نام پژوهشگر: عبدالحسین فرزاد
فرزاد گازرانی عبدالحسین فرزاد
در این پژوهش، رئالیسم در رمان های علی محمد افغانی از نویسندگان برجسته ی معاصر نقد و بررسی می شود و میزان انطباق آثار وی با واقعیت های موجود جامعه سنجیده می شود. رئالیسم در ادبیات شیوه ای است که بر طبق آن نویسنده با تشریح فضای جامعه و ترسیم حرکت فرد در این فضا، به تعاملات متقابل فرد و جامعه می پردازد و واقعیات جامعه را در آثار خود منعکس می نماید و نقد رئالیستی میزان موفقیت این رویکرد در آثار ادبی را دنبال می کند. ضرورت این پژوهش از آن جهت است که یک اثر رئالیستی، بازتاب دهنده ی واقعیات جامعه و جریان های رایج اجتماعی است و اگر خوب پرداخته شود، آینه ی تمام نمای دوره و جامعه ای خواهد بود که از آن سخن می گوید. در این رساله بعد از گذری بر سیر اندیشه ی اروپا از عهد رنسانس تا انقلاب صنعتی که به ظهور مکتب رئالیسم انجامید، رابطه ی رئالیسم و نقد اجتماعی بررسی می شود و انواع رئالیسم و مهمترین نویسندگان رئالیست غرب معرفی می شوند. آنگاه با نگاهی اجمالی به تاریخ معاصر ایران و تغییر و تحولاتی که به ظهور رمان درایران انجامید، نمایی کلی از ادبیات داستانی تا انقلاب 1357 ترسیم می شود. سپس علی محمد افغانی معرفی می شود و خلاصه ی شش اثر او به همراه نقد کلی آنها ذکر می شود. در نهایت بعد از گذری بر فمینیسم ایرانی و تبیین موقعیت زن در روزگار نویسنده، از رهگذر ترسیم سیمای جامعه و بررسی آسیب شناسی اجتماعی در آثار افغانی، میزان موفقیت رویکرد رئالیستی نویسنده بررسی می شود و بعد از ذکر تفاوت های او با صادق چوبک، جایگاه افغانی در ادبیات داستانی معاصر ارزیابی می شود
عذرا حیدری دزفولی ابوالقاسم رادفر
با توجه به بررسی هایی که در رمان های مورد نظر صورت پذیرفت، نتایجی از این قرار به دست آمد: 1. مشترکات انسانی، جغرافیا را درمی نوردد و انسان ها را در حوزه آلام بشری به یگانگی آرمانی سوق می دهد. آن چه علی زاده می نویسد به همان اندازه آشنا است که نوشته اتوود. 2. هر یک از این رمان ها تابلوی نسبتا کاملی از جامعه نویسندگان ان ها است. 3. رویکرد زنانه در این آثار به هم ذات پنداری و تشریح احوالات درونی زن، محدود می شود. 4. در رمان های مورد نظر هیچ گونه تعارضی نسبت به جنسیت زن به چشم نمی خورد. 5. این نویسندگان با پرداختن به مشکلات زنان، سعی در ایجاد زمینه لازم برای نگرش نقادانه بر دیدگاه های مردمحوری جامعه را دارند. 6. انعکاس ستم دیدگی ها، بی پناهی ها، ناکامی ها، فداکاری ها و چشم پوشی های زنان، در آثار این نویسندگان، به منظور تولید عناد نسبت به مردان نیست. بلکه تلاشی است، برای رهاندن مردان از خویشتن خویش، تا در تابلوی رمان، به نظاره خود، بنشیند. 7. نگرش واقع بینانه ی این نویسندگان، برخاسته از دیدگاهی مردستیزانه نیست. بلکه مبتنی بر تاریخی است انباشته از بی عدالتی. 8. در این رمان ها خاطر نشان می شود که زنان خواهان سهم زنانه خویش از طبیعت اند و به ایجاد فضایی برابر، برای رشد و بالندگی، در ورای دیدگاهی روشنفکرانه می اندیشند. 