نام پژوهشگر: محسن ایراندوست
هیوا دارایی محسن ایراندوست
اسپکتروسکپی 1h-nmr در مطالعه واکنش تشکیل کمپلکس بین یون روبیدیوم و لیگاند 18-crown-6 در dmso وتعدادی حلال دوتایی dmso و nitrobenzene ودر دماهای متفاوت استفاده شد. در تمام آزمایشات تبدیل لیگاند از فرم کمپلکس به فرم لیگاند آزاد در مقایسه با زمان پاسخگویی دستگاه nmr سریع بوده و تنها یک سیگنال پروتن برآیند دیده شده است. ثابت تشکیل کمپلکس برای کمپلکس 1:1 حاصل در حلالها و دماهای متفاوت با استفاده از برازش رایانه ای داده های جابجایی شیمیایی در مقابل نسبت مولی بدست آمد. رابطه معکوسی مابین ثابت تشکیل کمپلکس و مقدار dmso در مخلوط حلال وجود داشت. مقادیر آنتالپی و آنتروپی برای این واکنش تشکیل کمپلکس با توجه به وابستگی دمایی ثابت تشکیل کمپلکس بدست آمد. در همه حلال های دوتایی کمپلکس حاصل پایدار از نظر آنتالپی و ناپایدار از نظر آنتروپی بود. اسپکتروسکپی 31p-nmr در مطالعه واکنش تشکیل کمپلکس مابین نیترات اورانیل و midph در دو حلال دوتایی dmso و d2o ودر دماهای متفاوت استفاده شد. در تمام آزمایشات تبدیل لیگاند از فرم کمپلکس به فرم لیگاند آزاد در مقایسه با زمان پاسخگویی دستگاه nmr کند بوده و دو سیگنال 31p دیده شده است. ثابت تشکیل کمپلکس برای کمپلکس 1:1 حاصل در حلالها و دماهای متفاوت با استفاده از انتگرال های این دو سیگنال بدست آمد. مقادیر آنتالپی و آنتروپی برای این واکنش تشکیل کمپلکس با توجه به وابستگی دمایی ثابت تشکیل کمپلکس بدست آمد. در همه حلال ها کمپلکس حاصل پایدار از نظر آنتالپی و ناپایدار از نظر آنتروپی بود. مدلی qspr برای تخمین ثابت تشکیل کمپلکس تعدادی از مشتقات 15c5 با کاتیون سدیم با استفاده از نرم افزارهای chemoffice، spss و matlab ایجاد شد. این مطالعه qspr برای توسعه مدل های ارتباط ساختارهای 74 مشتق 15c5 با تخمین مقادیر kf آنها در کمپلکس آنها با کاتیون سدیم انجام شد. انتخاب اولیه و روش stepwise برای انتخاب معرف ها استفاده شد. بهترین مدل های ممکن smlr و ann با استفاده از معرف های لیگاند به تنهایی ایجاد شد. rmse برای پیش بینی kf داده های آموزش 0.1 ، داده-های تست 0.15 و برای همه داده ها 0.11 است.
