نام پژوهشگر: مرتضی منادی
پریسا پشین مرتضی منادی
این پژوهش ، جهت مقایسه بین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار از نظر شیوه های فرزندپروری خانواده انجام شده است. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی می باشد. به همین منظور مصاحبه های محقق ساخته با 12 نوجوان 17 ساله انجام شد. نمونه نوجوانان بزهکار که 6 نفر بودند را به صورت تصادفی با مراجعه به یکی از کانون های اصلاح و تربیت و همچنین 6 نمونه نوجوانان غیر بزهکار به صورت هدفمند از منطقه 2 شهر تهران انتخاب شدند. سپس مصاحبه های انجام شده پس از پیاده شدن ، مورد تحلیل محتوای قرار گرفت. بدون قصد تعمیم نتایج به دست آمده ، نتایج تحلیل محتوای مصاحبه حاکی از شیوه های متفاوت فرزندپروری والدین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار است که هماهنگ با الگوی بامریند می باشد . والدین نوجوانان غیربزهکار دارای شیوه های فرزندپروری قاطع و اطمینان بخش با اعمال کنترل و ابراز محبت متعادل و منطقی، والدین نوجوانان بزهکار شیوه های فرزندپروری سهل گیر و مستبد را اعمال می کنند. همچنین می توان به این نکته نیز اشاره کرد که نوع شیوه فرزندپروری والدین در بزهکار بودن یا نبودن فرزندان کاملاً موثر است. والدین دارای فرزند بزهکار کاملاً دارای شیوه های تربیتی سهل گیر و مستبد و به نوعی آشفته هستند. نکته مهم در این شیوه ها عدم ابراز محبت از طرف والدین و خلأهای عاطفی اساسی موجود در بین فرزندان است. در این پژوهش با توجه به موارد مصاحبه شده بین شیوه های فرزندپروری نوجوانان بزهکار و غیربزهکار تفاوت وجود دارد. نوجوانان غیربزهکار یعنی کسانی که در مدرسه با آنها مصاحبه شد ، شیوه های فرزندپروری والدین آنها قاطع و اطمینان بخش بود در حالی که نوجوانان مصاحبه شده در کانون که بزهکار بوده اند ، شیوه فرزندپروری والدین آنها آشفته ، سهل گیر و مستبد بوده است و این نشان دهنده تفاوت در شیوه فرزندپروری والدین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار می باشد.
ارمغان اردشیری مرتضی منادی
هدف: اهمیت خانواده در شکل گیری و کارکرد شخصیت فرزندان در هر جامعه ای بر هیچ کس پوشیده نیست. با توجه به اهمیت و نقش زنان در این نهاد اجتماعی، هدف پژوهش حاضر مقایسه جایگاه(قدرت) زنان در خانواده بر اساس سطح سرمایه های فرهنگی آنان می باشد. روش: در این پژوهش به روش کیفی و با ابزار مصاحبه، 12 مصاحبه با 12 زن تهرانی، از مناطق 2 و3 که حداقل 10 سال از زندگی مشترکشان گذشته بود و سنین آنان بین 40 تا 50 سال بود و به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، صورت گرفت پس از اتمام مصاحبه ها، متن آنها به صورت عمیق مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. عناصری مانند سطح تحصیلات، فعالیت ها و مهارت ها(از قبیل: مطالعه، تماشای تلویزیون، رفتن به سینما و تأتر، خواندن کتاب، سپری کردن اوقات فراغت و عضویت در کلاس ها و کانون های مختلف) و همچنین عناصر به ارث رسیده، به عنوان سرمایه های فرهنگی در نظر گرفته شد. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا، نتایجی بدست آمد. زنان از لحاظ سطح سرمایه فرهنگی در سه دسته پایین، متوسط و بالا بودند. همچنین قابل ذکر است که 16% زنان دارای سرمایه فرهنگی پایین، 42% دارای سرمایه فرهنگی متوسط و 42% نیز دارای سرمایه فرهنگی بالا بودند. یافته ها نشان می دهد که سطح سرمایه فرهنگی زنان بر جایگاه(قدرت) آنان در خانواده تأثیر دارد. یعنی سرمایه فرهنگی بالا جایگاه بالا، سرمایه فرهنگی متوسط جایگاه متوسط و سرمایه فرهنگی پایین جایگاه پایین را به دنبال می آورد.
مژگان تنها مرتضی منادی
شخصیت و عوامل تأثیر گذار بر آن از مفاهیم بنیادی و اساسی حوزه روان شناسی است. یکی از عوامل موثر بر شخصیت انسان، محیط اجتماعی- فرهنگی( نهاد خانواده، آموزش و پرورش و غیره) است که فرد در آن زندگی می کند. نهاد آموزش و پرورش یکی از موثرترین عوامل این محیط به حساب می آید که از طریق یکی از مهم ترین ابزارهای آموزشی خود یعنی کتاب های درسی به آموزش دانش آموزان مشغول است. در این پژوهش ویژگی های شخصیتی در کتاب های درسی و دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش انجام شده، روش کیفی است و از دو ابزار تحلیل محتوا و مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده، که هر یک برای بخشی از جامعه آماری می باشد. در بررسی ویژگی های شخصیتی در کتاب های درسی از تحلیل محتوا استفاده شده است. از روش مصاحبه نیز برای بررسی ویژگی های شخصیتی دانش آموزان استفاده شده و سپس پاسخ های مصاحبه شوندگان به صورت عمیق مورد تحلیل قرار گرفته اند. نمونه پژوهش، کتاب های تاریخ و ادبیات سال دوم و سوم دوره متوسطه رشته علوم انسانی و 12 نفر از دانش آموزان سال سوم رشته علوم انسانی شهر شیراز می باشند. یافته ها: در کتاب های درسی 270 ویژگی شخصیتی مورد شناسایی قرار گرفتند که ویژگی های موردپسند مردم- که منجر به سازگاری بهتر با محیط می شوند- با تعداد و فراوانی بالاتر از ویژگی های ناپسند بودند. همچنین در مصاحبه انجام گرفته، به جز در ویژگی های امید، دل رحمی و پرخاشگری که در کتاب های درسی شناسایی شده بودند، دانش آموزان ویژگی های مطرح شده در کتاب های درسی را دارا بودند. در نتیجه ویژگی های شخصیتی با تعداد و فراوانی زیاد در کتاب های درسی شناسایی شدند و دانش آموزان نیز آن ویژگی ها را در خود درونی کرده و رشد داده بودند.
