نام پژوهشگر: شجاع احمدوند

شکاف های اجتماعی در جامعه اسرائیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  جعفر رجبی قره قشلاقی   شجاع احمدوند

شکاف های اجتماعی در جامعه اسرائیل در مقایسه با شکاف های اجتماعی جوامع دیگر، پدیده بسیار خاص، متفاوت و قابل توجهی است. این خاص و متفاوت بودن که عمدتاً نتیجه شرایط تاریخی است و ماهیت، قدمت، تنوع، پیچیدگی و میزان تاثیرگذاری آنها نمود می یابد، اهمیت مضاعفی به این پدیده می‏بخشد. بی گمان بی توجهی به این موضوع، اعتبار هرگونه پژوهش معطوف به جامعه و سیاست در اسرائیل را مخدوش خواهد کرد. شکاف های اجتماعی در جامعه اسرائیل بیش از حد معمول پیچیده است؛ زیرا شکاف هایی بسیار متعدد و متداخل اند. مهاجرت یهودیان ازکشورهای مختلف جهان به فلسطین درطول صد سال گذشته، نه تنها شکاف های موجود را افزایش داده بلکه تداخل و همپوشانی آنها را نیز افزون ساخته است. امروزه افزون بر شکاف های بین یهودیان و غیر یهودیان شکاف های گوناگون دینی و قومی وجود دارد. طبیعتاً وجود چنین وضعیتی در جامعه اسرائیل انسجام ملی و شکل گیری هویت واحد را در آن دچار مشکل می سازد و می تواند به عنوان یک تهدیدی اساسی بر امنیت ملی محسوب شود. به نظر می رسد چند گانگی قومی و اجتماعی ـ مدنی، به عنوان مهم ترین پاشنه آشیلی که همانند تار عنکبوت جامعه رژیم صهیونیستی را درهم تنیده و موجب تضعیف رژیم صهیونیستی از درون شده است. نتیجه چنین نقطه ضعفی در داخل را می توان در عرصه سیاست خارجی این رژیم نیز مشاهده کرد. شناخت این شکاف ها می تواند فضاهای خالی درون جامعه اسرائیل و آسیب پذیری آن را به خوبی نمایان سازد

بنیادگرایی مسیحی و تاثیر آن بر حکومت ایالات متحده آمریکا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  احمد عزیزخانی   شجاع احمدوند

بنیادگرایی مسیحی جنبشی است که بازگشت به اصول و بنیادها را مفروض گرفته و عمدتا خواستار عبور از مدرنیسم و بازگشت به سنت هاست. تصلب، تاکید بر جامعیت دین، مخالفت با سکولاریسم و تاکید بر خشونت جهت پیشبرد اهدافاز وی‍گی های جریان های بنیادگرا و به خصوص بنیادگرایی مسیحی است. جنبش های بنیادگرا با چنین رویکردی در صدد تاثیر گذاری بر محیط پیرامون خود بوده اند. تحقیق حاضر که در سه فصل تنظیم شده است، در ابتدابه چارچوب مفهومی می پردازد. در این فصل ضمن تاکید بر اندیشه اشتراوس، چهار مفهوم از اندیشه وی اخذ شده و سپس جریان بنیادگرایی مسیحی بر اساس این مفاهیم تبیین شده است. در فصل دوم ابتدا تحول تاریخی جریان بنیادگرایی مسیحی برسی شده و در ادامه شاخص های بنیادگرایی مسیحی ذکر شده است و در فصل سوم تاثیر آموزه های بنیادگرایی مسیحی بر سیاست های داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا مورد واکاوی قرار گرفته است.

گفتار سیاسی جریان های دینی فعال در انقلاب مشروطه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1387
  رسول نژادعبدالهی   شجاع احمدوند

موضوع این تحقیق بررسی گفتار سیاسی جریان های دینی فعال در انقلاب مشروطه بر مبنای روش تحلیل گفتمان است.براین اساس، گفتار دو جریان دینی مشروطه طلب ومشروعه خواه مورد بررسی قرار گرفته است . علمای مشروطه طلب با محور قرا دادن مفهوم تحدید استبداد به فصل بندی نشانه ها ومفاهیمی مانند : قانون، توسعه، آگاهی، اراده، آزادی،مساوات،ملت،وکالت وانتخاب پرداخته اند و بر اساس آن نظام معنایی گفتار خود را شکل داده اند و بر این مبنا از انقلاب مشروطه حمایت نموده اند. در نقطه مقابل ، علمای مشروعه خواه با محور قرار دادن مفهوم حفظ شریعت به مفصل بندی نشانه ها ومفاهیم گفتار خود پرداخته اند، مانند:امنیت، امت مسلمان،اطاعت از حاکم، نفی کفر وکافر ،نامحدود بودن شرع وقانون شریعت وحول این مفهوم اقدام کرده اندو بر مبنای این مفصل بندی نظام معنایی گفتار خود را سا مان داده اند . این جریان فکری با اتکا بر همین نظام معنایی به مخالفت با انقلاب مشروطه پرداختند.

ساخت و روابط قدرت در دولت مدینه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  شهرام آموزگار   شجاع احمدوند

