نام پژوهشگر: علی راد
لیلا علیخواه محمدباقر حجتی
چکیده یاستارالعیوب تربیت، ابزار تعالی و کمال انسان و جامعه بشری است و تربیت فطری منشأیی برای دیگر تربیتهاست چرا که سعادت و یا شقاوت حاصل از نوع پرورش فطرت، سعادت یا شقاوت جاودان است. میل به کمال، جزء فطرت انسان است پس لازم است برای رسیدن به آن، که هدف آفرینش انسان است، برنامهای بر اساس فطریات او طراحی گردد. با توجه به این مشکل که انسان در تشخیص مصداق صحیح کمال حقیقی و شکوفایی فطرت خویش به خطا میرود؛ هدف کاوش این پایاننامه ارائ? برنامهای هر چند مختصر بر اساس آموزههای امیرالمومنین علی(علیهالسلام)، برای شکوفایی فطرت و ایجاد تربیتی صحیح و در نتیجه ایجاد جامعه انسانی است که در نهایت قرب الهی به ارمغان میآورد. هر چند انسان تجزیه ناپذیر است اما برای فهم و درک رفتارهای انسانی و یافتن شیوههای تربیتی مناسب لازم است از منظرهای گوناگون به انسان توجه نمود و جایگاه فطرت را در ساختار وجودی او یافت. انسان ترکیبی از روح و جسم است و فطرت ویژگیهای مشترک بین هم? انسانهاست. ویژگیهایی از قبیل: 1ـ بین هم? انسانها در هر زمان و مکان مشترک است. 2ـ بر اساس توحید است. 3ـ دین الهی بر آن منطبق است. 4ـ حجت و دلیل خداوندی است. 5ـ دارای بینش و گرایش است. 6ـ زوال ناپذیر و در نتیجه حجاب گیرنده و شکوفا شونده است. 7ـ انسان را به غایت و هدف اصلی آفرینش میرساند. فطرت انسان کمال طلب است و بر اساس این میل که خداوند عطا نموده، وی هم? ابعاد زندگی خود را تنظیم میکند و به دلیل ابعاد وجودی دیگری که در ساختار انسان وجود دارد؛ مانند غریزه و نفس، انسان در به ثمر رساندن فطرت کمال طلب خویش به انحراف رفته و با مصادیق اشتباه مسیر زندگی خویش را طی میکند. اما روشهای تربیت فطری میتواند با عنایت به داشتههای فطری انسان مانند حب کمال، حب بقا، حب اتکا، حب علم، حب خوف، حب رجا، حب رضا و تسلیم، حب پرستش و توجه به موانع و عوامل شکوفایی آنها، انسان را به سوی کمال حقیقی سوق دهد. در این پژوهش، هرکدام از فطریات انسان را مورد بررسی قرار داده و در خصوص هر بعد از فطرت به عوامل، موانع و روشهای ویژه آن دست یافتیم و در خصوص هر بُعد از ابعاد فطرت، اثرهای تربیتی آن نیز بررسی شده است. از آنجا که اصل فطرت بر توحید است ـ زیرا کمال مطلق یکی است و آن خدای یگانه است که منشاء هم? کمالات است ـ در پایان هر گفتار نگاهی توحید گرایانه نیز صورت گرفته است. در نهایت اینکه در این پژوهش ساختاری مبتنی بر ویژگیهای خدادادی و فطری انسان برای تربیت وی ارائه شده است.
علی راد محمد کاظم قاضی زاده
مقصود از نظریه تفسیری, مجموعه شاخصه ها و مولفه های تشکیل دهنده هویت دانش تفسیر است, و تصور آنها در تعریف تفسیر ضروری است. مذهب امامیه دارای نظریه تفسیری خاص خود است. نخستین بار مفسّران کهن امامیه در حوزه بغداد با تکیه بر اجتهاد و نقل معتبر, نظریه تفسیر اجتهادی این مکتب را طراحی کرده اند که در آثار تفسیری آنان نُمود یافته است, هر چند روند تدوین این نظریه تدریجی بوده است لکن از وحدت مبانی در ادوار مختلف تاریخی برخوردار بوده و در دوره معاصر به مرحله تثبیت رسیده است. مفسران اجتهادی معاصر امامیه از دو حوزه نجف و قم, اندکی اختلاف در برخی از مولفه ها همانند قلمرو تفسیر با یکدیگر اختلاف دارند لکن در مولفه های مبانی, منابع و روش وحدت نظر دارند. مبانی کلامی, از مولفه های مهم نظریه تفسیری امامیه به شمار می آید و مقصود از آن, باورهای علمی و اعتقادی مفسّران ِامامی درباره مولفِ قرآن, ویژگیهای متن قرآن, اصول نظری و کاربردی تفسیر است. کلامی بودن مبانی تفسیر, بدین معناست که استوار بر ادله برهانی بوده و قابلیت تحلیل, توصیف و دفاع منطقی را دارند.این مبانی به دو گونه عام و خاص تقسیم میشوند. مبانی کلامی عام, اصول مشترک امامیه با دیگر مذاهب اسلامی در تفسیر است, و نوعی وحدت نظر بین امامیه و دیگر مذاهب اسلامی در آنها دیده میشود. مبانی کلامی خاص, اصول اختصاصی امامیه در تفسیر قرآن است که وجه تمایز امامیه از دیگر مذاهب اسلامی در تفسیر میباشد؛ «عصمت امامان شیعه», «عترت, وارثان برگزیده قرآن», «جامعیت غیر استقلالی قرآن» از جمله این مبانی هستند. مبانی کلامی امامیه در مبانی کاربردی تفسیر مانند روش, منابع و داوری تفسیری تاثیر گذار است. مفاد این تاثیر, توجه به روش تفسیری عترت در چگونگی تبیین آیات, بهره مندی از احادیث اهل بیت(ع) به عنوان منبع ویژه در تفسیر و عدم مخالفت رای مفسر با مجموعه تعالیم عترت است. برخی از نویسندگان معاصر اهل سنّت اشکالاتی را نسبت به برخی از مبانی کلامی امامیه در تفسیر مطرح کرده اند که از نظر روشی و محتوایی دچار خطا بوده و ناشی از عدم درک درست آنان از مبانی کلامی امامیه در تفسیر میباشد.
مهدی حبیب الهی حامد ناجی اصفهانی
چکیده پژوهش حاضر ترجمه و نقد چهار فصل از کتابحدیث، میراث محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرون میانه و دنیای جدیدنوشته آقای جاناتان براون؛ اسلام شناس آمریکایی است. وی که تحت تأثیر آموز های غنی و عمیق اسلام به این آیین گرویده است، با مسافرت به کشورهای عربی، إسلامی و فراگیری زبان های شرقی مطالعات زیادی در تاریخ إسلام، قرآن و حدیث داشته و مقالات و کتب زیادی از وی منتشر شده است. وی در تحقیقات و تألیفاتش در مورد إسلام رویکردی مثبت و در عین حال بی طرفانه دارد. .محورهای اصلی دیدگاه هایآقای براون در چهار فصل اول کتاب از این قرار است: وی در ابتداء به تعریف حدیث و برخی دیگر از واژه های مرتبط پرداخته و دلایل حجیت آن را با اشاره به آیات قرآنی و عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می کند. او معتقد استهر چند که حدیث از لحاظ إعتبار دومین منبع إسلامی است، به لحاظ جامعیت و گستردگی موضوعات بر قرآن کریم مقدم است.او قرآن را منبع جامع برای پاسخ گویی به همه نیازهای مسلمین نمی داند.در فصل دوم با إشاره به تلاش های صحابه در ضبط و ثبت سخنان پیامبر، شروع تدوین حدیث را از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و أحادیث منع را غیر قابل إعتماد معرفی می کند. وی بدون إشاره به تلاش خلفاء به عدم تدوین و ترویج حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش های اولیه تابعین و دانشمندان بعدی در تدوین صحیفه ها، مصنّف ها، مسندها، و در نهایت سنن و صحیح ها را ذکر می کند. در فصل سوم پدیده جعل و وضع حدیث را بررسی کرده و آغاز گسترده جعل را به اواخر قرن اول هجری منتسب می کند. او شیعیان و طرفداران معاویه را از عمده ترین عوامل جعل حدیث می داند. سپس به تلاش مسلمین در پالایش أحادیث از مجعولات و ابداع شیوه های نقد سند و محتوای روایات می پردازد. در فصل چهارم حدیث شیعه و پیدایش و ماهیت آن را معرفی می کند. او معتقد است حدیث شیعه بعد از غیبت کبری شکل جدی به خود گرفته است. او به معرفی جوامع اولیه و ثانویه حدیث شیعه پرداخته و بر این نکته تأکید می کند که شیعیان در تدوین کتب شرح الحدیث، رجال و درایه همانند أهل سنت توفیق زیادی نداشته اند. این نوشتار در سه بخش تنظیم شده است: در بخش اول کلیات پایان نامه ارایه گردیده و در بخش دوم ترجمه چهار فصل کتاب براون قرار داده شده است و بخش سوم این پژوهش به نقد فصل های دوم و سوم کتاب إختصاص داده شده است. در این بخش سعی شده است مهم ترین دیدگاه های نویسنده در مورد جعل حدیث و برخی از ادعاهای او درباره حدیث شیعه تحلیل و نقد گردد.برخی از دیدگاه های نویسنده که در این بخش مورد نقد واقع شده اند از این قرار است: نقش شیعه در آغازه جعل حدیث، عدم وجود جعل گسترده در زمان حیات اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)،برخورد ملایم دانشمندان رجالی أهل سنت با راویان شیعی، نبود نقد محتوایی أحادیث میان قدماء، فقدان پیشینه قوی حدیثی در میان شیعه، تشکیک در إصالت برخی از کتب حدیثی شیعه همچون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، متأثر بودن شیعه از معتزله، عقب بودن شیعه از أهل سنت در فقه الحدیث و نقد الحدیث و برخی از اشتباهات جزیی وی.
مهدی مردانی سید محمد کاظم طباطبایی
ابو سلیمان، زید بن وهب جُهنی کوفی(84 هـ) یکی از اصحاب امام علی(علیه السلام) و از راویان معتمدی بود که در نبردهای جمل، صفین و نهروان حضور داشت و به گزارش اخبار آنها می پرداخت. او از نخستین نگارندگان سخنان امام علی(علیه السلام) بود که کتابی با نام «خُطب امیر المومنین علی المنابر فی الجُمَع و الأعیاد و غیرها» تألیف کرد. این کتاب که به جهت در برداشتن برخی از خطب نهج البلاغه، از کهن ترین مصادر نهج البلاغه محسوب میگردد، تا قرن پنجم هجری در اختیار دانشورانی چون شیخ طوسی(460 هـ) قرار داشت و او در فهرست خویش از آن یاد کرده و طریق به آن را آورده است. لکن پس از وی نشانی از آن باقی نماند و مفقود گردید. با این همه، بخش هایی از آن در لا به لای آثار موجود جای گرفته و باقی مانده است. از این رو، جستجوی در مصادر اسلامی و شناسایی متون بر جای مانده از این منبع مفقود ـ که از آن با عنوان «بازیابی» یاد می شود ـ موضوع اصلی این تحقیق قرار گرفت. بازیابی کتاب زید دارای مبانی و روش هایی است که بر اساس سه عنصر سند، متن و کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. روش های بازیابی کتاب زید به سه قسم اِسنادی، محتوایی و کتابشناختی قابل تقسیم اند. در روش تحلیل اسنادی با بررسی اَسناد و طرق روایات، پیوند متون موجود با منبع مفقود کشف می گردد؛ در روش تحلیل محتوایی، با تحلیل نصوص روایات به پی جویی قطعات پراکنده منبع مفقود پرداخته می شود و در روش تحلیل کتابشناختی با بررسی منابع حدیثی موجود، ردّ پای اثر مفقود در میان آنها شناسایی می گردد. نتیجه ای که با تتبّع در بین بیش از 80 منبع روایی ـ تاریخی به دست آمد، بازیابی 39 قطعه از متون زید بن وهب است که از این میان 16 روایت، نسبت بیشتری با کتاب زید دارند و نُه روایت در نهج البلاغه نقل شده است.
