نام پژوهشگر: محمود رضا همامی
مسلم مومنی محمود رضا همامی
گور ایرانی زیرگونه ای از گورخر آسیایی است که به صورت انحصاری در ایران حضور دارد. این زیر گونه در ایران از سوی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی به عنوان گونه ی به شدت در معرض خطر انقراض معرفی شده است. تخریب زیستگاههای باقی مانده این گونه انقراض آن را سرعت می بخشد. به همین دلیل داشتن اطلاعات کاملی از اندازه جمعیت و نیازهای زیستگاهی این گونه به منظور تدوین سیاست های مدیریتی برای حفاظت از آن امری اجتناب ناپذیر است. در این مطالعه برآورد تراکم و فراوانی و انتخاب زیستگاه گونه به شدت در معرض خطر انقراض گورخر ایرانی در پارک ملی قطرویه بررسی شد. انتخاب زیستگاه در طول فصول پاییز، زمستان، بهار، تابستان با استفاده از روش شمارش گروههای سرگین در ترانسکت های پاک شونده و روش محصول سرپای گروههای سرگین و مشاهده مستقیم در فصل تابستان مطالعه شد. برآورد تراکم گورخر بر مبنای دشت ها و زیستگاهها با استفاده از روش ترانسکت خطی صورت گرفت. برخلاف فصول پاییز، زمستان، بهار که هیچ اختلاف معنی داری در استفاده از 2 زیستگاه درمنه دشتی و قیچ-درمنه وجود نداشت، نتایج نشان داد که استفاده از زیستگاه درمنه دشتی در فصل تابستان، میانگین دوره یکساله و روش محصول سرپا به طور معنی داری با لاتر است. نتایج مدل رگرسیون و کواریانس ارتباط بین حضور گورخر و برخی از متغیرهای زیستگاهی (گیاهی و خاکی) برای هر فصل نشان داد که در این بین رابطه منفی با قیچ و رابطه مثبت با نزدیکی به آبشخور محسوس تر می باشند. تغذیه ناچیز از قیچ و ارتفاع نسبتا بلند این درختچه و کاهش امکان دید و فرار در زیستگاه قیچ-درمنه نیز می تواند علت دیگر رابطه منفی گورخر با قیچ باشد. رابطه منفی بین گروههای سرگین و فاصله از آبشخور منعکس کننده وابستگی بالای گورخر به منابع آبی است. در فصل تابستان به علت گرمای زیاد هوا اهمیت فاصله از آبشخور نسبت به سایر فصول اهمیت بیشتری دارد. نتایج مطالعات مشاهده مستقیم نیز نشان می دهد که اندازه گروههای گورخر در زیستگاه درمنه دشتی به طور معنی داری بزرگتر از گروههای گورخر کشف شده در زیستگاه قیچ-درمنه هستند. افزایش اندازه گروه در زیستگاه درمنه را می توان با باز بودن زیستگاه و افزایش امکان دید و هوشیاری گروهی مرتبط دانست. همچنین نرخ برخورد بالاتر در زیستگاه درمنه دشتی نشان دهنده استفاده بیشتر گورخر از زیستگاه درمنه دشتی در فصل تابستان است که نتایج بدست آمده از روش شمارش گروههای سرگین تایید می کند. نتایج مطالعات برآورد تراکم بر مبنای زیستگاه ها نیز نشان داد که تراکم گورخر به طور معنی داری در زیستگاه درمنه دشتی بالاتر بوده و میانگین تراکمی برابر 26/1 گورخر در کیلومتر مربع برای پارک ملی ارائه نمود. اما نتایج مطالعات برآورد تراکم بر مبنای دشت ها هیچ اختلاف معنی داری را در بین سه دشت نشان نداد. برآورد ما تراکم بسیار بالایی از گورخر معادل27/0 ± 09/1 گورخر در کیلومترمربع برای پارک ملی را نشان می دهد. نتایج ما نشان داد که استفاده از این روش به منظور برآورد تراکم و فراوانی گورخر به علت جثه نسبتا بزرگ و ویژگی های زیستگاهی این گونه مناسب است.