بعثت نبی مکرم اسلام (ص ) در دورانی از تاریخ جزیره العرب به وقوع پیوست که این سرزمین به جز بخش هائی از آن (یمن فعلی ) که به دست ساسانیان اداره می شد، فاقد هرگونه حکومت مرکزی و تشکیلات متمرکز سیاسی - اجرائی جهت اداره امور عمومی بود لذا نوعی خودمختاری بر محوریت «قبیله » در سرتاسر این سرزمین و از جمله یثرب و مکه حکمفرما بود. شرایط اقلیمی و آب و هوای جزیره العرب و عدم تمایل دولت های بزرگی چون ایران و روم به فتح جزیره العرب به علت همین شرایط جغرافیایی، از مهم ترین علل تداوم ساختار قبیله ای و سنن و فرهنگ ناشی از آن بود. با این توضیح ، اساس قدرت را در جزیره العرب «قبیله » تشکیل می داد که البته این قدرت در اموری همانند استقلال جغرافیائی قبایل (اطم ) و استقلال فرهنگی قبایل در سنن و رسوم (ربعه ) خود را نمایان می ساخت . چنانکه گذشت ، دو شهر مکه و یثرب نیز از این قاعده مستثنی نبودند و لذا همین امر خود نقطه آغازی برای حرکت سیاسی پیامبر اسلام (ص ) گشت بطوریکه پیمان عقبه اول در سال دوازدهم بعثت و «پیمان عقبه دوم » که در سال سیزدهم بعثت در پی مذاکره پیامبر با تعدادی از مردم مدینه به وقوع پیوست، ازهمین منظر قابل تحلیل است . در شهر یثرب طوایف و قبایل مختلف عرب و یهود حول دو قبیله مهم «اوس » و «خزرج » سال ها بود که به تقابل و نزاع برخاسته بودند. پس از جنگ «یوم بعاث » در سال های نزدیک هجرت ، و به خاطر کشته های بسیار زیاد این جنگ ، هردو طرف خواهان آشتی و پایان نزاع بودند اما به علت سنت رایج قبیله ای مبنی بر لزوم پرداخت خون بها و از طرفی تعیین میزان این خون بها از سوی شخصی که اولاً همه ریاست او را قبول داشته باشند و ثانیاً در جریان نزاع بی طرف باشد، این امکان به وجود نیامده بود. شیوه تبلیغ پیامبر اسلام(ص ) در موسم حج که به نزد افراد و قبایل زیارت کننده کعبه رفته و به تبلیغ آئین اسلام می پرداختند ،باعث آشنائی آن حضرت با تعدادی از مردم یثرب شد. این عده مسلمان شدند و برای تبلیغ اسلام به یثرب بازگشتند. در سال بعد از این واقعه تعداد دوازده نفر از مردم مدینه با پیامبر پیمان«عقبه اول » را بستند که این پیمان خود باعث ایجاد زمینه جهت «پیمان عقبه دوم » در سال بعد یعنی سال سیزدهم بعثت با تعداد هفتاد و سه نفر از مردم یثرب شد. این پیمان به نوبه خود فرصتی مغتنم برای پیامبر جهت هجرت و تبلیغ آئین اسلام و نیز برای مردم یثرب جهت رهائی از مصیبت جنگ های قبیله ای و پایان یکباره این نزاع ها بشمار می رفت . مفاد پیمان عقبه دوم در واقع بنیاد و اساس ریاست دینی - سیاسی پیامبر اسلام(ص) بر شهر یثرب (که بعدها به مدینه النبی و سپس مدینه شهرت یافت ) بشمار می رود. بر اساس بخشی از این پیمان نامه ، مردم مدینه متعهد می شدند که از پیامبر حمایت کرده و با دوستان او دوست و با دشمنان او دشمن باشند (بیعه الحرب ). قابل ذکر است که حتی اسلام آوردن بسیاری از مردم مدینه نیز براساس همان سنت های «قبیله » میسر شد بطوری که در خصوص قبیله بنی عبدالاشهل ، طبری درجلد سوم کتاب مهم تاریخ طبری این گونه می گوید که پس از گفتگوی اسعدبن خضیر با مصعب بن عمیر و اسلام آوردن اسعدبن خضیر، وی به پیش سعدبن معاذ آمد و با تحریک عرق قبیله ای وی (چون میزبان مصعب پسر خاله سعدبن معاذ بود)، او نیز اسلام آورد. طبری در ادامه می نویسد: «چون سعد معاذ به نزدیک قوم ایستاد، گفت : ای بنی عبدالاشهل مرا چگونه می شناسید؟گفتند: سالار و سرور مایی . گفت : زنان و مردان شما با من سخن نکنند تا به خدا و پیامبر اوایمان بیاورند. گوید: به خدا همان شب در محله عبدالاشهل مرد و زنی که مسلمان نشده باشد، نبود.» بنابراین ، حرکت سیاسی - دینی پیامبر بواسطه ساختار قبیله به پیش میرفت و لذا «قبیله » از اهمیتی اساسی در این دعوت برخوردار بود. پس از هجرت پیامبر اسلام (ص ) به مدینه ، در همان اوائل هجرت ، پیمان نامه ای بین پیامبر و قبایل عرب و یهود مدینه منعقد شد که به «پیمان نامه مدینه » شهرت یافت و در واقع بنیان حقوقی حکومت پیامبر(ص ) در مدینه را تشکیل می داد. این پیمان نامه در 47 بند نوشته شد و براساس آن حقوق افراد و قبایل مورد تاکید قرار گرفت . از این پیمان نامه به عنوان سندی که روابط میان حکومت و مردم را تبیین می کند، چهار نکته اساسی برداشت می شود: نخست ، مفهوم «امت » تمامی مسلمانان (مهاجران و انصار)، یهود و مشرکان ساکن حرم (مدینه ) را شامل می شد به طوریکه در بند 25 پیمان نامه به وضوح بدان اشاره شده است: «یهود بنی عوف ، خود و هم پیمانان (موالی ) آنها، با موالی یک امت هستند. یهود به دین خود و مسلمانان به دین خودشان ، مگر کسی که ستم کند و گناه نماید و چنین کسی جز خود و خاندانش را دچار زحمت نخواهد کرد». دوم ، مطابق این سند و سایر بیعت هائی که بعدها به وقوع پیوست و نیز آیات 80 سوره مبارکه اسراء، 97 انفال و 100 نساء، شرایط اطلاق واژه «امت » و حتی شرط اسلام مسلمانان ساکن سایر مناطق «هجرت به مدینه » بود که البته این شرط در بسیاری از بیعت ها (تا فتح مکه در سال هشتم هجرت ) همواره مورد تاکید قرار می گرفت . سوم ، در این پیمان نامه حقوق افراد در کنار حقوق قبایل مورد تاکید قرار گرفته است . بدین مفهوم که علاوه بر سنت رایج عرب مبنی بر حرمت حقوق سران و اشراف قبایل (حق جوار، امان و...)، حقوق عامه مردم و برابری آن مورد تاکید قرار گرفته است . چهارم ، در این پیمان نامه بر استقلال داخلی قبایل از لحاظ جغرافیائی (اطم ) و فرهنگی (ربعه ) در چارچوب اصول کلی اسلام تاکید شده است (بندهای 24 الی 35 پیمان نامه ). بدین ترتیب پیمان نامه های عقبه اول و دوم ، پیمان نامه مدینه و نیز آیات الاحکام اسلامی (حدود 500 آیه ) شالوده نظام سیاسی حکومت پیامبر اسلام (ص ) بر مدینه را بنیان نهادند و روابط قدرت و مردم را نمایان ساختند. در خصوص تحلیل ساختاری این روابط ، اشاره به این نکته ضرورت دارد که روابط قدرت در مدینه براساس وحی اسلامی و در بستر قبیله شکل گرفت . بدین مفهوم که وحی اسلامی ومیراث قبیله دو عامل اساسی در جریان قدرت در حکومت مدینه بودند. پیامبر اسلام (ص ) براساس وحی اسلامی از یک سو به تقابل با میراث قبیله برخاستند و از سوی دیگر بسیاری از عناصر قبیله بویژه ساختار عمومی آن را حفظ و در جریان روابط قدرت مدنظر قرار دادند. البته به رغم نقش تعیین کننده قبیله در جریان روابط قدرت در مدینه ، آنچه در میان گروه دعوت (مسلمانان نخستین ) تعیین کننده و به قول محمد عابد الجابری مخیله اجتماعی آنان را تشکیل می داد، عقیده اسلامی (در برابر قبیله و غنیمت ) بود. جدا از روابط این حکومت ، ساخت آن نیز از مشخصه هائی برخوردار است که باعث نزدیکی آن به مفهوم مدرن «دولت » شده است . نخستین ویژگی ساخت نظام سیاسی حاکم - محکوم مدینه ، عنصر «سرزمین » یا «حرم » می باشد. حکومت پیامبراسلام (ص ) دارای «حرمی » بود که در بند 39 پیمان نامه مدینه بدین ترتیب مورد اشاره قرار گرفته است : «داخل شهر یثرب برای اهل این صحیفه منطقه امن و حرم می باشد». محمد حمیداله در کتاب «تاریخ مدینه » این گونه می نویسد: ابن جحیفه از سندی نام می برد که نزد علی (ع ) بوده و در آن نوشته شده بود: بسم ا... الرحمن الرحیم ، محمد فرستاده خدا گفت : «هر پیامبر را حرمی است و مدینه ، حرم من است ». آنچه که از این روایات و دیگر منابع تاریخی استنباط می شود، حاکی از این است که پیامبر اسلام (ص )، مدینه و حرم آن را به عنوان سرزمین حکومت خود محسوب می فرمودند و بر این اساس است که حمیداله به نقل از المطری آورده است که: «پیامبر تعدادی از یاران خود را فرستاد تا حدود حرم مدینه را از هر سو نشانه گذاری کنند». از طرفی واژه «حرم » نیز درنزد عرب که درمقابل «حل » به عنوان مرزبندی جغرافیائی آورده شده است ، احکام ویژه ای برای خود دارد که از جمله آن حرمت مسافران ، عدم قطع درختان و... می باشد. نکته قابل ذکر در خصوص حرم حکومت پیامبر(ص ) در مدینه این است که با توجه به قبول ساخت کلی قبایل توسط پیامبر (به شرط تعهدات اعتقادی و مالی چون زکات )، اصولاً استقلال جغرافیائی این قبایل (اطم ) نیز مورد قبول آن حضرت بود. «اطم » بنیایی محکم و بلند قلمداد می شد که معمولاً جهت قلعه دفاعی مورد استفاده قرار می گرفت و لذا واژه «اطم » در نزد عرب دارای مفهومی جغرافیائی بوده و فضای جغرافیائی قبایل را مشخص می ساخت . از طرفی این حکومت از لحاظ عنصر«جمعیت » نیز بسیار نزدیک به مفهوم مدرن «دولت » می باشد. همان طور که پیش تر عنوان شد، در جای جای پیمان نامه مدینه ، مردم ساکن مدینه اعم از مهاجران ، انصار، یهود و مشرکان ، با واژه «امت » اطلاق می شدند که از جمله آن بند 25 پیمان نامه می باشد. با این توضیح می توان گفت که مفهوم «امت » در حکومت پیامبر(ص ) درمدینه هم ردیف مفهوم جمعیت در تعریف مدرن «دولت » می باشد. اما نکته دیگر اینکه باتوجه به مفاد این پیمان نامه و روابط حکومت پیامبر و مردم مدینه ، اصولا ًواژه «امت » در پیمان نامه مدینه از همان ابتدا دارای مفهومی سیاسی بوده که فراتر از تعلقات اعتقادی و بر اساس نوعی «قرارداد اجتماعی » استوار بوده است . این برداشت ازبند 25 و سایر بندهای پیمان نامه قابل دریافت است ؛ چنانکه همه افراد و قبایل ذکر شده در این پیمان نامه ، به اعتبار آن، مشمول اطلاق واژه «امت » گشته اند. نکته دیگر اینکه مفهوم امت نیز همانند قبیله دارای یک ساختار سلسله مراتبی بوده است چنانکه صحابه نزدیک پیامبر در ساختار مفهومی «امت » دارای جایگاهی همانند سران و اشراف قبایل بوده اند. عنصر دیگری که در نزدیکی نظام سیاسی - دینی مدینه به مفهوم مدرن از «دولت » نقش تعیین کننده دارد، «حکومت » می باشد. حکومت یکی از معمول ترین مفاهیمی است که به صورت هم معنا با مفهوم «دولت » به کار برده می شود در حالی که منظور ما از حکومت (government)، آن وجه از دولت (state) می باشد که امور عمومی را برعهده دارد. بنابراین در یک نگرش کلی می توان دولت را به عنوان قدرت عمومی کاملی در نظر گرفت که به حکومت شخصیت می بخشد. در واقع حکومت مجری و حامل اقتدار دولت است . در یک مقایسه تطبیقی نیز نظام حاکم - محکوم مدینه در دوران ریاست سیاسی - دینی پیامبر اسلام (ص ) بر آن ، حکومتی بود که در واقع از لحاظ ساختار اجرائی ، پیامبر مرکز دایره و صحابه نزدیک آن حضرت نزدیک ترین دایره به این مرکز قلمداد می شدند. همچنین این حکومت دارای کار ویژه هائی از قبیل انطباق با محیط ، تقلیل منازعه و کشمکش میان بخش های مختلف جامعه و... بود که البته از این لحاظ (با یک مطالعه تطبیقی ) نیز شباهت بسیار زیادی به عملکرد حکومت های مدرن دارا بود چنانکه انحصار قدرت (از نظر پیمان نامه مدینه ) و نیز قدرت قانونگذاری ، این شباهت را بیشتر قوت می بخشد. اما از لحاظ کارکرد نیز این نظام حاکم - محکوم همانند حکومت در معنای مدرن آن عمل کرده است به صورتی که نهاد مسجد به عنوان نهادی که از صدر اسلام دارای جایگاهی ویژه بود، حیطه قضائی و شورائی و حتی اجرائی را در خود جمع کرده بود؛ بدین مفهوم که مطابق حکومت های مدرن ، حوزه قضائی ، شورائی و اجرائی (علی رغم درنظر داشتن شخصیت تعیین کننده رسول اکرم(ص) با توجه به مقام رسالت آن حضرت ) درحکومت پیامبر نیز و در نهادی به نام «مسجد» تعریف شده بود. از لحاظ اجرائی اگرچه با توجه به حاکمیت دینی - سیاسی پیامبر اسلام (ص ) بر مدینه ، نظر ایشان تعیین کننده بود (با در نظر گرفتن مواردی که در قرآن با آیه «یا ایهاالناس » بدان اشاره شده که در این موارد مشورت توصیه شده است )، اما این اعلام نظر از لحاظ حقوقی مقید به آیات قرآن کریم ، وفود، بیعت ها و پیمان نامه مدینه بود. از جمله این امور اجرائی را که در حکومت پیامبر اسلام(ص ) بدان اشاره شده است (در پیمان نامه مدینه و سایر وفود) می توان در اعلام جنگ و صلح ، تبادل یا آزادی اسراء، دریافت زکات و جزیه و تشکیل سپاه نام برد. اما مهمترین وجه اجرائی این حکومت همانا تبلیغ آئین اسلام و تربیت اسلامی امت بود. با توجه به عبارات بالا آنچه که مدنظر است این است که اصولا نظام ریاست پیامبر بر مدینه دارای ساخت و بدنه اجرائی و روابطی بود که شباهت بسیاری را به مفهوم مدرن حکومت دارد. اما چهارمین مولفه در مفهوم مدرن دولت یعنی «حاکمیت » نیز در دولت مدینه نمایان بود. قانون گذاری در دولت پیامبر طبق آیات قرآن کریم و وفود مدینه اعم از وفود عقبه و پیمان نامه مدینه و سایر بیعت ها انجام می شد. این قدرت نیز هم بر اساس مقام نبوت آن حضرت (وحی اسلامی ) استوار بود و هم تا حد کمتری بر اساس ساختار قبیله. در این مورد نیز همانند موارد قبلی عنصر قبیله در کنار وحی اسلامی تاثیر خود را داشته است . اقتدار عالیه دولت پیامبر نیز گو اینکه بر اساس مقام نبوت آن حضرت بود اما تجلی بیرونی آن در پرتو قبیله بازتاب داشت . مفهوم «ربعه » نیز بر اساس وحی اسلامی در چارچوب قبیله قابل تحلیل است. چنانکه پیامبر در کنار اعمال حاکمیت ، استقلال قبایل را در خصوص سنن و فرهنگ (در چارچوب اصول کلی اسلام ) به رسمیت می شناخت. اما طرح این سوال در اینجا ضرورت دارد که اصولاً «حاکمیت » پیامبر و حکومت ایشان بر آمده از چه منبعی است ؟ الجابری عقیده دارد که مخیله اجتماعی مسلمانان نخستین (گروه دعوت ) در دوران حیات پیامبر(دوران تنزیل ) بر اساس «عقیده اسلامی » شکل گرفت و قبیله و غنیمت تاثیر بسیار کمتری (نسبت به دوران تاویل ) داشتند. بر این اساس منشأ قدرت حکومت پیامبر (ص ) در «عقیده اسلامی » است. با توجه به این نکات می توان مفهوم حاکمیت در تعریف مدرن از دولت را با مفهوم «عقیده اسلامی » در سنت نبوی مقایسه کرد. با توجه به نکات مطروحه، این تحقیق بر آن است که با مطالعه سیمای عمومی قدرت در مدینه پس از هجرت پیامبر اسلام(ص) ، فرآیند شکل گیری دولت پیامبر در مدینه را که ما از آن به «دولت مدینه» یاد میکنیم را در چارچوب رهیافت «وبری » و روابط قدرت بین دولت پیامبر و شهروندان بررسی کند؛ لذا بررسی ساخت و روابط قدرت در مدینه النبی ، از ابعاد مهم این تحقیق می باشد. برخی از ابعاد دیگر این تحقیق به شرح ذیل است: الف . برخی صاحبنظران با توجه به اینکه دعوت پیامبر را از همان ابتدا، پروژه ای سیاسی به شمار می آورند، ساخت قدرت مذکور را حاصل جمع دین و سیاست دانسته اند و برای این ادعا روایاتی را نقل می کنند از جمله اینکه مورخان از شخصی به نام عفیف کندی یاد می کنند که گفت : «فردی تاجر بودم ، در ایام حج به مکه آمدم . به پیش عباس رفتم ، در حالیکه نزد وی بودم ، مردی بیرون آمد و به سوی کعبه نماز گذارد. آنگاه زنی بیرون آمد و با او نماز گذارد و آنگاه نوجوانی با آنان نماز گزارد. به او گفتم ای عباس این دین چیست ؟ گفت این برادر زاده ام محمدبن عبدا... است . که ادعا می کند خداوند وی را فرستاده است و گنج های قیصر و کسری بروی گشوده خواهند شد... . عفیف گفت ای کاش من چهارمین آنها بودم ». بر این اساس الجابری حکومت پیامبر اسلام (ص ) را بر اساس جمع بین دین و سیاست دانسته و به تبیین این موضوع می پردازد. در مقابل ، مهدی حائری در کتاب «حکمت و فلسفه » حکومت پیامبر را یک مصلحت اندیشی مقطعی از نوع ریش سفیدانه دانسته و بر این عقیده است که پیامبر اسلام ، دین را از سیاست جدا دانسته و در پی تشکیل حکومت نبوده اند. با توجه به این نظرات ، تلاش ما در این تحقیق این است که نشان دهیم اولاً دعوت پیامبر، دارای یک وجه سیاسی می باشد و ثانیاً این وجه سیاسی ، دین را نیز در خود داخل دارد و به عبارتی حکومت در نزد پیامبر(ص ) جمع بین دین و سیاست می باشد. ب . دعوت و حکومت پیامبر بر اساسی استوار است که وحی اسلامی جوهر و هسته اصلی آن و ساخت عمومی قبیله ، چارچوب آن را تشکیل می دهد. این ویژگی را می توان در بدنه اجرائی حکومت پیامبر، روابط آن با امت و کل ساخت قدرت ، مشاهده کرد. در چارچوب همین ساخت قبیله است که «اطم » و «ربعه » (استقلال جغرافیائی و فرهنگی قبایل ) معنی پیدا می کند.

