نام پژوهشگر: رامین مناف فر
جیران سجادی نسب لطیفه پوراکبر
هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقه ای poly aromatic hydrocarbon(pah) به عنوان یک گروه از ترکیبات اصلی نفت، فراوان ترین آلودگی آلی در محیط هستند. pahها برای موجودات به عنوان سم ، عوامل جهش زا و سرطانزا شناخته می شوند. طی 30 سال اخیر، تحقیقات روی تجزیه میکروبی pah باعث جداسازی گونه های متعددی از باکتریها، قارچها و جلبکها شده که قادرند مولکولهای pah با وزن کم (ترکیبات شامل 3یا تعداد حلقه بنزن کمتر) را تجزیه کنند. فنانترن و آنتراسن pahهایی هستند که معمولا در محیط آبی یافت می شوند. pahها باعث القاء تنش اکسیداتیو می شوند. در این مطالعه تاثیر این دو ماده روی دو گونه جلبک dunaliella salina و dunaliella tertiolecta در سطوح فیزیولوژیک و مولکولی بررسی شد. دو pah (فنانترن و آنتراسن) به عنوان ماده الگو به دلیل حضور گسترده در آلودگی محیطی انتخاب شدند. سمیت فنانترن و آنتراسن برای این دو گونه جلبک از طریق بررسی تغییرات رشد و فاکتور های فیزیولوژیکی مانند فعالیت آنزیم های پاد اکساینده و محتوای پروتئین محلول، پرولین، مالون دی آلدهید، قند و بیان ژن lacsa (long acetyle coa-transferase) در پژوهشکده آرتمیا و جانوران آبزی مشخص شد. کاهش در میزان رشد و مقدار کلروفیل با افزایش غلظت pah مشاهده شد و همچنین فعالیت بعضی از آنزیم-های پاد اکساینده و محتوای پروتئین محلول، پرولین، مالون دی آلدهیدو قند افزایش می یابد. نتایج به طورکلی نمایانگر مقاومت این دو گونه به مواد آروماتیک بود. بررسی بیان ژن در نمونه های جلبک در کل نشان داد که در دزهای مختلف بیان ژن lacsa بصورت متفاوتی تغییر می یابد. کمترین بیان ژن در این تحقیق در دزهای بالاتر از 3000 میکروگرم در لیتر مشاهده شد.
رقیه حسنی کلشتری ناصر عباسپور
در این تحقیق به بررسی اثر عصاره های گیاهی بر روی چهار جنس و گونه جلبک تک سلولی dunaliella salina , dunalliela tertiolecta , chlorella vulgaris و nannochloropsis oculata پرداخته شده است. آنالیزهای مربوط به پاسخ های فیزیولوژی جلبک ها تنها در تیمارهای 72 ساعته بر روی پارامترهای فیزیولوژی چون میزان رنگیزه ها، محتوای پرولین، پروتئین محلول، محتوای مالون دی آلدهید، قند محلول و پروفایل اسیدچرب انجام شدند. آنالیزهای مربوط به پاسخ های فیزیولوژی جلبک ها تنها در تیمارهای 72 ساعته بر روی پارامترهای فیزیولوژی چون میزان رنگیزه ها، محتوای پرولین، پروتئین محلول، محتوای مالون دی آلدهید، قند محلول و پروفایل اسیدچرب انجام شدند. بر اساس نتایج بدست آمده با افزایش غلظت هر دو عصاره گیاهی کاهش معنی داری در میزان رشد سلول ها و محتوی رنگیزه ها مشاهده شده است. و نیز باعث افزایش میزان مالون دی آلدهید، پرولین، قند، پروتئین، افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز شده است. و پروفایل اسیدچرب نیز با اندکی آشفتگی به طور کلی میزان اسیدهای چرب اشباع و اسیدهای چرب با یک پیوند دوگانه کاهش یافته و میزان اسیدهای چرب غیراشباع با چندین پیوند دوگانه افزایش نشان داده است. مطالعات میکروسکوپی نیز نشان دادند که با افزایش غلظت عصاره های گیاهی سلول ها بی حرکت شده، چروکیده و بدشکل شدند و در عصاره آبی سیر در غلظت های بالاتر پدیده سفیدکنندگی در آنها مشاهده شد.با وجود اینکه این عصاره ها می توانند به عنوان مهار کننده های رشد جلبک های تک سلولی معرفی شوند اما برای استفاده از آنها در مقیاس وسیعتر مطالعات بیشتر ضروری به نظر می رسد.