فرشته قادری محمود رضا همامی
جنس allactaga از تیره dipodidae در ایران شامل شش گونه a euphratica، a firouzi،a hotsoni، a williamsi، a elater و a toussi است که در مورد وضعیت تاکسونومی و فیلوژنی این گونه ها به ویژه دوپای فیروز هنوز ابهام وجود دارد. در مطالعات پیشین صورت گرفته بر روی این گونه ها غالبا از مقایسه صفات ریختی و جمجمه استفاده شده و گونه دوپای فیروز را با گونه دوپای بلوچی به عنوان یک گونه معرفی نموده اند. در این پژوهش به منظور بررسی ارتباط فیلوژنتیک بین این گونه ها در ایران، تعداد6 نمونه از گونه های مذکور جمع آوری شد. جهت انجام مطالعه فیلوژنی گونه های این جنس قطعه977 bp از ژن میتوکندریایی سیتوکرومb با آغازگرهای اختصاصی طراحی شده و با استفاده از تکنیک pcr تکثیر شد. پس از توالی یابی قطعه مذکور درخت فیلوژنی با استفاده از روش های نزدیکترین همسایه، حداقل تکامل، حداکثر پارسیمونی و روش بیزین ترسیم شد. به منظور بررسی روابط تکاملی درون خانواده و افزایش اطمینان، توالی ژن سیتوکرومb دوپای کوچک و گونه های موجود از سایر جنس های خانواده دوپا شامل eozapus، napaeozapus، jaculus و dipus از مرکز ملی اطلاعات و فن آوری زیستی (ncbi) استخراج و در تحلیل های فیلوژنتیک استفاده شد. توالی ژن سیتوکروم b موش خانگی و صحرایی ( rattus norvegicus وmus musculus ) از ncbi استخراج و به عنوان برون گروه استفاده شد. نتایج فیلوژنتیک این تحقیق جدایی گونه دوپای فیروز از دوپای بلوچی را نشان داد. بررسی صفات جمجمه ای گونه های فوق در این پژوهش نشان داد که گونه های فیروزی و بلوچی را نمی توان بر اساس اختلاف در اندازه های جمجمه از یکدیگرتفکیک نمود که همین امر نشان دهنده ی ضرورت انجام مطالعات ژنتیکی برای مشخص نمودن وضعیت تاکسونومی در این گونه ها است. کلمات کلیدی: تیره موش های جهنده، دوپا، ژن سیتوکرومb، فیلوژنی، تاکسونومی
زهرا صفری کنگ محمود رضا همامی
چکیده در این مطالعه انتخاب زیستگاه و تفکیک نیچ اکولوژیک چهار گونه مارمولک همبوم (مسالینای دم دراز بیابانی، آگامای سروزغی خاکستری، آگامای چابک و آگامای پولک درشت صخره ای) در پارک ملی کلاه قاضی در سه بعد اصلی نیچ: زمان، مکان و غذا مورد بررسی قرارگرفت. چهار تیپ زیستگاهی در منطقه مورد مطالعه مشخص شد. در هر تیپ زیستگاهی در مجموع 12000 متر ترانسکت خطی مستقر گردید. به ازای هر مارمولک مشاهده شده تیپ زیستگاهی ثبت شد و متغیرهای خرد-زیستگاهی در محل حضور گونه درون پلات-های ثبت گردید. مارمولک ها از نظر زمان فعالیت، تکنیک فرار، ویژگی های مورفومتریک و رژیم غذایی مورد بررسی قرار گرفتند. عرض نیچ هر گونه در هر بعد نیچ با استفاده از معکوس شاخص سیمسون بدست آمد. همپوشانی بین مارمولک ها در سه بعد اصلی نیچ (زمان، مکان و غذا) برآورد شد و با ترکیبات شبیه سازی شده مونته کارلو مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که نیچ آگامای پولک درشت صخره ای در بعد زیستگاه (مکان) کاملا از سه گونه دیگر جدا شده است. سه گونه دیگر در انتخاب زیستگاه همپوشانی داشتند