تمدن سازی در اندیشه ابن خلدون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  اشکان استواری   ابراهیم برزگر

در قرن بیستم و ادامه آن در دهه اول قرن بیست و یکم، ما شاهد تلاش مسلمانان برای بازیابی هویت خویش و بازگشت به دورانی هستیم که مسلمانان، در اوج تمدن خویش بودند. بدون شک، در امر بررسی چگونگی تشکیل تمدن، مراجعه به متفکران مسلمان که در این زمینه صاحب اندیشه هستند، کاری عاقلانه و امری لازم و ضروری می باشد. در قرن هشتم هجری، متفکری مسلمان و متعلق به سرزمینهای شمال آفریقا، با دانش گسترده و عمیق خود، دست به تلاشی گسترده زد تا با خلق اثری عظیم، مراحل گوناگون شکل گیری تمدنها را دریابد تا بلکه بتواند مسلمانان را از خمودگی و انحطاط چند قرنه، نجات بخشد. ابن خلدون، در اثر سترگ خود "مقدمه"، در پی آن است که با مراجعه به تاریخ و رجوع به تمدنهای موفق، راز ماندگاری و دوام تمدنها را دریابد. ابن خلدون نه تنها سعی در استفاده از اسناد و روایات معتبر تاریخی دارد، بلکه وی با پایه گزاری علم عمران، مستقیما به زندگی اجتماعی بشر پرداخته، عوامل شکل- گیری و بقای تمدنها را با بررسی جنبه های گوناگون زندگی جمعی انسانها، در اختیار علاقه مندان به این موضوع قرار داده است. هدف ما در انجام این تحقیق، بررسی عوامل و مولفه هایی است که از دید ابن خلدون در شکل گیری و تداوم تمدن نقش اصلی را بر عهده دارند. سعی ما بر آن است که با توجه به دیدگاههایی متفاوت از دیدگاه خود، بحث را پیش برده و در حقیقت، با مطرح ساختن فرضیه های رقیب، فرضیه خود را درباره چگونگی تشکیل تمدن در اندیشه ابن- خلدون مورد بحث و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش، ما بر آن هستیم که از منظر ابن خلدون، تمدن نیز مانند دیگر پدیده- ها دارای چهار علت می باشد. عصبیت یا همان اراده معطوف به قدرت، علت فاعلی، دولت علت صوری، نهادهای اجتماعی-اقتصادی علت مادی و سرانجام خیر عموم، علت غایی تمدن می- باشند. عصبیت به عنوان علت فاعلی تمدن، مهمترین مولفه در شکل گیری آن می باشد و رعایت عدالت، تنها مولفه ای است که از منظر ابن خلدون، تضمین کننده تداوم و شکوفایی تمدن می باشد. ما در این پژوهش، انواع عدالت را از دید ابن خلدون نام برده و نقش هر یک را در تداوم تمدن مورد بررسی قرار می دهیم.

جایگاه طنز در گفتار سیاسی جنگ (تحلیل محتوای ادبیات داستانی جنگ تحمیلی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  سمیرا عظیمی گلوجه   محمد جواد غلامرضا کاشی

گفتمان جنگ سرمایه کلامی مهمی در ایران است. در این پایان نامه تلاش می شود از زاویه طنز به واکاوی این گفتار پرداخته شود. این پژوهش به منظور ارائه پاسخ به این پرسش مطرح شد که با توجه به نقش طنز، ادبیات سیاسی جنگ دستخوش چه تحولی در ایران شده است؟ پاسخ خود را بر این فرضیه استوار کردیم که طنز در دوره هشت ساله جنگ تحمیلی نقش بازتولید کننده گفتمان مسلط، در دوره سازندگی نقش گسیخته ساز از فضای نمادین ایدئولوژیک دوران جنگ را بر عهده داشت و در دوره اصلاحات با بازتولید گفتمان دوران جنگ به الگوی مقاومت در مقابل گفتمان دوران اصلاحات تبدیل شد. در تحلیل پایانی به این نتیجه رسیدیم که با توجه به نقش طنز، گفتمان جنگ از ساختار تک ذهنی به ساختار چند ذهنی تبدیل شده است. مناسبات میان طنز و گفتار سیاسی جنگ در ایران مناسبات تخریب کننده ای نیست. هر چند طنز در نسبت با گفتار سیاسی جنگ تغییر الگو می-دهد. ولی در این تغییر الگو ذخایر فرهنگی را برای تقویت این گفتار به خدمت می گیرد. بنابراین، از دریچه طنز، گفتار جنگ، گفتار پایدار و قدرتمندی است که باید حفظش کرد و زمینه تداوم حیاتش را فراهم کرد.

مبانی،ماهیت و الگوی رهبری امام خمینی و جمال عبدالناصر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  مرتضی عباسی   شجاع احمدوند

مبنای رهبری امام خمینی بر توحید استوار است. ایشان به عنوان رهبر دینی بر پیوند دین با سیاست و جامعّیت دین اسلام معتقد است و قدرت سیاسی را تجلی قدرت الهی می داند از نظر ایشان فلسفه اصلی فقه حکومت است. ماهیّت رهبری امام خمینی دینی، انقلابی و قانونی است. ایشان به عنوان رهبر ایدئولوژی پرداز، کاریزما و بسیجگر مطرح است. دین اسلام و مذهب تشیع نوع ایدئولوژی پردازی و سیاستگذاری ایشان را تعیین می کند. مبنای رهبری جمال عبدالناصر بر قوم گرائی، ملی گرائی، سوسیالیسم و دولتی شدن دین، استواراست. ایشان برناسیونالیسم عربی وسوسیالیسم عربی معتقد است و ماهیّت رهبریشان نظامی، قومی و قانونی است. ناصر به عنوان رهبر ایدئولوژی پرداز، کاریزما و بسیجگر مطرح است. ملی گرائی و سوسیالیسم نوع ایدئولوژی پردازی و سیاستگذاری ایشان را تعیین می کند. البته نوع ایدئولوژی پردازی، بسیجگری و کاریزمائی ناصر و امام خمینی فرق می-کند.ایدئولوژی عبدالناصرناسیونالیسم عربی است که به جمهوری عربی انجامید وایدئولوژی امام خمینی اسلام سیاسی است که به جمهوری اسلامی منجر شد.

ارزش و عینیت در فلسفه تاریخ ابن خلدون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  محمد هادی جوکار   شجاع احمدوند

تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال اصلی و اساسی که ارزش و عینیت در فلسفه‎ی تاریخ ابن خلدون چه جایگاهی دارد در چهار فصل تنظیم گردیده است. بنابر فرضیه تحقیق متدولوژی تاریخنگاری ابن خلدون بر عینیت فارغ از ارزش استوار گردیده است. در فصل اول با بررسی دو دیدگاه عمده‎ی فلسفه‎ی تاریخ، یعنی فلسفه‎ی جوهری یا نظری تاریخ و فلسفه‎ی تحلیلی یا انتقادی تاریخ، به توضیح هر دو دیدگاه پرداخته شده است.از آنجا که محور بحث پیرامون دیدگاه دوم می‎باشد، شاخصه‎های اصلی آن یعنی علیت، تبیین، ارزش، عینیت و... مورد بررسی قرار گرفت. فصل دوم به جهان‎شناسی ابن خلدون و دیدگاه وی در مورد جهان و انسان و رابطه‎ی میان آن دو در ابعاد مختلف به خصوص رابطه‎ی انسان با طبیعت و اجتماع اختصاص داده شد. در فصل سوم، بحث پیرامون جایگاه ارزش در متدولوژی تاریخ‎نگاری ابن خلدون و تلاش عمده‎ی وی برای تدوین تاریخی فارغ از ارزش شکل گرفت. در فصل چهارم به دیدگاه وی در مورد تاریخ علمی و عینی و دخالت دادن عنصر عقلانیت در تاریخ‎نگاری و ضرورت تدوین تاریخ عینی از دیدگاه وی اشاره گردید. در نهایت فرضیه تحقیق اثبات گردیده و چنین نتیجه گیری گردید که متدولوژی تارخنگاری ابن خلدون هم به جهت مبانی نظری و هم به جهت کاربردی بر عینیت فارغ از ارزش استوار است.