طاهره مهراب زاده مرتضی منادی
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی آرزوها در کتاب های درسی دوره آموزش متوسطه و تاٌثیر آن بر نوجوانان انجام شده است. بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا، کتاب های ادبیات فارسی(3و2) و جامعه شناسی(2و1) دوره متوسطه رشته علوم انسانی سال 1387 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. علت انتخاب کتاب های درسی مورد نظر به دلیل وجود احتمال بیشتر آرزوهای فردی و اجتماعی در آن ها می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که کتاب های مورد نظرآرزوهائی را در بر گرفته است. آرزوهای شناسایی شده در چهار دسته جسمانی- مادی، شخصیتی- عاطفی، اجتماعی- خانوادگی و جهان بینی- اخلاقی دسته بندی شدند. پردازش آرزوها در این کتاب ها با توجه به اهداف آموزش و پرورش ناموزون می باشد. با توجه به اینکه از طرفی نهاد آموزش و پرورش پس از خانواده، نقش مهمی را در شکل گیری شخصیت و جامعه پذیر کردن دانش آموزان را دارد و از طرف دیگر کتاب های درسی هم محور اصلی در نظام آموزش حاضر است، بنابراین بهتر است تمامی نیازهای نوجوان پوشش داده شود.
سمیه بشارتی فر مرتضی منادی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی نحوه ی معرفی شخصیت زن در رمان های نویسندگان مرد و زن در ایران می پردازد، تا به طور مقایسه ای به تفاوت های این معرفی در نزد نویسندگان با جنس متفاوت پی ببرد. در این پژوهش از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده شده است. بدین منظور10رمان، 5 رمان از نویسندگان زن و 5 رمان از نویسندگان مرد برگزیده شد، مبنای انتخاب رمان ها بر اساس معیارهایی چون 1- تقدیر از رمان ها و جوایزی که در پژوهش های معتبر سال و بنیادهای ادبی شامل آن ها شده بود. 2- فروش زیادی که رمان داشته است. 3- استقبال قشر تحصیلکرده و دانشگاهی از برخی رمان ها بود. با توجه به این موضوع که در رمان برگزیده راوی کل رمان یا بخش هایی از آن زن باشد. یا شخصیت اصلی رمان زن باشد، انتخاب شد. برای تحلیل نتایج از نظریه های شخصیت، تصورات اجتماعی و سرمایه های فرهنگی استفاده شده است. از آنجایی که پرداختن به سرمایه های فرهنگی نویسندگان کار را وسیع تر می کند فقط به نمود سرمایه های فرهنگی در تصورات اکتفا می کنیم. بر اساس نتایج در برخی موارد تفاوت هایی در معرفی زن رمان از طرف نویسندگان زن و مرد وجود داشت. نویسندگان مرد، شخصیت زنان را شاد، مثبت، زیبا، با تحصیلات و شغل پایین و نویسندگان زن، شخصیت زنان را غمگین، منفی، عدم زیبایی، با تحصیلات و شغل بالا در رمان هایشان، نشان داده بودند. واژگان کلیدی: شخصیت، رمان، تصورات، سرمایه های فرهنگی.
ژیلا ولدبیگی مرتضی منادی
چکیده هدف :هدف پژوهش حاضر مقایسه ی زنان باسواد و کم سواد از نظر میزان مشارکت آنها در امور زندگی مشترک است . این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر و نقش سرمایه های فرهنگی زنان بر روی روابط ، تصمیم گیری ها و به طور کلی نقش و جایگاه زنان در زندگی خانوادگی و مشترک آنهاست و هم چنین بررسی این موضوع که افزایش یا کاهش سرمایه های فرهنگی می تواند بر روی نقش و جایگاه زنان تأثیر بگذارد . روش : روش پژوهش حاضر پیمایشی و طرح آن از نوع همبستگی است . از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب نمونه استفاده شد . جامعه آماری تمام زنان متأهل خوابگاه های متأهلین دانشگاه های شهر تهران می-باشند که در این پژوهش خوابگاه های متأهلین دو دانشگاه تهران و شهیدبهشتی به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که 184 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل می-دهند . ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد که در دو بخش مشارکت زنان در امور مختلف زندگی مشترک ، و دوم در ارتباط با سرمایه های فرهنگی آنها تدوین شده است . بعد از گردآوری داده ها ، با ابزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . فرضیه های پژوهش عبارت اند از :1- بین سطح تحصیلات و مشارکت زنان در زندگی زناشویی ارتباط وجود دارد .2- با افزایش سرمایه فرهنگی ( تحصیلات بالا ) زنان ، میزان مشارکت آنها در امور منزل تغییر می کند . 3- با کاهش میزان سرمایه فرهنگی ( تحصیلات پایین ) زنان ، میزان مشارکت آنها کاهش می یابد . یافته ها : نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر نشان می-دهد که میزان سرمایه های فرهنگی زنان ( به ویژه تحصیلات) می تواند بر میزان مشارکت زنان در زندگی مشترک تأثیر بگذارد . به این صورت که سرمایه فرهنگی بالا با میزان مشارکت بالا هماهنگ است ، سرمایه فرهنگی متوسط هم سطح است با مشارکت متوسط ، و سرمایه فرهنگی پایین ، مشارکت پایینی به دنبال خواهد داشت . هم چنین در پژوهش حاضر نتایج اکتشافی که در خلال گردآوری داده ها به دست آمد ، نشان می دهد که عواملی مانند اشتغال زنان ، مدت ازدواج ، فاصله تحصیلی بین زوجین و تعداد فرزندان می-توانند تأثیر و نقش قابل ملاحظه ای در مشارکت زنان در زندگی مشترک داشته باشند . واژگان کلیدی : خانواده ، زنان ، سرمایه فرهنگی ، و مشارکت .
