آید. این دوره را باید دوران تجدید حیات و شکوفایی هنری نو دانست که از نتیجه درآمیختن دو عامل سنت های گذشتگان و قالب های جدید غربی حاصل آمده است. این دو عنصر در یک قالب هنری نو ریخته شده و جلوه-ای کاملاً ایرانی یافته اند. از همین رو هنر تلفیقی این دوره زیبایی خاص خود را دارد که ویژگی های بارز هنر قاجار را باز می-نماید.
بهرام احمدهادی اصغر جوانی
این پژوهش به نقاشیهای «مکتب هند و ایرانی» و«قاجار» گنجینه هنرهای تزئینی اصفهان می پردازد زیرا از نظر فراوانی بخش زیادی از آثار این موزه را به خود اختصاص داده اند.آنچه که انجام این تحقیق را ضروری می نماید این است که به دلیل فقدان فضای کافی تعداد کمی از این آثار در معرض دید عموم قرار گرفته است . با توجه به وضعیت نه چندان مناسب نگهداری این آثار که عموماً در مخزن گنجینه نگهداری می شوند وبا توجه به اهمیتی که آثار این مجموعه در جهت روشنتر کردن سیر تحولات نقاشی ایرانی دارد، معرفی آنها به جامعه هنری امری ضروری می نماید. روش تحقیق از نظر هدف، توسعه ای و از نظر روش ، تحلیلی و روش یافته اندوزی (روش گردآوری داده ها)به صورت مشاهده، متن خوانی و مطالعه ی کتابخانه ای است و روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی می باشد. هدف کلی این تحقیق معرفی آثار هند و ایرانی و قاجارموجود در گنجینه هنرهای تزئینی اصفهان به جامعه هنری است و به صورت جزئیتر طبقه بندی تاریخی، موضوعی و سبک شناختی و نیز بررسی ساختار صوری این آثار میباشد. امید است نتیجه ای که انجام این تحقیق دربردارد بانی شناساندن آثار مهجور این مجموعه به اهالی فرهنگ و هنر، تنها به عنوان یک نشانی برای تحقیق و مطالعات بیشتر و مفصل تر در این راستا باشد. همچنین باعث حفظ و نگهداری بهتر و مناسبتر گنجینههای نقاشی ایرانی و به نمایش در آمدن آنها به دور از تفکرات متعصبانه و یا چاپ آنها در قالب کتابی نفیس گردد.
افشین کوشا منصور حسامی
پژوهشی پیرامون هویت و اهمیت بیان شخصی در هنر معاصر عنوان پایان نامه ای است که در آن محقق به موضوع هویت از منظر اجتماعی و شخصی پرداخته است. و همچنین سوالاتی درباره چیستی هویت در هنر معاصر مطرح گردیده که همواره دغدغه هنرمند معاصر از جمله خود نگارنده بوده است. اینکه وجود هویت، البته به شکلی که در هنر معاصر مطرح می شود تا چه اندازه در دنیای امروز جایگاه و اعتبار دارد و آیا هنرمندانی که امروزه دست به خلق آثار هنری می زنند آیا الزاما موضوع هویت در آثارشان نمود عینی دارد و در یک کلام منظور از هویت چیست که وجود و عدم وجود آن اهمیت می-یابد و معیاری برای سنجش قرار می گیرد. و از یک سو بیان شخصی و داشتن زبان نو برای هنرمند معاصر چقدر اهمیت دارد و این زبان با بیان شخصی چطور بوجود آمده است. روش تحقیق در این رساله توصیفی-تحلیلی بوده و منابع به صورت کتابخانه ای و مصاحبه جمع آوری گردیده است. از آنجایی که موضوع بحث در هنر معاصر بوده و مکتب فکری چند دهه اخیرکه هنر معاصر را شدیدا تحت تاثیر قرار داده مکتبی تحت عنوان پست مدرنیسم است، ناگزیر موضوع در هنر پست مدرن پی گرفته شده است. با توجه به ساختار پست مدرنیسم و مولفه های مبهم و تا حدودی متناقض پست مدرنیسم که عدم قطعیت، پلورالیسم، پایان تاریخ، پایان انسان، مرگ واقعیت و از این قبیل را شامل می شود، نگارنده آگاهانه بخش نتیجه-گیری را حذف کرده و نقطه پایانی برای این موضوع قرار نداده است. که از نظر محقق در صورت نتیجه گیری تمامی فرضیه ها و گفته های نویسندگان مکتب پست مدرنیسم زیر سوال رفته و این موضوع مطرح می شد که با توجه به چنین تعاریفی از این مکتب که نویسندگان آن نتوانسته اند محدوده ای مشخص را برای آن تعریف کنند چطور با چنین پرداختن اندک به این موضوع راه به پایان برده و حکمی صادر شده است.
