نام پژوهشگر: مســعود رحــیمــی دومکانی
رقیه اکبری مســعود رحــیمــی دومکانی
راهکاهای یادگیری که تحت عنوان "اعمال و رفتارهایی که توسط زبان آموزان بکار برده می شود جهت یادگیری موفق تر، هدفمندتر و جذاب تر زبان" (آکسفورد، 1989) تعریف شده است، نقش قابل توجهی در یادگیری زبان خارجی ایفا می کند. در مطالعات اخیر تأثیر عوامل مختلفی مانند سن، جنسیت، سطح بسندگی، فرهنگ، انگیزه، نوع نگرش، ویژگی های شخصیتی و... در استفاده و انتخاب راهکارهای یادگیری زبان بررسی شده است. در میان عوامل بررسی شده، انگیز? یادگیری به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار در استفاده و انتخاب راهکارهای یادگیری زبان معرفی شده است.هدف این تحقیق بررسی رابطه میان انگیزه یادگیری و استفاده از راهکارهای یادگیری زبان انگلیسی در بین دانشجویان زبان انگلیسی دانشگاه شهرکرد می باشد. همچنین در این تحقیق سعی شده تأثیر جنسیت، نوع انگیزه، و سال تحصیلی دانشجویان در استفاده از راهکارهای یادگیری زبان بررسی شود. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه "طبقه بندی راهکارهای یادگیری زبان" و پرسشنامه ای به منظور تعیین نوع انگیز? دانشجویان استفاده شده است. جهت بررسی همبستگی بین راهکارهای یادگیری و انگیزه ، ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، نشان داد که انگیزه و استفاده از راهکارهای یادگیری زبان رابطه مستقیم و مثبتی با یکدیگر دارند. بدین معنا که زبان آموزانی که انگیز? بالاتری در یادگیری دارند، بیش از سایر دانشجویان به استفاده از این راهکارها تمایل دارند. همچنین نتایج حاصل از واریانس چندگانه نشان داد که نوع انگیزه، جنسیت، و سال تحصیلی دانشجویان تفاوت معناداری در استفاده از از راهکارهای یادگیری زبان ندارند
نجمه حیدری دهکردی عزیزالله میرزایی
بکارگیری یک مدل شناختی به منظور بررسی ابعاد چندگانه روانی کلام لازم می باشد. برای نیل به این هدف، این مطالعه از مدل تولید کلام و روانشناختی زبان لولت (1989، 1999) به منظور تعیین دلایل اصلی ناکارآمدی و راه کارهای حل ناکارآمدی سخنگویان فصیح و غیرفصیح زبان انگلیسی استفاده کرد. در ابتدا، یک مقیاس تحلیلی روانی کلام، با اقتباس و تلفیق مقیاس روانی کلام کلی نگر فولچر (1996) و مقیاس سنجش صحبت سیستم بین المللی آزمون زبان انگلیسی (2008)، طراحی شد. مقیاس تحلیلی جدید در ارزیابی صداهای ضبط شده 160 فراگیر زبان انگلیسی استفاده شد و بر اساس این ارزیابی، 50 سخنگوی فصیح و 50 سخنگوی غیرفصیح زبان انگلیسی انتخاب شدند. سپس، به منظور تشخیص دلایل اصلی ناکارآمدی و راه کارهای حل ناکارآمدی آنها، 2 پرسشنامه طراحی شد و مجموعه ای از مصاحبه های بازنگرانه انجام شد. نتایج تحلیل چندگانه واریانس و نیز تحلیل های کیفی نشانگر این امر بودند که سخنگویان غیرفصیح زبان انگلیسی نسبت به سخنگویان فصیح از ناکارآمدی های بیشتری در ارتباط کلامی از جمله ضعف در تدبیر و چاره اندیشی، فقدان زمان کافی برای پردازش و درک فرد از ناکارآمدی های موجود در توانش زبانی مخاطب رنج می برند. به عبارت دیگر، سخنگویان غیرفصیح برای بیان منظورشان هیچ طرح کلی نداشتند، پیوسته در جستجوی لغات مناسب برای بیان منظورشان بودند و نیز در مورد درستی و تلفظ عبارت ها مطمئن نبودند. در عین حال، از راه کارهای مناسبی برای رفع این ناکــــارآمــــدی ها استـــفاده نمی کردند و عمدتا پیامشان را کاهش می دادند، یا حتی در بعضی از موارد از انتقال پیام موردنظرشان صرف نظر می کردند. اما سخنگویان فصیح زبان انگلـــیسی از این ناکارآمـــدی ها رنــــج نمی بردند و از راه کارهای مناسب از جمله راه کارهای غلبه بر ضعف در تدبیر و چاره اندیشی، فقدان زمان کافی برای پردازش و ناکارآمدی های موجود در توانش زبانی مخاطب در ارتباط کلامی بیشتر از سخنگویان غیرفصیح استفاده می کردند. به بیان دیگر، سخنگویان فصیح می توانستند پیام های مورد نظرشان را به طور پویا به شکل دیگر بیان کنند و نیز می توانستند از راه کارهای مناسبی برای غلبه بر نبود زمان کافی برای پردازش و نیز بر ناکارآمدی های موجود در زبان مخاطب بهره ببرند. یافته های این تحقیق برای سنجش روانی کلام و آموزش فراگیران زبان انگلیسی مفید می باشد.