زهرا عسل پیشه رضایی مسعود خیامی
در سالهای اخیر جلبک ها بویژه جلبکهای تک سلولی به عنوان منبع سرشار اسیدهای چرب غیر اشباع، رنگیزه هایی چون بتاکارتن و دیگر متابولیتهای غذایی و دارویی مورد توجه محققان علوم زیستی قرار گرفته اند. این جلبکها به عنوان غذای زنده نیز اهمیت بسیار زیادی در پرورش انواع زئوپلانکتونها، نرم تنان و لارو آبزیان دارند. تاکنون گونه های زیادی از خانواده و جنسهای مختلفی از این جلبکها جهت پرورش انواع آبزیان معرفی شده است. در راستای رفع این خلا و بررسی جامع فیتوپلانکتونهای آبهای داخلی استان و بررسی فیزیولوژیک و سیستماتیکی آنها، فیتوپلانکتونهای 3 تالاب از تالابهای دائم و موقت آب شیرین مورد بررسی قرار گرفت. 78 جنس و گونه از 32 خانواده و 10 رده در این تالاب ها شناسایی شد. 2 جنس و گونه scenedesmus obliquus و desmodesmus cuneatus از خانواده scendesmaceae که کاربردهای زیادی در مصارف آبزی پروری دارند نیز خالص سازی و با روش های مولکولی شناسایی شدند. این بررسی نشان داد با وجود وجوه مشترک مورفولوژیک و فیزیولوژیک این دو گونه، ارزش غذایی آنها از نظر اسیدهای چرب بسیار متفاوت بوده و در کل میانگین پروفایل اسیدهای چرب بهتری برای گونه desmodesmus cuneatus مشاهده شد (p<0.05).
سولماز حکیم زاده خویی رضا حیدری
آرتمیا یکی از انواع مهم و نسبتا گسترده سخت پوستان است که کاربرد زیادی در علوم تحقیقاتی و آبزی پروری پیدا کرده است. نظر به اهمیت آرتمیا در صنعت آبزی پروری و با در نظر گرفتن این موضوع که پرورش آرتمیا در شوری های بالا همیشه با مشکلاتی روبرو است، در این تحقیق سعی شد آستانه تحمل و تغییرات فیزیولوژیکی آرتمیا از دیدگاه تاثیر شوری پایین و بالا بر رشد، بقاء، پروفایل اسید چرب، پروفایل پروتئینی و بیان ژن na+/k+atpase در دو جمعیت مختلف مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس دو جمعیت مختلف آرتمیا بنامهای a. franciscana وparthenogenetic artemia از نظر میزان رشد و بقاء، در دو شوری 40 و 240 گرم در لیتر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. در راستای بررسی دلایل توانایی متفاوت نسبت به شوری های مختلف و همچنین به منظور پیدا نمودن تفاوت های دقیق تر مولکولی در محصول اگزون 7 ژن na+/k+atpase در دو جمعیت آرتمیا، از تکنیک rt-pcr استفاده شد. بدین منظور، دو جمعیت در ? تکرار در شوری های 40 و 2?0 گرم در لیتر پرورش یافتند. تغذیه در این دوره براساس جدول غذادهی توسط جلبک تک سلولی dunaliella tertiolecta صورت گرفت. میزان رشد و درصد بقای آرتمیا در روز های 3، 7، 11 و 1? تعیین گردید. در نهایت برای انجام آزمایشات دیگر، آرتمیا ها پس از جمع آوری در دمایc °??- نگهداری شدند. جهت بررسی پروفایل پروتئینی از روش الکتروفورز sds page، جهت بررسیup regulation ژن na+/k+atpase از تکنیک semi quantitative rt-pcr و نیز جهت بررسی پروفایل اسید چرب، از روش گاز کروماتوگرافی استفاده گردید. در بررسی میزان رشد و بقاء، بیشترین و کمترین درصد بقاء به ترتیب در جمعیت a. franciscana وparthenogenetic artemia در شوری 240 گرم در لیتر مشاهده شد. هر دو جمعیت در شوری ?0 گرم در لیتر رشد بیشتری نسبت به شوری 240 گرم در لیتر داشتند. در بررسی پروفایل پروتئینی مشاهده شد که این دو تیمار در محدوده باند kd1??-100 که به پروتئین na+/k+atpase ارتباط داده می شود، درشوری 240 گرم در لیتر نسبت به شوری 40 گرم در لیتر باند های قوی تری را نشان دادند. بررسی بیان ژن بروش rt-pcr نشان داد که آرتمیای پارتنوژنز در کل نسبت به آرتمیای دو جنسی و شوری 240 نسبت به شوری 40 بیان ژن بالاتری را نشان می دهد. بررسی پروفایل اسید های چرب و مقایسه آن با مطالعات پیشین نشان داد که سویه آرتمیا و شرایط زیستی به شدت بر روی پروفایل اسید های چرب تاثیر گذارند. در کل پروفایل اسید های چرب a. franciscana در شوری 40 گرم در لیتر متنوع تر از دیگر تیمار-های آزمایشی بود. نتایج این تحقیق در مجموع نشان داد که آرتمیا های مختلف قابلیت های متفاوتی در زندگی در شوری های مختلف از خود نشان می دهند که این اختصاصات به ویژگی های ژنتیکی و محل زیست پیشین (آداپتاسیون مولکولی و فیزیولوژیک) ارتباط داده می شود.
