نام پژوهشگر: جواد ملازاده
آزاده سلطانی جواد ملازاده
در پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار (efct) بر سازگاری زناشویی، صمیمیت و بخشایش زوجین پرداخته شد. این تحقیق از نوع نیمه تجربی همراه با پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه می باشد. بدین منظور تعداد 20 زوج (40 نفر) از فرزندان شاهد متأهل شهر شیراز که دارای تعارضات زناشویی بودند بوسیله سرند کردن در مرکز مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. از این تعداد، 10 زوج در گروه آزمایشی و 10 زوج در گروه کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. تمام این افراد پرسشنامه سازگاری زناشویی (das)، پرسشنامه نیازهای صمیمیت و همچنین پرسشنامه بخشایش را تکمیل کردند. یک هفته بعد، جلسات درمانی بر روی گروه آزمایشی اجرا شد. زوجین گروه آزمایشی در 8 تا 10 جلسه درمان 2 ساعتهefct شرکت کردند. در حین اجرای تحقیق 4 زوج از گروه آزمایشی و 3 زوج از گروه کنترل از ادامه تحقیق انصراف دادند و در نهایت 6 زوج در گروه آزمایشی و 7 زوج در گروه کنترل، یک هفته پس از خاتمه جلسات درمانی، مجدداً پرسشنامه های مذکور را تکمیل نمودند. نتایج آزمون t مستقل بر روی تفاضل نمره های پیش آزمون و پس آزمون در گروه کنترل و آزمایش نشان داد، بین دو گروه، در متغیر سازگاری زناشویی و نیز صمیمیت، تفاوت معناداری در سطح 01/0> p وجود دارد، اما بین این دو گروه از نظر متغیر بخشایش، تفاوت معناداری وجود ندارد. این به این معناست که این رویکرد بر افزایش سازگاری زناشویی و صمیمیت زوجین موثر بوده، اما بر میزان بخشایش آن ها تأثیری نداشته است. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر هیجان، باعث افزایش در ابعاد مختلف صمیمیت در میان زوجین می شود بدین صورت که بین گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری در ابعاد صمیمیت عاطفی، صمیمیت روانشناختی، صمیمیت جنسی، صمیمیت جسمانی، صمیمیت ارتباطی، صمیمیت زمانی و صمیمیت عقلانی وجود دارد، اما تفاوت این دو گروه در دو بعد صمیمیت اجتماعی-تفریحی و صمیمیت معنوی، از نظر آماری معنادار نیست. نتایج دیگر حاکی از عدم وجود تفاوت معنادار بین زنان و مردان گروه آزمایشی در سازگاری زناشویی، صمیمیت و بخشایش، پس از زوج درمانی هیجان مدار است.
راحله حقیقت محمدعلی گودرزی
ادراک زمان شناختی یک جنبه مهم رفتار و شناخت انسان است و نقش مهمی را در مدیریت زندگی روزمره ایفا می کند. با توجه به مشکلات شناختی و عصب روان شناختی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی و یافته های مطالعات قبلی مبنی بر مشکلات این گروه از بیماران در ادراک زمان پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک زمان دراین بیماران و افراد بهنجار صورت گرفت. از آن جا که در مطالعات قبلی تنها از محرک های ساده دیداری و شنیداری جهت سنجش ادراک زمان استفاده شده بود، در پژوهش حاضر علاوه بر این محرک ها از محرک های دیداری-شنیداری، که با استفاده از یک آزمایه به آزمودنی ها ارایه می شد استفاده شد. آزمودنی های مطالعه حاضر متشکل از 37 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا، 34 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی و 30 فرد بهنجار بود. نتایج بدست آمده نشان داد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا صرفنظر از مدت زمان محرک از یک نقص کلی در پردازش محرک های شنیداری با زمان های مختلف در محدوده چند هزارم ثانیه برخوردارند، که این مسأله در مورد پردازش محرک های زمانی دیداری هم به چشم می خورد. همچنین یافته ها نشان داد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مدت زمان محرک های دیداری-شنیداری را بیشتر از زمان واقعی تخمین می زنند. از سوی دیگر نتایج حاصله بیانگر کم تخمین زدن زمان محرک های دیداری، شنیداری و دیداری-شنیداری توسط بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بود.
ابوذر فتاحی اصل جواد ملازاده
هدف پژوهش حاضر بررسی سوگیری حافظه آشکار نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در کودکان و نوجوانان با مادران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی اساسی و کودکان و نوجوانان بهنجار با والدین سالم از نظر روانشناختی می باشد. بدین منظور 28 کودک و نوجوان با مادران افسرده اساسی، 28 کودک و نوجوان افسرده اساسی و 29 نفر گروه بهنجار با دامنه سنی 17-11 سال انتخاب شدند. هر سه گروه شرکت کنندگان بر اساس متغیرهای جنس، سن و سطح تحصیلات همتاسازی شدند و به وسیله آزمایه های یادآوری و بازشناسی(سوگیری حافظه آشکار) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش از سه دسته لغات غمگین، شاد و خنثی در آزمون های یادآوری و بازشناسی استفاده گردید. نتایج طرح تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر در مورد سوگیری حافظه آشکار(در آزمون بازشناسی) نشان داد که بین عملکرد گروه ها در حساسیت آزمودنی (d) در محرک های غمگین و شاد تفاوت معنادار وجود دارد. بدین معنا که هر دو گروه اول و دوم در مقایسه با گروه کنترل نسبت به مواد غمگین سوگیری حافظه آشکار نشان دادند. همچنین در محرک شاد، گروه کنترل نسبت به دو گروه دیگر لغات شاد بیشتری را بازشناسی کرده اند. بین عملکرد گروه ها در سوگیری پاسخ (بتا ?) هر سه محرک و حساسیت آزمودنی محرک خنثی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در بررسی سوگیری حافظه آشکار( در آمون یادآوری) نشان داد که دو گروه کودک و نوجوانان با مادران افسرده اساسی و کودکان و نوجوانان افسرده اساسی نسبت به گروه کنترل، لغات غمگین بیشتری را به یادآوردند. به عبارتی دیگر هر دو گروه نسبت به گروه کنترل در یادآوری محرک غمگین سوگیری نشان دادند. همچنین گروه کنترل نسبت به دو گروه دیگر به طور معناداری لغات شاد بیشتری را به یاد آوردند. بین سه گروه در یادآوری لغات خنثی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج هر دو آزمون با نظریه های بک و کلارک(1988)، باور(1987) و ویلیامز و همکاران(1997) هماهنگ می باشند. همچنین حمایتی از الگوی"واگیری هیجانی" می باشد.
مهنوش رجایی عبدالعزیز افلاک سیر
چکیده پیش بینی سلامت روان در سالمندان بالای 65 سال بر اساس مدل معنوی سالمندی مک کینلای به کوشش: مهنوش رجایی هدف از پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی سلامت روان بر اساس مدل معنوی سالمندی مک کینلای بود. این مدل معنوی شش زیر مجموعه دارد که شامل مذهب، امید، معنای زندگی، حمایت اجتماعی، احساس تنهایی و خودکارآمدی است. گروه نمونه 200 نفر از سالمندان بالای 65 سال بود که با روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه سلامت عمومی، آزمون جهت گیری مذهبی، مقیاس ادراک حمایت اجتماعی، مقیاس احساس تنهایی، پرسشنامه خودکارآمدی و پرسشنامه معنا بود. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان وگام به گام استفاده شد. طبق جداول شماره 4-27 تا 4-35 برخی از زیر مجموعه های مدل معنوی سالمندی مک کینلای سلامت روان را پیش بینی کرده و برخی دیگر معنادار نبودند. اما در کل نتیجه تحقیق نشان دهنده ارزشمندی این مدل سالمندی بود.
