نام پژوهشگر: محمدحسین نیکداراصل
اعظم شفایی سرمور علیرضا شانظری
طنز یکی از گونه های ادبی است که برخی از نویسندگان و شاعران آن را برای بیان آراء و عقاید خود و ارتباط با مخاطبان برمی گزینند عطّار عارفی حقیقت بین اصول دینی و عرفانی را با توسّل به تمثیلات، حکایات و پند و اندرزها با بیانی طنز آمیز تأکید می کند. وی رسالت ارشاد مردم جامعه ی خود را با بهره گرفتن از طنزسرایی از زبان دیوانگان جامعه به انجام می رساند. زبان عطّار نرم، دلنشین و ملایم برای خوانندگان است. عطّار با شیوه ی طنزسرایی در آثار خود در نهایت انسان را به قرب و وصال فرامی خواند. در کنار عطّار سنایی را خشمگین و معترض به مسائل جامعه می بینیم. زبان طنزسرایی وی در هم کوبنده و شکننده است و زخم زبانش جسم را می آزارد. شعر نقد و اعتراض وی در ادبیّات فارسی بی مانند است. سنایی همواره در اشعارش انسانها را به فراگیری حکمت و دوری از دنیا و بدی ها دعوت می کند. هر دو شاعر در اشعار و سخنانشان از نوع ادبی طنز و طنزسرایی بهره جسته اند، پس می توان هر دو شاعر را علاوه بر عارف و رهرو طریقت بودن طنزپرداز دانست. دست آوردهای ما در این پژوهش به قرار زیر است : 1- سنایی و عطّار تمام اقشار جامعه را مورد نقد و اعتراض قرار داده اند. 2- عطّار از شیوه ی غیرمستقیم و سنایی از شیوه ی مستقیم در طنزپردازی بهره جسته اند.
هلاله نعلی محمدحسین نیکداراصل
تساهل و تسامح (tolerance) به معنای سهل گیری و مدارا نمودن، نخستین بار در اروپای دوران رنسانس در زمینه ی مسائل دینی ـ مذهبی به وجود آمد و عبارت بود از آزادی انتخاب مذهب یا هر نوع آزادی در اظهار عقیده. دین اسلام نیز براساس تعالیم قرآن کریم و سیره ی رسول اکرم(ص) مدارا و تساهل را نسبت به پیروان سایر ادیان، توصیه نموده است. از این رو سعدی به عنوان شاعری مسلمان و دوستدار بشریّت اوضاع نابسامان کشور را که ناشی از حملات مغول و ظلم و جور امرا و حکّام بوده است، در گلستان به تصویر کشیده و به ارایه ی جامعه ی آرمانی برای تسکین آلام هموطنان خود در بوستان پرداخته است. از این رو در لابلای کلام سعدی ویژگی بارز اندیشه ی او را تحت دو عنوان بسترها و محورهای تساهل و تسامح می توان دید و بر این اساس می توان سعدی را شاعری متساهل و مداراگرا نامید. با توجه به مطالب گفته شده این پژوهش در سه فصل تدوین شده است : فصل اوّل : کلیّات شامل مقدمه، مروری بر پیشینه موضوع، روش انجام کار و... فصل دوّم : شامل تساهل و تسامح در غرب و اسلام. فصل سوّم : شامل شمه ای از زندگی سعدی و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی عصر اوست. فصل چهارم : تحت دو عنوان بسترها و محورهای تساهل و تسامح به بررسی جلوه های تساهل در کلیّات سعدی پرداخته است و در فصل پنجم : نتیجه گیری ارائه شده است.
فرزانه محمدی مجید بهره ور
کهن الگوها مفاهیم مشترکی است که از گذشته های دور واز اجداد بشر نسل به نسل منتقل شده در پستوی ضمیر ناخودآگاه جا گرفته است. این صور پیش از رسیدن به مرز خودآگاهی در نمادهای گوناگون طبیعی جلوه گر شده اند و در آثار هنرمندان نمود پیدا می کند.ازطریق نقد کهن الگویی متون عرفانی نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری می توان به زبان مشترک ادبیّات،تجربه ی عرفانی ودانش روان شناسی دست یافت.کارل گوستاو یونگ، بنا بر تجربه ی زیستی، علمی وآشنایی با دانش های شرقی توانست تحلیلی از محتوای ناخودآگاهی داده و پیوندی در این حوزه ها بیابد. در این تحقیق کهن الگوهای نهفته درمتن منطق الطیر و اندیشه ی عطار، با توجّه به ساختار مورداستفاده ی شاعر و کاربرد استفاده از آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. برخی از این کهن الگوها در قالب نمادهای مختلف خود را نشان داده اند و برخی نیز خود را با ایجاد تأثیرات بر اعمال، رفتار، ذهن و زبان شاعر، نشان می دهد. کهن الگوهای گوناگونی در این منظومه ی عطار جلوه گر شده است که مهّم ترین آن ها عبارت است ازفرایند فردانیّت، آنیما، سایه، پیر دانا، خویشتن، پرسونا، ولادت مجدّد و سفر.