9. نگرش این نویسندگان به مشکلات زنان، با دیدگاه عدالت خواهی و برابری، صورت گرفته است و در نوشته هایشان تمایلی به انکار مرد نمی بینیم. 10. بازتاب گسترده مسائل اجتماعی در رمان های این نویسندگان بیان گر وسعت اندیشه و گذر آنان از حوزه جنسیت است. 11. درخشش زنان در عرصه های مختلف اجتماعی از جمله ادبیات، نشان دهنده برخورداری های آنان از تواندمتدی ها و قابلیت های به القوه بی شمار است. 12. آنچه باعث گردید است تا رشد زنان نسبت به مردان از روند کندتری برخوردار باشد، علاوه بر شرایط نامطلوب اجتماعی فقدان آگاهی و وقوف زنان به حقوق انسانی خویش است. 13. از آن جایی که جامعه برای رشد خود به یک اندازه نیازمند زنان و مردان کارآمد است طرح احقاق حقوق زن . برابری های اجتماعی به معنی تولید نفاق در جامعه نیست. 14. بی تردید با بلوغ فکری جامعه و در محیطی خردمندانه، تفاوت جنسیت، موجبات برتری یکی بر دیگری را فراهم نخواهد آورد. 15. در انتها باید خاطرنشان ساخت که علی رغم همه تلاش های قابل تقدیر اندیشمندان، نویسندگان و شاعران، برای رفع سوء تفاهم تاریخی میان زن و مرد همچنان جامعه در مقابل احقاق حقوق زنان مقاومت نشان می دهد و از طرفی ما شاهد جریان های فکری افراطی که در آن یا زنان به انکار مرد برخاسته اند و یا به ناخودآگاه مردانه اندیشیده اند می باشیم.
نیره رجب زاده نوبختی فیروز حریرچی
پیشگفتار زمانی که اوضاع سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی عصر یا دوره ای ، دستخوش تغییر و دگرگونی شده و رو به بهبودی می گذارد ، طبیعتاً اوضاع فرهنگی وفکری نیز دستخوش تحول خواهد شد و از آن جایی که شعر و ادب جز مقولات فرهنگی است پس از این تغییر و تجدید بی نصیب نخواهد ماند. لذا بر آن شدیم تا پاسخ سوأل های زیر را بیابیم : آیا نوگرایی ابونواس محدود به خمریات و غزلیات و طردیات او می شود؟ چرا منتقدان و نویسندگان عرب ، کمتر به بررسی و نقد شعر او پرداخته اند و جنبه های هنری شعر او را در نظر نگرفته اند ؟ اگر ملاک ماجن بودن او صرفاً غزلیات مذکر اوست پس چرا با وجود اشعار زهدی و تعلیمی، راجع به شخصیت او قضاوت نمی کنیم ؟ ما دریافتیم که نوگرایی منحصر به خمریات و غزلیات و طردیات او نیست بلکه شامل ابعاد و جنبه های بسیاری می شود که تاکنون اهمیتی به آن ها داده نشده است ؛ و نیز ابونواس شخصیتی هرزه نبوده است واین گونه اشعار را به دلیل رسالت هنری خویش سروده است و علّت مطرح شدن برخی اتهامات در باره ی او و نادیده انگاشتن جنبه های هنری شعر او ، به خاطر حب وبغضی است که به او روا می داشتند . و جای شک نیست که اگر فردی ذاتاً ماجن و هرزه باشد ، هرگز مفاهیم بلند زهدی و تعلیمی و حکمی به ذهنش خطور نمی کند . روش انجام این پژوهش را بر اساس تفحص در متون ادبی قرار دادیم و به زندگی نامه و شرایط اجتماعی وسیاسی و فرهنگی ابعاد مختلف نوگرایی ، در ضمن اشعاری به عنوان شاهد مثال ، اشاره نمودیم .