ابوالفضل سراجی زاده کاظم قاضی زاده
در مقطعی از حیات امام صادق(علیه السلام)، فضایی پدید آمد که در آن امام، توانست به تبیین معارف الهی، مشغول شود. ابعاد کار فرهنگی امام صادق(علیه السلام)، بسیار گسترده و وسیع است. یکی از ابعاد این حرکت، پدید آوردن مدرسه تفسیری است. شناخت این حرکت، ثمرات معرفتی بسیاری را در بردارد. دسته ای از این معارف قرآنی، مربوط به مبانی تفسیری ایشان می باشد. معارفی که تاکنون به طور منسجم به آن پرداخته نشده است. این رساله، در پی آن است بعد از تبیین مختصری از مدرسه قرآنی امام صادق(علیه السلام)، به مبانی نظری و کاربردی تفسیر امام(علیه السلام) بپردازد. مبنای نظری صرفاً در مقام نظر و یک تصور ذهنی می باشد، اما مبنای کاربردی در مقام یا هنگامه تفسیر و عمل تفسیری خودنمایی دارند. استنباط مبانی تفسیری امام صادق(علیه السلام) از روایات ایشان ما را در پی ریزی و ارائه تفسیری شیعی یاری می دهد. عمده مسأله ای که در این تحقیق مورد توجه است مصداق کاوی و مفهوم پژوهی مبانی تفسیر از روایات امام صادق(علیه السلام) است. در فرمایشات امام صادق (علیه السلام) به مبانی نظریِ الهی و وحیانی بودن قرآن، جامعیت و جاودانگی قرآن، عدم اختلاف قرائت قرآن، الهی بودن چینش و ترتیب آیات، عدم تحریف قرآن، نیازمندی قرآن به تفسیر، امکان و جواز آن و چگونگی زبان قرآن دست یافته ایم. از سیره عملی امام، مبانی کاربردی قرآن محوری، سنت مداری، مولف محوری، عقل مداری، معیارهای داوری و رعایت اخلاق تفسیر را تبیین نموده ایم. روش ما در این تحقیق اکتشافی ـ توصیفی، همراه با نظام دهی مبانی است.بر اساس آنچه در این جا مورد بررسی قرار می گیرد،این مبانی را می توان در قالب مبانی نظری و عملی دسته بندی نمود: اگر یک مبنا صرفاً در مقام نظر، اندیشه و تصور مفسر باشد، می توان این مبنا را یک مبنای نظری دانست؛ اما آن دسته از مبانی که در مقام یا هنگامه تفسیر و عمل تفسیری خودنمایی دارند از آن ها با عنوان مبانی کاربردی یا عملی یاد می شود. مبانی نظری تفسیر امام صادق(علیه السلام) عبارتند از: 1. قرآن کتابی، الهی است که لفظ و معنای آن از خود خداوند است و به هیچ وجه رنگ بشری به خود نگرفته است. 2. قرآن از طریق وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده است و حضرت بدون هیچ کاستی یا فزونی آن را برای بشر تلاوت نموده است. 3. قرآن مستقلا جامع تمام علوم و معارف الهی است؛ لکن دستیابی به جامعیت قرآن برای غیر معصومان، تنها از طریق عترت(علیهم السلام) و به ضمیمه آنان امکان پذیر است. 4. قرآن کریم کتاب جاودآن های است که خداوند آن را برای زمان معین و مردمان خاصی نازل نکرده است و از این رو در هر زمانی و در نزد هر ملت و قومی تازه است و تا روز قیامت این تازگی در او وجود دارد. راز جاودانگی قرآن درعدم تحریف آن، جامع علوم و معارف نازل شده بر انبیاء گذشته بودن، خاتم ومهیمن بودنش بر کتب انبیاء(علیهم السلام) نهفته است. 5. در مکتب تفسیری امام صادق(علیه السلام) تنها یک قرائت از قرآن پذیرفته شده است و آن قرائت عامه مسلمین می باشد، و در قرائات دیگر علاوه بر ضعف سند، احتمال تصحیف، اختلاف لهجه و امکان حمل بر تقیه وجود دارد. 6. چینش آیات قرآن کریم، وحیانی و توقیفی است و در کار تنظیم و چینش آیات تنها خداوند، نقشآفرین بوده است. توصیه به ختم قرآن، ذکر فضائل سوره ها، نقل حدیث ثقلین، تعبیر«کتاب» و«مصحف»برای قرآن و توصیف قرآن با اوصاف کمالیه (مانند حق بودن وعزیز بودن قرآن)، توسط امام صادق(علیه السلام) نشان از چینش و ترتیب یافتن آیات در عصر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دارد. 7. آنچه اکنون بین الدفتین در دست ما می باشد، همان کلام الهی است که از طریق وحی بر پیامبر گرامی نازل شده و هیچ گونه تحریف لفظی به کاستی یا فزونی در قرآن رخ نداده است. مدعیان تحریف، برخی از روایات متضمن وحی غیر قرآنی (وحی تفسیری) و یا بیان تفسیر یا بطن و تأویل آیه را حمل بر تحریف نموده اند. 8. ویژگی هایی چون «تبیان، نور، ذکر، مبین» اوصاف ذاتی قرآن است وغیر معصومین به دلیل فقدان آگاهی های لازم، وجود آیات منسوخ و متشابه در قرآن، عدم ناطقیت قرآن، بیان معارف بسیار زیاد و برخی مسائل فرا طبیعی در قالب الفاظ محدود، آمیختگی و پراکندگی مطالب، برای فهم قرآن نیازمند تفسیر آن هستند. مراجعات فراوان و پرسش و درخواست تفسیر آیات و پاسخ های حضرت و آموزش شیوه فهم و تفسیر قرآن، بهترین شاهد بر نیاز به تفسیر قرآن از دیدگاه امام صادق(علیه السلام) است. 9. تفسیر قرآن برای غیر معصومین هم امکان دارد، هم جایز است و هم در صورتی که مبتنی بر ضوابط علمی و قواعد عقلایی باشد، حجیت دارد. البته فهم مراتب ویژهای از قرآن (مانند معانی باطنی و پیبردن به حقیقت معارف قرآنی) در انحصار پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام)، است. 10. قرآن دارای اسلوب بیانی ویژه، زبان چند سطحی، ذو وجوه، متناسب با فطرت تمام بشر است؛ بنابراین نمی توان گفت زبان قرآن، زبان عرف عام است ونمی توان گفت زبان قرآن زبان عرف خاص است؛ چرا که مخاطب قرآن تمام افراد بشر تا روز قیامت هستند بلکه باید گفت «زبان قرآن ،زبان قرآن است ». مبانی عملی تفسیر امام صادق(علیه السلام) عبارتند از: 1. قرآن محوری برای تبیین مسائل دینی،احاطه کامل امام بر قرآن، فرمان به عرضه احادیث بر قرآن به عنوان معیار سنجش محتوایی آن ها، استفاده از قرآن برای تفسیر قرآن، توصیه به اتخاذ مذهب صحیح از قرآن، استناد به قرآن و بیان شواهد قرآنی در پاسخ به سوالات و شبهات، حکایت از سیر? عملی امام با عنوان قرآن محوری دارد. 2. عترت طاهرین(علیهم السلام) بر اساس حدیث متواتر ثقلین همتای قرآن بوده، موافقت با سنت رسول خدا در کنار موافقت با قرآن و تکیه بر سنت معصومین قبل (عترت مداری) از ارکان تفسیر امام صادق(علیه السلام) بوده است. 3. مولف محوری؛ اهتمام به مراد خداوند، اذعان به ارتباط قرآن و خدا، در نظر گرفتن ویژگی های خداوند در تفسیر سیر? تفسیری امام صادق(علیه السلام) بوده است. 4. عدم مخالفت با کلیت و روح قرآن، مراجعه به سنت پیامبر و اهل بیت عالمان و مفسران واقعی قرآن، دقت عقلانی و تفکر، دقت داشتن در اجرای پیش نیازهای علمی تفسیر، معیارهایی برای داوری محتوایی تفسیر و سنجش نتایج تفسیری از دیدگاه امام صادق است. 5. در کلام امام صادق(علیه السلام)، مفسر باید متخلق به آدابی باشد که به آن «اخلاق تفسیر» می گوییم. مراد از اخلاق تفسیر، نمود اخلاق اسلامی در حوزه رفتاری انسان در مواجهه با قرآن و تفسیر آن می باشد. ?
مرتضی فدایی علی راد
الف) مرحوم عروسی حویزی برای گردآوری روایات تفسیری سوره قصص ، از 27 منبع بهره برده است و اکثر روایات این سوره از تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی ، سپس تفسیر مجمع البیان و در مرحل? بعد از کتاب اصول کافی می باشد. ب) از مجموع 136 روایت نقل شده ذیل این سوره در تفسیر نورالثقلین، تنها تعداد 17 روایت قول یا رأی تفسیری مفسران می باشد و سایر روایات از معصومان صادر گردیده است که از بین آنها روایات صادر شده از امام صادق(علیه السلام) نسبت به سایر معصومان، از فراوانی بیشتری برخوردار می باشد. در صورتیکه از مجموع 364 روایت نقل شده در الدرالمنثور تنها 31 روایت از قول معصومان نقل گردیده است و سایر روایات، اقوال صحابه و تابعان می باشد که از بین آنها بیشترین روایت از قول ابن عباس نقل گردیده است. ج) در فصل دوم این پژوهش پس از مقایسه روایات تفسیری نورالثقلین و الدرالمنثور به 22 مورد افتراق در روایات تفسیری دست یافتیم؛ 1- در روایات شیعه مراد از مستضعفان، در آیه پنجم بنی هاشم و اهل بیت شمرده شده اند. در حالی که در روایات اهل سنت، مراد از مستضعفان یوسف و فرزندانش و بنی اسرائیل، بر شمرده شده اند. 2- در روایات شیعه مفهوم امامت، در آیه پنجم به امامت بر امت اسلام تفسیر گشته است. اما در روایات اهل سنت، امامت به والی امر خویش گشتن و رهایی از بند بردگی و اسارت تفسیر گشته است. 3- در روایات شیعه مفهوم وراثت و تمکن در آیه پنجم، به مالک گشتن شرق و غرب عالم و صاحب حکومت شدن اهل بیت تفسیر گردیده است در حالی که در روایات اهل سنت، به مالک شدن زمینهای مصر و شام و اموال فرعونیان توسط بنی اسرائیل تفسیر شده است. 4- در روایات شیعه "فارغا" در آیه "وَ أَصْبَحَ فُوادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً" ، به "خالی شدن قلب مادر موسی(علیه السلام)، از ترس و اندوه" تفسیر گشته است. در حالی که در روایات اهل سنت آن، به "خالی شدن قلب مادر موسی(علیه السلام) از هر چیز، جز یاد موسی" تفسیر گردیده است. 5- در روایت شیعه، "أَشُدَّهُ "، در آیه"وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی" که نیروی بدنی انسان به حد قوت و شدت می رسد، هجده سالگی دانسته شده است. اما در روایات اهل سنت، "33سالگی"و"18تا30سالگی" زمان رسیدن انسان به مرحله رشد شمرده شده است. 6- در روایت شیعه، "اسْتَوی" در آیه "وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی" به روییدن موی در چهره تفسیر شده است. ولی در روایات اهل سنت، "40 سالگی"،"30تا40سالگی"و"روییدن محاسن صورت"، موارد رسیدن انسان به این مرحله دانسته شده است. 7- در روایات شیعه ذیل آیه " قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لِی" غفران به پوشاندن موسی از دشمن تفسیر شده است. و ساحت پیامبران از هرگونه ظلم و ستم منزه دانسته شده است، در حالی که در روایات اهل سنت، آیه به گونه ای تفسیر گشته است که عمل حضرت موسی(علیه السلام)، گناه محسوب گردیده است. 8- در روایات شیعه، گوینده جمله "قالَ یا مُوسی أَ تُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَما قَتَلْتَ نَفْساً بالْأَمْس؛ آیا میخواهی مرا هم بکشی همان طور که دیروز یک نفر را کشتی" ، مرد بنی اسرائیلی یا قبطی، دانسته شده است. در حالی که در روایت اهل سنت، مرد بنی اسرائیلی دانسته شده است. 9- در روایات شیعه، مقدار مسافت مصر تا مدین سه روز راه نقل شده است. اما در روایات اهل سنت این فاصله 35 روز راه، و در برخی دیگر هشت شب راه دانسته شده است. 10- در روایات شیعه، شعیب(علیه السلام) به عنوان پدر دختران و میزبان موسی(علیه السلام) معرفی گردیده است. در حالی که روایات اهل سنت در این زمینه دچار اختلاف می باشد و افراد متعددی همچون؛ شعیب(علیه السلام)، رعاویل(پسر برادر شعیب)، یثرون(عالم مدین)، اثرون(پسر برادر شعیب) به عنوان میزبان موسی(علیه السلام)، معرفی گردیده اند. 11- روایات شیعه، دختر کوچکتر شعیب(علیه السلام) را همسر موسی(علیه السلام) دانسته است. اما روایات اهل سنت در این زمینه دچار اختلاف می باشد و در برخی دختر کوچکتر، و در برخی دیگر دختر بزرگتر، به عنوان همسر موسی(علیه السلام) معرفی گردیده است. 12- در روایات شیعه مدت اقامت موسی(علیه السلام) نزد شعیب(علیه السلام) 10 سال بیان شده است اما در روایات اهل سنت، نقل شده است که موسی(علیه السلام)، 10 سال نزد شعیب(علیه السلام) اقامت نمود و سپس 10 سال دیگر نیز به آن مدت اضافه کرد. 13- در روایات شیعه، قارون پسر خاله موسی(علیه السلام)معرفی گردیده است. اما در روایات اهل سنت، پسر عموی ایشان شمرده شده است. 14- در روایات شیعه ذیل آیه "تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً " ، "فساد" به "دل بستن به آباد کردن دنیا" تفسیر شده است. و در روایات اهل سنت به " همراه بودن عمل با معصیت الهی" و "کسب اموال از راه نامشروع" تفسیر شده است. 15- در روایتی که از تفسیر قمی در مورد فرو رفتن قارون به زمین، نقل شده است آمده که موسی(علیه السلام) خودش نزد قارون آمد، و حکم زکات را به وی ابلاغ نمود، قارون او را استهزاء کرده و از خانهاش بیرون راند، موسی(علیه السلام) نزد پروردگارش از رفتار قارون شکوه کرد، خدا هم او را بروی مسلط ساخت و زمین به فرمان وی قارون و خانهاش را در خود فرو برد. اما در روایت نقل شده در الدرالمنثور آمده که آن زن را در مجلس قارون آوردند، تا به عنوان شکایت از موسی(علیه السلام) آن تهمت را پیش قارون بزند، ولی وقتی حضور بهم رسانید، نزد همه حضار شهادت داد به برائت موسی(علیه السلام) ، وموسی(علیه السلام) نزد خدا از قارون و رفقایش شکوه کرد، خدا هم او را بر قارون مسلط نمود. 16- در شأن نزول آیه 56 ، روایات اهل سنت بیانگر نزول آیه در مورد حضرت ابوطالب(علیه السلام)می باشد و اینکه ایشان بدون ایمان از دنیا رحلت فرموده است اما در روایات شیعه این مسأله نفی گشته است و بر ایمان حضرت ابوطالب(علیه السلام) تاکید شده است. 17- با توجه به قول تفسیری ذیل آیه 48، در تفسیر قمی "سحران تظاهرا" به "موسی و هارون" تفسیر شده است. اما در روایات اهل سنت، به "تورات و قرآن" یا " تورات و انجیل" یا " انجیل و قرآن" و طبق روایتی که قرائت صحیح را "ساحران تظاهرا " می دانست، به "موسی و هارون " یا " موسی و محمد " یا "تورات و قرآن" یا " محمد و عیسی " تفسیر شده است. 18- در روایات وارد شده ذیل آیه 54، در روایات شیعه "أُولئِکَ یُوْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بما صَبَرُوا" به اهل بیت تفسیر گشته است و اینکه خداوند بخاطر صبر ایشان بر تقیه دو اجر به آنها عطا می نماید. اما در روایات اهل سنت به سه گروه تفسیر شده است؛ الف) 10 نفر از اهل کتاب که ایمان آورده و مسلمان شدند ولی یهودیان آنها را آزار و اذیت نموده و می رنجانیدند و آنها بر آزار و شکنجههای یهودیان صبر کرده و گفتار ایشان را با دلیل و برهان رد می نمودند. ب) قومی از مشرکین که پس از ایمان به پیامبر مورد اذیت و آزار مشرکین قرار گرفتند. ج) مومنانی اهل حبشه که همراه جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) خدمت پیامبر رسیدند. 