اما گونه آگامای سروزغی خاکستری تفاوت های معنی داری در بهره برداری از میکروزیستگاه با دو گونه مسالینای دم دراز بیابانی و آگامای چابک داشت. دوره فعالیت این چهار گونه در طول روز تقریبا مشابه بود. بین دمای بدن و دمای خاک مارمولک ها همبستگی بالایی وجود داشت. تکنیک فرار بین هر چهار گونه بطورمعنی داری متفاوت بود. تفاوت معنی داری در بین گونه های مارمولک از لحاظ پارامترهای مورفومتری اندازه گیری شده وجود داشت. رژیم غذایی آگامای پولک درشت صخره ای بطور عمده از نوعی سوسک از خانواده scarabaeidae، مورچه ها و میوه ها، مسالینای دم دراز بیابانی بطورعمده از موریانه ها، گونه ای از بال غشائیان خانواده argidae و گیاهان، و آگامای چابک و آگامای سروزغی خاکستری بطور عمده از مورچه هاتشکیل شده بود. دو گونه آگامای چابک و آگامای سروزغی بطور عمده از مورچه هایی با اندازه متفاوت، متناسب با مورفومتری خود استفاده کرده بودند. میانگین حجم طعمه مصرفی، میانگین تعداد طعمه و میانگین حجم محتوای معده بین گونه های مختلف بطور معنی داری متفاوت بود. گونه آگامای چابک بیشترین عرض نیچ را در سه بعد زمان، مکان و غذا نسبت به سه گونه دیگر داشت. بیشترین همپوشانی در بین چهار گونه مارمولک در بعد زمان و کمترین همپوشانی در بعد غذا مشاهده شد. نتایج شبیه سازی های مونته کارلو نشان داد که تفکیک نیچ بین چهار گونه در دو بعد مکان و غذا بر اساس فشارهای رقابتی و نه بر حسب تصادف یا شانس صورت گرفته است. مهمترین ابعاد متمایز کننده نیچ بین این چهار گونه بعد مکان و بعد غذا تعیین شدند.
روح الله افراز محمود رضا همامی
با پیشرفت و توسعه فناوری و افزایش جمعیت، گسترش آلودگی ها در مناطق مختلف جهان به خصوص مناطق صنعتی، معدنی، خانگی و کشاورزی رشد چشمگیری داشته است. امروزه افزایش غلظت فلزات سنگین در خاک ها، یک مشکل عمده زیست محیطی محسوب می شود چرا که بر سلامت انسان، موجودات زنده، محصولات کشاورزی و زیست بوم اثر دارد. لازمه کنترل و پیش گیری این آلاینده ها، شناخت بوم سازگان های طبیعی، نیمه طبیعی و انسان ساخت است. فعالیت های انسانی کاربری اراضی و سیمای سرزمین را تغییر می دهند و چیدمان هایی از لکه های طبیعی و انسان ساخت به وجود می آورند که در اندازه، شکل و ترتیب متفاوت هستند. این تحقیق با هدف کمی نمودن و تهیه نقشه های پهنه بندی ساختار سیمای سرزمین و نقشه های پهنه بندی فلزات سنگین خاک (آرسنیک، کادمیوم، مس، سرب و روی) و همچنین بررسی ارتباط متریک های سیمای سرزمین با غلظت فلزات سنگین خاک در شهرستان نهاوند (استان همدان) انجام شد. با استفاده از روش نمونه برداری سیستماتیک 28 نمونه خاک از عمق 0 تا 20 سانتی متری از منطقه ای به وسعت 158112 هکتار در اوایل پاییز جمع آوری گردید و غلظت کل عناصر در آن ها اندازه گیری شد. جهت پهنه بندی غلظت فلزات سنگین از روش معکوس وزنی فاصله استفاده شد و میانگین غلظت فلزات در شبکه های شش ضلعی توسط آنالیز زونال محاسبه شد. جهت کمی کردن ساختار سیمای سرزمین، نقشه کاربری اراضی به عنوان نقشه پایه جهت محاسبه متریک ها