نام پژوهشگر: فریبا سیدان
اعظم اولادی قادیکلایی فریبا سیدان
هدف از انجام این مطالعه، مقایسه مشکلات عاطفی – رفتاری کودکان در خانواده های طلاق تحت سرپرستی پدر و تحت سر پرستی مادر است.علاوه بر این، این پژوهش به دنبال مقایسه شیوه فرزند پروری در والد سرپرست مرد/زن در خانواده های بعد از طلاق می باشد.مطالعه حاضر در منطقه 12 آموزش پرورش تهران ، از میان مدارس ابتدایی دختران و پسران این منطقه که حدود 13000دانش آموز می باشند بدون نمونه گیری به صورت تمام شماری ازوالد سرپرست فرزندان طلاق 6-12سال،در سال تحصیلی 88-1387 صورت گرفت.والدسرپرست به فهرست رفتاری آخنباخ برای مشکلات عاطفی –رفتاری فرزندان و پرسش نامه نقاشیان برای سنجش فرزند پروری و یک سری سوالات عمومی پاسخ دادند.همچنین برای بدست آوردن اطلاعات کامل تر از مشکلات عاطفی –رفتاری کودکان پرسش نامه فهرست رفتاری آخنباخ (فرم معلم )را معلمان دانش آموزان پاسخ دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که والدگری و به دنبال آن فرزند پروری بعد از طلاق مختل می شود.و از این لحاظ تفاوتی بین والد سرپرست مرد /زن نیست.بین شیوه فرزند پروری و مشکلات عاطفی –رفتاری کودکان رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین متغیر های مستقلی مثل نگرش والد سرپرست نسبت به وظایف تحولی بعد از طلاق ،برخورداری از شبکه حمایتی ،میزان تعارض قبل از طلاق با فرزند پروری بعد از طلاق رابطه دارد.اگر چه تغییرات بوم شناختی ( محیطی) بعد از طلاق بر روی مشکلات عاطفی –رفتاری و میزان سازگاری کودکان تاثیر دارد اما در این پژوهش رابطه آن با فرزند پروری تایید نشد.
سیده فاطمه احمدی فریبا سیدان
هدف از این پژوهش بررسی این مسئله بوده است که آیا با وجود توانایی در انتخاب جنسیت جنین آیا ما باید این حق را به خود بدهیم که جنسیت جنین مان را تعیین کنیم یا خیر؟ و اینکه چه عوامل و شرایطی بر نگرش ما نسبت به حق انتخاب جنسیت جنین تـأثیر می گذارد. علاوه بر این، پژوهش به دنبال بررسی ترجیحات جنسیتی والدین در زمینه فرزندان و اهمیت انتخاب جنسیت جنین نزد آنها نیز بوده است. در مطالعه حاضر خانوارهای تک فرزند شهر قم را انتخاب نمودیم و پرسشنامه ها را در اختیار 174 نفر از زنان 18 تا 45 ساله این خانواده ها که فرزندان خود را به مهد کودک های مناطق آموزشی 4گانه شهر قم فرستاده بودند قرار دادیم. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای هویت شخصی و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی افراد تـأثیری مستقیم بر نگرش آنها نسبت به حق انتخاب جنسیت جنین دارد. بررسی نگرش این افراد به مسئله انتخاب جنسیت نیز نشان داد که برای حدود 35% افراد تعیین جنسیت جنین اهمیت کمی دارد و 28% از آنها تعیین جنسیت را مهم قلمداد می کنند. همچنین میان افرادی که جنس دختر و پسر می خواهند تعادل برقرار است و غالب افراد این جامعه، ترکیبی از دوجنس را ترجیح می دهند.
سیده شمس الزمان موسوی جم امید علی احمدی
هدف این تحقیق مطالعه چگونگی مناسبات مدیریتی بین والدین و فرزندان و نتایج آن در امور خانواده است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام پذیرفته، جامعه آماری تحقیق عبارت است از کلیه دانش آموزان دبیرستانی دخترانه پایه دوم منطقه 2 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 1388-1387است. چارچوب نظری تحقیق با توجه به نظریه نظم در سطح خرد پارسونز تدوین گشته است، بدین ترتیب که چهار عامل (همبختی، همدلی، همفکری و همگامی)بر اساس نظریه(اجیل) پارسونز اجزای نظم در نظر گرفته شده است، مهمترین نتایج تحقیق نشان میدهد که در اکثر موارد روش مدیریتی "دموکراتیک" بیشترین فراوانی را در خانواده ها داشته است یعنی در بسیاری از امور خانواده تصمیم گیرنده اصلی "پدر، مادر و فرزندان" بوده اند. و در موارد بسیار محدود پدر و مادر به تنهایی تصمیم گیرنده اصلی بودند.میزان تحصیلات والدین، فاصله سنی والدین و سنوات ازدواج آنها تأثیری در نحوه مدیریت در خانواده نداشته است. در حقیقت در این تحقیق به دلیل فراوانی بالای روش مدیریتی "دموکراتیک" در خانواده ها، مدیریت از حیث مدیریت جنسیتی تاثیر زیادی نداشته و فقط انواع روش مدیریت در خانواده پاسخگویان مد نظر قرار گرفته است.
