نام پژوهشگر: خلیل حدیدی
احمد فرشبافیان میرجلیل اکرمی
یکی از وجوه درخشش ادبیات فارسی در طول تاریخ ، تأثر از معارف معنوی ادیان الهی ، بویژه اسلام عزیز است ، و ادبای این زبان و فرهنگ ، سعی نموده اند تا این تأثر را به نحو اتمّ و اکمل در آثار خود منعکس کنند و در ادامۀ این تأثر و انعکاس ، برخی عناصر تاریخی ، از قبیل زندگی انبیای الهی ، جایگاه فرشتگان وامامان (ع) و اولیای الهی ، جایگاه ویژه ای د اشته و شعرا و نویسندگان ادیب را به مطالعه دقیق تر احوال و آثار شخصیتها و ماهیت حوادث اتفاقیه وا داشته است . از سوی دیگر ، سیاستگذاران و صحنه گردانان نظام سلطۀ عالم با تکیه بر دنیا طلبی و تعصب برخی هواداران ادیان قبل از اسلام ( بیشتر از مسیحیان و یهودیان) به تحریف آموزه های ادیان الهی همت گماشته و تلاش مضاعفی بر نفوذ دادن فرهنگ تحریفی خود در بطن زندگیِ اعتقادی جوامع مؤمن داشته اند؛ بنابر این کوشیده اند تا زوایای ممکن برای ورود به عمق فکر و اندیشه مسلمانان را یافته ، آنچه را از تاریخ زندگی انبیاء و اولیا ، دارای قابلیت تفصیل و تحریف می بینند در آثار دینی و ادبی مسلمانان رسوخ دهند. در اجرای این سیاستها ، گروهی از یهودیان و مسیحیان با ترفندهایی ، تعالیم انحرافی را از طریق آثار تاریخی و تفسیری ، و روایی و حدیثی نفوذ دادند و مورخان و ادیبان نیز که جایگاه و مقامی منیع در بین عامه و خواص داشته و دارند به دلایل مختلف از جمله : ـ محدود بودن میدان اطلاع یابی از منابع و آثار مورد نیاز برای تطبیق حقایق و واقعیات ـ شیفتگی به سرگذشت الگوهای ایمانی خود ـ عدم درک درست تفاسیر و تفاصیل غیر مسلمانان از وقایع تاریخی در مورد انبیا و شخصیتهای وحیانی ـ عدم ارجاع منابع غیر اسلامی به فرهنگ ناب تفکر نبوی و ولوی ناخود آگاه مروج تفکرات آنها شده ، در طول تاریخ نیز بر حاشیه پردازی های مورد نیاز قصاصین افزوده شد . بنابر این امروزه جای جایِ آثار تفسیری قرآن و دواوین شعر و کتب تاریخی مشحون از داستانها یی است که در تاریخ اسلامی و فرهنگ غنی آن ، و در آموزه های ادیان دیگر حقیقتی بر آن مترتب نیست. این رسالۀ سعی بر آن دارد که با بررسی ساختار داستانهای اسرائیلی ، بر مبنای تعالیم قرآنی ، با نگاهی نقادانه ، عرصه جولان آن در ادبیات فارسی را مشخص نماید .
منیره احمدی پور اسد الله واحد
حیات، ممات و معاد از جمله مهمترین موضوعاتی است که در آثار شاعران و نویسندگان زبان فارسی همچون سنایی تأثیر به سزایی داشته است. از این رو شناخت درون مایه های اشعار وی پیوند عمیقی با سه محور حیات، ممات و معاد دارد. سبک و شیوه جدید، افکار عرفانی، فلسفی و اوضاع مذهبی و کلامی سنایی سبب شده این موضوعات در دیوان اشعار وی دارای نمود و اهمیت بیشتری باشد. او با پرداختن به مفاهیم عرفانی به جهان هستی، مرگ و رستاخیز رنگ عرفانی و آرمانی بخشیده است. بدیهی است هر گاه یک شاعر درباری و دنیاگرا مانند سنایی به عارفی وارسته و خداجو تغییر یابد ناگریز نگرش های وی نیز در زمینه های حیات، ممات و معاد دچار تحول و دگرگونی می شود. سنایی در آغاز، حیات دنیوی را جایگاه عیش و نوش و کامجویی می دانست ولی پس از دگرگونی روحی با برخورداری از نگرش عرفانی دنیا را جایگاه غولان و دامگاهی پرترس و وحشت می خواند که آدمی باید از آن حذر کند. تلقی سنایی درباره مرگ نیز گسترده است و از جنبه عرفانی و اجتماعی برخوردار است. او درباره مرگ بحثهای همچون موت ارادی، شهادت، مرگ لحظه به لحظه را عنوان کرده که این افکار عرفانی امتیاز ویژه ای به اشعار وی بخشیده است. او با این نگرش مرگ را با جاودانگی و بقاء الهی پیوند داده است و همگان را به سوی مرگ فرا می خواند. سنایی معاد را مهمترین حلقه در زنجیر زندگی دانسته و بر این باور است که معاد به تمامی زندگی و مرگ انسان و تلاش و تکاپوهایش معنا می بخشد. اوصاف و اهوال قیامت، بهشت و دوزخ، چگونگی روز رستاخیز و حشر آدمیان به طور گسترده در دیوان اشعار وی مطرح شده است.رساله حاضر در سه فصل تدوین شده است. فصل اول:حیات، فصل دوم: ممات، فصل سوم : معاد. در بخش های مختلف این فصول موضوعاتی همچون، عشق، روح، موت ارادی، فنا و بقاء، مرگ لحظه به لحظه، چگونگی معاد، اوصاف و اهوال قیامت ... از دیدگاه سنایی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان پژوهش نتایج برآمده از فصول و بخشهای مختلف تحت عنوان، نتیجه گیری درج گردیده است.
