نام پژوهشگر: محمد علی لسانی فشارکی
محمود نتاج انصار محمد علی لسانی فشارکی
داستان حضرت داود (ع) و سلیمان (ع) به عنوان دو تن از پیامبران الهی با طول و تفصیل نسبی در سوره های متعددی از قرآن کریم بیان شده است. از سوی دیگر، در منابع یهودی و اسرائیلیات داستان حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع) بیش از دیگر قصص انبیا دستخوش تحریف قرار گرفته و با تهمت ها و بهتان های متعددی همراه گردیده است. در این پایان نامه تمام فصول جزیی و کلی داستان این دو پیامبر الهی ابتدا در قرآن کریم سپس در عهد عتیق مورد بررسی و تحقیق و فصل به فصل مورد مقایسه قرار گرفته است. بنابراین مواردی که گزارش و تحلیل قرآن کریم با منابع یهودی و عهد عتیق همراهی داشته مشخص شده و موارد اختلاف همچنین مواردی که صحت و صدق آن ها از سوی قرآن کریم تایید نشده و در قرآن نیامده با اشارات قرآنی مردود دانسته شده، معلوم گردیده است.
فاطمه حاجی اکبری محمد علی لسانی فشارکی
از همان نخستین قرون اسلامی، اهل لغت، نحویان، مفسران و فقها هر یک بر اساس ذائقه ی خود به بحث قرائات پرداخته اند و ما شاهد کتب فراوانی هستیم که این بحث را منعکس کرده اند. علمای اسلام در مسئله ی تواتر قرائات به دو گروه موافق و مخالف تقسیم می شوند. از مهم ترین دلایل نقد نظریه ی انحصار انطباق روایت حفص از عاصم بر قرائت پیامبر اکرم، قابل جمع دانستن تواتر نداشتن قرائات مختلف با جواز قرائت به هر یک از آنهاست. بررسی نسخه های اصلی برخی از تفاسیر نشان می دهد که، قرائتی غیر از روایت حفص را محور تفسیر خود قرار داده اند، چنانکه در کشاف زمخشری و تفسیر جلالین قرائت ابوعمرو بصری و در منهج الصادقین روایت ابوبکر شعبه بن عیّاش از عاصم محور تفسیر قرار گرفته است. در میان تفاسیر جامع شیعی مجمع البیان لعلوم القرآن از جهت پرداختن به قرائات و منابع گسترده ی آن بی نظیر است. طبرسی در برخی موارد روایت ابوبکر شعبه بن عیّاش را در تفسیر خود متن قرار داده و بر محور آن، موارد اختلافات حفص را با روایت شعبه متذکر شده است. بررسی اختلاف قرائات در مجمع البیان از چهارده روایت مشهور قرائات سبع فراتر رفته و تا قرائات شاذّ گسترش یافته است. با این همه پرداختن به اختلاف قرائات در مجمع البیان، بیشتر رویکرد علوم قرآنی دارد تا تفسیر و عملاً چندان مدخلیتی در تفسیر نداشته است. این پژوهش به تحقیق موارد یاد شده در تفسیر مزبور پرداخته است و نظر به اینکه مفسران در تفاسیر ترتیبی غالباً مباحث مورد نظرشان را در اجزاء نخستین تفسیر می آورند، در این پژوهش، تفسیر شش جزء آغازین قرآن کریم در مجمع البیان مورد بررسی قرار گرفته است
رضا میرابوالحسنی کاظم قاضی زاده
کتاب گرانسنگ «کافی» مهم ترین و معتبرترین مجموع? حدیثی شیعه به شمار می رود. بر این کتاب شرحها و حاشیه های فراوانی نگاشته شده که تعداد آنها 70 فراتر می رود. یکی از مهم ترین این شرحها کتاب ارجمند «مرآه العقول فی شرح أ خبار آل الرسول» تألیف علامه مجلسی است که مهم ترین اثر وی پس از بحار الانوار محسوب می شود. مجلسی در این کتاب به شرح روایات اصول کافی، فروع کافی و روضه پرداخته، بسیاری از واژه های دیریاب را معنا کرده، تشبیه ها، مجازها و کنایه های روایات را با زبانی شیوا شرح داده و با ذهن نقّاد و نکته سنج خویش