محبوبه عبدالصمدی فریبا سیدان
سرمایه اجتماعی، مجموعه ای از شبکه ها، هنجارها، ارزش ها و درکی است که همکاری درون گروه ها و بین گروه ها را در جهت کسب منافع شخصیو رسیدن به اهداف مشترک به طرز کارآمدتر تسهیل می کند. پژوهش ها حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی دارای تأثیرات شگرفی بر سلامت افراد و بویژه سلامت روان آنها دارد. از این رو در این پژوهش به به بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی، با تأکید بر اعتماد و سلامت روان افراد پرداخته شده است. جامعه نمونه پژوهش زنان و مردان شاغل در آموزشکده های فنی و حرفه ای می باشد که بالغ بر 300 نفر می باشند. این پژوهش به صورت مطالعه پیمایشی انجام گردید و پس از مطالعات نظری و تجربی و مصاحبه های اکتشافی با تعدادی از صاحب نظران حوزه علوم اجتماعی، داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج مطالعه حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی و ابعاد مختلف آن و سلامت روان زنان و مردان با هم رابطه معناداری دارند و سرمایه اجتماعی بین دو گروه زن و مرد دارای تفاوت معناداری نمی باشند،همچنین سلامت روان دو گروه دارای تفاوت معناداری نسیت واژگان کلیدی: سرمایه اجتماعی، اعتماد، سلامت روان، جنسیت و مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی.
سمانه حبشی فرناز ناظرزاده کرمانی
این پژوهش به بررسی نگرش زنان به حقوق و تکالیف شهروندی و عوامل موثر بر آن می پردازد. جامعه آماری زنان بین 20-55 سال شهر کرمانشاه می باشند که از این تعداد 335 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شده اند. هدف از انجام این پژوهش توصیفی - تبیینی بررسی میزان آگاهی زنان شهر کرمانشاه از حقوق و تکالیف شهروندی و تاثیر عوامل سن، تحصیلات، تاهل، شغل پاسخگویان و شغل همسر و مذهب بر این آگاهی می باشد هدف بعدی بررسی "نگرش جنسیتی" زنان شهر کرمانشاه نسبت به حقوق و تکالیف شهروندی و بررسی عوامل فوق بر این نگرش است. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش بوده است، از ابزار پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است و داده ها با بهره گیری از تکنیک های آمار توصیفی مانند فراوانی و درصد و تحلیل روابط دو متغیره و چند متغیره مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 7/86% از افراد نمونه آگاهی شان از حقوق شهروندی و 2/86% از افراد نمونه آگاهی شان از تکالیف شهروندی در سطح متوسط به بالا می باشد. 8 /79% از افراد نمونه نگرش جنسیتی شان نسبت به حقوق شهروندی و 85% افراد نمونه نگرش جنسیتی شان نسبت به تکالیف شهروندی در سطح متوسط به بالا می باشد. متغیرهایی چون سن، تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل همسر یا پدر پاسخگویان، شغل خود و مذهب با نگرش آنان نسبت به حقوق و تکالیف شهروندی رابطه معنادار دارند. نتایج تحلیل چند متغیره نشان می دهد 16/0% واریانس متغیر وابسته (آگاهی از حقوق شهروندی) توسط متغیر تحصیلات، تبئین، 26/0% واریانس متغیر وابسته (آگاهی از تکالیف شهروندی) توسط مجموعه متغیرهای تحصیلات، شغل پاسخگو، 20/0% واریانس متغیر وابسته ( نگرش جنسیتی نسبت به حقوق شهروندی) توسط مجموعه متغیرهای سن، تحصیلات ، مذهب و 33/0% واریانس متغیر وابسته (نگرش جنسیتی نسبت به تکالیف شهروندی) توسط مجموعه متغیرهای سن، تحصیلات و مذهب پاسخگویان تبیین می شوند.
اکرم سلطانپور اشتبینی فریبا سیدان
مفهوم کیفیت زندگی مفهومی چند جانبه و چند بعدی است و تنها جنبه های مادی زندگی را در بر نمی گیرد، اندازه گیری و پی بردن به آن در گرو عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی محیطی می باشد. در این پژوهش رابطه بین کیفیت زندگی زنان با دسترسی به امکانات وخدمات شهری، سطح بهداشت محله و سطح امنیت محله موردسنجش قرار گرفته است و هدف از آن شناخت عوامل تاثیرگذار شهری بر کیفیت زندگی زنان می باشد. این پژوهش به صورت مطالعه پیمایشی انجام شده است .جامعه ی آماری این پژوهش 383 نفر از زنان متاهل ساکن در محدوده نواحی نه گانه شهرداری منطقه 2 تهران می باشند که با شیوه ی تصادفی نسبتی مطبق انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد متغیر وابسته یعنی کیفیت زندگی زنان تابع دسترسی به امکانات و خدمات شهری، سطح بهداشت محله و امنیت محل است. 51% از زنان جامعه آماری پژوهش به امکانات مختلف محله خود دسترسی دارند و بیشترین درصد دسترسی زنان به امکانات و خدمات عمومی تر مانند شبکه حمل و نقل عمومی و مراکز خدماتی ست که مورد نیاز عموم شهروندان است، از این نظر امکانات و نیازهای خاص زنان در روند برنامه ریزی شهری به طور چشمگیری کمتر تامین شده است . سطح بهداشت و امنیت محل زندگی زنان نیز به میزان 53/67% و 70% تامین می باشد . ضریب همبستگی بین دسترسی به امکانات ورزشی و امکانات فرهنگی واجتماعی و مراکز خدماتی وامکانات تفریحی و دسترسی به شبکه حمل و نقل عمومی با کیفیت زندگی به ترتیب عبارت است از 19/0 – 19/0 – 32/0 – 17/0- 14/0 . در تبیین کیفیت زندگی زنان بر اساس سطح دسترسی به امکانات مختلف محله،متغیر دسترسی به مراکز خدماتی در معادله رگرسیونی باقی ماند و ضریب همبستگی چندگانه آن برابر با 37/0 است. در تبیین سطح کیفیت زندگی زنان بر اساس عوامل موثر بر آنها ، دو متغیر سطح دسترسی به امکانات محله و امنیت در محله در معادله رگرسیونی باقی ماندند که ضریب همبستگی ، همبستگی چند گانه آنها برابر با 39/0 است.نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از محدودیت های دسترسی زنان به امکانات و خدمات شهری بوده و چنانکه نشان می دهد در شهر سازی مدرن، با وجود حضور وسیع زنان در عرصه های عمومی و فضاهای شهری، خیلی کم به تفاوت و تنوع این نیازها توجه شده است.