فرخنده دنیوی زاده چنگیز رحیمی
هدف مطالعه حاضر مقایسه افراد دارای گرایش به اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده با افراد بهنجار در میزان درک و تفسیر سوگیرانه چهره های مبهم در طی یک تحقیق علّی- مقایسه ای می باشد. بدین منظور 500 نفر از بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. سپس با استفاده از مقیاس میلون 3، سه گروه 20نفره که دارای 5/1 نمره انحراف معیار بالاتر از نرم در هر سه اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده بودند به همراه یک گروه گواه 20 نفره که آنها هم 5/1 انحراف معیار نمره کمتری در اختلالات ذکر شده از سه گروه دیگر دریافت کرده بودند وارد تحقیق شدند. از شرکت کنندگان هر 4 گروه خواسته شد که به تعبیر و تفسیر هیجان 10 تصویر (چهره) مبهم شده اقدام نمایند. سپس فراوانی پاسخ منفی در تفسیر چهره های مبهم برای هر فرد محاسبه شد و میانگین 4 گروه با تحلیل واریانس یکطرفه با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد که بین افراد بهنجار و افراد دارای اختلال شخصیت پارانوئید، اجتنابی و افسرده از نظر سوگیری ادراکی چهره های مبهم تفاوت معناداری(p<0/001) وجود دارد. همچنین یافته های حاصل از آزمونt مستقل بیانگر این است که دختران و پسران در تفسیر چهره های مبهم تفاوت معنا داری با یکدیگر ندارند. در نهایت نتایج با توجه به نظریه های مهم روان شناسی و پژوهش های پیشین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.
اعظم فرمانی عبدالعزیز افلاک سیر
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی کارکردهای خاطره گویی براساس مدل پنج عاملی شخصیت در سالمندان است. تعداد 242 سالمند بالای 50 سال عضو کانون های بازنشستگی شهر شیراز به روش نمونه گیری در دسترس از کانون های بازنشستگی آموزش و پرورش و بانک صادرات انتخاب شدند. آزمودنی ها با تکمیل مقیاس کارکردهای خاطره گویی (rfs) و پرسش نامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت در این پژوهش شرکت کردند. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه ی همزمان نشان داد که عامل روان نژندگرایی مدل پنج عاملی شخصیت، کارکردهای خاطره گویی حفظ صمیمیت (25/.,?= 001/.p? ) و تجدید خاطرات تلخ (28/.,?= 001/.p? ) را پیش بینی می کند. همچنین عامل برون گرایی مدل پنج عاملی شخصیت کارکرد خاطره گویی آموزش/ آگاهی را پیش بینی نمود (18/. ,?= 05/0p< ). در تبیین یافته - های پژوهش حاضر می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که افراد دچار میزان بالای آسیب- پذیری هیجانی به عنوان یک صفت، به منظور نشخوار خاطرات تلخ و زنده نگه داشتن یاد دوستانی که دیگر در بین آن ها نیستند خاطرات خود را مرور یا بازگو می کنند و افراد برون- گرا با هدف آموزش درس زندگی و انتقال تجربیات خود به دیگران از خاطره گویی استفاده می - کنند. بنابراین می توان از یافته های پژوهش حاضر به منظور بهبود درمان خاطره گویی در سالمندان استفاده نمود.
مهدیه بکاییان حبیب هادیان فرد
با توجه به اهمیت بررسی پیروی از درمان در بیماران قلبی، این پژوهش با هدف بررسی پیش بین کننده های پیروی از درمان در بیماران قلبی صورت گرفت. از آنجا که تیپ های شخصیتی از اصلی ترین عوامل بروز رفتارهای متفاوت افراد می باشد، تیپ های شخصیتی بیماران قلبی طبق نظریه شخصیتی گری ویلسون مورد مطالعه قرار گرفت و بدین منظور 100 نفر از بیماران قلبی مراجعه کننده به کلینیک بیماری های قلبی در شهرستان مشهد، پرسش نامه شخصیتی گری ویلسون را تکمیل کردند. همچنین به منظور بررسی آسیب های شناختی، این بیماران توسط آزمون شنیداری کلامی ری مورد آزمون قرار گرفتند و در نهایت با تکمیل مقیاس پیروی از درمان، میزان پیروی از دستورات درمانی این بیماران مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. داده ها حاکی از معنادار بودن برخی متغیر های پیش بین در رفتار پیروی از درمان بودند. بنابراین می توانند به عنوان عوامل تعیین کننده در رفتار سلامت بیماران مورد توجه قرار گیرند.
الهام حسن زهی فرهاد خرمایی
abstract prediction of death anxiety on the basis of demographic characteristics and sp پیش بینی اضطراب مرگ براساس ویژگی های دموگرافیک و مولفه های معنویت در سالمندان به کوشش الهام حسن زهی معنویت از جمله مفاهیمی است که سالیان متمادی در حوزه روان شناسی جایگاه خود را یافته است پیشینه پژوهش نشان داده است که با متغیرهای فراوانی در روانشناسی در ارتباط بوده است. هدف از پژوهش حاضر این است که معنویت و ویژگی های دموگرافیک تا چه اندازه می توانند اضطراب مرگ را پیش بینی کنند و از معنویت چگونه می توان به عنوان یک چهار چوب و منبع حمایتی در مقابل اختلالاتی مانند اضطراب مرگ استفاده کرد. جامعه آماری سالمندان کانون بازنشستگان بودند که 245 نفر نمونه زن و مرد با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارها شامل 1- پرسشنامه سنجش معنویت (sai)، 2- مقیاس اضطراب مرگ بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود که در آن اضطراب مرگ متغیر وابسته، مولفه های معنویت و ویژگی های دموگرافیک متغیر مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد از بین مولفه های معنویت ناامیدی و بی ثباتی پیش بینی کننده اضطراب مرگ است یعنی هر چه این دو بعد افزایش یابد به همان میزان اضطراب مرگ افزایش می یابد. در این تحقیق هیچکدام از ویژگی های دموگرافیک اضطراب مرگ را پیش بینی نکردند. irituality components in older adults by elham hassanzehi spirituality is a concept that has found its position in the field of psychology for years. the purpose of present study is to examine that spirituality and demograph-ic characteristics to what extent can predict death anxiety and to determine how to use spirituality as a frame and supportive source against the difficulties like death anxiety. statistical society of the present study was consisted of older adults of retirement homes that from them 245 female and male older adults were recruited via ac-cessible sampling method. the instruments used in the present study are: 1-spirituality assessment inventory (sai) 2-death anxiety scale. the research plan was correlation in which death anxiety as dependant variable, spirituality and demographic characteristics as independent variables were ana-lyzed. the results suggested that among the spirituality components, disappointment and instability were predicators of the death anxiety. it means that the increases in these two components lead to the increase in the death anxiety. none of the de-mographic characteristics in this study could predict the death anxiety key words: death anxiety, spirituality components, demographic characteristics.
الهه عضدی جواد ملازاده
پژوهش حاضر طرح واره های ناسازگار اولیه، کیفیت زندگی و احساس تنهایی را در افراد عادی (60=n) و hiv+ (60=n) مقایسه می کند. دو گروه ابتدا پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) که 15 طرح واره ناسازگار اولیه را مشخص می کند و سپس پرسشنامه کیفیت زندگی sf-36 (وارووشربون، 1992) و پرسشنامه احساس تنهایی ucla را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تی تست برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین افراد عادی و hiv+ از نظر طرح واره های ناسازگار اولیه، کیفیت زندگی و احساس تنهایی تفاوت معنی داری وجود دارد. افراد hiv+ نسبت به افراد عادی از طرح واره های ناسازگار اولیه بیشتر، کیفیت زندگی، سلامت روانی، سلامت جسمانی، عملکرد جسمانی، سلامت عاطفی پایین تر و احساس تنهایی بیشتر برخوردارند. در این پژوهش نظر یانگ در مورد وجود طرح واره های ناسازگار بیشتر در افراد بیمار و نقش طرح واره های ناسازگار اولیه در ابتلا و تداوم اختلالات تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج می تواند در پی ریزی مداخلات به موقع به منظور کاهش اثرات hiv/aids در روابط اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی از اهمیت برخوردار باشد.
تینا باقری جواد ملازاده
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی طرحواره های شناختی ناسازگار در رابطه کمال گرایی و افسردگی و اضطراب و به طور کلی ارائه مدلی از این روابط به روش تحلیل مسیر می باشد. روش: به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ای غیربالینی شامل 200 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (160 مونث و 40 مذکر) انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده جهت دستیابی به اهداف پژوهش عبارت بودند از: مقیاس چند بعدی کمال گرایی هویت و فلت (hfmps)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی اضطراب استرس (dass-21)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های یانگ (ysq-sf) و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (less). جهت تحلیل داده، مدل های فرضی ارائه شده به روش تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند که هیچ یک از مدل های فرضی اولیه از برازش کافی برخوردار نبودندو مورد تایید قرار نگرفتند. اگرچه پس از تجدید نظر مدل ها و تغییراتی در آنها ، از برازندگی بسیار بهتری برخوردار شدند اما با این وجود به دلیل وجود ضرایب مسیر غیر معنادار نمی توان نتیجه گرفت که به طور کامل طرحواره ها نقش میانجی را در این رابطه داشته اند. نتیجه گیری : یافته های به دست آمده نشان میدهند که به طور نسبی طرحواره شکست با اثر غیر مستقیم به ویژه بر طرحواره های شرم/ نقض و خویشتن داری / خود انضباطی ناکافی شاید بتواند نقش میانجی را در رابطه کمال گرایی و افسردگی داشته باشد . اگرچه مدل اضطراب نیز به طور قطعی مورد تایید قرار نگرفت ، طرحواره آسیب پذیری در برابر صدمه وبیماری به ویژه با اثر غیر مستقیم طرحواره رهاشدگی بر آن میتواند نقش میانجی را در رابطه کمال گرایی واضطراب ایفا کند.