19- -در روایات شیعه ذیل آیه 65، در مورد گیفیت پاسخگویی مردم به رسالت انبیا در دنیا، بیان شده است که این اتفاق (سوال) مربوط به عالم قبر، می باشد اما در روایات اهل سنت، این اتفاق مربوط به عالم قیامت دانسته شده است. 20- در روایات شیعه ذیل آیه 75، گواه و شاهد امت اسلام، امام معصوم دانسته شده است. اما در روایات اهل سنت، پیامبر و نبی هر امت، به عنوان گواه و شاهد آن معرفی شده اند. 21- در روایات شیعه ذیل آیه 88، "وجه خدا" به "دین الهی" و "اهل بیت و اطاعت از ایشان" تفسیر شده است. اما در روایات اهل سنت، به "اعمال صالحه و آنچه برای خدا انجام می گیرد" تفسیر شده است. 22- در روایات شیعه ذیل آیه 85، "معاد" به "رجعت پیامبر و اهل بیت ایشان" تفسیر شده است. و در روایات اهل سنت، منظور از "معاد"، "مکه" ، "بیت المقدس"، "جنت"، "مرگ"، "روزقیامت و زنده نمودن پیامبر در آن" و " آخرت" بر شمرده شده است. د) در فصل سوم که به شناسایی گونه های روایات تفسیری می پرداخت نتایج ذیل حاصل گردید؛ در تفسیر نورالثقلین از تعداد 136 روایت، تعداد 11 روایت از گون? سوره شناخت، 3 روایت گون? معنا شناخت، 96 روایت گون? تفسیری، یک روایت گون? تأویلی و 25 روایت گون? جری و تطبیق می باشد، و در تفسیر الدرالمنثور، از تعداد 364 روایت، تعداد 45 روایت از گون? سوره شناخت، 33 روایت گون? معنا شناخت، 286 روایت گون? تفسیری می باشد. پس از بررسی گونه های روایات تفسیری، مشخص گردید که بیشترین فراوانی روایات در هر دو تفسیر اختصاص به گون? تفسیری دارد که در این گونه، روایات به تبیین و توضیح آیات پرداخته اند. و در تفسیر نورالثقلین، بیشترین فراوانی روایت پس از گون? تفسیری، برای گون? جری و تطبیق می باشد در حالی که در تفسیر الدرالمنثور، پس از گون? تفسیری، بیشترین فراوانی روایت برای گون? سوره شناخت مشاهده می شود که در این گونه، روایات اهل سنت به بیان شأن نزول آیه ، بیان اختلاف قرائت واژگان و بیان مکی و مدنی بودن سوره و آیه پرداخته است. ه) در فصل چهارم که به آسیب شناسی روایات تفسیری معصومان می پرداخت نتایج ذیل حاصل گردید؛ 1-در بررسی اسناد روایات معصومان در تفسیر نورالثقلین، معلوم گردید که از مجموع 119 روایت نقل شده از معصومان، سند 24 روایت دچار آسیب ارسال گشته است و سند 16 روایت دامنگیر آسیب ضعف راوی گردیده و سند 43 روایت دچار سایر آسیبها شده است. همچنین مشخص گردید 28 روایت صحیح، 8 روایت موثق و سایر روایات با توجه به آسیبهای وارده ضعیف می باشند. 2- در بررسی اسناد روایات معصومان در تفسیر الدرالمنثور، مشخص گردید که از 31 روایت نقل گردیده از معصومان، سند 15 روایت دامنگیر آسیب ضعف راوی و سند هشت روایت دچار آسیب ارسال گردیده است و سایر روایات صحیح می باشند. 3- در بررسی آسیبهای اسناد روایات معصومان، در تفسیر نورالثقلین، بیشترین آسیب، آسیب ارسال، و در تفسیر الدرالمنثور بیشترین آسیب آسیب ضعف راوی می باشد که دامنگیر اسناد روایات گردیده است. و) در فصل پنجم که به اکتشاف آموزه های هدایتی در این سوره با توجه به آیات و روایات ذیل آن می پرداخت، نتایج ذیل بدست آمد. 1-این سوره شریفه مشتمل بر آموزه های اعتقادی، اخلاقی -تربیتی، فقهی، اجتماعی و سیاسی می باشد،که در این پژوهش تعداد 140 مورد از این آموزه ها استخراج گردیده است. 2-آموزه های اجتماعی این سوره دارای بیشترین فراوانی، و آموزه های فقهی دارای کمترین فراوانی هستند.
روح الله بهمنی مهد علی راد
در این تحقیق برآنیم تا تفسیری تطبیقی از سور? کهف(آیات 1 تا 59) از روایات موجود فریقین در ذیل آیات ارائه دهیم و هدف از آن روشن نمودن نقاط اختلاف و اشتراک بین دو گروه می باشد تا معین گردد کدامین مذهب به مباحث معرفت شناختی بیشتر پرداخته است. برای این کار علاوه بر منابع مهم فریقین در تفسیر، چه تفاسیر اجتهادی و چه تفاسیر روایی بیشترین بهره را از تفسیر نورالثقلین در روایات شیعه و تفسیر الدرالمنثور در روایات اهل سنت برده ایم. همچنین از بسیاری کتب دیگر که ما را در ارائه هر چه بهتر بحث یاری می کردند استفاده شده است. تحقیق مورد بحث شامل پنج فصل می باشد که فصل اول بیانگر کلیات مورد بحث در تحقیق است، در فصل دوم به تفسیر روایی آیات پرداخته شده است، فصل سوم کار گونه-شناسی روایات را بر عهده دارد تا روشن گردد کدام گون? روایی بیشترین مورد را به خود اختصاص داده است و در فصل چهارم آسیب های موجود در روایات شناسایی شده و سعی بر این بوده تا آسیب ها به نوعی برطرف گردد و در انتها آموزه های هدایتی که از آین آیات به دست می آید بیان شده است معارفی که بیشتر دربار? مسائل اعتقادی از جمله توحید و معاد می باشد. کلید واژگان: سور? کهف، تفسیر تطبیقی، اصحاب کهف، نورالثقلین، الدرالمنثور.
علی رضا بهرامی سید محمد کاظم طباطبایی
اتفاقات و جریاناتی که باعث تردید و انحراف برخی معتقدین به امامت امام صادق7 پس از شهادت ایشان در پذیرش امامت امام کاظم7 شد، نقطه درنگی در جریان شیعه به شمار می رود. همزمانی این حوادث با تحولات سیاسی، فکری ـ فرهنگی و گرایشات درون مذهبی انحرافی؛ مطالعه پیامدهای این تحولات بر این چالش را ضروری می سازد. جریان عباسی حاکم با شعار دعوت به رضایت خاندان پیامبر9 توانسته بود تمایلات مردم را به خود جلب کند، و با همین ابزار از قوای جامعه دوستدار اهل بیت: برای سرنگونی امویان نهایت استفاده را برد. ایشان پس از گذراندن دوره تثبیت، در صدد حذف مهم ترین مخالفان خود یعنی ائمه: با دو ابزار فرقه سازی و ایجاد محدودیت برخاستند. همچنین جریانات فکری معتزلی، مرجئی ـ که دوره تئوریزه کردن عقایدشان را می گذراندند ـ از طرفی، به همراه رهیافت جریان ترجمه و جریان های رادیکال منتسب به خاندان پیامبر9 از جهت دیگر، با طرح نظریه-های خود که برآمده از همنوایی با جریان های فکری رائج بود، باعث گرایش مردم به خود و چالش آفرینی شدند. این پیش زمینه های فکری و سیاسی باعث شد جامعه شیعه پس از شهادت امام صادق7 ـ البته برای یک دوره بسیار کوتاه ـ به جریان عبد الله افطح گرایش پیدا کنند. مطالعه روایات معصومین نشان می دهد طراحی ویژه اهل بیت: به گونه ای صورت گرفته که در زمان بروز چالش اصول شناخت امام در اختیار مردم است. نص، عصمت، علم و ودائع امامت از جمله ابزارهای رفع حیرت است. برخلاف باور عمومی مبنی بر خود معرفی امام، قواعد برخاسته از قرآن و تعالیم اهل بیت به همراه خواص اصحاب، تأثیر گذاران اصلی صحنه چالش هستند. توجه به گستره وجودی امام معصوم و کارکردهای اجتماعی نهاد امامت به عنوان واسطه معرفت و هدایت، کنترل کننده لغزش ها، تنظیم کننده روابط و حافظ شیعه و حوزه عقیده مواجهه با چالش ها در حوزه نظر را هموار می سازد. اهل بیت: ضمن تفکیک بین جریانات عمومی شیعه از برخی خواص و گروه های منحرف حرکت روشن-گرانه و با درایت خود در پشت سر گذاشتن چالش ها را بر چهار اصل تأکید بر جایگاه نهاد امامت، ملاحظه مخاطبان، کتمان سر و اختلاف زدایی و وحدت آفرینی استوار ساختند.
حسین سروش سید محمد کاظم طباطبایی
انحرافات اجتماعی از جمله مسائل چالش برانگیز جوامع مختلف می باشد. که مطالعات زیادی توسط جامعه شناسان و دانشمندان علوم دیگر درباره آن صورت گرفته. یکی از مهمترین مباحثی که در این باره قابل طرح است، مسئله پیشگیری از وقوع انحراف در جامعه می باشد. چه بسا علاج واقعه قبل از وقوع، آسان تر و کم هزینه تر و همچنین موثرتر می باشد. برای جلوگیری از وقوع کجروی در جامعه، اصلی ترین موردی که باید به آن پرداخته شود یافتن علل و زمینه های بروز انحراف در جامعه می باشد. زیرا با پیشگیری از به وجود آمدن علل و ریشه های انحراف می توانیم از وقوع کجروی نیز جلوگیری کنیم. عمده ترین علل و زمینه ها برای بروز انحراف و کجروی به حوزه های فرهنگ، اقتصاد، و سیاست و اجتماع مربوط می گردد. برای جلوگیری از وقوع انحراف نیز با برنامه ریزی در این حوزه ها می توان به نتیجه دلخواه رسید. در حوزه فرهنگ، دین، خانواده و آموزش و پرورش نقش موثری را در این جهت ایفا می کنند. در حوزه اقتصاد و سیاست نیز علاوه بر داشتن یک برنامه صحیح و فراگیر ضمانت اجرای کارآمد نیز، ضروری به نظر می رسد. رفتار و گفتار امیرالمومنین(ع) به عنوان یک الگوی اسلامی می تواند راهنما و کارگشای مناسبی برای رسیدن به این هدف باشد. امام علی(ع) خصوصا در دوران حکومت خود و حتی قبل از رسیدن به حکومت با در پیش گرفتن شیوه خاصی از زندگی در همین مسیر حرکت نمودند. فعالیت های فرهنگی حضرت در زمینه های دین و خانواده و آموزش، برنامه ریزی برای رشد جامعه با نگاه به آینده و همچنین در نظر گرفتن وضعیت فعلی جامعه در حوزه اقتصاد، و تدوین برنامه های سیاسی اجتماعی، مطابق با سنت و روش الهی اسلامی و پایبندی به آن، از جمله راهکارهای امیرالمومنین(ع) برای پیشگیری از انحرافات اجتماعی بود. این منش و کردار حضرت می تواند الگوی کامل و مناسبی برای تمامی جوامع باشد تا با تأسی به روش امام علی(ع) بتوانند از وقوع کجروی جلوگیری کنند و در نتیجه جامعه ای پاک و با کمترین آلودگی داشته باشند.
حسن اسدبیگی علی راد
در این تحقیق برآنیم تا تفسیری تطبیقی از سوره فاطر با توجه به روایات موجود فریقین در ذیل آیات ارائه دهیم و هدف از آن، روشن نمودن نقاط اختلاف و اشتراک بین دو گروه می باشد تا معین گردد کدامین مذهب به مباحث معارف تفسیری، بیشتر پرداخته است . برای این کار، علاوه بر منابع مهم فریقین در تفسیر، چه تفاسیر اجتهادی و چه تفاسیر روایی، بیشترین بهره را از تفسیر نورالثقلین در روایات شیعه و تفسیر الدرالمنثور در روایات اهل سنت برده ایم. همچنین از بسیاری کتب دیگر که ما را در ارائ? هر چه بهتر بحث یاری می کردند استفاده شده است. تحقیق مورد بحث شامل پنج فصل می باشد که فصل اول بیانگر کلیات مورد بحث در تحقیق است، در فصل دوم که بحث اصلی ما می باشد، پس از بیان مفاد ظاهری مستفاد از تفاسیر اجتهادی، به تفسیر روایی آیات پرداخته شده و سپس مقایسهای دو سویه بین مفاد ظاهری و روایی از یک سو و بین روایات نورالثقلین و الدرالمنثور از سوی دیگر داشتهایم که در این مقایسه وجوه اشتراک و افتراق را نمایان کردهایم و مشخص گردیده که چه اختلافاتی بین تفاسیر شیعه و اهل سنت وجود دارد، هرچند اشتراکات بین این دو گروه در این قسمت از آیات بسیار است، فصل سوم کار گونه شناسی روایات را بر عهده دارد تا روشن گردد که آیا تمام گونه های روایی در نورالثقلین و الدرالمنثور وجود دارد یا نه؟ و کدام گون? روایی بیشترین مورد را به خود اختصاص داده است و نیز روایات کدام گروه به مباحث تفسیری و معرفتی بیشتر اشاره کرده است، هر چند در مجموع می توان گفت که بیشتر روایات اهل سنت حتی مواردی که به عنوان روایت تفسیری مشخص شده به ترجم? لغوی کلمات و یا جملات پرداخته اند، در فصل چهارم آسیب های سندی موجود در روایات ـ روایات شیعی و روایاتی که اهل سنت از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) نقل نموده اند ـ شناسایی شده و سعی بر این بوده تا آسیب ها به نوعی برطرف گردد، و در انتها آموزه های هدایتی که از این آیات به دست می آید بیان شده است، معارفی که بیشتر دربار? مسائل اعتقادی از جمله توحید و معاد می باشد. کلید واژگان: سور? فاطر، روایات تفسیری، نورالثقلین، الدرالمنثور، مفاهیم، گونه ها، آسیبها، آموزه ها.