هاشم نوروزی کوریه قیس آل قیس
پرداختن به موضوع زنان وادبیات آن درهردوره از ادبیات عربی زمینه ای است که از جنبه های گوناگون به آن پرداخته شده است. این پژوهشها به هیچ وجه با پژوهشهایی که در زمینه ادبیات مردان انجام شده است برابری نمیکند و یا حتی قابل برابری با آن نیست وشاید این عدم برابری به علت این دیدگاه باشد که ادبیات مردان وزنان از نظر کمیت با یکدیگر برابری نمی کنند. حقیقتی که نگارنده را برآن داشت که موضوع زنان شاعر در عصر جاهلی را برای رساله ی پژوهشی خویش برگزیند این است که عده ای ازمنتقدان وپژوهشگران بر این باور واعتقادند که چهره زن قبل از اسلام چهره ای است که نقطه ای تاریک از زندگی قوم عرب را نشان می دهد و زن جاهلی نتوانسته است شخصیت واقعی خویش را به اثبات برساند و این اجازه از سوی مردان به او داده نشده است. از سوی دیگر او به عنوان کالایی در خدمت مردان بوده است. اما با جستاری در منابع موجود و احوال زنان جاهلی می توان دریافت که چهره زن در دوره جاهلی به طور واقع منعکس نشده است آنجا که شاعر عصر جاهلی دختران خود را مدح می کند وبا نداشتن پسر اصلاً ناراحت وپریشان نیست وبا داشتن سه دختر به هیچ روی چهره او سیاه نیست. پژوهش حاضر که تحت عنوان النساء الشواعر فی العصر الجاهلی (زنان شاعر در عصر جاهلی) می باشد در چهار فصل به انجام رسیده است که در فصل اول و دوم کلیاتی پیرامون زن و جایگاه او در عصر جاهلی ذکر شد و در فصل سوم شرح حال مختصری از بیش از صد شاعر زن همراه با گزیده ای از اشعارشان ذکر گردید و در فصل چهارم به سیر شعر زنان و ادبیات آنان و نیز موضوعات و مضامین اشعار آنان پرداخته شد و چهار تن از مهمترین زنان شاعر یعنی، خنساء، خرنق، جلیله، و لیلی عفیفه مورد نقد و بررسی تحلیلی قرار گرفتند. بعد از مطالعه و بررسی به این نتیجه رسیدیم که زنان جاهلی به خوبی از عهده ی نقش خویش بر آمده اند و توانسته اند جایگاه خویش را در زمینه های مختلف به اثبات برسانند و از جمله ی میادینی که زنان در آن گام نهاده اند شعر و ادبیات می باشد که زنان با استمداد از عاطفه ی خویش به اوج قله های آن دست یافته اند و این درخشش در اشعار رثاء به وضوح دیده می شود.
حجت الله بهمنی مطلق تقی پور نامداریان
در این پژوهش پس از سیر تاریخی قصیده و نقد دیدگاه بعضی از معاصران قصاید ده تن از نوپردازان از نظر محتوا،ساختار،زبان،بلاغت،موسیقی و تاثیر پذیری از شاعران گذشته نقد و تحلیل شده است .یافته ها نشان می دهدکه 1)نوپردازان قصیده گو همگی ازشاعران برجسته و جریان ساز معاصربه شمار می آیندو از دانش و آگاهی وسیع نسبت به ادبیات کلاسیک برخوردارند .بنابراین نه نوگرایی آن ها از سر عجز در برابر ضوابط شعر کلاسیک است و نهقصیده گویی آن ها از تعصب نسبت سنت ها . 2)هر چند بیشتر ازاین قالب برای تفنن و هنرنمایی بهره گرفته اند اما طرح موضوعات امروزی در بعضی قصاید بیانگر آن است که قصیده می تواند مسائل بشر امروز را هم در خود منعکس کند . 3)در بعضی از این قصاید ،قصیده به غزل نزدیک شده است. 4)این قصیده ها توانسته است بخشی از خلاقیت شاعران را در عرصه ی زبان از نظر ساخت های نحوی جدید و واژه های نو و هم چنین در عرصه ی بلاغت در خود منعکس کند.
