نام پژوهشگر: قربانعلی قربان زاده
سجاد پرنون قربانعلی قربان زاده
چکیده موقعیت جغرافیایی خاص ترکیه که در میان فرهنگ ها و سیاست های مختلف قرار گرفته و پل ارتباطی میان اروپا و آسیا را ایجاد کرده است، اهمیت سوق الجیشی این کشور را دو چندان می نماید. این کشور، با دسترسی به سه دریا و داشتن گذرگاه های مهم جهانی، جایگاه ویژه ای را به لحاظ تأثیر گذاری بر جریان های بین المللی در منطقه دارا است. پس از نخستین جنگ جهانی و فروپاشی امپراطوری عثمانی، کشور ترکیه در کانون تغییر و تحولات جهانی قرار گرفت. از سال های گذشته، افکار عمومی ترکیه به شدت علیه غرب و آمریکا تهییج شده است. این تحول در کنار گرایش های مذهبی دولتمردان جدید، باعث شد که سیاست خارجی ترکیه در موضوعاتی چون سوریه، حماس، ایران و از سال 2003 با اشغال عراق، به ضرر آمریکا چرخش داشته باشد. ترکیه دومین ارتش ناتو و ششمین اقتصاد اروپا محسوب می شود و از دید آمریکا، در همسایگی مناطق بحرانی جهان مانند ایران، سوریه و عراق قرار دارد که می تواند بر تحولات این مناطق تأثیر مشخصی داشته باشد. از طرف دیگر، ترکیه کشوری مسلمان، با سیستم سیاسی خاصی است که توانسته در دهه گذشته، خود را به استانداردهای دموکراتیک غربی نزدیک نماید. از نظر آمریکا، نحوه اداره جامعه در ترکیه می تواند الگویی برای جوامع اسلامی در حال گذار باشد. اهمیت ترکیه برای ایالات متحده آمریکا از زمانی که خاورمیانه در قرن 21 جایگزین اروپای قرن بیستم به عنوان منطقه ای بحرانی برای آمریکا شد، بیشتر شده است. ترکیه تنها کشوری است که می تواند به طور موثر با دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه همکاری کند. از طرف دیگر، ترکیه یکی از هم پیمانان گریز ناپذیر آمریکا در خاورمیانه به شمار می رود که می تواند با استفاده از این جایگاه ویژه، در حوزه های مختلف از جمله مسائل امنیتی و بویژه امنیت ایران تأثیر گذار باشد. جمهوری اسلامی ایران با باز تعریف روابط خود با کشور ترکیه و افزایش تعاملات سیاسی و منطقه ای با این کشور، می تواند به طور موثر با این کشور ارتباط نزدیک برقرار کرده و از این طریق معادلات سیاسی را به نفع خود تغییر دهد. کلید واژگان: خاورمیانه، ایران، ترکیه، آمریکا، امنیت، فرصت، تهدید، استراتژی، همگرایی منطقه ای، مجموعه امنیتی منطقه ای.
اکبر قلی پور قربانعلی قربان زاده
پرسش از کیستی و هویت افراد، طوایف، اقوام و ملت ها از اساسی ترین مسایل فکری جامعه بشری بوده است و افراد و جوامع انسانی از دیر زمان در تکاپوی هویت فردی و اجتماعی خود در دوره های مختلف حیات خویش بوده اند. با تکوین و حاکمیت یک گفتمان هویتی، گفتمان های هویتی رقیب به حاشیه رانده می شود؛ ولی هرگز از بین نرفته و مترصد فرصتی است که مجدداً ظهور یابد و حاکمیت خود را احیا نماید. با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص ایران در دوره های مختلف تاریخی، این کشور با گفتمان های تمدنی بزرگ همسایه بود و رقیب آنها به شمار می رفت. گفتمان تمدن ایران در دوره ای از مرزهای چین تا مصر گستره داشته و برخی مواقع نیز مغلوب تمدن های همسایه شده است. تمدن ایران باستان با دین نو ظهور اسلام همراه گشت و در رشد و گسترش آن اهتمام ورزید و بعد از یک دوره تاریخی، چنان با هم عجین شدند و گفتمان واحدی با دو جزء جدایی ناپذیر ایرانی و اسلامی شکل گرفت که قرن های متمادی این گفتمان بر جامعه ایران حاکم بود. با رویارویی جامعه ایران با جامعه مدرن غرب و آشنایی نخبگان سیاسی ایران آن دوران با تمدن جدید غرب و سرگشتگی از عقب ماندگی