زکیه رحمتی محمود هاشمیان
بر خلاف این که دیدگاه های قبلی مهارت خواندن را فرآیندی منفعل می پندارند، امروزه مشخص شده که این مهارت فرآیندی فعال و تعاملی است. بنابراین، تعاملات بین خواننده و نویسنده مورد توجه بیش از پیش قرار گرفت. این تعاملات که شامل انتقال نگرش ها و فرضیات نویسنده استاز طریق نشان های فراگفتمانیدر متن متجلی می شود (هایلند، 2005). در واقع، فرآیند نوشتن در 2 سطح صورت می گیرد: در سطح اول، توجه نویسنده معطوف به محتواست در حالیکه در سطح دوم نویسنده به چگونگی انتقال محتوا به خواننده توجه می کند. سطح دوم، سطح فراگفتمانی است و نویسنده در این سطح می کوشد تا خواننده را در طول متن راهنمایی کند. به بیان دیگر، نویسنده به خواننده نشان می دهد که چگونه متن را بخواند و محتوای آن را ارزیابی کند (کریسمور، 1989). بنابراین، نشان های فراگفتمانی هم به نویسنده در سازماندهی متن و انتقال نگرش ها و هم به خواننده در بازآفرینی منظور نویسنده کمک می کند. مطالعه کنونی به بــــــررسی تاثیر نشان های فراگفتمانی و برجسته کردن آن ها در متن بر روی خواندن و درک مفاهیم متون توضیحی و مناظره ای می پردازد. به کمک آزمون 50 سوالی تعیین سطح نلسون، 90 زبان آموز شرکت کننده در مطالعه به 2 گروه تقسیم شدند: گروه سطح بالا و گروه سطح پایین. سپس، زبان آموزان در هر گروه به 3 دسته تقسیم شدند و زبان آموزان در هر دسته به پاسخگویی نسخه ی متفاوتی— فاقد نشان های فرا گفتمانی، دارای نشان های فرا گفتمانی، و دارای نشان های فرا گفتمانی برجسته شده در متن—از 1 آزمون خواندن و درک مفاهیم پرداختند. به علاوه، همه زبان آموزان یک نمونه متن توضیحی و یک نمونه متن مناظره ای را خوانده و به سوالات درک مفاهیم آن ها پاسخ دادند. نتایج به دست آمده تفاوت آشکاری را بین درک مفاهیم زبان آموزان از 3 نسخه ی به کار رفته نشان داد. در واقع، همه زبان آموزان درک بهتری از نسخه ی دارای نشان های فراگفتمانی برجسته شده داشند. همچنین، در هر 3 نسخه، همه زبان آموزان در گروه سطحبالا عملکرد بهتری نسبت به زبان آموزان در گروه سطح پایین داشتند. این در حالی است که نوع متن تاثیر قابل توجهی بر روی درک مفاهیم زبان آموزان نداشت. این مطالعه کاربردهایی در راستای آموزش و تحقیق در زمینه زبان دوم داردکه در پایان نامه به آن پرداخته می شود.
معصومه سیدرضایی عزیزالله میرزایی
the application of a comprehensive model of communicative language ability (cla) to language teaching and testing has always been an imperative in l2 education since hymess proposal of communicative competence in the 1970s. recent l2 research has clearly underscored the importance of sufficient pragmatics representation as an essential component of cla in pedagogical and testing practices in l2 classrooms. motivated by this theoretical orientation, this study primarily drew on bachman’s (1990) and bachman and palmer’s (1996, 2010) cla model to explore the status of pragmatics representation in efl high school classrooms and the national university entrance test (nuet) in iran. further, the study, inspired by messick’s (1996) conceptualization of consequential validity, set out to scrutinize the (probable) impact of the high-stakes nuet on pragmatics construct-representation in efl classrooms and on high school students’ interlanguage pragmatic development in iran. the participants comprised a random sample of 100 efl teachers, 220 (pre-nuet and 3rd grade) high school students, and 50 undergraduate students. a triangular approach was employed using 3 researcher-made likert-type questionnaires, a classroom observation checklist to observe 28 high schools and nuet-preparatory classrooms, semi-structured interviews with the efl teachers and the high school students, and the nuet language test item examinations over the past 5 years. the results of descriptive statistics and chi-square tests indicated that pragmatics was seriously underrepresented in efl curriculum and instruction in iranian high schools, meaning that the efl classrooms did not fulfill their critical function of raising and developing learners’ pragmatic awareness and competence. further, pragmatic competence was underrepresented in the nuet, and that the nuet use negatively impacted pragmatics representation in the instructional materials and pedagogical activities in iranian efl classrooms. the findings suggest that the impact and consequences of high-stakes testing practice would not be beneficial to the stakeholders, the educational system, and the society unless the construct-underrepresentation and construct-irrelevant factors are removed or minimized in the tests.