سیدشهاب الدین حسینی عبدالحسین فرزاد
در این پایاننامه، سبک قصیده سرایی و غزلسرایی فخرالدینعراقی، شاعر قرن هفتم، بررسی شده است. مبانی نظری و تاریخی سبکشناسی و انواع آن مطرح شده است. سپس سبک قصیده سرایی و غزل سرایی فخرالدین عراقی با توجه به مبانی نظری پایاننامه توصیف شده است. تکرار چه در سطح آوایی (واج آرایی) و چه در سطح واژگانی (تصدیر، ردیف، تشابه الاطراف و ...) از ویژگیهای سبک شخصی فخرالدین عراقی چه در قصاید و چه در غزلیات است. تشبیه و انواع آن از ویژگیهای سبک ساز قصاید فخرالدین عراقی است. در غزلیات ایهام و انواع آن خصوصا ایهام تناسب و تضاد، در کنار تکرار، شکل دهنده سبک شخصی فخرالدین عراقی است. سادگی و » قاعدهکاهی نحوی و واژگانی چه در غزلیات و چه در قصاید بسیار کم بسآمد است. ویژگی در شعر فخرالدین عراقی، از نظر علمی، با کم بود? این قاعدهکاهیها قابل توجیه است. « روانی قاعدهکاهی زمانی در قصاید پربسامدتر و متنوع تر از غزلیات است. نیز تشبیه، در کل، در قصاید سبک ساز است ولی در غزلیات ایهام سبک ساز است. در مجموع میتوان سبک شعر عراقی را مبتنی بر قاعدهافزایی آوایی و واژگانی (خصوصاً انواع تکرار آوایی کامل به یک صورت زبانی) و قاعدهکاهی معنایی (تشبیه و ایهام) دانست. و در نهایت حکم به مجاز بنیاد بودن غزلیات و استعاره بنیاد بودن قصاید کرد. کلیدواژه: فخرالدین عراقی، غزلیات عراقی، قصاید عراقی، سبکشناسی ساختگرا
زهرا مهربان تقی پورنامداریان
تحلیل گفتمان یکی از مقولاتی است که معمولا در زبان شناسی مورد توجه قرارمی گیرد. اما در مطالعات بین رشته ای می توان از تحلیل گفتمان برای بررسی متون ادبی بهره برد. یکی از شاخه های تحلیل گفتمان فتحلیل انسجام متن است. در این زیر شاخه ،عواملی که در یک مت باعث ایجاد انسجام و پیوستگی می شوند، مورد بررسی قرار می گیرند،با توجه به اینکه شاهنامه ی فردوسی یک اثر حماسی و روایی است،بحث انسجام و پیوستگی در متن آن امر مهمی است. در این پژوهش ،بیش از همه به آراوپی مایکل هلیدی و رقیه حسن در مورد انسجام متن توجه شده است و بر اساس دیدگاه آنان دو داستان معروف شاهنامه یعنی رستم و سهراب و بیژن و منیژه بررسی و تحلیل شده است.
کتایون شارعی عبدالحسین فرزاد
در تاریخ دوران مشروطه، شاعران و نویسندگان در آگاه سازی گستره ی وسیعی از جامعه نقش بسزایی داشتند. این اندیشمندان که رهایی ملت ایران را در آگاهی اقشار فرودست جامعه می دانستند، برای جذب مخاطبان خود به ساده نویسی روی آوردند و شعر را در راستای مبارزات اجتماعی کارکردی دیگرگونه بخشیدند. شعری که برای مردم سروده می شد، از ساز و کار مردمیِ زبان وام گرفت و رفته رفته توانست حصار تنگ شعر کهن را بشکند و در بازه ی وسیع تری از زبان به تجربه بپردازد. در دار و گیر مبارزات سیاسی، یگانه رسانه ای که صدای نویسندگان و روشنفکران را به گستره ی وسیع مخاطبان و یا مردم جامعه ی ایران می رساند، روزنامه بود. از این رو اندیشمندانی که در حوزه ی ادبیات به فعالیت می پرداختند، در راستای ارتباط با مخاطب، به ساده سازی زبان پرداختند و این ساده سازی، هم به سبب تأثیر روزنامه بر زبان شاعران بود و هم انتخاب خودآگاهانه ی نویسندگانی بود که در راستای مبارزات مردمی، زبان را در حدود فهم مردم عادی به کار می بستند. قالب های از یاد رفته ی زبان کهن، در جهت آشنایی زدایی ازشیوه های مألوف شعری، زایشی نوین یافته و زبان واپس مانده در قرون دور، خود را با عصر مشروطه هم آوا ساخت و شعر را قدمگاه خویش قرار داد. شعر خاصیتی شنودی داشت که مردم عادی (که توانش خواندن و نوشتن نداشتند) می توانستند آن را به حافظه بسپارند. به همین خاطر شعری که در روزنامه انتشار می یافت، هم مقاله بود و هم ویژگی های جذب مخاطب را داشت. عام فهمی و ساده نویسی روزنامه ها نیز در آن مشهود بود. این درست همان راهی بود که شعر می توانست فحوای خود را به جامعه، در راستای ارتقای سطح فرهنگی مردم منتقل کند. در این میان برخی از شاعران چنان بهار، بخت خویش را در ساحات مختلف ادبی آزمودند و آثاری هم در زمینه ی شعر کهن و هم شعر نوین اجتماعی به یادگار گذاردند و برخی همچون نسیم شمال، شعر را ساحت مبارزات اجتماعی قلمداد کرده و آن را جز برای مردم و جز در راستای انتقال اندیشه به کار نبستند.