روشنک رستمیان محسن ایراندوست
رزونانس مغناطیسی هسته جهت بررسی مطالعه واکنشهای تشکیل کمپلکس بین لیگاند 15- کراون-5 با یونهای سدیم((na+و لیتیم((li+در حلال استونیتریل و شماری از مخلوط های دوگانه استونیتریل و نیتروبنزن در دماهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت.در همه موارد تبادل بین پروتون اترهای آزاد و کمپلکس شده در مقیاس زمانیnmrسریع بوده و فقط یک سیگنال واحد1hمشاهده گردید.با رسم نمودار تغییرات فرکانس سیگنال مشاهده شدهnmr-1hمربوط به لیگاند بر حسب نسبت مولی فلز به لیگاند نموداری حاصل می شود که از روی آن می توان استوکیومتری تشکیل کمپلکس را مشخص کرد.در این واکنش مورد نظر مشخص گردید کمپلکسهاml(نسبت استوکیومتری1:1)تشکیل می گردد. ثابت تشکیل کمپلکس ایجاد شده در حلالهای مختلف و در دماهای مختلف از طریق نرم افزارkinfitدر محیطq-basicاندازه گیری شد و با رسم نمودار وانت هوف توابع ترمودینامیکی واکنش یعنی?s،?hو?gواکنش اندازه گیری شد.مشخص گردید که یک رابطه معکوس بین پایداری کمپلکس ها و مقدار استونیتریل در مخلوط حلال وجود دارد. در تمام مخلوط های حلال بررسی شده و در تمام دما های مورد نظر آنتالپی مقدار منفی و عامل پایداری است و آنتروپی مقدار منفی و عامل ناپایداری است. در مقایسه داده های ترمودینامیکی در حلالهای مختلف مشخص گردید که یون لیتیمنسبت به یون سدیم با15c5کمپلکس پایدارتری می دهد. به نظر میرسد به علت شعاع یونی زیاد، یون سدیم نمیتواند به درون حفره15c5راه یابد و کمپلکس میله مانند تشکیل می دهد در حالی که یون لیتیم می تواند کاملا در حفره کرون اتر راه یافته و کمپلکس آشیانه ای تشکیل دهد. به همین دلیل تغییرات درصد استونیتریل اثر بیشتری رویkfکمپلکس لیتیم دارد.
کورش حمیدیان محسن ایراندوست
چکیده در این مطالعه رنگ آزویی اولیه، 1-(3-فرمیل-4-هیدروکسیفنیل آزو)-4-نیترو بنزن، با برخی دی آمین های آلیفاتیک و آروماتیک واکنش داده شد و رنگ های آزو-آزومتین مربوطه سنتز شدند. این رنگ ها توسط تکنیک های آنالیز عنصری، ir،uv-vis ، 1hnmr و اسپکتروسکوپی مس شناسایی شدند. شناسایی های اسپکتروسکوپی نشان داد که رنگ آزویی اولیه هم در حالت جامد وهم در حالت محلول بصورت فرم آزویی است. ساختار توتومری رنگ های آزو-آزومتین وابستگی زیادی به حلال و استخلاف دارد. رنگ های بر پایه دی آمین های آلیفاتیک توتومری انول-ایمین را ترجیح می دهند در حالی که رنگ های بر پایه دی آمین های آرماتیک دارای ساختاری ما بین دو توتومری انول-ایمین و کتو-آمین هستند که ناشی از یک پیوند هیدروژن درون مولکولی نسبتاٌ قوی است. بند جذبی رنگ ها با افزایش قطبیت حلال به سمت طول موج های بلندتر جا به جا می شود. همچنین مطالعات اسکتروفوتومتری نشان داد که ضزیب جذب مولی رنگ ها بالاتر از 4000 است. مطالعات الکتروشیمی در حلال dmsoسه پیک کاهشی و یک اکسایشی را برای رنگ ها نشان داد. اسپکتروسکوپی uv-vis برای مطالعه واکنش کمپلکس شدن بین یون های cu2+ با لیگاند آزو-آزومتین در یک مخلوط دوتایی از (1:1) dmso / chcl3در دمای مختلف استفاده شد. ثابت تشکیل کمپلکس در دمای مختلف با استفاده از داده های جذب نسبت مولی و نرم افزار مطلب بدست آمد. پایداری کمپلکس با افزایش دما افزایش می یابد. مقادیر آنتالپی و آنتروپی برای واکنش کمپلکس شدن از وابستگی دما به ثابت تشکیل بدست آمد که آنتروپی عامل پایدار کننده و آنتالپی ناپایدارکننده است. یک لیگاند آزو-آزومتین جدید، مشتق شده از اورتو فنیلن دی آمین و سالیسیل الدهید، سنتز و توسط تکنیک های آنالیز عنصری، ir،uv-vis ، 1hnmr و اسپکتروسکوپی مس شناسایی شد. تشکیل کمپلکس بین یون های vo2+ و لیگاند آزو-آزومتین در dmso و با استفاده از ولتامتری چرخه ای مطالعه شد. استوکیومتری و ثابت تشکیل کمپلکس با استفاده از پتانسیل نیمه موج پیک ولتا متری چرخه ای cu2+ در غلظت های مختلف از لیگاند تعیین شدند. ثابت تشکیل با استفاده از داده های ولتامتری و معادله آمد که برابر log kf = 7.3 است.