بکار گرفته شد. نقشه پایه در فرمت رستری با قدرت تفکیک مکانی 60متر بعد از تحلیل نتایج آزمون مولفه های اصلی انتخاب شد. متریک ها در محیط gis کمی و به صورت شش ضلعی که هر کدام 1000 هکتار مساحت داشتند پهنه بندی شدند. متریک های سیمای سرزمین در دو مقیاس کلاس و سیمای سرزمین محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفت. برای بررسی ارتباط متریک ها با غلظت فلزات سنگین خاک از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل سیمای سرزمین شدت فعالیت های انسانی در منطقه را به خوبی تفسیر کردند به طوری که نتایج نشان داد کوهستان و مرتع جزء مناطق کم تخریب یافته و مناطق کشاورزی آبی جز مناطق با تخریب زیاد می باشد. نتایج اندازه گیری فلزات نشان داد که آرسنیک و مس نسبت به استاندارد میانگین جهانی و سرب نسبت به غلظت در لیتوسفر بالاتر است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که نمایه ها قادر به نشان دادن اثرات فعالیت ها انسانی در منطقه می باشند به طوری که منشاء غلظت فلز آرسنیک در منطقه علاوه بر مواد مادری، تحت تاثیر فعالیت های انسانی و سایر عناصر را مواد مادر در منطقه نشان دادند. بنابراین متریک های (تعداد لکه، تراکم حاشیه، متریک بزرگ ترین لکه، متریک وزن داده ی بعد فرکتال به وسیله مساحت و درصد پوشش) می توانند الگوهای ساختاری سیمای سرزمین وکشاورزی منطقه را بخوبی تفسیر نمایند. نتایج حاصل از تحلیل های همبستگی پیرسون نشان داد که غلظت فلزات سنگین خاک و الگوهای سیمای سرزمین همبستگی معنی داری را با هم دادند. نتایج آزمون رگرسیون چند متغییره نشان داد متریک بعد فراکتال وزن دهی شده بوسیله مساحت نسبت به سایر متریک ها توانایی بیشتری را برای نشان دادن شدت فعالیت های انسانی را دارا می باشد بنابراین جهت بررسی ارتباط غلظت عناصر و الگوهای سیمای سرزمین مناسب تر می باشد.
مریم رحیمی پزوه منصوره ملکیان
جنس allactaga به زیر خانواده allactaginae، خانواده دوپاها و راسته جوندگان تعلق دارد. این جنس دارای 13 گونه است که تا به حال 6 گونه از آن در ایران گزارش شده اند که شاملa. elater، a. williamsi، a. euphratica، a. hotsoni، a. firouzi و a. toussi است که وضعیت آرایه شناسی این گونه ها به ویژه دوپای فیروز با ابهامات زیادی روبروست. دوپای فیروز به عنوان یک جونده ی بومی و نادر، تنها پراکنش محدودی در منطقه ی جنوب شهرضا در استان اصفهان دارد. با توجه به وضعیت حفاظتی دوپای فیروز در فهرست سرخ iucn (2012)، لزوم انجام مطالعه ی بیشتر و حفاظت از این جونده احساس می گردید. در مطالعات پیشین که عموماً از مقایسه ی صفات ظاهری و جمجمه ای استفاده شده، مجزا بودن دوپای فیروز از گونه ی دوپای بلوچی به قطعیت نرسیده است. در پژوهش حاضر، وضعیت مترادف بودن گونه ی دوپای فیروز و دوپای بلوچی با استفاده از ریخت سنجی صفات جمجمه ای و دندانی مورد بررسی قرار گرفت؛ بدین منظور تعداد 9 نمونه دوپا از سه منطقه ی میرآباد، حنا و ورزنه در استان اصفهان جمع آوری شد. صفات جمجمه ای با استفاده از کولیس دیجیتال با دقت 