هاشم شیری اوچ حصار خلیل حدیدی
هدف:با توجه به این که ابداع و نوآوری یک شاعر یا نویسنده با محک مقایسه سنجیده می شود در این بررسی ارزش و اهمیت وهمچنین جایگاه دو اثر ارزشمند و ماندگار کشف الاسرارو مثنوی معنوی مورد بررسی قرارمی گیرد.تا اوج و فرود داستان ها نمایانده و به اهل ادب شناسانده می شود. داستان ها را از نظر شکل و ساختار و بالاخص محتوا بطور مشروح تبین گردیده ، جزییات آن ها ذکرشده است. نتیجه این بررسی از لحاظ قدمت و وتأثیرپذیری از شاعران و عارفان ماقبل خود و نوع نگرش جدید مولانا و میبدی و شیوه روایت و باز آفرینی داستان ها مورد توجه و بررسی قرار گرفته است . وبیشترین تعمق وتوجه در این آثار توجه به بعد عرفانی و پیام داستان هاست.بامطالعه و یادداشت برداری ازهردواثر نقاط مشترک و نقاط متفاوت آنهاراکاوش کرده ، ضعف و یا قوّت آن ها رابسط وشرح داده ایم. درنتیجه گیری اهداف هردو شاعر ونویسنده بزرگ را بسیارکوتاه جمع بندی کردیم .تاچه قبول افتد و چه درنظر آید.
رقیه شفق محمدرضا اسدی
پیامبر گرامی اسلام با عنوان منادی "من عرف نقسه فقد عرف ربه" در طول تاریخ یک هزار و چهارصد ساله، مورد توجه عرفا و اندیشمندان اسلامی وغیر اسلامی قرار گرفته است و هر کس در حد وسع خویش از این منبع عظیم فیض و کمال، استفاده نموده است و این اندیشه و عرفان همواره در آثار ادبی انعکاس یافته است. تصویری که در آثار منظوم و منثور فارسی از سیمای پیامبر (ص) عرضه می شود نه فقط متضمن تعظیم و تقدیس فوق العاده ای در حق این مهتر کاینات است بلکه در عین حال نهایت عشق و ارادت در حق این مربی و مرشد کونین نیز در سراسر این تصاویر جلوه ی بارز دارد. این طرز تلقی در اشعار صوفیه و اقوال متشرعه از عطار و سعدی تا ابن فارض و ابن عربی و ... همه جا در تجلی و نمود است و مشایخ صوفیه و زهاد متشرعه حقیقت محمدی را موضوع عشق و تقدیس فوق العاده تلقی کرده اند. در ادب و عرفان اسلامی نشان این مایه محبت و تکریم فوق العاده همه جا جلوه دارد. به عنوان مثال در کتاب کشف الاسرار میبدی در مورد ایشان چنین آمده است : محمد مصطفی، در تواضع چنان بود که یک قرص از درویش قبول کردی و دنیا جمله به یک درویش دادی، و منت بر ننهادی، بایتیمی راز کردی و بر جبرییل ناز کردی با غریب بنشستی و با شبهت ننگرستی ! به میهمانی عجوز رفتی و از عرش و مادون آن همت برگذاشتی . زن بیوه را رداء بیفکندی و بساط در سدره المنتهی نیفکندی! با مسکین هم زانو بنشستی ! رحیم دلی، خوش سخنی، نیک مردی، نیک عهدی، عزیز قدری، محمد نامی، ابوالقاسم کنیتی. مصطفی لقبی، صد هزاران هزار صلوات و سلام خدای بر روح پاک و روان مقدس او باد! آمین". تصاویری که در سه کتاب عرفانی کشف الاسرار، مرصاد العباد و کشف المحبوب از سیمای پیامبر اعظم (ص) عرضه شده است در بحث حاضر جمع آوری گردیده است تا به صورت منسجم تحت عنوان، بررسی سیمای رسول اعظم (ص) در متون عرفانی منثور فارسی تا قرن هشتم" مورد پژوهش قرار گیرد.
