نام پژوهشگر: محسن کلانتری
احسان حق پناه محسن کلانتری
طی سالهای اخیر مطالعه و پژوهش پیرامون رابطۀ متقابل محیط کالبدی شهرها با ناهنجاری های اجتماعی و بزهکاری اهمیت زیادی یافته است. این مطالعات چارچوب علمی و عملی را برای تحلیل های فضایی بزهکاری در فضای جغرافیایی به وجود آورده است. پژوهش حاضر که با موضوع شناسایی و تحلیل فضایی کانونهای بزه سؤء مصرف و قاچاق مواد مخدر شهر کرمانشاه صورت گرفته است از توانمندی های سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. در این پژوهش جرایم مرتبط با مواد مخدر در محدوده شهر کرمانشاه به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با تهیه پایگاه داده¬ای این جرایم و استفاده از آزمون های آماری و گرافیکی در محیط arc gis و case اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی کانون های بزه سؤء مصرف و قاچاق مواد مخدر در شهر مورد مطالعه شد. روش پژوهش تحلیلی و توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. نتایج بررسی نشان می دهد مهمترین کانون های جرم خیز شهر کرمانشاه در محله جعفرآباد وچهارراه رشیدی واقع شده است که جز محدوده های پرازدحام و متراکم جمعیت این شهر می باشد. بررسی نوع و ترکیب و میزان کاربری های اراضی شهر کرمانشاه و فراوانی وقوع جرم نشان می دهد بیشتر جرایم در محدوده کاربری های مسکونی و تجاری شهر رخ داده است با توجه به نتایج تحقیق و به منظور کنترل و پیشگیری ناهنجاری های اجتماعی در شهر کرمانشاه به نظر می رسد برقراری تعادل و توازن در نوع و ترکیب کاربری اراضی شهر متناسب با نیازهای مختلف شهر و شهروندان، و به کارگیری نظریات مکانی پیشگیری از جرم مانند دیدگاههای cpted و فضای قابل دفاع، اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه از طریق اقدامات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بزهکاری و ایجاد یک مدیریت یکپارچه وکارآمد، تجهیز مراکز پلیس به سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis)، باید جزء اولویت های کاری مسئولین و دست اندرکاران انتظامی، قضایی و مدیریتی شهر قرار گیرد.
الهام عباسی ورکی محسن کلانتری
شهرهای امروزی کشور به موازات افزایش و گسترش جمعیت و فضاهای کالبدی آنها، با انواع مشکلات و آسیب های شهری مواجه هستند. در این راستا آنچه به صورت یک حقیقت ناخوشایند رخ می نمایاند، گسترش بیش از پیش جرم و جنایت در شهرها است که باعث ایجاد حس ناامنی و ترس در بین شهروندان گردیده است. در حال حاضر یکی از مهم ترین چالش های بنیادی کشور معضل قاچاق و سوءمصرف مواد مخدر است. فقدان نگرش کلان در برنامه های بلندمدت نظام و عدم شناخت واقع گرایانه فرآیند قاچاق مواد مخدر و سوءمصرف آن در سطح جامعه، چگونگی شیوع و نفوذ آن در لایه ها و ساختارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، سیاسی، امنیتی موجب شده است تا این مسأله همچنان اقشار جامعه را درگیر خود نماید. سرعت انتشار و دامنه آسیب رسانی پدیده شوم مواد مخدر به حدی است که پیش بینی می شود در صورت عدم مهار این معضل در کشور، در آینده نزدیک شاهد بروز بحران اجتماعی و تهدید جدی علیه امنیت ملی باشیم. در این راستا تحقیق حاضر در جهت شناسایی و تحلیل فضایی کانونهای جرم خیز مواد مخدر شهر قزوین، با بررسی مبانی نظری و پیشینه تحقیق که از طریق مطالعات کتابخانه ای و به علت تازگی موضوع جستجو در اینترنت فعالیت خود را آغاز نمود، در مرحله کار میدانی با مراجعه به فرماندهی نیروی انتظامی استان قزوین و پیگیری های پی در پی اطلاعات تمامی پرونده های مربوط به وقوع بزهکاری و دستگیری متهمین قاچاق و سوءمصرف مواد مخدر طی دوره زمانی یک سال اخذ شد و پس از آن پرونده های مربوط به جرایم مواد مخدر شهر قزوین شامل 1516 مورد مطالعه قرار گرفت و بر این اساس پایگاه داده مکانی پژوهش میسر شد. سپس اقدام به استخراج اطلاعات و تهیه نقشه ها، جداول و نمودارها شد و بر این اساس یافته ها تحلیل و فرضیات پژوهش آزمون گردید. این تحقیق در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اول، کلیات طرح شامل تبیین مسأله، بیان ضرورت اهداف، فرضیات، پیشینه، مواد و روش ها، مراحل پژوهش و در نهایت تعریف مفاهیم ارائه شده است، در فصل دوم چهارچوب نظری جرایم شهری و بالاخص رویکرد کانون های جرم خیز مورد بررسی قرار گرفت. در فصل سوم ویژگی های جغرافیایی جمعیتی کالبدی شهر قزوین معرفی شد. در فصل چهارم تحلیل یافته ها و آزمون فرضیات انجام شد و در فصل آخر از تمامی مباحث نتیجه گیری به عمل آمد و برای کنترل و مقابله با بزهکاری در شهر قزوین با توجه به یافته های پژوهش راهکارهای موثر در این رابطه بیان گردید.
سمیه قزلباش محسن کلانتری
شکلگیری و گسترش سکونتگاههای نامتعارف و خوانگیخته با ویژگیهای نامطلوب کالبدی، اقتصادی و اجتماعی از جمله پیامدهای رشد شهرنشینی در شهر زنجان بوده است. منطقه اسکان غیررسمی بی سیم از جمله مناطق بزرگ اسکان غیررسمی در شهر زنجان است که در اثر مهاجرت های بی رویه و کنترل نشده روستایی شکل گرفته و گسترش یافته است. این محدوده از نظر ویژگی های کالبدی با مشکلات و نارسایی های فراوانی روبروست. مجموعه خصوصیات کالبدی در کنار ویژگی های جمعیتی و اجتماعی حاکم بر منطقه بی سیم باعث شده است تا این محدوده محل تمرکز میزان قابل توجهی از جرایم شهر زنجان باشد. این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین عوامل موثر در بروز بزهکاری در منطقه اسکان غیررسمی بی سیم و بررسی تأثیر نارسایی های کالبدی در وقوع ناهنجاری های اجتماعی در این منطقه انجام شده است. در این پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به کار گرفته شده است و به منظور تحلیل الگوهای فضایی بزهکاری در منطقه بی سیم و مقایسه آن با شهر زنجان با استفاده از نرم افزارهای اختصاصی تحلیل فضایی بزهکاری در محیط سامانه های اطلاعات جغرافیایی، روش های آماری مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی (شاخص نزدیک ترین همسایه) و روش تخمین تراکم کرنل به کار گرفته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، مهم ترین کانون جرم خیز شهر زنجان بر منطقه اسکان غیررسمی بی سیم انطباق یافته است. میزان تراکم خالص و ناخالص جمعیت در منطقه بی سیم بسیار بیشتر از سایر بخش های شهر زنجان است و به همین میزان نرخ بزهکاری نیز در این منطقه نسبت به سایر مناطق شهر بالاتر است. از سوی دیگر بالا بودن میزان کاربری مسکونی، کمبود یا نبود برخی کاربری های مورد نیاز شهروندان از جمله کاربری های فضای سبز، فرهنگی، گذران اوقات فراغت و نیز نبود کاربری انتظامی که نظارت رسمی در این محدوده را بسیار دشوار ساخته است، در توزیع جغرافیایی نوع و میزان جرایم و شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری در این منطقه موثر بوده است. به نظر می رسد با تخصیص و ساماندهی سرانه های تأسیساتی، تجهیزاتی و خدماتی، ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم، تعریض شبکه معابر و مکانیابی مراکز انتظامی جهت افزایش نظارت رسمی در این محدوده و اصلاح فیزیکی و کالبدی فضاهای مسکونی منطقه بی سیم می توان امکان آسیب پذیری و میزان وقوع جرایم در این محدوده را کاهش داد.
محمد رضا نجفی محسن کلانتری
چکیده این پژوهش با مرور دیدگاهها و پیشینه برنامه ریزی شهری در جهان و ایران به مراحل مختلف شکل گیری شهرها پرداخته است تا به طور مشخص نتایج اجرای طرح های توسعه شهری در ایران را ارزیابی کند مورد مطالعه این پژوهش ارزیابی طرح جامع دوم کرج یا همان طرح توسعه، عمران و حوزه نفوذ کرج بزرگ بوده است. ارزیابی اجمالی نتایج اجرای طرح های توسعه شهری و به ویژه طرح های جامع بیانگر آن است که این طرح ها آن چنان که شاید و باید در ساماندهی و رفع معضلات شهرهای کشور و کسب رضایت شهروندان توفیق نداشته است. ارزیابی طرح جامع دوم شهر کرج در مراحل تهیه وتصویب و اجرا نشان از برخی کاست یها و از جمله عدم تحقق اهداف طرح دارد. این طرح در پیش بینی های جمعیتی حدود 21 درصد و در پیش بینی سرانه فضای سبز بیش از 50 درصد اشتباه داشته و جمعیت سال هدف طرح کمتر از مقدار پیش بینی طرح بوده است. در خصوص جهات گسترش شهر و حدود آن نیز طرح جامع هیچگونه پیش بینی نداشته و طرح تنها به مدل گسترش آتی شهر آن هم به طورکلی بر پایه نقشه وضع موجود کرج اشاره کرده است. افزون بر این نارسائی هادر طرح یاد شده اشکالات ساختاری فراوان از قبیل جامعیت مطالعات به جای جامع نگری، شرح خدمات گسترده، تأکید بیش از حد بر کالبد شهر، عدم انعطاف و ارائه سرانه های خشک و بعضاً آرمان گرایانه، وجود دارد. در پژوهش حاضر ضمن ارزیابی نارسائی های طرح جامع دوم کرج، پیشنهاداتی جهت رفع معضلات طرح و ارتقاء کارآمدی آن از جمله تهیه چندین نوع طرح جامع با شرح خدمات متفاوت کاستن از شرح خدمات طرح، ایجاد نهاد هماهنگ کننده طرح جامع بین ادارات مختلف، تسهیل روند تهیه و تصویب طرح از طریق تقویت سازمان های محلی، ایجاد زمینه مشارکت شهروندان ارائه داده است. در نهایت ایجاد زمینه لازم در جهت جایگزینی طرح های ساختاری- راهبردی با الگوی طرح جامع را پیشنهاد نموده است هرچند این پژوهش امکان بررسی و مطالعه همه زوایای پنهان طرح مورد مطالعه را نداشته است اما نگارنده امیدوار است برخی معایب عمده طرح جامع دوم را نمایان کرده و در جهت آسیب شناسی الگوی طرح های جامع، قدمی چند برداشته باشد.