فروغ السادات بزرگپور چنگیز رحیمی
پژوهش حاضر در قالب یک مدل علی-مقایسه ای قدرت تشخیص افتراقی آزمون بندر گشتالت ii را مورد بررسی قرار داد. همچنین روایی و پایایی آزمون بندر گشتالت ii مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 170 نفر ( در قالب 4 گروه 30 نفری از بیماران اسکیزوفرن حاد،افسرده اساسی، آسیب مغزی و افراد بهنجار و یک گروه 50 نفری از بیماران اسکیزوفرن مزمن) از بیماران بستری در بیمارستان شهر اهواز و همچنین کارکنان همان بیمارستان بودند، که به روش در دسترس انتخاب شدند. در این روش متغیر وابسته نمرات کسب شده آزمودنیها درآزمون بندرگشتالت iiو متغیر مستقل گروه آزمودنیها (بیماران اسکیزوفرن حاد، اسکیزوفرن مزمن، افسرده اساسی و آسیب دیده مغزی و افراد بهنجار) در نظر گرفته شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون بندر گشتالت ii و برای بررسی روایی از آزمون خط زنی فرم فارسی ( هادیان فرد، 1386) استفاده گردید. گروه بیماران از لحاظ سن، جنس و تحصیلات با گروه بهنجار همتا سازی شدند. پایایی آزمون بندر گشتالت ii به روش آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق همبستگی آن با آزمون خط زنی فرم فارسی احراز گردید. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمون بود. متغیرهای مورد نظر با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و روش کاروسکال والیس، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آزمون بندر گشتالت ii توانایی جداسازی گروههای بیمار از افراد بهنجار را دارد، اما در تمایز بین گروههای بیمار با یکدیگر دارای قدرت تشخیصی ضعیف می باشد. به علاوه از بین چهار خرده مقیاس این آزمون خرده مقیاس های یاد آوری و حرکتی در جداسازی گروهها عملکرد بالایی دارند و ضعیف ترین خرده مقیاس، مقیاس نسخه برداری می باشد. همچنین نتایج حاصل از یافته های ضمنی نشان داد که کارتهای شماره 8،10،12،14،16 از بهترین کارتها در جداسازی گروههای بیمار از افراد بهنجار بوده و کارتهای شماره 5 و 6 ضعیف ترین کارت بودند.
محبوبه معتضدیان محمد علی گودرزی
این پژوهش با هدف بررسی اثر پیش بینی عوامل حمایتی خانواده و تنظیم هیجانی کودک بر شدت اختلالات رفتاری کودک انجام شد.400 نفر از دانش آموزان دختر و پسر 12-8 سال شهر شیراز در سال تحصیلی 91-90 با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های عوامل حمایتی خانواده و تنظیم هیجانی کودک و پرسشنامه اختلالات رفتاری کودکان راتر (فرم والدین)، توسط مادران آنان تکمیل گردید.نتایج تحلیل رگرسیون عوامل حمایتی خانواده بر شدت اختلالات رفتاری کودک نشان داد که مولفه برآورد سازگارانه از میان عوامل حمایتی خانواده پیش بینی کننده منفی شدت اختلالات رفتاری کودک است. همچنین میزان تنظیم هیجانی پیش بینی کننده شدت اختلالات رفتاری کودک می باشد مولفه اول تنظیم هیجانی (عواطف منفی) پیش بینی کننده مثبت شدت اختلالات رفتاری و مولفه دوم تنظم هیجانی (عواطف همدلانه) پیش بینی کننده منفی شدت اختلالات رفتاری کودک می باشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون تعاملی عوامل حمایتی خانواده و تنظیم هیجانی کودک بر شدت اختلالات رفتاری کودک نشان داد که مولفه عواطف منفی پیش بینی کننده مثبت و مولفه های عواطف همدلانه و تجربیات جبرانی پیش بینی کننده منفی شدت اختلالات رفتاری کودک می باشد.با توجه به نتایج پژوهش حاضر، اموزش کودکان در راستای شناخت هیجانات خود و بهبود مهارتهای تنظیم هیجانی گامی مهم در جهت پیشگیری و درمان اختلالات رفتاری کودکان خواهد بود. همچنین آموزش نحوه ارزیابی مثبت و سازگارانه و تفکر مثبت به منظور داشتن احساس کنترل بر رویدادهای مختلف زندگی به خانواده ها در راستای اهداف ذکر شده می تواند موردتوجه قرار بگیرد.
محمد رسولی ایسینی عبدالعزیز افلاک سیر
چکیده مقدمه: انگ بیماری روانی تأثیر منفی پایداری در هیجان ها، رفتار و زندگی و افراد مبتلا به بیماری روانی دارد. افراد انگ خورده اغلب کمک حرفه ای و تخصصی روان پزشکی یا روان شناسی را تا مراحل شدید بیماری و دیر هنگام نمی پذیرند. هدف: این مطالعه به منظور بررسی پیش بینی نگرش های انگ زنی به افراد مبتلا به بیماریهای روانی براساس میزان آشنایی با بیماران روانی در دانشجویان شهر بندرعباس در سال 1391 انجام شده است. روش: طرح این مطالعه از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، دربردارنده ی 327 نفر از دانشجویان رشته های پزشکی، پرستاری، مامایی، اتاق عمل، فوریت ها، علوم آزمایشگاهی، مبارزه با بیماری ها، بهداشت محیط، حشره شناسی، شاغل به تحصیل در سال 1391، در شهر بندرعباس می باشد. همه آزمودنی ها پرسشنامه های سطح آشنایی با بیماری روانی و پرسشنامه اسناد-27، را دریافت کردند. یافته ها و نتیجه گیری: براساس یافته های این تحقیق، از میان مولفه های آشنایی با بیماران روانی، تنها پنج مولفه ی تماس رسانه ای، تماس کاری، تماس خانوادگی، تماس شخصی، و تماس از طریق دوستان، قادرند به طور معناداری حدود 9/23 درصد از واریانس مولفه های انگ زنی به بیماران روانی را پیش بینی کنند؛ و متغیرهای جنسیت و تحصیلات می توانند به طور معناداری حدود 9/3 درصد از واریانس مولفه های انگ زنی به بیماران روانی را پیش بینی کنند. جنسیت به تنهایی قادر است به طور معناداری حدود 2/2 درصد از واریانس مولفه های میزان آشنایی با بیماران روانی را پیش بینی کند. مولفه های آشنایی با بیماران روانی، در ایران، مانند بسیاری از کشورها، پیش بینی کننده های معناداری برای مولفه های انگ زنی به بیماران روانی هستند. کلمات کلیدی: انگ، میزان آشنایی با بیماری روانی، نگرش های انگ زنی به بیماران روانی
زهرا جمی محمد رضا تقوی