چالشهای مشروعیت در سه الگوی اسلام سیاسی حاکم : محافظه کار انقلابی و رادیکال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  فرزاد نادری زرنه   شجاع احمدوند

مقدمه 1. طرح مسئله انحطاط و عقب ماندگی داخلی و هجوم گسترده و همه جانبه استعمار غربی به جهان اسلام در قرون اخیر دو مسأله اساسی با ابعاد و آثار و عوارض فکری- فرهنگی، سیاسی- نظامی و اقتصادی- اجتماعی بود که مسلمانان بلاد و اقشار گوناگون جوامع مسلمان اعم از سیاستمداران و روشنفکرانف علما و متفکران را به واکنش واداشت. در پی تحولات داخلی در جهان اسلام، مسلمانان از یک طرف گرفتار فقر و فلاکت فساد و تباهی، و در نهایت عجز و عقب ماندگی دست و پا می زدند و از طرف دیگر آنها در معرض تهاجم غرب و تمدن غربی قرار گرفتند که در برخورد با این مسائل و در رفع نابسامانی های داخلی و هجوم های خارجی، برخی از سیاستمداران، روشنفکران، علما و متفکران و رجال دینی و سیاسی از نظر فکری یا سیاسی و یا هر دو موضع گیری هایی داشتند که عمدتاً دفاعی و در ابعاد مختلف و فراوان بود، هر چند که متن حوادث و تحولات سیاسی- نظامی و اقتصادی- اجتماعی داخلی و در ارتباط با غرب نیز در گسترش و پیشرفت این واکنش ها تأثیر داشت. در یک تقسیم بندی کلی و اولیه می توان سه دسته از واکنش ها و نهضت ها را از هم تفکیک کرد: 1- واکنش ها و نهضت های سیاسی- نظامی و اجتماعی 2- واکنش ها و نهضت های فکری- فرهنگی و اعتقادی 3- واکنش ها و نهضت های جامع و کامل، البته این واکنش ها تأثیر متقابل بر هم داشتند، بخصوص که نهضتهای فکری- فرهنگی به دلیل نقش بنیادی فکر و فرهنگ و ذهنیت ها در مواردی به سایر ابعاد سرایت کرده، تبدیل به نهضتی جامع و کامل می شدند. خود جریانها از نظر محتوا و در تفکر و مواضع عملی به چند دسته تقسیم بندی می شوند. واکنش های مسلمانان در 2 قرن اخیر را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 1- جریان پیروی از تمدن غرب، از غربگرایی تا غربزدگی 2- جریان احیا و بازسازی تفکر دینی از بنیادگرایی تا رادیکالیسم اسلامی (موثقی، 1382: 22) در زیر مجموعه دسته اول، گروهی دل در گرو لیبرالیسم داشتند و راه حل مشکلات جهان اسلام را در لیبرال دموکراسی دیدند و گروهی رو به سوسیالیسم آوردند و جمعی به ناسیونالیسم با شقوق مختلف آن روی آوردند. هر دسته و گروهی، نسخه ی حل مشکل جهان اسلام را از همان منظر می پیچیدند اما رفته رفته با اثبات ناکارآمدی رویکردهای یاد شده، جریان های فکری متکی بر دین و علائق دینی رو به گسترش نهادند و از دین به عنوان ایدئولوژی و منبع انرژی سیاسی- اجتماعی استفاده نمودند. پس از عقیم ماندن رویکردهای بیرونی تنها آلترناتیو باقی مانده، اسلام بود، «اسلام هوالحل». جریان پیروی از تمدن غرب با یک تقدم تاریخی نسبت به جریان دوم از سوی روشنفکران شکل گرفت. سیاستمداران و رجال سیاسی، اداری، نظامی، صاحبان مشاغل و دانشجویان ترکیب اجتماعی این گروه را تشکیل می دادند. اینان از لحاظ روانشناختی انگیزه ها و اهداف گوناگونی داشتند و از نظر نحوه نگرش، شیوه تفکر و نوع جهان بینی تحت تأثیر نحله های فکری و فلسفی اروپا با آراء و نظریات گوناگون و نامتجانس بودند. آنها به لحاظ همین جنبه ها وسیعترین و متنوع ترین جریان را به وجود آوردند و به نام های گوناگونی چون غربگرا، لیبرال، مارکسیست و سوسیالیست خوانده می شدند که این رنگارنگی خود از وسعت اختلافات حکایت می کند، این جریان در دو قرن اخیر در برخورد روزافزون مسلمانان با اروپاییان و رویکرد عملی آنها به غرب شکل گرفت، در واقع تقلید همه جانبه از نهادها ارزش ها و الگوهای غربی، فرهنگ و تمدن غرب، خودباختگی و بی هویتی و جهت گیری های مبتنی بر لیبرالیسم، ساینتیسم و ناسیونالیسم از مشخصه های اصلی این جریان بود و از طرف دیگر این جریان به عنوان یک جریان اسلامی مایل به کنار نهادن دین نبود. به گفته هشام شرابی «هدف دنیاگرایان مسلمان از باز نگه داشتن در به روی تأثیرات نوگرایانه و در عین حال حمایت از میراث سنتی، ایجاد هم نهادی در این قطب های مخالف بود که این نقش به جوانان مسلمان کاملاً برازنده بود.» هدف اصلی آنها دقیقاً سازگار شدن با نیازهای کارکردی تجدید بود (شرابی، 1384: 36). نخبگان این جریان به دلیل عدم استحکام و تمرکز نظری دقیق و روشن، شناخت عمیق و جامعی نسبت به غرب و اصول ارزشی و ملاحظات روش شناختی دانش و تمدن آن نداشتند «آنان در افکار خود به پیروی از جریانی متمایل شدند که کمترین مقاومت را داشت و به طور روزافزون به منافع عملی روی آوردند». همین عمل باعث شکست آنها و رهیافت آنها شد نخبگان این گروه بودند که با پذیرش تقلیدی و سطحی برخی از مظاهر غرب بدون تبیین دقیق و عمیق مسئله غرب و با عدم شناخت و تحلیل دقیق و عمیق واقعیات زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع خود و بی اعتنا به مسأله فقر، رنج و بی عدالتی گریبانگیر مردم به گرایش های غربگرا و غربزده و محافظه کار روی آوردند و این جهت گیری آنها به جهان بینی مسلط بورژوایی ملی و وابسته حاکم مبدل شدند با این اوصاف عملکرد رویکردهای برونزاد و ناتوانی رهیافت آنها برای ما روشن شد حال به رهیافت های درونزاد می پردازیم. ناسیونالیسم در جهان اسلام به رغم پاره ای از موضع گیری های سیاسی مقطعی علیه غرب، در روند تکاملی خود بدون پشتوانه فکری و عملی مستقل، ماهیتاً نمی توانست به حل و رفع پایدار و عمیق نارسایی های داخلی و مبارزه جویی با تمدن غرب برخیزد، چرا که خود ریشه در تفکر جدید غرب داشت و آمیخته با انواع آرای نامتنجانس و متأثر از الگوهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی غربی بود. در اینجا بود که نیاز به تکینه ای بی همتا احساس می شد که تراث مسلمانان را با دستاوردهای غرب پیوند زند اسلام، دال بر متنی که 400 سال، عمل به فرامینش باعث سیادت مسلمانان بر دنیا شده بود اکنون به حاشیه رانده شده بود این دال می بایست به متن باز گردانده می شد و آلترناتیوی مطمئن برای رویکردهای مذکور می شد، اسلام دال مرکزی و واژه نهایی بود که مسلمانان از آن استفاده کردند و دست به ایجاد حکومت و به وجود آوردن سبک عمل سیاسی زدند اسلام رسوب کرد با توجه به حالت اسطوره ای داشتن، پاسخگوی تمامی نیازهای مسلمانان بود هژمونیش گسترش یافت و دست به غیریت سازی زد، آلترناتیوهای از جا کنده مقهور آن شدند و عرصه را به جریان فکری اسلام، این رقیب قدرتمند دادند که امروزه نیز به اشکال مختلف سیطره اش گسترده است. گسترش جریان خیزش اسلام از اواخر دوره دهه ی 1970 و بویژه انقلاب اسلامی در ایران، بی گمان یکی از مهم ترین پدیده های سیاسی در خاورمیانه است قبل از آن، تنها جریاناتی نظیر اخوان المسلمین و گروههای انشعابی در رادیکال آن در جهان عرب و بویژه در مصر به فعالیت مشغول بودند اما پس از انقلاب اسلامی ایران ما شاهد ظهور تدریجی گروههای اسلام گرای جدید در کشورهای مسلمان هستیم با این همه جریان اسلام گرایی در خاورمیانه، بویژه در جهان عرب حرکتی یکپارچه و یکدست نبوده است. ما شاهد ظهور طیف های گوناگون از جنبش های اسلامی در کشورهای مختلف بوده ایم ولی در کل می توان دو موج اساسی را عنوان کرد: موج اول در زمان سیدجمال جریان داشت که حامیان این موج سنتی ها بودند و هدف آنها اصلاح در چارچوب حکومت زمانه خود بود. موج دوم که بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمد

چرخش معنایی مفهوم سنت در فرهنگ سیاسی ایران( بر مبنای تحلیل ادبیات داستانی دهه 1380-1340)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  زهرا اخوان   محمد جواد غلامرضا کاشی

چکیده مقوله سنت و نوع برقراری ارتباط با آن و حدود آن در زمینه ساماندهی امور جمعی، از ارکان مهم گفتار سیاسی در ایران معاصراست. سنت به خودی خود، پیش از آنکه یک مفهوم مستقیم سیاسی باشد یک سازه معنایی در ساختار ذهنیت اجتماعی است. با توجه به آنکه ادبیات به ویژه در دوره مدرن از مهم ترین دریچه های ورود به ساختار ذهنیت اجتماعی است، دراین تحقیق با بازکاوی مفهوم سنت در ادبیات معاصر و تحول آن طی نیم قرن اخیر، بازتاب آن را در گفتار سیاسی ایران و تحول آن مورد مطالعه قرار خواهیم داد. در این تحقیق نشان خواهیم داد که مفهوم سنت پیش از انقلاب اسلامی سال 1357 در چارچوب خواست انسان برای تحقق آزادی خویش است که این امر با مفهوم کربلای حسینی و زینب به نمایش گذاشته می شود اما این به معنای بازگشت به گذشته نیست بلکه رهایی از غیرخویشتن و بازگشت به ورای زمان و مکان است که این موارد مستقیما در جوهر گفتار سیاسی بسیج کننده دوران انقلاب نیز انعکاس یافته است. همین امر با بحث در زمینه تحول معنایی سنت در ادبیات پس از انقلاب نیز واجد ویژگی هایی از قبیل دریدگی (گسیختگی) و مبنازدایی و بی پناه شدن سنت شناخته شد که در ساختار گفتار سیاسی پس از انقلاب منعکس شده است. همان طور که از ماهیت موضوع برمی آید روش اتخاذ شده در این پژوهش تحلیل گفتمانی است. براین اساس با تکیه بر برخی رمان های اثرگذار معاصر و انتخاب شخصیتی شاخص از دو دوره قبل از انقلاب و بعد از آن که معرف گفتمان عصر خویش است به تحلیل محتوای رمان ها و بیانات افراد می پردازیم تا در پرتو این تحلیل مفهوم سنت را در دو گفتمان متفاوت بشناسیم و با مقایسه شباهت ها و تفاوت های این دو گفتمان چرخش معنایی مفهوم سنت را دریابیم بدین ترتیب با مروری بر گفتارهای سیاسی دو دوره، الگوهای گفتاری زیر در حول مفهوم سنت استخراج شد که به شرح زیر می باشد. • سنت به عنوان تقدیر، سرنوشت، پیشانی نوشت، تعطیلی فکر و به تدریج زمینی کردن آن • سنت به عنوان تعهد، اخلاق، اصالت • سنت به عنوان محاسبه، آزادی، سودشخصی

رابطه زبان و قدرت درجمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  هادی برزگرکشتلی   محمد جواد غلامرضا کاشی

این تحقیق بر آن است تا در قالب یک روش تحلیلی، گفتمانی و توصیفی به رابطه بین زبان و قدرت در ساختار جمهوری اسلامی ایران بپردازد. در پژوهش پیش رو نگارنده در سطوح نظری این تحقیق با بررسی مفهوم گفتگو ابتدا به تعریف و ویژگی های آن اشاره می کند و در ادامه هم با ارجاع به نظر سه فیلسوف معاصر هابرماس(مدل آرمانی گفتگو)، باختین(الگوی کارناوالی گفتگو) و فوکو(گفتگو به منزله تداوم منازعه) به بازشناسی دو مدل الگوی مطلوب و نا مطلوب آن می پردازد. سپس بر طبق فرضیه پژوهش و با بهره گیری از وجوه تحریکی، عملی و ادراکی گفتمان سلدن در مطبوعات هریک از گروههای فعال انقلاب، به رابطه زبان و قدرت میان بازیگران هر یک ازاین دوره ها پرداخته می شود که در نهایت به این نتیجه می رسیم که علاوه برفقدان الگو گفتگوی هابرماس در نزد بازیگران سیاسی انقلاب، منازعه قدرت در اوائل انقلاب و دهه سوم انقلاب با الگوی گفتگویی فوکوئی مطابقت داشت و در چهار سال اول اصلاحات نیز منازعه قدرت با الگوی گفتگو باختین نزدیک بود.

