نام پژوهشگر: حسین یحیی زاده

بررسی رابطه اعتیاد سرپرست خانواده بر چگونگی جامعه پذیری فرزندان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1389
  حسین توکلی اندبیل   حسین یحیی زاده

چکیده تمام نما مسئله اعتیاد به مواد مخدر یکی از بزرگ ترین بلاهای اجتماعی قرن حاضر می باشد که بسیاری از اقشار جامعه به گونه ای با آن درگیر هستند به گونه ای که اثرات مخربی را بر پیکره جامعه و خانواده وارد کرده است. شیوع این پدیده نگران کننده باعث شده است که بشر به این فکر بیفتد که براستی چه زمینه و بسترهایی در جامعه موجب گرایش به سوء مصرف این مواد و افزایش شیوع آن خصوصا در میان افراد می شود و مصرف این مواد چه تأثیری بر پیکره خانواده بر جای می گذارد؟ پژوهش حاضر از جمله تحقیقات همبستگی است که سعی دارد به بررسی رابطه اعتیاد سرپرست خانوار با چگونگی جامعه پذیری فرزندان در شهرستان اردبیل بپردازد. از این رو سعی کرده است به این سوالات پاسخ دهد که: آیا اعتیاد سرپرست خانواده با چگونگی جامعه پذیری فرزندان رابطه دارد؟ اگر پاسخ مثبت است این مسئله تا چه حد در جامعه پذیری فرزندان موثر است؟ گرد آوری اطلاعات در این پژوهش به وسیله پرسشنامه انجام گردیده است. روش نمونه گیری در این پژوهش بصورت سر شماری در مقطع زمانی انجام شده است. حجم نمونه ها در این تحقیق دو جمعیت آماری تقریباً همسان 70 نفره تحت عنوان گروه اصلی (فرزندان خانواده هایی که پدرشان اعتیاد داشتند) و گروه مقایسه (فرزندان خانواده هایی که پدرشان اعتیاد نداشتند) بود که پرسشنامه ها توسط این افراد تکمیل گردیده است. این پژوهش در دو سطح توصیفی و تبیینی انجام گردیده است که از جداول فراوانی یک بعدی و از آماره های میانه، مد، میانگین و غیره برای توصیف متغییر ها بهره گرفته شده است و برای تبیین و آزمون چگونگی رابطه میان متغییر مستقل و متغییرهای وابسته با توجه به اسمی بودن متغییر مستقل و ترتیبی بودن متغییرهای وابسته، از جداول دو بعدی برای طبقه بندی، از نمودارها برای نمایش داده ها، از آزمون های خی دو (2x) برای نشان دادن تفاوت معنادار بین دو متغییر، برای اندازه گیری شدت ارتباط از ضریب توافق v کرامر و برای روایی و اعتبار سنجی پرسشنامه پژوهش از ضریب آلفا استفاده شده است. یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بین اعتیاد پدر یا سرپرست خانواده با چگونگی جامعه پذیری فرزندان رابطه وجود دارد. بنابر این می توان گفت اعتیاد پدر می تواند با جامعه پذیری نامطلوب فرزندان رابطه تنگاتنگی داشته باشد.

بررسی تأثیر نحوه کارکرد خانواده بربهداشت روان نوجوانان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  فاخته ساداتت نقیب زاده جلالی   حسین یحیی زاده

موضوع پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نحوه کارکرد خانواده و بهداشت روان نوجوانان می باشد که به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که " آیا میان عملکرد خانوده و سلامت روان نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد؟" و هدف کلی آن کسب شناخت در مورد تأثیر نحوه عملکرد خانواده در ابعاد پانزده گانه ابزار سنجش عملکرد خانواده بلوم در افزایش یا کاهش میزان سلامت و بهداشت روانی نوجوانان می باشد. چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه سیستم ها تبیین شده است. فرضیه اصلی پژوهش عبارت است از " بین عملکرد خانواده و سلامت روان نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد." در این پژوهش پانزده بعد عملکرد خانواده بلوم به عنوان متغیر مستقل و سلامت روان نوجوانان به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش نوجوانان مشغول تحصیل در مقطع راهنمایی تحصیلی مدارس راهنمایی منطقه 8 تهران و تعداد نمونه ها 300 نفر می باشد. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و ابزار گرد آوری اطلاعات دو پرسشنامه سلامت عمومی ghq و پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد بین نحوه عملکرد خانواده و سلامت روان نوجوانان رابطه معنادار وجود دارد و از میان پانزده خرده مقیاس، هفت خرده مقیاسهای جامعه پذیری، سبک تربیتی آزادمنشانه، آرمان خانوادگی، ساختارمندی، منبع کنترل بیرونی، عدم وجود تعارض و عدم وجود سبک تربیتی مستبدانه، دارای بیشترین تأثیر بر روی متغیر مستقل می باشند. نقش دو متغیر گسستگی و به هم تنیدگی در تبیین متغیر وابسته بسیار ناچیز می باشد به گونه ای که مقدار آزمون t نقش این دو متغیر را رد می کند.

بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش اختلافات خانوادگی زوج های جوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  معصومه بوستانی   جناب عزت ا... سام آرام

هدف: این پژوهش به بررسی و شناخت نسبت به تاثیر آموزش مهارتهای زندگی در کاهش اختلافات خانوادگی زوج های جوان پرداخته است.روش: این پژوهش در چهارچوب طرح نیمه آزمایشی با بکارگیری طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل صورت گرفته است.جمعیت آماری: کلیه زوج های جوانی که در 6 ماهه اول سال 91 به سازمان رفاه ،خدمات و مشارکتهای اجتماعی (برنامه آموزش و حمایت از زوج های جوان در جنوب تهران) مراجعه کرده اند ، که 30 نفر از زوج های جوان بصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گروه گواه) قرار داده شده اند. در مرحله اول پیش آزمون از دو گروه (آزمایش و گواه) با استفاده از آزمون اختلافات خانوادگی گرفته شد. سپس گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند. در پایان پس آزمون (آزمون اختلافات خانوادگی) از هر دو گروه شرکت کننده گرفته شد.برای تحلیل داده ها از آزمونهای مقایسهای استفاده شده است. یافته ها: تحلیل و مقایسه اطلاعات به دست آمده از میانگین دو گروه نشان داد که میانگین نمره اختلافات خانوادگی گروه آموزش دیده (آزمایش) نسبت به گروه آموزش ندیده ( گواه ) کاهش یافته است. یعنی آموزش مهارت های زندگی اختلاف خانوادگی گروه آزمایش را نسبت به گروه گواه کاهش داده است. نتیجه گیری : برای کاهش اختلافات خانوادگی در زوج های جوان می توان از آموزش مهارت های زندگی استفاده کرد. کلید واژه: مهارت های زندگی ، خانواده، اختلافات خانوادگی

اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی(با تاکید بر آموزش مهارت حل مساله ) برارتقاء کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار (نمونه موردی زنان سرپرست خانوار اسلام شهر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  زهرا میرزایی   حبیب الله آقابخشی

این تحقیق، اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با تاکید بر مهارت حل مسالهبر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار اسلامشهر را مورد بررسی قرار می دهد.روشاین پژوهش در چهار چوب طرح نیمه آزمایشیبا به کارگیری طرح پیش آزمون وپس آزمون از گروه صورت گرفته است. جامعه آماری کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کلینیک مددکاری اجتماعی رهیار شهر اسلامشهر می باشد.بااستفاده از نمونه گیری تصادفیساده ، تعداد 20 نفر انتخاب وتحت آموزش مهارت های زندگیطی 7 جلسه قرار گرفتندکه یک نفر از 20 نفر از جلسه سوم قادر به شرکت در کلاس نشد و از لیست گروه آموزشی حذف شد. در مرحله اول، پیش آزمون از گروه آزمایشی گرفته شد . سپس گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی (مهارت حل مساله)قرار گرفتند. در پایان، پس آزمون (آزمون کیفیت زندگی ) از گروه شرکت کننده گرفته شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماریspss که شامل آمار توصیفی واستنباطی می باشدوبرای آزمودن فرضیه از آزمون t استفاده شده است.ابزارهای این پژوهش عبارت است از: پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(فرم کوتاه 26 سوالی) می باشد. تحلیل ومقایسه اطلاعات به دست آمده از میانگین گروه پیش آزمون وپس آزمون و با استفاده از تحلیل آزمون tنتایج نشان داد، آموزش مهارت های زندگی( حل مساله) در ارتقاء کیفیت زندگی این گروه تاثیر مثبت در سه بعد اجتماعی، روانی و جسمانی داشته (s=./.. )ولی این آموزش در بعد محیطی تاثیری نداشته است.لذا فرضیه ی اصلیاین پژوهش و فرضیه های فرعی به جز بعد محیط زندگی مورد تایید قرار گرفتند.بنابراین می توان گفتکه آموزش مهارت های زندگی (حل مساله) بر ارتقاء کیفیت زندگی این افراد موثر واقع شده است. نتیجه گیری: برای ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار می توان از آموزش مهارت های زندگی(مهارت حل مساله) استفاده کرد. کلمات کلیدی: کیفیت زندگی،زنان سرپرست خانوار،مهارت های زندگی، مهارت حل مساله. [email protected]ایمیل:

اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  سیما اسدی   طلعت الهیاری

موضوع این تحقیق اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار می باشد. سوال اصلی که مطرح می باشد این است که آیا خدمات سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار تأثیر داشته است؟ و هدف اصلی نیز شناخت این تأثیر می باشد. در این مطالعه از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد و از تکنیک پرسشنامه محقق ساخته توانمندسازی به همراه مصاحبه جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات بهره گیری شد. جامعه آماری مورد مطالعه زنان سرپرست خانوار قابل بازتوان تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان تهران می باشند که خدمات را از طریق مراکز سازمان بهزیستی دریافت می کنند. از میان مراکز سازمان بهزیستی سه مرکز به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و این سه واحد در مجموع دارای 80 پرونده زن سرپرست خانوار بودند که این 80 نفر به عنوان نمونه گروه اصلی انتخاب شدند. 80 نفر نیز به عنوان گروه کنترل از میان زنان سرپرست خانوار قابل بازتوان تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان تهران انتخاب شدند که به تازگی تحت حمایت قرار گرفته بودند که مجموع دو گروه 160 نفر می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که بین خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی و میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. در واقع فرضیه اصلی پژوهش تأیید گردید. بین خدمات سازمان بهزیستی و میزان توانمندی اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار نیز رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین مولفه های توانمندی اجتماعی و مولفه های توانمندی اقتصادی دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد. یعنی زنانی که دو سال از تحت پوشش قرار گرفتنشان می گذرد در هر یک از مولفه های توانمندی اجتماعی و اقتصادی نسبت به زنانی که به تازگی تحت حمایت قرار گرفته اند نمرات بالاتری کسب کردند. همچنین با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون رابطه معنادار و مثبتی بین میزان توانمندی اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار مشاهده شد. از این رو هر 5 فرضیه فرعی پژوهش نیز تأیید گردیدند.