سمیه اکبرپور علی روحانی
چکیده این مطالعه به بررسی تاثیر روش های شعر (موسیقی) و غیر شعر (موسیقی) در آموزش واژگا ن انگلیسی به زبان آموزان جوان ایرانی (سطح مقدماتی) پرداخته است. همچنین، تاثیر جنسیت زبان آموزان در موفقیت آنها در یادگیری واژگان انگلیسی مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور پاسخگویی به سوالات این تحقیق که به صورت نیمه تجربی انجام شد، 100 نفر زبان آموز در محدوده ی سنی 9 تا 12 سال به طور تصادفی انتخاب و به 2 گروه تجربی (شعر، موسیقی) و2 گروه شاهد (بدون شعر، موسیقی) تقسیم شدند. گروه تجربی که شامل 25 شرکت کننده ی پسر و 25 شرکت کننده ی دختر و گروه شاهد که شامل 25 شرکت کننده ی پسر و 25 شرکت کننده ی دختر بودند، آموزش متفاوتی را برای یادگیری لغت توسط یک مربی دریافت کردند. برای آموزش لغت به گروه تجربی، از شعرهای انگلیسی و برای آموزش لغت به گروه شاهد، از فلش کارت استفاده شد. در این مطالعه، آموزش واژگان برای هر کدام از گروهها تقریبا 12 جلسه به طول انجامید. قبل از انجام این تحقیق، یک آزمون لغت با 40 سئوال طراحی گردید. این آزمون که شامل سوالات 4 گزینه ای، درست یا نادرست و سوالات تطبیقی بود به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. میزان ضریب روایی این آزمون از طریق نرم افزار amos بررسی شد. پیش آزمون این تحقیق که به منظور بررسی تفاوت بین 4 گروه بود در جلسه اول برگزار شد و پس آزمون این تحقیق بعد از آموزش لغت به گروه ها در جلسه آخر برگزار شد. برای تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از تکنیک آماری کوواریانس استفاده شد. نتایج کوواریانس بر نمرات آزمون لغت برای هر 2 گروه تجربی و شاهد نشان داد که هر 2 روش شعر(موسیقی) و غیرشعر(موسیقی) تاثیر مشابه و مثبتی از لحاظ آماری در یادگیری واژگان انگلیسی زبان آموزان ایرانی داشته است. همچنین، زبان آموزان دختر بیشتر از روش شعر(موسیقی) و زبان آموزان پسر بیشـتر از روش های غیر شعر(موسیقی) بهره برده اند. این تفاوت ممکن است به دلیل تفاوت در نوع شخصیت، سبک، نگرش و احساسات دو جنس بوده است. یکسان شدن نتیجه این تحقیق برای هر 2 گروه تجربی و شاهد به این معنا نیست که به کار بردن شعر (موسیقی) سودمند نبوده و مانعی برای یادگیری واژگان زبان انگلیسی می باشد، بلکه به این معناست که استفاده از شعر در پژوهش حاضر ظاهرا برتر از روش غیر شعر نبوده است.