پیمانه کامیارفر فریبا سیدان
سنجش رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی در بین زنان و مردان ساکن شهر تهران استاد راهنما:دکتر فریبا سیدان استاد مشاور: دکتر شیرین احمدنیا چکیده طرح مسئله : حفظ و ارتقاء سلامتی یکی از نیازهای اساسی در تحقق توسعه پایدار می باشد .در تعریف اخیر سازمان جهانی بهداشت توجه به بعد اجتماعی سلامت به چشم می خورد . هدف از این پژوهش سنجش ارتباط سرمایه اجتماعی و برخی از شاخصهای ان با سلامت اجتماعی افراد می باشد . روش: روش این پژوهش پیمایشی است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، با حجم نمونه ای برابر با 400 نفر، از مناطق یک ، هشت و شانزده شهر تهران انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داد ه ها از طریق آماره های مختلفی چون ضرایب رگرسیون و همبستگی جزئی و تحلیل چندگانه انجام گرفته است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد همبستگی مستقیم و معناداری بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی وجود دارد (r=0/29 و p=0/000).همچنین به غیر از اعتماد شخصی،بین سایر شاخصهای سرمایه اجتماعی( اعتماد نهادی ،اعتماد تعمیم یافته، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی) وسلامت اجتماعی ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین از میان متغیرهای زمینه ای، متغیر جنس با سلامت اجتماعی همبستگی معنادار دارد . نتایج : تحقیق حاضر موید دیدگاه های پاتنام و کییز بوده و با توجه به تاثیر متغیر جنس بر سلامت اجتماعی به نظر می رسد در دیدگاه های مذکور می بایست جنسیت لحاظ شود.
سعدیه حسامی فریبا سیدان
کار و خانواده، دو نهاد مهم اجتماعی برای فرد و جامعه اند. نتایج پژوهش های بسیاری نشان می دهد که یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان شاغل، وضعیت اشتغال و وضعیت زندگی خانوادگی آنان است از سوی دیگر پژوهش های زیادی به این مطلب اذعان دارند که تعدد نقش های زنان به صورت مطلق زیان آور یا سودمند نیست. بلکه زمانی مسئله ساز است که به تعارض نقش منجر شود. نوشتار حاضر بر آن است تا بر اساس پژوهشی پیمایشی، اثر تعادل نقش را بر کیفیت زندگی زنان فرهنگی مورد بررسی قرار دهد. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زنان فرهنگی شاغل در شهر سنندج، که در سال تحصیلی91 -1390 در آموزش و پرورش مشغول خدمت بوده اند؛ تشکیل می دهد. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده و 290 نفر (که با استفاده از فرمول کوکران تعیین شده بود) حجم نمونه را تشکیل دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی بریف و تعادل نقش استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن است که بین تعادل نقش و کیفیت زندگی رابطه ی معناداری وجود دارد و همچنین همبستگی بین تعارض نقش و کیفیت زندگی به صورت منفی معنادار است به این معنی که با کاهش تعارض نقش، کیفیت زندگی ارتقا می یابد و با افزایش آن از کیفیت زندگی کاسته خواهد شد. کلید واژه ها خانواده؛ اشتغال زنان؛ تعادل نقش؛ تعارض نقش؛ کیفیت زندگی
طاهره خاکخور فریبا سیدان
با توجه به رشد بی سابقه طلاق در سال های اخیر، به ویژه در استان تهران و افزایش آمار زنان مطلقه، پژوهش حاضر به مطالعه پیرامون تجربه زیسته زنان مطلقه به روش نظریه مبنایی پرداخته است. منبع غنی داده ها، تجربه زیسته 30 نفر از زنان مطلقه تهرانی بوده که حداقل دارای یک فرزند و پنج سال سابقه زندگی مشترک بوده باشند. نمونه گیری با روش ساده شروع و به صورت گلوله برفی ادامه یافته و به صورت نمونه گیری هدفمند برآمده است. اشباع نظری داده ها، حجم نمونه را تعیین کرده است. سوال های اساسی پژوهش؛ زمینه ها، علل و شیوه های راهبردی زنان مطلقه در مواجهه با طلاق و پیامدهای طلاق بر زنان مطلقه و فرزندان مطرح شده که زنان مطلقه در مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، پاسخگوی سوالات بوده اند. برای تحلیل داده ها از کدگذاری نظری استفاده شده است. براساس این پژوهش، تقابل ساخت قدیمی و جدید ارزش ها، مبنای افزایش طلاق و پیامدهای آن شناخته شده است. ناهمسانی اعتقادات و باورها، دگرگونی ارزش های فرهنگی، خیانت، اختلال اقتصادی، اختلال در روابط جنسی، اعتیاد، همسرگزینی نامطلوب، خشونت روانی، ازدواج مجدد و بیماری های روحی روانی به عنوان علل طلاق شناخته شده اند. شیوه فرزندپروری خانواده منشاءء، طرد و یا پذیرش از سوی خانواده منشاءء، ناهمسانی خانواده ها، نحوه شناخت، بی توجهی به منش و خصوصیات اخلاقی و وضعیت مالی و اقتصادی همسران به عنوان زمینه های طلاق تعیین شده اند. فرزندان جایگزین همسر، اشتغال و استقلال مالی، پذیرش و سازگاری، ازدواج، تغییر هویت، ضعف نفس و ظلم پذیری و بی اعتمادی به مردان به عنوان استراتژی های زنان مطلقه در مواجهه با طلاق مطرح شده اند. براساس این پژوهش، طلاق، فرصت ها و تهدیدهایی پیش روی زنان مطلقه قرار داده است و فرزندان قربانیان اصلی این آسیب اجتماعی شناخته شده اند.