فرشته شیری جهانبخش قاسمی
امروزه طراحی مولکول های هوشمند و پیش بینی به کمک کامپیوتر سهم بزرگی در تحقیقات فعال کننده ها یا مهارکننده های پروتئینی دارد. مدل های مولکولی به عنوان یک تکنیک کلیدی درفرایند کشف دارو استفاده می شود. مدل های مولکولی یک نقطه شروع برای شبیه سازی های مولکولی در شرایط متفاوت و برای محاسبات ویژگی های مولکولی با استفاده از مکانیک مولکولی است. هدف روش های qsar ساختن مدل های پیش بینی کننده کمی برای کشف مولکول های جدید است. در qsar در باره ارتباط بین فعالیت و ساختار تئوری از پیش تعیین شده ای وجود ندارد به همین دلیل مدل های qsar، مدل های تجربی هستند که راحل های تقریبی ارائه می دهند. در فصل سوم مدل های qspr جدید برای پیش بینی زمان بازداری یک مجموعه از مایکوتوکسین ها ارائه گردید.مدل های رگرسیون mlr و svm با هم مقایسه شد نتایج بدست آمده از ارتباط بین زمان بازداری و توصیف کننده های الکترونی و ترمودینامیکی نشان می دهد که قدرت پیشگویی مدل svm بهتر از mlr است. روش های 3d-qsar آنالیز ارتباط کمی بین فعالیت بیولوژیکی یک مجموعه از ترکیبات و ویژگی های سه بعدی آنها را در بر می گیرد. comfa یک روش3d-qsar است که از تکنیک های آماری برای آنالیز ارتباط کمی بین فعالیت بیولوژیکی یک مجموعه ترکیبات با همترازی ویژه،و ویژگی های سه بعدی الکترونی و فضایی استفاده می کند. در روش comsia توصیف کننده های فضایی، الکترونی، آبگریزی، دهنده گی و گیرنده-گی پیوند هیدروژنی را محاسبه می کند. هدف از مطالعه فصل چهارم به کار گیری روش های 3d-qsar و docking برای ارائه ارتباط فعالیت-ساختار یک مجموعه از مشتقات 2-پیریمیدین کربونیتریل به عنوان بازدارنده های فالسیپین است. قدرت پیش بینی خوب مدل های comfa و comsia مشاهده شده برای مجموعه تست نشان می دهد که این مدل ها می تواند بطور موفقیت آمیزی برای پیش بینی مقادیر pic50 به کار گرفته شود. روش های مبتنی بر همترازی قدرتمند هستند اما به وسیله مسائل ذاتی روش های همترازی محدود می شوند. به هر حال کیفیت مد ل ها قویا به کیفیت روش های همترازی وابسته است. در فصل پنجم، ما نرم افزار open3dalign را با هدف تولید صورت بندی و همترازی مولکول های سخت ارائه دادیم. روش شبه 4d-qsar از توصیف کننده های 3d استفاده می کند، برای هر ترکیب با روش جستجوی تصادفی صورت بندی ها را تولید می کند، و از صورت بندی ها برای همترازی و تولید مدل استفاده می کند. در فصل ششم روش ترکیبی همترازی ( فارماکوفور و اتم محور) برای صورت بندی های چندتایی ترکیبات الگو ها یک دسته از اکسیدازول -2- اکسید به عنوان بازدارنده های تیروکسین گلوتاتیون ردوکتاز با نرم افزار open3dalign استفاده شد. یک مدل روش شبه 4d-qsar با پیش بینی بالا گزارش شد. همچنین یک مکانیسم قابل قبول برای مرحله اول واکنش s-نیتروزیل شدن، 4-فنیل-3-فورکسان کربونیتریل بوسیله محاسبات qm/mm برای اولین بار ارائه شد. نتایج بدست آمده با داده های تجربی در دسترس سازگاری دارد و دیدگاه و بینش جدیدی برای جزئیات مکانیسم این واکنش مهم ارائه شد.