هاجر فرهادی اصغر جوانی
شناسایی، معرفی و بررسی آثار هنری زنان نقاش در دوره های صفویه و قاجار به عنوان دوره های تاثیرگذار تاریخ هنر ایران، می تواند بخشی از تاریخ فرهنگی ایران را روشن سازد. پژوهش حاضر با هدف معرفی زنان نقاش دو دوره صفویه و قاجار و مقایسه این دو دوره شکل گرفته است و در این راستا به بررسی ویژگی های آثار نقاشان هر دوره نیز می پردازد. محور اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسش است که در این دو دوره تاریخی چه زنانی به فعالیت در عرصه نقاشی پرداخته اند و آثار دو دوره صفویه و قاجار در مقایسه با یکدیگر دارای چه کیفیتی است. در این راه روش تحقیق از نظر هدف توسعه ای و از نظر روش، توصیفی، تحلیلی بوده است. در نهایت اطلاعات با روش کتابخانه ای و تصویر برداری از منابع و گنجینه ها گرد آوری و با دو روش تجزیه تحلیل کمی( از طریق جداول آماری) و تجزیه تحلیل کیفی با رویکرد ساختارگرایانه (در رابطه با آثار نقاشان) مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا چهار زن نقاش با نام های: نادره بانو، امینه، شفیعه و صحیفه بانو از دوره صفویه یافته و معرفی شده اند و همچنین سه زن نقاش از دوره قاجار با نام های فخر جهان، ماه رخسار و ولیه فروغ الملوک معرفی شده اند. همچنین بررسی ساختارگرایانه آثار نشان از هماهنگی ساختارهای درونی اغلب آثار دارد و مقایسه دو دوره صفویه و قاجار نشان از تفاوت نگاره ها در تعداد و کیفیت در دو دوره است.
مرجان ریسمانیان افسانه ناظری
سخن گفتن درباره هنر و اینکه هنر چیست و هنرمند کدام است ،مقوله ای است بسیار گسترده که ریشه در تاریخ زندگی بشر دارد.با توجه به باورها و فرهنگ های اقوام و ملل گوناگون،تعابیر و تعاریف مختلفی از هنر به عمل آمده است که بحث درباره همه آنها از حوصله و مجال این مختصر خارج است.اما از آنجا که نگارنده به عنوان یک دانش آموخته و هنرجوی رشته نقاشی،مبادرت به انجام پژوهشی نموده است که علاوه بر هنر نقاشی،متضمن هنرهای دیگری هم هست،لهذا تلاش برای بدست آوردن یک مفهوم و نهایتا یک تعریف که قابل اطلاق به همه هنرها باشد،ضروری به نظر می رسد. هنر مجموعه ای است از آثار و فرآیندهای ساخته انسان که در جهت اثرگذاری بر عواطف،احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنی و یا مفهوم خلق می شوند. با روشن شدن نسبی مفهوم و تعریف هنر باید ببینیم که موضوع پژوهش ما در این میان از چه جایگاه و موقعیتی برخوردار است.میراث های فرهنگی و ابنیه تاریخی در غالب جوامع و از جمله کشور ما مهمترین کانون هایی هستند که در بردارنده و نگهدارنده زیباترین و ارزشمندترین آثار و آفرینش های هنری آن جوامع به شمار می روند. کاخ ها ، معابد، زیارتگاه ها ، خانه ها ، باغ ها و بسیاری از اماکن دیگر تاریخی، مجموعه هایی بسیار غنی را به وجود آورده اند که از برکت آن ها می توان به گنجینه ای از هنر های گوناگون دست یافت . از میان این مجموعه ها خانه های تاریخی در بسیاری از نقاط کشور ما و از جمله استان یزد از شاخص ها و ویژگی های ممتازی برخوردارند . در این میان خانه تاریخی ملک التجار به لحاظ تنوع ارزش های بصری در آرایه ها و تزئینات از ویژگی ها و امتیازات خاصی برخوردار است و به همین دلیل نگارنده آن را به عنوان موضوع پژوهش خود برگزیده است. تزئینات داخلی این خانه یکی از شاهکارهای معماری دوران قاجاریه در یزد به شمار می رود. لذا سعی بر آن است تا از یک سو به معرفی تزئینات گچ بری، آیینه کاری ، پنجره های ارسی و نقاشی دیوارهای این بنا پرداخته شود و از سوی دیگر ویژگی عناصر بصری در هریک از این تزئینات نشان داده شود. با توجه به اینکه مطالعه و پژوهش پیش رو جنبه زیبایی شناختی دارد، نگارنده کمتر به مسائل تاریخی خانه پرداخته و در حد اختصار از آن گذشته است و بیشتر بر آن است تا در حوزه هنرهای تجسمی به معرفی عناصر بصری در تزئینات مربوط به این خانه بپردازد.