عنوان: تأثیر کتاب درمانی شناختی به صورت گروهی بر رضایت زناشویی بانوان مقدمه دست یابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده می باشد و با توجه به این که تحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روان و داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است، لذا سالم سازی روابط بین اعضای خانواده اثرات مثبت فراوانی را در جامعه به دنبال خواهد داشت چرا که نابسامانی زناشویی و طلاق بعد از مرگ ناگهانی در خانواده، از مهمترین عوامل تنیدگی زای افراد خانواده به حساب می آیند ( حسین پور، 1389). از آنجا که سبک شناختی هر فرد مسأله ای مهم در روابط زناشویی ست، بازسازی شناختی در افراد و کمک به آن ها جهت شناخت خطاهای شناختی و سبک اسنادی خود گام مهمی در امر کاهش تعارضات خانوادگی است. از سویی دیگر، با توجه به این نکته که مشکلات افراد اساساً مشکلات بین شخص و رابطه ای است، لذا درمان آن هم باید در رابطه با دیگران صورت گیرد که گروه درمانی شناختی روشی مفید در این زمینه می باشد (فری، 1382). این پژوهش همچنین به دنبال حل مشکلات خانوادگی در افرادی ست که تشخیص بیماری خاصی ندارند و تنها به دلیل کمبود آگاهی و یا کمبود مهارتهای ارتباطی دچار مشکل شده اند و کتاب درمانی در این زمینه یک مولفه اصلی درمان در جهت ارتقاء آگاهی است(تبریزی، 1383).افزایش روز افزون مشکلات وناسازگاری زناشویی و به دنبال آن افزایش درصد طلاق طی سال های اخیر و به خصوص طلاق عاطفی و پیامدهای سوء آن بر خانواده و تربیت فرزندان، ضرورت و اهمیت توجه به موضوع روابط زوجین را بر جسته ساخته است (مومن زاده، 1384). در این پژوهش متغیر مستقل کتاب درمانی شناختی به صورت گروهی می باشد که بر اساس رویکرد شناختی و برنامه شناخت درمانی گروهی و کتاب درمانی و فنون گروه درمانی توسط پژوهشگر تدوین شده است و متغیر وابسته رضایت زناشویی افراد شرکت کننده در آزمون می باشد. بر اساس ادبیات پژوهش فرضیه ها و سوالات به شرح ذیل تنظیم شد فرضیه 1- کتاب درمانی شناختی به شیوه گروهی باعث بهبود رضایت زناشویی با نوان در مقایسه گروه لیست انتظار و گروه کتاب خوانی می شود 2- تأثیر کتاب درمانی شناختی به شیوه گروهی بر رضایت زناشویی بانوان در طول زمان پایدار است. سوال 1- آیا بین گروه کتاب خوانی و لیست انتظار تفاوت معنا داری در میزان رضایت زناشویی در پس آزمون وجود دارد؟ 2- آیا طول مدت ازدواج تأثیری در میزان رضایت زناشویی دارد؟ . روش شرکت کنندگان و طرح پژوهش: طرح تحقیق از نوع کاربردی و روش آن از نوع نیمه آزمایشی با طرح ها پیش آزمون – پس آزمون – پی گیری با یک گروه آزمایشی و دو گروه کنترل مجزا می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه بانوان شرکت کننده در باشگاه یوگاروان می باشد ( 300 نفر) که براساس نمونه گیری در دسترس 45 نفر از این افراد انتخاب و بر اساس ملاک های رد و شمول در گروه های آزمایشی و کتاب خوانی و لیست انتظار گمارده شدند. غربالگری به کمک مصاحبه اولیه بر روی تمامی داوطلبان انجام شده همگی افراد در دامنه سنی 30 تا 50 سال و طول مدت ازدواج بین 5 تا 15 سال بودند، همگی دارای فرزند بوده و دامنه تحصیلات آنها دیپلم تا لیسانس بود و از سطح اقتصادی اجتماعی یکسانی برخوردار بودند. همچنین هیچ یک از شرکت کنندگان به بیماری روانی یا جسمی خاصی مبتلا نبودند – افراد مطلقه وازدواج های مجدد و کسانی که مشکلات حاد با همسران خود داشتند از گروه حذف شدند. ابزار: جهت سنجش میزان رضایت زناشویی از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه 47 شوالی) برای هر سه گروه در سه مرحله استفاده شد. اعتبار این پرسشنامه توسط اولسون (4189) 92/0 و سلیمانیان در ایران، 93/0 گزارش شده است. همچنین روایی این مقیاس بین 62/0 تا 95/0 بدست آمده است ( حسین پور، 1389). شیوه گروه آوری داده ها: هر سه گروه شرکت کننده در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ را تکمیل کردند و نتایج در پایان مورد مقایسه قرار گرفت با این تفاوت که گروه آزمایشی در 8 جلسه دو ساعته در معرض متغیر مستقل کتاب درمانی شناختی به صورت گروهی قرار گرفتند و کتاب به عشق هرگز کافی نیست ( بک، 1386) را مطالعه کرده مورد آموزش شناختی قرار گرفتند. گروه کتاب درمانی، کتاب راه یوگا را در 8 جلسه 2 ساعته مطالعه کردند و هیچ آموزشی شناختی دریافت نکردند و گروه کنترل دوم به صورت لیست انتظار در سه مرحله تنها پرسشنامه را تکمیل کردند. یافته ها بر اساس فرضیه ها و سوالات پژوهش نتایج نشان دادند که کتاب درمانی شناختی به صورت گروهی باعث بهبود رضایت زناشویی می شود بر اساس نتایج تحلیل واریانس بر طرفه بین سه گروه شرکت کننده)، تفاوت افراد بین مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری در مقدار f در سطح 01/0 معنادار بود [f(2,29)=5/16,p<0/01] و نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد در مرحله پس آزمون بین گروههای آزمایش و کنترل و همچنین آزمایش و کتاب خوانی تفاوت معنا داری وجود دارد ( در سطح p<0/05 ) به این صورت که بیشترین میزان رضایت زناشویی در گروه آزمایش و کمترین میزان آن در گروه کنترل وجود دارد. ولی در مرحله پی گیری این تفاوت تنها بین گروههای آزمایش و کنترل ( در سطح p<0/05) معنا دار بود. با استفاده از تحلیل کوواریانس و پس از بررسی همگنی واریانس و همگنی شیب رگرسیون نشان داده شدکه مقدار f در نمره پس آزمون رضایت زناشویی [f(1,30)=557/346,p<0/001) معنا دار شده و در گروه [f(2,30)=0/38 p<n.s] معنا دار نیست. به عبارتی تفاوتی بین نمرات پس آزمون و پی گیری مشاهده نمی شود و تغییرات پایدار است. همچنین بین دو گروه کنترل کتاب خوانی و لیست انتظار بر اساس آزمون t-test مستقل تفاوت معناداری مشاهده نشد (t=0/25 , p<n.s) همچنین افراد به لحاظ طول مدت ازدواج (کمتر و بیشتر از 10 سال ) تفاوت معنا داری در میزان رضایت زناشویی نشان ندادند. (t=0/45 , p<n.s) بحث و نتیجه گیری با توجه به اینکه برای مداخلات شناختی همواره باید از سطح اول شناخت و به عبارتی خطاهای شناختی مداخله را آغاز گروه در سطوح زیرین یعنی طرحواره ها پرداخت، در این پژوهش کار مداخلات درمانی بر اساس کتاب درمانی گروهی بر روی خطاهای شناختی بر اساس کتاب شناخت درمانی «عشق هرگز کافی نیست»، انجام شد و نتیجه حاصله با سایر پژوهش های پیشین در خارج و داخل هم سو می باشد( بوکام و همکاران، 1990 ؛ نظری، 1390 )به عبارتی کتاب درمانی شناختی به صورت گروهی باعث بهبود رضایت زناشویی می گردد که این یافته بوسیله مشاهدات بالینی درمانگر نیز تأیید می گردد. از سویی دیگر نتایج آزمون تعقیبی نشان می دهد که در مرحله پی گیری تفاوتی بین گروه کتاب خوانی با گروه آزمایشی و لیست انتظار مشاهده نمی شود. این یافته بیانگر این نکته است که گردهم آیی و تبادل اطلاعات افراد به تنهایی و جدا از آموزش های شناختی باعث بهبود نسبی در رضایت زناشویی می گردد ولی از سویی دیگر این آموخته ها آن چنان عمیق و با دوام نیست که بتواند گروه کتاب خوانی را از لیست انتظار جدا کند. به عبارتی تنها آموزشهای مبتنی بر اصول علمی همراه کار منسجم گروهی است که اثرات درمانی داشته و این تأثیر در طول زمان پایدار است که این یافته با دیگر یافته ها هم سو می باشد. هم چنین گروه کتاب خوانی و گروه لیست انتظار که هر دو به عنوان گروه کنترل در