نام پژوهشگر: پروین ترکمنی آذر
مسعود سهیلی پروین ترکمنی آذر
از منظر مالیاتی دوره ی ساسانیان به دو دوره متمایز تقسیم می شود : دوره ی قبل از انو شیروان ودوره ی بعد از انوشیروان. با تجزیه وتحلیل آن چه از منابع در مورد نظام مالیاتی دوره خسرو یکم آمده است، می توان دریافت که تا پیش از سده ششم میلادی بستن مالیات نظم خاصی نداشت. زیرا تا آن زمان مسّاحی زمین انجام نمی گرفت. این روش براساس تولید زمین، نه تنها کهنه و قدیمی شده بود، بلکه غیرعادلانه نیز بود. زیرا ارزیابی محصول پیش از برداشت آن انجام می گرفت و این امر سبب می شد که روستائیان تا رسیدن محصلان مالیاتی منتظر بمانند وگهگاه بواسطه تاخیرآنان محصول تباه می گشت. در دوره ی بعد که با پیمایش زمین در زمان قبادآغاز شد و در پادشاهی خسرو انوشیروان به پایان رسید، زمین ها را مساحی کردند. مساحت های گرفته شده را در فهرست پیمایش واردکردند و فهرستی از پاره های زمین که مشمول مالیات بودند، فراهم ساختند. مالیات را بر اساس آن چه در زمین کشت می شد، می گرفتند وآن را بر اساس پول محاسبه می کردند و به جنس یا به نقد می گرفتند. نظام جدید مالیات ثابتی را براساس میانگین برداشت چند ساله برقرارکرد و درسال، سه بار می گرفتند.که مورد استقبال مردم قرار گرفت. به گونه ای که انوشیروان را به سبب این اصلاحات در تاریخ «عادل» لقب دادند. هنگامی که اعراب مسلمان بر مدائن پایتخت دولت ساسانی و بر همه ی عراق دست یافتند و دیوان خراج و مجموعه نظام مالی ایران را دراختیار گرفتند، خود را با سازمانی منظم وتا حدی پیچیده روبرو یافتند که تصرف در آن را نه در حد توانائی خویش دیدند و نه به مصلحت خویش یافتند. به همین سبب و به حکم ضرورت در نظام موجود تصرفی نکردند و به جای آن سنت خویش را که تقسیم اراضی مفتوحه بود، تغییردادند و برای خراج آن جا هم عمر(رض) همان نهاده هائی را پذیرفت که خسرو انوشیروان نهاده بود. این اقتباس تا بدان حد بود که کل نظام مالیاتی دوران امویان و اوایل دوره عباسیان بر شالوده ای که آخرین شاهان ساسانی ریخته بودند، استوار بود. زمانی حدود سه ربع قرن طول کشید تا عرب ها توانستند، این نظام را تعریب کنند. با ظهوراسلام بنیان های تازه ی فکری واجرائی در زمینه های مختلف مالی، قضائی، نظامی و اداری گذاشته شد. در زمینه ی امور مالی، اسلام با خود دستورات تازه ای همراه داشت که از جمله آن ها زکات ، فَیء، خُمس و زکات بود. تعاملات مالی حضرت و شیوه هائی که در تقسیم غنایم در پیش می گرفت، سبب گردید این اجتماع پر تنازع نه تنها سقوط نکند، بلکه کم کم راه خود را پیدا کند. دوره ی خلفای راشدین، دوره ای بود که دولت اسلامی با حمله به دو امپراطوری بزرگ ایران و روم گسترش زیادی یافت. اداره و کنترل این ممالک که خود فرهنگ و تمدن پیشرفته تری داشتند، و تدابیری که در اداره سرزمین های مفتوحه و بنیان نهادهایی که کار مسّاحی و نظارت بر دخل و خرج مملکت اسلامی و تقسیم عطایا و پرداخت مستمری را بر عهده داشتند، از نکات قابل توجه تاریخ اسلام است. در این دوره موارد مالیاتی اسلام با موارد مالیاتی قبل از اسلام در دولت های ایران و روم مانند جزیه ، خراج، مکس و... ترکیب و دسته بندی شدند و مشمولان خود را یافتند و دست آخر شیوه ای از مالیات گیری به وجودآمد که ترکیبی از هر دو را دارد. در ساختار و شکل نهادها هم هر دو سبک را می توان دید. در این دوره اعراب برمبنای دیوان های دولت ساسانی و روم بیت المال تاسیس کردند. شیوه ای که خلیفه در سواد بکار گرفت بر مبنای ساختار دیوانی ساسانی بود. اما شیوه ی آن ها درپرداخت عطایا و چیزی که بعداً به نام دیوان صدقات خوانده می شد، عربی و اسلامی بود. هنوز زمان لازم بود تا عرب ها کاملاً با دستاوردهای دو دولت پرشکوه ساسانی و روم آشنا شوند از این رو ترتیب دفترها وثبت درآمدها هنوز برمبنای دفاتر عهد ساسانی بود. بنیانی که در این دوره در زمینه های مالی نهاده شد، بعداً توسط مورخان و سیره نویسان، موشکافی شد و مورد بحث و مداقه قرار گرفت و ده ها کتاب در زمینه ی فتوحات، اموال و خراج نوشته شد. و لذا این دوره از تاریخ در زمینه ی امور مالی که این تحقیق به آن