نام پژوهشگر: علی اصغری
غلامعلی ناطقی عبدالقیوم قلی پوری
دوره بحرانی کنترل علف های هرز مرحله ای از رشد گیاه زراعی است که برای جلوگیری از خسارت غیرقابل قبول? باید علف های هرز در طول این دوره کنترل گردند. برای بررسی تاثیر کاربرد نیتروژن بر شروع و طول دوره بحرانی سیب زمینی به علف های هرز? آزمایشی در سال 1386 در ایستگاه تحقیقات آلاروق اردبیل انجام شد. این آزمایش به صورت کرت های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. کود نیتروژن به عنوان فاکتور اصلی در سه سطح 0، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار بکار برده شد. تیمارهای افزایش طول دوره حضور علف های هرز و طول دوره عاری از علف هرز در پنج سطح (0، 20، 40، 60 و 80 روز پس از سبز شدن) در داخل هر یک از کرت های اصلی قرار داده شدند. تجزیه های آماری نشان داد که کاربرد 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در مقایسه با تیمار 0 و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار تراکم علف های هرز را کاهش و وزن خشک آنها را افزایش داد. کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار تراکم علف های هرز یکساله بویژه تاج خروس را کاهش داد. تجزیه ها نشان داد که کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار شروع دوره بحرانی کنترل علف های هرز سیب زمینی برای رسیدن به 90 درصد عملکرد را در مقایسه با 0 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به تاخیر انداخت. شروع دوره بحرانی کنترل علف های هرز سیب زمینی در تیمارهای 0، 100 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به ترتیب 8، 12 و 7 روز بعد از سبز شدن اتفاق افتاد. کاربرد کود نیتروژن در مقایسه با تیمار عدم کاربرد کود موجب تسریع در پایان یافتن دوره بحرانی کنترل علف های هرز سیب زمینی گردید. پایان دوره بحرانی در تیمار 100 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به ترتیب 33 و 35 روز بعد از سبز شدن اتفاق افتاد که در مقایسه با تیمار عدم کاربرد کود به ترتیب 8 و 6 روز زودتر بود. طول دوره حضور و عدم حضور علف های هرز تاثیر معنی داری بر عملکرد سیب زمینی داشت. داده های آزمایش نشان داد که برای رسیدن به حداکثر عملکرد لازم است مزرعه سیب زمینی به مدت 40 روز عاری از علف های هرز نگه داشته شود.
کبرا امینی رسول اصغری ذکریا
به منظور ارزیابی درون شیشه ای ژنوتیپ های سیب زمینی برای تحمل به خشکی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 6 تکرار در آزمایش اول و چهار تکرار برای آزمایش دوم اجرا شد. فاکتور اول عبارت بود از: گیاهچه های حاصل از بذور حقیقی چند ژنوتیپ سیب زمینی (آگریا، کایزر، cip-994001، گرانولا، ساتینا و دیاموند) و فاکتور دوم در آزمایش اول، سطوح مختلف peg (صفر، 2، 4، 6، 8 و 10 میلی مولار) و در آزمایش دوم سطوح مختلف مانیتول (صفر، 1/0، 2/0، 3/0 و 4/0 مولار) را شامل می شد. سطوح مختلف تنش در محیط کشت ms اعمال و صفات طول ریشه و ساقه، وزن تر و خشک ریشه و اندام های هوایی، تعداد ریشه، ساقه و برگ و نسبت ریشه به ساقه بر اساس واحد طول و واحد وزن خشک اندازه گیری شد. با افزایش غلظت peg و مانیتول تمامی صفات مورد مطالعه به جز نسبت طول ریشه به ساقه و نسبت وزن خشک ریشه به ساقه کاهش یافت. در آزمایش اول پاسخ ژنوتیپ ها و اثر متقابل ژنوتیپ × تنش برای همه صفات معنی دار شد (01/0p?). در سطوح تنش 2، 4، 6 و 8 میلی مولار peg، ژنوتیپ 994001cip- و دیاموند از لحاظ صفات طول ریشه، طول گیاهچه، وزن خشک ریشه و وزن تر ریشه به ترتیب بیشترین و کمترین میزان را داشتند و هم چنین ژنوتیپ 994001cip- از لحاظ وزن تر ساقه در سطوح تنش 2، 4 و 8 میلی مولار peg، و از لحاظ وزن خشک ساقه در سطوح تنش 2، 4 و 6 مولار peg، ژنوتیپ متحمل بود. محاسبه شاخص تحمل (درصد کاهش نسبت به شرایط شاهد) نشان داد که در مجموع، گیاهچه های حاصل از بذور حقیقی ژنوتیپ های ساتینا و کایزر در شرایط تنش ملایم (6 میلی مولار peg) و تنش شدید (10 میلی مولار peg) به ترتیب به عنوان ژنوتیپ های متحمل و حساس شناخته شدند. در آزمایش دوم پاسخ ژنوتیپ ها و اثر متقابل ژنوتیپ × تنش برای همه صفات به جز تعداد ساقه معنی دار شد (01/0p?). در غلظت 3/0 مولار مانیتول، طول گیاهچه، طول ریشه وزن خشک ریشه و وزن خشک ساقه ژنوتیپ های 994001cip- و آگریا به طور معنی دار بزرگتر از ژنوتیپ های دیگر شدند. در غلظت 4/0 مولار مانیتول تنها ژنوتیپ ساتینا ریشه تولید کرد. در مجموع، میزان تحمل ژنوتیپ ها بر اساس شاخص tol در شرایط تنش ملایم ژنوتیپ های cip-994001 و ساتینا متحمل معرفی شدند و در شرایط تنش شدید هیچ کدام از ژنوتیپ ها تحمل بالایی از خود نشان ندادند.
فاطمه جودی کلان علی عبادی
از آنجا که توجه به افزایش همزمان خصوصیات کمی و کیفی، مثل عملکرد دانه و پروتئین در گیاهان زراعی مختلف اهمیت بالایی دارد، در این راستا آزمایشی در سال زراعی 1387 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل چهار ژنوتیپ عدس (توده محلی، لاین محلی، ill-10314، ill-6037) و فاکتور دوم شامل کود نیتروژن به صورت کود اوره در سه سطح ( صفر، 45 و90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار ) بود. ژنوتیپ های مورد بررسی، از لحاظ صفات فنو لوژیکی شامل زمان شروع 50 درصد گلدهی، 50 درصد غلاف بندی و 50 درصد رسیدگی اختلاف معنی داری نشان دادند. بیشترین زمان گلدهی مربوط به لاین و توده محلی بود. همچنین توده محلی از لحاظ طول دوره غلاف بندی و رسیدگی تعداد روز بیشتری را نسبت ژنوتیپ های دیگر نشان داد. برای صفات مورفولوژیکی مورد بررسی، لاین و توده محلی ضمن اینکه در اثر اصلی رقم، کمترین ارتفاع را نشان دادند، اما به طور معنی داری بیشترین تعداد ساقه فرعی در بوته را شامل بودند. به طوریکه لاین محلی در ترکیب تیمار کودی 45 کیلوگرم در هکتار، کمترین ارتفاع را داشته اما در همین تیمار کودی بیشترین تعداد ساقه فرعی را نشان داد. کمترین تعداد غلاف پوک در لاین محلی و رقم ill-10314 مشاهده شد. لاین محلی در اثر اصلی رقم و ترکیب کودی 45 کیلوگرم در هکتار، بیشترین وزن خشک دانه در متر مربع را نشان داد. با توجه به اثر اصلی رقم و اثر متقابل کود و رقم برای صفت تعداد دانه در بوته رقم ill-10314 و لاین محلی به ترتیب با دارا بودن 55/41 و 22/31 دانه در بوته، به طور مشترک بیشترین مقدار را از نظر این صفت نشان دادند. مقایسه میانگین اثر ساده رقم برای صفت عملکرد دانه، بیشترین عملکرد دانه (9/1471 کیلوگرم در هکتار) را برای لاین محلی نشان داد. با وجود اینکه غیر از رقم ill-10314 در سه ژنوتیپ دیگر نیتروژن کل جذب شده گیاه اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند، اما از نیتروژن کل جذب شده گیاه، لاین محلی بیشترین میزان نیتروژن را به دانه انتقال داده و در نتیجه دارای بیشترین عملکرد پروتئین (64/363 کیلوگرم در هکتار) بود. بیشترین شاخص برداشت نیتروژن (حدود 9/54%) در لاین و توده محلی و رقم ill-10314 مشاهده شد. توده محلی در اکثر صفات با افزایش مقدار کود، از خود برتری نشان داد، به طوریکه بیشترین کارایی زراعی (06/23 کیلوگرم بر کیلوگرم) و بازیافت ظاهری نیتروژن (63/90%) را در سطح کودی 90 کیلوگرم در هکتار در این ژنوتیپ مشاهده شد. بیشترین همبستگی عملکرد دانه و نیتروژن جذب شده کل با صفاتی همچون شاخص برداشت، برتری عملکرد دانه، شاخص برداشت نیتروژن، برتری عملکرد نیتروژن و برتری ژنوتیپی عملکرد و پروتئین دانه در لاین محلی مشاهده شد. نتایج حاصل نشان داد که لاین محلی به طور مشترک با توده محلی به عنوان ژنوتیپ هایی که هم عملکرد دانه و هم محتوای پروتئین بالاتری دارند شناسایی شدند و مناسب ترین سطح کودی 45 کیلوگرم در هکتار بود.
عسل نقوی علی اصغری
تنش های محیطی یکی از عواملی بوده که بر رشد و نمو غلات اثرات عمده ای می گذارد. دمای پایین یکی از سخت ترین تنش های محیطی بوده که رشد و تولید گندم را محدود می کند. انتخاب بر اساس ژن های مقاومت یخ زدگی می تواند در تسریع برنامه های اصلاحی کمک شایانی داشته باشد. در تحقیق حاضر 14 لاین پیشرفته گندم با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفته و برای شناسایی مکانیزم های مقاومت یخ زدگی با استفاده از اندازه گیری lt50و fsi و ارتباط آن با 4 نوع پروتئین ذخیره ای بذر شامل پروتئین های کل hmwها، lmwها و پروتئین های گلیادین با استفاده از تکنیک sds-page مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده ارتباط بین برخی از زیر واحدهای پروتئین و مقاومت یخ زدگی می باشد. بنابراین توصیه می شودکه زیر واحدهای پروتئین کل و hmwها می توانند به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی در انتخاب برای لاین های مقاوم به کار روند. به علاوه طی تحقیق انجام گرفته میزان تغییر در اسید آمینه پرولین نیز محاسبه گردید. نتایج نشان داد که با افزایش تنش یخ زدگی بر میزان پرولین در اندام های هوایی افزوده شده اما میزان آن در لاین های مختلف گندم تفاوت دارد. با توجه به نتایج حاصله از این تحقیق می توان از تجمع پرولین به عنوان نشانگر فیزیولوژیک و با استناد بر روش الکتروفورز پروتئین ها به عنوان نشانگرهای بیوشیمایی، به منظور تسریع شناسایی لاین های مقاوم و همچنین کوتاه نموده فرآیند مقاوم سازی استفاده نمود.
موسی اسماعیلی جوکندان امیرحسین افکاری سیاح
اطلاع از خواص فیزیکی و مکانیکی میوه ها در طراحی سیستم های جابجایی، بسته بندی، انبارداری و حمل ونقل اهمیت دارد زیرا با بهینه سازی این ماشین ها، بر مبنای اطلاعات مذکور، می توان آسیب مکانیکی را در محصول بطور قابل ملاحظه ای کاهش داد. یکی از محصولات باغی که به میزان قابل ملاحظه ای در کشور تولید و فرآوری می شود اما اطلاعات زیادی از ویژگی های فیزیکی آن وجود ندارد پرتقال است. در این تحقیق، خواص فیزیکی میوه کامل شامل ابعاد، جرم، حجم، چگالی واقعی، چگالی توده، قطر متوسط هندسی، ضریب کرویت، سطح رویه میوه و ضخامت پوست و خواص مکانیکی مغز و پوست میوه پرتقال در دو رقم متداول (واشنگتن ناول و سیاه ورزی) شامل ضریب کشسانی، انرژی گسیختگی، نیروی بیشینه و چغرمگی در تیمارهای مختلف از طریق آزمون فشاری در سه سطح جرمی، سه سرعت بارگذاری (mm/min 300 و180،60) و دو جهت بارگذاری (به منظور بررسی ویژگی ناهمسانگردی)، در پنج تکرار تعیین شدند. همچنین با کمک روش آماری اثر اندازه و رقم بر روی خواص فیزیکی و اثر اندازه، سرعت و جهت بارگذاری بر روی خواص مکانیکی مغز میوه و اثر نوع رقم بر روی خواص مکانیکی پوست بررسی شد. نتایج نشان داد که اثر نوع رقم بر طول، ضخامت پوست و قطر میانگین هندسی در سطح احتمال 5% معنی دار بوده و بر پارامترهای دیگر اثر معنی داری نداشت. همچنین اثر اندازه بر ضخامت پوست در سطح احتمال 5% و بر پارامترهای دیگر در سطح احتمال 1 % معنی دار بود. نتایج نشان داد که میوه های بزرگ تر دارای بیشترین مقدار طول، قطر، قطر متوسط هندسی، سطح رویه و همچنین پوست کلفت تر هستند. رقم واشنگتن ناول نسبت به رقم سیاه ورزی به طور معنی داری طول، ضخامت پوست و قطر میانگین هندسی بیشتری داشت. نتایج حاصل از بررسی خواص مکانیکی نیز نشان داد که در هر دو رقم با افزایش سرعت بارگذاری، میزان نیرو و انرژی گسیختگی و چغرمگی افزایش می یابند. اثر متقابل اندازه و سرعت بارگذاری بر روی نیروی بیشینه، انرژی گسیختگی و چغرمگی در رقم سیاه ورزی از نظر آماری معنی دار بوده ولی در رقم واشنگتن ناول بر هیچ یک از خواص مکانیکی معنی دار نشد. همچنین اثر متقابل اندازه و جهت بارگذاری بر روی انرژی گسیختگی و چغرمگی در هر دو رقم و بر روی ضریب کشسانی در رقم سیاه ورزی از نظر آماری معنی دار بود. مطابق نتایج، در هر دو رقم مقادیر ضریب کشسانی، انرژی گسیختگی و چغرمگی در جهت عمودی بیشتر از جهت افقی بودند. بیشترین مقدار ضریب کشسانی در رقم سیاه ورزی در اندازه متوسط، جهت بارگذاری عمودی و سرعت بارگذاری 300 میلی متر بر دقیقه (mpa 565/0)، بیشترین مقدار انرژی گسیختگی در رقم واشنگتن ناول در اندازه متوسط، جهت بارگذاری عمودی و سرعت بارگذاری 300 میلی متر بر دقیقه (mj 9/1445)، بیشترین میزان چغرمگی در رقم سیاه ورزی در اندازه متوسط و بزرگ، جهت بار گذاری عمودی و سرعت بارگذاری 300 میلی متر بر دقیقه (mj/mm3 01/0) و بالاخره بیشترین نیروی گسیختگی در رقم سیاه ورزی در اندازه بزرگ، جهت بارگذاری عمودی و سرعت 300 میلی متر بر دقیقه ( n30/96) بدست آمد.
بهناز پورمراد کلیبر حمیدرضا محمددوست چمن آباد
چکیده: از آنجا که هر یک از عملیات زراعی شرایط رقابتی بین گیاهان جوامع گیاهی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد لذا لازم است در بررسی هر یک از عملیات زراعی بر رشد و نمو گیاه زراعی به تاثیر آن بر شرایط رقابتی بین گیاهان با علف های هرز نیز توجه شود. به منظور بررسی تاثیر کاربرد کود دامی و کود نیتروژن بر ساختار علف های هرز و عملکرد گندم آزمایشی در سال زراعی 88-87 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. فاکتورهای مورد آزمایش سه سطح کود نیتروژن (0 (شاهد) ، 150 و 300 کیلوگرم اوره در هکتار) و دو سطح کود دامی (کاربرد 30 تن در هکتار کود دامی پوسیده و عدم کاربرد کود دامی) بودند. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد کود نیتروژن، کود دامی و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری بر ارتفاع گندم نداشت. اما، تاثیر حضور و عدم حضور علف های هرز بر ارتفاع گندم در تمامی مراحل رشد گندم معنی دار بود و رقابت گندم با علف های هرز موجب افزایش ارتفاع آن بین 4 تا 8 سانتی متر گردید. کاربرد کود دامی، کود نیتروژن و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری بر درصد پوشش گندم و درصد نفوذ نور به سطح خاک نداشتند. تاثیر حضور علف های هرز بر درصد پوشش گندم و درصد نفوذ نور به سطح خاک در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. حضور علف های هرز نفوذ نور به سطح خاک را نزدیک به 3 برابر کاهش داد. کاربرد کود نیتروژن درصد پوشش گندم را در حضور علف های هرز کاهش و در شرایط عدم رقابت علف های هرز افزایش داد. با افزایش مقدار کود نیتروژن، درصد پوشش علف های هرز افزایش یافت بطوری که، هنگام کاربرد 300 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار بیش از 70 درصد از سایه انداز جامعه گیاهی را علف های هرز اشغال کرده بودند. تجزیه های آماری نشان داد که اگرچه کود دامی در مراحل به ساقه رفتن و دانه بستن گندم تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز نداشت، اما در مرحله خوشه دهی گندم تاثیر آن بر تراکم علف های هرز معنی دار بود. کاربرد کود دامی تراکم علف های هرز در این مرحله از رشد گندم را کاهش داد. سطوح مختلف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز در هر سه مرحله مورد مطالعه (به ساقه رفتن، خوشه دهی، دانه بستن) داشت. بررسی تراکم علف های هرز نشان داد که در هر سه مرحله مورد مطالعه بیشترین و کمترین تراکم علف های هرز به ترتیب با کاربرد 150 و 300 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار مشاهده شد. تجزیه آماری داده ها نشان داد که کاربرد کود دامی و اثر متقابل کود دامی با کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر وزن خشک علف های هرز در مرحله دانه بستن گندم و توزیع آن در طبقات مختلف ارتفاع گندم نداشت. اما، تاثیر کاربرد مقادیر مختلف کود نیتروژن بر وزن خشک علف های هرز و توزیع آن در لایه 3/1 بالایی و بالای کانوپی گندم معنی دار بود. کاربرد 150 و 300 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار وزن خشک علف های هرز را در مقایسه با تیمار شاهد به ترتیب 52 و 85 درصد افزایش داد که بخش زیادی از آن در دو لایه بالایی گیاه قرار گرفته بود. بیست و دو گونه متعلق به 13 خانواده در مزرعه مشاهده شد که 10 گونه از آن ها یکساله بهاره، 7 گونه یکساله زمستانه و بقیه چندساله بودند. در هر سه مرحله مورد بررسی در بین گونه های یکساله زمستانه جوموشی و خاکشیر، از گونه های یکساله بهاره سلمه تره و شلمبیک و از گونه های چندساله کنگر وحشی گونه های غالب را تشکیل می دادند. کاربرد کود نیتروژن سهم علف های هرز بهاره یکساله را کاهش و علف های هرز چندساله را افزایش داد. کود نیتروژن، کود دامی و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم نداشت. نتایج آزمایش نشان داد در شرایط عدم حضور علف های هرز، افزایش مصرف کود نیتروژن عملکرد دانه گندم را افزایش داد. اما، در شرایط حضور علف های هرز، افزایش مقدار نیتروژن تا 150 کیلوگرم در هکتار موجب افزایش عملکرد گندم و افزایش بیشتر آن عملکرد گندم را کاهش داد. بنابراین درصد افت عملکرد در تیمار 150 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار 4 و در تیمار 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار 61 در صد بود. نتایج این آزمایش نشان می دهد که مدیریت کودهای نیتروژن می تواند با تغییر شرایط رقابتی به نفع گیاه زراعی افت عملکرد ناشی از حضور علف های هرز را کاهش دهد.