حسین امامی کوپایی علی راد
موضوع این پژوهش، تفسیر تطبیقی روایی سوره های قلم و حاقه بر مبنای روایات نورالثقلین از شیعه، و الدرّالمنثور از اهل سنّت می باشد. لذا ابتدا ذیل هر سوره مفاد ظاهری و روایی آیات آن بیان شده و در نهایت بین این مفاد، مقایسه صورت گرفته است. نتیجه مقایسه فوق این بود که رابطه روایات تفسیری با مفاد ظاهری دارای حالتهای متفاوتی است. برخی روایات تبیین و توضیح همان مفاد ظاهری هستند و بیشتر نقش آموزشی برای استفاده از ظواهر آیات محکم قرآن را دارند. روایات دسته دوّم، بیان کننده معارفی هستند که از دقّت در ظواهر به دست نمی آیند. مفاد این روایات گاهی در راستای مفاد ظاهری بوده و گاه متعارض و مخالف بوده یا موافق نیستند. با مقایس? روایات این دو تفسیرمعلوم می شود که 67% روایات تفسیری کتاب «نورالثقلین» از معصوم است؛ اما تنها 12% روایات کتاب «الدرالمنثور» این ویژگی را داشته و باقی روایات از صحابه و تابعان می باشد. در این میان تنها چهار روایت وجود دارد که به صورت مشترک در هر دو کتاب آمده است. در «نورالثقلین» تنها یک روایت از اسرائیلیات آمده؛ اما در «الدرالمنثور» موارد متعددی از این نوع روایات وجود دارد. گونه شناسی روایات نورالثقلین و الدرّالمنثور ذیل سوره های قلم و حاقه، فصل دوم هر بخش این تحقیق می باشد. گونه های روایات شامل سوره شناخت، واژه شناخت، تأویلی، جری و تطبیقی و روایات مرتبط است. در نورالثقلین بیشتر روایات از نوع روایات مرتبط غیر تفسیری است؛ ولی در الدرّالمنثور روایات تفسیری با احتساب روایات صحابه و تابعان، تعداد بیشتری بوده و بعد از آن روایات واژه شناخت، بیشتر هستند. آسیب شناسی روایات، فصل بعدی پژوهش می باشد. این فصل نشان داد که اکثر روایات تفاسیر نورالثقلین و الدرّالمنثور ذیل سوره های قلم و حاقه از لحاظ سندی ضعیف هستند. حدود 65% روایات «نورالثقلین» از حیث سند غیرمتعبر است. از این میزان، 17 روایت به دلیل تصریح به ضعف برخی راویان و یا مجهول بودن راوی، ضعیف دانسته شده، در 32 روایت رفع وجود دارد، 8 روایت مرسل بوده و از 20 راوی هم نشانی در کتب رجالی یافت نشده؛ لذا روایت مهمل و ضعیف شمرده شده است. قسمت اعظمی از روایات ذکر شده در الدّرالمنثور، از غیر معصوم نقل شده است، از همین رو به عنوان روایت اعتباری نداشته و بسیاری از آن ها اقوال اجتهادی صحابه، تابعین و یا دیگر مفسّران عامّه است. 36 روایتی هم که در این کتاب از معصوم نقل شده، سند قابل اعتمادی ندارد. در این فصل مصادر روایات نورالثقلین هم بررسی و نشان داده شد که بیشتر آنها از کتب معتبر شیعه هستند؛ ولی از حیث فراوانی روایات نقل شده، تفسیر قمی و مجمع البیان که بیشترین روایات از آنها نقل شده، از حیث انتساب کتب به مولف آن یا به دلیل ضعف روایات، دارای اشکالاتی هستند. در فصل آخر پیامها و آموزه های هدایتی هر کدام از سوره های قلم و حاقه استخراج شده و توضیحات مختصری پیرامون هر کدام ذکر شده است. بیشترین حجم پیامها را آموزه های اخلاقی تشکیل می دهد؛ چرا که موضوع اصلی این سوره ها همانند اکثر سُوَر آخر قرآن پیرامون مباحث قیامت و پاداشها و عذابهای اخروی است تا از باب تذکّر، مخاطبین خود را از غفلت خارج نموده و متوجه زندگی ابدی و سرای آخرت نماید.
زینب اصغری کاظم قاضی زاده
قرآن کریم برترین معجزه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) کتابی آسمانی و هدایت بخش برای تمام جهانیان است. از همان روزگار نزول آیات قرآن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خود شخصاً به تفسیر و تبیین آنها همت گماشته و اصحاب و یاران خود را ترغیب و تشویق بدان می کردند. ائمه اطهار (علیهم السلام) داناترین و فهیم ترین افراد نسبت به قرآن در تفسیر قران نیز پوینده ی راه و مکتب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده و با روایات و بیانات خود مردم را به فیض عظیم در فهم قرآن رسانده اند. بی گمان صحیح ترین و استوارترین تفسیر از قرآن کریم، تفسیری است که در کلام و بیان آورنده آن و اهل بیت عصمت و طهارتش تجلی کرده و ظهور یافته است. چرا که معصومان (علیهم السلام) داناترین و آگاه ترین افراد نسبت به معارف قرآنی هستند. دانشمندان و مفسرانی دوراندیش و آگاه به این نکته از دیرباز و از کهن ترین روزگاران روایات صادره از این بزرگترین عالمان قرآنی را در تفسیر و تبیین آیات قرآن گردآورده و در مجموعه هایی سامان داده اند. بدین طریق تفاسیر اثری بر پایه کلام معصومین (علیهم السلام) شکل گرفته و در دورانهای مختلف به جامعه عرضه شده است. با یک نگاه اجمالی به تفاسیر موجود اثری به نکاتی پی خواهیم برد از جمله: 1-تفاسیر اثری موجود، عمدتا در قالب گزارش روایات سامان یافته اند بدین صورت که در ذیل هر آیه ای روایات مربوط به آیه را به ترتیب به همان شکل روایت (سند و متن) فقط نقل کرده اند و متنی روان و تفسیری مبتنی بر روایات به نگارش در نیاورده اند.(بعضاً تفاسیر متاخرتر نظیر برهان، دسته بندی های موضوعی نیز ارائه داده، اما باز هم ذیل هر موضوع فقط به نقل روایات پرداخته است.) 2-تفاسیر اولیه اثری نظیر قمی صرفا روایاتی راکه در آنها و یا عبارتی از آیه به کار رفته است و یا روایاتی را که مستقیماً و در ذیل آیه مورد نظر آمده اند روایت تفسیری تلقی کرده در تفاسیر خود نقل کرده اند و روایات مرتبط به آیه و هم موضوع با آن را که هیچ اشاره ای به آیه ندارد. گردآوری نکرده اند. البته تفاسیر متاخرتر نظیر صافی، برهان از این انحصار بیرون آمده، روایات هم موضوع و مرتبط با آیه را هم در تفاسیر خود استفاده کرده اند. در این پایان نامه برآنیم که به تفسیر روایی سوره عنکبوت بپردازیم.
سید محسن صفایی عبدالهادی مسعودی
مجموع داده های این مقاله عبارتنداز: به نظر شیخ مفید نزول قرآن تدریجی است و اعتقاد به نزول دفعی قرآن در شب قدر بعید و مخالف ظاهر قرآن، اخبار متواتر و اجماع علماست. او مدافع «نظریه صرفه» در وجوه اعجاز قرآن است. به نظر طرفداران این نظریه وجه اعجاز قرآن در این است که خداوند مردم را از آوردن مثل قرآن بازداشته و از این کار آنان جلوگیری می کند. و اگر چنین نبود، دیگران نیز بر آوردن شبیه قرآن قادربودند. بنابر کتاب اوائل المقالات، شیخ مفید نیز این نظریه را پذیرفته و از آن دفاع کرده است. اما در باب تحریف قرآن، هرچند شیخ مفید نظم و نسق قرآن مشهور در میان مسلمانان را اندکی با آنچه در واقع بوده است متفاوت می داند ولی معتقد است که زیاده و نقصانی در آیات قرآن رخ نداده و همه ی آنچه در قرآن مشهور وجود دارد کلام خدا و وحی الهی بوده و معتبر است. مرحوم شیخ، امکان عام تفسیر برای غیر معصوم را پذیرفته و در عمل بدان ملتزم بوده است و روش تفسیر روایی محض را اجرا نمی نموده است. البته جایگاه هر یک از منابع تفسیری در دیدگاه او تعریف شده و دارای چارچوب بوده که ان شاء الله به هر یک در جایگاه خود اشاره خواهد رفت. در نگاه او اکثر آیات قرآن کریم حقیقت و در مواردی نیز مجازند. لذا او نیز مانند بقیه علمای امامیه هم ظاهر قرآن را حجت دانسته و هم باطن آن را. مفید روایاتی را مستند خود می داند که مفید علم به صدق راوی بوده و با قطعیات عقلی و شرعی مخالفتی نداشته باشند. شیخ مفید مبانی مفسرین در مکی و مدنی را پذیرفته و طبق آن استدلال می نموده است. خلاصه آرای شیخ درباره نسخ از این قرار است که: • او اصل وجود نسخ در قرآن را پذیرفته است. • از انواع نسخ، نسخ حکمی و بقای قرائت را پذیرفته و نسخ قرائت را از اساس رد می نماید. • نسخ سایر ادیان و احکام آسمانی بوسیله دین اسلام و سایر کتب آسمانی بوسیله قرآن را از انواع نسخ می داند. • او نسخ قرآن به وسیله غیر قرآن را به سبب مخالف خود قرآن با آن، رد می کند، هرچند که عقلاً مانعی در آن نمی بیند. اما روش او در تفسیر قرآن: 1- اساس استدلالات عقلی و کلامی مفید، قرآن و سنت است که یا مستقیم بدان اشاره می کند و یا با تکیه بر آن استدلال خود را سامان بخشیده ولی به وجود نصوص شرعی در این باره تصریح نمی نماید. مطالعه آثار او ما را به این نکته رهنمون می شود که مفید تسلط ویژه ای بر متون شرعی مخصوصاً قرآن داشته و از آیات آن بسیار به جا و به موقع در استدلال های خود استفاده می نموده است. ابن معلم، شیخ مفید?، تفسیر قرآن به قرآن را پذیرفته و در مواضع مختلف و به اغراض متفاوتی از آن استفاده و بهره برده است. در دیدگاه او بهترین راه برای فهم بهتر قرآن و تفسیر آن، مراجعه به خود قرآن و یاری جستن از آیات مشابه و حتی غیر مشابه در فهم غوامض لفظی و مفهومی آیات مشکل است. خلاصه، ظاهراً به اقتضای عقل گرایی و اجتهادمداری، مفید از طرفداران روش قرآن به قرآن و استفاده کننده از این روش به حساب می آید. 2- در دیدگاه او خبر واحد غیرمحفوف به قرینه، فاقد اعتبار و ارزش استدلال و از گردونه کاری او خارج بوده است. او روش سختگیرانه ای در نقد روایات داشته و علاوه بر نقد تک تک رجال و مجموع سند، نقد محتوایی متن روایت را نیز در دستور کار قرارداده و ضمن سنجش سندی، متن روایت را نیز با کمک قطعیات شرعی و حکم عقل سلیم و شواهد تاریخی و ادبی و... ارزیابی نموده و بعد از گذشت روایت از تمامی این غربال ها، به آن استناد جسته و در تفسیر از آن استفاده می نموده است. 3- او به صراحت, عقل را نیازمند به شرع دانسته و از آن به عنوان یکی از طرق وصول به اصول احکام شرعی یاد می کند اما این بدان معنا نیست که عقل استقلالی نداشته و باید آن را تعطیل نمود و یکسره سراغ نصوص شرعی رفت، بلکه او شرع را راهنمای عقل در روش اندیشیدن و استنتاج درست می داند. و بعد از اخذ راهنمایی از شرع، عقل مستقل است که بیندیشد و نتیجه بگیرد و تولید فکر نماید. نقطه افتراق او با اهل حدیث نیز در همین نکته ظریف و باریک است. او بعد از اینکه عقلش را به قرآن و روایات عرضه و طریق اندیشه اش را اصلاح می نماید، مستقلاً می اندیشد و حتی دسته ای از روایات را با همین سنجه ردمی نماید و برخی از متشابهات از آیات قرآن را نیز با این عقل، تأویل برده و از معنای ظاهریش جدا می کند. او حتی در مقام تعارض عقل و نقل، عقل را مقدم دانسته و به آن تمسک می کند. 4- مفید در سایه تعالیم ناب اهل بیت ? به ظاهر قرآن متعبد بوده و حمل آن بر معنای خلاف ظاهر را بدون دلیل و برهان قاطع برنمی تابد. اما در جایی که حمل آن بر ظاهر، محظور عقلی داشته یا با یقینیات برگرفته از آیات و روایات یا نص برخی از آیات مغایر باشد، به شرط وجود شاهد حمل، اجازه تأویل آیه را صادر می نماید. همچنین جری و تطبیق آیات قرآن بر مصادیق خاص، به شرط وجود آیات و روایاتی که صلاحیت شاهدقرارگرفتن را داشته باشند، نیز در دیدگاه او مجاز است. به طور خلاصه، مفید صاحب مکتبی غنی و کامل در تفسیر بوده و تقریباً تمامی روش های مرسوم در تفسیر مورد استفاده وی قرارگرفته است. به جرأت می توان او را پیرو مکتب تفسیر اجتهادی و عقل گرایی دانست که با تمسک به آیات محکم قرآن کریم و روایات صحیح منقول از معصومین? و علوم مرسوم در آن روزگار، تفسیری کامل و همه جانبه از قرآن ارائه داده و با استفاده بجا و عالمانه از منابع مورد قبول خود، روشی نو را در تفسیر پایه گذاری نموده است. این روش غالباً توسط بعدی ها مورد استفاده کلی یا جزئی قرارگرفته است و گزافه نیست که بگوییم