فاطمه آذرخش فریبا سیدان
یکی از مولفه های داشتن جامعه سالم، داشتن خانواده های سالم است. یکی از مولفه های سالم بودن خانواده ها، داشتن رضایت از زندگی زناشویی می باشد. عوامل مختلفی می تواند بر رضایت از زندگی زناشویی به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر گذار باشد . یکی از این عوامل مصرف رسانه است . از آنجا که تحقیقی در زمینه ی مصرف رسانه بر رضایت از زندگی زناشویی صورت نگرفته است . این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع است .این تحقیق بصورت پیمایشی انجام شده، و برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شده است. روش نمونه گیری، خوشه ای و حجم نمونه، 390 نفر از زنان متاهل شهر تاکستان هستند؛ که حداقل پنج سال از زندگی زناشوئی آنها گذشته است و صاحب یک یا دو فرزند هستند. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از رابطه معنا دار بین مصرف رسانه و رضایت از زندگی زناشویی، مصرف تلویزیون و ارزش ها (مادی/فرامادی)، مصرف ماهواره و ارزش ها (مادی/فرامادی) است. با افزایش مصرف رسانه، رضایت از زندگی زناشویی کاهش می یابد. همبستگی چند متغییره (رگرسیون) نشان می دهد که از بین مصرف تلویزیون، مصرف ماهواره، ارزش های مادی و ارزش های فرامادی، مصرف ماهواره و ارزش های فرامادی رابطه معکوس با میزان رضایت از زندگی زناشویی را دارند.
سهیلا قریب بلوک فریبا سیدان
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی است که تکوین و پرورش شخصیت افراد در آن شکل می گیرد. علی رغم جایگاه مهم خانواده و زندگی زناشویی، داده های آماری حکایت از افزایش روزمره ی فروپاشی این پیوند انسانی دارد. شکی نیست که نگرش مذهبی می تواند در ارتباط زناشویی موثر باشد، زیرا مذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائه دهنده ی سامانه ی باورها و ارزش ها است که این ویژگی ها می توانند زندگی زناشویی را متأثر سازند. بنابراین باتوجه به افزایش روزافزون آمار طلاق در ایران و به طور خاص در قم، و نیز با توجه به تأثیر دین بر زندگی خانوادگی، درصدد آن برآمدیم تا رابطه ی دینداری با نگرش زوجین به طلاق را در بین کارمندان دانشگاه های دولتی شهر قم، مورد بررسی قرار دهیم. از روش پیمایش جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. نمونه 160 نفر از کارمندان دانشگاه های دولتی بوده اند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی بین کارمندان توزیع شده است. مهم ترین نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای مستقل اصلی، با متغیر وابسته(نگرش به طلاق) رابطه ی معنادار دارند؛ به این صورت که با افزایش میزان دینداری و نیز با بالارفتن سطح کارکرد خانواده، نگرش به مطلوبیت طلاق در سطح پایین تر و با قوت یافتن گرایش های دینی، نگرش به مطلوبیت طلاق در سطح بالاتر قرار می گیرد. در بین متغیرهای زمینه ای، متغیر گرایش های دینی با مدت اقامت در قم رابطه ی معنادار و مستقیم و با متغیر میزان تحصیلات رابطه ی معنادار دارد. همچنین متغیر نگرش به طلاق از بین متغیرهای زمینه ای، با متغیر میزان درآمد رابطه ی معنادار و مستقیم دارد. در مجموع، نتایج نشان می دهد متغیرهای مستقل اصلی تحقیق تقریباً 27 درصد از واریانس نگرش به طلاق را تبین می کنند. از بین متغیرهای مستقل، متغیر میزان دینداری و از بین ابعاد متغیر میزان دینداری، بعد پیامدی بیشترین تأثیر را روی متغیر وابسته داشته است، به طوری که بعد پیامدی به تنهایی، حدوداً 25 درصد از واریانس نگرش به طلاق را تبیین می کنند.