می پردازد، بسیار مهم است. در مورد امویان می توان گفت که مجموع خراج یا مالیات دریافتی در این دوره بیش تر از دوره ی خلفای راشدین بود. علت آن هم توسعه ی دولت اسلامی دردوره ی امویان بودکه بسیار بیش تر از دوره ی قبل بود. چنان که افریقیه، اندلس، بلاد ماوراءالنهر و سرزمین سند فتح شدند و همچنین نفوذ و قدرت دولت اسلامی در ولایات دور دست قطعی گردید. سبب دیگر آن که خلفای بنی امیه و کارگزارانشان به افزایش خراج و منابع مالی اهتمام جدی مبذول داشتند، حتی از راههایی که در دوره ی قبل شناخته شده نبود. از جمله این راه ها، آباد کردن زمین های کشاورزی ،کندن نهر، و یا در دوره هایی گرفتن جزیه از نو مسلمانان و یا برقراری هدایای چون نوروز و مهرگان ومواردی از این قبیل بوده است که در نتیجه ی آن انواع مالیات ها گسترش یافت. اگر بخواهیم چند تا از پدیده های اقتصادی دوره امویان را اجمالاً معرفی کنیم، این است که در این دوره قطایع گسترش یافت و با سوختن دفترها در فتنه ی ابن اشعث در سال 82 هـ بسیاری از این قطایع به تصرف صاحبانش درآمد. خود خاندان بنی امیه در رأس گیرندگان قطایع بودند. در این دوره نمونه هایی از الجاء گزارش شده است. که زمین را در پناه صاحب نفوذی می گذاشتند، تا از مأموران مالیاتی امان یابند، در این دوره همچنین ایغار(یا بخشیدن زمین بدون خراج از طرف حاکم به کسان) گزارش شده است. همان طور که پیش تر اشاره شد تقبل یا عهده دار شدن خراج، در دوره هایی از حکومت امویان گزارش شده که با مخالفت علماء شرع مواجه شده است. نتیجه ی حکومت امویان، نارضایتی مردم و خصوصاً موالی بود که از خراسان دولت اموی را تهدید می کرد وسرانجام از اریکه قدرت انداخت. اگر قیام عباسی را عواملی بوده است ؛ یک حقیقت را نمی توان انکار کرد که عوامل اقتصادی و مالی در آن تاثیر زیادی داشته است. حکومتی که سرکار آمد، ایرانیان در استقرار آن نقش عمده داشتند. پس ازکمی دوران ثبات و آرامش فرا رسید. کاهش قیمت محصولات کشاورزی سبب گردید، در دوره ی منصور و مهدی مردم درخواست نظام مقاسمه کنند. دوره های هارون و مأمون اوج شکوفائی این حکومت بود که مدنیت و گسترش دیوان ها مورد توجه قرار گرفت. در این دوره وزرا و دیوان سالاران بزرگی بر تغییرات مالی و ساختار دیوان تاثیر گذاشتند. از دوره عباسیان صورت های مالیاتی متفاوتی به دست ما رسیده است که حاکی از نظم در سیستم مالی و در مصارف دولت بوده است. طاهریان امارت استکفائی خراسان را بدست آوردند و واجد تمام وظایف امارت های استکفائی بودند. از جمله ی وظایف آن ها که به بحث مربوط می شود، گردآوری خراج، دریافت زکات، گماردن کارگزاران دراین دو بخش و صرف اموال گردآوری شده در مواردی که لازم می شمردند، بود. طاهریان، تغییر چندانی در سیستم مالی بوجود نیاوردند. طاهریان زمانی که استقرار یافتند، برای حفظ موقعیت خود و تأمین استقلال، روش عاقلانه ای در پیش گرفتند، آن ها سعی کردند قلوب اکثریت مردم را متوجه خود سازند. به?همین جهت، علی رغم اکثریت قریب به اتفاق فرمانروایان عرب و ایرانی، با عامه ی مردم?به خصوص با کشاورزان به مدارا رفتار کردند. در حوزه ی حکمرانی سعی کردند با بسط عدالت، آرامش و آسایش برقرار شود. و به این ترتیب مردم را راضی نگهداشتند و برخلاف صفاریان از نظر مردم مقبولیت شرعی و عرفی داشتند. طاهریان در بغداد صاحب ثروت و مکنت فراوان بودند. در مغرب بغداد کنار دجله قصرهای رفیع داشتند که حریم طاهری خوانده می شد و در کنار این قصرها بیت المالی داشتند که بیت المال ورثهی طاهر نامیده می شد و کار پرداخت ارزاق و حقوق سپاهیان اعزامی خراسان به بغداد را بر عهده داشت. در خراسان و مناطق تحت تصرفات طاهریان مالیات ها مطابق شیوههای معمول در بغداد جمع آوری و أخذ می شد. در منابع هیچ گونه گزارشی ازتغییر یا تبدیل این مالیات ها برخلاف شیوه ی معمول در بغداد نشده است. تشکیلات اداری آن ها اقتباسی از تشکیلات دربار عباسی بود . مالیات های جمع آوری شده صرف هزینه های سپاه و ارزاق وکارهای عمرانی در خراسان می شد. درآمدهای خراسان جوابگوی مصارف آن سامان نبود. در این دوره گزارشی از ارسال مالیات خراسان به بغداد هم در