نام پژوهشگر: مرضیه ترکمانیان
بهاره غلامیان بهار مختاریان
نقوش نمادین برگرفته از طبیعت همواره جایگاه قابل توجهی در آثار تاریخی ایران داشته است. نقش مارپیچ به دلیل منشاء چندگانه اش یکی از مهمترین این نقوش محسوب می شود. استفاده از این نقش در بسیاری از فرهنگهای کهن رواج داشته است و از دوران پارینه سنگی به این سو، به صورت مکرر در آثار هنری به کار رفته است. از آنجا که نشانه هایی از ارتباط نمادین نقوش مارپیچی با اشکال متنوع و متفاوتی (برگرفته از طبیعت) چون شاخ قوچ، مار، پرنده، گیاه و آب به چشم می خورد، طبقه بندی و معرفی (نمادشناسانه) این مفاهیم در پیوند با نقوش مارپیچ، اهمیت می یابد. مارپیچ درگذر تاریخی خود از میان اذهان و ادیان گوناگون غالباً مفهومی از تقدس را به همراه خود داشته، و همواره خود را به سوی تکامل و زیبایی سوق داده که در ادوار مختلف تاریخی، در آثار متعدد هنر ایران، از جمله حجاری ها، سنگ قبرها، مهرها، و غیره به چشم می خورد اما زیباترین شکل آن در هنر اسلامی در قالب نقش اسلیمی مطرح شده است. اسلیمی در آثار اسلامی، تکامل یافته نقش مارپیچی گیاهی پیش از تاریخ می باشد که توانسته به طور مستمر حضور خود را بر روی آثار حفظ نماید و به عنوان شاخص هنر اسلامی مطرح شود. هرچند که نقش اسلیمی منحصر به هنر ایران نیست و نمونه های متنوع آن در اکثر سرزمین های اسلامی دیده می شود اما زیباترین استفاده از اشکال و نقش های اسلیمی را در هنر ایرانی اسلامی می یابیم. برای رسیدن به اهداف مورد نظر در این پایان نامه از روش کتابخانه ای و شیوه های تحلیلی و تطبیقی در گردآوری، جمع بندی و تحلیل مطالب، استفاده شده است.
سارا کاشی پز قدسی مرضیه ترکمانیان
هیچ تمثیل و رمزی در جهان مشهودات برای بیان پیچیدگی درونی و وحدت و انتقال از وحدت تقسیم و تکثیر ناپذیر به "وحدت در کثرت" و یا "کثرت در وحدت" در جهان بصری، بهتر از، طرح هایی نشات گرفته از طبیعت نیست. مطالعه هندسه منطقی، باعث کسب مهارت در همه هنرهای علمی می شود، در همین حال مطالعه هندسه عقلانی و معنوی به مهارت و درک هنرهای ذهنی منجر می گردد. هنر فرکتال عرصه نوینی از هنر است که طی دو دهه اخیر دریچه نوینی به سوی دنیای هنر و ریاضیات گشوده است. هدف از نگارش این پایان نامه تشریح علم فراکتال به منظور توصیف چشم انداز این گونه نوین هنری در جامعه هنری معاصر است. در این پژوهش پس از مرور ارتباط ریاضیات و هنر در طول تاریخ، به بررسی نظریه آشوب که هندسه فراکتال برگرفته از آن است، پرداخته شده است و در فصول بعد، پس از بررسی تعریف فراکتال و آشنایی با آن به سراغ یکی از هنرمندان معاصر غرب که در این عرصه فعالیت کرده رفته و فراکتال را در هنر معاصر غرب پیگیری کرده ایم. در ارتباط با همین موضوع، برای بخش عملی، لعاب کاری با روش جزیره روی کاشی هایی با ابعاد متنوع انجام شده است. امید است نتیجه این پژوهش بازنگری هنرمندان این مرز و بوم در عرصه های نو و بلاخص این رشته ی زیبا از هنر شود. باشد که نارسایی آن باعث شکوفایی و بالندگی دیگر هنرمندان شود.
فرزانه عادلی احمد صالحی¬کاخکی
بازنمایی و تکرار نقش مایه ها بر آثار فرهنگی ـ هنری هر قوم با آنکه صرفاً بازنمایی عناصر زیستی ـ طبیعی نیستند، بر اکثر بناها، ظروف، سنگ گورها و دست بافته ها دیده می شوند. در واقع نمادهای تصویری بیان ترسیمی اندیشه های خاص است که به معنای مشترک و باورهایی در فرهنگ اقوام مرتبط و پیامی را منتقل می-کرده اند. مردم لرستان از ساکنان اولیه ایران هستند که آثار بی شماری در مقاطع مختلف زمانی و تاریخی روی مواد مختلف از خویش بر جای نهاده اند. مشاهده مشابهت تصویری و تکرار برخی از نقوش و طرح های بر جای مانده از آثار مختلف این دیار بیننده را به این نکته فرامی خواند که معنا و باور فرهنگی مشترکی در آن ها نهفته است. از این رو پژوهش حاضر در تطبیق برخی از فرم ها و طرح های برنزهای لرستان با برخی نقش مایه های دست بافته های دوره اسلامی لرستان به منظور ریشه یابی مفاهیم، مضامین و باور مشترک اسطوره ای نهفته در آنها انتخاب و انجام گردید. این تحقیق به روش تاریخی، توصیفی، تطبیقی و بین فرهنگی به بررسی برخی از نقوش مشابه با باورهای اسطوره ای مشترک ساکنان لرستان با مناطق همجوار و تأثیرگذار بر آن یعنی تمدن های ایلام و میان رودان انجام گرفت. علاوه بر موارد ذکر شده جهت حصول نتیجه نزدیک تر به واقعیت برخی از باورهای عامه ساکنان امروز لرستان که به نظر می رسد برگرفته از باورهای کهن و اسطوره ای این قوم در ارتباط با نقوش مورد بررسی در این تحقیق هستند نیز آورده شده است. ایزدبانو به عنوان نقش اصلی و نقوش در ارتباط و جایگزین با آن (مار، بز، شاخ، کوزه، کوه،آب، ماهی، پرنده، درخت، گیاه) که گاهی با نقوش هندسی و انتزاعی مانند مثلث، لوزی، خطوط زیگزاگ و مارپیچ نشان داده شده اند با تأکید بر باور کهن و اسطوره ای ایزدبانو نماد حاصلخیزی، باروری و برکت مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل و تطبیق تاریخی نقوش مورد بررسی در این تحقیق به نظر می رسد برخی از نقوش دست بافته های دوره اسلامی لرستان تداوم طرح ها و فرم های برنزهای لرستان با مضمون مشترک اسطوره ای این دیار است. مطالعه در حوزه فرهنگی لرستان به واسطه شفاهی بودن این قوم و محدودیت بیش از حد متون نوشتاری که در آن نامی از لرستان آورده شده باشد آنرا تبدیل به یکی از مشکل ترین و ابهام-برانگیزترین مطالعات می کند، از این رو پیشنهاد می گردد تحقیقات آتی حول محورهای فوق برای بازنمایی و شناخت هر چه بیشتر فرهنگ کهن این دیار صورت گیرد.