علی فاضلی نادر شایگان فر
در دهه¬های اخیر با شمار فراوانی¬ ازآثار هنری روبرو هستیم که مبتنی بر نگاه و توجه هنرمندان به هویت¬های گوناگون خلق می-شوند؛ طی آن با تقسیم¬بندی¬های جدیدی درهنر مواجه¬ایم که علاوه بر تفکیک بر اساس سبک هنری آثار، با دغدغه¬ی هویت های فردی، ملی و فرهنگی که هنرمند به نوعی با آن مواجه است ، خلق شده¬اند.از آن میان می¬توان به آثاری اشاره کرد که در دهه های بعد از 1960 شکل گرفتند، که تحت تأثیر امر جهانی شدن فرهنگ و هویت بودند. با در نظر داشتن این¬که هویت¬ یکی ازاصلی¬ترین دغدغه¬ها ومفاهیم نوپدید در هنرمعاصر هستند، مسئله و پرسش اصلی در این تحقیق پیرامون جایگاه و مفهوم هویت در هنر معاصر است، حضور هنرمندان با هویت¬های مختلف جنسیتی، نژادی ، قومی وفرهنگی و مطرح شدن این سوال که در شرایط کنونی جهان معاصر و با ادغام و جهانی شدن فرهنگ ها، در آفرینش آثار هنری چه روابطی بین هویت¬های فردی و اجتماعی هنرمند به عنوان کسی که زیست کنونی جهان معاصر را تجربه می کند وخلق آثار هنری وجود دارد؟ بنابراین در ادامه به بررسی آثار آی وی وی هنرمند معاصر و مطالعه آثار این هنرمند که با دغدغه¬های هویت فرهنگی، ملی و اجتماعی شکل گرفته¬اند، براساس آرا و نظریه های پست مدرن خواهیم پرداخت. این بررسی فرصتی را ایجاد می¬کند، تا با کمک مفاهیم مطرح شده از طریق اندیشمندان در باب هویت و مسائل پیرامون آن همچون جهانی شدن ¬هویت و تغییراتی که پیرامون هویت انسان معاصر رخ داده¬ است، با روش توصیفی- تحلیلی به کشف تغییرات ایجاد شده در خلق اثر¬هنری و بازنمایی هویت در هنر¬معاصر بپردازیم.بر این اساس نتیجه خواهد شد که، آثار آی وی وی در بدنه هنر معاصر و با رویکردی انتقادی، به بازنمایی هویت انسان معاصر و عوامل تأثیر گذار بر از اضمحلال و چند تکه شدن این امر در جهان معاصر و هم چنین جایگزین شدن هویت مدرن با فضای سنتی انسان می پردازد.