جلیل حسین زاده منصور راسخ
چکیده: تعیین رسیدگی مهمترین قسمت در ارزیابی کیفیت درونی میوه ها می باشد که به عواملی مانند میزان مواد جامد محلول، سفتی بافت و ph بستگی دارد. شاخص سفتی و مقاومت بافت محصولات کشاورزی در مقابل اعمال فشار از خصوصیات کیفی محصول محسوب شده و امروزه شاخص سفتی به عنوان یک روش ساده و سریع در تعیین برخی خصوصیات فیزیولوژی محصول پس از برداشت، نظیر میزان رسیدگی محصول، مورد استفاده قرار می گیرد. در تحقیق حاضر با انجام آزمون هایی با دستگاه کشش-فشار به بررسی و مقایسه سه روش خزشی ، فشاری و مگنس تیلور در اندازه گیری سفتی دو رقم میوه کیوی در چهار مرحله زمانی برداشت پرداخته شد. علاوه بر این برخی خواص فیزیکی(جرم مخصوص حقیقی، قطر میانگین هندسی و حسابی و ضریب کرویت) دو رقم در 4 مرحله زمانی نیز تعیین شده و مورد بررسی قرارگرفت. طی یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی اثر عامل های مستقل شامل چهار مرحله زمانی برداشت(0، 20،40 و روز60)، رقم محصول(هیوارد و برونو)، اثر عامل بارگذاری(صفحه ای و استوانه ای) و سطح بار مرده(20، 30 و 40 نیوتن) در روش خزشی و اثر سرعت اعمال بار(10 و mm/min 60) در روش فشاری بر متغیرهای وابسته شامل میزان مواد جامد محلول و ph در روش شاهد، سفتی و انرژی نفوذ در روش پانچ ، تغییر شکل در نقطه گسیختگی، نیروی گسیختگی و انرژی گسیختگی روش فشاری و متغیر های هفتگانه منحنی خزش مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج آزمایش ها حاکی از اثر معنی دار رقم و زمان برداشت بر تمامی متغیرهای مورد بررسی بود. با افزایش زمان برداشت میزان مواد جامد محلول و میزان phدر هر دو رقم افزایش یافت. در تمامی روش ها میزان سفتی رقم هیوارد نسبت به رقم برونو بیشتر بود. نتایج بررسی های آماری نشان داد که به طور معنی دار بین پارامترهای روش شاهد و 3 روش دیگر که هر کدام بیان کننده معیاری از مقاومت بافت می باشند، همبستگی وجود دارد. بیشترین همبستگی را، در هر دو رقم، روش متداول پانچ با روش شاهد داشت. درعین حال نتایج آماری نشان داد بین پارامترهای سه گانه تغییر شکل منحنی خزش (e، f و g) و یکی از پارامتر شیب منحنی خزش(c) و مشخصه های کیفی میوه کیوی همبستگی وجود دارد. برمبنای نتایج آماری می توان پارامترهای منحنی خزش را، براساس یک رگرسیون خطی به عنوان شاخصی از سفتی بیان نمود، که مهمترین مزیت این روش غیر مخرب بودن آن می تواند باشد. همچنین بر اساس نتایج آزمون فشاری میانگین نیرو، تغییر شکل و انرژی در نقطه گسیختگی در رقم برونو به طور معنی دار کمتر از رقم هیوارد بود که نشان دهنده سفتی بیشتر رقم هیوارد در تمام مراحل برداشت بود. نتایج آزمایش ها حاکی از اثر معنی دار رقم میوه بر مشخصه های قطر میانگین هندسی وحسابی، ضریب کرویت ونسبت رعنایی بود، ولی فاکتور مذکور بر جرم مخصوص حقیقی اثر معنی دار نداشت.
سجاد امیریان اباذر اسمعلی
فرسایش آبی به عنوان یکی از مسائل مهم در کشاورزی و آبخیزداری مطرح است. به منظور ارزیابی کمّی خطرات فرسایش آبی حوزه های آبخیز فاقد آمار و اطلاعات، استفاده از مدل های تجربی منطقه ای اجتناب ناپذیر است. در این تحقیق، با به کارگیری مدل epm که یکی از روشهای متداول برآورد کمّی فرسایش در ایران میباشد، ابتدا اقدام به برآورد مقادیر فرسایش آبی در سطح زیرحوزه ها شد. در مرحله بعد عوامل تشدید فرسایش در منطقه انتخاب و نقشه های وابسته شامل شاخص پوشش گیاهی (ndvi)، ارتفاع متوسط رواناب سالانه، دبی پیک، دبی پیک ویژه، متوسط ارتفاع از سطح دریا، درصد انواع استفاده از اراضی، مساحت، ضریب شکل، طول و متوسط امتیاز فرسایش پذیری سازندهای زمین شناسی مربوط به هر یک از زیرحوزه ها با استفاده از gis تهیه شدند. بررسی رابطه بین عوامل انتخابی با مقادیر برآورد شده ی فرسایش خاک در زیرحوزه ها از طریق مدل سازی آماری در محیط نرم افزار arcgis9.3 به انجام رسید. سپس با تعیین متغیرهای مستقل (شامل عوامل انتخابی) و متغیر وابسته (میزان فرسایش زیرحوزه ها) مراحل انجام آزمون به صورت تجزیه و تحلیل انتزاعی، آزمون چند متغیره و انجام تجزیه مسیر به منظور مشخص کردن اثر های مستقیم و غیرمستقیم متغیرها در محیط نرم افزار spss16، مهمترین عوامل موثر در ایجاد فرسایش آبی به دست آمد. در نهایت مدل منطقه ای فرسایش آبی در تطبیق با ویژگی های حوزه آبخیز مورد مطالعه به صورت رگرسیون چند متغیره تبیین و ارایه شد که بر اساس آن ارزیابی شدت فرسایش آبی در حوزه آبخیز خلخال استان اردبیل به انجام رسید.
محمد محمدیان انبی حمید رضا محمد دوست چمن آباد
این تحقیق در سال زراعی 1389-1388 به منظور مطالعه تاثیر روش های شیمیایی و غیرشیمیایی بر کنترل علف های هرز و عملکرد ذرت دانه ای رقم سینگل کراس 704 در مزرعه ایستگاه تحقیقات جهاد کشاورزی ارومیه اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت گیاه پوششی چاودار یک ماه قبل از کاشت ذرت، کشت گیاه پوششی چاودار همزمان با کاشت ذرت، دو بار کولتیواسیون، دو بار سمپاشی با آترازین، سمپاشی با اکوئیپ همزمان با سبز شدن ذرت و آترازین در مرحله 4 تا 6 برگی ذرت، سمپاشی با آترازین + کولتیواسیون، وجین کامل علف های هرز و عدم کنترل علف های هرز بودند. آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف مورد آزمایش تاثیر بسیار معنی داری روی تراکم علف های هرز در هر دو مرحله مورد مطالعه (گلدهی و دانه بستن) داشتند. روش های مختلف، تراکم علف های هرز در مرحله گلدهی و دانه بستن ذرت را در مقایسه با عدم کنترل به ترتیب 75 تا 95 و 71 تا 93 درصد کاهش دادند. تراکم علف های هرز در تیمار کشت گیاه پوششی چاودار یک ماه قبل از کاشت ذرت در مقایسه با تیمار عدم کنترل بیش از 5 برابر کمتر بود و از نظر آماری تفاوت معنی داری با دو بار سمپاشی با علف کش نداشت. کشت چاودار یک ماه قبل از کاشت ذرت بیشترین و دو بار کولتیواسیون کمترین تاثیر را در کاهش وزن خشک علف های هرز داشتند. در هر دو مرحله مورد بررسی در بین گونه های یکساله سلمه تره و خرفه و از گونه های چندساله، پیچک صحرایی و قیاق گونه های غالب را تشکیل می دادند. تاثیر تیمارهای مختلف بر کلیه اجزای عمکرد ذرت معنی دار بود. بررسی میانگین عملکرد ذرت در کرت های عدم کنترل علف های هرز با کرت های شاهد نشان داد در صورت عدم کنترل علف های هرز، افت عملکرد ناشی از حضور آن ها در مزرعه تا 100 درصد خواهد بود. در بین تیمارهای آزمایشی بعد از تیمار وجین کامل، بیشترین عملکرد دانه ذرت در تیمار کاربرد دوبار آترازین بدست آمد.
سارا سادات قزاقی علی اصغری
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و گروه بندی ارقام گندم از نظر مقاومت به شوری، 50 رقم گندم تحت تنش شوری (200 میلی مول nacl) در مرحله گیاهچه در محیط کشت هواکشت مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای مقایسه واکنش ارقام در محیط های تنش و بدون تنش، 17 رقم گندم به تصادف از جمعیت مذکور انتخاب و در طرح تجزیه مرکب بررسی شدند. نتایج جدول تجزیه واریانس حاکی از تغییر مقادیر این پارامتر ها در ارقام مورد بررسی در سطوح تنش مورد مطالعه بود. تجزیه واریانس نشان داد که پارامترهای بیوشیمیایی در ارقام مورد مطالعه متغیر بوده و تنوع قابل ملاحظه ای مشاهده شد. با توجه به تنوع ژنتیکی زیاد و شرایط کنترل شده آزمایش، برآورد پارامترهای ژنتیکی شامل بازده ژنتیکی و وراثت پذیری به ویژه در مورد گلوتاتیون پراکسیداز، پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدئید قابل توجه بود که مبین امکان گزینش ارقام گندم از نظر این پارامترها می باشد. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان مانند سوپراکسیددیسموتاز و نشانگرهای تنش اکسیداتیو رابطه منفی وجود داشت. تجزیه خوشه ای، ارقام را در 4 گروه مجزا قرار داد. ارقام گروه های 2 و 4 مانند مصر449 و کرج3، به دلیل افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان از میانگین کل و یا کاهش شاخص های تنش اکسیداتیو از میانگین کل جزء ارقام مقاوم و ارقام گروه های 3 و 1 مانند امید و مصر557 جزء ارقام حساس قرار گرفتند. دو عامل حاصل از تجزیه به عامل ها، 3/69 درصد از تغییرات کل را توجیه کردند. مقادیر ضرایب این دو عامل نشان داد که عامل اول دارای ضرایب عاملی بزرگ و مثبت برای گلوتاتیون پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز و ضرایب عاملی منفی برای پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدئید بود. در عامل دوم، کاتالاز، مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن دارای مقادیر مثبت و بزرگ بودند. از این رو عامل اول، عامل مقاومت و عامل دوم، عامل حساسیت در برابر تنش شوری نام گرفتند. بر اساس این دو عامل ارقام به گروه هایی مشابه با گروه بندی تجزیه خوشه ای تقسیم شدند. تجزیه rapd با استفاده از 10 آغازگر، 73 نوار چند شکل در ارقام مورد مطالعه تولید کرد. میانگین pic وmi برای کلیه آغازگرها به ترتیب 309/0 و 323/2 بدست آمد. میانگین تنوع ژنتیکی بر اساس شاخص نی(298/0) و شانون (45/0) حاکی از وجود تنوع ژنتیکی در بین ارقام مورد مطالعه بود. تجزیه خوشه ای ارقام با استفاده از داده های rapd، ارقام را به چهار گروه منتسب کرد. در این گروه بندی ارقام خارجی از ارقام داخلی تفکیک شدند. این گروه بندی با گروه بندی حاصل از پارامترهای بیوشیمیایی انطباق نداشت. رابطه بین نشانگرهای rapd و پارامترهای بیوشیمیایی مورد مطالعه از طریق تجزیه رگرسیون چندگانه بررسی شد. پروتئین بیشترین (92/0 درصد) و کاتالاز کمترین (19/0 درصد) میزان تغییرات تبیین شده را دارا بود. در کل می توان از نشانگرهای مثبت مرتبط با پارامترهای گلوتاتیون پراکسیداز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز مانند p4r2، p20r4 و p54r3 برای پیش-بینی ارقام مقاوم به شوری در مرحله گیاهچه استفاده نمود. همچنین با استفاده از نشانگرهای مثبت مرتبط با مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن مانند p18r4 و p23r1 حساسیت به شوری را در ارقام پیش بینی کرد. در مجموع، نتایج این مطالعه نشان داد که rapd یک تکنیک مولکولی توانمند برای بررسی تنوع ژنتیکی بین ارقام گندم است و همراه با نشانگرهای بیوشیمیایی اطلاعات ارزشمندی را در این گیاه فراهم می کند.
مریم نخعی بدرآبادی علی اصغری
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 40 ژنوتیپ جو، از لحاظ انتقال مجدد ماده خشک و برخی صفات مورفولوژیک تحت تنش رطوبتی،آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. سطوح تنش آبی به عنوان عامل اصلی به صورت آبیاری کامل (شاهد)، تنش متوسط (2/1 آب آبیاری) و تنش شدید (قطع آبیاری) و 40 ژنوتیپ به عنوان عامل فرعی در نظرگرفته شدند. برای بررسی چندشکلی dna بین ژنوتیپها، از نشانگرهای مولکولی aflp، issr و rapd استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنی-دار بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات اندازه گیری شده را نشان داد. رقم صحرا و جو لخت14 بیشترین و لاین های dari-friz88-a-3، dari-friz88-a-8، dari-friz88-a-6 و دایتون کمترین میزان انتقال مجدد ماده خشک از ساقه به دانه را در زمان پر شدن دانه دارا بودند. لاین های dari-friz88-a-5 و aby1-9 به ترتیب برترین ژنوتیپ ها از نظر کارایی انتقال مجدد ساقه و پدانکل بودند. صفات مقدار انتقال مجدد ماده خشک ساقه و پدانکل، سهم انتقال مجدد ساقه و وزن هزار دانه بیشترین وراثت پذیری و طول پدانکل کمترین وراثت پذیری را دارا بودند. گروه بندی ژنوتیپ ها بر اساس داده های مورفوفیزیولوژیک و مولکولی در سه سطح تنش جداگانه صورت گرفت. وجه مشترک هر سه گروهبندی هم از لحاظ فنوتیپی و هم از لحاظ ژنوتیپی ، تفکیک ارقام جو لخت از اکثر ژنوتیپ های مورد بررسی در یک یا دو خوشه متمایز بود. بر اساس ضریب تشابه دایس لاین های f-erb-84-11 و f-a3-3 دارای کمترین فاصله ژنتیکی و لاین های dari-friz-a-8 و f-erb-85-5 دارای بیشترین فاصله ژنتیکی بودند. تطابق چندانی بین گروه بندی ژنوتیپ ها بر اساس داده های مورفوفیزولوژیک و مولکولی وجود نداشت.
علی اکبر عبدی علی اصغری
پنبه یکی از گیاهان زراعی بسیار مهم ایران می باشد که در استان های مختلف کشور کاشته می شود. کشت دائمی و فشار انتخابی بالا بر روی ارقام گیاهان پس از گذشت سالیان طولانی می تواند باعث فرسایش ژنتیکی شود. به همین علت شناسایی تنوع ژنتیکی موجود در ارقام مختلف پنبه به منظور بهره گیری از آنها در دورگ گیری و اصلاح پنبه بسیار مهم است. بدین منظور برای بررسی تنوع ژنتیکی ارقام مختلف پنبه با نشانگرهای مولکولی issr و نشانگرهای پروتئینی و ارتباط آنها با صفات مرتبط با تحمل شوری تحقیقی در گلخانه و آزمایشگاه دانشکده کشاورزی در سال 1389 انجام شد. آزمایش روی 28 رقم پنبه براساس طرح فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 70 و 140 میلی مولار کلرید سدیم) انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش شوری صفات ارتفاع ساقه، طول ریشه، وزن تر اندام هوایی، وزن تر ریشه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، بیوماس، پتاسیم، کلسیم، نسبت پتاسیم به سدیم، نسبت کلسیم به سدیم، کلروفیل و شاخص فلورسنس کاهش معنی داری داشتند و صفت سدیم با افزایش شوری به طور معنی داری افزایش یافت. با توجه به مقایسه میانگین ارقام و تجزیه خوشه ای انجام گرفته ارقام 10 و خرداد حساسترین و ارقام تاشکند، ورامین، سیندوز و بلغار539 متحمل ترین ارقام به تنش شوری بودند. از میان 34 آغازگر issr مورد استفاده 14 آغازگر issr چندشکل و تکرارپذیر بودند. این آغازگرها برای تجزیه خوشه ای استفاده شدند. شاخص قدرت تفکیک نشانگر (pic)، شاخص نشانگر(mi) و شاخص اطلاعات شانون (i) برای آنالیز issr به ترتیب 0/335، 1/39، 0/502 بدست آمد. بین ارقام در تجزیه داده های issr و داده های پروتئینی تنوع نی به ترتیب 30/0 و 23/0 بدست آمد. همچنین با استفاده از آزمون مانتل نتایج بدست آمده در این تحقیق با داده های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی ارقام فوق مورد مقایسه قرار گرفت و تطابق خاصی مشاهده نشد. بر اساس تجزیه رگرسیون داده های issr و صفات مورفولوژیک در مجموع 38، 37 و 44 نشانگر برای صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک به ترتیب در سطح شاهد، تنش متوسط و تنش شدید شناسایی شدند.
حیدر نادری علی اصغری
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی لاین های نخود از لحاظ تحمل سرما و یخ زدگی، 65 لاین نخود به همراه لاین حساس (ilc533) جهت بررسی تحمل سرما در مزرعه و 45 لاین نخود به همراه لاین حساس در آزمایشگاه جهت بررسی تحمل یخ زدگی در سه سطح دمای صفر، 4- و 8- درجه سانتی گراد مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه واریانس صفات مزرعه ای حاکی از تنوع بین لاین ها از نظر صفات تعداد روز تا غلاف دهی، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، عملکرد، درجه تحمل سرما و درصد بقا بود. تجزیه خوشه ای، لاین ها را به سه گروه متحمل، نیمه متحمل و حساس تفکیک کرد. تجزیه واریانس صفات یخ زدگی نشان داد که بین سطوح یخ زدگی تفاوت معنی داری از نظر صفات نشت الکترولیت، میزان کلروفیل و درصد بقا وجود داشت. تجزیه issr، پنجاه و پنج لاین به همراه لاین حساس ilc 533 با استفاده از 9 ترکیب آغازگر، 35 نوار چندشکل تولید کرد. میانگین درصد چندشکلی 66/01 درصد بود. میانگین mi و pic برای آغازگرهای مورد استفاده به ترتیب 1/01 و 0/266 به دست آمد. سه مولفه هماهنگ اصلی اول حدود 72/74 درصد تغییرات مولکولی بین لاین ها را تبیین کرد. رابطه بین نشانگرهای issr و هشت صفت مزرعه ای از طریق رگرسیون چندگانه بررسی شد. مقادیر ضرایب تبیین تصحیح شده نشان داد که در صفت درصد بقا 26 درصد و در صفت درجه تحمل سرما 31 درصد تغییرات، توسط نشانگرهای مثبت شناسایی شد.
فاطمه صمدی حمیدرضا محمددوست چمن آباد
مشکلات ناشی از مصرف بی رویه علفکش ها موجب توجه محققین به روش های غیر شیمیایی علف های هرز شده است. این تحقیق نیز به منظور بررسی تاثیر روش های زراعی در کنترل علف های هرز سیب زمینی در سال زراعی 1390 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد مطالعه کاشت گیاه پوششی در چهار سطح {گیاه چاودار، گندم، شبدر قرمز و بدون گیاه پوششی (شاهد)} و فاصله ردیف های کاشت در سه سطح (45، 60 و 75 سانتی متر) بود. نتایج نشان داد که گیاه پوششی و فاصله ردیف کاشت تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز در مرحله گلدهی سیب زمینی داشت. همچنین، اثر متقابل آنها بر تراکم و وزن خشک علف های هرز در مرحله رسیدن محصول معنی دار بود. کاشت گیاه پوششی در مقایسه با شاهد (بدون گیاه پوششی)، تراکم علف های هرز را 55/48 درصد کاهش داد. کشت گیاه پوششی چاودار و گندم تاثیر بیشتری بر کنترل علف های هرز داشت. کاهش فاصله ردیف کاشت به 45 سانتی متر در مقایسه با فاصله ردیف کاشت 60 و 75 سانتی متر تراکم علف های هرز سیب زمینی در مرحله گلدهی را به ترتیب 65/32 و 66/46 درصد کاهش داد. درکرت های شاهد، وزن خشک علف های هرز در فاصله ردیف 45 و 60 سانتی متر 4 برابر کمتر از فاصله ردیف 75 سانتی متر بود. اگرچه گیاه پوششی شبدر قرمز نیز به طور معنی داری وزن خشک علف های هرز را کاهش داد اما در فاصله ردیف60 و 75 سانتی متر وزن خشک علف های هرز آن بیش از سایر تیمارهای گیاه پوششی بود. با کاهش فاصله ردیف های کاشت و کاشت گیاه پوششی، درصد نفوذ نور به داخل کانوپی کاهش یافت. گندم و شبدر قرمز به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر عملکرد غده سیب زمینی داشت.