01/0 میلی متر و صفات دندانی با کمک نرم افزار micromeasure 3.3 اندازه گیری گردید. با استفاده از نرم افزار آماری spss ver 18، آنالیزهای anova، تحلیل ممیزی، تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه خوشه ای به روی صفات ریختی انجام گرفت؛ علاوه بر اندازه های بدست آمده در این مطالعه، داده های مطالعات پیشین نیز در تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بررسی صفات ریختی نشان داد که نمونه های میرآباد، حنا و ورزنه به ترتیب دوپای فیروز، دوپای ویلیام و دوپای بلوچی هستند که این گزارشی جدید از حضور گونه ی بلوچی در منطقه ی ورزنه است. تحلیل های آماری صفات جمجمه ای و دندانی این مطالعه، جدایی دوپای فیروز و دوپای بلوچی را به اثبات نرساند؛ بر این اساس احتمالاً آنها به یک گونه ی واحد تعلق دارند و در واقع تشکیل دو زیرگونه ی مجزا را می دهند. در بخش دیگر پژوهش حاضر، کاریوتیپ گونه های دوپای ویلیام (از منطقه ی حنا)، دوپای کوچک (از منطقه ی ایزدخواست) و برای اولین بار دوپای فیروز (از شهرضا)، تهیه شد و صفات کروموزومی آنها با کمک نرم افزار micromeasure 3.3 اندازه گیری گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که دوپای فیروز مانند سایر گونه های جنس allactaga، دارای عدد کروموزومی 48n=2 و تعداد کل بازوان کروموزومی 96=nf است که این بیانگر ثبات عدد کروموزومی در تمامی اعضای جنس مذکور است. گروه بندی گونه های مورد مطالعه با استفاده از تجزیه ی خوشه ای و بر اساس صفات کروموزومی، نشان دهنده ی قرابت بیشتر دوپای فیروز و دوپای ویلیام نسبت به دوپای کوچک بود، در حالی که در بخش ریخت سنجی، نزدیکی گونه های کوچک و فیروز بیشتر بوده است. بر این اساس پیش بینی می شود که در مطالعات آینده امکان تفکیک دوپای فیروز و دوپای بلوچی از طریق مقایسه ی صفات کروموزومی وجود دارد و در نتیجه ارزشهای حفاظتی دوپای فیروز را به عنوان یک گونه ی منحصربفرد آشکار می سازد. همین امر بیانگر اهمیت مطالعات کروموزومی در کنار بررسی های صفات ریختی برای تعیین جایگاه آرایه شناسی موجودات زنده و به خصوص اعضای جنس allactaga است.
فرهاد معینی زاده محمود رضا همامی
چکیده بصورت تاریخی یوز آسیایی (acinonyx jubatus venaticus) در مناطق گسترده¬ای از آسیا پراکندگی داشت و از صحرای سینا تا ایران و هند یافت می¬شد. امروزه جمعیت آن در ایران به عنوان آخرین زیستگاه طبیعی، کمتر از 70 قلاده تخمین زده می¬شود. از این رو، این تاکسون توسط اتحاده جهانی حفاظت از طبیعت (iucn) به شدت در خطر انقراض طبقه بندی شده است.برای حفاظت از آخرین جمعیت¬های باقی¬مانده، پروژه حفاظت از یوز آسیایی (cacp) بیش از یک دهه پیش برای تضمین بقای بلند مدت یوز آسیایی در ایران توسط سازمان ملل آغاز به کار کرد. حفاظت موفق گونه¬های در خطر انقراض نیازمند درک جامعی از بوم شناسی و تعامل آن¬ها با عوامل زیست¬محیطی است. شبکه¬های باور بیزین (bbn)، نوعی مدل¬های گرافیکی هستند که روابط احتمالاتی بین متغیر¬ها را در خود جای می¬دهند و منابع مختلف اطلاعات را