پژوهش (بوکام، 1990؛ داتیلیو، 2010؛ نظری، 1390؛ حسین پور، 1389، زادهوش، 1390). شرکت داشتند در میزان رضایت زناشویی تفاوت معنی داری نشان ندادند و این به آن سبب بود که گروه کتاب خوانی هیچ آموزشی دریافت نکرد و نقش درمانگر در این گروه کاملاً خنثی بود. با توجه به آنکه دامنه تغییرات طول مدت ازدواج در افراد شرکت کننده بسیار کم بود ( بین 5 تا 11 سال) و همگی در میانه زندگی مشترک قرار داشتند، لذا طول مدت ازدواج تأثیری در میزان رضایت زناشویی این افراد نداشت که با یافته حسین پور ( 1389) هم سو می باشد. محدودیت ها: نوع نمونه گیری در دسترس از میزان وقت و تعمیم نتایج می کاهد. همچنین به دلیل روش نیمه آزمایشی پژوهش استنباط علی از نتایج باید با احتیاط صورت گیرد پیشنهادها: می توان پژوهش های جدی را به صورت زوج درمانی و مقایسه آن با درمان انفرادی و همچنین مقایسه دو روش درمانی (هیجان مدار در مقابل شناختی) انجام داد. پی گیری های بلند مدت در جهت اطمینان اثر درمان می تواند مفید باشد. منابع - بک، آرون، تی ( 1386) . عشق هرگز کافی نیست.(ترجمه مهدی قراچه داغی). تهران: ذهن آویز، (تاریخ انتشار به زبان اصلی 1988). - تبریزی، مصطفی(1383). بررسی و مقایسه اثر بخشی گروه درمانی تلفیقی زوج ها، شناخت درمانی بک و کتاب درمانی بر کاهش نارضایتی زناشویی، پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. - حسین پور، محمد؛ شهرویی، شهریار و عبادی، ندا ( 1389). بررسی اثر بخشی آموزش خانواده درمانی به شیوه شناختی – رفتاری بر رضایت زناشویی. یافته های نو در روانشناسی، 106-95. - زاد هوش، سمیه؛ نشاط دوست، حمید طاهر؛ کلانتری مهرداد و رسول زاده طباطبایی، سید کاظم (1390). مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری همراه با توصیه های مذهبی و گروه درمانی شناختی – رفتاری کلاسیک بر کیفیت ارتباط زناشویی بانوان، خانواده پژوهش، (7)25 ، 68-56 - فردی، مایکل( 1382) . شناخت درمانی گروهی. (ترجمه علی صاحبی، حسن حمید پور و زهرا اندوز). مشهد: جهاد دانشگاهی (بی تا). - مومن زاده، فرید، مظاهری، محمد علی وحیدری، محمود ( 1384)، ارتباط تفکرات غیر منطقی و الگوهای دلبستگی با سازگاری زناشویی. خانواده پژوهی ، (4) 1، 378-370. - نظری، وکیل؛ محمد خانی، پروانه و دولت شاهی، بهروز (1390). مقایسه اثر بخشی زوج درمانی شناختی – رفتاری غنی شده و زوج درمانی تلفیقی در افزایش رضایت زناشویی. فصلنامه پژوهش های نوین روان شناختی، (22) 3، 149-175. - baucom, d.m, sayers, s.l & sher, t.g(1990) supplementing behavioral marital therapy with cognitive restructuring and emotional expressiveness training = an outcome investication, journal of consulting and clinical psychology. 58(5), 636-345. - dattilio, f.m(2010). cognitive- behavioral therapy with couples and families. new york; the guilford press - olson, d.m, mecubbin, m,i & barnes, hl(1989). families. california: sage publication inc.
زبیده دهقان منشادی سید محمدرضا تقوی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی تصویر بدنی، ذهن آگاهی و ابعاد طرحواره های ذهنی کمال گرایی در متقاضیان جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی انجام شد. این تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است، بدین منظور 50 بیمار متقاضی جراحی زیبایی و 50 نفر که متقاضی جراحی زیبایی نبودند به روش نمونه گیری در دسترس از بیمارستان ها و مطب های متخصصین جراحی زیبایی شهر شیراز انتخاب شدند. شرکت کنندگان بعد از اطمینان از وجود معیار های رد و شمول، پرسشنامه ی چند بعدی خود-بدن (mbsrq)، مهارت های ذهن آگاهی کنتاکی (kims) و مقیاس چند بعدی کمال گرایی (mps) را تکمیل نمودند. همه داده های پژوهش بوسیله ی تحلیل واریانس چندمتغیری (manova) و تحلیل واریانس یکطرفه (anova) تحلیل شدند. نتایج طرح تحلیل واریانس چند متغیری (manova) مقایسه ی تصویر بدنی، ذهن آگاهی و ابعاد طرحواره های ذهنی کمال گرایی نشان داد که بین افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی در تصویر بدنی و ذهن آگاهی و بعد کمال گرایی جامعه مدار تفاوت معناداری وجود دارد. می توان بیان کرد که افراد متقاضی جراحی زیبایی تصویر بدنی و ذهن آگاهی کمتری نسبت به افراد غیر متقاضی دارند. وجود عدم انعطاف پذیری فکری و قضاوت، برداشت منفی در مورد خود جسمانی می توانند جزء عواملی باشند که باعث شود فرد به انجام جراحی زیبایی گرایش داشته باشد.
زینب ابراهیم زاده محمدعلی گودرزی
معرفی درمان ضد رتروویروسی کاهش قابل ملاحظه ای را در بروز بیماری ها و مرگ و میر همراه با hiv ایجاد نموده است، بنابراین شناخت عوامل موثر بر آن حائز اهمیت فراوان می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه پای بندی به درمان ضد رتروویروسی و میزان cd4 با حمایت اجتماعی، اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی در بیماران مبتلا به hiv/ ایدز بود. در این راستا، 220 بیمار مبتلا به hiv/ ایدز از مرکز مشاوره بیماری های رفتاری شهر شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه حمایت اجتماعی فیلیپس و همکاران، پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (اشل)، پرسشنامه افسردگی بک ii و پرسشنامه پای بندی به درمان actg بود. نتایج با استفاده از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی ساده و چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که افسردگی و استرس پس از سانحه، پای بندی ضعیف تر به درمان ضد رتروویروسی (به ترتیب 001/0>p، 38/0=r2 و 001/0>p، 58/0=r2) و میزان پایین تر cd4 (هر دو متغیر 01/0>p، 03/0=r2) را پیش بینی می کند. هم چنین، حمایت اجتماعی بالاتر پای بندی بیشتر به درمان (001/0>p، 47/0=r2) و میزان بالاتر cd4 (01/0>p، 01/0=r2) را پیش بینی کرد. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که فقط دو متغیر استرس پس از سانحه و حمایت اجتماعی توانستند حدود 60 درصد (001/0>p) از واریانس میزان پای بندی به درمان و تنها متغیر استرس پس از سانحه توانست حدود 3 درصد(01/0>p) از واریانس میزان cd4 را پیش بینی کند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که افسردگی، ptsd و حمایت اجتماعی، می توانند بر پای بندی به درمان و میزان cd4 تأثیرگذار باشند. هم چنین، این نتایج علاوه بر داشتن تلویحات نظری در زمینه بیماری hiv/ ایدز، در حیطه درمان نیز تلویحات کاربردی در بر دارد.