جامعه خود، برخی از نخبگان سیاسی و روشنفکران ایران هویت خویش را فراموش کرده و به دامان آن در آویختند و در اخذ و توسعه آن کوشیدند. پس از اینکه تمدن مدرن، به دلیل عملکرد خود زیر سوال رفت، بیشتر نخبگان سیاسی و روشنفکران ایران آن دوران، نیم نگاهی به گذشته باستان خود البته با نگاه مستشرقین نمودند. پس از این دوران، سه جریان سیاسی با زمینه های فکری اسلامی ، ایرانی و مدرن در مقابل هم شکل گرفتند که سایه کشاکش آنها بر جامعه سیاسی ایران در دوران معاصر سنگینی می نماید. نخبگان سیاسی قاجاریه و پهلوی بدون توجه به بنیان های هویتی جامعه ایران، در صدد تغییر و اصلاح ظواهر جامعه بر آمدند که در هر دوره با عکس العمل طیف مقابل در جامعه ایران رو به رو گردید و این رویارویی طیف های جامعه منجر به انقلاب اسلامی شد. حتی بعد از انقلاب تنش لایه های هویتی ادامه یافت. سوال اصلی این تحقیق آسیب شناسی وضعیت هویت ایران است یعنی" هویت ملی ایران در بعد داخلی با چه آسیب هایی مواجه می باشد؟" پاسخ مفروض این سوال یا فرضیه پژوهش عبارت است از: " آسیب های هویت ملی ایران در بعد داخلی، متأثر از عدم تعامل و توازن بین عناصر فکری تشکیل دهنده آن یعنی ایرانی، اسلامی و تجدد می باشد" که نخبگان سیاسی کشور به جای حل بنیادین مسأله، با تک ساحت نگری و اصلاحات صوری و مقطعی، ضمن برانگیختن احساسات سایر جریان ها، عکس العمل آنها را در پی داشته و در نتیجه، جامعه ایران را از رسیدن به سامان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باز داشته است. نتیجه مهم تحقیق حاضر این است که با تلفیق سه گفتمان باستانی، اسلامی و تجدد، تعریفی فراگیر از هویت ملی ایران ارائه شود تا منافع همه جریان های فکری و هویتی جامعه را در برگیرد و جامعه ایران را به سامان برساند.
عارف عبادی قربانعلی قربان زاده
در این پژوهش به بررسی ارتباط میان شک گرایی و محافظه کاری در اندیشه ی دیوید هیوم پرداخته ایم. ادعای اصلی نگارنده آن است که شک گرایی هیوم در عرصه ی شناخت شناسی بر نظریات سیاسی او تأثیر گذاشته و آن را به شکل محافظه کاری درآورده است. هیوم در طول تاریخ یکی از شدیدترین انتقادات را نسبت به توان عقل انسانی وارد ساخت. به نظر هیوم بسیاری از مفاهیم نه مبنای عقلانی دارند و نه عقلاً توجیه پذیر هستند. اما ما در زندگی روزمره بر چنین مفاهیمی متکی هستیم و آن چه این عقاید را در نظر ما چنین مهم و اساسی جلوه می دهد، غریزه ی ما است. چنین غریزه ای بر خلاف تعقل، وجه مشترک انسان و حیوان است. هیوم در فلسفه ی اخلاق بر آن بود که «خیر» و «شر» برآمده از عقل نیست، بلکه زائیده ی احساساتِ ما است. به نظر او، ما افعال و احکام اخلاقی را بر اساس تطابق آن ها با عقل انتزاعی مورد مدح و ذم قرار نمی دهیم، بلکه آن چه عامل تعیین کننده در ارزش اخلاقی یک حکم یا فعل است، «فایده» ای می باشد که آن فعل یا حکم برای بشر به همراه دارد. او معتقد است اخلاقیات بر غرایز و احساسات متکی است و انگیزه ی رفتار آدمی احساسات و نه عقل او است. هیوم در عرصه ی نظریات سیاسی، نسبت به عقل در هدایت جامعه، بدبین است. در اندیشه ی سیاسی او، جامعه و حکومت بر اساس «پیمان نخستین» و یا در برهه ای خاص پا به عرصه ی وجود نگذاشت، بلکه به تدریج در میان انسان ها شکل گرفت و رشد کرد. نهادها و سازمان های اجتماعی برای رفع نیازهای انسان – که الزاماً همیشه عقلانی نیستند- در طول تاریخ شکل گرفته-اند و صحت آن ها در طول زمان به اثبات رسیده است، پس هدایت درست جامعه باید بر اساس این نهادها و سنن و نه عقل انتزاعی باشد.