با هم ترکیب می¬کنند. منطقه مورد مطالعه در مرکز ایران قرار داشت که مهمترین زیستگاه یوز آسیایی را در خود جای داده است. در این پژوهش ابتدا نمودار اثری ترسیم شد که ساختار علت¬و¬معلولی و روابط بین مهمترین متغیر¬های اثر گذار بر روی گونه را نشان می¬داد. سپس این نمودار با استفاده از احتمالات حاصل از نظر کارشناسان گونه به یک مدل بیزین اولیه تبدیل گردید. کمی سازی متغیر¬ها در نرم افزاد netica 3.12 صورت گرفت. عملکرد مدل از طریق حساسیت سنجی مورد بررسی قرار گرفت. صحت مدل نیز با استفاده با داده¬های فرضی و همچنین 146 نقطه حضور و 30 نقطه عدم حضور یوز در 5 منطقه حفاظت شده انجام پذیرفت. .متغیر¬های مورد مطالعه در نرم افزار arc map 9.3 نقشه سازی شدند. نقشه مطلوبیت زیستگاه یوز در مرکز ایران با استفاده از روی¬هم¬گذاری طبقات مطلوب نقشه¬های متغیر¬ها که برای ساخت مدل مورد استفاده قرار گرفته بود تهیه شد. امنیت زیستگاه، موجودیت طعمه و شکار غیر قانونی به عنوان مهمترین متغیر¬های اثر گذار بر روی مطلوبیت زیستگاه یوز شناسایی شدند. پارک ملی سیاهکوه، بخش شمالی منطقه حفاظت شده بافق و بخش جنوبی پناهگاه حیات وحش دره انجیر به ترتیب مطلوب-ترین زیستگاه¬های یوز در منطقه مورد مطالعه مشخص شدند. مدل ارائه شده ابزار ارزشمندی برای پیش¬بینی مطلوبیت زیستگاه یوز است که می¬تواند در مدیریت تطبیقی گونه یاری رساند.
ندا رنجبر محمود رضا همامی
شناسایی نیازمندی¬های زیستگاهی گونه¬ها در انجام برنامه¬های حفاظتی گونه¬های هدف، بسیار مهم است. معمولاًفراهم بودن نیازمندی¬هایزیستگاهیگونه¬هامعادلاصطلاحمطلوبیتزیستگاهبیانمیشود. بز وحشی یک گونه¬ی آسیب¬پذیر است که پراکنش وسیعی در ایران دارد. با این وجود اکولوژی این گونه کاملا مطالعه نشده است. هدف این مطالعه مدل¬سازی فصلی مطلوبیت زیستگاه و ارتباطات زیستگاهی بز وحشی در پارک ملی کلاه¬قاضی است (یکی از زیستگاه¬های معمول آن در آسیای مرکزی). برای فرایند مدل¬سازیرویکرد دو مرحله¬ای به کار گرفته شد.در اولین مرحله با استفاده از داده¬های حضور و به کارگیری رویکرد حداکثر آنتروپی مکان¬های نامطلوب تعیین شدند. سپس نقاط عدم حضور به صورت تصادفی در مکان¬های نامطلوب تعیین شده انتخاب شدند. به منظور تهیه¬ی نقاط حضور به صورت فصلی از مطالعه¬ی شاهقلیان (1391)استفاده شد. رویکرد رگرسیون لجستیک با استفاده از نقاط حضور و عدم حضور در دومین مرحله برای مدل¬سازی مطلوبیت زیستگاه به کار گرفته شد. بر اساس نتایج ارتفاع از سطح دریا، جهت جغرافیایی، فاصله تا آبشخور، فاصله تا مناطق مسکونی و فاصله تا مسیرهای محیط¬بانی به عنوان با اهمیت¬ترین متغیرها در تعیین مطلوبیت زیستگاه بز وحشی شناخته شدند. بر اساس نقشه¬های فصلی مطلوبیت زیستگاه تولید شده، مساحت زیستگاه¬های مطلوب در روش رگرسیون منطقی بیش¬تر از روش حداکثر آنتروپی به دست آورده شد. صحت هر دو مدل حداکثر آنتروپی و رگرسیون منطقی خوب بود اما مدل رگرسیون منطقی به نسبت بهتر بود. نتایج حاصل شده می¬تواند برای حفاظت بز وحشی در گستره¬ی پراکنش آن به کار گرفته شود.