ابراهیم پوردرگاهی اسدالله واحد
مسئلهء ولایت مهمّ ترین مسئلهء تصوّف و عرفان اسلامی است. به همین جهت در اکثر کتب نثر عرفانی، فصل یا فصولی جداگانه به بررسی ولایت و مباحث مربوط به اولیاء الله اختصاص یافته و در آثار منظوم نیز به این موضوع، عنایتی خاصّ بوده است. از منظر این کتب، معنای مفعولی ولیّ بر معنای فاعلی آن غلبه دارد. لذا اصطلاح اولیاء الله - در معنای اخصّ- به مجذوبان حقّ اطلاق می شود. محسنین ، جامع ترین مصداق اولیاء الله و اصحاب کهف - از دیدگاه برخی متون عرفانی- صورت نمادین ایشان در قرآن است. در اعتقاد بعضی، نبوّت بر ولایت ، و نبیّ بر ولیّ افضل است. در نظر عدّه ای دیگر، با وجود برتری ولایت بر نبوّت در شخص نبیّ ، ولیّ بر نبیّ فضیلت ندارد. گروهی از این نیز فراتر رفته و خواصّ اولیای مسلمان را - به لحاظ تقرّب معنوی- برتر از انبیای پیشین دانسته اند. بحث ختم ولایت در تصوّف با حکیم ترمذی شروع و با ابن عربی به کمال خود می رسد؛ و لیکن دربارهء مصادیق خاتم ولایت مطلقه و مقیّده ، میان مکتب فکری ابن عربی و پیروان او، و مذهب و عرفان شیعه، اختلاف اساسی وجود دارد. موضوع آگاه بودن یا نبودن ولیّ به ولایت خود، از موضوعاتی است که محلّ اختلاف بوده و در بعضی متون عرفانی پرداخت هایی کلّی به آن شده است. اولیاء گاهی با نیروی همّت و زمانی با اعمال و رفتار خاصّ خود، مردم را هدایت می کنند. در هدایت خاصّ ، مجذوبان سالک بیشتر از سایر اولیاء ، شایستهء مقام پیری هستند؛ هرچند اولیای مستور نیز- در مواردی اندک- از هدایت و ارشاد خواصّ عرفا مضایقه نمی کنند. در مورد انکار و اثبات کرامت نیز دیدگاه ها مختلف است. در برخی از کتب عرفانی برای اثبات کرامات اولیاء الله ، دلایل عقلی و مستندات نقلی ارائه شده است. از دیدگاه عرفا، اگر چه نقض و خرق عادت ، قدر مشترکِ کرامت، معجزه و استدراج است؛ میان کرامت و معجزه و- به ویژه-کرامت و استدراج، تفاوت های اساسی وجود دارد.
مریم السادات سنگی خلیل حدیدی
چکیده ندارد.
آسیا اتفاق مزرعه محمد مهدی پور
چکیده ندارد.
صمد عقابی باسمنج خلیل حدیدی
چکیده ندارد.
محمد پاشایی میرجلیل اکرمی
چکیده ندارد.
حسن آرم کان میرجلیل اکرمی
چکیده ندارد.
نسرین چیره معصومه معدن کن
تحقیق حاضر ، اختلاف روایت داستان عاشقانه لیلی و مجنون اثر چهار تن از سرایندگان این منظومه ( نظامی ، دهلوی ، جامی و عبدی بیگ شیرازی ) و چگونگی عشق شگفت و بی فرجام مجنون ، با دختری به نام لیلی را مورد بررسی قرار می دهد.
کامبیز احمدی انگالی امین پاشا اجلالی
سکر و صحو دو اصطلاح عرفانی هستند . سکر ، در عرفان ، به بیخودی تعبیر شده است و مقصود از پیروان سکر ، افرادی هستند که براثر غرق شدن در عوالم روحانی ، از سر جذبه ، سخنانی بر زبان رانده اند که با عقاید بقیه مسلمین ، تفاوت دارد. اما در مقابل آنها، عده ای دیگر که به اهل صحو ، مشهورند ، بر هوشیاری و بیداری عارف در جریان سلوک ، تاکید دارند و هرگونه سخن خلاف عرف را با هر بهانه ، نامعقول می شمرند . در این رساله ، نخست ، کلیاتی مختصر در مورد عرفان ، تصوف ، تعاریف و سیر تاریخی آنها آمده است . در فصل دوم به بررسی تعاریف پیروان سکر و صحو از این دو اصطلاح پرداخته شده است . در فصل سوم ، وجوه اختلاف این دو گروه در مواردی از قبیل حلول و اتحاد ، حفظ و یا افشای اسرار الهی ، انجام واجبات شرعی ، دفاع اهل سکر از ابلیس و شطح ، آمده است . در فصل چهارم ، به زندگی و شرح عقاید چهارده تن از عرفا بنام ، در مورد سکر و صحو ، پرداخته شده است . در فصل پنجم ، از بحث نتیجه گیری بعمل آمده است و خلاصه بحث ذکر شده است .
حسین داداشی میرجلیل اکرمی
هدف از این رساله : 1 - زیبائیهای این کتاب به جلوه درآید. 2 - مشکلات مربوط به این اثر که یک اثر قدیمی است پرداخته و حل شود تا دیگران نیز بتوانند از این متن قدیمی استفاده کنند. 3 - در مورد این کتاب چهار مورد آن یعنی ( لغات ، ترکیبات ، عبارات و اشعار عربی )آن به عنوان موضوع رساله مورد بحث است.