پوران بندریان میاندوآب علی اصغری
برای ارزیابی تحمل شوری در ارقام مختلف سویا و ارتباط آن با نشانگر های پروتئینی تحقیقی در آزمایشگاه دانشکده کشاورزی در سال 1390 انجام شد. آزمایش روی 17 رقم سویا براساس طرح فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 75 و 150 میلی مولار کلرید سدیم) به صورت کشت در خاک انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش شوری مقدار پرولین، درصد خسارت، سدیم و فلورسانس اولیه افزایش یافت، اما مقدار آنها در ارقام مختلف متفاوت بود. با توجه به نتایج بدست آمده از تجزیه خوشه ای و تجزیه تابع تشخیص ارقام hamilton و interprize برای شراط نرمال و ارقام linford،033 ، calark متحمل به شوری هستند که در هر سه شرایط در گروه هایی قرار گرفتند که میانگین صفات بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند و رقم dpx برای مناطق تحت تنش توصیه می گردد. از نظر شاخص های مقاومت به شوری از جمله شاخص ti ریشه، رقمcalark از لحاظ صفات مرتبط با ریشه رقم مقام به شمار می آید. از نظر sti و mp رقم 33 متحمل و ارقام safyabad حساس به تنش بودند. همچنین، نشانگر های پروتئینی می توانند به عنوان ابزاری تکمیلی برای تایید فرضیه وجود تنوع ژنتیکی در میان ارقام سویا مورد استفاده قرار گیرد. نتایج حاصل از تجزیه پروتئین های محلول در آب و نمک پروتئین-هایی با وزن مولکولی پایین و پروتئین هایی با وزن مولکولی بالا نشان داد، میانگین تنوع ژنتیکی برای تمام مکان های ژنتیکی به ترتیب برابر 48/0، 48/0، 42/0 بود. و مقدار شاخص شانون به ترتیب برابر40/0، 41/0، 60/0بود. بر اساس تجزیه رگرسیون که در آن داده های نشانگر های پروتئینی به عنوان متغیر مستقل و صفات مورفوفیزیولوژیک به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد ند، در مجموع 7 نشانگر مثبت برای صفات مورفوفیزیولوژیک در سطح شاهد، 6 نشانگر در سطح تنش اول (تنش شوری 75 میلی مولار) و 4 نشانگر در سطح تنش دوم (150 میلی مولار) شناسایی شدند. برای پروتئین هایی با وزن مولکولی پایین در مجموع 3 نشانگر مثبت برای صفات مورفوفیزیولوژیک در سطح شاهد، 5 نشانگر در سطح تنش اول و 12 نشانگر در سطح تنش دوم شناسایی شدند. بر ای پروتئین های با وزن مولکولی بالا، در مجموع 9 نشانگر مثبت برای صفات مورفوفیزیولوژیک در سطح شاهد، 13 نشانگر در سطح تنش اول و 16 نشانگر در سطح تنش دوم شناسایی شدند.
خاطره همتی مرتضی برمکی
توانایی رقابتی ارقام یکی از ابزار مدیریت غیر شیمیایی علف های هرز به شمار می رود. به منظور مطالعه تاثیر نیتروژن بر توانایی رقابتی پنج رقم گندم با علف های هرز آزمایشی در سال زراعی 1390-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل نیتروژن در سه سطح (0، 75 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار)، پنج رقم گندم (کاسکوژن، سای سون، گاسپارد، آذر2 وmv17) و تداخل علف های هرز (در دو سطح با و بدون علف هرز) بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات نواری و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش نشان داد که کاربرد نیتروژن به طور معنی داری ارتفاع گندم را در هر دو مرحله مورد بررسی افزایش داد. بیشترین ارتفاع گندم در مرحله گلدهی در کرت هایی که 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار استفاده شده بود، مشاهده شد. تداخل علف های هرز با گندم درصد پوشش نهایی آن را به کمتر از 45 درصد کاهش داد. در مرحله ساقه دهی گندم رقم قدیمی آذر2 و رقم جدید گاسپارد کمترین تراکم علف های هرز را داشتند. کاربرد 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در مقایسه با عدم کاربرد آن تراکم علف های هرز را 40 درصد کاهش داد. با دو برابر شدن مقدار نیتروژن، تراکم علف های هرز حدود 25 درصد افزایش یافت. کاربرد نیتروژن وزن خشک علف های هرز را افزایش داد. وزن خشک علف های هرز در کرت هایی که 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به کار برده شده بود در مقایسه با عدم کاربرد نیتروژن و کاربرد 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به ترتیب 45 و 30 درصد بیشتر بود. در بین گونه های مشاهده شده سه گونه یکساله ی جوموشی، شلمبیک و سلمه تره و یک گونه چند ساله (کنگر وحشی) غالبیت بیشتری داشتند. رقم جدید سای سون از نظر تعداد سنبله در واحد سطح و تعداد دانه در سنبله نسبت به سایر ارقام برتر بود. ارقام آذر2، سای سون و گاسپارد بیشترین عملکرد دانه را در تیمار کاربرد 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار داشتند، اما در رقمmv17 ، بیشترین عملکرد دانه در کرت های بدون کاربرد نیتروژن مشاهده شد. نتایج نشان داد که در بیشتر ارقام مورد مطالعه با دو برابر شدن مقدار نیتروژن سودمندی مصرف نیتروژن بیش از 2 برابر کاهش یافت.
فریبا عباس زاده امید سفالیان
برای ارزیابی تحمل تنش اسمزی در لاین های عدس و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی تحقیقی در دانشکده کشاورزی در سال 1390 انجام شد. آزمایش روی 20 لاین عدس بر اساس طرح کرت-های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 5- و 10- بار) به صورت کشت هیدروپونیک انجام شد. نتایج نشان داد که تنش اسمزی کلیه صفات مورفولوژیک را کاهش و برخی صفات فیزیولوژیک از جمله مقدار پرولین و قند محلول را افزایش داد. تجزیه خوشه ای به روش ward در هر سه سطح تنش اسمزی لاین ها را در سه گروه مجزا قرار داد. لاین های flip 2005-34l، flip 2007-2l و flip 2007-37l در شرایط شاهد و تنش اسمزی 10- بار در گروه بهتر و در شرایط تنش اسمزی 5- بار در گروهی که از نظر بیشتر خصوصیات مورد بررسی در حد متوسط بود قرار گرفتند. لاین های 81s15، flip 2005-10l ، flip 2007-50l و flip 2007-41l در هر سه شرایط در گروه با میانگین پایین قرار گرفتند. تجزیه issr با استفاده از 10 آغازگر تصادفی، 55 نوار چندشکل در لاین های مورد مطالعه تولید کرد. میانگینpic (میزان اطلاعات چندشکلی) و mi (معیار کارایی در تعیین چند شکلی) برای کلیه آغازگرها به ترتیب 793/0و 105/2 به دست آمد. تجزیه خوشه ای داده های issr با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه ژاکارد، لاین-ها را به 5 گروه منتسب کرد. رابطه بین نشانگر های مولکولی issr و صفات مورد مطالعه در سطوح مختلف تنش اسمزی از طریق تجزیه رگرسیون چند گانه بررسی شد. بیشترین تغییرات تبیین شده در سطح شاهد مربوط به کلروفیل b (1)، در سطح تنش اسمزی 5- بار مربوط به وزن تر اندام هوایی (1) و در سطح تنش اسمزی 10- بار مربوط به صفات وزن تر اندام هوایی، وزن تر ریشه و طول ریشه (1) بود.
محسن سعدلو پاریزی مجید شکرپور
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپ های مختلف جو از لحاظ تجمع کادمیم، آزمایشی به صورت طرح کرت های خرد شده در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار، در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 انجام شد. سطوح کادمیم شامل صفر (شاهد) و 50 میکرو مولار به عنوان کرت اصلی و 40 ژنوتیپ جو به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. بذور در بستر پرلیت و پیت ماس کشت گردید و از محلول هوگلند برای آبیاری استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس، تنوع قابل ملاحظه ای را در بین ژنوتیپ ها از نظر تجمع کادمیم نشان داد. در سطح شاهد هیچ میزان تجمع کادمیمی در دانه و ساقه و برگ ها وجود نداشت. در سطح تنش، میزان تجمع کادمیم در دانه ارقام آبیدر، دشت، صحرا، قره آرپا، ینسیوی، دایتون رانی و سهند و تعدادی از لاین ها صفر بود و بیشترین میزان تجمع کادمیم دانه مربوط به لاین شماره 18 (f-a2-11) و رقم بهمن بود. بیشترین تجمع کادمیم در ساقه و برگ ها نیز در لاین شماره 18 مشاهده شد. سپس لاین های شماره 24، 25 و 29 و رقم بهمن دارای مقدار بیشتری کادمیم در ساقه و برگ ها بودند. لاین های 3، 6، 7، 12، 13، 16 و 20 و ارقام ینسیوی و ماکویی دارای کمترین میزان کادمیم در ساقه و برگ ها بودند.با توجه به میانگین صفات، در مجموع می توان اظهار داشت که تنش کادمیم باعث کاهش صفات مورد ارزیابی در اکثر ژنوتیپ ها گردید. تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها را بر اساس صفات اندازاه گیری شده، به پنج گروه در سطوح شاهد و تنش کادمیم تقسیم بندی کرد. رقم قره آرپا از نظر اکثر صفات برتر بود و در هر دو سطح در گروه هایی قرار گرفت که میانگین صفات بالاتری نسبت به بقیه گروه ها داشت. رابطه بین نشانگرهای مولکولی و صفات مورد مطالعه در سطوح مختلف کادمیم از طریق تجزیه رگرسیون چندگانه بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات تبیین شده مربوط به صفت میزان کادمیم دانه (100%) در سطح تنش بود. در سطح شاهد نیز مربوط به شاخص سبزینگی (86%) بود. بر اساس نتایج تجزیه رگرسیون در مجموع 32 نشانگر مثبت در سطح شاهد و 35 نشانگر مثبت در سطح تنش کادمیم شناسایی شد. در سطح تنش کادمیم نشانگرهای pa1m1، pa1m17، pa1m19، pa1m36، pa2m2، pa2m3، pa2m7، pa2m8، pa2m20، pr4m1، pr4m2، pr7m1 و pp1m4 دارای ضریب رگرسیون منفی برای صفت کادمیم دانه و نشانگر pa1m10 دارای ضریب رگرسیون منفی برای صفت کادمیم ساقه و برگ بودند.
شهریار ییلاقی علی اصغری
این تحقیق با هدف بررسی اثرات چرای دام در تغییر تنوع گونه ای، تغییر کمی و کیفی ترکیب گیاهی و همچنین تغییر تراکم گونه ای گروه های مختلف گیاهی در داخل و خارج قرق گردنه قوشچی ارومیه صورت گرفته است. نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک در سطح 16 ترانسکت و160 پلات به روش سیستماتیک- تصادفی از سطح قرق و خارج قرق درچهار طبقه شیب و جهات جغرافیائی صورت گرفت. موقعیت هر پلات با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی ثبت گردید. نقشه های شیب و جهات جغرافیایی داخل و خارج قرق تهیه شد. نمونه برداری خاک در پروفیل هایی با عمق 0 تا 30 سانتی متر برداشت و در آزمایشگاه بررسی شد. با استفاده از پلات های یک متر مربعی پارامترها ی درصد تاج پوشش گونه ها، تراکم، درصد لاشبرگ، سنگ و سنگریزه و میزان خاک لخت اندازه-گیری شد. گونه های گیاهی در طی یک فصل رویشی نمونه برداری و با استفاده از منابع موجود شناسائی شدند. شاخص های تنوع شانون وینر، سیمپسون و بریلوئین، و یکنواختی سیمپسون، کامارگو، اسمیت و ویلسون و نی در سطح گونه با استفاده از نرم افزار ecological methodology.ve6.2 برآورد شد. مقایسه پارامتر های پوشش گیاهی داخل و خارج قرق مربوط به صفات تراکم، پوشش و ... با استفاده از نرم افزار spss16 در شیب ها و جهات مختلف داخل و خارج قرق با استفاده از روش های چند متغیره مانند تجزیه به مولفه های اصلی، خوشه بندی و تجزیه واریانس تجزیه و تحلیل، و نتایج آن استخراج گردید. بر اساس نتایج بدست آمده در رویشگاه های مورد مطالعه (داخل و خارج قرق) 26 تیره، 68 جنس و 96 گونه گسترش دارد. مقادیر شاخص های غنا، تنوع و یکنواختی داخل قرق بیشتر از خارج قرق می باشد. داخل قرق با 46 گونه نسبت به خارج قرق با 37 گونه دارای غنای گونه ای بیشتری است. در طبقه بندی سایت های داخل وخارج قرق در شیب ها و جهت های متفاوت نشان داد که بین سایت های قرق و چرا شده در جهات شرقی و جنوبی اختلاف معنی داری وجود ندارد. ولی در سایت های جهات غربی و شمالی داخل و خارج قرق اختلاف معنی دار مشاهده شد. همچنین در شیب های 2-8% و 12-20% از نظر عوامل مذکور اختلاف معنی دار بود ولی در شیب های 8-12% و 30-20% قرق و چرا شده تفاوت معنی داری وجود نداشت.
رحمان رحیم دخت علی اصغری
چکیده مطالعه عمل و رفتار فردی گونه های مرتعی و رابطه هر یک از آن ها با اجزاء زنده و غیر زنده اکوسیستم های مرتعی، به منظور بدست آوردن اطلاعات لازم در مورد گونه هایی که اساس و پایه مدیریت مراتع قرار گیرد، ضروری و مهم است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر برخی عوامل اکولوژیکی در پراکنش گونه ferula orientalis l. در دره شهدای ارومیه صورت گرفت. ابتدا نقشه رقومی ارتفاع (dem) تهیه و از آن نقشه ارتفاع در 3 طبقه ارتفاعی با استفاده از نقشه توپوگرافی 50000 :1 منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. سپس نقشه شیب با 6 کلاسه و جهات جغرافیایی با 3 کلاس تهیه شد. در کل سه طبقه ارتفاعی و در هر از طبقات ارتفاع سه طبقه جهات جغرافیایی به عنوان سایت نمونه برداری انتخاب و شیب هر یک از سایت ها مشخص گردید. در هر سایت 3 ترانسکت و در هر ترانسکت 5 پلات (2×2 متر مربعی) نمونه برداری در نظر گرفته شد. در نهایت از تعداد 24 ترانسکت و 120 پلات نمونه برداری به روش سیستماتیک-تصادفی برداشت شد. در سطح پلات ها پارامترهای تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید اندازه گیری شد. مراحل فنولوژی، سیستم ریشه دوانی و آفات گیاه بررسی شد. برای مطالعه خصوصیات خاک، به عمق متوسط ریشه دوانی گیاه در هر طبقه ارتفاعی و جهات داخل آن یک پروفیل حفر گردید. نتایج نشان داد، این گونه در ارتفاع 1400-2000 متر از سطح دریا در منطقه مورد مطالعه گسترش دارد. میانگین بارندگی در منطقه انتشار 250-400 میلی متر و میانگین دمای سالانه 89/11سانتی گراد می باشد. خاک رویشگاه این گیاه عمدتاً بسیار کم عمق و بافت آن سبک و سنگریزه دار است. اسیدتیه خاک 33/7- 22/8 و هدایت الکتریکی آن 35/0- 61/0 دسی زیمنس بر متر می باشد. مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی مربوط به صفات تراکم، پوشش و تولید، توسط نرم افزار spss20 جهت بررسی خصوصیات پارامترهای فوق در طبقات ارتفاعی، شیب ها و جهات جغرافیایی صورت گرفت. نتایج نشان داد که با حدود اطمینان 99 درصد بین صفات فوق و عوامل پستی و بلندی و خاک رابطه وجود دارد و همه عوامل در تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید کمای شرقی موثر هستند، به طوریکه بیشترین تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید به ترتیب با 7500 پایه در هکتار، 75/16 درصد و 254 کیلوگرم در هکتار مربوط به طبقه ارتفاعی 1550-1700 متر، جهت شرقی با شیب بیش از 50 درصد می باشد. رشد رویشی از اواخر اسفند ماه تا نیمه اردیبهشت، مرحله گلدهی تا آخر خرداد ماه و شروع بذردهی تا رسیدن کامل بذر تا اواسط مرداد ماه بوده و ریزش بذر تا اواسط شهریور ادامه دارد. زادآوری از دو طریق بذر و جست از یقه می باشد. این گونه به عنوان علوفه زمستانی برای دامداران مناطق کوهستانی اهمیت داشته و مهمترین آفات آن در منطقه مورد مطالعه زنبور ساقه خوار از جنس cephus می باشد.
عطا جم باراندوزی رسول اصغری زکریا
اهمیت تنوع ژنتیکی در گندم زراعی و اهداف اصلاحگران دلایلی هستند که ضرورت ارزیابی تنوع ژنتیکی گونه های وحشی و خویشاوند گندم به منظور اصلاح ارقام زراعی مقاوم به تنش ها و دارای عملکرد بالا را توجیه می کند. این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی 6 گونه آژیلوپس با استفاده از نشانگرهای issr انجام گرفت. همچنین، از دو روش پروتئینی sds-page و acid-page نیز برای تجزیه میزان تنوع استفاده شد. در روش sds-page، میزان تنوع کل برای 12 اکوتیپ مورد بررسی 96/86 و در روش acid-page، 17/89 برآورد شد. از 34 آغازگر در روش issr استفاده شد که تعداد 11 آغازگر، نوارهای مشخصی تولید کرده و مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت 179 نوار چندشکل توسط این نشانگرها تولید شد. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها بر اساس شاخص نی از 01/0 تا 07/0 برآورد گردید. بیشترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ های مربوط به گونه های ae. triuncialis وae. biuncialis و کمترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ های مربوط به گونه ae. umbellulata بود. این نتایج نشان دهنده تنوع پایین در درون جمعیت های مختلف aegilops بود. همچنین از کل مکان های ژنی 179 مکان چندشکل بودند. میانگین تنوع ژنتیکی درون (hs) و کل (ht) به ترتیب 04/0 و 31/0، میانگین درجه تمایز ژنی بین اکوتیپ ها در تمام مکان ها 84/0 و تنوع بین در نمونه های مورد مطالعه 27/0 برآورد شد که نشان دهنده میزان تنوع بالا بین گونه های مورد مطالعه است. برای گروه بندی اکوتیپ ها از روش دورترین همسایگی با استفاده از ماتریس ضرایب تشابه نی استفاده گردید و اکوتیپ های مربوط به این شش گونه در سه گروه قرار گرفتند. به منظور تعیین روابط ژنتیکی بین اکوتیپ ها و نیز گروه بندی آن ها تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی نیز به عنوان روشی مکمل برای تجزیه خوشه-ای انجام گرفت. دو مولفه اصلی اول مجموعا 15/71 درصد از تغییرات داده ها را توجیه کردند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار داشت که تنوع بین گونه ها بالا و قابل توجه بود و از اکوتیپ های دور از هم البته در گونه های متفاوت می توان برای تلاقی بین گونه ای استفاده کرد.
مهدی ایزدی دوگونچی سارا دژستان
برای بررسی تنوع ژنتیکی 70 لاین از 54 نشانگر ریزماهواره استفاده شد. در کل 202 آلل، با میانگین 81/3 آلل به ازای هر نشانگر شناسایی و متوسط pic برای کلیه نشانگرها 485/0 محاسبه گردید. مقادیر شاخص تنوع ژنتیکی اطلاعات شانون (289/0 تا 361/0) با تنوع ژنی یا هتروزیگوتی مورد انتظار (188/0 تا 239/0) در زیرگروه ها تطابق داشت. بر اساس فاصله ژنتیکی نی، میانگین ماتریس فاصله و میانگین ماتریس شباهت به ترتیب 124/0 و 884/0 بدست آمد. بر اساس نتایج، نشانگرهای ریزماهواره چندشکلی بالایی در لاین های جو نشان دادند. بنابراین ابزار مفیدی برای بررسی-های مولکولی و دسته بندی لاین ها هستند. لذا، از تجزیه خوشه ای به روش upgma، تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی و تجزیه واریانس مولکولی بر اساس داده های ریزماهواره برای گروه بندی و بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ ها استفاده گردید. نمودارهای حاصل از هر دو روش، گروه بندی مشابهی را نشان دادند. لاین ها به 3 گروه و 7 زیرگروه طبقه بندی شدند. همچنین، تنوع ژنتیکی مطلوبی در درون و بین زیرگروه ها وجود داشت که این بررسی گامی اولیه برای آغاز یک برنامه اصلاحی روی مواد گیاهی مورد نظر می باشد.