آمنه محمودی مریم لاری
سیمرغ در اساطیر و فرهنگ ایران پیشینه ای گسترده دارد. تا قبل از ظهور اسلام و در اکثر تصاویر به جای مانده از دورهء ساسانیان هیچ گونه تاکیدی بر بال این پرندهء افسانه ای دیده نمی شود و دم آن نیز به صورت یک تکه و بلند است؛ لکن از قرن 7 هجری با تاثیر ازهنرشرق دور(چین)، نقش سیمرغ متحول شده و واقع گرا ترازپیش در ارتباط با آنچه درادبیات مکتوب آمده، تصویر شده است. سیمرغ و تجلی آن در آثاری چون، داستان شاهنامه و منطق الطیرنمود اثر پذیری آثار ادبی از باورها و اعتقادات ایرانی است ؛ پرنده ای با نوکی عقاب مانند، بالهای گسترده و دمی بسیار بلند و مواج که سیمرغ نام می گیرد و در تصویرگری های نسخه های مختلف شاهنامه و دیگرآثارنقاشی ایرانی دیده می شود.اکنون درهنرمعاصر و حوزه گرافیک نیز، آثار بسیاری را با الهام ازهمین سیمرغ تغییر یافته و متاخردربسترهای مختلف: نشانه های تبلیغاتی، پوستر، تصویرسازی و...شاهدیم که باعث احیاء این نقش زیبای ایرانی شده است. این مقال در پی بررسی و تبیین پیشینه سیرتحول نقش سیمرغ در نگاره های قرن 7هـ به بعد ومطالعه وتحلیل آثاری ازگرافیک معاصر ایران است که با نقش این پرنده بصورت های مختلف،حتی به آثاری ملی با حفظ اصالت و نشان ایرانی به میراثی ماندگار تبدیل شده اند.لذا در این پژوهش، حدود 50 اثر در حوزه نقاشی ایرانی دوره ایلخانی- معاصر در سه بستر نسخه های خطی، کاشی و پارچه که منقوش به نقش سیمرغ ایرانی بوده اند مورد مطالعه قرار گرفت و در حوزه گرافیک نیز به بررسی بیش از30 اثر از آثار گرافیک معاصر ایران در بسترهای نشانه، پوستر،تصویرسازی، طراحی جلد، طراحی سکه و انیمیشن که از تصویر سیمرغ در طراحی شان استفاده شده بود، پرداخته شد؛ اما در این میان سوالاتی پیش می آید که سعی شده در طول پژوهش با بررسی وتحلیل آثارنقاشی ایرانی وگرافیک معاصرایران به آنها پاسخ داده شوند.این سوالات در دو پرسش کلی عنوان می شوند؛ نخست اینکه، در پی شناخت و مطالعه نقوش مختلف سیمرغ از دوره ایلخانی- معاصر، چه رابطه ای میان تصویرسیمرغ در نقاشی ایرانی قرن 7هـ به بعد با تصویر سیمرغ درآثار گرافیکی معاصرایران وجود دارد؟ و دوم اینکه فرم های مختلف به تصویر درآمده سیمرغ درگرافیک معاصرایران به چه صورت است؟(فرم کلی/جزئی، اقتباس کامل/بخشی ازتصویر سیمرغ و...)درفرایند پژوهش، این نتایج حاصل شد: تقریبا در همه آثار گرافیک معاصر ایران که از تصویر سیمرغ با طراحی و ایده های خلاقانه استفاده شده ، سیمرغ با ویژگی خاص موجود در آثار نقاشی ایرانی به کار رفته و تعدادی از خصوصیات فرمی و اجزای سیمرغ ، اعم از سر، بال، دم و حتی جثه بزرگ سیمرغ درهمه آنها رعایت شده است،که دراین بین برخی آثار ازفرم کلی سیمرغ وبرخی دیگر از جزئی ازفرم سیمرغ در گرافیک معاصر ایران به صورت بدیع و متفاوت از فرم سیمرغ گذشته، بهره گرفته شده است.