ایشان موسس کامل ترین و بی نقص ترین و بهترین روش تفسیری در میان مسلمانان بوده است. به طور یقینی و قطعی، تحصیل مرزبندی ترجمه و تفسیر در آثار او قابل دسترسی نبوده و هرچه بیان شود باید مورد شک و تردید قرارگیرد و تقسیم بندی مورد نظر ما که ترجمه، تفسیر، تاویل و جری و تطبیق را مراحلی جداگانه و طولی می دانند نزد مفید چنین جایگاه و مرزبندی مشخصی نداشته یا حداقل از آثار او قابل بازیافت نیست و می توان حدس زد تاویل و جری و تطبیق نیز در محدوده فعالیت تفسیری وی قرارداشته است. از مجموع مولفه های تفسیری بررسی شده در آثار آن بزرگوار می توان اینگونه نتیجه گرفت که تفسیر او تفسیری اجتهادی و جامع است که تقریباً از تمامی منابع متصور برای یک مفسر استفاده نموده و قرآن، روایات، ادبیات عرب و تاریخ در آن جایگاه ویژه ای دارد. اساس تفسیر مفید استفاده مکرر از شواهد قرآنی است و به کرّات دیده می شود که او آیات قرآن را مبنای اجتهاد تفسیری خود قرار داده است. تفسیر قرآن به قرآن که سرخطهای آن در آثار معصومین? دیده می شود، در آثار او منزلتی خاص دارد. همچنین بهره گیری از روایات تفسیری با رعایت صحت و اعتبار آنها، در میان آثار او رایج است. عترت مداری مفید در مباحثات کلامی او به وضوح قابل ردیابی است. اگر روایتی بر مفید ثابت گردد، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و حتی در تضاد با عقلش نیز جانب آن را می گیرد. اما روایات ضعیف یا بی بنیاد را بی هیچ ملاحظه ای رد نموده و از چرخه عملیات اجتهادیش خارج می نماید. چیره دستی او در ادبیات عرب و آشنایی عمیق او با استعمالات لغوی واژگان زبان عربی، باعث شده است که در تعیین مشکلات قرآنی در ناحیه واژه شناسی و ترکیبات و سیاقات قرآن نیز موفق عمل نماید. او در مواردی نیز با استشهاد به قضایای تاریخی، شأن نزولات و اسباب نزول برخی از آیات، با مهارت خاصی استدلال حریف را عقیم نموده و نتایج جالبی را در ذیل آیات قرآنی حاصل نموده است. با توجه به اینکه بسیاری از نکات قرآنی او از میان آثار کلامی وی استخراج شده است، بسیاری از استدلالات صبغه کلامی داشته و از این رو تفسیر وی با رویکردی کلامی ارائه می شود که از این حیث منحصر به فرد است. تفسیر او را می توان تفسیری اجتهادی کامل با رویکردی کلامی ـ ادبی دانست که جایگاه عقل در آن برجستگی خاصی دارد. عقل گرایی اساس اندیشه مفید است و تبعاً بر تفسیر وی نیز سایه افکنده است. اما این عقل گرایی از نوع لجام گسیخته نیست بلکه سایه نصوص شرعی این عقل را فراگرفته و و همچون راهنمایی امین آن را رهبری نموده است. اما عقل او بعد از شکل گیری از نصوص قطعی، به عنوان منبعی مستقل در کنار آندو وارد عمل شده و حتی به نقد برداشتهای غلط از آیات قرآنی یا روایات غیر قطعی پرداخته و بسیاری از متون دینی را رد می نماید. اساس بسیاری از روش های متداول تفسیری را می توان در آثار او مشاهده نمود. گویی شاکله فکری او در بسیاری از موارد با افکار رایج در عصر حاضر تطابق داشته یا حداقل بدان نزدیک است. بجز مواردی که پیشرفت های علمی و تطور تدریجی علوم باعث تغییر و تحول آنها شده است کمتر موردی را در آثار او می توان یافت که برای اندیشمندان عصر ما راهگشا و مفید نباشد. بویژه که در مشترکات زیادی میان عصر حیات او و عصر حاضر وجود دارد و اندیشمندان هر دو عصر با چالش های تقریباً مشابهی دست و پنجه نرم می نمایند. تضارب آرای فرق، ادیان و مذاهب مختلف، عقل گرایی، مادی گرایی و ... از این مواردند. امید است این اندک، مورد استفاده تشنگان معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت ? قرارگیرد.
محسن رضیان عبد الهادی مسعودی
چکیده این پژوهش به بررسی تطبیقی روایی 45 آیه ی اول سوره ی مبارکه ی یونس با محوریّت تفاسیر نور الثقلین و الدرّ المنثور می پردازد که تا به حال چنین کاری در تفسیر این 45 آیه انجام نگرفته است. آنچه در این پژوهش دنبال می گردد بیان نقاط مشترک و همچنین مورد اختلاف بین روایات موجود در ذیل 45 آیه ی مذکور از این دو تفسیر می باشد برای این کار، مفاد ظاهری روایات، براساس کتب معتبر لغت و تفاسیر اجتهادی مهم امامیه مورد بررسی قرار گرفت و سپس با مفاد روایات مرتبط با آن، از دو تفسیر مذکور مقایسه گردیده و اشتراکات و اختلافات آنها بدست آمد. این پژوهش همچنین به بیان گونه های مختلف روایات هر یک از این دو تفسیر که ذیل این 45 آیه آمده است می-پردازد که در این بررسی، روایات نور الثقلین بیشتر از نوع تفسیر مصداقی و باطنی است ولی روایات الدرّ المنثور علاوه بر تفسیر مصداقی، بخش زیادی از آن، از نوع تفسیر لفظی می باشند. اسناد این روایات نیز از نگاه دانشمندان شیعه ـ در تفسیر نور الثقلین ـ و اهل سنّت ـ برای تفسیر الدرّ المنثور ـ مورد بررسی قرار گرفت تا میزان اعتبار و یا برخورداری آنها از آسیب های سندی آشکار گردد که بر این اساس بیشتر روایات مذکور از نظر سند، ضعیف می-باشند که باید مورد توجه مفسّرین قرار گیرد. رسالت دیگر این پژوهش گرد آوری آموزه ها و پیام های هدایتی موجود در 45 آیه ی مذکور و نیز روایات ذیل آنها، از دو تفسیر نام برده می باشد که بیشترین حجم پیام ها مربوط به آموزه های اعتقادی و اخلاقی تربیتی است، و آموزه های اجتماعی در رتبه ی بعد قرار دارند. کلید واژه ها: سوره ی یونس، تفسیر روایی، شیعه، اهل سنّت، گونه های روایات تفسیری، آسیب شناسی سندی روایات-، آموزه های اخلاقی و تربیتی 45 آیه ی اول سوره ی مبارکه-ی یونس.
مهدی موحدی راد علی راد
چکیده بدون شک مدینه به عنوان اولین حوزه حدیثی است که آبشخوار دیگر مکاتب و حوزه های حدیثی فریقین می باشد. از این رو بازشناخت راویان پر کاری که در این حوزه فعالیت های حدیثی داشته اند ضروری می نماید. در این حوزه، همانگونه که بخاطر حضور پیامبر اکرم(ص) و حضور حداکثری صحابی آن بزرگوار، فعالیت های حدیثی اهل سنت از رونق قابل توجهی برخوردار بوده، بدلیل حضور حداکثری اهل بیت گرامی آن حضرت در مدینه، مدرسه حدیثی امامیه نیز قوّت زیادی داشته بطوری که می بینیم بسیاری از راویان امامیه از دیگر شهرها رنج سفر بجان می خریدند و با تمامی محدودیت هایی که حضور در مدینه برای ایشان بهمراه داشت بر خود لازم می دانستند در این پایگاه بزرگ علمی حضور یابند و گاه چندین سال در این شهر توطّن نموده به کسب معارف اهل بیت(ع) همت گمارند. برگذاری جلسات متعدد علمی توسط خاندان رسول اکرم(ص) بهمراه تلاش فراوان راویان امامیه در فراگیری دانش آن بزرگواران، موجب گردید دانشوران فراوانی در حوزه تربیت یابند و با سفر به شهرهای خود چون کوفه، بغداد، قم و ری ... موجبات نشر و گسترش دانش اهل بیت را در غالب احادیث مرویه از ایشان فراهم آورند. در این پایان نامه بر آنیم که فعالیت های حدیثی راویان امامیه در این حوزه که اولین حوزه حدیثی امامیه نیز محسوب می شود را به تصویر بکشیم و شرح حال برخی از این راویان پرکار را نمایان گردانیم. این نوشتار در پنج فصل تدوین گردیده که فصل اول، خود در دو بخش به تبیین کلیات و مفاهیم اختصاص یافته، فصل دوم با عنوان درآمدی بر حوزه حدیثی مدینه، شرحی مختصر از معرفی شهر مدینه و تاسیس و تداوم این حوزه توسط رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) او را در بر دارد، سومین و چهارمین فصل نیز به شرح حال محدثان امامیه اعم از قاریان، مفسران، فقیهان و متکلمان در این حوزه پرداخته و پنجمین فصل مبین میراث حدیثی منقول و مکتوب امامیه در این حوزه می باشد. باشد که انشاء الله این نوشتار فتح البابی برای تحقیقی جامع در حوزه حدیثی امامیه در مدینه گردد. واژگان کلیدی: حوزه حدیثی، حوزه مدینه، راویان امامیه، راویان مدنی، محدثان مدینه، مکتوبات امامیه
داود ضیغم زاده محمد احسانی فر
1. از بین 441 روایت و قول تفسیری که در این پایان نامه برای سوره مبارکه حجر مورد بررسی قرار گرفته نورالثقلین 125 روایت و پنج قول تفسیری دارد و الدرالمنثور 88 روایت و 223 قول تفسیری دارد . در تفسیر نورالثقلین 21 روایت صحیح و در تفسیر الدر المنثور 22 روایت صحیح یافت شد که با این آمار در نورالثقلین حدود 16 درصد مجموع روایات و اقوال و در الدرالمنثور 7 درصد مجموع روایات و اقوال صحیح می باشد . و باید بیان شود که روایات صحیح آنها فقط به نظر اهل سنت صحیح است و کتب رجالی آنها از نظر شیعه قابل اعتماد نیست و لذا به جز روایات نادری روایات اهل سنت از نظر شیعه مردود است . ولی به طور کلی می توان گفت که به خصوص در الدرالمنثور در مورد سوره مبارکه حجر درصد بسیار کمی از مجموع روایات و اقوال صحیح می باشد . 2. در تفسیر نورالثقلین فقط پنج قول تفسیری موجود بود که حدود چهار درصد ، نسبت به روایات آن می شود (125 روایت ) و در تفسیر الدر المنثور 223 قول تفسیری وجود دارد که نسبت به 88 روایتی که دارند تقریبا دو و نیم برابر روایات قول تفسیری دارند. که نشان می دهد چه حجم زیادی از تفسیر الدرالمنثور شامل اقوال تفسیری است و ضعف این تفسیر از نظر شیعه بیش از پیش روشن می شود . 3. فصل دوم این پایان نامه هفت بخش کلی دارد که بیشترین روایات نورالثقلین و الدرالمنثور مربوط به بخش پنجم و مربوط به آیات 26 تا 48 می باشد که به ترتیب 47 و 23 روایت است و بیشترین قول تفسیری هم در الدرالمنثور مربوط به بخش هفتم یعنی آیات 85 تا 99 می باشد که 54 قول تفسیری است و در نورالثقلین هم کلا پنج قول تفسیری وجود دارد . 4. حدود 83 درصد از روایات نورالثقلین ضعیف می باشد که از مجموع 125 روایت 106 روایت آن ضعیف است و حدود 80 درصد از روایات الدرالمنثور هم ضعیف می باشد که از مجموع 88 روایت 70 روایت آن ضعیف است. 5. در نورالثقلین 67 روایت به خاطر مرسل بودن ضعیف است که حدود 52 درصد کل روایات است و در الدرالمنثور 32 روایت که حدود 36 درصد کل روایات است. 6. در نورالثقلین 14 روایت به خاطر مجهول بودن راوی ضعیف است که حدود 11 درصد کل روایات است و در الدرالمنثور چهار روایت که حدود پنج درصد کل روایات است. 7. در نورالثقلین 15 روایت به خاطر ضعیف بودن راوی ضعیف است که حدود 12 درصد کل روایات است و در الدرالمنثور 13 روایت که حدود 15 درصد کل روایات است. 8. در نورالثقلین 5 روایت به خاطر مهمل بودن راوی ضعیف است که حدود چهار درصد کل روایات است و در الدرالمنثور 21 روایت که حدود 24 درصد کل روایات است. 9. در نورالثقلین 5 روایت به خاطر مرفوع بودن ضعیف است که حدود چهار درصد کل روایات است و در الدرالمنثور روایت مرفوعی یافت نشد . 10. در نور الثقلین 12 روایت سوره شناخت و در الدرالمنثور هشت روایت سوره شناخت موجود بود. 11. در نور الثقلین 19 روایت معنا شناخت و در الدرالمنثور نه روایت معنا شناخت موجود بود . 12. در نور الثقلین 45 روایت تفسیری و در الدرالمنثور 41 روایت تفسیری موجود بود . 13. در نور الثقلین 51 روایت جری و تطبیقی و در الدرالمنثور 33 روایت جری و تطبیقی موجود بود . 14. در نور الثقلین یک روایت تأویلی و در الدرالمنثور روایت تأویلی موجود نبود . 15. آمار نشان می دهد که بالاترین تعداد روایات در نورالثقلین روایتهای جری و تطبیقی (51 روایت ) و در الدرالمنثور روایتهای تفسیری با 41 روایت می باشد . 16. در این پایان نامه از 77 منبع استفاده شد که 34 منبع مربوط به شیعه و 43 منبع مربوط به اهل سنت است .