سمیرا استادی حمیدرضا محمددوست چمن آباد
چکیده: علف های هرز بدون شک یکی از مهم ترین عوامل کاهش محصولات زراعی به شمار می روند و شناسایی نوع علف هرز و آگاهی از تراکم، غالبیت و الگوی ظهور آنها گام اصلی و اساسی در مدیریت علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی می باشد. برای این منظور آزمایش در 4 مزرعه گندم هر یک به مساحت دو تا سه هکتار در چهار منطقه ونه-آباد واقع در شمال شهرستان باباجان در شمال شرق نقاره کوب در شرق و خونیق در جنوب شهرستان انجام شد. شناسایی و شمارش تراکم علف های هرز هر مزرعه درچهار سطح منطقه و شناسایی و شمارش تراکم علف های هرز هر مزرعه در چهار سطح مرحله رشد گندم (پنجه زنی، ساقه روی، خوشه دهی و رسیدگی) انجام شد. در هر مزرعه 8 واحد نمونه برداری به ابعاد 50×50 با الگوی w مشخص شد. در هر یک از مراحل رشد علف های هرز هر یک از این واحدهای نمونه برداری بر اساس گونه شمارش شدند. علاوه بر تعداد گونه علف هرز (غنای گونه ای) و تراکم علف های هرز در هر منطقه، فراوانی، یکنواختی، میانگین تراکم، وفور، شاخص تنوع گونه ای شانون –وینر، زمان سبز شدن و میانگین زمان سبز شدن علف های-هرز در هر منطقه مشخص شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم کل علف های هرز مزارع گندم شهرستان بین 5/131 تا 5/429 بوته در مترمربع بود که 50 تا 80 درصد آن در مرحله پنجه زنی گندم مشاهده شد.چهل و هفت گونه علف هرز متعلق به 16 تیره گیاهی در مزارع گندم مشاهده شد که تیره شب بو، کاسنی و گرامینه به ترتیب با 9، 6 و 3 گونه سهم بیشتری داشتند. بیشتر گونه های مشاهده شده گونه های یکساله بهاره بودند. در بین گونه های یکساله نیز علف های هرز پهن برگ گسترش بیشتری داشتند. گونه های بی تی راخ، علف شور، تلخه، ماشک گل خوشه ای، گل گندم و علف هفت بند در مزارع گندم غالب بودند. فراوانی هر یک از این گونه ها در مراحل مختلف رشد گندم و در مناطق مختلف متفاوت بود. آزمایش نشان داد که اوج ظهور علف های هرز در مناطق مختلف متفاوت بود.
خدیجه بهرام زاده آبریز احمد توبه
شناسایی و آگاهی از تراکم، ترکیب گونه ای و الگوی ظهور آنها گام اصلی و اساسی در مدیریت علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی است. برای این منظور آزمایشی در سال 1390 در 8 مزارع گندم دیم و آبی شهرستان بستان آباد، استان آذربایجان شرقی و در 4 منطقه مختلف (آق یار واقع در مرکز شهرستان، اشتلق در شمال، آلوار در شرق و تیکمه داش در جنوب شهرستان) انجام شد. علف های هرز هر مزرعه در چهار مرحله رشد گندم (پنجه زنی، ساقه دهی، خوشه دهی، شیری) در 8 واحد نمونه برداری به ابعاد 50×50 سانتیمتری با الگوی wشمارش شد. علاوه بر تراکم، تعداد گونه علف هرز (غنای گونه ای)، فراوانی، یکنواختی، شاخص تنوع گونه ای شانون –وینر، زمان سبز شدن و میانگین زمان سبز شدن علف های هرز نیز مشخص شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم کل علف های هرز مزارع گندم دیم شهرستان بین 25/206 تا 541 بوته در متر مربع و در مزارع آبی 5/46 تا 75/548 بوته در مترمربع بود. در زراعت گندم آبی50 تا 80 درصد تراکم علف های هرز در مرحله پنجه زنی گندم و در مزارع دیم در دو مرحله پنجه زنی و ساقه دهی مشاهده شد. هشتاد گونه علف هرز متعلق به 21 تیره گیاهی در مزارع گندم شهرستان مشاهده شد که تیره شب بو، کاسنی و گرامینه به ترتیب با 22، 21 و 13 گونه سهم بیشتری داشتند. بیشتر گونه های مشاهده شده گونه های پهن برگ یکساله بهاره زودهنگام بودند. گونه های آتریپلکس، سلمه تره، تلخه، پیچک صحرایی، قدومه، گوش فیلی، کنگر صحرایی و علف هفت بند، در مزارع گندم دیم و آبی غالب بودند. فراوانی هر یک از این گونه ها در مراحل مختلف رشد گندم و در مناطق مختلف متفاوت بود. آزمایش نشان داد که الگوی ظهور علف های هرز در مناطق مختلف بسته به سیستم کشت متفاوت بود. در زراعت دیم بیشتر گونه ها در مرحله ساقه دهی (60 روز بعد از فروردین) به پیک ظهور خود رسیدند. اما در مزارع آبی بیشترین پیک ظهور علف های هرز در 45 روز بعد از فروردین مشاهده شد.
امیر علیپورسودمند سعید خماری
آگاهی از ویژگی های بذر علف های هرز می تواند نقش مهمی در کنترل علف های هرز داشته باشد. این آزمایش به منظور مطالعه تاثیر شرایط رشد و نمو گیاه مادری بر خصوصیات بذر خردل وحشی در سال 1390 در دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. از این رو بذور رسیده خردل وحشی از دو ارتفاع مختلف کانوپی گیاه مادری (یک دوم بالایی و یک دوم پایینی) از سه شهر اردبیل، سراب و پارس آباد طی ماه های تیر و مرداد جمع آوری شدند. برای آزمایش تاثیر نیتروژن، بذر خردل وحشی در چهار سطح 0، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و سه تکرار کشت شد. همچنین، برای ارزیابی تاثیر رژیم رطوبت، بذر خردل وحشی در گلدان هایی با دوره های آبیاری 10، 7 و 5 روز طی گلدهی در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که بذور خردل وحشی رسیده شده در محل های سرد (سراب و اردبیل) نسبت به محل های گرم (پارس آباد) درصد جوانه زنی، سرعت و متوسط زمان جوانه زنی کمتر و درصد خواب و وزن بیشتری داشتند. موقیعت بذور روی گیاه مادری تاثیر بر صفات فوق نداشت. استفاده از سطوح مختلف کود نیتروژن باعث افزایش وزن و خواب بذور، کاهش جوانه زنی بذور نسبت به تیمار شاهد (بدون کود) شد. البته بین سطوح کود تفاوت معنی داری در صفات فوق وجود نداشت. وجود استرس خشکی طی رسیدگی بذور خردل وحشی، سرعت و درصد جوانه زنی آنها را افزایش ولی خواب و متوسط زمان جوانه زنی بذور را کاهش داد.
ویدا احمدآلی علی اصغری
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر شدت چرا و فاصله از کانون بحرانی (روستا) بر میزان درصد تاج پوشش گیاهی، تراکم گونه ای و تولید در سه کانون بحرانی آلوارس، ورگسران و لاطران صورت گرفت. پس از تعیین و بازدید عرصه مورد بررسی، در هر یک از کانون های بحران، در سه سایت اقدام به نمونه گیری گردید. به طوری که، سایت اول در حدود 200 متری از کانون بحران (روستا)، سایت دوم در یک کیلومتری از سایت اول و سایت سوم در دو کیلومتری از سایت اول واقع شد. در هر سایت به صورت سیستماتیک اقدام به استقرار ترانسکت هایی گردید که در طول هر ترانسکت با روش سیستماتیک- تصادفی از 10 پلات یک متر مربعی با فاصله 10 متر از یکدیگر، برای نمونه برداری استفاده شد. در هر پلات درصد تاج پوشش گونه های گیاهی، تراکم گونه ای و تولید مورد بررسی قرار گرفت. برای برآورد تولید از روش قطع و توزین استفاده شد. نمونه های جمع آوری شده پس از انتقال به آزمایشگاه برای خشک شدن، به مدت 24 ساعت در دستگاه آون با دمای 70 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره توسط نرم افزار آماری spss16 استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده، در کانون بحران آلوارس، تأثیر فاصله بر درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم گونه ای در سطح احتمال 5 درصد معنی دار و در کانون بحرانی ورگسران تأثیر فاصله بر درصد تاج پوشش گیاهی و تولید در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شد و همچنین در کانون بحرانی لاطران، تأثیر فاصله بر پوشش تاجی، تراکم گونه ای و تولید در سطح احتمال 5 درصد معنی دار گردید. همچنین، به منظور دستیابی به این فرض که با افزایش فاصله از کانون های بحرانی (روستا) و کاهش فشار چرای دام و بهره برداری های مفرط، تنوع گونه ای افزایش می یابد، از شاخص های تنوع گونه ای توسط نرم افزار ecoligical methodology. ve 6.2 استفاده گردید. در بررسی تنوع گونه ای هیچ گونه روند معنی دار افزایشی با افزایش فاصله از کانون های بحران و کاهش شدت های چرا و بهره برداری مشاهده نگردید. بنابراین، می توان گفت که در این تحقیق، تنوع شاخص مناسبی جهت بررسی اثر شدت چرا بر پوشش گیاهی نمی باشد. در مرحله بعد به منظور گروه بندی سایت ها، از روش های تجزیه خوشه ای، تجزیه به عامل ها، تجزیه به مولفه های اصلی (pca) و آنالیز تطبیقی متعارفی (cca) استفاده گردید. در گروه بندی 9 سایت مورد مطالعه با روش های مذکور و با فرض اینکه در نتایج این گروه بندی ها، سایت های اول هر سه کانون بحرانی (فاصله اول) در یک گروه، سایت های دوم هر سه کانون بحرانی (فاصله دوم) در یک گروه و سایت های سوم هر سه کانون بحرانی (فاصله سوم) در یک گروه، طبقه بندی شدند، امّا مطابق گروه بندی حاصل از روش های خوشه بندی، تجزیه به عامل ها و pca، گروه بندی مطابق فرض صورت نگرفت. به گونه ای که سه سایت کانون بحران لاطران و دو سایت آخر از کانون بحران ورگسران در گروه 1، سه سایت نمونه-گیری شده در روستای آلوارس در گروه 2 و سایت اول نمونه گیری شده در کانون بحران ورگسران در گروه 3 قرار گرفت. بعد از انجام این روش ها و نرسیدن به نتیجه مورد نظر، در مرحله آخر از روش cca نیز به منظور گروه بندی سایت ها استفاده گردید. در این روش، تا حدودی گروه بندی مورد انتظار صورت پذیرفت. به گونه ای که سه سایت آخر نمونه برداری شده در هر کانون بحرانی به دلیل وجود ویژگی-های اکولوژیکی و خصوصیات پوشش گیاهی مشابه، در یک گروه قرار گرفتند، اما سایت دوم کانون بحرانی آلوارس به طور جداگانه در یک گروه و 5 سایت دیگر نمونه برداری شده در یک گروه، طبقه بندی شدند.
لاله ولی زاده علی اصغری
در این مطالعه 20 لاین پیشرفته جو در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی درسال های1390-1389 از نظر برخی از صفات مورفولوژیکی درمرکز تحقیقات پارس آباد مغان مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که لاین های مورد مطالعه از نظر اکثر صفات مورد بررسی اختلاف معنی دار داشتند. این امر بیانگر وجود تنوع ژنتیکی قابل توجه در بین لاین ها بود. به دلیل یکنواختی واریانس های خطا در صفات ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن سنبله اصلی و وزن دانه در کل بوته، داده های دو سال به طور یکجا به صورت مرکب تجزیه شد. در بقیه صفات تجزیه داده های هر سال بطور جداگانه انجام شد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که لاین های 8 و 15 در اکثر صفات نسبت به بقیه لاین های برتری داشتند. محاسبه ضرایب همبستگی ساده بین صفات براساس میانگین داده های دو سال نشان داد که بیشتر صفات مورد بررسی همبستگی مثبتی با صفت وزن دانه داشتند. تجزیه به عامل ها برای صفات مورفولوژیک در سال 1389 نشان داد که سه عامل اول 74/83 درصد از تغییرات داده ها را توجیه کردند. در سال 1390 نیز سه عامل اول بیشترین سهم (45/81 درصد) را در توجیه تغییرات داده ها داشتند. در تجزیه به عامل ها براساس میانگین صفات اندازه گیری شده در سال های 1389 و 1390 نیز سه عامل اول 92/82 درصد از تغییرات داده ها را توجیه نمودند. در این تجزیه لاین های 5، 8، 9، 10، 15، 16 و 19 از نظر دو عامل اول و دوم بیشترین مقدار را داشتند. در گروه بندی لاین های مورد مطالعه با استفاده از تجزیه خوشه ای با بکار بردن صفات اندازه گیری شده در سال 1389 لاین های 4، 5، 8، 9، 10 و 15 در گروه با میانگین صفات بالاتر نسبت به میانگین کل قرار گرفتند. در صورتیکه در گروه بندی لاین ها با بکار بردن صفات اندازه گیری شده در سال 1390 لاین های 1، 11 و 18 میانگین بالاتری داشتند. گروه بندی لاین ها با استفاده از روش تجزیه خوشه ای بر مبنای میانگین صفات اندازه گیری شده نتایج متفاوتی نسبت به دو سال جداگانه تولید کرد که از اینجا می توان چنین نتیجه گیری کرد که در این مطالعه تجزیه به عامل در گروه بندی لاین نتایج بهتر و قابل قبول تری داشت.برآورد پارامتر های ژنتیکی برای صفات مورفولوژیک برای میانگین دو سال نشان داد که بیشترین وراثت پذیری و بازده ژنتیکی در صفت وزن کاه مشاهده گردید.
منوچهر یزدان پناه گنگچین امان محمد ضیایی فر
خشک کردن مواد غذایی یکی از مهم ترین روش های نگه داری مواد غذایی است که باعث کاهش فعالیت های میکروارگانیسم ها و در نتیجه افزایش عمر انباری آن ها می شود. چروکیدگی در حین خشک شدن نقش مهمی در تعیین کیفیت مواد غذایی خشک شده دارد. در این تحقیق، روشی بر پایه ماشین بینایی برای تجزیه و تحلیل اثر آبگیری اسمزی بر روی چروکیدگی برش های سیب زمینی خشک شده به روش جابجایی هوای گرم مورد استفاده قرار گرفت. اثر آبگیری اسمزی در غلظت های مختلف (5 و 10%)، در دماهای (30، 40، 50 و 60 درجه سانتی گراد) و زمان های مختلف (30، 60 و 90 دقیقه) بر روی پارامترهای وابسته به شکل نمونه ها مطالعه شد. سپس نمونه ها در دماهای 60، 70 و 80 درجه سانتی گراد و سرعت هوای 1 متر بر ثانیه توسط روش جابجایی هوای گرم خشک شدند. تغییرات مساحت، محیط، قطر موازی و عمود بر جریان هوا و کشیدگی نمونه ها بطور پیوسته اندازه گیری شد. همه ویژگی های ظاهری به آرامی با زمان خشک کردن کاهش یافتند. نتایج نشان داد که چروکیدگی همواره بصورت خطی به رطوبت نسبی وابسته است و کشیدگی با کاهش رطوبت نسبی افزایش می یابد. نمونه های خشک شده در 80 درجه سانتی گراد بیشتر از نمونه های خشک شده در 60 و 70 درجه سانتی گراد مدور بودند. با افزایش دمای هوا زمان خشک شدن کاهش یافت. آبگیری اسمزی میزان چروکیدگی نمونه ها را کاهش داد و با افزایش دما و غلظت محلول اسمزی چروکیدگی کاهش یافت. نتایج تکنیک پردازش تصویر نشان داد که این روش توانایی لازم برای اندازه گیری خودکار و پیوسته پارامترهای وابسته به شکل نمونه را دارد. در نهایت، روش مورد استفاده در این تحقیق برای طراحی سیستم ماشین بینایی برای کنترل تغییرات شکل محصولات در طول خشک شدن بصورت خودکار مناسب است.
احمد سخدری سعید ملک زاده شفارودی
ارقام تجاری سیب زمینی ساختار ژنتیکی متفاوتی دارند و شناسایی این ارقام از یکدیگر امری ضروری است. استفاده از نشانگرهای isrr به علت سادگی و بالا بودن سرعت تکنیک، ایجاد الگوی نواری منحصر به فرد و حجم اطلاعات زیاد برای انگشت نگاری مولکولی مناسب می باشد. تنش رطوبتی تأثیر قابل ملاحظه ای بر رابطه علت و معلولی میان صفات دارد. تجزیه علیت مقدار اثرات مستقیم و غیرمستقیم از اجزای علت و معلولی را نشان می دهد. در مطالعه حاضر، در آزمایش نخست چندشکلی 16 آغازگر issr در بیست رقم تجاری سیب زمینی مورد بررسی قرار گرفت که تنها 6 آغازگر تنوع خوبی نشان دادند. در مجموع 65 باند dna تولید شد که از بین آنها 61 نوار (85/93%) چند شکل و 4 نوار تک شکل بودند. متوسط pic، 30/0 و شاخص اطلاعات شانون و نی در این افراد به ترتیب برابر 5/0 و 33/0 بود. گروه بندی ژنوتیپ ها با استفاده از الگوریتم upgma و مدل محاسبه فاصله بر اساس تعداد اختلافات (number of differences)، انجام شد. بر این اساس ژنوتیپ ها به پنج گروه منتسب شدند. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که واریانس درون گروه ها (92 درصد) سهم بیشتری در تبیین واریانس مولکولی کل در مقایسه با واریانس بین گروه ها (ارقام زودرس و دیررس) داشت. بیشترین شاخص اطلاعات شانن و تنوع ژنی نی مربوط به آغازگر ubc835 و کمترین شاخص اطلاعات شانن و تنوع ژنی نی به ترتیب مربوط به آغازگرهای ubc827 و ubc855 بود. در تجزیه به مولفه های اصلی با استفاده از نشانگرهای issr، سه مولفه اصلی، در مجموع 24/67 درصد تغییرات مولکولی کل را تبیین کردند. رگرسیون بر اساس روش گام به گام برای صفت عملکرد و بر اساس داده های issr دو مدل پیشنهاد نمود، که در بهترین مدل نوار 1 و 7 نشانگر ubc827 قرار گرفتند. همچنین، در آزمایش دوم به منظور یافتن همبستگی و روابط علت و معلولی بین خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی (وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، وزن خشک اندام های هوایی، وزن خشک ریشه، تعداد غده درشت، تعداد کل غده، وزن تر غده های درشت و عملکرد ) در شرایط تنش رطوبتی و نرمال در مهمترین ارقام تجاری سیب زمینی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تجزیه واریانس چند متغیره اختلاف معنی داری بین سطوح تنش و بین ارقام مورد مطالعه نشان داد. در تجزیه واریانس تک متغیره نیز اختلاف بین ارقام مورد مطالعه در سطح احتمال یک درصد برای کلیه صفات معنی دار بود. مقایسه گروهی در شرایط تنش و نرمال در اغلب صفات متفاوت بود. بطوریکه در شرایط تنش رطوبتی برای صفت عملکرد آرنوا مقاوم و رقم بامبا حساس بود. نتایج همبستگی، رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت در شرایط تنش نشان داد، وزن تر غده های درشت، همبستگی مثبت معنی داری با عملکرد دارند و از مهمترین اجزای موثر بر عملکرد محسوب می شوند. تجزیه خوشه ای داده های کمی در شرایط نرمال ارقام را به سه گروه منتسب نمود که با تجزیه خوشه ای در شرایط تنش متفاوت بود. تجزیه خوشه ای داده های کمی در شرایط تنش رطوبتی نیز ارقام را به سه گروه مجزا نمود.
سید عبداله حسینی شرقی حبیب اله میرزایی
مطابق با مدل سازی ریاضی انجام گرفته تیمار بهینه در پایداری امولسیون آماده شده با صمغ عربی در شرایط منطبق با غلظت 18.5 درصد، زمان هموژنیزاسیون 5 دقیقه و دمای نگهداری 22 درجه سانتی گراد بدست آمد. همچنین تیمار بهینه در پایداری امولسیون آماده شده با لسیتین در شرایط منطبق با غلظت 3.86 درصد، زمان هموژنیزاسیون 4.9 دقیقه و دمای نگهداری 22 درجه سانتی گراد و در نهایت تیمار بهینه در پایداری امولسیون آماده شده با تویین در شرایط منطبق با غلظت 3.96 درصد، زمان هموژنیزاسیون 14.43 دقیقه و دمای نگهداری 30 درجه سانتی گراد بدست آمد. نتایج حاصل از بررسی پایداری امولسیون ها نشان دادند که پردازش تصویر می تواند به عنوان روشی ساده و کم هزینه برای بررسی پایداری امولسیون ها مورد استفاده قرار گیرد.???? ??????????????????????????????????????????????????