ماندانا کاظمی رامین مناف فر
آبزی پروری مطلوب وابسته به معیارهای مختلفی بوده که در این میان انتخاب غذای مناسب از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. امکان استفاده از پریان میگوها در رژیم غذایی آبزیان بطور وسیع مورد بررسی قرار نگرفته است. در میان غذاهای زنده مورد استفاده در آبزی پروری، پریان میگوها با پتانسیل لازم بعنوان یک ایتم غذایی برای ماهیان محسوب می شوند، مانند ماهی های تزئینی که ازغذای زنده بهره مند می شوند. همچنین سیست و ناپلی آنها بدلیل سهولت و دسترسی آسان در پرورش لارو آبزیان مورد استفاده قرار می گیرد. branchinecta orientalis، از راسته آنوسترکا، بطور وسیعی در آبگیرها ی فصلی واقع در شمال غربی ایران پراکنده شده است. در قسمت اول آزمایشها تخم های branchinecta orientalisتخم گشایی شده و ناپلی های تازه تفریخ شده تحت شرایط آزمایشگاهی (دمای °c 1±21، 12 ساعت روشنایی 12 ساعت تاریکی، شدت نور 1600 لوکس و تراکم 200 ناپلی در لیتر آب شیرین) تا بلوغ کامل پرورش داده شدند. نرخ رشد، بقاء و ارزش غذایی گونه branchinecta orientalis با استفاده از مخمر غنی شده و دو نوع جلبک تک سلولیhaematococus sp. وscenedesmus sp. بهمراه مقدار مشخصی از مخمر غنی شده بمدت 15 روزمورد مطالعه قرارگرفت. میزان رشد و درصد بقای آنها در روزهای 3، 6، 9، 12 و 15 همزمان با تعویض آب محیط تعیین گردید. پروفایل اسید های چرب و پروتئین بترتیب و با استفاده از روش گاز کروماتوگرافی و روش الکتروفورز sds-page آنالیز گردید. نتایج بدست آمده از اندازه گیریهای رشد و بقا توسط روش آماری آنالیز واریانس (anova) مورد بررسی قرار گرفت. همزمان مورفولوژی این گونه در مراحل مختلف رشد با استفاده از استریومیکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده بهترین رشد در تغذیه با ترکیب هماتوکوکوس به همراه مقدار مشخصی از مخمر غنی شده مشاهده گردید، و همچنین اختلاف معنی داری بین این جمعیت در مقایسه با جمعیت تغذیه شده با مخمر غنی شده وجود داشت (05/0 >p). بیشترین میزان بقاء در تیمار تغذیه شده با ترکیب هماتوکوکوس به همراه مخمر غنی شده نسبت به سایر تیمارها بود هر چند که هیچ اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نگردید (05/0<p). آنالیز آماری اسیدهای چرب در جانوران بالغ اختلاف معنی داری را بین تیمارها نشان داد (05/0 >p). از طرف دیگر بررسی در پروفایل پروتئینی جمعیت تغذیه شده با جلبک هماتوکوکوس پروتئینهای درشت ملکولی در اندازه 75 کیلودالتون مشاهده گردید. همچنین یافته های ما اطلاعات با ارزشی را در مورد ارزش غذایی بالا و قابلیت استفاده از b. orientalis در آبزی پروری را فراهم می کند. جنین های b. orientalis درون تخم هایی با دو غشاء رشد می کنند. آنها بعد از شکستن غشاء خارجی، در داخل غشای نازک داخلی تفریخ (هچ) می شوند. ناپلی ها دارای چشم ناپلیوس و سه جفت ضمائم شامل آنتن اول ، آنتن دوم و آرواره ها هستند. متاناپلی دارای چشم های مرکب و آرواره های ماگزیلا می باشد. سینه ی بند بند شده با رشد تدریجی ضمائمی شبیه به پا مشاهده می شود. پست متا ناپلی دارای 11 جفت پای شنا و ناحیه ی شکمی بند بند شده است. در هر دو جنس فرم های پست لاروی، جوانه های اولیه ی کیسه تخمی و پنیس مشاهده می شود. افراد بالغ شامل دو جنس با ویژگی های متفاوتی هستند.
مهدی نادری فارسانی سعید مشکینی
تحقیقات مختلف اثبات نموده اند که رشد و محتوای بیوشیمیایی جلبک ها می تواند تحت تأثیر محیط کشت و غلظت مواد مغذی تغییر پیدا کند. نیتروژن به عنوان یکی از عناصر مهم محیط کشت جلبک های تک سلولی می باشد که جهت رشد، بقاء، میزان پروتئین، کلروفیل و اسیدهای چرب جلبک های تک سلولی ضروری می باشد. تاکنون تحقیقات متعددی ارتباط معنی داری را مابین میزان نیتروژن محیط کشت و تغییر در عوامل فوق نشان داده است. نظر به اهمیت جلبک ها به عنوان منبع غذایی و داروئی، تولید جلبک هایی با ارزش غذایی بالاتر یکی از اهداف محققان می باشد. بر این اساس هدف از این تحقیق بررسی غلظت های مختلف نیتروژن و محیط های کشت مختلف بر میزان رشد، کلروفیل، پروتئین های محلول و محتوای اسید-های چرب دو ریز جلبک هماتوکوکوس و دسمودسموس می باشد. بدین منظور این دو ریزجلبک در چندین محیط کشت مختلف (bm ،ohm،chu و a/b) و هم چنین مقادیر متفاوتی از میزان نیتروژن (0?، 25?