منابع دیده نمی شود. چرا که خراسان بدلیل شرایط خاص خودش از دورهی امویان را رسم بر این بود که از مرکز خلافت جهت جبران کسری پرداخت ها مال به خراسان ارسال می شد. صفــــاریان برای حدود نیم قرن قلمرو جغرافیائی قابل قبض و بسطی را با شمشیر به تملک خود درآوردند و با ممالک مجاور خود تعاملاتی برقرار کردند که بیش تر خصمانه بود و از نظر مالی با همدیگر بده بستان هائی داشتند. آن ها قلمرو خود را از پیکره خلافت عباسیان جدا کرده بودند و این انتزاع فقط در فرمانروائی بود، نه از نظر اجتماعی و دینی وساختارها و قوانین ساری و جاری، که در این موارد هنوزتابع و دنباله رو بغداد بود. در مورد مالیات گیری و شیوه های آن و چگونگی ساختار و عملکرد دیوان در دوره صفاریان متأسفانه اطلاعات زیادی از منابع به دست نمی آید. از جانب صفاریان برای اجرای هرآن چه در مسئولیت امراء استیلائی بوده است، مسئولیت هائی چون اجرای احکام و حدود شرعی مانند قضاوت، نماز و گردآوری وجوهات شرعی چون صدقات و از همه مهم تر وجاهت شرعی خلیفه در نزد مردم و مواردی از این دست سبب می شد، تمایل دو سویه به ایجاد روابط با نهاد خلافت وجود داشته باشد. از نقطه نظر مالی یعقوب خود را در قید و بند ارسال خراج به بغداد نمی دید. در منابع آمده است که او بعضی مناطق تحت تصرف خود را از خلیفه به اقطاع می گرفت. اما این که مبلغ قرارداد را به تمام و کمال ارجاع داده باشد، در منابع اشاره چندانی نشده است. اشاراتی که هست حاکی از ارسال هدایایی گرانبها از جانب یعقوب و عمرو برای خلیفه است، که یعقوب بدان وسیله در صدد تخویف یا تهدید خلیفه بود. از نظر مالی عمرو سه خزانه داشت که اموال گردآوری شده به تفکیک در آن جای می گرفت. سایر حاکمان صفاری به علت کوچک شدن قلمرو و اختلافاتی که بین آن ها بوجود آمد و پراکندگی قدرت سپاهیان، وضعیت به مراتب ضعیف تر از حاکمان پیشین یافتند. آن ها مناطق خود را به صورت اقطاع از خلیفه می گرفتند و یا دست نشانده حکومت های دیگر شدند. امرائی، خود سرانه بر بخشی از متصرفات آن ها استیلا یافتند. خود بعضی از آن ها چون طاهر درکار مالیات گیری اهمال می کردند و همه ی این عوامل سبب گردید که گنجینه هائی که صفاریان اول اندوخته بودند، به مصرف رسید و در نهایت به ضعف آن ها انجامید. سامانــــــــیان دارای دستگاه اداری عریض و طویلی بودند که از تشکیلات عباسیان به عاریت گرفته شده بود و مشتمل بود بر دو دستگاه درگاه و دیوان. درگاه خود دارای مراتب و درجاتی بود که اول امیر و سپس حاجب در رأس آن قرار داشت. دیوان هم خود به دیوان های مختلف، متنوع و کوچکتری تقسیم می شد که بر هر کدام از آن ها صاحب دیوانی نظارت می کرد. و همگی این دیوان ها زیر نظر وزیر قرار داشت. دیوان خراج در حکومت سامانیان اهمیتی به سزا یافت و آن را دیوان استیفا می خواندند که می توان از نظر کارکرد، آن را دنباله ی دیوان خراج طاهریان دانست، و از مهم ترین دیوان های عهد سامانی بود که به مهم ترین کار حکومت یعنی دریافت خراج و سایر مالیات های حکومت و وضع قوانین و نظارت بر اجرای آن می پرداخت. و زیر نظر مستوفی یا خازن اداره می شد. دیوان استیفا کار پرداخت مواجب و رواتب دولت سامانی به طبقات مختلف جامعه از جمله شاهزادگان و اعضاء خاندان سلطنت، درباریان، نظامیان، روحانیون و قضات، دیوانیان، دهقانان، پیشه وران، کشاورزان و دست ِآخر بردگان و غلامان را بر عهده داشت. پرداخت این وظیفه ها و راتبه ها در هر محل به دست مستوفیان و دیوانیان محلی انجام می شد. میزان دقیق این پرداخت ها به رجال مختلف از جمله والی، قاضی، صاحب برید، عامل جبایت اموال، و دیگر رجال دیوانی و نظامی که در متون مختلف ذکر شده است، نشان می دهد که نظم کامل و ثابتی بر اموال عمومی حاکم بوده است. این دیوان با همین نام و با تغییراتی درساختار و عملکرد تا دوره ی معاصر حفظ شد. اما اصطلاحات دیوانی و مالی همچنان راه خود را درخلال حوادث تاریخی پیداکردند. چنان که امروزه می توان در امور مالی کلماتی چون خزانه، دفترروزنامه، دفترکل، چک و بسیاری واژه های دیگری را پیداکردکه ریشه در همان دوران ساسانی و اوایل عهد اسلامی ایران را دارد.