سمیه عرفان مرتضی منادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت شیوه های فرزندپروری مادران در رابطه با شکل طرحواره های دختران نوجوانشان بود .برای این منظور از میان دانش آموزان پایه دوم راهنمایی منطقه 4 شهر تهران 10 دختـر نوجـوان به روش نمونه گیری تصادفی هدفمند انتخاب شدند. از اینرو افراد مورد پژوهش شامل 20 مادر و دختران نوجوانشان بودند . روش پژوهش از نوع کیفی توصیفی و ابزار پـژوهش مصاحبه با پرسش های محـقق ساخته است که هر مصاحبه 45 دقیقه را به خود اختصاص داده است . بعد از تحلیل کیفی مصاحبه ها با مادران سه شیوه فرزند پروری مقتدرانه ، مستبدانه و مسامحه کار بدست آمد .سپس در بخش دوم تحلیل به بررسی عادت واره ها ی مادران و دختران پرداخته شد وبراساس میزان شباهت عادت واره ای مادران و دختران در سه سطح بیشترین شباهت ، نیمه مشابه کمترین شباهت قرار گرفتند . نتایج تحلیل حاکی از آن است بکارگیری انواع شیوه های فرزندپروری در شکل طرحواره ها یا عادت واره ها نقش بسزایی دارد.چنانکه کاربرد شیوه فرزند پروری مقتدرانه توسط مادران باعث نزدیکی عادت واره های مادر ودختر نوجوان است وبه همان نسبت استفاده از روش فرزند پروری استبدادی و مسامحه کار باعث کمترین شباهت عادت واره ای مادر ودختر می شود
رقیه توکلی گلنار مهران
پژوهش حاضر با هدف مقایسه شیوه های فرزندپروری والدینی که تحصیلات دانشگاهی دارند با والدینی که فاقد تحصیلات دانشگاهی اند انجام گرفته است. شیوه هایی که والدین برای تربیت فرزند خود بکار می گیرند بر جنبه های مختلف زندگی کودک اثر می گذارد، این شیوه ها خود نیز تحت تاثیر مو لفه های مختلف از جمله تحصیلات والدین هستند که در این پژوهش نقش تحصیلات در دو سطح دانشگاهی وغیر دانشگاهی در نوع شیوه های فرزندپروری والدین بررسی شده است. برای به دست آوردن یافته ها و اطلاعات، براساس شیوه پژوهش کیفی با تعدادی از والدین که به صورت هدفمند انتخاب شده اند مصاحبه هایی انجام شده است. تعداد والدینی که با آنان مصاحبه شده، 20 نفر بودند که شامل دو گروه 10 نفره؛والدین با تحصیلات دانشگاهی و والدین بدون تحصیلات دانشگاهی شهر چمستان در استان مازندران بوده است. مصاحبه محقق ساخته و از نوع نیمه ساختاریافته بوده و اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاکی از وجود تفاوت در شیوه های فرزندپروری دو گروه بوده که این شیوه های متفاوت هماهنگ با الگوی فرزندپروری بامریند بوده است. یافته ها نشان داده هر سه نوع شیوه فرزندپروری( مقتدرانه، سهل گیر، استبدادی) در هر دو گروه نمونه وجود داشته اما شیوه فرزندپروری والدین با تحصیلات دانشگاهی نسبت به والدین فاقد تحصیلات دانشگاهی بیشتر متمایل به سمت شیوه مقتدرانه بوده؛ در صورتی که در والدینی که تحصیلات دانشگاهی نداشتند بیش از والدین با تحصیلات دانشگاهی گرایش به سمت شیوه استبدادی بوده است. هم چنین یافته ها نشان داده پدر و مادر با تحصیلات دانشگاهی در زمینه شیوه های تربیتی و نحوه برخورد با فرزند خود بیشتر از پدر و مادر فاقد تحصیلات دانشگاهی با یکدیگر تفاهم داشته و به میزان بیشتری وقت صرف گفتگو با فرزند خود می نمودند.
فاطمه ذاکرزاده گلنار مهران
این پژوهش، جهت مقایسه بین مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار از نظر شیوه های فرزندپروری انجام شده است. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی می باشد. به همین منظور مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 10 مادر تحصیلکرده ای که دارای دختران نوجوان در مقطع راهنمایی و دبیرستان بودند، انجام شد. نمونه های پژوهش که شامل 5 مادر تحصیلکرده شاغل و 5 مادر تحصیلکرده خانه دار بود به صورت تصادفی ولی هدفمند با مراجعه به مدارس دخترانه مقطع راهنمایی و دبیرستان منطقه 3 شهر بابل انتخاب شدند. سپس مصاحبه هایی انجام شد که پس از پیاده شدن، مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. پژوهش حاضر بدون قصد تعمیم نتایج آن نشان داد، بین مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار از نظر شیوه های فرزندپروری تفاوت وجود دارد که این شیوه های بدست آمده تا حدود زیادی به نظریه شیوه های فرزندپروری بامریند نزدیک بوده است. مادران دارای شیوه فرزندپروری مقتدر که در این پژوهش بیشتر در گروه مادران شاغل قرار داشتند، با حمایت کافی از فرزندان، ارائه آزادی، تشویق و تنبیه منطقی، فرزندانشان را به طور مناسب کنترل کرده، اما مادران خانه دار در پژوهش حاضر اغلب از شیوه فرزندپروری استبدادی، سهل گیرانه یا طرد کننده استفاده می کردند و از نظر نوع کنترل و ارتباط با فرزند در دو طرف یک پیوستار قرار داشتند، به این صورت که یا نسبت به فرزندانشان سختگیر و یا بی تفاوت بودند. استفاده بیشتر مادران شاغل از شیوه فرزندپروری مقتدرانه نسبت مادران خانه دار در این پژوهش با توجه به نظریه سیستمی می تواند ناشی از اشتغال آنها باشد. همچنین شیوه های فرزندپروری پژوهش حاضر براساس سطح تحصیلات متفاوت بوده است، به که مادران دارای میزان تحصیلات کارشناسی نسبت به مادران دارای میزان تحصیلات کاردانی بیشتر از شیوه فرزندپروری مقتدرانه بهره می بردند و این نشان دهند? تفاوت در شیوه های فرزندپروری مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار می باشد. کلید واژه: شیوه های فرزندپروری، اشتغال مادران، سطح تحصیلات مادران
طاهره هشیاری وطن دوست مرتضی منادی
در این پژوهش کوشش شده است تا آموزش گفتگوی موثر بر بهبود کیفیت زندگی زناشویی گروهی از زنان تهرانی بررسی شود . بدین منظور ، از 20 نفر از زنانی که به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه 10 نفره ، آزمایشی و کنترل تقسیم شدند ، مصاحبه پیش آزمون گرفته شد . در این میان 10 نفر گروه آزمایشی پس از مصاحبه های پیش آزمون ، در 5 جلسه ی 120 دقیقه ای ، مورد آموزش گفتگوی موثر قرار گرفتند ، سپس مصاحبه های پس آزمون بروی همه آنها انجام شد . پس از تحلیل محتوای مصاحبه های پس آزمون هر دو گروه آزمایشی و کنترل، اثر مداخله های آموزشی بر زمان و سبک گفتگوی آنها و نیز ، میزان رضایت زناشویی آنان ، بررسی شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ، آموزش گفتگوی موثر نه تنها موجب بهبود در سبک گفتگوی افراد میشود، بلکه این بهبودی منجر به افزایش زمان گفتگو و به دنبال آن بهبود در میزان رضایت زناشویی را در افراد گروه آزمایشی به دنبال دارد. این درحالی است که ، هیچگونه تغییر خاصی در گروه گواه که آموزش گفتگو را دریافت نکردند، دیده نشد. بنابراین این نتیجه حاصل می گردد که ، با آموزش گفتگو به افراد میتوان میزان رضایت زناشویی آنها را که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی است ،افزایش داد و به بهبود کیفیت زندگی مشترک آنان کمک نمود.