هادی حجی زاده چهچه نادر شایگان فر
در این نوشتار مسئله¬ی مورد نظر بررسی و شکل¬گیری فرم در هنرهای رسانه¬ای جدید در دوران معاصر می¬باشد. لیکن در این هنر، ما به گونه¬های بسیاری از شیوه¬های ارائه آثار مواجهه¬ایم. به همین دلیل به یکی از گرایشات مهم در هنرهای رسانه¬ای جدید که به نام هنر اجرا می¬باشد به طور مفصل پرداخته شد، تا ابعاد شکل¬گیری فرم در این دوران مورد مطالعه قرار گیرد، این مطالب پس از تعاریف کاملی درباره¬ی فرم در فلسفه از دیدگاه اندیشمندان غربی ارائه گشت. تا روابط بین فرم در دوران پیشین و انطباق آن در دوران معاصر به وضوح نسبی دست پیدا کند. اهداف این رساله در بررسی و شناخت مواردی است، که بتوان فرم را در هنرهای رسانه ای جدید به خصوص در هنر اجرا در دوران معاصر مورد بررسی قرار داد. اهمیت و ضرورت این تحقیق در پیدا کردن مفهوم جدید و نیز ساختار جدیدی در رابطه با فرم است، که باتوجه به یافته¬ها در مورد پیدایی فرم در دوران معاصر شکل گرفت، که با بررسی برخی از آثار هنرمندان اجراگر- مارینا آبراموویچ ، اورلان و استلارک - مورد بررسی قرار داده شد. و به سوالات تحقیق که آیا در هنر¬های رسانه¬ای جدید می¬توان ساختار جدید¬ی برای فرم قائل شد؟ و رابطه ی بین فرم و فضا در هنر معاصر به چه صورت بیان می شود؟ چند شاخصه در این رابطه آشکار گشت که به این موارد پاسخ داده شد، از این موارد به مرگ سوژه، توجه به بدن انسان به عنوان شیء، تغییر در رویکرد به مواد ومصالح اثر هنری و نیز مولفه¬ی توصیفی و کارکردی در این هنر می باشد، که با تحلیل از آثار هنرمندان اجرا بدست آمد . نوع تحقیق از نظر هدف به صورت :اکتشافی و کیفی بوده است و نیز از نظر روش ؛ توصیفی وتحلیلی می¬باشد و گردآوری مطالب بوسیله¬ی اسناد مکتوب و نسخه¬های دیجیتالی از سایت های معتبر می باشد.
آرزو صادقی نجف آبادی عبدالعلی باقری
با گسترش دوربین دیجیتال، راحتی استفاده، سرعت باور نکردنی در گرفتن، دیدن و تکثیر عکس، موج جدیدی از مخاطبان عکس به عرصه عکاسی اضافه شده است، مخاطبی که تا قبل از آن بیشتر تماشاگر بود و در جریان گرفتن عکس و یا تولید آن دخالت و تخصصی نداشت. امروزه با فراگیر شدن فناوری دیجیتال افراد بیشتری پا به این عرصه گذاشته اند و مسلما دیدگاه ها و خوانش های مختلف و متفاوتی نیز به وجود آمده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیرات دیجیتالی شدن عکس بر خوانش آثار گرافیک (پوستر) است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و کیفی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است.گردآوری مطالب اسنادی و مکتوب می باشد. گرایش منابع استفاده شده ابتدا به سمت عکس دیجیتالی و سپس طراحی گرافیک و پوستر، جهت داشته. با توجه به پیشرفت فناوری دیجیتال،رسوخ آن بین مردم و استفاده ی هنرمندان از این رسانه، پیامدهای مثبت و گاه منفی آن، (نتایج مثبت آن بیشتر است) و با توجه به مطالعات صورت گرفته می توان نتیجه گرفت که دیجیتالی شدن عکس تاثیر غیر قابل انکاری در روند و رشد آثار گرافیکی، ذهنیت و روش کار گرافیست، خوانش و تعامل مخاطب با پوستر دارد. طراح پوستر از ایده تا اجرا مخاطب را در نظر می گیرد (این امر نسبت به دوره ی قبل از دیجیتالی شدن بیشتر است). در پوسترهایی که امکانات دیجیتالی وجود دارد مخاطب سهم بسزایی در ارائه و مفهوم پوستر ایفا می نماید که رابطه ای دوسویه بین مخاطب و پوستر برقرار می گردد
غلامرضا اسپنانی اصغر جوانی