حزب الله لبنان و توسعه سیاسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  عمار مومن زاده سیاهمزگی   شجاع احمدوند

چکیده جنبش حزب الله لبنان به عنوان یکی از جنبش های اسلامی معاصردر خاورمیانه با توجه به مبارزه علیه اسرائیل و رویکرد نظامی در بدو شکل گیری خود با درک واقعیت های سیاسی اجتماعی لبنان، از رویکرد نظامی در رقابت های سیاسی داخلی فاصله گرفته است.حزب الله با تغییر رویکرد در عرصه داخلی و اتخاذ استراتژی عقلانی مبادرت به رقابت و مشارکت در صحنه سیاسی - اجتماعی لبنان کرده است. رقابت و مشارکت حزب الله علاوه بر اینکه باعث تحکیم و تثبیت جایگاه حزب الله در عرصه داخلی و خارجی شده، بر روند توسعه سیاسی نظام و جامـــعه سیاسی لبنان تأثیر گزار می باشد. حزب الله توانسته است علاوه بر کسب مشروعیت مردمی برای مقاومت علیه اسرائیل و بدون عدول از منطق مقاومت، سبب ثبات و آرامش نسبی صحنه سیاسی لبنان شود که این ثبات در سایه مدل دموکراسی همزیست گرا، رعایت قواعد رقابت های سیاسی و همچنین اقدامات مشارکت جویانه توسط حزب الله لبنان فراهم شده است. واژگان کلیدی: حزب الله لبنان، توسعه سیاسی، رقابت سیاسی، مشارکت

بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  سید محسن هاشمی   شجاع احمدوند

پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی را با ذکر کلیات و امهات تحقیق شروع نمودیم، سوال اصلی پیرامون وجود افتراقات و اشتراکات این دو آیین بوده و در جواب آن فرضیه ای را مطرح کردیم، که بر این اساس اشتراکات بسیار بیشتر از افتراقات می باشد. برای سنجش فرضیه ابتدا سوالات سه گانه فرعی بر اساس سه مبنای هستی، انسان و معرفت شناسی بود را طرح نموده و در جواب آنها سه فرضیه بیان داشتیم: در مبانی هستی شناسی، فقط در استقلال خیر از شر که مورد اعتقاد مزدائیان است، با شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اما در دیگر مبانی اختلافی مشاهده نمی گردد. برای سنجش فرضیه های فرعی آنها را در سه فصل مجزا مورد بررسی قرار داده، اما قبل از اینکار به چارچوب مفهومی پرداخته و شاخصهایی را برای بررسی تطبیقی استخراج نمودیم. ابتدا تعاریفی از مفاهیم بحث بیان شد و سپس قالب اندیشه در معنای عام خود را برای نوع تفکر در آیین مزدایی و اسلام شیعی به علت عام بودن برگزیدیم. هر اندیشه دارای مبانی خاص خویش می باشد، لذا در ادامه فصل چارچوب مفهومی به تعاریف و توضیحاتی پیرامون این مبانی پرداختیم. اولین مبنا، هستی شناسی می باشد که در آن به مبدأ، نوع، کیفیت، اهداف و سرانجام هستی پرداخته می شود. در مبنای انسان شناسی، به آفرینش، خصوصیات و کیفیت وجود آدمی و رابطه او با همنوعانش پرداخته می شود، مسائلی مانند دوگانگی وجود انسان، انسان های شایسته رهبری، برابری میان آنها از این فصل به عنوان شاخص استخراج شده است. در باب معرفت شناسی نیز موضوع، امکان، راههای کسب معرفت توسط انسان و پیروی از انسان کامل مطالبی بصورت نظری آمده است؛ که از این مبانی سه گانه شاخصهایی برای تحقیق در ادامه کار استخراج گردیده است. در فصل دوم 7 شاخص هستی شناسی را مورد بررسی تطبیقی در آیین مزدایی و اسلام شیعی قرار دادیم، این دو آیین در شاخصهای اعتقاد به نبرد خیر وشر که به تقابل دوست و دشمن در سیاست می انجامد، دوگانگی مادی و غیرمادی بودن هستی که به مشروعیت آنجهانی منجر می گردد، نظم که حفظ آن وظیفه حاکم است، سلسله مراتب در هستی که نمودش در نظام طبقاتی می باشد و اعتقاد به سرانجام این و آن جهانی هستی که با ظهور منجیان همراه است، با یکدیگر دارای اشتراک کلی بودند. اما در اعتقاد مزدائیان به وجود دو آفریننده مستقل از یکدیگر در آفرینش خیر و شر، شیعه به راهی دیگر می رود و به یک خدای واحد می رسد که همه اعم از خیر و شر بدست او آفریده شده است و این افتراق باعث تأیید فرضیه فرعی این فصل می شود. در فصل انسان شناسی 8 شاخص مورد بررسی قرار گرفته است که در نزد هر دو آیین انسانها دارای سلسله مراتبی بر اساس عدالت هستند که حاکم در رأس آن قرار دارد، زیرا هر کس با توجه مسئولیتی که در هستی دارد، در جایگاهی مشخص قرار می گیرد و به انجام خویشکاری می پردازد. وجود انسانهایی نخبه و برگزیده از دیگر اشتراکات موجود است، که بر اساس آن عده ای به عنوان راهنمایان در بین مردم زندگی می کنند و به واسطه داشتن مقام دینی به اقتدار سیاسی و اجتماعی می رسند؛ حاکم خود انسانی برگزیده است که خداوند او را برای حکومت بر انسانها معین داشته است، در آیین مزدایی حاکم فقط شاه آرمانی است، اما در اسلام به پیامبر، امام، فقیه و پادشاه عادل به عنوان حاکم اشاره شده است. در آخر اعتقاد مشترکی به وجود یک منجی در آخرالزمان وجود دارد که او پایان دهنده همه شرور است و جامعه را به عدالت و رستگاری می رساند. بر این اساس فقط شاهد اشتراک در کلیات هستیم و فرضیه دوم فرعی هم تأیید می گردد. فصل آخر به معرفت شناسی اختصاص داده شده و در آن ضمن اشاره به سه قالب فلسفه، فقه و کلام؛ بیان گردیده که خداوند موضوع شناخت می باشد، شناختی که باید با عمل توأم و دارای واسطه هایی همچون امام به عنوان حاکم سیاسی در تشیع و ایزد فرمانروا در آیین مزدایی باشد. که وجود همین افراد باعث امکان پذیر بودن معرفت می شود. راههای کسب معرفت خرد، تجربه، ایمان و وحی که قابل گنجانده شدن در قالبهای سه گانه است، می باشد، که هر کس بیشتر از این راهها به معرفت دست یابد، در جامعه دارای قرب و مقام خاصی می گردد. چنانچه امام و علما به واسطه دارا بودن از معرفت به راهنمای جامعه و سرپرستی آن می رسند و در کنار دیگران چون پیامبر الهی که بر او وحی نازل می شود و به صورت متون مقدس در تاریخ ماندگار گردیده، انسان های کاملی محسوب شده که همگان باید از آنها تبعیت نمایند. با تأیید فرضیه این فصل، به تأیید فرضیه اصلی تحقیق می رسیم که طی آن اشتراکات بیش از افتراقات است و عمده عدم توافق هم در دو بن انگاری مزدایی می باشد، چیزی که در شیعه مورد قبول نیست.

بررسی رایطه میان اسلام سیاسی و اسلام عامیانه: مطالعه موردی دکتر علی شریعتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  بهاره قنبری   محمدجواد غلامرضا کاشی

اسلام خواهی و اسلام گرایی اجتماعی و سیاسی در دوره معاصر در هر دو حوزه و بستر فرهنگی خواص و عوام جامعه دچار فعل و انفعالات بسیار شده است. اما آنچه از دید این پژوهش مورد اهمیت بوده نوع سیاست ورزی روشنفکران است که با هدف معین و از روی قصد و نیت خاصی با تغییر یا ایجاد نگرش ها، رفتارها و روش ها در برخوردهای اجتماعی متن جامعه سعی در تحول در معنای زندگی دینی اینان دارد. در حالی که دین تبلیغ شده توسط علما و روشنفکران با مفاهیم انتزاعی سر و کار دارد دینی که در عرصه زندگی روزمره جریان دارد به تمامی درگیر با واقعیات عینی است. به این صورت آنچه در عالم واقع در جامعه جریان دارد تخریب و تحقیر منطق زندگی و دین روزمره مردم توسط خواص است در حالی که بسیاری از اخلاقیات، عواطف، ادراکات، کنش ها و واکنش ها، و اصول عملی تحت تاثیر ایمان و اعتقادات دینی و ضمن زندگی روزمره شکل می گیرد. به این ترتیب یکی از محورهای عمده فعالیت روشنفکران دینی برای آزاد کردن مردم از محدودیت های سنتی دینی، خرافه زدایی و معطوف کردن توجهات به ابعادی از دین بوده که مورد غفلت واقع شده اند. اما در راستای این وظیفه روشنفکری در تلاش برای گرفتن عنصر احساس و عاطفه، و عقلانی کردن و آگاهی بخشی به دین آنان، جوهره و اصالت این دین را می ستاند در عین اینکه چیزی را جایگزین آن نمی کند. و اینگونه است که شکاف میان این دو خوانش متفاوت از دین عمیق می گردد. بنابراین بر خلاف گرایش غالب امروزه روشنفکران که زندگی و دین روزانه مردم عادی را امری ثانویه، فرعی و غیراصیل می پندارند، باید با استفاده از نگرش عمل گرایانه و عقل گرایی حداقلی، پایگاهی معرفت شناسانه برای دین توده مردم در نظر گرفت و به این سان بازتولید اخلاقی و تجدید اصالت آن را در سطوح مختلف و مقاطع زمانی گوناگون تضمین و تقویت کرد.