مرجان ابراهیمی جوزدانی مرتضی منادی
چکیده پژوهش حاضر ، با هدف شناخت فضای فرهنگی حاکمه برخانواده چگونگی ارتباط آن با هویت ملی فرزندان انجام شده است . بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی و تحلیل محتوا مصاحبه هایی که براساس پرسشنامه محقق ساخته تهیه شده است با 10 نوجوانان ساکن منطقه 20 تهران صورت گرفته است و مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفته است .علت انتخاب این منطقه احتمال وجود تعداد بیشتری از مولفه های هویت ملی بدلیل بافت سنتی محله می باشد. نتایج پژوهش نشان میدهدکه خانواده ها بطوریکسان به مولفه های هویت ساز توجه نداشته اند ولذا خانواده ها از نظر توجه و رعایت مولفه های هویت ساز در بسته بندی های متفاوت قرار می گیرند هم چنین هویت ملی فرزندان نیز از نظر برخورد اری ابعاد مختلف هویت ملی در سطوح متفاوت قرار گرفته اند . امانکته مورد نظر پژوهشگر ارتباط تنگا تنگی است که میان شکل فضا و چگونگی هویت ملی فرزندان مشاهده می شود. تحلیل نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد گویی تبلور فضا را می توان در هویت ملی فرزندان دید و لذا فضای خانواده نقش بسیار مهمی و تاثیرگذاری برهویت ملی فرزندان داشته است یعنی کلیه عناصر فیزیکی و فرهنگی ، فعالیت ها ، گفتگوها ، سرگرمی ها ، دل مشغولی ها و غیره نقش مهم و تاثیر گذاری در ساختن هویت ملی فرزندان دارد بنابراین بهتر است به فضای خانواده ها توجه بیشتری مبذول گردد.
فاطمه سادات میره ای مرتضی منادی
در این پژوهش به دنبال بررسی علل مطلوب نبودن وضعیت دینداری جوانان جامعه، موضوع تصورات دینی دانش آموزان انتخاب شد. از این رو پژوهش حاضر به بررسی چگونگی وضعیت موجود تصورات دینی دانش آموزان دبیرستانی پرداخته و نقش مطالعه ی رمان ها دینی را در تغییر تصورات دینی دانش آموزان مورد کاوش قرار می دهد. با در نظر داشتن این نکته که تصور انسان، حالت ذهنیِ معناداری است که انسان با درونی کردن تصویرهای عینی از مسائل مختلف می سازد. بدین منظور نمونه ای هدفمند تصادفی به تعداد 20 نفر دانش آموز سال دوم دبیرستان منطقه ی 12 شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 انتخاب گردید. این نمونه از دو مدرسه با بافت های فرهنگی اجتماعی تقریباً یکسان، و از یک منطقه به طور هدفمند انتخاب شد. دانش آموزان یک مدرسه به عنوان گروه گواه، و دانش آموزان مدرسه ی دیگر به عنوان گروه آزمایشی در نظر گرفته شدند. روش پژوهش، روش آزمایشی از نوع کیفی بود؛ و برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه با سوالات محقق ساخته در زمینه ی تصورات دینی استفاده شد. به این ترتیب ابتدا در هر گروه گواه و آزمایش مصاحبه های پیش آزمون انجام گرفت، و بعد از اجرای برنامه ی آزمایشی و خواندن کتاب های رمان توسط دانش آموزان در گروه آزمایش، جهت تکمیل داده ها مصاحبه ی نهایی در دو گروه صورت گرفت. نتایج حاصل از تحلیل محتوای دقیق داده های به دست آمده از مصاحبه ها نشان دهنده ی آن است که خواندن رمان های دینی تأثیر مثبتی بر تصورات دینی دانش آموزان داشت. درگذر از این تحلیل ها می توان مدعی شد که یکی از مولفه های آموزش درس دینی یعنی نقش محتوای درس و در این جا کتاب، در چگونگی تصورات دینی دانش آموزان و در نتیجه در بهبود وضعیت دینداری آنان اهمّیت بسیار زیادی دارد.
معصومه پیری مرتضی منادی
از مهمترین مهارتهایی که بر بقاء،رشد ودوام خانواده اثر می گذارد،مهارت ایجاد ارتباط سالم مبتنی بر سازگاری وتفاهم بین اعضای خانواده به ویژه زوجین است.گفتگو متداولترین شیوه ارتباط است که طی آن اطلاعاتی رد وبدل می شود که اساس شناخت قرار می گیرد .حال ممکن است این سئوال مطرح شود که در جریان گفتگو چه اتفاقی می افتد که بعضی گفتگو ها تداوم پیدا می کند ورضایت بخش است اما برخی دیگر از گفتگو ها نا تمام باقی می ماند ونارضایتی زوجین را به همراه دارد ؟چرا زوجین یکی از عوامل صمیمیت را گفتگو داشتن می دانند؟هدف از انجان این پژوهش بررسی نقش تعامل نمادین در صمیمیت زوجین از دیدگاه زنان شهرستان کرج است.در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده است.نمونه گیری هدفمند بوده ودر گرداوری داده ها از مصاحبه استفاده شده است.شرکت کنندگاه 10نفر از زنان تحصیلکرده وخانه دار شهرستان کرج بوده است.نتایج این پژوهش نشان داد که گفتگو بین زوجین باعث شناخت دغدغه ها ،آرزوها ،اهداف،تفاهمات وتفاوتهای یکدیگر است.این شناخت همدلی،مشورت ودر جریان کار هم بودن را به دنبال دارد که اینها از عوامل ایجاد صمیمیت ودر نهایت سازگاری زوجین است.داشتن گفتگوی سازنده از جمله مهارتهای مهمی است که باعث تبادل اطلاعات شده وخیلی از سوئتفاهمات را رفع می کند.از دید زنان گفتگو با همسر نه تنها باعث شناخت شده که نشاندهنده توجه مثبت همسر به آنهاست وآن را نشانه صمیمیت می دانند.معناسازیها، تعریف یکسان از موقعیت،اذهان نزدیک به هم ،سرمایه های فرهنگی مشابه وخودهای انعطاف پذیر از جمله عوامل موثر یر گفتگو ودر نهایت صمیمیت زوجین است.از انجایی که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است،نهادینه کردن گفتگو در خانواده ها ایرانی نه تنها باعث رفع سوئ تفاهمات بین زوجین می شود بلکه نزدیکی فرزندان و والدین را هم به دنبال دارد.فرزندانی که زوجین آینده هستند.