محمدحسین یزدانی راد احسان اشراقی
گرایشهای صوفیانه در تاریخ دینی ایران پس از اسلام همواره وجود داشته است . اما ماهیت و نسبت این گرایشها با ساختار سیاسی و دینی با آنچه در دوره صفویان روی داد متفاوت بود.این بررسی در پی آنست تا روشن سازد که در سال های فرمانروایی صفویان ساختار سیاسی چگ.نه بود و چه پیوندی با نهاد طریقتی صفویه داشت؟ رابطه این نهاد با ساختار دینی چگونه بود؟ رابطه نهاد طریقتی صفویه با گروه های دیوانسالاری چگونه بود؟ و سایر گروههای طریقتی این عصر کدامند و چه نقشی در تحولات سیاسی و اجتماعی این دوره بر عهده داشتند؟اگر بخواهیم تحولات نهاد طریقتی صفویه را در بستر تاریخ سیاسی صفویان بررسی کنیم این نهاد سه دوره مشخص را از ابتدای حکومت صفویه تا مرگ شاه عباس کبیر طی کرده است: دوره تأسیس اوج قدرت نهاد طریقتی صفویه، دوران گذار ( نوسان قدرت) دوران شکوفایی و برقراری موازنه قدرت(انحطاط تدریجی و کاهش قدرت).انحطاط تصوف صفوی و دگرگونی خط سیر تحول آن تحت تأثیر چند عامل پر اهمیت اتفاق افتاد. از سویی ساختار سیاسی دیگر رفتارهای صوفیانه از نوع قزلباشی گری را در شهریاری خویش ناکارآمد و مزاحم تلقی می کرد و از سویی دیگر به دلایل گسترش و پخش اندیشه های شیعه گری و قدرت یافتن حاملان تعالیم شیعه یا علمای متشرع این مذهب یک مانع عمده در راه حکومت صوفیانه ایجاد شد. در کنار این عوامل تضاد درونی گروه های قزلباشی که ریشه قومی و قبیله ای داشت نیز در این فرایند نقش موثری ایفا کرد.علیرغم فشارهای ساختار سیاسی با همراهی ساختار دینی بر صوفیان در این دوره تصوف به چند صورت ادامه حیات داد: در عنوان سلاطین صفوی ، درویشان بی طریقت با ارتباط یا بی ارتباط با مراکز سلسله های تصوف ، حکیمان صفوی.
مختار پسرکلو الهامه مفتاح
چکیده تحقیق درباره ی دیوان سالاری به عنوان پدیده ای پویا در تاریخ ایران روشن کننده ی بسیاری از مسائل تاریخ کشورمان خواهد بود. به ویژه پژوهش در رکن مالی دیوان سالاری یعنی دیوان استیفاء به دلیل وابستگی مستقیم به قشرهای مختلف جامعه از قبیل کشاورزان، دامداران، بازرگانان، کسبه و صنعتگران تصویری روشن از اوضاع سیاسی – اجتماعی – اقتصادی در پیش چشم خواهد آورد. دیوان استیفاء و مسائل مرتبط با آن در دوره ی هجوم مغولان و شکل گیری حکومت ایلخانی دستخوش تغییرات بسیاری شد. بررسی تغییر و تحوّلات به وجود آمده در دیوان استیفاء پس از حمله ی مغول تا فروپاشی حکومت ایلخانی در ایران موضوع پژوهش حاضر است. در پژوهش پیش رو با بررسی منابع تاریخی اطلاعات مرتبط گردآوری و ارائه شده است. سپس با تجزیه و تحلیل داده ها چگونگی تأثیر حکومت مغول و ایلخانی بر دیوان استیفاء و عملکرد و وظایف آن ارائه شده است. در نتیجه ی ورود مغولان به ایران و تأسیس حکومت جدید تغییرات عمده ای در دریافت و هزینه ی مالیات ها از قبیل مالیات بستن بر حیوانات، دریافت مخارج ایلچیان از رعایا، رواج مالیات سرانه، توجّه بیشتر به مالیات کسبه، صنعتگران و بازرگانی، هزینه نشدن مالیات ها، غنائم جنگی و دیگر اموال جمع آوری شده از رعایا در اداره ی امور مملکت به وجود آمد. این تغییرات و پیامدهای آن به رشد جایگاه کارگزار ارشد دیوان استیفاء و زیر دستانش در حکومت، تغییر مناسبات زمینداری و ظهور طبقه ی جدیدی از زمینداران در میان عناصر دیوانی و نظامی ، تغییر گسترده در قوانین ملکی، افزوده شدن نوع جدیدی از حق مالکیت با عنوان انجو و گسترش نوع دیگر از مالکیت یعنی وقف منجر شد. برآیند تغییرات یاد شده کاهش شدید تولید و رکود فزاینده در نیمه ی اول حکومت مغول و ایلخانان بود. اصلاحات به وجود آمده به دست غازان خان که به تدبیر کارگزارانی چون خواجه رشید الدین فضل الله آغاز شده بود؛ هرچند تولید و کسب و کار را از رکود خارج کرد، هرگز نتوانست وضع مملکت را به مرزهای پیش از تهاجم مغول نزدیک کند. این پژوهش در سه فصل تدوین شده است. فصل نخست پس از ذکر کلیات تحقیق، دیوان استیفاء در دوره ی خوارزمشاهیان بررسی می شود. فصل دوم به تأثیر حکومت مغول و ایلخانان در دیوان استیفاء تا آغاز حکومت غازان خان اختصاص دارد. در فصل سوم ابتدا اصلاحات ایجاد شده به دست غازان خان در امور ملکی و مالیاتی که به طور مستقیم به دیوان استیفاء وابسته بودند، بررسی شده اند. سپس وضعیت مالیات ها در دوره ی آخرین ایلخانان و تغییرات ایجاد شده در مناسبات زمینداری مد نظر قرار گرفته است.