، 50? و200?) کشت داده شدند. محتوای پروتئین های محلول، اسیدهای چرب، تراکم جلبک ها و همچنین مقادیر کلروفیل a و b در انتهای دوره در فاز رشد تصاعدی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که در تیمارهای با سطوح مختلف نیتروژن میزان رشد در دو جلبک هماتوکوکوس و دسمودسموس در تیمارهای با 200? و100? نیتروژن از شرایط بهتری برخوردار بود و در زمان 72 ساعت پس از استرس اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها داشتند (05/0p<) . بیشترین میزان رشد دو ریزجلبک هماتوکوکوس و دسمودسموس در محیط کشت bm بوده و اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان دادند (05/0p<). کمترین میزان رشد این دو جلبک نیز در دو محیط کشت ohm و chu مشاهده شد که از رشد کافی برخوردار نبودند. اما نتایج مربوط به میزان کلروفیل درتیمارهای با سطوح مختلف نیتروژن نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل a و b مربوط به تیمار با 200? نیتروژن بوده که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان می دهد (05/0p<). آنالیز آماری داده های مربوط به میزان کلروفیل a و b در محیط های کشت مختلف نیز نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل در جلبک هماتوکوکوس همانند رشد در محیط-کشت bm مشاهده شد که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان می دهد (05/0p<). درجلبک دسمودسموس بیشترین میزان کلروفیل در دو محیط کشت a/b و bm مشاهده شد. بر اساس نتایج غلظت نیتروژن 200 ? در جلبک هماتوکوکوس دارای بیشترین میزان پروتئین می باشد و اختلاف معنی-داری با سایر تیمارها داشت (05/0p<). در جلبک دسمودسموس اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف نیتروژن از نظر میزان پروتئین مشاهده نشد. اما نتایج محیط های کشت مختلف بر روی جلبک هماتوکوکوس نشان داد که محیط کشت bm وbbm نسبت به دو محیط کشت دیگری میزان پروئتین بالاتری را دارا می باشند. با تغییر محیط کشت و غلظت های متفاوت نیتروژن محتوای اسید های چرب نیز تغییر می یابد. نتایج این تحقیق نشان داد که با دستکاری محیط های کشت و خصوصا مقادیر نیتروژن محیط کشت می توان کلیه فاکتورهای رشد و بقاء و ارزش غذایی جلبک های تحت پرورش را بصورت معنی-داری تحت تاثیر قرار داده و اقدام به تولید محصولی با ارزش غذایی بالاتر نمود. کلمات کلیدی: محیط کشت، نیتروژن، اسید های چرب، پروتئین،کلروفیل، رشد
معصومه بهاری مینو ایلخانی پور
آرتمیا با دارا بودن ارزش غذایی بالا غیر از اهمیت زیاد در آبزی پروری در تحقیقات بیولوژی نیز بسیار ارزشمند می باشد. جمعیت های مختلف این سخت پوست دارای سرعت رشد و بقاء مختلفی در شرایط اپتیمم رشد آزمایشگاهی می باشند. در این تحقیق a. franciscana، a. sinica، a. urmiana، آرتمیای پارتنوژنز دریاچه ارومیه و دریاچه مهارلو در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از نمک افیانوس (instant ocean) کشت داده شده و میزان رشد و بقاء در طول دوره پرورش با هم مقایسه شد. تغذیه آرتمیا با استفاده از جلبک تک سلولی dunaliella salina و مخمر غنی شدهsaccharomyces cerevisiae طبق جدول استاندارد غذادهی صورت گرفت. نتایج نشان داد در مراحل مختلف رشد، جمعیت های مختلف آرتمیا سرعت رشد متفاوتی را از خود نشان می دهند و نهایتا a. urmiana به عنوان بزرگترین آرتمیا دارای اختلاف آماری با بقیه تیمارها بود. همچنین a. urmiana کمترین میزان بقاء و a. franciscana بالاترین بقاء را به خود اختصاص دادند (p<0.05). در بررسی میزان رشد و بقاء a. urmiana صید شده از ایستگاه های مختلف دریاچه ارومیه نیز تنوع درون گونه ای زیادی از خود نشان دادند. بررسی پلی مورفیسم ناحیه igs به روش pcr نشان داد این ناحیه تنوع بسیار زیادی در فاصله اندازه مابین 6000-5000 جفت باز دارد. بررسی تنوع مولکولی این ناحیه در بین جمعیت های آرتمیای مورد مطالعه به روش rflp نیز نشان داد که این تنوع مولکولی فراتر از حد انتظار بوده و می توان از این تنوعات به عنوان یک مارکر مولکولی مناسب برای شناسایی جمعیتها و گونه های آرتمیا استفاده نمود. این نتایج همچنین در تائید یافته های قبلی تنوع مولکولی زیادی را در بین ایستگاه های مختلف آرتمیای دریاچه ارومیه نشان داد که با نتایج مشاهده شده از رشد و بقاء بسیار همخوانی داشت. این تحقیق با اینکه تنوع مولکولی ناحیه igs و همچنین اختلاف در میزان رشد و بقاء آرتمیا را گزارش نمود لیکن ارتباط مستقیمی ما بین تنوع این ناحیه و ویژگیهای فنوتیپی ارائه نداد.