صالحه طوقانی پور ملوک خادمی
مسئله ی تولید علم یکی از موضوعات بسیار مهمی است که در حال حاضر در کشورهای درحال توسعه به طور جدی مطرح می باشد.این مسئله ی مهم در جامعه ی ما نیز جای خود را پیدا کرده و مد نظر مسئولان و دانشمندان کشور قرار دارد.حال در میان سازمانها و مراکز مختلفی که در مسیر تولید علم سهم بسزایی دارند،نهاد آموزش عالی نقش برجسته تری را ایفا می کند.در حقیقت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در کشور، باید با کمک نیروی انسانی خود که اساتید و دانشجویان هستند،چرخه ی علمی کشور را به سمت تولید بیشتر هدایت کنند.دانشجویان به عنوان راهبران آینده،باید از هم اکنون در مسیر تولید دانش قرار بگیرند و تمامی امکانات برای رشد علمی دانشجویان در دانشگاه فراهم شود.یکی از مهم ترین و ابتدایی ترین نیازهای دانشجویان در این مسیر،داشتن انگیزه علمی کافی برای فعالیت های علمی است. در این پژوهش،پژوهشگر به بررسی عوامل اثرگذار بر انگیزه ی علمی دانشجویان پرداخته تا با شناخت این عوامل و رفع آنها،انگیزه ی دانشجویان، را برطرف شود.جامعه ی پژوهشی مورد نظر،دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی بودند که 12 نفر آنها بطور هدفمند به عنوان نمونه به پژوهشگر معرفی شدند.در این پژوهش برای مطالعه ی عمیق موضوع بر روی دانشجویان از روش کیفی استفاده و ابزار مصاحبه، برای جمع آوری اطلاعات جامع و دقیق به کار گرفته شد.پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها، در مجموع عوامل اثرگذار بر انگیزه ی علمی دانشجویان از دیدگاه آنان، در سه دسته ی کلی قرار گرفتند:عوامل اثرگذار مربوط به اساتید، عوامل اثرگذار مربوط به دانشجویان هم دوره، عوامل اثرگذار مربوط به محیط و امکانات آموزشی.در هرکدام از این سه قسمت دانشجویان به عوامل اثرگذاری اشاره داشتند که موجب ایجاد،افزایش و یا کاهش انگیزه می شد.انگیزه ی استاد، به عنوان اثرگذارترین عامل در اولویت اول قرار گرفت.پس از آن به ترتیب شیوه ی تدریس استاد،نحوه ی برخورد و ارتباط استاد با دانشجو،سیستم ارزشیابی و نمره دهی استاد،نظارت استاد بر عملکرد دانشجویان،انگیزه ی سایر دانشجویان،سطح علمی استاد،شیوه های تشویقی و امکانات و استانداردهای فضای آموزشی در اولویت های بعدی قرار گرفتند.
ملک سیما تقی زاده قرقشه مرتضی منادی
در این پژوهش، پژوهشگر قصد دارد با توجه به دیدگاه دانش آموزان دختر دبیرستانی روش های کلاسداری معلمان را شناسایی کند و به این سوال پاسخ دهد که آیا این روش ها می تواند بر انگیزه ی دانش آموزان برای ادامه تحصیل در آینده تأثیر گذار باشد.مبحث روش های کلاسداری یکی از دغدغه های همیشگی معلمان در کلاس درس است. معلمان بر اساس ویژگی ها و خصوصیات و تجارب خود، از روش های متفاوتی در امر کلاسداری استفاده می کنند. هر کدام از این روش ها می تواند بر پیشرفت و انگیزه ی یادگیری و سپس ادامه تحصیل دانش آموزان تأثیر گذار باشد. اینکه کدام یکی از این روش ها بیشترین تأثیر را بر دانش آموزان خواهد داشت سوال همیشگی بین معلمان و متخصصان آموزشی است. برای این امر از روش کیفی و مصاحبه های نیمه ساختارمند، با سوالات محقق ساخته، استفاده شد و با10 نفر از دانش آموزان سال سوم علوم انسانی در منطقه ی 2 شهرستان کرج مصاحبه های صورت گرفت. در پایان برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوا استفاده شد. ?نتایجی که از این پژوهش بدست آمد نشانگر این است که دانش آموزان روش کلاسداری مستبدانه و مقتدرانه را بیشتر از روش های دیگر می پسندند. روش مقتدرانه بیشتر از دیگر روش ها با انگیزه ی ادامه تحصیل دانش آموزان ارتباط داشته و دانش آموزان تحت تأثیر این ارتباط به رشته های دانشگاهی خود فکر می کنند.و در پایان دانش آموزان به داشتن ارتباط با معلم بیش از سایر عوامل اهمیت می دهند.
لیلا امیری مرتضی منادی
تحقیق حاضر با هدف ویژگی های شخصیتی زن در کتاب های فارسی انجام شده است. بدین منظوربااستفاده از صفات ارائه شده در نظریه صفات و با بهره گیریئ از روش تحلیل محتوا،ویژگی های شخصیتی زن در کتابهای فارسی دوره راهنمایی موردبررسی،تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. پس از بررسی نظریه های روان کاوی، انسان گرایی، شناختی و رفتار گرایی، نظریه شناختی-اجتماعی بندورا به عنوان چارچوب نظری پژوهش در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد،فضای حاکم برکتابهای فارسی،فضایی مردسالارانه است. به نحوی که اکثرشخصیتهای به کاررفته درکتابهامردهستند. همچنین اکثرتصاویرمتعلق به مردهامی باشند. مشاغلی که به زنان اختصاص داده شده نیز،مشاغل کلیشه ای نظیر: خانه داری ومراقبت ازفرزندان است. ضمن اینکه به موازات افزایش پایه تحصیلی تصویری که اززن وویژگی های شخصیتی اوارائه شده،کاهش چشمگیری دارد. درواقعت صویریکه اززنان درکتابهای درسی ارائه شده است،تصویری با بار معنایی منفی،سطحی،سنتی وکلیشه ای است. باتوجه به اینکه نهادآموزش وپرورش،مهمترین نهادپس ازخانواده درشکل گیری شخصیت است ومحتوای کتابهای درسی،محورکارمدارس است،شایسته استتامولفان کتابهای درسی ودستاندرکاران مربوطه به این نتایج توجه داشته باشند.
سمیه کرامتی خانیکی مرتضی منادی
انسان ها دارای دانستنی ها یا سرمایه های مختلف هستند. این سرمایه ها عبارتند از سرمایه ی اقتصادی، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی و سرمایه ی نمادین. در این میان سرمایه ی فرهنگی مهم تر از بقیه است. چگونگی این سرمایه بر روی مسیر زندگی انسان ها موثر است. از جمله این سرمایه در حوزه ی خانواده در رضایت زناشویی موثر است. از این رو مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی نقش فعالیت های هنری به مثابه ی بخشی از سرمایه ی فرهنگی در رضایت زناشویی زنان خانه دار انجام شد. روشی که در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات به کار رفته، روش کیفی است و ابزار جمع آوری گرد آوری اطلاعات، مصاحبه ی ساختارمند بوده، بدین منظور پرسشنامه ی محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند می باشد. بدین منظور 12 زن خانه دار به دلیل دسترسی آسان، از دو منطقه ی 7 و 8 شهر تهران به شیو ی تصادفی هدفمند، انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها، بعد از پیاده شدن بر روی کاغذ، با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده، زنانی که فعالیت هنری در زمینه موسیقی داشتند، نسبت به زنان خانه داری که در این زمینه (موسیقی) هیچ گونه فعالیتی نداشتند، به نسبت از رضایت بالاتری برخوردار بودند.