حمید اکبری رحیمی لو محسن کلانتری
چکیده مطالعه ی رابطه ی متقابل محیط کالبدی شهر ها با رفتارهای اجتماعی از نوع منفی و ناهنجار آن موضوعی است که طی چند دهه ی اخیر به مطالعات جغرافیایی افزوده شده است و چهار چوب علمی و عملی برای تحلیل فضایی- مکانی بزهکاری و مطالعه ی ناهنجاری در فضای جغرافیایی فراهم آورده است .درپژوهش حاضر که در حوزه ی جغرافیایی شهر قزوین انجام شده است از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی جهت تحلیل و شناسایی کانونهای جرم خیز شهر قزوین استفاده شده است. در این پژوهش ضمن مطالعه ی پیشینه ی تحقیق و ادبیات نظری موضوع و بررسی ویژگیهای جغرافیایی و کالبدی شهر قزوین که مرتبط با موضوع پژوهش بوده است، وضعیت جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت از فروردین 1387 تا اسفند 1387 در محدوده ی قانونی شهر قزوین مطالعه شده است. و تحلیل زمانی وقوع جرایم و توزیع و پراکندگی فضایی محل وقوع جرایم در نقاط مختلف شهر مورد ارزیابی قرار گرفت و این اطلاعات به صورت پایگاه داده ای تهیه سپس با استفاده از آزمون های آماری مرکز متوسط بیضی انحراف معیار، تخمین تراکم کرنل و گرافیکی در محیطarc gis ، case crimeاقدام به شناسایی کانونهای جرم خیز شهر قزوین شد در نتیجه با بررسی نتایج حاصله از آزمونهای فوق مهمترین کانونهای جرم خیز شهر قزوین شناسایی و نقشه ها، نمودارها و جداول آن تهیه گردید. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد مهمترین کانونها ی بزه سرقت در شهر قزوین در مناطق مرکزی شهر واقع شده است و محدوده ی بازار، خیابان امام، خیابان نادری، خیابان خیام، مولوی، نواب جنوبی، خیابان فردوسی، خیابان سعدی، خیابان شهدا، چهارراه شهدا، میدان آزادی، محدوده ی عمر محله، پارک ملت، محله ی مینودر، بیشترین کانون تمرکز بزه سرقت در این شهر هستند. این محدوده ها از نقاط پر تراکم شهرقزوین است که دارای ساختار کالبدی نامناسب و با امکان کنترل کمتر می باشند. از طرفی بررسی نوع و ترکیب کاربریها ی سطح شهر همچنین بخش مرکزی شهر و فراوانی وقوع جرایم مرتبط با سرقت در سطح شهر بیانگر وجود ارتباط بین کاربری و استفاده از اراضی در سطح شهر به خصوص بخش مرکزی و شکل گیری کانونها ی جرم خیز در برخی از کاربریهای شهر می باشد. با توجه به یافته های تحقیق و به منظور کنترل و کاهش نا هنجاریهای اجتماعی شهر قزوین به نظر می رسد الویت بخشی به راهبرد های پیشگیرانه، اتخاذ راهکارهای فرهنگی، آموزشی با هدف پیشگیری، استفاده از فنآوری های نوین در مبارزه با بزهکاری، توانمند سازی و سامانده ی محله های جرم خیز، کنترل بیشتر فضا های سبز، کنترل بیشتر مناطق تجاری مسکونی و معابر پر ازدحام، تجهیز بیشتر مراکز انتظامی شهر قزوین به سیستم اطلاعات جغرافیایی gis ضروری است وباید در الویت کار مسئولین و دستاندرکاران انتظامی و قضایی شهر قزوین قرار گیرد. کلمات کلیدی: کانون های جرم خیز، سیستم اطلاعات جغرافیایی، سرقت، شهر قزوین
فریاد پرهیز محسن کلانتری
شهر زنجان در سال های اخیر از رشد جمعیتی و کالبدی قابل ملاحظه ای برخوردار بوده است که این رشد جمعیت بیشتر ناشی از مهاجرت های روستاییان از نقاط مختلف استان به شهر زنجان است. از جمله پیامدهای ناگوار این مهاجرت شکل گیری مناطق اسکان غیررسمی است. منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد از جمله مناطق بزرگ اسکان غیررسمی در شهر زنجان است که به دنبال مهاجرت گسترده روستائیان اولین واحدهای مسکونی آن از سال های 1350 به بعد توسط مهاجرین روستایی ساخته شده است. بر این اساس هدف این پژوهش تحلیل فضایی- کالبدی ناهنجاری های اجتماعی در منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد و تبیین عوامل موثر در بروز ناهنجاری ها در این منطقه انجام شده است. روش پژوهش این تحقیق توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی الگوهای فضایی توزیع جرایم در سطح شهر از آزمون مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی، شاخص های نزدیک ترین همسایه و تخمین تراکم کرنل استفاده شده است. سپس در این پژوهش برای تشکیل پایگاه داده ای از نرم افزار office/ excel و برای تحلیل تطبیقی و گرافیکی از نرم افزار arcview در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی gis و نرم افزارهای جانبی crime analysis و case استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مجموعه جرایم ارتکابی می باشد که طی یک سال در شهر زنجان و منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد در شهر زنجان وقوع یافته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد یکی از مهمترین کانون های جرایم ارتکابی در شهر زنجان بر منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد منطبق است و توزیع فضایی جرایم مورد بررسی در شهر زنجان و منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد یکی از متراکم ترین مناطق شهر زنجان است به طوری که تراکم نسبی جمعیت در این منطقه 6 برابر بیشتر از متوسط تراکم جمعیت در شهر زنجان است و بیشترین درصد مساحت منطقه اسلام آباد به کاربری مسکونی اختصاص دارد، به طوری که 7/56 درصد از مساحت منطقه را فضاهای مسکونی تشکیل داده است و به همان میزان، نرخ وقوع بزهکاری نیز در این منطقه نسبت به سایر مناطق شهر بسیار بالاتر است. واژگان کلیدی: مناطق اسکان غیررسمی، تحلیل کالبدی – فضایی، ناهنجاری های اجتماعی، کانون جرم خیز، اسلام آباد، شهر زنجان.
جهان آقا غنی زاده محسن کلانتری
طی چند دهه اخیر مطالعه رابطه متقابل محیط کالبدی شهرها و ناهنجاریهای اجتماعی و بزهکاری وارد مطالعات جغرافیایی شده است. این مطالعات چارچوب علمی و عملی را برای تحلیل های فضایی، زمانی بزهکاری در فضای جغرافیایی به وجود آورده است. در پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی عوامل محیطی، کالبدی تسهیل کننده ارتکاب بزهکاری در منطقه 16 شهر تهران با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه، جرایم ارتکابی مرتبط با مواد مخدر از فروردین 1387 تا اسفند 1387 در محدوده منطقه 16 شهر تهران بود. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. نتیجه تحلیل زمانی این پژوهش نشان می دهد روزهای پنج شنبه ساعت 12 ظهر با فراوانی 4 تا 5 رویداد بزه زمان اوج جرایم در این محدوده است. از این رو بیشتر جرایم در روزهای آخر و تعطیل هفته و غالباً در ساعات کار و فعالیت رخ داده است. مهم ترین کانون های جرم خیز منطقه 16 شهر تهران در محله های 1603 و 1604 در ناحیه 6 این منطقه واقع شده است. از ویژگی های محیطی و کالبدی این ناحیه می توان به عدم کنترل های رسمی و غیر رسمی مناسب در مکان های پرازدحام از جمعیت و وجود تعداد زیادی کاربری با عملکرد فرا منطقه ای و شهری از جمله کاربری فضای سبز، حمل و نقل و انبار، تأسیسات و تجهیزات شهری، صنعتی و کارگاهی اشاره کرد که عدم تناسب بین نیازهای جمعیتی و ساخت و سازها و نیازهای جمعیتی را نمایان می سازد. بررسی نوع و میزان کاربری اراضی بخش مرکزی و فراوانی وقوع جرم نشان می دهد بیشتر جرایم در مجاورت کاربری فضای سبز و حمل و نقل و انبار رخ داده است که بیانگر وجود رابطه بین نوع و میزان کاربری و تخصیص فضا به کارکردهای مختلف شهری و شکل گیری الگوهای متمرکز ارتکاب جرایم می باشد. با توجه به نتایج تحقیق و به منظور کنترل و پیشگیری از ناهنجاری های اجتماعی در منطقه 16 به نظر می رسد بالا بردن دانش فنی پلیس ( استفاده از فناوری های نوین در مبارزه با بزهکاری)، برقراری تعادل و توازن در نوع و میزان کاربری اراضی، اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه از طریق اقدامات کالبدی و محیطی، بکارگیری نظریات مکانی پیشگیری از جرم مانند دیدگاه های cpted، سامان دهی و توانمند سازی محلات این قسمت از شهر به ویژه محله های 1603 و 1604، مشارکت دادن ساکنان در طراحی و انتخاب فضای سبز و ایجاد حس تعلق و مالکیت پذیری، ترغیب مردم در قالب مشارکت در امر پیشگیری و تأمین امنیت اجتماعی، ایجاد ارتباط و تناسب بین ساخت و سازها و کاربری های مختلف با نیازهای جمعیتی و کارکردی محله ها و مکان یابی مجدد پاسگاه های پلیس با توجه به کانون های تمرکز جرایم شکل گرفته در منطقه 16، باید در اولویت کاری مسئولین انتظامی و قضایی و مدیران شهری قرار بگیرد.