یکی از نقاشان به نام دوره صفوی(907ق -1138ق )،سیاوش بیک گرجی(943ق-1025) است.دوران حیات او با حکومت چهار پادشاه صفوی،شاه تهماسب( حکومت930ق-984ق)،شاه اسماعیل دوم(حکومت 984 ق-985ق)،سلطان محمد خدابنده(حکومت 985 ق-996ق) و شاه عباس اول(حکومت 995 ق-1038ق) مصادف است.و نیز در زمان حیات او چهار مکتب دوره صفوی یعنی تبریز،مشهد،قزوین و اصفهان فعّال بوده است.علاوه بر آن در این دوران تحّولات اجتماعی متعددی از قبیل به قدرت رسیدن قزلباش،رواج اندیشه صوفی گری و ایدئولوژی شیعه به وقوع پیوست.هدف این رساله این است که تأثیر این تحّولات اجتماعی، را بر روی آثار سیاوش بیک بررسی کند.برای این امر ،با استفاده از آراء آرنولد هاوزر، به بررسی تحّولات اجتماعی این دوره پرداختیم.هاوزر معتقد است که به طور کلی هنر، پدیده ای اجتماعی ومتأثر از جامعه بوده وتغییرات آن نیز متأثر از تغییرات جامعه است.به این ترتیب که هر یک از مراحل حیات اجتماعی سبکها و مضمون های پدید آمده، بیانگر شرایط اجتماعی خاص وایدئولوژی طبقات خاص است .به همین دلیل،تغییر شرایط اجتماعی وبرتر ی یک نوع ایدئولوژی از سایر آنها، موجب تغییر در مضامین و بخصوص سبک های هنری می شود.با بررسی تغییرات اجتماعی دوران حیات سیاوش بیک،تغییرات ساختار طبقاتی این دوره،ازصوفیان قزلباش،تاجیک ها،روحانیون و طبقه بازرگانان،با استفاده از منابع کتابخانه ای واینترنتی به برسی تغییرات ایدئولوژی آنها پرداختیم.سپس به بررسی آثار سیاوش و تأثیر این تغییرات در آثار او پرداختیم. در این بررسی به نظر می رسد ایدئولوژی یکی از فرقه های صوفیه به نام حروفیه در آثار سیاوش تأثیر گذار بوده است. هنرمندانی چون سلطان محمد،مظفر علی و رضا عباسی(980ق-1044ق) از جمله هنرمندانی هستند که سیاوش بیک از آنها متأثر بود.با توجه به تحولات اجتماعی این دوران و کم شدن حمایت در بار و رواج نگاره های تک برگی ، سیاوش نیز در این زمینه آثاری را به تصویر کشیده است.
شهناز امینی اصغر جوانی
نگارگری ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود مضمونهای متنوعی را به نمایش گذاشته است؛ و در هر دوره وقایع و تحولات سیاسی، نظامی، تجاری، مذهبی و فرهنگی، بر نقاشی ایران تأثیر بسیار نهاده است. تأثیرات متقابل نگارگری صفویه از ویژگیهای نقاشیهای شرقی و غربی، باعث پدیدار شدن تیپهایی غیر ایرانی در نقاشی ایرانی شد. در این رساله سعی گردیده تیپهای غیرایرانی در نگارگری عصر صفوی (تبریز و اصفهان) مورد بررسی قرار گیرد، ولی قبل از آن مناسب بود که روابط خارجی در این دوران مشخص شود و سپس عواملی را که احتمال تأثیرگزاری به نقاشی ایرانی را دارد، مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این پژوهش شناخت تیپ و چگونگی نفوذ و تأثیر متقابل تیپ های غیر ایرانی در نقاشی دوره صفویه میباشد. اما مسائل قابل توجه آن است که: آیا اقوام غیرایرانی در آثار نقاشی دوره صفوی بیشتر هندیان، عثمانیان و یا اروپاییان هستند؟ اقوام غیرایرانی در مکتب تبریز صفوی چهکسانی هستند؟ آیا برخی تیپهای انسانی در مکتب اصفهان به سوی تیپهای اروپایی گرایش دارند؟ که بر اساس روش مطالعه و مشاهده و استدلالهای تحلیلی سعی شده است پاسخی مناسب در جهت به این سوالات داده شود. در مکتب تبریز صفوی که مغولان هند نسبت به دیگر اقوام تأثیرات بیشتری بر هنر ایرانی گذاشتند؛ خصوصیات و تیپهای هندی تقریباً از دوره پناهنده شدن همایون شاه به دربار شاه طهماسب، حضوری پررنگتر پیدا کردند. هنر ترکیه عثمانی تحت تأثیر هنر اروپایی و ایرانی بود؛ و با توجه به جنگهای پی در پی با دولت صفویه، تأثیرات کمتری را بر هنر ایرانی گذاشت. اروپاییان در عصر شاه اسماعیل حضور کمرنگی داشتند و در دوره شاه طهماسب به دلیل مذهبی بودن شاه اجازه ورود به دربار به آنها داده نمیشد. شاه عباس ورود اروپاییان را به ایران آزاد و از آنها استقبال میکرد. در بین انگلیسیها بیشتر از بقیه اروپاییان با ایران وارد رابطه شدند؛ بهطبع در نقاشی مکتب اصفهان نیز تیپهای انگلیسی بیشتر از دیگران پدیدار شدند، تا جایی که منجر به نابودی مکتب اصفهان و ظهور نقاشی اروپایی مآب شد.