افسانه طاعی غلانرضا زرینی
چکیده دونالیلا یکی از جلبکهای تک سلولی مهم متعلق به رده کلروفیسه می باشد که دارای گونه های متنوعی می باشد. بیشتر گونه های این جنس قادرند در شوری های بسیار بالا زندگی کرده و مقادیر بالای انواع کارتنوئیدها بخصوص بتاکاروتن را در خود تجمع کنند. این جلبک جنس غالب تک سلولی در داخل دریاچه ارومیه می باشد که در سالهای اخیر به دلیل بحران خشکسالی شدید دریاچه ارومیه تراکم آن به شدت کاهش یافته است. دریاچه ارومیه با وسعتی معادل 6000 کیلومتر مربع بزرگترین و پر آب ترین دریاچه آب شور ایران است. غلظت بالای یون های na و cl که به دلیل بحران خشکسالی در دریاچه روز به روز نیز در حال افزایش است باعث تبدیل این اکوسیستم به یک سیستم اکولوژیک منحصر بفرد شده است. در این تحقیق، گونه های موجود از ریزجلبک جنس دونالیلا در دریاچه ارومیه، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های آبی حاوی میکروارگانیسم های موجود در دریاچه ارومیه در سال های 91-1390 از مناطق باری، میانگذر شهید کلانتری، کوه زنبیل، آق گل، بندر گلمانخانه و حیدر آّباد در فصول مختلف سال جمع آوری گردید. تمامی نمونه ها در محیط کشت والنه و سپس در محیط کشت جانسون کشت داده شد و در و در انکوباتور در برابر نور و دما 22 تا 24 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. گونه های دونالیلا در چند مرحله خالص سازی شد . استفاده از تکنیک های رقت سازی، تکنیک جداسازی نمونه ها با استفاده از کشت آگار بدین منظور به کار برده شد. شناسایی مورفولوژیکی گونه های دونالیلا با استفاده از میکروسکوپ نوری و کلید های شناسایی مورفولوژیکی انجام گرفت . در این پروژه تحقیقاتی سعی شد بروش مولکولی تنوع گونه های مختلف جنس دونالیلا در تعدای از ایستگاههای دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گیرد. نمونه برداری و ایزوله سازی جلبک فوق از دریاچه ارومیه نشان داد که با وجود بحران خشکسالی و کاهش تراکم این جلبک حداقل 4 گونه مختلف از جنس فوق در دریاچه ارومیه و در ایستگاههای مورد مطالعه وجود دارد
زلیخا طالب زاده رامین مناف فر
هپاتیت b به عنوان یک بیماری عفونی، یکی از مشکلات عمده سلامتی در جهان است. با وجود واکسن های سالم و موثری که در بیست سال گذشته استفاده شده اند، تقریبا 2000 میلیون نفر در دنیا به این ویروس آلوده اند. هزینه های بالای خرید و محدودیتهای توزیع در بسیاری از کشور های در حال توسعه وجود دارد. بنابراین ساخت واکسنهای ارزان و موثر برای پیشگیری و درمان این بیماری امری ضروری می باشد. آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت b (hbsag) یک عامل موثر برای ساخت و توسعه واکسن است. سستمهای بیانی مختلفی مانند مخمر، سلولهای حشرات، لاینهای سلولی پستانداران و گیاهان برای بیان این آنتی ژن بکار گرفته شده اند. میکروجلبکها با داشتن سیستم بیانی همانند گیاهان و ارزانتر نسبت به آنها می توانند به عنوان یک فتوبیوراکتور برای بیان آنتی ژنهای واکسن استفاده شوند. در تحقیق حاضر ریزجلبکهای dunalilla salina و tertiolecta dunalilla برای بیان آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت b استفاده شد. کاست بیانی دارای راه انداز 35sx2ecamv35s و توالی پایان دهنده vspb به همراه عامل انتخابی برای ژن bar، با دو روش تراریختی glass beades و agrobacterium tumefaciens-mediatedtransformation به میکروجلبکها انتقال داده شد. آنالیزهای لکه گذاری نقطه ای و rt-pcr نیمه کمی، تراریختی لاینهای مورد بررسی و بیان رونوشت تراژن را تایید نمودند. همچنین تجمع آنتی ژن به دو شکل گلیکوزیله و غیر گلیکوزیله آن با آنالیز لکه گذاری وسترن نشان داده شد.
راضیه پاک ترمنی امیر توکمه چی
پروبیوتیک ها عبارتند از میکروارگانیسم هایی که با ایجاد تعادل در فلور میکروبی روده میزبان اثرات مفیدی بر سلامتی ایجاد می کنند. لاکتوباسیلوس کازیی و ل. پاراکازیی پروبیوتیک هایی هستند که می توانند آپوپتوز را در سلول-های سرطانی در شرایطin vitro القاء کنند. لوسمی میلوئیدی مزمن (cml) جزء سرطان بافت های خون ساز و از شایع ترین بدخیمی های بدن محسوب می شود. امروزه از شیمی درمانی برای درمان سرطان استفاده می شود. اما چگونگی بوجود آمدن مقاومت دارویی ضروری می باشد. از دلایل اصلی مقاومت دارویی، مقاومت به القاء آپوپتوز است که به علت بیان بالای پروتئین های مهار کننده آپوپتوز رخ می دهد. p53 یک ژن سرکوب کننده تومور می باشد که در بیش از 50 درصد تومورهای انسانی دچار جهش شده است. بیان پروتئین های جهش یافته p53 در رده های سرطانی، مقاومت در مقابل آپوپتوز را افزایش می دهند. بر این اساس هدف از بررسی حاضر تاثیر دیواره سلولی ل. کازیی و ل. پاراکازیی بر مرگ سلولی در رده سرطانی k562 و ارزیابی تاثیر دیواره سلولی این پروبیوتیک ها بر بیان ژن p53 در شرایط آزمایشگاهی بود. برای این منظور ابتدا باکتری ها کشت داده شد، سپس به کمک دستگاه سونیکاتور خرد و در نهایت دیواره سلولی و عصاره سیتوپلاسمی آنها جدا شدند. . همچنین برای بررسی آپوپتوز از آزمون قطعه قطعه شدن dna به روش الکتروفورز استفاده شد. در نهایت برای بررسی بیان ژن p53 در سلول های تیمار شده با دیواره سلولی، میزان بیان ژن p53 به روش rt-pcr. انجام گرفت.همچنین از ژن بتااکتین انسانی به عنوان استاندارد داخلی استفاده گردید. نتایج به دست آمده از الکتروفورز نشان داد که دیواره سلولی باعث القاء آپوپتوز در سلول های k562 می شود. همچنین یافته های حاصل از rt-pcr نشان دادند، دیواره سلولی باعث کاهش بیان ژن جهش یافته p53 نسبت به گروه شاهد می شوند. بنابراین می توان نتیجه گرفت بین کاهش بیان ژن p53 و القاء آپوپتوز در سلول ها با ژن p53 جهش یافته رابطه وجود دارد که این می تواند راهی برای درمان هدفمند سرطان ارائه کند.