علی اصغری مهدی کدخدای طراحی
قرن ششم یکی از قرون آشفته تاریخ ایران است. معیارهای اخلاقی و ارزشها دگرگون شده است. در لابلای متون نظم این عصر می توان بسیاری از مسایل اجتماعی آن روزگار دست یافت. سوزنی سمرقندی از شاعرانی است که با دقت نظر خاص خود مسایلی را در اشعار خود گنجانده است که دیگران نه به کنایه و نه به تصریح ذکری از آن مسایل نکرده اند. این پژوهش به بررسی پاره ای مسایل مطرح شده در شعر سوزنی می پردازد که دارای یک مقدمه و شش فصل به این شرح است : فصل اول : زندگینامه شاعر، فصل دوم : اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر فصل سوم : هجویات سوزنی، فصل چهارم : سوزنی و شاعران دیگر، فصل پنجم : سوزنی و سلاطین و وزیران، فصل ششم : سوزنی و اهل مدرسه و علم (قاضی و فقیه و کتابدار) در پایان نتیجه گیری کلی نیز ذکر شده است.
علی اصغری منصور میراحمدی
پرسش اصلی این تحقیق این بود که آیا مشارکت سیاسی در نظام سیاسی اسلام وجود دارد یا خیر؟ فصل اول به مفاهیم کلی اختصاص دارد. در فصل دوم از نظام سیاسی اسلامی بحث شده و به فصل چهارم می رسیم در این فصل به عناصر مشارکت سیاسی که نظام سیاسی اسلام آن را پذیرفته می پردازیم. در فصل پنجم به جمع بندی از پایان نامه می رسیم و به این نتیجه می رسیم که مشارکت سیاسی در نظام سیاسی اسلام پذیرفته شده و مدل مشاکت نیز حمایتی و رقابتی می باشد.
نیما ابراهیم پور علی اصغری
ماشین بینایی یک تکنولوژی پایش وضعیت غیر مخرب است، با استفاده از این روش می توان تلفات سیب درون سردخانه ها را کاهش داد. برای هر سازنده رنگ قرمز، سبز و آبی، شدت رنگ بین 0 تا 255 دستهبندی می شود، که صفر نشان دهنده کمترین شدت رنگ و 255 نشان دهنده بیشترین شدت رنگ در آن سازنده است. برای تعیین اثر گذشت زمان بر تغییرات رنگ سیب یک سردخانه آزمایشگاهی که شامل سامانه کنترل رطوبت و دما بود برای نگهداری نمونه ها ساخته شد. در طی شانزده هفته انبارداری، از چهار نمونه سیب سردخانه هر دو هفته یکبار با دوربین نصب شده درون یک محفظه با نور ثابت، عکسبرداری شد. با استفاده از نرم افزار imagej، تغییرات نمودار هیستوگرام هرکدام از سازندههای رنگ قرمز، سبز و آبی برای این تصاویر تعیین شد. مقایسه آماری دادهها در طرح کاملا تصادفی نشان دهنده معنیدار بودن اثر گذشت زمان انبارداری بر مرکز سطح همه این نمودارها در سطح 5% بود. این تحلیل نشان داد که شدت سازنده رنگ قرمز تا هفته چهارم کاهش و سپس افزایش یافته است. همچنین شدت سازنده رنگ سبز از حدود 165 به حدود 153 رسیده و کاهش پیدا کرده و سازنده رنگ آبی تصاویر سیبها در انبار از حدود 52 به 37 حرکت کرده و روند کاهشی را طی کرده است. علاوه بر این هر دو هفته شش نمونه از بافت و پوست دو سیب دیگر از نمونههای سردخانه برای تعیین تغییرات خواص مکانیکی از روی نمودار نیرو- جابجایی آنها تهیه شد. به این ترتیب تغییرات تنش تسلیم و کرنش تسلیم بافت سیب و تنش تسلیم خطی و کرنش تسلیم پوست سیب در طی انبارداری تعیین گردید. تحلیل آماری دادهها در قالب طرح کاملاً تصادفی نشاندهنده معنیدار بودن اثر گذشت زمان انبارداری سیب بر تمامی متغییرها در سطح احتمال 5% بود. تحلیل نمودارها نیز نشان داد که تنش تسلیم در فشار نمونه های بافت سیب در طی ده دوره نمونهبرداری کمی کاهش پیدا کرده، کرنش تسلیم در فشار بافت نمونه ها افزایش پیدا کرده است. همچنین جدول مقایسه میانگینها در آزمایش پوست سیب نیز نشان داد که تنش تسلیم خطی و کرنش تسلیم نمونههای پوست سیب در کشش افزایش پیدا کرده است.
علی اصغر معظمی فر حمید رضا محمد دوست چمن آباد
استفاده از روش های مختلف جهت افزایش قدرت رقابت گیاهان زراعی با علف هرز می تواند تکیه به کاربرد علفکش-ها را کاهش دهد. برای این منظور آزمایشی در سال زراعی 91 درگلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی، به منظور بررسی تاثیر پرایمینگ بذرگیاه دارویی همیشه بهار بر قدرت رقابت آن با تراکم های مختلف دو گونه علف هرز تاج خروس وگاو پنبه انجام شد.آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد مطالعه پرایمینگ بذر (باmm 50 nacl وعدم پرایمینگ) تراکم های مختلف دوگونه علف هرز تاج خروس و گاو پنبه (صفر،2 ،4، 6و8) بودند . پرایمینگ بذر ارتفاع همیشه بهار را در رقابت با تاج خروس 24 درصد و در رقابت با گاوپنبه 18 درصد افزایش داد.حجم اندام هوایی همیشه بهاردر رقابت با علف هرز 12/75 سانتی متر مربع در شاهد به 18/57 سانتی متر مربع در ترکم 8 بوته درگلدان کاهش یافت. پرایمینگ بذر همیشه-بهار نسبت به عدم پرایمینگ تعداد غنچه در بوته و عملکرد آن را به ترتیب 24و22 درصد افزایش داد. با افزایش تراکم علف هرز تعداد غنچه در بوته و عملکرد و گلبرگ همیشه بهار کاهش یافت.در شرایط پرایمینگ بذر همیشه-بهار ارتفاع تاج خروس ?? درصد کاهش یافت. با افزایش تراکم علف هرز وزن خشک تاج خروس کاهش و وزن خشک گاوپنبه افزایش یافت.
رامین سیفی جهان علی اصغری
تجزیه واریانس صفات تنوع قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ ها نشان داد همچنین، اثر متقابل ژنوتیپ در تنش در صفات ارتفاع بوته، طول پدانکل، وزن سنبله، تعداد دانه در سنبل، پرولین، کارتنوئید، کلروفیلb، عملکرد در واحد سطح، تعداد پنجه بارور، طول برگ پرچم و طول ریشک معنی دار بود. ژنوتیپ های stipa/petunia//kolla/bbsc(a) و chamico/tocete//congona(a) برای مناطق آبی و رقم سهند برای مناطق دیم معرفی شدند. از بین شاخص های مقاومت به خشکی مورد مطالعه به جز ssi بقیه شاخص ها برای ژنوتیپ ها معنی دار شد. در تجزیهissr با استفاده از 9 آغازگر 61 نوار مشاهده گردید، که 50 نوار چند شکل به دست آمد. میانگین pic وmi برای کلیه آغازگرها به ترتیب 0/46 و 2/6 به دست آمد. در این تحقیق برای تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها به وسیله داده های مولکولی از روش دورترین همسایه و ضریب تشابه ژاکارد استفاده گردید که به 4 خوشه تقسیم شدند. در خوشه اول 3 ژنوتیپ های لیسیوی، سهند و f-a1-2قرار داشتند. ژنوتیپ های f-grb-84-11، f-grb-85-5، pallidum48//nordic…،.gloria-bar/copal//..، دشت و صحرا در خوشه دوم و ژنوتیپ های chamico/tocte//congona (a)، chamico/tocte//congona (d)و congona/borr در گروه سوم و بقیه ژنوتیپ ها در خوشه چهارم قرار گرفتند. به منظور بررسی ارتباط ماتریس شباهت داده های مولکولی و مورفوفیزیولوژیک از آزمون مانتل استفاده شد. براساس این آزمون ضرایب همبستگی برای سطوح شاهد، تنش 2/3 و تنش 1/3 آبیاری به ترتیب 0/61، 0/14 و 0/4 به دست آمد. این ضرایب معنی دار نبودند. به عبارت دیگر بین داده های حاصل از نشانگرهای issr و صفات مورفوفیزولوژیک در ارقام مورد بررسی همبستگی معنی داری وجود نداشت. براساس نتایج تجزیه رگرسیون در سطوح شاهد، تنش 2/3 و 1/3 آبیاری به ترتیب 23، 30 و 33 نشانگر مثبت برای صفات مورفولوژیک و 17، 16 و 16 نشانگر مثبت برای صفات فیزیولوژیک شناسایی شد.
ارزو حاجی زاده علی اصغری
به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های توتون، 18 ژنوتیپ در قالب طرح کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در گلخانه دانشکده کشاورزی کاشته شد. فاکتورهای اصلی سطوح تنش شامل شاهد (بدون تنش)، 50 درصد تخلیه مجازآب قابل نگهداری و 75 درصد تخلیه مجازآب قابل نگهداری بود و فاکتور فرعی ژنوتیپ بود . نتایج تجزیه واریانس تنوع قابل ملاحظه ای را بین ژنوتیپ ها نشان داد. تجزیه خوشه ای در هر سه سطح تنش آبی، ژنوتیپ ها را در گروه های مختلف قرار داد که ژنوتیپ roseca nela در هر سه شرایط در گروه هایی قرار گرفتند که میانگین صفات بیشتری نسبت به بقیه ژنوتیپ ها داشتند. براساس بررسی های مولکولی، 24 آغازگر issr بررسی شدند که از این میان تعداد 9 آغازگر 50 نوار چند شکل واضح و تکرار پذیر را برای ژنوتیپ ها نشان دادند. چند شکلی برای کل نشانگرها برابر با 37 درصد بود. تجزیه خوشه ای ماتریس داده های مولکولی با استفاده از ضریب تشابه ژاکارد، ژنوتیپ ها را به 4 گروه متمایز منتسب کرد. نتایج حاصل از ماتریس داده های مورفولوژیکی و مولکولی نشان داد که همبستگی غیر معنی دار بین این دوسری داده ها وجود دارد. براساس نتایج حاصل از شاخص های تحمل به تنش آبی نشان داد که ژنوتیپ های rxt و nc 60 حساس به تنش آبی و ژنوتیپ هاroseca nela، p.b.d. 6 و trumf متحمل به تنش -آبی معرفی شدند. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که در سطح شاهد نشانگرpp3l5 ، در تنش 50 درصد تخلیه مجازآب قابل نگهداری نشانگر pp3l2 و در سطح تنش 75 درصد نشانگر pp1l9 بیشترین ارتباط را با صفات زراعی داشتند. نتایج این تحقیق می تواند در حفاظت و طبقه بندی و اصلاح ژنوتیپ های توتون موثر باشد.
کبری عزیزیان علی اصغری
به منظور ارزیابی تحمل شوری در ژنوتیپ های مختلف توتون و ارتباط آن با نشانگر-های پروتئینی تحقیقی در دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 انجام شد. آزمایش روی 20 ژنوتیپ توتون به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 105 و 210 میلی مولار کلرید سدیم) به صورت کشت در خاک انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش شوری مقدار پرولین و درصد خسارت، افزایش یافت و تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ های مورد بررسی وجود داشت. صفات فیزیولوژیکی دیگر به طور معنی داری کاهش یافتند. میانگین اکثر صفات مورد ارزیابی نشان داد که از بین ژنوتیپ های مورد مطالعه، ژنوتیپ های troborbon، sough carolina، rozecan nela، florida 513 در شوری 105میلی مولار و ژنوتیپ های rozekan nela، grixalla و florida 513 در شوری 210 میلی مولار در گروه ژنوتیپ های متحمل قرار گرفتند. شاخص مقاومت ti نیز نشان داد ژنوتیپ های florida 513، rozecan nela و troborbon با میانگین بیشتر در گروه ژنوتیپ های متحمل قرار گرفتند و ژنوتیپ های exil 169، nc60، bergerac و carolina با داشتن میانگین کم جزو ژنوتیپ های حساس بودند. تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها نیز نشان داد که در شوری 105 میلی مولار ژنوتیپ های sough carolina، comstak sponish، troborbon، rozecan nela، nc60 و در شوری 210 میلی مولار ژنوتیپ های rozecan nela، virgina free، florida 513، troborbon و nc60 در گروه ژنوتیپ های مقاوم بودند. ژنوتیپ های exil pri، virginia aurea، p.b.d.6 و pennb 169 و bergerac به طور مشترک در شوری 105 و 210 میلی مولار در گروه ژنوتیپ های حساس بودند. همچنین، نشانگر های پروتئینی می توانند به عنوان ابزاری تکمیلی برای بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپ های توتون مورد استفاده قرار گیرد. نتایج حاصل از تجزیه پروتئین های محلول در آب و نمک در شرایط بدون تنش و شوری 210 میلی مولار کلرید سدیم و پروتئین هایی با وزن مولکولی بالا در شرایط بدون تنش و شوری 210 میلی مولار کلرید سدیم نشان داد، میانگین تنوع ژنتیکی برای تمام مکان های ژنتیکی به ترتیب برابر 23/0، 19/0، 44/0 و 17/0 بود. به عبارتی در ژنوتیپ های توتون تنوع ژنتیکی برای پروتئین های محلول در آب و نمک نسبت به پروتئین های با وزن مولکولی بالا کم بود و مقدار شاخص شانون به ترتیب برای هر دو نوع پروتئین های محلول در آب و نمک و پروتئین های با وزن مولکولی بالا برابر 38/0، 29/0، 63/0 و 53/0 بود. تجزیه رگرسیون داده های حاصل از پروتئین های محلول در آب و نمک و پروتئین های با وزن مولکولی بالا با صفات فیزیولوژیک نشان داد که صفت کلروفیل b در سطح شاهد بیشترین ضریب تبیین تصحیح شده را داشت. در پروتئین-های محلول در آب و نمک نشانگر 4 و پروتئین های با وزن مولکولی بالا نشانگرهای 1، 2 و 3 به دلیل داشتن ارتباط با صفات بیشتر به عنوان موثرترین نشانگر شناسایی شد.
صبا فراشی امید سفالیان
چکیده: به منظور بررسی تحمل یخ زدگی در ارقام کلزا در مرحله گیاهچه از لحاظ صفات مورفوفیزیولوژیک و بررسی ارتباط این صفات با نشانگرهای rapd، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام گرفت. در این تحقیق 10 رقم پاییزه کلزا در دو شرایط خوسرمایی و بدون خوسرمایی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارقام مورد مطالعه از نظر اکثر صفات مورد بررسی اختلاف معنی¬دار داشتند. هم¬چنین، اثر متقابل رقم با خوسرمایی نیز برای کلیه¬ی صفات معنی¬دار شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که در شرایط خوسرمایی صفات وزن خشک، محتوای نسبی آب و نشت الکترولیت کاهش و صفات سطح برگ، پروتئین، کلروفیل، قند محلول و پرولین افزایش پیدا کردند. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه به عامل¬ها و تجزیه خوشه¬ای ارقام slm046 و زرفام به دلیل داشتن نشت الکترولیت و محتوای نسبی آب کمتر و بیشتر بودن اکثر صفات دیگر در آن¬ها متحمل به تنش یخ زدگی بودند. تجزیه rapd با استفاده از 50 آغازگر انجام شد که در مجموع 9 آغازگر چندشکلی قابل قبولی داشتند و 98 نوار چندشکل در ارقام مورد مطالعه تولید کردند. آغازگرهای 5 gacgacgacgacg 3 و 5 ttgttgttgttgttgc 3 به ترتیب بیشترین و کمترین اطلاعات چندشکلی را داشتند. میانگین pic و mi برای کلیه آغازگرها به ترتیب 21/0 و 31/8 بدست آمد. بیشترین مقدار شاخص تنوع ژنی نی و شانون مربوط به رقم زرفام و کمترین مقدار مربوط به رقم اکاپی بود. تجزیه خوشه¬ای با به کار بردن داده¬های مولکولی با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه جاکارد، ارقام را به 3 گروه متمایز منتسب کرد که نتایج حاصل از گروه¬بندی با گروه¬بندی بر اساس داده¬های مورفوفیزیولوژیکی همخوانی نسبی داشت. کمترین فاصله ژنتیکی بین دو رقم اورینت و اپرا (12/0) و بیشترین فاصله بین دو رقم لیکورد و طلایه (87/0) مشاهده شد. رابطه بین نشانگر مولکولی و صفات مورد مطالعه از طریق تجزیه رگرسیون گام به گام بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات تبیین شده در شرایط خوسرمایی مربوط به صفت تعداد برگ و کمترین مقدار مربوط به صفت محتوای نسبی آب بود.
مریم طهماسب عالی امید سفالیان
برای ارزیابی تحمل تنش اسمزی در ارقام گندم و ارتباط آن با نشانگرهای پروتئینی آزمایشی در دانشکده ی علوم کشاورزی در سال 1391 انجام شد. در این آزمایش 20 رقم گندم در سه سطح تنش (شاهد، 6- و 12- بار) به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به صورت هیدروپونیک کشت شد. نتایج نشان داد که تنش اسمزی کلیه صفات مورفولوژیک را کاهش و بیشتر صفات فیزیولوژیک مانند قندهای محلول، پرولین و کلروفیل کل را افزایش داد. ارقام بک کراس روشن زمستانه، شیرودی، توس، اروم، زرین، آرتا و مغان 3 با داشتن شاخص های تحمل بالا در گروه ارقام متحمل و ارقام میهن، رسول، دریا، سوسن، تجن، مغان 2، کویر و ارگ در گروه ارقام حساس قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای ارقام براساس صفات مورفوفیزیولوژیک در سطح شاهد، ارقام زرین، میهن، شیرودی، اینیا، گاسپارد، آرتا، گاسکوژن، مغان 1 و تجن انحراف از میانگین کل بالاتری برای اکثر صفات داشتند. در سطح تنش اسمزی 6- بار ارقام میهن، زرین، شیرودی، ارگ، توس، اروم، کویر و مغان 3 و در سطح تنش اسمزی 12- بار ارقام میهن و رسول در گروه ارقام متحمل قرار گرفتند. در تجزیه page-sds برای پروتئین های ذخیره ای بذر، ارقام در تجزیه خوشه ای به سه گروه تقسیم شدند و نتایج گروه بندی بر اساس نشانگرهای پروتئینی و صفات مورفوفیزیولوژیک نشان داد که این دو گروه بندی تطابق نسبی با هم دارند. براساس نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام در سطح شاهد در مجموع 2 نشانگر مثبت برای صفات مورفوفیزیولوژیکی شناسایی شد. در سطح شاهد نشانگر 3 که با سه صفت در ارتباط بود، به عنوان موثرترین نشانگر در این سطح شناخته شد. بین داده های مورفوفیزیولوژیک در سطح تنش اسمزی 6- بار با داده های پروتئینی هیچ رابطه ای به دست نیامد. در سطح تنش اسمزی 12- بار در مجموع 3 نشانگر مثبت برای صفات مورفوفیزیولوژیکی شناسایی شد. نشانگر 2 بیشترین تعداد ارتباط معنی دار را با صفات مورفوفیزیولوژیکی داشت و به عنوان موثرترین نشانگر در ارتباط با داده های مورفوفیزیولوژیکی در این سطح تنش بار شناخته شد
سولماز دیدار امید سفالیان
به منظور بررسی برخی خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی جو در شرایط خوگیری به سرما و تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های جو از لحاظ تحمل سرما و یخ زدگی، 20 ژنوتیپ جو در 3 تکرار در مزرعه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در گلخانه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه واریانس، تنوع قابل ملاحظه ای را از نظر بقای زمستانه، تحمل یخ زدگی و دیگر صفات اندازه گیری شده بین ژنوتیپ ها نشان داد. همچنین، اثر متقابل ژنوتیپ در خوگیری در صفات فیزیولوژیک از جمله کلروفیل a، قندهای محلول و پرولین معنی دار بود. نتایج به دست آمده نشان دهنده وجود یک روند کاهشی در میزان کلروفیل و روند افزایشی در میزان پرولین و قندهای محلول در طی دوره خوگیری بود. از نظر درصد زنده مانی در سردخانه و مزرعه (fsi) بین ژنوتیپ-ها اختلاف معنی دار وجود داشت. رقم ماکویی با بیشترین درصد زنده مانی در مزرعه اختلاف معنی داری با بقیه ارقام نشان داد. این رقم همراه با ارقام سهند، قره آرپا و و ژنوتیپ dari-friz88-a11 بیشرین درصد زنده مانی را در سردخانه داشتند. در تجزیه خوشه ای که برای صفات مورد مطالعه در مزرعه انجام شد، ارقام دشت و ماکویی در یک گروه قرار گرفتند و بیشترین درصد زنده مانی (fsi) را داشتند و ژنوتیپ های dari-friz88-a5، dari-friz88-a4و dari-friz88-a6، fsi پایین تری داشته و حساس به سرما بودند. بین درصد زنده مانی در سردخانه و fsi با صفات وزن دانه، وزن هزاردانه و عملکرد دانه در مزرعه همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده گردید. در صفت نشت یونی با صفات طول برگ پرچم، طول پدانکل و وزن کاه همبستگی مثبت و معنی دار مشاهده شد. در تجزیه خوشه ای برای صفات مورد مطالعه در گلخانه در شرایط بدون خوگیری گروه اول شامل ژنوتیپ های dari-friz88-a6، dari-friz88-a1، dari-friz88-a2، dari-friz88-a11و ارقام قره آرپا، ماکویی و آبیدر بود که از نظر صفات کلروفیلa، پرولین و قندهای محلول بیشترین میانگین داشتند.گروه چهارم شامل ژنوتیپ های dari-friz88-a5، dari-friz88-a8، dari-friz88-a17 و لیسیوی با میانگین کمتر برای اکثر صفات بودند. در تجزیه خوشه ای براساس صفات اندازه گیری شده بعد از خوگیری شامل رقم ماکویی در گروه مجزایی قرار گرفت که نشت یونی و محتوای نسبی آب پایین تر و درصد زنده مانی، کارتنوئید، کلروفیل a و پرولین بیشتری نسبت به گروه های دیگر داشت. در مجموع رقم ماکویی متحمل ترین رقم به سرما بود و در مرحله بعدی ارقامی مانند قره آرپا، دایتون، سهند و ژنوتیپ dari-friz88-a11 قرار گرفتند. در مقابل لاین های dari-friz88-a3، dari-friz88-a4 و dari-friz88-a5 حساس ترین لاین ها به سرما بودند.