مینا السادات بحرینی مهدی حامدی
فرا واقعگرایی یا سورئالیسم یکی از جنبش های قرن بیستم به شمار می رود که در هنر و ادبیات تحولی بزرگ بوجود آورد. این جنبش که محصول تغییرات بعد از جنگ جهانی اول می باشد زمانی رخ داد که نظریه های فروید ،روانشناس اتریشی ،درباره ی ضمیر ناخودآگاه ,رویا و واپس زدگی ،فرهیختگان اروپا را به خود مشغول کرده بود ،سورئالیسم اساس پیدایش خود را بر پایه ی نظریات فروید در خصوص ضمیر ناخودآگاه استوار ساخت.سورئالیست ها بر این باور بودند که بسیاری از تصورات و تخیلات و اندیشه های آدمی هست که انسان بر اثر مقید بودن به قیود اخلاقی ,اجتماعی,سیاسی,رسوم و عادات از بیان آن ها خوداری می کند و این تصورات را به اعماق ضمیر پنهان خویش می راند.به عقیده این گروه هر چیز که در ذهن انسان می گذرد ,در صورتی که پیش از تفکر بر روی صفحه نقش ببندد,مواردی (مانند مطالب ناآگاهانه ,حرفهای خود به خودی و همچنین رویا )می تواند جزء مواد اولیه ی سورئالیسم به شمار آید،رساله ی پیش رو برآن است تا با بررسی مولفه های سورئالیسم رابطه ی ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه را مورد بررسی قرار داده و در اشکال تجسمی مورد تحلیل قرار دهد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد تا جائیکه نگارنده ضمن بررسی ارتباط ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه به بررسی مولفه های سورئالیسم قرن بیست می پردازد و با تجزیه و تحلیل آثار دو نقاش معاصر ایران ،ایران درودی و قاسم حاجی زاده ,پیوند بین مولفه های سورئالیسم و آثار این دو نقاش را بر پایه ی آراء و نظریات فروید مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد.تا جائیکه یافته های پژوهش نشان می دهد ،در آثار نقاشان سورئالیست ,ضمیر آگاه به عنوان عاملی انکار ناپذیر حضور دارد ,این در حالیست که نقاشان سورئالیست مدعی حضور ناب ضمیر مخفی بدون دخل و تصرف ضمیر هوشیار در آٍثارشان می باشند.
غزال زینلیان محمدرضا عابدی
اختلالات اضطرابی، میزان شیوع بالایی در بین کودکان و نوجوانان دارد و منجر به اختلال درعملکرد تحصیلی، اجتماعی و زندگی خانوادگی میگردد.هدف این پژوهش تعیین تأثیر درمان با نقاشی و سفال بر علائم اختلال اضطراب جدایی در کودکان پیش¬دبستانی و همچنین مقایسه¬ی این دو نوع درمان بود. روش این طرح پژوهشی، بر پایه¬ی طرح مورد منفرد اجرا و بررسی شدت علائم اضطرابی کودک به کمک پرسشنامه csi-4 انجام گرفت. پژوهش حاضر با روش روانشناسی شناختی-رفتاری و هنردرمانی گروهی موضوع محور، صورت گرفته است.آزمودنی¬های پژوهش شش کودک دارای اختلال اضطراب جدایی بودند که به تصادف از میان مراجعین کلینیک گلستان زندگی و کلینیک صف در اصفهان بوسیله¬ی مصاحبه¬ی تشخیصی و مقیاس اضطراب جدایی کودکان، انتخاب شدند. این شش کودک به سه گروه دو نفره تقسیم شدند، یک گروه نقاشی¬درمانی، یک گروه سفال¬درمانی، و بالاخره گروه آخر کنترل (گواه) که درمانی دریافت نکرد.پس از سه جلسه خط پایه، مراحل مداخله آغاز و در هشت جلسه اجرا شد. یافته¬های این پژوهش نشان دادند که طی تحلیل دیداری نمودار داده¬ها بر اساس شاخص¬های آمار توصیفی و تحلیل دیداری نقاشی¬درمانی و سفال¬درمانی در مرحله مداخله نسبت به خط پایه در کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی مؤثر بوده است (5/0p<) و تفاوت معناداری بین این دو روش درمانی وجود ندارد (0/5p<) ولی تفاوت میان گروه¬های آزمایشی و گروه کنترل دیده شد. نتایج این پژوهش مؤثر بودن نقاشی¬درمانی و سفال¬درمانی برای کاهش اختلال اضطراب جدایی را نشان می¬دهد.