راضیه عبدیل زاده سهیلا ابراهیمی
به منظور بررسی جمعیتی و کلاسه بندی آرتمیاهای بکرزا، مطالعات مقایسه ای مورفولوژیکی، میزان رشد ، میزان بقاء، بیومتری سیست و بررسی مقایسه ای توالی dna ناحیه its1 برروی جمعیت های مختلفی از این نوع آرتمیا صورت گرفت. جمعیت های مورد مطالعه از ترکیه، ایران، ماداگاسکار، فلسطین، نامیبیا، یونان وعراق بود. اکثریت جمعیت ها مخصوصاً جمعیت های ترکیه برای اولین باردر دنیا مورد بررسی قرارگرفتند. پرورش در شرایط استاندارد و یکسان صورت گرفت. با توجه به نتایج بررسی مورفومتری براساس 11صفت، جمعیت های مورد مطالعه به سه گروه تقسیم شدند. دراین مطالعه برای اولین بار از روش نسبت گیری صفات استفاده شد و6 صفت از بین 11صفت با ارزش بیشتر تلقی شد ( بر اساس آزمون مولتی واریانت pca). در مطالعه رشد و بقاء، که در روزهای 11، 7، 3 و15 انجام گرفت، از نظر بقاء اختلاف معنی دار قابل توجهی بین جمعیت ها وجود نداشت. اما از نظر میزان رشد اختلاف معنی داری بین جمعیت ها وجود داشت. در بیومتری مقایسه ای سیست جمعیت های 49 ایستگاه مختلف از دنیا مشخص شد که کوچکترین سیست ها متعلق به کد480 (نامیبیا) و بزرگترین قطر مربوط به کد1443 (ازدریاچه ارومیه) بود و اختلافات معنی داری شدیدی بین قطر سیست جمعیت های مختلف مشاهده شد. در بررسی مولکولی که ناحیه its1 مورد بررسی قرارگرفت، آنالیزمولکولی، اختلاف شدیدی مابین دو نمونه از آرتمیاهای بکرزای ترکیه و دو نمونه از فلسطین و ماداگاسکار را با بقیه آرتمیاهای بکرزا نشان داد.
شکری حمزه رضا حیدری
عوارض متعددی نظیر آسیب های کلیوی، اختلالات بینایی و نارسایی قلبی در نتیجه ی دیابت ایجاد می شوند. در حال حاضر انسولین و داروهای کاهنده ی قند خون خوراکی برای درمان دیابت استفاده می شوند. استفاده از این داروها اگرچه اثرات نسبتا مفیدی در رابطه با کاهش قند خون دارند اما می توانند به بیمار عوارضی نظیر شوک هیپوگلیسمی (کاهش شدید قند خون)، افزایش وزن، اختلالات کبدی و اسیدوز متابولیک را تحمیل کنند. ریواس یکی از گونه های تیره ترشک می باشد. ریواس، به دلیل دارا بودن املاح کلسیم، ویتامین های aو c ، سدیم و پتاسیم و همچنین ترکیب های آنتراکینونی و اسید اگزالیک دارای اثرهای دارویی برای انسان می باشد. هدف از این تحقیق مطالعه تاثیر ریشه ریواس بر روی موشهای دیابتی شده با آلوکسان می باشد. در این تحقیق از 42 رت ماده در 7 گروه 6تایی در محدوده وزنی20± 200 گرم استفاده شد. القاء دیابت بایک بار تزریق داخل صفاقی الوکسان با دوزmg/kg ??? انجام شد. عصاره ریشه ریواس وقرص گلی بن کلامید بصورت محلول در آب مقطر در دوره تیمار 4 هفته ای گاواژ شدند. در پایان دوره تیمار بعد از بیهوش نمودن موشها، خونگیری از قلب انجام شد و سرم آنها جهت بررسی پارامترهای بیو شیمیایی از قبیل گلوکز خون، کلسترول، تری گلیسیرید، اوره، کراتینین، ldl، hdl، میزان فعالیت آنزیم های کبدی مانند alt، ast، alp،جدا سازی شد. سپس بافت پانکراس ،کلیه وکبد را جدا نمده وپس از مراحل تثبیت، مقطع گیری و رنگ آمیزی با e h& توسط میکروسکوپ نوری مطالعه شدند. نیمی ازپانکراس را بعد از انتقال به دمای -70 جهت مطالعه بیان ژن insulin با روش rt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده با anova وآزمون tukey’s آنالیز شدند. نتایج به دست آمده کاهش معنی دار(p<0.05) میزان کلسترول، تری گلیسیرید، اوره، کراتینین، ldl، را در رت های تیمار شده با ریشه ریواس و گلی بن کلامید نسبت به گروه دیابتی نشان داد. همچنین در گروه های تحت تیمار با عصاره ریشه ریواس وگلی بن کلامید افزایش در سطح hdl، قطر جزایر لانگرهانس و اندازه گلومرول ها در کلیه و نیز کاهش معنی دار(p<0.05) آنزیم های کبدی مشاهده گردید. به علاوه نتایج بافت شناسی نشان دادند که تیمار با عصاره ریشه ریواس و گلی بن کلامید موجب بهبود قابل ملاحظه عوارض جانبی ناشی از دیابت ملیتوس، در بافت های بدن رت های دیابتی شدند. نتایج فوق با نتایج حاصل از بررسی مولکولی در خصوصا افزایش بیان ژن انسولین در نمونه های تحت تیمار با قرص و همچنین ریواس در تیمارهای مختلف همپوشانی دارد.