زهرا جمالی محمود رضا همامی
اکوسیستم مناطق خشک شکننده و بی ثبات بوده و تغییر در پوشش گیاهی ممکن است، منجر به تغییری مداوم در شرایط خاک این مناطق گردد، به طوری که برای سالیان متمادی توانایی بازگشت به وضعیت اولیه¬اش را نداشته باشد. تداوم گیاهان به پراکنده شدن بذر و استقرار آنها در محل¬هایی که بتوانند جوانه بزنند و گیاهچه¬های مستقلی را بوجود آورند بستگی دارد. انتقال و پراکندگی بذر توسط مورچه¬های علفخوار یک عامل مهم در کاهش رقابت درون گونه¬ای و بین گونه¬ای، ورود به مناطق امن، مهاجرت موفق از دیگر جوامع، جلوگیری از انقراض، تعیین کننده غنا و تنوع گونه¬ای و پراکنش گونه¬های گیاهی در مقیاس محلی و ناحیه¬ای به شمار می رود. این مسئله بویژه در اکوسیستم¬های خشک و نیمه خشک که بسیاری از گونه¬های گیاهی از طریق زایشی زادآوری می¬کنند، حائز اهمیت است. به منظور بررسی پتانسیل انتقال بذر گیاهان توسط علفخواران با جثه متفاوت در زیستگاه¬های مرتعی منطقه مرکزی ایران، مورچه علفخوار ( messor species )و آهوی ایرانی(gazelle subgutturosa) در پارک ملی کلاه قاضی انتخاب شدند. ابتدا در منطقه مورد نظر 60 لانه مورچه انتخاب شد. سپس در هر زمان (فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مهر و آبان) به طور تصادفی در هر یک از مکان¬های زیستگاهی انتخاب شده نمونه¬برد اری گردید (30 مکان مربوط به لانه¬های مورچه که در آنها سرگین آهو حضور دارد و 30 مکان مربوط به لانه¬های مورچه که در آنها سرگینی دیده نشد، در مجموع 360 نمونه ). نمونه¬ها به اتاق تاریک و خشک انتقال داده شد و در این مکان به مدت یک هفته در معرض جریان هوای آزاد قرار داده شدند. سپس تیمار سرمادهی برای شکستن خواب بذور و تحریک جوانه¬زنی آنها اعمال شد. ترکیب بذری نمونه¬های مختلف در آزمایش¬های جوانه زنی در گلخانه به مدت 8 ماه تعیین گردید. در مجموع 124037بذر متعلق به 63 گونه¬ گیاهی از 21 خانواده عمدتاً گیاهان یکساله در طول ماه¬های نمونه¬برداری انتقال یافتند. از این بین 52 گونه علفی، 9 گونه گندمی و 2 گونه بوته¬ای ثبت گردید. فرم رویشی گندمی با تعداد گونه کمتر میزان تراکم بالاتری داشت و فرم رویشی علفی با تعداد گونه بیشتر میزان تراکم کمتری را نشان داد. نتایج حاکی از بالاتر بودن تراکم بذری و غنای گونه¬ای گیاهی در لانه¬های مورچه بدون تجمع سرگین در ماه¬های اردیبهشت، خرداد و تیر و در لانه¬های با تجمع سرگین در ماه¬های فروردین، مهر و آبان نسبت به سایر ماه¬ها بود. نمونه¬های کشت شده حاصل از لانه¬های مورچه با حضور سرگین آهو دارای غنای گونه¬ای گیاهی بالاتر و لانه¬های مورچه بدون حضور سرگین آهو دارای تراکم بذری بالاتری بودند. نتایج حاصل از آنالیز خوشه¬ای و رج¬بندی به روش تجزیه مولفه¬های اصلی نیز نشان دادکه لانه¬ها از لحاظ تراکم در چهار گروه قرار می¬گیرند و ماه¬ها از لحاظ شباهت به یکدیگر به ترتیب فروردین و اردیبهشت ، ماه¬های تیر و خرداد و ماه¬های مهر و آبان می¬باشند. نتایج این تحقیق نشان داد که بذر گونه¬های متعددی از گیاهان از طریق مورچه علفخوار بین مناطق مختلف انتقال می¬یابد. باتوجه به تولیدمثل جنسی (یا بذری) اکثر گونه¬های موجود در پوشش گیاهی منطقه، این انتقال می¬تواند به ورود بذرهای مختلف گیاهان به بانک بذر خاک در شرایط نامساعد اقلیمی تا یافتن فرصت جوانه¬زنی مناسب در آینده و درنهایت به حفظ و ثبات پوشش گیاهی پارک کمک شایانی بنماید.