مسعود حسن زاده گلشانی علی راد
تفسیر قرآن به قرآن روایی، روشی است که در روایات قرآن به قرآن پیامبر ? و اهل بیت ? بکار رفته است. از جمله گونه های این روش می توان به گونه ی معناشناسی، بینامتنی، موضوعی و تاریخی اشاره کرد. در گونه ی معناشناسی به تفصیل معنای مجمل، ارائه ی واژگان یا عبارات هم معنا و میزان فراگیری معانی آیات می پردازد. گونه ی بینامتنی از تاثیر متون روایی ناظر به قرآن، در تفسیر قرآن به قرآن بحث می کند. آیات نظیر، سطوح دلالی، قیاس فرضی، اطلاعات دایره المعارفی وبا همآیی و همنشینی، از جمله روش های به کار رفته در روایات أئمه میباشد. با استفاده از این روش ها روایت قابلیتی از آیه را آشکار میکند و بدین سبب امکان تعامل تفسیری این آیه با سایر آیات قرآن فراهم میگردد. در گونه ی موضوعی از عرضه وسنجش محتوای آیات با یکدیگر، نظر قرآن حول موضوعی خاص تبیین می-شود. دستیابی به آیات استنادی امام ? از طریق کلید واژه ها، جستجوی مفهومی و اطلاعات دایره المعارفی مفسر امکان پذیر است. استنطاق آیات وجمع بندی مفاهیم آنها، گام بعدی در دستیابی به نظر جامع قرآن است. قواعد معناشناسی نیز در هر دو زمینه کارآمد است. در موارد محدودی نیز تفسیر مقاصدی در روایات قرآن به قرآن انعکاس یافته است. در گونه ی تاریخی، با ارائه ی برخی اطلاعات تاریخی ـ نزولیِ آیات، زمینه ی تعامل تفسیری آنها فراهم می-گردد. این اطلاعات می تواند از آیه ی قرآن بدست آمده یا امام ? بدان اشاره نماید. اطلاعات تاریخی ـ نزولی، شامل ترتیب تنزیلی آیات و داده های تاریخی متن، نظیر ملازمات فرهنگی، سیاسی، نگرشی و انحصاری متن آیه می-باشد. این اطلاعات با آگاهی از شبکه ی ارتباطی آیات و اطلاعات دایره المعارفی مفسر فراهم می گردد.
علی محمد سویزی علی راد
روش تفسیری علامه طباطبایی در المیزان، قرآن به قرآن اجتهادی است. بدین معنا که ایشان با بهره گیری از آیه ای، دلالت آیه ی دیگر را روشن می سازد. قبل از ورود به شناخت روش مفسر، باید به شناسایی مبانی او پرداخت. مبانی علامه از دو طریق یافت می شود: یک) سخنان و نوشته های ایشان دو) تحلیل و بررسی نمونه های تفسیری. با مطالعه-ی نوشته های ایشان می توان برخی مبانی عمومی جهت تفسیر قرآن را یافت. اما با تحلیل و بررسی نمونه های تفسیری رهیافت های متعددی حاصل می شود. که این رهیافت ها ناظر به عرصه ی تخصصیِ روش تفسیری ایشان است. رهیافت های مذکور عبارتند از: یک) شناخت مبانی دو) اکتشاف ویژگی های روشی، که وصف قرآن به قرآن اجتهادی، در هر رهیافت مشترک است. بنابراین بهترین راه برای شناخت مبانی و روش شناسی، تحلیل و بررسی نمونه های تفسیری است. زیرا با بررسی و تحلیل نمونه های تفسیری، ویژگی های روش مذکور و همچنین مبانی مفسر در آن روش روشن می شود. در پژوهش حاضر نیز با استمداد از این شیوه برخی مبانی و ویژگی های تفسیر قرآن به قرآن اجتهادی در المیزان اکتشاف گردید. استقلال قرآن، هدفمندی و تناسب آیات و سوره های قرآن، عدم پذیرش مطلق قرائت رایج، بلاغت واژگانی و ساختاری قرآن، زبان معارفی قرآن از جمله ی مبانی، و تبیین آیه در نظام معنایی قرآن، استفاده از آیات معیار، معنا شناسی اجتهادی و روشمند، رویکرد سیاق مدار به آیات و سنت محوری در روش تفسیر از ویژگی های روش قرآن به قرآن اجتهادی در المیزان است.
فضل الله غلامعلی تبار فیروزجایی علی راد
شیخ مرتضی انصاری، گرچه اثر مستقلی در تفسیر قرآن از وی بدان دست نیافتیم ولی در لابلای آثار فقهی و اصولی خود به تفسیر آیات بسیاری پرداخته که می توان نظریه تفسیری ایشان را اکتشاف کرد و مقصود از نظریه تفسیری شیخ مرتضی انصاری مبانی، منابع، روش، قلمرو تفسیری است که در این میان دو مولفه "مبانی" و "روش" نمود و جلوه خاصی دارد به طوری که دو مولفه دیگر را می توان در ضمن آن دو بحث کرد بلکه با این دو ارتباط عمیقی دارد. مبانی شیخ را می توان به دو مبنای ادبی و کلامی تقسیم کرد و از جمله مبانی ادبی وی در تفسیر پذیرش حجیت سیاق آیات، حجیت قول لغوی و چند معنایی می باشد. شیخ انصاری در مبانی کلامی تفسیر معتقد به اصل امکان فهم، حجیت ظواهر قرآن، نیازمندی ذاتی و عرضی بودن قرآن به تفسیر، جامعیت نسبی آن، جاودانگی و جهانی بودن آن، تحریف ناپذیری آن و هدایتی بودن آن می باشد. و از آنجائی که سه عامل مهم در محدود کردن یا توسعه دادن بعد هدایتی قرآن نقش اساسی داشته، که عبارت باشد از: نسخ، تخصیص و سبب نزول، به بررسی هر یک از آنها پرداخته و عدم تنافی هریک با بعد هدایتی بودن قرآن را بیان کرده است. و با توجه به آنچه در روش تفسیر شیخ مرتضی در میراث مکتوب وی آمده، اگر بخواهیم قضاوت کلی در مورد روش تفسیری شیخ مرتضی انصاری داشته باشیم، باید بگوئیم روش تفسیری وی «روش اجتهادی جامع » است. شیخ در تفسیر آیات قرآن از هر منبع قابل اعتمادی که می توانسته مفسر کلام الهی شود، بهره برده است. وی گرچه در تفسیر آیات قرآن از روش تفسیر روایی بسیار استفاده نموده اما بر این روش هیچ گونه تعصبی نداشته و در موارد لازم به تفسیر قرآن به قرآن دست یازیده، و گاهی نیز عقل را در تبیین کلام خداوند مدخلیت بخشیده و در مواضعی به تبیین معنای لغوی و گاه اصطلاحی کلمات به شیوه اجتهادی پرداخته است.
ربایه درخشانی علی راد
قصص قرآنی حجم گسترده ای از معارف قرآنی را به خود اختصاص داده است، خاورشناسان در راستای مطالعات قرآنی واسلا می خود، به این موضوع بیش از مباحث دیگر توجه کرده اند. آنان همانطور که نسبت به قرآن رویکردهای مختلفی در پیش گرفتند، رویکردشان در مقیاس کوچکتر درباره قصص نیز متفاوت و گاه متناقض است، از اینرو در این پژوهش بر آن شدیم تا برخی دیدگاهها را درباره قصص قرآنی در چند مقاله از مقالات دایرهالمعارف قرآن (لیدن) نقد وآسیب شناسی کنیم. عناوین مقالات مورد بررسی در این پژوهش بدین ترتیب است narratives(claude gilliot)؛ myths and legends in the quran (angelika neuwirth)؛ punishment stories (david marshall).البته در کنار آسیب شناسی آراء نویسندگان، زوایای نگاهی و بسترهای شکل گیری و مبانی استنباط شده و زوایایی چون ساختار و روش تحقیق و منابع نیز تحلیل و نقد شده اند. در مجموع مقالات مشتمل بر شبهاتی بودند: مقاله قصص مشتمل بر قرآن ساخته ذهن پیامبراسلام، قصص قرآن واسطوره وافسانه، لقمان شخصیتی افسانه ای، تصرف در جمع قرآن وعدم تناسب و وحدت موضوعی در سوره ها، حروف مقطعه ومفهومی جدید، مریم خواهر هارون، پدر ابراهیم، یعقوب پسر ابراهیم و محمد پیامبر عرب، مقاله قصه های عذاب اقوام پیشین مشتمل بر تاریخگذاری آیات قصص، مقاله اسطوره ها وافسانه ها درقران مشتمل بر شبهات تاثیر پذیری قرآن دربیان قصص از کتب ومتون گذشته، تأثیر پذیری قرآن در بیان قصص از فرهنگ زمانه، اسطوره وافسانه بودن قصص قرآنی وشخصیتهای قرآنی، عفریت انتقال دهنده تخت ملکه سبا، قرآن وسخن کاهنان، آدم وبرهنگی در بهشت، تاثیر آیین یهود بر اسلام (روزه داری)، که تمام شبهات با استفاده از ادله قرآنی، روایی وتاریخی پاسخ داده شدند نتایج جاصل از نقد این شبهات، رد ونفی غالب ادعاهای خاورشناسان این مقالات بود. از دیگر رویکردهای خاورشناسان در مقالات توجه به مباحث اهداف و ویژگیهای قصص و اهمیت آنها بود، که غالبا در ادعاهایشان در این موارد سازگار با مبانی قرآنی واسلا می بود.مقالات از نظر ساختار شکلی غالبا مشتمل بر مولفه های یک مقاله دایره المعارفی بودند و ولی از نظر ساختار محتوایی عدم انسجام مباحث و پراکنده گویی از جمله اشکالات وارد بر ساختار آنها بود.در بحث روش شناسی مقالات نیز در این سه مقاله عدم ورود وخروج مناسب ومنطقی به مباحث وعدم استناد مباحث، عمده اشکالات وارد بر روش مقالات بود. در بررسی منابع مقالات نیز خاورشناسان غالبا از آثار مستشرقین استفاده کرده و از میان منابع اسلامی نیز غالبا به منابع اهل سنت روی آورده بودند. در کل با توجه به سه مقاله مورد بررسی در این پژوهش غالب رویکرد خاورشناسان، بررسی شکلی و ساختاری و طبقه بندی زمانی قصص قرآنی و بحث درباره ماهیت قصص وشخصیتهای داستانی بود که غالبا به دلیل کم دقتی واغفال و عدم استفاده از منابع معتبر وصحیح دچار کج فهمی هایی درباره این موضوعات شده بودند.
زینب مجلسی راد علی راد
یکی از موضوعات بسیار مهم و جنجال برانگیز در طول تاریخ مطالعات اسلامی، بررسی روایاتی است که ظاهری تحقیرآمیز نسبت به زنان دارند. از دیرباز تا کنون تلاش های گوناگونی در این زمینه صورت گرفته است. اما آنچه در این میان کم تر به چشم می خورد بررسی تطبیقی روایات فریقین، گونه شناسی و آسیب شناسی آن-هاست. احادیث موجود در جوامع روایی فریقین به دلائل گوناگون دچار علل و آسیب هایی شده اند و با گذشت زمان از معنای اصلی خود دور گشته اند. این آسیب ها عموماً در دو ناحی? اسناد و متن روایات مورد بررسی قرار می گیرد لکن بررسی مصادر روایات نیز در آسیب شناسی آن ها نقش به سزایی دارد. در کنار آسیب شناسی و گونه شناسی روایات؛ تاریخی نگریدر موضوعات نیز در شناخت هرچه بهتر مراد گوینده تأثیرگذار است. زیرا بسیاری از روایات با توجه به شرایطی خاص صادر شده اند و اطلاق آن ها در تمامی دوران ها و مکان ها کاری اشتباه است. وظیف?حدیث پژوهان آن است که اصول و قواعد را از کلمات معصومین :خارج کرده و بر مسائل موجود در عصر خویش تطبیق دهند که بی شک کاری بسیار سخت می باشد. با بررسی آسیب های وارد بر روایات آفرینش حوا، کاستی خرد، عدم رشد معنوی و فتنه بودن زنان و هم-چنین تارخی نگری در آن ها مشخص خواهد شد که مفهوم تحقیرآمیز این احادیث در مورد جنس زن پنداره ای بیش نیست و هر کس ـ چه زن و چه مرد ـ با ویژگی های منقول و مورد نظر در روایات را شامل می گردد.