مهرانگیز طاهری لیوانی الهامه مفتاح
رساله حاضر بررسی اعتراضات مردمی عصر مغولان و ایلخانان بوده است. در این رساله سعی شده است، به بررسی ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و مذهبی قیام ها و اعتراضات مردم این عصر پرداخته شود، چرا که در بررسی ابعاد مختلف قیام ها و پایداری های مردم دوره ها و حکومت های گوناگون، می توان تا حد زیادی از ابهامات تاریخی یک ملت پرده برداشت. در این پژوهش تلاش شده است تا با واکاوی و بررسی قیام ها و مخالفت های مردم، برخی از نقاط مبهم را روشن نموده و به نتایچ علمی دست یابد. یکی از موضوعات و مسائل اجتماعی که ملت های گوناگون در اعصار و دوره های متفاوت همواره درگیر آن بوده اند، بحث اعتراضات می باشد. اعتراضات و مخالفت ها، در اثر فشارهای گوناگونی که بر مردم وارد می شود به ظهور می رسد و در بعضی از مواقع، شدت مخالفت و اعتراض به حدی زیاد می گردد که به مرحله قیام منجر می شود، تا به آنجا که ممکن است حکومت و دولتی را از پای درآورده و حکومت جدید را روی کار بیاورد. در دوره مغولان و ایلخانان نیز پایداری ها و مخالفت های مردم از سه جهت سیاسی، اقتصادی و مذهبی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش مربوط به اعتراضات سیاسی به مقاومت ها و پایداری های مردم در برابر تهاجم و یورش قوم مغول پرداخته شد و مشاهده گردید که اصولاَ اعتراضی صورت نگرفته است و اگر در بعضی از مناطق شهری و روستائی مقاومتی از جانب مردم صورت گرفته به علت وجود مشخصه هایی مانند رهبری لایق و آذوقه کافی و قلاع مستحکم بوده است. اعتراضاتی نیز در برابر ظلم وتعدی حکام و امرای مغولی و ماموران مالیاتی صورت گرفته است، که خود این امر به صورت ترک دیار و آبادی بوده است که در دراز مدت منجر به سقوط و زوال شبکه اقتصادی کشور گردیده است. در دوره ایلخانان، اعتراضات مذهبی نیز رخ داده است که این امر برمی گردد به تساهل و تسامح مذهبی حکمرانان ایلخانی، اغلب این اعتراضات به صورت درگیری فرقه های دینی بوده است. درنهایت نیز این اعتراضات و قیام های مردمی با بن مایه های گوناگون باعث سقوط و زوال سلسله ایلخانی و روی کارآمدن حکومت ها و سلسله های مستقلی چون سربداران و مرعشیان و غیره گردید.
معصومه آقاجانپور نشلی پروین ترکمنی آذر
چکیــده: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بازخوانی متن تاریخ بیهقی با هدف دریافتی از بینش تاریخی و سیاسی مورخ آن برآمدهاست. در این پژوهش با طرح پیشینهای از تاریخ نگاری در ایران و همچنین پیشینه جایگاه اندیشه سیاسی در متون دوره میانه، به تاریخ بیهقی نیز از منظر متنی نگاه شد که اندیشه سیاسی در نهان تاریخ نگاری آن جریان دارد. برای بررسی بینش تاریخی و سیاسی بیهقی ضمن تبیین اجمالی دو دیدگاه موجود در این زمینه که یکی بر سرشت ایرانشهری تأکید دارد و دیگری آن را ناشی از تلفیق اندیشه ایرانی با اندیشه اسلامی میداند، موضوعات به دو مبحث مبانی نظری و مناسبات قدرت تقسیم شد. در بحث مبانی نظری برای فهم بیشتر نمونههایی از رهیافتهای بیهقی از مفاهیمی همچون خرد، عدالت، فرّه ایزدی، تقدیر، توامانی دین و دولت که از موضوعات مهم اندیشه سیاسی هستند بیان گردید و نتیجه آن شد که بیهقی در تداوم اندیشه ایرانشهری به خرد، عدالت، فرّه ایزدی و دین توجه داشت و با به کنار نهادن تصادف در تاریخ، تقدیر الهی و اراده انسان را به عنوان دو علیت همیشه همراه مطرح کرد که نشان از نوعی تضاد در بینش بیهقی دارد. همچنین با توجه به نگاه بیهقی به مناسبات قدرت از جمله سلطان(حاکم ایران) خلیفه(حاکم سرزمین اسلامی) و وزیر(عنصر ایرانی) در مقابل سلطان (عنصر ترک) استدلال شد، بیهقی با تکیه بیشتر بر سلطان در مناسبات قدرت، خلیفه را به کناری نهاده و این نشان از همسو شدن با اندیشه ایرانشهری و فاصله گرفتن از اندیشه اسلامی است. از سوی دیگر هرچند سلاطین غزنوی، ترک و بیگانگانی بودند که وارد سرزمین ایران وارد شدند اما بیهقی واقعیت حضور بیگانه را درک کرده و با ورود به دربار، در داخل نهاد دولتی به دنبال تکوین وحدت و هویت ملی برآمد. البته پذیرش سلطان بیگانه از سوی بیهقی به معنی رها نمودن