فرشید داودی اصغر جوانی
توسعه و آبادانی شهر هرات، رواج شهر نشینی، آزادی اندیشه، تساهل و تسامح مذهبی و دوران صلح و آرامش حکومت سلطان حسین بایقرا تغییرات عمده ای را در ساختار فرهنگی و هنری جامعه شهری هرات بخصوص در نگارگری به وجود آورد. کمال الدین بهزاد هنرمند برجسته این دوره تحت تاثیر شهر هرات ارزش های مستقر در جامعه را در آثارش نمایان کرد و نگاهش را به شهر و مولفه های شهری و رفتارهای شکل گرفته در فضای کالبدی آن معطوف کرد. او تحت تاثیر معماری، روابط اجتماعی، طبقات مختلف جامعه و تقسیم کار در جامعه جان تازه ای به پیکره های انسانی در نگارگری ایرانی بخشید و با نگاه هنرمندانه به جامعه شهری، عناصر زیباشناسانه تازه ای وارد نگارگری ایرانی کرد که پیش از آن وجود نداشتند.
مهسا خواجه نوری حمیدرضا محبی
امروزه در دنیایی زندگی می کنیم که رسانه ها بر آن حکومت می کنند. کودک نیز بیشترین تاثیر را در مواجهه با بمباران اطلاعاتی که رسانه ها برایش به ارمغان می آورند، می پذیرد. در این میان انیمیشن نقش مهمی در جذب کردن کودکان به رسانه تلویزیونی ایفا می کند. در بررسی انیمیشن های ساخته شده در دهه حاضر، دو مجموعه انیمشنی باب اسفنجی و باربی در بین کودکان از محبوبیت بالایی برخوردار است. آنچنان که در نقاشی هایشان حضور پرنگ کاراکترهای اصلی آن دو انیمیشن را به وضوح می بینیم. نقاشی، به دلیل نقش فرافکنانه ای که دارد، دریچه ای برای دست یابی به ذهن کودک محسوب می شود. بنابرین با مطالعه ی نقاشی کودکان می توان میزان و نوع تاثیری که آن ها از انیمیشن می پذیرند را مورد مطالعه قرار داد.در رساله حاضر نقاشی کودکان دختر مورد بررسی قرار گرفت و پس از تحلیل دو عامل جذابیت بصری و تاثیر ذهنی-روانی علت حضور مداوم دو شخصیت خاص در بین نقاشی هایشان شناخته شد. با رعایت این دو عامل مهم، می توان در راستای ساخت انییمشن های ایرانی-اسلامی که با انیمیشن های غربی رغابت کنند گام بلندی برداشته شود.
مرضیه حسینی رسول بیدرام
در این پژوهش به بررسی روندپژوهی و وضعیت سنجی مشارکت نقاشی معاصر ایران در حراجی های داخلی( تهران) و خارجی (کریستیز در دبی) پرداخته شده است. مسئله ی مورد نظر در رابطه با چگونگی مشارکت هنرمندان نقاش معاصر ایران در این حراجی ها از سال 1379 تا 1392 بوده است و اینکه چه کسانی و چه عواملی در موفقیت ورود اثر هنرمند به حراجی ها تأثیرگذار بوده اند. سعی محقق بر این بوده است که با مطالعه در این حوزه روند و وضعیت تاریخی حضور هنرمند از مرحله ی اول تولید تا فروش در حراجی ها بررسی گردد و مشخص شود روند کنونی مشارکت ها به چه گونه ای است و در حقیقت از چه وضعیتی برخوردار است.
الهام نیک فروز اصغر جوانی
چکیده ندارد.