اطهر دامن کشان محمد علی گودرزی
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مشابهت یا عدم مشابهت زن و شوهرها در ویژگی شخصیتی روان نژندی بر رضایت زناشویی و مولفه های آن (تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، مسایل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، اوقات فراغت، رابطه جنسی، فرزندان و فرزندپروری، رابطه با خانواده و دوستان، نقش های مساوات طلبی و جهت گیری مذهبی) در زوجین است. روش پژوهش بهکار رفته در این تحقیق علّی- مقایسه-ای است. نمونه تحقیق شامل 380 زوج از کارکنان متأهل آموزش و پرورش شهرستان لار است که به روش 1390 مشغول به کار بودهاند، انتخاب - خوشهای و از میان کلیهی کارکنانی که که در سال تحصیلی 1391 شده اند. برای سنجش متغیرهای این پژوهش از خرده مقیاس رواننژندی در پرسشنامهی شخصیتی نئو، فرم استفاه شد. نتایج پژوهش نشان داد که (enrich) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (neo-ffi) کوتاه بین گروه های 4 گانه زوجی (سنخ های ترکیبی فرضی ازدواج مردان و زنان در ویژگی شخصیتی روان نژندی) وجود دارد. نتایج به دست آمده (p<0/ از نظر مولفههای یازده گانه رضایت زناشویی تفاوت معنیدار ( 001 نشان داد، زوجینی که در ویژگی شخصیتی رواننژندی مشابهت دارند و هر دو نمرهی پایین کسب کردهاند، در مقایسه با دیگر گروهها از از رضایت زناشویی بالاتری برخوردارند. کلید واژگان: مشابهت یا عدم مشابهت، ویژگی شخصیتی روان نژندی، رضایت زناشویی
زهره حسین قشقایی عبدالعزیز افلاک سیر
چکیده مقایسه عملکرد عصب روانشناختی قطعه پیشانی در بیماران اسکیزوافکتیو با مبتلایان به اسکیزوفرینا با علائم منفی، دو قطبی نوع یک و گروه بهنجار به کوشش زهره حسین قشقایی هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد عصب – روانشناختی بیماران اسکیزوافکتیو با سه گروه مبتلایان به اسکیزوفرنیا با علائم منفی، دو قطبی نوع یک و گروه بهنجار بود. به منظور انجام این پژوهش تعداد 15 نفر از بیماران اسکیزوافکتیو، 15 نفر از مبتلایان به اسکیزوفرنیا با علائم منفی، 15 نفر بیمار دو قطبی نوع یک، 15 نفر افراد بهنجار که از نظر جنس، سن، تحصیلات همتا سازی شده بودند، بصورت در دسترس از افراد مراجعه کننده به مرکز درمان و توانبخشی بیماران روانی صدرا در شهر اهواز، انتخاب شدند. شرکت کنندگان یکبار توسط روانپزشک و یکبار توسط محقق تحت مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و پس از اخذ شرایط ورود به مطالعه، بوسیله آزمون های عصب – روانشناختی استروپ، عملکرد مداوم، دسته بندی کارتهای ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار بین سه گروه مقایسه با گروه ملاک در عملکرد عصب روانشناختی قطعه پیشانی بود. ولیکن در بررسی مولفه های تحقیق عملکرد عصب روانشناختی لوب پیشانی بیماران اسکیزوافکتیو به بیماران دو قطبی نوع یک نزدیک بود و نسبت به بیماران اسکیزوفرنیا عملکرد بهتر و نسبت به افراد بهنجار عملکرد ضعیف تری مشاهده شد. نتایج این پژوهش از اهمیت تشخیص بالینی و ارائه پیش آگهی اختلال اسکیزوافکتیو حمایت می کند. واژگان کلید: عملکرد عصب - روانشناختی، قطعه پیشانی، اسکیزو افکتیو، اسکیزو فرنیا با علائم منفی، دو قطبی نوع یک.
سعید محمدنیا جواد ملازاده
هدف از انجام این تحقیق پیش بینی افسردگی بر اساس واکنش پذیری شناختی با نقش واسطه ای نگرش های ناکارآمد، خطاهای شناختی، سه گانه شناختی و افکار خودکار است. تعداد 291 نفر از دانشجویان زن و مرد به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و نسبت به تکمیل پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم (bdi-ii)، مقیاس نگرش های ناکارآمد (das)، پرسشنامه ی مثلث شناخت (cti)، مقیاس حساسیت در برابر افسردگی لیدن- تجدیدنظر شده (leids-r)، پرسشنامه افکار خود آیند (atq) و پرسشنامه خطاهای شناختی (ceq) اقدام نمودند. با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، اطلاعات توصیفی آزمودنی ها از قبیل میانگین و انحراف معیار، مشخص گردید؛ و به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از روش تحلیل مسیر به روش بارون و کنی و برای بررسی برازش مدل از نرم افزار(20) amos استفاده گردید. تحلیل نتایج نقش واسطه ای سه متغیر خطاهای شناختی، سه گانه شناختی و افکار خودکار را در رابطه میان واکنش پذیری شناختی و افسردگی تأیید کرد. همچنین تناسب و کفایت شاخص های برازش مدل نشانگر اعتبار درونی مناسب یافته ها بود. از این یافته ها نتیجه گرفته می شود که تجربه خلق منفی با تأثیرگذاری بر ساختارهای شناختی پیش بینی کننده افسردگی در افراد بوده و اهمیت تجربه خلق منفی به عنوان عامل آسیب پذیری در برابر افسردگی روشن گردید.
سهیلا بهمنی محمدرضا تقوی
اختلال وسواسی-جبری و اضطراب اجتماعی از جمله اختلالات شایعی هستند که با شناخت های منفی تکرار شونده مشخص می شوند. برخی پژوهش ها سعی دارند که این شناخت های منفی تکرار شونده را از طریق مکانیزم های زیربنایی مثل سیستم پردازش اطلاعات تبیین کنند. به دلیل این که کنترل توجه از مولفه های بسیار مهم سیستم پردازش اطلاعات است برخی نظریات بیان می کنند که نقص در کنترل توجه، افراد را در برابر وقوع این افکار تکرارشونده منفی آسیب پذیرتر می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط کنترل توجه و افکار تکرار شونده در اختلال وسواسی-جبری و اضطراب اجتماعی بود. بدین منظور 30 نفر افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و 30 نفر افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز مشاوره و روانپزشکی شهر شیراز انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه های کنترل توجه، پردازش پس رویدادی، وسواس فکری-عملی و افسردگی بک تکمیل گردید. نتایج بدست آمده با روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین کنترل توجه و افکار وسواسی درگروه اختلال وسواسی-جبری رابطه منفی و معنادار وجود دارد، همچنین بین کنترل توجه و پردازش پس رویدادی در گروه اضطراب اجتماعی نیز رابطه منفی مشاهده شد. در بررسی کنترل توجه مشخص شد که، میزان کنترل توجه در هر دو گروه اختلال وسواسی-جبری و اضطراب اجتماعی با گروه بهنجار تفاوت وجود دارد، اما بین دو گروه بالینی در کنترل توجه تفاوت معناداری وجود ندارد.
پگاه نصیری جواد ملازاده
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان بین فعالیت سیستم مغزی - رفتاری و رضایتمندی زناشویی انجام گرفت. بدین منظور، تعداد 200 فرد متاهل (106 زن، 94مرد) که سنوات تاهل آنها 3-12 سال و فاقد هر گونه بیماری می باشند، به روش نمونه گیری تصادفی از طریق پرونده های پزشک خانواده دو درمانگاه صنایع پتروشیمی شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. مقیاس گری-ویلسون، مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران(فرم کوتاه) و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی اینریچ (فرم کوتاه) ابزارهای پژوهش حاضر را تشکیل می دهند. داده ها با استفاده روش رگرسیون چندگانه و نقش واسطه ای با استفاده از نرم افزار lisrel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل ها نشان داد که، از مولفه های تنظیم شناختی هیجان بکارگیری هر دو راهبردهای منفی و مثبت و از مولفه های سیستم مغزی رفتاری دو مولفه اجتناب فعال و سیستم جنگ/گریز به طور مستقیم و سیستم بازداری رفتار با واسطه در رضایتمندی زناشویی در ارتباط می باشند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که مولفه های سیستم مغزی رفتاری و تنظیم شناختی هیجان قادر به پیش بینی رضایتمندی زناشویی می باشند.
نرجس پیران سعدی محمد علی گودرزی
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی شدت علائم افسردگی بر اساس عوامل شناختی و فراشناختی بود. گروه نمونه این پژوهش شامل 247 نفر دانشجو بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دانشگاه شیراز، انتخاب شدند. افراد به وسیله مقیاس های نگرش های ناکارآمد (das-19)، باورهای منفی و مثبت درباره نشخوار، مقیاس افسردگی بک-ii و خرده مقیاس اضطراب از مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (dass-21) مورد آزمون قرار گرفتند. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. بدین صورت که شدت علائم افسردگی به عنوان متغیر ملاک توسط متغیرهای پیش بینِ نگرش های ناکارآمد و باورهای منفی و مثبت درباره نشخوار مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، میزان اضطراب، تحصیلات، سن و وضعیت تأهل افراد به روش آماری کنترل گردید. روابط بین متغیرها توسط تحلیل رگرسیون خطی به شیوه سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که نگرش های ناکارآمد کمال گرایی و خودمختاری و باورهای منفی و مثبت درباره نشخوار، توانستند به طور مثبتی شدت افسردگی را پیش بینی کنند. هم چنین، نشان داده شد که عوامل فراشناختی در مقایسه با عامل شناختیِ نگرش های ناکارآمد قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری داشتند. یافته های پژوهش حاضر فرصتی جهت روا ن شناسان فراهم می-آورد تا در مسیر درمان افسردگی، علاوه بر پرداختن به محتوای تفکر بیماران به فراشناخت و فرایند تفکر افراد توجه بیشتری کنند.