سمیه امری محسن ایراندوست
در این تحقیق کارایی نانو ذرات مغناطیسی با پوشش سیلیکا (smnps) برای جذب رنگ های متیل رد و متیل اورانژ مورد ارزیابی قرار گرفت. این یک روش توسعه یافته برای حذف ، پیش تغلیظ و اندازه گیری مقادیر بسیار اندک این رنگ ها از طریق جذب و به روش اسپکتروفتو متری است. به منظور یافتن شرایط بهینه اثر ph، زمان تماس جاذب با رنگ و مقدار نانو ذره با روش طراحی آزمایش بررسی شد. بیشترین درصد حذف برای متیل رد در 5=ph وmg 10 جاذب و زمان تماس 120 دقیقه بدست آمد و برای متیل اورانژ بیشترین درصد حذف در 66/2=ph و mg 10از جاذب و زمان تماس 30 دقیقه بدست آمد.برای بدست آوردن ایزوترم جذب داده های تجربی حاصل با دو مدل لانگمویر و فروندلیش تجزیه و تحلیل شد. ایزوترم جذب هر دو رنگ بر روی سطح جاذب از معادلات لانگمویر و فروندلیش پیروی می کند. ظرفیت جذب تک لایه لانگمویر برای متیل رد g/mg50/49 و برای متیل اورانژ g/mg 19/53 است. سینتیک جذب رنگ ها در شرایط بهینه بررسی شد و در هر دو مورد سینتیک جذب شبه مرتبه ی دوم است. نتایج نشان داد که بیشترین درصد بازیابی (بالای 99%) در ml 2 سود 1/0مولار طی یک مرحله شستشو و در مدت زمان کوتاهی بدست آمد. نانوذرات بازیابی شده با آب دیونیزه شستشو داده شد و برای چرخه های بعدی مورد استفاده قرار گرفت.و طی دو چرخه درصد حذف بالای 90% بدست آمد. منحنی کالیبراسیون برای متیل رد در گستره ی ml/ng /250-0/25 و برای متیل اورانژ در گستره ی ml/ng 0/120-0/10 خطی است. در این آزمایش فاکتور پیش تغلیظ 0/50 بدست آمد.
نیلوفر امین محسن ایراندوست
تعیین مخلوط چهار جزئی از پاراستامول، دکسترومتورفان، فنیل افرین و کلرفنیرآمین با موفقیت بدون کمترین مرحله آماده سازی و یا جداسازی با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و داده های جذب uvانجام گردید روش کالیبراسیون چندمتغیرهpls روی 35نمونه چهار جزئی بکاربرده شد ومدل حاصل برای پیش بینی اجزا در مخلوط های چهارجزءی بکار گرفته شدند. ناحیه طیفی مورد استفادهnm 210-300 بود. مقادیر q2که معیاری از قدرت پیش بینی مدلهای plsهستند بترتیب بین 0.9230 و 0.9757 برای مخلوط چهار جزئی بودند. مدل های plsبدست آمده با موفقیت برای تعیین این داروها در نمونه های حقیقی بکار برده شدند. درصدهای بازیابی میانگین بترتیب برای نمونه های چهار جزئی برابر93.52 و 103.55% بودند.