الناز آذرتاج علی رسول زاده
فرسایش خاک از مهم ترین معضلات زیست محیطی، کشاورزی و تولید غذا در جهان است، که تأثیرات مخربی بر تمام اکوسیستم های طبیعی و تحت مدیریت انسان دارد. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات مدیریت خاک شامل تغییر کاربری اراضی، پوشش گیاهی، پوشش سنگ¬ریزه ای و شیوه های مختلف مدیریت بقایای گیاهی بر رواناب و هدررفت خاک با استفاده از شبیه ساز باران در استان اردبیل بود. نتایح تغییر کاربری اراضی در سه طبقه مختلف شیب در منطقه حیران اردبیل نشان داد که بیشترین حجم رواناب، مقادیر خاک هدررفته، غلظت رسوب مربوط به مرتع تبدیل شده به زمین زراعی در شیب 24 درصد و کمترین آنها مربوط به کاربری مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد می¬باشد. همچنین، نتایج نشان داد که با تبدیل مرتع دست نخورده به زمین زراعی، حجم رواناب تولیدی 514 درصد افزایش داشت. از طرف دیگر با افزایش شیب از 10 به 24 درصد، حجم رواناب 165 درصد افزایش نشان داد. نتایج استفاده از پوشش سنگ ریزه ای در بند الماس استان اردبیل در سه طبقه مختلف شیب نشان داد که بیشترین حجم رواناب، مقادیر خاک هدررفته، غلظت رسوب مربوط به تیمار شاهد بدون پوشش سنگی در شیب 22 درصد و کمترین آنها مربوط به تیمار با 30 درصد پوشش سنگی و شیب 6 درصد می¬باشد. هم چنین نتایج نشان داد با به کار بردن 30 درصد سنگ¬ریزه، حجم رواناب تولیدی نسبت به تیمار شاهد (بدون پوشش سنگی) 96 درصد و هدر رفت خاک 519 درصد کاهش یافت. بررسی شیوه های مختلف مدیریت بقایای گیاهی بر فرسایش خاک، رواناب و رسوب با استفاده از شبیه¬سازی باران در مزرعه ی تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی نشان داد که آتش زدن بقایا موجب افزایش رواناب (215%)، هدررفت خاک (192%) و جرم مخصوص ظاهری (4/9%) و کاهش ماده آلی (19/7%) نسبت به تیمار شاهد ( حذف بقایا) گردید. در¬حالی¬که، بازگرداندن بقایا باعث افزایش مقدار ماده آلی خاک (39%) و کاهش رواناب (294%)، رسوب (238%) و جرم مخصوص ظاهری (2/1%) شد.
ولی کلیکانلو محمدرضا علیزاده
این تحقیق به منظور بررسی اثر پارامترهای دمای هوای ورودی به خشک کن، دبی هوای ورودی به خشک کن و نوع رقم بر کیفیت خواص تبدیلی برنج (درجه سفیدی، درصد شکستگی، راندمان تبدیل و درصد ترک) و مدت زمان خشک شدن، بر روی یک دستگاه خشک کن بستر سیال مجهز به سامانه تنظیم دما و سامانه تنظیم دبی هوای ورودی انجام شد. پارامتر دمای هوای ورودی در چهار سطح 45، 50، 55 و 60 درجه سانتی گراد، دبی هوا در سه سـطح 0/12، 0/14 و 0/16 متر مکعب بر ثانیه و نوع برنج در سه سطح طارم، فجر و شیرودی در نظر گرفته شده و آزمایشات به صورت فاکتوریل سه فاکتوره 3×3×4، در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که افزایش دبی تاثیری بر میزان درجه سفیدی رقم فجر نداشته در حالی که برای ارقام شیرودی و طارم، افزایش دبی از 0/12 به 0/14 متر مکعب بر ثانیه باعث افزایش درجه سفیدی شده است. همچنین درجه سفیدی رقم شیرودی در دماهای مختلف با درجه سفیدی ارقام فجر و طارم اختلاف معنی دار داشته و مقدار بیشتری دارد. متوسط زمان خشک شدن نمونه ها برای رسیدن به سطح رطوبتی نهایی با افزایش دما و دبی هوا، کاهش می یابد و زمان خشک شدن برای رقم فجر در تمام دماهای استفاده شده کوتاه تر و برای رقم شیرودی بیشتر می باشد. درصد شکستگی ارقام مورد آزمایش در دماهای 45 و 50 درجه سانتی گراد اختلاف معنی داری با یکدیگر ندارند و کمترین میزان شکستگی را در این دماها دارند اما در دمای 60 درجه سانتی گراد، درصد شکستگی افزایش یافته و اختلاف معنی داری با سایر دماها دارد. همچنین نتایج نشان داد که افزایش دبی تأثیر معنی داری بر میزان درصد شکستگی ندارد. افزایش دبی تأثیر معناداری بر راندمان تبدیل ارقام طارم و فجر نداشته در حالی که راندمان تبدیل رقم شیرودی در هر سه سطح دبی با یکدیگر اختلاف معنی داری دارند. راندمان تبدیل رقم فجر در هر سه سطح دبی، اختلاف معنی داری با دو رقم دیگر داشته و بیشترین مقدار را دارد. برای هر سه رقم، درصد ترک در دمای 60 درجه سانتی گراد نسبت به سایر دماها اختلاف معنی داری داشته و بیشترین مقدار است و در سطح دبی هوای ورودی 0/12 متر مکعب بر ثانیه بیشترین مقدار درصد ترک را دارند به طوری که با افزایش دبی هوا، درصد ترک کاهش می یابد همچنین بیشترین میزان ترک در بین چهار سطح دمایی مربوط به رقم فجر است.
عماد امیری حسینعلی تاش شمس آبادی
این تحقیق به منظور خشک کردن دانه های ذرت با استفاده از خشک کن استوانه ای دوار غیرمداوم و بررسی اثر پارامترهای دمای هوای خشک کن و سرعت چرخش استوانه بر زمان خشک شدن، درصد شکستگی، درصد ترک و سوختگی و انرژی گسیختگی دانه های ذرت انجام گرفت. برای این منظور یک خشک کن استوانه ای دوار غیرمداوم طراحی و ساخته شد. پارامترهای دمای هوای ورودی در چهار سطح 40، 60، 80 و 100 درجه سانتی گراد و سرعت چرخش استوانه در سه سطح 2، 6 و 10 دور بر دقیقه، تا رسیدن رطوبت دانه های ذرت از 27 درصد به 13 درصد بر پایه خشک در نظر گرفته شد، و خشک کردن نمونه ها در سه تکرار و با آزمایش فاکتوریل 3×4 در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد اثر متقابل دما و سرعت چرخش استوانه در سطح یک درصد اثر معنی داری روی زمان خشک شدن دانه های ذرت داشت. کمترین زمان خشک شدن دانه های ذرت در دمای 100 درجه سانتی گراد و سرعت چرخش استوانه 2 دور بر دقیقه می باشد. با افزایش دمای هوای خشک¬کن از 40 به 100 درجه سانتی گراد، زمان خشک شدن دانه¬ها به کمتر از یک چهارم کاهش یافت؛ در حالی که با افزایش سرعت چرخش استوانه زمان خشک شدن افزایش پیدا کرد. در طی فرایند خشک کردن اثر متقابل دما و سرعت چرخش استوانه اثر معنی داری روی درصد دانه های شکسته ذرت نداشت و بیشترین درصد شستگی دانه های ذرت در سرعت چرخش 10 دور در دقیقه استوانه رخ داد. اثر متقابل دما و سرعت چرخش استوانه روی درصد دانه های ترک خورده و سوخته در سطح یک درصد اثر معنی داری داشت، که بیشترین درصد ترک و سوختگی در دمای 100 درجه سانتی گراد و سرعت چرخش 2 دور در دقیقه می باشد. اثر متقابل دما و سرعت چرخش استوانه روی انرژی گسیختگی دانه های ذرت در سطح یک درصد اثر معنی داری نداشت و با افزایش دما، انرژی گسیختگی کاهش یافت. کمترین انرژی گسیختگی دانه ها در دمای 100 درجه سانتی گراد می باشد. مناسبترین دما و سرعت چرخش استوانه برای خشک کردن دانه های ذرت در خشک¬کن استوانه ای دوار غیرمداوم ترکیب دمای 80 درجه سانتی گراد و سرعت استوانه 2 دور بر دقیقه می باشد
اصغر رئیسی امان محمد ضیائی فر
با توجه به ارزش تغذیه ای بالا و خصوصیات کاربردی میوه خرما و با در نظر گرفتن مقادیر بالای ضایعات خرما در کشور، تولید محصولی که بتواند راهکاری برای کاهش این ضایعات و افزایش جنبه های فراوری این محصول باشد، ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق امکان تولید پودر خرما از ترکیب سه ماده خرما (55-45 درصد)، مالتودکسترین (نقش آنتی پلاستیسایزر) (40-30 درصد) و پودر آب پنیر (نقش آنتی پلاستیسایزر) ( 15 تا 25 درصد) در محدوده دمای 70 تا 85 درجه سانتی گراد موردبررسی قرار گرفت. برای این منظور از طرح مرکب مخلوط در نرم افزار design expert استفاده شد. در این بررسی ابتدا سینتیک خشک کردن خمیر خرما (شامل سه ترکیب فوق) در محدوده دمای مذکور موردبررسی قرار گرفت و در ادامه خصوصیات فیزیکوشیمیایی پودر تولیدشده از لحاظ میزان رطوبت، دانسیته توده ای، درجه کیکی شدن، رنگ و خصوصیات حسی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بالاترین ضریب نفوذ مربوط به نمونه خمیر خرمایی است که بالاترین میزان خرما را داشته و در دمای 85 درجه سانتی گراد خشک شده بود و پائین ترین میزان ضریب نفوذ مربوط به نمونه خمیر خرمای حاوی بیشترین میزان مالتودکسترین بود که در دمای 70 درجه سانتی گراد خشک شده بود. بررسی نتایج نشان داد که همبستگی نزدیکی بین نمودارهای تغییرات رطوبت و تغییرات دانسیته توده ای وجود دارد به طوری که پودرهای تولیدشده در دمای 85 درجه سانتی گراد و حاوی بیشترین میزان مالتودکسترین، دارای بالاترین مقدار رطوبت و دانسیته توده ای بودند. از طرفی بررسی درجه کیکی شدن نشان داد که با افزایش میزان مالتودکسترین میزان درجه کیکی شدن با شدت بیشتری کاهش می یابد و بیشترین میزان درجه کیکی شدن نیز مربوط به پودر تولیدشده با بالاترین میزان پودر آب پنیر است. همچنین بررسی خصوصیات رنگی نیز حاکی از افزایش میزان روشنایی پودر با افزایش میزان مالتودکسترین بود و افزایش پودر آب پنیر و خرما منجر به کاهش روشنایی پودر تولیدشده گردید. بهترین پودر از لحاظ خصوصیات حسی مربوط به نمونه خشک شده در دمای 77 درجه سانتی گراد و حاوی 15 درصد پودر آب پنیر، 40 درصد مالتودکسترین و 45 درصد خرما بود. بهینه سازی نتایج با نرم افزارdesign expert نشان داد بهترین پودر تولیدشده مربوط به نمونه تولیدشده از ترکیب 15 درصد پودر آب پنیر، 37/914 درصد مالتودکسترین و 47/086 درصد خرما می باشد که در دمای 77/5 درجه سانتی گراد خشک شده باشد.
فرشته نورالهی ایردموسی حمیدرضا محمددوست چمن آباد
مطالعه بانک بذر علف¬های هرز در رویکرد مدیریت تلفیقی علف¬های هرز بدلیل فراهم کردن امکان پیش¬بینی تراکم آتی علف¬های هرز و اتخاذ روش مناسب مدیریتی اهمیت زیادی دارد. به همین منظور جهت بررسی تاثیر مالچ¬های غیرآلی و عملیات خاک¬ورزی برخصوصیات بانک بذرعلف¬های هرز آزمایشی به ¬صورت فاکتوریل درقالب بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی در سال زراعی93-92 انجام شد. فاکتور¬های مورد مطالعه شامل زمان خاک¬ورزی در پنج سطح (1- شخم تابستانه 2- شخم تابستانه+پاییزه 3- شخم پاییزه 4- شخم بهاره + پاییزه 5- شخم بهاره) و مالچ در سه سطح (1- پلاستیک شفاف 2- پلاستیک تیره 3- عدم پوشش) بود. اثر این فاکتورها در سه عمق (10-0، 20-10و 30-20سانتی¬متری از سطح خاک ) مطالعه شد. نتایج آزمایش نشان داد که خصوصیات فیزیکو¬شیمیایی خاک تحت تاثیر عملیات خاک¬ورزی و نوع پوشش مالچ قرار گرفت. درخاک¬های لخت میانگین دما، دمای حداکثر، حداقل و درصد رطوبت کمتر از خاک پوشیده با مالچ پلاستیکی بود. کاربرد مالچ پلاستیکی دمای خاک را به میزان 1/11 درجه سانتی¬گراد در مالچ شفاف و به میزان 4 درجه سانتی¬گراد در مالچ سیاه نسبت به خاک لخت افزایش داد. انجام شخم و پوشاندن خاک با مالچ پلاستیکی اندازه بانک بذر را به شدت کاهش داد. نتایج نشان داد با افزایش فاصله زمان شخم تا زمان کاشت اندازه بانک بذر کوچکتر شد.
شیوا محمدنیا امید سفالیان
به منظور ارزیابی تحمل خشکی آخر فصل و بررسی میزان تنوع لاین¬های گندم دوروم از لحاظ تحمل تنش خشکی آزمایشی در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو شرایط دیم و آبیاری تکمیلی با 20 لاین گندم دوروم در سال زراعی 91-1390 در ایستگاه گچساران اجرا شد. هم¬چنین، برای تجزیه مولکولی و بررسی ارتباط صفات مورفولوژیک با نشانگرهای مولکولی لاین¬ها در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی کشت شدند. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده¬ها نشان داد که بین لاین¬های مورد مطالعه از نظر پوشش گیاهی و طول پدانکل، ارتفاع بوته، وزن هکتولیتر، وزن هزار دانه، عملکرد در هکتار، عملکرد در کرت اختلاف معنی¬دار وجود داشت. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه به عامل¬ها، تجزیه خوشه¬ای و شاخص¬های تحمل تنش، لاین¬های شماره 3 و 13 پرمحصول و متحمل به شرایط دیم و لاین¬های 7 و 18 حساس¬ترین لاین¬ها نسبت به شرایط دیم بودند. شاخص¬های sti، mp، gmp، hm و k1sti معیارهای مناسب برای شناسایی لاین¬های متحمل به خشکی بودند. در تجزیه رپید 14 آغازگر از 50 آغازگر مورد استفاده، 108 نوار چند شکل تولید کردند. درصد چندشکلی برای کلیه آغازگرها 100% بود. کمترین تعداد نوار مربوط به آغازگر 25 و بیشترین تعداد مربوط به آغازگرهای 30 و 33 بود. بالا بودن معیارهای تعداد الل موثر، تنوع ژنی نی، شاخص شانون و میزان pic برای آغازگر 19 نشان دهنده کارایی بالای این آغازگر در تمایز لاین¬های گندم دوروم مورد مطالعه بود. تجزیه خوشه¬ای به روش upgma و با استفاده از ضریب تشابه دایس با بکار بردن داده¬های مولکولی انجام شد. لاین¬های مورد بررسی در 3 خوشه جداگانه طبقه¬بندی گردید. کمترین فاصله ژنتیکی بین دو لاین 18 و 19 (21/0) و بیشترین فاصله بین دو لاین 17 و 8 (99/0) مشاهده شد. رابطه بین نشانگر مولکولی و صفات مورد مطالعه از طریق تجزیه رگرسیون گام به گام بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات تبیین شده در شرایط دیم مربوط به صفت پوشش گیاهی و کمترین مقدار مربوط به صفت ارتفاع بوته بود.
مهسا فصیحی زاده حمیدرضا محمد دوست
این تحقیق در سال زراعی 91-1390 در مزرعه¬ی تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات نواری در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش سه سطح نیتروژن (0 ، 100 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع اوره)، سه رقم گندم (کاسکوژن، سایسونز و mv17) و سه نوع علفکش دو منظوره، شوالیه (مزوسولفورون+یدوسولفورون) به میزان 400 گرم در هکتار، آپیروس (سولفوسولفورون) به میزان 6/26 گرم در هکتار و توتال (سولفوسولفورون + مت¬سولفورون¬متیل) به میزان 16 گرم در هکتار بودند. نتایج نشان داد که رقم کاسکوژن در تیمار عدم مصرف نیتروژن و رقم سایسونز هنگام مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از توانایی رقابتی بیشتری با علف¬های هرز برخوردار بودند. در این تیمارها کمترین درصد پوشش علف-های هرز مشاهده شد. همچنین، با افزایش نیتروژن تا 100 کیلوگرم در هکتار، ارتفاع گندم و تعداد دانه در خوشه به طور معنی¬داری افزایش یافت، اما پس از این مقدار، افزایش نیتروژن تأثیر چندانی نداشت. ارتفاع، عملکرد بیولوژیکی، تعداد پنجه بارور، تعداد خوشه، وزن هزار دانه گندم و میزان عملکرد با کاربرد علفکش توتال در بالاترین مقدار خود بود. بیشترین میزان کنترل علف¬های هرز نیز در هنگام کاربرد این علفکش حاصل شد. بیشترین میزان کنترل علف¬های هرز در رقم سایسونز و هنگام کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن به همراه علفکش توتال به دست آمد.
