نام پژوهشگر: طیبه موسوی میانگاه
مریم محمدی طیبه موسوی میانگاه
امروزه استفاده از ابزارهی الکترونیکی در میان مترجمان باعث بهبود کیفیت ترجمه شده است. مترجم ها هنگام استفاده از فرهنگ واژه ها با محدودیت ها مختلفی روبرو می شوند. با ساخت پیکره های زبانی الکترونیکی، بسیاری از این محدودیت ها رفع شده است. در این مطالعه سعی شده تا ترجمه ی کسانی که از فرهنگ های دو زبانه و پیکره موازی استفاده می کنند و ترجمه ی آنهایی که تنها از فرهنگ های دو زبانه استفاده می کنند مقایسه گردد. تحقیق حاضر یک مطالعه ی موردی، کمی و شبه آزمایشی بر روی 20 دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی می باشد که به دو گروه یکسان تقسیم شده اند. یک از آنها به وسیله ی لغت نامه دوزبانه و دیگری به وسیله ی لغتنامه ی دوزبانه و پیکره موازی آزمون ترجمه را انجام دادند. سپس کیفیت ترجمه ی آنها بر اساس نمراتشان با هم مقایسه شد. بر اساس نتایج حاصل آماره کوچکتر از ناحیه بحرانی بود و دانشجویانی که از پیکره موازی استفاده کرده بودند به 55% پیشرفت در ترجمه ی خود دست یافته بودند که این نشان می دهد پیکره های موازی ابزارهای موثری در بالا بردن کیفیت ترجمه هستند و سطح زبانی هیچ تاثیری بر میزان تاثیر پیکره بر ترجمه ی دانشجویان ندارد
حسین کشتکار طیبه موسوی میانگاه
در حال حاضر برونداد سامانه های ترجمه ماشینی نیاز به پس ویرایش دارد. در ترجمه ماشینی خودکار امکان دخالت کاربر حین کار وجود ندارد و مترجم پس از بروز خطا به رفع آن می پردازد. ابزارهای ترجمه می توانند با ایجاد محیطی تعاملی رفع خطاها را قبل از انتقال به برونداد ممکن سازند. مهمترینِ این ابزارها, سامانه های حافظه ترجمه هستند که از متون موازی همترازشده استفاده می کنند. فنون همترازسازی خودکار مورد استفاده در حافظه های ترجمه بیشتر در دو حالت کارآیی قابل توجه دارند: یکی در سطح پاراگراف و جمله و دیگری در سطح واژگان منفرد در صورت وجود رابطه یک به یک بین زیرتوالی های دو زبان. این امر باعث می شود که از تکرارهای زیر سطح جمله مانند جمله واره ها, عبارات و اصطلاحات استفاده حداکثری نشود. در این پژوهش, پس از زمینه سازی لازم, با استفاده از فاصله بین کلمات, شیوه ای تحت عنوان «جستجوی کاهشی فاصله بنیاد» با هدف استفاده حداکثری از منابع پیکره ای ارائه گردیده و بر اساس این شیوه, هسته اصلی یعنی موتور جستجوی یک سامانه حافظه ترجمه, در قالب یک برنامه نرم افزاری معرفی شده است. این شیوه روی بخشی از پیکره ساخته شده طی این پژوهش مرکب از زیرنویس فیلمها, آزمایش گردیده است. ارزیابی های صورت گرفته با نمرات «فراخوانی» و «دقّت» نشان می دهند که این شیوه بدون استفاده از فنون خودکار همترازسازی, شانس همتایابی برای زیرتوالی های جملات را بطور چشمگیری افزایش می دهد و بنابراین قابلیّت استفاده در یک سامانه حافظه ترجمه زیر سطح جمله را دارد.
سیف اله ملایی پاشایی آرزو نجفیان
با توجّه به اهمیّت حفظ میراث ناملموس، بویژه میراث زبانی، مهجوریت زبان مازندرانی در بین زبان شناسان و تنوّع لهجه های آن، رساله پیش رو کوشیده است تا چشم اندازی کل گرایانه از وضعیت پیوستار گویشی حدفاصل رشته کوه البرز و دریای خزر در چارچوب مطالعات گویش سنجی ارائه کند. معرفی روش هایی نوین از گویش سنجی، بازنمایی گونه گونی 62 صورت زبانی و درک پراکنش جغرافیایی گونه های زبانی، و تدوین اطلس زبانی منطقه از اهداف رساله است. روش تحقیق، در جمع آوری داده ها، میدانی و در تحلیل، آماری است. بخش عمده داده های گویشی این پژوهش از طرح ملّی اطلس زبانی ایران وام گرفته شد. جمعیت نمونه آماری پژوهش برابر است با 531 نفر گویشور که در 425 سایت مورد مصاحبه قرار گرفتند. شاخص فاصله زبانی بر اساس تفاوت های آوایی با محاسبه کمین? فاصل? ویرایش با اعمال الگوریتم لونشتین محاسبه شد؛ آنگاه به وسیله خوشه نگاری به تعیین گروه های گویشی و سپس بوسیله مقیاس گذاری چند بعدی به توزیع فضایی آنها پرداخته شد. ترسیم انواعی از نقشه های گویشی موضوعی، شبکه ای، و پرتوی گام نهایی تحلیل دادگان است. حد فاصل دامنه شمالی البرز و کرانه جنوبی دریای خزر به سه گروه گویشی اصلی مازندرانیِ گالشی، مازندرانیِ خاوری، و مازندرانیِ باختری قابل بخش بندی است. در کنار معرفی فرآیندهای آوایی و واژگانی رایج در مازندرانی، ساخت واکه ای و همخوانی زبان مازندرانی مشخّص گشت.