نام پژوهشگر: خلیل بردی فتوحی فر
امان محمد کمکی محمد سالاری
دنبلان های صحرایی گروهی از قارچهای خوراکی زیرزمینی هستند که در راسته pezizales طبقه بندی می شوند و شامل جنس های terfezia، picoa و tirmania می باشند. این دسته از قارچ ها در نواحی مدیترانه ای از شمال آفریقا تا شرق آسیا رویش دارند و در ایران نیز چند گونه از قارچ دنبلان صحرایی وجود دارد که متاسفانه کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. لذا به منظور مطالعه تاکسونومی، شناسایی و بررسی تنوع ژنتیکی قارچهای دنبلان صحرایی، تعداد 119 جدایه از رویشگاه های مختلف استان گلستان و 12 جدایه از استان های ایلام، فارس و سیستان و بلوچستان جمع آوری گردیدند. نمونه ها از اواخر اسفند ماه تا اواسط اردیبهشت ماه 1388-1386 جمع آوری گردید. جهت بررسی مرفولوژیکی جدایه ها از قسمت های مختلف اندام بارده پرپاراسیون های میکروسکوپی دایمی تهیه گردید و سپس با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی جوانه زایی و تشکیل پرگنه گونه های قارچ دنبلان صحرایی جمع آوری شده در محیط های مصنوعی سیب زمینی- دکستروز- آگار(pda)، نوترینت آگار(na) و موراشیگ و اسکوگ (ms) از اندام بارده کشت گردیدند. در مجموع برای بررسی تنوع ژنتیکی قارچ های دنبلان صحرایی جمع آوری شده از نقاط مختلف با استفاده از نشانگر مولکولی توالی های کوتاه تکراری (ssr)، 26 جدایه برای مطالعات مولکولی انتخاب گردید. هر یک از جدایه ها با شش آغازگر میکروستلیت از قبیل توالی (cata)4، (gaca)4، (tgtc)4، (cag)5، (gac)5 و (gtg)5 مورد بررسی قرار گرفتند. در نتیجه مطالعات مرفولوژیکی جدایه ها سه گونه قارچ دنبلان صحرایی شناسایی شد. گونه picoa lefebvrei از استان گلستان، گونه terfezia claveryi از استان های گلستان، فارس و ایلام و گونهtirmania nivea از استان سیستان و بلوچستان با عنوان دنبلان های صحرایی شناسایی شدند. گونه های p. lefebvrei و t. nivea آرایه های جدیدی برای میکوفلور ایران تشخیص داده شدند. آسکوسپورهای جدا شده از اندام بارده تازه قارچ های دنبلان صحرایی t. claveryi و p. lefebvrei روی محیط مصنوعی موراشیگ و اسکوگ جوانه زایی و تشکیل پرگنه دادند. آسکوسپورهای جداسازی شده اندام بارده تازه قارچ دنبلان صحرایی t. nivea در تمام محیط های مصنوعی جوانه زایی و تشکیل پرگنه بی نتیجه بود. قارچ دنبلان صحرایی terfezia claveryi با آغازگر (gaca)4 و گونه picoa lefebvrei با آغازگر (cag)5 پلی مورفیسم خوبی را نشان دادند.
خدیجه عباسی خلیل بردی فتوحی فر
بیماری شانکر سیتوسپورایی که توسط گونه هایی از جنس cytospora ایجاد می شود، از شایع ترین بیماری های درختان گردو در بسیاری از نقاط کشور است. برای تعیین گونه ی غالب جنس cytospora روی درختان گردو، طی سال 1387 بیش از 200 نمونه شاخه آلوده دارای علائم شانکر سیتوسپورایی، از مناطق عمده پرورش گردو در 12 استان کشور شامل؛ همدان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، آذربایجان غربی، زنجان، مرکزی، لرستان، چهارمحال و بختیاری، فارس، کهگیلویه و بویر احمد و اصفهان جمع آوری شد. بر اساس ویژگی های مورفولوژیکی اندام های باردهی غیرجنسی چهار گونه شامل؛ cytospora cincta، c. chrysosperma،c. leucostoma و c. schulzeri شناسایی گردید. گونه c. chrysosperma که در بیش از 80% نمونه ها شناسایی شد، به عنوان گونه ی غالب روی درختان گردو شناسایی گردید. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی درجمعیت گونه c. chrysosperma، 58 جدایه از مجموع 147 جدایه به دست آمده بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب شدند. تنوع ژنتیکی جدایه های منتخب با استفاده از دو نشانگر rapd و issr مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یک آزمایش اولیه تعداد ده آغازگر از مجموع 20 آغازگر rapd و 12 آغازگر از مجموع 20 آغازگر issr با چندشکلی و تکرارپذیری بالا جهت بررسی های بیشتر انتخاب شدند. میزان چندشکلی حاصل از نشانگرهای rapd و issr و ترکیب هر دو نشانگر به ترتیب برابر با 7/94%، 8/95% و8/95% بود. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل بر اساس روشcentroid و ضریب تشابه جاکارد انجام گرفت. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از نشانگرهای rapd، issr و ترکیب دو نشانگر، جدایه ها را به ترتیب به شش، هفت و شش گروه در بهترین نقطه برش تقسیم بندی کرد که نشان دهنده ی تنوع ژنتیکی بالایی در بین جمعیت های c. chrysosperma است. اما ارتباط مشخصی بین گروه بندی جدایه ها و منشاء جغرافیایی آن ها مشاهده نشد. نتایج به دست آمده از این تحقیق بیانگر این است که نشانگرهای rapd و issr، نشانگرهای مناسبی جهت مطالعات تنوع ژنتیکی در جدایه های قارچ c. chrysosperma می باشند اما نشانگر issr به دلیل دمای اتصال بالا، تکرارپذیری قابل قبول و هزینه یکسان با نشانگر rapd از ارجحیت بیشتری برخوردار است. به منظور تعیین درجه بیماریزایی در بین جمعیت گونه c. chrysosperma، جدایه های منتخب در سه تکرار روی نهال های سه ساله ی درخت گردو مایه زنی شدند و یک شاخه نیز به عنوان شاهد با محیط کشت بدون میسیلیوم قارچ مایه زنی گردید. ابتدا محل مناسبی از شاخه به قطر cm 5/1-1 با اتانول 70% ضدعفونی گردید. سپس به کمک چوب پنبه سوراخ کن، پوست شاخه به صورت یک قرص پنج میلی متری برداشته شده و قرصی از حاشیه ی پرگنه قارچ در آن محل مایه زنی شده و محل مایه زنی با استفاده از پارافیلم و چسب کاغذی باندپیچی گردید. بعد از گذشت یک ماه شاخه های مایه زنی شده هرس گردیده، به آزمایشگاه منتقل شدند و مساحت زخم اندازه گیری گردید. سپس میانگین سه تکرار محاسبه و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای از لحاظ بیماریزایی در جدایه های c. chrysosperma وجود دارد. به منظور تعیین صحت ارزیابی مقاومت و یا بیماریزایی، آزمون بیماریزایی به کمک روش مایه زنی روی شاخه ی بریده عیناً در شرایط آزمایشگاهی به انجام رسید. بر اساس نتایج حاصل، همبستگی زیادی بین این دو روش وجود نداشت. لذا به نظر می رسد که ارزیابی درجه بیماریزایی و یا مقاومت با استفاده از روش مایه زنی روی شاخه ی بریده به اندازه کافی قابل اعتماد نیست.