رضوانه عالمی مرتضی منادی
چکیده در جوامع بشری، همواره قوانین و اصولی در مورد نحوه رفتار و برخورد انسان ها با یکدیگر وجود داشته است. این قوانین که با عنوان هنجار شناخته می شود، راهنمای افراد در برای برقراری روابط بهتر با یکدیگر بوده است و از بین رفتن آنها در جامعه باعث می شود که افراد احساس سردرگمی و پریشانی نمایند؛ زیرا الگوی عمل مشخصی برای رفتار کردن با دیگران و شناخت موقعیت و جایگاه خود در جامعه نخواهند داشت. در پژوهش حاضر به دنبال کسب آگاهی از این موضوع بودیم که آیا گستاخی دانش آموزان (به عنوان یک رفتار نابهنجار) با رضایت شغلی معلمان ارتباط دارد؟ زیرا براساس نظریه دورکیم؛ در سال های اخیر روند سریع تغییرات و دگرگونی ها در جهان سبب شده است که در جوامع هنجارهای سنتی، بدون آنکه با هنجارهای جدیدی جایگزین شده باشند، تضعیف شوند. ایران نیز به عنوان کشوری که در سال های اخیر تغییرات فرهنگی و اجتماعی زیادی را تجربه کرده است؛ از این قاعده مستثنا نیست. در این شرایط، روند تغییر و تضعیف هنجارها دور از انتظار نبوده و پیامدهای فراوانی در جامعه، از جمله در روابط بین فردی و به ویژه در ارتباط بین معلمان و دانش آموزان خواهد داشت. زیرا همواره هنجارها و الگوی عمل مشخصی در این ارتباط وجود داشته است که از بین رفتن یا تغییر کردن آن ممکن است باعث شود که دانش آموزان ادب و احترامی را که تا به حال انتظار می رفت نسبت به معلمان شان داشته باشند، نادیده بگیرند یا کم اهمیت بدانند. در نتیجه نسبت به معلمان با گستاخی رفتار کنند. به همین منظور بر اساس روش کیفی و ابزار مصاحبه با 20 نفر از معلمان زن و مرد که در حال تدریس در دوره متوسطه در شهرستان زنجان بودند مصاحبه کردیم و سپس به تحلیل آن ها پرداختیم. نتایج نشان می دهد که بیشتر معلمان از وجود چنین پدیده ای در بین دانش آموزان آزرده هستند، اما معلمانی که برطبق نظریه انتخاب ویلیام گلاسر عمل می کنند از شغل خود رضایت بیشتری دارند. بر اساس نظریه انتخاب، معلمانی که به صورت فعال تلاش می کنند تا ارتباط خوبی با دانش آموزان برقرار کنند، در شغل خود موفق تر بوده و احساس رضایت بیشتری می نمایند. همچنین تفاوت چندانی بین زنان و مردان از این لحاظ وجود نداشت. واژه های کلیدی: هنجار، گستاخی، رضایت شغلی، انتخاب، دانش آموزان، معلمان
نسترن آذرافزا مهناز اخوان تفتی
این پژوهش با هدف مقایسه ی پیشرفت ریاضی دانش آموزان پیش دبستانی رفته و نرفته و پی بردن به بود یا نبود تفاوت های جنسی در این زمینه انجام گرفته است. در این پژوهش تعداد 104 نفر از دانش آموزان دختر و پسر(46 نفر دختر و 58 نفر پسر) مدارس دولتی ناحیه ی یک آموزش و پرورش شهرستان ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی، از نوع پس رویدادی و ابزار پژوهش آزمون معلم ساخته بود. برای به دست آوردن روایی، این آزمون پس از طراحی توسط چند معلم پایه ی اول بازبینی و اصلاح شده و ضریب پایایی این آزمون 9/0 است. اطلاعات به دست آمده از طریق آزمونآماری تی مستقل مورد بررسی قرار گرفت و نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه پیش دبستانی رفته و نرفته وجود دارد (میانگین نمرات دانش آموزان دختر و پسری که دوره ی پیش دبستانی را گذرانده بودند بالاتر از گروه دیگر بود) ولی تفاوت معنی داری بین دانش آموزان دختر و پسری که دوره ی پیش دبستانی را گذرانده بودند دیده نشد.
ندا غفوررشیدی مرتضی منادی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی شیوه های فرزند پروری مادران با بارداری خواسته و مادران با بارداری ناخواسته بوده است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و ابزار پژوهش ، مصاحبه با پرسش های محقق ساخته است. میانگین زمان مصاحبه ها 30 دقیقه می باشد که در فضای مطبی در منطقه ی 13 صورت گرفته است. مصاحبه های محقق ساخته با 12 مادر انجام شد. نمونه ی پژوهش شامل 2 دسته بود که 6 نفر از آن ها بارداری ناخواسته و 6 نفردیگر نیز بارداری خواسته را تجربه کرده بودند. بعد از تحلیل محتوای مصاحبه ها با مادران ، به 3 شیوه ی فرزند پروری دست یافتیم که عبارت بود از : شیوه ی فرزند پروری مسامحه کار، مقتدرانه و مستبدانه. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که مادرانی که بارداری ناخواسته را تجربه کرده بودند، بیشتر گرایش به سمت شیوه ی فرزند پروری سهل گیر داشته اند و مادرانی که بارداری خواسته را تجربه کرده بودند بیشتر گرایش به سمت شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه داشتند. بنابراین با توجه به نتایج تحلیل ها به این نتیجه رسیدیم که نوع بارداری (خواسته یا ناخواسته بودن) نقش بسزایی در تعیین شیوه های فرزند پروری دارد. بنابراین، در این پژوهش با توجه به موارد مصاحبه شده بین شیوه های فرزند پروری مادران با بارداری خواسته و ناخواسته تفاوت وجود دارد. کلیدواژهها: خانواده ، شیوه های فرزند پروری ، بارداری ناخواسته، بارداری خواسته.