سعیده عباس زاده زهره خسروی
هدف اصلی این پژوهش شناخت فرایندهای معنایی و استدلالی افراد در هنگام داوری اخلاقی و کشف جهت گیری های جنسیتی در آن است. در این تحقیق که از روش کیفی بهره برده است, تمرکز مطالعه بر فرایندی است که قضاوت افراد را هنگام مواجهه با تعارضات و دو راهی های اخلاقی شکل می دهد. این پژوهش از طریق ارائه هشت داستان با محتوای تعارض اخلاقی که با ابعاد مختلف زندگی انسانها در ارتباط بود و مصاحبه عمیق از طریق قرار دادن افراد در دوراهی های اخلاقی به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. در این مطالعه با 24 نفر مصاحبه صورت گرفت که نیمی از آنان را زنان و نیمی از آنان را مردان تشکیل داده اند. همچنین نیمی از آنان را دانشجویان دوره لیسانس و نیمی دیگر را پدر و مادرانی که در بازه سنی 45 تا 55 سال را تشکیل داده اند. همین تقسیم بندی درباره دو پایگاه اجتماعی-اقتصادی بالا و پایین نیز صورت گرفت. این نوع انتخاب بدین جهت صورت گرفته است که محقق سعی داشته در کنار بررسی تفاوت های جنسیتی در قضاوت اخلاقی افراد, ردپای گذر نسلی و گذر طبقاتی را نیز در جهت گیری های اخلاقی افراد کشف کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه افراد در یک دوراهی اخلاقی, به یک تصمیم گیری مشابه برسند, اما فرایندهای استدلالی آنها برای رسیدن به این تصمیم مشترک, کاملا متفاوت از یکدیگر است. همچنین یافته ها نشان می دهد که جنسیت نقش قابل ملاحظه ای را در جهت گیری های متفاوت اخلاقی ایفا می کند, به نحوی که زنان بر استدلال های عاطفی و مراقبت محور و مردان بر گرایش های منطقی و عدالت محور تاکید بیشتری دارند, اگرچه هر دو گرایش و جهت گیری را می توان در هر دو گروه مشاهده نمود. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد که عبور نسلی از سمت جوان به بزرگسالان نیز, شکل گیری نظام متفاوت اخلاقی را تایید می کند و دستاورد دیگر این تحقیق در این حوزه, تبیین نوعی نگرش فردگرایانه و سود محور در استدلال های اخلاقی نسل جوان است. پایگاه اقتصادی و اجتماعی نیز تاثیر نه چندان گسترده, اما قابل تاملی را در حوزه استدلالات اخلاقی نشان می دهد.
مریم نوری فریبا سیدان
یکی از پیش شرط های اساسی رسیدن به توسعه پایدار، حفظ و ارتقاء سلامتی بوده و سرمایه اجتماعی نیز از جمله مفاهیمی است که در سال های اخیر وارد حوزه مطالعات توسعه شده است و بر سلامت جامعه تأثیرگذار است. نتایج پژوهش های مختلف نشان داده، در ساله ای اخیر، در ایران با افت سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی مواجه هستیم. هدف از انجام این پژوهش سنجش رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و سلامت اجتماعی در میان زنان متأهل شهر کرمانشاه است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری اطلاعات صورت گرفته است. جامعه آماری شامل زنان متأهل بچه دار 20 تا 55 ساله شهر کرمانشاه از نواحی 1، 3 و 6 می باشد و حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران 195 نفر برآورد شده است. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی است. برای سنجش سرمایه اجتماعی خانواده از نظریه کلمن، در ابعاد سرمایه اجتماعی کمی و کیفی درون خانواده و سرمایه اجتماعی کمی و کیفی بیرون خانواده و برای سنجش سلامت اجتماعی از پرسشنامه کییز، بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از روابط معنادار و مثبت بین سرمایه اجتماعی خانواده و سلامت اجتماعی است. همچنین همبستگی مثبتی بین نمره کل سلامت اجتماعی با تمام مولفه های سرمایه اجتماعی خانواده وجود دارد. نتایج نشان می دهد بین هیچ یک از متغیر های زمینه ای و سرمایه اجتماعی خانواده رابطه وجود ندارد ولی بین متغیر درآمد با سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرزانه خطیری افسانه توسلی
یکی از علایق رشتهی جامعه شناسی، بررسی ساختار قدرت در خانواده است،که معمولاً با توجه به تقسیم کار بین همسران و مشارکت آن ها در تصمیمگیری انجام می شود.هدف اصلی پژوهش حاضر،تحلیل جنسیتی عوامل موثر بر ساختار قدرت در خانواده است.نمونهی این پژوهش 250 نفر از زنان و مردان متأهل شاغل شرکت ملی گاز ایران می باشد. پژوهش به شیوهی پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است.چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش شامل نظریههای تفکیک نقش پارسونز، منابع در دسترس رد من، لایهبندی جنسیتی بلوم برگ، فمنیست لیبرال و مبادله می باشد که نشان می دهد ساختار قدرت از منابع ارزشمند همسران، مبادلهی این منابع بین همسران و جامعه پذیری جنسیتی (باور به تفکیک نقش جنسیتی) تأثیر میپذیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار قدرت درخانواده های کارکنان شرکت ملی گاز ایران به نفع زنان است. از میان متغیر های مورد مطالعه، بین متغیرهای درآمد، مشارکت زنان در تأمین مخارج خانواده،جامعه پذیری جنسیتی، سن ازدواج با ساختار قدرت رابطهی معناداری وجود دارد و این در حالی است که بین متغیرهای تحصیلات، منزلت شغلی،درآمد ناشی از منابع غیر از اشتغال، مایملک شخصی و حساب پس انداز، طول مدت ازدواج و بعد خانوار با ساختار قدرت در خانواده رابطهی معناداری یافت نشد.
اعظم محترم افسانه توسلی
وجود رابطه جنسی مطلوب به نحوی که بتواند موجب تأمین رضایت طرفین شود، نقش بسیار مهم و اساسی در موفقیت و پایداری کانون خانواده دارد. با شناخت چگونگی عملکرد جنسی و مولفه های آن می توان به رضایت جنسی و در نهایت به رضایت زناشویی که در سازگاری همسران نقش مهمی دارد رسید. هدف از انجام این پژوهش بررسی بررسی رابطه عملکرد جنسی بر رضایتمندی زناشویی است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و با استفاده از ابزار پرسشنامه، گردآوری اطلاعات صورت گرفته است. جامعه آماری شامل مردان و زنان متأهل 20 تا 50 ساله از مناطق 1و2شهرستان بیرجند می باشد. حجم نمونه 215 نفر (86 مرد و 129 زن) می باشد. روش نمونه گیری نیز خوشه ای تصادفی بود. اطلاعات عملکرد جنسی به وسیله پرسشنامه چند وجهی مسائل جنسی (msq) و اطلاعات مربوط به رضایتمندی زناشویی از طریق پرسشنامه انریچ جمع آور شد. تحلیل آماری داده ها نیز با نرم افزار spss و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بود. داده های پژوهش حاکی از روابط معنادار و مثبت بین عملکرد جنسی و رضایتمندی از زندگی زناشویی است. همبستگی مثبتی بین عملکرد جنسی با کلیه مولفه های رضایتمندی زناشویی ( رضایت از زندگی، حل تعارض، رابطه جنسی و ارتباط بین همسران) وجود دارد. نتایج نشان داد بین متغیرهای زمینه ای و عملکرد جنسی رابطه معناداری وجود ندارد.
