نام پژوهشگر: غلامعلی معصومی نیا
رضا شکرزاده غلامعلی معصومی نیا
چکیده واژگان کلیدی: اخلاق، تجارت، اسلام ،معنویت، در دنیای امروز رذایل جایگزین فضایل شده ومعیارها دگرگون گشته،و با وجود ارزش های اصیل وحیانی و آسمانی روابط تجاری با بحران بی اخلاقی مواجهه است و این امر ما را بر آن داشت تا این پایان نامه را با هدف بررسی اخلاق تجارت از دیدگاه اسلام به نگارش در بیاوریم. در پژوهش حاضر ارزش های اخلاقی اسلام در حوزه تجارت به صورت یک منظومه منسجم ارائه شده، ما در تحقیق حاضر، با استفاده از روش کتابخانه ای عمل کردیم و اطلاعات آن، از طریق فیش برداری سامان یافته و مشتمل بر شش فصل می باشد. فصل اول با عنوان کلیات است که به بیان مسائلی همچون مفهوم اخلاق در لغت و اصطلاح و بیان اهمیت مسأله و ذکر روابط سه گانه اخلاق و دین و اقتصادو بااثبات اولویت اخلاقی دراقتصاد خاتمه یافته است.و فصل دوم با عنوان نظریه جامع اخلاقی اسلام در حوزه تجارت و مقایسه آن با اخلاق تجاری حاکم بر غرب، بیان فضایل اخلاقی اسلام در حوزه تجارت عنوان فصل سوم می باشد که در آن به دو بخش مهم اشاره شده بخش اول، اخلاقیات عام، اموری همچون توکل، ذکر، عدالت و انصاف و امانت داری، و در بخش دوم آن به اخلاقیات خاص در امر تجارت پرداخته و به زیر مجموعه هایی همچون مقدم کردن عبادت بر تجارت، آسان گیری در معامله خوش رفتاری با مشتری، مهلت دادن به مشتری و ... پرداخته شده است. فصل چهارم این فرآیند مربوط به رذایل اخلاقی یا همان پرهیز دهی اخلاقی در حوزه تجارت می باشد که از جمله بحث های مهم آن می توان به بحث هایی همچون پرهیز از خیانت، و گران فروشی و کم فروشی و رباخواری و تبلیغات دروغین و سوگند دروغ و ... اشاره داشت و فصل پنجم را به کارکردهای اقتصادی اخلاق تجارت اختصاص داده ایم وثابت شده که بارعایت ارزش های اخلاقی اسلام درحوزه تجارت می توان به آثارفروان اقتصادی ومعنوی دست یافت. و در ششمین و آخرین فصل این پژوهش راهکارهای نهادینه کردن اخلاق تجارت در جامعه بیان شده است.
محسن رجب بلوکات علی صالح آبادی
هر فعالیت تجاری، به مثابه منافعی که برای افراد ایجاد می کند، با خطراتی نیز مواجه است. صنعت بانکداری نیز از این موضوع مستثنی نیست. یکی ازاین ریسکهایی که بانکها و موسسات اعتباری با آن مواجه هستند، ریسک اعتباری است که بیانگر عدم ایفای تعهد اعتبار گیرنده در عمل به تعهداتش می باشد. مدیریت ریسک، یکی از اقدامات اساسی و ضروری در بانکها وموسسات اعتباری می باشدکه از طریق آن، این موسسات، با استفاده از ابزارهای نوین مالی، به کاهش وکنترل ریسک خود اقدام می کنند. یکی از پرکاربردترین و موثر ترین این ابزارها، سوآپ نکول اعتباری می باشد، که به موسسات اعتباری اجازه می دهد ریسک اعتباری خود را مدیریت کنند. هدف این پژوهش، بررسی امکان به کارگیری سوآپ نکول اعتباری (cds)، به عنوان یکی از مشتقات اعتباری، در مدیریت ریسک اعتباری بانکها و موسسات اعتباری با توجه به موازین فقه امامیه در باب معاملات و قوانین حاکم بر نظام مالی ایران می باشد. در این پژوهش، با بررسی مطالعات انجام شده در خصوص این ابزار (روش اسنادی) و جمع آوری و تجزیه و تحلیل نظر متخصصین بازار مالی، امکان سنجی به کار گیری این ابزار در نظام مالی ایران مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصله حاکی از آن بودکه امکان استفاده از این ابزار، در بانکها وموسسات اعتباری، به عنوان استفاده کنندگان بالقوه از این ابزار، در قالب قرارداد جدیدی از عقد ضمان همراه با اجرت وجود دارد امّا شرکت های تامین سرمایه ، به دلیل برخی محدودیت های قانونی و سرمایه ای، قادر نیستند از این ابزار در بازار سرمایه ایران استفاده کنند.