زهرا اصغری کاسگری بشیر جم
تلفظ صحیح واژه ها یکی از ارکان مهم یادگیری یک زبان است که بدون آن درک کامل پیام امکان پذیر نیست. بررسی مشکلات تلفظی به معلمان و زبان آموزان کمک خواهد کرد که مشکل سازترین بخش ها را بشناسند. بحث مهمی که در زمینه ی تلفظ واژه های انگلیسی مطرح می باشد نارسایی های شیوه خط آن است. به طوری که عدم تطابق یک به یک بین نویسه ها و واج های یک واژه بر تلفظ صحیح زبان آموزان تاثیر می گذارد. هدف این تحقیق مطالعه ی تاثیر این امر است که بر روی 60 زبان آموز ایرانی انجام شده است. چهل واژه، که در همه ی آن ها عدم تطابق یک به یک بین نویسه ها و واج های آنها دیده می شد، انتخاب شدهو در 20 جمله قرار داده شدند و سپس در اختیار زبان آموزان قرار گرفتند. زبان آموزان از طریق مهارت خواندن از روی متن ارزیابی شدند. تلفظ آن ها توسط 2 ارزیاب رونویسی شد و مورد بررسی نگارنده قرار گرفت. مهم ترین یافته این تحقیق این بود که به رغم این که زبان آموزان ایرانی در کل مشکلات بیشتری در تلفظ واکه های انگلیسی نسبت به همخوان ها دارند، مشکل ساز ترین بخش، نویسه های همخوانی ای بودند که در املای واژه وجود داشتند، ولی تلفظ نمی شدند. علاوه بر این، در پژوهش حاضر سعی شد تا موثرترین راهکار جبرانی تلفظی از طریق 5 پرسش چهار گزینه ایی مشخص شود. نتایج این بخش از تحقیق حاکی از آن بود که توجه به قواعد بین املا و واژه های زبان انگلیسی و آشنایی با آن ها می تواند تا حد زیادی به زبان آموزان در تلفظ صحیح کمک کند. ولی استفاده از فرهنگ واژه ها بیشترین ارتباط را با نمرات زبان آموزان دارد. یافته های این پژوهش برای آموزش زبان انگلیسی مفید است. این یافته ها نشان می دهند که معلمان زبان با ارائه واژه های مشکل در زبان انگلیسی و معرفی راهکارهای موثر می توانند فرایند یادگیری را آسان کرده و مهارت تلفظی زبان آموزان راارتقا بخشند.
فهیمه بهارلویی نژاد مســعود رحــیمــی دومکانی
از شرایط لازم برای اکتساب زبان، دریافت درونداد زبانی است، علاوه بر این، بسیاری از محققان زبان دوم معتقدند که درونداد زبانی دریافت شده توسط فراگیران زبان دوم باید قابل فهم باشد تا به فرآیند اکتساب کمک کند. از اینرو، این تحقیق درپی آن است که مشخص کند کدام نوع از کتب درسی (متون ساده شده یا متون اصلی) قابل فهم تر و برای آموزش فراگیران زبان دوم مناسب تر است. برای دستیابی به پاسخ مناسب، آزمون درک مطلبی به منظور تعیین اینکه کدام نوع متون باعث افزایش درک مطلب خواندن زبان آموزان ایرانی می شود، طراحی شد.آزمون درک مطلب به همراه چهار متن در دو نسخه اصلی و ساده شده در اختیار 60 زبان آموز ایرانی سطح متوسط قرار گرفت. از شرکت کنندگان خواسته شد که متن ها را خوانده و در حدود 80 دقیقه به سوالات پاسخ دهند. این تحقیق همچنین بر آن است با انجام مقایسه ای بین متون اصلی و ساده شده به بررسی میزان دشواری ساختارهای نحوی، میزان مبهم بودن، وانسجام این متون بپردازد، تا از این طریق به فهم بهتری از ویژگی های ساختاری متون اصلی و ساده شده و همچنین فواید این متون دست یابد. برای انجام مقایسه از برنامه کامپیوتری coh-metrix استفاده شد. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که متون ساده شده درک مطلب خواندن را به میزان قابل توجهی بالا میبرد. نتایج همچنین بیانگر این مطلب بود که تفاوت قابل ملاحضه ای بین متون اصلی و ساده شده در زمینه میزان مبهم بودن کلمات و انسجام متن وجود ندارد.اما، در ارتباط با میزان دشواری ساختارهای نحوی، مشخص شد که ساختارهای نحوی متون اصلی پیچیده تر و دشوارتر از متون ساده شده بودند. بنابراین، با در نظر داشتن این نکته که متون ساده شده درک مطلب را بهبود می بخشند، و با فهم این مطلب که متون ساده شده نسبت به متون اصلی از ساختار ساده تری برخوردارند و همچنین میزان انسجام و ابهام متن در هر دو نوع متون یکسان است، می توان اظهار داشت که متون ساده شده بهتر می توانند نیازهای فرآگیران زبان دوم را پاسخگو باشند و اجازه درک بهتر مطالب و در عین حال لذت خواندن رابرای آنها فراهم آورند.
شهلا زراعت پیشه مســعود رحــیمــی دومکانی
پژوهش انجام شده تلاشی برای بررسی مسائل زیر در میان80 فراگیر ایرانی زبان انگلیسی با سطح مهارت پیشرفته )?? مرد و?? زن) بوده است. پرسشنامه ی هوش هیجانی بارآن و تست منظور شناسی لی یو (2004) به شرکت کنندگان داده شد. بعد از تلاش برای پیدا کردن نمایه های هوش هیجانی شرکت کنندگان، این مطالعه نخست سعی بر آن داشت که رابطه ی بین هوش هیجانی شرکت کنندگان (همراه با پنج بعدش) و توانش منظورشناسی آنها را از طریق محاسبه ی همبستگی لحظه ای پیرسون نشان دهد. پس از آن تآثیر احتمالی جنسیت در این رابطه مورد کنکاش قرار داده شد.