نسیم اکبری مرتضی منادی
جامعه پذیری یکی از وظایف خطیر مدارس است که باانتقال ارزش ها و الگوهای رفتاری و فراهم نمودن مقتضیات همگونی وانسجام اجتماعیتحقق می یابد. اینانتقال ازطریق ارائه ی هنجارها صورت می پذیرد . هنجارها به صورت قواعد رفتاری به کنش های دانش آموزان درتعامل با محیط اجتماعی معنا می دهندوآن ها را هدایت می کند . مدرسه باتدوین این هنجارهاونظارت برآن ،سعی درپیشبرد اهداف خود دارد. اما گاهی درانجام این وظیفه خطیر بامشکل مواجه می شود وآن سرپیچی برخی ازدانش آموزان ازاین هنجارهاست .با توجه به اهمیت جامعه پذیری برای آموزش وپرورش و همچنین کشف علت یا علل آن ، پژوهش حاضر ،باهدف بررسی نقش دوستان همسال درسرپیچی ازهنجارهای مدرسه انجام گرفت . با استفاده از روشکیفی و ابزار مصاحبه این پژوهش درصدد دست یابی به هدف بوده است . بدین منظور پرسشنامه ی محقق ساخته جهت انجام مصاحبه مورد استفاده قرار گرفت و با نمونه گیری هدفمند 12 دانش آموز هنجارشکن درنواحی 1و2 شهرستان سنندج انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند . مصاحبه ها ، بعد از پیاده شدن بر روی کاغذ، با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.تحلیل مصاحبه ها از تاثیرگذاری همسالانو ارتباط آن ها با یکدیگر در سرپیچی ازهنجارهای مدرسه خبر می دهد .یافته ها نشان می دهند که تاثیر همسالان درسرپیچی از هنجارها پس از نامقبول بودن شیوه ی جامعه پذیری مدرسه پدیدار می شود. بدین ترتیب همسالان در جهت مخالفت و اعتراض با جامعه پذیری مدرسه ، با هنجارسازی مبادرت به جامعه پذیری می کنند .
فاطمه یزدانی کاشانی مهناز اخوان تفتی
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم جامعه پذیری در کتاب های درسی دوره ی آموزش ابتدایی انجام شده است. به این منظور با بهره گیری از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا کتاب های تعلیمات/مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی سال1391-1392 مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. علت انتخاب کتاب های درسی موردنظر به دلیل وجود احتمال بیشتر عناصر جامعه پذیری در آن هاست. نتایج پژوهش نشان می دهد که کتاب های اجتماعی دوره ی ابتدایی به طور ناقص به عناصر جامعه پذیری پرداخته است و در برخی از کتاب های مورد مطالعه، برخی از عناصر مانند باورهای اخلاقی اصلاً گنجانده نشده است و یا اینکه درصد کمی را به خود اختصاص داده اند. همچنین فراوانی عنصر ارزش های اجتماعی در تمامی کتاب های اجتماعی دوره ی ابتدایی بالاترین درصد(5/75%) را دارد و باورهای اخلاقی کمترین درصد(1/0%) را داشت. البته در میان چهار کتاب اجتماعی این دوره، کتاب مطالعات اجتماعی ششم در تمامی عناصر جدای از باورهای اخلاقی بیش تر و بهتر پرداخته شده و فراوانی واژگانی آن بیش از سایر کتاب ها است. در فراوانی تصاویر مربوط به عناصر جامعه پذیری در تمامی کتاب های اجتماعی به جز کتاب سوم، ارزش های اجتماعی بالاترین درصد(8/48%) را داراست و عنصر باورهای اخلاقی کمترین درصد(24/0%) را به خود اختصاص داده است.همچنین نتایج حاصل از مقایسه ی اهداف آموزش و پرورش با محتوای کتاب های اجتماعی دوره ی ابتدایی نشان می دهد عدم تناسب در میزان پرداختن به عناصر جامعه پذیری در اهداف نیز موجود است.
معصومه محمدآبادی مرتضی منادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تصورات دانشجویان درباره ی تحصیلات والدین شان و انتخاب رشته ی تحصیلی آنان انجام شد. روشی که برای جمع آوری اطلاعات به کار رفته، روش کیفی و ابزار پژوهش، مصاحبه یا پرسش های محقق ساخته (مصاحبه ی ساختارمند) بود، و مصاحبه ها دردانشگاه الزهرا(س) تهران صورت گرفت. نمونه ی پژوهش شامل 2 گروه (16 نفر) بودند که 8 نفر دارای والدین با تحصیلات دانشگاهی و 8 نفر دارای والدین بدون تحصیلات دانشگاهی اند. مصاحبه ها بعد از پیاده شدن بر روی کاغذ، با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بعد از تحلیل محتوای به نتایجی دست یافتیم. تحلیل ها حاکی از آن است دانشجویانی که دارای والدین با تحصیلات دانشگاهی هستنددارای تصورات مثبتی از تحصیلات والدین خود بوده، و شناخت و رضایت بیشتری از رشته ی خود دارند، و هرچه تحصیلات دانشگاهی والدین بیشتر باشد انتخاب رشته ی فرزندان با آگاهی و شناخت بیشتری انجام شده و رضایت و علاقمندی بیشتری نسبت به رشته ی انتخابی خود دارند و این نسبت با کم شدن تحصیلات دانشگاهی والدین، کاهش می یابد. همچنین وجود تحصیلات دانشگاهی والدین باعث شده هماهنگی رشته ی دانشجو با رشته ی تحصیلی والدین بیشتر باشد و حتی رابطه ی صمیمانه با والدین نیز تحت تاثیر تصورات دانشجویان و میزان تحصیلات والدین شان قرار گرفته است. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده به این نتیجه رسیدیم که میزان تحصیلات والدین نقش بسزایی در انتخاب رشته ی فرزندان دارد.
فاطمه ریحانی مرتضی منادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم خوش بینی در کتاب های درسی دوره ی آموزشی ابتدایی انجام شده است. به این منظور با بهره گیری از روش کیفی به کمک تحلیل محتوا کتاب های فارسی(خوانداری) دوره ی ابتدایی سال 1393 مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. علت انتخاب کتاب های درسی مورد نظر به دلیل وجود احتمال بیش تر مؤلفه های مفهوم خوش بینی در آن هاست. نتایج پژوهش نشان می دهد که کتاب های فارسی(خوانداری) دوره ی ابتدایی به طور هماهنگی به مؤلفه های خوش بینی پرداخته نشده است، و در کتاب های مورد مطالعه، برخی از مؤلفه ها درصد کمی را به خود اختصاص داده اند. همچنین فراوانی مؤلفه توجه به جنبه های مثبت در تمامی کتاب های فارسی(خوانداری)دوره ی ابتدایی بالاترین درصد(3/84%)، تبیین رویدادها کمترین درصد(70/4%) را داشت. البته در میان چهار کتاب فارسی(خوانداری) این دوره، کتاب فارسی(خوانداری) پنجم در تمامی مؤلفه ها جدای تبیین رویدادها بیش تر و بهتر پرداخته شده و فراوانی واژگانی آن بیش از سایر کتاب ها است . همچنین نتایج حاصل از مقایسه ی اهداف آموزش و پرورش با محتوای کتاب های فارسی(خوانداری) دوره ی ابتدایی نشان می دهد عدم تناسب در میزان پرداختن به مؤلفه های خوش بینی در اهداف نیز موجود است.