تحریفات و تصحیفات روایات را برنموده و در مورد ضعف یا صحّت سندی هم? روایات کافی داوری کرده است. او در این کتاب ارزشمند علاوه بر استفاده از مایه های علمی خویش در زمین? علوم حدیث، برای نمایاندن معانی روایت از دانشهای دیگر همچون تفسیر، کلام، فلسفه، اصول و فقه و از دیدگاههای محدثان و شارحان دیگر کافی نیز بهره جسته است؛ به طوری که می توان گفت: این شرح علاوه بر نظرات و دیدگاههای مجلسی، حاوی چکیده ای از شروح کافی تا آن زمان است. وی در نگارش این مجموعه از بیش از سیصد منبع علمی در زمینه های گوناگون بهره گرفته است. گفتنی است در مرآت العقول تنها به نقل آرا و نظرات دیگر عالمان و محدثان بسنده نشده، بلکه مجلسی با بصیرت و بینش خاصی که در اثر انس زیاد و کار مداوم با روایات به دست آورده و نیز با دانش گسترده و ذهن سرشار خویش در مورد دیدگاههای دیگران داوری کرده و در بسیاری از موارد آرای آنان را به بوت? نقد گذاشته است. نقدهای مرآت العقول تنها به شارحان کافی محدود نمی شود، بلکه مجلسی در مواردی آرای لغویان، مفسران، متکلمان، اصولیان و فقیهان را نیز نقد می کند. همچنین وی در سراسر کتاب دیدگاههای فلاسفه و عالمان صوفی مسلک را به شدّت مورد انتقاد قرار داده و سخت به آنان تاخته است. مجلسی در بررسی اسناد روایات و در بازگو کردن حکم سندی آنها از شیوه و ملاکهای حدیث پژوهان متأخر بهره جسته است و بر این اساس بسیاری از اسناد روایات کافی را ضعیف یا غیر معتبر دانسته است؛ هرچند گهگاه نیم نگاهی هم به مبانی و دیدگاههای متقدمان داشته است. علامه مجلسی دیدگاههای رجالی ویژه ای دارد که از جمل? آنها می توان به اعتماد بر توثیق رجالیان متأخر، اعتقاد به وثاقت مشایخ اجازه و راویانی که صدوق در مشیخ? خود به آنها طریق دارد و اعتقاد به ممدوح بودن صاحبان اصول روایی نام برد. همچنین وی برخی از راویان را بر خلاف مشهور، موثق می داند و روایات آنان را می پذیرد. از جمل? این راویان می توان از این افراد یاد کرد: نوفلی، سکونی و روایات نوفلی از سکونی، محمد بن سنان، سهل بن زیاد، معلّی بن محمد، علی بن ابی حمز? بطائنی، مفضّل بن عمر، احمد بن مهران و بکر بن صالح. گفتنی است بیشتر این راویان کثیر الروایه هستند و در اسناد بسیاری از روایات کافی قرار گرفته اند و ناگفته روشن است که توثیق آنان بسیاری از روایات را به لحاظ سندی معتبر می سازد. دقتهای ادبی علامه مجلسی، اعم از دقتهای لغوی، صرفی، نحوی و بلاغی و نیز توجه بسیار زیاد به مقابل? نسخه های گوناگون روایات از او محدثی چیره دست ساخته است. از جمله روشهای فقه الحدیثی علامه مجلسی می توان به این موارد اشاره کرد: نگاه مجموعی به روایات، گردآوری قرائن، پرهیز از تأویل بدون دلیل، توجه به مجازها، کنایه ها و ضرب المثلها، توجه به فضا و جهت صدور و نیز دقت به احادیث متعارض و ارای? راهکارهایی برای رفع تعارض آنها. او در نقد روایات، هم به نقد سندی و هم به نقد محتوایی همت گمارده و نقد محتوایی را بر نقد سندی ترجیح می دهد. در نقد سندی به معیارهایی همچون ارسال و انقطاع در اسناد یا عدم وثاقت راویان توجه دارد و در نقد متن از ملاکهایی همچون مخالفت با کتاب، سنّت قطعی، حقایق تاریخی و اصول مذهب، همسویی حدیث با دیدگاه های فرقه ای و سیاسی و رکاکت لفظ و معنای حدیث بهره می گیرد.