فرهاد عبدی گول علی اصغری
خشک کردن مواد غذایی یکی از مهم ترین روش های نگه داری مواد غذایی است که باعث کاهش فعالیت های میکروارگانیسم ها و در نتیجه افزایش عمر انباری آن ها می شود. هدف از این پژوهش تعیین دمای بهینه خشک کردن و درصد غلظت ها و دمای مناسب محلول اسمزی جهت تهیه چیپس خوراکی ژل آلوئه ورا می باشد. در این تحقیق دو مرحله خشک کردن اسمزی و جابجایی هوای گرم مورد استفاده قرار گرفت. اثر آبگیری اسمزی در سرعت همزدن (در دامنه ی 87-174 دور بر دقیقه)، دمای محلول (در دامنه ی 35-45 درجه ی سانتی گراد)، غلظت نمک (در دامنه ی 6-9 درصد) و غلظت شکر (در دامنه ی 35-45 درصد) بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ژل آلوئه ورا مطالعه شد. جهت انتخاب شرایط بهینه از روش سطح پاسخ با طرح مرکب مرکزی چرخش پذیر استفاده شد و برازش مدلها به کمک نرم افزار دیزاین اکسپرت صورت گرفت. و پارامترهای ثابت برای انجام آزمایش ها نسبت نمونه به محلول (10:1) و مدت زمان هم زدن نمونه ها 4 ساعت در نظر گرفته شد. سپس تیمار بهینه در دماهای 50، 60 و 70 درجه سانتی گراد و سرعت هوای 1 متر بر ثانیه در سه تکرار، توسط روش جابجایی هوای گرم خشک شد. با کمک پردازش تصویر تغییرات مساحت، محیط، قطر موازی و عمود بر جریان هوا بطور پیوسته اندازه گیری شد. همه ویژگیهای ظاهری به آرامی با زمان خشک کردن کاهش یافتند. افزایش سرعت همزدنی و دمای محلول و غلظت شکر باعث افزایش خروج آب و نفوذ ماده جامد و کاهش محتوای رطوبتی شد و افزایش غلظت نمک باعث افزایش نفوذ ماده جامد و کاهش خروج آب و محتوای رطوبتی شد. شرایط بهینه به منظور دستیابی به بیشترین خروج آب و کمترین نفوذ ماده جامد و محتوای رطوبتی در خشک کردن ژل آلوئه ورا در دمای محلول 50 درجه سانتیگراد، سرعت همزدن 5/217 دور بر دقیقه، غلظت نمک 03/8 و غلظت شکر 04/34 درصد حصول گردید که در این شرایط درصد خروج آب 24/70، درصد نفوذ ماده جامد 75/9 و محتوای رطوبتی 01/63 بود. نتایج ارزیابی حسی نهایی و پردازش تصویر دمای 50 درجه خشک کردن با هوای گرم را مناسبترین دما بدست آورد.
علی اصغری عبدالحسین حداد
کاربرد شمع در سازه ها، دارای طیف گسترده ای است که از موارد استفاده آن ها می توان به پی پل ها، پی ساختمان های بلند، پی اسکله ها، پایداری سازی سازه در برابر روانگرایی و ... اشاره کرد. با وجود آنکه شمع ها عملکرد خوبی در حالت استاتیکی دارند، ولی ملاحظه گردیده که در شرایط لرزه ای و بخصوص در محیط هایی که پتانسیل روانگرایی دارند دچار ناپایداری شده اند. سوال مطرح شده در این زمینه این است که چه مکانیزم هایی باعث گسیختگی و ناپایداری شمع ها در خاک روانگرا می شود. مطالعات صورت گرفته بر عملکرد شمع های قرار گرفته در معرض روانگرایی طی زلزله های مشهور و مخرب نشان داد، گسیختگی شمع ها در مواجهه با این لرزه ها، تقریبا از الگوی خاص و مشخصی پیروی می کند. محققین برای درک بهتر این موضوع و بررسی رفتار شمع ها علاوه بر مطالعات موردی بر روی زلزله های واقع شده، دست به انجام آزمایش های دینامیکی سانتریفیوژ نیز زدند که نتیجه آن منجر به آشکار شدن الگوی گسیختگی شمع ها، در محیط روانگرا شده است. در این پایان نامه شمع های بتنی و فولادی در خاک های دولایه، شامل لایه خاک روانگرا و لایه خاک متراکم غیر روانگرا، تحت اثر دو زلزله با فرکانس غالب مختلف مورد مطالعه قرار گرفت و اثر پارامترهای مختلف شمع، خاک و زلزله بر روی دو مکانیزم مهم خرابی شمع ها در مناطق مستعد روانگرایی یعنی ناپایداری کمانشی و گسیختگی خمشی بررسی شد. جهت انجام این پژوهش از نرم افزار تفاضل محدود flac2d استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش دانسیته نسبی در خاک روانگرا، موجب کاهش عمق روانگرایی و کاهش احتمال ناپایداری کمانشی می شود. علاوه بر این افزایش دانسیته نسبی در خاک روانگرا احتمال ناپایداری خمشی را افزایش می دهد. همچنین حداکثر لنگر خمشی ایجاد شده در شمع با افزایش فرکانس غالب زلزله کاهش می یابد
فاطمه محمدی آذر علی اصغری
برای ارزیابی تحمل تنش اسمزی در لاین های گندم دوروم و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی آزمایشی در دانشکده ی علوم کشاورزی در سال 1392 انجام شد. در این آزمایش 20 لاین گندم در دو سیستم آب کشت و ماسه کشت و در سه سطح تنش اسمزی به صورت هیدروپونیک کشت شد. ارقام در سه سطح آب کشت (شاهد، 4- و 8- بار) و ماسه کشت (شاهد، تنش 40 درصد و تنش 60 درصد) به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار کشت شدند. نتایج نشان داد که تنش اسمزی کلیه صفات مورفولوژیک را کاهش و بیشتر صفات فیزیولوژیک مانند قندهای محلول، پرولین و کلروفیل کل را افزایش داد. نتیجه مقایسه میانگین اثر متقابل تنش و لاین برای صفات مورد مطالعه نشان داد که در بیشتر صفات مورد بررسی لاین های 11 و 17 دارای بیشترین میانگین و لاین 7 دارای کمترین میانگین در سیستم ماسه کشت بودند. در سیستم آب کشت بیشترین میانگین مربوط به لاین های 17 و 18 و کمترین میانگین ها مربوط به لاین های 7 و 10 بود. بر اساس تجزیه شاخص های مقاومت به تنش اسمزی لاین های 11، 13، 14 و 17 در هر دو سیستم متحمل و لاین 5 و 16 حساس شناخته شدند. نتایج تجزیه خوشه ای نشان داد که در هر سه شرایط محیطی در دو سیستم لاین های 4، 13، 18 و 19 در گروه با میانگین بالا و لاین های 5 و 6 در گروه با میانگین پایین در سیستم آبکشت و سیستم ماسه کشت قرار گرفتند. با توجه به تجزیه عاملی لاین ها در هر دو سیستم آب کشت و ماسه کشت لاین 1 و 3 و حساس و لاین های 13، 18 و 19 متحمل شناخته شدند. در سیستم ماسه کشت موثر ترین نشانگر ها در سطح شاهد نشانگر p50m8 و p24m7 شناخته شد که با 4 صفت همبستگی نشان داد. در سطح تنش اسمزی 40 درصد نشانگر p30m2 بیشترین تعداد همبستگی معنی دار (4) با صفات داشت. در سطح تنش اسمزی 60 درصد نشانگرهای p24m4 و p24m4 با بیشترین تعداد همبستگی معنی دار (4) با صفات، موثر ترین نشانگر بودند. در سطح شاهد سیستم آب کشت نشانگر p19m2 موثر ترین نشانگر شناخته شد که با 4 صفت همبستگی نشان داد. در سطح تنش اسمزی 4- بار نشانگر p25m2 بیشترین تعداد همبستگی معنی دار (5) با صفات داشت. در سطح تنش اسمزی 8- بار نشانگر p19m2 با بیشترین تعداد همبستگی معنی دار (4) با صفات، موثر ترین نشانگر بود.
فریبا نظری عنبران علی اصغری
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر ارتفاع از سطح دریا بر ساختار ترکیب و تنوع گونه ای در دامنه های شمالی سبلان صورت گرفت. پس از بررسی های میدانی و با توجه به جاده های دسترسی نمونه برداری در طول 7 ترانسکت و 70 پلات یک متر مربعی انجام گرفت. در هر ارتفاع به صورت سیستماتیک ترانسکت ها مشخص و در طول هر یک از آن ها از 10 پلات یک متر مربعی استفاده گردید. در هر پلات درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم گونه ای بررسی شد. نمونه های گیاهی جمع آوری و سپس شناسایی گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره در نرم افزار آماری spss16 استفاده شد. در ادامه از روش تجزیه خوشه ای، تجزیه به مولفه های اصلی (pca) و آنالیز تطبیقی متعارفی (cca) برای گروه بندی سایت ها استفاده شد. نتایج نشان داد در طول 7 ترانسکت، تأثیر ارتفاع بر درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم گونه ای در سطح 3 طبقه ارتفاعی (کمتر از 2000، 2500-2000 و بیشتر از 2500 متر) در سطح 1 درصد و تأثیر آن بر تراکم گونه ای در سطح 5 درصد معنی دار بود. از نرم افزار ecological methodology ve 6.2 طی دو مرحله هم در سطح 7 ترانسکت و هم در سطح 3 طبقه ارتفاعی ذکر شده برای محاسبه شاخص های تنوع و یکنواختی استفاده شد. در مرحله اول در سطح 7 ترانسکت روند معنی داری بین ارتفاع و تنوع و یکنواختی مشاهده نگردید. اما در سطح 3 طبقه ارتفاعی ذکر شده بین شاخص های تنوع با ارتفاع روند افزایشی معنی داری وجود داشت در حالی که سطح معنی داری بین شاخص های یکنواختی و ارتفاع مشاهده نگردید. بنابراین، تنوع شاخص مناسبی جهت بررسی تأثیر ارتفاع بر روی پوشش گیاهی می باشد. تجزیه خوشه ای گروه بندی مناسبی نشان نداد. به طوری که طی دو مرحله آنالیز صورت گرفته در این روش 4 گروه تشکیل گردید و فرض تحقیق با توجه به نتایج و عدم تشکیل 7 گروه رد شد. اما نتایج به دست آمده در روشpca و cca تقریباً مطابق با فرض تحقیق بود. اگر چه نتایج هر دو روش مشابه هم بود ولی نتیجه به دست آمده در روش pca بهتر بود و با فرض تحقیق که قرار گرفتن هر کدام از ترانسکت ها در یک گروه جداگانه بود بیشتر تطابق داشت.
مریم صمدی خوشخو علی اصغری
به منظور بررسی تاثیر تنش آبی بر روی برخی لاین¬های گندم دوروم، آزمایشی با استفاده از 20 لاین گندم دوروم به صورت طرح کرت¬های خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. به این ترتیب که فاکتورهای اصلی سطوح تنش شامل سطح شاهد (بدون تنش)، 40 درصد تخلیه مجازآب قابل نگهداری و 70 درصد تخلیه مجاز آب قابل نگهداری بود و فاکتور فرعی ژنوتیپ ¬در نظر گرفته شد. همچنین با استفاده از فن sds-page و الکتروفورز پروتئین¬ها، پروتئین محلول در آب و نمک و پروتئین دارای وزن مولکولی بالا (hmw) استخراج گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها نشان داد که بین لاین¬های مورد مطالعه در سطوح مختلف تنش اختلاف معنی¬دار وجود دارد. همچنین، با استفاده از نتایج تجزیه به عامل¬ها و تجزیه خوشه¬ای، لاین¬های حساس و مقاوم به تنش آبی شناسایی شدند. همچنین، مشخص گردید شاخص¬های sti، mp و gmp با توجه به همبستگی مثبت و معنی¬داری که نشان دادند معیارهای مناسبی برای شناسایی لاین¬های متحمل به تنش هستند. در خصوص نتایج تجزیه مولکولی پروتئین¬های مورد بررسی هم فاصله ژنتیکی بین لاین¬ها به دست آمد. همچنین نتایج تجزیه خوشه-ای در مورد پروتئین¬های محلول در آب و نمک و پروتئین دارای وزن مولکولی بالا (hmw)، با نتایج تجزیه به مولفه¬های هماهنگ اصلی تا حدود زیادی مطابقت داشت و گروه¬بندی حاصل از تجزیه خوشه¬ای را تائید کرده و توانست لاین¬ها را به خوبی از هم تفکیک نماید.
سارا قاسمی علی اصغری
برای ارزیابی تحمل سمیت آلومینیوم در ژنوتیپ های جو آزمایشی در دانشکده ی علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1392 انجام شد. در این آزمایش 20 ژنوتیپ جو در دو سیستم آب کشت و کشت در ماسه و پرلیت در سه سطح تنش آلومینیوم (شاهد، تیمار 20 میکرومولار وتیمار 40 میکرومولارآلومینیوم) مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که سمیت آلومینیوم صفات مورفولوژیک، میزان کلروفیل و رنگیزه های فتوسنتزی و کارتنوئید را کاهش و برخی صفات فیزیولوژیک مانند قندهای محلول و پرولین را افزایش داد.نتیجه مقایسه میانگین ژنوتیپ در سطوح تنش نشان داد که در بیشتر صفات مورد بررسی ژنوتیپ های 2، 7، 9، 11، 19 و 20 دارای بیشترین میانگین و ژنوتیپ-های 3، 4 و 18 دارای کمترین میانگین در سیستم آب کشت بودند. در سیستم کشت ماسه و پرلیت بیشترین میانگین مربوط به ژنوتیپ های1، 7، 9، 10، 11، 12، 19 و 20 و کمترین میانگین ها مربوط به ژنوتیپ های 5، 14 و 17 بود. تجزیه خوشه ای نشان دادکه در هر سه شرایط محیطی در سیستم آبکشت ژنوتیپ های 2، 7، 9، 11، 19 و 20 در گروه با میانگین بالا و ژنوتیپ های 3، 4، 5، 17 و 18 در گروه با میانگین پایین قرار داشتند. درسیستم کشت ماسه و پرلیت ژنوتیپ های 7، 9، 10، 11، 12، 15، 19 و 20 در گروه با میانگین بالا و ژنوتیپ های 3، 4، 8، 14، 16و 17 در گروه بامیانگین پایین قرار گرفتند. با توجه به نتایج تجزیه عاملی در سیستم آب کشت ژنوتیپ های 7، 9، 19 و 20 و در سیستم کشت ماسه و پرلیت ژنوتیپ های 7، 19 و 20 در گروه ژنوتیپ های برتر قرار گرفته و متحمل به تنش آلومینیوم شناخته شدند. هم چنین، ژنوتیپ های 4 و 8 در سیستم آب کشت و ژنوتیپ های 5، 8، 13 و 18 در سیستم کشت در ماسه و پرلیت در گروه ژنوتیپ های حساس به آلومینیوم قرار گرفتند.
ندا محمودی علی اصغری
چکیده: برای ارزیابی تحمل سمیت آلومینیوم در ارقام گندم آزمایشی در دانشکده ی علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1392 انجام شد. در این آزمایش 20 رقم گندم در دو سیستم هیدروپونیک و کشت در ماسه و پرلیت در سه سطح تنش آلومینیوم (شاهد، تیمار 20 میکرومولار و تیمار 40 میکرومولار آلومینیوم) مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد.
اکبر اکبرزاده موسی اکبرلو
چکیده این تحقیق با هدف بررسی اثرات چرای دام در تغییر گونه ای ، تغییر کمی و کیفی ترکیب گیاهی و همچنین تغییر تراکم گونه ای گروه های مختلف گیاهی در داخل و خارج قرق منطقه بورالان صورت گرفته است .نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک در سطح 18 ترانسکت و 360پلات به روشت سیستماتیک – تصادفی از سطح قرق و خارج قرق درقرق های سنواتی سه گانه صورت گرفت. موقعیت هر پلات با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی ثبت گردید. نقشه های شیب و جهات جغرافیایی داخل و خارج قرق تهیه شد . نمونه برداری خاک در پروفیل هایی با عمق 0 تا 30 سانتی متر برداشت ودر آزمایشگاه بررسی شد.با استفاده از پلات های دو در دو متر پارامترهای درصد تاج پوشش گونه ها ، تراکم ، درصد لاشبرگ ، سنگ و سنگریزه و میزان خاک لخت اندازه گیری شد. گونه های گیاهی در طی یک فصل رویشی نمونه برداری و با استفاده از منابع موجود شناسایی شدند. شاخص های تنوع شانون وینز ، سیمپسون و بریلوئین و یکنواختی سیمپسون ، کامارگو ، اسمیت و ویلسون و نی در سطح گونه با استفاده از نرم افزار ecological methodology . ve 6.2 برآورد شد. مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی داخل و خارج قرق مربوط به صفات تراکم ، پوشش و ... با استفاده از نرم افزار spss 16 در داخل و خارج قرق و بین قرق ها با استفاده از روش های چند متغیره مانند تجزیه و مولفه های اصلی خوشه بندی و تجزیه واریانس تجزیه و تحلیل و نتایج آن استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در رویشگاه های مورد مطالعه ( داخل و خارج قرق ) 11 تیره ، 24 جنس و 24 گونه گسترش دارد . داخل قرق با 24 گونه نسبت به خارج قرق با 17 گونه غنای گونه ای بیشتری دارد . مقادیر شاخص های غنا ، تنوع و یکنواختی داخل قرق بیشتر از خارج قرق می باشد.
مهساسادات رضوی علی اصغری
در این آزمایش اثر عامل بارگذاری شبه استاتیکی با سرعت (??، ??، ??، ?? و ?? نیوتن) و همچنین عامل گذشت زمان (?، ?، ?، ??، ??، ??، و ?? روز) بر افزایش کوفتگی میوه گلابی رقم درگزی بررسـی گردیـد. برای بررسی ناحیه کوفتگی داخلی، از روش غیرمخرب تصویربرداری تشدید مغناطیسی (mri) استفاده شد و اندازهگیری حجم ناحیه کوفتگی، با روشهای پردازش تصویر به کمک نرم افزار imagej انجام گرفت. نتایج تحلیل آماری نشان داد که افزایش حجم کوفتگی با زیاد شدن نیرو رابطهای نسبتاً خطی دارد و با گذشت زمان رابطهای لگاریتمی خواهد داشت. افـزایش انـرژی کرنشی، پسماند مکانیکی و اتلاف هیسترزیس، افزایش حجم کوفتگی گلابی را به همراه داشت و علاوه بر موارد یاد شده، با افزایش درجه کشسانی نمونهها، حجم کوفتگی آنها کاهش یافت. با افزایش دوره ذخیرهسازی پس از ?? روز، روند افزایش حجـم کوفتگی تغییر چندانی نداشت.
فاطمه عبداللهی حمید رضا محمددوست چمن آباد
رقم های بم و ms-81-14 دارای عملکرد و اجزای عملکرد بالایی بود و دارای شاخص های تحمل و رقابتی بالایی می باشد و قابل توصیه برای زارع جهت کشت در مناطق تحت تنش علف هرز خردل وحشی می باشد.
راحله مشاری حمیدرضا محمد دوست چمن آباد
کاربرد نیتروژن طول دوره رشد و نمو هر شش علف هرز را کاهش داد. کاربرد نیتروژن بر علف های هرز دو لپه تأثیر بیشتری نسبت به علف های هرز تک لپه داشت.با افزایش مقدار مصرف نیتروژن شاخص های کارایی مصرف نیتروژن علف های هرز کاهش می یابد.با توجه به تأثیر نیتروژن بر طول دوره رشد و نمو علف های هرز می توان از این موضوع در مدیریت کاربرد کودهای شیمیایی برای کنترل علف های هرز استفاده کرد.
سمیرا حسنیان مهدی داوری
برای ارزیابی مقاومت به قارچ fusarium oxysporum f.sp. lentis در ژنوتیپ های مختلف عدس و ارتباط آن با نشانگرهای پروتئینی، تحقیقی در گلخانه و آزمایشگاه دانشکده ی علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1393 روی 38 ژنوتیپ عدس انجام شد. تجزیه واریانس صفات مورد به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی انجام شد. یادداشت برداری در هفته چهارم و هشتم پس از مایه زنی صورت گرفت که میانگین درصد مرگ و میر بوته ها در هفته هشتم بیشتر از هفته چهارم بود.
اسماعیل قلی نژاد علی اصغری
چکیده ندارد.
معصومه دادخواه صابر زهری
چکیده ندارد.
لیلا وفادار علی اصغری
چکیده ندارد.
اشرف پیراسته علی اصغری
چکیده ندارد.