مجید زارع جواد ملازاده
مقایسه سبک ابراز هیجان دوسوگرایی، خشم و افسردگی در جانبازان دارای درد مزمن، جانبازان بدون درد و افراد عادی امروزه درد مزمن به عنوان یک بیماری مجزا تلقی می شود و بیمارانی که دچار آن می شوند به سرعت سیر نزولی تغییرات جسمی و روانی را به نحوی که تمام فعالیت های روزمره فردی و اجتماعی آنها را دچار اختلال می کند، آغاز می کنند. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان، خشم و افسردگی بین سه گروه جانبازان دارای درد مزمن، جانبازان بدون درد و افراد عادی است. در این پژوهش جامعه مورد مطالعه را جانبازان تشکیل می دهند و افراد نمونه نیز شامل90 نفر (25 نفر جانباز درد مزمن، 25 نفر جانباز بدون درد و 25 نفر افراد عادی) می باشند که بر اساس معیارهای تشخیصی درد مزمن dsmiv و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز این مطالعه توسط پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز گری هیجانی کینگ و امونز (aeq)، مقیاس خشم چند بعدی سیگل (mai) و مقیاس افسردگی استنفورد جمع آوری شده و سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان دادند جانبازان دارای درد مزمن برخلاف اینکه بدلیل داشتن درد مزمن جسمی مستعد ابتلاء به اختلالات هیجانی و خلقی مانند خشم و افسردگی هستند، در تنظیم و سبک ابراز هیجانات مشکلی ندارند و با سایر جانبازان بدون درد مزمن و افراد عادی تفاوتی نشان نمی دهند.
ندا انصاری خراجی محمد علی گودرزی
زمینه و هدف: اختلال خوردن می تواند به نحو بارزی توانایی های کارکردی فرد را مختل سازد، به روابط فرد با دیگران آسیب برساند و لذت بردن از زندگی را برای او بسیار دشوار نماید. پرسش بنیادین این تحقیق، تحلیل رابطه میان هوش هیجانی و عزت نفس(به عنوان متغیرهای پیش بین) در پیش بینی اختلال خوردن است. هدف این تحقیق پیش بینی شدت علایم اختلال خوردن بر اساس عزت نفس و هوش هیجانی در زنان ایرانی مقیم امارات بود. روش: جامعهی آماری شامل تمامی زنان20-30 ساله ی ایرانی مقیم امارات بود. نمونه آماری شامل 100 نفر از زنان ایرانی بودند که بیش از 3 سال از مهاجرت آنان به امارات متحده عربی(دبی) گذشته بود و به روش در دسترس انتخاب شدند. مقیاس های اندازه گیری شامل پرسش نامه نگرش های خوردن (eat) گارنر و همکاران، پرسش نامه عزت نفس کوپر- اسمیت (sei) و پرسش نامه هوش هیجانی بار- آن (eq-i) بود. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سه متغیر عزت نفس اجتماعی (0/001>p )، عزت نفس خانوادگی (0/002>p ) و عزت نفس تحصیلی (0/001>p ) با شدت علایم اختلال خوردن رابطه¬ای منفی دارند. همچنین، از بین خرده مقیاس های هوش هیجانی، فقط خرده مقیاس شادمانی (0/001>p) با شدت علایم اختلال خوردن رابطه داشت. نتایج تحلیل رگرسیون به منظور پیش بینی شدت علایم اختلال خوردن توسط مولفه های هوش هیجانی بر اساس نقش متغیر های تعدیل کننده سن، جنس، وضعیت تاهل، تعداد فرزندان و تعداد سال های مهاجرت نشان داد که متغیر های تعدیل کننده به تنهایی قادر نیستند شدت علایم اختلال خوردن را پیش بینی کنند، اما خرده مقیاس شادمانی در هوش هیجانی به طور منفی شدت علایم اختلال خوردن را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که عزت نفس و نیز خرده مقیاس شادمانی در هوش هیجانی با اختلال خوردن رابطه منفی دارند و بنابراین می توان انتظار داشت که با افزایش عزت نفس و میزان شادمانی افراد، شدت علایم اختلال خوردن کاهش یابد.
لادن علوی نائینی نوراله محمدی
هدف این تحقیق بررسی مقایسه سبک های دلبستگی و آسیب های روانشناختی در زنان ایرانی مقیم ایران و دبی بود. بدین منظور از دو جامعه شامل زنان ایرانی مقیم ایران، متاهل و در دامنه سنی 30 تا 45 سال و زنان ایرانی مقیم دبی با همان ویژگی ها که مدت 5 سال از مهاجرتشان گذشته بود دو گروه مستقل 50 نفری به روش در دسترس انتخاب شدند. در این تحقیق از دو پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسالان(aai) و پرسشنامه آسیب های شناختی scl-90-r استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل طرح مذکور، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل واریاس یک راهه استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که بین زنان ایرانی ساکن ایران و زان ایرانی مقیم دبی از لحاظ آسیب روانی تفاوت معنی¬داری وجود دارد. اما بین این دو گروه از لحاظ سبک های دلبستگی تفاوت معنی¬داری وجود نداشت. نهایتا ن این که سبک های دلبستگی آسیب روانی را پیش بینی می کند. بر این اساس، سبک دلبستگی ایمن شاخص های آسیب روانی وسواس- اجباری ، حساسیت در روابط بین فردی ، اضطراب اجتماعی ، پارانوئید ، شدت علائم مرضی را به طور منفی پیش بینی کرد. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی بهترین پیش بین مثبت برای شاخص پارانوئید بود. نتیجه این که، دوری از سرزمین مادری می تواند شرایط آسییب شاختی ویژه ای را برای زنان در پی داشته باشد
آزاده شاهی سوندی جواد ملازاده
هدف پژوهش حاضر مقایسه عوامل شخصیتی،استرس تجربه شده و حمایت اجتماعی در افراد مبتلا به فشار خون اساسی و افراد بهنجار در بین مراجعه کنندگان به کلینیک سلامت بیمارستان ایرانی _ دبی در سال 1392 می باشد.
سمیه کوپانی محمد رضا تقوی
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی گروه درمانی معنوی ـ مذهبی با تأکید برآموزه¬های اسلام بر کاهش اضطراب فراگیر دانشجویان بود. در این پژوهش از طرح آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. 30 نفر از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه دانشگاه شیراز دارای سطوح اضطراب متوسط به بالا، به روش نمونه گیری خوشه¬ای تصادفی انتخاب و پس از همتا سازی به تصادف در هر یک از گروه¬های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه درمانی مذهبی در طول 8 جلسه، هفته¬ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد و برای گروه کنترل، کتاب¬خوانی برگزار شد. مقیاس اضطراب صفت و حالت اسپیلبرگر (1970)، به عنوان پیش آزمون و پس آزمون به کار برده شد. نهایتاً داده ها با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده¬ها نشان داد که میانگین نمرات اضطراب صفت و حالت در گروه آزمایشی در مرحله پس آزمون به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود (001/0=p)، ( 0001/0=p). نتایج نشان داد که گروه درمانی معنوی ـ مذهبی با تأکید بر آموزه¬های اسلام تأثیر معناداری در کاهش اضطراب صفت و حالت دانشجویان دارد. نتایج این پژوهش، برای تحقیقات آینده در زمینه کاربرد روان درمانی چند بعدی در درمان اختلالات روانی تلویحاتی را دربر دارد.
مینا وصال جواد ملازاده
بیماری¬های عضلانی- اسکلتی، از جمله شایع¬ترین بیماری¬های دوران میانسالی و سالمندی است، از جمله این بیماری¬ها، رماتیسم مفصلی است، این بیماری با دوره های التهاب در سینوویوم شروع می شود که باعث ضخیم شدن و ایجاد اِدم در آن می گردد. افسردگی از جمله بیماری¬های روان¬شناختی است در رماتیسم مفصلی، با درجات بالایی از فعالیّت بیماری، درد، خستگی، ناتوانی، استفاده از خدمات بهداشتی، کاهش پذیرش درمان و در نهایت افزایش خطر خودکشی و مرگ و میر همراه است. ادراک درد و کیفیّت خواب نامناسب به دلیل مشکلات زیادی که در افراد مبتلا به بیماری¬های مزمن از جمله رماتیسم مفصلی، ایجاد می¬کنند، مورد توجّه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. که بیماری¬های رماتیسمی اغلب با شیوع بالای اختلالات روان¬پزشکی و پریشانی¬های روان¬شناختی همراه هستند. یک دور باطل بین این عوامل ایجاد می¬گردد که ادراک درد و حس عدم کنترل بر آن، تأخیر در خواب و بیداری شبانه در صورتی که با تفکّرات فاجعه¬آمیز همراه شود، موجب افسردگی شده و هرچه خلق فرد افسرده¬تر شود، آستانه تحمّل درد در وی کاهش بیشتری می¬یابد و کیفیّت خواب وی بدتر می¬شود.