روح الله بیات رستمی محسن کلانتری
در سال های اخیر، بررسی اثرات شهرنشینی بر ارتکاب جرم و جنایت و کجروی های اجتماعی بیشتر مورد توجه جغرافیدانان و محققان قرار گرفته است. به ویژه که در چند سال اخیر موضوع رشد سریع جرم و جنایت نسبت به 50 سال گذشته در شهرهای بزرگ توجه محققان در امر برنامه ریزی شهری را به خود جلب کرده است. مطالعه رابطه متقابل محیط کالبدی شهرها با ناهنجاری های اجتماعی و بزهکاری موضوعی است که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیایی وارد شده و اهمیت زیادی یافته است. این مطالعات چارچوب علمی و عملی را برای تحلیل های فضایی- زمانی بزهکاری در فضای جغرافیایی به وجود آورده است. پژوهش حاضر که با موضوع تحلیل فضایی الگوهای بزهکاری در محدوده جغرافیایی بخش مرکزی شهر زنجان صورت گرفته است، سامانه اطلاعات جغرافیایی به منظور تحلیل های فضایی – مکانی استفاده شده است. در این پژوهش جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت در سال 1383 در محدوده بخش مرکزی شهر زنجان به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با تهیه پایگاه داده ای این جرایم و استفاده از آزمون های آماری در محیط arc gis و case اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی الگوهای بزهکاری بخش مرکزی شهر زنجان شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، ترکیبی از روش های توصیفی، تطبیقی و تحلیلی و داده های مورد نیاز پژوهش با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. مهم ترین کانون های جرم خیز بخش مرکزی شهر زنجان در محله های سعدی وسط و بازار واقع شده است که جز محدوده های پرازدحام و متراکم جمعیت در طول روز و کم تراکم در طول شب می باشد. بررسی نوع و ترکیب و میزان کاربری های اراضی بخش مرکزی و فراوانی وقوع جرم نشان می دهد بیشتر جرایم در محدوده های تجاری و اداری این بخش از شهر رخ داده است که بیانگر وجود رابطه بین نوع کاربری و نحوه استفاده از اراضی بخش مرکزی و شکل گیری کانون های جرم خیز می باشد. با توجه به نتایج تحقیق و به منظور کنترل و پیشگیری از ناهنجاری های اجتماعی در بخش مرکزی شهر زنجان به نظر می-رسد استفاده از فناوری های نوین و از جملهgis و gps در تحلیل بزهکاری، برقراری تعادل و توازن در نوع و ترکیب کاربری ها، به کارگیری نظریات مکانی پیشگیری از جرم مانند دیدگاه های cpted و فضای قابل دفاع، اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه از طریق اقدامات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ساماندهی و توانمندسازی محلات این بخش از شهر، ایجاد یک مدیریت یکپارچه و کارآمد، جذب بیشتر جمعیت ساکن به محدوده بخش مرکزی و تجهیز مراکز پلیس به سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis)، مکان یابی مجدد پاسگاه های پلیس با توجه به کانون های جرم خیز شکل گرفته در بخش مرکزی، باید در اولویت کاری مسئولین و دست اندرکاران انتظامی، قضایی و مدیریتی شهر قرار بگیرد.
عزیز نظری محسن کلانتری
امروزه با گسترش شهرها، معضلات و مشکلات شهری نیز افزایش یافته است، به موازات کارکردهای مثبت شهرنشینی، جنبه های منفی زندگی جمعی و اجتماعات بزرگ و شهرنشینی چهره نشان داده است. یکی از مهمترین و اساسی ترین معضلات در اکثر شهرهای جهان افزایش نرخ بزهکاری و انحرافات اجتماعی می باشد. وقوع جرایم در محیط های شهری نه تنها نظم اجتماعی را مختل می کند، بلکه همراه خود ضایعات سنگین و وخامت کلی در کیفیت زندگی پدید می آورد. صاحبنظران در بررسی های جغرافیایی انواع جرایم و رفتارهای ناهنجار شهری به تأثیر چند عامل کلیدی شامل قانون، مجرم، قربانی، زمان و مکان جرم توجه می کنند و لذا تفاوت در نوع و میزان تأثیر این عوامل موجب می شود تا توزیع فضایی، زمانی جرایم در سطح شهر یکسان نباشد و در برخی محدوده ها ارتکاب جرم بیشتر رخ دهد. برای چاره جویی پیرامون این مسئله و با هدف کنترل و مقابله با انواع بزهکاری طی چند سال گذشته مطالعه پیرامون کانونهای بزهکاری و آسیب شناسی آن اهمیت بسیار زیادی یافته است. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی عوامل کالبدی محیطی تسهیل کننده ارتکاب بزهکاری در منطقه11و12شهر تهران انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش نیز با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. بدین منظور تعداد 518 فقره جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت به عنف، به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با تهیه پایگاه داده ای این جرایم و استفاده از آزمون های آماری و گرافیکی در محیط arc gisوcase اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی، کالبدی و محیطی کانونهای جرم خیز منطقه 11و12 شهر تهران در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی شده است. درتحلیل زمانی وقوع کل جرایم مورد بررسی(سرقت به عنف) در منطقه 11و12شهر تهران مشخص شد که روزهای یکشنبه ساعات 30/11 تا 30/12 و 14، پنجشنبه ساعت 11 صبح با تعداد بزه 10 تا 15 مورد زمان اوج وقوع بزه در این روزها و ساعات می باشد. با استفاده از آزمون های خوشه بندی و شاخص نزدیکترین همسایه مشخص شد پراکندگی مجموع جرایم از الگوی خوشه ای پیروی می کند. بر اساس تخمین تراکم کرنل مشخص گردید مهمترین کانونها درمیدان های امام خمینی، بهارستان و خیابانهای فردوسی، اکباتان، ملت و ... می باشد. طبق بررسی کاربریها نیز کاربری تجاری-اداری5/18درصد از مساحت کل کاربریها را در بر گرفته است و در عین حال بیشترین فراوانی وقوع جرایم مرتبط با سرقت به عنف با303 فقره جرم و49/58 درصد در این کاربری قرار گرفته است و کاربری مسکونی در مرتبه بعد قرار دارد. بنابراین ازدحام و تراکم جمعیت و کاربریهای مختلف در این منطقه باعث بروز ناهنجاریهای مختلف از جمله انواع جرایم سرقت به عنف در این قسمت از شهر شده است و آن را به کانون جرم خیز تبدیل کرده است. و از مهمترین هسته های وقوع جرایم بر اساس عناصر خاص کالبدی- محیطی می توان به میدان ها، پایانه ها، مبلمان شهری، معابر و گذرها، محدوده های مسکونی و تجاری، کاربریهای گردشی و تفریحی، پیک های موتوری و کمبود مراکز انتظامی و کلانتریها و توزیع فضایی ناموزون آنها اشاره کرد. همچنین با بررسی محلات 45 گانه در این محدوده از شهر، محلات شماره 1201و1202و1208 جزء محدوده های اصلی تمرکز جرایم مرتبط با سرقت به عنف هستند. در این میان ویژگیهای محیطی و کالبدی از جمله معابر و گذرهای تنگ، باریک و کور، بافتهای فرسوده و ارزان قیمت، نوع و نحوه چیدمان نامناسب عناصر شهری، طراحی و نظارت پارک ها، وضعیت سیستم روشنایی و نور، ناکافی بودن کیوسک ها و مأمورین گشتی با توجه به جرم خیز بودن مناطق نقش مستقیم و غیرقابل انکاری در بروز جرایم داشته است. با توجه به یافته های پژوهش و به منظور کنترل و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی در مناطق مورد مطالعه اولویت بخشی به راهبردهای پیشگیرانه، اتخاذ راهکارهای آموزشی، فرهنگی با هدف پیشگیری، استفاده از فناوریهای نوین در مبارزه با بزهکاری، کنترل فضاهای سبز و تفرجگاه های شهری، افزایش مراکز پلیس، کلانتری و کیوسک های نیروی انتظامی در محدوده کانونهای جرم خیز، پرهیز از توسل گسترده به پاسخ های واکنشی، مقطعی و شبه کیفری، جابجایی و انتقال فعالیتهای مزاحم و نابسامان به خارج از مناطق، تقویت شبکه حمل ونقل عمومی سبز، افزایش اساسی فضای سبز و ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم لازم و ضروری به نظر می رسد .