رابطه اسلام و دموکراسی در اندیشه گولن و بازرگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  حمیدرضا مطلبی   شجاع احمدوند

بسمه تعالی رابطه اسلام و دموکراسی در اندیشه گولن و بازرگان آنچه در این پایان نامه به آن پرداخت می شود رابطه اسلام و دموکراسی از منظر کلان بحث علم و دین برای رسیدن به تفسیری از نظم سیاسی مدنظر این دو متفکر می باشد در هر کدام از این دو نظم سیاسی برمبنای چهار شاخص غایت نظم سیاسی ، مرجعیت اعمال حاکمیت سیاسی ، محدودیت اعمال حاکمیت و حق اعتراض بر گرفته از کتاب تاریخ تفکر سیاسی به عنوان چهارچوب نظری این پژوهش مورد بحث وبررسی قرار می گیرد هر دو متفکر به نظم سیاسی دموکراتیک اسلامی قائل اند اما نظم سیاسی مد نظر گولن از خلال اصلاح جامعه به ویژه از طریق تبلیغ ، ارشاد ، جهاد و خدمت و نظم سیاسی مد نظر بازرگان از خلال اصلاح جامعه به ویژه از طریق تعاون ، روحیه جمعی وخدمت تحقق خواهد یافت.گولن نظم سیاسی را در رستگاری و تکامل فرد و جامعه با اتکاء به اصل عدالت و بازرگان آن را در تکامل بشری در مسیر حقیقت جویی با اتکاء به اصل آزادی می بیند گولن مرجع اعمال حاکمیت سیاسی را در حاکمیت مردمی منتج از اصل خلافت و امانت در چهارچوب حاکمیت الهی می داند و بازرگان مرجع اعمال حاکمیت سیاسی در حاکمیت خداوند در حکومت مردم با تکیه بر دو اصل شورا و بیعت برای تحقق احکام الهی می داند در حالیکه گولن محدودیت های اعمال حاکمیت سیاسی در چهار چوب کنترل اخلاقی ، نهادی ، قانونی بر مبنای دو اصل عدالت و تقوا و بازرگان نیز آن را در چهارچوب کنترل اخلاقی ، نهادی ، قانونی اما بر مبنای دو اصل آزادی و تقوا بر می شمارند . در شرایطی که گولن چهارچوب حق اعتراض را بر مبنای الگوی اصلاحی و قانونی جهت تضمین حفاظت از جامعه مدنی و حفظ اصل تساهل و کثرت گرایی و بازرگان آن را برمبنای الگوی اصلاحی و قانونی جهت صیانت از جامعه مدنی و حفظ اصل آزادیخواهی و استبداد ستیزی ترسیم می کند. آنچه می توان در مقام مقایسه تفکر این دو اندیشمند گفت این است که هردو متفکر از رهگذر رابطه سه گانه انسان،طبیعت ،خدا سعی در تبیین روند تکاملی انسان به سمت رستگاری دنیا وآخرت دارند. ضمن اینکه انسان محور این تکامل می باشد و نظم سیاسی بایستی انعکاسی از تکامل انسان و به تبع آن جامعه باشد با این تفاوت که در بازرگان طبیعت انعکاسی از توحید است ولی طبیعت در اندیشه گولن انعکاسی از عشق و محبت خداوندی است به گونه ای که در این رابطه سه گانه به منطق دیاکلتیک هگلی نزدیک می شوند که در آن انسان به عنوان سوژه از طریق طبیعت به عنوان ابژه به خداوند واصل می شوند اما برخلاف هگل تجلی روح خدا دولت نمی باشد بلکه انسان تجلی گر روح خداست .در اندیشه بازرگان آزادی و تقوا که مبنای محدودیت اعمال حاکمیت می باشند در اثر وسعتی که تقوا به آزادی می دهد در نهایت در یک رابطه ذاتی به هم می پیوندند واز این رهگذر از مفهوم آزادی منفی(رهایی از اسارت) به آزادی مثبت به معنی امکان تحقق اراده انسان در عالم می رسیم اما در اندیشه گولن دو مفهوم آزادی و تقوا مبنای محدودیت اعمال حاکمیت می باشند که در نهایت در یک رابطه ذاتی بهم می پیوندند که مفهوم عدالت به معنای کنترل بیرونی بر رفتار انسانی در راستای قانون به مفهومی اخلاقی به معنای کنترل درونی ناشی از وجدان تبدیل می شود. هر دو متفکر روایتی اصلاح گرایانه از حق اعتراض دارند و برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود که همان تغییر کارکرد ی و رفتاری سیستم است نه تغییر ساختاری سیستم تلاش می کنند ودر این راستا اصلاحات خود را در قالب فرهنگی از پایین به بالا دنبال می کند با این تفاوت که گولن بر خلاف بازرگان جنبشی مداراگونه به صورت نرم وحتی از طریق مبارزه منفی در جهت تغییررفتاری نظم سیاسی در جهت مطلوب می باشد.

آزادی فرد و قدرت دولت در اندیشه سیاسی معاصر شیعه : مطالعه موردی آیت الله نائینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  ولی الله اسفندیار   ابراهیم برزگر

فرضیه این تحقیق عبارت است از اینکه : قدرت دولت و آزادی فرد در آثار و اندیشه های آیت الله نائینی و در اندیشه سیاسی معاصر شیعه کدامند . همچنین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در تجزیه و تحلیل داده ها و از روش کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات ، در نهایت اثبات کرده ایم که از دیدگاه اندیشمندان شیعه معاصر اول آنکه اسلام آزادی فردی ، اجتماعی و سیاسی انسان را پذیرفته است و آن را ناشی از وجود استعداد های طبیعی و فطری وجود انسان می داند . دوم آنکه این آزادی ، فرد را مطلق نمی داند بلکه آن را نسبی و دارای حد و مرزهایی می داند که از طریق وضع احکام و قوانین ثابت (وجوب و حرمت) و متغیر (مباحات) تبیین و تعیین می شوند . به منظور سهولت در کار و ایجاد نظمی منطقی در مراحل مختلف تحقیق مجموع مطالب این رساله در سه فصل سامان یافته است . در فصل اول به چارچوب نظری فصل دوم اندیشه متفکران معاصر شیعه در مورد آزادی فرد و قدرت دولت و فصل سوم دیدگاه آیت الله نائینی در مورد آزادی فرد و قدرت دولت و در پایان به نتیجه گیری پرداخته شده است .

تأثیر گفتمان اسلام سیاسی بر فهم قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  الهه صادقی   محمد جواد غلام رضا کاشی

قرآن کریم مهم ترین میراث تاریخی مسلمانان است. این متن در طول تاریخ حیات دینی مسلمین، مقتدرترین کتاب و منشاء عالی ترین محصولات فکری، فرهنگی، هنری و حتی زیبایی شناختی بوده است. نقش محوری قرآن کریم را در هیچ یک از حوزه های حیات جمعی مسلمین نمی توان نادیده انگاشت. به دلیل نقش قابل توجه قرآن کریم در تاریخ حیات مسلمین است که آن را از مولفه های بنیادی ذهنیت اجتماعی و فرهنگی مسلمان و ایرانیان انگاشته ایم. پیش فرض این پایان نامه، باور به قرآن به منزله ذخیره اصلی در بازتولید حیات فرهنگی در طول تاریخ حیات مسلمین و ایرانیان به ویژه در دوره مدرن است. این پایان نامه به بخش کوچکی از نقش آفرینی این کتاب مقدس در دوران حیات مدرن ایرانیان اختصاص دارد: نقش آفرینی در ظهور هویت متکی بر اسلام سیاسی البته صرفاً تا جایی که به روشنفکران مسلمان از دهه سی تا آستانه انقلاب اسلامی ایران مربوط می شود. اگرچه جهت انجام مقایسه به الگوی ظاهر شده پس از انقلاب نیز پرداخته ایم. این پژوهش حاصل مراحل زیر بوده است: 1. انجام یک مطالعه کمی بر مبنای آثار سه الگوی روشنفکران دینی( بدو ظهور، الگوی ایدئولوژیک و الگوی منتقد و سکولار) جهت بررسی میزان استناد و اتکاء هر یک به آیات قرآن 2. میزان مرجعیت قرآن در سازماندهی به گفتار روشنفکران دینی 3. موضوعات مورد استناد روشنفکران دینی به قرآن کریم 4. الگوی متفاوت تفسیر و فهم مفاهیم قرآن در قیاس با فهم های پیشین 5. عوامل موثر بر الگوی فهم قرآن کریم از سوی روشنفکران دینی مهم ترین نکات حاصل از پژوهش حاضر به شرح زیر هستند: 1. روشنفکری دینی در بدو تأسیس خود با عنوان نهضت بازگشت به قرآن، با استناد فراوان به آیات قرآن، روایت هویت ساز خود را بنا نهاد. 2. روشنفکری دینی در بدو تأسیس با تکیه بر قرآن، الگویی از عقلانیت مقتضی فهم دنیای جدید را بنا نهاد. 3. فهم روشنفکری دینی از قرآن، تا حد زیادی متأثر از فهم های ایدئولوژیک در هر دوره بوده است. 4. مهم ترین تفاوت میان روشنفکری مسلمان پیش از انقلاب و روشنفکری دینی پس از انقلاب نسبت میان اسلام و سیاست است. روشنفکری مسلمان پیش از انقلاب با چهره دکتر علی شریعتی تلاش دارد وجه دنیوی دین را با به حاشیه راندن آخرت اندیشی اولویت بخشد. در حالی که روشنفکری دینی پس از انقلاب تلاش می کند با به متن فراخواندن آخرت نسبت دین و سیاست در مناسبات این جهانی را انکار کند. 5. روشنفکری دینی در ایران پس از انقلاب در قیاس با روشنفکری مسلمان پیش از انقلاب، کمتر به قرآن متکی بوده و به مراجعی مستقل از قرآن برای هویت بخشی به روایت انتقادی خود تکیه کرده است.

الازهر و اسلام سیاسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  سید سعید هاشمی نسب   محمدباقر خرمشاد

در نوشتار پیش رو تلاش شد، تا با محوریت این پرسش که «رابطه یا نسبت دانشگاه الازهر با اسلام سیاسی چگونه بوده است؟»، به بررسی تحولات سده های اخیر این نهاد ریشه دار در مصر و کنش و واکنش آن در برابر اسلام سیاسی پرداخته شود. پاسخ ابتدایی پژوهش بر این فرضیه استوار گردید که «الازهر به عنوان نهادی دانشگاهی موضعی نسبتا هماهنگ با حکومت مصر در پیش گرفته و گاه به عنوان پشتوانه نظریه پردازی اسلام عرضه شده از سوی حکومت در برابر گفتمان اسلام سیاسی عمل کرده است، اما در عین حال تعدادی از فارغ التحصیلان الازهر در دوره های مختلف این دانشگاه از مدافعان و گاه رهبران اسلام سیاسی مصر بوده اند». برای ارزیابی و سنجش این فرضیه نظریه گفتمان به عنوان روش تحلیل داده ها که سعی شد از منابع دسته اول کتاب خانه ای و اسنادی باشد، برگزیده شد. در این چارچوب کنش و واکنش اسلام سیاسی و دانشگاه الازهر به عنوان نهاد متولی اسلام سنتی در بستر حوزه سیاسی - اجتماعی کشور مصر مورد مطالعه قرار گرفت.

رابطه اخلاق و سیاست در تمدن سازی ایرانشهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  مجید گشتاسبی   عباسعلی رهبر

هر تمدنی مبتنی بر یک سری اصول و مبانی می باشد که می تواند در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شکل گیرد. در واقع تمدن ها در خلأ بوجود نمی آیند بلکه متناسب با مبانی فکری و مادی می باشند و تمدن ایران باستان نیز در همین راستا می باشد. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال بود که نقش رابطه اخلاق و سیاست در شکل گیری تمدن ایرانشهری چه بوده است؟ در پاسخ به این سوال نیز این فرضیه مطرح شده است که در تعامل اخلاق و سیاست در ایران باستان برتری اخلاق بر سیاست عامل موثر بر شکل گیری تمدن ایرانشهری بوده است. که در پایان با توجه فصول پایانامه و موارد توضیح داده شده این نتایج بدست آمده است: غایت زندگی سیاسی در ایرانشهر بر اساس دوگانگی اخلاقی یا اعتقاد به نیروی خیر و شر بنا شده است اعتقاد به وجود نوعی نظم مقدس کیهانی بخش ثابتی از اکثر تمدن های کهن و جزء جدایی ناپذیر اندیشه اسطوره-ای انسان است. بر اساس این باور انسان خود را ملزم می دانست حیات مادی و معنوی خود را با اصول و قوانین ثابت و ابدی نظام خلقت هماهنگ سازد و هیچ گونه تخلف از این چارچوب را برای خود مجاز نشمارد.