مونا اسدی زاده عبدالحسین فرزاد
ایران و هندوستان، سرزمین های فرهنگ و ادب و اسطوره اند که هر دو دارای تمدنی کهن و بسیار غنی هستند. سابقه تعاملات فرهنگی این دو کشور به حدود سه هزار سال پیش بازمی گردد و ایرانیان و هندیان قرن هاست که یکدیگر را می شناسند و با یکدیگر در تعامل هستند. در راستای همین تعاملات، تا کنون نویسندگان و منتقدان بسیاری در ایران به بررسی آثار شعرا و نویسندگان هندی زبان پرداخته اند. آنچه که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است، ادبیات داستانی معاصر هند و بالاخص داستان نویسی هندی- انگلیسی در هندوستان است که در جای خود از انواع مهم ادبی در آن کشور به شمار می آید. علاقه ی بسیار به خواندن و دانستن درباره ی کشور هندوستان، زبان، فرهنگ و اساطیر آن از یک سو و معرفی ر.ک.نارایان به عنوان یکی از مهم ترین نویسندگان هندی-انگلیسی در این کشور از سوی دیگر، از مهم ترین دلایل انتخاب موضوع این پژوهش به شمار می آیند. از دیگر دلایل انتخاب این موضوع، مهجور ماندن یکی از ارزشمندترین آثار احمدمحمود؛ رمان درخت انجیر معابد است که نسبت به دیگر آثار این نویسنده تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است و متاسفانه جنبه های مختلف آن هنوز به شکل کامل و جامع مورد نقد و بررسی قرار نگرفته اند. پس از مطالعه ی مطالب اولیه در باب داستان نویسی و اصول رئالیسم داستانی، به مطالعه ی همزمان دو رمان پرداخته شد و از آنجا که هیچ مطلب مدون و مفصلی به زبان فارسی درباره ی ر.ک.نارایان، احوال و آثار وی در ایران موجود نبود، طی تلاشی شش ماهه، منابع لاتین مربوط به زندگی و آثار این نویسنده، جمع آوری، مطالعه و ترجمه شد. سپس به بررسی جنبه های رئالیستی دو داستان پرداخته شد و در نهایت این پژوهش در پنج فصل تنظیم گردید: در فصل نخست به مطالبی چون مسئله پژوهش، اهمیت و ضرورت آن، سوال ها و فرضیه ها و همچنین پیشینه ی پژوهش و تعریف واژگان مهم و کلیدی پرداخته شده است. فصل دوم به تعاریف کلی از رمان، رئالیسم، شکل گیری داستان نویسی معاصر رئالیستی در ایران و هندوستان و داستان نویسی هندی-انگلیسی اختصاص دارد. در فصل سوم، پس از معرفی ر.ک.نارایان و آثار وی، خلاصه ای از رمان راهنما نوشته شده و سپس عناصر داستانی رمان با توجه به اصول داستان نویسی رئالیستی بررسی شده اند. در پایان این فصل، به رئالیسم اجتماعی رمان و جنبه های فرهنگی- اجتماعی مورد توجه نویسنده در داستان پرداخته شده است. فصل چهارم به معرفی احمد محمود و رمان درخت انجیر معابد اختصاص دارد. در این فصل نیز، پس از بررسی عناصر داستانی رمان و تطبیق آن با داستان نویسی واقع گرایانه، به بازتاب مسایل فرهنگی و آسیب های اجتماعی مدّ نظر نویسنده در رمان پرداخته شده است. در فصل پنجم ابتدا عناصر داستانی دو رمان با یکدیگر مقایسه شده و وجوه اشتراک و افتراق آن ها مشخص شده است؛ سپس رئالیسم اجتماعی در دو رمان با هم مقایسه شده اند و در نهایت نتیجه گیری در بخش انتهایی این فصل آمده است. امید که این پژوهش بتواند در آینده راهگشای پژوهشگران و علاقه مندان به ادبیات داستانی معاصر ایران و هند گردد.