وحیده نیکونام طوسی فریبا سیدان
یکی از پدیده های اجتماعی جامعه ی معاصر ایران در حوزه ی روابط بین شخصی، پدیده ی روابط زنان متاهل با مردان بعد از ازدواج است. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت نگرش دانشجویان و بررسی رابطه ی عوامل اجتماعی با نگرش به این روابط انجام شده است. جامعه نمونه 384 نفر دانشجوی دختر از دانشگاه های شهرستان مشهد بوده و پژوهش به روش پیمایشی صورت گرفته است. ابزارگرد آوری اطلاعات پرسشنامه بوده وتجزیه و تحلیل داده های آماری، با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. با بهره گیری از نظریه ی تغییرات نگرشی و ارزشی رونالد اینگلهارت و گیدنز، یافته های پژوهش نشان داد میانگین شاخص نگرش به روابط 39/2، پایبندی مذهبی 26/3، نگرش خانواده 78/2، سبک زندگی 29/3 است و نگرش دختران نسبت به پدیده مذکور مثبت است. نتایج بررسی تأثیر همزمان متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته با استفاده از آزمون رگرسیون، نشان داد این متغیرها 32 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. یعنی به میزان 32 درصد می توانند تغییرات آن را پیش بینی کنند. از سوی دیگر معنادار بودن آزمون آنالیز واریانس این رگرسیون نیز نشان می دهد، مدل رگرسیونی مناسب بوده و برازش دارد. آنچنان که مشخص است، متغیر پایبندی به دین 24/0- ، نگرش خانواده 20/0 و سبک زندگی 19/0، بر روی متغیر وابسته تأثیر معنادار دارند.
سمیه حسنوند فاطمه جمیلی کهنه شهری
گزارش های تحقیقاتی درباره مشارکت مردان در انجام امورخانگی بیانگر افزایش اندک آن بوده است و این در حالی است که با روند فزاینده مشارکت زنان در مشاغل اجتماعی مواجه هستیم. از آن جا که بررسی این مسأله بیشتر در مورد زنان صورت گرفته است، قلت مطالعات خاص مردان، امکان بهره برداری از چارچوب نظری درصدد بررسی اکتشافی- توصیفی- تحلیلی وضعیت مردان در انجام امور خانگی با رویکردی کیفی- کمی برآمده است تا یافته های آن با پایین ترین سطح بومی سازی ، زمینه مطالعات تبیینی را بهتر فراهم نماید. چارچوب مفهومی با بهره برداری از نوع شناسی وبر درباره جهت گیری کنش در نظر گرفته شده است. روش پیمایش با ابزار پرسشنامه و پرسش های باز و بسته پاسخ به اجرا درآمده است. جامعه مورد مطالعه مشتمل بر دانشجویان متأهل مرد در دانشگاه های تهران،تربیت مدرس، امام صادق (ع) و شهید بهشتی بوده است. به دلیل محدودیت های ارتباط با دانشجویان، از نمونه گیری دسترس پذیر و گلوله برفی با حجم 294 نفر بهره برداری شده است. داده های کیفی از طریق تکنیک تحلیل محتوای کیفی و مجموعه داده ها با استفاده از نرم افزار آماری علوم اجتماعی(spss) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.یافته ها بیانگر آن است که جهت گیری های کنش مردان نسبت به انجام امور خانگی به ترتیب ارزشی، عاطفی ، ابزاری و سنتی بوده است؛ ولی جهت گیری ارزشی زنان پاسخ گو دو برابر شوهر آنان بوده است. این تقاوت فاحش در نگرش و رفتار زوجین یکی از موانع قوی مشارکت مفید پاسخ گویان به شمار می آید. در تحلیل کیفی داده ها بیشترین مخالفت با مشارکت مردان از سوی خانواده (به ترتیب مادر، پدر، خواهر و برادر )و دوستان پاسخ گویان و بیشترین مشوق مشارکت از سوی همسر آنان بوده است. عامل اصلی مشارکت مردان از دید آنان به ترتیب علاقه به همسر، همکاری و انجام وظیفه و کسب رضای خدا و مانع اصلی ، مشغله کاری و درسی ، و سپس تنبلی و بی حوصلگی بوده است. کلید واژه: نوع شناسی، جهت گیری کنش، نقش های خانگی ،مردانگی و بومی سازی
خدیجه رستگار فریبا سیدان
سلامت اجتماعی اساسی ترین جزءرفاه اجتماعی است. این پژوهش با هدف شناسایی رابطه فرهنگ شهروندی و سلامت اجتماعی در میان زنان و مردان انجام گرفته است. دراین مطالعه از مولفه های احساس تعلق اجتماعی، ارزش ها و هنجارهای شهروندی برای سنجش فرهنگ شهروندی و مقیاس سلامت اجتماعی کییز (2004) استفاده شده است. روش مطالعه پیمایشی بوده وابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش، زنان و مردان 18 سال به بالای ساکن شهر تهران بوده و از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه¬گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، حجم نمونه ای برابر300 نفر از مناطق 1، 8 و16 انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند بین فرهنگ شهروندی و سلامت اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود نداشته و متغیرهای احساس تعلق شهروندی، ارزش های شهروندی و منطقه محل سکونت، 14/0 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین می نمایند.