گودرز جعفری معاف رامین مناف فر
افزایش بیوتکنولوژیک رشد، بقاء و مقاومت آبزیان در برابر تنش های محیطی، خصوصا" در دوران لاروی، از جمله موضوعات تحقیقاتی مهم می¬باشد. افزایش سطح پروتئین¬های شوک حرارتی (hsp) یکی از این روش ¬هاست زیرا می¬تواند جایگزین مناسبی برای استفاده از آنتی¬بیوتیک ها و واکسن¬ها باشد. در طی این تحقیق سعی شد تاثیر تغذیه آرتمیا با پروتئین¬های شوک حرارتی تحریک شده در مخمرهای تک سلولی و مقاومت آن در مقابل شرایط نامساعد محیطی بررسی شود. بدین منظور ابتدا مخمر تک سلولی در برابر تنش های محیطی شامل شوری و دمای بالا کشت داده شد. پس از اطمینان از افزایش سطح پروتین¬های شوک حرارتی مخمر توسط روش sds-page هر دو گونه مختلف آرتمیا با جیره های غذایی شامل مخمرهای تحریک شده و جلبک تک سلولی dunaliella tertiolecta کشت داده شدند. 20 روز پرورش آرتمیا در تغذیه با این جیره غذایی در کنار تیمار شاهد نشان داد که تغذیه با پروتئین های شوک حرارتی می¬تواند بر میزان رشد آرتمیا به شدت تاثیر مثبت گذاشته و حتی آن را در برابر تنش های محیطی سخت مانند شوری 250 گرم در لیتر و دمای 34 درجه ی سانتیگراد مقاوم نماید (p<0.05).
بهجت امیری رضا حیدری
دیابت ملیتوس شایع ترین بیماری اندوکرین است که موجب اختلال در متابولیسم کربوهیدرات ها، لیپیدها و پروتئین ها می شود.تاکنون عوامل مختلفی برای درمان و مقابله با دیابت ارائه شده است. کروم،خصوصا کروم زیستی، ماده مغذی ضروری مورد نیاز برای متابولیسم گلوکز و چربی است و می تواند مقاومت به انسولین در دیابت نوع 2 را کاهش داده و موجب بهبود عوارض ناشی از دیابت شود. تحقیقات نشان داده است کهارتباط مثبتی بین میزان آهن سرم خون با مقاومت به انسولین وافزایش خطر ابتلا به دیابت نوع 2 وجود دارد.در تحقیق حاضر تاثیر کروم زیستی و آهن بر روی دیابت درموش های رت نر آزمایشگاهی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (stz) مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 49 موش رت نر بالغ نژاد ویستار در محدوده وزنی30±200 در 7 گروهمختلف استفاده شد.ساخت کروم زیستی با غنی سازی این ماده در مخمر تک سلولی انجام گرفت. القاء دیابت در رت ها با یک بار تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین به میزانmg/kg 50 انجام شد.تیمارهای غذایی با حل کردن مخمرحاوی کروم زیستی و قرص آهن در سرم فیزیولوژی واسپرینمودن روزانهآنهابررویغذایخشکدر مدت 4 هفته انجامشد. سنجش یادگیری در انتهای دوره آزمایش با استفاده از ماز شعاعی هشت بازویی انجام شد.نتایج نشان داد کروم زیستی به تنهایی و در ترکیب با آهن در درمان دیابت موش های رت نر تحت آزمایش، موثر بوده و موجب بهبودی حافظه رت های دیابتی تیمار شده نسبت به گروه کنترل دیابتی می شوند.بررسی برخی پارامترهای خونی شامل میزان انسولین، گلوکز خون، تری گلیسیرید، کلسترول، ldl وhdl بوسیله بیهوش نمودن موش ها و خونگیری از قلب صورت گرفت. مطالعه سطح ferric reducing ability of plasma (frap) نیز با نمونه برداری از پانکراس صورت گرفت.بررسی نتایج آنالیزهای انجام شده و آنالیز آماری مربوطه کاهش معنی دار (p <0.05)در میزان قند خون، کلسترول، تری گلیسیرید،ldl و استرس اکسیداتیو و افزایش معنی دار hdl (p <0.05)در موش های رت نر تیمار شده با کروم زیستیو ترکیب آهن با کروم زیستینسبت به گروه کنترل دیابتی نشان داد.نتایج همچنین نشان داد که تیمار با کروم زیستی موجب اختلاف معنی دار میزان انسولین سرم با گروه کنترل دیابتی نشده است. نتایج همچنین نشان دادتیمار آهن نیز موجب افزایش معنی دار (p <0.05) در میزان قند خون،کلسترول، تری گلیسیرید،ldl و استرس اکسیداتیو و کاهش معنی دار hdl (p <0.05) در رت های دیابتی تیمار شده با آهن شده است.