نقد سلطان نیست. بیهقی در جای جای کتاب خود با انتقاد از استبداد سلطان تاکید داشت که تنها پوسته ظاهری شاه آرمانی باقی مانده و تلاش کرد با ستایش فراوان از وزرای ایرانی تقابل دو عنصر ترک و ایرانی را به خوبی نمایان سازد. وی نشان داد سلاطین غزنوی نه بدون حضور وزرا قادر به اداره حکومت هستند نه با حضور آنان. در نهایت آنکه بیهقی کوشش کرد شالوده تاریخنویسی نوینی را پی ریزی کند که در آن با نقد حکومت ترکان، حکومتداری مطلوبی را به تصویر کشد که با آرمانخواهی ایرانشهری ایرانیان و واقعگرایی سیاسی دوره اسلامی و عصر غزنوی همخوانی داشته باشد. بیهقی برای بیان این مباحث روش تاریخ نگاری ویژهای اتخاذ کرد. از آنجا که بینش هر مورخی روش وی را تعیین میکند بیهقی نیز با انتخاب زبان فارسی، نگارش تاریخ دودمانی به جای تاریخ عمومی و نقد سنت تاریخنویسی گذشتگان خود تلاش کرد تاریخ پایهای بنیان نهد که تاریخ بیداری ایرانیان باشد.
فاطمه محمودی کوهی پروین ترکمنی آذر
در جوامعی که مذهب نقش مهمی را ایفا می کند روابط با عناصر مذهبی و گروههای مختلف دینی و مذهبی تاثیر بسیاری در همه ارکان جامعه و به ویژه سیاست و عملکرد سیاستمداران، امنیت قلمرو و پیشرفت فرهنگی جامعه دارد. بنابراین بررسی مذهب به عنوان یکی از شاخصه های فرهنگی و تاثیر آن در جامعه امری ضروری است. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که سامانیان با به کارگیری سیاست مدارا با دیگر ادیان و مذاهب و دوری از تنش و برخورد با خلفای عباسی توانستند زمینه های برقراری امنیت فکری را در قلمرو خود فراهم آورند و موجب پیشرفتهائی در زمینه فرهنگ گردند. تلاش بر این است تا فرضیه مزبور را به شیوه توصیفی تحلیلی به اثبات برسانیم. سامانیان ابتدا تحت تابعیت سیاسی و معنوی خلفای عباسی بودند اما به مرور سیادت سیاسی و سپس معنوی خلفا نزد آل سامان کاهش یافت و در آخر از بین رفت اما این موضوع سبب نگردید سامانیان در مقابل خلفا قرار گیرند، همانطور که مسلمان و حنفی بودن ایشان سبب آزار و تعقیب اقلیت های دینی و فرق اسلامی در قلمرو این خاندان نشد. در دوره اسلامی و به ویژه در مقطع مورد بحث ادیان و مکاتب یهود، زرتشتی، مسیحیت، بودایی، مانوی و مزدکی و علاوه بر اینان فرق مختلف اسلامی از جمله شیعه، خوارج و اهل سنت پیروان خاص خود را در مناطق تحت نفوذ آل سامان داشتند. سامانیان با مدارا و تساهل مذهبی که تا حدی از مختصات فقه حنفی و نیز مولود همزیستی دیرپای ادیان مختلف در خراسان و ماوراءالنهر بود، عملکرد و رفتاری شایسته با ساکنان قلمرو خویش داشتند. در ضمن اینکه سامانیان برای علما و فقهای جامعه احترام زیادی قائل بودند ودر سالهای امارت این خاندان این قشر از نزدیکان دربار سامانی بودند. هر چند در سالهایی از حکومت آل سامان اختلاف برخی از علما با امیران سامانی به همکاری ایشان با لشکریان یا دشمنان این خاندان انجامید و در نهایت از علل غیرمستقیم سقوط سامانیان بود.
داود حقی دانالو الهامه مفتاح
وزارت یکی از مهم ترین مناصب در تاریخ حکومت سیاسی و اداری ایران بوده است. این منصب با توجه به شرایط و موقعیت های مختلف تغییراتی پیدا کرده است و حکومت های مختلف متناسب با ویژگی های خود قواعدی را به این منصب افزودند. در زمانی که مسلمانان ایران را فتح کردند قوانین و ویژگی های اسلامی را به این منصب افزودند که باعث شد این منصب شکلی متناسب با حاکمیت اسلامی پیدا کند. در دوران سامانی نیز منصب وزارت متناسب با ویژگی های این حکومت تغییراتی پیدا کرد و گرایش به وزرایی که دارای جایگاه مذهبی بودند افزایش پیدا کرد و علت این امر نیز گسترش فعالیت داعیان اسماعیلی و گرایش بسیاری از درباریان سامانی به این فرقه بود و این باعث شد برای مقابله با رشد اسماعیلیه وزرایی انتخاب شوند که از گسترش این فرقه جلوگیری کنند. به طور کلی در دوره اول حکومت سامانیان وزرایی قدرتمند تمامی امور را تحت کنترل خود دارند و علاوه بر امور سیاسی در امور نظامی نیز دخالت می کنند ولی با ورود ترکان و قدرت گیری این عنصر جدید نقش وزرا بسیار محدود می شود و در اواخر حکومت سامانی وزرا قدرت تصمیم گیری چندانی ندارند.