طیبه قلعه محسن ایراندوست
در این تحقیق کارایی نانو ذرات مغناطیسی با پوشش سیلیکا برای جذب ،حذف و اندازه گیری رنگ رودامین b و داروی آملودیپین مورد ارزیابی قرارگرفته است. این روش برای حذف، پیش تغلیظ و اندازه گیری اسپکتروفتومتری مقدار بسیار کم رنگ رودامین b و داروی آملودیپین بر اساس این جاذب توسعه داده شده است. جهت پیدا کردن شرایط جذب مطلوب، تاثیر ph، مقدار جاذب و زمان تماس توسط طراحی ترکیب مرکزی مورد بررسی و بهینه سازی قرار گرفت. بیشترین درصد حذف برای رودامین b در4=ph ، مقدار نانو ذره 4/10 میلی گرم و زمان تماس 64 دقیقه و برای آملودیپین در6/10=ph ، مقدار نانو ذره 20 میلی گرم و زمان تماس 100 دقیقه به دست آمده است. داده های تجربی توسط ایزوترم های جذب فرندلیچ ولانگمویر تجزیه وتحلیل شدند. هر دو مدل برای داده های تعادلی مناسب بودند و حداکثر ظرفیت جذب برای رودامین b 100 میلی گرم برگرم و برای آملودیپین25/45 میلی گرم برگرم است . سینتیک جذب رنگ در شرایط بهینه بررسی شد که از مدل سینتیک شبه مرتبه دوم پیروی می¬کند. نتایج نشان داد که بازده واجذب بالاتر از 99? برای رودامین b می تواند در یک زمان تماس کمتر از 3 دقیقه و در یک مرحله شستشو با استفاده از 0/2 میلی لیتر از استیک اسید به دست آید. و برای آملودیپین بازده جذب 90% در یک زمان تماس کمتر از 3 دقیقه و در یک مرحله شستشو با استفاده از 0/2 میلی لیتر از هیدروکلریک اسید 05/0 مولار به دست آمد. منحنی کالیبراسیون در محدوده 960/0-096/0 میلی گرم بر لیتر برای رودامین b و برای آملودیپین در محدوده 44/20- 40/2 میلی گرم بر لیتر خطی بود. فاکتور پیش تغلیظ 50 توسط این روش به دست آمد. آملودیپین ازماتریس ادرار استخراج واندازه گیری شد.
پریا حمزه ای محسن ایراندوست
روش استخراج فاز جامد ترکیبی با میکرو استخراج مایع-مایع پخشی، بر اساس منجمد سازی قطره آلی شناور با استفاده ازطیف سنجی جذب اتمی کوره به منظور استخراج ، پیش تغلیظ و اندازه گیری مقادیر ناچیز جیوه در نمونه های حقیقی ارائه شده است. عوامل موثر بر عملکرد هر دو مرحله به طور کامل مورد بررسی قرار گرفتند. تحت شرایط بهینه ابتدا 100 میلی لیتر از محلول جیوه که به آن 50 میکرولیتر عامل کمپلکس دهنده اضافه شده است ،از ستون جاذب عبور داده می شود. سپس ستون توسط 5/1 میلی لیتراستون (حلال پخشی) شسته می شود و با 50 میکرولیتر از1-آن دکانول (حلال استخراج کننده) ترکیب شده این مخلوط سریع به داخل 5 میلی لیتر آب شش بار تقطیر تزریق می شود، و در نهایت یک محلول ابری تشکیل می شود. بعد از عمل سانتریفیوژ ، لوله آزمایش به مدت 5 دقیقه در حمام یخ قرار داده می شود وفاز منجمد شده ، در سطح محلول قرار میگیرد سپس این فاز را به ظرف مناسب انتقال داده و در پایان برای اندازه گیری به دستگاه جذب اتمی با کوره تزریق می شود. چندین پارامتر موثر بر بازده استخراج نظیر: ماهیت و حجم حلال استخراج کننده و پخش کننده، ph محلول آبی، مقدار واکنشگرکمپلکس دهنده، سرعت سانتریفیوژ و زمان استخراج بررسی و بهینه شدند. کارایی این روش به وسیله اندازه گیری مقادیر ناچیز جیوه در نمونه های مختلف ارزیابی شد. تحت شرایط بهینه، ضریب تغلیظ 1520 به دست آمد. کالیبراسیون خطی0.05-15.00 میکروگرم بر لیتر، حد تشخیص (lod)03/0 میکرو گرم بر لیتر و انحراف استاندارد نسبی (rsd) ٪ 8/4 (n=7) به دست آمد.