محمد جلالوند نوراله محمدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گراس بر کاهش وسوسه، سوگیری توجه و استفاده مناسب تر از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. پژوهش حاضر از نوع طرح های نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان شیراز در سال 92-1391 تشکیل می دهند. بدین منظور تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایشی و کنترل?معتاد جایگزین شدند. همچنین 15 نفر افراد بهنجار نیز به عنوان گروه کنترل سالم برای مقایسه با افراد وابسته به مواد مخدر انتخاب گردید. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون گرفته شد، سپس آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس در 8 جلسه 2 ساعته در گروه آزمایشی اجرا شد و در این مدت گروه کنترل معتاد و کنترل سالم هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام آموزش از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. پس از اجرای پژوهش برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی فیشر استفاده شد. یافته ها نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان می تواند در کاهش علائم وسوسه، سوگیری توجه و استفاده مناسب تر از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد موثر واقع گردد، همچنین گروه کنترل سالم نسبت به گروه آزمایش و کنترل معتاد وسوسه و سوگیری توجه کمتر و استفاده موثر تر از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان را نشان دادند.
سمیه جمالی عبدالعزیز افلاک سیر
اگر نگرانی در مورد وضعیت ظاهری بدن تشدید یابد و موجب ناراحتی چشمگیر، اشتغال ذهنی و آسیب به کارکردهای اجتماعی، شغلی و سایر جنبه های زندگی شود، به عنوان اختلال بدشکلی بدن تشخیص داده می شود. با توجه به شیوع بالای اختلال بدشکلی بدن در دانشجویان و همایندی با سایر اختلالات، این پژوهش با هدف تعیین شیوع اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن با اختلال افسردگی اساسی، وسواس فکری-عملی، اضطراب اجتماعی و اختلالات خوردن، صورت گرفته است. در یک مطالعه توصیفی- همبستگی، هزار نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز، با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای توسط پرسشنامه اختلال بدشکلی بدن، مقیاس اصلاح شده وسواس فکری- عملی یل- براون برای اختلال بدشکلی بدن، پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی، پرسشنامه فوبی اجتماعی و پرسشنامه نگرشهای خوردن، تحت بررسی قرار گرفتند و یافته ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون آماری مجذور کای و آزمون دقیق فیشر در نرم افزار 18-spss تجزیه و تحلیل شدند. از میان دانشجویان مورد مطالعه، 641 نفر (%1/64) دختر و 359 نفر (%35/9) پسر بودند و نتایج نشان داد که 129 نفر از دانشجویان (%12/9) معیارهای اختلال بدشکلی بدن را کسب نمودند. بین علائم اختلال بدشکلی بدن و علائم اختلال اضطراب اجتماعی (0/39=r)، علائم اختلال افسردگی اساسی (0/39=r)، علائم اختلال وسواس فکری- عملی(0/30=r) و علائم اختلالات خوردن (0/21=r) رابطه معنادار گزارش شد. اختلال بدشکلی بدن در دانشجویان شایع بود و همایندی بالایی با سایر اختلالات داشت، بنابراین مطالعات همه گیر شناسی و بررسی همایندی اختلال بدشکلی بدن با سایر اختلالات در گروههای سنی مختلف و گروههای پرخطر ضروری به نظرمی رسد.
زهرا فرمانی عبدالعزیز افلاک سیر
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده¬-(جهت¬گیری گفت¬وشنود و جهت¬گیری همنوایی) و ویژگی¬های شخصیتی (دلپذیری، وظیفه¬مداری، برون¬گرایی، انعطاف¬پذیری و روان-رنجورخویی) بر سازگاری زناشویی انجام شد. شرکت کنندگان شامل 252 نفر از دانشجویان زن متأهل دانشگاه شیراز بودند که به روش نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل، پرسشنامه¬¬¬های ویژگی¬های شخصیتی نئو ¬50 ¬گویه¬ای (neo)، ابزار تجدید نظر شده¬ی 26 گویه¬ای الگوهای ارتباطات خانواده فیتزپاتریک و ریچی، (1990) (نقل از فیتزپاتریک و کوئرنر 2004 (rfcp)) و ابزار 32 گویه¬ای سازگاری زناشویی اسپانیر، (1976) (das) بود که پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ احراز گردید. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از روش¬های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که از بین خرده مقیاس¬های ویژگی¬های شخصیتی نئو، خرده¬¬¬ مقیاس توافق¬پذیری به صورت مثبت و معنا¬دار و روان¬رنجورخویی به صورت منفی و معنادار با قدرت و گستردگی بیش¬تری سازگاری زناشویی را پیش¬بینی کردند، همچنین از بین خرده مقیاس¬های ابزار تجدید نظر شده الگوهای ارتباطات خانواده جهت¬گیری گفت¬و¬شنود رابطه مثبت و معناداری با سازگاری زناشویی دارد و آن را به صورت مثبت پیش¬بینی می-کند و بنابراین، می¬توان گفت که ویژگی¬های شخصیتی و الگوهای ارتباطی خانواده به عنوان عامل¬هایی کلی می¬توانند پیش¬بینی کننده¬های معناداری از سازگاری زناشویی باشند.
مهسا شهابی عبدالعزیز افلاک سیر
این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی سازگاری زناشویی براساس پنج عامل بزرگ شخصیت و هوش هیجانی انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی زوج های شهر اصفهان در سال 1393 بودند که حداقل 5 سال با هم زندگی کرده بودند و نمونه ی پژوهش شامل 276 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه از سه پرسشنامه ی سازگاری زناشویی اسپانیر، فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیتی نئو و پرسشنامه ی رگه ی هوش هیجانی پترایدز و فارنهام بهره گرفته شد. عامل روان آزره گرایی توانست سازگاری زناشویی را به صورت منفی و معنادار پیش بینی نماید و دو عامل برون گرایی و وظیفه مداری نیز سازگاری زناشویی را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کردند.
یکتا سبوکی جواد ملازاده
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی آسیب پذیری اختلال اضطراب تعمیم یافته براساس سبک های دلبستگی و آسیب پذیری های شناختی (عدم تحمل بلاتکلیفی و باورهای فراشناختی) بوده است. در این مطالعه مقطعی از بین دانشجویان دانشگاه شیراز سال تحصیلی 94-93 مقطع کارشناسی، 300 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای فراشناختی، سبک های دلبستگی بزرگسال و اختلال اضطراب تعمیم یافته (اختلال اضطراب تعمیم یافته-q-iv) را تکمیل نمودند. داده های حاصل، با استفاده از نرم افزار آماری spss 18 و آزمون های همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین ارتباط بین عدم تحمل بلاتکلیفی و اختلال اضطراب تعمیم یافته وجود دارد (53/0) و اختلال اضطراب تعمیم یافته توسط عدم تحمل بلاتکلیفی پیش بینی می شود. همچنین بین باورهای فراشناخت و اختلال اضطراب تعمیم یافته نیز رابطه معناداری وجود دارد و اختلال اضطراب تعمیم یافته به وسیله باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره نگرانی، خودآگاهی شناختی پیش بینی می شود اما توسط اطمینان شناختی ضعیف، لزوم کنترل افکار قابل پیش بینی نمی باشد. بین سبک ایمنی، سبک ناایمن اجتنابی و اختلال اضطراب تعمیم یافته به ترتیب رابطه معنادار معکوس (24/0) و رابطه معنادار مستقیم (22/0) وجود دارد و بین سبک ناایمن دوسوگرا و اختلال اضطراب تعمیم یافته رابطه ای وجود ندارد. اختلال اضطراب تعمیم یافته توسط سبک های ایمن و ناایمن اجتنابی پیش بینی پذیر می باشد. طبق نتایج تحقیق حاضر می توان گفت که عامل ترکیبی «سبک های دلبستگی»، «باورهای فراشناختی» و «عدم تحمل بلاتکلیفی»، در آسیب پذیری نسبت به اختلال اضطراب تعمیم یافته از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و لذا می توان با مداخلات مناسب و برنامه های درمانی جهت اصلاح این عوامل، امکان کاهش اختلال اضطراب تعمیم یافته را فراهم ساخت.
محمد داوود حسینی جواد ملازاده
چکیده ندارد.
لیلا برومند نیا جواد ملازاده
چکیده ندارد.