سیده سمیه منافی محسن کلانتری
تاریخچه سامانه های پشتیبان تصمیم گیری در برنامه ریزی ترافیک، تاریخچه همکاری متقابل مدیران این بخش و مردم است. به مجرد پیدایش رایانه های الکترونیکی در سالهای 1950-1960م، نخستین سامانه های پشتیبان تصمیم گیری پا به عرصه وجود نهادند. سامانه های منطقی که بر اساس پرسش های هوشمند به تمایز میان گزینه های مختلف می پرداختند، توسط گوری و مورتون مطرح شدند. این سامانه ها، داده های مربوط به پیش بینی ترافیک بر حسب نیاز، شامل تردد بیش از حد خودروهای شخصی در سطح خیابان های شهر، کم عرض بودن خیابان ها و....را توسط زیر سامانه مربوطه پایش و در پایگاه داده ها ذخیره و سپس زیر سامانه تشخیص بحران، داده های گردآوری شده بهنگام را با مقادیر آستانه تعریف شده مقایسه نموده و بدین طریق ابزار قضاوت صحیح در مورد سطح بحران و عکس العمل مناسب را در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد تا بدین وسیله تصمیم گیرنده بهنگام شود و تصمیم گیری صورت گیرد. این پژوهش برآن است، تا استقرار این سامانه را در سازمان های دست اندرکار ترافیک امکان سنجی نماید و بر همین اساس پرسشنامه ای تدوین و در اختیار تصمیم گیران و مسئولین بخش ترافیک گذاشته شد و نتیجه ای که بدست آمد، عدم امکان استقرار این سامانه در وضعیت تشکیلاتی موجود را نشان می داد، چراکه مسئولین و تصمیم گیران امر کنترل ترافیک شهر زنجان با این سامانه آشنایی بسیار محدود و در مواردی هیچ گونه آشنایی با سامانه نداشتند و علت عدم استقرار سامانه پشتیبان تصمیم گیری در بدنه سازمان مورد فعالیت خود را، در عدم آشنایی با سامانه، نبود اعتبارات و مشکلات فنی و زیربنایی دانسته و تعدادی مدعی بودند در صورت آموزش های مستمر از طرف سازمان های اصلی و در صورت تامین اعتبارات و حل مشکلات موجود امکان استقرار سامانه میسر خواهد شد و در شرایط موجود امکان استقرار وجود ندارد. پیشنهاد می گردد مبانی مفهومی این سامانه در فراگیر ترین شکل خود در سازمان های مدیریت و برنامه ریزی ترافیک و در یک قالب مبتنی بر توسعه فرهنگ سازمانی، به کارکنان آموزش داده شود و با توجه به سیاستهای کلی دولت در زمینه ایجاد دولت الکترونیک، برای تحقیق وسیع در این زمینه، از تیم متخصص و اساتید مجرب یا همکاری شرکت های متخصص اتوماسیون اداری استفاده شود.
ابوذر بخشی محسن کلانتری
چکیده توسعه فیزیکی شتابان و بی روی? شهریزد و ناموزونی در توزیع فضایی تأسیسات وخدمات شهری و به ویژه نارسائیهای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی بافت قدیم موجب رشد منفی10/5 درصدی جمعیت بافت قدیم شده است که نشانگر رکود عملکرد سکونتی در این بافت است. مهاجرت جمعیت از بافت قدیم موجب بی-رونقی، رکود و فرسودگی هر چه بیشتر ساختار اقتصادی، اجتماعی وکالبدی آن گردیده است. در این راستا، برنامه های احیاء و باززنده سازی بافت قدیم به اتخاذ رویکردی چند جانبه احتیاج دارند. رویکردهای کالبد محور که در پی اجرای استانداردهای شهری در محلات، محرک اولی? نوسازی هستند ولی به الزامات اجتماعی-اقتصادی توجهی ندارند نمی توانند در دستیابی به اهداف توسعه ای خود بصورت پایدار و همه جانبه موفق باشند.در این پژوهش با توجه به مطالعات انجام شده و برداشتهای میدانی از برزن شش بادگیر در بافت قدیم شهر یزد به مواردی نظیر توجه به نظرات ساکنین برزن و افزایش ظرفیتهای اجتماعی و نهادی آنها، توجه به ابعاد اقتصادی و ارتقاء ظرفیت های اقتصادی برزن، توجه به مولفه های عملکردی و تغییر و ایجاد کاربری های لازم جهت رفع کمبود خدمات و در نهایت بهبود شبکه های دسترسی، اشاره گردیده است. با توجه به موضوع مورد مطالعه، نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی، میدانی و پیمایشی و مبتنی بر شناخت وضع موجود است. هدف اصلی تحقیق، بررسی راهکارهای بهبود و ارتقاء مولفه های اجتماعی، اقتصادی، عملکردی وکالبدی بافت برزن شش بادگیر شهر یزد از طریق شناسایی و ارزیابی مهمترین معیارهای تأثیرگذار در امر احیاء و باززنده سازی این برزن و اولویت بندی آنها با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(ahp) به منظور ارتقاء سطح کیفی برزن می باشد. بر مبنای نتایج حاصل شده، وزن شاخصهای پنج گان? عملکردی ، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی و شبک? رفت و آمد به ترتیب 513/0، 261/0، 129/0، 063/0 و 033/0 است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که اثر عامل عملکردی در احیاء و باززنده سازی محدود? مورد مطالعه از بقی? عوامل بیشتر بوده و بعد از آن سایر عوامل به ترتیب بر مبنای وزنشان تأثیرگذارند. همچنین، معیار «طول مدت اقامت بیشتر ساکنین» در قالب شاخص اجتماعی با میانگین وزنی 318/0، معیار «اقتصاد خانوار» در قالب شاخص اقتصادی با میانگین وزنی 394/0، معیار «اسکلت ابنیه» در قالب شاخص کالبدی با میانگین وزنی 328/0، معیار «انواع کاربریها» در قالب شاخص عملکردی با میانگین وزنی 637/0 و معیار «تعریض دسترسی های محله» در قالب شاخص شبک? رفت و آمد با میانگین وزنی 565/0 بیشترین تأثیر را در این زمینه دارند. اولویت بندی این شاخصها و معیارها می تواند در برنامه-ریزی ها و تعیین سیاست های آتی بهسازی، نوسازی و بازسازی بافتهای قدیمی و فرسود? شهرها مورد استفاده قرار گیرد. اینکه چگونه می توان مسأل? احیاء و باززنده سازی بافت قدیمی برزن شش بادگیر را با مقتضیات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و عملکردی برقرار ساخت، بخشی از پاسخ خود را در چگونگی استفاده از کاربری اراضی پیدا می کند. بر این اساس، در این پژوهش به مطالع? وضعیت موجود کاربریهای زمین در محدود? مورد مطالعه و بررسی وسعت، سرانه، شناسایی کمبودها و ایجاد تعادل در تشخیص کاربریها با توجه به اهمیت و کارایی آنها در محدود? بافت پرداخته شد. بررسی وضع کمی و کیفی کالبدی کارکردهای مختلف برزن شش بادگیر و تعیین کمبودها و نیازها در وضع موجود گویای آن است که در حال حاضر با کمبود در اغلب سرانه های کاربریهای خدماتی مانند آموزشی، بهداشتی، درمانی، اداری، ورزشی، فضای سبز، صنعتی و کارگاهی، تأسیسات شهری، انبارها، حمل و نقل، پارکینگ و معابر مواجه است؛ و با توجه به اینکه وسعت اراضی بایر و بدون استفاده در سطح برزن معادل 64085 مترمربع (19/8 درصد) می باشد، مشخص کردن وضعیت مالکیت و تبدیل آن به کاربری-های مورد نیاز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
معصومه عابدپور محسن کلانتری
با توسعه گردشگری در نواحی شهری احتیاج به تأسیسات و زیرساخت هایی برای برآوردن نیازهای گردشگران است. گسترش این تأسیسات و زیرساخت ها سبب تغییر ساختار فضایی در مناطق شهری می شود. بنابراین توجه به نحوه استقرار و الگوی فضایی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری ضرورت دارد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل الگوی فضایی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری در شهر زنجان است تا ضمن بررسی تناسب، کمبودهای موجود از نظر دسترسی به تسهیلات حمل و نقل، شبکه ارتباطی و پارکینگ مشخص گردد. روش پژوهش توصیفی، تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها به دو صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در پژوهش حاضر از مدل های آماری و گرافیکی مانند نقطه مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار و روش شبکه ای جهت تحلیل الگوهای فضایی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری بکار گرفته شده است و با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (ahp) تناسب و عدم تناسب توزیع فضایی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری، مشخص شده است. در نهایت کمبودهای موجود در دسترسی به زیرساخت های گردشگری در شهر زنجان تعیین گردیده است. یافته های پژوهش حاکی است بین توزیع فضایی جاذبه های گردشگری شهر زنجان و زیرساخت های پارکینگ، ایستگاه راه آهن، مراکز تجاری و فرودگاه تناسب وجود ندارد و بیانگر تناسب بین توزیع فضایی جاذبه های گردشگری و زیرساخت های شبکه معابر، پایانه های مسافربری و ایستگاه اتوبوس است. همچنین از نظر کمبود زیرساخت های گردشگری مشخص شد شهر زنجان با کمبود شدید پارکینگ در سطح شهر مواجه است. همچنین کمبود ایستگاه اتوبوس در نیمه جنوبی شهر و پایانه مسافربری در منطقه 3 وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش و به منظور توسعه گردشگری در شهر زنجان اولویت بخشی به راهبردهای ایجاد پارکینگ در نزدیکی جاذبه های گردشگری، بهبود و ایجاد ایستگاه اتوبوس در نیمه ی جنوبی و شرق شهر زنجان، انتقال برخی مراکز تجاری از بافت قدیم به مناطق دیگر و ایجاد دسترسی مناسب در منطقه 4 شهر زنجان، باید در اولویت کار مسئولین و صاحب نظران امر گردشگری شهر زنجان قرار گیرد.