سمیه قربانیان مرتضی منادی
پژوهش حاضر باهدف بررسی زبان گفتاری کودکان دبستانی شهر تبریز با تاکید بر دوزبانگونگی انجام شد. روش مورد استفاده کیفی بوده و اطلاعات با ابزار مصاحبه با پرسش های محقق ساخته جمع اوری شدند. هم چنین با نشان دادن تصویر جهت قصه گویی توسط کودکان توانستیم 18 نفر را انتخاب کنیم. سپس اطلاعات را تحلیل محتوا کردیم. نتایج نشان داد که تمامی کودکان با گونه ی غیر تبریزی دارای کد محدود هستند و اغلب آن ها داستان خود را بافت نشانده بیان کردند. در حالی که تمامی کودکان با گونه تبریزی دارای کد گسترده هستند و اغلب آن ها داستان خود را بی بافت ارائه کردند.
نگار فصیح مرتضی منادی
پرسشگری یکی از تمایلات و نیازهای فطری انسان است که پیوندی اساسی با شناخت، تفکر و آموزش دارد. اینکه چرا معمولاً با افزایش سن و قرارگرفتن در معرض تجربیات مدرسهای، کنجکاوی دانشآموزان کمرنگتر میشود، پرسشی جدی است که باید پاسخ آن را در جهتگیری "پاسخمحوری" نظام آموزشی به جای رویکرد "تفکر محوری" جستوجو کرد. با توجه به رابطه تفکر و پرسش با شناخت و ادراک، در این پژوهش ابتدا ساختار ادراکی انسان از دیدگاه اندیشمندان اسلامی بررسی گردید و بر اساس این ساختار، به بررسی آیات پرسشی قرآنکریم و نقشی که در سیر تفکر انسان ایفا میکند پرداخته شده است.
فاطمه شریفی مرتضی منادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی مسئولیت پذیری اجتماعی نوجوانان در ارتباط با شیوه های فرزندپروری مادران آنها صورت گرفته است. روش پژوهش، کیفی از نوع توصیفی است و به کمک مصاحبه ساختارمند به جمع آوری اطلاعات در میان تعدادی از دانش آموزان دختر پایه سوم دبیرستان در رشته علوم تجربی و مادران آنها در شهر تهران پرداخته شده است. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که چگونگی مسئولیت پذیری اجتماعی نوجوانان در انواع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی در سطح پایین و متفاوت است. که مهمترین علتِ آن، تفاوت در دو بعد شناختی و عاطفیِ مسئولیت پذیری است. همچنین میتوان گفت با وجود اینکه شیوه های فرزندپروری مقتدرانه و استبدادیِ غیر مستقیم نقش بیشتری در پذیریش انواع مسئولیتها در نوجوانان دارند، اما برخلاف فرضیه پژوهش به روشنی نمیتوان اذعان کرد، که نوجوانانِ مادران مقتدر، نسبت به نوجوانان مادران مستبد، از مسئولیت پذیری اجتماعی بالاتری برخوردارند.
حمیده مهینی شیخ حسینی گلنار مهران
چکیده ندارد.
فاطمه فرشی صبح خیز مرتضی منادی
چکیده ندارد.
عالیه شکری مرتضی منادی
چکیده ندارد.
افسانه باقری مرتضی منادی
در این پژوهش رابطه موقعیت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خانواده با کیفیت زناشویی ، از دیدگاه زنان دارای همسر منطقه 12 تهران مورد بررسی قرار گرفت و نظریه های کنش ارادی پارسونز و نظم خرد چلبی بنیانهای نظری آن را تشکیل می دهند.
تهمینه جوان شیخی مرتضی منادی
پژوهش حاضر، بررسی رابطه وضعیت فرهنگی اجتماعی خانواده با میزان سازگاری اجتماعی دانشجویان خوابگاهی است. در این مورد عوامل زیادی بر سازگاری اجتماعی افراد موثرند که در این تحقیق به تاثیر وضعیت فرهنگی و اجتماعی خانواده روی سازگاری اجتماعی دانشجویان پرداخته شد. همان طوریکه می دانیم افراد تحت تاثیر نظامها و فرهنگهای جامعه خود از جمله وضعیت فرهنگی اجتماعی خانواده خود قرار دارند. خانواده اولین محیطی است که روی رشد و سازگاری اجتماعی فرزندان تاثیر می گذارد. دانشجویان نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی نظام آموزش عالی، شخصیت آنها تحت تاثیر خانواده نیز بوده و ویژگیهای شخصیتی آنها در ارتباط با دیگران در محیط های مختلف از جمله خوابگاه نقش مهمی بازی می کند و در مواقعی به دلیل تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی خانواده خود دچار مشکلات سازگاری با دیگران در خوابگاه می شوند. لذا توجه به مشکلات دانشجویان خوابگاهی بالاخص مشکلات سازگاری اجتماعی آنها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه تصویری روشن از مشکلات سازگاری اجتماعی دانشجویان در خوابگاه می باشد و به دنبال این هستیم که تا چه اندازه بین وضعیت فرهنگی-اجتماعی خانواده دانشجویان با میزان سازگاری اجتماعی آنها رابطه وجود دارد. فرضیات تحقیق به این صورت بود که: بین فرهنگ بومی دانشجویان خوابگاهی میزان درآمد، نوع شغل و تحصیلات والدین، مطالعات خانواده: توزیع قدرت در خانواده و شکل روابط خانوادگی با میزان سازگاری اجتماعی دانشجویان خوابگاهی رابطه معناداری وجود دارد. جامعه آماری مورد پژوهش در این تحقیق، کلیه دانشجویان خوابگاهی شغل به تحصیل دانشگاه الزهرا (اعم از مجرد و متاهل) در سال تحصیلی 80-79 می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 200 نفر از دانشجویان از دو مجتمع خوابگاهی ((فرزانگان و 16 آذر)) انتخاب گردید. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته می باشد که در تهیه سوالات آن از پرسشنامه شخصیتی برن رویتر. تست سازگاری بل و نیز پرسشنامه سازگاری اجتماعی دکتر هومن به طور غیر مستقیم اقتباس شده است. و حاوی سوالات سازگاری اجتماعی و نیز سوالاتی در مورد وضعیت فرهنگی-اجتماعی خانواده دانشجویان می باشد. نتایج پژوهش حاصر نشان داد: بین فرهنگ بومی دانشجویان، درآمد و شغل والدین، محل سکونت خانواده، تحصیلات والدین، مطالعات خانواده و بالاخره چگونگی و شکل روابط خانوادگی با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری در سطح اطمینان 95% وجود دارد تنها توزیع قدرت در خانواده چنین رابطه ای را نشان نداد. و نیز نتایج دیگر تحقیق نشان داد عمده ترین مشکلات دانشجویان خوابگاهی به ترتیب الویت: مشکلات سازگاری، عاطفی، رفاهی، و بهداشتی، مالی، تحصیلی و بالاخره جسمی (بیماری) می باشد.