شهناز بنائیان مریم حاجی عبدالباقی
«قلب» در ریشه لغت به معنای تغییر و تحول و دگرگون شدن است. با نگاهی به آیات و روایات دامنه گستردهای که برای معنا و مفهوم قلب لحاظ شده آشکار میگردد به نحوی که علاوه بر انفعال و احساس و عمل نیز به عنوان محل ادراکات حصولی و وسیلهای جهت شهود عرفانی و ادراکات حضوری نیز مطرح میگردد. از منظر قرآن و روایات قلب مبدأ همه شناختها و معرفتهاست، لذا شخص طالب معرفت در ابتدا باید به قلب خود بپردازد و ابزارها و شیوههای تربیت خود را از این طریق جستجو نماید. در این پژوهش تلاش شده علاوه بر بازشناسی معنای لغوی و اصطلاحی «قلب» و بیان دیدگاهها و تعاریف عرفا و فلاسفه و متکلمین، به شناخت حالات و صفات و آثار و کارکردهای قلب از طریق جستجو در روابط همنشینی و جانشینی بپردازیم و ارتباط مفهومی «قلب» را در حوزه همنشینی با واژههای (ذکر، عقل، سمع و بصر) و از دیگر سو با واژههای (کفر، ختم، طبع و قساوت، قفل، غلف، رین) و فعلهای (تطمئنَّ و یعقلون، یکفرون، ...) و صفات (سلیم، منیب، قاسی و ...) را مورد بررسی قرار دهیم و همچنین به ارتباط سازمان یافتهای که بین برخی از واژگان در حوزه جانشینی مانند «صدر، فواد و عقل» وجود دارد و ارتباط معنایی برخی از آیات از جمله «لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ» بپردازیم. لذا بهرهگیری از علم معناشناسی برای شناخت معنای دقیق یک واژه در قرآن کریم و پی بردن به لایه-های معنایی عمیقتر یک اصطلاح قرآنی از طریق تحلیل روابط جانشینی و همنشینی آن، تجربهای نوین است که این پژوهش در ارتباط با واژه «قلب» بدان مبادرت نموده است. کلید واژهها: قلب و فواد، قلب در قرآن، تفسیر موضوعی، معناشناسی
علی صفری کاظم قاضی زاده
روایات تفسیری از نظر رویکرد دارای انواع گوناگونی می باشند. دسته ای از این روایات دارای رویکرد نقلی، دسته ای دیگر دارای رویکرد تفسیری و دسته ای دیگر دارای رویکرد تأویلی می باشند. هر یک از این دسته روایات دارای انواع مختلفی به شرح ذیل می باشند: روایات با رویکرد نقلی شامل روایات لغوی و روایات فضای نزول و روایات اخبار غیبی می باشد که روایات لغوی خود شامل روایات بیان معانی واژگان و روایات بیان معانی واژگان با استشهاد به قول عرب می باشد، و روایات فضای نزول نیز خود شامل روایات سبب نزول و روایات بیان وقایع فضای نزول می باشد، و همچنین روایات اخبار غیبی خود شامل روایات اخبار گذشتگان و روایات اخبار آینده است. دسته ی دوم، روایات با رویکرد تفسیری می باشند که این دسته از روایات شامل روایات تبیینی و روایات تمثیلی است، که روایات تبیینی خود شامل روایات تفسیر ظاهر، روایات مبیّن آیات مجمل، روایات مخصّص آیات عامّ و روایات مقیّد آیات مطلق می باشد. دسته ی سوم روایات با رویکرد تأویلی می باشند که شامل روایات جری و تطبیق و روایات بیان معانی باطنی آیات است، که روایات جری و تطبیق خود شامل روایات بیان مصداق و روایات جری و تطبیق به وسیله ی توسعه ی مفهوم می باشد. همچنین روایات دیگری در تفاسیر مأثور اهل سنت ذیل آیات سوره ی آل عمران یافت شد که این روایات شامل مطالب اسرائیلی می باشد و در فصل روایات اسرائیلی تعدادی از آنها ذکر شد. اکثر روایات تفسیری در تفاسیر مأثور اهل سنت دارای رویکرد نقلی می باشند، در حالیکه بیشتر روایات منقول در تفاسیر مأثور شیعه دارای رویکرد تفسیری و تأویلی می باشند، به عبارت دیگر در تفاسیر مأثور اهل سنت روایات با رویکرد نقلی بیشتر به چشم می خورد، ولی در تفاسسیر مأثور شیعه روایات با رویکرد تفسیری و تأویلی جلب توجه می کند. در میان روایات نقل شده در تفاسیر مأثور اهل سنت در مورد یک آیه گاهی اختلاف مشاهده می شود، ولی در میان روایات تفسیری تفاسیر مأثور شیعه این اختلاف کمتر مشاهده می شود. روایات تفسیری هر دو دسته از تفاسیر مأثور شیعه و اهل سنت گاهی نظر یکسانی را ارائه می دهند و گاهی نیز میان روایات اختلاف مشاهده می شود.