فرحناز نیازی مسعود شریعتی راد
در بخش 3-1، روش های اسپکتروفوتومتری ساده و سریع برای تعیین نیتریت در نمونه های آب و خاک پیشنهاد شدند. شرایط بهینه ی متغیر های مؤثر واکنش به وسیله ی طراحی ترکیب مرکزی (ccd)، به دست آمدند. در قسمت اول، روش مبتنی بر واکنش نیتریت با 4-آمینو3ـ هیدروکسی نفتالن1ـ سولفونیک اسید است. کالیبراسیون در گستره غلظتی 1-l mg 200/0-001/0 نیتریت خطی بود و حدتشخیص 1-l mg 4-10×5 به دست آمد. روش توانایی تعیین مقادیر کم نیتریت در نمونه های آب و خاک را دارد. در قسمت دوم، تعیین نیتریت مبتنی بر واکنش دی آزویی پارانیتروآنیلین و سپس جفت شدن با 4-آمینو 3- هیدروکسی نفتالن 1-سولفونیک اسید در اسید هیدروکلریک می باشد. کالیبراسیون در گسترهی غلظتی 1-l mg 0/2-1/0 نیتریت خطی بود و حدتشخیص 1-l mg 001/0به دست آمد. روش با موفقیت برای تعیین نیتریت در نمونه های آب و خاک به کار رفت. در بخش 3-2 روشی ساده، انتخاب پذیر و خیلی حساس برای تعیین اسپکتروفلوریمتری نیتریت در سبزیجات به کار رفت. روش مبتنی بر واکنش بین نیتریت و 4-آمینو3- هیدروکسی نفتالن1-سولفونیک اسید (ahnsa) است که به خاموشی فلوﺋورسانس ahnsa منجر می شود. بهینه ی مقادیرمتغیرهای واکنش بین نیتریت و ahnsa به وسیله ی طراحی ترکیب مرکزی به دست آمد. تفاوت بین شدت فلورﺋورسانس ahnsa در شرایط بهینه و شدت فلوﺋورسانس در حضور نیتریت در nm 443 به عنوان سیگنال تجزیه ای انتخاب شد. رابطه ی بین سیگنال و غلظت نیتریت در گستره 1-l mg 500/0-005/0 خطی بود. حد تشخیص 1-l mg 3-10×5/2 برای تعیین نیتریت به وسیله ی روش پیشنهادی به دست آمد. روش می تواند مقادیر کم نیتریت در نمونه های سبزیجات را با در صد خطای نسبی کمتر از 6% تعیین کند. در بخش 3-3، روشی برای تعیین نیتریت در نمونه های سبزیجات و خاک به وسیله ی اسپکتروسکوپی vis-uv پیشنهاد شد. داده های سینتیکی در طی واکنش بین نیتریت و 4-آمینو3- هیدروکسی نفتالن1-سولفونیک اسید با غلظت 1-l mg 001/0 و 6/1=ph جمع آوری شدند. برای جمع آوری داده ها ، افزایش استاندارد انجام داده شد. داده ها به وسیله ی تفکیک منحنی چند متغیره حداقل مربعات متناوب (als-mcr) با قید های ساختاری غیر منفی و سه راهه تجزیه شدند. ضرایب همبستگی برای نمودارهای افزایش استاندارد نتیجه شده برای خاک، کاهو، کلم و خیار به ترتیب 991/0، 994/0، 964/0 و 970/0 بودند. روش می تواند اثر ماتریس و تداخلات ناشناخته برای تعیین نیتریت در نمونه های پیچیده را حل کند. در بخش 3-4، روشی برای تعیین نیتریت در نمونه های خیار و آب به وسیله ی اسپکتروفلوریمتری پیشنهاد شد. داده های سینتیکی فلوﺋورسانس در طی واکنش بین نیتریت و 4-آمینو3- هیدروکسی نفتالن1-سولفونیک اسید با غلظت 1-l mg 001/0 و 3/2=ph جمع آوری شدند. برای جمع آوری داده ها ، افزایش استاندارد انجام داده شد. داده ها به وسیله ی تفکیک منحنی چند متغیره ـ حداقل مربعات متناوب (als-mcr) با قید های ساختاری غیر منفی، تک قله ای و سه راهه تجزیه شدند. ضرایب همبستگی برای نمودارهای افزایش استاندارد نتیجه شده برای آب و خیار به ترتیب 9204/0 و 9797/0 بودند. روش می تواند اثر ماتریس و تداخلات ناشناخته برای تعیین نیتریت در نمونه های پیچیده را حل کند.