ملک عزیزی شهرام یوسفی فر
وجوه اجتماعی و فرهنگی در این منابع از اهمیت زیادی برخوردار است و در آن به مسائلی چون آداب و رسوم ، معماری و اماکن ، نظم و امنیت ، القاب و انساب ، خصایل مردمی و عوامل مهاجرت اشاره شده است. موقعیت ژئوپولتیکی کردستان باعث شده که این منطقه همیشه در معرض غارت و نا امنی قرار گیرد به همین خاطر نظم و امنیت و شورش و طغیان از مسائل مهم اجتماعی بوده که در تمامی منابع مورد بررسی این پایان نامه مورد توجه مولفین قرار گرفته است. وجوه اقتصادی در برخی از منابع منتخب این پایان نامه مانند حدیقه ناصریه و تحفه ناصری بیشتر از سایر منابع اهمیت داشته و مولفین این آثار نکاتی راجع به مالیات و خراج، نرخ و قیمت، ناکارامدی ورکود اقتصادی و رشد و شکوفایی اقتصادی مطرح کرده اند و در سایر منابع مسائلی در مورد وجوه اقتصادی مطرح گردیده که به قرار زیر است: نحوه معیشت مردم کردستان تحت تاثیر مناطق جغرافیای محل سکونت شان بوده و با محیطی که در آن زندگی کرده اند رابطه مستقیم داشته است. وضعیت اقتصادی در کردستان در سطح بسیار پایینی بوده و تولیدات کشاورزی و صنعتی در حدی بوده که نیازهای ابتدای مردم را تأمین کرده است . هر چند وجوه باورهای دینی در بیشتر منابع مورد بررسی این پایان نامه کمتر مورد توجه قرار گرفته ودر حدود 5% از کل منابع می باشد اما اطلاعات مهمی راجع به اماکن متبرکه و اعتقاد مردم به قول و فعل مشایخ و همچنین علاقه مردم به اجرای شعایر دینی و ترویج طریقت های تصوف استخراج شده است. علاوه بر این به کارکرد آموزشی و سیاسی اماکن دینی در کردستان نیز اشاره شده،این اماکن معمولاً محلی برای آموزش علم و نیز مکانی برای اعتراض به عملکرد حکومت ها بوده است. تواریخ محلی کردستان که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته اند، همچنین توانسته اند به مسائل طبقات مختلف جامعه کردستان از جمله طبقه حکام، درباریان، علما، مقامات دینی و سایر طبقات فرودست جامعه چون کشاورزان و کوچ نشینان و بازاریان بپردازند.
مهدی محمدی شهرام یوسفی فر
تاریخ اجتماعی ایران یعنی شرح حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری، فرهنگی و... ایرانیان است، که به صورت علمی کمتر مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته است و نویسندگان و صاحب نظران در راه مدون نمودن تاریخ زندگی اکثریت مردم سرز مین ایران عملاً قدم موثری برنداشته اند. علیرغم آن که سرزمین ما از یک سابقه بسیار طولانی برخوردار است با این حال به اوضاع توده های اجتماعی و مردم عادی کمتر توجهی صورت گرفته است، البته ناگفته نماند که دردهه های اخیرتوجه نسبتاً قابل قبولی به مظاهر اجتماعی منابع دردسترس صورت گرفته است، با این حال این امر نیز چنان از موقعیت خوبی برخوردار نیست و لازم است که محققان به این بخش از تاریخ توجه بیشتری نمایند. برخلاف گذشته در حال حاضر بیشتر مورخان و جامعه شناسان، تاریخ را صرفاً عبارت از یک سری حوادث و اتفاقات مجزای از یکدیگر نمی دانند، بلکه معتقدند اوضاع اقتصادی و اجتماعی جوامع بشری با هم مرتبط هستند و در هم تاثیرگذار و این ارتباطات متقابل هم هستند. به نظر محققان جدید باید پدیده های اجتماعی و حوادث تاریخی را به طور کلی و همه جانبه مورد مطالعه و تحقیق قرارداد و به این معنی توجه نمود که در جهان پیرامون ما، هر پدیده ای با پدیده دیگر ارتباط ناگسستنی دارد. بدون شک هر ایرانی با انصافی، پس از مطالعه در منابع و آثار باقی مانده از ازمنه گذشته، به این اصل مهم نیز دست می یابد که، در منابع نگارش یافته علاوه بر دریافت مفاهیم حکومتی، به نکات خاص اجتماعی نیز توجه شده است. این امردر صورت مطالعه پرحوصله اکتساب می گردد. نگارنده این سطور با اذعان به این حقیقت که مطالب گردآوری شده تمام مطالب موجود منابع نمی باشد، لذا از کلیه کسانی که علاقه به مطالعه منابع دارند را دعوت به رفع نواقص موجود در پژوهش حاضر می نماید . منابع مورد استناد بنده مربوط به دوره های تاریخی اواخرسلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان و اوائل ایلخانان است که طی قرون 6 و 7 ه .ق. توسط مولفانی نگارش یافته است. این منابع در قالب 10عنوان و20 جلد است که ضمن مطالعه تقریباً دقیق، نکات اجتماعی آنها در قالب های فرهنگی و اجتماعی، سیاسی، مذهبی، حقوقی و اقتصادی استخراج و سپس مقوله بندی و در نهایت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده است.