پدیدارشناسی ذهنیت فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در دهه منتهی به انقلاب اسلامی {با تحلیل محصولات فرهنگی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  فرزاد نعمتی   محمدجواد غلامرضا کاشی

در تحلیل محصولات فرهنگی به طور اعم و سینمای ایران به طور اخص، سه جریان سینمایی قابل تشخیص است. در آغاز دهه چهل، فیلمفارسی، به-مثابه رسانه ای صنعتی، «متن غالب» و «گفتمان هژمونیک» سینمای ایران بود. در همین دهه، سینمای مستقل و روشن فکرانه، به منزله رسانه ای هنری، در حکم آنتی تز سینمای فیلمفارسی، خود را در مقام «گفتمان مقاومت» صورت بندی کرد و بازنمایی متفاوت و متضادی از جامعه ایرانی ارائه نمود. از بطن تحولات و تنازعات گفتمانی، و در سال های پایانی دهه چهل، سینمای موج نو، در حکم رسانه ای هنری ـ صنعتی سر برآورد که با تلفیق مضمون سینمای فیلمفارسی و فرم سینمای مستقل، سنتزی از دو جریان پیشین بود. در دهه پنجاه، سینمای موج نو، طی تطورات انگاره های درون گفتمانی و متأثر از عناصر گفتمان های رقیب، رفته رفته، متن غالب سینمای ایران شد. در کنار آن، سینمای مستقل، با تثبیت خود در مناسبات سینمایی، به «متن سرگردان»ای بدل گشت که اگرچه از فقدان امکان بسیج عمومی رنج می برد؛ اما نزد گروه های نخبه، از جایگاهی ممتاز برخوردار بود. فیلمفارسی، اما از میانه دهه پنجاه به سراشیبی ورشکستگی افتاد و در آستانه انقلاب اسلامی ایران، «متن حاشیه ای» سینمای ایران بود. در این پایان نامه، و با تحلیل گفتمان جریانات سینمایی، وجود تناظرات و تشابهاتی میان گفتمان های سینمایی و گفتمان های سیاسی ـ اجتماعی در جامعه ایرانی، مورد بررسی قرار گرفته و تلاش گشته نشان داده شود که چگونه تطور، تعدیل، تغییر و تکامل گفتمان های سینمایی بر تحولات اجتماعی تأثیرگذاشته و از آن متأثر بوده است. بدین سان، همان سان که تحولات ایجادشده در سینمای ایران در دو دهه چهل و پنجاه خورشیدی، نشانی از شیوع نگرش های رادیکال، خشونی و انقلابی در جامعه ایران است؛ تحولات موجود در گفتمان های سیاسی و اجتماعی نیز موید این نکته است که پس از کودتای28مرداد1332 و قیام15خرداد1342، گفتمان انقلابی بر دایره شیوع گفتمانی خود افزود و نزاع گفتمانی عالم سیاست را از دوقطبی گفتمان های اصلاح طلبانه (منتقدین قانونی) ـ گفتمان حکومتی (پهلویسم) به دوقطبی انقلاب ـ ارتجاع بدل ساخت؛ به نحوی که در سال 1357، گفتمان حکومتی، متن حاشیه ای و گفتمان اصلاح طلبانه، متن سرگردانِ متن آشوب ناک و انقلابیِ نظام نوین اجتماعی بود.

زنانه شدن جامعه و بازتولید گفتاری مشروعیت در جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  مجتبی شاه مرادی   محمد جواد غلامرضا کاشی

واژگان کلیدی: زنانه شدن، زبان زنانه، تحلیل گفتمان، جمهوری اسلامی ایران، گفتار مشروعیت ساز، رفتار سیاسی زنان در این پایان نامه ابتدا به بررسی ساختار زبان زنانه پرداخته شده است و با استفاده از نظریات متفاوت پیرامون زبان زنانه تلاش گردیده که شاخصه های زبان زنانه (اعم از متن، نوشتار و گفتار) استخراج گردد. در ادامه نشان داده شده است که از ابتدای انقلاب تاکنون روند زنانه شدن جامعه روندی صعودی بوده است. آمارها نشان می دهد زنانه شدن جامعه از دوران سازندگی شتاب بیشتری گرفته است و حتی می توان حرکت جامعه به سمت اصلاحات را به تعبیری محصول زنانه شدن جامعه دانست. پس از آن با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی چگونگی تولید، بازتولید و تحول گفتار مشروعیت ساز در متون برگزیده ای از رهبر کبیر انقلاب اسلامی و دو رییس جمهور پس از ایشان پرداخته ایم. همچنین به موازات این امر اقدام به بررسی تعدادی از سرمقاله های روزنامه ها نموده و آنها را با استفاده از شاخصه های زبان زنانه مورد ارزیابی قرار داده ایم. این ارزیابی در چهار دوره یعنی سه سال اول پیروزی انقلاب(5? – 60)، دوران دفاع مقدس(60-68)، دوران سازندگی (68- 76)، دوران اصلاحات (76-84) صورت گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که بازتاب زنانه شدن در گفتار مشروعیت ساز از ابتدای انقلاب تا پایان دوران اصلاحات بر خلاف تصور اولیه کاملا خطی و صعودی نیست بلکه با یک افزایش در ابتدای انقلاب همراه است و پس از یک نزول در دوران دفاع مقدس مجددا اوج گیری می نماید، اما باید توجه داشت که جنس زنانگی در آنها متفاوت است. همچنین نشان داده ایم رفتار سیاسی زنان دارای چه شاخصه هایی است و چه عواملی بر مشارکت سیاسی زنان تاثیرگذار است. این بررسی ها نشان می دهد گفتار مشروعیت ساز در تعامل دو طرفه با زنانه شدن جامعه بوده و از یک سو جمهوری اسلامی در ساختار و سازمان گفتار مشروعیت ساز خود به نوعی زنانه شدن جامعه را تایید و روند آن را تسریع کرده است و از سوی دیگر زنانه شدن جامعه باعث گردیده گفتار مشروعیت ساز به زنان با دید ویژه ای بنگرد و خود را به نوعی با آن سازگار نماید. با شتاب روند زنانه شدن جامعه و تاثیرات متقابل گفتار مشروعیت ساز با زنانه شدن جامعه، مشارکت سیاسی زنان افزایش یافته و زنان حضوری جدی تر و البته کاملا معناداری را در عرصه سیاست در جمهوری اسلامی ایران یافته اند. توجه به الگوهای رفتار سیاسی زنان به نوع خود می تواند در تشخیص تهدیدها و فرصت های این حضور موثر باشد و پژوهش را به سمت کاربردی تر شدن هدایت نماید.

سیر تحول اندیشه سیاسی وحدت گرای اهل تسنن ایران: با تأکید بر جریان "شمس"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1392
  احمد زارع   شجاع احمدوند

از دیرباز این دغدغه در میان بزرگان اهل¬سنت ایران وجود داشته است که نوع مواجهه آن¬ها در یک کشورِ با اکثر جمعیت شیعه چگونه باید باشد. این دغدغه در زمان مشروطه و هنگام تصویب قانون اساسی و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور ظهور و بروز علنی پیدا کرد، اما بعد از انقلاب تلاش¬هایی از سوی علمای اهل¬سنت در سیستان و بلوچستان و کردستان برای جلوگیری از این امر صورت پذیرفت. مهمترین فردی که اندیشه¬ها و اقدامات وی برای تبدیل نمودن اهل¬سنت ایران، به یک پیکره واحد صورت پذیرفت احمد مفتی¬زاده بود که برای دستیابی به وحدت¬ درونی اهل¬سنت ایران اقدام به تأسیس شورای مرکزی سنت معروف به شمس نمود. بعد از آنکه اقدامات مفتی¬زاده توسط نظام ج.ا.ا مهار و سرکوب شد، سیر اندیشه وحدت¬گرایی درونی اهل¬سنت ایران به سمت منطقه جنوب¬شرق کشور و با محوریت مولوی عبدالحمید و جریان موسوم به مسجد مکی منتقل شد. جریان اندیشگی اهل¬سنت در غرب کشور از الگوی شورایی و جریان سنی جنوب¬شرق از الگوی خلافتی پیروی می¬کند. از طرفی برخی تفاوت¬های میان خصوصیات قومی و جغرافیایی اهل¬سنت در جنوب شرق و غرب کشور، سبب شده است تا بعد از تعطیلی شمس، شاهد شکل¬گیری جریان ¬وحدت¬گرایی درونی در قالب یک ساختار مدنی و رسمی آن¬گونه که در شمس شاهد بودیم، نباشیم.

فلسفه تاریخ ابن اعثم کوفی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  هادی بیات   شجاع احمدوند

سوال این پروژه عبارت است ازاین که معیار اصلی ابن اعثم در اعتبار دادن به گزاره های تاریخی چه بوده است و فرضیه آن نیز چنین است: معیار اصلی ابن اعثم تبیین ارزشی رویدادهاست. برای آزمودن این فرضیه در ابتدا بررسی هایی درباره شخصیت ابن اعثم در چند مرحله انجام گرفته و ابعاد شخصیتی وی مورد واکاوی قرار گرفته است. در ادامه در چارچوب نظری تحقیق با استفاده از نظرات هگل یک الگوی سیاسی/تاریخی شکل گرفته است. الگوی دوم با استفاده ازنظریات پست مدرن در تاریخ به عنوان بازسازی تاریخ شکل گرفته است. در نهایت الگوی مومنانه که تلفیقی است از الگوی هگلی و نظریه بازسازی تاریخ برای ترسیم نگاه مومنانه به تاریخ ساخته و پرداخته شده است. این الگو نشان می دهد که در نگاه فرد مومن صدر اسلام تاریخ و سیاست آن چنان به هم ممزوج گردیده اند که جداسازی شان امری غیر ممکن و حتی غیر عقلانی است و نیز این فرد مومن به عنوان فرد مسلط و صاحب تاریخ خود را صاحب حق روایت تاریخ خویش می داند. الفتوح ابن اعثم کوفی نیز روایت مومنانه یا به تعبیری بازسازی مومنانه تاریخ است. روش تحقیق بهره گیری از روش های فلسفه تاریخ تحلیلی یعنی یک جور نگاه دست دوم و معرفت شناسانه به تاریخ است. یعنی بررسی تبیین، تعلیل و ارزش ها در روایت ابن اعثم. که در نهایت اثبات می شود ابن اعثم کاملا ارزش های مورد نظر خود را که در این جا نوعی تمایلات شیعی است در تاریخ خویش دخالت داده است.

گونه شناسی اندیشه ی سیاسی برآمده از حوزه های علمیه در ایران؛ مطالعه موردی سال 57-1320
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1392
  سیده معصومه جلالی   شجاع احمدوند

با شکل گیری توازن قوا به ویژه میان نهاد دینی و نهاد سیاسی در عصر قاجار، دوره ی جدیدی از تأثیر گذاری حوزه های علمی بر عرصه ی ایران و جهان تشیع رقم خورد. تکیه روحانیت بر سنت سیاسی شیعی، به همراه ضعف قاجاریه و تحولات سیاسی و اجتماعی پیاپی در عصر مشروطه، موقعیت خاصی به مراکز علمی و فقهی شیعیان بخشید. با تأسیس حوزه ی علمیه قم، در آغاز سده جدید شمسی و جدایی و استقلال حوزه های علمیه ایران از عراق، تجربه جدیدی پیش پای روحانیت شیعه نهاده شد و آنان را هم زمان وارد کشاکش های سیاسی ایران در حساس ترین دوره تاریخی اش، نمود. از این تاریخ تا سال 1357(ه.ش)، اندیشه های سیاسی مهمی در میان حوزویان ایرانی شکل گرفت که از مهم ترین آن ها، می توان به اندیشه سیاسی ولایت فقیه(با قرائت امام خمینی)، اندیشه های رادیکالی فدائیان اسلام و حزب ملل اسلامی و اندیشه سیاسی مکتب تفکیک و تز دوری گزینی از سیاست انجمن حجتیه و اندیشه کلام سیاسی جدید، همانند، اندیشه های آیت الله مرتضی مطهری اشاره کرد، که دامنه و تأثیرگذاری بسیاری از آنان تا عصر حاضر نیز به چشم می خورد.