مهدی حیدری محسن کلانتری
گردشگری درجهان امروز به یکی از بخش های مهم فعالیت های اقتصادی تبدیل شده است و تمامی نشانه ها حاکی از آن است که این رشد در سال های آتی نیز ادامه خواهد داشت. محیط های شهری بخصوص شهرهای بزرگ گاه ارزشمند ترین منابع گردشگری را درخود جای داده اند. شهرهمدان به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب وقرارگیری در مسیر استان های غربی کشور و وجود جاذبه های تاریخی وفرهنگی ارزشمند،توان بالایی برای توسعه گردشگری دارد. این تحقیق با هدف شناسایی نقاط قوت ،ضعف ،تهدیدها وفرصت های توسعه گردشگری شهرهمدان برای دستیابی به راهبردهای موثر در توسعه گردشگری شهر همدان انجام گرفته است. فرضیات ای ن تحقیق نیز شامل :تقویت زیر ساخت های گردشگری و بالا بردن سطح خدمات رسانی به گردشگران نقش بسزایی در توسعه گردشگری شهرهمدان دارد.عدم تبلیغات مناسب و معرفی جاذبه های گردشگری وکمبود خدمات زیربنایی مناسب از مهم ترین عوامل محدودکننده توسعه گردشگری شهرهمدان است.جمع آوری اطلاعات این تحقیق ازطریق مطالعات کتابخانه ای که خود شامل 2 روش استفاده از اینترنت و روش فیش برداری ومطالعه میدانی شامل بازدید از منطقه مورد مطالعه وجمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه با مسئولان و کارشناسان و برنامه ریزان محدوده مورد مطالعه انجام شده است . تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز براساس مطالعات توصیفی ومشاهدات عینی وپس از شناسایی نقاط قوت،ضعف،فرصت ها وتهدیدها با استفاده از مدل سوات به ارائه راهبردهایی درتوسعه گردشگری شهرهمدان پرداخته شده است.نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ضعف شهر همدان در زیر ساخت ها وتبلیغات در زمینه گردشگری و همچنین کیفیت خدمات رسانی است ومهمترین راهکارهای ارائه شده در این زمینه نیز،توسعه وتجهیز زیرساخت ها ،تاسیسات وامکانات گردشگری، اطلاع رسانی وتبلیغات در زمینه معرفی جاذبه های گردشگری است.
نفیسه فصیحی محسن کلانتری
تسهیلات اقامتی از تسهیلات زیر ساختی است که جزء عناصر ثانویه گردشگری است و نقش کلیدی در مقصد گردشگری بازی می کند. از موارد مهمی که در استقرار تسهیلات اقامتی باید مورد توجه قرار گیرد، نزدیکی به جاذبه ها است. از مشکلات توسعه ی گردشگری کشور و نیز استان زنجان استقرار تسهیلات اقامتی بدون توجه به توزیع جاذبه ها می باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی الگوی استقرار تسهیلات اقامتی با توجه به توزیع جاذبه های باستانی انجام شده است تا ضمن بررسی وجود یا عدم تناسب بین الگوهای استقرار انواع اقامتگاه ها با توزیع جاذبه های باستانی، الگوی مناسب جهت استقرار آن ها ارائه شود. هم چنین به دلیل اهمیت شبکه راه های ارتباطی در توسعه ی گردشگری، تناسب بین الگوی استقرار این زیر ساخت نیز با توزیع جاذبه های باستانی مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی است. جامعه ی آماری شامل 26 اقامتگاه و 446 جاذبه ی باستانی در قلمرو استان زنجان است. اطلاعات مورد نیاز به صورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. در تحلیل الگوهای فضایی تسهیلات اقامتی و جاذبه های باستانی استان از مدل های آماری و گرافیکی نظیر آزمون تخمین کرنل، نقطه مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار و روش شبکه ای در محیط arc gis استفاده شده است، هم چنین تحلیل تناسب بین الگوی استقرار شبکه راه های ارتباطی و تسهیلات اقامتی با توزیع جاذبه های باستانی با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (ahp) صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی است توزیع جاذبه های باستانی با توجه به استقرار نقطه مرکز متوسط در مرکز جغرافیای استان و پهنای بیضی، متعادل است. جهت بیضی شمال غرب، جنوب شرق می باشد که به دلیل کاهش تعداد جاذبه های باستانی در قسمت هایی از شهرستان های طارم، زنجان و خدابنده است. تعداد کانون های تراکم در روش تخمین تراکم کرنل و روش شبکه ای نیز توزیع متعادل جاذبه های باستانی را نشان می دهد. نقطه مرکز متوسط تسهیلات اقامتی در نزدیکی آزاد راه اصلی استان واقع شده است. شکل بیضی باریک و نیمه بسته است که بیانگر تمرکز اقامتگاه ها در مسیر آزاد راه اصلی استان و به طور مشخص شهر زنجان است. روش شبکه ای و روش تخمین تراکم کرنل نیز این مطلب را تایید می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد، بین الگوی استقرار راه های فرعی و اصلی استان با توزیع جاذبه های باستانی تناسب وجود دارد اما این تناسب بین الگوی استقرار آزاد راه و انواع تسهیلات اقامتی با توزیع جاذبه های باستانی استان مشاهده نمی شود. بنابراین توسعه ی آزاد راه و ایجاد تسهیلات اقامتی با توجه به توزیع جاذبه های باستانی به ویژه جاذبه های برجسته ی استان نظیر گنبد سلطانیه و مقبره قیدار نبی در هر برنامه ریزی توسعه ی گردشگری استان پیشنهاد می گردد.
لیلا کاظمی محسن کلانتری
چکیده با توجه به رشد جمعیت و افزایش شهرنشینی، وقوع حوادث طبیعی مثل زلزله می تواند خسارات و تلفات سنگینی را ایجاد نموده و توسعه کشور و شهرها را دچار وقفه نماید. در این بین خسارات ناشی از زلزله در پاره ای از نقاط دنیا به ویژه در آسیا و کشورهای در حال توسعه بیشترین میزان را در بین خسارات حاصل از بلایای طبیعی به خود اختصاص داده است. علی رغم پیشرفت های شگرف در تکنولوژی ، هنوز انسان دربرابر حوادث غیرمترقبه طبیعی چون زلزله درمانده است و گاه و بیگاه در معرض تلفات جانی و خسارت های مالی قرار می گیرد. شهر زنجان نیز با توجه به اینکه در محاصره دو گسل سلطانیه و تبریز قرار دارد از لرزه خیزی نسبتا بالایی برخوردار است بنابراین با توجه به احتمال وقوع زلزله در این شهر باید تدابیری جهت کاهش و جبران خسارت های ناشی از این بلایا اتخاذ نمود که ازجمله این تدابیر می توان به نقش بیمه در جبران خسارت اشاره کرد. بیمه زلزله، علاوه بر جبران خسارت های ناشی از زمین لرزه، عاملی موثر در جهت ساخت و ساز صحیح و ایمن است.با وجود این نقش مهم، تنها15درصد از ساختمانهای مسکونی در شهر زنجان دارای بیمه زلزله می باشند که در بین مناطق 4 گانه شهر زنجان، منطقه چهار بیشترین درصد و منطقه یک کمترین درصد ساختمانهای بیمه شده را دارا می باشد که با توجه به عوامل مختلف دلایل آن متفاوت می باشد. با توجه به اهمیت موضوع نقش بیمه زلزله ساختمانهای مسکونی، در این پژوهش سعی شده تا با به کارگیری مدل تحلیل عاملی به اولویت بندی عوامل تاثیرگذار در بیمه نمودن ساختمانهای مسکونی در برابر زلزله پرداخته شود. لذا با توجه به اینکه عوامل مختلفی از جمله عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی در بیمه نمودن ساختمانها تاثیر گذار می باشند لذا هدف از مطالعه حاضر، تحلیل عوامل موثر در عدم بیمه نمودن مساکن مسکونی شهر زنجان می باشد. نتایج حاصله نشان می دهد بیشترین عامل تاثیر گذار در عدم بیمه نمودن مساکن مسکونی شهر مربوط به عامل اقتصادی ( شامل تاثیردرآمد 19.3 درصد، عدم پس انداز کافی 18 درصد و بالا بودن هزینه های زندگی 24.5 درصد) و سپس عامل کالبدی ( کیفیت بنا 21.5 درصد) می باشد و کمترین عامل تاثیرگذار مربوط به عامل فرهنگی و اجتماعی ( شامل اعتقاد به قضا و قدر با 24.5 درصد و اعتقاد به دولتی بودن شرکتهای بیمه با 37.3 درصد و عدم آشنایی با بیمه زلزله با 19.9 درصد) می باشد. همچنین نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان می دهد میزان پوشش و خدمات بیمه ای نامناسب، تاثیر سواد، عدم آگاهی از مزایای بیمه و عدم تبلیغات مناسب، با میانگین تقریبی 2.5 تا 3 درصد ( معادل 22 تا 30 درصد) در عدم بیمه نمودن مساکن مسکونی تاثیر داشته اند که تاثیر این شاخصها به طور متوسط ارزیابی شده اند. بنابراین با توجه به نتایج حاصله از مدل تحلیل عاملی می توان به این نتیجه رسید که بیشترین عامل تاثیر گذار در عدم بیمه نمودن ساختمانها، عامل اقتصادی ( با 14.642 درصد واریانس تاثیرگذار) و سپس عامل کالبدی (11.909 درصد) می باشد. واژگان کلیدی:مخاطرات طبیعی، خسارت، زلزله، بیمه زلزله، شهر زنجان، مدل تحلیل عاملی
رحیم غلامحسینی محسن کلانتری
چکیده شهر محیطی با گوناگونی بسیار است، که فضاهای اجتماعی را به هم پیوند می زند. فضای شهری بیشترین ارتباط را بین مردم و محیط برقرار می کند و نقش بسزایی در هویت بخشی و احساس آرامش به افراد دارد. این فضاها عرصه ای عمومی- اجتماعی، فرهنگی و کالبدی هستند، که نیاز به امنیت کافی دارند تا استفاده کنندگان از آن به راحتی و آسوده خاطر فعالیت های خود را انجام دهند، زیرا نیاز به امنیت، یکی از نیازهای ضروری انسان است. عواملی که امنیت شهری را از بین می برند و موجب تهدید یا کاهش امنیت شهرهای بزرگ می شوند، بسیارند.کمبود نور و یا تاریکی از جمله عواملی است که به شدت از کنترل های اجتماعی می کاهد و باعث می شود تا احتمال وقوع برخی جرایم بیشتر شود، بنابراین بخش زیادی از احساس ناامنی و ترس، به تاریکی هوا و ترس از وقوع جرم در شب هنگام باز می گردد. از این رو یکی از مهم ترین ویژگی های جرم خیزی محیط در زمان شب، تاریکی است که فرصت مناسبی را برای بزهکاران فراهم می سازد تا در پوشش تاریکی و با احتمال کمتر دیده شدن، نسبت به اعمال بزهکارانه و رفتارهای ناهنجار خود اقدام کنند. پژوهش حاضر با موضوع بررسی راهکارهای نورپردازی مناسب فضاهای عمومی با هدف افزایش امنیت شهری در کانون های بزهکاری منطقه 6 تهران انجام گرفته است. در این پژوهش مجموعه تجهیزات و تسهیلات نورپردازی در کانون های بزهکاری منطقه 6 به عنوان جامعه آماری، مورد مطالعه قرار گرفته است. در ابتدا به منظور تشخیص محدوده های بی دفاع و کانون های تمرکز بزهکاری و بر اساس جرایم صورت گرفته در شب، با استفاده از شیوه های تحلیل فضایی بزهکاری در نرم افزار gis arc کانون های بزهکاری منطقه شناسایی شد. روش تحقیق در پژوهش حاضر، ترکیبی از روش های توصیفی، تطبیقی و تحلیلی بوده است و داده های مورد نیاز پژوهش با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهمترین کانون بزهکاری در ساعات نیاز در بخش مرکزی منطقه قرار دارد که محدوده این کانون از شمال به خیابان بیست و هشتم، از غرب و شمال غرب به خیابان جهان آرا، از جنوب به خیابان یازدهم و شانزدهم و از شرق به خیابان های بیمارستان و شهید امیر تهرانی واحد ختم می شود و بیشتر جرایم صورت گرفته در این محدوده در معابر رخ داده است. و بررسی وضعیت کمی، کیفی و استانداردهای نورپردازی معابر این محدوده نشان می دهد که حدود 50 درصد معابر از نظر استانداردها و تجهیزات روشنایی وضعیت نامطلوبی داشته اند و 25 درصد دارای وضعیت متوسط و تنها 25 درصد دارای وضعیت مطلوبی بوده اند. و بررسی وضعیت توزیع جرایم در معابر محدوده مورد مطالعه مشاهده می شود که از مجموع 19 فقره جرم صورت گرفته در شب هنگام، 15 فقره یعنی حدود 79 درصد جرایم در معابر با سطح نورپردازی ضعیف و نامطلوب و 4 فقره یعنی 21 درصد در معابر با سطح نورپردازی متوسط رخ داده و نکته مهم اینکه هیچ یک از جرایم در معابری که از لحاظ نورپردازی وضعیت مطلوبی دارند رخ نداده است. با توجه به نتایج تحقیق و به منظور پیشگیری از ناهنجاری های اجتماعی و افزایش امنیت فضاهای عمومی در شب و در محدوده مورد مطالعه به نظر می رسد اتخاذ راهکارهایی مانند: تغییر نگرش مسولان مرتبط با مسائل شهری نسبت به مقوله نورپردازی به عنوان امکانی برای بهبود فضاها و کیفیت محیط های شهری در شب، توجه به افزایش کمی و کیفی نورپردازی معابر منطقه و رعایت استانداردهای نورپردازی فضاها و... الزامی است.