معصومه فتحعلی زاده رامین مناف فر
ماتریکس متالوپروتئیناز2 شاخصی از گسترش التهابات و بیماریهای قلبی و عروقی، گزانتین اکسیداز از مهمترین مولدهای رادیکال های آزاد و توده ی کل هموگلوبین در ورزش شمشیری بازی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. لذا ، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات شمشیربازی بر بیان ژن و سطح فعالیت سرمی ماتریکس متالوپروتئیناز 2، میزان گزانتین اکسیداز و توده ی کل هموگلوبین در دختران شمشیرباز نخبه بود. از این رو 19 نفر شمشیرباز عضو تیم ملی بطور تصادفی در دو گروه کنترل(8نفر) و تمرین (11 نفر) در تحقیق شرکت نمودند. گروه تمرین به مدت 8 هفته،5 جلسه در هفته،هر جلسه 90-120دقیقه با شدت 60-85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، تمرینات شمشیر بازی را انجام دادند. از هر گروه شمشیربازان در سه مرحله ی پایه؛ پایان 4 هفته وهفته ی هشتم نمونه های خونی اخذ و با استفاده از تکنیکهای آزمایشگاهی الایزا و فلورومتریک و بیان ژن mmp2 با استفاده از روش rt-pcr مورد بررسی قرار گرفتند. بیان ژن ماتریکس متالوپروتئیناز 2 و سطح فعالیت سرمی آن در گروه تمرین به طور معنی داری کاهش داشت( 003/0 p<). اما سطح گزانتین اکسیداز ( 001/0p<)و توده کل هموگلوبین )021/0p<) به طور معنی داری افزایش یافت . نتایج تحقیق نشان می دهد که تمرینات شمشیر بازی می تواند تا حد قابل توجهی از بروز آسیب های التهابی و اثرات مضر اکسیدان ها در شمشیربازان پیشگیری نماید. با این حال تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
معصومه فتحعلی زاده رامین مناف فر
ماتریکس متالوپروتئیناز2 شاخصی از گسترش التهابات و بیماریهای قلبی و عروقی، گزانتین اکسیداز از مهمترین مولدهای رادیکال های آزاد و توده ی کل هموگلوبین در ورزش شمشیری بازی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. لذا ، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات شمشیربازی بر بیان ژن و سطح فعالیت سرمی ماتریکس متالوپروتئیناز 2، میزان گزانتین اکسیداز و توده ی کل هموگلوبین در دختران شمشیرباز نخبه بود. از این رو 19 نفر شمشیرباز عضو تیم ملی بطور تصادفی در دو گروه کنترل(8نفر) و تمرین (11 نفر) در تحقیق شرکت نمودند. گروه تمرین به مدت 8 هفته،5 جلسه در هفته،هر جلسه 90-120دقیقه با شدت 60-85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، تمرینات شمشیر بازی را انجام دادند. از هر گروه شمشیربازان در سه مرحله ی پایه؛ پایان 4 هفته وهفته ی هشتم نمونه های خونی اخذ و با استفاده از تکنیکهای آزمایشگاهی الایزا و فلورومتریک و بیان ژن mmp2 با استفاده از روش rt-pcr مورد بررسی قرار گرفتند. بیان ژن ماتریکس متالوپروتئیناز 2 و سطح فعالیت سرمی آن در گروه تمرین به طور معنی داری کاهش داشت( 003/0 p<). اما سطح گزانتین اکسیداز ( 001/0p<)و توده کل هموگلوبین )021/0p<) به طور معنی داری افزایش یافت . نتایج تحقیق نشان می دهد که تمرینات شمشیر بازی می تواند تا حد قابل توجهی از بروز آسیب های التهابی و اثرات مضر اکسیدان ها در شمشیربازان پیشگیری نماید. با این حال تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
جابر اسدزاده رضا حیدری
چکیده ندارد.
فرهاد طالبی رضا حیدری
چکیده ندارد.
لعیا بهمن پور رضا حیدری
چکیده ندارد.
سمیه ایرجی صمد زارع
چکیده ندارد.
فاطمه طالبی صمد زارع
چکیده ندارد.
لیلا حسینی صمد زارع
چکیده ندارد.
زهره سنکیان رضا حیدری
چکیده ندارد.
گلچین موسوی تومتری صمد زارع
چکیده ندارد.
ناصح عبداله زاده صمد زارع
چکیده ندارد.