ندا معصومی محمدحسین نیکداراصل
زروانیسم، آیینی ایرانی است که هستی، مبنا و منشأ آن را زمان می داند و به مفاهیم فلسفی مهمی هم چون پیدایش هستی، منشأ عالم، آفرینش کیهانی، زمان و... می پردازد. در این آیین فلک و صور فلکی تأثیری انکارناپذیر بر زندگی انسان دارند و از آنجایی که زروان خدای بخت و تقدیر است، انسان در جبر و سرنوشتی که برای او رقم خورده است، اختیاری ندارد. این تفکر به تدریج در میان شاعران و اندیشمندان ایرانی نفوذ کرد و حافظ نیز هم چون دیگر شاعران، از این سرچشمه ی فکری مستثنی نبوده است. این رساله در چهار فصل تنظیم شده است که بعد از طرح مقدمه و کلیات، دو فصل آن به ماهیت زروانیسم و اسطوره ی زروان اختصاص دارد و در فصل آخر به بازتاب باورهای زروانی در اشعار حافظ پرداخته شده است. نگارنده در این پژوهش مطالبی چون دهر و زمانه و کارکردهای آن، تقدیرگرایی، مرگ اندیشی، جبرگرایی، تأثیر افلاک و اختران بر زندگی بشر، نکوهش جهان، بازگشت به بیکرانگی و... را در دیوان حافظ با اصول عقاید زروانی مقایسه کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حافظ با بهره گرفتن از اسطوره، تاریخ و فرهنگ ایران باستان و گنجاندن برخی باورها و اندیشه های اصیل زروانی در غزلیاتش، جهان بینی خود را متناسب با اصول عقاید این آیین، به خوبی به تصویر می کشد، به گونه ای که می توان گفت تقدیرگرایی حافظ ریشه ی زروانی دارد تا اسلامی، چون در هیچ یک از منابع دسته اول اسلامی به تقدیر و تأثیر افلاک و اختران بر زندگی آدمی، به این صراحت اشاره نشده است. وی با کاربرد واژگانی مانند زمان، روزگار، دهر، چرخ و فلک، آسمان و سپهر و بخت برای سرنوشت محتوم آدمی، اندیشه ی جبرگرایانه ی زروانی را باز می تاباند.
علی حسینی بهاء الدین اسکندری
چکیده ندارد.
محمدحسین نیکداراصل غلامرضا افراسیابی
شاهنامه در بردارنده اساطیر کهن ایرانی است . داستان پیروزیها و شکستها، شکوه و قدرتها و زوال آنان است . داستان نبرد دائمی نیروهای اهریمنی و اهورایی برای حق و حقیقت است . در برگ برگ آن چکاچک شمشیر و زوزه نتیر و کمان را می توان شنید و میدانهای خونین جنگ را دید. اما نباید تصور شود که این اثر صرفا حماسی است و چز نبرد و خون چیز دیگری در آن وجود ندارد. حکیم چیره دست و توانا با بینش و اندیشه ای ژرف زندگی راستین را در صحنه های رزم جستجو می کند. و با بیانی رسا خوانندگان اثر خود در تمام زمانها را به زندگی سزاوار و شایسته انسان فرا می خواند از این منظر شاهنامه کتاب زندگی است . فردوسی در آغاز، پایان و میان داستانها با زبان خود یا قهرمانان، اصول زندگی را به صورت پند و اندرز بیان می کند. از یک سوء راه رسیدن به منش انسانی را با معرفی و نشان دادن محاسن اخلاقی چون خردمندی، راستی، درست کرداری، نیک نامی و ... می نماید و از سوی دیگر با بر حذر داشتن انسانها از رذایل اخلاقی چون دروغ، آز، ستمگری، خشم و ... آن هدف والا را جستجو می کند. اندیشه شاعر محدود به پند و اندرز نیست . بلکه به ژرفی درباره آفریننده هستی، مرگ ، دنیا و روزگار و انسان می اندیشد و ثمره این ژرف اندیشها حکمت خاص شاعر، درباره موضوعات مذکور است .