مریم اصغری آقابابا محسن کلانتری
امروزه با توجه به افزایش جذابیت شهرها برای گردشگران، گردشگری راهبردی جهت توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی شهرها محسوب می شود که می تواند بسیاری از مشکلات شهری را حل کند و باعث توسعه ی همه جانبه و پایدار شهرها شود. این موضوع اهمیّت توجه ویژه به گردشگری شهری را بیشتر می کند. بر این اساس، در این پژوهش جهت بهره گیری از منافع گردشگری شهری در شهر تبریز و از بین بردن موانع موجود در این زمینه از روش های توصیفی، تحلیلی استفاده شده است. جهت بررسی و تدوین راهبردها از مدل تحلیلی برنامه ریزی راهبردی swot استفاده شده و نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی) و فرصت ها و تهدیدات (عوامل خارجی) شناسایی و ارزیابی شده و بر اساس فرم نظرسنجی موقعیت راهبردی گردشگری شهر تبریز شناسایی شده است و راهبردهای تدافعی با توجه به موقعیت راهبردی گردشگری شهر تبریز انتخاب شده و پس از محاسبه ی جذابیت نسبی هر کدام از راهبردها توسط ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمّی، راهبردها اولویت بندی شده اند. تحلیل های حاصل از مدل swot نشان می دهد که در توسعه ی گردشگری شهری تبریز با توجه به ماتریس داخلی و خارجی باید از راهبردهای تدافعی استفاده شود. در بین راهبردهای تدافعی راهبرد همکاری سازمان های مختلف شهری و گردشگری در حفظ، نگهداری و تقویت جاذبه های گردشگری شهر تبریز (5wt) با امتیاز جذابیت 955/0 مهمترین راهبردی است که باید مورد توجه قرار گیرد. و همچنین راهبردهای (wt9) با امتیاز 666/0 و (wt2) با امتیاز 549/0 بیشترین اهمیّت را در بین راهبردهای تدافعی که برای توسعه ی گردشگری شهر تبریز تدوین شد، دارند.
مرضیه ملک محسن کلانتری
یکی از عوامل مهم در جلب رضایت گردشگران تسهیلاتی است که در جهت گردش، بازدید و تفریح در همه نقاط کشور فراهم می آید تا گردشگران بتوانند آزادانه آنچه را می خواهند ببینند. سطح-بندی نواحی گردشگری معیاری برای تعیین مرکزیت و همچنین تعیین زیرساخت های مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین نواحی است. امروزه با پیشرفت روش های آماری و رایانه ای در مطالعات جغرافیایی استفاده از شاخص های مختلف در زمینه های گوناگون متداول ترین معیار سطح بندی نواحی گردشگری است. در همین راستا تعیین و تشکیل سلسله مراتبی از نواحی گردشگری که بتواند چارچوب موثری برای توزیع گردشگر و ارائه خدمات مناسب و کارکرد مطلوب داشته باشد ضروری است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی است با ترکیبی از روش های توصیفی، تطبیقی و تحلیلی انجام گرفته است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی توزیع فضایی و نوع و میزان زیرساخت های گردشگری در شهرستان خور و بیابانک و سطح بندی جاذبه های گردشگری در این شهرستان است. 88 مورد جاذبه گردشگری (31 جاذبه فرهنگی و تاریخی و 57 جاذبه گردشگری) و 320 کیلومتر راه ارتباطی جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می-دهند. اطلاعات مورد نیاز به صورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. برای تحلیل الگوی فضایی در این پژوهش از آزمون های نقطه مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار و روش تخمین تراکم کرنل استفاده شده است و جهت تحلیل تناسب الگوی استقرار شبکه حمل و نقل و زیرساخت های ارتباطی با توزیع جاذبه های گردشگری از مدل تحلیل سلسله مراتبی ahp استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که توزیع جاذبه های گردشگری با توجه به استقرار نقطه مرکز متوسط در نزدیکی مرکز جغرافیایی و پهنای متعادل بیضی، متعادل است. جهت بیضی شمال غرب جنوب شرق است. تعداد کانون های تراکم در روش تخمین تراکم کرنل توزیع تقریباً متعادل جاذبه های گردشگری را نشان می دهد. بررسی الگوی استقرار زیرساخت های ارتباطی و توزیع فضایی جاذبه های گردشگری نشان می دهد با کم شدن مساحت پهنه های رتبه بندی زیرساخت های ارتباطی از میزان جاذبه های گردشگری کاسته می شود در نتیجه می توان گفت نحوه توزیع جاذبه های گردشگری در شهرستان خور و بیابانک با الگوی فضایی پراکنش زیرساخت های ارتباطی و شبکه حمل و نقل تناسب دارد. واژه های کلیدی: جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری، تحلیل فضایی، مناطق کویری، خور و بیابانک.
رقیه کرمی محسن کلانتری
کلانتری هااز مهم ترین مراکز خدمات رسانی در شهرها هستند که با ایجاد امنیت و آسایش جسمی و روانی شهروندان، نقش مهمی در توسعه ی شهرها دارند. به دلیل کثرت و پیچیدگی جرایم موجود در شهرها، سرعت بالای وقوع برخی جرایم نظیر سرقت و قتل و نیز وجود مجرمین حرفه ای متعدد، ضرورت توجه به مکان بهینه ی استقرار پلیس بیش از پیش معلوم می شود. در این تحقیق شهر زنجان مورد بررسی قرار گرفته است. این شهر با داشتن جمعیت 388،796 نفر بر اساس آمار سال 1390 و وسعت تقریبی 5000 هکتاری، تنها دارای 5 واحد کلانتری است که با توجه به رشد جمعیت و وسعت شهر به ویژه در سال های اخیر دارای کمبودهایی در زمینه ی دسترسی به این کاربری است. موضوع مورد بررسی در این تحقیق تحلیل فضایی کلانتری ها موجود در سطح شهر زنجان با هدف مکان یابی کلانتری های جدید و یا تغییر موقعیت کلانتری های فعلی به منظور ارتقاء کیفیت خدمات رسانی و تسریع روند حضور نیروهای پلیس در مواجه با انواع جرایم است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از روش تحلیل شبکه (ahp) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)انجام شده است. نتایج نشان می دهد الگوی پراکنش کلانتری ها و ایستگاه های پلیس در شهر زنجان از توزیع ناعادلانه ای برخوردار است، به گونه ای که دو کلانتری 11 و 12 در فاصله ی مکانی نزدیکی از یکدیگر واقع شده اند در حالی که شهرک های جدید الاحداث شهر نظیر گلشهر کاظمیه با تراکم جمعیتی بالا، فاقد کلانتری یا ایستگاه پلیس است، از سوی دیگربا وجود گسترش فیزیکی شهر در سال های اخیر و پیدایش شهرک های مسکونی و غیر مسکونی فراوان در پیرامون آن، هیچ تغییری در تعداد کلانتری های موجود ایجاد نشده است. در نهایت با به کارگیری مدل (ahp)و قابلیت های ابزاری محیط (gis)و در نظر گرفتن استانداردهای موجود محل 3 کلانتری جدید مکان یابی و پیشنهاد گردید.