مریم کاظمیان امیری فریبا سیدان
با توجه به اهمیت و شیوع دیسمنوره اولیه در بین دختران و زنان این بررسی به صورت یک مطالعه ی کاربردی به منظور تعیین عوامل موثر بر میزان بروز دیسمنوره ی اولیه در دختران جوان در بین دانشجویان دختری که در دانشگاه های تهران و علوم پزشکی و خدمات درمانی تهران در سال تحصیلی 87-1386 شاغل به تحصیل بودند، انجام شده است. جامعه ی آماری مجموعاً 21328 نفر مشتمل بر کلیه ی دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دو گروه پزشکی و غیرپزشکی بودند که در رشته های غیرپزشکی 16023 نفر و در رشته های پزشکی 5265 دانشجوی دختر بودند. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که با این ترتیب، 259 نفر حجم نمونه ی پژوهش فوق شد. شیوه ی نمونه گیری، نمونه گیریِ سهمیه ای از انواع روش های نمونه گیری غیراحتمالی بود. 25% از حجم نمونه را دانشجویان پزشکی و 75% از آن را دانشجویان غیرپزشکی تشکیل دادند. ابزار تحقیق پرسش نامه ای شامل 144 سوال، ترکیبی از پرسش نامه ی استاندارد و محقق ساخته بود. پس از تهیه ی پرسش نامه، پیش آزمون بر روی 30 نفر انجام شد. سپس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعدادی از سوال ها که نامفهوم بودند، حذف شدند. پس از پُر شدن پرسش نامه ها و کدگذاریِ آن ها، تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار spss-13 انجام گردید. برای آزمون فرضیات و به منظور تحلیل روابط دو متغیری از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و مقایسه ی میانگین ها، و برای تحلیل روابط چند متغیری از تحلیل رگرسیون بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده بدین شرح بودند: 2/82% از کل پاسخ گویان درجه ای از درد را هنگام قاعدگی خود احساس می کردند. هدف کلی این پژوهش به وسیله متغیرهای مختلف زیستی، روانی و اجتماعی سنجیده شد که از بین متغیرهای زیستی، متغیرهای bmi، نظم قاعدگی، تجربه ی زایمان، نوع تغذیه و استمرار انجام ورزش، با دیسمنوره ی اولیه رابطه ی معنادار داشتند. از بین متغیرهای روانی، متغیرِ وجود اضطراب با دیسمنوره ی اولیه با 000/0 sig= رابطه ی معنادار داشت و از بین متغیرهای اجتماعی، متغیرهای سبک زندگی و نگرش به قاعدگی با 000/0 sig= رابطه ی معناداری با دیسمنوره ی اولیه داشتند. رابطه ی متغیرهای پذیرش نقش، حمایت اقتصادی-اجتماعی، با دیسمنوره ی اولیه تأیید نشد. در دو گروه پزشکی و غیرپزشکی در اکثر متغیرها، تفاوت معنا داری دیده نشد. تنها در متغیر سبک زندگی و انجام ورزش، تفاوت دیده شد.
الهام مروتی فریبا سیدان
در این مطالعه، ضمن مرور ادبیات موضوع و نظریه های مرتبط با نوگرایی، اثر متغیرهای تعلقات قومی، دینداری، خاستگاه اجتماعی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی به عنوان عوامل اجتماعی موثر و متغیرهای سن، جنس، میزان تحصیلات و شاخه¬ی تحصیلی، مذهب و وضعیت تآهل به عنوان متغیرهای زمینه¬ای، بر نوگرایی افراد مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه¬ی آماری پژوهش کلیه¬ی دانشجوبان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دانشگاه¬های دولتی و آزاد شهر کرمانشاه در نیمسال دوم سال تحصیلی 93-1392 می¬باشند. بر این اساس و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 379 نفر تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد بین تعلقات قومی، پایگاه اجتماعی-اقتصادی و خاستگاه اجتماعی، و همچنین سال های تحصیل، شاخه ی تحصیلی و جنسیت دانشجویان با نوگرایی و ابعاد آن رابطه¬ی معنادار وجود دارد. همچنین بین میزان دینداری، سن، وضعیت تآهل و مذهب دانشجویان با نوگرایی رابطه¬ی معناداری مشاهده نشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است به میزان قابل توجهی میانگین نوگرایی دختران بیش از پسران دانشجواست. علاوه بر آن نتایج تحلیل همبستگی جزئی نشان می دهد متغیر جنسیت (دختر بودن) موجب تشدید روابط بین سایر متغیرها با نوگرایی شده است.