سلیمه رهبر مهدی مطیع
چکیده یکی از مباحث مطرح شده در قرآن که در لابلای آیات و با تعابیر مختلف آمده است، مباحث مربوط به زوجین، زن و مرد، فرزندان، پدر و مادر، خویشان و اقوام، در خانواده است. امروزه بعضی از نظریه پردازان، قرآن را مورد اتهام قرار دادند و معتقدند مسائل خانواده و ارائ? الگوهای مناسب به طور منسجم، در آن مطرح نشده است این پژوهش بر آن است که ثابت کند قرآن در لابلای آیات خود به حوز? خانواده پرداخته است. در این پژوهش با مطالع? قرآن و استخراج حدود چهار صد آیه در مورد فرزندان، زوجین، پدر و مادر و خویشان، که با سامان دهی و ارتباط بخشی با موضوع به حدود دویست آیه رسیده، سعی شده است الگویی امروزین در حوز? خانواده، از قرآن استخراج شود. این پژوهش برای رسیدن به الگوی خانواده در قرآن، از روش مردم شناسی، سیر تاریخی و فرهنگی خانواده پیش از نزول قرآن کمک گرفته و سپس آن را با نگرش قرآن نسبت به مفهوم "خانواده"، مقایسه کرده و نتیجه گرفته است که قرآن، فرهنگ قبیله محوری پیش از نزول قرآن را به فرهنگ خانواده محوری و هنجار قراردادی را، به هنجار اخلاقی تبدیل کرده است. بر اساس نگرش قرآن و خلاف دیدگاه جاهلیت، تفاوت جنسیت در خانواده، نشان? تفاوت در ارزش شخصیت افراد نیست. قرآن بر خلاف عقاید جاهلیت مقام زنان را ارج نهاده و برای آنان بر اساس کارکرد شان حقوق لازم و کافی قائل شده و راه رسیدن به کمال را برای او فراهم کرده است. در قرآن، برای تحکیم پیوند خانوادگی برنامه هایی ارائه شده و پیمان ازدواج و تشکیل خانواده، مقدس شمرده شده و برای حفظ پیمان ها حتی پس از جدایی یا فوت شوهر توصیه هایی برنامه های حمایتی در نظر گرفته شده است. بر خلاف عقاید جاهلیت به تمام اعضای خانواده، فرزندان، زنان، مردان، پدر و مادر، خواهر و برادر و خویشان، حقوق، ارث و قصاص تعلق گرفته است. فرهنگ قبیله محوری به هنجار اخلاقی تبدیل شده، اعتبارات قبیله ای بی ارزش تلقی شده و خانواده به عنوان سیستم حمایت کنند? یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان تعیین شده است. روابط معامله گران? جاهلیت به روابط دوستانه در خانواده و رعایت حقوق و وظایف در آن، تبدیل شده و در نهایت فضای حاکم بر قرآن نسبت به حوز? خانواده، به گونه ای متفاوت با فضای فرهنگی دوران جاهلیت شکل گرفته و الگویی متفاوت از تصورات جاهلیت ارائه داده شده است.
مهدی ملکیان دستجردی علی راد
تفسیر روایی قرآن همزاد وحی است و اولین مفسر قرآن رسول اکرم| است که خداوند متعال به او دستور بیان و تفسیر قرآن را داده بود و پس از آن ائمه معصومین ^ مسئولیت نشر و گسترش علوم و معارف اسلامی از جمله تفسیر قرآن را عهده دار شدند. در این پژوهش سعی شده به مدد روایات، تفسیری روایی از آیات سوره ق ارائه گردد. روایات مورد استفاده در این تحقیق دارای گونه های مختلفی از جمله سوره شناخت، معناشناخت، تأویلی، جری و تطبیق و مرتبط و تفسیری (توضیحی) هستند. در فصل چهارم ضمن مشخص شدن گونه روایی روایات غیر تفسیری، این نتیجه حاصل شد که این قسم از روایات در تبیین و تفسیر آیات قرآن نقش بسزایی دارند. در تفسیر این سوره سطوح تفسیری متعددی وجود دارد. در مجموع 174 روایت و به تفکیک، در مرحله اول بیشترین روایات موجود در تفسیر آیات از نوع تفسیری (حدود 123روایت) و در مرحله بعد روایات جری و تطبیق (حدود 40روایت) و سپس به طور محدود روایات مرتبط (پنج روایت)، روایات سوره شناخت (سه روایت)، روایات معنا شناخت(دو روایت)، روایات تأویل (یک روایت)، را می توان برشمرد. از مهمترین نتایج این تحقیق این مطلب است اگر ما تفسیری جامع می خواهیم بدون شک باید از روایات در کنار دیگر مبادی تفسیری، استفاده گردد و روایات تفسیری و غیرتفسیری اهل بیت^ که مفسران اصلی قرآن، اهل ذکر، راسخان در علم و من عنده علم الکتاب هستند، می توانند نقش بسیار بالایی در رسیدن به مراد اصلی آیات، ایفا نمایند.
سید احمد احمدزاده علی راد
نظر به رخداد حماسه حسینی در دهه شصت هجری و فزونی بدعت ها و انحرافات نظری و عملی در جهان اسلام، رسالت امام سجاد7 در حفظ اسلام و مذهب تشیع با دشواری هایی روبرو شد و این دوره را به یکی از حساس ترین و مهم ترین اداوار تاریخی امامیه مبدل نمود. کاویدن ابعاد نهضت علمی و فرهنگی امام سجاد7، در پاسداری از معارف اعتقادی امامیه در جامعه بحران زده آن روزگار مساله اصلی این پژوهش است که قصد دارد با گرد آوری مستندات نقلی و تاریخی تلاشهای آن حضرت را در ساحت آموزه های اعتقادی امامیه بررسی کرده و چگونگی روش ایشان در تبیین معارف و مواجهه با مسائل نوآمد اعتقادی را روشن سازد و در نهایت تاثیرات تعالیم ایشان را بر نماید. امام سجاد7 در دوران امامت خود با وجود فشارها و شرایط دشوار سیاسی توانست معارف اعتقادی زیادی را در زمینه امامت و توحید تبیین کند. ایشان در زمینه امامت و تبیین آن توانست منظومه ای از ویژگی ها را برای امام تبیین کند و مفهوم مبهم امامت را در دوران امامت خود به صورت شفاف و مبتنی بر ویژگی هایی همچون عصمت و علم و نص و وراثت معرفی کند. امام سجاد7 همچنین در زمینه توحید به ساماندهی عقاید جامعه اسلامی در این زمینه پرداخت و موضع خود را در برابر عقاید انحرافی موجود همچون مرجئه و خوارج و مشبهه اعلام کرد. یکی از نکات برجسته در شیوه شناسی تعالیم اعتقادی امام سجاد7 بهره گیری ایشان از روش های متعدد و متنوع در بیان این تعالیم است که با تاسیس مدرسه علمی و تربیت شاگردان و موالی و استفاده از کتابت و فرصت های مختلف تبلیغی همچون ایام حج توانست از این روش ها در پیشبرد اهداف اعتقادی خود استفاده نماید.
میثم یارمحمدیان علی راد
یکی از مهمترین و دقیقترین روشهای خداشناسی، مطالعه و درک صحیح و عمیق اسماء و صفات حسنای الهی با استفاده از آیات قرآن و احادیث اسلامی است,که این نوع از شناخت و آگاهی, آثار و پیامدهای بسیاری را بر روح و روان انسان گذاشته و ابعاد زندگی او را در بر میگیرند. بخشی از این آثار, آثار روانی هستند که طبق تعریف صورت گرفته در این پایان نامه, آثاری هستند که از شناخت و معرفت خدا سرچشمه گرفته و بر روح و روان انسان نقش بسته و باعث انگیزش و تحریک احساسات در وجود او نسبت به انجام افعال و نیّاتی گشته و شعاع ثأثیر آنها نیز ابعاد زندگی او را در بر میگیرند. با استخراج این آثار از آیات و روایات اسلامی, میتوان آنها را با نظم دقیق در یک مدل کلی طبقهبندی کرده و مخاطب را در فهم صحیح و یادگیری سریع آن یاری نمود. این آثار به دو دسته آثار قلبی و رفتاری تقسیم شده و هر کدام تحت عناوین کلیتری قرار گرفتهاند که آثار قلبی عبارتند از: آثاری که اثر گذاری و نمودشان در قلب و روح انسان بیشتر از اعضاء و جوارح بوده و درصد کمتری از ظهور و بروز را بر رفتار و اعضاء و جوارح او به خود اختصاص دادهاند و آثار رفتاری, آثاری هستند که علاوه بر اینکه پیوند خاصی با روح و روان انسان دارند, نتیجه و کارکردشان در اعضاء و جوارح انسان نمود بیشتری نسبت به روح و روان او دارند. آثار قلبی به انگیزش شامل دو اثر (خوف و رجاء) و بزرگداشت شامل (تواضع و خشوع) و اعتماد و آرامش شامل (ایمان, اطمینان, رضا و تسلیم) و علاقه و احساسات شامل (محبت, شوق, انس و حزن) تقسیم شده و آثار رفتاری نیز به معنویت گرایی شامل (آخرت خواهی و زهد) و بی نیازی جستن از خدا شامل (استغناء و دعا) و مجاهدت شامل (تقوا و تهجّد) تقسیم شدهاند. روش مورد استفاده در این پایاننامه، روش تحقیق و نگارش کتابخانهای و شیوهء پژوهش, تحلیلی ـ توصیفی بوده است، که هر اثر با استفاده از فرهنگ لغت عرب, کتابهای اخلاقی و تفسیری و روایی, مورد بحث و پژوهش قرار گرفته و پیامدها و نتایج آن نیز از آیات و روایات ذیل هر موضوع استخراج شدهاند.
مهدیه رضایی رنانی محمدعلی رضایی اصفهانی
تربیت یکی از مباحث مورد توجه ادیان و مکاتب مختلف در طول قرون و اعصار بوده است. تربیت ابعاد مختلفی را داراست که یکی از مهمترین این ابعاد، بعد تربیت اجتماعی است. برای تربیت اجتماعی نیز بهترین دوران، دوران کودکی است. زیرا این دوران زمان و فرصتی بسیار مناسب برای انواع یادگیری های اجتماعی است و روند اجتماعی شدن در سالهای کودکی از سرعت بیشتری برخوردار است. اسلام به عنوان دین کامل و اکمل، آیین الهی زندگی انسان است که از آموزه های آیین می توان به عنوان منبعی ارزشمند و کارآمد برای استخراج و تبیین مفاهیم و مراحل و عوامل و موانع و روشهای کاربردی تربیت استفاده نمود. براین اساس هدف این پژوهش «تعیین مراحل و عوامل و موانع و روشهای کاربردی تربیت اجتماعی فرزندان در دوره کودکی اول و دوم (از تولد تا هفت سالگی و از هفت سالگی تا چهارده سالگی)» است. پس از تحقیق و جستجو در منابع اسلامی، از جمله: قرآن و سنت و منابع آکادمیک، از جمله: علوم اجتماعی و علوم روانشناسی (روانشناسی تربیتی و رشد) و علوم تربیتی، با روش توصیفی ـ تحلیلی، به مفهوم و تقسیمات، مراحل و عوامل و موانع و روشهای کاربردی تربیت اجتماعی کودک، رسیدیم. در فصل مراحل تربیت اجتماعی کودک، به بیان مفهوم و تقسیمات مراحل تربیت و بعد به مفهوم مراحل تربیت اجتماعی، مفهوم و مراحل رشد اجتماعی پرداخته شده است. در فصل عوامل تربیت اجتماعی کودک، از مفهوم عوامل تربیت گفته شده وآن را به عوامل مادی و فرامادی که هر کدام به درونی و بیرونی تقسیم میشود، تقسیم کرده ایم. و عوامل تربیت اجتماعی کودک را به صورت زیر بیان کرده ایم: 1ـ مادی درونی: رشد بدنی، سلامت، هیجان. 2ـ مادی بیرونی: خانواده، همسالان، مدرسه، بازی، وسایل ارتباط جمعی، اجتماعات نهادها و موسسات. 3ـ فرامادی درونی: فطرت، الهامات خوب و بد در نفس، وجدان، اراده، ایمان. 4ـ فرامادی بیرونی: ربوبیت خدای متعال، رهبران الهی، وحی تشریعی، فرشتگان. در فصل موانع تربیت اجتماعی کودک، از مفهوم موانع تربیت گفته شده و آن را به موانع مادی وفرامادی که هر کدام به درونی و بیرنی تقسیم میشود، تقسیم کرده ایم و موانع تربیت اجتماعی کودک را به صورت زیر بیان کرده ایم: 1ـ مادی درونی: بیماری و نقص های بدنی کودک 2ـ مادی بیرونی: خانواده متزلزل، دوستان نامناسب، اعتدال در حمایت عاطفی، دخالت و توقع بیجای والدین، رسانه های گروهی و کودک، فقر. در فصل روشهای کاربردی تربیت اجتماعی کودک، در مجموع به شش روش الگویی، پیشگیری و کنترل، تشویق، تنبیه و تعلیم دست یافتیم و توصیه هایی درضمن این روش ها به اولیاء و مربیان تربیت درجهت استفاده و بهره مندی از این روش ها درتربیت اجتماعی کودک ارائه دادیم.
مهدی عزتی آراسته پور علی راد
نزول قرآن به شکل تدریجی و در طول قریب به دو دهه و به مناسبت های ناهمگون انجام پذیرفته است. این واقعیت، می تواند موهِم نوعی ناهماهنگی و عدم تناسب در آیات قرآنی باشد. مسأله ای که برخی مستشرقان را به ویژه در سده ی اخیر به خود مشغول نموده و رزمگاه دفاع مفسّران مسلمان از تناسب و انسجام آیات قرآن را فراآورده است. با این حال، دانش تناسب در قرآن از سده های نخستین هجری، مورد توجه مفسّران و دانشوران علوم قرآن قرار داشته است. درنگ در ویژگی تناسب در قرآن کریم، در فهم و تفسیر صحیح و استوار این کتاب آسمانی، نقشی اساسی داشته و برای دست یابی به ظرافت های معنایی و برخی اسرار آن، امری بایسته و گریزناپذیر است. تناسب در بخش ها و اجزاء مختلف قرآن قابل واکاوی است؛ تناسب بین فقرات و بخش های یک آیه که از آن به تناسب درون آیه ای تعبیر می شود، یکی از اقسام تناسبی است که شایسته است مورد بررسی موشکافانه قرار گیرد. نیز، تناسب آیات و سور ه ها با یکدیگر و تناسب کلیّت قرآن که بر آن، انسجام در قرآن اطلاق می شود، حوزه های دیگری از این دانش را تشکیل می دهند. بر اساس بررسی آماری صورت گرفته در این پژوهش، قریب به دو درصد از واژگان قرآنی را اسماء و صفات الهی – بدون احتساب اسم جلاله ی الله- تشکیل می دهند. این فراوانی آماری از یک سو و جایگاه معرفت شناختی و قدسی این دست از واژگان از سوی دیگر، بررسی آنها را در ابعاد گوناگون و در پژوهش های مستقل ضروری می نماید. در این بین، بررسی بُعد تناسب درون آیه ایِ مربوط به اسماء و صفات الهی، یعنی تناسب بین آنها و گزاره ها و احکام مندرج در آیات، موضوع پژوهش پیش رو را شکل داده است. موضوعی که طبق گزارش ارائه شده در این پژوهه، فاقد پیشینه ی تحقیقیِ مستقل و مفصّلی است. بر این اساس، پس از طرح و بررسی مسأله ی این پژوهش و کلیّات و مفاهیم وابسته به آن، اسماء و صفات الهی به ویژه در قرآن تحلیل آماری و گونه شناسی شده اند. سپس به بحث اساسی این پژوهش که گونه شناسی کاربردهای تفسیری تناسب اسماء و صفات الهی با احکام و گزاره های قرآنی است، پرداخته شده است. در این بخش از نمونه های گوناگونِ به دست آمده از تفاسیر مختلف و تحلیل آنها برای واکاوی و وانمایی گونه های این کاربرد بهره گیری شده و در پایان با ارائه ی نتایج حاصل از این پژوهش و پیشنهادهای پژوهشی مرتبط با آن، کار این پایان نامه فرجام پذیرفته است.