فاطمه سلطانی محسن کلانتری
چکیده سوانح رانندگی به عنوان دومین عامل مرگ و میر در ایران هر ساله تقریباً جان 22 هزار نفر را گرفته و حدود 270 هزار مصدوم بر جای می گذارد. بیش از 16 هزار نفر از این افراد در شبکه های ارتباطی برون شهری کشته می شوند. بررسی ها نشان داده که بیش از 50 درصد تصادفات جاده ای در کشور، در 30 کیلومتری مبادی ورودی شهرها رخ می دهد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی سوانح رانندگی در مبادی ورودی شهرها، در محدوده ی مبادی ورودی شهر زنجان، شامل مقاطع 30 کیلومتری از ابتدای پنج محور اصلی منتهی به شهر زنجان انجام گرفته است. در این پژوهش تعداد 1029 تصادف مربوط به مبادی ورودی شهر زنجان در سال 1390 به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت. جهت مشخص شدن مقاطع پرحادثه و نیز نشان دادن امکانات و تأسیسات موجود در محدوده مورد مطالعه، از سامانه اطلاعات جغرافیایی gis استفاده شده است. برای شناسایی الگوهای فضایی توزیع تراکم تصادفات در محدوده های مورد مطالعه از آزمون تخمین تراکم کرنل و بیضی انحراف معیار استفاده شد. جهت تشکیل پایگاه داده ای از نرم افزار office/excel استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- توصیفی و پیمایشی است و جهت گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، عملیات میدانی و انجام مصاحبه با صاحب نظران حمل و نقل و ترافیک بهره گرفته شده است. در این پژوهش، پس از تشکیل پایگاه داده ای مربوط به تصادفات، جداول نقشه ها و نمودارها ترسیم شده و تحلیل ها و ارزیابی ها انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که، میزان وقوع سوانح رانندگی در مبادی ورودی این شهر بیش از سایر محدودها در این پهنه است و وقوع این سوانح تحت تأثیر عوامل مکانی و شرایط محیطی این محدوده ها می باشد. به گونه ای که با افزایش میزان دسترسی ها و کاربری ها در مبادی ورودی شهر به ویژه ورودی شهر در جاده بیجار و جاده های ترانزیت زنجان- قزوین و زنجان- تبریز، بر میزان وقوع سوانح رانندگی در این مکان ها افزوده می شود. نتیجه تحلیل زمانی نشان داد که بیشترین تصادفات در مبادی ورودی شهر زنجان به ترتیب مربوط به فصل های زمستان، تابستان، پاییز و بهار است و در این میان، دی ماه و شهریور ماه بالاترین آمار تصادفات را داشته است. همچنین در این محدوده به ترتیب بین ساعت 20- 16 و 12- 8 بالاترین میزان تصادفات رخ داده است. با توجه به یافته های پژوهش و نتایج برآمده از آن و به منظور کاهش آمار سوانح رانندگی به ویژه در مبادی ورودی شهر زنجان، به نظر می رسد، با ایجاد راه های دسترسی مناسب و استاندارد در تقاطع ها، مکان یابی مناسب کاربری های مختلف، ساماندهی یا حذف کاربری های زاید در حاشیه راه به ویژه در مورد مبادی ورودی شهر در جاده های ترانزیت و جاده زنجان- بیجار، طراحی ایمن جاده به هنگام برنامه ریزی کاربری اراضی و ارتقاء فرهنگ رانندگی در کشور می توان گام های موثری در جهت پیشگیری و کنترل این گونه حوادث برداشت.
سمیرا مرادی مفرد محسن کلانتری
تصادفات رانندگی در حال حاضر به صورت یک معضل اجتماعی در سطح جهان مطرح است که همه ساله جان تعداد زیادی از مردم را گرفته و آثار سنگین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن جوامع بشری را به شدت مورد تهدید قرار داده است. به همین دلیل در طی چند سال اخیر مطالعات زیادی به منظور کاهش خسارات ناشی از تصادفات صورت گرفته است. این مطالعات چارچوب علمی و عملی را برای تحلیل¬های فضایی-زمانی تصادفات در فضای جغرافیایی به وجود آورده است. پژوهش حاضر که با موضوع تحلیل فضایی تصادفات رانندگی در محدوده جغرافیایی شهر زنجان صورت گرفته از سامانه اطلاعات جغرافیایی به منظور تحلیل¬های زمانی-مکانی و شبکه عصبی مصنوعی برای دسته بندی و پیش بینی تصادفات استفاده شده است. در این پژوهش آمار تصادفات رانندگی که در سال 1390 در محدوده قانونی شهر زنجان به وقوع پیوسته به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-توصیفی می باشد و داده¬ها و اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانه¬ای و میدانی تهیه شده است. یافته¬های پژوهش و تحلیل های آماری داده¬ها بیانگر آن است که در فصول گرم سال، نرخ تصادفات رانندگی افزایش یافته، همچنین درصد تصادفات درون شهری در محدوده مورد مطالعه در 6 ماهه اول سال با 43/58 درصد بیش از 6 ماهه دوم سال می باشد. مهم¬ترین کانون¬های حادثه خیز شهر زنجان در تقاطع تربیت، میدان جهاد، میدان ولیعصر، سرباز گمنام، اسلام آباد-خیابان 20 متری و تقاطع شیلات به صورت نقطه¬ای در سطح معابر شهر پراکنده شده است. در نهایت از مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه برای دسته¬بندی مولفه¬های تصادفات و از شبکه هاپفیلد-بازگشتی به منظور پیش بینی تصادفات، استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که این مدل در موارد پیش بینی و مسائل مربوط به دسته¬بندی از دقت بالایی برخوردار بوده و در بیشتر موارد توانسته پیش بینی نزدیک به واقعیت داشته باشد. با توجه به نتایج تحقیق و به منظور کنترل و پیشگیری از وقوع تصادفات رانندگی در شهر زنجان به نظر می رسد با تجهیز تقاطع¬ها به سیستم¬های هوشمند حمل و نقل، اصلاح هندسی میادین، کنترل سفرهای درون شهری از طریق برنامه¬ریزی های متقابل کاربری اراضی و حمل و نقل، کاهش زمان سفرهای درون شهری، آموزش فرهنگ ترافیک، نظارت بر کیفیت معابر و سرعت گیرها می¬توان تا حدودی درصد تصادفات درون شهری را کاهش داد.
محمد علیمحمدی محسن کلانتری
طی سالهای اخیر مطالعه و پژوهش پیرامون رابط? متقابل محیط کالبدی شهرها با ناهنجاری های اجتماعی و بزهکاری اهمیت زیادی یافته است. این مطالعات چارچوب علمی و عملی را برای تحلیل های فضایی بزهکاری در فضای جغرافیایی به وجود آورده است. پژوهش حاضر با موضوع بررسی راهبردهای مقاوم سازی کالبدی کانون های جرم خیز با تأکید بر رویکرد سپتد در محدوده منطقه هفت شهر تهران صورت گرفته است، روش پژوهش تحلیلی و توصیفی بوده و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه گردیده است. جهت شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم خیز در محدوده مورد مطالعه از توانمندی های سامانه اطلاعات جغرافیایی(gis) استفاده شده است. در این پژوهش جرایم اتفاق افتاده در سال 1390 در محدوده منطقه هفت به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است، سپس با استفاده از روش های آماری و گرافیکی در محیطarc gis اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم در محدوده مورد مطالعه شده است. نتایج بررسی و تحلیل فضایی جرایم نشان می دهد ک سه کانون جرم خیز به صورت خوشه ای در محدوده مورد مطالعه شکل گرفته است، کانون اول در قسمت شمالی منطقه هفت و در محدوده خیابان دکتر بهشتی، کانون دوم در بخش غربی منطقه واقع گردیده که از جهت غرب به بزرگ راه مدرس و از شرق به خیابان سعدالدین وارینی منتهی می شود، کانون سوم نیز در بخش جنوبی منطقه و در محدوده خیابان دکتر علی شریعتی شکل گرفته است. از بین این سه کانون،کانون اول به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب گردیده است. پس از تهیه داده های مورد نیاز از فضای کالبدی کانون، ازطریق محاسبات آماری انجام شده ضرایب شاخص های چهار راهبرد ذکرشده به دست آمده و نقشه های مربوط به هر راهبرد تولید گردیده، و در نهایت از طریق جمع ضرایب راهبردها با یکدیگر وضعیت فضای کالبدی کانون ازنظر رعایت نگرش سپتد و ارتباط آن با وقوع جرایم در محدوده مورد مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل وضعیت کانون به لحاظ راهبردهای ذکر شده و بررسی رابطه بین وقوع جرایم و ضعف های فضای کالبدی بیانگر این است که، تعداد 15جرم معادل 45.45 درصد از کل جرایم در فضاهایی اتفاق افتاده اند که از لحاظ نگرش سپتد در وضعیت ضعیفی قرار داشته اند، درنتیجه می توان گفت از دلایل اصلی شکل گیری این کانون عدم رعایت اصول نگرش سپتد در فضای کالبدی محدوده مورد مطالعه می باشد. بنابراین از طریق اعمال مواردی همچون، نورپردازی مناسب معابر و خیابان ها، حصار کشی ساختمان های رها شده، حذف موانع بصری در پیاده روها و ورودی ساختمان ها و استقرار نگهبان در ورودی محلات به جهت افزایش نظارت های طبیعی و رسمی، ایجاد حفاظ مناسب برای تجهیزات و تسهیلات عمومی و روشنایی به منظور جلوگیری از تخریب آنها و... ازوقوع جرایم دراین محدوده پیشگیری نمود.