مژگان امیری پروین ترکمنی آذر
پژوهش حاضر درباره املاک سلطنتی در ایران دور? ایلخانان است؛ که تصویری از اوضاع اقتصادی و اجتماعی آن زمان را نشان خواهد داد. املاک سلطنتی با ورود مغولان به ایران و شکل گیری حکومت ایلخانی دستخوش تغییرات و تحولات بسیاری شد. بر این اساس بررسی تحولات در املاک سلطنتی پس از حمله مغول تا فروپاشی دولت ایلخانی، تأثیر این تحولات بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران، موضوع پژوهش است و از روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی استفاده شده است. اراضی سلطنتی در ادوار تاریخی با نام هایی از جمله: خالصه، خاصه، صوافی، ضیاع و اینجو شناخته شده اند. پس از ورود عرب ها به ایران، به تدریج نواحی متعددی از ایران به تصرف مسلمانان درآمد. آنان این املاک را از راه هایی چون غصب املاک سلطنتی ساسانیان و همچنین املاک مالکان ایرانی به دست آوردند که بی صاحب مانده بود. حکومتگران ایرانی بخشی از زمینهای سلطنتی را یا به اقطاع سرداران سپاه در می آوردند یا صرف امورعام المنفعه می نمودند. قبایل مغول در ابتدا شکارچیان بیشه نشین و شبانان استپ بودند که کار اصلی آنان شکار و ماهیگیری بود. با روی کار آمدن چنگیز قبایل مغول با هم متحد شدند و در ادامه لشکرکشی هایشان به سمت غرب قدرت خوارزمشاهیان را تضعیف و بخش زیادی از ایران را در زمان حیات چنگیز تصرف کنند. چنگیز پس از فتوحات و کشورگشایی هایش، املاکی را برای هر یک از فرزندانش، قبایل صحرانشین، همسران خود و بزرگان مغول و ملازمان اشراف استپ مشخص کرد. در حمله دوم مغولان که با لشکرکشی هلاکو به ایران آغاز شد، سلسله ایلخانی در ایران پی ریزی شد. ایلخانان املاک سلطنتی متعلق به شاهان و سلاطین ایران را تصرف کردند و این املاک را متعلق به خود و اینجوی خود دانستند. به علت عدم آشنایی مغولان با امر زمینداری متناسب با موقعیت جغرافیایی ایران، بیشتر املاک سلطنتی را با تخریب و ویرانی روبه رو کردند و اوضاع اقتصادی ایران را در وضعیت بحرانی قرار دادند. با روی کار آمدن غازان خان، وی با کاردانی وزیر ایرانی اش، خواجه رشیدالدین فضل الله، اقدامات و اصلاحاتی را برای بهبود اوضاع اقتصادی جامعه اجرا کرد؛ اراضی بایر و مخروبه را ملک سلطنتی و اینجوی خود دانست؛ در آبادانی اراضی بایر کوشید و از املاک سلطنتی برای اقطاع، وقف، بخشش و اهداء بهره برد. این امر موجب گردید تا حاکمان محلی برای حفظ املاک خود از تصرف ایلخانان و همچنین ایلخانان خود برای حفظ املاک تحت سلطه، دست به وقف و ساخت مراکز علمی و آموزشی زدند که رونق اقتصادی و فرهنگ از نتایج بارز آن است.
نرگس منتی پروین ترکمنی آذر
در قرن دوم هجری قمری به دنبال تشکیل حکومت های نیمه مستقل در ایران، تجزیه در قلمرو خلافت آغاز شد. سامانیان که نسب دهقانی داشتند، توانستند بر اساس نشان دادن لیاقت های خود در قرن سوم در ناحیه خراسان و ماوراءالنهر حکومتی مقتدر تشکیل داده، نزدیک به یک قرن امنیت را در این مناطق برقرار سازند. در پژوهش حاضر که به صورت جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای تهیه شده، سعی شده به روش توصیفی– تحلیلی روشن شود که سامانیان برای دست یابی به امنیت سیاسی از چه تدابیر و راهکارهایی استفاده کردند و این امنیت چه تأثیری بر پیشرفت های فرهنگی این دوره داشت. نتیجه تحقیق نشان داد که امرای سامانی توانستند با حفظ استقلال سیاسی خود و تنظیم روابط با همسایگان شان و همچنین تابعیت از دستگاه خلافت عباسی، امنیت را برای مردم قلمروشان به ارمغان آورند و از طریق این امنیت و برقراری رابطه آشتی بین فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی به پیشرفت های فرهنگی و اقتصادی دست یابند
علی هدایتی شهرام یوسفی فر
چکیده ندارد.
سارا پرمهر پروین ترکمنی آذر
چکیده ندارد.
فرهاد دشتکی نیا شهرام یوسفی فر
چکیده ندارد.
محمدرضا بابایی کهن پروین ترکمنی آذر
چکیده ندارد.