حمیدرضا رضایی امیدی عبدالحسین فرزاد
پیوند ادبیات فارسی و عرب که هر دو از مواریث شکوهمندی برخوردارند، بر کسی پوشیده نیست. مشترکات دینی و آمیختگی های فرهنگی که زیر سایه تعالیم آسمانی اسلام و مضامین قرآنی به وجود آمده است، از مهم ترین عواملی است که زمینه های پیوند این دو حوزه زبانی را فراهم کرد. اما زمانی که ادبیات فارسی و عرب از شکوه گذشته¬اشان فاصله گرفتند و ایرانیان و اعراب هم¬چنان آثار ادبیات کلاسیک را مایه تفاخر خود می دانستند، نوع ادبی نوینی از دل تحولات گسترده پس از انقلاب صنعتی در جوامع غربی سر برآورد که در اندک زمانی در مقام نوع بلامنازع عرصه ادبیات مطرح شد و مخاطبان پرشوری میان طبقات مختلف جامعه پیدا کرد. این نوع ادبی سرآمد که رمان نام گرفت، به تدریج از مرزهای خاستگاه خود فراتر رفت و توجه نویسندگان ممالک دیگر، از جمله ایران و کشورهای عربی را به خود جلب کرد. در این پژوهش، ضمن بررسی زمینه های تاریخی ظهور رمان در ایران و کشورهای عربی، با بررسی و مقایسه هفت رمان فارسی (شوهر آهوخانم، سووشون، بوف کور، سنگ صبور، اسفار کاتبان، همسایه ها و چراغ ها را من خاموش می کنم) با هفت رمان عربی (میرامار، کابوس های بیروت، فغان شرق، موسم هجرت به شمال، خاطرات تن، ام سعد و در جستجوی آزادی)، با تکیه بر شیوه های متداول نقد، از جمله نقد تطبیقی، ضمن توجه و تمرکز بر سویه ادبی این رمان ها، دغدغه های نویسندگان فارسی و عرب این رمان¬ها در خلال مضامین آثارشان مورد مداقه قرار گرفته، وجوه افتراق و تشابه آثارشان تبیین شد. نتیجه این پژوهش نشان داد که اولاً رمان در کشورهای عربی، و پس از آن در ایران در نتیجه تماس با جهان غرب پدید آمد. ثانیاً بررسی ساختاری و محتوایی رمان های دو سوی تحقیق، علاوه بر این که برتری نسبی رمان¬نویسان عرب در بهره¬گیری از عناصر ساختاری رمان را می نمایاند، وجوه تشابه درخوری در مضامین رمان های دو طرف را که حاکی از دغدغه های مشترک نویسندگان عرب و فارس است، برملا می سازد.
95359 لقمان مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
بهاره سادات بوذری سهیلا صلاحی مقدم
چکیده ندارد.
زیبا اکبرزاده عبدالحسین فرزاد
چکیده ندارد.
نسیبه شیدیان اکبر عبدالحسین فرزاد
چکیده ندارد.
عذرا گلبیاتی حمید طبیبیان
چکیده ندارد.
سمیه شیخ زاده عبدالحسین فرزاد
چکیده ندارد.
حسین سعیدزاده بیدگلی قیس آل قیس
چکیده ندارد.
محمدمهدی مقیمی زاده عبدالحسین فرزاد
چکیده ندارد.
مونا توسلی قیس آل قیس
چکیده ندارد.
طاهره گودرزی عبدالحسین فرزاد
چکیده ندارد.