محسن کلانتری علی بهبهانی نیا
روشهای مختلفی برای گرمایش غیر فعال توسط انرژی خورشیدی وجود دارد. در این مطالعه مدل دیوار ترومب همراه با مواد تغییر فاز دهنده و سلول های فتو ولتاییک ارائه و شبیه سازی شده است . این مدل برای گرمایش غیر فعال ساختمان در زمستان بکار گرفته شده است. در این سیستم از شیشه در ضلع جنوبی ساختمان برای عبور تابش خورشید به حفره هوا و دیوار جاذب برای ذخیره انرژی تابشی استفاده شده است. بر روی کسری از مساحت شیشه ، از سلول های فتو ولتاییک برای تبدیل انرژی تابشی خورشیدی به انرژی برق استفاده شده است. در دیوار جاذب مواد تغییر فاز دهنده به کار گرفته شده است. با تابش خورشید در طول روز و گرم شدن دیوار ، مواد تغییر فاز دهنده در دمای ذوب خود شروع به ذوب شدن می کنند و در ساعات بعدی با منجمد شدن این انرژی را به حفره هوا بر می گرداند. در پایین و بالای دیوار ترومب دریچه هایی تعبیه شده و زمانی که دمای هوا در حفره هوا بیشتر از دمای داخل اتاق باشد ، باز می شوند و با به وجود آمدن گردش هوا ، هوای گرم از حفره هوا وارد اتاق می شود. این شبیه سازی انجام می گیرد تا عملکرد مواد تغییر فاز دهنده مورد بررسی قرار گیرد. همچنین مقدار انرژی برقی که از انرژی تابشی خورشیدی در سلول های فتو ولتاییک بدست می اید، محاسبه گرد. در این شبیه سازی رفتار دمایی داخل اتاق با بکارگیری این سیستم نیز محاسبه شده است.
یدالله صادقی محسن کلانتری
این رساله در خصوص نقش و تاثیر اصول شهرسازی و برنامه ریزی شهری در تسهیل گری بروز جرایم در محیط های شهری اشاره دارد.
محمدعلی ناییج محسن کلانتری
چکیده ندارد.
محمد رضا روحانی رصاف محسن کلانتری
چکیده نگاهی به پدیده جرم و جنایت و جلوه های خشونت در جهان و ایران بیانگر این نکته مهم است که انواع بزهکاری با ایجاد حس ناامنی و بدبینی تأثیرات منفی و ناگواری بر توسعه انسانی و اجتماعی و اقتصادی داشته است. برای چاره جویی پیرامون این مسئله و با هدف کنترل و مقابله با انواع بزهکاری طی چند سال گذشته مطالعه پیرامون شناسایی و تحلیل کانونهای جرم خیز شهری اهمیت بسیار زیادی یافته است. این رویکرد تا حد زیادی برای کنترل و پیشگیری بزهکاری در شهرها مفید و کارآمد تشخیص داده شده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل های فضایی – مکانی بزهکاری در شهر کاشان انجام گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. بدین منظور تعداد 1868 فقره جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت و مواد مخدر در سیزده دسته اصلی به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با تهیه پایگاه داده ای این جرایم و استفاده از آزمون های آماری و گرافیکی در محیطarcgis و case اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم خیز شهر کاشان در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی شده است. استفاده از آزمون های خوشه بندی و تحلیل شاخص نزدیکترین همسایه برای تشخیص الگوهای بزهکاری در شهر کاشان نشان می دهد، پراکندگی جرایم در شهر کاشان از الگوی خوشه ای پیروی می کند. براساس تخمین تراکم کرنل مشخص گردید. مهمترین کانون جرم خیز کاشان در محله غربتها و اطراف میدان ولی عصر (ع) تشکیل شده است و دومین کانون جرم خیز شهر کاشان، بخش مرکزی شهر کاشان است. بدین ترتیب بر اساس یافته های پژوهش ثابت گردید که کانونهای جرم خیز شهر کاشان بیشتر در بخش مرکزی و تا کمربند میانی شهر تمرکز یافته است و در مناطق حاشیه ای شهر کانونی شکل نگرفته است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد بین عامل تراکم جمعیت و وقوع بزهکاری و شکل گیری کانون های تمرکز جرایم در بخش مرکزی شهر کاشان ارتباط و همسویی قابل توجهی وجود دارد. بررسی نوع کاربری ها و فراوانی وقوع جرم در مجاورت این کاربری ها در سطح شهر و دو محدوده بخش مرکزی و محدوده سه حوزه آماری شماره 17، 18 و37 که مهمترین کانونهای جرم خیز شهر در آن متمرکز شده اند می توان دریافت که در بخش مرکزی شهر کاشان با توجه به قرارگیری بازار و وجود واحدهای تجاری در خیابانهای اطراف بازار که باعث بالا بودن میزان کاربری تجاری در محدوده بخش مرکزی شده و به تبع آن انباشتگی و تراکم جمعیت مراجعه کننده غیر ساکن برای کار و فعالیت در این محدوده در شکل گیری کانون های جرم خیز در این بخش از شهر موثر بوده است. در محدوده سه حوزه آماری شماره 17، 18 و37 (محله غربتها و اطراف میدان ولی عصر ) با توجه به بافت مسکونی و سکونت مهاجرین کم در آمد جرایم مرتبط با مواد مخدر بیشتر به وقوع پیوسته است. این در حالی است که بررسی نوع جرایم نشان می دهد که در بخش مرکزی شهر کاشان مهمترین نوع جرایم ارتکابی سرقت موتور سیکلت، حمل مواد مخدر، جرم (کیف زنی، کف زنی، جیب بری، کش روی، کش روزنی)، سرقت وسایل خودرو، سرقت مغازه – کارگاه می باشد. در مجموع نوع کاربری و نحوه استفاده از اراضی شهرکاشان در شکل گیری و توزیع فضایی کانونهای جرم خیز و نوع و میزان جرایم ارتکابی این محدوده ها موثر بوده است. با توجه به یافته های تحقیق و به منظور کنترل و کاهش ناهنجاری های اجتماعی شهرکاشان به نظر می رسد در ابتدا باید جهت رفع موانع پیشگیری از جرم در سه حوزه «تحقیق و پژوهش»، «تدوین»، «برنامه ریزی و اجرا»، اقدام شود، همچنین کنترل بیشتر مبادی ورودی و خروجی شهر، توانمندسازی و ساماندهی بخش مرکزی و محله غربتها، کنترل مناسب پارک ها و مراکز گذران اوقات فراغت، اولویت بخشی به فعالیتهای پلیس مبتنی بر فناوریهای نوین از جمله سامانه های اطلاعات جغرافیایی (gis) باید در اولویت مسئولین و دست اندرکاران انتظامی و قضایی شهر قرار گیرد.
کاظم جباری محسن کلانتری
مطالعه رابطه متقابل محیط کالبدی شهرها با ناهنجاری های اجتماعی و بزهکاری موضوعی است که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیایی وارد شده و اهمیت زیادی یافته است. این مطالعات چارچوب علمی و عملی را برای تحلیل های فضایی- زمانی بزهکاری در فضای جغرافیایی به وجود آورده است. پژوهش حاضر که با موضوع تحلیل فضایی کانون های جرم خیز در محدوده جغرافیایی بخش مرکزی شهر تهران صورت گرفته است از سامانه اطلاعات جغرافیایی به منظور تحلیل های فضایی – مکانی استفاده شده است. در این پژوهش جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت به عنف، شرارت و باجگیری و جرایم مرتبط با مواد مخدر از فروردین 1387 تا اسفند 1387 در محدوده بخش مرکزی شهر تهران به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس با تهیه پایگاه داده ای این جرایم و استفاده از آزمون های آماری و گرافیکی در محیط arc gis و case اقدام به شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم خیز بخش مرکزی شهر تهران شد. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با دو روش کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. نتیجه تحلیل زمانی این پژوهش نشان داد روزهای شنبه ساعت 10 صبح، یکشنبه ساعت30/11 تا 30/12 و 30/13 تا 30/14، دوشنبه 30/13 تا 30/14، سه شنبه 30/11 تا 30/13 و چهارشنبه ساعت 14 و پنجشنبه ساعت 11 صبح زمان اوج بزهکاری در محدوده بخش مرکزی است که در این روزها و ساعات 10 تا 15 بزه رخ داده است و وقوع جرایم بیشتر در روزهای اول و میانی هفته و در ساعات کار و فعالیت (صبح تا بعد از ظهر) بوده است. مهمترین کانون های جرم خیز بخش مرکزی شهر تهران در محله های 1202 و 1208 در منطقه 12 شهرداری تهران واقع شده است که جز محدوده های پرازدحام و متراکم جمعیت در طول روز و کم تراکم در طول شب می باشد. بررسی نوع و ترکیب و میزان کاربری های اراضی بخش مرکزی و فراوانی وقوع جرم نشان می دهد بیشتر جرایم در محدوده های تجاری و اداری این بخش از شهر رخ داده است که بیانگر وجود رابطه بین نوع کاربری و نحوه استفاده از اراضی بخش مرکزی و شکل گیری کانون های جرم خیز می باشد. با توجه به نتایج تحقیق و به منظور کنترل و پیشگیری از ناهنجاری های اجتماعی در بخش مرکزی به نظر می رسد استفاده از فناوری های نوین در مبارزه با بزهکاری، برقراری تعادل و توازن در نوع و ترکیب کاربری اراضی، بکارگیری نظریات مکانی پیشگیری از جرم مانند دیدگاههای cpted و فضای قابل دفاع، اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه از طریق اقدامات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ساماندهی و توانمندسازی محلات این بخش از شهر خصوصاً محله های 1202 و 1208، همراه سازی و تشویق مردم در قالب مشارکت به منظور پیشگیری از بزهکاری و ایجاد یک مدیریت یکپارچه و کارآمد، جذب بیشتر جمعیت ساکن به محدوده بخش مرکزی و تجهیز مراکز پلیس به سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)، مکان یابی مجدد پاسگاههای پلیس با توجه به کانون های جرم خیز شکل گرفته در بخش مرکزی، باید در اولویت کاری مسئولین و دست اندرکاران انتظامی، قضایی و مدیریتی شهر قرار بگیرد.