وحید دهقان محمود رضا همامی
چکیده شکار بی رویه علف خواران بزرگ جثه دشت زی در ایران طی دهه های اخیر عامل اصلی نابودی بخش قابل توجهی از جمعیت آنها بوده است اما آنچه امکان احیای آنها را دشوار ساخته، تخریب زیستگاه می باشد. گور ایرانی یکی از 6 زیر گونه گور آسیایی است که پراکنش آن تنها به ایران محدود شده است، و از سوی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی به عنوان گونه به شدت در معرض خطر انقراض معرفی شده است. درک رفتار انتخاب زیستگاه و همچنین اندازه و تراکم جمعیت یک گونه، از مهمترین متغیر های بوم شناختی لازم برای حفاظت از گونه های در معرض خطر محسوب می شود. در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه این گونه به صورت فصلی برای گله های دارای کره (مادری) و گله های بدون کره با استفاده از نرم افزار مکسنت مدل سازی شد و تراکم جمعیت آن با روش نمونه گیری فاصله ای(ترانسکت خطی) برآورد گردید. جهت تعیین حداقل اندازه گله به عنوان نقطه حضور، علاوه بر در نظر گرفتن تمامی گله های مشاهده شده بعنوان نقطه حضور، از دو حد آستانه بعنوان حداقل اندازه گله (بیش از دو راس و بیش از چهار راس) برای مدل سازی استفاده شد. تراکم گور نیز در پارک ملی قطرویه معادل 1/1 (فاصله اطمینان 7/1-69/0) گور در کیلومتر مربع بدست آمد. با توجه به برآورد های قبلی صورت گرفته و نرخ رشد جمعیت، به نظر می رسد تراکم بدست آمده کمتر از میزان واقعی باشد. مدل سازی مطلوبیت زیستگاه زمستانه هر دو گروه (دارای کره و بدون کره) نشان داد که دشت های ده وزیر و ریگ جمشید از مطلوبیت بیشتری برخوردار بوده و دشت عین الجلال دارای مطلوبیت پایین تری است. گله های دارای کره به طور متوسط مناطقی در محدوده ارتفاعی 1700-1500 را بیشتر ترجیح می دهند و گیاه علف شور برای این گروه از اهمیت بیشتری برخودار بوده است. به طورکلی گله های مادری و گله های بدون کره دارای شباهت های بسیاری در انتخاب زیستگاه زمستانه خود هستند اما گله های مادری دامنه محدودتری از شرایط محیطی را انتخاب می کنند. نتایج مدل سازی براساس فصول و تفکیک گله ای نشان داد که دامنه چاه پازن واقع در جنوب شرق پارک مطلوب ترین زیستگاه در پارک ملی قطرویه برای گور ایرانی است و هر دو گروه گله های مادری و بدون کره در هر دو فصل تابستان و زمستان به نواحی تپه ماهوری وابسته هستند. در مجموع ارتفاع، فاصله از تیپ های گیاهی salsola-atriplex و artemisia-stippa و شیب مهمترین عوامل محیطی موثر در مطلوبیت زیستگاه این گونه بودند. مدل-سازی با آستانه های اندازه گله به عنوان نقطه حضور، نشان داد که حذف گله های کوچک تاثیر قابل توجهی در نتایج مدل سازی ندارند. واژه های کلیدی: گور ایرانی، مکسنت، مطلوبیت زیستگاه، برآورد تراکم، گله