ایوب ارغوانی علی اصغری
اگروپیرون یکی از گیاهان مقاوم به تنش های حیاتی و غیرحیاتی است و نقش مهمی در تولید علوفه در مراتع ایران دارد. بررسی تنوع ژنتیکی بر اساس نشانگرهای مختلف نقش کلیدی در عملیات اصلاح نباتات دارد و یکی از مهم ترین شاخص ها برای انتخاب والدین است. این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی دو گونه اگروپیرون(a.pectiniforme, a. elongatumm) بر اساس نشانگر های رپید انجام گرفت. در این بررسی از 50 آغازگر ده نوکلئو تیدی استفاده شد. 12 آغازگر نوارهای مشخصی تولید کرده و مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت 142 نوار چند شکل در محدوده ی بین 2000-564 جفت باز تولید شدند. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها بر اساس تنوع ژنی با معیار فاصله نی از 0/1014 تا 0/5برآورد گردید. بیشترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ 6951 از گونه a. pectinforme با مقدار 0/178 و کمترین آن در اکوتیپ 3202 از گونه a. elongatum (0/1014) مشاهده شد. سطح تنوع بقیه اکوتیپ ها در حد متوسط بود. این نتایج نشان دهنده تنوع زیاد در درون اکوتیپ های مختلف اگروپیرون بود. میانگین تنوع ژنتیکی درون(hs) و کل (ht) به ترتیب 0/13و 0/27 و میانگین درجه تمایز ژنی (gst) بین اکوتیپ ها در تمام مکان ها 0/47برآورد شد. همچنین نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنوع ژنتیکی بین گونه ها و بین ژنوتیپ های درون گونه ها و درون ژنوتیپ های مورد مطالعه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. همچنین در توافق با میانگین درجه تمایز ژنی فقط 7/68 درصد از تنوع کل مربوط به تنوع بین دو گونه بود و همچنین میزان 31/24 درصد آن به تنوع بین اکوتیپ های درون هر گونه و 61/08 درصد آن مربوط به درون اکوتیپ ها می باشد. دندروگرام بر اساس ضریب تشابه نی به روش upgma رسم شد. براساس این ضرایب ده اکوتیپ در چهار گروه قرار گرفتند. جهت بررسی کارایی آغازگرهای مورد استفاده در گروه بندی افراد هر یک ازآغازگر به تنهایی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به این بررسی مشاهده گردید که پرایمر های oligo-1 و oligo-29 بهتر از پرایمر های دیگر اکوتیپ ها را گروه بندی نمودند. به منظور تعیین روابط ژنتیکی بین ژنوتیپ ها و نیز مشاهده فواصل بین ژنوتیپ ها تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی نیز به عنوان روشی مکمل برای تجزیه خوشه ای، انجام گرفت. نتایج نشان داد که سه مولفه اصلی اول مجموعاً 52/84 درصد تغییرات داده ها را توجیه کردند. مولفه اول 29/28 درصد از تنوع کل را تبیین نمود. این مقدار برای مولفه های دوم و سوم به ترتیب 19/28 و 14/28 درصد بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار داشت که برخی از اکوتیپ های اگروپیرون مورد مطالعه منبع بالقوه برای ژن های مختلف هستند.
نصیبه میرزایی عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی اثر تراکم و تاریخ های مختلف کاشت روی عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم 482 ilc در شرایط دیم آزمایش فاکتوریلی بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سه تاریخ کاشت به فاصله زمانی 7 روز (30 فروردین، 7 اردیبهشت و 14 اردیبهشت) و تراکم در سه سطح 25، 35 و 45 بوته در مترمربع بودند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که صفاتی مانند ارتفاع بوته، تعداد کل ساقه و شاخه اولیه، تعداد نیام دو دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، وزن صد دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین دانه و میزان جذب نیتروژن تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند. تراکم بوته در واحد سطح نیز صفاتی مانند تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در واحد سطح، تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح، تعداد نیام پوک در بوته، تعداد نیام دو دانه در واحد سطح، تعداد دانه در نیام، وزن صددانه، عملکرد دانه در واحد سطح، عملکرد کاه، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن را تحت تاثیر قرار دارد. اثر متقابل تاریخ کاشت و تراکم بوته فقط برای صفت تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح معنی دار بود. مقایسه میانگین صفات مشخص نمود که تأخیر در کاشت باعث کاهش ارتفاع بوته، تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در بوته و واحد سطح، تعداد نیام دو دانه در بوته و واحد سطح، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن گردید. با افزایش تراکم بوته در واحد سطح تعداد نیام پوک در بوته، تعداد دانه در نیام، وزن صد دانه عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه کاهش ولی تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در واحد سطح، تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح، تعداد نیام دو دانه در واحد سطح، تعداد دانه در واحد سطح، عملکرد دانه، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن افزایش یافتند. نتایج حاصل نشان داد که ترکیب تیماری تاریخ کاشت اول (30 فروردین) و تراکم 45 بوته در مترمربع برای حصول عملکرد اقتصادی مطلوب مناسب تر از دیگر ترکیبات تیماری می باشد.
بهروز بهرام نژاد قوجه بیگلو احمد توبه
نیتروژن یکی از عناصر پر نیاز و کلیدی برای رشد گیاه که 78 درصد حجم اتمسفر را تشکیل می دهد که استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی نیتروژنه در وارد ساختن خسارت جبران ناپذیر به کشاورزی کشور ، جهت نیل به کشاورزی پایدار و تأمین نیتروژن مورد نیاز گیاهان با تثبیت بیولوژیکی ، ازت مولکولی هوا و جایگزین آن با کودهای شیمیایی نیتروژنه ، از لحاظ اقتصادی و زیست محیطی در برنامه های کشاورزی پایدار مورد استقبال قرار گرفته است. عدسی از مهمترین گیاهان با پروتئین غنی و دارای توان تثبیت بیولوژیکی ازت مولکولی هوا ، به منظور بررسی تأثیر تلقیح با باکتری (ریزوبیوم لگومینوزارم) در ارقام مختلف عدس در دو شرایط کشت آبی ودیم برای بررسی خصوصیات مختلف کمی و کیفی ، آزمایش فاکتوریل شامل سه عامل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل (آلاروق) ، در سال زراعی 87-1386 انجام گرفت . سه عامل مورد بررسی ،شامل 5 رقم عدس ، ill1324 ، ill1180 ، ill1251 ، ill1237 و رقم بومی ill ، فاکتور دوم شرایط کاشت در دو سطح ، آبیاری کامل ، و دیم و وفاکتورسوم در دو سطح (تلقیح با باکتری ریزوبیوم لگومینوزاروم و شاهد بدون تلقیح باکتری) در سه تکرار مورد آزمایش و مقایسه قرار گرفتند. مراحل فنولوژیک از جمله ، کل دوره رشد ، دوره رویشی ، زایشی و غلاف بندی در شرایط کشت آبی و دیم ، تیمار تلقیح و بدون تلقیح در سطح احتمال 1 درصد معنی دارد شدند. همچنین طول دوره رویشی و غلاف بندی نیز در اثر ساده رقم در سطح 1 درصد معنی دار گردیدند. در اثرات متقابل (رقم × شرایط کاشت) ، صفات کل دوره رشد و طول دوره رویشی در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شدند که در جدول مقایسه میانگین مربوط به تمام صفات فنولوژیک فوق ، شرایط کاشت آبی نسبت به دیم و تیمار تلقیح نسبت به عدم تلقیح (شاهد) تاثیر بیشتر و معنی داری را نشان داد. علی رغم کشت آبی ، تیمار تلقیح با ریزوبیوم هر چهار دوره فنولوژیکی را افزایش داد این افزایش در تیمارهای مربوطه ، عیناً با تغییرات مشابهی بر روی عملکرد دانه ، اجزاء عملکرد و خیلی از صفات موثر روی عملکرد دانه نیز مشاهده گردید. بیشترین تأثیر متقابل (شرایط کاشت × رقم) برای ، کل دوره رشد و دوره رویشی و تأثیر متقابل (رقم × تلقیح ریزوبیومی) ، فقط در طول دوره زایشی برای رقم بومی در برترین گروه (a) مشاهده گردید. تأثیر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) نشان داد که تیمار تلقیح در هر دو شرایط کشت آبی و دیم ، نسبت به شاهد (عدم تلقیح) ، هر چهار دوره فنولوژیکی را بطور معنی داری افزایش داد که این افزایش در کشت آبی با تلقیح ریزوبیوم بطور معنی دار بیشتر از کشت دیم در تیمار تلقیح شده ، بود . وزن خشک کل بوته وزن کاه و کلش در واحد سطح و تعداد شاخه های ثانویه در بوته در کشت آبی نسبت به دیم و بجز وزن خشک کاه و کلش ، دو صفت دیگر فوق در تیمار تلقیح نسبت به شاهد (بدون تلقیح) اختلاف معنی دار و بیشتری نشان دادند. طول دوره گلدهی بیشترین اثر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کشت) را در تیمار کشت دیم با تلقیح ریزوبیوم ، نسبت به شاهد خود ، بطور معنی دار و نسبت به تیمارهای کشت آبی در تلقیح ریزوبیومی در گروه مشترک نشان داد. عملکرد کل و خشک بوته و عملکرد کاه و کلش تحت تأثیر تلقیح با ریزوبیوم در کشت دیم اختلاف معنی دار نسبت به شاهد خود نشان داد و ضمن اینکه عملکرد وزن خشک این صفت در کشت آبی بیشتر از کشت دیم بود ولی در اثر تلقیح ریزوبیومی اختلافی را نسبت به شاهد خود نشان نداد. در اثر متقابل سه جانبه نیز ، وزن خشک کل بوته در واحد سطح (عملکرد بیولوژیک) ، علی رغم اینکه بیشترین میزان را برای کلیه ارقام در کشت آبی بدون( اختلاف بین تلقیح و عدم تلقیح ) نشان داد. در کشت دیم نیز رقم بومی ill بیشترین مقدار را نسبت به شاهد خود و بقیه تیمارهای کشت دیم ، با اختلاف معنی داری نشان داد و در برترین گروه (a) ، یکسان با تیمارهای کشت آبی نیز قرار گرفت که این عکس العمل مثبت قابل توجه عدس رقم بومی ill ، در اثر عمل تلقیح با ریزوبیوم در ایجاد بیشترین عملکرد بیولوژیک را نشان می دهد. عیناً همین تغییرات (در تیمار کشت دیم عدس رقم بومی ill) در اثرات متقابل سه جانبه عملکرد خشک کاه و کلش ، عملکرد دانه ، عملکرد پروتئین دانه ، جذب نیتروژن دانه ، جذب نیتروژن در اندام هوایی (ساقه و برگ) و به ویژه جذب نیتروژن کل گیاه (n-uptake) را بر صفات مذکور ، بطور مطابق و متناسب با هم نشان داد. که از نکات قابل توجه و با اهمیت مخصوصاً در اثرات سه جانبه می توانند باشند که در اثر تلقیح با ریزوبیوم برروی رقم بومی ill در شرایط دیم عملکرد دانه برابر با کشت آبی عدس را تولید کرده است. صفات دیگری چون ، ارتفاع بوته در اثر دو جانبه (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) ، در اثر سه جانبه در رقم بومی در شرایط کشت دیم در گروه مشترک با تیمارهای آبی در گروه برتر (a) ، از صفات مهم دیگر ، تعداد نیام دانه دار ، تعداد دانه ، تعداد غلاف دو دانه ای ، تعداد کل غلاف در بوته نیز از جمله صفاتی هستند که در هر دو شرایط کشت آبی و دیم در تلقیح با ریزوبیوم ، نسبت به شاهد خود با اختلاف معنی داری بیشتر شده اند. برای وزن صد دانه در اثر متقابل دو جانبه (رقم × شرایط کاشت) و (رقم × تلقیح ریزوبیومی) ، دو رقم بومی ill و رقم ill 1251 نسبت به سایر ترکیبات تیماری در برترین گروه (a) بیشترین وزن صد دانه را ایجاد کردند. علاوه براینکه در اثر تلقیح ، تعداد غلافهای تک دانه ای در بوته بطور معنی داری افزایش یافتند. در اثر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) نیز بیشترین غلاف تک دانه ای نسبت به شاهد (عدم تلقیح) بدست آمد که با ترکیبات تیمار کشت آبی در گروه برتر (a) در سطح یکسان قرار گرفتند . مهمترین صفت کیفی در عدس درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه ، عملکرد پروتئین ، جذب نیتروژن دانه و جذب نیتروژن اندام هوایی با تلقیح ریزوبیومی در کشت دیم نسبت به شاهد (عدم تلقیح) خود در مقایسه با کسب آبی ، اختلاف معنی داری را نشان داده اند. در نهایت چنین به نظر می رسد که در این بررسی عمل تلقیح ریزوبیومی بر روی اکثر صفات تأثیر مثبتی گذاشته است و عکس العمل در شرایط دیم نسبت به شاهد (عدم تلقیح) بیشتر از شرایط آبی بوده است و برای رقم بومی ill در اکثر موارد به عمل تلقیح با ریزوبیوم به ویژه در کشت دیم واکنش خوبی نشان داده است که با فراهم نمودن شرایط فوق می توان عملکرد دانه عدس را در کشت دیم بطور قابل توجهی افزایش داد.
غلامرضا حبیبی حمیدرضا محمددوست چمن آباد
علف های هرز یکی از عوامل عمده کاهش تولید محصول سیب زمینی به شمار می رود. مصرف بی رویه علف کش ها برای کنترل علف های هرز نه تنها مشکل مبارزه با علف های هرز را حل نکرده است، بلکه باعث ایجاد گونه های مقاوم به علف کش ها و آلودگی محیط زیست گردیده است. به منظور یافتن شیوه ای برای کنترل علفهای هرز که کمتر به استفاده از علف کش های شیمیایی متکی باشد، این تحقیق در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل واقع در روستای آلاروق اجرا شد. کاربرد علف کش در چهار سطح، کاربرد علف کش پاراکوات (گراماکسون) قبل از کاشت، کاربرد علف کش متری بوزین (سنکور) به صورت پیش رویشی، کاربرد علف کش پاراکوات قبل از کاشت و علف کش متری بوزین به صورت پیش رویشی و یک تیمار شاهد (عدم کاربرد علف کش) به عنوان فاکتور اصلی و چهار تیمار بقایای گیاهی شامل کاربرد بقایای گندم، جو، کلزا و عدم استفاده از بقایا به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. تیمارهای آزمایشی بصورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه های آماری داده ها نشان داد که کاربرد علفکش ها تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز در مرحله گلدهی و اواخر فصل رشد سیب زمینی داشتند. کاربرد پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر در مقایسه با تیمار شاهد، تراکم علف های هرز را در دو مرحله گلدهی و اواخر رشد به ترتیب 7 و 2/5 برابر کاهش داد. استفاده از بقایای گیاهی در سطح خاک در مقایسه با عدم استفاده از بقایا تراکم علف های هرز را در مرحله گلدهی 2 برابر کاهش داد، ولی میانگین تراکم علف های هرز بین تیمارهای مختلف بقایای گیاهی در این مرحله تفاوت معنی داری نداشتند. کاربرد بقایا تأثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز سیب زمینی در اواخر فصل رشد نداشت. اثرات متقابل کاربرد علفکش ها و بقایا در هر دو مرحله رشد بر تراکم علف های هرز سیب زمینی معنی دار بود. در کرت هایی که بقایای گیاهی استفاده شد کاربرد پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر تراکم علف های هرز سیب زمینی را در مرحله گلدهی به کمتر از 6 بوته در متر مربع کاهش داد. تأثیر کاربرد علفکش ها بر وزن خشک علف های هرز در سطح احتمال 1 درصد و اثرات متقابل علف کش و بقایا بر وزن خشک علف های هرز در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. کاربرد علفکش پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر وزن خشک علف های هرز را در مقایسه با تیمار شاهد بیش از 4 برابر کاهش داد. کاربرد علفکش پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر به همراه بقایای گندم و کلزا در مقایسه با شاهد و عدم استفاده از بقایا وزن خشک علف های هرز را 6/5 برابر کاهش داد. تأثیر کاربرد علفکش ها و بقایا بر عملکرد غده سیب زمینی معنی دار نبود.
مونا سیاح حمیدرضا محمددوست چمن آباد
کلزا یکی از محصولات مهم است که در کشور ما امروزه توجه زیادی به توسعه سطح زیر کشت آن شده است. علفهای هرز یکی از عوامل عمده کاهش تولید محصول کلزا به شمار می روند که این کاهش محصول ممکن است نتیجه رقابت آنها با گیاه زراعی و یا نتیجه اثرات بیوشیمیایی گیاهان در حال رشد و یا بقایای آنها باشد. از طرفی لازم است جایگاه آن در تناوب با سایر گیاهان زراعی مرسوم در منطقه مشخص شود. این تحقیق نیز در سال 1386 به منظور بررسی اثرات آللوپاتی دو گونه علف هرز غالب خردل وحشی و کنگروحشی و دو گیاه زراعی گندم و سیب زمینی بر جوانه زنی، وزن خشک اندامهای هوایی و جذب عناصر غذایی در کلزا انجام شد. برای این منظور در مرحله گلدهی هر یک از گیاهان، اندامهای هوایی آنها جمع آوری گردید و به سه قسمت تقسیم گردید. یک قسمت از آنها در تهیه عصاره اندامهای تازه، قسمت دیگر یرای تهیه عصاره بقایای خشک و قسمت سوم پس از خشک شدن به منظور اثر خود بقایا استفاده گردید. تجزیه های آماری نشان داد که عصاره اندامهای تازه و خشک دو گونه علف هرز و گندم و سیب زمینی در مقایسه با شاهد (آب مقطر) درصد جوانه زنی کلزا را کاهش دادند. تاثیر بازدارندگی عصاره اندامهای تازه خردل وحشی و گندم بیش از کنگروحشی و سیب زمینی بود. بر عکس، تاثیر عصاره اندامهای خشک کنگر وحشی و سیب زمینی بیش از خردل وحشی و گندم بود. با افزایش غلظت عصاره اندامهای تازه و خشک دو گونه علف هرز و گیاهان زراعی، درصد جوانه زنی کلزا بسیار کاهش یافت. تجزیه های آماری داده ها نشان داد که تاثیر عصاره آبی اندام های تازه، خشک و بقایای خشک خردل وحشی و کنگروحشی تأثیر بسیار معنی داری روی وزن خشک اندام های هوایی کلزا داشت. تاثیر عصاره آبی و یا بقایای دو گونه علف هرز و گیاهان زراعی بر غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم اندامهای هوایی کلزا متفاوت بود. غلظت نیتروژن کلزا تحت تاثیر عصاره آبی اندام های تازه خردل وحشی و کنگر وحشی قرار نگرفت، ولی عصاره آبی اندام های تازه سیب زمینی در مقایسه با گندم غلظت نیتروژن کلزا را کاهش داد. عصاره آبی و یا بقایای دو گونه علف هرز و گیاهان زراعی غلظت فسفر و پتاسیم کلزا را افزایش داد. با افزایش غلظت عصاره اندام های خشک خردل وحشی غلظت فسفر کلزا افزایش یافت.
الهام پناهی ترکمبور مجید شکرپور
به منظور برآورد تنوع ژنتیکی درون و بین اکوتیپ های علف باغ با استفاده از نشانگرهای rapd، بذر 18 اکوتیپ داخلی و 7 اکوتیپ خارجی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی کشت شدند. برای استخراج dna نمونه برگی از ژنوتیپ ها در مرحله 4 برگی از برگ های جوان تهیه شد. در تجزیه rapd، 8 آغازگر rapd از 40 آغازگر مورد ارزیابی، 73 نوار چند شکل تولید کردند. تعداد کل نوارهای چندشکل در درون اکوتیپ ها از 25 تا 49 نوار متغیر بود. فاصله ژنتیکی بین اکوتیپ ها بر اساس ضریب نی بین 0/051 تا 0/245 برآورد شد. میانگین تنوع ژنتیکی کل، درون اکوتیپ ها و درجه تمایز ژنی به ترتیب 291/ 0، 0/181 و 0/378 برآورد گردیدند که نشان می داد تنوع درون اکوتیپ ها بیشتر از بین اکوتیپ ها است. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها با استفاده از شاخص ژنی نی در محدوده صفر تا 5/0 برآورد شد. تجزیه واریانس مولکولی بر اساس مربع فاصله اقلیدسی، تنوع معنی داری را بین و درون اکوتیپ ها نشان داد. به طوری که، بخش اعظم تغییرپذیری در درون اکوتیپ ها (78/38 %) بود. بر اساس تجزیه خوشه ای داده های مولکولی، 25 اکوتیپ علف باغ در 8 گروه قرار گرفتند. گروه بندی بر اساس داده های مولکولی انطباقی با گروه بندی جغرافیایی اکوتیپ ها نداشت. در تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی، سه مولفه اول 59/48 درصد از تغییرات داده ها را توجیه کردند. گروه بندی اکوتیپ ها با استفاده از دو مولفه اصلی اول و دوم تا حدودی نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای را تائید کرد.