پدیدارشناسی سیاست در جنبش جماعت تبلیغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1392
  حسین جهان تیغ   شجاع احمدوند

اگر قرن نوزدهم و بیستم را فضای بیداری اسلامی در ملل مسلمان بدانیم که در این راستا، جنبش های اصلاحی و اسلامی زیادی در بستر آن برای رهایی از یوغ استعمار، اعاده خلافت ، بازگشت به خویشتن، بازگشت به اسلام ناب، دوری از بدعات و خرافات و رهایی از دست حاکمان ظالم و دست نشانده مسلمان شکل گرفت، می توان 11 سپتامبر 2001 میلادی را تقابل چند جانبه نامید که ثمره آن از یک سو درگیری مسلمانان به ویژه سران جنبش ها با حاکمان مسلمان کشورهای عربی ـ بیداری اسلامی یا بهار عربی ـ، از سوی دیگر در گیری مسلمانان با یهود و از جهتی دیگر با صلیبی ها و ظهور جریاناتی مانند طالبان، القاعده، گروه های تکفیری، سلفی تکفیری، اسلام هراسی، شیعه هراسی و ده ها عناوین دیگر نامید. در این زمان، فهم، شناخت ماهیت و حقیقت جنبش ها می تواند کمک شایانی جهت تعامل، طرد و تقابل مسلمانان با یکدیگر داشته باشد. زمانی این شناخت و برنامه ریزی برای نحوه ارتباط شکل می گیرد که به متن و بطن جنبش ها رفته و با سران و اعضایشان از نزدیک مراوده و گفت و گو برقرار نمود. یکی از کشورهایی که می تواند تأثیر جدی در این جریان ها داشته باشد کشورمان ایران هست؛ زیرا در برخی از مناطق آن مانند مناطق قومی و مذهبی با چالش هایی مواجهیم که در صورت فقدان مدیریت صحیح با بحران مواجه خواهیم شد. یکی از گسترده ترین جنبش ها در ایران جنبش جماعت تبلیغ مربوط به مسلمانان حنفی مذهب بلوچ جنوب شرق کشورمان هست که بعد از پنج دهه فعالیت موفق به جذب کثرت نیرو به عنوان عضو و هوادار حتی از بقیه اقوام و مذاهب مانند کرد، ترکمن، خراسانی، بندری، گیلکی، شیرازی و شافعی گردیده است.

اندیشه ی سیاسی عبدالرحمن کواکبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1392
  ابراهیم کوراوند   شجاع احمدوند

عبدالرحمن کواکبی (1271- 1320 ه. ق/1854- 1902 م) از سلسله مصلحان و احیاگران دینی مشهور و تأثیرگذار جهان اسلام در سده اخیر به شمار می‏رود. از جمله اندیشمندان برجسته که اگر چه در برخی ابعاد همچون آزادیخواهی و مبارزه با استبداد شناخته شده است، اما تاکنون کمتر به اندیشه‏ی سیاسی وی پرداخته شده و از این حیث ناشناخته مانده است. پژوهش حاضر که به نوعی یکی از مهم‏ترین قدم‏ها در راه شناخت افکار و اندیشه‏های این اندیشمند برجسته است، بر اساس چارچوب نظری توماس اسپریگنز و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی چیستی اندیشه سیاسی این اندیشمند است. بدین منظور، و بر اساس این نظریه، بعد از پرداختن به سوانح احوال، دوران زندگانی و میراث علمی وی به واکاوی بحران‏های زمانه وی پرداخته شده و مهم‏ترین مبانی اندیشه سیاسی این متفکر تحقیق و بررسی شده که از دل آن، راهکارهای کواکبی برای حل بحران‏های زمانه و نیز ترسیم نظام سیاسی مطلوب از دیدگاه وی حاصل شده است. این تحقیق در صدد پاسخگویی به این پرسش محوری است که اندیشه سیاسی عبدالرحمن کواکبی چیست و در پاسخ به چه مشکلات و معضلاتی مطرح شده است؟ و بر این فرضیه استوار است که اندیشه سیاسی عبدالرحمن کواکبی در پاسخ به مشکلات و بحران های سیاسی - اجتماعی، دینی و اخلاقی مطرح شده است. ایشان با طرح و قبول نظام دموکراتیک به تبیین اندیشه سیاسی پرداخته است. بدین منظور پس از تبیین زمینه های فکری و عینی تکوین اندیشه و شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان، در پاسخ به پرسش از مشکلات، معضلات و بحران های موجود در روزگار کواکبی از نظر ایشان، سه دسته عوامل سیاسی ، دینی و اخلاقی را مطرح نمودیم و هر کدام از این عوامل خود، به شاخه های گوناگونی تقسیم شده است. در بررسی ریشه ها و علل بروز این بحران ها، مشخص گردید که عوامل سه گانه ریشه در نادانی مردم و حاکمیت نظام استبدادی دارند. در ترسیم نظام سیاسی مطلوب، ابتدا به مبانی اندیشه ی سیاسی ایشان، سپس به نظام سیاسی مطلوب اشاره گردید. در نظام سیاسی مطلوب، مردم نقش محوری دارند و کار ویژه های حکومت در برقراری عدالت و امنیت، توجه به مصالح عمومی جامعه و حفظ نظام و شریعت از نظر ایشان تبیین نمودیم. در پایان به راه حل بحران یا شیوه ی انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب پرداخته ایم که در آن به اصلاحات پیشنهادی در عرصه های دینی، اجتماعی و سیاسی اشاره گردید.

تاثیر رسانه های نوین بر ساخت قدرت سیاسی در ایران دهه هشتاد خورشیدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1393
  عباس سهراب زاده   شجاع احمدوند

ظهور رسانه های جدید از جمله ماهواره، اینترنت و تلفن همراه و انقلاب اطلاعاتی در چارچوب پدیده جهانی شدن، بر تمامی وجوه زندگی بشر امروز تاثیر گذاشته است. سیاست به عنوان بخش مهمی از زندگی اجتماعی نیز در همه ابعاد خود از رسانه ها متاثر است . آشوبناک بودن فضای سیاسی این اثر گذاری را پررنگ تر می کند. دهه هشتاد شمسی (1390-1380) را می توان سالهای پرتلاطم از حیث تحولات سیاسی – اجتماعی و نیز رشد کمی و کیفی رسانه ها از جمله فضای مجازی ، شبکه های اجتماعی و تلفن همراه دانست. در چنین شرایطی ساخت قدرت سیاسی ، شامل مولفه هایی همچون؛ نظریه ها، نهادها ، شخصیت ها، هنجارها، چالش ها، ابزارها، رویدادها و افکار عمومی از تحولات رسانه ای و رسانه های جدید تاثیر پذیرفت و در مقابل ، نظام سیاسی در برابر برخی از اثرات شالوده شکن به مقاومت برخاست.

تحول مفهوم اجماع در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم سیاسی 1393
  مینا حریری   شجاع احمدوند

مفاهیم از عمده ابزارهای معنابخشی به جهان و از مهمترین ابزارهای ساخت اندیشه هستند. مفاهیم وقتی در بستر گفتمان ها قرار می گیرند کاربرد آن ها عوض می شود. در این پژوهش از دیدگاه تبارشناسی به تحول مفهوم اجماع در تاریخ اندیشه سیاسی شیعه می پردازیم. متعاقب انقلاب مشروطه، با گذار از ساخت قدرت سنتی به ساخت قدرت جدید و تحول روابط قدرت ـ دانش، مفهوم اجماع نیز متحول می شود. به گونه ای که می توان گفت انقلاب مشروطه نقطه عطف تحول مفهوم اجماع است. مفهوم اجماع در بستر گفتمان قبل از مشروطه در هیأتی نخبه گرایانه و متصلب، صرفاً در استنباط احکام فردی بروز کرد، لیکن در نتیجه ی تحول روابط قدرت ـ دانش در بستر گفتمان جدید، برداشتی متوازنی از منطق نخبه گرایی و دمکراتیک در استنباط احکام زندگی جمعی از مفهوم اجماع حاکم شد. این پایان نامه با چنین فرضیه ای تلاش می کند تحول مفهوم اجماع را با استناد به شواهد و جریان های فکری نشان دهد.

بررسی مفهوم حکومت در ادبیات نمایشی عصر مشروطه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1393
  فاطمه صالحی   شجاع احمدوند

این تحقیق بر آن است تا با بررسی ادبیات نمایشی عصر مشروطه (تعزیه، سیاه بازی(روحوضی) و نمایشنامه)، حلقه پیوند میان این آثار و مخاطبان آن را یافته و از طریق این شناخت و آگاهی، بتواند بالنسبه به زوایایی از ذهنیت مردم و رفتار جمعی ایرانیان آن زمان دست یابد. مفهوم حکومت، مفهوم اساسی و مورد توجه این تحقیق است. در واقع با بازخوانی و واکاوی و تحلیل گفتمان برخی آثار سیاسی در حوزه ادبیات نمایشی، در پی آن هستیم تا نشان داده شود که این آثار نسبت به دوران استبداد چه تغییراتی را از سر گذرانده اند و در حال حاضر مضامین آنها چیست و چگونه حکومت را معرفی می کنند. به طور کلی ادبیات نمایشی در این زمان، تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی از مضامین «اشرافیت» فاصله گرفت و «سیاسی» و «مردمی» شد و در ترویج مفاهیم مدرن و آگاه کردن مردم سهم بسزایی داشت و این گونه بود که به عنوان تریبونی در خدمت مشروطه خواهان و روشنفکران درآمد تا از طریق آن، ارزش های مورد نظر خویش را به روی صحنه برده و این چنین نقشی مهم در شکل دهی به افکار عمومی و گسترش تفکرات نو در بین مردم داشته باشند. کلید واژه ها: ادبیات نمایشی، تحلیل گفتمان، حکومت، تعزیه، سیاه بازی (روحوضی) و نمایشنامه.

مبانی فکری دموکراسی متعهد در اندیشه دکتر علی شریعتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1387
  سعید حسینی   شجاع احمدوند

چکیده ندارد.

بررسی تطبیقی سکولاریسم و عرفی شدن در اندیشه سیاسی آخوندزاده و طالبوف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1387
  محمد آز   ابراهیم برزگر

چکیده ندارد.

تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر ساختار اندیشه های سیاست گریز در شیعه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  هادی میرزایی   محمد جواد غلامرضا کاشی

میان وجوه متعدد رابطه دین و سیاست در اسلام سنت گرایان در ورای تمام تقسیم بندی های رایج از این رابطه قرار دارند.سنت گرایی شیعی با حاشیه قرار دادن سیاست در پای دین،هدف اولی سیاسی را در خدمت دین می بیند و آن را به مثابه ابزاری در راستای تحقق احکام دینی ارزیابی می نماید.اما سیاست ورزی در عصر غیبت امام دوازدهم نا مشرو ع است.زیرا این تنها امام است که با وجود داشتن ویژگی های منحصر به فرد خود ،در این عرصه وارد گردد.جایگاه محوری امامت در اندیشه شیعیان با وقوع واقعه غیبت ،باعث گردید سیاست ورزی نامشروع تلقی گردد و این مقوله ماهیتی اغتصابی بیابد.این تفکر در راستای استنباط از ظواهر روایات امامان شیعه نیز بود که در طول تجربیات تلخ تاریخی نظیر انقلاب مشروطیت ،تقویت گردید.سیاست گریزان با رد اعتبار عقل بشری در برابر روایات در برابر حوادث جدید بی تفاوتی را بر می گزینند که ما در این تحقیق به تفصیل پیرامون جوانب آن بحث کرده ایم.