محسن موسوی علی راد
تفسیر روایی قرآن کریم همزاد وحی است و اولین مفسر قرآن کریم رسول گرامی اسلام |است که خداوند متعال به او دستور بیان و تفسیر قرآن را داده بود و پس از آن ائمه معصومین ^مسئولیت نشر و گسترش علوم و معارف اسلامی از جمله تفسیر قرآن را عهده دار شدند . در این پژوهش سعی شده به مدد روایات، تفسیری روایی از آیات سوره نباء ارائه گردد. روایات مورد استفاده در این تحقیق دارای گونه های مختلفی از جمله سوره شناخت، معناشناخت، تأویلی، جری و تطبیق و مرتبط و تفسیری (توضیحی) هستند. در این تحقیق ضمن مشخص شدن گونه روایی روایات غیر تفسیری، این نتیجه حاصل شد که این قسم از روایات در تبیین و تفسیر آیات قرآن نقش بسزایی دارند. در تفسیر این سوره سطوح تفسیری متعددی وجود دارد. در مجموع 79 روایت و به تفکیک، در مرحله اول بیشترین روایات موجود در تفسیر آیات از نوع مرتبط (حدود 27روایت) و در مرحله بعد روایات تفسیری (حدود 19روایت)روایات جری و تطبیق(حدود15) و سپس به طور محدود روایات معنا شناخت (9 روایت)، روایات سوره شناخت (7 روایت)، را می توان برشمرد. از مهمترین نتایج این تحقیق این است که اگر ما تفسیری جامع می خواهیم بدون شک باید از روایات در کنار دیگر مبادی تفسیری، استفاده کنیم و روایات تفسیری و غیرتفسیری معصومین ^که از مفسران اصلی قرآن کریم، اهل ذکر، راسخان در علم و من عنده علم الکتاب هستند، می تواند نقش بسیار بالایی در رسیدن به مراد اصلی آیات، ایفا نمایند.
فاطمه ربانی فر علی راد
مسأله اصلی این پژوهش تبیین مولفه های رفتار حکیمانه از منظر قرآن و احادیث است. مراد از این مولفه ها, عناصر موثر در صدور رفتار حکیم می باشد. از تحلیل محتوای گزاره های قرآنی و روایی متناسب با این موضوع بدست آمد که رفتار حکیمانه دارای دو گونه مولفه اثباتی و سلبی در دو ساحت نگرش و گرایش است. رفتار حکیمانه در عرصه نگرشی نیازمند بینش و دانشی صحیح از هدف حیات انسانی است؛ همین نگرش باعث ایجاد گرایشات اثباتی چون: حق مداری، خیر خواهی، تقوا، صبر، امانتداری, ... و در مقابل گرایشات سلبی چون دوری از باطل گرایی، شر گرایی، گناه و ..در حکیم می شود
فاطمه خرم دلشاد علی راد
1. بیان مسئله تحقیق (بیان دقیق مسئله همراه با تشریح ابعاد و حدود و ذکر جنبه های مجهول و مبهم آن) باور ما این است که اگر زندگی ما بدون شناخت امام زمان جریان داشته باشد ، زندگی دوره جاهلیت است و طبیعتاً مرگ ما هم جاهلانه خواهد بود . در حدیث نبوی آمده است « مَن مات وَ لَم یعرف امام زمانه مات میتهً جاهلیهً » پس در همه دوره حیات معرفت و شناخت حقیقی امام هر زمانی واجب می باشد و شناخت صحیح در کنار سفره قرآن و کلام معصومین صورت می گیرد و شناخت و معرفی امام زمان از زبان معصومین ، سریعترین ، نزدیکترین و کاملترین راه شناسایی می باشد. امام صادق (ع) شیخ الائمه نامیده شده اند و ایشان در اوج قله رسالت علمی ، فرهنگی ، اجتماعی جامعه شیخی قرار دارند و آن امام هُمام مذهب تشیع و اسلام ناب را تألیف و تدوین نموده و راه و روش ائمه را به صورت کلاسیک و تئوریزه پایه ریزی کردند و با کلام صحیح و گفتار محکم خود جلوی انحراف و گمراهی مومنین واقعی را گرفتند . در این تحقیق ما به روایاتی که آن حضرت درباره حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) بیان فرمود اند مراجعه کرده و گفتمان مهدویت را در روزگار ایشان دنبال کرده افراد و گروههایی که از جاده امامت منحرف گردیده و درباره موعود آخر الزمان به اشتباه افتاده اند معرفی کرده و از کوشش ها و تلاشهای پی گیر و زحمات فراوان امام صادق (ع) و روشنگری های آن امام همام بهره گرفته و با بصیرت و آگاهی به شناخت و معرفت حقیقی امام زمان دست پیدا کنیم .
زهرا کفایی جلیلی فرد عبدالهادی فقهی زاده
در این رساله برآنیم تا به بخشی از معناشناسی که به دست آوردن حوز? معنایی دو واژ? مهم در نهج البلاغه بپردازیم؛ ایمان و کفر. ابتدا برای هر دو واژه هال? معنایی تشکیل داده و واژگان مرتبت با واژ? مورد نظر را فرض گرفته. تمام واژگان را به صورت گزاره های کلید واژه ای و همچنین گزاره های مفهومی در نهج البلاغه جستجو کرده و سپس بصورت مفهومی طبقه بندی کرده و عبارات و گزاره های مورد نظر را تحلیل می کنیم. در ادام? تحلیل ها برای تقریب به ذهن مطالب نمودارهایی ترسیم می گردد.
اکرم رجایی علی راد
مطابق کلام وحی در آیات ?قالَ فَاهْبطْ مِنْها فَما یکونُ لَک أَنْ تَتَکبَّرَ فیها فَاخْرُجْ إِنَّک مِنَ الصَّاغِرینَ * قالَ أَنْظِرْنی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ* قالَ إِنَّک مِنَ الْمُنْظَرینَ * قالَ فَبما أَغْوَیتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَک الْمُسْتَقیم? (اعراف/??-??) ابلیس در جریان خلقت آدم و مأمور شدن سجده بر آدم به جهت?خودخواهی و تکبر از امر الهی سر برتافت و مطرود درگاه الهی شد و چون انسان را در محرومیت خویش دخیل دانست به منظور انتقام از او با مهلتی که از خدا طلب کرد تصمیم به اغوا بشر نمود این موضوع در سوره های حجر و ص نیز بیان شده است. لذا ابلیس در متون دینی به عنوان یکی از عوامل اصلی گمراهی نوع بشر مطرح شده به گونه ای که هیچ انسانی از شر وسوسه ها و اغواگری او در امان نیست و به همین جهت همواره آفرینش ابلیس و وجودش در نظام هستی برای انسان مورد سوال بوده که چرا خداوند به ابلیس مهلت داد تا مانعی در مسیر کمال و تعالی بشر باشد.لذا مسأله اصلی پژوهش حاضر (بر اساس مستنداتی از قرآن و روایات به عنوان دو منبع غنی و معتبر، و تفاسیر شیعه و اهل سنت) در گام نخست تبیین چرایی استنظار ابلیس و اهداف ابلیس از این درخواست مهلت است و اینکه علی رغم کافر بودن و فقدان شرط مهم اجابت دعا (ایمان) پاسخ خداوند در برابر استنظار ابلیس چه بوده است؟ و در گام بعدی تبیین حکمت امهال ابلیس از سوی خداوند است. پیش فرض ما این است که علت استنظار ابلیس تأخیر در عقوبت آنی و انتقام از بشر و حکمت امهال ابلیس، اجرای سنت ابتلا و سنت استدراج به عنوان مهم ترین دلیل می باشد. این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول شامل کلیات و تبیین مفاهیم کلیدی است و در فصل دوم، ابلیس از جهت امکان وجود، حقیقت و ماهیت، فلسفه وجودیش در هستی و علت مطرود شدن او بررسی می شود و در فصل سوم، موضوع استنظار ابلیس و چرایی آن از نظر مفسران و رابطه استنظار با پیشینه اعتقادی ابلیس و پاسخ خداوند به استنظار وی مطرح می شود و در فصل چهارم، آخرین مهلت خداوند به ابلیس و حکمت این امهال از سوی خدا از منظر مفسران و متکلمان بررسی می شود. و حاصل این تحقیق اینکه ابلیس تا یوم المعلوم فرصت یافت تا با قصد انتقام از بشر به اغواگری او مشغول باشد و علی رغم اینکه در ظاهر هیچ خیری برای بشر ندارد، اما حکمت الهی اقتضا کرد تا این موجود کافر و عاصی از طریق امهال مشمول سنت ابتلا و استدراج قرار گیرد و همچنین با دشمنی نسبت به انسان و از طریق وسوسه کردن او وسیله ای برای ابتلا او باشد تا در پرتو مجاهده با این دشمن برونی، راه رشد و تکامل را بپیماید.
فاطمه غلامشاهیان علی راد
محمد بن العباس بن علی بن مروان بن الماهیار(متوفای قرن چهارم) از جمله محدثان معاصر کلینی ? می باشد. او دارای آثار متعددی در موضوعات فقه، اصول، تفسیر قرآن و ... است. روایات تفسیری وی در چهار کتاب «تأویل ما نزل فی النبی ?، تأویل ما نزل من القرآن فی أهل بیت ?، تأویل ما نزل فی شیعتهم، تأویل ما نزل فی أعدائهم»، به عنوان منبع برای مفسران بعد از خود بوده است. مساله اصلی این پژوهه بازیابی، گونه شناسی و اعتبارسنجی سندی روایات تفسیری ابن الماهیار می باشد. ابتدا از باب مقدمه به شناخت نامه علمی ابن الماهیار پرداخته شده است. بازشناسی کتاب های ابن الماهیار در تفسیر قرآن، بازیابی روایات تفسیری ایشان که شامل 563 روایت تفسیری و مستدرک بازیابی روایات تفسیری ابن الماهیار، از مباحث مهمی است که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. گونه شناسی روایات تفسیری ایشان که عبارتند از روایات سوره ـ آیه شناخت، معنا شناخت، تفسیری ـ تبیینی، تأویلی، جری و تطبیق، و مرتبط در بخش دیگری مورد توجّه قرار گرفته است. در این میان روایات جری و تطبیق بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. محتوای اصلی این روایات اثبات بنیاد قرآنی, امامت و ولایت ائمه ? می باشد. در آخر ملاک و معیار اعتبارسنجی سندی روایات ابن الماهیار بیان شده است و نتیجه ی آن طبق نظر متأخران به دلیل وجود راوی ضعیف، مهمل، مجهول و ... جزء روایات حسن، موثق و ضعیف محسوب می شود، اما از منظر قدما ضعف سند موجب ضعف روایت نمی شود. بنابراین روایات ابن الماهیار با توجّه به ملاک و معیار قدما، حدیث صحیح تلقی می شود.
نجمه کمالی نیا علی راد
یونس بن عبدالرحمن(ره) از راوایان شاخص شیعه, در دوره امام صادق(ع), امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) است. جلالتِ مقام نزد امامان, گستره ی دانش دینی, ژرفای فهم, دلدادگی به اهل بیت, استواری بر امامت, از شمار اصحاب اجماع امامیه, مکتوبات حدیثی متنوع از جمله خصائص شخصیتی وی به شمار می آید. در منابع رجالی و تراجم نگاری, اثری با عنوان «تفسیر القرآن» در کارنامه وی گزارش شده است. این کتاب هر چند تا قرن پنجم هجری نزد محدثان شیعه شناخته شده بوده است لکن به مرور نسخه آن مفقود شد و امروزه آگاهیهایی از اصل آن در اختیار نیست. این پژوهه فرضیه امکان بازیابی این تفسیر روایی را با بهره گیری از شیوه های جدید بازیابی میراث مفقود به بوته سنجش سپرده است. نتایج پژوهش ضمن تایید اصالت این تفسیر در قرن سوم هجری, بازیابی آنرا ممکن و عملی دانسته و اعتباری شایسته برای روایات آن به اثبات رسانده است.
مرضیه جمالی علی راد
علی بن ابی حمزه بطائنی از راویان عصر امام صادق? و از وکلای امام کاظم? بوده که پس از شهادت امام کاظم? از مذهب حق انحراف یافت، وی دارای آثاری از جمله کتاب التفسیر بود که با توجه به قرائن به نظر می رسد، اکثر روایات آن مربوط به دوران صحت مذهب اوست. و نقل اکثری روایات آن از ابو بصیر اسدی و در گزارش آنها درجوامع حدیثی ما، اهمیت و ضرورت بازیابی آن را می رساند. مسأله اصلی پژوهش بازیابی روایات کتاب التفسیر او است؛ دو بخش دیگر، گونه شناسی روایات (بر اساس سه مدل کاربردی، دلالی و موضوعی) و بررسی اعتبار سندی و محتوایی آنها ست که این دو امر به دلیل مجال اندک، تنها از جزء اول تا سوره کهف انجام پذیرفت. در بررسی اعتبار از مجموع 49 روایت، تنها دو روایت به جهت مخالفت با عقل و مسلمات مذهب یا صدور تقیه ای، غیر معتبر شناخته شدند.