فرزانه شهولی پور حسن سبحانی
توزیع یکی از مهمترین مراحل فعالیت های اقتصادی می باشد وهمه انواع توزیع وعلی الخصوص توزیع بین عوامل تولیدو به عبارت دیگرتعیین سهم هرکدام ازعوامل تولید،همواره موردتوجه همه مکاتب اقتصادی قرارداشته وهرکدام باتوجه به مبانی واهداف خاص خود قواعدی را برای آن بیان کرده اند، اقتصاداسلامی نیز از این امرمستثنی نبوده و لذا نظرخود را در رابطه باچگونگی تعیین سهم عوامل تولیدبیان نموده است. ما در این تحقیق به یافتن نظر اسلام دررابطه باچگونگی تعیین سهم عوامل تولید پرداخته ایم و با بررسی نظریات اندیشمندان اسلامی به این نتیجه رسیدیم که: 1- چگونگی تعیین سهم عوامل تولیددراسلام با سایرمکاتب اقتصادی متفاوت می باشد. 2- دراقتصاداسلامی عرضه وتقاضای عوامل به شرطی که براساس قوانین و هنجار های اسلامی شکل گرفته باشند، می توانندتعیین کننده سهم هریک ازعوامل تولید باشند. 3- اخلاق درتعیین سهم عوامل تولیدنقش ویژه ای دارد و باید مراعات مسائل اخلاقی درهمه زمینه ها بشود. 4- نیروی کار در اقتصاد اسلامی با سایر عوامل تولیدمتفاوت بوده وآن هم به علت شخصیت انسانی ومقامی است که انسا ن دراسلام داردوهمین مسئله موجب می شودکه برای تعیین سهم نیروی کارمتفاوت ازدیگرعوامل تولیدعمل شود . 5- به یقین نمی توان گفت که سهم هرعامل تولید برابربا ارزش تولیدنهایی آن عامل می باشد.
مرجان غلامی غلامعلی معصومی نیا
اقتصاد نهادگرا (برخلاف نئوکلاسیکها نگاه ویژهای به نقش نهادها در عملکرد اقتصادی دارد) از درون مکتب سرمایهداری نگاهی منتقدانه به مبانی و اصول این نظام داشت و توانست تحلیل و راهحلهای جدیدی را ارائه دهد و دریچهای نو بگشاید که در تکامل اندیشه اقتصادی بسیار موثر بود، از طرفی اقتصاد اسلامی هم به مکتب سرمایهداری نگاهی انتقادی دارد و آن را ناکارا میداند و همانند نهادگرایان ادعای جهان شمولی نئوکلاسیکها را رد میکند، از این نظر که هر دو منتقد نظام سرمایهداری هستند در این پایاننامه به بررسی تطبیقی اقتصاد نهادگرا و اقتصاد اسلامی میپردازیم و نقش نهادها را در این دو مکتب بررسی میکنیم و به این موضوع میپردازیم که آیا میتوان گفت اقتصاد نهادگرا با اقتصاد اسلامی قرابتهایی دارد یا خیر؟