الهه بهرام فریبا سیدان
خانواده، بعنوان مهم ترین نهاد جامعه به شمار می رود. پایه و اساس این نهاد را ازدواج تشکیل می دهد. موفقیت در ازدواج و رسیدن به اهداف مطلوب آن، تا حدود زیادی با شیوه همسرگزینی مرتبط است. از آنجایی که تمامی انتخابهایی که هر شخص نسبت به زندگی خود انجام می دهد تا حد زیادی بسته به سبک زندگی اش دارد، پس در همسرگزینی که یکی از مهم ترین انتخاب های زندگی هر فرد است، سبک زندگی، جایگاه مهمی می یابد. از این رو، پژوهش حاضر در صدد سنجش رابطه سبک زندگی و شیوه همسرگزینی جوانان (مقایسه زنان و مردان متاهل دانشجوی دانشگاه تهران) می باشد. در این تحقیق، از روش پیمایشی بهره برده شده و از پرسشنامه محقق ساخته، به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان و مردان متأهل دانشجوی دانشگاه تهران در سال تحصیلی93-92 می باشند. حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران و بااستفاده از شیوه نمونه¬گیری¬تصادفی، نامتناسب با حجم برابر با 371 نفر تعیین شد. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که میان سبک زندگی و شیوه همسرگزینی رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بدین معنا که هر چقدر سبک زندگی مدرن¬تر شود، شیوه همسرگزینی نیز مدرن می¬شود. همچنین میان زنان و مردان تفاوت های معناداری مشاهده شد. نتایج آزمون فرضیات نشان می دهد که میان تمام شاخص های سبک زندگی (فعالیتهای فراغتی، مصرف فرهنگی، مدیریت بدن، مصرف مادی)، به استثنای بیان خود از طریق مصرف، با شیوه همسرگزینی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد متغیرهای «مصرف فرهنگی»، «مدیرت بدن»، «فعالیت-های فراغتی»، «بیان خود»، «مصرف مادی»، «سن»، «جنسیت»، «مذهب»، «پایگاه اقتصادی اجتماعی»، «محل سکونت» 28 درصد از تغییرات واریانس متغیر شیوه همسرگزینی را تبیین می کنند.
نرگس اکبری فریبا سیدان
چکیده پژوهش حاضر با عنوان «سنجش رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و شهروندی فعال در میان جوانان مجرد 18 تا 32 ساله شهر تهران» است. در این پژوهش ابتدا در بخش کلیات اهمیت و ضرورت بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و شهروندی فعال جوانان را یادآور شدیم . هدف از این پژوهش، سنجش رابطه سرمایه اجتماعی خانواده با شهروندی فعال است. که این پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان جوانان مناطق 1، 8 و 11 شهر تهران پرداخته ایم. از مجموع 384 پرسشنامه تکمیل شده تعداد 191 مرد و 193 نفر زن انتخاب شدند. نتایج با روش های آماری از جمله آلفای کرونباخ و اعتبار صوری به دست آمد که حاکی از آن بود که بین سرمایه اجتماعی خانواده و شهروندی عفال جوانان رابطه معناداری وجود دارد، همچنین میان سرمایه اجتماعی بیرون خانواده با شهروندی فعال ارتباط معنادداری هست. اما رابطه بین درآمد و سرمایه اجتماعی خانواده و شهروندی فعال جوانان رابطه معناداری یافت نشد.
زهرا خندان فریبا سیدان
حرکت ساختارهای سنی جمعیت ایران به سوی سالخوردگی است. آمارهای موجود درباره ی ساختار سنی جمعیت ایران به روشنی مصداق این موضوع قرار می گیرند و پیش بینی می شود که ادامه ی کاهش سریع باروری همراه با بهبودهای امید به زندگی به ادامه تغییرات سریع ساختارهای سنی و سالخوردگی جمعیت ایران برای دهه های آینده بینجامد. از عناصر اصلی و کلیدی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، وجود منابع کمّی و کیفی انسانی مناسب است و برای برنامه ریزی جهت توسعه همه جانبه یک جامعه، شناخت جمعیت و میزان رشد آن امری حیاتی است یکی از مولفه های مهم توسعه ی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مولفه های جمعیتی است که، هم بالاترین قدرت و ثروت جامعه و هم برانگیزنده ی مسائل و مشکلات اجتماعی است. متأسفانه با بزرگ نمایی مسئله ی دوم توسط گروهی از اندیشمندان، اجحافی بزرگ به جامعه شده است؛ به طوری که امروزه مسئله ی رشد جمعیت به یکی از دغدغه های اصلی، سیاستمداران و جامعه شناسان مبدل گشته است.
خدیجه همرنگ یوسفی سوسن باستانی
چکیده ندارد.
نرگس نجفی نژاد فریبا سیدان
روابط دختر و پسر بعنوان یک رفتار اجتماعی و فرهنگی در جامع? ما پدیده ای تقریبأ جدید است. با توجه به مسائل و مشکلاتی که این پدیده برای گروه های مختلف اجتماعی ایجاد کرده ، نگرانی هایی را در سطوح مختلف اجتماعی دامن زده است. این پژوهش با دو هدف بررسی نگرش دختران دانش آموز نسبت به رابطه با جنس مخالف و نیز بررسی عوامل موثر (فرهنگی – اجتماعی) بر این نگرش انجام شده است. جامعه آماری دختران پایه سوم دبیرستان در منطقه 13 آموزش و پرورش که تعداد 381 نفر به شیوه نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند و با روش پیمایش مورد بررسی قرار گرفتند. چهاررچوب نظری مورد استفاده ،نظریه تغییر نگرشی و ارزشی اینگلهارت و نظریات گیدنز در مورد سبک زندگی و هویت شخصی می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که نگرش و سوگیری بیش از نیمی از دختران دانش آموز نسبت به این گونه روابط مثبت و میانه بوده است (37% موافق و 40/5% میانه). در مورد آزمون دو متغیره مشاهده شد که میان متغیرهای مستقل نگرش خانواده ، نگرش دوستان ، ارزشهای دینی ، اعتقادات دینی ، سبک زندگی و پایگاه اقتصادی اجتماعی با متغیر وابسته نگرش به جنس مخالف رابطه معنادار وجود دارد. یافته ها در تحلیل چند متغیره نشان داد که تنها سه متغیر نگرش خانواده ، ارزشهای دینی و نگرش دوستان ، بر روی هم 50/8% از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند که در این میان موثرترین متغیر ، نگرش خانواده می باشد.